بیخود شده از خویشم و از گردش ایام… | نگاهی دوباره به بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice
از زمانی که به بازی های رایانه ای علاقمند شدم و کم کم شروع به یاد گرفتن اسم کمپانی ها و سازنده ها و ناشران کردم تا امروز سال ها می گذرد و بازی های صدها سازنده و ناشر مختلف را تجربه کرده ام، اما به هر حال برای همه با توجه به سلیقه شان برخی از این نام ها ماندگارتر و محبوب تر هستند و با آنها خاطرات بهتری دارند. از نسل هفتم تا به امروز یکی از نام هایی که همواره برای من خیلی خاص و دوست داشتنی بوده است و واقعا باید بگویم حتی یک خاطره و نکته منفی هم از آن به یادم نمانده است، استودیو Ninja Theory است و برخی از بی نظیر ترین خاطرات من در دنیای بازی های رایانه ای را بازی های این سازنده برایم رقم زده اند. در ابتدا که شناختی از این سازنده نداشتم عنوان Heavenly Sword را به صورت اتفاقی به عنوان یک انحصاری پلی استیشن ۳ تجربه کردم و آن جا بود که بعد از تمام کردن بازی با دقت تر به نام سازنده آن نگاه کردم و با نینجا تئوری آشنا شدم و حتی تحقیق و بررسی بیشتری در مورد شخصیت های بازی کردم و دریافتم که اندی سرکیس توانمند، یعنی همان گالم ارباب حلقه ها به عنوان نقش پادشاه بدذات بازی ایفای نقش کرده است و با اطلاعات بیشتری که از بازی کسب نمودم، متوجه شدم که این سازنده چقدر برای ساخت بازی اش ارزش قائل بوده است و چه تمرکز و دقت فراوانی را برای ساخت Heavenly Sword به کار برده است. با شناختی که از نینجا تئوری پیدا کرده بودم و برنامه های این سازنده را دنبال می کردم،
زمانی که بازی Enslaved: Odyssey to the West بلافاصله به تجربه آن پرداختم و یادم است و ساعت ها این بازی را انجام می دادم و دوباره شروع می کردم و در بین بازی های دیگر هم گاهی مجددا به سراغش می آمدم و واقعا باید بگویم یکی از شاهکارهای بی تکرار زندگی من در طول دوران طولانی بازیباز بودنم، همین عنوان Enslaved: Odyssey to the West بوده است که خیلی ها حتی آن را نمی شناسند اما حتی برخی از منابع، آن را کاندیدای برترین بازی سال ۲۰۱۰ نیز کرده بودند. تا قبل از این بازی نینجا تئوری را تنها دوست داشتم و آن را یک سازنده خوب می دانستم اما بعد از Enslaved: Odyssey to the West بود که دیگر به معنای واقعی طرفدار این سازنده و بازی های آن شدم و تبدیل به یکی از محبوب ترین سازنده ها برای من شد. این روند باز هم ادامه پیدا کرد و این سازنده بهترین بازسازی و ریبوت و شروع مجددی که می شد برای سری Devil May Cry در نظر داشت را ساخت و روانه بازار کرد تا دیگر در قلب من جاودانه شود و به واقع یادم نیست که در نسل هفتم چند بار عنوان DmC: Devil May Cry را تجربه کردم و به محض ورود به نسل هشتم هم با وجود کلی بازی جدید، نسخه فیزیکی DmC: Devil May Cry را خریداری کرده و باز هم ۲ بار دیگر آن را با بسته الحاقی ویرجیل به پایان رساندم و دیگر نام Ninja Theory برای من تبدیل به یک اسطوره شده بود که ۳ عدد از برترین بازی های عمرم را با این سازنده تجربه کرده بودم.
به همین دلیل هم بود که به محض معرفی عنوان جدید و نسل هشتمی این سازنده یعنی Hellblade که بعدا نامش به Hellblade: Senua’s Sacrifice تغییر یافت، از همان روز اول تمام اخبار و اطلاعات و تصاویر و تریلرهای این بازی را یک به یک دنبال می کردم و فولدری جداگانه با نام این بازی ساخته بودم تا تمام اطلاعات و ویدئوهای بازی را در آن داشته باشم و هر چند روز یک بار سری به آن می زدم و از تماشای آن لذت می بردم. سرانجام Hellblade: Senua’s Sacrifice در تاریخ ۸ آگوست ۲۰۱۷ به صورت تنها دیجیتالی و توسط خود کمپانی سازنده یعنی نینجا تئوری منتشر گردید و همان طور که فکر می کردم دقیقا این دید کاربر دوستانه و بی طمع سازندگان بازی و همینطور سیاست “معرفی عالی، سکوت، کاهش انتظار، انفجار، انتشار” برای عرضه بازی، کاملا جواب داد و بازخوردهای فوق العاده ای را پشت سر هم از سایت های مختلف و کاربران شاهد بودیم و هستیم تا جایی که امتیارات فوق العاده ای مانند امتیاز ۹۰ از وبسایت IGN، امتیاز ۹۰ از وبسایت VideoGamer، امتیاز ۸۰ از وبسایت گیم اسپات و امتیاز ۸۰ از گیم اینفورمر را کسب نموده و اکنون نسخه رایانه های شخصی و پلی استیشن ۴ آن امتیاز متای ۸۳ را در اختیار دارند که یک موفقیت عالی برای این عنوان و نینجا تئوری به حساب می آید.
در سال ۲۰۱۸ شاهد انتشار این بازی برای ایکس باکس وان نیز بودیم تا این بازی شاهکار بر روی ۳ پلتفرم در نسل هشتم در دسترس باشد. همچنین حتما نیز اطلاع دارید که شرکت مایکروسافت استودیو نینجا تئور را خریداری کرد و بدون شک از نظر من بهترین کار مایکروسافت در کل نسل هشتم خرید نینجا تئوری است هر چند که شاید خیلی به ضرر من شود ولی کار خوب، خوب است. مدتی قبل نیز نسخه فزیکی Hellblade: Senua’s Sacrifice نیز عرضه گردید تا دیگر انتشار این بازی از همه نظر کامل شود. به همین منظور هم تصمیم گرفتیم تا نگاه دوباره ای به این شاهکار داشته باشیم و نسخه های جدید و آپدیت شده آن را با شما عزیزان بررسی کنیم. در این مطلب قصد داریم تا به طور کامل به بررسی نقاط قوت و ضعف عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice بپردازیم و تمام جزییات آن را همراه شما عزیزان واکاوی کنیم تا از زوایای بیشتری با یکی از بهترین های نسل هشتم آشنا شده و اگر احیانا هنوز موفق به تجربه آن نشده اید با مطالعه این بررسی بتوانید راحت تر تصمیم بگیرید. پس اگر به هر دلیلی به این عنوان علاقمند هستید، پیشنهاد می کنم در ادامه مقاله “نگاهی دوباره به بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice” با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
داستان بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice کاملا بر محوریت موضوعی شخصی در باره شخصیت اصلی بازی یعنی Senua است و بسیاری از داستان بازی حول محور درگیری ها و آشفتگی ها و تلاطم ذهن Senua قرار دارد. Senua شخصیتی رنج دیده و عذاب کشیده است که شدیدا درگیر اختلالات روحی و روانی است و اتفاقا دلیل اصلی خاص بودن و بی نظیر بودن بازی نیز همین شکل نشان دادن بیماری روانی Senua بازی به بازیباز است که به طبیعی ترین و بهترین شکل ممکن انجام می شود. پایه داستان بازی بر اساس افسانه های اسکاندیناوی است و در آن سفر Senua که یک مبارز با ذهنی بسیار پریشان است به جهنم برای بازگرداندن روح معشوقه اش Dillion را دنبال می کنیم که به شکلی فوق العاده عالی و جذاب روایت می شود و شما را به معنای واقعی به درون خود می کشد که در این زمینه واقعا کار سازندگان و نویسندگان بازی قابل تحسین است.
Hellblade: Senua’s Sacrifice داستانی شخصی را از دید کسی می گوید که از psychosis، یک اختلال روانی حاد رنج می برد و تا بازی نکرده باشید نمی توانید دریابید که یک بازی چقدر بی نظیر می تواند شما را به عمق حس کردن یک بیماری روانی ببرد. تا به حال هیچ بازی را این چنین از دید چنین بیماری تجربه نکرده ایم و تجربه Hellblade: Senua’s Sacrifice بسیار یونیک است. در ذهن Senua دائما صداهایی گوناگون تکرار می شوند و حتی لحظه ای هم قطع نمی شوند (جز در برخی موارد محدود). مدام انگار چند نفر با Senua حرف می زنند و یا خود وی با خودش حرف می زند و خلاصه مدام زمزمه ها و حرف هایی شنیده می شود که گاهی وی را تحقیر می کنند یا به او انگیزه می دهند. مثلا در بازی شخصیت اصلی روی زمین افتاده است و در همین حال صدای مردی به او می گوید که “وی ضعیف است و مبارز نیست و خدایان او را به خاطر این ضعفش تنبیه خواهند کرد” و صدایی دیگر به او می گوید که “شمشیر را بردارد و بایستد و مبارزه کند.” سازندگان توانمند بازی به وضوح تمرکز زیادی را بر روی یک داستان و شخصیت پردازی های قوی گذاشته اند تا عنوانی با داستان و شخصیت های قدرتمند را نجربه کنیم که تا همیشه در خاطرمان باقی خواهد ماند.
از لحاظ گرافیکی فقط باید بگویم Hellblade: Senua’s Sacrifice شگفت انگیز و بی نظیر است و از خیلی از بازی های بزرگ و AAA نسل هشتم هم برتر و زیباتر است. تنها به تصاویری که در این مطلب برایتان قرار داده ام نگاه کنید و به انیمیشن حرکت کردن شخصیت اصلی و کیفیت محیط بازی و نورپردازی و سایه ها دقت کنید تا کاملا متوجه شوید چه می گویم. همچنین در دیگر تصاویر متحرک این مطلب به کیفیت گرافیکی مبارزات بازی دقت کنید و حرکت موهای شخصیت اصلی بازی و انیمیشن حرکت شخصیت ها در میدان نبرد را با دقت زیر نظر بگیرید و مطمئن هستم که چیزی جز تحسین سازندگان بازی، آن هم برای یک بازی مستقل، به زبانتان نخواهد آمد. تازه تمام بخش گرافیکی بازی در نسخه جدید بازی بر روی کنسول ایکس باکس وان ایکس ارتقا نیز یافته اند و زیباتر از بازی اصلی و اولیه به نظر می رسد و به معنای واقعی، گرافیک بازی واقعا “هیچ گونه” سنخیتی با یک بازی مستقل ندارد و همان طور که گفتم از بازی های بزرگ این نسل هم کمی ندارد و از خیلی هایشان هم بهتر است.
گرافیک هنری و طراحی های بازی واقعا بی نظیر است و بازی به طرز شدیدی فضاسازی و اتمسفر تاریکی دارد و طراحی دشمنان و موجودات نیز بسیار مخوف و با جزییات به نظر می رسد و به طور کلی می توان گفت بازی فضایی از عناوین سایکولوژیکال ترسناک را نیز داراست. همان طور که قبل تر نیز به این موضوع اشاره کردم بسیاری از داستان بازی حول محور درگیری ها و آشفتگی ها و تلاطم ذهن Senua قرار دارد و در بخش هایی از بازی در دنیای واقعی هستیم و شاهد طراحی و اتمسفر گرافیکی کاملا واقع گرایانه هستیم، اما بخش هایی نیز در بازی در یک دنیای ذهنی و خیالی قرار داریم و افکت های تصویر و طراحی و فضاسازی و اتمسفر بازی در این بخش ها به نوعی شبیه به حضور در یک خواب کابوس وار یا یک خاطره تلخ و مرگبار هستند. طراحی دنیای بازی بسیار عالی و کاملا منطبق با فضا و تم داستانی بازی انجام شده است و همه چیز از رنگ بندی ها گرفته تا نورپردازی بازی و کل طراحی هنری دنیای بازی دقیقا در راستای داستان بازی و ذهن مریض و بیمار و پریشان و تاریک شخصیت اصلی بازی قرار دارد که این موضوع باعث می شود بازیباز هر چه بیشتر در دل دنیای تاریک بازی فرو رود. در مورد باگ و افت فریم و کلا گرافیک فنی نیز بازی کاملا قدرتمند عمل کرده است و سازندگان بازی در بخش گرافیک فنی و ثبات اجرای بازی توانسته اند مانند بخش هنری بازی یک عنوان بی نظیر خلق کنند.
مبارزات Hellblade: Senua’s Sacrifice معرکه و فوق العاده جذاب هستند. اگر در یک کلام بخواهم بگویم مبارزات بازی شبیه به چه عنوانی به نظر می رسند، آن بازی بدون شک For Honor خواهد بود که اتفاقا با کیفیت ترین بخش آن بازی هم مبارزاتش هستند. مبارزات بازی بسیار هیجان انگیز و جذاب و سخت هستند اما یک نکته دارند که نیازمند کمی صبر از سوی بازیباز است زیرا که زمانی طول می کشد تا به نوع و استایل مبارزات بازی عادت کنید و بعد از آن دیگر نه تنها هیچ مشکلی نخواهید داشت بلکه لذت وصف نشدنی را نیز از آن ها خواهید برد، درست مانند موضوعی که در مبارزات بازی فور آنر هم به چشم می خورد. فقط بابد مقدار کمی به بازی زمان بدهید تا مبارزاتش را کاملا برای شما روشن کند و آن گاه کلی حرف برای گفتن دارد. در مبارزات کاملا وزن سلاح شخصیت اصلی و سلاح های سنگین دشمنان مخوف بازی را با تمام وجود حس می کنید و شاهد مبارزاتی بسیار طبیعی هستیم که اصلا حالتی تخیلی و آرکید ندارد و کاملا واقعی، سنگین و خطرناک به نظر می رسند. از نکات مشهود در گیم پلی و مبارزات بازی درجه سختی بالای آن است و واقعا از مشاهده دشمنانی تا این حد سرسخت در بازی به وجد می آیید.
مبارزات بازی بسیار به تمرکز و دقت شما نیاز دارند و اگر ذره ای تمرکز را برای جاخالی دادن و دفاع کردن از دست دهید و تاکتیک نداشته باشید و یا بخواهید کریتوس وارانه به جنگ دشمنان بروید سریعا نسخه تان پیچیده خواهد شد و باید واقعا فکر کنید که در یک میدان نبرد واقعی هستید. باس فایت ها در بازی تعداد کمی دارند و فاصله بین دو باس فایت بسیار زیاد است ولی همین تعداد کم باس ها، بسیار عالی و جذاب از کار در آمده اند و چه از لحاظ طراحی ظاهری و چه تنوع مبارزه و … بسیار فوق العاده و شگفت انگیز هستند. هر بار که در بازی کم کم می خواهید حس کنید که مبارزات بازی دارند برایتان یکنواخت می شوند، بازی یک نوع دشمن جدید معرفی می کند که نیاز به یک نوع مبارزه و تاکتیک خاص برای شکست دادن دارد. از معدود نکات منفی در گیم پلی Hellblade: Senua’s Sacrifice عدم وجود ارزش تکرار بالا در بازی است و در واقع دلیل خیلی خاصی برای شما وجود ندارد تا شما کاملا به این که دوباره پای به دنیای بازی بگذارید و آن را تجربه کنید تشویق شوید و کمبود المان های گشت و گذار و آیتم های کشف کردنی و یا حتی چند ماموریت جانبی و خارج از خط داستانی در بازی کاملا به چشم می آید.
در بازی تعداد نسبتا زیادی هم پازل وجود دارد که بایستی آنها را حل کنید. صدا کلید اصلی حل خیلی از این پازل هاست. صداهایی که در ذهن شخصیت اصلی بازی و توهمات وی، مدام تکرار می شوند نکاتی از حل معماهای بازی را به همراه دارند و حتی گاهی برای مبارزات نیز به کمک شما می آیند. باید گفت بسیاری از زمان بازی را باید مشغول حل پازل ها و معماهایی باشید که خدایان در مسیرتان قرار داده اند تا ارزش خود را به آن ها ثابت کنید. اغلب این پازل ها با دستکاری کردن محیط اطرافتان مانند درخت ها و سایه ها و خلق نشانه هایی خاص که برای حل پازل لازم دارید حل می شوند. برای حل برخی نیز باید در زمان گذشته و حال سفر کنید و برخی راه ها را برای خود باز نمایید. همچنین توهمات مداوم شخصیت اصلی بازی نیز در حل کردن معماها و پازل ها کاربردهایی دارد که در بازی برایتان روشن خواهد شد. این پازل ها در ادامه ممکن است که مقداری برای شما تکراری شوند زیرا تعدادشان خیلی زیاد است و حل کرذنشان هم تقریبا ساده. همین موضوع ممکن است که باعث شود مقداری در طول بازی از حل کردن این پازل ها خسته شوید و آن را به عنوان نکته ای منفی در نظر بگیرید.
Hellblade: Senua’s Sacrifice عنوانی با بالاترین کیفیت صداگذاری و صداپیشگی ممکن است و یکی از بهترین های تاریخ در این زمینه. نکته مهم تر در مورد بخش صداگذاری بازی نیز آن جاست که تا گیم پلی بازی و معماها و… به طور شگفت انگیزی به صداگذاری بازی گره خورده اند و به نوعی می شود گفت صداگذاری بازی کلید پیشروی در گیم پلی آن نیز هست و حتی برای مبارزات نیز به کمک شما می آیند. خانم Melina Juergens در نقش Senua شگفت انگیز و خارق العاده کار کرده است آن هم در مورد صداگذاری “یک شخصیت با حد وحشتناکی از اختلال روحی و روانی.” واقعا کار وی قابل تحسین است و یکی از سخت ترین صداگذاری های شخصیت ها را در تاریخ بازی ها به بهترین شکل انجام داده است. “اگر از هدفون یا صدایsurround استفاده کنید تجربه شما از بازی و همذات پنداریتان با شخصیت اصلی چند برابر بهتر و لذتبخش تر می شود و انگار که این صداها مدام در سر شما نیز وجود دارند.”
دیالوگ ها و داستان عالی بازی و موشن کپچر و انیمیشن های خارق العاده هم به این صداپیشگی بی نظیر اضافه شده اند تا عنوانی خلق شود که واقعا و واقعا مو بر تن بازیباز از لحاظ حس و حال و طبیعی بودن صداگذاری شخصیت ها سیخ می کند.” موسیقی های Hellblade: Senua’s Sacrifice نیز هرگز دست کمی از سایر بخش های آن ندارند و به ترین شکل با بازیباز ارتباط برقرار می کنند و او را در طول سفرش در بازی، مدام بیشتر در دل دنیای سیاه جنون و مشکلات روانی شخصیت اصلی فرو می برند. ساندترک بازی و تک تک قطعات موسیقی آن به معنای واقعی منطبق با فضای سیاه دنیای بازی و افکار Senua هستند و بازی را در راستای بهتر شدن یار می کنند.
Hellblade: Senua’s Sacrifice یک تجربه حدودا ۷ تا ۹ ساعته پر از شگفتی از دید یک بیمار روانی در سرزمین وایکینگ ها و سفر او به قلب جهنم است. اختلالات روانی شخصیت اصلی بازی نه تنها در داستان بازی، بلکه در تک تک جزییات بازی و در تمام ابعاد آن هم نقش دارد و در واقع کل بازی بر پایه این اختلالات روانی بنا نهاده شده است که به طبیعی ترین شکل ممکن، با بهترین گرافیک ممکن و با صداگذاری در حد برترین های تاریخ، برای بازیباز شرح داده می شود و کاملا او را با بازی همراه کرده و حتی باعث می شود تا با استفاده از صداگذاری بی نظیر بازی و المان های داستانی آن، بازیباز با Senua همذات پنداری کند و هر چه بیشتر در دنیای زیبای بازی غرق شود.
Hellblade: Senua’s Sacrifice امضای خاص عناوین استودیو نینجا تئوری (که سابقه ساخت عناوین بینظیری مثل DMC: Devil May Cry, Heavenly Sword و Enslaved را در کارنامه دارد) که شامل مبارزات بسیار هیحان انگیز بر پایه کمبوهای مختلف و تاکتیک های مناسب دفاع و حمله و جاخالی دادن میباشد را کاملا به همراه خود دارد و به مانند بازی های قبلی این سازنده یک بازی یونیک و خاص است، حتی خاص تر از دیگر بازی های این استودیو. نینجا تئوری در بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice سعی کرده است تا بازی خود را بر اساس ۳ ستون استوار نماید که شامل مبارزات قدرتمند و مرگبار و نیازمند فکر، داستانگویی و روایت قوی با مرکزیت درگیری های ذهنی شخصیت اصلی و استایل هنری و فضاسازی منحصر به فرد و خاص میباشد.
چه بر روی پلی استیشن ۴ و چه بر روی رایانه های شخصی و ایکس باکس وان، هرگز نباید خود را از تجربه Hellblade: Senua’s Sacrifice محروم کنید زیرا که اصلا چیزی شبیه به آن را معلوم نیست که چه زمانی دیگر در دنیای بازی ها ببینیم و یا اصلا ببینیم یا نه! این بازی یکی از خاص تربن و کم مشابه ترین بازی های تاریخ است و واقعا روح و روان و احساسات شما را در گیر خودش می کند. اصلا در دنیای بازی ها هستیم که چنین تجربه هایی را داشته باشیم وگرنه شوترهای آبکی و سطحی که هر لحظه دارند یکی یکی در دنیای عرضه می شوند! عناوینی مثل Hellblade: Senua’s Sacrifice که می توانیم با آنها به حوزه های دیگر فخر بفروشیم. کدام فیلمی می تواند لمس “واقعی جنون” را مثل Hellblade: Senua’s Sacrifice به ما هدیه دهد؟ هیچ فیلمی. می دانید چرا؟ چون در فیلم داستان یکی دیگر را با چشم دنبال می کنیم ولی در Hellblade: Senua’s Sacrifice دیوانه خود ماییم و صداها در سر ماست و کنترل دیوانه نیز با ماست! اگر هنوز بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice را تجربه نکرده اید اکنون بهترین زمان برای رفتن به قالب یک بیماری روانی در واقعی ترین شکل ممکن و لذت بردن از یکی از بهترین شاهکارهای نسل هشتم است.
پر بحثترینها
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- گزارش: Final Fantasy 16 روی PC تنها ۲۸۹ هزار نسخه فروخته است
نظرات
با تشکر ویژه از اقا سعید اقابابائی بسیار عزیز و دوست داشتنی یه نمره منفی هم من میدم چون فقط ۴ ساعت و ۲۰ دقیقه بازی داشت
من اعتراف میکنم که عجیبترین بازی بود که تجربه کردم و به جرات میگم احتمال کراس اور با خدای جنگ رو داره و قبلا دلایل رو توضیح دادم و این عنوان ادامه داره و امیدوارم در ادامه بشه امیدوار کننده تر بهش نگاه کرد چون ضعف طراحی ایتم بیداد میکنه تو بازی و یکم مبارزات بیشتری رو میطلبه ولی در کل باهاله و گرافیک عالی داره نمیدونم چرا اما عناوین استدیوهای کوچک همیشه بدون باگ و گرافیک بالا هستن و بسیار بهینه تر هستند و دوستان خواستید تجربش کنید از هدست استفاده کنید اینجوری خیلی بهتر دیالوگها رو درمیابید و افکتها راحت تر بگوش میخورن
درود
یکی از بهترین بازیهایی هست که تجربه کردم و واقعا ازش لذت بردم و همچنین تونستم حداقل هفت هشت ساعت تجربه روانی بودن و خود درگیری رو داشته باشم 😮
واقعا اینچنین بازیهایی هستند که میشه باهشون به سینما و… پز بدیم و دقیقا به خاطر همین بازیا و داستانسرایی ها هست که به گیم رو آوردم
حتما تجربش کنید
.
.
یه نکته جالب راجع به اوایل بازی هست که دقیقا همون لحظه که یه صدا میگه “من هنوز هیچی راجع به بقیه افراد(که منظورش بقیه صداهاس) نگفتم،”تیتراژ شروع میشه و اسامی سازندگان که به نوعی بقیه افراد هستن نشون داده میشه
صدا صدا صدا صدا
با اون تعداد کمشون یه همچین چیزی ساختن واقعا…. (نمیدونم چی بگم اصلا)
هرکی بازی نکرده اینو به شدت پیشنهاد میشه :yes: :yes:
نگاهی دوباره هم ارزشش مثه نگاه اوله
به معنای واقعی شاهکار بود این بازی.شبیه به هیچ بازی که قبلا انجام داده باشم نبود.روایت داستان و دیلوگ هاش که دیگه اصلا غوغا بود.به خصوص لحظات اخر بازی که سنوآ با خیل عظیم دشمنان میجنگید و در پس زمینه اون موسیقی عجیب نواخته میشد و دیالوگ هایی که رد وبدل میشد.مو به تن آدم سیخ میکرد.دو بار کامل و با دقت تمومش کردم تا عمق داستان رو درک کنم.این بازی خاص ترین و متفاوت ترین عنوان نسل هشتمه…
صدای ۳بعدیه بازی عالیه یکی از گرافیکی ترین بازی هایی هس که تجربه کردم شاید بشه گفت گرافیک بالاتر از این ندیدم هنوز
هنوز تجربه نکردم و با این تعریفات از سعید آقابابایی عزیز رفت تو لیست خرید
ممنون بابت مقاله ی زیبا و تاثیر گذارتون
دوستانی که این بازی رو تجربه کردن ( با مقاله سعید جان که خیلی علاقه مند شدم به این عنوان ) بازی ارزش walkthrough یا game movie دیدن داره؟!!
اره بازیش خیلی کوتاهه و میشه راحت هربار یک قسمتش رو دید
… این عشق الهی است حق لایتناهی است
آقا سعید خسته نباشیذ واقعا ک حق مطلبو بیان کردی رفت و گوتی هم ک پروفایلت و علیرضا عصار هم ک تیترته
والا همه چی تمومه هم گیم و هم مقاله
آخ آخ سعید جان واقعا عالی بود خصوصا گیفای انتخابی تونم مثل همیشه عالی و هوشمندانه بودن. زمانی که تو ps4 بازیش کردم واقعا برام شگفت انگیز بود خصوصا صداگذاری بازی و تو یه کلام واقعا شاهکار
البته ارزش تکرار بازی واقعا پایینه و شما به راحتی با یه بار بازی میتونستین پلاتش کنین ولی واقعا گیم پلی بازی عالیه.
خیلی بازی خوبیه من چند ماه پیش بازی کردم و واقعا راضیم از بازیش ، من با هدفون بازی کردم و خیلی عالی بود موسیقی و دیالوگ های بازی .
ممنون از آقای سعید آقابابایی.
اسپویل ، اسپویل ، اسپویل
.
.
.
.
. اون مرحله بازی که اون صدا رو در جای تاریک باید دنبال میکردی تا برسی به مرد از نظر من خیلی عالی بود .
ترس،تاریکی،هراس،سردرگمی واقعا عالی بود
تمرکز خیلی زیادی هم میخواست
یکی از خاص ترین مراحل تاریخ بازی های رایانه ای بود :yes:
هنوز تجربهاش نکردم، حقیقت انقدر عجیب بود که ترسیدم طرفش برم 😀 ولی گرافیکش منو یاد beyond two souls میندازه که یادمه سلامی میکرد به نسل هشتم و اصن تصور همچون گرافیکی رو ps3 دور از ذهن بود!
عنوان نابی بود تو این نسل! این نسل پدیدهای زیادی داشت هجوم بازی های آنلاین اسمشو بزاریم نسل ریمسترها یا نسل دنباله ها این پدید ها چه خوب یا چه بد روند کسالت باری دارن برا من که دنبال یه تجره متفاوت بودم از همون موقع که بازی.رو نصب کردم مطمن بودم این با بقیه فرق داره و مثل بازی stalker برای همیشه اتمسفر سنگینش تمام وجودمو با خودش درگیر میکنه بازی فوقالعادیی بود حیف سونی همچین طلایی رو از دست داد
خسته نباشید سعید جان لطفا اگه امکانش هست بازی Dead cellsرو با قلم خودتون نقد کنید..
با تشکر از نقد دقیق و بی نقص اقای اقابابایی عزیز . بحث این بازی که میشه نمیتونم نظر ندم حقیقتا کلمه ی ” خاص ” رو میشه تو این بازی معنی کرد . اگه بخوام تعریف و تمجید کنم اندازه کل نقد باید مطلب بنویسم از بازی فوق العاده Melina Juergens بگیر تا عمق داستان و ابعاد روانشناسیش . امیدوارم نینجا تئوری همین مسیر رو ادامه بده تو این برهوت بازی های معنادار
سعیدجان سلام، واقعا زحمت کشیدی که دوباره نقد رو قرار دادی و من هم دلم نیومد در جواب این زحمتت دوباره نقد رو نخونم. خسته نباشی
خسته نباشی سعیدجان مثل همیشه عالی…واقعا بازی خاص و عجیب غریبی بود اگ با هدفون بازی میکردی به کار قابل تحسین تیم صداگذاری بازی پی میبردین آدم ی جورایی خودش گیج میزد تو بازی با اون صداهایی که از تو مله شینوا میزد بیرون…فضا سازی بازی هم واقعا عالی بود و مکان های بازی ی حالت لذت بخش عجیب و غریبی داشت کلا بازی بود که در سیل عناوین تکراری لذت خاصی به بازیبازا میداد البته اگر ازین سبک خوششون بیاد…حالا ک شرکت نینجا تئوری رفته زیر دست مایکرو هم ناراحتم و هم خوشحال ناراحت برا اینکه اگ نسخه دومش معرفی بشه فقط برا عزیزان مایکرو هس و خوشحال برا اینکه با بودجه ای که مایکرو میریزه تو جیب نینجا تئوری اونام میتونن همه ایده هاشونو بدون مشکل پیاده سازی کنن و از امکانات بیشتری استفاده میکنن…بازم خسته نباشی سعیدجان سایتو ک باز میکنم منتظرم ی نقد بالاش نوشته باشه سعید آقابابایی تا با لذت بخونمش دمت گرم ک هستی.
ممنون از نقد خوب شما جناب اقا بابایی . من اوایل این بازی هستم . بازی بسیار خاصی هست و مبارزاتش نسبتا سخت هست و من انتظار چنین سختی رو نداشتم از مبارزات . گرافیک بازی رو همونطور که گفتید باید گفت که فوق العاده هست و بسیار بازی بهینه هستش . به نظر من الان بهترین انجین بازیسازی همین انریل ۴ هستش . نینجا تئوری نشون داد که با این انجین میشه چه گرافیک محشر و بهینه ایی رو عرضه کرد . زیاد نمیتونم نظر بدم چون بازی رو تازه شروع کردم ولی کاملا جذبش شدم .ایرادی که میشه گرفت نبودن ایتم در بازی هست بهمراه مراحل فرعی همونطور که شما هم اشاره کردید . ممنون از شما .
خیلی ممنون سعید جان بابت این نقد زیبا
واقعا نینجا تئوری بینظیره
به نظرم بعد سانتا مونیکا بهترین سازندهی هک اند اسلش با اختلاف خودشه
منم دویل می کراشو واقعا حسابش از دستم در رفته که چند مرتبطه دیوونه بار بازیش کردم …