مقابل ورودی بهشت | نقد و بررسی بازی Mutant year zero : Road to Eden
شوترهای تاکتیکی از آن دست بازیهایی هستند که به مانند خیلی از ژانرهای ویدئوگیم، همیشه زیر سایهی بازیهای بزرگی از استودیوهای بزرگ قرار میگیرند. استودیوهایی که از علوم کامپیوتر، تنها ctrl + c و ctrl + v را میدانند. Mutant year zero : Road to Eden بازی عجیبی است، چه از حیث داستان و شخصیت گرفته، و چه از لحاظ گیم پلی. بازی ایدههای بسیار جذابی دارد و پیاده سازی آن ایدهها نیز بسیار جذاب کار شده است. حیواناتی جهش یافته به عنوان شخصیتهای اصلی و ترکیب مخفی کاری با مبارزات تاکتیکی نه تنها بر روی کاغذ جذاب کار شدهاند، بلکه در بازی نیز به درستی پیاده سازی شده اند. اما با اینحال Mutant year zero: Road to Eden نمیتواند از یک بازی خوب فراتر رود! چرا؟ با گیمفا برای جواب به این سئوال سخت همراه باشید.
اینکه یک بازی بتواند ریتم مناسبی را در روایت و به خصوص گیم پلی خود حفظ کند، نکته ای است که اهمیت بسیار زیادی دارد. حفظ ریتم در روایت بستگی به گرهها و پیچشهای داستانی دارد، اینکه در چه زمانی در ذهن مخاطب سئوال ایجاد شود و در چه زمانی به این سئوالها پاسخهای منطقی داده شود نکتهای است که باید در داستان بازی رعایت شود. اما مهمتر از ریتم داستان، حفظ ریتم در گیم پلی بازی است، این که بازی بتواند در دراز مدت کششی را برای سرگرم نگه داشتن مخاطب ارائه دهد امری بسیار مهم و ضروری است. اما چگونه باید این کار را انجام داد؟ راههای مختلفی برای انجام این امر وجود دارد، میتوان عناصر جدیدی را طبق برنامهای فکر شده به بازی تزریق کنیم، این که درخت مهارتهایی تعریف کنیم که به بازیکن اجازه دهد همان عناصر را به انتخاب خودش آزاد و استفاده کند، خوبی این کار این است که به مخاطب حس باهوش بودن را القا میکنید و مخاطب را از حالت منفعل به فعال تبدیل خواهید کرد. اما سازندگان Mutant year zero : Road to Eden روش جالب را برای حفظ ریتم بازی انتخاب کرده اند. آنها بازی را به دو بخش تقسیم کرده اند : اکشن و مخفی کاری. یا در حال مبارزه اید و یا دارید دنبال راهی میگردید که دشمن را دور بزنید و بدون درگیر شدن مقاصد خود را پیش ببرید. بازی هیچ وقت اجازه نمیدهد نفس بکشید و این امر شاید از بیرون سخت و طاقت فرسا به نظر بیاید، اما با توجه به مبارزات بسیار معقول و اهمیت استراتژیِ شخصی برای هر عمل، کاملا یک نکتهی مثبت به حساب میآید. در کنار این گیم پلی جذاب از پیش تایین شده، شاهد یک درخت مهارتها برای هر یک از سه شخصیت بازی هستیم، درخت مهارت هر شخصیت ۸ مهارت مختلف دارد که برخی از آنها Ability و برخی دیگر passive هستند. نکتهی جذابی که در طراحی این شخصیتها رعایت شده است، این است که هیچ کدام از شخصیتها، از پیش دسته بندی نشده اند. یک شخصیت حتما نقش Tank را در تیم بازی نمیکند و میتوانید با انتخاب مهارتهای خاص برای هر شخصیت، نقش آن را در تیم ایده آل خودتان مشخص کنید. قابلیتها در کنار مکانیسمهای پایهی گیم پلی تجربهی جذابی را برای شما به ارمغان میآورند. تجربهای که پس از هر بار پیروزی در نبردها حس باهوش بودن و ماهر بودنتان را به شما القا میکند، دلیل آن هم پایه ریزی هوشمندانهی گیم پلی پایهی بازی است، به صورت مخفیانه شخصیتها را جاگذاری کنید، در زمان مناسب با حملهای مناسب دشمن مناسب را از پای در آورید و نبرد را شروع کنید. بازی به طور کلی بسیار سخت است، به گونهای که حتی اگر بر روی پایین ترین درجهی سختی یعنی normal نیز بازی کنید، دفعات زیادی مرگ را تجربه خواهید کرد. این سختی میتوانست منطقی جلوه کند اگر که تیم سازنده عنصر شانس را در بازی متعادل تر میکرد، اینکه به دلیل حرکتی غیر منتظره توسط دشمن، یا از دست دادن ضربهای با شانس بسیار بالا مبارزه را از دست دهید اصلا لذت بخش نیست و بسیار آزار دهنده است، به گونهای که اکثر اوقات ترجیح میدهید بدون شروع مبارزه و با دور زدن دشمنها منطقه را پشت سر بگزارید و به منطقهی بعدی بروید. این امر در حالی است که برای پیش بردن بازی مجبورید در یک سری نقاط درگیر شوید و اگر نتوانید در مناطق ابتدایی دشمنی را شکست دهید و با اتکا بر مخفی کاری پیش روی کنید، در سطح و قدرت کافی برای از بین بردن دشمنان قرار ندارید.
گرافیک بازی نیز در سطح خوبی قرار دارد، بازی از لحاظ هنری بسیار اتمسفریک و گیرا طراحی شده است و محیطهای بازی آن حس آخرالزمانی و دنیای رو به نابودی را به خوبی به تصویر میکشد. طراحی هنری بازی علاوه بر محیطهای زیبا، شامل طراحی چشم نواز شخصیتها نیز میشود، حیوانهای جهش یافتهای که آنها را کنترل میکنید در کنار طراحی مناسب در گیم پلی، از حیث هنری نیز زیبا و چشم نواز طراحی شده اند. یک گراز که تبدیل موجودی هیکلی شده است، روباهی که به مانند یک زن است و یک اردک تفنگ به دست صحنهای را خلق میکنند دیدنی، صحنهای که گسترش پیدا نمیکند. در بازی با جهش یافتههای خاصی روبرو نمیشوید و بازی میتوانست بسیار دست و دل باز تر در این زمینه رفتار کند. البته نکتهی مثبت این است که تیم سازندهی بازی کیفیت را حفظ کرده است و در ساخت پیشینهی داستانی مناسب و طراحی خاص هر شخصیت ( چه از لحاظ هنری، و چه طراحی گیم پلی ) خوب و قابل قبول کار کرده است. همان گونه که بالاتر اشاره کردیم، مراحل بازی این چنین طراحی شده اند که در منطقهای بزرگ قرار میگیرید و باید به سمت دیگر این منطقه بروید تا بتوانید وارد منطقهای جدید شوید. طراحی مراحل تا این حد تکراری و یکسان هستند، درست است که نحوهی چینش دشمنان و حتی خود دشمنان متفاوت است، درست است که مناطق بازی متفاوت از هم طراحی شدهاند (از لحاظ اتمسفر و فضاسازی شاهد تغییرات زیادی نیستیم)، اما منطق کلی در طراحی مراحل بسیاری تکراری و کلیشهای است.
بازی از لحاظ فنی، میزبان مشکلات زیادی نیست و در حالت مناسبی قرار دارد، در بازی باگ و افت فریم نیز وجود دارد اما به گونهای نیستند که به تجربهی شما ضربه بزند. هرچند کیفیت بسیار پایین برخی از تکسچرها توی ذوق میزند و ریتم خوب بازی را به هم میزند. بیشتر باگهای بازی بیشتر از آن که در بخش فنی بازی نمود کرده باشند، در داستان بازی قابل مشاهده است! بازی در ساخت یک پیشینهی داستانی مناسب برای هر شخصیت قابل قبول کار میکند، اما داستانی کلیشهای، با روایتی بد و حفرههای داستانی لطمهای جبران نشدنی به بازی وارد کرده اند. تیم سازنده نحوهی روایت عجیبی را برای روایت داستان ضعیف خود انتخاب کرده است. روایتی که شاید به نحوی مشکل اصلی طراحی بد مراحل است. با گشت و گزار در محیطهای بزرگ بازی با سرنخ هایی روبرو میشوید که سعی میکنند دلیلی برای نابودی دنیا به شما بدهند، اگر بازی سعی میکرد به جای درجا زدن برای انتقال داستان خود، آن را شمرده شمرده در دهان مخاطب قرار میداد، شاهد این فاجعهی روایتی نبودیم! بازی به جای واگذار کردن برداشت داستانی به مخاطب، سعی میکند با دیالوگ نویسیهای بسیار بد شخصیتها آن را به اجبار منتقل کند.
بالاتر اشاره کردیم که اتمسفر بازی بسیار خوب طراحی شده است. این فضا سازی بسیار خوب مدیون استفادهی کاملا درست و به جا از موسیقی و طراحی محیطهایی است که از عناصری که از مولفههای اصلی ساخت اتمسفری آخرالزمانی هستند، به خوبی در آن استفاده شده اند.این عناصر با موسیقی و صداگذاری بسیار خوب بازی به درستی ترکیب شده اند و اتمسفری بسیار گیرا را طراحی کرده اند. اتمسفری که در عین گیرا بودن، از عوامل مهم در روایت به حساب میآید. درست است که اتمسفر بازی بسیار زیبا و گیرا طراحی شده، اما در طول بازی شاهد تغییری در این اتمسفر نیستیم و بازی محیطهای یکنواختی را به شما ارائه میکند. این یکنواخت بودن محیط یکی از همان ضعفهای اصلی در طراحی مراحل است. اینکه در طول بازی در محیطهایی تکراری به مبارزه بپردازید، باعث میشود که استراتژیهایتان نیز رو به تکرار بروند. هرچند که سازندگان Mutants year zero : Roads to Eden سعی کردهاند با خلق یک سیستم پیشرفت جذاب جلوی این افول را بگیرند و به حق که موفق بوده اند.
Mutants year zero : Roads to Eden یک بازی خوب است و صد در صد ارزش تجربه کردن را دارد. بازی در ارائهی یک شوتر تاکتیکی بسیار خوب عمل میکند و فضا سازی و خلق اتمسفر نیز در آن بسیار شاعرانه صورت میگیرد. بازی زمانی که تلاش میکند داستان ضعیف خود را بدون توجه به شعور مخاطب روایت کند کار خود را خراب میکند، هرچند که در ساخت پیشینهای داستانی برای شخصیتهای عجیب و جذاب اش خوب کار می کند. اگر سازندگان محیطهای متنوع تری در بازی قرار میدادند و طراحی مراحل بازی تا این اندازه بد نبود، شاهد یک بازی تاکتیکی بسیار خوب بودیم که میتوانست در کنار آثاری مانند Xcom خودنمایی کند
پر بحثترینها
- تریلر معرفی بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، روی کانال پلی استیشن بیش از ۲۳ هزار دیسلایک دریافت کرده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- اولین اطلاعات از بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic: The Heretic Prophet، منتشر شد
- Astro Bot بهترین بازی سال شد؛ فهرست کامل برندگان The Game Awards 2024
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- ناتی داگ از بازی جدید خود به نام Intergalactic: The Heretic Prophet رونمایی کرد
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- نکات مخفی تریلر بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، که شاید متوجه آنها نشده باشید
نظرات
خیلی هم خفن :inlove: این بازی قیمتش چند دلاره؟ ?:-) باید تجربش حال بده با دوستا :inlove: tnxXx
از نظر من اگه یه شوتر سوم شخص بود بسیار موفقتر بود اما چشمام داره یه عنوان خاص و متفاوت رو میبینه که باید قبول کنم با بی بضاعتی یک عنوان ناب رو ساختن و بعد از اتمام جاست کاز حتما میخرمش که بتونم کمکی به هنر گیم کنم
فراموش نکنیم که این استدیوهای فقیر چندتا از بهترین بازیهای تاریخ رو ساختن از این بازی و هل بلید بگیر تا برسی به یک شوتر ناب بنام سری مجموعه استالکر که عشق خالصه PC گیمرهاست و شوتر بالا دستش ندیدم
کسی سیستم مورد نیاز این بازی رو نمیدونه ?:-)
•CPU: Intel Core i5-760 / AMD Phenom II X4 965.
•RAM: 6 GB.
•OS: Windows 7 64 Bit/ Windows 8 64 Bit/ Windows 10 64 Bit.
•VIDEO CARD: NVidia GTX 580 / AMD Radeon HD 7870.
•FREE DISK SPACE: 8 GB.
•DEDICATED VIDEO RAM: 1536 MB.