روزی روزگاری: نقش آفرینی اصیل | نقد و بررسی بازی Divinity: Original Sin Enhanced Edition
احتمالاً چند هفته پیش نقد و بررسی Divinity: Original Sin 2 Definitive Edition را بر روی سایت گیمفا مشاهده کردهاید؛ عنوانی که همان طور که از نامش مشخص است، دنباله نسخه اول این سری است. از آن جایی که این سری از بازیها عناوین فوقالعاده باارزشی در سبک نقش آفرینی هستند، در ادامه میخواهیم به نقد و بررسی نسخه اول بازی بپردازیم که همچنان بعد از گذشت سه سال، عنوانی بسیار باکیفیت و استاندارد در سبک نقش آفرینی است.
———————————————-
نام بازی: Divinity: Original Sin Enhanced Edition
سازنده: Larian Studios
ناشر: نسخه PC: Larian Studios – نسخه کنسولی: Focus Home Interactive
پلتفرم: PS4، Xbox One و PC
سبک: نقش آفرینی
تاریخ انتشار نسخه Enhanced: 27 اکتبر ۲۰۱۵
———————————————-
پیش از شروع نقد، اشارهای کوتاه به نمرات و جوایز این بازی میکنیم. اولین موضوع که طبیعتاً میانگین نمرات بازی در سایت متاکریتیک است. این بازی موفق شد در سال ۲۰۱۴ و پس از عرضه نسخه PC میانگین نمره ۸۷ از ۱۰۰ را در سایت متاکریتیک کسب کند. در همان سال این بازی از نظر بسیاری از سایتها به عنوان بهترین بازی نقش آفرینی و یا بهترین عنوان PC انتخاب شد. فروش بازی نیز به عنوان بازیای که فقط برای PC عرضه شده بود فوقالعاده بود و در عرض حدوداً سه ماه، بیش از ۵۰۰ هزار نسخه از این بازی به فروش رسید. نسخه PS4 بازی هم که سال بعد عرضه شد، میانگین نمرات ۸۸ را از سایت متاکریتیک به دست آورد که نشان از این داشت که سازندگان به خوبی از پس پورت این بازی نقش آفرینی روی کنسولها و مخصوصاً هماهنگ کردن کنترلر با بازی برآمدهاند.
اما برسیم به نقد خود بازی، اولین موضوعی که آن را بررسی میکنیم بخش داستانی بازی است. طبیعتاً در یک بازی نقش آفرینی داستان درگیر کننده نقشی بسیار اساسی دارد و باید کشش لازم را برای ادامه بازی را فراهم کند. داستان این عنوان با این پیش زمینه شروع میشود که در سرزمین بازی که ریولیون (Rivellion) نام دارد، سالها پیش سر و کله جادویی خاص به نام Source پیدا شده است. این جادو در ابتدا به خوبی استفاده میشده ولی کمکم استفاده کنندگان از این جادو که Sourcerer نام دارند، شروع به استفادههای ویرانگر از آن میکنند؛ از این رو گروهی به نام Source Hunter تشکیل شده است که اقدام به نابودی بسیاری از افراد استفاده کننده از Source میکند. حال سالها بعد، شما در نقش دو نفر از اعضای این گروه به منطقهای به نام Cyseal اعزام شدهاید تا قتل یکی از افراد مهم شهر را که ظاهراً Source در آن دخیل بوده را بررسی کنید. همین موضوع باعث میشود شما وارد جریانات بسیار طولانی شوید که معلوم میکند پشت پرده این قتل و افرادی که در آن شرکت داشتهاند، جریانات بسیار عظیمتر و پیچیدهتری نهفته شده است و پای نیرو و موجودات مرموزی به نام Void هم در میان است. در این میان با افراد مختلفی برخورد خواهید کرد و به تدریج متوجه میشوید خود شما هم جایگاهی بالاتر از دو مأمور ساده Source Hunter دارید.
داستان بازی شاید در ابتدای بازی کمی کند شروع شود ولی به مرور بخشهای جذاب و فوقالعادهای به آن اضافه میشود که آنقدر خوب و مناسب به آن پرداخته شده است که شما را تا ادامه بازی به آن جذب میکند. نکته جالبی که در این میان وجود دارد این است که بازی بسته به انجام دادن مأموریتهای فرعی، بین ۳۵ تا ۵۰ یا ۶۰ ساعت طول میکشد و در عین حال در تمام این مدت، بازی جذابیت خود را حفظ کرده و داستان بازی نیز همواره موارد جذابی برای رو کردن به شما دارد. از طرف دیگر مأموریتهای فرعی بازی نیز هر کدام داستانهایی جذاب و مخصوص به خود را دارند که باعث میشوند خیلی از اوقات به طور کامل روند معمول داستانهای اصلی بازی را رها کنید و در عین حال بسیاری از مأموریتهای فرعی پیوند نزدیکی با داستان دارند که باعث میشود خیلی از اوقات فکر کنید در حال انجام مأموریتهای داستانی هستید. البته در همین مورد یک ایرادی که وجود دارد این است که برخلاف بسیاری از بازیهای نقش آفرینی، در این بازی به طور مشخص اهداف هر مأموریت روی نقشه مشخص نمیشود و باید خودتان با مطالعه Journal، به کارهایی که باید برای هر مأموریت انجام دهید، پی ببرید. این موضوع البته اگر بازی را به طور پیوسته انجام دهید خیلی مشکل ایجاد نمیکند ولی اگر مدتی بین انجام بازی وقفه بیفتد و مثلاً بعد از دو سه ماه دوباره به سراغ بازی بیایید، ممکن است پیدا کردن بعضی از شخصیتها و انجام بعضی از کارها سخت باشد. البته با این وجود یکسری نقاط اصلی و شخصیتهای مهم روی نقشه مشخص شدهاند ولی به هر حال اهداف مأموریتها روی نقشه مشخص نمیشوند. البته توجه کنید که این موضوع بعد از مدتی که به روند بازی عادت کنید، تا حدودی به نقطه قوت بازی هم تبدیل میشود و مطمئناً برای بازیکنانی که بخواهند در هر بازی به طور کامل گشت و گذار کرده، این موضوع نکته مثبتی محسوب میشود ولی بازیکنانی که تا به حال عناوین نقش آفرینی کلاسیک را تجربه نکرده باشند، ممکن است به خاطر همین موضوع از ادامه بازی منصرف شوند.
در مورد داستان بازی باید به شخصیت پردازی خوب شخصیتها هم اشاره کنیم. بسیاری از شخصیتهای فرعی که در بازی مشاهده میکنید و البته تعدادشان هم بالا است، شخصیتهای مخصوص به خود و داستان زندگی منحصر به فردی دارند و در عین حال شخصیتهای اصلی که همراه شما هستند و البته خود دو شخصیت اصلی بازی نیز هر کدام پیشینه و داستان خاص خودشان را دارند که همه این موارد باعث میشوند سطح کیفی داستان بازی بسیار بالاتر برود. حجم بالای این شخصیت پردازیها به حدی است که حتی یکسری از حیوانات نظیر بعضی گربهها و سگها نیز داستانی منحصر به فرد داشته باشند و حتی مأموریتهای فرعی خاصی برای پیشبرد داستان این حیوانات قابل انجام است. ضمناً همین جا لازم است ذکر کنم که حتماً Talent خاصی به نام PetPal را برای یکی از شخصیتهای خود تهیه کنید تا امکان صحبت با حیوانات را داشته باشید؛ زیرا حیوانات علاوه بر مأموریتهای مخصوص به خودشان، اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد پیشرفت بسیاری از مأموریتها نیز به شما ارائه میکنند.
در مجموع، در زمینه داستانی بازی عملکردی فوقالعاده دارد. از طرفی داستان اصلی بازی و از سوی دیگر داستان مأموریتهای فرعی، بسیار غنی و عالی طراحی شدهاند و از طرف دیگر با شخصیت پردازی بسیار خوبی برای شخصیتهای بازی رو به رو هستیم. در کنار این موضوع، مدت زمان بازی نیز بسیار بالا بوده و در عین حال بازی با داستان خوب خود به هیچ وجه در این مدت زمان طولانی خسته کننده نمیشود. صرفاً مشکلاتی در زمینه پیدا کردن محل انجام بسیاری از مأموریتها وجود دارد که با وجود نکات مثبتی که در زمینه داستانی بازی وجود دارد، ایراد چندان بزرگی به شمار نمیآید.
در زمینه گیم پلی این عنوان به طور کلی یک بازی نقش آفرینی نوبتی کلاسیک محسوب میشود. در این بازی شما حداکثر میتوانید ۴ شخصیت را کنترل کنید و در بازی به پیشروی بپردازید. تا زمانی که به طور رسمی وارد مبارزهای نشدهاید، بازی به صورت کاملاً همزمان و Real Time جلو میرود و حتی میتوانید در حالی که یکی از شخصیتها در یک مبارزه درگیر است، شخصیت دیگرتان را به نقطه دیگری از نقشه ببرید. اما خود مبارزات بازی به صورت کاملاً نوبتی هستند و بر اساس مشخصه خاصی به نام Initiative موقعیت آنها از نظر نوبت طراحی میشود. از این رو بازی شباهت به بعضی نقش آفرینیهای ژاپنی که یک دور کامل نوبت شماست و دور بعد کاملاً نوبت دشمن است نداشته و هر کدام از شخصیتها مستقل از دوست یا دشمن بودن، بر اساس ویژگی Initiative اقدام به انجام حرکات خود میکنند. بر همین اساس، هر کدام از شخصیتها وقتی نوبت به او برسد، به اندازه مشخصی امکان انجام حرکت یا اجرای جادو و حمله کردن دارد و سپس باید نوبت خود را به نفر بعدی در لیست بدهد. با این که در بعضی بازیها سیستمهای نوبتی به شکل خستهکنندهای پیاده سازی میشوند، اما در Divinity Original Sin برعکس بسیاری از بازیها اصلاً این طور نیست و این سیستم به بهترین شکل ممکن پیاده سازی شده است. تنوع جادوها و حرکات بازی بسیار بالاست و هشت دسته بندی مختلف برای جادوها و حرکات مبارزاتی وجود داشته و در کنار آن تعداد بسیار زیادی سلاحهای متنوع با قابلیتهای مختلف هم وجود دارند که باعث میشوند مبارزات بازی به طور کامل متنوع باشند. از طرف دیگر دشمنان بازی نیز تنوع بسیار بالایی داشته و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاصی دارند که باعث میشوند به هیچ وجه نتوانید صرفاً به یک استراتژی اتکا کنید و مجبورید از همه شخصیتهای همراهتان استفاده کنید.
نکته دیگری که در بازی وجود دارد و البته هم در مبارزات و هم در معماها و موانع از آن استفاده میشود، تأثیر عوامل محیطی نظیر آتش و باران و سم و دود و… است. این عناصر تأثیر بسیار بالایی در مبارزات بازی دارند و باعث میشوند که روند مبارزات به طور کامل تغییر پیدا کند. به عنوان مثال هوای بارانی و یا جادوی باران که باعث خیس شدن شخصیتها میشود، آنها را نسبت به یخ زدن آسیب پذیرتر میکند و باعث میشود که راحتتر یخ بزنند. از طرفی باران باعث ایجاد چالههای آب هم میشود که در صورت استفاده از جادوهای مرتبط با یخ، این سطوح یخ زده و راه رفتن روی آنها ممکن است منجر به سُر خوردن شخصیت و از دست دادن چند نوبت بشود. همچنین در صورت استفاده از جادوهای مرتبط با برق و صاعقه روی چالههای آب، این چالهها دارای برق شده و ممکن است دشمنی که روی آنها قرار دارد را دچار برق گرفتگی بکند. حتی در صورتی که آتش را با استفاده از باران و آب خاموش کنید، ممکن است دود سیاهی ایجاد شود که باعث میشود نتوانید یکسری جادوها و حملات را روی افرادی که پشت دود هستند و در محدوده دید مستقیم شما قرار ندارند اجرا کنید. چنین مواردی، در قسمتهای غیر مبارزاتی بازی نیز وجود دارند و در بسیاری از قسمتهای بازی موانع محیطی خاصی وجود دارد که باید با چنین شیوههایی از شرشان خلاص بشوید.
خوشبختانه بازی به هیچ وجه تمرکز کامل خود را روی مبارزات نگذاشته است و گشت و گذار در محیط و پیدا کردن نقاط مخفی که بعضاً باعث پیشروی راحتتر در مراحل میشوند بخش مهمی از بازی را تشکیل میدهد. برای پیشروی در بخشهای مختلف بازی نیز در اغلب اوقات چندین روش مختلف وجود دارد و خیلی از اوقات این روشها، شکلی خلاقانه داشته و در نگاه اول به نظر نمیرسد که بتوان از چنین روشی استفاده کرد. به عنوان مثالی خیلی ابتدایی، ممکن است در قسمتی با دری رو به رو شوید که کلید آن را پیدا نکردهاید. در صورتی که این در خیلی مقاوم نباشد، میتوانید با ضربه زدن به آن به راحتی آن را شکسته و وارد اتاق شوید. البته همان طور که گفتم، این مثالی بسیار ابتدایی بود و کارهای خلاقانه و جالبتر دیگری نیز برای پیشبرد بسیاری از بخشهای بازی امکان پذیر هستند.
مکالمات نیز در بازی نقشی اساسی دارند و در این میان خیلی از اوقات باید شخصیت خاصی را متقاعد به انجام کاری بکنید. در این بخش باید مینی گیم سنگ-کاغذ-قیچی را انجام دهید و در این بازی به ۱۰ امتیاز برسید تا شخص مورد نظر متقاعد شود. هر چقدر توانایی شما در متقاعد کردن بالاتر باشد، با هر بار برد در بازی سنگ-کاغذ-قیچی امتیاز بیشتری کسب میکنید و سریعتر به امتیاز ۱۰ میرسید. وجود چنین بخشی هر چند شاید خیلی اهمیت نداشته باشد ولی باعث میشود که حتی در مکالمات بازی نیز تنوع خوبی به وجود بیاید و مکالمات بازی نیز شکل خستهکنندهای به خود نمیگیرند.
مانند همه بازیهای نقش آفرینی، در این بازی نیز سیستم Level-Up و ارتقای شخصیت وجود دارد که البته بسیار عمیق و پر جزییات طراحی شده است. قسمتی مربوط به قدرتهای معمول شخصیت نظیر استقامت، هوش، سلامتی و موارد این چنینی است. بخش دیگری مربوط به تواناییهای او در اجرای جادوهای مختلف، توانایی کار با سلاحهای مختلف و… است که به عنوان مثال برای اجرای جادوهای قوی در زمینهای خاص، باید بخش مربوط به آن را ارتقا دهید. قسمتی نیز به نام Talent وجود دارد که تواناییهای خاصی که عموماً در شرایط خاصی –نظیر سلامتی کم و…- فعال میشوند را به شخصیت میدهند. البته توانایی صحبت با حیوانات (PetPal) هم در همین بخش وجود دارد که بهتر است در همان ابتدای بازی یکی از شخصیتهایتان این توانایی را داشته باشد.
به جز موارد معمول، کارهایی نظیر ساخت آیتم و سلاح و موارد این چنین هم وجود دارد که البته هر چند برای پیشبرد بازی ضروری نیستند ولی در صورتی که یکی از شخصیتهایتان در یکی از زمینههای ساختن متخصص باشد، میتواند در ادامه کمک شایانی برای کسب آیتمهای مربوط به آن دسته به شما بکند. البته همان طور که گفتم، این بخش خیلی ضروری نیست ولی حضور آن در بازی نشان میدهد که سازندگان واقعاً تلاش بسیار زیادی برای هر چه کاملتر بودن بازی انجام دادهاند.
در نسخه Enhanced بازی نیز به تمام ویژگیهای خوب بازی قابلیتهای جدیدی اضافه شده است. از طرفی شخصیتها و مأموریتهای فرعی جدیدی به بازی اضافه شدند و از طرف دیگر انواع جدیدی از سلاحها نظیر Wand های جادوگری به بازی اضافه شدند که شیوه کار مخصوص به خود را دارند. همچنین مواردی نظیر دسته بندی جادوهای بازی، رابط کاربری و موارد این چنینی نیز بهبود یافتند. هوش مصنوعی بازی نیز عملکرد بهتری نسبت به نسخه معمول بازی از خود نشان میدهد. در مجموع هر چند نسخه Enhanced در بسیاری از موارد شبیه بازی اصلی است ولی تغییراتی اساسی را در بعضی زمینهها اعمال کرده است که باعث میشود بتوان بازی را به شیوههای جدیدی تجربه کرد و طبیعتاً اگر حالا میخواهید بازی را تهیه کنید، بهترین کار تهیه این نسخه است.
در مجموع و با همه آن چه که گفتیم، این بازی گیم پلی استاندارد و بسیار عالی در سبک نقش آفرینی ارائه میکند که هنوز هم بعد از گذشت سه – چهار سال، میتوان گفت که بازی از نظر کیفی در سطح بسیار بالا و عالی قرار دارد و با انجام آن به هیچ وجه در این زمینه احساس قدیمی بودن نسبت به بازی نخواهید داشت. البته باید در کنار همه اینها توجه داشت که به دلیل گستردگی بالای سیستمهای بازی، ممکن است بازی برای افرادی که پیشتر با این سبک آشنایی نداشتهاند، در ابتدا سخت و مبهم به نظر برسد و هر چند این حس به مرور برطرف خواهد شد ولی ممکن است باعث شود که چنین بازیکنانی اصلاً بازی را آنقدر ادامه ندهند و بعد از همان دو سه ساعت اولیه، آن را رها کنند.
موضوع بعدی که باید به آن پرداخته شود، گرافیک است. بازی از نظر گرافیک هنری فوقالعاده است و ایراد خاصی ندارد. طراحی موجودات مختلفی که در بازی وجود دارند به خوبی انجام شده و در کنار آن، شاهد طراحی محیطهای متنوع و خاص برای بازی هستیم که باعث میشوند بازی از این لحاظ سطح کیفی بسیار خوب و قابل قبولی داشته باشد.
از بعد فنی نیز گرافیک بازی نسبت به سه چهار سال پیش قابل قبول است. البته از آن جایی که بازی به صورت ایزومتریک و دید از بالا است، نباید انتظار گرافیک خیلی سطح بالایی داشته باشید ولی گرافیک معمول بازی کیفیت خوبی دارد و آزاردهنده نیست. مواردی نظیر کیفیت بافتها، طراحی مدلهای شخصیتها، نورپردازی، سیستم سایهها و… اکثراً کیفیت خوب و قابل قبولی دارند و خصوصاً برای شخصیتهای مختلف بازی که شامل موجودات فانتزی و عجیب و غریب نیز میشود، مدل سازی به خوبی انجام شده است. باگهای گرافیکی خاصی نیز در بازی مشاهده نمیشود. البته طبیعتاً اگر نسخه دوم بازی را انجام داده باشید، بعضی از افکتها نظیر افکت دود با توجه به کیفیت بسیار بهترشان در نسخه دوم، ممکن است در این نسخه نسبتاً بیکیفیت به نظر برسند اما به هر حال باید توجه داشت که این نسخه حدوداً سه چهار سال قبل از نسخه دوم عرضه شده و طبیعتاً نباید انتظار همان گرافیک را از آن داشته باشید. در زمینه پرفورمنس نیز بازی مشکل خاصی ندارد و به خوبی با سیستمهای معمولی میتوان به انجام آن پرداخت. در مجموع باید گفت که در زمینه گرافیکی عملکرد سازندگان خوب و قابل قبول بوده است و ایراد بزرگی در این بخش دیده نمیشود.
در نهایت نوبت به بخش موسیقی و صداگذاری بازی میرسد. در زمینه موسیقی نیز Divinity: Original Sin عملکرد قابل قبولی داشته است. موسیقیهای بازی متنوع و مختلف بوده و فضایی حماسی و بعضاً مرموز و خاص و کاملاً متناسب با داستان بازی را ایجاد میکنند. هر چند گاهی اوقات موسیقی بعضی از قسمتهای بازی تا حدودی تکراری میشود اما در کل خود موسیقی بازی کیفیت بسیار بالایی دارد و به خوبی با فضای بازی هماهنگ است.
در زمینه صداگذاری سازندگان فوقالعاده عمل کردهاند و حجم بسیار بالایی صداگذاری روی تقریباً تمامی شخصیتهای تأثیر گذار در مأموریتهای اصلی و فرعی بازی انجام شده است. از حیوانات گرفته تا شخصیتهای گوشه و کنار بازی و صد البته شخصیتهای مهم داستانی، همگی صداگذاری مخصوص به خود را دارند. این موضوع در حالی است که در بسیاری از بازیهای نقش آفرینی مستقل به دلیل حجم بالای دیالوگها، شاهد صداگذاری روی همه دیالوگها نیستیم؛ اما در این بازی با وجود این که بازی در مجموع عنوانی مستقل محسوب میشود و حتی بخش از بودجه خود را از Kickstarter جمع آوری کرده است، صداگذاری به طور کامل انجام شده است. در سایر بخشهای مربوط به صداگذاری نظیر صدای افکتها و… نیز سازندگان کار خود را به خوبی انجام دادهاند.
نتیجهگیری نهایی:
Divinity: Original Sin یکی از بازیهایی است که حتماً طرفداران بازیهای نقش آفرینی باید آن را انجام دهند. از طرف داستان و شخصیت پردازی خوب بازی قرار دارد و از سوی دیگر گیم پلی بسیار خوب و استاندارد آن. صداگذاری تمام و کمال روی شخصیتها نیز باعث میشود که این بازی از نظر سطح کیفی بسیار بالا بوده و قطعاً طرفداران این سبک باید آن را تجربه کنند.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
- مدیرعامل Take-Two نگران عملکرد GTA 6 روی Xbox Series S نیست
- آپدیت بهینهسازی Baldur’s Gate 3 برای PS5 Pro منتشر شد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
نظرات
در مورد اون تصویری که گذاشتین و گفتین با جادوی الکتریسیته میشه اب رو محیطی خطرناک کرد.
کلا جادو های مغناطیسی تو خشکی هم ممکن بود یک منطقه رو stun کنن و اون هم تصویر تیر مغناطیس کلود هست اگر اشتباه نکنم که البته بمبش هم وجود داشت.
در کل نقد خوبی بود و بازی شاهکار
ولی من به چند نفر پیشنهاد دادم این بازی رو که قبلش خیلی میگفتن داستان براشون مهمه ولی اصلا سر در نیاودن از بازی
متاسفانه گیمرهای ایرانی داستان رو به روایت سینمایی بازی میدونن و هرچه قدر یک بازی سینمایی تر باشه میگن داستانش بهتره که اینم احتمالا به خاطر ندوستن زبان هست.
امیدوارم این نقدها کمک کنه تا پلیرهای ایرانی یکم با گیم های خوب اشنا شن
من با سخنت کاملا مخالفم
پ چرا کسی به diablo گیر نمیده؟
قشنگ بودن داستان ۴۰ درصده ماجراس نوع روایت داستان ۶۰ درصد ماجرا
این بازی قبول دارم داستان قشنگی داره اما طرز بیانش واسه عاشقان و دلسوختگان این سبک قابل هضمه
من از این سبک بدم میومد اما ی بار از سر ناچاری نشستم Diablo3 رو بازی کردم
در وصفش فقط باید بگم الله اکبر
بخاطر خاطراتم با دیابلو اینو هم کمی بازی کردم اما اصلا حسی ک به دیابلو داشتمو بهم منتقل نکرد چون داستان سراییش جوری نیست ک مشتری جذب کنه
داداش خیلی قابل مقایسه نیستن باهم
مبارزات توی دیابلو کاملا همزمان و اکشن محسوب میشه
تو این بازی نوبتی و تاکتیکی هستن
داستان این بازی از دیابلو ۳ طولانی تر و قوی تر هستش اما روایتش خسته کننده میشه بعضی وقتها
یه صبح خوب بدون شاخا که الان تو مدرسن XD
خدایی صبح ها که شاخا تو مدرسن سایت خیلی زیبا میشه مثله نسیم صبح گاهی .
بازیش خیلی خوب بود منی که از نوبتی بدم میومد بعد این بازی به این سبک علاقه مند شدم تنها مشکلم دو سه تا از پازل های بازی بود مثلا برای بعضی هاشون واقعا باید به گوگل رجوع میکردی مثل همین اتاق گنج پادشاه سرزمین برفی که فک کنم عکسشو گذاشتین.باید یه کتابیو از کتابدار اورک تو نقشه اول بازی میگرفتیم یا مثلا اون منطقه ای که تو نقشه دوم بازی که void همه ی دشمنارو اسیب ناپذیر کرده بود و باید همشو مخفی کاری با معجون ناپدید کننده میرفتیم و بدون اتمامش مراحل اخر بازی رو نمیشد ادامه داد.
اوایل اکتبر بود تخفیف خورده بود ده دلار خریدمش از استور مایکرو
فکر کنم واجب شد نصبش کنم و بازی کنم
هر دو نسخه اش شاهکاره.
خسته نباشید آقای نامجو . هم این مقاله و هم قبلی رو خوندم و خیلی هایپ شدم راستش از اول که تریلر بازی رو تو e3 2014 دیم هایپ شدم منتها چون عناوین نوبتی رو بازی نکردم یکم از تجربه ی این عنوان میترسم ولی به خاطر تعریف زیادی که از داستان بازی کردین حتما امتحانش میکنم
یوزر اسکور بالای ۹۰ با وجود بیش از هزاران یوزر کریتیک
صد درصد گیم با ارزشیه
عناوین نقش آفرینی فقط فال آوت۳ اسکایریم و سه گانه ویچر :inlove: