یازدهمین ماموریت موفق اژدها | نقد و بررسی Dragon Quest XI: Echoes of an Elusive Age
سری Dragon Quest یکی از معروفترین و قدیمی ترین سری بازیهای نقش آفرینی است که تا به حال با عرضه ۱۱ نسخه اصلی و تعداد زیادی نسخههای فرعی، همواره یکی از مهمترین بازیهای این سبک در جهان بوده است. نسخه یازدهم این سری سال گذشته در ژاپن و به زبان ژاپنی منتشر شد و حالا بعد از یک سال بالاخره این بازی در سایر نقاط جهان و به سایر زبانها نیز منتشر شده است. در ادامه مطلب به بررسی این عنوان میپردازیم.
سری Dragon Quest یکی از معروفترین و طولانیترین سری بازیهای نقش آفرینی است که تا به حال با عرضه ۱۱ نسخه اصلی و تعداد زیادی نسخههای فرعی، همواره یکی از مهمترین بازیهای این سبک در جهان بوده است. نسخه یازدهم این سری سال گذشته در ژاپن و به زبان ژاپنی منتشر شد و حالا بعد از یک سال بالاخره این بازی در سایر نقاط جهان و به سایر زبانها نیز منتشر شده است. در ادامه مطلب به بررسی این عنوان میپردازیم.
پیش از شروع بررسی این عنوان، به طور مختصر به تاریخچه این سری اشاره میکنیم. اولین نسخه این سری با نام Dragon Quest در سال ۱۹۸۶ توسط استودیو Chunsoft ساخته و توسط شرکت Enix برای NES و Famicom منتشر شد. از آن جایی که در آن سالها سایتهای نقد بازی به شکل امروزی تقریباً وجود نداشتند طبیعتاً نقدهای خیلی زیادی از این نسخهها وجود ندارد. فروش این نسخه نیز در ابتدا خوب نبود ولی به تدریج و با تبلیغات در نشریات دیگر این بازی به فروش نسبتاً قابل قبولی دست یافت. سال بعد نیز نسخه دوم این سری برای همان دو پلتفرم منتشر شد و این بار فروش به مراتب بهتری به خصوص در ژاپن را تجربه کرد. نسخه سوم در سال ۱۹۸۸ و برای همان پلتفرمها منتشر شد و به عملکرد فوقالعادهای در زمینه فروش دست یافت به طوری که در روز عرضه این عنوان بیش از ۱ میلیون نسخه در ژاپن به فروش رسید. نسخه چهارم در سال ۱۹۹۰ منتشر شد و جوایز متعددی را نیز از نشریات ژاپنی کسب کسب کرد. مجموع فروش این نسخه از نسخه قبل کمتر بود ولی همچنان همانند نسخه قبل توانست در روز عرضه بیش از یک میلیون به فروش برساند. نسخه بعدی در سال ۱۹۹۲ برای Super Famicom عرضه شد و همانند دو نسخه قبلی خود، فروش بسیار خوبی داشت. نسخه بعدی در سال ۱۹۹۵ توسط استودیو Heartbeat ساخته شد و با وجود قیمت بالای خود در ژاپن که تقریباً برابر ۱۰۰ دلار میشد، توانست فروش بسیار خوبی داشته باشد. نسخه هفتم با فاصله ۵ ساله در سال ۲۰۰۰ برای پلیاستیشن ۱ منتشر شد و همانند نسخههای قبلی هم نمرات بسیار خوبی کسب کرد و هم فروش خوبی داشت. طبیعتاً با توجه به عرضه روی پلیاستیشن گرافیک این بازی نیز نسبت به عناوین قدیمی سری بسیار بهتر بود. نسخه هشتم توسط استودیو Level-5 ساخته شده و اسکوئر انیکس -که از ترکیب شرکتهای Enix، ناشر نسخههای قبلی و شرکت Square در سال ۲۰۰۳ بوجود آمد- وظیفه انتشار این نسخه را برعهده داشت. نسخه نهم در سال ۲۰۰۹ در ژاپن و سال ۲۰۱۰ در سایر نقاط دنیا برای پلتفرم DS ساخته شد. ناشر نسخه ژاپنی بازی اسکوئر انیکس بود و در سایر نقاط جهان ناشر بازی شرکت نینتندو بود. این نسخه نیز فروش بسیار خوبی داشته و نمرات بسیار بالایی نیز کسب کرد. این عنوان دهمین بازی در تاریخ نشریه Famitsu بود که توانست نمره کامل ۴۰ از ۴۰ را به دست بیاورد. دهمین نسخه این سری در سبک MMORPG توسط خود شرکت اسکوئر انیکس ساخته و در سال ۲۰۱۲ برای پلتفرم Wii در ژاپن منتشر شد. در طی سالیان بعدی نسخههایی برای سایر کنسولها نیز برای این عنوان عرضه شد و البته با وجود گذشت حدود ۶ سال از عرضه این نسخه، هنوز این عنوان برای سایر نقاط دنیا منتشر نشده است و اما در نهایت سال ۲۰۱۷ نسخه یازدهم این سری در ژاپن منتشر شده و حالا بعد از یک سال برای سایر نقاط دنیا نیز منتشر شده و در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
اولین موضوعی که در مورد این عنوان آن را بررسی میکنیم، داستان است. بازی در سرزمینی به نام Endrea اتفاق میافتد و شما در نقش شخصیتی در یک روستا ظاهر میشوید که به تازگی به سن ۱۶ سالگی رسیده است و از این رو بنا به رسم روستا باید از کوهی بالا برود تا با ارواح زمین رو به رو شود. در آن جا او متوجه میشود که روح یک قهرمان باستانی به نام Luminary –که در نسخههای قبلی این سری نیز حضور داشت- در وجود او قرار دارد و باید با نیروهای تاریکی که کمکم پا به این سرزمین میگذارند مبارزه کند. البته همین موضوع باعث میشود که خیلیها او را پیام آور تاریکی بدانند چون حضور این قهرمان در دنیا یعنی به زودی تاریکی نیز وارد جهان خواهد شد. بعد از این رویدادها، گشت و گذار قهرمان در جهان بازی شروع میشود.
داستان بازی به صورت کلی سبک و سیاق مرسوم سبک JRPG را دارد و چنین زمینه داستانی را در بسیاری از بازیهای JRPG پیشتر دیده بودیم ولی نکته مهم این است که شیوه ارائه این بخشها در بازی به شکل زیبایی بوده و باعث میشود که حتی اگر بازیهای JRPG زیادی نیز بازی کرده باشید، به خاطر شیوه خاص ارائه داستان، جذب این عنوان شده و داستان آن را پیگیری کنید. بخشی از این موضوع به دلیل شخصیتهای مختلف و عجیب و غریب بازی با خلق و خوی متفاوت و منحصر به فرد و همچنین طنز خاص موجود در بخشهای بازی است که شما را وادار میکند برای پیگیری سرنوشت شخصیتهای مختلف هم که شدهاین عنوان را ادامه بدهید. به جز شخصیتهای همراه، در طول بازی با شخصیتهای عجیب و غریب زیادی نیز رو به رو شده و از داستانشان آگاه میشوید که اکثراً آنقدر جالب و جذاب شخصیت پردازی شدهاند که شما را به ادامه بازی ترغیب کنند.
در مجموع داستان بازی با وجود این که از بسیاری از کلیشههای رایج این سبک استفاده کرده است ولی توانسته با ارائه شخصیت پردازی بسیار خوب برای کاراکترهای بازی و همچنین ارائه این داستان به شیوه خوب و به یادماندنی، نمره قابل قبولی کسب بکند. طبیعتاً اگر از افرادی باشید که JRPG های زیادی را بازی کردهاند، ممکن است تا حدودی وجود این کلیشهها برایتان تکراری به نظر برسد ولی بازی آنقدر خوب هست که آن را تا انتها ادامه بدهید و اگر هم تا به حال JRPG های کمی بازی کرده باشید که مشکل زیادی در این زمینه احساس نخواهید کرد.
اما در زمینه گیم پلی بازی تا حد بسیار زیادی به سنتهای معمول سبک نقش آفرینی ژاپنی نوبتی و البته سنتهای سایر عناوین Dragon Quest پایبند بوده است و تغییرات خیلی انقلابی در این زمینه وجود ندارد. البته این موضوع دلیل بر بد بودن بازی نیست بلکه بازی به طور کامل استانداردهای این سبک را رعایت کرده است و عنوانی فوقالعاده را در این زمینه ارائه داده است.
اگر تا به حال هیچ عنوان JRPG تجربه نکرده باشید، مطمئناً در ابتدا بازی برای شما کمی عجیب خواهد بود. شما در طول بازی در محیط گشت و گذار میکنید تا به نقاط مربوط به مأموریتها برسید. در این میان دشمنان مختلفی در محیط بازی پرسه میزنند که در خیلی از اوقات اگر سطح شخصیت شما بالا باشد سراغتان نمیآیند ولی اگر با یک دشمن مشخص برخورد کنید، بازی به حالت نمای نزدیک و مبارزه در میآید و ممکن است همان یک دشمنی که با آن برخورد کردید، خود شامل ۳ دشمن مختلف باشد. حال مبارزات نوبتی بازی وارد کار میشوند. شما و دشمن، به ترتیب باید حملات یا جادوهای مختلفی که تنوع بسیار بالایی هم دارند را انتخاب کرده و به وسیله آنها دشمن را از پا در بیاورید. بدیهی است که در چنین مواقعی، بعضی از دشمنان به نوع خاصی از جادوها ضعف دارند و از این رو باید با توجه به اعضای موجود در گروه خود، بهترین تاکتیک را به خصوص برای از پا در آوردن دشمنان سختتر در نظر بگیرید تا آنها را نابود کنید. یکی از نکات مهم در مبارزات هم این است که میتوانید کنترل حرکات سایر افراد گروهتان را به هوش مصنوعی بسپارید. البته طبیعتاً هوش مصنوعی نمیتواند در مبارزات سختتر تاکتیکهای خیلی پیچیدهای را پیاده کند ولی در مبارزات سادهتر میتواند باعث شود که شما سریعتر مبارزه را به اتمام برسانید. با این حال اگر هم بخواهید که کاملاً تاکتیکهای خودتان را پیاده کنید میتوانید کنترل تمامی افرادتان را خودتان به دست بگیرید که البته بازیکنان حرفهایتر این سبک احتمالاً در اکثر اوقات با چنین روشی به انجام بازی میپردازند.
یکی از قابلیتهای جدیدی که در این نسخه در حین مبارزه اضافه شده است، تغییر سیستم دوربین بازی است که به جای سایر بازیهای نقش آفرینی نوبتی که دو گروه در یک صف مقابل هم قرار میگیرند، امکان چرخش و حرکت در مقابل دشمن وجود دارد. با این وجود باید توجه کنید که این سیستم، کاملاً جنبه تزئینی دارد و قرار نیست که اگر در این حالت از پشت به دشمن ضربه بزنید، تأثیر ضربه افزایش پیدا کند. در بسیاری از بازیهای JRPG نمای دوربین به مرور زمان به دلیل تغییر نکردن تکراری میشود و این سیستم اضافه شده است تا بدین ترتیب این مشکل در بازی برطرف شده باشد. خوشبختانه این سیستم عملکرد خوبی دارد و باعث تنوع در ظاهر مبارزات مختلف میشود. البته اگر هم بخواهید میتوانید از همان سیستم رایج در سایر بازیها استفاده کنید و سازندگان این گزینه را نیز برای افرادی که خیلی به سیستم معمولی این سبک عادت دارند در بازی قرار دادهاند.
با این وجود تغییرات خاصی نیز نسبت به سایر بازیهای این سبک در بازی وجود دارد. به عنوان مثال امکان سوار شدن بر اسب و حرکت سریع هم در محیط وجود دارد و به این ترتیب با برخورد به دشمنان ضعیفتر، بدون نیاز به ورود به مبارزه میتوانید آنها را از میدان به در کنید. البته هر چند چنین المانی خیلی در روند کلی گیم پلی اثر گذار نیست ولی در عین حال از آن جایی که مدت زمان بازی بسیار زیاد است و محیطهای فراوانی دارد، این موضوع باعث میشود که بتوانید از بخشهای کم اهمیتتر سریعتر عبور کنید.
صحبت از مدت زمان بازی شد. همان طور که در بند پیش گفتیم، بازی به شدت طولانی است و بسته به سرعت عمل شما چیزی در حدود ۵۵ تا ۱۰۰ ساعت به طول میانجامد که زمان بسیار زیادی است و البته همین موضوع باعث میشود که ارزش خرید بازی بسیار بالا برود چون واقعاً اتمام آن با همه بخشهای فرعی به چیزی بیش از ۱۰۰ ساعت زمان نیاز دارد. خوشبختانه داستان بازی نیز در این مدت تا حد زیادی گیرایی خود را حفظ کرده و در عین حال آنقدر محیطهای متنوع و با ظاهر متفاوت و گوناگون در مقابلتان قرار میگیرند که در این مدت همچنان به ادامه بازی علاقه داشته باشید. ضمن این که کارهای فرعی نظیر مسابقات اسب سواری و… نیز وجود دارند که میتوانید هر از چند گاهی به سراغشان بروید.
بازی در مجموع شاید عنوان خیلی سختی نباشد از این رو سازندگان بخشی به نام Draconian Quest به بازی اضافه کردهاند که در نسخه ژاپنی وجود نداشت. این بخش فقط از همان منوی ساخت شخصیت در ابتدای بازی قابل دسترسی است و یکسری تغییراتی را در بازی اعمال میکند که باعث سختتر شدن آن میشود. مثلاً میتوان امکان فرار کردن از مبارزات را به طور کامل غیرفعال کرده و یا دشمنان را به شدت قویتر کرد. شاید انجام بازی با فعال بودن یکی دو تا از این حالتها برای بازیکنان حرفهای این سری خیلی دشوار نباشد ولی فعال کردن همه آنها حتی برای بازیکنان قدیمی سری نیز مطمئناً چالش سختی خواهد بود. البته توجه کنید که در کلیساهای بازی امکان غیرفعال کردن این موارد وجود دارد ولی فعال کردن آنها، همان طور که گفته شد تنها در ابتدای بازی امکان پذیر است.
با همه مواردی که گفتیم هر چند در زمینه گیم پلی این عنوان از نظر کلی به سنتهای معمول این سبک و البته فرنچایز پایبند بوده است که البته عدم ریسک پذیری سازندگان در این زمینه کمی جای انتقاد دارد؛ با این وجود المانهای سبک نقش آفرینی نوبتی به خوبی در این بازی پیاده سازی شده است و از این رو با بازی بسیار خوبی در این زمینه رو به رو هستیم.
در زمینه گرافیک هنری بدون شک با نگاهی گذرا به تصاویر بازی میتوان فهمید که سازندگان کار خود را به خوبی انجام دادهاند. از طراحی محیطهای عجیب و غریب و البته زیبا گرفته تا دشمنان مختلف بازی همگی طراحی فوقالعادهای دارند. در عین حال، طراحی شخصیتهای مختلف بازی نیز بسیار خوب انجام شده است. البته طبیعتاً با توجه به این که عناوین اخیر این سری همواره از این استایل انیمه مانند به خوبی استفاده کردهاند، انتظار دیگری نیز از این نسخه نمیرفت.
در زمینه گرافیک فنی در ابتدا باید گفت که بازی با استفاده از موتور قدرتمند Unreal Engine 4 ساخته شده است. هر چند عملکرد کلی بازی با توجه به استایل هنری آن قابل قبول است ولی در بسیاری زمینهها امکان بهتر کردن آن وجود داشت. از طرفی طراحی مواردی نظیر شخصیتها و دشمنان و حتی مواردی نظیر علفهای محیط به خوبی انجام شده است ولی از طرف دیگر مثلاً بافتهای زمینهای بازی گاهی اوقات کمی بی کیفیت به نظر میرسند و میتوانستند باکیفیتتر باشند. مواردی نظیر Draw Distance و دیده شدن فواصل دور نیز به خوبی در بازی پیاده شدهاند و البته در این میان دشمنان با پیشروی در محیط کمکم در فواصل دور ظاهر میشوند. در زمینه پرفورمنس بازی گرافیک بهینهای دارد و روی سیستمهای ضعیف نیز میتوان با کاهش جزییات گرافیکی، بازی را به خوبی اجرا کرد و با یک سیستم نسبتاً قوی به راحتی میتوان بازی را با ۶۰ فریم بر ثانیه به صورت FullHD و با بالاترین جزئیات انجام داد. در این میان البته اگر کارت گرافیکهای خیلی قوی در اختیار داشته باشید، امکان انجام بازی با نرخ فریمهای بالاتر از طریق دستکاری تنظیمات فایلهای بازی نیز وجود خواهد داشت اما به طور پیشفرض درون بازی نمیتوان به فریم ریت بالاتر از ۶۰ دست یافت. البته با وجود بهینه بودن بازی، طبق تستهای سخت افزاری معتبر به طرز عجیبی بازی با GTX 1080 Ti هم در رزولوشن ۴K گاهی با نرخ فریم کمتر از ۶۰ اجرا میشود که تا حدی عجیب به نظر میرسد.
در مجموع، عملکرد بازی در زمینه گرافیک خصوصاً با توجه به استایل هنری خاص بازی بسیار خوب بوده است. طبیعتاً در چنین عنوانی طراحی هنری خوب مهمترین عنصر گرافیک است که سازندگان به خوبی از پس آن برآمدهاند و هر چند در بعد فنی ایرادات جزئی وجود دارد اما به دلیل کیفیت بالای بخش هنری بازی چندان به چشم نمیآیند.
اما موسیقی و صداگذاری؛ شاید یکی از مهمترین نقطه ضعفهای بسیاری از بازیهای JRPG موسیقی آنها باشد. در حالی که به نظر میرسد موسیقیهای حماسی و ارکسترال همراه با سازهای فراوان به چنین عناوینی بیشتر میآید اما عموماً موسیقی این عناوین بیشتر بر مبنای سازهای کاملاً الکترونیکی بوده و یادآور نسخههای اولیه این سری است. از طرفی به تدریج این ریتم آهنگ تکراری و خسته کننده میشود. به هر حال هر چند این آهنگها تا حدودی بار نوستالژیک عناوین قدیمی را دارند ولی با توجه به مدت زمان بالای بازی و پتانسیل بالای استفاده از موسیقیهای حماسی، کمبود این گونه موسیقیها را میتوان یک نکته منفی به حساب آورد.
در زمینه صداگذاری خوشبختانه بازی عملکرد فوقالعادهای داشته است. در بسیاری از مواقع بازیهایی که از نسخه ژاپنی به انگلیسی ترجمه میشوند، صداگذاری کاملی ندارند ولی این بازی به جز شخصیت اصلی که البته اساساً بیصدا طراحی شده است، بقیه شخصیتها صداگذاری کاملی دارند و یکی از جالبترین نکات، وجود لهجههای مختلف در میان آنهاست که در کمتر بازی ترجمه شدهای شاهد چنین موضوعی هستیم. ترجمه متنهای بازی به انگلیسی نیز به خوبی انجام گرفته و بازی پر از اصطلاحات خاص زبان انگلیسی است و با جملات ناملموس و گنگ ناشی از ترجمه در بازی برخورد نخواهید کرد. از این لحاظ بازی واقعاً عملکرد خوبی داشته است و سازندگان به خوبی از این فاصله زمانی یکساله بین عرضه نسخه ژاپنی و انگلیسی استفاده کرده و از این رو در زمینه ترجمه بازی کم و کسر خاصی مشاهده نمیشود.
نتیجهگیری نهایی:
با همه آنچه که گفتیم، میتوان نتیجه گرفت که Dragon Quest XI: Echoes of an Elusive Age یکی از بهترین عناوین JRPG امسال و البته یکی از بهترین نسخههای این سری است. این عنوان در زمینه گیم پلی به خوبی استانداردهای این سبک را رعایت کرده است و از طرفی محتوای کافی نیز در بازی وجود دارد و اتمام بازی میتواند بین ۵۰ تا ۱۰۰ ساعت به طول بینجامد. صداگذاری خوب نسخه انگلیسی و گرافیک هنری عالی هم از جمله دیگر مواردی هستند تا این عنوان را تبدیل به یک بازی بسیار باکیفیت بکنند. البته مشکلاتی نظیر کلیشهای بودن داستان و موسیقی خسته کننده در بازی وجود دارد ولی با توجه به بقیه بخشهای بازی، میتوان از این مشکلات چشم پوشی کرد؛ از این رو Dragon Quest XI: Echoes of an Elusive Age یکی از بازیهایی است که طرفداران سبک نقش آفرینی باید حتماً آن را تجربه کنند.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
- مدیرعامل Take-Two نگران عملکرد GTA 6 روی Xbox Series S نیست
- آپدیت بهینهسازی Baldur’s Gate 3 برای PS5 Pro منتشر شد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
نظرات
من نمیدونم واقعا این سبک و مدل جنگیدن نوبتی چ جذابیتی میتونه داشته باشه !!!!
منم همین نظرو داشتم،ولی بعد از Persona5 نظرم ۱۸۰ عوض شد
شما شاید ندونی ولی کسایی که یه زمانی ffv , ffvii , ffviii ,….. رو بازی میکردن و لذت میبردن خیلی خوب میدونن
هیچ جالب نیست
اه اه :sick:
نمیدونید چون تجربه نکردید، یا چون خیلی زود ازکنارش گذشتید
حتما اگه وقت بیشتری میزاشتید میفهمیدید چه باحاله 😎
برای مثال، undertale رو که خیلی از سایت های معتبر بازی سازی فراشاهکار خوندن رو تجربه کنید، کلا ۵ ساعته تمومه، به شرطی که زبانتونم در حد معمولی خوب باشه،
بعد قول میدم واقعا می فهمید جنگیدن نوبتی و کلا این نوع مبارزه چه خلاقیت های محشر و تازگی های معرکه ای که نداره 🙂