#۱۹: مبارزه در راه آزادی|نقد و بررسی Assassin’s Creed 3

کتاب تاریخ جهان را در بازیهای قبلی این سری ورق زدیم…از جنگ های صلیبی نکاتی آموختیم و با روم در زمان رنسانس آشنا شدیم و توفیق هم صحبتی با لئوناردو داوینچی را داشتیم.حال میخواهیم سراغ برهه ی دیگری از تاریخ بشریت برویم و ببینیم که در امریکا چه گذشت و چه شد که واشنگتن لقب اولین رئیس جمهور امریکا را به خود نسبت داد.برای اینکار کافیست یک باز بازی AC3 شاهکاری دیگر از ابر کمپانی Ubisoft را تجربه کنیم.

(هشدار: خطر اسپویل داستان وجود دارد)

اطلاعات بازی:
نام: Assassin’s Creed 3
سازنده: Ubisoft Montreal
ناشر:  Ubisoft
سبک: Third Person Action
پلتفرم:Xbox360|PS3|PC|WiiU
رده سنی: بالای ۱۸ سال
مقدمه:
عنوانی که می خواهیم آن را مورد نقد و بررسی قرار دهیم؛ زمانی که در اوایل نسل هفتم کنسول های بازی، توسط خالقان سری Prince Of Persia خلق شد، کسی فکرش ا نمی کرد که این بازی بزرگ، سود آور برای کمپانی یوبی سافت و سابقه دار را کنار بگذارد و به تنهایی به یکه تاز یوبی سافت( Ubisoft ) بدل گردد. اما این اتفاق افتاد و سری Assassin’s Creed عنوان پرفروش ترین بازی یوبیسافت را به خود اختصاص داد.
نسخه ی اول سری AC از کمبود محتوا رنج می برد . تیم سازنده ی بازی این نیاز را درک کرد و باعث شد بر خلاف نسخه ی ۱ نقطه ی درخشش نسخه ی دوم محتوا و تنوع بازی باشد،که هنوز هم خیلی ها این نسخه را بهترین نسخه ی بازی از هر لحاظ می دانند . بعد از موفقیت چشمگیر بازی دوم تیم سازنده یوبیسافت مونترال به جای عرضه ی نسخه ی سوم دست به ساخت ادامه ی بازی دوم زده به طوری ۲ نسخه spin-off از بازی دوم تولید و ارایه شد که به ادامه ی داستان شخصیت محبوب بازی اتزیو آدیتوره دا فیرنزه  (Ezio Auditore Da Firenze) می پرداختند .

سه شخصیت محبوب در بین بازیباز ها

داستان:
داستان کلی این سری در جنگ و درگیری همیشگی میان تمپلار ها اساسین ها برای پیدا کردن تکه ای بهشتی و قدرتمند به نام Apple of Eden خلاصه میشود. شرکت مشهور آبسترگو دستگاهی اختراع کرده است که برخی افراد قادر هستند که به خاطرات اجداد خود بروند از این میان شخصیت اصلی این سری شخصی به نام دزموند مایلز(Desmond Miles) از معدود کسانی است که شرایط لازمه برای استفاده از این دستگاه را داشت و توانست به خاطرات اجدادش که به نام های الطایر ابن لا احد (Altair Ibn La ahad) و اتزیو آدیتوره دا فیرنزه (Ezio Auditore Da Firenze)  برود تا مکان AoE را پیدا کند…اما متوجه میشود کسی که در این راه بیشتر به او کمک کرده یک تمپلار است…همین امر باعث میشود دزموند نزدیک ترین یارش (البته ظاهرا) را بکشد تا اساسین های امروزی به خطر نیفتند. در نسخه ی بعدی دزموند به دلایل مختلف از جمله همین دلیل ذکر شده در کما فرو میرود و برای بیرون آمدن او از کما دوستانش او را بار دیگر وارد دستگاه انیموس می کنند. حال دزموند به هوش آمده و قصد دارد دنیا را از نابودی نجات دهد.

دزموند مایلز به همراه پدر و همراهانش

داستان بازی از آنجا شروع می شود که دزموند مایلز همراه با پدرش ویلیام (William) و دوستان همیشگی خود یعنی شان (Shaun) و ربکا (Rebecca) به کمک Apple of Eden ،غاری را در شهر بوستون پیدا می کنند. مکانی که تمام داستان بازی از آنجا شروع می شوند و وقوع حادثه ای تلخ که در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ رخ می دهد را پیش بینی میکند. اینبار دزموند به دلیل خونریزی بیهوش میشود و دوستانش او را در دستگاه Animus قرار می دهند به امید آنکه باز هم او هوشیاری خود را به دست بیاورد. اما صحنه ای عجیب می بینیم؛ دزموند در نقش فردی به نام هیتم کنوی (Haytham Kenway) قرار می گیرد. هیتم در لندن شخصی را به قتل می رساند و مدالی که به همراه دارد را می دزدد! مدالی که به اسم Those who came Before شناخته شده است و در شهر Boston واقع شده است. بازی به سال های ۱۷۲۰ به بعد می رود. هیتم از لندن به آمریکا می آید و در برهه ای قرار میگیرد امریکای تازه کشف شده در حال تجربه انقلابی است که سرنوشت دنیا را تغییر می دهد. او پس از رسیدن به شهر Boston موفق می شود مکانی که به جست و جویش بوده را پیدا کند. در این بین، اوگروهی از سرخ پوست ها را می بیند و با زنی به نام زیو (Ziio) آشنا می شود. زن به هیتم کمک می کند تا ژنرال براداک (Braddock) را از بین ببرند. هیتم به همراه زیو به غاری اسرار آمیز بازمی گردند، اما موفق به باز کردن آن نمی شوند. پس از این اتفاقات بازی به زمان حال بازمی گردد. پس از مدتی دزموند مایلز دوباره به ویله ی انیموس به گذشته برمی گردد. کودک سرخپوستی را میبیند که در قبیله ای به نام موهاک زندگی میکند و مادرش زیو و پدرش هیتم است. موهاک توسط یکی از دوستان هیتم که چارلز لی (Charles Lee) نام داشت، وحشیانه به آتش کشیده می شود و مادر کودک سرخپوست در این حمله وحشیانه کشته می شود. بازی به سال های آینده و زمان جوانی آن کودک می رود. سرنوشت برای او ماجراهای تازه ای رقم زده است. کودک Ratonhnhaké:ton نام دارد ولی همه ی ما او را به نام Connor میشناسیم..وی در این بازی در چالشی بزرگ نیز قرار دارد و گرفتار جنگ بین نیروهای قبیله ای که در آن رشد پیدا کرده و استعمار گران انگلیسی که کل امریکا را از آن خود می دانند شده است،اما در نهایت تصمیم قطعی خود را میگیرد که انتقامی سخت از استعمارگران انگلیسی بگیرد. او برای رسیدن به این هدفش به فرقه ی بزرگ و قدرتمند اساسین ها می پیوندد. سختی های روزگار از او انسانی قدرتمند ساخته است که از همان اوایل نشان میدهد بسیار در فراگیری رزم استعداد دارد. وی به دلیل زاده شدن از مادری سرخپوست از قبیله موهاک توسط جنگ جویان بزرگ این قبیله تعلیم دیده است و دیری نمی پاید که به یک قاتل حرفه ای و استاد در فنون مختلف یه به اصطلاح یک Master Assassin تبدیل میشود.. کانر رویای جهانی که در آن مردم بتوانند به دور از هرگونه آزار و اذیتی در کنار هم و در آزادی زندگی کنند را در سر خود می پروراند. با پیشروی در داستان بازی او بیش از پیش قوی می کند و حس مبارزه در مقابل انگلیسی ها و تمپلار ها؛ ارزش های اخلاقی و قهرمانانه او را می پروراند تا در نهایت کانر کنوی (Connor Kenway) در طول داستان بازی به یک شخصیت کامل و اساسینی قدرتمند تر از همیشه مبدل می گردد.

پدر و مادر کانر

کانر ناخواسته درون ماجرایی قرار می گیرد که خطرات زیای انتظارش را میکشند. او برای پیدا کردن جواب سوالاتش، راهی شهر بوستون می شود و فردی به نام آشیلز (Achilles) قبول می کند تا کانر را به یک Assassin جدید تبدیل کند، و به او آموزش دهد تا بتواند با Templarها مبارزه کند و افراد کلیدی آن ها را از بین ببرد. در بین این افراد نام هیتم کنوی هم دیده می شود. در چند ساعت اول، بازی بیشتر سعی می کند تا شما را برای شرایط جدیدی که روبرو می شوید،آشنا کند. محیط و زمان بازی تغییر کرده است ؛بنابر این، نیاز به این موضوع که بازیکنان کم کم با محیط و داستان بازی ارتباط برقرار کنند، به شدت حس می شد و سازندگان نیز به خوبی توانسته اند از پس این کار برآیند. آن ها به یکباره شما را در محیطی ناآشنا و جدید قرار نداده اند و کنترل یک شخصیت جدید مجهول الهویه را به شما واگزار نمی کنند. بازی به خوبی با نمایش دادن یک پیش زمینه از اتفاقات رخ داده، شما را درگیر خودش می کند. این پیش زمینه این سوال را در ذهن شما تداعی میکند که آیا پدر کانر یک تمپلار بوده؟ و در این صورت آیا کانر که یک اساسین هست،پدرش را خواهد کشت؟
در این شماره با آخرین حضور دزموند مواجه خواهیم بود و قسمت های بسیار مهم از نظر داستانی و زیاد از نظر مدت زمان گیم پلی را با دزموند تجربه خواهید کرد، و در باره ی او اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد. همچنان اسرار زیادی در بازی وجود دارند که پی بردن به آنها تبدیل به دغدغه ی اصلی شما خواهد شد. محیط های جدید و شخصیت های تازه، همواره شما را جذب خودشان می کنند. شهرهای شلوغ و پرجمعیت و انسان هایی که هر کدام در حال انجام دادن کار خاصی هستند، سریعاً نظر شما را به خودشان جلب می کنند

کانر کوچک!

یکی از تفاوت های بزرگ کانر با شخصیت های قبلی این سری، این است که کانر هیچ حرفی را بدون هدف نمی زند و به قول معروف با سیاست تر نسبت به شخصیت های قبلی این سری رفتار میکند و از به زبان آوردن سخنی که ممکن است در آینده پشیمانی برای او به ارمغان بیاورد خودداری میکند. به نوعی هم می توان گفت که بار سیاسی این بازی بسیار شده است،خیلی از طرفداران به این موضوع که چرا در بازی دشمنان انگلیسی هستند اعتراض کردند که سازندگان درباره ی این موضوع گفتند که دشمن اصلی اساسین ها تمپلار ها هستند و انگلیسی ها در این بازی نقش تمپلار را دارند و هدف اصلی کانر و اعضای گروه اساسین هیچ وقت مردم کشور خاصی با ملیت خاصی نبوده است برای مثال اعراب در AC1 ،رومیان در AC2 و AC Brotherhood و… تمپلار بوده اند و هدف ملیت خاصی نبوده است
در این بازی با مهم ترین اشخاص تاریخ از قبیل Paul Revere – صنعتگر امریکایی-  Samuel Adams سیاست مدار امریکایی و از بنیان گذاران امریکا. شما در این میان مهم ترین نقش را دارید پیروزی و استقلال امریکا به شما وابسته است و در این راه افرادی مشهور هم به شما در این کار کمک خواهند کرد. اتفاقات مهم در طول بازی کم نیستند از حزب چای بوستون گرفته تا نبرد بانکر هیل و … که خیلی از شما را بیش از پیش به تاریخ پیروزی ایالات متحده بر اشغالگران انگلیسی علاقه مند خواهد کرد.همینطور متوجه خواهید شد که شهر New York به شدت سوخته است که بیانگر آتش سوزی سال ۱۷۷۶ است که حدود یک چهارم از شهر به طور کامل سوخت،و هنوز هم معلوم نیست که آیا این آتش سوزی تنها یک حادثه ی غیر عمدی بود یا افرادی از روی عمد شهر را به آتش کشیده اند! همانند عناوین قبلی بازیباز همراهانی خواهد داشت که در تاریخ وجود داشته اند و از افراد سرشناس زمان خود بودند . افرادی مثل جورج واشینگتن و بنجامین فرانکلین و چارز لی، که کانر را در مسیر بازی همراهی خواهند کرد .

دزموند مایلز و Apple of Edden

گیم پلی:
کانر نسبت به اساسین هایی که تا الان می شناختیم بیشتر با طبیعت در ارتباط است و توانایی آن را دارد که بدون وارد شدن آسیب و صدمه دیدن به راحتی از درختی به درخت دیگر برود تا هرچه سریع تر  و مطمئن تر هدف خود را از پای درآورد. چابکی او باعث می شود در طوفان های سنگین و مناطق که عبور از آنها سخت است، برتری قابل احساس و محسوسی نسبت به دشمنان خود داشته باشد.به علاوه کانر در این بازی علاوه بر دشمنان معمول خود یعنی سربازان انگلیسی باید با قدرت های طبیعت شمال امریکا یعنی گرگ و خرس و انواع حیوانات وحشی دیگر نیز دست و پنجه نرم کند. مبارزه با آن ها بسیار دشوار است.برای مثال در مبارزه با گرگ ها، کانر می تواند به دور آن ها بچرخد و در یک لحظه به آن ها حمله کند و آن ها را بکشد. آقای هاچینسون می گوید ما می خواستیم که بازیبازان دقیقاً احساس کنند که رو در روی یک طبیعت وحشی قرار گرفته اند. به همین دلیل، زیاد روی انیمیشن ها کار کردیم که بسیار زیبا و نرم به نظر برسند. حیوانات در این بازی رفتارهای متنوعی دارند؛ با اضافه شدن حیوانات به بازی شما باید برای آماده بودن خودتان و جمع آوری پول خود به سراغ آنها بروید.مثلا اگر در بازی حیوانی را شکار کنید بخشی از آن را میتوانید بخورید و بقیه ی گوشت حیوان را برای بدست آوردن پول بفروشید،علاوه بر  گوشت حیوان شما میتوانید از پوست آن نیز استفاده کنید یکی از موارد مصرف پوست فروش آن است اما این را هم در نظر بگیرید که میتوانید با آن اشیا و وسایل مختلفی بسازید یا پوشش خود را بهتر کنید.البته هیچ وقت به این فکر نکنید که اگر حیوانی را کشتید حیوان دیگری سمت شما نمی آید…برای درک این حرف بهتر است از مثالی استفاده کنم بار ها پیش می آید که موفق به کشتن آهویی در بازی می شوید و سرگرم جدا کردن پوست و گوشت آن میشوید که ناگهان دسته ی گرگ ها – که بوی خون آهو به مشامشان رسیده بنابر غریزه ی خود- به آهو حمله ور میشوند،حال شما مجبورید که وارد جنگی ناخواسته با گرگ ها یا حتی خرس بشوید تا هم از معرکه سالم بگریزید هم به گوشت و پوست مورد نیازتان برسید. شکار کردن یک حیوان در این بازی به هیچ وجه ساده نخواهد بود اگر آنقدر سریع نیستید که نمیتوانید در صورت فرار حیوان به او برسید باید از فکر خود بهره ببرید و به شکل مخفیانه و با سلاح های کم سر و صدا به شکار آن بروید.دنبال کردن حیوان از بالای درختان یا لا به لای درختان در میان برف های فصل زمستان بهترین راه برای شکار حیوانات است.

کانر در حال استتار میان برف های زمستان

همچنین برای اولین بار در این سری شاهد تغییر آب و هوا و تاثیر مستقیم آن در روند گیم پلی بازی کاملا در طول بازی محسوس است.بازیسازان بسیار خوب توانسته اند از پس طراحی آب وهوا های مختلف برای بازی بر بیایند. یکی از تاثیرات تغییر آب و هوا در گیم پلی بازی این است که کانر میتواند با توجه به یک رنگ بودن لباسش با برف، به راحتی در میان برف ها استتار کند و به هدف خود نزدیک و نزدیک تر شود بدون این که سربازی متوجه حضور وی در اطراف شود.با توجه به این که بازی در بازه ۱۸۵۰ تا ۱۸۵۸ به وقوع می پیوندد این تغییرات در محیط پیرامون بسیار محسوس است البته این تنها تغییر محسوس بازی نیست،شما حتی در بازی با گرانی نیز مواجه خواهید شد!
بیش تر گیم پلی Assassin’s Creed III همانند نسخه های قبلی است .وجود چندین شخصیت برای بازی کردن، از جالب ترین امکانات اضافه شده به گیم پلی بازی میباشد. البته مدت زمان بازی کردن با شخصیت هیتم (پدر کانر) بسیار کمتر از کانر می باشد، اما همین موضوع باعث شده تا بازی تنوع خاص خودش را داشته باشد. چرا که هر دو شخصیت دارای قدرت های مخصوصی هستند که در طول بازی با آن ها آشنا می شوید. روند کلی بازی اکشن، سریع و ماجراجویانه دنبال می شود. اجرای ضربه های ترکیبی مختلف در زمان مبارزه ها از جمله نکات بسیار خوب بازی به حساب می آید.

مبارزاتی به مراتب سخت تر و سریع تر از عناوین گذشته

با هر سلاحی شخصیت اصلی ضربه های جدیدی را اجرا می کند. تعداد و تنوع این ضربه ها بسیار بالا است ضربه های آخر نیز بسیار هیجان انگیز تر و خشن تر و در عین حال زیبا تر شده اند. انجام مأموریت های مخفی کاری، نفوذ در پایگاه های دشمن و… نیز همچنان در بازی وجود دارند. البته برای چالش برانگیز تر شدن ماموریت ها برای بازیبازان، در هر مأموریت از شما خواسته می شود تا کارهای مختلفی را به صورت دلخواه انجام دهید. به طور مثال، نکشتن سرباز ها و مخفی کاری در طول آن مرحله از جمله این کارها خواهد بود. که انجام ندادن آن ها تأثیری روی روند کلی مأموریت نخواهد داشت.در کنار این قسمت ها، بخش جدیدی نیز طراحی شده که نظر شما را به خود جلب خواهد کرد و نوعی نوآوری محسوب می شود و آن مبارزه های دریایی است که برای اولین بار در این بازی مشاهده میشود.

جنگ های دریایی!

بسیاری از کارشناسان و منتقدان صنعت گیم، عمده ترین عامل موفقیت بازی های سری AC را گیم پلی عمیق و در گیر کننده ی آن میدانند. تیم بازی سازی یوبی سافت مونترال کانادا، با حذف برخی قابلیت های اضافی بازیهای پیشین که به گیم پلی روندی تکراری داده بود و جایگزینی آنها با قابلیت ها و المان های جدید قصد تغییر روند بازی و سرعت بخشیدن به آن را دارد .کانر علاوه بر سلاح های همیشگی اساسین ها دو تپانچه نیز به همراه دارد. سیستم هدف گیری بازی در حالت خودکار قرار دارد ،  دوربین بازی حالت سینمایی تری پیدا کرده و در نبرد های تن به تن دوربین به شکلی محیط را به تصویر میکشد که بازیباز، حس و حالی شبیه بازی های مبارزه ای پیدا می کند. سیستم مبارزه به شکلی طراحی شده که بازیباز همیشه در حال حرکت و جنب و جوش باشد و بازیسازان خواسته اند با این سیستم ، به بازی سرعت ببخشند.برای مثال وقتی در تعقیب هدفی هستید که باید او را بکشید یا او را زنده بگیرید، دیگر نیازی به توقف برای کشتن محافظان و سربازان وی نیست و می توانید همزمان با مبارزه به تعقیب هدف خود بپردازید . همچنین کانر می تواند به طور ترکیبی از سلاح ها ی خود استفاده کند. همراه کانر نوعی طناب است که به صورت مخفیانه جان دشمنان را می گیرد و باعث به وجود آمدن صحنه بی نظیر در بازی می شود. این طناب  Rope Dart نام دارد که مانند آن تاکنون میتوان گفت مشاهده نشده است! این طناب هم به سمت دشمن و هم به سمت درخت پرتاب می شود و دشمنان را مانند حیوانات شکار می کند. این سلاح از بخش های جالب و اضافه شده است که کاربرد زیادی در جریان بازی دارد.
این بار بازیباز می تواند چندین ماموریت را همزمان در دست بگیرد و آنها را انجام دهد.تنوع و تعداد ماموریت ها نیز پیشرفتی چشمگیر داشته است. حضور در میدان های جنگ و ماموریت هایی که به مخفی کاری نیاز دارند؛ همه و همه در گیم پلی بازی گنجانده شده اند. ماموریت های فرعی نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شده اند .

هیچ چیز جلو دار کانر نیست!

یکی دیگر از تغییرات بازی، مزدوران و افرادی هستند که میتوانند به شما در مراحل کمک کنند؛ بر خلاف عناوین قبلی این سری، اینبار خود فرقه ها و دسته ها بنا بر توانایی کانر به سراغ کانر آمده و از وی درخواست عضویت می کنند. سیستم اقتصادی یا Economic System بازی قوی تر از گذشته، به لطف سیستم اقتصادی Red Dead Redemption – که خود سازندگان بازی اعتراف کرده اند که از این شاهکار راکستار الهام هایی برای ساخت بخش های مختلف این بازی گرفته اند- کار شده است . اینبار شما به جای قدم زدن در شهر و خرید مغازه ها ، با سیستمی مجهز رو به رو خواهید بود که از هر لحاظ نسبت به سیستم قبلی بهبود یافته است.
صداگذاری و موسیقی:
سازندگان سری AC در قسمت موسیقی و صداگذاری همیشه عالی کار کرده اند و آهنگ های بی نظیری برای آن ها ساخته می شده،که مانندش در هیچ بازی ای دیده نشده!که از این بین میتوان به آهنگ معروف AC2 یعنی Ezio’s Family اشاره کرد. اما در Assassin’s Creed III دیگر خبری از ساخته های جسپر کید (Jasper Kyd) نیست(!) و بجای این آهنگساز ماهر و نامدار، لورن بالف (Lorne Balfe) حضور دارد. اما جای نگرانی نیست؛ درباره بالف همین بس که او در ساخت موسیقی های نسخه قبلی این سری نیز با Kyd همکاری کرده و برای بازی های مختلفی نیز ساخت موسیقی را بر عهده داشته است. موسیقی هایی که بالف برای این بازی ساخته است، همان حسی را دارد که هنگام شنیدن آهنگ های ساخته ی Jasper Kyd به ما دست میداد. تنوع موسیقی ها بسیار عالی است. از طرف دیگر، صداگذاری خوبی روی شخصیت های بازی صورت گرفته که به وسیله ی Motion-Capture، دیالوگ ها بسیار هماهنگ با حرکات صورت هستند. افکت های صوتی بازی نیز خوب از کار درآمده اند. توجه به صداهای مختلف و ریزه کاری های این قسمت نیز از جمله نکات آشکار بازی در این قسمت به حساب می آید.

آهنگساز بازی AC3

وظیفه ی خواندن دیالوگ های شخصیت کانر به عهده ی Bill Rogers است که خود نیز از ساکنین بومی امریکایی و از قبیله ی Blackfoot است.در رابطه با دیگر کارکتر های تاثیر گذار و غیر تاثیر گذار نیز همین گونه می باشد. صدای مردم و سربازهای در حال رفت و امد و گاریها و اسبها و حیوانات و …. به زیبایی حس واقع گرایانه به بازی داده است. صدای شخصیت های بازی نیز متنوع و زیبا کار شده است و صداها به خوبی با رفتار شخصیت هم خوانی دارد. حتی صدای آنها بخوبی در لحظات مبارزه و لحظات معمولی تغییر میکند
گرافیک:
فیزیک بازی، انفجارها، تخریب ها و یا آتش و دود ناشی از شلیک گلوله سلاح ها، بسیار خوب طراحی شده اند نورپردازی نیز از دیگر قسمت های زیبا طراحی شده ی بازی به حساب می آید. محیط های جنگلی و برفی، شهرها، مکان های تاریک و… به دلیل نورپردازی بسیار عالی و زنده، حیرت آور هستند. همین موضوع باعث خلق سایه های بی نظیر و کاملا زنده در بازی شده که به صورت داینامیک روی شخصیت ها و محیط بازی تأثیر می گذارند!
موتور بازی ارتقاء پیدا کرده و به نام Anvil Next شناخته می شود، که باعث شده این نسخه از نظر گرافیک، چشم نواز ، حیرت آور میباشد که در بعضی از صحنه ها بازیباز را میخکوب میکند! تیم فنی سازنده ی سه بازی Prince Of Persia : Sands Of Time و دو عنوان اول سری AC بعد از پایان نسخه ی دوم به سرعت برای ساخت موتوری پیشرفته تر که عنوان سوم را به وسیله ی آن بسازند، دست به کار شدند . به نقل از تیم سازنده هدف ساخت این Engine اجرای بازی های نسل بعد روی نسل حاضر کنسول ها بوده است! این موضوع با دیدن انیمیشن های روان و محیط بزرگ و پر از پدیده های طبیعی بازی و جنگ ها و دسته های پر جمعیت مردم و دشمنان کاملا مشخص است . محیط بازی شهر های بوستون و نیو یورک و همچنین سرزمین های مرزی را شامل می شود یک بازی Open-World بسیار وسیع که کسی نمیتواند منکر زیبایی بیش از حد تصور بازی شود. محیط های بازی پر از جزئیات ریز طراحی شده اند و کیفیت بافت ها در یک کلا فوق العاده است! رنگ پردازی ها بسیار متنوع صورت گرفته اند و طراحی محیط های بازی بسیار جذاب و با دقت بسیار کار شده اند. طراحی محیط های جنگلی و طبیعت بی نظیر،طراحی شهرها به گونه ایست که در یک کلمه نمی توان از آن تعریف کرد! ساختمان های بلند آجری، مناره های کلیسا ها و لنگرگاه های کشتی ها از جمله مکان هایی هستند که در بازی بارها آنها را خواهید دید.

گرافیکی چشم نواز

شخصیت ها پر از جزئیات ریز و درشت طراحی شده اند. استفاده از انیمیشن های بسیار زیاد، نرم و روان برای آن ها باعث میشود که برای لحظاتی محو انیمیشن های بازی شوید،تعداد بسیار زیادی شخصیت با انیمیشن های مختلف و غیر تکراری در یک محیط محدود و بدون هرگونه افت فریم،در هر جای دنیا بی نظیر است. طراحی صورت شخصیت ها نسبت به نسخه های قبلی واقعاً پیشرفت کرده و به خوبی می توانید ترس،وحشت و خوشحالی را در صورت ها مشاهده می کنید. . البته وجود باگ های متعدد در گیم پلی و در مبارزه ها باعث شده این بازی با مشکلات همیشگی اش روبرو باشد، اما در حالت کلی، بازی بسیار روان تر و بهتر از نسخه های قبلی دنبال می شود.یکی دیگر از باگ های بازی، در حرکات شخصیتها و در محل های شلوغ ،است که باعث شده است که گرافیک بازی لطمه بخورد.
طراحی دریا نیز از دیگر قسمت های شگفت انگیز این بازی به حساب می آید. زمانی بهتر متوجه ی این طراحی بسیار زیبا میشوید که در شرایط طوفانی، در اقیانوس بی کرانی در حال جنگ و جدال با سایر کشتی ها هستید. طراحی لباس ها تیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد، این لباس ها به صورت چند تکه طراحی شده اند و روی یکدیگر قرار می گیرند. این موضوع در زمانی که شخصیت بازی در حال دویدن است به خوبی محسوس است و نسبت به حرکات شخصیت بازی، تکان می خورند. همچنین وجود جانداران مختلف با طراحی فوق العاده طبیعی گرافیک بازی را در سطح بسیار خوبی قرار میدهند. در یک جمله می توان گفت Assassin’s Creed III یکی از برترین بازی های سال ۲۰۱۲ از نظر گرافیکی می باشد.بازیهای سری AC همیشه به نمایش جزئیات تاریخی و بازگویی زیبای تاریخ مشهور بودند و هستند شهرهای بوستون و نیویورک کاملا بازسازی شده اند و با گشت و گذار در شهر کاملا حس می کنید که در آن زمان و در آن شهرها حضور دارید

کیفیت مناسب بافت ها

نتیجه:
چه بهتر است برای درک بزرگی این بازی به جای نسبت دادن نمرات بالا به این بازی از طرف خودمان، به نمرات داده شده به این بازی توسط بزرگترین منتقدان این صنعت اشاره کنیم.در زیر لیستی از برخی نمرات این بازی که توسط بهترین سایت های تخصصی این صنعت منتشر شده اند را مشاهده می کنید:

داستان : ۹

گیم پلی : ۹

موسیقی و صداگذاری : ۹

گرافیک : ۹

نمره کل : ۹

X360 Magazine – ۹/۱۰
OXM – ۸/۱۰
OXM Italy – ۱۰/۱۰
Meristation – ۸.۵/۱۰
Eurogamer – ۹/۱۰
G4 – ۵/۵
CVG – ۸/۱۰
Polygon – ۸/۱۰
IGN – ۸.۵/۱۰
Gamespot – ۸.۵/۱۰
Strategy Informer – ۹/۱۰
God is a Geek – ۷/۱۰
Edge – ۸/۱۰
Destructoid – ۷.۵/۱۰
Playfront (German) – ۱۰/۱۰
Gamers – ۹۲/۱۰۰
PS3gen (French) – ۱۹/۲۰
GameTrailers – ۹.۲/۱۰
Game Informer – ۹.۵/۱۰
PlayStation Official Magazine UK – ۷/۱۰
PS3Gen – ۹/۵/۱۰