مصائب شاهزاده| نقد و بررسی بازی Final Fantasy XV: Windows Edition
فرنچایز فاینال فانتزی به قدری در صنعت گیم و انیمیشن به محبوبیت دست یافتهاست، که بعید میدانم کسی با این نام ناآشنا باشد و حداقل برای دقایقی هم که شده یکی از شمارههای آن را تجربه نکرده باشد. این سری عظیم و موفق از همان ابتدا توانست در میان عناوین JRPG و مبارزات نوبتی برای خود نامی دست و پا کند و آن قدر موفق عمل کند که سازندگان آن بعد از گذشت ۳۱ سال از عرضه اولین شماره Final Fantasy، همچنان به تولید نسخههای اصلی و فرعی مختلفی از این سری ادامه میدهند. اولین نسخهی بازی در سال ۱۹۸۷ توسط شرکت Square برای Nintendo Nes منتشر شد و توانست با روایت یک داستان حماسی و گیمپلی چالش برانگیز و انقلابی شروعی بر یکی از موفقترین فرنچایزهای تاریخ باشد. سه شماره اول برای NES و با استایل گرافیکی و گیمپلی مشابه عرضه شد. کنسول بعدی نینتندو یعنی SNES میزبان شمارههای چهارم تا ششم این عنوان بود که به لطف سخت افزار بهتر شاهد رنگبندی در بازی و گرافیکی بهتر بودیم; با این حال همچنان از نمای ایزومتریک کاراکترها را کنترل میگردیم. در سال ۱۹۹۷ و با عرضه کنسول Play Station شاهد عرضه نسخه هفتم بر روی این کنسول بودیم که یک انقلاب و تحول کامل چه در این سری و چه در سبک نقشآفرینی بودیم. بازی برای اولین بار نمایی سه بعدی داشت و Final Fantasy VII جزو اولین بازیهایی بود که در آن سیستم انتخاب و نتیجه را دیدیم; یعنی انتخابهای شما تا حد زیادی بر روند گیمپلی تاثیر میگذاشت که چنین چیزی در آن زمان بسیار نوآورانه بود. داستان و شخصیتپردازی دقیق در کنار مبارزات نوبتی بینقص و سخت در کنار گرافیک عالی باعث شد Final Fantasy VII به یکی از بهترین نقش آفرینیهای تاریخ بدل شود.
تا شماره یازدهم یعنی Final Fantasy XI بازی با همان سبک و سیاق نسخه هفتم و با پیشرفتهای بزرگ و کوچک در گیمپلی و گرافیک عرضه میشد تا اینکه Square تصمیم گرفت تحولی عظیم در سری پدید آورد. این بار فاینال فانتزی به صورت یک عنوان MMO RPG و به صورت آنلاین در سال ۲۰۰۲روانه بازار شد و به قدری توسط گیمرها مورد استقبال قرار گرفت و پلیرهای فراوانی داشت که تا به امروز هم سرورهای بازی بسته نشده اند و به صورت میانگین ۱۵ تا ۲۰ هزار بازیباز آن را به صورت مداوم بازی میکنند. نسخه دوازدهم با سبکی جدید از مبارزات که Random Encounter نام داشت، با قابلیت چرخش ۳۶۰ درجه دوربین عرضه شد و همانند عناوین قبلی با استقبال خوب منتقدان و بازیبازان مواجه شد. در نسخه بعد شخصیت بسیار محبوب طرفداران فاینال فانتزی یعنی Lightening معرفی شد که اگر او را محبوبترین شخصیت این فرنچایز معرفی کنیم بیراه نگفهایم. گرافیک فوقالعاده ی Final Fantasy XIII توانست یکی از بهترین عناوین بصری نسل هفتم لقب بگیرد و بعید است حتی اگر امروز هم آن را بازی کنید از استایل گرافیکی بازی ناراضی باشید. نسخه بعدی هم یک MMO RPG بود که در سال ۲۰۱۰ عرضه شد که بر خلاف نسخههای قبل یک شکست کامل برای Square Enix بود و از لحاظ فروش هم موفق عمل نکرد تا نسخه چهاردهم بازی یک شکست کامل لقب بگیرد.
با توجه به درسی که Square Enix از نسخه ۱۴ این فرنچایز بزرگ گرفت; دیگر نمیخواست بی گدار به آب بزند و فقط با استفاده از نام این سری به سودهای کلان برسد( کاری که متاسفانه این روزها در صنعت گیم رواج هم شده) این بار این شرکت برای ساخت نسخه بعدی یا Final Fantasy XV به خود ۶ سال فرصت داد تا بتواند عنوانی در خور نام این عنوان عظیم بسازد. بعد از رونمایی بازی در E3 2015 نظرات موافق و مخالف زیادی در مورد بازی داده میشد. آنچیز که مشخص بود چه از حیث داستانی و چه از حیث گیمپلی بازی کاملا با تمام شمارههای قبل خود تفاوت داشت و شاهد انقلابی دیگر( شاید در حد و اندازههای نسخه هفتم) در این سری بودیم. این بار داستان سرراستتر و عامه پسندتر بود و طبق اعلام Square Enix با این که شماره پانزدهم ادامهای بر نسخههای قبلی بود، برای فهمیدن داستان آن نیازی به دانستن داستان عناوین پیشین فاینال فانتزی نداشتید. از لحاظ گیمپلی هم دیگر خبری از مبارزات نوبتی و سیستم ATB( که در بررسی بازی Lost Sphere هم آن را توضیح دادیم) نبود و شاهد مبارزاتی Real-Time بودیم. این تغییرات با وجود اعتراضات فراوان طرفداران قدیمی، مثبت به نظر میرسیدند و واقعا هم Final Fantasy نیاز به خونی تازه در رگهای خود داشت. در سال ۲۰۱۶ نسخه پانزدهم برای کنسولهای نسل هشتم عرضه شد و در جلب توجه گیمرها و منتقدین کاملا موفق عمل کرد; اما خبری از نسخه PC نبود. در ششم مارس ۲۰۱۸ نسخه PC با وعده بهبودهایی در گیمپلی و گرافیک عرضه شد و هم اکنون قصد بررسی Final Fantasy XV و تغییرات آن در نسخه PC را داریم. آیا این شماره میتواند نظر طرفدارن قدیمی و جدید را به خود جلب کرده و افتضاح نسخه چهاردهم را از یادها ببرد؟ با گیمفا همراه باشید تا به این سوالات پاسخ بدهیم.
داستان بازی قسمتی است که از هر شمارهای از این سری انتظار داریم در بهترین حالت خود باشد و همیشه هم این انتظار با داستانهایی حماسی و زیبا براورده شده( نسخه ۱۴ را فاکتور بگیرید) و شماره ۱۵ هم از این ویژگی مستثنا نیست. قطعا تکرار داستانی به غنی بودن نسخه هفتم و احساسی بودن آن برای Square Enix کار راحتی نیست اما اگر منصف باشیم داستانFinal Fantasy XV هم از زمان کافی برای روایت خود برخوردار است و هم اتفاقات متنوع و غیر منتظرهای در آن میافتد که پیچشهای بزرگ و کوچک زیادی در داستان به وجود میآورند. داستان بازی در روایت و پیشبرد خود اصلا عجول نبوده و با صبر و حوصله تمام تمام اتفاقات را با دلیل و منطق به شما توضیح میدهد و در پایان هم احتمالا سوال بی پاسخی نخواهید داشت. داستان همچنان بار احساس زیادی دارد و با آن که هدف اصلی شما پیروزی در یک جنگ بیرحمانه است، اما از اواسط بازی بیشتر سرنوشت شخصیتها برایتان مهم خواهد بود تا پیروزی یا شکست در جنگی که بازی آن را برای شما روایت میکند; این یکی از عناصر و ویژگیهایی است که در اکثر نسخههای این فرنچایز وجود دارد یعنی ایجاد حس همذات پنداری میان کاراکترها و گیمر و مهم شدن آنها برای بازیباز در طول بازی.
داستان در منطقهای خیالی و بسیار بزرگ به نام Eos اتفاق میافتد. در Eos پنج حکومت وجود دارد که دوتا از بزرگترین و قدرتمندترین آنها Niflheim و Lucis هستند. امپراطوری Lucis از از نعمتی خدادی به نام Crystal برخوردار است و به همین دلیل همواره با Niflheim در نزاع و درگیری است. پادشاه Regis Caelum که پادشاه Lucis است تصمیم میگیرد طی یک اقدام صلح آمیز، درگیری بین این دو ایالت بزرگ را تمام کند. Noctis، پسر پادشاه Regis از کودکی با Lunafreya، ملکه Tenebrae( یکی از سرزمینهای اشغال شده به وسیله نیفلهیم) بزرگ شده و به یکدیگر علاقه دارند. Regis تصمیم میگیرد ناکتیس را به آنجا فرستاده تا با Lunafreya ازدواج کند و این خاتمهای بر درگیریها باشد. قبل از سفر ناکتیس به نیفلهیم، پدرش او را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده و سپس او را به همراه ۳ فرد مورد اعتماد که دوستان ناکتیس هستند راهی سفر میکند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه نیفلهیم به صلح پایبند نمیماند و در حالی که ناکتیس در میانه راه قرار دارد، Niflheim با تمام قوا به Lucis حمله کرده و پادشاه و اکثر مردم را قتل عام میکند. اکنون وظیفه ناکتیس است که به عنوان جانشین پدرش و پادشاه Lucis با کمک دوستانش از سرزمین خود محافظت کند و از متجاوزین به Lucis انتقام پدرش و مردم را بگیرد. اما Crystal که تمامی این جنگها به دلیل آن شکل گرفته واقعا چیست و چه ارزشی دارد؟
Crystal مفاهیم زیادی را در سری فاینال فانتزی داشته و هم به عنوان یک وسیله فیزیکی و هم به عنوان یک نماد از آن یاد میشود. Crystal قدرتی حادویی است که به وسیله اجداد پادشاهان Lucis به این سرزمین عطا شده و تمامی پادشاهان در نسلهای مختلف، محافظت از کریستال را خطیرترین وظیفه خود میدانستنهاند. این ماده یک سنگ الهی است که قدرت جادویی آن فقط به عدهای خاص داده میشود و جالب است بدانید در تمامی نسخههای اصلی بازی، حاملان قدرت کریستال همواره پروتاگونیست بازی بودهاند. در این جا هم پرنسس ناکتیس که قدرت کریستال به وسیله پدرش به او رسیده، شخصیت اصلی بازی میباشد. قدرت این ماده به وسیله یک انگشتر اجدادی مخصوص از هر پادشاه به پادشاه بعد ارث میرسد. علاوه بر آن کریستال نماد تعادل میان روشنایی و تاریکی در دنیای فاینال فانتزی نیز هست; زیرا منبع کرییستال از نور بوده ولی باید در مکانی کاملا تاریک قرار داده شود تا بتواند تعادل را در جهان برقرار کند. هر حکومتی که این سنگ الهی را داشته باشد از قدرت و تعادلی بی نظیر برخوردار میشود.
شخصیتپردازی پرنسس ناکتیس تقریبا جای حرفی را باقی نمیگذارد; در طول بازی کاملا با نحوه آشنایی او با Lunafreya و چگونه علاقهمند شدنشان به یکدیگر و ویژگیهای شخصیتی او کاملا آشنا میشویم و علاوه بر اینها با این پادشاه جوان از ابتدای بازی که یک جوان کاملا خام و بیتجربه است تا پایان بازی که یک پادشاه میانسال و با تجربه است همراه هستیم و ماجراهای زیادی را با او تجربه میکنیم و کاملا با شخصیت او انس میگیریم. ۳ دوست دیگر شما هم که Prompto،Gladius و Ignis نام دارند در طول بازی سعی بر همراه شدن و انس گرفتن با شما را دارند که به شخصه معتقدم Gladius میتواند به خوبی خودش را در دلتان جا بدهد اما Prompto و Ignis( مخصوصا Ignis) چندان شخصیتهای دلچسبی نیستند و تقریبا میتوان گفت Ignis پرداخت بسیار ضعیفی دارد و چندان از لحاظ همذاتپنداری برایتان فرقی با NPCهای بازی نخواهد داشت. البته این را هم باید گفت که اگر بخواهید میتوانید DLCهای مخصوص این شخصیتها را به صورت رایگان در نسخه Windows Edition بازی کنید و یک ماجرای طولانی را با محوریت این شخصیتها تجربه کنید تا کاملا با آنها آشنا شوید.
گیم پلی بازی کاملا با شمارههای قبلی این سری تفاوت دارد. دیگر خبری از مبارزات نوبتی نیست و کاملا شاهد مبارزاتی Real-Time به سبک Action Adventureهای معمول هستیم. این تغییر هم سبب یک نوآوری در این فرنچایز شده و هم یاعث جذب گیمرهای تازه و ناآشنا با فاینال فانتزی میشود. در مبارزات شما میتوانید از ۴ سلاح یا جادو استفاده کنید. جادوها هم مانند سلاحها باید در یکی از Slotهای خالی Equip کنید و بازی دارای منوی جداگانهای برای جادوها نیست. آتش، یخ و برق ۳ ماده اصلی شما برای ساخت جادوهای مختلف است که باید آنها را از محیط جمع کنید و با آن جادوهای مختلفی نظیر Blizzard، Thundara و….را بسازید. سلاحهایی نظیر انواع مختلفی از شمشیرها، نیزهها و تبرها هم در بازی وجود دارند که قدرتمندترین آنها انواع Royal Arm هایشان هستند که Damage بسیار زیادی به دشمنان وارد میکنند. Royal Armها سلاحهای Regis Caelum یعنی پدر Noctis و پادشاه سابق Lucis است که بسیار قدرتمند بوده و در مقبرههایی مخفی در جهان بازی پنهان شدهاند که دشمنان موجود در آنها لول بالاتری از شما داشته و کار سختی برای به دست آوردن این اسلحه قدرتمند خواهید داشت. علاوه بر اسلحه خودتان، شما سلاحهای اولیه و ثانویه و وسیلهی حفاظتی از همراهانتان را نیز تعیین میکنید. ارتقای شخصیتها یکی از ارکان اصلی بازی محسوب میشود و درخت مهارتها برای هر ۴ کاراکتر آنقدر وسیع و جامع است که بعید است مهارت خاصی را برای ارتقا جا بیندازید. از مهارتهای مبارزه با تک تک سلاحها تا مهارتهای خاص هر شخصیت قابل ارتقا میباشد که برای یک عنوان نقشآفرینی بسیار عالی است.
چهان بازی Open-World بوده و خوشبختانه نقشه بازی از کمبود محتوا رنج نمیبرد. در گوشه کنار بازی ماموریتهای اصلی و فرعی زیادی وجود دارد که تنوع خوبی هم دارد و بعضا همین ماموریتهای فرعی پیش زمینه داستانی خوبی هم دارد. همچنین در قسمتهایی از نقشه ماموریتهای مخفی وجود دارد که با انجام آنها پاداش بیشتری خواهید گرفت. Limited Time Questها هم مانند بسیاری دیگر از بازیهای نقشآفرینی در بازی هست که فقط میتوانید در مدت زمان محدودی آن را به اتمام برسانید. علاوه بر انجام Questهای مختلف شما میتوانید بنا به مهارتهای خاص هر شخصیت کارهای مختلفی انجام دهید. Noctis میتواند ماهیگیری کند، Prompto عکس میگیرد و Ignis مهارت آشپزی دارد. چرخه روز و شب در بازی و آب و هوای داینامیک از ویژگیهای مثبت جهان بزرگ بازی است که بر روی گیمپلی هم تاثیر میگذارد. در شب باید تا جای ممکن از پرسه در شهر پرهیز کنید; در شب Demonها ظاهر میشوند که مبارزه با آنها بسیار وقتگیر و طاقتفرسا بوده و مهارت بالایی را میطلبد. فعالیتهایی سرگرم کننده نظیر مسابقات Chocobotها هم در جهان بازی تعبیه شده تا بازی کمترین جنبه تکرار یا خستهکننده بودن را هم به شما القا نکند.
سیستم انتخابها در بازی عمق چندانی ندارند که این مورد یک ضعف بزرگ برای یک عنوان نقشآفرینی میباشد. متاسفانه انتخابهای شما تاثیر خاصی بر روند بازی و پایان بازی ندارد و در هر صورت اتفاقات بازی تا حد زیادی از پیش تعیین شده هستند و انتخابهای شما فقط تغییراتی سطحی که چندان هم مهم نیستند را در روند بازی ایجاد خواهد کرد. همین تاثیر سطحی انتخابها باعث میشود نتوانید با افرادی که دلخواهتان است ارتباط عمیقی داشته باشید و مانند عناوینی شبیه Dragon Age روابط شخصیت اصلی را خودتان انتخاب کنید. در هر صورت با هر زاویهای که به این قضیه نگاه کنیم; انتخابهای بی تاثیر در خط اصلی داستان ضعف بزرگی برای عنوانی مثل فاینال فانتزی تلقی میشود.
گرافیک بازی وقتی که در سال ۲۰۱۶ برای کنسولهای نسل هشتم هم عرضه شد، بسیار عالی بود و جزو بهترین بازیها از لحاظ کیفیت بصری قرار میگرفت. حال بعد از گذشت ۲ سال بازی با تنظیمات گرافیکی بسیار زیاد و قابل تغییر برای PC عرضه شده و از رزولوشن ۴K هم پشتیبانی میکند; البته برای بازی کردن Final Fantasy XV در رزولوشن ۴k باید سیستم بسیار قدرتمندی داشته باشید، چون جزئیات محیط و شخصیتها بسیار زیاد است. گرافیک بازی یکی از قسمتهای کم نقص و شاید بتوان گفت بینقص بازی است. کیفیت بافتها در بالاترین سطح خود قرار دارند و طراحی محیطها با هنرمندی و دقت تمام کار شده. چهره و لباس شخصیتها بسیار خوب کار شده و تکسچرهای کاملا واضح و با کیفیتی دارند. تغییر رنگ محیط در روز و شب چشمنواز است و شاهد رنگبندی متنئعی در آب و هوای پویای بازی هستیم. فریم ریت بازی روی کنسولها تا حدی ناپایدار بود که خوشبختانه روی PC کاملا ثابت است و حتی اگر سیستم قدرتمندی هم ندارید میتوانید از فریمریت ثابت بازی در سطح تنظیمات Average لذت ببرید. بدون شک Final Fantasy XV: Windows Edition یکی از بهترین گرافیکهای تکنیکی و فنی را در میان بازی های سال ۲۰۱۸ و در نسل هشتم دارد.
موسیقیهایی که برای متن بازی و منوی بازی در نظر گرفته شده کاملا هنرمندانه و به جا میباشند. شما از روی ریتم موسیقی بازی میتوانید شروع یک نبرد یا پایان آن را بفهمید; با شروع نبرد، موسیقی ریتمی تند به خود میگیرد و با پایان آن، موسیقی آرام آرام قطع میشود تا بفهمید دشمنان ناپدید شدهاند. این ویژگی به خصوص در هنگام فرار از نبردها که نمیتوانید مدام برگردید و عقب را نگاه کنید بسیار کاربردی است. موسیقی منوی بازی احتمالا یکی از بهترین ترکهایی است که در بازیها شنیدهاید. تنوع ترکها در هنگامی که سوار ماشین هستید یا در هنگام جست و جو در جهان بازی زیاد است و تا پایان از آنها خسته نخواهید شد. صداگذاری شخصیتها هم به خوبی انجام شده و چه با صدای انگلیسی و چه ژاپنی شاهد عملکرد خوب صداگذاران هستیم. پروتاگونیست بازی بسیار حراف است و فکر نکنید به سنت بازیهای JRPG با پروتاگونیستی صامت یا کم حرف روبه رو هستیم. شخصیتهای همراه نیز خط دیالوگهای بسیار زیادی دارند و به خوبی در موقعیتهای مختلف احساسات گوناگون را به بازیباز القا میکنند; البته باز هم شخصیت Ignis به دلیل پرداخت سطحی که دارد چندان شاهد احساسات خاصی در صدایش نیستیم!
نتیجهگیری: Final Fantasy XV یکی از بهترین شمارههای این سری و یکی از بهترین RPGهای این روزهای بازار است. با وجود تغییرات فراوانی که Square Enix در این سری ایجاد کرده، اما واقعا باید به آنها آفرین گفت. ریسک کردن و تغییر سبک برای عناوین محبوب خیلی از اوقات با شکست روبه رو میشود اما یقینا شماره پانزدهم فاینال فانتزی جزو این عناوین نیست. بازی روی کنسولهای نسل هشتم هم خوب عمل کرد و هم اکنون بعد از گذشت ۲ سال نسخه کامل و با بهبودهای گرافیکی فراوان روی PC در دسترس است و تمامی وعدههای سازندگان هم درست بود. اگر تا به حال این سری را تجربه نکردهاید با Final Fantasy XV: Windows Edition عاشق آن خواهید شد و اگر از طرفداران قدیمی این سری هم هستید سعی کنید تغییرات را بپذیرید و از یک نقشآفرینی شرقی خوب نهایت لذت را ببرید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
خسته نباشید آقای رضایی
فاینال فانتزی ۱۵ از نظر من یه بازی عالی بود و در اواخر بازی به یه شاهکار تبدیل میشد…شخصیت پردازی ، داستان و پایان بندی فوق العاده این بازی رو همه باید تجربه کنن :yes:
نمرش کو پس؟ 😐
بهرحال نقد خوبی بود وقتی میخوندمش واقعا حس میکردم دارم نقد ویدیویی رو میبینم انگار حرف میزد نقد 🙂
عذر میخوام من توی گوشی دیده بودم نمره رو نشون نمیداد مثله اینکه!
ممنون از نقدتون…
سال نو مبارک سال خوبی برای همه ی دوستانم در گیمفا و تیم گیمفا و همه و همه باشه …
آرزو میکنم bloodborne 2 هم معرفی بشه 😀
جالبه بدونید طبق تحلیل دیجیتال فوندری این بازی رو قوی ترین کنسول تاریخ با تنظیمات average یا medium پی سی اجرا میشه و رو بقیه ی کنسول ها Low-medium، فریم ریت هم افت داره و تا ۲۰ پایین میاد 😀
PCMR :evilgrin:
این عنوان کاملا CPU intensive هست و برای Frame-Pacing و فریم ریت بالا نیاز به پردازنده ی قدرتمندی داره.
بطور کلی متاسفانه i5-6600K من که فقط چهارتا هسته و چهارتا thread داره دیگه داره قدیمی میشه و هر چه سریع تر باید به i7-7700K یا ۶۷۰۰K مهاجرت کنم (البته نه اینکه ۶۶۰۰K جوابگو نباشه ولی i7 بسیار آینده نگرانه تره)
داداچ فازت چیه؟
من با i 3 4160 تموم کردم بازیو 😐
چرا ار خودت فکت صادر میکنی الکی
شما اصلا متوجه شدی من چی گفتم؟
گفتم فریم ریت بالا، منظورم از فریم ریت بالا فریم ریت بالای ۶۰ئه، وگرنه معلومه که یه i3 هم از پس بازی برمیاد!
اول بخون طرف چی نوشته، بعد کامنت بذار.
بگم با همین cpu ک گفتم ۶۰ فریم ثابت گرفتم چی؟ والا ۶۰ فریم دیگه استاندارده بالاترشو میخوای چیکار :-/ این بازی بهینه سازیش عالیه عالییی
جدا برای منم سواله چرا بعضی ها اصرار دارند فریم بالای ۶۰ بگیرند!؟ هر چی فریم بره بالا سرعت تصویر هم میره بالا در نتیجه انگار دارید بازی رو با دور تند بازی میکنید در واقع از حالت طبیعی بازی خارج میشه اگر بشه یک بازی رو در حالت ۴k با فریم ریت ۶۰ اجرا کنید به اون میگن شاهکار
بگو تا بگم دروغ میگی
من با یه i7 7700 و یه ۱۰۷۰ با اورکلاک کارخونش + رم ۱۶
نتونستم رو ۱۰۸۰p شصتا ثابت بگیرم
داداش نکن ایکارو 😥
چرا همه میخوان با هم فاز مخالف وردارن :-/
داداش من cpu رو اون بالا گفتم کارتمم rx 460 عه رمم هم ۳۲ گیگ DDR4 عه
دروغم نمیگم یعنی فرض کنیم دروغ بگم چه نفعی بمن میرسه عزیزم؟
من رو رزولوشن ۱۰۸۰ و با فریم ۶۰ ثابت بازیرو تموم کردم!
آخه قربونت برم کارت گرافیک شما یا ۲ گیگه یا ۴ گیگه
بازی تکسچراش فقط شیش گیگ جا میگیره (کمش)
حتما تکسچرا و گرافیک رو پایین میزارید
(البته قصد نداشتم بگم دروغ میگی یکم جوگیر شدم 🙂 )
خداییش با بیشتر از۶۰فریم میخای چیکار کنی؟؟
Ice_Devil
خب داداش منکه نگفتم رو گرافیک اولترا بازی میکنم 🙂
من گفتم با ۶۰ فریم ثابت و رزولوشن ۱۰۸۰ و گرنه یه کارت تایتان هم بیار نمیتونه رو اخرین تنظیمات ۶۰ فریم ثابت رو بگیره که (شوخی 😐 )
من با کاراکتر های این بازی اصلا حال نمیکنم :smug:
با لایتنینگ بیشتر حال کردم :inlove:
هر چی بیشتر منفی بدید خوشحال تر میشم
سال نو همتون هم پیشاپیش مبارک
بازی فوق العاده ای که فاصله ای با شاهکار شدن نداشت ولی عجله های اسکوئر انیکس جلوش رو گرفت
بعد از FFVII بهترین تجربه ام از بازیهای این سری بود
بعد آپدیتPCسراغ بازی میرم
اسپم:آخیش بعداز یک ماه دوباره تونستم سیستممو راه بندازم البته۳۰۰هزار تومن آب خورد،کار خاصی نکردم سیستمم کرایسیس۳رو با افت فریم وحشتناکی بالا می آورد رفتم تو تنظیمات بایاس ولتاژ قطعات رو بالا بردم سیستممو خاموش کردم دیگه روشن نشود معلوم شد مادربرد و کارت گرافیک سوخته :evilgrin: حالا با این سیستم میتونم بازی هارو روLOWبازی کنم؟
رم:۴گیگDDR3
گرافیک:۱۲۸بیتی مدل ایسوسGTX560 TI
یکCPUچهار هسته ای زعون هم دارم :evilgrin: