جای سیری خالی! | نقد و بررسی بازی Kingdom Come: Deliverance
ویچر و خصوصا شماره سومش دنیای بازی های رایانه ای را زیر و رو کرد. به طور قطع در این جمله هم هیچ شک و تردیدی نیست. ویچر با سه عنصر داستان فرای تصور، شخصیت پردازی های به شدت دوست داشتنی و هم ذات پندارانه و فضا سازی هنری در ترکیب با گرافیک خیره کننده سبب شد که نه تنها دل میلیون ها هوادار برای بازی های این مجموعه را برباید، بلکه سبب شد که استاندارد های عناوین AAA یک بار دیگر هم چند سطح جابجا شد.
همین سبب شده است که بسیاری از سازندگان، در چند سال اخیر سعی در ساخت یک کپی از این بازی داشته باشند. البته در این میان دلایل بسیاری سبب شده است که تقریبا همه ان ها در این امر نا موفق باشند و اکثر قریب به اتفاق این عناوین در همان مرحله توسعه لغو شوند. مهمترین دلیل این امر در یک ساخت داستان خوب و جمع آوری هزینه های ساخت است. داستان سری ویچر از سری کتاب های نویسنده مشهور لهستانی، آندری سلپکووسکی است و از این جهت خیالمان راحت. در سمت دیگر هم ویچر ۳ با هزینه ای بالای ۸۰ میلیون دلار ساخته شد که جمع آوری و ریسک در میان گذاشتن این حجم از سرمایه در هر مجموعه ای وجود ندارد.
عنوان امروز ما نه در ظاهر و نه در داستان و تقریبا در نه در هیچ بخش دیگری شباهتی به ویچر ندارد. داستان، داستان یک نوجوان است در دنیایی بدون جادو و هیولا و در سرزمینی به شدت متفاوت با دنیای ویچر ولی در این حال با وجود سبک گیم پلی متشابه، سبک روایتی نسبتا متشابه، بازیگری های نسبتا شبیه و نقش آفرینی بودن هر دو عنوان نزدیک ترین عنوانی که به Kingdom Come Deliverance می توان یافت همان ویچر ۳ است.
داستان این بازی در خصوص یک نوجوان به نام هنری است. هنری زندگی ساده ای دارد و هر روز باید به پدرش که یک اهنگر مهار است، کمک کند. زندگی ساده هنری در حال گذر است که به ناگاه و با حمله برادر پادشاه، به سرزمین آن ها همه چیز عوض می شود. حالا هنری به همراه آخرین شمشیر ساخته پدرش، که قرار بود به حاکم سرزمین تقدیم شود، برای نجات زندگیش فرار می کند. حالا هنری تنها در سرزمین بازی باید به جنگ با تقریبا همه کس برود تا بتواند اولا زنده بماند و دوما انتقامش را بگیرد.
پاراگراف بالا به این معنی است که در این بازی به هیچ وجه نه خبری از ومپایر ها برای به اتش کشیدن، نه خبری از اژدها برای سلاخی کردن و نه حتی یک روح ساده برای دور کردن است. بازی به شدت سعی کرده است که مطابق با واقعیت باشد. دیگر هیچ خبری از داستان های افسانه ای و دشمنان خیالی نیست. همین خود سبب خسته کننده شدن بازی تا حدی و از طرفی جذب مخاطبان جدید به بازی است. همان طور که چند سالی است که شوتر های اول شخص به سمت واقع گرا شدن در حالا حرکت هستند و مخاطبان نیز به شدت از این تغییر استقبال می کنند. عرضه چندین و چند عنوان به شدت واقع گرا (یا حداقل در حد قابل قبول واقع گرا) و و موفق بودن نسبی آن ها هم در فروشگاه ها و هم بر روی سایت های نمره دهی سبب شد که سایر دوره های تاریخی نیز مد نظر قرار بگیرد. اول زمان جنگ های جهانی و حالا هم قرون وسطی. این بازی البته آن قدر ها هم دقیق و منطقی نیست ولی حداقل تلاش خود را کرده است تا مقداری به این ساختار نزدیک شود و حداقل شروع خوبی برای سایر عناوین به نظر می رسد.
در این میان موسیقی و صدا گذاری بازی به عناون یک ابزار فوق العاده کارآمد و کاربردی در دست سازندگان سبب دقیق تر شدن نتیجه نهایی شده است. کاراکتر ها هر کدام صدای خود را دارند و شخصیت های اصلی تماما از صدا پیشه اختصاصی خود استفاده می کنند. البته ایرادی که به صداگذاری های بازی وارد است، لهجه های کاراکتر ها می باشد. در اکثر مواقع استفاده از لهجه بریتیش برای نشان دادن تاریخی بودن یک عنوان به کار می رود. در این جا هم سازندگان سعی کرده اند از چنین ترفندی استفاده کنند. البته چیزی که اندکی آزار دهنده است آن می باشد که در بعضی مکان ها صدا پیشه به طرز واضحی با لهجه ای غیر از انگلیسی خالص صحبت می کند، چیزی که شاید برای خیلی ها مهم نباشد ولی به شخصه باید اهمیت خاصی به این جزییات داد. البته فارق از این مشکل، صدا گذاری نبرد ها و خصوصا برخورد دو سلاح به همدیگر هم منطقی و طبیعی طراحی شده و بسته به محل برخورد دو سلاح به یکدیگر و حتی نوع، سطح و جنس آن ها صدای متفاوتی شنیده می شود.
با این وجود شخصیت پردازی و بازیگری ها هم باز عاملی هستند تا شما را به خرید بازی ترقیب کنند. صدا گذاری با وجود مشکلاتش، هنوز هم زیبا است و این که هر شخصیت صدای خودش را دارد قابل تحسین است. جدای از این ها در اکثر مواقع انیمیشن حرکت کاراکتر ها به زیبایی و به وسیله فنآوری موشن کپچر ذخیره و به بازی منتقل شده. در حین مکالمات و یا مبارزات هنوز هم حرکات کاراکتر ها نرم و دقیق به نظر می رسد ولی اگر در میانه نبرد ها ضربه ای به دشمن وارد کنید، به طور قطع همیشه یک حرکت غیر عادی را از آن ها شاهد هستیم.
مهمترین نقطه قوت بازی تا به این جا گرافیک خیره کننده و محیط های نسبتا پر جزییات بازی است. بازی آنقدر زیبا طراحی شده است که می توان به راحتی ساعت ها به جزییات نقشه نه چندان بزرگ بازی خیره شد. جدای از ان وجود چرخه روز و شب که چندان هم که این روز ها چیز چندان خاصی هم نیست، به بازی افزوده شده است. جدای از زیبایی بصری و تکنیک های مختلف افزوده شده باید اذعان داشت سطح Draw Distance بر روی کنسول ها در حد بسیار پایینی تنظیم شده است (البته این چیزی که نیست که چندان به بازی آسیب بزند) و از سمت دیگر رزولوشن هر دو کنسول بر روی عدد ۹۰۰p قفل شده است. البته نسخه های نیم نسلی آپدیت خود را دارند ولی هنوز هم نسخه رایانه شخصی بازی یک سر و گردن در پردازش جزییات بهتر عمل می کند. البته به سبک هر عنوان نسل هشتمی دیگری، این بازی هم از مشکلات عدیده در زمینه سازگاری و بهینه بودن با رایانه های شخصی رنج می برد و شما چیزی فراتر از یک ابر سیستم رایانه ای برای ۴K60fps نیاز دارید، چیزی که شاید در آپدیت های آتی بازی شاید تا حدودی بر طرف شود.
چیزی که سبب تمایز این بازی وسایر عناوین نقش آفرینی مشابه می شود، دقت در برخی جزییاتی است که شاید برای دیگران چندان مهم نباشد. به طور مثال در صحبت با دیگران انتخاب گزینه مناسب برای بحث و جدل بسیار مهم است. در این هنگام شما یا می توانید بلوف بزنید، یا طرف مقابل را تهدید کنید و یا سعی کنید حس دلرحمی وی را به کار بگیرید. اگر هم هیچکدام جواب نداد، با یک رشوه ساده او را از ادامه کارش منصرف کنید. یکی دیگر از ویژگی های افزوده شده به بازی سیستم حمام رفتن است. در کمال تعجب این سیستم علاوه بر این که در بازی گنجانده شده است، بسیار هم مهم است. اولا که کاراکتر شما نسبت به حمام رفتن یا نرفتن، مشخصه های خودش تغییر می کند، هنگام صحبت با دیگران هم، شخصیت های مقابل نسبت به تر و تمیز بودن یا کثیف و عرقی بودن شما، جواب های متفاوتی به شما خواهند داد، دقیقا عین واقعیت! سیستم خوابیدن هم باز به طرز جالبی به بازی اضافه شده است و در حالتی که مدت زیادی بدون خوابیدن در دنیای بازی گشت و گذار کنید، ممکن است چشمان کاراکتر شما سیاهی برود و تار شود و در نهایت هم از تاثیرش در نبرد ها کاسته شود.
علاوه بر این همچون هر نقش آفرینی عصر شمشیر دیگری، بسته به استفاده شما از تجهیزات مانند شمشیر یا زره، این ادوات قدرت خود را از دست می دهند و شما باید آن ها را تعمیر کنید و یا این که به فکر استفاده از نمونه های جدید تر باشید. خرید و فروش در بازی وجود دارد و علاوه بر این ها شخصیت شما می تواند بین چندین نوع مختلف از رسته ها یکی را انتخاب کند. در ابتدای بازی و پس از این که باید به یک سوال ساده پاسخ دهید معلوم می شود که تخصص اصلی شما بین سرعت، سلامتی و مهارت های صحبت کردن کدام است و البته اگر از انتخاب اولیه خود هم چندان راضی نبودید، در طول بازی می توانید تمام مهارت های دیگر خود را بهبود دهید.
دیگر ویژگی جالب بازی سبک مبارزات ان است که در اولین نگاه به شدت یاد آور عناون دیگری در این سبک به نام For Honor است که در آن جا هم باید با توجه به جهت حمله دشمن، نسبت به دفع یا جا خالی دادن از آن ها اقدام کنید و در جهتی که دشمن بی دفاع به نظر می رسد هم حمله را انجام دهید. البته تفاوت عمده بازی با For Honor در آن است که در ساخته یوبی سافت، شما می توانستید در عین حال با ده ها نفر درگیر باشید ولی در اینجا جنگیدن با بیشتر از دو نفر حکم مرگ را دارد و این در حالی است که حتی نبرد با دو نفر هم به شدت سخت و طاقت فرسا است. در عین حال حالا شما دسترسی به حجم زیادی از ادوات نبرد مانند تبر، شمشیر گرز و یا حتی تیر و کمان را هم دارید ولی به دلیل آن که توان نشانه گیری دقیق (خصوصا برای تیر و کمان) را ندارید و این سبب می شود که ساعت های ابتدایی بازی را فقط صرف آزمون خطا برای قلق گیری اسلحه ها کنید. البته باز هم برای بهبود مهارت های خود خصوصا مهارت تیر اندازی با تیر و کمان که بسیار هم کاربردی است، باید ساعت ها در جنگل، به دنبال خرگوش و سایر حیوانات باشید تا شاید در برابر اهداف انسانی شانس بیشتری داشته باشید. همین سخت بودن درگیری ها سبب می شود که گزینه دیگری برای از بین دسته های بزرگ دشمنان داشته باشید و به طور مثال شبانه و بی سر و صدا به پایگاه آن ها جمله کنید و در خواب حسابشان را یکسره کنید و یا این که غذای ان ها را مسموم کنید صبر کنید دشمنان از فرط اسهال کشته شوند!
البته مانند هر بازی دیگری در این نسل شاهد وجود انواع و اقسام باگ های متفاوت هستیم. از باگی که تکسچر های کاراکتر ها لود نمی شود تا باگ های تکسچر جابجا که در آن صورت، اجزای بدن شخصیت های بازی در جای اشتباه قرار دارد. هم اکنون دنیای ایننترنت پر است از انواع و اقسام باگ ها و گلیچ های دنیای Kingdom Come. البته باز هم یکی از معمول ترین باگ های بازی، باگ دیوار نا مرعی است که به طور قطع بار ها و بار ها با آن روبرو خواهید شد. معمول ترین نقطه برخورد با این باگ در سر راه پله ها می باشد که شما توان عبور از یک پل به بعد را ندارید و یا این که باید از یک مانع نامرعی دیکر پرش کنید تا بتوانید به مسیرتان ادامه دهید. البته علاوه بر آن باگ گیر کردن دو جسم (بخوانید عموما دو اسب!) روی هم دیگر یا انواع باگ های دیگری که بعضا نمیتوانید تصورش را هم بکنید در این بازی پیدا خواهد شد. البته هیچ کدام از این مشکلات آسیب آنچنانی به روند بازی نمی زند مگر باگ مربوط به اطلاعات ذخیره بازی که در برخی مواقع دیتا ذخیره شده دارای مشکل است و در نتیجه شما باید برای عبور از یک مرحله یا پدیدار شدن مرحله بعدی، به چندین فایل ذخیره عقب تر برگردید که واقعا ذجر آور است و بعضا هم معلوم نیست که مدام فایل ذخیره سالم است.
در نهایت باید گفت که KC:D به هیچچ وجه عنوان بدی نیست. البته بازی به شدت باگ دارد و بر روی رایانه های شخصی به یک ابر کامپیوتر نیاز دارد مگر آن که به گرافیک کمتر راضی شوید. جدای از آن داستان بازی و طریقه روایت آن یا حتی سیستم تصمیم گیری و جزییات افزوده شده به بازی واقعا به ارزش تجربه و حتی تکرار بازی اضافه می کند. ولی باز هم با این وجود به دلیل تلاش سازندگان برای واقع گرایانه کردن بازی و در نتیجه کم شدن تدریجی سرعت، شاید این بازی برای خیلی ها لذت بخش نباشد. در واقع تیم سازنده حتی با استخدام یک تاریخ شناس سعی کرد که بازی خود را به شدت سازگار با حقیقت بسازد و در این کار هم نسبتا موفق بود ولی باز هم نتیجه اندکی حوصله سر بر شده است ولی باز هم باید گفت که دوران قرون وسطی فقط با داستان های افسانه ای زیبا به نظر می رسد. در هر صورت این بازی با تمام مشکلاتش هنوز هم عنوان خوبی به نظر می رسد و توصیه ای که می توان کرد آن است که حداقل با این وضعیت پایداری بازی و این مشکلات فنی، بازی ۶۰ دلار ارزش ندارد و بهتر است تا زمان تخفیفات بعدی اندکی صبر کنید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
هنوز بازی رو نگرفتم ولی چندتا کلیپ ازش دیدم احساس میکردم محیط بازی یه کم کسل کننده است حالا شاید واقعا اینجور نباشه چون نگرفتم بازی رو هنوز ولی هرچقدر از بازی ویچر۳ میگذره لامصب بیشتر به شاهکار بودنش پی میبرم آخه مگه ممکنه یه بازی انقد کامل باشه فکر نکنم تا عمر داریم نقش آفرینی مثل ویچر۳ ببینیم حالا دارک سولز جای خود دارد.
جای سیری خالی!
تیتر شما عالی!!
گفتید سیری!
اگه بدونید چه قدر دلم تنگ شده واسه سیری و گرالت :cry:.
حیف که به این زودی ها دیگه نمیبینمشون 😥
یکی از بزرگترین آرزوهام عرضه ویچر۴ هست که کارکتر اصلیش هم سیری باشه :inlove:
جات خالی واسه بار ۴ دارم تمومش میکنم 😎
فعلا من میخوام پلاتش کنم 😎
الان مشغول تروفیmaster marks manهستم لامصب خیلی وقت گیره :rotfl:
من مبخواستم تروفی های ویچر ۳ رو بگیرم وسطاس بی خیال شدم!!!واقعا سخته و وقت میخواد که من ندارم.ولی ویچر واقعا شاهکار بود
به نظرم بیشتر شبیه ،ٍُTESه تا ویچر و در ضمن خوبه که یادمون باشه خود ویچر هم یکی از دلایل موفقیتش تو نسخه سوم الهام گرفتن از اسکایریم بود
یدونه اولش در انقلاب آزادی هم اضافه میکردن بهتر بود
از مقاله ممنون ولی این بازی اصلا در حدی نیست که بخواد اسم ویچر واسش بکار بره ویچر شاهکار نقش آفرینیه و بازی فعلا در سطحش نیست 😎
ویچر بازیه خیلی خوبیه ولی تا بحال اسم اسکایریم یا دارک سولز به گوشتون خورده؟ ?:-) ?:-)
چرا انقدر منفی میدین اخه 😐
این بازی بدترین پرفورمنس رو تا این لحظه روی تمامی پلتفرم ها داره. حتی وان اکس هم نمیتونه از پسش درست بربیاد.
واقعا کم کاری استودیو سازنده و عدم بهینه سازی کاملا مشهوده
حتی با gtx 1080 ti روی ۶۰ فریم ثابت باقی نمیمونه!!!
از موتور Cry engine 4 هم استفاده شده توش که خیلی سنگینه
اکثرا به چشم یک نسخه ی جدید از سری mount and blade به این بازی نگاه می کنن و همین قضیه خودش فروش بازی روی تضمین کرده.فقط اون سری بخش چنده نفره و مولتی پلیر پرطرفداری هم داشت که داخل این بازی خبری از این قضیه نیست..
mount and blade 2 هم که احتمالا تا سال دیگه باید یک خبر هایی ازش بشه و ببینیم اون به کجا میرسه !..
ولی هنوز هم نسخه رایانه شخصی بازی یک سر و گردن در پردازش جزییات بهتر عمل می کند_ مثله همیشه :))
ممنون بابت نقد
اینکه یه بازی کیک استار ی رو با بزرگان این سبک با بودجه های عظیم مقایسه کنیم اشتباه
همه ای مشکلات فنی و خالی بودن محیط هم ناشی از همین کمبود بودجه است
همین که سازنده سعی نکرده از دیگران کپی کنه و راه خودش دنبال کرده قابل تحسینه
نقد خیلی خوبی بود و این بازی به شدت منو جذب کرده و به نظرم ارزش تجربه رو داره
ولی یه مشکلی با مقالتون دارم اونم اینکه شما نوشتین که بازی تاریخی اگه عناصر فانتزی نداشته باشه خسته کننده میشه
میخوااستم بگم که این جمله غلطه و خیلی بازی های تاریخی هستن که فانتزی نیستن و بسیار جذابن(اگر هم منظورتون رو
درست نفهمیدم شرمنده)
الان نزدیک به دو روزه که بازی رو به روی سیستمم نصب کردم و درباره ی پرفورمنس بازی از لحاظ گرافیگی باید بگم که زیاد خوب عمل نکرده همون طور که توی متن گفته شد.اما بازی خیلی سعی کرده که یه نقش آفرینی آرام و به دور از هیجان خاصی رو ارایه بده در حقیقت انگار بیشتر هدف اینبوده که یه زندگی قرون وسطایی رو به طور کامل با جزییات خیلی ریز و بعضا اذار دهنده در بازی بگنجونه که این برای گیمر هایی که ه زبان انگلیسی مسلط نیستن یا آر پی جی باز نیستن ممکنه اذیت کننده باشه.یعنی خود بنده با اینکه سبک مورد علاقم و سبکی که میدونم توش مهارتهایی دارم همین سبک نقش آفرینیه اما زبان خوبی هم دارم اما به اقتضای دوره ه ی تاریخی بازی و مبارزات سخت و سیستم شبیه ساز یه زندگی واقعی,بازی برام سخته ولی قابل تحمله و این احتمال رو میدم که بتونم یه دور تا آخرش برم . ببینم ته داستان چی میشه.اما قطعا برای گیمر های غیر نقش آفرینی باز این بازی به شدت عذاب آوره.اما شک نکنید ارزش یک بار امتحان رو داره.براش زحمت کشیده شده…
بازی نکردم هنوز ولی این طور که تو یوتوب دیدم، نمیدونم چرا شمشبر زنیش یه نمه کنده!!اروم اروم شمشیر میزنن!!یه خورده تند تر بود بهتر بود