روزی روزگاری: رویاسازی، رویابازی… | نقد و بررسی بازی Bastion
تا قبل از خلق بازی فوق العاده ای به نام Bastion کسی زیاد نام استودیو Super Giant Games را نمی شناخت. استودیویی که بازی هایش شاید از نظر حجم و تیم سازنده، کوچک و اصطلاحا مستقل باشند اما در اصل کاملا با نام استودیو مطابقت دارند و عناوین بسیار Super Giant، غول پیکر و موفقی هستند که تاثیر خود را بر صنعت و هنر بازی های رایانه ای به وضوح گذاشته اند. عنوان زیبا و بی نظیر Bastion نخستین بازی استودیو Super Giant Games محسوب می شود که تا به امروز ۳ بازی بسیار زیبا و منحصر به فرد را در کارنامه خود را دارد که شامل عنوان تحسین شده Transistor در سال ۲۰۱۴ با متای ۸۳ و بازی جدید Pyre که در سال ۲۰۱۷ با متای عالی ۸۵ منتشر شد، هستند. بدون شک شروع کار یک استودیو و نخستین بازی که می سازد نقش بسیار زیادی در دید کلی جامعه گیم نسبت به آن سازنده خواهد داشت و یک برداشت کلی از کیفیت و خلاقیت استودیو را در اختیار منابع و مراجع گیمینگ و بازیبازان قرار خواهد داد تا مثلا برای بازی بعدی آن ها مشتاق باشند و انتظار آن ها بالا برود و نامشان را بیشتر در دنیای گیم بشنویم. نخستین بازی Super Giant Games یک شاهکار هنری بود که تحسین تمامی صنعت بازی را به همراه داشت. بگذارید تا کمی بیشتر در مورد بازی Bastion برای شما عزیزان توضیح دهیم تا هر چه بیشتر با آن آشنا شوید.
عنوان Bastion یک بازی اکشن نقش آفرینی است که همانطور که گفته شد توسط استودیو مستقل Super Giant Games ساخته شد و آن قدر زیبا و قدرتمند بود که توانست ناشر بزرگی مانند کمپانی بردران وارنر را برای بر عهده گرفتن نشر این عنوان متقاعد نماید. در بازی شما کنترل پسری که در بازی به نام “the Kid” شناخته می شد را بر عهده داشتید که در دنیایی فانتزی و معلق پیشروی می کرد و باید با انواع و اقسام دشمنان مختلف مبارزه می کردید. صدای یک روایتگر در طول بازی به صورت داینامیک شنیده می شد و داستان را از قول او می شنیدیم. از نظر زاویه دید، Bastion عنوانی دو بعدی با دوربین ایزومتریک و طراحی های تماما دستی و استایل هنری رنگارنگ بود. در طول داستان بازی شخصیت اصلی به دنبال یک فاجعه آخرالزمانی باید قسمت هایی از یک سنگ ویژه را برای فعال سازی یک ساختار به نام Bastion جمع آوری می کرد. بازی در یک دوره دو ساله توسط تیمی متشکل از هفت نفر ساخته شد . تیم سارنده بازی را در مراسم Penny Arcade Expo سال ۲۰۱۰ معرفی کرد و در فستیوال بازی های مستقل سال ۲۰۱۱ بازی کاندید جایزه شد و در E3 قبل از عرضه بازی نیز موفق به بردن جایزه گردید. Bastion در جولای ۲۰۱۱ برای Xbox Live Arcade و در August 2011 به صورت دیجیتالی برای Windows در Steam منتشر گردید.
در دسامیر ۲۰۱۱ تیم سازنده بازی را برای بازی کردن تحت وب در گوگل کروم آماده کرد و در آپریل ۲۰۱۲ این عنوان را برای Mac OS X نیز منتشر کرد. در آگوست ۲۰۱۲ ورژن آی پد بازی نیز منتشر گردید و در آپریل ۲۰۱۵ این عنوان زیبا برای پلی استیشن ۴ نیز در دسترس بازیبازان قرار گرفت. در دسامبر ۲۰۱۵ نسخه پلی استیشن ویتای این عنوان نیز منتشر گردید و سرانجام در دسامیر ۲۰۱۶ نسخه ایکس باکس وان Bastion نیز در دسترس علاقمندان قرار گرفت. در واقع همان طور که می بینید موفقیت های بی نظیر و پی در پی این بازی سبب شد تا عنوانی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده بود به مدت ۵ سال مدام پورت شود و برای انواع و اقسام پلتفرم ها عرضه گردد. تا ژانویه سال ۲۰۱۵ یعنی حدود ۳ سال قبل این عنوان بیش از ۳ میلیون نسخه فروش داشت که آماری استثنایی به حساب می آید و قطعا در این ۳ سال مقدار بسیار زیادی بر این فروش افزوده شده است. بازی از سوی منتقدان شدیدا تحسین شد که این نقدها و نمرات مثبت بیشتر بر اساس داستان، طراحی هنری، روایت و موسیقی آن بودند و در این بخش ها مشترک بودند. در مورد عمق گیم پلی بازی و تنوع سیستم مبارزات بازی مقداری نظرات مختلف و متفاوت وجود داشت که برخی بسیار آن را عالی می دانستند و برخی هم از آن به عنوان یک سیستم عادی و معمولی یاد می کردند.
نهایتا با تمام این موارد و بحث هایی که در مورد بخش های مختلف بازی و خصوصا گیم پلی آن وجود داشت، Bastion امتیازات فوق العاده ای را دریافت نمود و بازخوردهای بسیار مثبتی را از سوی بازیبازان و منتقدان دریافت کرد. نسخه iOS بازی متای شاهکار ۹۴ را در اختیار دارد، نسخه پلی استیشن ۴ متای ۸۹، نسخه رایانه های شخصی و ایکس باکس ۳۶۰ متای ۸۶ و نسخه ایکس باکس وان که کمترین امتیاز را دارد، دارای متای ۸۳ می باشد. بازی از زمان عرضه در بسیاری از مراسم و سایت ها و … کاندید دریافت جوایز یا برنده جایزه شده است که از آن ها می توان به چندین جایزه برترین بازی دانلودی و برترین موسیقی اشاره کرد. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی دقیق و جزء به جزء تمامی بخش های بازی Bastion پرداخته و آن را برای شما عزیزان تحلیل نماییم تا هر چه بیشتر با نقاط قوت و ضعف این بازی آشنا شده و اگر احیانا هنوز آین شاهکار را تجربه نکرده اید بتوانید در مورد علاقمندی یا عدم علاقه به تجربه آن تصمیم بگیرید و شاید هم دوباره به سراغ این بازی زیبا بروید. پس اگر به هر دلیلی به عنوان زیبای Bastion علاقمند هستید در ادامه مطلب نقد و بررسی بازی Bastion با من و گیمفا همراه شوید. لازم به ذکر است که این نقد و بررسی بر اساس نسخه پلی استیشن ۴ این عنوان صورت گرفته است.
داستان بازی پس از یک حادثه عظیم اتفاق می افتد، یک رویداد فاجعه آمیز که به طور ناگهانی شهر Caelondia و همچنین مناطق اطراف آن را به تعدادی قطعات شناور تبدیل و تقسیم می کند و اکولوژی آن را از بین برده و بیشتر مردم را به تلی از خاکستر تبدیل می نماید. بازیبازان کنترل The Kid را برعهده می گیرند، پروتاگونیست بازی (که در طول بازی صحبت نمی کند) که بر روی یکی از چند بخش باقیمانده از دنیای قدیمی بیدار می شود و به سمت Bastion می رود که مکانی است که قرار بوده در زمان های خطر و حوادث و … مردم به آنجا پناه ببرند و در آنجا جمع شوند. تنها بازمانده ای که او در آنجا ملاقات می کند مرد مسنی به نام راکس است که روای بازی نیز هست، و پسرک را به جمع آوری هسته هایی که زمانی Caelondia از آنها قدرت می گرفته است، هدایت و تشویق می کند. یک دستگاه در Bastion وجود دارد که می تواند از آن هسته های بلوری برای ایجاد دوباره سطوح زمین و سازه ها استفاده کند و همچنین Kid را قادر می سازد تا از طریق “skyways” به بخش های دورتر که در هوا معلق هستند رفته و اعمال مختلفی را در آن بخش ها برای دستیابی به هسته های بیشتر انجام دهد.
در طی انجام ماموریت، پسرک با دو بازمانده دیگر هم ملاقات می کند: زولف، سفیر سرزمین Ura (که مردمی در بخش زیرزمینی هستند که زمانی با Caelondia در جنگ بوده اند) و همین طور زیا، یک دختر اهل Ura که در Caelondia بزرگ شده است. هر دوی آنها به Bastion باز می گردند، اما پس از خواندن ژورنالی که Kid پیدا می کند، Zulf عمدا قسمت های دستگاه مرکزی Bastion را از بین می برد و به Ura باز می گردد. Kid متوجه می شود که آن ژورنال متعلق به پدر Zia به نام Venn بوده است، که قبلا برای Caelondians کار می کرده و به دانشمندان Caelondian با لقب Mancers کمک کرده است که یک سلاح بسازند برای نابود کردن Ura به طور کامل تا از ایجاد جنگی دیگر جلوگیری شود. Venn اسلحه را مجهز کرده بود تا زمانی که مجبور شود آن را شلیک کند و وقایعی که بعد از شلیک آن به وجود آمده سبب فاجعه در Caelondian نیز شده و بخش های زیادی از آن را نیز از بین برده است. حالا پسرک باید در ابتدا آسیب هایی که Zulf به Bastion زده است را برطرف کند و به این ترتیب در ادامه دیگر وقایع داستان رقم می خورند.
همان طور که مشاهده می کنید داستان بازی در عین سادگی بسیار جذاب و زیباست و از پیچش های داستانی بسیار عالی برخوردار است که گاها انتظار آن ها را ندارید. شخصیت اصلی بازی با این که هرگز حرفی نمی زند ولی به قدری طراحی ظاهری زیبا و دوست داشتنی دارد و راوی عالی بازی کاملا حالت او را توضیح می دهد که بازیباز کاملا با او ارتباط برقرار می کند و انگار که به نوعی، پسرک قصه برای بازیباز تبدیل به یک برادر کوچک می شود که می خواهید به وی کمک کنید تا بتواند بار سنگینی که بر دوشش قرار گرفته است و به نظر می رسد که زیادی برای او سنگین است را حمل نماید. از خود داستان بهتر، روایت فوق العاده زیبا و دل انگیز آن و صدای عالی راوی بازی است که کاملا حس و حال دنیای بازی و غمی که سرزمین بر دوش می کشد را به شما منتقل می کند و جوری در مورد پسرک صحبت می کند که شما با تمام خصوصیات و رفتار وی و حس و حال او در بخش های مختلف بازی آشنا می شوید و حس می کنید که او را می شناسید. به طور کلی در مورد بخش داستانی و روایت این عنوان باید گفت، Bastion در این زمینه فوق العاده عمل کرده است و تمامی بازیبازان و منتقدان نیز در مورد این موضوع با هم اشتراک نظر دارند که این عنوان به واقع یک داستان زیبا که با یک نوع غم و معصومیت تلفیق شده است را با روایتی عالی ترکیب کرده است تا حاصل کار بسیار جذاب و دوست داشتنی از کار در بیاید.
در مورد گرافیک بازی Bastion خیلی خلاصه باید گفت “فوقالعاده، دوست داشتنی و چشمنواز”. نخستین چیزی که پس از شروع بازی چشم بازیباز را خیره میکند و از زیبایی آن هیجان زده میشود گرافیک فنی و هنری زیبای بازی و طراحی محیط و شخصیت های به غایت عالی سازندگان است، گرافیک بازی به معنای واقعی کلمه فوقالعاده بود و شاهد یک بازی بسیار خوش آب و رنگ و جذاب بودیم که همه منتقدان و بازیبازان آن را تحسین کردند و سازندگان موفق شدند تا یک دنیای بسیار جذاب، زیبا و خوش رنگ و لعاب را برای ما به ارمغان آورند. در بازی شاهد مواردی که از لحاظ فنی به گیمپلی بازی صدمه بزنند نبودیم و مواردی از قبیل باگ، لگ، پارگی تصویر یا دیر لود شدن تکسچرها به هیچ عنوان مشاهده نمیشد (البته با توجه به مستقل بودن بازی و کم حجم بودن آن، انتظار مشکلات فنی هم اصلا از آن نمی رفت و اصولا در بازی های کوچک تر از لحاظ حجم و دنیا، شاهد مشکلات فنی نیستیم). از لحاظ هنری نیز در بازی با طراحیهای فوقالعاده زیبایی طرف بودیم و طراحی دنیای این عنوان به قدری زیبا و پر از مناظر جذاب است که واقعا شما را به وجد می آورد و محو زیبایی خاص دنیای بازی می شوید که با هنرمندی هرچه تمام تر خلق شده است.
زیبایی بصری بازی جزو مواردی است که تمامی منتقدان و طرفداران بازی در دنیا کاملا نسبت به آن همسو و هم نظر بوده و همگی اذعان داشتند که شاهد دنیایی بسیار پرکشش و زیبا در بازی هستیم. طراحی گرافیکی شخصیتهای بازی بسیار عالی انجام شده است و چهره شخصیت اصلی بازی و همراهان او به قدری معصومانه و زیبا طراحی شده است که کاملا با آن ها ارتباط برقرار کرده و نسبت به شخصیت اصلی بازی یک حس مراقبت کردن و دلسوزی پیدا می کنید. به طور کلی و در مجموع باید گفت در زمینه گرافیک هیچگونه ایرادی به Bastion وارد نیست و چه از منظر فنی و چه هنری، سازندگان سنگ تمام گذاشتهاند و بهترین کار را در این قسمت انجام دادهاند. این باعث شده است تا این گرافیک چشمنواز در ترکیب با داستانسرایی زیبای بازی و سایر قسمتها، مخلوطی عالی را به وجود بیاورد که باعث پیشرفت هر کدام از این بخشها به تنهایی شده است. گرافیک عنوان Bastion هر بییندهای را محو تماشای خود خواهد کرد و بیشک لب به تحسین خالقان این دنیای زیبا خواهد گشود.
در خصوص بخش گیم پلی عنوان Bastion همان طور که در ابتدای مطلب نیز مطرح شد، شاهد یک بازی اکشن نقش آفرینی با ساختار مرحله ای هستیم. شخصیت اصلی بازی در بین بخش های شناور دنیای بازی که تم فانتزی دارند، حرکت می کند و جابجا می شود که این بخش ها با راه رفتن و جلو رفتن شخصیت اصلی بازی و زمانی که به لبه یک بخش می رسد ساخته می شوند و راه را برای جلو رفتن او باز می کنند. دوربین بازی در Bastion به صورت ایزومتریک قرار دارد که برای این بازی بسیار مناسب به نظر می رسد. مراحل پر هستند از انواع و اقسام دشمنان مختلف که باید با آن ها مبارزه نمایید. The Kid توانایی استفاده از حملاتی ویژه را نیز در کنار ضربات معمولی داراست. این حملات خاص و همین طور سلاح های گوناگون را باید در طول روند بازی و با پیشروی در آن به دست بیاورید. بازیباز تنها می تواند تعداد محدودی از حملات ویژه را در هر زمان انجام دهد، که این موضوع توسط “تونیک های سیاه رنگ” یا “black tonics” در بازی نشان داده می شود که می توانید آن ها را در طول مراحل پیدا کنید و یا بعد از شکست دشمنان آن ها را بدست آورید.
از حملات ویژه تا سقف ۳ بار می توانید استفاده کنید که البته این ماکزیمم تعداد استفاده را می توانید در بازی ارتقا نیز ببخشید. سلامت پسرک در بازی با نوار سلامتی نشان داده می شود که می توانید آن را با استفاده از محلول های سلامتی یا “health tonics” مجددا پر کنید. مانند black tonic ها، پسرک از این محلول های سلامتی نیز تنها می تواند تعداد محدودی را همزمان حمل نماید و وقتی از آنها استفاده کرد، می تواند محددا در طول مراحل از این محلول ها جمع کند تا باز هم برای ادامه مسیر از آن ها به همراه داشته باشد. مراحل شامل انواع مختلف محیط، از جمله شهرها، جنگل ها، بوته ها و … است. در انتهای بیشتر مراحل، بازیکن یک آیتم به نام هست و یا آیتمی به نام shard را به دست می اورد که گاهی اوقات هنگامی که Kid این عناصر را می گیرد، سطح مرحله شروع به تجزیه شدن و از هم پاشیدن می کند، همینطور که در بازی پیشروی می کنید، صدای یک راوی را می شنوید که هم به بیان اطلاعات ثابت داستانی و سرگذشت شخصیت ها و .. می پردازد و هم گاها اطلاعات و دیالوگ هایی داینامیک را بیان می کند مانند صحبت از مهارت بازیباز در استفاده از یک سلاح یا صحبت در باره قدرت بازیباز در شکست دادن دشمنان و….
در بین مراحل مختلف، بازیباز به Bastion باز می گردد و در آن جا می تواند با استفاده از fragment هایی که به دست آورده است (این ها واحد پولی بازی محسوب می شوند) به خرید آیتم ها و ارتقای سلاح ها بپردازد. با هر هسته ای که بازیباز جمع می کند، می تواند از یکی از ۶ ساختار ممکن را به Bastion اضافه کند که این ساختارها می توانند شامل معبد یا اسلجه خانه و … باشند. همچنین با هر shard که بازیباز جمع می کند می تواند این ساختارهای اضافه کرده به Bastion را ازتقا بدهد. هر کدام از این ساختارها مزایای خاص خود را دارا هستند و امکاناتی را در اختیار بازیباز قرار می دهند. مثلا ساختار distillery به بازیباز اجازه می دهد ارتقاها را انتخاب کند و یا shrine به بازیباز اجازه می دهد تا از آیتم idols of the gods برای فراخوانی خدایان استفاده کنید که این سبب می شود دشمنان قوی تر شوند اما امتیاز تجربه و Fragment خیلی بیشتری را نیز در اختیاز بازیباز قرار می دهند. امتیازات تجربه برای تعیین سطح توانایی و مهارت های Kid استفاده می شود. لول های بالاتر باعث افزایش خط سلامتی بازیباز شده و تعداد ارتقا هایی را که او می تواند انتخاب کند، افزایش می دهد و نقش بسیار مهمی را در هر چه قدرتمندتر شدن شخصیت بازی و پیشروی آسان تر در بازی ایفا می کند. از نکات معدود منفی بازی در بخش گیم پلی می توان به این موضوع اشاره کرد که اگر شما در طول تجربه Bastion بر یک استایل بازی و سبک مبارزه تمرکز داشته باشید و بخواهید با آن پیش بروید، مبارزات بازی بعد از مدتی برایتان تکراری خواهند شد و به نوعی وادارتان می کنند که سراغ موارد دیگر نیز بروید که این موضوع با این که به ذات نکته بدی نیست اما به هر حال مقداری انتخاب را از شما می گیرد. همچنین در خصوص مدت زمان تجربه بازی نیز می توان به این نکته اشاره کرد که زمان تجربه بازی می توانست طولانی تر باشد هر چند که ارزش تکرار بالای آن تا حدود زیادی این موضوع را می پوشاند.
زمانی که بازیباز از Bastion خارج می شود، معمولا می تواند بین یک یا دو مرجله که در دسترس است انتخاب نماید. با این حال، علاوه بر این مراحل، Kid می تواند در مراحل چالشی که برای تست مهارت های بازیکن با سلاح هایی که پیدا کرده است طراحی شده اند و Proving Ground نام دارند نیز شرکت کند. چالش ها بسته به نوع سلاح متفاوت هستند، مانند تخریب تعداد مشخصی از اشیاء در یک زمان معین و یا شکستن تمام اهداف با حداقل تعداد شلیک ممکن. بر اساس میزان امتیاز کسب شده توسط بازیباز، درجات مختلفی از پاداش به وی اهدا می شود. اگر از Bastion به بخشی به نام “Who Knows Where” بروید، در آنجا The Kidمباید در برابر موج های مختلفی از دشمنان مبارزه نماید و در همین حین، راوی یک داستان از گذشته شخصیت بازی را برای شما روایت می کند که این back story battle ها به صورت “خاطرات” یا در “Memories” اتفاق می افتند.با شکست هر موج دشمنان، بازیباز مقادیری از امتیاز تجربه و Fragment دریافت می کند . بعد از اتمام بازی شما می توانید مجددا از طربق “new game Plus” به ماجراجویی خود ادامه دهید، آن هم به همراه تمام امتیازات تجربه و لول ها و پول و سلاح هایی که در اختیار دارید که این حالت ارزش تکرار بازی را خیلی بالاتر می برد. همچنین در این حالت انتخاب های بیشتری برای اجرا روی ساختارها به شما داده می شود و مثلا دو سفر جدید در مسیر “Who Knows Where” به بازی افزوده می گردد.
در بخش صداگذاری و موسیقی نیز بازی فوق العاده عمل میکند و بدون شک صدای راوی بازی و نوع بیان او از اتفاقات داستان و حالات شخصیت ها و … یکی از نقاط قوت پرتعداد بازی به شمار می رود. . صداگذار راوی بازی که تقریبا تنها شخصی است که در بازی صدای او را می شنویم و شاهد حرف زدن و دیالوگ های جذاب او هستیم، به حرفهای ترین شکل از پس صداگذاری این شخصیت برآمده و کاملا باورپذیر و قابل قبول اینکار را انجام داده و باید گفت یک تنه بار صداگذاری چندین شخصیت به طور کامل را به دوش می کشد و نمی گذارد تا بازیباز در این زمینه حس کمبود داشته باشد. روایت راوی داستان در لحظات مختلف بازی، کاملا منطبق با حالات و احساسات و خلق و خوی شخصیت هاست و دقیقا بازتابنده کامل نوع شخصیتی آنهاست که سبب می شود بازیباز کاملا شخصیت ها را بشناسد که این موضوع در زمینه شخصیت اصلی بازی بسیار عالی تر و دوست داشتنی تر انجام شده است.
سازنده موسیقی و ساندترک بازی آقای Darren Korb است که با این که Bastion نخستین تجربه او در ساخت موسیقی برای یک بازی رایانه ای است، اما موفق شده تا بسیار عالی کار کند و ساندترک بازی یکی از بخش های زیبا و تحسین شده آن به شمار می رود. موسیقی Bastion در عین این که شاید گاهی حس کنید اصلا شنیده نمیشود ولی به طور ناخود آگاه در لحظاتی که در پس زمینه بازی یا در کات سین ها و صحنه های مختلف بازی پخش می شود تاثیر بسیار زیادی در القای احساسات شخصیت ها و قرار دادن بازیباز در فضای بازی دارد و سازندگان در این زمینه نیز موفق عمل کردهاند. ساندترک بازی بدون شک ارزش این را دارد که بارها و بارها حتی خارج از بازی به آن گوش فردا دهید و همواره به روح شما آرامش می بخشد و از شنیدن نوای دلنشین آن غرق در لذت خواهید شد. در مجموع باید اذعان داشت که در بخش صداگذاری و موسیقی نیز تقریبا مانند تمامی بخشهای دیگر Bastion، شاهد یک عنوان با کیفیت هستیم و سازندگان موسیقی و صداگذاران بازی به خوبی از پس اجرای وظابف خود بر آمده اند.
Bastion جزو بازی هایی است که از آن ها به عنوان یک شاهکار هنری یاد می کنیم. از آن بازی هایی که خلاقیت و زیبایی و ذات هنر را در صنعت بازی زنده نگاه داشته اند و ثابت می کنند که هنوز هم هنر و خلاقیت ناب، طرفدار و خریدار دارد و یک بازی حتما نباید یک غول AAA باشد تا موفقیت ها را درو کند و عنوانی کوچک مانند Bastion می تواند خیلی خیلی بهتر و موفق تر از هر بازی بزرگی عمل کرده و صنعت بازی را به تحسین وا دارد تا جایی که سازندگان، آن را برای کل پلتفرم های موجود پورت کرده و موفق هم عمل کنند. نکته جالب در مورد این بازی آنجاست که Bastion در اصل یک عنوان مربوط به سال ۲۰۱۱ است اما از آن جایی که هنر ناب هرگز کهنه نمی شود و حتی با گذر زمان ارزشمندتر نیز می شود، وقتی اکنون در سال ۲۰۱۷ نیز به تجربه این بازی فوق العاده زیبا بپردازید گویی که یک بازی روز دنیا را تجربه می کنید و هنوز هم از زیبایی این تابلوی بی نظیر هنری شگفت زده و سرمست خواهید شد.
Bastion از آن بازی های اصطلاحا “همه چیز تمام” است و به واقع هیچ نقطه ضعف بزرگ و کمبود عمیقی ندارد که بخواهیم دست روی آن بگذاریم و بگوییم این مورد به تجربه شما از بازی لطمه زده و ارزش بازی را پایین آورده است. زیرا همان یکی دو مورد محدود نقص هایی هم که در بازی وجود دارند بسیار بسیار ریز و قابل گذشت هستند و هرگز حتی لحظه ای کام شما را تلخ نمی کنند. Bastion را نباید هرگز از دست بدهید. کاری به این ندارم که پلتفرمتان چیست. هر پلتفرمی که دارید از پلی استیشن ۴ گرفته تا گوشی هوشمند، انجام این شاهکار هنری از واجبات است و واقعا حیف است که عنوانی با این حجم کم و قیمت عالی در دسترس شما باشد و خودتان را از لذتی ناب که ریشه در ذات هنر دارد محروم کرده و به دل یک تابلوی شاهکار نقاشی نروید. Bastion مصداق یک اکشن نقش آفرینی جذاب و هیجان انگیز در یک دنیای بی نهایت زیبا و خوش آب و رنگ با شخصیت ها و داستان زیبا و موسیقی معرکه است. Bastion خیلی خفن تر از آن است که بخواهید سراغش نروید….
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
بسیار زیبا.ممنون بابت نقد زیبا و چشم نوازتون اقا سعید :rose:
———————–
از بعد بازی child of light جوری شیفته بازی های هم سبکش و زیبایی های هنریشون شدم که قابل توصیف نیست ولی متاسفانه بازیهای تو این سبک زیاد نمیشناسم.ممنون میشم بیشتر به بازیهای اینجوری بپردازید :blush:
درود بر شما محمد عزیز. خیلی خیلی خیلی از لطف شما متشکرم و باعث افتخارمه که نظرتون مثبته در مورد مقالات منئو ممنون که بهم انگیزه میدین.
چشم محمد جان حتما. مطمئن باشید بازی های زیبای اینچنینی رو معرفی میکنم برانون. باز هم ممنون
اقا سعید بنده هیچ وقت تو این چند ساله بابت مقاله هاتون از شما تشکر نکردم ولی اینقدر دیدم دوستان لطف دارن به شما منم دیگه خجالت کشیدم .منم به نوبه ی خودم در این پست برای تمامی مقاله های کامل و زیبا تون و زحمات زیادتون تشکر میکنم . وواقعا هنر شما در کارتون خیلی تحسین بر انگیزه. به شما تبریک میگم. :rose: :rose:
درود بر محمد عزیز. محمد جان راستش رو بگم واقعا و واقعا از خوندن نظر شما حس غرور بهم دست داد. باور کنید که همین که چند ساله مقالاتم رو می خونید یعنی من خیلی خیلی مدیون شما هستم و این منم که باید متشکر باشم از شما که وقتتون رو گذاشتید و مقالات من رو خوندید و در واقع شما بودین که به این مقالات ارزش بخشیدین وگرنه بهترین مقاله هم وقتی هیچ کس نخونه پشیزی ارزش نداره. بسیار خوشحالم که من رو مفتخر کردید و نظر نوشتید در مقاله بنده و امیدوارم که واقعا لایق این لطف و محبت شما باشم. واقعا این لطف و معرفت و محبت شما و عشقتون به دنیای گیم هم تحسین برانگیزه و من هم باید به شما و البته به خودم بایت داشتن دوستانی مثل شما تبریک بگم. یک دنیا ممنونم
هممم نشنیده بودم
اگر بازیش کنید لذت خواهید برد
شاید بالغ بر ۱۰ بار خواستم این بازی رو بازی کنم ولی قسمت نشده ولی با این نقد آقا سعید حتما باید برم تو کارش ،بسیااار ممنونم آقا سعید گل
درود بر محمد عزیز و گل و با معرفت. محمد جان حتما بازیش کن. واقعا ارزشمنده برای نقش افرینی دوستان. خیلی خیلی لذت خواهی برد ازش. خیلی از لطفت متشکرم که مطالعه فرمودی مقاله رو.
دوستان راستی lords of the fallen تخفیفه فوق العاده ای خورده و قیمتش رسیده به ۳٫۹۹ البته برای پلاس ولی برای کاربرهایه عادی هم فکر کنم ۵ دلاره نسخه کمپلت ادیشنش هم ۲ دلاری گرونتره
راستی آقا سعید گل به نظرتو کمپلت ادیشن رو بگیرم یا همون نسخه معمولی رو چون حجمشون رو که نگاه کردم یکیه نمیدونم چی بهش اضافه شده
محمد عزیز قطعا اگر نسخه کامل ۶ دلاره این رو بگیر. یه دی ال سی داستانی داره اضافه که توی یه بخش ماز مانند و تو در تو و گیج کننده و جذاب دنبال میشه و سخته. سلاح و ایتم های اضافه هم داره توش. البته چک کن ببین کامپلت ادیشن منظورش با دی ال سی Ancient Labyrinth باشه و نه فقط ایتم. البته میدونم که کامپلت ادیشن همینه و دی ال سی رو هم داره. به نظرم این بهتره با این قیمت
دمت گرم آقا سعید گل گرفتمش ایشالا دان بشه باز بریم تو کارش
به به واقعا یعنی که به این میگن “ارزشمند”. این بازی ۴ دلار یعنی منم که دارمش هم فیزیکی و هم دیجیتالی باید دوباره بخرم!!!!!!!!!!!!!!! چون خیلی ارزونه!!!!!
دوستانی که بازی نکردن میتونند یک بازی نزدیک به سطح سولز رو با ۴ دلار بازی کنن.
بی نظیره من خودمم خیلی دوستش دارم با اینکه قبلا هم بازیش کردم ولی خدایی ۴ دلار واقعا مفت بود واسه همچین بازیی سونی یه وقتایی یه حرکت هایی میزنه اساسی چند ماه پیشم گاد آف وارو کرده بود ۴ دلار در کل دمش گرم بهمون حال میده
به به عجب مقاله زیبایی دست مریزاد آقا سعید واقعا گل کاشتی چه مقاله عالی ای بود الان با خوندن این مقاله تحریک شدم که سراغ این بازی برم واقعا از اون بازی های میاد که نشون از ذوق وتلاش وهنر سازنده رو نشون میده
حالا از شما به سوال دارم میشه چند بازی با تم های مشابه این بازی معرفی کنید منظورم از لحاظ گیم پلی نیست بلکه از نظر محیط و فضا سازی بازی و رنگ لعاب دار باشه
درود فراوان بر شما. خیلی از لطف همیشگی و محبت زیاد شما متشکرم و واقعا لطف دارید خیلی به بنده که هم مقالات رو می خونید و هم وقت ارزشمندتون رو میذارید و نظر میدین. یک دنیا متشکرم ازتون و خوشحالم که مورد رضایت شما واقع شده مقاله. یک دنیاغ ممنون از این لطف و معرفت و محبت شما.
در مورد بازی دقیقا درست حدس زدید. واقعا هنر هست این بازی و قطعا بازیش کنید و لذت ببرید.
شبیه به این بازی از نظر فضاسازی و رنگ بندی زیبا و محیط هنرمندانه و خوش رنگ و لعاا میتونم بگم : Child of light و Trine و Trine 2 و Ori و Dragon’s Crown و Odin Sphere Leifthrasir که البته اینا با هم فرق دارن ولی از نظر رنگ بندی بی نظیر و هنری بودن و دنیاها و طراحی محیط فوق العاده مثل این بازی هستن و گاها بهتر
با سپاس از شما حتما این عناوین رو تجربه میکنم
بازی هنری جذابی بود
من این بازی رو به خاطر ناشرش تجربه کردم و واقعا هم پشیمون نشدم
ممنون از نقد زیباتون