روزیروزگاری: همه زرم و بزمست و چرخ و جنگ | نقد و بررسی Gears Of War 3
به دور از تمام نزاع ها و دعواهایی که هرروز دور و برمان بر سر بهتر بودن کدام کنسول رخ می دهد، لذت بردن از یک بازی ویدئویی، بستگی به عوامل بسیار زیادی دارد، درست است که در مواقعی کمپانی ها و ناشران بزرگی در پس بازی های یک کنسول هستند و یا در مقابل، کنسولی دیگر از شبکه بازی های چند نفره بهتری بهره می برد، اما چیزی که برای هر مخاطبی، حکم چکش قاضی برای انتخاب کنسول و بازی مورد علاقه را دارد، بی شک سلیقه خاص خود اوست. چرا که با همه شباهت هایی که میان کنسول های سری اکس باکس و پلی استیشن وجود دارد، تفاوت هایی بزرگ، این دو کنسول و مخاطبانشان را از یکدیگر جدا می کند. اما به نظر می رسد که در پس همه این دعواها و بحث های روزمره که گاهی دیگران را دچار سردرد می کند، این سلیقه فرد است که تصمیم نهایی را شکل می دهد. به همین جهت و به علت وجود سلایق متفاوت است که حتی با وجود بازی های بهتر و یا شبکه های انلاین بهتر، هیچ وقت این جنگ به نفع یک کنسول و یا یک شرکت خاص به پایان نمی رسد و همیشه هستند کسانی که از کنسول مورد علاقه (نقش سلیقه در این کلمه هم مشخص می شود) در مقابل کنسول حریف دفاع کنند و به هر نحوی شده آن را بهتر بدانند. قصد من به هیچ عنوان بهتر دانستن یک کنسول نیست، چرا که هر فرد بنا به دلایلی یک کنسول را بهتر از دیگری دانسته و ان را ترجیح می دهد. و این دلایل دراکثر مواقع، از مواد اولیه ای ساخته شده اند که یا برای طرفداران کنسول مقابل چندان دارای اهمیت نیستند و یا نادیده گرفته می شوند. مقصود از اشاره به جنگ طرفداران کنسول ها، فقط اعلام بی طرفی خودم، قبل از پرداختن به موضوعی است که قصد بیانش را دارم،
به خوبی به یاد دارم که در نسل هفتم، برخلاف نسل هشتم، سراغ کنسول مایکروسافت رفتم، و حالا با گذشت مدت زیادی از اتخاذ آن تصمیم شگرفت که سال های زیبایی را برایم رقم زد، می توانم بگویم که دلیل خرید کنسول XBOX 360 حداقل برای من، سری Gears Of War و Halo بوده است. (یک نظر کاملاً شخصی است، چرا که هرفرد دلایل مخصوص به خود را دارد). این دو سری از بازی های اکشن و زیبا، همیشه برای من پر از جذابیت های جدید بوده اند، یک کوه عضلانی و خشن مثل مارکوس فینیکس و یارانش، در هیاهوی دنیایی که درگیر حملات موجوداتی عجیب شده در کنار داستان زیبای سری Halo و شخصیتی شگرفت مثل مسترچیف، مهم ترین دلایلی بودند که سراغ XBOX 360 رفتم و حتی حلقه سرخ مرگبارش را هم به جان خریدم، دوران نسل هفتم، بی شک بدون وجود عناوین بزرگی مثل سری Gears Of War دچار کمبود می شد، این سری با شماره ابتدایی درخشانش و خلاقیت های بسیاری که داشت، در ابتدا تبدیل به یک شاهکار و سپس تبدیل به عنوانی شد که راه و رسم ساخت یک شوتر سوم شخص استاندارد را به همه می اموخت، درست است که سیستم پناه گیری سری، به طور کامل ساخته و پرداخته سازندگان بازی نبود، اما پیاده سازی این سیستم در کنار دوربین روب شانه بسیار جذاب، فرمولی را شکل داد که حالا اگر در یک بازی سوم شخص نظیرش را نبینیم، ان بازی را ناقص خواهیم دانست. در کنار این موضوع، داستان جذاب و دشمنان دهشتناک سری، طراحی بی بدیل مرحله، گرافیک فوق العاده (اگر از مشکل لباس ها و به طور کلی بافت های نرم در موتور انریل بگذریم) و البته، بخش چند نفره فراموش نشدنی سری، باعث شدند که Gears Of War به سرعت تبدیل به یکی از مهم ترین فرنچایزهای XBOX و حتی دنیای بازی های ویدئویی شود. بیایید رو راست باشیم، این سری بدون شک، دهن هر بازی بازی را آب می اندازد و عطشی عجیب برای تجربه کردنش ایجاد می کند. حس و حال شلیک کردن با یک لنسر (Lancer)، و آن سیستم خشاب گذاریِ (Reloading) بی نظیر سری، اره کردن یک لوکاست (Locust) با اره خفن نصب شده روی لنسرها، فریاد های بلند و خشن مارکوس و در نهایت، دیوانه بازی هایی که تمامی نداشتند، چیزهایی هستند که در هیچ بازی دیگری مشابهشان را نخواهید یافت. (همانطور که بسیاری از بازی های دیگر هم مشابهی ندارند، حتی اگر لارا کرافت به جنگ تن به تن با یک خرس برود)
تجربه کردن هر یک از بازی های سه گانه ابتدایی سری Gears Of War، برای من و بسیاری دیگر، شبیه به یک موهبت بزرگ بود، موهبتی که ما را به ماجرایی عجیب می برد، از منفجر کردن یک قطار تا نابود کردن تنها پناهگاه انسان ها و رسیدن به جست و جو برای سوخت گرفته تا رفتن به شکم یک هیولا و جنگیدن با ملکه لوکاست ها، و این جادویی است که سه گانه Gears Of War در لحظه لحظه گیم پلی و داستان شگفت انگیزش به بدنمان تزریق می کرد. این جادو دقیقاً همان چیزی بود که در اولین لحظه مواجهه با مارکوس و به دست گرفتن لنسر انتظارش را داشتم و باید بگویم، دم اپیک گیمز گرم، همه انتظارات را براورده کرد و حتی در مواقعی، بسیار بیشتر از انتظارات ظاهر شد و توانست عنوانی را خلق کند که برای خداحافظی از نسل هفتم و Xbox 360 کاملاً مناسب باشد. عنوانی که با وجود خاطرات بسیاری که مارکوس و دوستانش برایمان ساخته بودند، توانست مرحمی باشد بر زخم عمیق خداحافظی. البته این خداحافظی کمی بعد با انتشار نسخه judgment لکه دار شد، اما خاطره اش به قدری خوب بود که بتوانیم بازی ناقص People Can fly را فراموش کنیم. سازندگان نسخه سوم، به خوبی می دانستند که این نسخه، باید بهترینِ بهترین ها باشد بهتر از شماره اول و جذاب تر از شماره دوم، و در انتها به یاد ماندنی تر از همه، طرفداران بازی خاصی را می خواستند که ساختنش، بدون شک تمام توان سازندگان را طلب می کرد و کار ساده ای نبود. و این درست کاری بود که کلیف بی و یارانش موفق به انجامش شدند، ساخت بهترین بهترین ها و به یاد ماندنی ترین نسخه Gears Of War تا به امروز. با نقد و بررسی Gears Of War 3 همراه گیمفا باشید.
یک Campaign شگفت انگیز
متن زیر حاوی مطالبی است که بخشی از داستان بازی را افشا می کند
Gears Of War 3 نقطه پایانی سفر ماکوس فینیکس است، این چیزی بود که قبل از عرضه شدن بازی هم می دانستیم، و این نقطه پایانی، می بایست با کلی جنگ و دعوای عجیب شکل می گرفت. از این جهت، همگی حتی قبل از انتشار بازی هم می دانستیم که بخش داستانی این نسخه، قرار است از دو بازی قبلی شگفت انگیزتر و جذاب تر باشد، و پس از انتشار، Gears Of War 3 درست همینطور بود. این بخش داستانی یک ملغمه پر اشوب و دیوانه کننده است که از قضای روزگار با نظم خاص و شگفت انگیزی شکل گرفته. می دانم جمله قبلی یک پارادوکس است، اما باور کنید Gears Of War 3 دقیقاً همین طور است. پر از اشوب، ترسناک و شگفت انگیز. در این بخش داستانی بی نظیر و تکرار نشدنی، مارکوس و دوستانش به دنبال افشای رازهایی هستند که در دو نسخه قبلی، به شکل یک علامت سوال بزرگ توی سرمان می چرخیدند. در ابتدای بازی، همه چیز طی حمله ناگهانی لمبنت ها، دشمنان جدید انسانیت پس از وقایع نسخه دوم، به ناگه برهم می ریزد و آرامش کشتی نظامی Sovereign تبدیل به مبارزه ای پر اشوب می شود. در این بین، کلنل پرسکات که قصد داشته خبر مهمی را به گوش کاپیتان میشلسون برساند، به شدت زخمی شده و مجبور می شود اطلاعات مهمی را در اختیار مارکوس قرار دهد. در این میان مشخص می شود که پدر مارکوس که مرده فرض می شده، زنده است و در یکی از پایگاه های نظامی COG نگهداری می شود. مارکوس و تیم همیشگیاش که اینبار دو مهمان جذاب هم به همراه دارند، راهی سفری می شوند که در نهایت، به نقطه پایانی ماجراهایشان می رسد. آدام فینیکس، پدر مارکوس، در جزیره ای به نام ازورا ساکن است. پایگاهی که برای حفاظت از اشخاصی که برای بشریت اهمیت بسیاری داشته اند طراحی شده است. مارکوس متوجه می شود که به علت وجود دستگاهی خاص، اطراف سیاره ازورا به طور دائم توسط طوفانی بزرگ محافظت می شود و به همین دلیل تنها راه ورود به جزیره استفاده از زیر دریایی است. ماکوس و یارانش به زیردریایی دست پیدا می کنند، اما مشکل دیگری سر راهشان قرار دارد؛ سوخت! تیم COG به شهر مرسی وارد می شوند تا به سوخت دست پیدا کنند و در اینجاست که یکی از جذاب ترین لحظات بازی رخ می دهد. قهرمانان ما متوجه می شوند که انسان ها در حال تبدیل شدن به لمبنت ها هستند.
ریتم تند داستان تا به این لحظه در کنار احساس خاصی که یک قسمت اخر به مخاطبانش می دهد، باعث می شود که تجربه Gears Of War 3 تا رسیدن به مرسی، هیجانی فراموش نشدنی داشته باشد. اما احساس خاص یک قسمت اخر چیست، در مواقعی که حرف از به پایان رسیدن یک سری به میان می آید. طرفداران بدون هیج شکی به کشته شدن شخصیت های اصلی سری فکر می کنند، در کنار این موضوع، سری Gears Of War به واسطه وضعیت خاص جهانی که روایتش می کنند، همیشه شرایطی را ایجاد می کند که قهرمانانش را در معرض خطر کشته شدن قرار دهد. این دو دلیل دست به دست هم می دهد تا جریان روایت داستان در کنار گیم پلی بازی، تا رسیدن به شهر مرسی پر از استرسی دوست داشتنی باشد. این موارد را به یکی از زیباترین امکانات بازی اضافه کنید. در Gears Of War 3 امکان تجربه تمامی بخش داستانی به صورت Co Op وجود دارد و این امکان حتی از دو بازی قبلی هم بهتر است. در شماره سوم، سازندگان برای هرچه بهتر کردن تجربه همکاری در بخش داستانی، سعی می کنند تا شما و دوستانتان را در مسیرهایی متفاوت قرار دهند، به طور معمول مارکوس و یارانش به دو گروه تقسیم شده و مسیرهای متفاوتی را پیش می گیرند، البته این مسیرهای متفاوت چندان طولانی نیستند، اما دقیقاً همان چیزی هستند که ریتم خاص داستان Gears Of War 3 به آن نیاز داشته است. مسیرهای متفاوت در کنار حس و حال یک شماره پایانی، و ترس از کشته شدن یکی از شخصیت های بازی، استرس حاصله را به مرحله عجیبی می رساند و در مواقعی باعث می شود “همه بدنتان بلرزد”! و فراموش نکنید که با یک Gears Of War طرف هستید. و این یعنی مبارزاتی که نفس را در سینه هایتان حبس خواهند کرد. روایت بازی تا رسیدن به شهر مرسی و وقایعی که در این شهر رخ می دهد، به قدری دلهره اور و تند است که بیشتر از توجه به وقایع داستانی نگران جان همرزمانتان هستید. و این موضوع حتی با وجود اینکه باعث میشود داستان را فراموش کنید به بازی ضربه نمی زند، چرا که سازندگان با هوشمندی تمام، تمامی تمرکز اصلی داستان را به بخش های پس از وقایع شهر مرسی معطوف کرده اند. به بیان دیگر، وقایع داستانی قبل از وارد شدن به شهر مرسی، اهمیت چندانی ندارند، چرا که همه چیز فقط و فقط به آماده سازی برای شروع سفر مربوط است. آن هم سفری که رسیدن به مقصدش، به سوالات پاسخ خواهد داد. در حقیقت این کاری است که سازندگان برای افزایش جذابیت گیم پلی در بخش ابتدایی کرده اند و باید بگویم زحمت هایشان به ثمر نشسته، به طور دقیق تر در زمان نگاشتن یک بازی نامه، باید توجه شود که مخاطب زمانی نسبتا طولانی از فصول ابتدایی را به اموختن مکانیک های بازی، کسب تجربه و لذت بردن از گیم پلی محض صرف می کند. به همین دلیل، در این دوره نسبتا طولانی، مخاطب توجه چندانی به داستان ندارد، نویسندگان Gears Of War 3 در کنار توجه به نیازهای مخاطب، استرس و دلهره خاصی را هم به این فصول ابتدایی اضافه کرده اند تا علاوه بر لذت بردن از گیم پلی، مخاطب نگرانی خاصی برای یارانش داشته باشد و این یعنی هوشمندی، چرا که سازندگان به معنای واقعی با یک تیر دو نشان زده اند. بخش ابتدایی همچنین به علت حضور آنیا، یکی از مهمترین شخصیت های سری، به عنوان یکی از یاران اصلی مارکوس و البته یک شخصیت قابل بازی، در کنار ورود شخصیت مونث دیگری به تیم، یعنی سامانتا (سم) ، با معرفی کردن شخصیت هایی جدید، تلاشی هرچند اندک برای پرداخت شخصیت هایی جدید می کند. چرا که شخصیت های دیگر داستان، همگی در شماره های قبلی به خوبی پرداخت شده اند و نیازی نیست در ابتدای بازی، زمان خاصی به ان ها اختصاص داده شود. البته باید توجه داشت که به علت این که Gears Of War 3 شماره پایانی سه گانه بوده است، هریک از شخصیت ها زمانی مخصوص به خودشان را در طول داستان خواهند داشت.
اما پس از وقایع شهر مرسی که منجر به کشته شدن یکی از مهمترین شخصیت های سری می شود، مخاطب دچار شوک شده و توجهی ویژه را به داستان اختصاص می دهد. و درست در همین زمان است که روایت خاص بازی، با حفظ ریتم تند و سریعش، شروع به ارائه اطلاعات می کند و مخاطب را در داستانی جذاب تر نسبت به فصول ابتدایی درگیر می کند. سفر مارکوس و یارانش با کشفی جدید رنگ و بوی دیگری می یابد، ان ها متوجه می شوند که انسان ها در حال تبدیل شدن به لمبنت ها هستند. و این یعنی رسیدن به هدف و از بین بردن تهدید خطرناک لمبنت ها جدی تر از قبل می شود. وقایع شهرهای مرسی و چار و صحنه های غم انگیزی که در ان ها شاهد هستیم، در کنار از دست دادن یکی از مهمترین شخصیت ها اصلی سری، لحظات احساسی بسیاری را رغم می زنند که متاسفانه به دلایلی مثل کارگردانی نادرست میان پرده ها، و سیر روایی بسیار سریع، نمی توانند آن طور که باید و شاید تاثیر گذار ظاهر شوند. در حقیقت در این نسخه، داستان های انفرادی هر یک از شخصیت ها هم به پایان می رسد، ماجرای جست و جوی دام به دنبال همسرش ماریا به نقطه پایانی می رسد، مارکوس پدرش را پیدا می کند، کول به شهر خودش برمی گردد و ماجرای عاشقانه نه چندان جذاب مارکوس و انیا هم به انتها می رسد. و این یعنی بار احساسی بسیار، یعنی لحظات ناب و دراماتیک، غم و شادی، اشک و لبخند و حس و حالی خاص، با همه این ها اما، سازندگان در خلق لحظات احساسی نابی که سعی در ایجاد کردنشان داشتند، چندان موفق نیستند.
مرگ شخصیت های مهم داستان و به پایان رسیدن داستان های درونی و انفرادی شخصیت های مهم سری، قطعاً تاثیر گذار است، به عنوان مثال رسیدن دام به همسرش و یا رسیدن خبر زنده بودن پدر مارکوس، قطعاً لحظه هایی به یاد ماندنی را خلق می کنند، اما در زمانی که چنین اتفاقاتی در مقابل چشمانتان در حال وقوع است، با خود می گویید که ای بابا، این را چقدر بهتر می توانستند بسازند! و این همان دلیلی است که باعث می شود بخش داستانی Gears Of War 3 تبدیل به شاهکار نشود.
داستان بازی ساده و جذاب است و کیفیت خارق العاده ای دارد، در واقع نویسندگان این بازی، کارشان را به نحو احسن به انجام رسانده اند؛ اما اشتباهاتی کوچک، باعث شده که وقایع احساسی داستان، به طور کامل و شایسته از اب در نیایند. با این همه اما، می توان گفت که داستان Gears Of War 3 جذاب و دوست داشتنی است و نقص های کوچکش را می توان بخشید. اما نمی توان فراموش کرد.
پس از وقایع مرسی و چار و ادامه سفر پر ضد و خورد مارکوس و دوستانش، و سپس رسیدن به جزیره ازورا، سوال های بزرگی که در شماره های قبلی ذهن مخاطب را درگیر کرده بود به خوبی پاسخ داده می شوند. ادام فینیکس طبق انتظار نقشی مهم ایفا می کند و به سوالات بسیاری پاسخ می دهد، همچنین دیدار با ملکه لوکاست ها ممکن می شود و در انتها، سوالاتی اخلاقی باقی می مانند که پاسخ دادن به ان ها به مخاطبان واگذار می شود (البته اگر سازندگان شماره چهارم اجازه می دادند.)
اما گذشته از داستان، بخش داستانی بازی به علت ریتم تند گیم پلی، و امکان همکاری Co-Op که در هر دو حالت انلاین و اسپیلیت اسکرین ممکن است، جذابیت های مخصوص به خود را دارد و بدون شک، در زمینه گیم پلی، تبدیل به بهترین نسخه سری می شود. درست است که در شماره سوم به دنبال سوخت می گردید و به شهرهایی با اخرین بازمانده های انسانی وارد می شوید، اما در کنار این مراحل به جنگ هیولاهای دریایی، گروهی عظیم از لمبنت ها و دشمنان جدیدی می روید که هر کدامشان، برای ساخت یک بازی مجزا کافی هستند. از دسته های جدید لوکاست ها با توانایی های جدید و ترسناک گرفته تا دشمنانی که پس از کشته شدن منفجر شده و تبدیل به کلونی عظیمی از موجوداتی چندشناک می شوند. تنوع بسیار دشمنان به علت مبارزه همزمان انسان ها با دو گروه مهاجم لوکاست ها و لمبنت ها بسیار زیاد است و همیشه رضایت مخاطبان را جلب می کند. این موضوع در کنار اضافه شدن تعداد بسیاری از سلاح های جدید به بازی مثل سلاح های سرد و آن لباس مکانیکی (Silverback) که کاربرد بسیاری در مراحل ابتدایی دارد، گیم پلی بخش داستانی را تبدیل به یک تجربه شگفت انگیز می کند.گیم پلی در این بخش به معنای واقعی کلمه دیوانه کننده است و لحظاتی را شامل می شود که به راحتی از ذهنتان پاک نخواهد شد، شما روی یک کشتی و در شرایط شناور روی اب به جنگ یک هیولای دریایی خواهید رفت، در شهری متروک و ترسناک با خیل عظیم و ترسناکی از لمبنت ها مواجه خواهید شد و این جنگ انقدر هیجان انگیز و ترسناک است که در میانه راه می فهمید بدون فداکاری راه فراری برایتان نخواهد ماند. و در این میان، دشمنان هستند که همه چیز را متفاوت می کنند، تنوع بسیار دشمنان به لطف طراحی بی نظیر ان ها در کنار گرافیک خوب بازی، باعث خلق دشمنانی می شود که حتی نگاه کردن به ان ها هم شما را به وحشت می اندازد، مبارزه با لوکاست های جدید در یک سوپر مارکت؟ جنگیدن بدون همر او داون با یک موجود غول پیکر؟ و یارانی که باید نگرانشان باشید؟ همه و همه در یک بازی؟ و اینجاست که به عالی بودن بخش داستانی ایمان می اورید، بخش داستانی خاصی که برای درک لذت اصلی و حقیقی آن باید به Co-Op تن دهید. مسئله مهم این است که هوش مصنوعی Gears Of War 3 بسیار خوب است. به علت امکان همکاری ۴ نفره، همیشه ۳ نفر در طول مراحل در کنارتان خواهند بود و این سه نفر، همیشه و به طور مدام عالی عمل می کنند، دشمنان را از سر راه برمی دارند، شما را احیا می کنند و حتی در مواقعی با کشتن غول اخر باعث از بین رفتن لذت بازی می شوند. این موضوع در مواقعی باعث اسانی بیش از حد بازی می شود که حتی با افزایش درجه سختی هم قابل برطرف کردن نیست. با این حال، تعویض هوش مصنوعی خوب بازی با یک هوش انسانی، کاری می کند که بخش داستانی تبدیل به یک موهبت فراموش نشدنی شود. موهبتی که مجبورتان می کند حتی با گذشت ۶ سال از انتشار بازی، به حالت اسپیلیت اسکرین و تجربه دوباره و دوباره بخش داستانی بازی روی بیاورید!
یک Multiplayer شگفت انگیزتر
Horde با امکانات جدید بازگشته و تبدیل به کامل ترین بخش چندنفره سری Gears Of War می شود. ایستادگی در مقابل هجوم موج های پیاپی و قدرتمند دشمنان، با استفاده از استحکامات دفاعی و سپس پناه بردن به سلاح هایی که در دست دارید، حالا حس و حال شگفت انگیز تری دارد، در این نسخه با پول به دست امده از کشتار لوکاست ها می توانید استحکامات دفاعی مختلفی را ایجاد کنید، این امکان فقط و فقط در فاصله میان موج های مختلف فعال می شود و از محدودیت برخوردار است، به همین دلیل، انتخاب استراتژی و استحکامات درست راه رسیدن به پیروزی است، همچنین سیستم جدید تجربه بازی، به شما اجازه می دهد تا جوایز و مدال های بسیاری را با کسب تجربیات به دست بیاورید، این موضوع وقتی جالب تر می شود که مدال ها و جوایز بخش چندنفره رابطه مستقیمی با اچیومنت های جذاب کنسول XBOX 360 برقرار می کنند، اچیومنت هایی که به شما می گویند چند نفر را به وسیله چه سلاحی کشته اید. این سیستم در کنار نقشه های فراموش نشدنی Gears Of War 3 بخش چندنفره ای را می سازد که بدون شک از بخش داستانی بازی هم بهتر است. نقشه های بازی، گستره عظیمی را شامل می شوند و هر یک، موضوعی جذاب را در خود پنهان کرده اند، به طور دقیق تر در هر کدام از نقشه های بازی، استراتژی مبارزه به واسطه وضعیتی که نقشه برایتان فراعم می کند قابل تغییر است، به عنوان مثال حالت ساده اما جذاب Team Deathmach در نقشه Trenches به یک مبارزه وحشتناک تبدیل می شود، تونل های زیرزمینی این نقشه در کنار طوفان شنی که هر چند دقیقه یکبار تمامی زاویه دیدتان را از میان می برد، چالشی جدید در مقابلتان قرار می دهد، یا نقشه Sandbar که محیطی سبز و زیبا و ساحلی را به تصویر می کشد، در این نقشه، مبارازت به طرز شگفت اوری از دور و به کمک سلاح های تک تیر انداز دنبال می شوند و این در حالی است که منطقه ای خاص در همین نقشه، رفته رفته تبدیل یک منطقه جنگی می شود، در این نقشه جذاب، هر تیم در ابتدا برای به دست اوردن نقاط مناسب برای اشراف به تمامی زمین مبارزه می جنگد و پس از به دست گرفتن مناطق مناسب است که مبارزه اصلی آغاز می شود. تنوع نقشه ها که به عدد ۱۰ می رسد در کنار وجود استراتژی منحصر به فرد در هر نقشه باعث می شود که بخش چند نفره بازی، به شدت متنوع و جذاب باشد، در کنار این موضوع، حالت جدید و دوست داشتنی Beast Mode که در نقطه مقابل horde قرار دارد را هم به بازی اضافه کنید. در این حالت شما در نقش نیروهای مهاجم لوکاست ها باید به استحکامات انسان ها یورش برده و سعی در تصرف ان داشته باشید، این بخش به شما اجازه می دهد که در نقش گونه های جدید لوکاست ها با سلاح های سرد مرگبارشان، به جان نیروهای COG بیفتید و با سلاح های سنگین لوکاست ها هرچه می خواهید ادم بکشید.
بخش چندنفره بازی، به واسطه سلاح های جدید و امکان استفاده ازادانه از ان ها (برخلاف بخش داستانی) تبدیل به دیوانگی محض می شود، دیوانگی محضی که حتی از دیوانگی موجود در بخش داستانی هم فراتر رفته و بازی را تبدیل به دنیایی دیوانه می کند.
گیم پلی همیشه روان و دوست داشتنی سری، در نسخه سوم تکامل یافته و بهتر و بهتر شده است، اضافه شدن سلاح هایی مثل retro lancer و سرنیزه قدرتمندش، باعث می شود نسبت به نسخه های قبلی، بیشتر از پناهگاه ها خارج شده و به جنگ های مستقیم روی بیاورید، در کنار این شاتگان دو لوله جدید بازی با برد بسیار کم و قدرت بسیار زیادش، نبردهای نزدیک را تبدیل به قماری ترسناک می کند که مهارت و شانس را در کنار هم به چالش می کشد. همچنین هوش مصنوعی فوق العاده و عالی بازی، شرایطی را ایجاد می کند که در حالت همکاری گروهی دشمنان به معنای واقعی شما را به چالش بکشند. لوکاست ها درست همانند شما، پناه می گیرند و با بیرون امدن اولین عضو بدن از پشت سنگر اتش سنگینی را روانه خواهند کرد. سرعت بالای گیم پلی سری در این نسخه حتی بیشتر شده و به لطف سلاح های اشاره شده و همچنین سلاح های سرد، به جنگ های تن به تن کشیده شده است. فریاد لوکاست ها و انسان ها در یک میدان نبرد، خشم و ناسزاهایی که مدام روانه می شوند و در نهایت، صدای فوق العاده یک خشاب گذاری بی نقص، هر نبرد چندنفره را تبدیل به یک سمفونی بی انتها و لذت بخش می کند.
Versus mode بازی که دو گروه از بازی کنان را در قالب دو تیم از لوکاست ها و انسان ها به جان هم می اندازد، درست همانند Horde و Beast Mode جذاب و دوست داشتنی است. در این حالت شما می توانید در همان ۱۰ نقشه به مبارزه بپردازید، این حالت خود زیر مجموعه های بسیاری را شامل می شود، یکی از جذاب ترین امکانات این حالت، ارائه سلاحی خاص و منحصر به فرد در نقاط خاصی از نقشه است. به این ترتیب که در ابتدا و در زمان های مشخصی از هر مبارزه، سلاحی منحصر به فرد و قدرتمند که از قضا رابطه ای مستقیم با استراتژی مربوط به نقشه انتخاب شده دارد، در نقطه ای خاص ظاهر می شود، این سلاح به قدری مناسب نقشه است که می تواند روند یک مبارزه را به طور کامل تغییر دهد، به عنوان مثال سلاح معروف Hammer Of Dawn در نقشه Sandbar که نقاط مرتفع و مشرف بسیاری دارد، شبیه به یک معجزه عمل خواهد کرد. یا سلاح دوست داشتنی One Shot که می تواند با یک گلوله شما را به تکه هایی نامنظم از گوشت تبدیل کند را در نقشه ای مثل Ashes To Ashes تصور کنید! این سلاح های خاص باعث می شوند که کمین کردن در نقشه ها و منتظر شدن برای یک لحظه مناسب تقریبا رنگ ببازد و نبردهای پیاپی و نزدیک و سریع تبدیل به هدف اصلی هر بازی کنندهای شود.
سازندگان با سخاوتمندی بسیار، امکان استفاده و لذت بردن از حالت Versus mode را در حالت افلاین و با استفاده از حالت اسپیلیت اسکرین ممکن کرده اند و به این ترتیب، Gears Of War 3 در مواقعی می تواند تبدیل به یک بازی مناسب برای مهمانی های دوستانه هم باشد و جای فیفا و بازی های مبارزه ای را بگیرد! البته اگر یک نمایشگر بزرگ داشته باشید!!!
بخش چندنفره Gears Of War 3 بدون شک بهترین بخش چند نفره در سه گانه اصلی سری است و بدون شک، از بخش داستانی بازی هم بهتر عمل می کند، تنوع بسیار زیاد حالت ها، اهمیت همکاری، ریتم تند و متغیر و هیجان بسیاری زیادی که این بخش به شما منتقل می کند، قطعاً Gears Of War 3 را تبدیل به یک بازی کاملاً ارزشمند و دوست داشتنی می کند.
زیباتر از همیشه
گرافیک بازی به لطف موتور پایه انریل ۳ و توانایی های شگفت انگیزش، نسبت به زمان عرضه، به قدری زیباست که در مواقعی نفستان را حبس می کند. البته اگر به بافت موهای آنیا توجه نکنید!!! نور پردازی منحصر به فرد در کنار تم و رنگ بندی خاص و روشن تر بازی نسبت به نسخه های قبلی، باعث می شود که Gears Of War 3 حس و حال خاصی داشته باشد. حس دلهره و استرس ناشی از داستان و وقایع بازی، در کنار مسئولیت سنگینِ نجات نسل بشر و همچنین رخ دادن بسیاری از اتفاقات بازی در طول ساعات روز ان هم با حضور قدرتمند خورشید (درست برخلاف نسخه قبل) بخش داستانی را منحصر به فرد می کند. اما چیزی که زیبایی های اصلی بازی را به رخ می کشد قطعاً قدرت گرافیکی آن است، نور پردازی بازی در سطح بسیار قدرتمندی قرار دارد و در مواقعی شگفت اور عمل می کند، باریکه های نور که از میان سوراخ های ناشی از گلوله عبور می کنند، بازتاب نور آفتاب از روی یک سطح براق عالی به نظر می رسد.
اما گرافیک هنری بازی چیزی است که نمی توان از ان گذشت، Gears Of War 3 به علت طراحی عالی مراحلش مورد ستایش قرار گرفته است، در همین راستا گرافیک هنری بازی هم به کمک طراحی مراحل و داستان بازی می شتابد، تک تک مکان های طراحی شده در این بازی، هویت مخصوص به خود را دارند، از کشتی بزرگ ابتدای بازی گرفته تا شهر های نیمه مخروبه که تبدیل به پناهگاهی نا امن برای انسان ها شده اند، مرسی و چار، هر دو طراحی منحصر به فرد و شگفت انگیزی دارند که در راستای زنده کردن دنیای بازی و در خدمت داستان هستند. این طرحی های محیطی دقیقاً در چارچوب داستانی بازی قرار دارند و به هیچ عنوان از مرزهای آن تجاوز نمی کنند و این موضوع باعث می شود که دنیای Gears Of War 3 زنده و زنده تر از همیشه به نظر برسد، همچنین تم روشن تر و زیباتر شماره سوم باعث می شود که بازیکنان بیشتر از قبل به این طراحی های خاص و جذاب توجه داشته باشند و از انها لذت ببرند. به طور کلی باید گفت که سطح گرافیکی Gears Of War 3 به قدری خوب و شگفت انگیز است که تجربه ان حتی با گذشت ۶ سال از زمان عرضه هم خسته کننده نیست، گرافیک بازی هنوز هم زیباست و نمی تواند شما را آزار دهد. در کنار این گرافیک، صداگذاری بی نقص بازی و کیفیت عالی صداپیشه ها، به کمک پرداخت شخصیت ها و هیجان انگیز تر کردن نبردها می آید و معجونی بسیار خوش طعم و البته خوش رنگ می سازد.
در نقطه اوج، قبل از سقوط
Gears Of War 3 بدون شک یکی از بهترین شوترهای سوم شخص نسل هفتم است. یک بازی کامل که در بخش گیم پلی، داستان، گرافیک و صداگذاری تقریباً بی نقص ظاهر می شود، بخش تک نفره بازی به لطف داستان خوب و زیبایش، کشش عالی دارد و به کمک گیم پلی بی نظیر سری که در این نسخه کامل تر هم شده، تبدیل به تجربه ای شگفت انگیز می شود، تنها ضعف این بخش، بدون شک عدم استفاده صحیح سازندگان از پتانسیل احساسی بسیار بازی است. پتانسیلی که می توانست لحظات احساسی بازی را تبدیل به به یاد ماندنی ترین ها در دنیای بازی های ویدئویی کند. با این حال اما تجربه بخش داستانی Gears Of War 3 بسیار جذاب و زیباست. در بخش چند نفره اما شماره سوم سری، بدون هیچ ضعفی ظاهر می شود و با وجود بخش انلاین و امکان اسپیلیپ اسکرین می تواند شما را به مدت شش سال سرگرم کند (کاری که با بنده کرده!!!) تا بروید و راضی باشید. سلاح های جدید، نقشه های عالی و دشمنان جذابی که هر کدام می توانند با یک فریاد پشتتان را به لرزه در بیاورند، از مواردی هستند که به خلق گیم پلی جذاب تر نسخه سوم کمک بسیاری کرده اند. اما شاید مهم ترین نکته، پیشرفت کلی بازی نسبت به نسخه های قبلی است، بازی در گیم پلی تفاوت چندانی با دو شماره قبلی ندارد، اما به طرز شگفت اوری خوش دست تر، نرم تر و روان تر شده و با بهبود سیستم پناه گیری، کاری کرده که ریتم مبارزات تند تر و جذاب تر باشد. همچنین سلاح های خاص جدید، از کمین کردن و مبارزات ناجوان مردانه جلوگیری می کنند و نبردها را به مبارزات تن به تن نزدیک می کنند.
Gears Of War 3 بی شک یک شاهکار است، شاهکاری که تجربه کردن آن حتی با گذشت شش سال از زمان عرضه خالی از لطف نیست، اگر به هر دلیلی این بازی را از دست داده اید، وقت را بیشتر از این تلف نکنید، لنسرها را به دست بگیرید!!!
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
خسته نباشی میثم جان خیلی نقدتون عالی بود :inlove:
یکی از بهترین سه گانه های عمرمه 😥
نوستالژی مرحله مرگ دام بهترین صحنه بازی بود برام
دوستان عزیزم باید یک نکته رو خدمتتون عرض کنم که در حقیقت بر اساس اعتماد دوطرفه هست. مدتی قبل و به دلیل اتفاقاتی که تعدادش زیاد شده بود گزینه بررسی و تایید تک تک نظرات رو فعال کردیم تا به این صورت هیچ حرف زشت و فحش و … نوشته نشه اما خب اصلا از این موضوع خوشحال نبودیم چون که گیمفا در تمام مدت فعالیتش غیر از همین ۳-۴ ماه اخیر تایید نظرات نداشته و کاربرهامون همیشه در گذاشتن نظراتشون ازاد بودن. حالا که مدتی گذشته مجددا قصد داریم تا به صورت امتحانی انتشار نظرات رو به حالت قبل برگردونیم و نظرات شما عزیزان بلافاصله و بدون طول کشیدن و .. منتشر شوند. از شما دوستان خوبم خواهش میکنیم که خودتون مثل قبل و مثل تمام این سال ها رعایت ادب و احترام رو بکنید و اجازه بدین تا ما هم با خیال راحت وضعیت نظرات سایتی که متعلق به خودتون هست رو به همین شکل نگه داریم و مجددا برنگردیم به حالت تایید تک تک نظرات و … مطمئنم که انشاالله با کمک شما دیگه برگشت لازم نیست و اینقدر فهیم و فهمیده هستید که خودتون رعایت این مسائل رو بکنید و اگر هم یکی دو نفر قصد خرابکاری داشتند شما جواب رو با فحش و … ندین و به جاش گزارش و اطلاع بدین تا فر د از سایت اخزاج بشه. با تشکر فراوان از همه شما دوستان عزیزم در گیمفا.
سعید آقابابایی
اگه همینطوری نظرات تک تک بررسی میشد و بعد تأیید می شد بهتر بود
چون خیلی ها جنبه ندارن و به غیر از فحش دادن سعی به راه انداختن دعوا بین گیمر های پلتفرم های مختلف دارن که امیدوارم اینجوری نشه O:-)
چرا برگرده به عقب خود من درباره ی کنسول و بازیها با دوستان بحث میکنم و خود بحث کردن موجب اطلاعات زیادتری میشه ولی تابحال ن به کسی خدایی نکرده حرف بدی زدم ن کسی حرف بدی بهم زده در کل همه با هم دوستیم و میگیم و میخندیم البته شوخی هم میکنیم خوبیش به همینه
دمت گرم داش میخوامت. نمیدونم چرا گرزاف وار تو کت من نمیره روی کنسول رفیقم رفتن. فقط باید تیر بزنی بکشی تند تند تا اخر. کاش تنوع میداشت. ولی درکل برای طرفدارهاش احترام میزارم واصلا دلیل نمیشه چون من دوست ندارم بازیش بده نوش جون مایکرو فن های عزیز قوربون داداش های ایرانیم بشم اگه مایکرو فنید ولی هم وطنم هستید و بدتونو نمیخوام عشق منید
زنده باشید داداش همین که عکس پروفایلت گاد کبیره انرژی میگیرم در مورد گیرز هم سلیقه مهمه من بازیش کردم تو سبک خودش واقعا عالیه
باید خاطر نشان کنم که این سه گانه به نوعی صاحب سبک و پدر سبک کاور گیری و مبارزات گروهیه. این سه گانه رو با هیچ عنوانی نمیشه مقایسه کرد چرا که اصالت ازش میباره و فرقی نمیکنه کاربر چه پلتفرمی باشی. ۵ مین از گیم پلی این بازی رو دیده باشی بدون شک عاشقش خواهی شد…. شاید شما منظورتون از تنوع عنوانی مثل انچارتد هست ولی باید بگم وقتی من انچارتد ۴ بازی کردم حس کردم همون رایز اف تامب ریدره که شخصیت اولش عوض شده! عنوان بزرگ لازمه اولش اصالته گرچه خیلی از عنوان ها با تقلید حرفه ای از عنواین اصیل راهشونو به بازار فروش بزرگ باز کردن. مصداقشم همون مثالی که خدمتتون عرض کردم. درضمن به اندازه کافی تنوع توی گرز و به خصوص نسخه چهارمش وجود داره. با تشکر از نویسنده عزیز که زحمت بسیار کشیدن و نقد عالی رو به اشتراک گذاشتن
بر عکس این برسی نظرات خیلی بد بود ی دو سه بار من نظر دادم و ی ۷ ساعت تایید نشد اینکه برداشته شده خیلی خوبه
بسیار عالی شد! امیدوارم بعضی از کاربرهای خوبی قدیمی برگردند.
اقای اقا بابایی دیدگاه های من همچنان میره تو لیست بررسی* ممنون میشم منو از این حالت خارج کنی!
اقا سعید ممنونم از شما واقعا دوستتون دارم و با مقالاتتون کیف میکنم و امیدوارم هم خودم از دوستان احترام کامل سایت خوب گیمفا رو نگه دارند
اقا سعید میشه مثلا مثل بخش نظرات زومجی میخایم پاسخ طرفو بدیم اسم طرف بیافته واسه ما مثلا من میخام جواب شما رو بدم بالاسر نظر من بزنه سعید اقابابایی البته همینحوریم عالیه اونجوری باشه هم خوبه
اخیش خداوند بزرگ خیرت بده سعید جان که دیگه اسمم درست شد.یک دنیا متشکرم :-* :yes: :yes:
دادا سعید به نظرم اگر سایت به روال سابق برگرده نیاز شدیدی به حراست داره! یعنی اگر بشه که یک نفر به عنوان ناظم و ناظر سایت بعد از ثبت نظرات همرو یک نگاه سطحی و چک بزنه خیلی خوبه چون درسته که اکثر کاربران سایت بقول شما فهیم هستن ولی باز تعداد افراد اندکی هم هستن که به علت فقر فرهنگی یا سن پایین و… باز باعث تخریب سایت میشن! راستش کمتر سایتی رو دیدم که نظرات فورا ثبت بشه از سایتهای مختلف گیم گرفته تا فروشگاهای اینترنتی نظرات حتی بعد از یک هفته تایید شدن! ولی حالا از نظر شما اگر روند قبلی بهتر هست به نظرم برای بهتر شدن کیفیت سایت حتما حراست بذار تا یک نظارت کلی به کامنتها داشته باشه. :yes:
خوبه.ممنون
آقا سعید گل فقط به گزارش تخلفات یکم بیشتر اهمیت بدید تا بچه ها اگر حرف نامربوطی دیدن دیگه وارد بحث نشنو فقط گزارش تخلفات رو بزنن
خیلی متشکرم که مطالعه کردید، لطف دارین
۳۶۰ اوج قدرت مایکروسافت بود . دقیقا گیرز و هیلو واسه من کافی بود که کل نسل ۷ رو با کنسول مایکروسافت بگزرونم . ولی الان زمونه عوض شده .
خسته نباشی میثم جان :yes: :yes:
گیرز۳ بلاشک غم انگیز ترین نسخه سری گیرز هست که هیچوقت از یادها نمیره بازی از همه لحاظ یک پیشرفت بزرگ به حساب میامد و به عنوان یک بازی شوتینگ کاور گیری که اوج تمرکزش روی گیم پلی هست از داستان غافل نشد شروع بازی اوج هیجان بود دقیقا بر خلاف گیرز۴ که اکت ابتدایی بازی انگار توسط شخصی غیر از فرگوسن ساخته شده بود و فرگوسن بعدا به پروژه اضافه شده و برای من عجیب بود سطح دیالوگ ها که باز بر خلاف گیرز۴ خیلی پخته تر بود و از همه مهم تر شخصیت پردازی در کل گیرز۳ یک شاهکار بی رقیب در سبک شوتر سوم شخص هست و اگر گیرز۴ در ۳ بحث “شروع اکت ابتدایی” “شخصیت پردازی” و “دیالوگ” از گیرز۳ الگو میگرفت بلاشک قضیه خیلی فرق میکرد اما خداروشکر کوالیشن هنوز ابتدای راه هست و فرمول اصلی ساخت یک گیرز رو که شوتینگ کاور گیری با کیفیت هست یاد گرفته و شک ندارم با نسخه بعدی میتونه جا پای اپیک بذاره
متشکرم رضاجان، بله داستان نسخه سوم واقعاً عالی بود، یه جوری میشه گفت که این سری مثال بارز یک شوتر سوم شخص کامله، امیدوارم نسخه های بعدی مثل سه گانه اصلی عالی باشند!
البته خود اپیک گیمز هم انگار خوابیده جدیدا، بازی های خسته اینطرف اونطرف منتشر میکنه. امیدوارم خود اپیک بلاخره یه حرکتی بزنه!
و یک نکته خیلی قوی در مورد گاو مایکروسافت (با گاو سونی فرق داره) این فیزیک قویش هست واقعا فیزیک محیط و اسلحه ها عالی پیاده شدن
اره اپیک که خیلی وقته یک اثر درخور روانه نکرده ولی منظورم همون ۳ گانه افسانه ای بود
درباره فیزیک علاوه بر گیرز توی این نسل به نظر من کوانتوم بریک در بحث فیزیک و تخریب پذیری غوغا بود من هنوز توی این نسل عنوانی ندیدم که در بحث فیزیک به کوانتوم بریک نزدیک بشه اوج هنر رمدی و موتور نورث لایت زمانی هست که از قدرت ها استفاده میکنی و افکت هایی خلق میشه که الحق من در کمتر بازی دیدم حتما داداش کوانتوم بریک رو بازی کن پشیمون نمیشی و گیرز هم در بحث شوتینگ نظیر نداره بی نهایت بالانس :yes: :yes:
ممدرضا جان شاید یادت نباشه ولی پارسال توی یه پست مربوط به مشکلات qb روی pc من بهت گفتم که بازی رو تمومش کردم. تا الان ۵بار
اهان پس فراموش کرده بودم :yes: :yes:
یعنی شخصیت پردازیش حتی از مکس پین ۳ عمیق تر بود ?:-) :yes: :yes:
داداش گیرز یک بازی شوتینگ کاور گیری محض هست یعنی تمام گیم پلی به این این ۲ واژه اختصاص پیدا میکنه و توی این گونه بازی ها که تمرکز کامل روی گیم پلی هست خیلی سخت هست داستان و شخصیت هایی همچون مارکوس خلق کنی شما اگر همین الان گیرز۴ رو بازی کنی و شخصیت ها رو به مقایسه بذاری کلی تفاوت هست و این هنر میخواد که در یک عنوان شوتینگ کاور گیری محض این چنین داستان و شخصیت پردازی پیاده بشه
فرقش با مکس پین چیه ?:-)
فرقش این هست که همین الان گیرز۳ رو بذارید توی کنسول و تا ساعت۱۲ پشت سر هم گیرز۳ بازی کنید بعدش دیسک مکس پین رو بذارید توی ps2 یا اکس باکس یا هم اگر توی pc نصب دارید و چند ساعت مکس پین بازی کنید اونجا خیلی واضح تفاوت یک شوتینگ کاور گیری محض با سایرین مشخص میشه این بهترین راه حل برای مقایسه هست
متقاعد نشدم به نظرم هر دو شون شوتر سوم شخص هستن که تو زمینه شخصیت پردازی مکس پین ۳ عمیق تره،البته این نظر شخصی من.
رزیدنت ایول هم شوتر سوم شخص هست مکس پین هم شوتر سوم شخص هست پس gta هم شوتر اول شخص هست و خیلی عناوین دیگه اما اینجا ما یک “تفاوت” داریم که این تفاوت دقیقا میشه همون که در بالا گفتم یعنی تجربه عناوین و مقایسه ها که این فقط باید تجربه کنی تا تفاوت ها درک بشه یک عنوان شوتینگ کاور گیری محض خیلی متفاوت هست و هم باید طوری ساخته بشه تا گیمر رو خسته نکنه چرا چون تمام طول بازی با یک المان درگیر هستی اما ایا توی gta این طور هست؟ مگر اون شوتر سوم شخص نیست؟؟؟ بله هست اما “شوتینگ کاور گیری محض” خیلی متفاوته
ویرایش نیامد و تصحیح میکنم :
gta هم شوتر سوم شخص هست
رزیدنت و gta فقط در هنگام شلیک میشن شوتر سوم شخص برادر من.من تو داریم فقط و فقط در باره دو بازی گیرز و مکس پین صحبت میکنیم .دقیق ترش درباره شخصیت پردازی این دو بازی. که خوب من نظرم اینه که شخصیت پردازی مکس بهتره تمام چرا از این پله به اون پله میپری.باز هم ممنون داداش
منظور کلی این هست که اگر مکس پین و گیرز هر دو شوتر سوم شخص هستن نباید با هم مقایسه بشن چون کلی باهم تفاوت دارن و با بازی کردنشون خیلی راحت مشخص میشه اون بازی ها رو به عنوان مثال گفتم درباره شخصیت پردازی هیچکس نمیتونه منکر شخصیت بی نظیر مکس بشه اما این دو بازی در جایگاه vs نیستن اما اگر بخوایم مثلا شخصیت های مورد علاقمون رو بگیم بله این دیگه میشه vs و تمام نظرها میشه قابل احترام و من هم به نظر شما احترام میذارم موفق باشید :yes: :yes:
منم دقیقا میخواستم به یه همچین نتیجه ای برسم.شما جزو کاربرای قابل احترام سایت هستین و در خیلی از موارد حتی پس از نقد یک بازی توضیحات کامل کننده ای رو میگین که امسال من واقعا استفاده میکنن دقیقا مثل نقد گیرز ۳.ولی وقتی میاین و به صراحت تمام میگین(و از همه مهم تر شخصیت پردازی در کل گیرز۳ یک شاهکار بی رقیب در سبک شوتر سوم شخص هست)باید قبلش کلمه (به نظرم) رو بگین که یک وقت سو تفاهمی پیش نیاد.ممنون
شما سروری :yes: :yes:
داداش من از “به نظرم” استفاده نکردم چون از نظر من بازی های این چنینی مثل مکس پین یا گیرز در نگاه و ظاهر میشن شوتر سوم شخص اما وقتی داخل بازی بشیم و به باطن بریم خیلی فرق ها دارن از این نظر منظور من از شخصیت پردازی مارکوس این بود که برای یک چنین عنوانی با یک گیم پلی بسیار خاص کاره بزرگی شده و بحثش با مکس پین به نظر من فرق داره اما در بحث مقایسه شخصیت های محبوب بله حق با شماست
بحث بسیار خوبی بود من به شخصه لذت بردم :yes: :yes:
میثم جان تایید لطفا
تشکر از اقای عبداللهی پور بابت این نقد زیبا
به نظر من Gears of War بازی خوبیه واقعا. اما من هیچوقت نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم همین نسخه۳ بهترین نسخه ش بود که من چندوقت پیش تموم کردم در کل از محیطش و نحوه روایت داستانش اصلا خوشم نمیاد، البته به این معنی نیست که بازی بدی باشه.
خسته نباشید :yes:
خیلی متشکرم، بله قطعا سلیقه نقش مهمی داره، باید ازتون تشکر کنم که به دور از جهت گیری واقعیت رپ بیان کردید!
ممنون از مقاله بنده گیرز یک و سه و یه گیرز فرعی رو تموم کردم از نسخه ی سومش بیشتر خوشماومد و واقعا میتونم بگم مارکوس یکی از شخصیت های با ابهتی هست که خیلی زود خودشو تو دل گیمر جا میده و خیلی دلم میخاست تو گیرز فرعی و گیرز چار خود مارکوس شخصیت اصلی میبود
وای شاهکار شاهکار و شاهکار.
یادش بخیر بازی رو که گرفتم استوریشو استارت زدم فقط یادم میاد یه نهار خوردم این وسط.رو نرمال تمومش کردم تمام کالکتیبلاشم گرفت.اینسینش بازی شد اینسین رو هم استارت زدم از بس شوق داشتم نزدیک بیست ساعت پشت سرهم پاکنسول بودم که خوابم برد.چه ساعتایی که با گیرز سپری نشد برام.از سکانسای استثنایی کول ترین و مرور خاطراتش و اون سکانس غمگین که دام دوست داشتنی خودشو هم فدا کرد و هم خودکشی کرد تا از رنج دوریه ماریا راحت بشه و سکانس پایانی که ادام پدر مارکوس توی دستای مارکوس تبدیل به خاکستر شد.اکشن استثنایی,لول دیزاین استثنایی,گرافیک تاپ,دشمنای جدیدووووو.
چرا اسپویلمیکنی
قبلش اخطار اسپویلبده بابا .برایبقیه میگم که میخوان بازی کنند :reallypissed:
CupHead
بنظرت کناک موفق تر میشه یا سوپر لوکی تله یا آشن؟ 😀 :laugh: 😛
:laugh: ای ول…
کناک … :rotfl:
بازی شاهکاره ولی تا کی مایکروسافت تو گذشته میخواد باشه 😥 من دیگه خسته شدم من بازی های جدید میخوام نکنه میخوان تا نسخه ده این بازی برن و یک بازی کاملا جدید درست نکنن :-(( :-((مایکروسافت ازت ناراحتیم 🙁 🙁
صبحم رو با این نقد زیبا آغاز کردم
واقعا خاطرات زنده شد ممنون
این بازی و دو نسخه ی قبلیش واقعا یک برگ برنده برای Xbox 360 بود
خیلی متشکرم که مطالعه کردید
فکر میکنم نسخه دومش بهترین نسخه اش بود بخصوص که کاملا انحصاری شده بود.
مرسیاز مقاله
نسخه۱ زمان خودش هم گیم پلی قشنگی داشت و هم گرافیک بالایی
ولی ۴ 😐 :sick: :dazed: :hypnotized: :sick:
ولی ۴ :-/
اصن بازیش کردی؟
بزار بگم ولی ۴ بین دشمنا میدویدی نمیمردی بازی باید سخت باشه جزییات نداشت چهارتا علف بود
همینو میخواستی در ادامه بگی دیگه؟ 😐
یادش بخیر! یه ۳۶۰ بود.که انحصاریاش میترکوند با اینکه سخت افزار ساده و بی شیله پیله داشت! نه انحصار زمانی بود! نه اینکه.اجازه بدی بازی شرکتی که تو خریدیش(موجانگ) واسه شرکت رقیب بازیشو بزنه!
به هر حال جناب مایکروسافت اکثر گیمر ها! شخصیت پردازیو ip جدیدو به رزولوشن و جزییات ترجیح میدن. باشد که رستگار شوی!
والا فعلا که رفتار ماکرو فن ها خلاف حرف شما رو ثابت میکنه
ببخشید شما سوادتون چرا اینقدر پایینه؟ یه بار به knack میگید کناک و الان هم به مایکروسافت میگید ماکرو!!!! 🙁
MICRO با MACRO زمین تا آسمون معنیشون فرق میکنه. لطفا سوادتون رو ببرید بالاتر :yes:
به هر حال قوه ی احساسی که تو بازی بود به خوبی به فن هاش منتقل شد به هر حال بازیش عالی بود ولی بازم جای پیشرفت داشت :yes: :yes:
بله منتقل شد، ولی میتونست بهتر از این باشه! خیلی متشکرم که مطالعه کردید
آقای عبداللهی بسیااااااار نقد زیبا و خوبی بود خسته نباشید…خوشحالم که در بخش روزی روزگاری به بازی های XBOX هم بها میدید.
مصداق بارز از عرش به فرش رسیدن همین کلیف بلزینسکیه…نسل قبل با کمک راد فرگوسن ۳ تا سیستم سلر شاهکار با متاهای بالای ۹۰ برای Xbox 360 ساخت و به عنوان پدیده ی نسل ۷ خودش رو به عنوان یک بازیساز خلاق و با استعداد معرفی کرد،استاندارد های جدیدی برای شوتر سوم شخص تعریف کرد و…اما حالا…بگذریم…
با این که نسخه اول این فرنچایز رو بهترین اون هم میدونم اما نسخه ی سوم،دنیای گیرز رو به اوج خود رسوند.داستان پیشرفت خوبی کرده بود،گرافیک بی نظیر،شخصیت پردازی پخته تر و قابل باورتر،گیمپلی بی نقص،داستان قوی تر،همه و همه از این بازی یک شاهکار ساختن…
اسپویل
.
.
لحظه ی فداکاری و مرگ دام،سکوت مارکوس،توهم زدن Cole Train،پودر شدن پدر مارکوس،دیالوگ های بامزه Baird توی این نسخه هرگز برام فراموش شدنی نیست…
یک شاهکار ماندگار… :inlove:
خیلی ممنونم که مطالعه کردید، با وجود شما خستگی معنایی نداره!
خوشم میاد هر روز صبح که بلند میشی حاصل زحمات آقا سعید رو توی سایت میبینی…من متاسفانه فقط نسخه ی ۱ رو که واسه PC اومد بازی کردم و میتونم به جرات بگم یکی از بهترین تجربه های گیمی بنده بود و تنوع گیم پلی بی نظیر بود مطمئنم کل سه گانه بازی های فوق العاده ای بودن حالا شانس مارو ببینید اون موقع که مایکروسافت بازی های به اون خوبی میزد همه انحصاری بود حالا که انحصاری هاش تعریفی نداره واسه PC هم میده یادمه میخواستم ۳۶۰ آرکید بگیرم(هم به خاطر انحصاری ها هم به خاطر بازی های زیادی که نسل قبل واسه PC نمیومد هم کپی خور بودنش) اون موقع ۲۵۰ هزارتومن بود بعد ۱۵۰ هزارتومن بیشتر نداشتم تا اومدم ۱۰۰ هزارتومن باقیشو جور کنم یهو مملکت ترکید و دلار شد ۱۵۰۰ ودیگه هی رفت بالا یعنی تا این حد بدشانس بودم 😐
اوه عجب سوتی دادم ببخشید فکر کردم نویسنده اش آقا سعید چون طنز باحالی داشت زیر عکس ها ممنون آقای عبداللهی پور :laugh: :-*
ممنون اقای عبداللهی پور یکی از بهترین های صنعت گیم که موفق به تجربش نشدم
خواهش میکنم، خیلی خوشحالم که راضی هستید، متشکرم که مطالعه کردید
بی ربط به این پست 😐
یکسری از دوستان میگن تازگی ها زیاد حرف میزنی
من دوهفتس که زیاد نظر میدم دلیلش هم اینه که دو هفتس تو مسافرتیم و من برای من زیاد باحال نبود این مسافرت برای همین میام گیمفا نظر میدم 😐 وگرنه خودم بیکار نیستم بیستو چهار ساعت نظر بدم کار زیاد دارم از گیم زدن گرفته تا تماشای هزار گیگ فیلم و سریال و یا تهیه وسایل درس خوندن 😐 🙁
داداش شما کاربر سایت هستی و ازادی هرچقدر دلت میخواد کامنت بذاری
MICROSOFT.xbox one
خیلی ممنون
درسته هر چقدر دلم میخواد میتونم کامنت بزارم ولی شاید برای یکسری دوست داشتنی نباشه من هم سعی میکنم از این به بعد فقط اگر لازم باشه کامنت بزارم :yes: :blush: :blush:
بلاخره صلاح کار خویش خسروان دانند هر طور خودت صلاح میدونی ولی قرار نیست همه از کامنت های ما خوششون بیاد :yes: :yes:
سلام بر محمد رضای عزیز داداش تعداد کامنت مهم نیست ولی کیفیتش مهمه مثلا میشه ۱۰ تا کامنت توی یه پست داد و به اطلاعات بقیه اضافه کرد یا جواب بقیه رو داد یا بعضی ها رو از اشتباه درآورد یا به یه بازی علاقه مند کرد از اونطرف هم میشه هفته ای یه کامنت غیر منطقی یا به دور از ادب و تو این مایه ها گذاشت و روی اعصاب بقیه رفت در هر صورت به کسی مربوط نمیشه ولی سطح سایت و شان گیمری رو میشه بالا و پائین کرد با کامنت ها البته منظورم کامنت های دوستمون xmen1379 نیست به صورت کلی گفتم 😉
سلام بر عباس جان
نه این دوست عزیزمون گفتن یکسری از افراد از کامنت هاشون خوششون نمیاد خب طبیعی هست خیلی ها هم از کامنت های من خوششون نمیاد و این دلیل نمیشه من دیگه نظر نذارم از این نظر میگم شما مثل همه عضو سایت هستی و مختاری هرچقدر دوست داری کامنت بذاری حالا اگر محتوای اموزنده ای داشته باشه که چه بهتر :yes: :yes:
دقیقا حرفت کاملا درسته :yes:
خداوکیلی برید کامنت ها رو بشمرید ببین خیلی ها تو سایت دارن نظر میدن. ولی چون یک سری ضد من یا جدیدا شما جو سازی کردن کامنت های من و شما زیاد دیده میشه. حتی جالبه فوش های این آقایون هم دیده نمیشه. حتی انتقادهاشون هم دیده نمیشه. خدا نکنه ما یک کلمه بگیم فلان بازی ایراد داره ۴۰ نفر حمله میکنند با اکانت اصلی و فرعی.
آخه به کسی چه مربوطه که شما یا من یا کسی دیگه کامنت زیاد داده یا کم. خوب نخون داداش مگه بهت پول میدن؟ مگه تو مسئول بررسیش هستی؟ مگه سایت رو خریدید؟ شما اگر به فکر سایت بودید با ۴۰ تا اکانت نمیومد تو سایت فوش بدید یا بگید بنده حقیر فلان یا جو سازی کنید یا اسم پروفایلتون بشه علی پاور عقده ای.
دقت هم بکنید من نسبت به قدیم هم طومار نمینویسم و هم کامنت خیلی کم میدم. مگه کسی سوال کنه مجبور شم جوابش رو بدم. چون میخ آهنی نرود بر سنگ و بچه های موجود تو سایت گریشون نگیره.
اینا همش از سوزش هستش. :doctor: :doctor: :doctor:
******
مگه نگفتید نظر ها برای بررسی نمیره؟ چرا نظر من داره بررسی میشه پس؟
کناک..و :rotfl:
یادم میاد۳۶۰ واسه اجرای گیرز ۳ واقعا عرق میریخت
واقعا عرق ریختنی بود گیرز واقعا از هر لحاظ بیست بود دوست دارم مارکوس فونیکس .دوست خواهم داشت
سری شاهکار
سلام آقا سعید بازم نقدتون عالی واقعا به جرعت میتونم بگم که جزو بهترین سه گانه ها بود این بازی و نسخه ۳ هم مثل نسخه های قبلی بی نظیر بود
بهترین بازی تاریخ بشریت
مثل انچارتد و لست اف از نیست که یه بار بری تکراری میشه. بخش مولتی پلیرش سال ها آدم رو درگیر میکنه
خب سونی انقدر انحصاری داره وقتی که انچارتد و لست اف اس تموم بشه میتونن باهاشون بازی کنن :-(( 😥 ما ایکس باکس گیمرای بدبخت باید با این شاهکار های قدیمی خوش باشیم 🙁 :-(( مایکروسافت ازت ناراحتیم 😥 😥
مهر ماه نزدیک است …
aramxboxonex
خیلی ها امیدوارن تا با شروع مدارس حضور یه سریا تو سایت به
حداقل برسه چون واقعا جز توهین تحقیر دیگران و برهم زدن جو سایت خاصیت دیگه ندارن منجمله خوده شما!! طنز قضیه اینجاس اینکه ترولی مثل شما هم منتظر اومدن مهر ماه و بازگشایی مدارسه…!
اولا که که بخش مولتی پلیر د لست اف آس شاهکاره دوما هزاران بازی مولتی پلیر هست که میتونه آدمو سال ها درگیر خودش بکنه و خیلی هم بخش مولتیش بهتره فرق انحصاری با بازی های مولتی پلتفرم تو توجه به بخش داستانیه و از قضا مهمترین بخش بازی ها هم هست چون فقط سرگرمت نمیکنه احساسات و منطق و مغزتو درگیر خودش میکنه و یه داستان برات روایت میکنه و بسیاری از پیشرفت ها تو این بخش صورت میگیره نکته ی دیگه اینکه شما که از مایکروسافت حمایت میکنی ببین تو این نسل چکار کرده اون سه گانه مال نسل قبل بود الان رو دریاب.
درباره لست درست صحبت کن کوچیکتر ازین چیزایی که بخوای به لست ایراد بگیری
من از روزی که لست اومد پلی۴ تا همین الان دارم مولتیشو بازی میکنم تو یوتیوب هم هر هفته ۱۰۰ها کلیپ تاپتن یا لحظات جالب از مولتیش پخش میشه این یعنی تا لست ۲ بیاد مولتی لست ۱ زندس
والا من دوازده بار لست رو تموم کردم و هنوزم دلم میخواد تمومش کنم.
به قول خودت مهر ماه نزدیک است…
کاری به فن بازیتون ندارم اما چرا میخاین فن بازی یا کل کل گنید اسم دلست رو میاری!! حالا انچارد به کنار خودم کلا دو بار تمومش کردم اما وجدانا راجب لست اف اس اینه نظرت؟!
لست یگانه بازیه تاریخه و همینطور با توجه به محیط و نوع مبارزاتش مولتیه بینظیری داره
سری گیرز هم بازیای محشری هستن حیفه تجربه نکردنشون اما احمقانست لست اف اسو کوچیک بشماری، کسی که گیمرم نباشه با یه نگاه به دلست متوجه میشه یچیزی بیشتر از ی بازیه
این بازی انقدر خوب بود که هنوزم جلو چشامه
یادش بخیر عجب بازیی بود شوتر سرعتی که هی باید کاور بگیری بعد از ۲ برام بهترین گیرز بود یه دیالوگ خفنم داشت به این صورت
دام:صدارو شنیدی چی بود؟
مارکوس”فقط صدای باده
دام:اخرین بار کی باد به تو گفت دشمن؟ :laugh:
اون دایلاگ مال قسمت اول بود. وقتی برای اولین بار با Theron gaurd های لعنتی روبه رو میشدیم. یادش بخیر
دایلاگ!
خیلی نقد خوبی بود اقای عبداللهی پور.حقیقتا تنها بازی ایکس باکس که خیلی دوست دارم تجربه اش کنم این فرانچایز هست.
—————-
اقا سعید از شما هم خیلی خیلی ممنونم که به حرف کاربران گوش دادید و بررسی نظرات رو برداشتید.من حدود دو سه هفته بود که به خاطر نبودن کاربران قدیمی و سیستم بررسی نظرات اصلا انگیزه ای نداشتم که کامنت بدم و ندادم ولی الان دوباره این انگیزه برگشت.خوشحالم که این کار رو انجام دادید.این باعث میشه دوباره مخاطبان قدیمی گیمفا برگرده و سایت تو جهان و ایران رتبه بهتری داشته باشه
ممنونم که وقت گذاشتید و مطالعه کردید!
سلام به همه شما و مخصوصا عزیزانی که برای پیشرفت سایت همیشه تلاش می کنن …. بهشون خسته نباشید می گم … باید تشکر کنم از میثم گل با این مقالشون و خدایی خوبه که هم به ایکس باکس می پردازید و هم به پلی استیشن و همیشه هوای کاربرا رودارید …. و همچنین سعید جان که با مقالات دلنشینشون ادم رو میکشونه دوباره پای دستگاهش و بقیه اعضای تیم که دست کمی از همدیگه ندارن و همشون رو دوست دارم … نویسنده های بسیار خوبی دارید … حتی خبر ها رو هم خیلی عالی پوشش میده تیم خبرنگاران و فوق العادست. ..من معمولا نظر نمیدم و هیچ کجا چیزی نمی نویسم اما اومدم اینجا تا واقعا یک نظر درست و حسابی بدم و واقعا تشکر کنم از گیمفا … من بقیه سایتا رو هم نیگا می کنم و قشنگ می خونم .. سایتای همسایه و دیگران رو ولی هرجا که میرم نمی تونم نویسنده هایی به معرفت شما پیدا کنم . اینکه جواب. کامنتای کاربرا رو میدید و حتی ازشون تشکر می کنید بخاطر اینکه مقاله رو خوندن فوق العادست .. برعکس همون سایتی که خودتون میدونید فلانی مدام هی میاد میگه ” ما متمایزیم ” ما فوق العاده ایم ” ما پرمخاطبیم ! و خلاصه یه خسته نباشید گرم به شما
بزرگترین مزیت گیمفا اینه که سعی میکنه همیشه رابطه خوب و نزدیکی با کاربراش داشته باشه و هیچوقت هیچوقت محدودشون نکرده
دم همتون گرم
The killer
خیلی متشکرم از شما، تو گیمفا “نویسنده” و “کاربر” وجود نداره، همه یک خانواده هستیم!
سلام خسته نباشید.همچنین یه خسته نباشید دیگه هم به اون بچه های گلی که پایان کارکتر دامنیک رو برام اسپویلیدن.کاش منم یه روز بتونم اینو تموم کنم.
اسپم:”چشم هایش”
آقا میثم”بزمست”دقیقا یعنی چی؟
در واقع باید اینطور خونده بشه: ” بزم است” (به معنی جشن و مهمانی) ولی چون اسم مقاله برداشتی از یکی از ابیات شاهنامه ست و بیت مورد نظر اینطور نوشته می شد، ترجیح دادم املای اصلی رو تغییر ندم!
خیلی متشکرم که مطالعه کردی حسین عزیز
آها.ممنون من هرچی فکر کردم روش نفهمیدم :rotfl: :yes:
بهترین نسخه یکی از بهترین فرنچایز های تاریخ :heart: صدای اره برقی یکی از بهترین صداهایی هست که دنیای گیم به خودش دیده :yes:
ممنون بابت مقاله آقا میثم
یه نظر میدادیم بعد ۵ساعت خخخ
ایول بهترین کارو کردید. عشق است گیمفا
مرسی از جناب عبداللهی پور عزیز بابت مقاله زیباتون.واقعا این سر گرز چکار کرد با ما :inlove: شخصیت به ابهت مارکوس خیلی کمیابه.اون صدای خشن :weep: این سری بازی همراه رد دد و تلو از بهترین تجربه های گیمینگ منه
خیلی متشکرم که مطالعه کردید، قطعاً مارکوس یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های دنیای گیم هست!
مرسی خسته نباشید
عجب مولتی نابی عجب داستان شاخی
یادش بخیر نمایش این بازی توی e3 2011 در کنار کال او دیوتی مدرن وارفار ۳ و اساسینس کرید ریویلیوشن هیچ وقت یادم نمیره اون موقع فیل اسپنسر رئیس بخش گیمینگ مایکرو بود و اونجا کارش بهتر بود تا الان که رئیس بخش اکس باکسه
مرسی داداش .. هوس کردم امشب دوباره بازیش کنم بازم ممنون