فانتزی عصر زودیاک | نقد و بررسی Final Fantasy XII The Zodiac Age
به عنوان یکی از طرفداران نقش آفرینیهای ژاپنی و در صدر آنها سری Final Fantasy، دیدن افول تدریجی این سری در نسل هفتم برایم بسیار عذاب آور بود آن هم درحالی که نسل ششم را با کنسول افسانهای سونی و عناوین پرتعداد نقش آفرینی ژاپنی به یاد میاوردم، عناوینی که به تنهایی می توانستند دنیایی زیبا را برای مخاطبشان خلق کنند. اما روند خوب بازی های ژاپنی در نسل ششم، متاسفانه در نسل هفتم ادامه پیدا نکرد و نسل اکس باکس ۳۶۰ و پلی استیشن ۳ را تبدیل کرد به دورهای که در آن، ما عاشقان نقش آفرینی های ژاپنی، یا باید در به در دنبال بازی های خوب این سبک می گشتیم و سالی یک عنوان را فقط برای سیراب کردن عطش جاودانمان بازی می کردیم، یا آنکه می رفتیم سراغ کمدها و جعبههای خاک گرفته و دیسک هایی که معلوم نبود سالم مانده باشند یا نه. با این حال اما، سری Final Fantasy با ارائه سه گانه ۱۳ در نسل هفتم کمی تا قسمتی جای خالی Jrpgها را پر کرد. اما میان ماه من تا ماه گردون؟ سه گانه سیزده بدون شک شامل سه بازی زیبا و جذاب می شد که در کنار گیم پلی و المان های همیشگی سری، یکی از جذاب ترین پروتاگونیست های سری را هم معرفی می کرد. اما سری ۱۳ با تمام خوبی هایش، چیزی کم داشت. جوهرهای که یک بازی را به Final Fantasy تبدیل می کرد. عنصری خاص که حتی انسان هم بدون ان زنده نخواهد ماند. چه شماره اصلی سیزدهم و چه دو دنباله عجیب و غریبش، هیچ یک، روح اصلی سری FF را در خود نداشتند. با این همه، وجود شخصیت های جذاب و داستانی پرکشش و پیچیده، در کنار گیم پلی تقریباً رضایت بخش، باعث شد که سری ۱۳ حداقل برای نسل هفتم کافی باشد. اما در نسل هشتم هم FF در نسخه پانزدهم نتوانست به شکوه و عظمت گذشته برگردد. Final Fantasy XV بازی زیبا و جذابی است. اما با تمام خوبی هایش، به هیچ عنوان یکی از بهترینهای سری نیست و شاید با کمی سخت گرفتن، حتی در میان نسخه های خوب سری هم جای نگیرد. و اینجا بود که باز دلمان لرزید. کجا بود آن جادوی خاص سری که ما را ساعتها خیره به صفحات مبارزات نوبتی میخکوب نگه میداشت؟
اما همانطور که می دانید، نسل هشتم به نسل ریمسترها و بازسازی ها معروف است و Square Enix هم از این قضیه بی اطلاع نیست. پس از موفقیت حاصل از انتشار نسخه های ریمستر شده سری دهم Final Fantasy و همچنین فروش خوب شماره پانزدهم، ناشر نه چندان خوش چهره این روزها، یعنی Square Enix به سراغ یکی از بهترین و البته متفاوت ترین نسخه های سری فاینال فانتزی رفت تا با انتشار نسخهای ریمستر شده از آن، هم پول خوبی به جیب بزند و هم دل طرفداران را حسابی شاد کند. این نسخه که عصر زودیاک نام گرفته است. با ارائه بهبودهای قابل قبول در بخش گرافیک و در کنار آن، با اضافه کردن ویژگی هایی جذاب به گیم پلی، تبدیل به نسخه ای ارزشمند از Final Fantasy XII در نسل هشتم شده است. نسخهای که هم بار سنگین خاطرات را بر دوش می کشد و همچنین، حرف های تازهای برای گفتن دارد. نسخه دوازدهم سری به گوسفند سیاه معروف است. فاینال فانتزی ۱۲ این لقب را به واسطه تغییرات عظیمی که در گیم پلی و سیستم مبارزه همیشگی سری ایجاد گرده بود، کسب کرده است. تغییرات مثبتی که متاسفانه در شماره سیزدهم شاهد هیچ کدامشان نبودیم. با این همه باید گفت که گوسفند سیاه سری، حالا فرصتی دوباره برای خودنمایی دارد، آن هم ۱۱ سال پس از انتشارش و در نسلی که گرافیک حرف اول را می زند.
Final Fantasy XII در بخش داستانی، درست همانند نسخههای قبلی (و نه بعدی) یک بازی تمام عیار است. پیش قصه طولانی و تا حدی دیوانه کننده سرزمین ایوالیس (Ivalice) و چهار کشور کوچک و بزرگی که بازی در آن ها رخ می دهد، به قدری دور و دراز است که می تواند کسانی که با سری FF و پیش قصه های چندین هزار سالهی مرسوماش اشنا نیستند را به سادگی دیوانه کند. این پیش قصه دور و دراز و تقریباً اساطیری فرصتی برای تیم نویسنده فراهم کرده که بتوانند، داستانی طولانی، جذاب و البته پرکشش را روایت کنند. داستانی که نسبت به نسخه های قبلی (و حتی بعدی) سری، درونمایههای سیاسی بسیار بیشتری داشته و شخصیت هایی به مراتب بالغتر را شامل می شود. داستان با جنگ بزرگ میان دو حکومت روزاریا (Rozarrian) و آرکیدیا (Archadia) و هجوم بی رحمانه نیروهای ارتش آرکدیا به دو کشور کوچک تر، دالماسکا (Dalmasca) و نابردیا (Nabradia) آغاز می شود. این دو کشور کوچکتر، در میان جنگی گیر افتادهاند که هیچ یک نقشی در ان ندارند. با این حال اما، حمله آرکیدیا در شب عروسی شاهزاده “اش” (Ashe)، موجب کشته شدن همسر او که شاهزادهای از سرزمین نابردیا بوده میشود. در این میان کاپیتان ارتش دالماسکا به جرم خیانت و قتل شاهزاده توسط ارکیدیا دستگیر و شاهزاده “اش” هم مرده معرفی می شود. این ماجرای گیج کننده و عذاب اور که سرشار از ظلم است، دو سال بعد و با ورود دزد جذاب و دوست داشتنی ما، یعنی وان (Vaan) ادامه پیدا می کند.
داستان شماره دوزادهم در دنیایی رخ میدهد که ایوالیس نام دارد. دنیایی تشکیل شده از سه منطقه که چهارکشور را در خود جای دادهاند، طبق افسانهها (و همان پیش قصه عظیم) نژادی باستانی وجود داشته که در مقابل خدایان ایستاده و تبعید شده است، در میان مردم آن نژاد، مردی وجود داشته که توانسته با ذخیره کردن روح دیگران، قطعاتی جادویی را خلق کرده و کشتیهای پرده بسازد. اما این سوخت جدید، رفته رفته باعث از میان رفتن مردمش شده است. با این حال، قطعات بسیاری از این ماده جادویی، هنوز هم در دنیای ایوالیس یافت می شوند و می توانند به راحتی روند جنگ را تغییر داده و حکومت ارکیدیا را در مقام ضعف قرار دهند. از این جهت، قهرمانان دوست داشتنی بازی به دنبال آن قطعات هستند.
داستان بازی برخلاف نسخه های قبلی تم و پس زمینه بزرگسالانهتری به خودش گرفته و به دنبال همین، شخصیت هایی بالغ تر را شامل می شود. شخصیتهایی که بسته به تم اصلی داستان که برگرفته از وقایع تاریخی است، همگی زادگاه و ریشههایی متفاوت دارند. شخصیت هایی مانند وان، که یک دزد خرده پا و کوچک است، در کنار دزد دریایی بزرگی مثل بالثیر که رفتاری هان-سولو گونه دارد قرار می گیرد. همچنین همراه شدن شاهزاده “اش” (بخوانید لیا!) با انها و سپس اضافه شدن شخصیت هایی مثل بَش به داستان، روایت را تبدیل به رمانی تصویری می کند. داستان بازی زیباست و میتواند کشش کافی را ایجاد کند، اما این شخصیت های کامل و پس از ان ها، فضاسازی بیمثال بازی است که روایت خوبی را می سازند. تم سیاسی داستان در کنار فضاسازی فانتزی-علمی بازی، حالتی را ایجاد می کند که شاید مثالش را فقط در سری استاروارز دیده باشیم. توطئه های سیاسی، کشتی های پرنده، یافتن قطعات لازم برای پیروزی در جنگ و حکومتی که حاضر است همه چیز را برای قدرت خودش نابود کند. در میان این قصه جذاب، اما شخصیت ها با دیالوگ های عالی، ریشه های دوست داشتنی، تفاوت های قابل درک و پرداختی مناسب که به واسطه زمان نسبتا طولانی، و گیم پلی آزادانه بازی ممکن شده است، بخش داستانی بازی را بسیار جذاب می کنند. به همه این ها، پیش قصه وسیع را هم اضافه کنید، پیش قصهای که باعث می شود تصور کنید Final Fantasy 12 رمان سوم یا چهارم از سری رمان هایی هفتگانه یا هشتگانه است. در حقیقت، دنیای ایوالیس و تاریخچه ان به قدری غنی است که پتانسیل ساخت چندین و چند بازی دیگر را دارد.
Final Fantasy 12 در بخش داستانی به واسطه پرداخت عمیق شخصیت هایش و داستان طولانی و غنی، شبیه به یک رمان فانتزی-علمی است که شباهت هایی اندک هم با دنیای جنگ ستارگان دارد، همچنین نوع روایت داستان به همراه صحنه های سینمایی و میان پرده های قدرتمند و کارگرانی شده، کششی بی مثال را در مخاطب ایجاد می کند که شاید به هیچ عنوان در نسخه های بعدی سری شاهدشان نبودیم. با این همه، شخصیت هایی مثل وان و پنلو، با اینکه به ترتیب پروتاگونیست و بهترین دوست او در داستان هستند، نقش بسیار کمی در رخدادهای اصلی داستان دارند و این موضوع ممکن است تا حدودی مخاطبان را دلسرد کند، چرا که در سری FF همیشه این پروتاگونیست است که تمامی کارها را انجام می دهد. با این حال، می تواند نقش کمتر وان در رویدادهای اصلی را حاصل شده از نگاه تاریخی و سیاسی نویسندگان دانست، نگاهی که ثابت می کند، برای نجات کشور، به تلاش بیشتر از یک نفر نیاز است
اما در بخش گیم پلی، final Fantasy 12 بدون هیچ شکی، از نسخه قبلی سری که عنوانی در سبک MMORPG بود الگو برداری کرده است. گیم پلی شامل حالتی نیمه جهان آزاد است که در آن باید به گشت و گذار پرداخته و ماموریت های فرعی انجام دهید. همچنین درست همانند FFXV ماموریت های شکار هیولا در بازی وجود دارند. اما ان چه که FF12 را تبدیل به نسخه ای خاص در سال ۲۰۰۶ کرده بود، جهان آزاد بازی نبود. بلکه همه چیز به سیستم شغل موسوم به زودیاک، سیستم gambit و سپس سیستم مبارزه بازی که با نام ADB شناخته می شد، مربوط بود.
این سیستم ها در نسخه سال ۲۰۰۶ به خوبی عملکرده بودند و در حقیقت از زمان خود بسیار جلوتر بودند.با این همه، در نسخه عصر زودیاک، سازندگان دست به بهبود این سیستم ها زده و شرایطی بسیار بهتر را در گیم پلی ایجاد کرده اند. سیستم زودیاک، در حقیقت همان سیستم کلاس های بازی است. با این تفاوت که هر کلاس در کنار توانایی های مبارزه، توانایی های اقتصادی دیگری هم دارد. final Fantasy 12 اولین نسخه در سری بود که به بازی کنان اجازه می داد در کنار استفاده از loot کردن، کسب درآمد داشته باشند. وجود بازار و تاجران بسیار در بازی، شرایطی بسیار خوب را برای داد و ستد فراهم می کرد و اجازه تجارت می داد. با این همه کارکرد اصلی سیستم زودیاک در مبارزات و توانایی های شخصیت ها نهفته است. در نسخه اصلی هر یک از شخصیت ها می توانستند از میان ۱۲ نشان زودیاک، یک نشان را انتخاب کنند. سپس تخته ای موسوم به license Board در اختیارشان قرار می گرفت که عملکردی همانند درخت توانایی ها داشت. با شکار هیولاها (که یکی از شغل های اصلی بازی است) و انجام ماموریت های متفاوت، کرکترها امتیاز license دریافت کرده و می توانستند مهارت هایی را در license Board کسب کنند. مشکل این سیستم در نسخه اصلی این بود که license Board هر ۱۲ نشان متفاوت زودیاک (یا همان کلاس ها) مهارت هایی مشابه را شامل می شد. به همین دلیل پس از مدتی تمامی شخصیت ها در تمامی موارد خبره شده و پارتی شما تبدیل به تیمی شکست ناپذیر می شد. همچنین تنوع اصلی بازی از میان می رفت و لذت کسب مهارت ها کمتر می شد. اما در عصر زودیاک، سازنده ها سیستم شغل ها را بهتر کرده و برای هریک از ۱۲ نشان زودیاک، license Board متفاوتی در نظر گرفته اند، هنوز هم مهارت های مشابهی در میان ۱۲ کلاس متفاوت بازی به چشم می خورد، اما توانایی و مهارت های ۱۲ کلاس متفاوت، باعث شده که بازی رنگ و بویی کاملاً جدید به خودش بگیرد و بسیار جذاب تر شود. همچنین حالا این امکان وجود دارد که پس از طی کردن مدتی نسبتا طولانی از بخش داستانی، برای هریک از اعضا پارتی، نشان (شغل یا کلاس) ثانویه انتخاب کرده و اقدام به کسب مهارت های کلاس دیگری کنید. به این ترتیب، لذت کسب امتیاز license و پر کردن license Boardها نسبت به نسخه اصلی صدچندان شده است. در کنار اینکه حالا شخصیت ها مهارت هایی جدید و منحصر به فرد دارند و علاوه بر ویژگی های شخصیتی از نظر مهارت هم متمایز هستند.
سیستم بعدی که Gambit نام دارد، یکی از جذاب ترین سیستم هایی است که در کل سری فاینال فانتزی وجود داشته، برای درک بهتر این سیستم باید نحوه مبارزات در عصر زودیاک را شرح دهم، مبارزات این نسخه برخلاف نسخه های قبلی و شماره ۱۳، نوبتی نیست، بنابر الگو برداری FF12 از نسخه قبلی، سبک مبارزه به یک بازی MMORPG نزدیک تر است، به این ترتیب دشمنان دیگر در نقشه مخفی نیستند و شما می توانید آنها را ببنید، به دنبال این موضوع، پس از برخورد با دشمنان، بازی وارد صفحه سیاهچال همیشگی سری نشده و مبارزات به صورت هزمان رخ می دهند. در چنین شرایطی شما می توانید در میدان مبارزه به حرکت کرده و با استفاده از منوی دستورها نسبت به حملات حریف واکنش نشان دهید. اما سیستم gambit اوضاع را به طور کامل متفاوت می کند. این سیستم به شما اجازه می دهد که برای هریک از اعضا پارتی، برنامه مشخصی را در میان مبارزات تنظیم کنید. در حقیقت سیستم Gambit با If ها و thenها شما را تبدیل به یک برنامه نویس ساده می کند که برنامه مشخصی را برای مبارزات تنظیم می کند. این سیستم با فرمان های بسیارش، این اجازه را به شما می دهد که در میان مبارزات سریع بازی، مجبور نباشید وارد منوی دستورات شده و دستور مشخصی را برای مقابله با حمله مشخصی از دشمن وارد کنید. به این ترتیب با برنامه دادن به یارانتان، آن ها را برای هرنوعی از حملات و رویدادها اماده می کند. به عنوان مثال، به شفابخش پارتی،فرمان می دهید که در صورت کمتر شدن خط سلامت هریک از اعضا از مقداری مشخص (مثلا ۱۰۰HP) اقدام به درمان کند. یا در شرایطی دیگر، فرمان می دهید که هروقت دشمن برای تقویت خود از Spellخاصی بهره برد، یارانتان هم در مقابل آن را خنثی کنند. این دستورات شاید در ظاهر ساده به نظر برسند، اما در حقیقت مبارزات بازی را به صحنهای اکشن از یکی از فیلم های سری جنگ ستارگان تبدیل می کنند. یارانتان به بهترین حالت ممکن دستورات شما را اجرا کرده و بدون هیچ اشتباهی، فرمانهای صادره را اجرایی می کنند و شما، در حالی که دسته را در دستانتان دارید، به تماشای یک شاهکار مینشینید. شاید به نظر برسد که دخالت کمتر در مبارزات، بازی را کسالت اور و یا خسته کننده می کند، اما در مقابل، سیستم Gambit باعث می شود که لذتی فراتر از یک مبارزه ساده نوبتی نصیبتان شود. Final Fantasy 12 به واسطه این سیستم شبیه به یک بازی استراتژیک عجیب و غریب می شود، فرمان های شما و دستوراتی که به اعضا پارتی میدهید، اهمیت بسیاری دارند و در صورت اشتباهی کوچک سرنوشت نبرد را تغییر می دهند. به همین دلیل، آرمون و خطا کردن در سیستم Gambit، فرمان داد و طرح نقشهای دقیق برای مبارزات و سپس دیدن نتیجه حاصله در یک مبارزه خفن، یکی از جذاب ترین سیستم های بازی است. به این ترتیب، سیستم مبارازت بازی در کنار زودیاکها و سیستم Gambit تبدیل به ترکیبی می شود که بی نظیر است و می تواند برای مدتی طولانی سرگرم کننده و جذاب باشد. در نسخه عصر زودیاک، سیستم Gambit پیشرفت بسیاری داشته و فرمان های خیلی زیادی به آن افزوده شدهاند، همچنین وجود حالتی که سرعت گیم پلی را چند برابر می کند، باعث می شود که مبارزات بیشتری را در مدت زمانی بسیار کمتر انجام داده و به این ترتیب با تلف کردن وقت کمتر، امتیاز تجربه بیشتری کسب کنید.
اما جدا از سه سیستم جذاب معرفی و بررسی شده، مکان های بسیار برای گشت و گذار و شهرهای زیبا، گیم پلی تقریباً جان آزاد بازی را بسیار جذاب می کنند. گستره عظیمی از هیولاها و موجودات عجیب و غریب در کنار محیط هایی که هریک شرایی متفاوت را ایجاد می کنند، گشت و گذار در محیط را بسیار جذاب و زیبا می کند. شکار هیولا که یکی از اصلی ترین روش های کسب تجربه و پول در بازی است، به واسطه همین هیولاها و محیط های گسترده، در کنار سیستم مبارزات جذاب بازی، FF12 را تبدیل به عنوانی می کند که شکار هیولا در آن تبدیل به یک سرگرمی پایان ناپذیر میشود.
به طور کلی، گیم پلی عصر زودیاک، نسبت به نسخه اصلی منتشر شده در سال ۲۰۰۶ تغییرات بسیاری را شامل شده که، این تغییرات مکان ها، ماموریت ها، هیولاها و توانایی شخصیت ها را پوشش میدهند و در مرحله بعد سیستم های موجود در بازی اصلی را به طرز چشمگیری بهبود می بخشند. در حقیقت گیم پلی Final Fantasy 12 به خودی خود، بسیار زیبا و جذاب است، اما عصر زودیاک این جذابیت را برای نسل هشتم و مقابله با بازی های این زمان بهینه سازی کرده است. گیم پلی زیبا و جذاب عصر زودیاک، با وجود بهبودهایش، به هیچ عنوان قدیمی و از مد افتاده نیست و حرف های بسیاری برای گفتن دارد.
اما عصر زودیاک، بیشترین تغییرات را در بخش گرافیکی به خود دیده است. گرافیک بازی با توجه به استانداردهای سال ۲۰۰۶ و کنسول PS2 یک شاهکار تمام عیار بود، اما با گذشت ۱۱ سال، مدل ها و بافت ها بسیار بی کیفیت به نظر می رسیدند. در نسخه عصر زودیاک، سازندکان با افزایش کیفیت بافت ها و ایجاد تغییرات در مدل سازی شخصیت ها و همچنین بهبود انیمیشن ها، کیفیت بصری بسیار بهتری را رقم زدهاند. احساسات در چهره شخصیت ها بسیار بیشتر و بهتر از نسخه اصلی خودنمایی می کنند و قابل تشخیص هستند. این شخصیت های بهبود داده شده، به نوعی شبیه به آدم هایی هستند که با ابرنگ در صفحه نمایشگرتان نقاشی شده باشند.
در نقطه بعدی، این مکان ها و محیط هستند که بهبودهای بسیاری را شامل شده اند، کیفیت بافت ها دچار دگرگونی شده و بازی برای وضوح HD بازسازی شده است، این تغییرات کیفیت بصری عصر زودیاک را به مرحله ای رسانده اند که بازی برای عنوانی که در انحصار PS4 است استانداردهای لازم را داشته باشد. اما قدرت اصلی عصر زودیاک، در گرافیک هنری معرکه نسخه اصلی نهفته است، گرافیک هنری و طراحی محیط های بازی، در نسخه اصلی به قدری عالی و بی نظیر بوده که سازندگان با کمی دستکاری در بافت ها موفق شدهاند مناظری بسیار جذاب را خلق کنند. FF12 از نظر گرافیک هنری یک بازی بی زمان و زیباست.
یکی دیگر از امکانات نسخه عصر زودیاک، وجود موسیقی متن جدید در کنار موسیقی متن نسخه اصلی است. سازندگان به زیبایی هرچه تمامتر، نسخه هایی با کیفیت تر از موسیقی متن بازی قبلی را در عصر زودیاک قرار داده اند که به نوعی دیگر نواخته شده اند، با این همه اما، موسیقی متن نسخه اصلی هم در بازی در دسترس است و شما می توانید از میان ان ها انتخاب کنید. این امکان برای صداگذاری شخصیت ها در نسخه اصلی و عصر زودیاک نیز وجود دارد. همچنین این امکان را دارید که به گفت و گوها به زبان ژاپنی گوش کنید (که برای طرفداران انیمه یک نعمت است)
نتیجه گیری
Final Fantasy XII The Zodiac Age یک بازی ریمستر شده است. اما بدون شک یک ریمستر تمام عیار و درست و حسابی است که ویژگی های جدیدی را به بازی اصلی اضافه کرده، بازی زیبایی که به خودی خود هم موفق و بسیار جذاب بوده است. عصر زودیاک به کمک گیم پلی زیبا و سیستم زودیاک در کنار شخصیت پردازی حیرت انگیز و داستانی جذاب، با وجود گرافیکی بهبود یافته، یک انحصاری تمام عیار و جذاب برای کنسول PS4 به نظر می رسد. بازی خوبی که هم برای کسانی که FF12 را در سال ۲۰۰۶ تجربه کرده اند لذت بخش است و هم برای کسانی که برای اولین بار آن را در نسل هشتم تجربه خواهند کرد. اگر از طرفداران سری هستید و فاینال فانتزی ۱۵ برایتان ناامید کننده بوده، عصر زودیاک اینجاست تا جبران کند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
سلام این نسخه اصلیش برای ps2 بود?
من فکر کنم همین نسخه رو تنها بازی کردم فکر کنم هاونی که تو بیابون بودش
بازی قشنگی بود ولی بازیش خیلی طولانی بود من هم چیزی از مکالمه هاش نمیفهمیدم پس رهاش کردم
یکی از بهترین بازی های عمرم بود در سبک rpg یکی از بهتریناست ۳۵۰ ساعت سیو داشتم هنوزم جای گشتن داشت من نسخه ps2 رو رفتم
دهن سرویس زودیاک هم خیلی شاخ بود دخلم اومد تا کشتمش 😀
به کسایی که نرفتن حتما پیشنهاد میکنم :yes:
بابا دیگه ع.ن این بازی رو در آوردن احتمالا تا نسخه ۱۰۰ هم داره
ممنون اقا میثم نقد عالی بود :yes: :yes:
شما میتونی از بازی کردنش چشم پوشی کنی
بزرگترین فرانچایز تاریخ و بزرگترین بازی Square Enix .البته تومب ریدر و Just Cause هم جز بازیهای بزرگ اسکوار انیکس هستن.
این فرانچایز تا بحال فقط دو نسخه PC به خودش دیده بود که خوشبختانه امسال نسخه جدیدش قراره برای PC هم بیاد.با این که تا بحال JRPG تجربه نکردم ولی بدم نمیاد حداقل نسخه جدید Final Fantasy رو هم تجربه کنم.
البته تقریبا یک دهه پیش یک بازی ARPG تجربه کردم به اسم Forgotten Realms :Demon Stone که خیلی باحال بود.
سه شخصیت تو بازی بود که در جاهای مختلف کنترل یکی از اونا رو به عهده میگرفتیم.
*نظر شخصی من* درمورد این بازی : overrated
jRPG بخوام میرم برای پرسونا. کلا jRPG سبک حساسیه. بد اجرا بشه آشغال محض درمیاد. مثل سری tales.
اینم حتی اگه *بد* اجرا نشده باشه با توجه به تریلر هاش میگم: اینو توی ۲۰۱۷ بازی نمیکنم 🙂
حیف. انگار برای jRPG بعدی باید منتظر persona 6 باشیم. امیدم کم نبود …
تازه نسخه زودیاک بازی تو پی اس ۴ نصب کردم باورم نمیشه ۴۰ گیگ فایل بود برام سوال بود مگه با نسخه پی اس ۲ چقدر فرق میکرد که امروز اومدم بچرخم ببینم چیا هست ظاهرا دی ال سی به بازی اضافه نشده و فقط صرفا بحث گرافیک و یسری اصلاحاته، خودم به شخصه تجربه جذابی داشتم تو این بازی و تایمر بازیم رفت تو ۹۹۹ ساعت بعد از اون دیگه بالا نرفت، ساید کوئستا و یه شمشیر کوفتی داشت منو کلی این ورو اون ور برد تا آخر اصطلاحا پلاتین شد برام ولی دیشب که داشتم با اوپشن های بازی سر و کله میزدم ظاهرا یکم سرعت بازی بهتر شه