روزیروزگاری: خشونت رادیکال |نقد و بررسی بازی Prototype
با موفقیت چشمگیر و مثال زدنی فرمول خاص شرکت موفق راکستار در ساخت بازیهای جهان آزاد، این زیر-سبک، کم کم و به مراتب تبدیل یه یکی از مهم ترین مولفهها برای جذب مخاطب و ایجاد قدرت تبلیغاتی مناسب شد. همچنین با پیشرفت بیشتر صنعت بازیهای ویدئویی، نقشههای وسیع، آزادی عمل و امکان گشت و گذار در محیط بازیها، سبب شد تا بسیاری از عناوین سبک اکشن، تبدیل به بازیهایی شوند که جهانی آزاد را برای مخاطبانشان فراهم میکنند. این روند که در نسل هشتم سرعت بسیار بیشتری به خود گرفته و تقریباً همه سبکها شامل شده است؛ در مواقعی، میتواند به عنوان ناجی یک بازی ظاهر شود و در مواقعی دیگر، همین محیط بزرگ و آزاد است که علت اساسی شکست یک عنوان را میسازد. در این میان اما، بسیاری از سازندگان، برای ساخت بازیهایی که حول محور یک ابرقهرمان، ساخته میشوند، از این فرمول بهره میبرند. تا حس کنترل کردنِ قدرتهای ابرانسانی قهرمانشان را در عین پرسه زدن در یک محیط شهری و عادی برای مخاطب ایجاد کنند. این رویه که خود برداشت شده از کتابهای مصور است، به طرز غافلگیر کنندهای جذاب و دوست داشتنی از آب درآمد و باعث شد تا بازیسازهای بسیاری، برای ساخت عناوین ابرقهرمانی، به سراغ محیطهای آزاد و جهان باز بروند. البته در کنار چنین موفقیتی، بسیاری از بازیهای ابرقهرمانی جهان آزاد، نتوانستند آن طور که درخود تواناییهایشان بود خوب و راضی کننده ظاهر شوند. در میان عناوین موفق از این دست؟ میتوان به سری نام آشنا و جذاب Infamous از استدیو ساکرپانچ یاد کرد. عنوان اکشن و جهان آزادی که با داستان تقریباً تاریک و گیمپلی زیبایش خوش درخشید و توانست برای مدتی در سبک ابرقهرمانی حکم رانی کند. اما به طور قطع، لقب قدرتمندترین عنوان با چنین سبکی را میتوان سری بازیهای ساخته شده توسط استدیو راکستدی، یعنی بتمن: آرکام اعطا کرد. سری فراموش نشدنی و جذابی که ساخت بازیهای ابرقهرمانی و به طور دقیقتر کامیک بوکی به مرحله دیگری وارد کرد. اما در میان این نامهای آشنا و موفق، میتوانیم از شماره اول سری Prototype نام ببریم. بازی زیبا و جذابی که در سال ۲۰۰۹، توسط استدیو Radical Entertainment ساخته و منتشر شد و توانست بازخوردهای خوبی را از طرف منتقدان دریافت کند. همچنین موفقیت اقتصادی و فروش خوب این بازی، سازندگان و ناشر نه چندان محبوب سری، یعنی Activision را بر آن داشت تا به ساخت نسخه دوم دست بزنند و به هر نحوی که شده، از نامی که بازی برای خودش دست و پا کرده بود، پولی به جیب بزنند.
عنوان پروتوتایپ، درست همانند سری infamous، ضدقهرمانی قدرتمند را در محیطی آزاد و بزرگ قرار میداد تا علاوه بر پیگیری داستان و پیشروی در قصه، به فعالیتهای جانبی بپردازد و قدرتهای فراانسانیاش را حسابی نمایش دهد و به رخ مخاطب بکشد، این فرمول که به خوبی در Infamous جواب داده بود در مورد پروتوتایپ هم تا حد بسیاری خوب عمل کرد و توانست بازی را به عنوانی درخور توجه تبدیل کند،. برای بررسی دقیقتر تفاوتهای عنوان پروتوتایپ با دیگر بازی های مشابه، به ۸ سال قبل و سال انتشار این بازی بازمیگردیم، با نقد و بررسی این عنوان همراه گیمفا باشید.
پروتوتایپ، از آن دست عناوینی است که هیچ کس را در ساعات اولیه، با داستان و روایتش جذب نخواهد کرد. در حقیقت، کمتر مخاطبی از این بازی، انتظار یک داستان زیبا و همه چیز تمام را دارد. چرا که جذابیتهای گیم پلی این عنوان، به قدری پرتعداد و موفق هستند که مخاطب را تا ساعتها سرگرم و مجذوب کند. اما پروتوتایپ در پس این عدم انتظار، تا حد زیادی غافلگیر کننده ظاهر میشود و میتواند علاوه بر ارائه گیم پلی زیبا و هیجان انگیزش، داستانی قابل قبول را هم روایت کند.
پروتوتایپ شما را در نقش الکس مرسر، کسی که قربانی آزمایشات ژنتیکی شرکت Gentek است، قرار میدهد. الکس پس از بیدار شدن در زیرزمین شرکت، موفق به فرار شده و شاهد حمله نیروهای نظامی و به قتل رسیدن دانشمندان است. او پس از برخورد دو گلوله به سینهاش، به تفاوتهایش با دیگر انسانها پی میبرد، اما مشکل اینجاست که الکس هیچ چیز را به خاطر نمیآورد، او پس از درک موقعیت خود و شهر، متوجه میشود که ویروسی عجیب که مسبب تفاوتهای او نیز هست در منطقه منهتن در حال پخش شدن است. این ویروس که به نحو دیگری روی الکس اثر کرده، مردم را به موجوداتی جهش یافته و زامبی مانند بدل میکند. الکس به دنبال یافتن هویت واقعی خود و انتقام از عاملان اصلی بلایی که سرش آمده، درگیر ماجرایی بزرگتر و مبارزهای عظیم با ارتش، نیروی ویژه ضد آلودگی موسوم به BlackWatch و موجودات جهش یافته میشود.
این داستان ساده و سرراست در ابتدا، به وسیله فلش بکهایی روایت میشود که برای ایجاد جذابیت در گیم پلی، غیر قابل اجتناب بوده است. در حقیقت، بازی در ابتدا، از جایی در مراحل انتهایی داستان آغاز میشود و شما را حیرت زده میکند. الکس به علت ژنهای تغییر کرده بدنش، تواناییهای عجیب و بسیار متفاوتی به دست آورده است که همگی آنها در قدرتمندترین حالتشان، در دقایق ابتدایی بازی در دسترس مخاطب قرار میگیرند. الکس یک تغییر شکل دهنده است که میتواند، تمامی اعضاء بدنش را تغییر دهد، از حجم بدنش برای ساخت سلاح بهره ببرد، در مقابل آسیبهای جسمانی مصون باشد و در نهایت، با تغذیه از بافت زنده، سلامتی، دانش و خاطرات انسانها را تصاحب کند.
در واقع ویروس موجود در بدن الکس، قدرتهایی بسیار مخوف و چندش ناک برای او فراهم کرده که همگی در دقایق ابتدایی بازی در دسترس قرار میگیرند. شما در مبارزهای بزرگ که در میدان تایمز درحال رویدادن است درگیر شدهاید و میتوانید با تواناییهای منحصر به فرد الکس، هربلایی بر سر، دشمنان بیاورید. الکس به واسطه ویروس میتواند شکل دست هایش را تغییر داده و از آن یک تیع عظیم بسازد که به راحتی، تانکها و انسانها را به چند قسمت تقسیم میکند، همچنین او میتواند با افزایش حجم مشتهایش، آن ها را به پتکهای آهنین تبدیل کرده و هرچیزی را خرد کند. اما قدرتهای او به همین جا ختم نمیشوند. سرعت فرا انسانی و زیاد الکس در کنار قدرت بدنی بسیارش، باعث میشود که در دقایق ابتدایی تقریباً هر موجودی را به سادگی از سر راه بردارید.
این بخش افتتاحیه مخوف و پرهیجان، پس از مدتی به واسطه یک فلش بک، پایان یافته و شما را در شهری آرام تر و البته در حالتی بسار ضعیف تر قرار میدهد. و مخاطب که توانایی های الکس را دیده و به حد نهایی آنها پی برده، با سرعتی سرسام آور به دنبال به دست آوردن آن ها خواهد رفت و در این میان، بازی با دست و دلبازی بسیارش، در مراحل ابتدایی، امتیازهای تکامل (evolution points) بسیاری را به شما اهدا میکند. این امتیازات، همانطور که از نامشان پیداست، باعث میشوند که الکس در مراحل تبدیل شدن به موجودی جدید تر، تکامل پیدا کرده و در نتیجه قدرتهای بیشتری به دست بیاورد. این ریتم تند، هیجان انگیز و بسیار سریع، باعث میشود که در ساعات اولیه، به هیچ عنوان به داستان بازی توجه نکرده و فقط و فقط در حال کشف کردن قدرتها و توانایی های الکس باشید.
گیم پلی جذاب و درگیر کننده بازی در ساعات ابتدایی، بسیاری از توانایی های نمایش داده شده الکس را دوباره در اختیارتان خواهد گذاشت. یکی از جالب ترین این تواناییها، سرعت بسیار زیاد الکس در دویدن است. بسیاری بر این باور بودند که استفاده از ورزش پارکور در گذشتن از عوارض محیلی، سریع ترین نوع گیم پلی را در اختیار بازی باز قرار میدهد. اما الکس مرسر و توانایی خاصش در دویدن این موضوع را به طور کلی زیر سوال برد. الکس به واسطه سرعت بسیار زیادش، میتواند بر جاذبه غلبه کرده و به راحتی، مسیری عمودی را فقط و فقط با دویدن طی کند. همچنین قدرت بدنی بسیارش، باعث میشود که او هر چیزی که به سر راحش قرار میگیرد را کنار زده و یا به واسطه پرشهایی بلند از آنها عبور کند. به این ترتیب، شما میتنواند فقط و فقط به واسطه دویدن، مسافتهایی بسیار طولانی را، بدون مزاحمت طی کنید.
اما سرعت سریع در نقل و انتقال شما در بازی جایی اهمیت پیدا میکند که بدانید پروتوتایپ، منطقه منهتن نیویورک را در مقیاسی کوچک تر بازساری کرده و در دسترس شما قرار داده است. این نقشه نسبتاً بزرگ، که وسایل نقلیه کافی در آن وجود ندارد، به واسطه سرعت بسیار زیاد الکس در دویدن معمولاً آزار دهنده نیست و شما میتوانید در مدت کوتاهی، به اهدافتان برسید. این در حالی است که الکس، توانایی استفاده از خوردوهای نظامی و هلیکوپترها را هم داراست.
همچنین الکس قدرتمند و غیرعادی، به طور تقریبی میتواند پرواز کند، پرشهای بلند در عین سرعت بسیار زیاد به او اجازه میدهند که در ارتفاعات بسیار بالا، و با استفاده از ساختن بافتهای زنده میان دستانش، به نوعی گلاید کرده و مسافتهای طولانی را در این حالت طی کند. سرعت بسیار زیاد حرکت کردن الکس، به بازی کمک میکند که در همه حال، حتی وقتی که در حال مبارزه نیستید هم ریتم تند و بسیار پر ضد و خوردش را حفظ کرده و هیجان لازم را برای مخاطب فراهم کند.
الکس مرسر، در منطقه قرنطینه شده منهتن و در میان خیل بسیاری از نیروهای نظامی و موجوداتی زامبی مانند رها شده تا حافظه از دست رفتهاش را بازیابد و به وسیله شناخت خودش، مقصران اصلی بلایی که سرش آمده را شناسایی کرده و انتقام بگیرد. اما در این راه الکس از بروز دادن هیچ گونه خشونتی، اجتناب نمیکند. به بیان دیگر، پروتوتایپ، در نمایش هیچگونه خشونتی، ترس ندارد. تم کلی شهر که معمولاً با رنگی قرمز پوشیده شده، شرایط بحرانی شهر را نشان داده و حالتی خشن به بازی میدهد. اما عنصر اصلی خشونت در جای جای بازی، با رسیدن الکس تضمین میشود.
قدرتهای فرا انسانی این ضد قهرمان، در مبارزات شلوغ، هیجان انگیز و بسیار سریع بازی، رودخانهای از خون را در خیابانهای منهتن جاری میکند. الکس به کمک تیغه بزرگ روی دستش، دشمنان را تکه تکه کرده و با مشتهایش آنها را خرد میکند. همچنین او با فرستادن مقدار زیادی بافت زنده، میتواند نیزههایی تیز را در اطرافش و از دل زمین، به سمت دشمنان روانه کند. این قدرتها که با پیشرفت در بازی و دریافت امتیاز تکامل، مدام قوی تر و متنوع تر میشوند، مدام شکل و شمایل مبارزات را تغییر داده و الکس را تبدیل به موجودی وحشتاناک تر میکنند. سرعت زیاد گیم پلی، در کنار فنون بسیار و تواناییهایی که به خاطر سپردن تک تکشان کاری دشوار است، باعث میشود که مخاطب در هر مقطع از بازی، به فنونی خاص وابسته شده، بر آنها مسلط شده و به این ترتیب، گیم پلی دلخواه خودش را ایجاد کند. آزادی عمل در مبارزات، جایی جذاب تر میشود که بدانید الکس، علاوه بر قدرتهای فرا انسانیاش، میتواند از سلاحهایی که توسط سرباز ها روی زمین انداخته میشوند هم بهره ببرد.
اما برخلاف حملات نزدیک و نبردهای تن به تنی که همگی، بدون استثنا به نفع الکس تمام خواهند شد. سیستم نه چندان دقیق و جذاب تیراندازی، باعث میشود که بسیار سریع از شر سلاحتان خلاص شده و به مشتهایتان پناه ببرید و با فریادی بلند و حریف طلبانه به وسط رینگ خونین مبارزه برگردید. یکی از جذاب ترین مکانیک های بازی در حین مبارزات را میتوان پرشهای بلند الکس دانست. با یک پرش بلند و اجرای یک چندضرب دقیق در آسمان و سپس فرود امدن با مشتی گره کرده، علاوه بر تکه تکه کردن دشمن بخت برگشتهای که روی هوا از خجالتش درآمدید، میتوانید آسیبی محیطی و جدی را به دیگر دشمنان وارد کنید. این الگو در کنار بسیاری دیگر از مکانیکهای پروتوتایپ، عیناً از روی بازی قبلی استدیو سازنده، یعنی The Incredible Hulk: Ultimate Destruction برداشته شده و به این بازی منتقل شدهاند. به بیان ساده تر، بسیاری از تواناییهای الکس که بر روی قدرت بدنی متمرکز هستند، به طور مستقیم از بازی قبلی برداشت شدهاند. در حقیقت، الکس علاوه بر اینکه سرعتی سرسام آور را از فلش به ارث برده و توانایی تغییر جسمش را از رزیدنت اویل و ویروسهایش یاد گرفته، یک هالک درونی هم دارد که اتفاقاً حسابی به دردتان خواهد خورد. اما در مقابل بازی را به یک نسخه کپی شده از عنوان قبلی استدیو شبیه میکند.
اما مبارزات خشن، سریع و بسیار جذاب پروتوتایپ، همیشه نمیتوانند راضی کننده ظاهر شوند، یکی از بزرگترین مشکلات بازی، به دوربین و نحوه عملکرد آن در میان مبارزات باز میگردد. به علت شلوغی بیش از حد مبارزهها، دروبین معمولاً وقایع را از زاویهای دورتر از دیگر عناوین سوم شخص، دنبال میکند. اما همین کادر بزرگ و عریض، در زمانی که الکس در محیطهای کوچک قرار داشته باشد، حسابی اعصاب خردکن میشود. دوربین به راحتی دشمنان و الکس را گم کرده و در بین در و دیوار فرو میرود. به این واسطه، مبازره در محیطهای بسته وکوچک در پروتوتایپ تبدیل به جهنم میشود. یکی دیگر از مشکلات بازی، در عملکرد پیچیده چندضربها نهفته است. این عملکرد پیچیده باعث میشود که در بسیاری از مواقع، حتی الگوی چندضرب ها را به خاطر نیاورید و روند مبارزه از دستتان خارج شوند، به این چند ضربهای گیج کننده، کنترل سریع و کمی بیدقت الکس را هم اضافه کنید، این کنترل ضعیف در مبارزات چندان به چشم نمیآید، چرا که جهت حرکت دقیق و یا ظرافت خاصی در این مبارزات وجود ندارد، اما در مواقعی که قصد دارید وارد محلی کوچک شود و یا از روی یک مسیر باریک عبور کنید، حسابی خودنمایی خواهد کرد. همچنین سیستم قفل کردن الکس روی اهدافش، در اکثر مواقع اشتباه عمل کرده و به جای یک هیولای گنده که با سرعت به سمتتان یورش آورده، یک نیمکتِ بیآزار را به عنوان دشمن تشخیص میدهد.
با اضافه کردن خیل عظیم و تعداد زیاد دشمنان به قدرت بدنی بسیار زیاد و سرعت سرسام آور الکس، پرتکرار ترین صحنههای پروتوتایپ پیش چشمانتان تصویر خواهد شد. حمام خونی که پر شده از ستونهای فقرات کنده شده، دستهای جدا شده و سرهایی که روی آسفالت خیابان قل میخورند. و چه کسی است که در این حمام خون پر هرج و مرج نیاز به به دست اوردن سلامتی از دست رفتهاش را حس نکند. یکی از جالب ترین مکانیکهای بازی، توانایی مصرف کردن (Consume) انسان هاست. الکس مرسر، درست همانند یک موجود انگلی، میتواند از موجودات دیگر تغذیه کرده و سلامتی خودش را به دست بیاورد. نکته جذاب در مورد این قابلیت این است که با مصرف کردن هر فرد، الکس توانایی تغییر شکل دادن به او را کسب میکند و جرقه مخفی کاری در بازی زده میشود. به این ترتیب، بازی یکی دیگر از وجوهش را رو کرده و آزادی عمل بیشتری در اختیارتان میگذارد. تغییر شکل الکس باعث میشود که بتوانید بدون درگیری به کمپ های نظامی نفوذ کرده و اهدافتان را حذف کنید.
الکس همچنین به وسیله مصرف کردن اهدافش میتواند به خاطرات آنها و در نتیجه به تواناییهایشان دسترسی داشته باشد. به عنوان مثال، با مصرف کردن یک خلبان حرفهای، توانایی های الکس در کنترل کردن هلیکوپتر ها افزایش پیدا میکند. به علاوه اینکه الکس از این قابلیت دهشتناک برای یافتن خاطرات گمشده و از دست رفتهاش بهره میبرد. گره خوردن داستان بازی، با روند گیم پلی و استفاده الکس از قدرتهایی که شما هم توانایی بهره بردن از آنها را دارید، باعث میشود که این ضدقهرمانِ نه چندان پرحرف، شبیه به یکی از آن قهرمانهای بزن بهادر فیلمهای هلیوودی به نظر برسد و تا حد قابل قبولی شما را با خودش همراه کند. همچنین وجود خصومت شخصی و درونی الکس با دشمنانش در کنار هدف بزرگ تر او، که کمی دیرتر مورد توجه قرار میگیرد، باعث میشود که درجه همذات پنداری با الکس مرسر به حد قابل قبولی برای یک بازی اکشن تمام عیار، برسد.
به واسطه داستان پر ضد و خرد و قهرمانانه بازی، ماموریتهای اصلی معمولاً روندی بسیار خوب را دنبال میکنند. جهان آزاد و گسترده به شما اجازه میدهد که بازی را به صورت غیرخطی دنبال کنید. این مهم طراحی ماموریتهای اصلی را در مرکز توجه قرار میدهد. این ماموریتها معمولاً روندی ساده دارند، اما به علت مبارزات جذاب و تواناییهای متفاوت الکس، معمولاً متفاوت و زیبا هستند. سازندهها سعی کردهاند در طی این ماموریتها از اکثر تواناییهای الکس بهره ببرند و این موضوع، تنوع خوبی به بازی بخشیده. یکی از بهترین بخش های ماموریتهای اصلی قطعاً به غول آخرها و مبارزه کردن با آنها اختصاص دارد. در مقابل تمامی دشمنانی که در مقابل الکس شبیه به مگسهایی کوچک و ضعیف بخ نظر میرسند، این غول آخرها شما را خرد خواهند کرد و به عنوان تهدیدی جدی در بازی شناخته خواهند شد. مبارزه با این غولها استراتژیها و تکنیکهای خاصی را میطلبد که معمولاً با آزمون و خطا قابل دست یابی هستند. مبارزه با این موجودات بزرگ، قطعاً یکی از جذاب ترین بخش های بازی است که در بخش داستانی بازی، که خودش به طور تقریبی بیش از ۱۰ ساعت به طول میانجامد، گنجانده شدهاند. این مدت نسبتاً طولانی، در کنار فعالیتهای جانبی بسیار، تضمین کننده ساعات بسیاری سرگرمی از طرف پروتوتایپ هستند.
نقشه وسیع پروتوتایپ، پر شده از فعالیتهای جانبی بسیار که هر یک، بر بخشی از قدرتهای الکس تکیه زدهاند. به عنوان مثال یکی از جالب ترین فعالیتهای جانبی به مصرف کردن افرادی خاص در مدتی محدود اختصاص دارد. این چالش زیبا و دوست داشتنی، مجبورتان میکند با سرعتی بسیار مسافتهای طولانی را طی کرده و به هدف هایتان برسید. مصرف کردن هر یک از این اهداف تعیین شده، بخشی از خاطرات الکس را برگردانده و به درک دقیق تری از داستان و وقایع بازی میانجامد. این چالش که بیش از ۱۳۰ مورد است ، به سرعت تبدیل به یکی از جذاب ترین فعالیتهای جانبی بازی خواهد شد. این اهداف، معمولاً علاوه بر قطعه خاطراتی داستانی که لایهای تاریک از قصه بازی را نمایش میدهند، اطلاعاتی مهم از شهر را نیز دراختیارتان میگذارند. به عنوان مثال، بسیاری از سربازان با مصرف شدن، محل پایگاههای نظامی پرتعداد بازی را نمایش خواهند داد که تسخیر کردن آنها یکی از فعالیتهای جانبی جذاب است.
یکی از موضوعات مهمی که در رابطه با پروتوتایپ خودنمایی کرده و به عنوان یکی از تفاوت های اصلی این عنوان با دیگر بازیهای مشابه در نظر گرفته میشود، سطح بسیار بالای استفاده از خشونت در بازی است. خیابانهای منهتن پر شدهاند از مردمی که در میان مشکلات بسیار زیاد همچنان به زندگی خود ادامه میدهند و در میان مبارزات خشن و خونین شما با نیروهای نظامی و زامبیها گرفتار شدهاند. اکثر عناوین در چنین موقعیتی سعی میکنند تا از صدمه زدن شما به افراد غیرنظامی جلوگیری کنند، اما پروتوتایپ در نقطه مقابل، در مواقعی مجبورتان میکند که از این مردم بیگناه، برای پر کردن خط سلامتیان استفاده کنید. البته در مواقع بسیاری حقشان است، آخر ادم عاقل میرود توی خیابان و مبارزه یک موجود جهش یافته با ارتش را تماشا میکند؟
گذشته از شوخی، تم کلی و رنگ بندی بازی در میان مبارزات هم به این خشونت مهار نشده دامن زده و در کنار انیمیشنهای خشن بازی ظاهر میشود. پروتوتایپ درست همانند تصویر روی کاورش، یک بازی سرخ و خونین است که سعی دارد با رنگ بندی، خشونت حاکم بر محیط را افزایش دهد. در واقع بازی در مواقعی که درحال گشت و گذار هستید رنگ بندی معمولی و قابل قبولی دارد، اما به محض ورود به یک مبارزه، همه چیز به ناگه قرمز میشود. و این تم معمولاً قرمز، همانطور که حکم میکند، پس از مدتی خسته کننده شده و چشمانتان را آزار خواهد داد. درست است که ما از خشونت بیمثال بازی لذت میبریم و با مشتهایی به وزن چندین هزار تن، از آسمان بر سر مردم بیچاره نازل میشویم. اما دوست نداریم همین خشونت در مورد چشمهایمان روا داشته شود.
منطقه منهتن در پروتوتایپ، حداقل نسبت به دیگر عناوینی که داستانشان در این منطقه رخ میدهد، از طراحی بهتری برخوردار است (تا زمان عرضه). تیم سازنده با دقت بسیار، اکثر ساختمانها و مناطق مهم این منطقه را در مقیاسی کوچک تر بازساری کرده است. اما نکته مهم در رابطه با این محیط وسیع این است که در ابتدا، گیم پلی پرتنش و بسیار سریع پروتوتایپ، چندان اجازه دقت به محیط را به شما نمیدهد. چرا که معمولاً یا با سرعت بسیاری در حال تردد هستید و یا درگیر یک مبارزه خشن و طولانی. در ادامه این محیط به علت جزئیات بسیار کم و بافتهایی که گاهی غیرقابل قبول هستند، در صورت دقت کردن شما، کمی آزار دهنده میشوند. این موضوع باعث میشود که طراحی هنری و حتی فنی محیط بازی، در درجه بسیاری خوبی قرار نگیرد. اما در مقابل تعداد بسیار زیاد شخصیتهای غیرقابل بازی، مبارزات شلوغ و سریع با افکتهای زیبا و چشم نواز، در کنار طراحی عالی الکس مرسر، باعث میشود که بازی از نظر بصری عنوانی قابل قبول باشد.
اما این کیفیت بصری قابل قبول، با دقیق تر شدن به انیمیشنهای استفاده شده برای شخصیت الکس مرسر، به ناگاه غیرقابل تحمل میشود. تیم سازنده با زیرکی هرچه تمام تر، همانطور که بسیاری از تواناییهای الکس را از بازی قبلی خودشان، یعنی هالک شگفت انگیز کپی کرده بودند، در مورد بسیاری از انیمیشنهای الکس هم دست به همین اقدام زدهاند. این موضوع باعث میشود که پروتوتایپ، یک بازی که در نسل هفتم منتشر شده، از نظر کیفیت انیمیشنها در موارد بسیاری شبیه به یک بازی نسل ششمی عمل کند. همچنین اگر عنوان هالک شگفت انگیز را تجربه کرده باشید، دیدن انیمیشنهای یکسان، عدم امکان شنا کردن و بعضی تواناییهای کاملاً کپی برداری شده در هر دو بازی، باعث میشود که احساس کنید سازندگان به نوعی کلاه سرتان گذاشتهاند.
با همه این ها اما پروتوتایپ یک عنوان واقعاً نوآورانه است که با ساخت روند گیم پلی زیبا و سریعش، توانسته مخاطبان بسیاری را جذب کند. این عنوان با وجود مشکلاتی مثل دوربین ناهماهنگ، زمینه همیشگی قرمز و کنترلهایی که گاهی آزار دهنده میشوند، نتوانست آن طور که باید و شاید بدرخشد، اما همچنان میتوانیم آن را عنوانی سرگرم کننده و زیبا بنامیم که با داستان خوب و گیم پلی عالیش، میتواند برای ساعات بسیاری ما را مهمان منهتن ویروس زده کند.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
نظرات
بازی جالبی بود. ۱ و ۲ش رو تموم کردم. یه شایعه ای هم بود که ۳ش رو درحال ساخته ولی دیگه نمی دونم تا چه قدر درسته و ممکنه حتی تایید هم شده باشه و من خبرش رو ندیده باشه.
اسپم ببخشید واقعا مشکل دارم=
سلام
ببخشید دوستان کسی میدونه چطور میشه بتمن آرکام سیتی رو رو ویندوز ۸.۱ اجرا کرد؟
خود برنامه ضروری هست و نصب هست
بازی اجرا میشه بدون مشکل فقط این برنامه باید تو بازی اجرا بشه که بتونم پروفایل بسازم که بتونم سیوش کنم
باشه میزارمش سر ویندوز ۷ و xp امتحانی میکنم…..
اگه مشکل از کرک بود برم دوباره پک دیگه ای از بازی بگیرم؟
هر کاری میکنم اون برنامه ویندوز لایو کار نمیکنه که سیو بشه بازی
لطفا راهنمایی کنید خیلی ممنون
آیا کسی هست مرا یاری کند؟
فک کنم با نرم افزار xlive سیو میکنه . وقتی وارد بازی میشی home رو از روی کیبورد بزن . از پنجره باز شده دونبال متن آبی نوشته شده local بگرد . و یه آکنت لوکال بساز.
سلام دوست عزیز برای سیو بازی شما به game for wondows live نیاز دارین
که توی ویندوز های جدیدتر از سون نصب نمیشه یا درست کار نمیکنه ولی میتونیین از xliveless استفاده کنین که با یه سرچ ساده توی اینترنت گیر میاد (دوتا فایل dll که باید توی پوشه بازی کپی بشه_استفاده از xliveless باعث لود نشدن وپریدن سیو های قدیمیتون میشه و سیو تون خراب میشه)
خیلی ممنون پس باید xliveless استفاده کنم و اونو تو پوشه بازی کنم
بله xliveless شمارو از شر gfwl توی بازیای قدیمیتر راحت میکنه
فقط باید توی پوشه بازی کپی کنید
سلام این کارو کردم از یه سایت که همین کرک رو واسه GTA iv قرار داده بود گزاشتم تو فولدر اصلی هیچ تغییری نشد……بعدش گزاشتم تو فولدر original بعد ارور ordinal not found داد………
منم خیلی منتظر نسخه ۳بودم ولی فکر کنم ساختش کنسل شد که منو شدیدا ناراحت کرد…به نظرم میتونستن نسخه ۲ رو بسیار بهتر بسازن
ممنون اقای عبدالهی پور عالی بود
یادمه ۷ یا ۸ سال پیش که pc نسل هفتمی خریدم جزوه اون بازی هایی بود که خیلی لحظه شماری می کردم تا بازیش کنم وقتی بازیش کردم اوایل تا اواسط بازی برام جالب و سرگرم کننده بود اما بعد مدتی تکراری شد برام بخاطر هیچوقت سراغ نسخه دوم هم نرفتم
تشکر میکنم که مطالعه کردید، بله بازی تکیه زیادی به گیم پلی داره و اگر این بخش به اندازه کافی برای مخاطب کشش ایجاد نکنه، قطعاً تکراری میشه!
احتمالا این مطلب هم مثل splaton حذف میشه 🙁
آقای عبداللهی پور خدا خیرتون بده واقعا 😀 یعنی از دو ماه پیش دنبال نقد این بازی میگشتم آخرشم یه نقد رنگ و رو رفته که عکساش باز نمیشد توی گیمفا پیدا کردم که یکمی هم کوتاه بود. الانم اصلا نقدو نخوندم فقط اول خواستم تشکر کنم که بلاخره این بازی هم تو بخش روزی روزگاری اومد و شکر خدا میشه یه نقد عالی به قلم شما خوند من که میرم لذت ببرم ولی تا جایی که میدونم این بازی از اون گیم پلیای باحال داره بازم دستتون درد نکنه 😀
خب خوندم و همونطور که انتظار داشتم دلمو برد میرم واسه پی سی دانلودش میکنم ۹ گیگ باشه فکر کنم بازم ممنون بابت نقد (ولی خودمونیم از زامبیا و نظامیا اثر چندانی نبود توی نقد فقط مردم عادی رو از وسط نصف کرده بودید 😀 :heart: )
خیلی متشکرم که مطالعه کردید، بله اشاره کردن زیاد به مردم عالی بخاطر پررنگ کردن خشونت در بازی بوده!
ضمن اینکه، این مردم عادی بخت برگشته و بلاهایی که میشه سرشون آورد یکی از باحال ترین سرگرمی هاست در پروتوتایپ! 😀
خیلی متشکرم، لطف دارین!
امیدوارم نقد مفید باشه و لذت ببرید!
این بازی خارق العاده بود . امیدوارم زود نسخه ۳ رو بسازن
بازی فوق العاده جذابی بود و هیچ حد و مرزی نداشت
تو بازی تقریبا هر کاری می تونستی بکنی و این برای گیمر خیلی جذابه
راه رفتن روی ساختمان ها ، پرش از ارتفاع زیاد ، پرواز کردن ، تغییر شکل ، نابودی هر وسیله ای و …
امکان نداشت گیمپلی بازی رو ببینی و دلت نخواد تجربش کنی
عالی بود عالی …
مرسی از مقاله
نسخه ۱ این بازی عالیییییییی بود
ولی ۲ بیخود و تکراری
صد در صد چون در نسخه ۲ کلا شخصیت بازی رو عوض کردند.
سلام
نسخه دوم خیلی جالب بود داستان بازی واقعا فوقالعاده هست این که تو نسخه دوم دشمن الکس میشی واقعا جذابه شاید اولش بدتون بیاد که چرا اینطوری شد چرا الکس به اون خفنی رو ول کردن ولی اگر از ماجرای بازی و اتفاقاتش سر در بیارید خیلی جالب میشه فقط باید رو گرافیک بیش تمرکز می کردن از نظر جزئیات نسخه اول عملکرد بهتری داشته!!!عوضش تو نسخه دوم شاهد افکت های تازه و پررنگ تری هستیم
یه دی ال سی هم داشت می تونستی تو نسخه دوم تمام قدرت های الکس رو داشته باشی و تبدیل به الکس بشی! خیلی لذت بخش بود
خیلی متشکرم که مطالعه کردی، این نسخه پر از نوآوری بود، ولی نسخه دوم به طور مشخصی فقط هد تجاری داشت!
من بعد از چند ساعت تجربه مبارزات پر اقراق و انتزاعی این بازی دیگه رقبتی برای ادامه آن نداشتم…….
البته در بعضی مراحل پیچش داستانی خوبی داره اما کلا به بیراهه رفته…
داستان کلیتی است برای یک بازی اکشن ادونچر بزن بترکون . با کلی پتانسیل به باد رفته. NPC ها و شخصیت های جانبی حرفی برای گفتن ندارند و…
از بازی زیبا تر نقد بازی بود….
یکی از سرگرمیام این بود که ادما و زامبی ها رو میرفتم میبردم بالا ترین نقطه ساختتمون ها بعد میگرفتم با مغز میکوبیدمشون به زمین :laugh: 😀 :laugh: 😐
از بهترین بازی هایی بود که انجام دادم
سیستم دوربین تو نسخه اول که مشکلی نداشت من چند بار بازی رو تموم کردم و هیچ مشکلی ندیدم هنوزم دارمش
ولی تو نسخه دوم دوربینش خیلی اذیت می کرد به طوری که نمی تونستی دقیق همونجا که می خوای بپری اما بعد یه مدت عادت می کردی
داستانشم خیلی برام جالب بود همیشه یه همچین بازی می خواستم که خدا رو شکر بهش رسیدم
۱۰/۱۰
قدرتو ادم تو این بازی حس میکنه
حیف که بعد یه مدتی بازیش تکراری میشه و دیگه اصلا نمیشه بازی کرد
نقد عالی بود اقا میثم . خسته نباشید
والا من یکی از سرگرمیام تو نسخه دومش این بود که میپریدم بعد با یه حرکت بروس لیانه رو مردم میفتادم و اسکی مرفتم بعد شوتشون میکردم 😐 :laugh: :rotfl:
تنها بازی pc ک شبیه ب نسخه فوق محشر infamous کار شده هست خیلی حیف شد ک نسخه سومی براش نیومد
نقد مثل همیشه در سطح بالایی بود :yes:
ولی بنظرم باید عنوان خشونت ایکستریم می بود نه خشونت رادینکال چونکه رادیکال یعنی ریشه و ایکستریم یعنی پیش از حد.
نتونستم تمومش کنم دیگه وسطاش که رسیدم ادامه ندادم به خاطر اینکه از گیم پلی تکراری متنفرم از این همه قابلیت شخصیت اصلی تقریبا هیچ استفاده ی خاصی نشد
بازی خیلی خوبی بود؛ کلی تقلید از بازی های دیگه شدن این! کیفیت بافت ها خیلی ضعیف بود ولی وقتی گیم پلی عالی بازی با یه داستان تقریباً قابل قبول و سرعت بالا یه خاطره ی خوب رو من یکی گذاشت.
من اسم کاربری م رو از Alex Mercer شروع کردم
من خودم بهش ۷٫۵ از ده میدم
یکی از بهترین تجربه های زندگیم!!!! شمام با دیدن اینفیمس و سانست اوردرایو یاد پروتوتایپ افتادین؟
عاشق بازی های این سبکم
این بازی رو من روی پی سی (خدابیامرز) بازی کردم یادش بخیر.اوایل بازی هیجان انگیز بود بعدش ولی گرفتار تکرار میشد و خسته کننده.مانند بازی اینفیموس
ممنون اقای عبدالهی پور بابت نقد
در کل سبکش جدید و جالب بود و اینکه شخصیتش هم شماره ۱ و هم ۲ در نوع خودشون جذاب بودن
این بازی هم جز خاطرات ما بود یادش بخیر ک با پسرخاله هام میشستیم پای این بازی ابن روزگار چقدر سریع میگذره واقعا بچگی دوران قشنگی بود
نقد خیلی خوبی بود و بجا . امیدوارم نسخه ۳ رو هم بسازن
بازی یکش بخاطر اینکه جدید بود خیلی خوب بود ولی در قسمت ۲ وقتی نیمی از بازی رو میرفتی دیگه اشباه میشدی
سلام دوستان
من یه مشکلی دارم گفتم شاید کسی بتونه کمکم بکنه
من یه سیستم قوی دارم بازی ها رو آلترا میزارم بدون هیچ افت فریمی
ولی همش احساس میکنم گرافیک بازی خرابه
۱٫مثلا یه هاله ی سیاه از پشت اجسام در میاد وقتی دوربینو روشون تکون میدم (این خیلی بده)
۲٫یا موهای کاراکتر ها همیشه خرابه حتی با اینکه گرافیک رو آخرین ….
و اینکه اینا همش دارن میرن رو اعصاب من
درایورم آپدیته و تو کنترل پنل انویدیا هم تنظیمات رو روی quality گزاشتم
تو بازی آخری که کردم و این مشکلاتو توشون دیدم
رزیدت ۷
کوانتوم بریک
ممنون میشم اگه کمک کنید
گرافیک asus gtx1070 oc
شما ی اسکرین شات بگیر از این مشکلاتت ببینیم واقعا مشکل داره یا شما حساس شدی
هر چند این بازی رو تجربه کردم ولی لذت بخش نبود.
اکتیوزن جان بابات نسخه ی ۳ رو معرفی کن 😥