دنیای حشرات با قوانین سولز! | نقد و بررسی بازی Hollow Knight
در سال ۲۰۰۹ بازی سازی جوان به نام هیدتاکا میازاکی اثری با نام Demon’s Souls وارد بازار بازی های رایانه ای کرد. اثری که به دشواری بیش از حد و طاقت فرسایش معروف بود اما در لایه های زیرین خود چیزی فراتر از دشواری داشت. این بازی ابتدا در ژاپن منتشر شد و سازندگان آن هیچ گونه نقشه ای برای انتشار آن در بازار های غربی نداشتند. اما شرکت Atlus با دیدن واکنش های مثبت طرفداران تصمیم گرفت این ریسک را بپذیرد و با مسئولیت خود بازی را در آمریکای شمالی و سپس در دیگر مناطق جهان عرضه کند. با عرضه ی این بازی در سطح جهانی چیزی در اعماق وجود گیمر ها بیدار شد. چیزی که فهمدیدند سال ها پیش آن را گم کرده بودند. عنصری به نام “چالش جدی” که سال ها بود دیگر در بازی های رایانه ای رنگ باخته بود. اکنون از خانواده ای که Demon’s Souls پدرش بود چهار فرزند دیگر نیز متولد شده. خانواده ای که توانستند دنیای بازی های ویدئویی را برای همیشه عوض کنند و تاثیراتی گسترده بر روی آن داشته باشند. با این که سال ها می گذرد اما تاثیرات سری سولز را در بازی های بسیار زیادی می توان دید. بازی هایی که تعدادشان روز به روز در حال افزایش است. Hollow Knight نیز یکی از همین بازی ها است که در میان ده ها بازی دیگر سعی کرده با الگو گرفتن از آثار ناب میازاکی این مسیر را ادامه دهد.
شوالیه ای از تبار سوسک ها!
بازی ماجرای حشره ای کوچک به نام Hollow Knight را تعریف می کند. حشره ای که در ظاهر بسیار ریزه میزه و ناتوان بنظر می سرد اما در واقعیت قدرت زیادی دارد. او که از گذشته اش تقریبا چیزی نمی دانیم در سفر هایش به شهری کوچک و دور افتاده می رسد. شهری که اکنون به جز ویرانه ای چیزی از آن باقی نمانده. (کم کم دارد آشنا می شود نه؟!) هالو نایت در دهکده چرخی می زند و اندکی آن جا را بررسی می کند. اما جز پیرمردی که در آن میان ایستاده اثری از زندگی نمی یابد. او باید در ادامه به راز این شهر پی ببرد و کاری کند تا مجددا رونق و زندگی در آن جریان پیدا کند.
هالو نایت در روایت داستان و نحوه ی شخصیت پردازی مستقیما آثار میازاکی بزرگ یعنی دارک سوز و بلاد بورن را مقابل خود قرار داده است. هر شخصیت داستانی دارد و آن را در طی دیالوگ هایی که بر زبان می آورد، نقل می کند. برخی از شخصیت ها را فقط در یک مکان خواهید دید. برخی دیگر را نیز می توان در اماکن و لوکیشن های متفاوت دید و داستانشان را دنبال کرد. داستان بازی از طریق نوشته های موجود بر روی دیوار ها، دیالوگ های کارکتر ها و مشاهدات و اتفاقات مختلفی که در روند بازی رخ می دهند، روایت خواهد شد. این درست همان شیوه ای است که میازاکی برای تعریف کردن قصه های خود به کار می برد. البته در هیچ کدام از این موارد بازی عمق دارک سولز را پیدا نمی کند و مقایسه ی با آن ها صرفا در حکم طرح مثال هایی است تا منظور نگارنده را بهتر متوجه شوید. از نظر داستانی و روایی می توان گفت هالو نایت در جایگاه قابل قبولی قرار دارد. البته تمرکز بازی بر روی روایت نیست و آنقدر ها هم در این زمینه عمق ندارد اما به خاطر انتخاب سبکی دوست داشتنی برای داستان گویی می تواند انتظاراتتان از این بخش را به قدر کافی برآورده سازد.
هالو نایت و ساختار متروید وانیا
Hollow Knight در سبک متروید وانیا ساخته شده است. آثاری که در این ژانر ساخته می شوند در پیروی از بازی های بزرگی چون سری های متروید و کسلوانیا، گیم پلی و دنیای خود را طوری خلق می کنند که بازیباز ناچار باشد مدام به گوشه به گوشه ی دنیای بازی سر بزند. این ویژگی امروزه در آثار دو بعدی رواج بیشتری پیدا کرده اما هنوز هم می توان در آثار سه بعدی نیز نمونه هایی از آن را پیدا کرد. هالو نایت یک اثر مترویدوانیا است. محیط این بازی که در جهات X و Y امتداد یافته و لوکشین های مختلف و متنوعی آن طوری راحی شده اند که برای دسترسی به سایر المان هایی که در آن ها قرار گرفته شما باید از قابلیت خاصی استفاده کنید. مثلا برای عبور از سد نوعی سوسک جنگنجو (!) باید از قابلیت Vengful Spirit استفاده کنید. قابلیتی که به شما اجازه می دهد بخشی از Soul هایی که جمعاوری نموده اید را به صورتی گلوله ای سریع و مرگبار به سمت دشمنانتان پرتاب کنید. این سوسک مجهز به پوستی سخت و زره مانند است که در صورتی که بخواهید به صورت معمولی به او صدمه بزنید آن را به دور خود گرفته و در برابر ضربات ایمن می شود. با استفاده از این قابلیت می توان او را غافلگیر کرد و از سدش عبور کرد. مسئله اینجاست که سازندگان کاری کرده اند که شما ابتدا پیش از این که چنین قابلیتی را بدست بیاورید با این سوسک مواجه شوید. در این صورت پس از این که خود را در مقابل او ناتوان یافتید، ناچارید محل را ترک کرده و بازی را ادامه دهید تا این که به قابلیت مذکور برسید. در این صورت مسیری که طی کرده اید را باز می گردید تا با گذشتن از سد آن سوسک، به مراحل جدیدی دست یابید. این مثالی بود برای این که بیان کنیم طراحی مراحل بازی به چه صورتی انجام گرفته. سر تا سر مراحل بازی مملو است از این دست موارد و شما تقریبا بعد از کسب هر قابلیت جدیدی باید مسیر های رفته را باز گردید تا بتوانید با به کارگرفتن آن ها چیز های تازه ای کشف کنید. محیط بازی بهیچ وجه حالتی خطی ندارد و به شکلی طراحی شده که جای جای آن به یکدیگر راه دارند همانند بازی های استاد میازاکی می توانید با کشف کردن میان بر ها و مسیر های مخفی رفت و آمد در این دنیا را برای خودتان راحت تر کنید. حتی به سبک بازی های سری سولز در این بازی می توان میان بر هایی را برای رسیدن به اتاق باس ها نیز فعال کرد. میان بر هایی که مسیرتان برای رسیدن به باس های بازی را کوتاه تر می کنند و کاری می کنند تا مرگ های پر تعدادتان کمتر ذجرتان بدهند. البته این میان بر ها به هیچ وجه آن هوشمندی و نبوغی را که در دارک سولز شاهد بودیم، در خود ندارند و حتی تنوع آن ها نیز به آن صورت نیست اما به هر حال می توان خوشحال بود که بازی های دیگر نیز این گونه از دارک سولز و استاندارد هایی که خلق کرد پیروی می کنند و سطح کیفی خود را ارتقا می بخشند.
زمانی که بنفایر به نیمکت تبدیل می شود
سری دارک سولز چیز های زیادی را وارد صنعت ویدئو گیم کرد و توانست میراثی گران بها را برای تمامی بازی های بعد از خود بر جای بگذارد. و هم اکنون نیز می توانیم اثرات آن را بر روی بسیاری از بازی ها مشاهده کنیم. بازی های ریز و درشتی که هر یک در زمینه ای از دارک سولز الگو گرفته اند و حتی برخی نیز کلیت منطق گیم پلی خود را مدیون این عنوان هستند و در همه ی زمینه ها اثر میازاکی را سر مشق و الگوی خود قرار داده اند. یکی از دلچسب ترین و محبوب ترین ویژگی هایی که دارک سولز به دنیای گیم معرفی کرد بنفایر ها بودند که اکنون آنچنان برای گیمر ها محبوب اند که سر آن ها قسم می خورند! تیم سازنده ی بازی Hollow Knight که بی شک هسته ی کلی گیم پلی اش را از سری دارک سولز قرض گرفته تصمیم گرفته اند تا این ویژگی را در بازی شان پیاده کنند اما برای این که کمی ظواهر کار را عوض کنند و از زیر سایه ی تقلید صرف بیرون بروند (که البته ناتوان بوده اند و این ایراد نیز به آن ها وارد است،) بنفایر های محبوب سری سولز را به چیزی دیگر تبدیل کرده اند. وسیله ای که شکل و شمایل متفاوتی یافته و اما در اصل همان کاری را می کند که بنفایر های دارک سولز می کنند. این وسیله “نیمکت” نام دارد! نیمکت ها در Hollow Knight نقش همان چک پوینت ها را دارند. شما می توانید آن ها را که در سر تا سر نقشه ی بازی با فاصله ای نسبتا منظم پراکنده شده اند پیدا کنید و با نشستن روی آن ها (در واقع Lit کردنشان!) فعالشان کنید. هنگامی که بر روی یک نیمکت بنشینید چک پوینت مربوط به آن منطقه را فعال کرده اید و همینطور نقشه ی شما نیز از آن ناحیه آپدیت خواهد شد. دفعه ی بعد اگر کشته شدید کارکتر شما خود به خود از همین مکان Spawn خواهد شد. با نشستن و استراحت کردن در نیمکت ها می تواند سلامتی کارکترتان را بازیابی کنید. درست همانند بنفایر ها در دارک سولز. اما تفاوتی که میان آن ها هست اینجاست که در دارک سولز با استراحت در بنفایر فلاسک های بازیابی سلامتی تان هم بار دیگر شارژ می شدند اما در این بازی دیگر از شارژ شدن Soul Fragment خبری نیست. حال این Soul Fragment دقیقا چیست؟
گوی ارواح
سیستم مرگ و بازیابی زحمات کشیده شده توسط بازیباز نیز مستقیما از سری سولز به این بازی سرایت کرده. البته سازندگان در این مورد اندکی زحمت کشیده اند و تغییراتی در آن بوجود آورده اند. بازیبازان در هالو نایت از سیستم سلامتی گسسته استفاده کرده اند و در حالی که در بازی های دیگری مانند دارک سولز شاهد سیستم سلامتی پیوسته هستیم. منظورمان از پیسته و گسسته این است که در دارک سولز شما با یک نوار طرف بودید که هر صدمه مقداری از آن را کسر می کرد اما اینجا شما یا تعداد مشخصی آیتم قلب وار طرفید که در صورت دریافت ضربه یکی از آن ها را از دست خواهید داد و فرقی نمی کند این صدمه چقدر قوی یا چقدر ضعیف و جزئی باشد. اگر تمامی به اصطلاح «قلب» ها را از دست بدهید، خواهید مرد. مرگ در این بازی چندین تاثیر مختلف بر روی شخصیتتان خواهد گذاشت. نخست این که تمامی سکه هایی (یا هر اسمی که بازی روی آن ها گذاشته. ما می گوییم سکه!) که جمعاوری کرده اید را از دست خواهید داد. این سکه ها در واقع واحد پول بازی هستند و نقش همان Soul را در بازی های دارک سولز دارند. با این سکه ها می توانید آیتم هایی را که لازم دارید از فروشندگان درون بازی بخرید. همینطور می شود با آن ها برخی مکانیزم هایی را نیز که در سرتا سر بازی پراکنده اند و با پرداخت پول فعال می شوند را فعال کنید. در هنگام مرگ هر چه از این سکه ها جمع کرده اید را از دست خواهید داد. دیگر تاثیر مرگ آن است که Souls Fragment شما نیز خواهد شکست. Soul Fragment گویی شیشه ای است که در HUD بازی آن را مشاهده می کنید. زمانی که شما دشمنی را بکشید یا مثلا به باسی ضربه ای بزنید مقداری Soul کسب خواهید کرد. (با احترام به Souls!) این سول ها و یا روح هایی که کسب می کنید به صورت مایعی سفید رنگ وارد گوی Soul Fragment شما خواهند شد. تا جایی که Soul Fragment پر شده و به شکل یک گوی کاملا سفید در می آید. شما می توانید مایع درون Soul Fragment را برای انجام کار های مختلفی استفاده کنید. برای مثال یکی از موارد استفاده ی آن باز گرداندن قلب ها و سلامتی از دست رفته است. این مورد نیز تا حدی شبیه دارک سولز کار شده به طوری که با مصرف مقدار مشخصی از مایع درون SF می توانید یک قلب را بازیابی کنید. این مایع استفاده های دیگری نیز برایتان دارد. مثلا برای استفاده از برخی توانایی هایی که بعدا به شما داده خواهد شد ناچارید از آن استفاده کنید. حال اگر بمیرید این گوی شکسته خواهد شد و شما نیز به آخرین نیمکتی که در آن استراحت کرده اید منتقل خواهید شد. زمانی که Soul Fragment شکسته می شود قسمتی از آن دیگر برایتان فعال نیست و همچون لیوانی که بخش بالای آن شکسته باشد گنجایش آن دیگر مثل قبل نیست و مقدار سول کمتری درون آن جای می گیرد. این ویژگی نیز بی شباهت به مکانیک کم شدن سلامتی در دارک سولز ۲ نیست. برای این که Soul Fragment را مجددا تعمیر کنید باید تکه هایی از آن را از فروشندگان خریداری کنید. البته این به شرطی است که آن تکه را کاملا از دست بدهید. در هنگام مرگ درست همانند دارک سولز کبیر شانسی برایتان مهیا است تا نتیجه ی همه ی زحماتتان را مجددا بدست آورید و کاری کنید هیچ زیانی از مرگ نبینید. اگر بتوانید مجددا به همان مکانی باز گردید که پیشتر در آن مرده بودید می توانید همه چیز را به حالت اولش باز گردانید. البته در این بازی همچون دارک سولز شاهد یک مکان نورانی و سبز رنگ نیستیم که ارواحتان در آن مکان گیر کرده باشند بلکه این روح ها در Hollow Knight به شکل یک دشمن سیاه رنگ روح مانند در می آیند و باید برای گرفتن سکه هایتان با او مبارزه کنید و شکستش بدهید. البته جای نگرانی نیست. این موجود را می توانید به آسانی شکست دهید. پس Hollow Knight برای چیزی که دارک سولز نیز به رایگان در اختیار شما قرار می داد، از شما کار می کشد! اما هنوز تمام نشده. هنوز هم هستند چیز های عموما رایگانی که که هالو نایت بابتشان از بازیباز انتظاراتی دارد.
سوسک های نقشه کش
هالو نایت در ابتدا با پیروی از دارک سولز هیچ گونه نقشه ای را در اختیار بازیباز قرار نمی دهد. البته آن ها می دانسته اند اگر دارک سولز نقشه ای ندارد دلیلش چیست و چرا بازی ای مانند دارک سولز می تواند نقشه نداشته باشد و دیگر نقش آفرینی ها نمی توانند. به همین دلیل پس از مدتی نقشه ای را در اختیارتان قرار خواهد داد. موضوع جالب در این مورد آن است که همه ی چیز هایی که در بازی های هم سبک و هم رده ی این بازی به رایگان و بدون هیچ گونه منتی در اختیار بازیباز قرار داده می شوند، در این بازی بها دارند و بازیبازان باید بابت آن ها یا پول (همان پول داخل بازی. همان سکه) بپردازند و یا فعالیت های گوناگون انجام دهند. شما ابتدای بازی و هنگامی که به هر مطقه ی جدیدی وارد می شوید، ابتدا باید دنبال سوسک نقشه کش بگردید. اگر توانستید این سوسک را پیدا کنید تازه می توانید از او نقشه بخرید. برای خرید نقشه باید مقداری سکه پرداخت کنید و زمانی که نقشه را خردیدی و گمان کردید «دیگر بد بختی تمام شد و حالا همه جای نقشه را عین آدم می گردم،» همه چیز ناگهان به هم می ریزد. در این نقشه هیچ گونه علامتی وجود ندارد که نشان دهد شما در کجا قرار دارید! چیزی که اصولا نقشه را نقشه می کند در این نقشه دیده نمی شود. دیر یا زود می فهمید که برای ظاهر شدن این نشان نیز باید سکه بپردازید و آن را از یکی از فروشندگان بخرید. (که این فروشنده نیز کاملا اتفاقی همسر همان سوسک نقشه کش است!) حال این که چرا باید بابت هر چیز ریز و درشتی در این بازی هزینه پرداخت کرد برای ما روشن نیست. چیز هایی که در بازی های دیگر با احترام و منت به بازیباز اهداء می شد هم اکنون از وی سلب شده و باید برای بدست آوردن آن ها کار کند. دیگر ویژگی های نقشه نیز خریدنی هستند. نشان هایی که بنفایر ها را… ببخشید، نیمکت ها را نشان می دهند و حشرات و NPC ها را علامت گذاری می کنند و سایر موارد… همگی بها دارند و هیچ یک رایگان به شما داده نمی شود. نمی توان گفت این ویژگی چیز بدی است و یا آنقدر روی اعصاب است که تجربه ی بازی را خراب کرده و یا بر روی آن تاثیر گذار باشد اما صرفا چنین چیزی برای من تازه و عجیب است.
سیستم تراول
در Hollow Knight شاهد وجود یک سیستم تراول نیز هستیم. همانطور که پیشتر گفتیم محیط های بازی بزرگ اند و این نیاز به شدت حس می شود که قابلیتی وجود داشته باشد که بتوان با آن به سرعت از محیطی به محیط دیگر جابجا شد. در این بازی چنین قابلیتی وجود دارد. البته این ویژگی به گستردگی و پیچیدگی سیستم بنفایر های دارک سولز نیست اما با سادگی اش می تواند تاثیرات بسیار خوبی بر گیم پلی بازی گذاشته و بازیباز را دلگرم کند. در این بازی در طول محیط ها می توانید ایستگاه هایی را پیدا کنید. ایستگاه هایی که معمولا در سر در خود یک زنگ دارند و به یک درب بزرگ ختم می شوند. با به صدا در آوردن این زنگ شما یک سوسک عظیم الجثه را احضار می کنید. سوسک ترسناک و عظیم الجثه ای که در مقایسه با دیگر سوسک های ترسناک و غول پیکر درون بازی با شما کاری ندارد و نمی خواهد کله تان را جدا کند. او صرفا نقش یک راننده تاکسی را دارد و شما می توانید با پریدن بر پشت او مسافت های بسیار طولانی را در چند ثانیه طی کنید. البته باید گفت از سوسک سواری دو بعدی خبری نیست و این سوسک صرفا بین نقاط مشخصی جابجایتان می کند. درست مثل یک مکانیک فست تراول استاندارد و معمولی.
ساختار کلی مراحل
در Hollow Knight مراحل با تنوع خوبی طراحی شده اند و ویژگی های بسیار زیادی دست به دست هم داده اند تا تجربه تان از این بازی خسته کننده و یکدست نباشد و مدام بتوانید چیز های تازه ببینید و البته از لذت پیشرفت کردن نیز بهره مند باشید. نخستین چیزی که در طول مراحل با آن روبرو می شوید موانع پلتفرمرینگ هستند. سکو بازی در هالو نایت لذت فراوانی دارد. این لذت را مدیون چندین عامل هستیم. نخست این که پلتفرم ها و نحوه ی قرار دادنشان در طول مراحل با ظرافت فراوانی انجام شده. به طوری که کاملا برای یک بازی پلتفرمر مناسب هستند و دیگر این که پرش ها و سیستم تبعیت از جاذبه ی انجین بازی آنچنان خوب با یکدیگر ست شده اند که احساس بسیار خوبی را به بازیباز انتقال می دهند. به همه ی این ها کنترل خوب پلیر در جهات مختلف را نیز اضافه کنید تا هالو نایت از همه لحاظ یک سکو بازی بی نقص باشد. این سکو بازی در طول مراحل با مبارزات نیز ترکیب می شود که می تواند نتایج بسیار لذت بخشی بدهد. همچنین نقش آن در اکسپلور کردن محیط ها و گشت و گذار نیز اساسی بوده و به کشف کردن موارد جدید و مکان های تازه منجر می شود. درست همان چیزی که یک بازی سکو بازی باید باشد.
دیگر موردی که به آن بر می خورید دشمنان هستند. همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم هالو نایت عنوانی است که بدون شک پیرو راه بازی های بزرگی چون سری دارک سولز است. این بازی علاوه بر هسته ی اصلی گیم پلی و مکانیک های ریز و درشت، از سختی و دشواری این سری نیز الگو گرفته و مراحل خود را سخت و چالش بر انگیز طراحی کرده است. سیستم مبارزات دو بعدی بازی از مکانیک های ساده ی هک و اسلش تشکیل شده است که بیش از حد ساده است اما با پیشرفت در بازی اندکی عمق پیدا می کند. بازی همچون سایر هک و اسلش های دو بعدی از سیستم حمله و جای خالی استفاده می کند. سازندگان به جای استفاده از نوار های مختلف و استامینا و مانا و… صرفا به قرار دادن محدودیتی خاص برای ضربه زدن بسنده کرده اند. بازیباز می توان با سرعت ثابت و مشخصی ضربه بزند. این که چه موقع از ضربات خود استفاده کند دست خود او است اما باید آن را طوری مدیریت کند که به موقع وارد شود. اگر ضربه بیش از حد زود وارد شود دیگر نمی توان تا زمانی مشخص ضربه ای وارد کرد. به همین خاطر ممکن است هدف دشمنان قرار بگیرید. و اگر ضربه بیش از حد دیر وارد شود نیز خودتان می دانید. این سیستم با قابلیت های مختلف نظیر پریدن و Dash کردن به اطراف کامل تر می شود اما با هم نمی توان گفت پیچیدگی پیدا می کند. درباره ی این بازی باید بگویم که واقعا حیف است که سازندگان از این پتانسیل ها استفاده نکرده اند. بازی ای با چنین فضایی که همه چیزش را از دارک سولز الهام گرفته می توانست در مبارزاتش بسیار پیچیده تر و چالش بر انگیز تر باشد. اما نمی توان بر سازندگان نیز خرده گرفت. هر چه باشد آن ها نیز یک تیم مستقل و کوچک اند و نباید انتظار بیش از حد از آنان داشت.
دشمنان در بازی پر تعداد و متنوع اند و چینش آن ها نیز به خوبی انجام شده. آن ها در هنگام مرگ هم به شما مقداری سکه خواهند داد و هم مقداری روح. مشکل کوچکی که اینجا وجود دارد این است که روح به صورت خودکار جذب بدن بازیباز می شود و دیگر لازم نیست آن را جمعاوری کنید اما سکه هایی که بر روی زمین می ریزد از قوانین جاذبه پیروی می کنند و ممکن است در هر جایی بیفتند. در بسیاری مواقع پیش می آید که دشمن مورد نظرتان را می کشید اما سکه هایی که از کشتن او حاصل می شود درون تیغ ها می افتد و یا به پلفترم های بسیار پایینی می رود که وقتی برای رفتن به سراغشان ندارید. چه می شد اگر این سکه ها نیز در هنگام مرگ دشمنان جذب بازیباز می شدند؟ این گونه صرفا وقت بازیباز و زحمتش به هدر می رود.
هالو نایت همیشه شما را به فارم کردن دشمنان تشویق می کند. در این بازی نه تنها دشمنان بسیار زیادی وجود دارند بلکه همگی آن ها نیز با جابجا شدنتان در محیط ها مجددا زنده خواهند شد تا هر بار آن ها را بکشید و امتیازشان را بدست آورید. دشمنان معمولی و مینی باس ها همگی زنده خواهند شد و می توانید مخصوصا از کشتن چندین باره ی مینی باس ها، مقادیر بسیار زیادی سکه را به جیب بزنید.
بازی همچنین تعداد زیادی باس را درون خود جای داده. باس فایت های بازی با این که بهیچ وجه با دارک سولز و دیگر آثار مشابه آن قابل قیاس نیستند اما باز هم می توان لذت بسیاری از این مبارزات برد. بازی در این حالت وارد موسیقی ای حماسی می شود. سپس درب ها قفل شده و جناب باس در سر جای خود حاظر می شوند. نبرد هایی سخت و طاقت فرسا که هم هیجان بسیار زیادی دارند و هم به مقدار زیادی تمرکز، سرعت عمل و البته تفکر نیازمند اند. بازی در این زمینه عملکردی عالی دارد و هر یک از باس هایش را طوری طراحی کرده که تا مدت ها در ذهنتان می مانند. عملکرد این تیم کوچک شاید در این زمینه باید سرمشق تیم های بزرگتر نیز قرار بگیرد.
قدرت های ویژه
سیستم توانایی های بازی دو بخش دارد که بخش اول مربوط می شود به توانایی هایی که خود بازیباز می تواند آن ها را بدست آورد و بخش دوم توانایی هایی هستند که بدون دخالت بازیباز به صورت خودکار در طول مراحل به وی داده می شوند. در بازی سیستمی شبیه به بازی های Dishonored و بسیاری از بازی های نقش آفرینی موجود در بازار وجود دارد که در طی آن با بدست آوردن آیتم هایی خاص (Rune ها) و به کار بردنشان بر روی کارکترتان به او قدرت های ویژه ببخشید. هر یک از این آیتم ها که می توان آن ها را از فروشندگان خرید و یا در محیط های بازی پیدا کرد یک قدرت ویژه دارند. قدرت ویژه ای که می تواند در هر زمینه ای باشد. شخصیت شما نیز تعدادی اسلات خالی برای به کار گیری آن ها دارد. شما می توانید هر یک از آنان را در مواقعی که لازم دارید بر روی شخصیتتان اعمال کنید و از قدرت آن بهره مند شوید. این مورد اندکی استراتژی را نیز به بازی تزریق کرده است. شما باید با توجه به موقعیت و مرحله ای که در آن قرار دارید و با توجه به امکانات، آیتم های مناسب را برای خود انتخاب کنید. درست همانند زمانی که در دارک سولز برای رفتن به ملاقات یک باس باید تلاش کنید تا بهترین ترکیبتان از زره، لباس و آیتم ها را داشته باشید.
دیگر بخش آپگرید ها نیز مربوط به آپگرید هایی می شوند که در طول مراحل به شما داده می شوند. شما در واقع هیچ نقشی در بدست آوردن آن ها ندارید و نمی توانید یکی را زود تر و دیگری را دیر تر به دست آورید. همین که در جریان بازی پیشروی کنید و مراحل را از پیش رو بردارید به طور خودکار با آن ها روبرو می شوید. این آپگرید ها هر کدام یک قابلیت جدید را به شخصیت اصلی تان اضافه می کنند و هر یک موجب تغییراتی اساسی در گیم پلی خواهند شد. این موارد به گیم پلی بازی تنوع و عمق می بخشند و وجودشان در بازی ای با این سبک واجب و دلپذیر است.
رنگ هایی از اندوه
هالو نایت در زمینه های هنری عملکردی عالی دارد. اولین چیزی که با دیدن گرافیک بازی نظرتان را جلب می کند رنگ بندی سرد و افسرده ی بازی است. ترکیب رنگی که بسیار با جو و اتمسفر آن هماهنگ بوده و در مکتب دارک سولزی نیز عملی پسندیده و قابل تقدیر است! در بازی نا امیدی و غم و اندوه موج می زند و این جدای از داستان و گیم پلی کلی بازی از رنگ آمیزی محیط ها و گرافیک هنری به شما القا می شود. رنگ بندی محیط های بازی با ورود به هر محیط شکلی تازه میگیرد و رنگ ها نیز عوض می شوند اما باز هم ویژگی سرد و بی روح بودن در همه جای آن دیده می شود. البته این که بازی غالبا سرد و بی روح است دلیل بر آن نیست که هیچ اثری از زندگی و شوخی و خنده در آن نباشد. در این بازی نیز همانند دارک سولز گاه می توان شخصیت های شوخ و با مزه ای را دید و موارد دوست داشتنی و طنز گونه را کشف کرد. این گونه چیز ها نیز در این دنیای بزرگ و زیبا دیده می شوند.
بازی در زمینه ی موسیقی نیز عملکردی خوب دارد. قطعات موسیقی بازی شنیدینی و زیبا هستند و متناسب با وضعیتی که در آن قرار دارید به خوبی تغییر می کنند. البته نکته آزار دهنده آنجاست که تعداد قطعات آماده شده برای بازی بسیار کم است و این مقدار بهیچ وجه از نظر کمی به پای دیگر بازی های دو بعدی نیز نمی رسد. اما با این حال هنوز هم می توان از موسیقی عالی حماسی بازی در هنگام باس هایت های نفس گیر و از ریتم غم انگیز و اندوهبار آن در هنگام گشت و گذار در محیط های بازی لذت فراوان برد.
سخن پایانی
هالو نایت یک عنوان مستقل خوب و خوش ساخت است که می تواند از هر نظر و در هر مجالی شما را به یاد شاهکار های میازاکی یعنی سری دارک سولز بیندازد. اگر از طرفداران و دلدادگان این مجموعه بازی هستید انجام آن را به همه ی شما توصیه می کنیم. حتی در صورتی نیز که از طرفداران دارک سولز نیستید باز هم هالو نایت برای شما تجربه هایی ناب فراهم خواهد کرد. ابته در این میان باید با برخی کاستی های بازی نیز بسازید اما در کل شکی نیست که ناراضی از پای این بازی بلند نخواهید شد.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- Indiana Jones and the Great Circle بهترین بازی سال Gamescom از دید مخاطبین شد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- شایعه: Xbox در سال ۲۰۲۵ بازیهایی خواهد داشت که هنوز رونمایی نشدهاند
- بنیانگذار ناتی داگ دلیل فروش استودیو به سونی را توضیح میدهد
- گزارش: Intergalactic: The Heretic Prophet شامل عناصر وحشت خواهد بود
نظرات
خیلی ایده باحالی داره این بازی 😀 😉
تو عمرم اسمش رو نشنیده بودم.
این بازی کمتر از ۱ ماه هست که اومده 🙁
بازی کار استودیوی کوچیکیه. متاسفانه نتونستن بازی شون رو به قدر کافی بشناسونن در حد جهانی. ولی اثر خوبیه.
آقا چرا همیشه نقد ها با نمرات تناقض داره!؟ البته بحث شما نیست این موضوع در مورد منتقدهای اونور آب هم صدق میکنه!
الان گفته شده بهترین بازی ۲ بعدی سال ولی نمره ی ۷ گرفته!!خب اگه یه بازی خوبه در مجموع ,که میشه از مشکلاتش چشم پوشی کرد اگه هم مشکلاتش جدیه, که نمیشه بهش گفت بهترین بازی ۲ بعدی سال… خداییش غیر ازاین که نیست؟!
ممنون بابت نقد و بررسی 😉
خب دوست عزیز شاید بهترین بازی دو بعدی امسال ۷ گرفته بقیه بازی های سال زیر هفت بگیرن.نگفته بهترین بازی دو بعدی تاریخ که انتظار متای ۱۰رو داشته باشین. در هر صورت نظر شخصی منتقده میتونه ۱بده.ممنون بابت نقد
این برمیگرده به دید شما نسبت به نمره. بنظر من بازی ای که ۷ میگیره بازی خوبی باید باشه. از ده قسمت این بازی ۷ قسمت رو گرفته. پس عملکرد خوبی داشته.
اسپم: دوستان گیم پلى بازى dishonored 2 چند ساعته؟؟
بین ۱۲ تا ۲۰ ساعت متغیره…من خودم حدود ۱۹ ساعت بازیش کردم و پایان های مختلف رو دیدم ۹۰ درصد آپگرید ها رو هم انجام دادم!
ببین متغیر هست چون سبک بازی اکشن مخفی کاری هست هم میتونی تماما اکشن بری هم مخفی کاری ولی در کل بیش از ۱۵ ساعت گیم پلی داره و گرافیک هنری وحشتناک خوبی داره
محمد رضا اخه یکى تو هفت ساعت تموم کرده( تازه خیلى هم با حوصله )
داداش شما هر بازی ای رو که با درجه خیلی اسون بیاری و تمام کات سین ها رو رد کنی و کلا تمام مسیر برات اشنا باشه اره با سرعت میتونی بازی رو تمام کنی فرض کن همون انچارتد۴ که روی اسم پروفایل شماست خب ۱۵ ساعت گیم پلی داره ولی اگر درجه اسون بیاری و مسیر هم برات اشنا باشه و کات سین ها رو هم رد کنی خب شاید توی ۷ ساعت هم تمام بشه در کل خیالت راحت دیس انرد۲ گیم پلی طولانی داره و خسته نمیشی
داداش اصم تو تروفی های آنجلینا اسپید ران هست دیگه باید تو شیش ساعت تموم شه :disdain:
محمد رضا درست میگه دوستان عزیز به عنوان مثال رزیدنت ۴ رو میشد تو ۴٫۵ ساعت رفت ولی من خودم برای بار اول دقیق یادم نیست ولی حدود ۱۸ ساعت طول کشید شایدم بیشتر یا مثلا دلست آو آس رو من روی درجه ی سخت رفتم و همه ی محیط ها رو گشتم حدود ۲۱ ساعت طول کشید ولی میشد روی درجه ی آسون تو ۶-۷ ساعت تمومش کرد ولی بعضی بازی ها مثل the order 1886 رو خیلی فرق نمیکنه چجوری روی چه درجه ی سختی چون خیلی خطیه و نهایت ۱ ساعت فرق میکنه…درمورد دیس آنرد اگه میخواین لذت کافی ببرین حداقل واسه هر کدوم از شخصیت ها ۲۰ ساعت باید وقت گذاشت چون واقعا گشتن توی محیط این بازی با اون گرافیک هنری و گیم پلی متنوع و آزاد خیلی لذت بخشه
گرچه این کامنت اسپمه ولی طوری نیست!
دیس آنرد رو شما زیر ۵۰ ساعت بازی کنی باور کن ظلم کردی بهش! یه بار با پدر و یه بار با دختر باید تمومش کرد. یه بار هم اکشن و یه بار هم مخفیانه باید تمومش کرد. جدای از اون بازی خوراک تروفی گرفتنه. برای دیدن پایان های مختلفش هم باید زحمت زیادی بکشی. جزو بازی هائیه که باید ته دیگش رو هم در بیاری.
جالبه.تا حالا همچین سبک گرافیکی ندیده بودم.واقعا زیباست :inlove: :inlove: :inlove:
سلام خدمت دوستان و اساتید محترم.
من عاشق سبک مترویدمانیا دو بعدی هستم.حتی با اینکه ده ها بار سوپر متروید رو بازی کردم اما بازم خسته نمیشم ازش.
دارک سولز رو بازی نکردم. من تین بازی رو با بازی Ori:blind forest مقایسه میکنم.
اول از همه همینطور که استاد فرمودن بر خلاف ori هیچ قدرت انتخابی تو آپگریدهات نداری.فقط استفاده از charm های مختلف که برای استفاده حتما مکان خاصی باشید.
نکته بعدی penalty death وحشتناک. هر چقدر سکه جمع کرده باشید همه رو از دست میدید.چک پوینت ها خیلی فاصله شون زیاده.برعکس ori که با استفاده از souls می تونستید هرجایی که خواستید چک پوینت بزارید.
beginner guide ضعیف. نمیدونم چرا گیم پدم اینورتوری رو فعال نمیکرد. تا وسطای بازی نمیدونستم اینورتوری هم دارم 😐 .
“اینجا شما یا تعداد مشخصی آیتم قلب وار طرفید که در صورت دریافت ضربه یکی از آن ها را از دست خواهید داد و فرقی نمی کند این صدمه چقدر قوی یا چقدر ضعیف و جزئی باشد.” مینی باس ها و بعضی از کریچر های بازی بیشتر از یک قلب کم میکنه. نمونه اش مینی باس قبل از اولین باس.
به نظر من خیلی نمره کمی دادین حداقل باید ۸٫۵ میشد بازیش واقعا عالیه و دنیای عجیب و فوق العاده ای داره من سه بار تمومش کردم و هیچوقت تکراری نمیشه❤
برای پنجمین بار دارم بازیش میکنم. شاهکار :rotfl:
همچنان منتظر Silksong هستیم :inlove:
مزخرف ترین نقد عمرم با احترام
زیر ۹ دادن به این بازی توهین به ویدیوگیمه
سلام
نقد جالبی نبود