زیر خط افق، روی مرز رویا / نقد و بررسی بازی Horizon: Zero Dawn
تا به حال شده است که وقتی نخستین تریلر و معرفی یک بازی را می بینید با این که هنوز چیز زیادی در مورد آن نمی دانید ولی مطمئن باشید که آن بازی، بازی شما خواهد بود و بلافاصله نامش در قلبتان جای بگیرد؟ در حقیقت همان اصطلاح “عشق در یک نگاه” منتها در دنیای بازی ها! شک دارم که تا به حال برای شما حتی یک بار هم این اتفاق رخ نداده باشد و قطعا عناوینی یا عنوانی وجود داشته که شما را بلافاصله عاشق خود کند. معمولا این اتفاق برای بازی هایی می افتد که یک آی پی جدید باشند، زیرا وقتی مثلا بدانیم قرار است سومین نسخه از یک بازی که طرفدار دو نسخه قبلی آن بوده اید منتشر شود، این علاقه و عشق با اطلاعات قبلی است و شما می دانید منتظر چه بازی هستید ولی وقتی یک ای پی جدید را با دیدن دو دقیقه از تریلر معرفی آن، تا زمان انتشارش به خاطر بسپارید و منتظر آن باشید، این می شود حسی خاص و در حقیقت یک حس ششم که به شما می گوید با این که زیاد در مورد آن بازی نمی دانید ولی آن عنوان، همان چیزی است که شما عاشقش می شوید. از بین عناوینی که در این مدت منتشر شده اند دو بازی انحصاری سونی هستند که هر دو از همان تریلر اولیه شان در قلب من جای خود را باز کردند و باید اعتراف کنم که عاشق هر دو شدم (در دنیای بازی ها این خیانت محسوب نمی شود که عاشق هر دو شویم!). یکی عنوان زیبای Nioh و دیگری نیز یک عنوان بی نظیر به نام Horizon: Zero Dawn، یک اکشن نقش افرینی سخت و چالش برانگیز و یک نقش آفرینی جهان آزاد با ایده ای خاص و جذاب. از زمان معرفی تا موقعی که این دو بازی انتشار یافتند انتظار بسیار سختی را تحمل می کردم، ولی خوشبختانه هر دو بازی که اتفاقا بسیار هم نزدیک به هم منتشر شدند ثابت کردند که علاقه من به آن ها از همان ابتدا بیهوده نبوده است و بالاخره بعد از سال ها بازی کردن آنقدر توانایی دارم که بتوانم حس کنم یک بازی، بسیار بسیار موفق و شاهکار خواهد بود. اگر بخواهم حقیقت را بگویم باید اعتراف کنم که از بین این دو بازی، عنوان Horizon: Zero Dawn مقداری برای من بالاتر قرار داشت که البته خیلی از شما این را می دانید زیرا که بارها در صحبت با شما گفته بودم مورد انتظارترین بازی من در سال ۲۰۱۷ همین شاهکار گوریلا گیمز خواهد بود، آن هم در سالی که کریتوس با ریش به نسل هشتم می اید!
از همان ابتدا مشخص بود که Horizon: Zero Dawn یک بازی خاص البته با ریسک بالا و ایده ای ناب است. وقتی سازنده ای که تا به آن روز بی نظبرترین فرنچایز شوتر اول شخص انحصاری را برای کنسول های پلی استیشن ساخته است، فرنچایز مطمئن خود که می داند در ساخت آن تخصص دارد را رها می کند و به سراغ یک بازی کاملا جدید با یک سبک کاملا جدید برای آن ها می رود، یعنی که آن ها کلی فکر کرده اند و بررسی کرده اند تا نهایتا این تصمیم را گرفته اند و قصد ندارند با بی گدار به آب زده و نام خوب خود را خراب کنند. اما در هر حال باز هم به خاطر این ریسک بالا نگرانی هایی وجود داشت، زیرا که وضعیت امروز بازی های رایانه ای در دنیا واضح و مشهود است. امروزه زمانی است که سازنده شوتر اول شخص خطی، هرگز به سراغ ساخت اکشن نقش آفرینی سوم شخص جهان آزاد نخواهد رفت و سازندگان حتی بزرگ همیشه همان یک سبکی که بیشتر بلد هستند را پشت سر هم می سازند و خود را در پیله احتیاط می پیچند. ریسک کردن در وضعیت کنونی دنیای بازی های رایانه ای که تکرار و تقلید و عناوین تکراری از سر و روی آن می ریزند بسیار ارزشمند است و به عبارتی دل شیر می خواهد، آن هم برای ساخت یک بازی انحصاری بسیار بزرگ. پس وقتی سازنده ای در دورانی که ریسک دارد در بازی های بزرگ به صفر می رسد می آید و یک عنوان با ریسک بسیار بالا آن هم به صورت انحصاری می سازد، یعنی باید فارغ از هر نتیجه ای آن سارنده را تحسین و تشویق کرد. در دورانی که شرکت ها از ریسک در بازی های بزرگ هراس دارند و مدام از نام فرنچایزهای بزرگ خود استفاده می کنند، در زمانی که کونامی برای ساخت یک بازی زامبی محور از نام متال گیر استفاده می کند، تصمیمی که گوریلا گیمز گرفت بسیار تحسین برانگیز و بزرگ است. ریسک، مدت هاست که تنها در بازی های مستقل به چشم می خورد، اما گوریلا گیمز این ریسک را در یک انحصاری بزرگ و هزینه بر انجام داد و بر سر اعتبار خود قمار کرد. قماری که البته زیاد به آن فکر کرده بودند و آن قدر مطمئن بودند که اجازه دادند نمرات بازیشان چندین روز قبل از عرضه بازی منتشر گردد. قماری که حالا بعد از انتشار بازی نتیجه آن را می بینند وحالا تنها برنده، آن ها هستند (و البته طرفدارانی که به بازی ایمان داشتند)، مگر نه این که همین ریسک کردن ها هستند که این صنعت و این هنر را زیبا می کنند و آن را برای ما تازه و جذاب نگاه می دارند؟ در واقع همین عناوین هستند که همچنان تجربه انتظار کشیدن شیرین و سخت برای عرضه یک بازی را به ما هدیه می دهند.
اگر روزی برسد که به هیچ وجه منتطر هیچ بازی نباشیم دوره بسیار بدی برای ما و هنر هشتم خواهد بود و امیدواریم که به لطف همین بازی های جدید و نوآور که سازندگانشان از ریسک کردن نمی ترسند، همیشه بازی وجود داشته باشد که از صمیم قلب منتظر آن و تشنه برای تجربه کردنش باشیم. گذشته از ریسک موضوع ایده مطرح است که قبلا نیز به آن اشاره کرده ام. از همان زمانی که با ایده بی نظیر و ناب Horizon: Zero Dawn اشنا شدیم، مشخص بود سازندگان می خواهند یک بازی فوق العاده بسازند. گاهی فکر می کنم که انگار گوریلا گیمز و سونی از قبل می دانستند که برنده این ریسک و قمار خواهند بود. زیرا می دانستند چه ساخته اند و چه منتشر خواهند کرد. ما که چند تریلر از بازی دیدیم می دانستیم یک بازی بی نظیر خواهد آمد چه برسد به کسانی که خودشان آن را ساخته و بازی کرده اند. حالا و پس از انتشار بازی، گوریلا و گیمز و سونی و البته ما طرفداران بازی می توانیم از جملاتی مثل “Horizon: Zero Dawn یکی از برترین بازی های نقش افرینی و جهان آزاد است که تاکنون منتشر شده” که بزرگترین منتقدان و وب سایت های گیمینگ دنیا در مورد این بازی می گویند، لذت ببریم و قند در دلمان آب شود. حالا که اشاره ای به بازخوردهای منتقدین در دنیا نسبت به Horizon: Zero Dawn داشتیم بد نیست تا نگاهی به روند ساخت و معرفی این بازی بی نظیر و نظرات و نمرات بزرگترین مراجع گیم در دنیا بیاندازیم تا بعد از آن به سراغ تحلیل و بررسی بخش های مختلف بازی برویم.
ساخت عنوان Horizon: Zero Dawn از سال ۲۰۱۱ و بعد از انتشار کیلزون ۳ آغاز شد و در آن زمان ۴۰ ایده مختلف برای ساخت بازی در گوریلا گیمز مطرح بود که به گفته کارگردان بازی، Horizon: Zero Dawn ریسکی ترین آن ها بود. سازندگان بازی پس از تصمیم به ساخت آن، می دانستند که باید از کسانی که سابقه سخت نقش آفرینی های جهان آزاد با کیفیت را دارند نیز در تیم استفاده کنند تا از تجربیات آن ها بهره ببرند و به همین خاطر John Gonzalez که قبلا به عنوان نویسنده اصلی بازی فال آوت نیو وگاس کار کرده بود را به تیم اضافه کردند تا داستان بازی را بنویسد. البته المان های اصلی داستان بازی و شخصیت Aloy از قبل مشخص و ثابت بودند. بعد از اتمام ساخت کیلزون شدوفال در ۲۰۱۳ بود که دیگر کل تیم گوریلا گیمز بر روی هورایزن متمرکز شدند. بازی در کنفرانس سونی در E3 2015 معرفی گردید قرار بود تا اواخر ۲۰۱۶ برای پلی استیشن ۴ منتشر گردد که بعدا این تاریخ به فبریه ۲۰۱۷ تغییر یافت تا سازندگان پولیش بیشتری روی گیم انجام دهند (که اکنون می بینیم چقدر خوب بود که این کار را انجام دادند). بازی پس از معرفی بسیار بازخوردهای عالی را دریافت کرد و در مراسم گیم کریتیک ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ جایزه برترین بازی اوریجینال را کسب کرد. سرانجام در تاریخ ۲۸ فبریه ۲۰۱۷ بازی مورد انتظار Horizon: Zero Dawn به طور انحصاری توسط سونی برای پلی استیشن ۴ منتشر گردید و تمامی انتظاراتی را که از آن می رفت کاملا براورده کرد و نشان داد که با یکی از برترین عناوین نقش افرینی جهان ازاد که تاکنون منتشر شده است طرف هستیم و گوریلا گیمز شروع رویایی و طوفانی را به دنیای بازی های نقش افرینی داشته است. بازی انواع و اقسام نمرات عالی را از سوی منابع معتبر دریافت کرد و از سوی تمامی منتقدان و بازیبازان تحسین شد. وبسایت IGN امتیاز عالی ۹۳، گیم اسپات امتیاز ۹۰ و پولیگان امتیاز ۹۵ را به بازی اختصاص دادند و مراجعی مانند تلگراف و جاینت بمب امتیاز ۱۰۰ را برای هورایزن در نظر گرفتند و نهایتا این بازی با امتیاز متای فوق العاده ۸۸ به کار خود پایان داد. در این مطلب قصد داریم تا به طور کامل به جزییات بخش های مختلف بازی Horizon: Zero Dawn پرداخته و ان را با شما عزیزان تحلیل و بررسی نماییم. اگر علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر از این بازی و تصمیم گرفتن برای خرید یا خرید ان هستید! پیشنهاد می کنم در ادامه مطلب نقد و بررسی Horizon: Zero Dawn با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
بدون هیچ شکی یکی از فوق العاده ترین و جذاب ترین بخش های بازی Horizon: Zero Dawn داستان و روایت بی نظیر و بی نهایت جذاب آن است که البته این کیفیت بالا مانند سایر بخش های این عنوان است. تقریبا در تمامی نقدها و نمرات مختلفی که منتقدان به این بازی اختصاص داده اند یک نکته ثابت است و همگی از داستان و روایت فوق العاده آن به وجد آمده اند. این موضوع یک موفقیت برای دنیای بازی ها به شمار می اید و در حقیقت این موفقیت داستانی Horizon: Zero Dawn یک موفقیت برای “ایده های جدید” است و به سازندگان می گوید که هنوز هم می توان ایده ای جذاب و جدید خلق کرد و بسیار هم موفق شد. از همان ابتدا واضح بود که ایده این بازی یک ایده خاص، بی نظیر، منحصر به فرد و کاملا جدید است اما نمی دانستیم که ایا موفق خواهد بود یا خیر؟ اما حالا بعد از تجربه بازی و مشاهده سایر نظرات و نقدهای مختلف، جواب را می دانیم. در حقیقت در ابتدا و در ظاهر به نظر می رسد ایده بازی همان بحث پایان دنیاست اما سازندگان با خوش فکری هر چه تمام تر ایده پایان دنیا را به نوعی با آغاز دنیا و عصر حجر در هم آمیخته اند. انسان ها در تکنولوژی آنقدر تا انتها رفته اند که دنیا دوباره ریست شده است و همان تکنولوژی باعث شده است تا انسان ها دوباره به کنار رانده شوند و به غارها و زندگی قبیله ای بازگردند و به نوعی عصر حجر دوباره تداعی شود منتها عصر حجری که دنیا یک بار تا پایان رفته و دوباره به آغاز رسیده است. به طور کلی باید اعتراف کرد که انتخاب ایده “عصر حجر در اینده با دایناسورهای مکانیکی” ایده ای بسیار یونیک و منحصر به فرد است و یکی از دلایل اصلی که بازی از همان روز اول معرفی بسیار مورد توجه قررا گرفت همین ایده داستانی ان بود که کاملا نو و جدید بود.
از آنجا که Horizon Zero dawn یک عنوان کاملا جدید است به هیچ وجه قصد نداریم تا زیاد داستان بازی را برای شما عزیزان اسپویل کنیم و تنها به ارائه کلیتی از ان بسنده می کنیم. داستان بازی Horizon Zero dawn در ابنده بسیار دوری که در حقیقت شبیه به گذشته ای بسیار دور است رقم می خود که همین یک جمله جادوی داستان بازی و ایده جذاب آن است. انسان ها از زمین و زندگی عادی و خانه و شهرهایشان طرد شده اند و دوباره مانند عصر حجر روی به زندگی قبیله ای و غارنشینی و زندگی در طبیعت آورده اند. دلیل این موضوع نیز قدرتمند شدن بیش از حد و بسیار زیاد موجودات رباتیکی است که زمانی توسط خود انسان ها خلق شده اند و اکنون زندگی آن ها را نابود کرده اند و مانند زمان دایناسورها بر زمین حکومت می کنند. شما در بازی در نقش دختری به نام Aloy قرار دارید که دختری کاملا فهمیده و زرنگ با ظاهری جذاب است که البته در مبارزات به همان اندازه باهوش و قدرتمند نیز هست. وی یک شکارچی جوان است که قصد دارد تا جواب سوالات بیشمار خود را در مورد زندگی انسان ها و نسل های قبلی و اجداد خود و سرنوشت نهایی انسان ها بیابد و در این راه کار سختی در پیش خواهد داشت. همان طور که می بینید کلیت داستان بازی بسیار جذاب و قدرتمند است و کاملا توانایی این را دارد که شما را به خود جذب کند و تا پایان بازی دنبال خودش بکشاند.
این داستان زیبا روایتی زیبا نیز دارد و داستان بازی در طول روند پیشروی در آن همیشه جذاب باقی می ماند و افت نمی کند. سازندگان با قرار دادن وقایع و اتفاقات داستانی جالب و ماموریت های فرعی که خودشان نیز داستان دارند (یاد ویچر ۳ بخیر) کاری کرده اند که بازیباز از یک داستان اصلی عالی و داستان های فرعی کوچکتر سیراب شود و نهایت لذت را ببرد. شخصیت پردازی های بازی نیز فوق العاده عالی انجام شده است و همه افرادی که در بازی با انها برخورد و تعامل داریم، مخصوصا اصلی ترها، بسیار عالی پرداخت شده اند و از عمق کافی برخوردارند. Aloy که دیگر جای خود دارد و بی شک ستاره اصلی داستان بازی است. Aloy مصداق بارز یک کلمه در زبان انگلیسی است که به معنای بسیار سرسخت است و نمی توانیم آن را بیان کنیم (Bad…) ولی معنای نزدیک آن همان “خفن” خودمان است. وی یک شخصیت اصلی سرسخت، قدرتمند، دوست داشتنی، جذاب با رفتاری فوق العاده است که شما را عاشق خودش می کند و از این که در بازی کنترل وی را بر عهده دارید بسیار لذت می برید. نهایتا در مورد بخش داستان بازی Horizon Zero dawn باید گفت این عنوان یک داستان و روایت بی نظیر، جدید، خاص و منحصر به فرد دارد که کاملا شما را شیفته بازی می کند و برای پیشروی در داستان بازی و گرفتن جواب سوالاتتان لحظه شماری می کنید. تمامی المان های این بخش از شخصیت پردازی گرفته تا داستان های فرعی و … در بالاترین حد کیفیت قرار دارند و اعتبار بالایی به این عنوان بخشیده اند.
می رسیم به گرافیک و جلوه های بصری. به یکی از بخش هایی که در آن Horizon Zero Dawn یکی از چند بازی برتر تاریخ است. اصلا و ابدا نیاز به توضیح خاصی هم ندارد. ۵ دقیقه بازی را نگاه کنید و در دنیای آن بچرخید و با هیولاهای رباتیک مبارزه کنید آن وقت دیگر نه توضیح فنی می خواهید و نه هنری. بازی در زمینه گرافیک خیره کننده، رویایی و شگفت انگیز است. به حدی زیبا و چشم نواز است که هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد و نمی توانید از آن چشم بردارید. طراحی بی نقص دنیای زیبا و وسیع بازی همراه با گرافیک فنی با ثبات و عالی بازی کاری کرده است تا یکی از خوش گرافیک ترین بازی های تاریخ بازی های رایانه ای خلق شود آن هم بدون هیچ گونه باگ و مشکل فنی و .. که شما را آزار دهد. این کیفیت گرافیکی بازی زمان زیادی لازم نداشت تا به وضوح توسط همه مشاهده گردد بلکه از همان دقیقه نخست اولین ویدئویی که از Horizon Zero dawn پخش شد همه را شگفت زده کرد و به معنای واقعی کلمه “زیبا” بود. البته بر خلاف بخش گرافیک و طراحی هنری بازی، قبلا نمی توانستیم با توجه به تریلرها و ویدئوها در مورد گرافیک فنی و موارد مربوط به اجرای بازی با توجه این که آن را تجربه نکرده بودیم صحبت کنیم، زیرا نمی شد از وجود یا عدم وجود مواردی مثل باگ و مشکلات گرافیک فنی مثل افت فریم و … مطمئن بود اما اکنون باید با خوشحالی اعلام کنیم که گرافیک فنی بازی نیز مانند گرافیک هنری ان یک شاهکار است و یکی از برترین های نسل هشتم. هیچ موردی و بهتر است بگویم حتی یک مورد نیز در بازی مواردی مثل باگ و افت فریم حتی در صحنه های عظیم گرافیکی بازی با انواع افکت های سنگین، مشاهده نشد و بازی از ثبات کامل برخوردار است. کیفیت تکسچرها در بازی و سایه زنی و نورپردازی بازی نیز در بالاترین سطح کیفیت ممکن قرار دارند و به راحتی و بدون تعارف می توانیم بگوییم از برترین های نسل ۸ تاکنون است.
طراحی دنیای بازی بسیار عالی و منطبق با فضا و تم داستانی بازی انجام شده است و همه چیز از رنگ بندی ها گرفته تا نورپردازی بازی و کل طراحی هنری دنیای بازی به بهترین شکل انجام شده است و شاهد یک بازی فوق العاده از نظر گرافیک و طراحی هنری هستیم. نورپردازی در بازی غوغا می کند و دنیای بازی را از هر لحاظ زیباتر کرده است. وقتی بر روی یک بلندی می ایستید و غروب افتاب را مشاهده می کنید تصاویری را می بینید که فکر می کنید رویا هستند و انقدر زیبا هستند که دلتان را می لرزانند. یک دنیای بسیار بزرگ و وسیع برای ماجراجویی که در نهایت زیبایی طراحی شده است و البته با انواع و اقسام مناطق مختلف و متنوع و همچنین تعداد زیاد و متنوعی از ربات های مختلف که به زیبایی و با کیفیت بالا، به مانند گونه های دایناسورها و حیوانات دیگر خلق شده اند. طراحی شخصیت ها در بازی مخصوصا شخصیت اصلی آن یعنی Aloy فوق العاده عالی و با حداکثر جزییات ممکن انجام شده است و در کمتر عنوانی تا به حال این سطح از توجه به جزییات ظاهری در طراحی شخصیت های مختلف بازی را شاهد بوده ایم.
تنها کافیست تا به موهای alloy و جزییات وحشتناکی که در طراحی آنها به کار رفته است نگاه کنید و حرکت آنها را زمانی که Aloy مشغول دویدن یا سواری کردن است در باد مشاهده نمایید تا از زیبایی بی نظیر بازی شگفت زده شوید. طراحی دشمنان رباتیک و همچنین خلق دنیای عظیم و بی نظیر بازی نیز در بالاترین سطح کیفیت انجام شده اند و شاهد محیط ها و مراحلی فوق العاده متنوع و جذاب و همینطور انواع و اقسام هیولاهای رباتیک مختلف در بازی هستیم. بدون شک گرافیک عنوان Horizon Zero dawn یکی از برگ های برنده این بازی است که به وضوح معلوم است سازندگان و طراحان بازی، وقت و تمرکز زیادی را بر روی کیفیت بصری بازی گذاشته اند. بازی Horizon Zero dawn از لحاظ طراحی ظاهری و کارگردانی هنری عنوانی بسیار تحسین شده و فوق العاده با کیفیت و زیباست. در نهایت باید گفت از لحاظ جلوه های بصری چه در قالب فنی و چه از لحاظ هنری، Horizon Zero dawn مصداق بارز “نسل هشتم” و معنای کامل “یک بازی بدون نقص از لحاظ گرافیکی” است و کار سازندگان و طراحان بازی که حالا دیگر میتوان از آنها به عنوان نوابغ این صنعت یاد کرد، بسیار بسیار قابل تحسین است.
قبل از انتشار Horizon Zero dawn تقریبا به طور کامل در مورد المان های گیم پلی و مکانیک های بازی به واسطه ویدئوهای زیادی که از گیم پلی آن شاهد بودیم و اطلاعاتی که سازندگان در اختیار ما قرار داده بودند، آگاهی داشتیم و در حقیقت می دانستیم با چه نوع عنوان اکشن نقش آفرینی جهان ازادی سر و کار داریم. اگر بخواهیم کلی گیم پلی بی نظیر عنوان Horizon Zero dawn را در چند خط بیان کنیم باید گفت “یک عنوان اکشن نقش افرینی با المان های سبک اکشن و شوتر سوم شخص با نقشه ای بسیار بزرگ و دنیایی post-apocalyptic و ازاد برای گشت و گذار که برای بقای خود و مردم خود در آن باید با هیولاهای رباتیک و دشمنان و قبایل انسانی مبارزه کنید و تجهیزات و منابع مختلف جمع اوری کنید و سلاح ها و قابلیت های خود را ارتقا دهید و در همین حین با قبایلی که دوست هستند تعامل داشته باشید و اعتماد آنها را جلب کنید و در داستان های فرعی و ماموریت های جانبی بازی پیشروی کنید و این گونه هم بقای قبیله خود را تضمین نموده و هم برای یافتن پاسخ سوالاتتان در مورد دنیای بازی و تاریخ آن، در روند داستانی و ماموریت های خط اصلی بازی جلو بروید.”
ایده داستانی بسیار زیبا و خاص بازی نه تنها سبب شده است تا این عنوان در بخش داستان و روایت ان بسیار قدرتمند عمل کند بلکه بر روی کلیت بازی و گیم پلی ان نیز تاثیرگذار است و در حقیقت به سازندگان فرصت خلق دو نوع از بازی را در کنار هم داده است. یعنی دنیایی که از نظر تکنولوژی بسیار پیشرفته است و دست سازندگان برای خلق دستگاه ها و لوازم مجهز و پیشرفته باز است و از طرفی ولی زندگی، به شکل عصر حجر است و پوشش انسان ها و سبک زندگی انها و … کاملا مانند دوران اغاز زمین است که این نیز به سازندگان اجازه خلق قبایل مختلف و پوشش های قدیمی زیبا و شکار برای بقا و … را داده است. این مسئله باعث ایجاد یک تضاد فوق العاده عالی و جذاب شده است که در هیچ عنوان دیگری تا کنون در “تاریخ بازی های رایانه ای” چنین تضادی را در دنیای بازی ندیده ایم و همین موضوع Horizon: Zero Dawn را تبدیل به یکی از خاص ترین عناوین سال جاری میلادی حتی از لحاظ گیم پلی و دنیای خلق شده در بازی کرده است. خالقان Killzone با پای گذاشتن به دنیای سبک اکشن نقش آفرینی سوم شخص جهان ازاد که هیچ ربطی به شوتر اول شخص که تخصص ان ها بود، ندارد، ریسک بزرگی را متحمل شدند اما اکنون باید اعتراف کنیم که آنها به مانند سبک شوتر اول شخص، در اکشن نقش افرینی نیز علامت و امضای با کیفیت خود را بر جای گذاشته و یکی دیگر از برترین فرنچایزهای انحصاری سونی را خلق کرده اند. ایده ساخت بازی بسیار الهام بخش و تحسین برانگیز است و سبک اکشن و شوتر سوم شخص را با دنیای ازاد، گشت و گذار، اکتشاف و در کل، با المان های نقش آفرینی ترکیب کرده است.
در بازی انواع و اقسام مهمات مختلف را در اختیار دارید که می توانید بسته به شرایط و استراتژی که برای پیشبرد بازی دارید از آنها استفاده کنید و استفاده بهینه را از آنها ببرید. مثلا می توانید تله گذاری کنید و یا از بمب ها و مین ها و … استفاده کنید تا دشمنان را از پای در اورید. مثلا می توانید وقتی چند دشمن دارند به سمتی حرکت می کنند سواشکی به کلی الوار چوبی که در مسیر انها قرار دارد در موقع مناسب شلیک کنید تا روی سر انها بریزد و آنها را نابود کند تا از آنها ایتم جمع نمایید و یا می توانید از المان های مخفی کاری عالی بازی استفاده کنید و به دشمنان ضربه بزنید تا این گونه منابع مورد نیایز خود را جمع کنید. در بازی شاهد روزهای زیبا و افتابی و شب های مهتابی زیبا و بی نظیری هستیم که شما را غرق شگفتی می کنند و دوست دارید به بالای تپه بروید و تنها دنیای بازی را نگاه کنید. تیرکمانی که در بازی دارید به واقع به قدری بی نظیر و دوست داشتنی است که دلتان می خواهد مدام از آن استفاده کنید. انواع و اقسام تیرهای مختلف با کارایی های گوناگون برای تیرکمانی که در اختیار دارید، موجود هستند و بسته به شرایط مختلف باید از هر کدام از این تیرهای خاص استفاده کنید. بدون شک تیرکمان Aloy در این عنوان جزو برترین و کارامدترین تیروکمان هایی است که تاکنون در بازی های رایانه ای دیده ایم (اگر نگوییم برترین است).
اگر بخواهیم به یکی دو مورد ریز از ایرادات بازی که در زمینه گیم پلی آن مشاهده می شوند اشاره نماییم باید در ابتدا از هوش مصنوعی نام ببریم که با این که یکی از بهترین هوش مصنوعی هایی است که تاکنون دیده ایم ولی باز هم نمی توان از آن به عنوان هوش مصنوعی بدون ایراد یاد کرد و باز هم گاها اتفاقات غیر متعارفی در مورد عملکرد هوش مصنوعی در بازی خواهید دید. همچنین وقتی بازی را انجام می دهید مشاهده می کنید که روند پیشرفت در بازی ارتقا یافتن مقداری زیادی سریع است و آن حس و حال زحمت زیاد برای لول زدن سخت در یک بازی نقش افرینی را به شما منتقل نمی کند که البته این موضوع نمی تواند سبب کم شدن نمره از بازی باشد زیرا که شاید سازندگان عمدا این تصمیم را گرفته اند تا المان های نقش افرینی در این بخش کم رنگ تر شوند. مورد دیگر این که رابط کاربری بازی می توانست ساده تر و بهتر طراحی شود تا کار کردن با ان راحت تر شود و اکنون حس میکنید که کمی زیادی پیچیده و سخت است و می شد مفیدتر طراحی شود. به غیر از موراد ریز گفته شده به واقع هیچ گونه عیب و ایرادی نه در بخش گیم پلی و نه در کل بازی مشاهده نمی شود. در هورایزن با استفاده از تیر و کمان خود می توانید به مانند یک شوتر و اکشن سوم شخص عمل کنید که این مکانیم به بهترین شکل هم در بازی قرار گرفته است و اسلحه های سرد مختلفی را نیز در بازی در اختیار خواهید داشت که علاوه بر تیرو کمان می توانید از آنها هم استفاده نمایید. لوتینگ در بازی بسیار مهم است و باید از دنیای بازی و دشمنان شکست خورده ایتم ها و منابع مختلف را جمع اوری کنید تا از آنها برای ازتقا استفاده نمایید که این بسیار حیاتی است.
پیش از این که بازی منتشر شود از این نگران بودیم که با این حجم از ایده ها و محتویاتی که قرار است در بازی داشته باشیم ایا سازنده ها موفق می شوند همه را به بهعترین شکل اجرایی کنند و خوشبختانه با تجربه بازی میبینیم که این موضوع کاملا میسر گردیده است و ایده های سازندگان بازی به خوبی در تنه آن حل شده اند و کاملا با کیفیت بالا اجرایی گردیده اند. حتی سازندگانی را می شناسیم که مدت های زیادی است که بازی های نقش افرینی می سازند ولی هنوز نتوانسته اند به سطح کیفیت هورایزن نزدیک شوند زیرا که این بازی بدون شک در زمره شاهکاریهای ۲۰۱۷ قرار می گیرد. در بازی قابلیت تعامل با بسیاری از افراد مختلف را دارا هستید و می توانید از انها ماموریت دریافت کنید و به حرف های انها گوش دهید تا اطلاعات شما از دنیای بازی و سوال هایی که در ذهن دارید کامل تر شده و جواب های بیشتری برای آنها پیدا کنید که این امر، نیاز به جست و جوی دقیق در دنیای بازی و حرف زدن با انواع قبایل و شخصیت های مختلف دارد. در بازی شما می توانید برای طی کردن مسیر های طولانی روی نقشه و پیاده نرفتن از حیوانات رباتیک استفاده کنید که باید اول آنها را رام کنید که این با هک کردن میسر می گردد. نهایتا باید در مورد بخش گیم پلی عنوان هورایزن گفت این بازی در بخش گیم پلی هم یک شاهکار است و بالاتری حد کیفیت را که از یک بازی نقش افرینی انتظار دارید را به شما هدیه می دهد و می تواند ساعت ها و ماهها شما را با دنیای زیبا و بی نظیر خود و محتوایت بسیار زیاد و کارهای گوناگونی که برای انجام دادن دارید سرگرم نماید و حس بسیار خوبی را به شما منتقل کند که حاصل چندین سال کار دقیق و بی وقفه سازندگان بازی در گوریلا گیمز است که اکنون نتیجه ان را می بینیم.
در زمینه صداگذاری و موسیقی نیز مانند سایر بخش های بازی، سازندگان خساست به خرج داده اند و هیچ چیزی برای ما نگذاشته اند که بتوانیم ذره ای از آن ایراد بگیریم! صداگذاری بازی جزو بهترین های نسل هشتم تاکنون محسوب می شود که البته این موضوع از قبل نیز مشخص بود. زیرا با صداگذاری که تاکنون در عناوین کیلزون از گوریلا گیمز دیده بودیم می دانستیم که در بازی نسل هشتمی و جدیدشان نیز شاهد بالاترین کیفیت صداگذاری در بازی هستیم. بازی چه در زمینه صداگاری محیطی و چه صداگذاری و اجرای شخصیت ها (مخصوصا Aloy) و همچنین انطباق حرکات لب و صورت هنگام حرف زدن شخصیت ها کاملا بی نقص عمل کرده است و اوج لذت را به شما منتقل می کند. ساندترک بازی توسط Joris de Man و Niels van der Leestساخته شده است و وکال اصلی ساندترک این عنوان نیز خانم Julie Elven می باشد که به واقع همگی کار خود را در زمینه موسیقی بازی به نحو احسن انجام داده اند. تم اصلی ساندترک بازی نیز بسیار زیبا و شندنی کار شده است و از شنیدن ان لذت خواهید برد. موسیقی بازی کاملا برای دنیای Horizon Zero Dawn ساخته شده است و به وضوح با حال و هوای این عنوان همخوانی دارد و شاهد قطعاتی کاملا مناسب و منطبق با شرایط مختلف بازی هستیم. همانطور که مشخص است Horizon Zero Dawn در بخش صداگذاری و موسیقی نیز نه تنها مشکلی ندارد بلکه این بخش یکی از نقاط قوت بسیار پرتعداد بازی نیز محسوب می شود.
خیلی از ما شدیدا انتظار Horizon Zero Dawn را می کشیدیم و شاید این انتظار برای شخصی مثل من که این عنوان، مورد انتظارترین بازی سال ۲۰۱۷ برایم محسوب می شد، این انتظار سخت تر نیز بود. از همان لحظه معرفی بازی حسی خیلی خوب به بازی داشتم و می دانستم که فوق العاده عمل خواهد کرد اما نمی توانم دروغ بگویم که مقداری نگرانی نیز داشتم که نکند گوریلا گیمز به خاطر عدم تجربه در این سبک، نتواند این ایده بزرگ و جاه طلبانه ای که در سر دارد را به درستی در بازی پیاده کند و در پیکره آن حل نماید. حالا تمام نگرانی ها برطرف شده است و با خیال راحت می گوییم “Horizon Zero Dawn یک شاهکار بی نظیر و شروع رویایی یک فرنچایز انحصاری بزرگ برای سونی است.” گوریلا گیمز تا به امروز یک سازنده بسیار توانمند در دنیای بازی ها محسوب می شد اما بعد از Horizon Zero Dawn آن ها دیگر جزو بهترین ها نیستند بلکه جزو نوابغ این صنعت به حساب می آیند که قادر هستند در اولین تجربه بازیسازیشان در یک سبک جدید، عنوانی با کیفیت Horizon Zero Dawn را بسازند. حالا تمام دنیا یکصدا گوریلا گیمز را تحسین می کنند و سونی نیز بیش از پیش قدر این استودیوی توانمندش را خواهد دانست. زمانی که سازندگان عنوانی مانند ویچر ۳ که یک شاهکار بی تکرار در دنیای بازی هاست و برای بنده برترین بازی تاریخ محسوب می شود، پیام تبریک مستقیم به گوریلا گیمز می فرستند و تصویر گرگ سفید افسانه ای یعنی گرالت را در کنار Aloy قرار می دهند یعنی Horizon Zero Dawn آن قدر عالی عمل کرده است که سازندگان ویچر ۳ را نیز تحت تاثیر قرار داده است و به واقع باید اعتراف کنم در طول این سالها و با صدها عنوان نقش افرینی بی نظیری که تجربه کرده ام نزدیک تر ین تجربه ای که به اندازه ویچر ۳ لذت بخش باشد برای من همین شاهکار Horizon Zero Dawn بوده است. عنوانی که وقتی در حال بازی کردن آن هستید آرزو می کنید که کا هیچ وقت تمام نشود.
خیلی کم پیش می آید که سازندگان یک بازی در مسیر ساخت عنوان خود برای بالا بردن و با کیفیت تر کردن برخی بخش های بازی، قسمت هایی دیگر را قربانی نکنند و تمرکز آنها بر روی برخی بخش ها کمتر نشود. مثلا تمرکز بیشتر بر روی گیم پلی شاید سازندگان را از برخی موارد گرافیکی بازی غافل کند مخصوصا در بازی های بسیار بزرگ که انتظارات از آنها خیلی بالاست اما اکنون در نسل هشتم یک استثنا بزرگ برای این مورد داریم. Horizon Zero Dawn عنوانی بی نقص و بسیار بسیار کم نقص در تمام زمینه هاست. عنوانی که سازندگان آن در تک تک بخش های آن، کیفیت را به بالاترین حد ممکن رسانده اند و در حقیقت دیگر با کیفیت تر از این ممکن نیست. Horizon Zero Dawn ترکیبی بسیار لذتبخش از تمامی المان هایی است که یک عنوان اکشن نقش آفرینی جهان آزاد که در سطح یک شاهکار است، باید داشته باشد و داستانی فوق العاده و روایتی جذاب، شخصیت پردازی عالی و شخصیت اصلی دوست داشتنی، جلوه های بصری خارق العاده، دنیای عظیم و وسیع با عمق بسیار زیاد و کلی فعالیت مختلف برای انجام دادن، مبارزات فوق العاده عالی، سیستم لوتینگ و جمع آوری منابع و ارتقای فوق العاده لذتبخش، صداگذاری و موسیقی عالی، همه در Horizon Zero Dawn وجود دارند و از آن مهم تر این که همه این المان ها در یک پیکره کاملا در هم تنیده شده اند و نمی توان آن ها را از هم جدا کرد زیرا که آن ها با هم یکدیگر را بهتر می کنند و یک نقش افرینی بی نظیر می سازند. همیشه در انتهای مقالات نقد و بررسی با توجه به کیفیت بازی، تجربه کردن یا نکردن آن را توصیه می کنیم اما در مورد Horizon Zero Dawn نیازی به توصیه نیست و نمی توانم درک کنم کسی پلی استیشن ۴ داشته باشد و با هر نوع سلیقه ای چنین بازی انحصاری را از دست بدهد. اگر بخواهید از امروز تا پایان عید نوروز ۱۳۹۶ با یک بازی زندگی بگذرانید و یا قصد دارید تا برای بازی کردن چندین ساعته هر روزه در عید یک بازی را انتخاب کنید (البته Nioh نیز فراموش نشود)، حتی ذره ای شک نکنید که عید نوروز ۱۳۹۶ متعلق به Horizon Zero Dawn است و بس، البته اگر پلی استیشن ۴ داشته باشید….
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
نظرات
ادبیات و تحریرتون مثل همیشه عالی بود آقا سعید ممنون بابت این نقد حالا نظر خودم
به نظر من این بازی توی انتقال احساسات به مخاطب کمی مشکل داره. یه rpg باید بتونه در هر شرایطی احساسات رو در حد تمام و کمال ارایه بده حالا از skyrim و fallout گرفته گه مطلقا هیچ انیمیشن یا سینماتیکی داخلشون ندارن تا مس افکت و عصر اژدها که همش سینماتیک. یکی با استادی تاد هاوارد و دیگری با هنر بایوور. این مشکل رو میشه به سختی از کنارش گذشت چونکه اولین تجربه گوریلا گیمز بوده. شخصا تویاینندساعتی که بازی کردم (خودم نخریدمش بدبختانه. توی گیم نت تجربه کردم) رابط کاربری بازی حتی با وجود اینکه نن تازه کار بودم اذیتم نکرد. شاید چونکه به سیستم های پیچیده و مزخرف تر عادت داشتم.شاید.
هوش مصنوعی هم همونجوری که میشه از صحبت هاتون برداشت کرد چندان محسوس نیست حتی اگر ایراد کوچیکی هم یاشه قابل رفع و رجوعه اما این پایه اصلی rpg که به خوبی منتقل نمیشه ایراد بزرگیه.برای من دسته کم. شاید بعضیا فکر کنن یارو ۱ یا نهایت ۲ ساعت بازی کرده چه خزعبلاتی داره تلاوت میکنه. باید بگم اشتباه میکنن به دو دلیل. اول اینکه ۵ ساعت بازی کردم 😀 دوم اینکه بازی باید از اوایلش جذاب و مجذوب کننده باشه که مخاطب واقعا عشق و حال کنه، نمیگم که هورایزن بد عمل کرده. اتفاقا برعکس فوق العاده بوده مخصوصا به عنوان تجربه اول. تنها حسرتی که میخورم اینه که ای کاش. ای کاش یکم توی انتقال احساسات مثل ☆اسپویل☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ شتافتن پدرخوانده به دیار باقی☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ بهتر عمل میکرد. نظر منه الان منفی بارون میشم ولی چی بگم خب نظرمه عاقا :-X
در مورد این چند نفری که اومدن گفتن سعید آقابابایی بازی نکرده نقد میزاره و فلان باید بگم که
کافر همه را به کیش خود پندارد!
و حتی اگر هم چنین باشه من نمره ای که سعید اقابابایی به تریلر یه بازی بده برام کافیه. اره اگر سعید جان تریلر یه بازی هم نقد کنن با اون نحوه نگارش زیباشون برای خیلی از ماها کافیه. اوایل از ویچر خوشم نمیومد. ایشون گفتن بازی کن. بازی کردم. جزو ۳ برتر عمرمه. اینقدر ارزش داره برام حاظر نیستم با هیچی عوضش کنم،بعد از ویچر دوباره حرف همین شخص رو قبول کردم و بلادبورن رو گرفتم. اینقد بازی کردم که جونم در اومد. Lords of the fallen همینطور. Dark Souls III همینطور… حتی من توی خریدن کنسول هم از ایشون کمک گرفتم چونکه نسل ۷ کنسولی نداشتم و با pc بازی میکردم . یه مدت xbox وان بازی کردم ولی بعدش برای همیشه ps4 داشتم. چونکه سونی “انحصاری های مرگبار”ی داره که همین الان تیکه کوچیکیش به نمایش در اومد. حالا بگین فن بوی. چطور میشه فن بوی همچین چیزی نبود؟
ویچر هم اخراش خوب شده بود وگرنه اولاش خسته کننده بود
درود بر شما. خیلی متشکرم از نظر طولانی و زیباتون و وقتی که گذاشتید برای مطالعه مقاله.
قطعا نظرتون کاملا عزیز و محترمه و دلایل موجهی هم براش دارید هر چند که تا حدودی باهاش مخالف هستم ولی این نظر شماست و و کاملا بهش احترام می ذارم.
خیلی از حمایت و لطفتون ممنونم. مطمئن باشید تا سعید اقابابایی هست بازی ها همیشه با بازی کردن و خیلی زود و سریع نقد میشه ب واسطه ارتباط عالی که با فروشنده های بازی دارم و نمیذارم که هیچ بازی نقدش دیر بشه. شایسته شماست که بازی ها رو سریعا در حدی که قابل نقد شدن بشن بازی کرده و نقدش رو براتون قرار بدیم و غیر از این نبوده و نخواهد بود هر چند اگر چند نفر که تعدادشون به اندازه انگشتهای یک دست هم نمی رسه بخوان کینه ورزی و غرض ورزی داشته باشن به خاطر موفقیت بالای گیمفا که خدا رو شکر در اوج قرار داره و از این هم بالاتر خواهد رفت به لطف شما. خیلی خیلی از لطف شما و اعتمادتون ممنونم.
تشکر میکنم از این که نظر من براتون مهم بوده و خوشحالم که بازی هایی که معرفی کردم مورد توجهتون قرار گرفته و نظر و سلیقه مون مثل هم هست تقریبا.
خب بار دیگر با انحصاریشاهکاردیگه ای از سونی
باید بگم بهدلایلی باید تا تابستون صبرکنمکهتجربش کنم!
خسته نباشید
احساس میکنم خیلی بیش از حد از بازی تعریف کردید
مخصوصا مسئله rpg بازی باعث شده بود بسیاری از سایت ها اون رو ناپخته بدونند،در حالی که شما اون رو با ویچر ۳ مقایسه کردین
بنظرم نمره ۹ برازنده این بازیه
درود بر شما. سلامت باشید.
عرض کنم خدمتتون که نظرش ما کاملا عزیز و محترمه برای بنده و قطعا دلایلی هم براش دارید.
با توجه به تجربه بازی و حسی که نسبت به اون دارم باید بگم که نظرم با شما فرق میکنه و همونطور که گفتم این بزی تا به اینجا نزدیکترین تجربه من به ویچر ۳ بوده برام که البته اصلا دلیلی نیست که شما هم باید اینطور فکر کنید و براتون اینطور باشه. این نظر من هست و نظر شما هم نمره ۹٫ مانند تمام افراد دنیا و نمره های مختلفی که این بازی از ۱۰۰ تا ۸۰ و .. گرفت.
ممنون از نظرتون
بازیش بی نظیره انتظار کم تر از ۱۰ نداشتم
۱۰ هم شایسته بازی هست احسان جان
اسپم: ببخشید دوستان من یک سوال دارم
من pc گیمر هستم اما میخوام ps 4 بخرم . ولی نمیدونم ps 4 معمولی بخرم یا اسلیم ؟؟ چرا ps 4 معمولی از اسلیم گرونتره ؟ پورت اپتیکال چیه که اسلیم نداره ؟ و اینکه در کل به نظرتون کدوم رو بخرم بهتره؟؟ ممنون میشم واسم توضیح بدید
عالی بود اقای بابایی اون دوستانی که توهین میکنن شخصیت و ادب خانوادگیشون رو نشون میدن .
نقد واقعا عالی بود حیف شد گرافیک ۱۰۷۰ بستم حالا نمیتونم اینو بازی کنم خیلی زوره واقعا هم مسخره بازیه انحصاری میدن بیرون مثل God Of war 3 که نتونستم بازی کنم ولی در کل نقد خوبی بود بسیار متشکرم 🙂
درود فراوان بر شما. خیلی متشکرم از شما که وقت با ارزشتون رو گذاشتید و مقاله رو مطالعه کردید. انشالله که بعدا بتونید تجربه کنید این بازی ها رو.
ممنونم از حمایتتون و لطفتتون که من رو شرمنده کردید واقعا.
اقا سعید ممنون میشم اگه بهم توضیح بدید سوالی رو که پرسیدم
خدمتتون عرض کنم که در واقع هیچ فرق عمده و خاص و تاثیرگذاری بین کنسول اسلیم و معمولی وجود نداره و با توجه به این که اسلیم جدیدتر هست به نظر من خب خرید کنسول جدیدتر که شاید برخی ایرادهای مدل های اولیه در اون رفع شده باشه منطقی تر هست و این که قیمتش کمتر باشه دلیل نیست که بدتر باشه. پورت اپتیکال هم رسما هیچ چیز مهمی نیست و یک پورت برای انتقال صدای دیجیتال هست که اصلا لزوم خاصی نداره چون پورت و کابل اچ دی ام ای هم صدا و هم تصویر رو عالی انتقال میده و نیاز خاصی به کابل اپتیکال نداریم. در نهایت به عقیده بنده هر کدوم رو که بخرید زیاد تفاوتی نداره و دارید یکی از بهترین کنسول های تاریخ رو با برترین بازی های ممکن می خرید که این نکته مهمش هست. شاید اگر که اسلیم بخرید چون جدیدتر هست و بهئ قول شما اقتصادی تر هم هست منطقی تر باشه براتون هر چند که نهایتا تصمیم خودتون مهم هست و اینها گمانه زنی هست.
ممنون از جواب خوب و کاملتون.
شما واقعا بهترین نویسنده ایران هستید
خواهش میکنم. وظیفه بود.
نظر لطف و محبت شماست. انشالله لایقش باشم
بازی بی نظیری به نظر میاد حیف که ما PC بازا نمیتونیم بازی کنیم تبریک به PS فنا
عید که نه ولی تابستون صددرصد گرفتمش.
سالی که نکوست از بهارش پیداست.
بهترین نقدهایی که در سایتهای فارسی زبان خوندم مربوط به شما است ، واقعا ممنونم عالیه کارتون ، رقیبی تو سایت های فارسی ندارید
درود فراوان بر شما. واقعا خیلی خیلی شرمنده کردید من رو با نظرتون. واقعا ازتون ممنونم و انشالله که بتونم با مقالاتی که شایسته شماست پاسخ محبتتون رو بدم.
خسته نباشید آقای آقابابایی
مورد انتظارترین بازی زندگیتون بوده این جوری که من در بست هاتون دیده بودم
و تا جایی که میشد سنگ تمام گذاشتیدید برای نقد و برسی بازی مورد انتظارتون حتی در امتیاز دهی
حتی بین بازی God of war و Horizen این بازی موررد انتظار ترین بازیتون بود
فقط در مورد مورد انتظارترین بازی هایه چند سال اخیر بود که god of war اول قرار دادید
این حرفا رو زدم که یک نتیجه بگیرید یا بگیریم که بدونیم بعدها متوجه موندگاریش میشیم کدوم موزیک(bittls گروه بیتلز ها دهه ۶۰ ……… یا فیلم(God Father …) یا بازی God Of War موندگار میشوند در تاریخ
این بازی ها میانو میرن آقای اقا بابایی بخدا قسم
انشاله خودتون بعد ها متوجه این قضیه میشید یا میشیم که یه مقدار کوچولو زود قضاوت میکنیم در مورد god of war اصلا هیچ چیز قابل مقایسه با گاد نیست
مطمعنم شما هم بسیار زیاد بازی و کریتوس دوست دارید
god of war یعنی اعتبار Sony کریتوس یعنی شخصیت Sony
دوست عزیز منظور جناب آقابابایی مورد انتظارترین بازی۲۰۱۷بود نه بهترین بازی
خسته نباشید عرض میکنم خدمت آقای آقابابایی .راستش اول که نقد رو خوندم (هنوز بازی رو تهیه نکرده بودم)با خودم گفتم آقای آقابابایی دیگه دارن زیادی از بازی تعریف می کنن آخه مگه میشه یک عنوان جدید در سبک اکشن نقش آفرینی اونم ساخته ی استودیویی که سابقه ای در این سبک نداره تا این حد عالی باشه ؟ خیلی جالبه که بعد از تجربه ی دو سه ساعت از بازی فکر می کنم شاید از بازی کم هم تعریف کردید!!! داستان فوق العاده گیرا ،گیم پلی فوق العاده لذت بخش و گرافیک شگفت انگیز بازی واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد .جالب تر از همه اینکه بازی خیلی بهتر از اون چیزی بود که تصور می کردم اونم بازی ای که یکی مورد انتظار ترین ها برای من بود اینکه بازی مورد انتظارت از اون چیزی که منتظرش بودی هم بهتر باشه واقعا لذت بخشه 🙂
بازی جالبیه تاحالا موفق به تجربش نشدم امیدوارم که اون حسی رو که دارک سولز وداستان عالیش به من وارد کرد این بازی هم بکنه
من دو ساعت بازی رو برای اولین بار دیشب بازی کردم.
احساس میکنم عامدانه یک سری از مشکلات این بازی توی هیچ کدوم از نقدهای این بازی گفته نشده. (توی هیچ یک از نقدهای ایرانی ایرادهایی که دیدم گفته نشده)
نمیدونم این تعمد برای بهتر جلوه دادن انحصاری های سونیه، یا بحث دیگه ای داره. بازی جلوه های بصری خوبی داره و ریزه کاری های زیادی توش کار شده که تحسین شدنیه. اما بهتر دونستن این گرافیک در برابر گرافیک بازی آنچارتد ۴، یه جور به کوچه علی چپ زدنه. البته مع الفارق هم هست. اون کجا و این کجا. طراحی چهره در بازی آنچارتد بی نقصه. (بی نقص) در صورتی که طراحی چهره این بازی خیلی جای کار داره و عضلات زیر پوست دیده نمیشن. چیزی که توی آنچارتد به شدت دیده می شد. ریزه کاریهای طراحی توی آنچارتد دیوانه واره و به شدت واقع گرایانه ست. اون مرحله که نیتن کشیده میشه با یه کامیون توی گل رو به یاد بیارید. اما علیرغم گرافیک خوب و زیبای بازی هورایزون، گرافیک واقع گرایانه ای نداره این بازی. میشه گرافیکش رو تحسین کرد ما حیرت انگیز نیست. واقعا نیست. چون نمونه براش زیاده که آدمو بیشتر حیرت زده میکنه. مثل گرافیک ویچر توی نورپردازی ها. مثل گرافیک بازی هایی مثل هیلو ۵ یا گیرز ۴ و متال گیر فانتوم پین گرافیک بسیار حیرت کننده تری داشت تا این بازی. که در عین حال بسیار هم واقع گرایانه بود.
مثلا ابرهای توی آسمون این بازی یکی از بی کیفیت ترین ابرهاییه که توی بازی ها دیدم. کاملا شطرنجیه ابرها. لابد هیچ کس به بالای سرش توی بازی نگاه نکرده!
لیپ سینکینگ بازی به شدت ابتداییه توی دیالوگ ها.
هوش مصنوعی ربات ها قدرت چندانی نداره و دور زدنشون چالشی نداره.
با این حال بازی خوبی به نظر میاد. بیشتر بازیش کنم بیشتر میتونم ازش حرف بزنم.