روزی روزگاری: جهانی آزاد برای قهرمانان | نقد و بررسی بازی Crackdown
در صنعت بازی های رایانه ای عناوین و فرنچایز هایی مانند Assassin’s Creed، Far Cry، Elder Scrolls و… وجود دارند که به صورت گستره جهان آزاد (Open World) نامیده می شوند. شکی وجود ندارد که بازی های جهان آزاد از محبوب ترین و دوست داشتنی ترین عناوین حاضر در این صنعت می باشند و منتقدین نیز به شیوه خود، عناوین برتر این سبک را ستایش می کنند. بازی های جهان آزاد روند طولانی و پیچیده ای را طی کرده و امروزه به شدت بین بازیکنان مشهور می باشند و برای این موضوع نیز دلیل ساده ای وجود دارد: علاوه بر آزادی عمل خارق العاده ای که این عناوین به بازیکنان می دهند، بازیکن می تواند عناصر مختلفی از تمامی سبک های موجود در بین بازی ها، از جمله: نقش آفرینی، تیراندازی (اول شخص و سوم شخص)، رانندگی و… را در این بازی ها یافته و آزادانه در آن ها قدم بزند (یا براند). سازندگان با ساخت جهانی پویا و زنده که هر لحظه در حال تغییر بوده و چیز های متفاوتی برای ارائه به بازیکن دارد، توانستند خط تولید کاملاً متفاوتی نسبت به چیز هایی که تا قبل از این بازی ها، از صنعت بازی مشاهده کرده بودیم را به ما نشان دهند. پس از این جمله شاید برایتان این سوال ایجاد شود که اولین بازی حقیقی در سبک جهان آزاد چه عنوانی بود؟ خوب پیش از جواب دادن به این سوال، باید بدانید که هر عنوان جدیدی که در این مسیر به وجود می آمد، استاندارد هایی را نیز در جهت تکمیل و هر چه بهتر شدن این سبک تعیین کرده و ارائه می داد.
پس از اینکه مراحل چپ به راست بازی های پلتفرمر به مرز فراموشی رسیدند و بازی های نسل جدید با محیط های تمام سه بعدی وارد عرصه شدند، گسترش این مکان ها نیز تبدیل به یکی از واجبات هر بازی بزرگی شد. تفاوت یک بازی جهان آزاد با یک بازی معمولی در اولین قدم، مربوط به شیوه ارائه مرحله و ماموریت می باشد که در یک بازی جهان آزاد، این موضوع در مقیاسی بسیار بزرگ تر از یک بازی خطی دنبال می شود. شاید بزرگ ترین برگ برنده بازی های جهان آزاد نسبت سایر عناوین این موضوع باشد که شما حتی لازم نیست که به سراغ آن ماموریت ها و مراحل بروید، و می توانید به جای آن در جهان بزرگ بازی شروع به گشت و گذار کرده و هر زمان که دوست داشتید ماموریت ها را کامل کنید. امروزه با توجه به جا افتادن و رسمی شدن این دسته از بازی ها، آن ها را درون دسته های هر سبک از بازی های مذکور جای می دهند. شاید پس از انفجار هسته ای پدیده ای به نام Minecraft بود که سبک جهان آزاد برای اولین بار ورود رسمی خود را در لیست بازی های بقا (Survival) جشن گرفت. حتی تصور اینکه در یک محیط بزرگ و عمیق که هر لحظه ممکن است جانتان در خطر باشد، مجبور به گشت و گذار و جمع آوری امکانات باشید ترسناک و لذت بخش است و همین موضوع نیز دلیل اصلی موفقیت عناوینی مانند Minecraft می باشد. پس از بازی مذکور نیز عناوین دیگری مانند DayZ دست به کار شده و این رسالت را به شیوه متفاوت تری ادامه دادند.
با محبوبیت فوق العاده عظیم عناوین تیراندازی اول شخص، وجود پدیده ای به نام جهان آزاد اول شخص نیز نباید چیز عجیب و غریبی باشد. مهم نیست که در جهان بیکرانی مانند سری Borderlands یا سری S.T.A.L.K.E.R به حال خود رها شده باشید و ماموریت ها را از جای جای جهان بازی بردارید یا اینکه کمی کنترل شده تر با اسلحه ای در دستانتان جهان وسیعی را تسخیر کنید. شاید همگی به این موضوع باور داشته باشیم که سری Far Cry پایه و اساس بازی های جهان آزاد اول شخص می باشند. نسخه های اولیه با نمایش بخش کوچکی از چیزی که امروزه می بینیم، به این فرنچایز روح و جسمی خاص بخشیده اند. نمونه موفق دیگری که با قرار دادن بازیکنان در جهانی آزاد توانسته اند موفقیت های فراوانی را در طی سال های اخیر کسب کنند، بازی های رانندگی (Racing) می باشند. فلسفه این دسته از بازی ها به این شکل می باشد که زمانی که شما می توانید به هر نقطه از بازی مذکور بروید، پس در نتیجه اینکار را به صورت خیلی راحت تر با ماشین انجام دهید. با در نظر گرفتن این نکته که یک سفر جاده ای، نیازمند یک جاده بزرگ نیز می باشد، در نتیجه در اکثر بازی های جهان آزاد رانندگی، شاهد وجود نقشه ها و دنیا های بسیار بزرگ هستیم. از ماشین های براق و خوش ساخت آمریکایی در بازی The Crew گرفته تا شبیه ساز های رانندگی بزرگی مانند Euro Truck Simulator 2، همگی از بزرگ ترین پتانسیل های موجود در این زمینه می باشند.
پس از سفر عظیمی که سبک جهان آزاد در بازی ها و ژانر های مختلف تجربه کرد، شاید از بهترین مکان هایی که به آن سفر کرده، عناوین نقش آفرینی (Role-Playing Game) باشند. بازی های نقش آفرینی تاریخ بسیار گسترده ای دارند. با توجه به داستان های فانتزی و زیبایی که برای گفتن دارند، اکثراً شاهد ایجاد حماسه های گسترده ای هستیم. حال زمانی که فرمول گشت و گذار در این دنیا های غنی و پر از موجودات افسانه ای را به این بازی ها اضافه کنیم، آن زمان است که بدون شک شاهد به وجود آمدن یک شاهکار حقیقی هستیم. سری The Elder Scrolls (به خصوص نسخه Skyrim) از مهم ترین مثال هاییست که می توانید در وصف این بازی های افسانه ای بزنیم و در کنار آن ها نیز می توان عناوین مهم دیگری مانند سری Dragon Age، Mass Effect، Fallout و بسیاری از عناوین شاهکار دیگر را مثال زد. تا اینجای کار شاید با بسیاری از سبک های تلفیقی و بازی های مهم سبک جهان آزاد آشنا شده باشید، ولی همیشه و همیشه یک نکته مهم را فراموش نکنید؛ تمامی عناوین موجود در سبک جهان آزاد، حاصل وجود تنها و تنها یک سری بخصوص می باشند که دلیل اصلی ماهیت بازی های امروزی در این سبک می باشد. فرنچایزی که به تنهایی بار خلق این سبک را بر دوش می کشد. فکر کنم خودتان بهتر از ما با این سری آشنایی داشته باشید.
سری Grand Theft Auto رهبر و مغز متفکر تمامی بازی های جهان آزاد امروزی می باشد. عناوینی که اگر نبودند، نه عناوین مطرح دیگری در این سبک (نظیر سری Saints Row IV یا سری Assassin’s Creed) به شکل فعلی وجود داشتند و نه حتی باقی سری محبوب Grand Theft Auto و Grand Theft Auto V محبوب امروزی می توانستند رنگ روز را به خود ببینند. استدیوی سازنده بازی، راک استار (Rockstar Games) که از تمامی زیر و بم ها و اهمیت عنوان خود با خبر بود، بدون اتلاف هیچ وقتی نسخه بعدی بازی خود یعنی Vice City را کلید زد. Grand Theft Auto: Vice City در سال ۲۰۰۲ عرضه شد و تمامی فرمول های موفق جد بزرگ خود را به طور کامل همراه با یک جهان از امکانات جدید، را به بهترین نحو ممکن به کار گرفت. پنجمین نسخه رسمی از سری بازی های GTA تحت عنوان Grand Theft Auto: San Andreas در ماه اکتبر سال ۲۰۰۴ برای کنسول پلی استیشن ۲ عرضه شد. عرضه این بازی مساویست با دومین انقلاب رسمی سری GTA در صنعت بازی های رایانه ای. سری بازی به حدی کامل و خالص بود که تمامی صنعت بازی ها را تحت تاثیر خود قرار داد و توسط تمامی منتقدان و بازیکنان ستوده شد (نسخه Grand Theft Auto IV با حمل میانگین نمرات ۹۸ از ۱۰۰، از مهم ترین بازی های تاریخ می باشد). فرمول های ساده ای که در این سری استفاده می شوند (از جمله رانندگی، تیراندازی، داستانی که در طی ماموریت ها روایت می شود، مینی گیم ها و…) بار ها و بار ها مورد تقلید عناوین فراوانی قرار گرفت و نام این سری را به عنوان پدر سبک مدرن جهان آزاد، در بالای دیوار صنعت بازی های رایانه ای قرار داده است.
دنیا های بزرگ همچنین محیط مناسبی برای گشت و گذار قهرمانان و شخصیت هایی با قدرت های ویژه می باشند. عناوینی مانند سری Prototype، سری Infamous و همچنین چهارمین نسخه از سری بازی های Saints Row به بازیکن قدرت های فوق بشری و وسیعی را ارائه داده و با قرار دادن آن ها در محیطی عظیم، تمامی آن ها را به چالش می کشد. این فرمول با اینکه در نگاه اول کمی عجیب به نظر می رسد، با این حال به خوبی جواب داده و همچنین نقش مهمی در آوردن قهرمانان کمیک بوکی به دنیای بازی ها داشته است. قطعاً زمانی که بحث بازی های رایانه ای با محوریت قهرمانان کمیکی به میان می آید، نام مقدس سری Batman: Arkham در این میان می درخشد. سیستم مبارزات بی همتا و در عین حال نفس گیر، گجت ها و ابزار های کاربردی، شوالیه تاریکی و تمامی دشمنان خونینش درون جهانی بزرگ، شاید تمام چیزی باشد که یک بازیکن آرزویش را می کند و همه و همه در سری Batman: Arkham موجود می باشد. در میان تمامی عناوین موفق و نا موفقی که در قابل و استایل کمیک بوکی و جهانی آزاد، پا به دنیای بازی ها گذاشته اند، یک مورد ویژه دیگر نیز وجود دارد که کمتر از آن سخن به میان آمده است. با اینکه خبری از نسخه کمیک بوکی نبوده و قهرمانان نام آشنایی نیز وجود ندارند، ولی با تمامی این موارد، بازی Crackdown عنوانی بود که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
بازی مذکور در سبک اکشن و ماجراجویی (Action-Adventure) و با به همراه داشتن جهانی وسیع و آزاد، توسط استودیوی Realtime Worlds توسعه یافته و توسط Microsoft Game Studios نیز به صورت اختصاصی برای کنسول نسل هفتمی مایکروسافت یعنی ایکس باکس ۳۶۰ (Xbox 360) منتشر شد. بازی در بیستم فوریه در ایالات متحده و سپس در ۲۳ فوریه به صورت جهانی عرضه شد. بازی Crackdown در جهانی خیالی و آینده گرانه روایت می شود که توسط یک سازمان مخفی و زیرزمینی به نام The Agency کنترل می شود. ماجرای بازی روایت گر سربازان این شرکت می باشد که از قدرت های ماورائی بر خوردار بوده، گروهی از تروریست هایی که که تنها به فکر ایجاد خرابکاری و آشوب هستند و صرفاً دشمنان اصلی ما محسوب می شوند و همینطور موجوداتی زامبی مانند که رفتاری عجیب و غریب مانند نامشان دارند (Freaks). قدرت های خاص و ماورایی شخصیت اصلی و سایر شخصیت های بازی، تمام بازی را تحت تاثیر قرار داده و آن را به شدت نسب به سایر عناوین هم سبک خود متمایز کرده است. بازی Crackdown از عناصری مشابه به بسیاری از بازی های پیشین سبک جهان آزاد بهره می برد، البته با این تفاوت که ویژگی ها و تکنیک های جالب توجهی را درون خود مخلوط کرده که آن را از بسیاری از بازی ها متمایز می کند. برای اینکه به صورت لایه به لایه بازی Crackdown را بررسی کرده و شباهات و تفاوت های آن را با سایر بازی های جهان آزاد بسنجیم و تمامی نکات مثبت و منفی بازی را زیر ذره بین ببرید، با گیمفا همراه باشید تا ببینیم که با عنوانی خاص طرف هستیم یا صرفاً یک بازی پر از ایده های ناقص و از کار افتاده.
منفور ترین آرمان شهر تاریخ
داستان بازی Crackdown در کلان شهری خیالی تحت عنوان Pacific City جریان دارد که چندین شهر و منطقه مختلف را در بین چهار جزیره دسته بندی کرده است. این شهر توسط سه سازمان جرم و جنایت کنترل می شود. Pacific City شهری است که به سه جزیره مستقل تقسیم شده است: Los Muertos (که در زبان اسپانیایی به معنای کسانی که مرده اند می باشد) که منشائی در آمریکای مرکزی دارد، The Volk (در زبان روسی به معنای گرگ می باشد) که ریشه در اروپای شرقی داشته و رئسای Shai-Gen که سابقاً به عنوان هیئت مدیره شرکتی مهم در آسیای شرقی فعالیت می کردند. به طور معمول یک سازمان شبه پلیس به نام The Peacekeepers شهر را با کمک نیرو های خود تحت کنترل قرار می داد، اما با این حال با افزایش ناگهانی جرم و جنایت در شهر و قدرت گرفتن نهاد های نام برده شده، این سازمان نیز به سرعت از میان برداشته و غرق شد. با تمامی این موارد، شهر همیشه کمک های لازم را از The Agency دریافت می کرد. The Agency سازمانی است که علاوه بر تجهیزات و همایت از The Peacekeepers، از تجهیزات پیشرفته پزشکی و تکنولوژی سابرگی برای تولید سربازان فرا انسانی استفاده می کند. سربازانی که توسط The Agency تولید می شوند، به صورت عمده Agents نامیده می شوند. سازمان The Agency در یک هتل سابق در مرکز شهر مستقر می باشد. بازیکن درون بازی، کنترل یکی از Agent های سازمان را بر عهده می گیرد که وظیفه ای مبنی بر پایین آوردن سیستم تمامی سازمان های جنایت کارانه را بر عهده دارد. بازیکن باید در تمام مدتی که مشغول انجام این ماموریت می باشد، هم امنیت و سلامت مردم و غیر نظامی ها، و هم افراد The Peacekeepers را تضمین کند. اقدامات Agent به صورت مکرر و دائماً توسط The Agency کنترل و مانیتور می شوند و توسط مدیر و مسئول مخصوصش، در جریان ماموریت ها و اقدامات بعدی قرار می گیرد. در طول بازی، بازیکن در محیط ها و طول شهر Pacific City پرسه می زند و با فعالیت های سودبخش خود، رهبران و اعضای باند های هر سه سازمان جنایتکار را از بین می برد. پس از اینکه موفق به شکست فرماندهان اصلی و ژنرال های هر سه سازمان شدید، بازیکن باید وارد یک شورش نهایی که توسط اعضای باقی مانده از سازمان ها در شهر شده، شود و پس از کامل کردن این بخش نیز شهر تقریباً خالی از هر گونه جرم و جنایت می شود. هنگامی که تمامی هر سه سازمان به طور کلی نابود شدند، در میان پرده پایانی بازی، مدیر و مسئول به Agent می گوید که یک انگیزه پنهان پشت اقدامات The Agency وجود داشت: The Agency از همان ابتدا خود هر سه سازمان جنایتکار را پایه ریزی کرده بود تا ساکنان شهر Pacific City را وحشت زده کند تا آن ها نیاز به The Agency را در خود حس کنند و The Agency نیز بتواند به سادگی کنترل شهر را به دست بگیرد، آن هم بدون اینکه مردم از آن ها متنفر شوند. مدیر The Agency در ادامه توضیح می دهد که سازمان قصد دارد این نقشه را در سایر نقاط جهان نیز به اجرا در آورده و در نهایت جهانی یکپارچه و با قوانینی تازه ایجاد کند.
بازی Crackdown در کنار گیم پلی و جهان غنی خود، از نداشتن یک داستان جدی و عمیق رنج می برد. شاید مقداری پیش زمینه و پایان بندی برای داستان آن وجود داشته باشد که لازمه پیش روی در بازی باشند، ولی با این حال مقایسه آن با سناریوی عناوینی مانند سری Grand Theft Auto حتی به عنوان شوخی نیز جالب نیست! به طور کلی تنها چیزی که شما باید بدانید این است که شما همانند شخصیت پلیس آهنی (RoboCop) موجودی با قدرت های فرا انسانی هستید که مسئول حفظ نظم و امنیت را بر عهده دارید و می توانید به سرعت تکامل یابید؛ این موضوع به این معنی است که توانایی ها و قابلیت هایتان با هر چه بیشتر تجربه کردن بازی بهبود می یابد. شما باید خیابان ها را از جرم و جنایت پاک کنید و برای این کار نیز باید سه سازمان جرم و جنایت را که هر کدام شامل هفت رهبر می باشند، نابود کنید. شما می توانید هر کدام از این رهبر ها را در هر زمان که بخواهید از بین ببرید، ولی در این میان نظمی منطقی وجود دارد که قابلیت های شما را محدود به دشمنان هم سطح خودتان کرده و درجه تعادلی بین سختی بازی حفظ می کند. تفاوت آنچنانی بین اعضای هر باند وجود ندارد؛ شما فقط باید محل حضور رهبر را فهمیده و به سراغ وی بروید، سپس اعضای گروهش را نابود و در نهایت خود او را از میان بردارید. اتفاقاتی هم که در پایان عجیب و غریب بازی رخ می دهد را نیز پیش تر گفته ایم. شاید مشکل اصلی داستان بازی این باشد که هیچ بخشی از آن اهمیت خاصی ندارد! تنها هدف اصلی بازی ارائه جهانی باز در کنار گیم پلی اکشن سریع و شهری عظیم برای جست و جو به ما می باشد. گیم پلی بازی نیز به نوع خود قابل تقدیر است. شاید در ابتدا که پا به دنیای بازی بگذارید، آنچنان غافلگیر نشوید و انتظار دنیای بزرگ تری را داشته باشید، ولی بدانید که نباید عجله کنید، زیرا گیم پلی بازی با تمامی قابلیت های پنهانش از جمله آپگرید ها، اسلحه ها و لوازم نقلیه، به مرور وجهه دیگرش را به شما نشان می دهد. اگر قصد تقویت ویژگی چابکی را دارید، باید شروع به جمع آوری گوی های آبی رنگی که بر روی سقف ها قرار دارید، کنید. پس از اینکه قابلیت چابکی خود را افزایش دهید، شما می توانید پرش های بلند تری را نیز تجربه کنید. پس نتیجه می گیریم که شاید در ابتدا پرش های کوتاه کمی بازی را خسته کننده کنند و تنوع را بکاهند، ولی می توانید مطمئن باشید که با گذشت بازی و پیش روی در آن، به هیچ وجه از ورج و ورجه کردن بر روی سقف ها و دیوار های ساختمان های بلند بازی خسته نخواهید شد. همچنین شلیک به دشمنان، آن هم زمانی که بر روی هوا شناور هستید، روش بسیار خوبی برای پاکسازی ساده گنگ های دشمن می باشد.
در حالی که قابلیت چابکی (همان پرش) به جمع آوری گوی های آبی بستگی دارد، برای تقویت و ارتقای سایر قابلیت های بازی مانند: قدرت (که به وسیله آن می توانید ماشین ها و سایر اجسام بزرگ را بلند کرده و به اطراف پرتاب کنید)، تیراندازی (که شامل اسلحه های گرم می باشد)، انفجار ها (که نارنجک ها و موشک های دستی را شامل می شود) و رانندگی با خودرو ها، باید از آن قابلیت ها به مرور استفاده کنید تا کم کم ارتقاء یابند. برای ارتقای بخش تیراندازی، کافیست در مبارزات با سلاح های گرم خود دشمنان را هدف گرفته و آن ها را از بین ببرید تا این قابلیت افزایش یابد. در نظر داشته باشید که قفل کردن بر روی دشمن مورد نظر و سپس شلیک به سمت او، کار شما را برای ارتقاء ساده تر می کند؛ هر چند اگر در سطوح بالا قرار داشته باشید، همچنان کمی سخت می باشد. مهارتِ قدرت در صورتی افزایش می یابد که شما دشمنان را با استفاده از حملات دستی و به شیوه بدون سلاح گرم از بین ببرید. با افزایش قابلیت قدرت، شما جان بیشتری در اختیار دارید و در واقع به معنای واقعی کلمه، قوی تر می شوید! در ضمن در حالی که دارید شهر را طی می کنید می توانید ضربه ساده ای به ماشین ها زده و شاهد به پرواز در آمدن آن ها باشید. همچنین از دیگر ویژگی هایی که با افزایش قدرت به شما اضافه می شود، این است که می توانید ماشین ها را بلند کرده و با آن ها به هوا بپرید و همچنین آن ها را به سمت دشمنان پرتاب کنید، که به نوبه خود سرگرم کننده است. افزایش توانایی رانندگی شما نیز بستگی دارد به شیرین کاری هایی که سوار بر خودرو انجام می دهید و از این دسته کار ها به عنوان مثال می توان به رد شدن از روی دشمنان اشاره کرد! هر چقدر که توانایی رانندگی شما افزایش یابد، هندلینگ و سرعت خودرو نیز به همان میزان افزایش می یابد و خودرو های ویژه مخصوص شرکت The Agency که بنا به درخواست شما، شکل ها و رنگ های متفاوتی را دارا می باشد نیز تاثیر بیشتری نسبت به خودرو های معمولی میگیرند. زمانی که توانمندی شما در رانندگی به خود چهار ستاره را اختصاص بدهد، تمام خودرو های The Agency قابلیت ویژه ای دریافت می کنند. ابر ماشین های سریع، اسلحه اتوماتیکی دریافت کرده، ماشین های SUV توانایی پرش را دریافت می کنند و خودرو های شاسی بلند نیز نیترو هایی دریافت می کنند که به سرعت بخشیدن موتور آن ها کمک ویژه ای می کند. متاسفانه بخش رانندگی به هیچ وجه انتظارات را بر آورده نمی کند و سیستم رانندگی بازی به صورت آرکید و خشک طراحی شده، طوری که به هیچ یک از بازی های رانندگی و همین طور عناوین جهان آزاد دیگری (مانند سری Grand Theft Auto) شباهت ندارد و به طور قطع نتواند بازیکنان آن عناوین را به سمت خود جذب کند. در نهایت قابلیت انفجار باقی می ماند که برای ارتقای آن تنها کافیست تا دشمنان را با نارنجک ها و راکت لانچر ها منفجر کنید. پس از آغاز بازی اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که تنها در نقش یک پلیس ساده و ضعیف بازی می کنید، ولی با گذشت زمان و بهبود بخشیدن به قابلیت هایتان، می توانید به بازی از یک دیدگاه متفاوت نگاه کرده و بیش از بیش از آن لذت ببرید.
شما قطعاً می توانید عنوان Crackdown را به تنهایی تجربه کرده و به اتمام برسانید و سر به نیست کردن باس های بازی نیز آنچنان عمل سخت و طاقت فرسایی نمی باشد؛ با این حال همیشه در قابلیت همکاری و بازی گروهی به روی شما باز است. بازی بسیار تلاش می کند تا از قابلیت co-op یک تجربه بی نظیر و کامل به بازیکن ارائه دهد، ولی در اصل این حالت تفاوت چندانی با زمانی که تنها به تجربه بازی می پردازیم ندارد. شما می توانید تنظیماتی را به وجود بیاورید که به سایر بازیکنان این گزینه را بدهد تا به بازی شما وارد شوند. شما می توانید این تنظیمات را تنها به دوستان خود محدود کنید، با این حال همیشه جا برای همکاری با سایر بازیکنان وجود دارد. در ضمن همیشه امکان رد یک درخواست وجود دارد اگر در آن لحظه مشغول انجام کاری هستید. اگر درخواست بازیکن را قبول کنید، اینطور نیست که بازیکن مذکور همینطوری در کنار شما سبز شود، در عوض، شما از بازی خارج می شوید و باید دوباره برای ادامه مسیر به آن وارد شوید؛ اگر بازیکن مذکور از بازی خارج شود، بازی باری دیگر به اتمام می رسد. به نظر می رسد که سازندگان می بایست دستی به سر و گوش این تنظیمات خارج و داخل شدن بازیکنان می کشیدند تا شاهد بهبود و تاثیر گذاری بیشتر از آن بودیم. همچنین بازیکنی که به بازی شما وارد شده، عضو نسخه میزبان شهر می شود و این بدین معنی است که اگر بازی را به اتمام برسانید، وی کار آنچنانی برای انجام دادن ندارد، مگر اینکه شما به صورت بداهی و تفننی دست به خلق یک بازی ساده مانند مسابقات اتومبیل رانی یا چالش عجیب و غریبی زده و وی را نیز به این بازی دعوت کنید. مشکل دیگری که در بخش چند نفره ممکن است گریبان برخی بازیکنان را بگیرد این است که، بازیکنان تازه واردی که به بازی فردی تقریباً حرفه ای وارد می شوند، بدون تجربه قبلی به میدان جنگ می آیند و شما که از لحاظ قابلیت و سایر امکانات از وی سر تر هستید، وجودش را بی استفاده در نظر گرفته و به تنها مبارزه را انجام می دهید که آنچنان نه برای شما و نه برای او لذتی دارد؛ پس نتیجه می گیریم که برای لذت بردن از بخش چند نفره، باید به دنبال فردی باشید که در بازی هم سطح و هم رتبه با شما باشد.
بسیاری از بازی های جهان آزاد (تقریباً تمامی آن ها) بخش گسترده ای از گیم پلی خود را به ماموریت های جانبی اختصاص می دهند. این ماموریت ها فارق از گیم پلی اصلی بازی، بازیکن را به تجربه ای متفاوت و در بسیاری موارد، لذت بخش دعوت می کنند و عنوان Crackdown نیز از این قاعده مستثنا نیست. دو نوع مسابقات رقابتی در بازی وجود دارد. نوع اول مسابقات اتومبیل رانی کلاسیک و معمولی می باشد که در آن ها باید در یک زمان مشخص از بین دروازه ها رد شده و به خط پایان برسید و زمانی هم که با موفقیت مسابقه را طی کنید، مقداری قابلیت رانندگی دریافت خواهید کرد. نوع دیگری از مسابقات در بازی، مسابقات پرش از روی سقف ها می باشد که در آن ها، شما باید با اجرای حرکات آکروباتیک و پرش های بلند، آن ها را به سر انجام برسانید. بردن در این بخش نیز به توانایی های پرش شما می افزاید. متاسفانه پیچیدگی و تکامل فعالیت های جانبی در Crackdown به خوبی سایر عناوین هم سبک مانند سری Grand Theft Auto نبوده و فعالیت های موجود نیز آن چنان جذاب و سرگرم کننده نیستند، در نتیجه پس از مدتی صرف کردن در این قسمت، از آن دلزده خواهید شد. در اصل شما به طور کامل حس نخواهید کرد که با یک شهر زنده و فعال طرف هستید و فعالیت ها و واکنش های مصنوعی وار مردم نیز زخم بزرگی به بازی زده است؛ بر عکس، گویا مردم سر راه شما هستند و مانع انجام فعالیت هایتان می شوند. در کنار مردم غیر نظامی بازی، هم قطاران و یاران پلیس شما نیز کاملاً بی اثر بوده و تقریباً هیچ کمکی برای نابود کردن دشمنان نمی کنند و نیرو های دشمن نیز آنچنان باهوش نبوده تا از شر آنان خلاص شوند و در این میدان نبرد گویا همه موجودات زنده بی خاصیت هستند! زمانی که شما بمیرید (که به دلیل وجود دشمنان زره پوش و مسلح به بازوکا و خمپاره انداز، زیاد هم اتفاق می افتد و یا جسارت بیش از حد شما برای نزدیک شدن به مواد منفجره نیز می تواند دلیل خوبی برای مردنتان باشد) بازی به هیچ شکلی شما را مجازات نمی کند؛ در واقع پس از بازگشت شما به صحنه بازی، تمامی اسلحه هایتان سر جای خود هستند و کاهش آنچنانی هم از توانایی هایتان مشاهده نمی کنید.
Crackdown عنوان زیبایی است؛ هر چند که در هر بخش از بازی کم و کاستی ها و لغزش های فراوانی مشاهده می شود و در رابطه با گرافیک بازی نیز این قضیه همواره وجود دارد. شهر بازی بزرگ و پر جزئیات بوده و دارای ساختمان های بلند و نام گذاری های مناسب و طراحی های خوبی می باشد. در حالی که شما بیشتر وقت خود را در بیرون از ساختمان ها می گذرانید، فضا های داخلی نیز به خوبی طراحی شده اند. تقریباً می شود گفت که تمامی دنیای بازی یکپارچه و صاف سر هم شده است و هیچ خبری از صفحه های بارگذاری داخلی نبوده که به نوبه خود فوق العاده است (البته شرایط استثنایی نیز وجود دارد که شما بمیرید یا اینکه به قسمت دیگری از شهر وارد شوید که در آن صورت صفحه بارگذاری را خواهید دید). خط سیاه و بزرگی که به دور تمامی شخصیت های بازی پیچیده شده است، ممکن است شما را به این فکر وادارد که گرافیک بازی از تکنولوژی سل شید (کارتونی) بهره برده است ولی در واقعیت، گرافیک بازی بسیار پیچیده تر از این حرف ها بوده و به جای تمرکز کامل طراحان گرافیک بازی بر روی این شیوه، آن ها گرافیک سل شید را وارد مغز و استخوان هسته اصلی گرافیک خود کرده اند تا هم حال و هوای کامیک بوکی به خود بگیرد و هم چشمان را آزرده نکند. شما می توانید به بالای بلند ترین ساختمان بازی رفته و از آن جا به تماشای مناظر و تمامی شهر بنشینید. نرخ فریم بازی بسیار نا پایدار بوده و در برخی شرایط خاص حتی ممکن است به پایین ترین حد خود برسد؛ با این حال زمانی که به این مناظر خیره می شوید، به طور قطع همه مشکلات را فراموش کرده و به این تصاویر هنرمندانه خیره خواهید شد.
صدا گذاری در بازی در حد استانداردی قرار دارد. با تمام جلوه های صوتی انفجار و شلیک گلوله ها، حس یک بازی اکشن معمولی را خواهید داشت و نه بیشتر. گوینده ای نیز در بازی وجود دارد که در زمان هایی که به راهنما نیاز دارید، شما را راهنمایی کرده و اگر از حد مجاز فراتر بروید، به شما اخطار می دهد. در واقع وی هرگز از حرف زدن باز نمی ایستد و پس از اینکه صد ها بار به شما مشاوره ای تکراری که پیش تر ارائه داده بود را دوباره تکرار می کند، تازه متوجه بی خاصیت بودن این سیستم می شوید. گاهی اوقات نیز مشاوره های اشتباهی را از این گوینده می شنویم که کاملاً واضح می باشند، به طور مثال زمانی که درون سختمان هستید، وی به شما از مناظر زیبای اطراف می گوید! ایده وجود این پدیده در بازی بسیار خوب و اورجینال به نظر می رسد، ولی به مرور زمان متوجه اعصاب خرد کنی آن خواهید شد. موسیقی نیز تنها زمانی در بازی پخش می شود که درون اتومبیلی قرار دارید و برای همین نیز زیاد آوای موسیقی را در بازی نخواهید شنید، ولی از این مورد نمی توان به عنوان یک مشکل نام برد، زیرا موسیقی های آنچنانی و بزرگی نیز برای بخش ساند ترک بازی انتخواب نشده اند و شنیدن یا نشنیدن آن ها، آنچنان فرقی با همدیگر ندارد.
زمانی که به شیوه چیدمان بخش های مختلف عنوان Crackdown نگاه کنیم، متوجه این موضوع می شویم که تنها و اصلی ترین هدف سازندگان خلق دنیایی آزاد و فرمالیته بوده تا تمامی تمرکز بازی خود را بر روی بخش گیم پلی پیاده کنند و از این جهت سرگرمی را به خانه بازیکن ها بیاورند. اگر قصد داشته باشید تا به سرعت و با عجله به سراغ باس ها و مراحل اصلی بازی بروید، چیزی حدود ۸ تا ۱۰ ساعت را باید صرف بازی کنید (در درجه سختی متوسط) و اگر زمانی را هم برای کنار آمدن با سیستم ارتقای ویژگی های شخصیت اصلی در نظر بگیرید و همچنین آموزش کار کردن با اسلحه ها، ماشین ها، قابلیت ها و آشنایی با محیط بازی را نیز حساب کنید، در نهایت می توانید از Crackdown توقع سرگرم کردنتان به مدت ۱۵ ساعت را داشته باشید. اما اگر از آن دسته بازیکنانی هستید که به هیچ وجه به ماموریت های موجود در عناوین جهان آزاد اهمیت نمی دهید و تنها برایتان گشت و گذار در شهر و منفجر کردن ماشین ها به همراه ناکار کردن هر فردی که سر راهتان سبز شد، مهم است پس بهتر است دست از شمارش زمان در بازی بردارید و سعی کنید که به شیوه خودتان از بازی لذت ببرید. سیستم Achievement ها که عضو جدا نشدنی خانواده ایکس باکس می باشد، نیز در بازی حظور مفیدی دارد و کار های جالبی را هم به شما واگذار می کنند، پس بهتر است نیم نگاهی نیز به آن ها داشته باشید. شما حتی می توانید از دیوانه بازی هایی که در بازی به راه می اندازید نیز به شکل جدیدی سرگرمی بسازید، به طور مثال: با خمپاره اندازی، خودرویی را منفجر کرده و زمانی که در هوا قرار دارد، باری دیگر به آن شلیک کنید و به پرواز در آمدنش را تماشا کنید. بالا رفتن از بلند ترین ساختمان شهر و سپس پایین پریدن از آن درون دریاچه را نیز فراموش نکنید. Crackdown عنوانی می باشد که در مقایسه با سایر عناوین هم سبک خود، مقداری نا کامل و سبک به نظر می رسد. بازی توسط جامعه منتقدین و بازیکنان به آن صورت جدی گرفته نشد، ولی این بدین معنی نیست که توجهات را نیز به خود جلب نکرد. Crackdown میانگین نمرات ۸۳ از ۱۰۰ را از وبسایت متاکریتیک دریافت کرده و از اکثر منابع معتبر نمراتی نزدیک به کامل گرفته است. بازی همچنین فروش سنگینی را نیز تجربه کرد و در سراسر جهان بیش از ۱٫۵ میلیون نسخه به فروش رساند. پس از موفقیت تجاری نسخه اول، دومین قسمت از بازی نیز کلید خورده و سه سال بعد نیز منتشر شد. در حال حاظر نسخه سوم بازی در دست ساخت می باشد و باید صبر کرد و دید که آیا قرار است تحول عظیمی در سری ایجاد شود یا باری دیگر شاهد تکرار تمامی فرمول های قدیمی سری Crackdown در بازی جدید می باشیم، اینبار با گرافیکی چشمگیر تر. پیش از آن اگر تا به حال موفق به تجربه این عنوان خاص نشده اید و به عناوین جهان آزاد و با محوریت گیم پلی علاقه مندید و می خواهید چند ساعتی را سرگرم شوید، پیشنهاد می کنید که هر چه سریع تر به تجربه Crackdown بپردازید.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- شایعه: Xbox در سال ۲۰۲۵ بازیهایی خواهد داشت که هنوز رونمایی نشدهاند
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
- ۱۰ بازی ناامیدکننده سال ۲۰۲۴
نظرات
کسری جان نقد بسیار عالی بود :yes: :yes:
انشاالله که امسال کرک داون۳ بتونه انتظارات رو براورده کنه و مخصوصا که چون شوتر جهان باز هست بازی مورد انتظار امسال من هست :inlove: :inlove:
بازی جهان باز منم که چند روز دیگه میاد مورد انتظارترین بازی امسال هم هست برام ( هوریزون )
انشاالله که شمام و بقیه فن هایه جعبه امسال اینو بازی کنید هر چند امیدی بهش نیست و زیر دستو پای بزرگان له میشه 😎
بازی مورد علاقه شما ” هورایزن ” تلفظ میشه
ممنون آقای کاظمی.امیدوارم نسخه ی سومش موفق بشه و نام برند ایکس باکس رو درخشان تر کنه
متاسفانه به نسخه ی ۳ هیچ امیدی ندارم اما امیدوارم موفق بشه چون فقط تمرکز رو تخریب پذیری نمیتونه عامل موفقیت یک بازی باشه
عالی
انشاالله نسخه سومشم بتونه طرفدارا رو راضی کنه 😀
من که از این سری خیلی خاطره دارم :inlove:
بدون تعصب هیچ کدوم از انحصاریای ماکرو ک واسه امسال معرفی شده منو جذب نکرده ک بگ واای من دارم این بازیو از دس میدم برم وان بگیریم بازیش کنم تعداد پایینه سی اما رو همچین پستی نشون دهنده ی تعداد پایینه فنای این باطی تو ایرانه ولی در هر صورت امیدوارم موفق بشه تا حداقل مقداری از شکایتای فنای ماکرو رو بخوابونه