جان کوپر، در سرزمین سامورایی ها! | نقد و بررسی بازی Shadow Tactics: Blades of Shogun
یادم می آید در ایام کودکی، یعنی آن زمانی که پسر بچه ای هفت، هشت ساله بودم و هر روز با ذوق و شوق بسیار کامپیوتر ذغالی ام را روشن می کردم تا بازی های آن زمان را بازی کنم یک عنوان بود که در دوره ای خاص شدیدا به آن علاقه داشتم و ساعت های بسیار زیادی از دوران کودکی ام پای مراحل سخت و طولانی آن سپری شد. نام آن بازی چیزی نبود جز Desperados. یک بازی وسترن که سبک مخفی کاری تاکتیکی را با دوربین ایزمتریک ترکیب کرده بود و با ارائه ی داستانی عالی توانسته بود یک عنوان بسیار سرگرم کننده و البته دشوار باشد. من تنها کسی نیستم که در کودکی مجذوب این عنوان شدم بلکه بسیاری از گیمر ها و از قضا غیر گیمر های ایرانی هم پای این بازی خاطرات بسیار زیادی دارند. بدون شک یکی از دلایل محبوبیت بسیار زیاد این بازی در نزد ما دوبله شدن آن به زبان فارسی بود و با این که دوبله ی بازی در آن زمان تعریف چندانی نداشت و تیم نه چندان با تجربه ای آن را گویندگی می کردند باز هم تجربه ی یک بازی فارسی زبان میان همه ی آن بازی هایی که در ایام کودکی یک کلمه هم از چیز هایی که می گفتند را نمی فهمیدیم واقعا در حکم کیمیا بود. Desperados حکایت کابویی بود به نام جان کوپر که به همراه متحدانی که در طول سفر خود میافت از سد سخت ترین مراحل می گذشتند و مشکلات را با همکاری هم یک به یک از سر راه بر می داشتند. پیشروی در بازی واقعا سخت بود و برای رد شدن از هر مرحله باید مدت بسیار زیادی فکر و برنامه ریزی می کردیم و سلول خاکستری می سوزاندیم. پس از گذشت آن سال ها به جز چند مورد اندک دیگر هیچ بازی دیگری را با آن سبک و سیاق ندیده بودم. تا این که روزی به بازی Shadow Tactics برخورد کردم. بازی ای که سعی کرده بود دقیقا با استفاده از مکانیک های Desperados و سبک و سیاق خاص گیم پلی آن یک اثر سرگرم کننده و زیبای دیگر را راهی بازار ویدئو گیم کند. Shadow Tactics: Blades of Shogun توانسته بار دیگر این سبک مرده را از زیر خروار ها خاک بیرون بکشد و خاطرات هزاران گیمر را بار دیگر زنده کند. حال باید دید که توانسته به خوبی عناوین دوران طلایی این سبک باشد یا خیر.
داستان یک سامورایی خسته
داستان بازی در دوره ادوی کشور ژاپن جریان دارد. دورانی که در این کشور از آن به رونق های اقتصادی و نو آوری ها در هنر های مختلف یاد می شود. Mugen یک سامورایی بزرگ و قدرتمند است که در دربار خدمت کرده و وظیفه ی آموزش هنر های رزمی شاهزادگان بر عهده ی اوست. به تازگی خبر می رسد که شخصی تحت عنوان Kage-Sama در مکان های مختلفی از کشو آشوب به پا کرده و در دل مردم وحشت انداخته. امپراطور سامورایی خوش قلب و نیرومند ما را مامور می کند تا این شخص را شناسایی کرده و او را به سزای اعمال خود برساند. Mugen در این مسیر با دوستان دیگری آشنا می شود که او را در انجام این ماموریت یاری می کنند. آن ها برای رسیدن به هدف خود یعنی دستیگری Kage-Sama ماجرا های بسیاری داشته و هر بار با تجربه های جدیدی روبرو می شوند.
می توان گفت داستان بازی برای اثری در این سبک بسیار عالی است. اما مسئله اینجاست که ما پیش از این بازی هایی مانند Desperados را دیده ایم و زمانی که پیچیدگی ها و ماجرا های آن را با بازی فعلی مقایسه می کنیم میبینیم که چقدر پتانسیل از دست رفته در این اثر وجود دارد. وقتی که پروتاگونیست آن بازی را با این بازی مقایسه میکنیم و سایر شخصیت ها و روابطشان با هم را نظاره گر هستیم چیزی نمی توان گفت جز این که Blades of Shogun در زمینه داستانی می توانست بسیار بهتر باشد. البته در همین حد هم می توان از بازی راضی بود اما روایت آن خصوصا در مراحل ابتدایی جذابیت و ریتم مورد انتظار را ندارد.
شخصیت های بازی اگر با بازی هایی همچون Desperados مقایسه نشوند همگی پرداخت خوبی دارند و تعاملاتشان با یکدیگر نیز جذاب و دیدنی است. بازی بوسیله ی دیالوگ هایی که روی صفحه نقش میبندند داستان خود را روایت می کند و علاوه بر آن بازیباز می تواند حرکات و عکس العمل های شخصیت ها را از همان زوایه ی دید دوربین بازی شاهد باشد. گرچه برای بازی ای در این سبک و داستانی با این سطح انتظاری نیز جز این نمی رود اما به هر حال شیوه ی روایت بازی می توانست بهتر باشد و با بازی های چندید سا پیش این سبک کمی تفاوت داشته باشد.
ترکیب قدرت های مکمل، مهمترین بخش گیم پلی
درست است که به طور کلی بازی های این سبک همچون Desperados، Commandos و همین Shadow Tactics دوربین ایزومتریک دارند اما من ترجیح می دهم این عناوین را در سبک استراتژی جای ندهم. سبک این بازی ها را بیشتر می توان مخفی کاری با زوایه دوربین ایزومتریک نامید تا استراتژی. چون حتی عناصر معمول بازی های استراتژی را نیز نمی توان در بازی یافت. حالا سوال اینجاست که مخفی کاری ایزومتریک دیگر چه صیغه ای است؟ در پاسخ باید گفت که همانند بازی های استراتژیک و همینطور بازی های سبک دانجن کراولر (Dungeon Crawler) پی سی در این سبک نیز کارکترتان را با اشاره ماوس حرکت خواهید داد. در این بازی ها معمولا تعداد متنوعی از کارکتر های مخلف را در اختیار دارید که هر کدام توانایی ها و مهارت های خاص خودشان را دارند و برای پیشروی در مراحل باید از آن ها بهره بگیرید. نحوه ی پیشبرد مراحل بدین صورت است که در ابتدا هدفی خاص پیش روی شما قرار می گیرد. مثلا شنیدن یک گفت و گوی محرمانه. سپس شما باید با پشت سر گذاشتن دشمنان و موانع به مکان مورد نظر برسید و ماموریت خود را به سر انجام برسانید. در ابتدای هر مرحله اطلاعاتی در اختیار شما قرار می گیرد که یکی از آن ها کارکتر هایی است که در آن مرحله می توانید از آن ها استفاده کنید. پس از آغاز مرحله شما معمولا بازی را از گوشه ای از مپ بازی آغاز خواهید کرد و طبق معمول اولین هدف این است که از این گوشه به آن گوشه برسید! در حالی که در همه ی مکان ها و گذر گاه ها دشمنان ریز و درشت به چشم می خورد شما موظفید هر طور که شده آن ها را از پای در آورید و به مسیرتان ادامه دهید. برای پیشروی در مراحل باید از مهرات ها و توانایی های کارکتر هایتان استفاده کنید و در بسیاری مواقع ناچار می شوید آن ها را با یکدیگر تر کیب کنید. هر یک از کارکتر ها نقات قوت و توانایی های خوب و عالی ای دارد ولی در عوض ضعف هایی نیز دارد. شما باید با کنار هم قرار دادن آن ها از نقاط قوتشان استفاده کنید و ضعف هایشان را بپوشانید.
در طول مراحل باید مواظب باشید توسط نگهبان ها دیده نشوید. سیستم تشخیص نگهبانان در این بازی نیز بیش از هر چیز یاد آور بازی هایی چون Desperados است. هر نگهبان با توجه به نوع و موقعیتی که در آن قرار دارد می تواند زاویه ای خاص از محیط دور و برش را مشاهده کند. زاویه ای که معمولا اندازه آن با توجه به زاویه دید چشم های انسان تایین می شود. نگهبانان همچنین می توانند سر های خود را نیز بچر خانند و به خاطر قرار گیری همین ویژگی در این بازی نگهبانان مجاز شده اند تا محدوده وسیعی از اطراف خود را مشاهده کنند و این شرایط را برای شما سخت تر خواهد کرد. خوشبختانه حد اقل می توانید بفهمید که نگهبان مورد نظر تا چه فاصله ای قادر به دیدن است. اگر نشانگر ماوس را بر روی نگهبان مورد نظر برده و کلیک سمت راست را فشار دهید می توانید محدوده ای سبز رنگ را مشاهده کنید که نگهبان می تواند موارد داخل آن را ببیند. تا اینجای کار می توان گفت سیستم به کار رفته در Shadow Tactics درست همانند سیستم به کار رفته در Desperados است. اما سازندگان بازی تصمیم گرفته اند این سیستم را اندکی پیشرفته تر کنند. علاوه بر مکانی که تا شعاعی خاص نگهبان قادر به دیدن همه چیز است سازندگان یک شعاع دیگر را نیز مشخص کرده اند که در آن نیز نگهبان قادر به دیدن هست اما به سختی. در این شعاع مخصوص کارکتر شما می تواند به صورت نشسته جا به جا شود. اگر در این شعاع به صورت ایستاده حاضر شوید و یا این که تصمیم بگیرید دشمنی را از پای در بیاورید شناسایی خواهید شد اما حد اقل می شود بدون شناسایی شدن به صورت نشسته از آن محدوده عبور کرد. این سیستم جدید و ترکیب آن با سایر عناصر دیگر همچون صدا ها که به صورت امواج در شعاع های گوناگون پخش می شوند بازی را متنوع می کند. همینطور گاهی سازندگان تصمیم می گیرند با نور و تاریکی نیز بازی کنند و در آن صورت شعاع دید نگهبانان تغییراتی اساسی خواهد کرد.
به طور کلی هنگام پیشروی در مراحل شما دو راه خواهید داشت. این که به صورت کشنده پیش بروید و هر کسی را دیدید بی رحمانه جانش را بگیرید و این که به صورت غیر کشنده پیش رفته و با بی هوش کردن دشمنان و بستن دست هایشان انسانیت را در حقشان تمام کنید! در این صورت موفق خواهید شد یکی از تروفی های سخت هر مرحله را نیز دریافت کنید.
کارکتر ها و مهارت های اختصاصی
در این بازی به هیچ وجه نمی شود به صورت تنها و فقط با یک کارکتر در محیط ها راه افتاد و مراحل را تمام کرد. طراحی مراحل و ویژگی های گیم پلی به صورتی انجام شده که شما ناچارید برای عبور از سد دشمنان بی همه چیزتان از تمامی ظرفیت های موجود استفاده کنید. برای دست به سر کردن دشمنان و فریب آن ها کار های مختلفی می توان انجام داد. در این بازی هر یک از شخصیت ها یی که در اختیارتان قرار می گیرند توانایی ها و مهارت های انحصاری و خاص خودشان را دارند و برای دستیابی به پیروزی باید همه ی آن ها را به همراه هم به کار گیرید.
Hayato
نینجای ساکت و آرام ما اولین کارکتری است که در اختیارتان قرار می گیرد. او تحت تعالیم و آموزه های مکتب نینجا ها پرور یافته و اکنون یک سن سی واقعی است. اون درست همانند چیزی که یک نینجای واقعی باید باشد چابک و فرز است. در حرکت کردن و انجام کار های مختلف از بقیه سریع تر عمل می کند و همینطور می تواند با استفاده از قلاب های مخصوص از برخی ارتفاعات بالا برود. با این ویژگی او توانایی صعود به سقف ها و پشت بام های ساختمان ها را پیدا می کند و می تواند از آن بالا به اعضای تیم خدمت کند. ذکر این نکته نیز ضروری است که تیم سازنده با اضافه کردن این ویژگی به بازی شاخه ای جدید به گیم پلی افزوده که تا پیش از این در آثار مشابه وجود نداشت. صعود به پشت بام ها و رد شدن از روی طناب های مختلف و خلاصه مخفی کاری و انجام مراحل در ارتفاعات یکی از بخش های بسیار لذت بخش بازی است که به لطف برگزیدن حال و هوای سامورایی و نینجا محور، وجودش برای بازی میسر شده است. او همچنین توانایی ورود با آب و بالا رفتن از برخی گیاهان و دیوار های مخصوص را دارد که باعث می شود بتواند به نقاطی دسترسی یابد که دیگر کارکتر ها از دسترسی به آن عاجز اند.
Shuriken throw:
اولین و یکی از مهمترین مهارت های این نینجای ساکت توانایی او در پرتاب دقیق شوریکن است. شوریکن های مرگبار او قادر اند تا فاصله ای خاص (که شعاع کمی هم ندارد) توسط او پرتاب شده و دشمنان را بدرند. مزیت این قابلیت این است که هیچ گونه سر و صدایی ندارد و همانند گلوله ها همه ی نگهبان های اطراف را با آن جا نمی کشاند. مزیت دیگر سرعت بسیار زیاد آن و راحتی در استفاده است که موجب خوشنودی تان خواهد شد. جالب است بدانید شوریکن را می توانید حتی به صورت نشسته و از لای بوته ها و پناهگاهتان هم به سوی دشمنان پرتاب کنید. البته این مهارت ضعف هایی نیز دارد. برای مثال شوریکن حتما باید در مسیر مستقیم پرتاب شود. اگر درخت، تخته سنگ و یا هر چیز دیگری در مسیر باشد شما قادر به پرتاب شوریکن نیستید. ضعف دیگر این قابلیت آن است که این نینجای با تجربه و عزیز ما قط و فقط یک شوریکن بیشتر در جیب هایش ندارد! و پس از پرتاب آن یک عدد باید به سراغ جنازه ی دشمن مورد نظر رفته و آن را بردارید! خب دیگر. دنیای گیم است و بازی سازان هر طور بتوانند با هر بهانه ای بازیبازان را محدود می کنند.
Stone throw:
Hayato می تواند همه جا از سنگ ها نیز استفاده کند. البته این قلوه سنگ ها مال این نیستند که آ« ها ر بردارید و پرتابشان کنید توی کله ی دشمنان بخت برگشته. سنگ ها در واقع برای ایجاد صدا و پرت کردن حواس نگهبانان به کار می روند. مثلا اگر در جایی گیر یک نگهبان عوضی بیفتید که چشمش را از نقطه ای که شما قصد عبور از آن را دارید بر نمی دارد می توانید با استفاده از این سنگ حواسش را پرت کنید. مثلا آن را به پشت سر نگهبان پرتاب می کنید و او با شنیدن صدا ناگهان رویش را برگردانده و پشت سرش را نگاه می کند. این گونه می توانید با خیال راحت عبور کنید. لازم به ذکر است که این کار فقط بر روی دشمنان معمولی جواب می دهد و دشمنانی مثل Straw Hat ها و سامورایی ها نسبت به این کلک مقاوم اند.
Ninjato strike:
ضربه ی مستقیم شمشیر نینجا هم دیگر قابلیت Hayato است که می توانید با اجرای آن به صورت مستقیم از شر دشمنان خلاص شوید. Hayato این کار را نسبتا بی سر و صدا تر از بقیه و البته سریع تر انجام می دهد.
Mugen
سامورایی غول پیکر و قدرتمند تیم که نقش تانک را بازی می کند. او جنگجویی تعلیم دیده و قوی ای است که حتی مسئولیت آموزش هنر های رزمی به شاهزادگان کشور نیز بر عهده ی او است. ضربات و حرکات او اندکی کند اما قدرتمند و شکننده هستند. او تنها کسی است که می تواند با حمله ی مستقیم یک سامورایی را از پای در بیاورد. به همین دلیل وجودش در مراحل مختلف بی شک نعمت بزرگی به حساب می آید. او با قدرتی که دارد می تواند به صورت همزمان جنازه ی دو دشمن را با خود حمل کرده و به جای امنی منتقل کند. البته این قدرت و توانایی های بسیار زیاد برای او بی بها نبوده و باعث شده او ناچار شود سرعت و چابکی خود را قربانی قدرتش کرده و همچنین مقدار بسیار زیادی لباس و زره بپوشد. پوشیدن آن همه زره همچنین باعث شده Mugen از هشت واحد سلامتی برخوردار باشد. در حالی که این مقدار برای سایر شخصیت های معمولی چهار واحد است. Mugen علاوه بر سرعت پایین ترش از بسیاری از قابلیت های دیگر شخصیت ها نیز بهره ور نیست. مثلا او توانایی شنا کردن و ماند در زیر آب را ندارد. یا این که نمی تواند از قلاب ها، طناب ها و بوته های محتلف برای بالا رفتن از ساختمان ها و دیوار ها استفاده کند و برای این کار به نردبان نیاز دارد. با این حال او باز هم به خاطر توانایی های ویژه و قدرت بسیار زیادش شخصیت بسیار مهمی است و در طول مراحل از او استفاده های بسیاری خواهید کرد.
Sword Wind:
وزش تیغه ها یا Sword Wind یکی از مرگبار ترین و کاربردی ترین مهارت هایی است که در بازی شاهد آن هستیم. Mugen با این مهارت می تواند تمامی دشمنانی را که در دایره ای با شعاعی خاص حضور دارند را در عرض چند لحظه تار و مار کند. نکته ی عالی درباره ی این مهارت آن است که Mugen نیاز ندارد تا همانند سایر توانایی های مشابه دیگر شخصیت ها به وسط دایره ی مورد نظر برسد و همین که وارد آن شود می تواند در کسری از ثانیه این فن را اجرا کند. فرقی نمی کند در آن دایره یک دشمن حضور داشته باشد یا یک گردان کامل! Mugen همه را در یک چشم به هم زدن لت و پار می کند. گرچه این مهارت بسیار پر سر و صدا است اما باز هم به خاطر توانایی Mugen در از بین بردن چندین دشمن به صورت همزمان شاهد استفاده ی پر تعداد بازیباز از آن خواهیم بود. یکی از استفاده های مهمی که می توان از این قابلیت کرد مربوط به زمانی است که شناسایی شده اید و در بوته ها و یا جایی شبیه به آن پناه گرفته اید. اگر دشمنان این موضوع را فهمیده و به وجود شما در آن جا شک کنند می توانید با اجرای Sword Wind همه آن ها را یکجا به دیدار لوسیفر بفرستید. نکته ی مهم آنجاست که این قابلیت فقط بر روی دشمنان معمولی و Straw Hat ها قابل اجرا است و نمی شود این گونه از شر سامورایی ها خلاص شد.
Bottle of Sake:
دومین قابلیت پر کاربرد Mugen مربوط می شود به این بطری با ارزش. هنگامی که Mugen آن را روی زمین بیندازد هر نگهبانی که در محدوده دیدش آن را ببیند به طمع می افتد و پستش را ترک می کند تا آن را بردارد. همین به شما اجازه می دهد تا حد اکثر استفاده را از این فرصت بکنید و به هدفتان برسید. اگر دشمنان در بازی حواسشان به همه جا هست و شما نمی توانید پیشروی کنید می توانید با این توانایی Mugen آن ها را از پست هایشان بیرون بکشید و جدا جدا خفتشان کنید. البته باید حواستان به یک موضوع بسیار مهم هم باشد. اگر دشمن مورد نظر بطری را بردارد، آن را با خود می برد و شما دیگر تا پایان آن مرحله از وجودش بی بهره خواهید ماند. پس به نفعتان است که سریع عمل کنید و نگذارید دشمن این آیتم با ارزش را بردارد و برود. نکتهی مهم دیگر این است که این مورد بر روی Straw Hat های لعنتی اثر گذار نیست و آن ها به هیچ وجه تحت هیچ شرایطی پست کذایی خود را ترک نمی کنند!
Katana:
سومین قابلیت Mugen نیز همان شمشیر اوست که می تواند در نبرد های مستقیم از آن استفاده کند. ضربه ی شمشیر Mugen قدرت بسیاری دارد و البته صدای زیادی نیز تولید می کند. نکته اینجاست که آسان ترین راه برای خلاص شدن از دست سامورایی های لعنتی استفاده از همین قابلیت Mugen است.
Yuki
دختر کوچکی که در یکی از ماموریت ها به طرزی اتفاقی به Hayato بر خورد می کند و چون هدفش با او یکی است تا آخر مرحله با او همکاری می کند. او که کودکی سختی داشته یاد گرفته چطور با استفاده از مغز خود و زیرکی و باهوشی از پس زندگی خود بربیاید و بتواند دشمنانش را سر به نیست کند. او در پیشروی به صورت مخفیانه و پرت کردن حواس دشمنان تجربه و مهارت های بسیاری دارد و با ساختن تله های مرگبار دشمنان را به دام می اندازد. او پس از آشنا شدن با Hayato در میابد که او می تواند استادی عالی و تمام عیار برای او بایشد و اگر او را به عنوان استاد بپذیرد می تواند مهارت های بسیاری را از او بیاموزد. البته Hayato کسی نیست که به این راحتی ها زندگی تنها، تاریک و نینجایی اش را رها کند و به یک کودک آموزش دهد. به همین خاطر او ناچار می شود تیم را همراهی کرده و از Mugen در خواست کند تا در این میان وساطت کرده و از Hayato بخواهد مهارت هایش را به او آموزش بدهد. Yuki به خاطر جثه ی کوچکش سرعت بالایی دارد و می تواند به راحتی و بدون سر و صدا، مخفیانه پیشروی کند. او همچنین به لطف آموزش های Hayato می تواند از قلاب ها بالا رفته و در ارتفاعاتی نظیر پشت بام ها به پیشروی ادامه دهد. از دیگر توانایی های این کودک رفتن به درون آب و ماندن در آن است. او همچنین می تواند از انواع دیوار های مخصوص و موارد مشابه بالا برود و به ارتفاعات صعود کند. البته او به خاطر قدرت نه چندان زیادش در حمل اجساد دشمنان عاجز است و مجبور است جنازه ها را به دنبال خود بکشد. که برای این کار زمان بسیار بیشتری صرف خواهد شد و ممکن است دشمنان شما را ببینند. صعف دیگر او سلامتی پایین اوست که بهای چابکی اش است و ناچارتان می کند او را از درگیری ها دور نگه دارید.
Trap:
یکی از قابلیت های بسیار پر کاربرد این کودک توانایی کاشتن این تله هاست که در بسیاری از موقعیت های سخت به کمکتان خوهد آمد. اگر این تله ها را در مکانی کار بگذارید و دشمنی از درون محدوده اثر آن بگذرد، این تله تیغه ی کوچکی را مستقیما به سمت گلوی او پرتاب می کند و در یک چشم به هم زدن شر او را از سرتان کم می کند. با این قابلیت می توانید با خیالی آسوده تله ها را در مسیر حرکت دشمنان کار گذاشته و سپس فقط صبر کنید تا آن ها از آنجا رد شوند و از بازی حذف! برای دشمنان ثابت نیز می توانید با کار گذاشتن تله و سپس کشاندن آن ها به آن ناحیه کلکشان را بکنید. البته باید همیشه حواستان را جمع کنید که تله تان را بردارید. چون در هر مرحله فقط یکی از آن در اختیارتان هست.
Flute:
این سوت کوچک هم یکی از مهمترین ابزار های جلب کردن دشمنان و پرت کردن حواس آن ها است. با این وسیله می توانید تا شعاعش خاص توجه دشمنان را جلب کنید. آن ها پس از شنیدن صدای این سوت کنجکاو شده و به سراغ منبع آن خواهند آمد. اینجاست که می توانید خارج از پستشان کارشان را یکسره کنید و از شرشان خلاص شوید. این مهارت را بخصوص به طرز ویژه ای می توان با مهارت قبلی یعنی Little Trap ترکیب کرد و از هر دوی آن ها برای پرت کردن حواس دشمن و کشاندن او به سمتی خاص و سپس کشتن او به تمیز ترین شکل ممکن استفاده کنید.
Dagger:
چاقوی کوچک Yuki که می تواند او را در درگیری ها و همچنین کشتن دشمنان از پشت سر یا از بالا یاری دهد. این مهارت قدرت ضربه های Mugen را ندارد اما می توان با آن از شر بسیاری دز دشمنان خلاص شد و بی سر و صدا و از پشت سر آن ها را سر به نیست کرد. کاربرد مهم این چاقو آن است که به Yuki این امکان را می دهد که از ارتفاعات مختلف نظیر پشت بام ها و ساختمان ها روی سر دشمنان خراب شود و در همان لحظه از پای درشان آورد. البته این قابلیت مختص او نیست و Hayato و Aiko نیز از آن بهره می برند.
Aiko
زنی بالغ است که از مهارت هایش برای رساندن تیم به اهداف استفاده می کند. او رابطه ی عاشقانه ای با Mugen جنگ جو دارد و کل کل های همیشگی اش با Hayato همیشه دیدنی و جذاب اند. او به جهت جنسیت متفاوتش با سایر اعضا در موقعیت ویژه ای قرار داشته و می تواند علاوه بر مهارت هایی که به عنوان یک نینجا دارد از ویژگی ها و امتیازات زنانه اش هم برای کمک به گروه استفاده کند. او در توانایی ها و ویژگی های عمومی اش درست همانند Hayato و Yuki است و همانند آن ها می تواند از قلاب ها بالا رفته و به ارتفاعات برود. و همچنین وارد آب شود و زیر آن بماند. او دو ویژگی بسیار مهم، کلیدی و کار راه بینداز دارد که می توانند بر روی عملکرد کل مرحلتان تاثیر بگذارند به همین دلیل همیشه مراحلی که Aiko در آن ها حضور دارد ساختار متفاوت و استراتژی های خاصی دارند.
Disguise:
با این قابلیت Aiko می تواند لباس یکی از زنان محلی آن مکان را بپوشد و همرنگ آن ها شود. با این کار دیگر نگهبانی نمی تواند او را از سایر NPC ها تشخیص دهد و به همین جهت Aiko با این قابلیت نامرئی خواهد شد. او پس از پوشیدن لباس مخصوص می تواند با آزادی کامل در مراحل حرکت کند. البته این قابلیت به این راحتی ها در اختیار شما قرار نخواهد گرفت. شما برای دسترسی به لباس زنان محلی باید لباس های مربوطه را از مکان خاصی روی نقشه پیدا کنید. و هیچ تعجبی هم ندارد اگر بدانید که این لباس ها همیشه در نقاطی هستند که دسترسی به آن ها از دسترسی به پول های گاو صندوق هم دشوار تر است! این که چرا خانم Aiko نمی تواند از خانه لعنتی شان یک دست لباس زنانه معمولی بیاورد تا دیگر این گونه در دردسر نیفتند و مجبور نباشند لباس های زنان معمولی را در لای پنجه های شیر بیرون بکشند واقعا مشخص نیست. و حتی این هم معلوم نیست که چرا لباس لعنتی همیشه باید آخر مپ باشد!! ولی در کل جدای از سختی هایی که پیش از رسیدن به این لباس تحمل می کنید باید گفت که پس از رسیدن به آن کارتان بسیار آسان تر می شود و استفاده از آن کمک بسیار بزرگی خواهد بود. پس از پوشیدن این لباس ها توسط Aiko او کاملا برای نگهبانان نامرئی شده و برایشان با یکی از زن های بیچاره ی حاضر در آنجا فرقی ندارد. او می تواند آزادانه در محیط راه برود و هر جایی که مایل باشید کار هایتان را پیش ببرد. البته آنقدر ها هم خوش به حالتان نمی شود و باید بدانید در این حالت نه می شود درست و حسابی دوید و نه می شود برخی کار های دیگر را انجام داد. در واقع این کار ها که بالا رفتن از نردبان، بالا رفتن از دیوار ها و قلاب ها، ورود به آب و مواردی از این دست را شامل می شوند همان کار هایی هستند که از یک زن معمولی انتظار نمی رود و نگهبانان را به شک می اندازد. جدای از همه ی این ها باید بدانید که با این روش فقط می شود دشمنان معمولی را فریب داد و سامورایی های ملعون از این قاعده مستثنی هستند. آن ها هر جایی که شما را ببینند چه تغییر لباس داده باشید و چه نه شما را خواهند شناخت و به سراغتان خواهند آمد. نکته ی اعصاب خرد کن مربوط به باگی است که در این قسمت قرار دارد و آن این است که حتی اگر در بخش هاشور خورده ی ناحیه ی دید سامورایی ها نیز حاظر شوید آن ها شما را خواهند شناخت. واقعا احمقانه است که آن ها در این ناحیه نمی توانند کسی که روی زمین نشسته را ببیند ما می توانند چره ی یک زن ایستاده را تشخیص بدهند. این دیگر از آن مواردی است اعصاب ما بازیباز ها را خرد می کند!!
هنگامی که Aiko لباس مخصوص را بپوشد یک توانایی دیگر هم به توانایی های او اضافه می شود که کاربرد بسیار زیادی دارد. او می تواند با نگهبانان صحبت کند و آنقدر سرشان را به حرف بگیرد که حواسشان به کلی از پست و مقام و وطیفه شان پرت شود. هنگامی که با نگهبانی صحبت می کنید او رویش را به سمت کارکتر شما خواهد کرد و از طرف دیگر صفحه کاملا بی خبر خواهد بود. به همین جهت افراد شما می توانند با آسودگی و به سادگی از آنجا عبور کرده و یا این که او را از پشت به قتل برسانند.Blinding Powder:
Aiko با استفاده از این پودر مخصوص می تواند چشمان دشمنان را برای مدت کوتاهی کور کند. اینودر مخصوص را می توان تا شعاع بسیار بزرگی پرتاب کرد. هنگامی که آن را بر روی دشمنی پرتاب کنید او متوجه چیزی نمی شود اما قدرت دیدش به طور موقتی بسیار کمتر از آن چیزی می شود که قبلا بوده. سپس شما می توانید از همین غفلت چند لحظه ای استفاده کرده و شخصیت هایتان را عبور دهید. نکته ی خوب آنجاست که Aiko به تعداد بی نهایتی از این پودر ها دسترسی دارد و همچون سایر وسایلی که دیگر کایکتر ها از آن ها استفاده می کنند نیازی نیست که آن را مجددا از روی زمین بردارید.
Takuma
پیرمردی دوست داشتنی که در اولین مرحله از بازی در حالی که در موقعیتی خطرناک قرار دارید به شما کمک می کند. اما سپس با برخورد ناگهانی گلوله توپ به برجی که بر روی آن ایستاده همه تصور می کنند که او از بین رفته. البته بعدا متوجه خواهید شد که او زنده است و پس از آزاد کردنش می توانید از او به عنوان یکی از اعضای مهم تیمتان بهره ببرید. درست است که او یک پیرمرد ناتوان است و در حرکت کردن و انجام سایر کار ها کند. اما ویژگی ای دارد که در هیچ یک از کارکتر ها یافت نمی شود. او از یک اسلحه ی دوربین دار استفاده می کند که می تواند دشمنان را در فواصل بسیار زیاد مورد هدف قرار دهد. به همین دلیل او می تواند کمک بسیار بزرگی در طول مراحل باشد و از فاصه ی دور قهرمانان شما را برای رسیدن به اهدافشان یاری دهد.
Rifle:
اولین توانایی او حمل یک تنفگ دور زن است که می تواند تا فواصل بسیار دور را مورد هدف قرار دهد. البته این اسلحه نمی تواند خیالتان را به کلی بابت انجام مراحل راحت کند چون گلوله های آن محدودیت دارند و تعداد شلیک هایتان به عدد خاصی محدود می شوند. البته در برخی مراحل گلوله های اضافه نیز یافت می شود. در ضمن پیر مرد دوست داشتنی ما برای شلیک باید در مکان مناسب قرار بگیرد تا بتواند در مسیری مستقیم بر همه جای محیط اشراف داشته باشد. مسئله ی دیگر این است که شلیک های او سر و صدای بسیار زیادی دارند و از فواصل بسیر زیاد هم توسط دشمنان شنیده می شوند. پس به نفعتان است که در موقع مناسب از این پیرمرد استفاده کنید.
Grenades:
یکی دیگر از مهارت های بسیار مهم پیرمرد مربوط به به نارنجک های اوست که می توان هم به صورت نارنجک های گازی و هم به صورت انفجاری از آن ها استفاده کرد. این نارنجک ها را می توان بهم برای خلاص شدن از شر سامورایی ها و هم برای کشتن دشمنانی که به صورت دسته ای حرکت می کنند به کار برد و این ویژگی مورد بسیار مهمی است چون بسیاری از بد بختی ها را از سرتان باز می کند. البته این مورد صدای بسیار بلندی دارد که می تواند تعداد بسیار زیادی از دشمنان را خبر کند. به همین دلیل باید با احتیاط استفاده شود.
Tanuki, Kuma:
این حیوان دوست داشتنی یکی از قدرتمند ترین توانایی هایی است که داخل بازی خواهید یافت و ارزش بسیار زیادی دارد. این حیوان عزیز را می شود پس از رها شدنش در دایره ای خاص کنترل کرد و به نقطه ی دید دشمنان رساند. دشمنان با دیدن او پستشات را فراموش می کنند و حواسشان پرت می شود. و شما و دوستانتان می توانید گذر کنید. این حیوان دوست داشتنی ابزار بسیار مفیدی برای پرت کردن حواس دشمنان است اما باید دانست که فقط بر روی دشمنان معمولی اثر می گند و طبق معمول Straw Hat ها و سامورایی ها با رو کردن آن فریب نمی خورند.
ثانیه هایی از نوستالژی!
هر ثانیه ای را که پای Blades of Shogun سپری می کنید برایتان سرشار از خاطرات است. محال است Desperados را بازی کرده باشید و با دیدن صحنه های این بازی خاطرات آن مدام در ذهنتان تکرار نشود. چرا که هر دو بازی بسیار شبیه به هم هستند و با این که آن بازی فضایی وسترن داشت و مربوط میشد به غرب وحشی و کابوی ها و این بازی نیز در اتمسفر سامورایی ها جریان دارد باز هم شباهت های بسیار زیاد گیم پلی هر دو اثر باعث می شود Desperados مدام در ذهنتان تداعی شود.
نمی خواهم بگویم Blades of Shogun یک تقلید است چون بازی به اندازه کافی المان های مستقل دارد. آن ها بیشتر این سبک خاص را قرض گرفته اند. علاوه بر آن، آن ها این سبک را پس از مدت ها زنده کرده اند و این ارزش بسیار زیادی دارد به همین خاطر نمی توان کارشان را یک تقلید سطحی خواند. مسئله ی دیگر آن است که سازندگان این بازی با مطالعه و بررسی دقیق و موشکافانه این سبک به سراغ آن رفته اند و این کار به نظر من واقعا قابل تحسین است. آن ها با بررسی بسیار این سبک را به خوبی شناخته و ویژگی ها و استداندارد های آن را یافته اند. و مهمتر از آن این که این ویژگی ها را بدون کاستی با موفقیت در بازی خود پیاده کرده اند. آن ها همچنین ضعف ها و نقاط قوت بازی های بزرگ این سبک را نیز به خوبی تشخیص داده اند و در بازی خود آن ها را نیز لحاظ کرده اند.
برای مثال می توان به سیستم Save بازی اشاره کرد. هر کسی که Desperados بازی کرده باشد می داند که یکی از مهمترین مشکلات بازیبازان در انجام این بازی آن بود که فراموش می کردند پیشرفت خود را سیو کنند. به همین دلیل با اعصاب خردی ناچار می شدند مراحل رفته را از اول انجام دهند. از طرفی به خاطر ویژگی های گیم پلی بازی های این سبکی امکان قرار دادن سیو خودکار یا Auto-Save درون آن ها وجود ندارد. تیم سازنده Blades of Shogun با دانش بر این موضوع سیستمی را برای سیو کردن تریف کرده اند که حد اکثر کارایی ممکن را داشته باشد و بتواند در هر زمانی بازیبازان را به ذخیره کردن پیشرفت های خود راغب کند. دکمه های Quick Load و Quick Save در این بازی در همه جا یافت می شوند. از منو ها گرفته تا مستقیما در HUD بازی. علاوه بر آن یک تایمر همیه در بالای صفحه خودنمایی می کند که به شما نشان می دهد چقدر از آخرین دفعه ای که سیو کردید می گذرد. این تایمر با زیاد شدن زمان آن تغییر رنگ می دهد و با اجرای افکت های مختلف خودنمایی می کند تا بازیباز به آن توجه کند همیشه یادش بماند که باید پیشرفتش را سیو کند. ویژگی عالی دیگر بازی آن است که چندید سیو پشت سر هم را برای شما نگهداری می کند تا در صورتی که در موقعیتی بد بازی را ذخیره کردید و یا این که دستتا به اشتباه روی دکمه ی سیو رفت بتوانید مجددا از موقعیت قبلی شروع کنید. اهمیت دادن به این موارد واقعا جزو وظایف تیم سازنده نبوده اما آن ها در جهت استاندارد کرد هر چه بیشتر بازی خود چنین سیتم سیو بی نقصی را برای بازی تدارک دیده اند.
و اما درباره ی مراحل
بگذارید کمی هم درباره طراحی مراحل بازی سخن بگوییم. روند کلی مراحل بازی بدین صورت است که شما در این طرف مپ رها می شوید و باید به هر ضرب و زوری که شده برسید به آن طرف مپ!! البته این تعبیر کمی بی انصافانه است! سازندگان مراحل بازی را به گونه ای طراخحی کرده اند که هر بار با چالش های جدیدی روبرو شوید و بازی هیچگاه برایتان تکراری نشود. اولین اهرمی که سازندگان با آن به بازی خود تنوع می بخشند کارکتر های مختلف است. کارکتر هایی که مفصلا به توانایی ها و مهرات هایشان پرداختیم و گفتیم که برای پیشروی باید این توانایی ها را که مکمل یکدیگر نیز هستند با هم ترکیب کنید. این مسئله باعث تنوع یافتن گیم پلی و مراحل بازی می شود. مسئله ی بعدی غیبت برخی شخصیت ها در بعضی از مراحل است. زمانی که در مرحله ای به استفاده از قابلیت های چند شخصیت عادت کرده باشید و در مرحله ی بعدی به یکباره یکی از آن ها را از دست بدهید ناچار می شوید برای پر کردن جای خالی آن کارکتر به روش های جدید روی بیاورید و خلاقیت های جدیدی از خودتان ابداع می کنید. این نیز یکی از چیز هایی است که سازندگان بازی خود را با آن تنوع می دهند. مورد بعدی اهداف متفاوتی هستند که در مراحل به شما داده می شوند. اهداف مختلفی که فقط به کشتن افراد خلاصه نمی شوند و دایره ی وسیعی را در بر میگیرند. مورد دیگر اضافه کردن المان هایی نظیر برف، باران، نور و تاریکی و… به مراحل بازی است و در صورت قرار گیری هر یک از این عناصر در مراحل سبک بازی بازیباز ها تغییرات بسیاری می کند و ویژگی ها و امتیازات و چالش های بسیاری به گیم پلی بازی افزوده می شود. Blades of Shogun به معنای واقعی یک بازی عالی و متنوع است که سازندگان آن با دانش و اطلاعات دقیق از استاندار های سبک ضعف های آن رابرطرف شاخته اند.
شاید تنها ایرادی که می توان به این بخش از بازی گرفت نحوه ی چینش دشمنان در طول مراحل باشد. در این بازی تقریبا در تمام طول آن شاهد دشمنانی هستیم که یکدیگر را می بینند و اگر یکی از آن ها سر به نیست شود دیگری فورا متوجه شده و شما را لو خواهد داد. این ویژگی درست است که حضورش در یک بازی این سبکی موجب بوجود آمدن چالش می شود و الزاما باید باشد. اما در این بازی به شیوه ای افراطی تقیبا همه ی دشمنانی که با آن ها سر و کار دارید همین ویژگی را دارند و از ده جای دیگر آن ها را میبینند. این طرز چینش افراطی گاهی واقعا بازیباز را خسته می کند و حس آزار دهنده ی تلف شدن وقت وجودش را فرا می گیرد. منظور من از این مورد بد بودن چالش های بازی نیست. منظور غیر استاندارد بودن و گاه تکراری شدن چینش دشمنان است که بعضی اوقات واقعا آزار دهنده می شود. جدای از این مورد بازی تقریبا در همه ی زمینه ها عمکردی عالی دارد و می توان از این مورد هم با اندکی صبر و حوصله به خرج دادن نادیده گرفت.
دشمن خوب، دشمنی است که مرده باشد
پس از صحبت درباره طراحی مراحل بازی بد نیست به مهمترین عنصر این بخش بپردازیم که ویژگی های آن است که تایین می کند بازی کیفیت لازم را دارد یا نه! ویژگی بسیار مهمی به نام دشمن. دشمنان در Blades of Shogun انواع مختلفی دارند و به انوع گوناگون برایتان چالش درست خواهند کرد. بد نیست مروری داشته باشیم و مهمترین انواع آن ها و سپس ویژگی ها و نقاط ضعف و قوت هر یک را نیز بررسی کنیم.
Civilian
اولین نوع از دشمنان بازی که باید با حضورشان دست و پنجه نرم کنید مردم عادی هستند. بله! همین مردم عادی! همین شهروندان به ظاهر بی گناه و بی دفاعی که در سر تا سر محیط ها پرسه می زنند. دلیل این که آن ها را به عنوان دشمن نام می بریم این است که آن ها فوق العاده بی جنبه و بی همه چیز اند! و به محض این که چشمشان به یکی از کارکتر هایتان بیفتد فریادی سر می دهند که هر چه نگهابان در ان نزدیکی باشد با تمام وجود محل مخفی شدن شخصیت هایتان را می فهمد. تازه این کم ضرر ترین کاریست که آن ها می کنند. به محض این که ببینند جیغ و داد کردن افاقه نمی کند با تمام سرعت می دوند و هنگامی که به اولین نگهبان رسیدند هر چه دیده اند و ندیده اند را مستقیما می گذارند کف دستش. انگار که با ما کینه ای ذاتی داشته باشند. از طرفی ما هم هنگامی که در مراحل پیشروی می کنیم معمولا به آن ها کاری نداریم. چون عادت کرده ایم در بازی های ویدئویی مردم عادی را نکشیم. در عوض به این نیز عادت کرده ایم که آن ها هم پا روی دممان نگذارند و از این آنتن بازی ها سرمان در نیاورند! ولی این مردم دیگر واقعا شاهکار اند. البته این را نیز باید گفت که گاهی هم میان آن ها افراد بی طرف پیدا می شود که کاری به کارتان نداشته باشند. ولی باز هم زخمی که از آن ها می خورید بسیار دردناک تر است تا زخمی که از یک دشمن معمولی می خورید. ما انسان هایی هستیم که معمولا از آنتن ها و کسانی که نام درستشان همان اصطلاحی است که اگر بنویسمش کیبورد هم شروع به ناسزا گفتن می کند واقعا متنفریم. و ضربه خوردن از این افراد در ویدئو گیم واقعا اذیتمان می کند.
Soldier
این بندگان خدا همان گارد های معمولی هستند که همیشه و همه جا و در هر بازی ای پر تعداد ترین نوع موجود اند. این گارد ها با وجود این که جنگجویان تعلیم دیده ای هستند و دقت و تیزی شان بسیار بیستر از انسان های عادی است اما هنوز هم ضعف هایی در وجودشان یافت می شود که می توان برای به دام انداختنشان از آن ها استفاده کرد. این گارد ها معمولا هم به سلاح گرم مجهز اند و هم به سلاح سرد و اگر چشمشان به جمالتان بیفتد بسته به فاصله شان با شما از هر دو استفاده می کنند. آن ها معمولا یا یک جا به صورت ثابت ایستاده اند و یا مسیر های کاملا مشخصی را دنبال می کنند که این ویژگی قابل پیش بینی بودن باعث می شود بتوانید از غفلتشان سوءاستفاده کرده و راحت تر کارشان را بسازید. آن ها به دلیل بی تجربه گی ها و خامی هایی که در وجودشان هست تحت تاثیر انواع و اقسام طعمه ها و ابزار آلات و روش های حواس پرت کن شما قرار می گیرند و همیشه به راحتی فریب می خورند. کافیست یک طعمه را در محدوده دیدشان بیندازید و استاد نینجای عزیزمان را در گوشه ای مخفی کنید. گارد به سمت طعمه می آید و سپس به قول خودمان: پخ پخ… این نوع از دسمنان خود به سه زیر شاخه ی دیگر تقسیم می شوند که آن ها عبارت اند از: Pikeman ها، Rifleman ها و Officer ها. که با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند.
Patrol
این افراد نیز همان گارد های معمولی هستند. و تفاوت خاصی با آن ها ندارند. البته باید گفت که انواعشان فقط به گارد های معمولی محدود نمی شود و همه نوعی را شامل می شوند. از Straw Hat گرفته تا (خدای ناکرده) سامورایی ها. همه رقمی دارند! تفاوت آن ها با گارد های دیگر آن است که همگی در اتاق هایی مخصوص نشسته اند و گل می گویند و گل می شنوند. زمانی که شما در حین انجام ماموریت سوتی بدهید و یا به هر دلیلی توسط نگهبانی دیده شوید و او با فریادش اعلام خطر کند نوبت حضور آن ها می شود. آن ها بیرون می آیند و با توجه با ابعاد حادثه (!) و ویژگی های مرحله و منطقه، در محیط ها تقسیم می شوند. و حتی اضافاتشان دوباره به محل ذخیره باز می گردند. آن ها مجازات کسانی هستند که در انجام مراحل احتیاط نمی کنند و باعث می شوند پیشروی برایشان سخت تر شود. وجود آن ها در بازی یک مکانیک بسیار مهم و اساسی نیز هست. به این خاطر که باعث می شوند فکر های کله شقانه از سر بازیباز ها بیرون رود. در واقع زمانی که آن ها هستند شما ترجیح می دهید همچنان مخفی بمانید و روی حساب و کتاب کار هایتان را انجام بدهید و اصلا دلتان نمی خواهد به صورت ناگهانی نگهبانی را بکشید و پا به فرار بگذارید. چون با آمدن آن ها میبینید اوضاع از قبل هم بد تر می شود. به همین خاطر همیشه بهتر است مواظب باشید لو نروید. یکی دیگر از ویژگی های افتضاح این گروه آن است که معمولا به صورت دو تایی حرکت می کنند. یعنی به جای یک نگهبان با دو نگهبان سر و کار دارید و نمی شود به سادگی از شرشان خلاص شد. باز جای شکرش باقی است که آن ها اگر فریب هم بخورند دو تایی فریب می خورند. ویژگی بد دیگر آن ها نیز این است که اگر جسدشان شناسایی شود، آن پست بلافاصله با نیرو های جدید و تازه نفس جایگزین می شود و سپس همان آش و همان کاسه. یعنی هر زحمتی که برای کشتنشان کشیده اید کشکی بیش نبوده. به همین دلیل است که همیشه باید به فکر جنازه ها باشید.
Straw Hat
ای وای… چه گویم از وصف این اساتید. این نگهبان های ملعونه در واقع همان گارد های معمولی اند و از لحاظ توانایی ها و امکانات تفاوت خاصی با آن ها ندارند. تنها تفاوت موجود این است که آن ها کمی از گارد های معمولی با هوش تر و “انسان” تر اند و حماقت های معمول دیگر گارد ها در وجودشان جایی ندارد. از آن ها معمولا به عنوان دیده بان و نگهبانان جلوی در ها استفاده می شود چون دید بسیار قوی شان این قابلیت را به آن ها داده که از فاصله های بسیار دور هم روی اعصابتان رژه بروند. هیچ جنبنده ای نمی تواند از محدوده چشمان تیز بینشان فرار کند و خیلی بیش از آنچه فکرش را بکنید برایتان دردسر ساز هستند. آن ها همچنین یک ویژگی افتضاح و “فوق العاده قوی در جذب انواع فحش ها” نیز دارند و آن این است که هیچ وقت هیچ وقت از جایشان جم نمی خورند! یعنی اگر طعمه بیندازید و سنگ پرتاب کنید و سوت بزنید و فحش بدهید و خلاصه خودتان را بکشید باز هم کوچکترین توجهی نمی کنند و همچنان مثل همان چهار پای متفکر معروف سر جایشان ایستاده اند. این ویژگی باعث شده از پای در آوردن آن ها واقعا دشوار باشد. مخصوصا اگر در دیدرس یکی دیگر از نگهبانان باشند. به همین دلیل است که خاطرات خوشی از بودن در کنار آن ها نخواهید داشت. با این همه به لطف گیم پلی باز و تقریبا کامل بازی هنوز هم می شود راه حل هایی برای رد شدن از سد آن ها ابداع کرد. بعلاوه این را نیز باید اضافه کرد که آن ها در مقابل کلک هایی مثل تغییر لباس Aiko و صحبت کردن با او مقاوم نیستند و می توانید با استفاده از این حقه های کثیف سر آن ها را برای مدتی طولانی گرم کنید و دوستانتان را عبور دهید.
Samurai
این هم دسته ای دیگر از دشمنان که بهشان می گویند سامورایی های عزیز. البته آن ها به نام های دیگر بسیاری نیز شهرت دارند که به عنوان یکی از معروف ترین هایشان “خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند” را می توان نام برود. این دشمنان همه چیز تمام همچون تانک هایی زنده در سر تاسر مراحل جولان می دهند و به هر طرف هم که نظر بیندازند ترس وجود آن هایی را که آن جا مخفی شده اند فرا می گیرد. آن ها جنگجویانی تعلیم دیده و حرفه ای هستند و هم در شناسایی و هم در موقع جنگ قوی ترین عملکرد را از خود به نمایش می گذارند. ویژگی بد آن ها این است که کاملا ضد ضربه هستند و ضربه و حمله و تله ای روی آن ها کار ساز نیست که نیست. هر یک از قهرمانان بازی که بخواهد با یکی از این موجودات نا مبارک سر شاخ شود کشته خواهد شد. فرقی نمی کند حمله از جلو باشد و یا به صورت پنهانی از پشت. سامورایی همه را می درد و رحمی هم ندارد. این قانون یک استثنای بسیار مهم دارد و آن این است که Mugen، سامورایی خوب و وفادارمان می تواند با ضربه مستقیم در نبرد با آن ها پیروز شود. آن هم فقط در حملات مستقیم. چون حتی حملاتی چون Sword Wind هم روی سامورایی ها تاثیری ندارد. فقط و فقط ضربه مستقیم Mugen می تواند از شر سامورایی ها خلاصتان کند. غیر از او هر کس با آن ها در بیفتد کارش تمام است. سامورایی های عزیز همچنین همانند Straw Hat ها به تمامی طعمه ها و کلک هایی که می زنید مقاوم هستند و هیچ رقمه نمی شود به اصطلاح خودمان خر شان کرد. آن ها حتی آنقدر تیز اند که Aiko نیز نمی تواند جلویشان از کلک تغییر لباس استفاده کند. به محض این که Aiko با ظاهر فریبنده اش از جلوی یک سامورایی رد شود به چند لحظه نمی رسد که شناسایی می شود و کارش تمام است و این ویژگی آن ها را عوضی تر جلوه می دهد. حالا سوال اصلی اینجاست که در مراحلی که Mugen همراهمان نیست باید چه خاکی بر سر بریزیم؟ آیا راهی به جز این برای کشتن سامورایی هاهست؟ در پاسخ باید گفت آری. شما می توانید با همکاری یکدیگر و کار تیمی بدون Mugen یک سامورایی را زمین بزنید. اما این کار به دقت فراوانی نیاز دارد. ابتدا باید با استفاده از گلوله های پیستول های دستی هر کارکتر به سامورایی شلیک کنید تا به حالت Stun برسد. سپس باید به سرعت و پیش از این که دوباره حالش سر جایش بیاید با یکی از افرادتان با ضربه ی مستقیم را هدف قرار دهید. و بدین ترتیب یک سامورایی از بین می رود. البته این روش روش بسیار سختی است و توصیه می شود به جای در افتادن با آن ها بیشتر سعی کنید از کنارشان بخزید و فرار کنید. البته یک راه حل آسان تر هم برای کشتن آن ها هست و آن هم استفاده از بمب های Takuma و یا حتی پیستول دستی Mugen است. با استفاده از این موارد می توان یک سامورایی غول پیکر را زمین زد. البته بهتر است این تجهیزات به درد بخور را برای مواقع سخت تر ذخیره کنید.
و درباره بخش سمعی و بصری
Blades of Shogun نسبت به همه ی بازی های هم سبکش یک ویژگی بسیار مهم دارد. و آن این است که در این بازی می توان زاویه ی قرار گیری دوربین را عوض کرد! به علت طراحی همه ی محیط ها، کارکتر ها و آبجکت ها در فضای سه بعدی در این بازی قادر خواهید بود زاویه ی دوربین را به دلخواه خود عوض کرده و بر همه جای محیط اشرف داشته باشید.بازی دیگر مجبور نیست همانند Desperados مکان هایی که پشت دیوار ها و ساختمان ها هستند را به سورت رنگی نشان بدهد و دشمنان پشتشان را هایلایت کند. بلکه بازیباز می توند به راحتی زاویه ی دوربین را عوض کرده و به آن مکان ها نیز دسترسی داشته باشد. این ویژگی واقعا به یکی از امتیازات بزرگ این بازی نبدیل شده و آن را بسیار استاندارد تر و حرفه ای تر می کند.
جدای از مسائل مربوط به دوربین بازی در بخش هنری نیز عملکردی عالی دارد. طراحی محیط ها و رنگ های به کار رفته در آن ها زیبا است و باعث می شود چشم با خیره شدن دراز مدت به مناظر بازی خسته نشود. قصر ها، جنگل ها، معابر و سایر محیط هایی که در بازی طراحی شده اند همگی زیبایی های بصری بسیاری دارند و از این لحاظ نمره ی قبولی می گیرند. در بخش فنی اما عملکرد بازی اندکی عجیب است. درست است که اکثر بازی هایی که در سبک استراتژی با دوربین نشان دهنده از بالا ساخته می شوند گرافیک های سنگینی دارند و کارت های گرافیک را به چالش می کشند اما این مسئله در بازی ای با این سطح واقعا عجیب است. بازی محیط های چندان عظیم و عناصر متحرک چندان زیادی ندارد که گرافیک های قدرتمند را به چالش بکشد اما عملا مشاهده می کنیم که با مقداری Zoom Out کردن نرخ فریم بازی به شدت کاهش پیدا می کند. این مشکل به عدم بهینه سازی درست و درمان بازی برمی گردد و جای دارد سازندگان بیشتر بر روی این مورد کار کنند.
در بخش موسیقی باید گفت عملکرد بازی بی نقص است. بازی در طول مراحل با قطعاتی زیبا، حماسی و احساسی از شما پذیرایی خواهد کرد و گوش دادن طولانی مدت به این قطعات در طول مراحل نیز برایتان خسته کننده و آزار دهنده نخواهد شد. در زمینه گویندگی می توان گفت بازی آن عملکردی را که انتظار می رفت از خود بروز نداده و گویندگان نیز چندان عالی ظاهر نشده اند. اند البته باید سبک بازی را هم در نظر بگیریم و از این بازی انتظار گویندگی در سطح آنچارتد نداشته باشیم! به طور کلی مشکل چندانی در بخش صدا و موسیقی بازی دیده نمی شود و گویندگی آن هم چندان آزار دهنده نیست.
جان کوپر در سرزمین سامورایی ها!
بدون شک Shadow Tactics: Blades of Shogun توانسته لحظاتی عالی را برای طرفداران این سبک و کسانی که با بازی هایی چون Desperados و Commandos خاطره دارند فراهم کند. این بازی علاوه بر ایجاد حس نوستالژی در شما می تواند با گیم پلی عالی و کامل خود برای مدتی طولانی جذبتان کند و سرتان را گرم. لطف انجام این بازی آنجاست که در عین حال که خاطراتتان را برایتان زنده می کند تجربه های جدیدی را نیز برایتان به ارمغان می آورد که تابحال در این سبک دیده نشده اند. پس در انجام آن درنگ نکنید که پشیمان نخواهید شد. و اما درباره بازیبازان جدید و کسانی که اولین بار است که به بازی ای با این سبک و سیاق بر می خورند نیز باید گفت که آن ها نیز باید آن را تجربه کنند. Shadow Tactics یک تجربه ی عالیست و مطمئنا تازه واردان نیز از آن لذت کافی خواهند برد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
نظرات
مرسی اقای صدری بابت نقد عالیتون.خاطرات بچگی مارو زنده کردین هنوزه که هنوزه بازیش میکنم شخصیت سانچز و کیت واقعا محشرن.مخصوصا کیت که خودتون گرفتین از کجا گفتم.
سبک محفی کتری آیزمتریک خیلی وقت بود که مرده بود. درست مثل RTS که در حال احتضاره. خیلی ممنون آقای صدری که این بازی هایی که دیگه تک و توک پیدا میشنو پیدا میکنید و نقد میکنین
عالی بود…خسته نباشید آقای صدری :yes:
در مقدمه به Desperados اشاره کردید و واقعا باید بگم این بازی بسیار زیبا , سخت و تاکتیکی بود…مخفی کاری این عنوان و استفاده از سلاح های مختلف با مراحل متنوع سال ها پیش منو ساعت ها پای خودش نگه میداشت.
متشکرم از اهمیت دادن شما جناب صدری به همچین بازی هایی.. مقاله عالی و کامل بود 😉 :yes:
desperados که شاهکار بود و هنوز هم هست ! جزو بازی هایی هست که هر چقدر هم که از انتشارش بگذره باز هم قدیمی بشو نیست !…الان هم که IP افتاده دست nordic games و فقط باید منتظر معرفی نسخه ی جدید باشیم ! که امیدوارم یک چیزی دقیقا شبیه به نسخه ی اول باشه..
سلااااااااااااااااااااااااام به همه ی گیمفایی های عزیز.یه ۵ ماهی نبودم دلم براتون تنگ شده بود :-* :heh: :heh:
خوش برگشتی گلم.
اقای صدری ممنون که نقد کردید لطفا و خوواهشا نقدد بازی commondoes1 و نسخه ۲ رو هم بزارید
بازی جالبی به نظر میاد . ممنون بابت این نقد بسیار قوی و عالی :yes: :yes:
عالی بود. من نزدیک یک سال بود منتظر این بازی بودم. نمیدونم چرا این سبک بعد از کماندوز به فراموشی سپرده شده :((
خیلی ممنون آقای صدری از نقدتون. منو یاد دوران بچگیم میندازه این بازی
خیلی بازی زیبایی هست
من عاشق این سبک هستم
نقد خوبی بود. در واقع میشه گفت این قسمت سوم دسپرادوس بود
Desperados The Dead Of Alive
RabinHood The Legend Of Sherwood
Shadow Tactics: Blades of Shogun
باتشکر از قند خوبتون
من زمانی که این بازی رو دیدم مخصوصا اون عکسی که توش برف اومده منو کاملا یاد سری بازی های Commandos انداخت، زیباترین بازی که توی این سبک بازی کردم، ساعت ها میشستم و مراحلش رو با دقت خاصی تموم میکردم،به همه کسانی که این سبک از بازی رو دوست دارم شدیدا توصیه میکنم که حتما بازی Commandos رو امتحان کنن شک ندارم خوششون میاد.
هنوز هم دعا میکنم که قسمت های جدید این بازی ساخته بشه، امیدوارم