روزی روزگاری: بالای جو؛ همچون مرگ، که نام کوچک زندگیست | بررسی بازی Alien: Isolation
دربارهی ترس و تعریف آن در حوزههای گوناگون سخن بسیار است. از نظرگاههای علمی و روانشناسانه گرفته تا فلسفی و دینی. تا آن اندازه که برخی منبع بسیاری از اعتقادات بشر و باورهای اسطورهای و آفرینش خدایان را ملهم از همین خصیصهی پررنگ در سیر زندگی آدمی دانستهاند. برای مثال ترس از مرگ بود که انسان را برای بقا وادار به زندگی کردن و ساختن ابزار کرد. اجازه بدهید تعاریف را درست بیان کنیم تا به تفاوت های معنای “ترس” در واژه ها پی ببریم. ترس با فوبیا (Phobia) متفاوت است. ترس معادل واژه Fear در انگلیسی است. که عکس العملی طبیعی در برابر خطر و احساس ناامنی است و در پی آن فعل و انفعالات مشخصی درون بدن رخ می دهد. از جمله ترشح آدرنالین و القای حس فرار در آدمی. اما فوبیا نوعی اختلال روحی محسوب می شود. مثلا ترس از تاریکی (Lygophobia) که اکثر آدمیان از بچگی دچار آنند. به سبب فوبیا، آدمی خیالها و موهومات ذهنی خود را بال و پر میدهد و باعث القای پنداشتهای کاذب به ذهن میشود. باورهای علمی اینگونه میپندارند که این ترس ها (فوبیا) منشا خارجی ندارد و تمام و کمال ساخته ذهن است. اما ترس حقیقی را حتی مفید می دانند! چراکه در مواقع خطر، سبب بقای انسان هم می شود.
شاید مطالعه کرده باشید که مردمان باستان پدیدهی طبیعی چون کسوف را چنان با ترس مینگریستهاند که آن را به خشم خدایان و قهر طبیعت تعبیر میکردهاند و در برابر خورشید به زمین میافتادهاند و از خدایان طلب بخشش میکردند تا شر این پدیده را از سرشان براند. و این خود باعث بهوجودآیی باورهایی در میان عامه میشده که طی گذر هزارهها در برخی باورهای مذهبی یا خرافی مردمان هم راه پیدا کرده است. یا پدیدههای دیگری همچون مرگ و بلایای طبیعی و قص علی هذا.
گذشته از اینها، ترس همیشه مسالهی جذابی برای واکاوی ناشناختههاست. (اینجا منظور هر نوع ترسی است) ترس از فضاهای خالی یا بسته، ترس از مار، باورهای مذهبی همچون گناه، و حتی ترسهایی که در شرایط مختلف بر ما عارض میشود. (ترس از کار جدید یا تجربه جدید رابطه با دیگران) و ترس از موجودات زنده و بیگانه با ما! (و روی سخن ما با همین ترس حقیقی ست) موجودات ناشناخته یا اهریمنی. موجودات خوناشام و درنده. این خود به تنهایی دنیاییست پر از رمز و راز. دنیای موجودات بیگانه.
در دنیای بازیهای رایانهای (همچنان که در سینما و ادبیات) این مقوله موجد به وجودآیی آثار بسیاری شده است؛ و از آنجا که “ترسیدن” در زندگی کسلکنندهی امروز باعث ترشح آدرنالین و در نهایت احساس رضایت و رفع کسالت میشود، خوراک پر و پیمانی برای پرداختن است. خودتان میدانید که دنیای ما انباشتی از کسالتهای بیپایان و دراز است. در حقیقت ترس، عنصریست برای پر و بال دادن به ایدههایی ناب علیه روزمرگی. البته ترس یکی از گزارههایی است که به سبب ماهیت کسالتبار دنیای امروز، بسیار به آن پرداخته میشود و گویی خونی ست برای زنده کردن حس زندگی. میتوان با همین نگاه، (هیجان، علیه زندگی رخوتناک امروزین) صنعت بازیهای ویدئویی و اقبال و گسترشش را هم تفسیر کرد. باشد برای مقاله ای دیگر!
Plot (طرح داستانی)
سال ۲۰۱۴ سری بازیهای ترسناک Alien دست به ساخت عنوانی با نام Alien: Isolation یا بیگانه: تک افتادگی زد، که با مایه گرفتن از داستان اصلی فیلم Alien، ساخته ریدلی اسکات به سال ۱۹۷۹، نویدهای بسیاری برای بازیبازان و یک بازآفرینی از سینما، در صنعت بازیهای رایانهای داشت. خطر لو رفتن داستان وجود دارد. داستان بازی در ۲۱۳۷ یعنی ۱۵ سال پس از رخدادهای نسخه اول فیلم و ناپدید شدن سفینه Nostromo پیگیری میشود و روایتکنندهی جستجویهای دختر اِلن ریپلی (شخصیت اول فیلم Alien) یعنی آماندا ریپلیست که سرنوشت غمانگیز و نامعلوم مادر خود را میجوید.
با شروع بازی گروهی که آماندا ریپلی با آنان در سفر است، با ایستگاه Sevastopol ارتباط برقرار میکند؛ اما ناگهان ارتباط با این سفینه قطع میشود و آماندا به همراه دو تن از همکاران خود راهی این ایستگاه فضایی میشود و جستجو و مشاهدات آغاز میشود. آماندا دوستان خود را گم میکند. در ایستگاه با Axel آشنا میشود و او نخستین کسیست که خبر از وجود یک هیولا در ایستگاه میدهد. ریپلی خود را به کابین هدایت ایستگاه میرساند تا آن را در مسیر درست هدایت کند، اما هیچ اطلاعاتی برای هدایت کردنش وجود ندارد. در ادامه ریپلی به ایستگاه مارشالها میرود و با “ویتس” و ریکاردو” آشنا میشود. ویتس به ریپلی میگوید که کاپیتان هنری مارلو موجودی بیگانه را با خود به ایستگاه آورده است. ویتس، مارلو را زندانی کرده و ریپلی از مارلو درباره اتفاقات گذشته سوال میکند. (مارلو از همکاران مادر آماندا بوده است). پس از اینها رباطهای ایستگاه طغیان میکنند و همکاران انسان خود را یکی پس از دیگری میکشند. به این ترتیب هدایت ایستگاه هم به دست هوش مصنوعی میافتد. در پی این اتفاقات آماندا باید به هسته مرکزی (آپولو) برود تا آن را به حالت دستی بازگرداند؛ اما موفق نمیشود. چراکه سیستم از اعمال فرمان سرباز میزند. او تصمیم میگیرد به محل قرارگیری راکتورهای هدایتکننده ایستگاه برود؛ اما متوجه میشود که آنجا به لانهی تولید مثل بیگانه مبدل شده است و قصد نابود کردن آن را میکند.
این بازی برای دوستداران سینما یکی از پر کششترین بازیهاست. (از جمله خودم) بازی در ژانر Action – Adventure و در حالت اول شخص ساخته شد. اما محتویات ترسناکش باعث میشود آن را یک بازی در ژانر ترسناک به حساب بیاوریم. خاصه آنکه بازی هرچه بیشتر به فضای درون فیلم، وفادار مانده است و بزرگترین موفقیت آن به زعم بسیاری همین بازآفرینی هراسناکی نسخه اول فیلم است. فضاسازیهای بازی کاملا منطبق بر محیط فیلم است و تجهیزات و تکنولوژیهای موجود در آن هم با نسخهی اصلی فیلم مو نمیزند. دیواره های سفینه، دالان ها و بافت آنها، لوله ها و کانال های تهویه هوا، درهای ورودی و سیستم های پزشکی و میزها و کمدها و چراغ ها و… همه از روی فیلم بازسازی شده است.
استدیوی سازنده (Creative Assembly) نقشه راه خود یا پیشفرضهایش را تمام و کمال از روی فیلم گرفته است. حتی یکی از مراحل بازی که بازگشتی به گذشته و نحوهی کشف سفینهی بیگانگان است (صحبتهای هنری مارلو درباره گذشته)، عینا بازسازی همان رویداد در فیلم است. داستان بازی ساده است. و رابطه علت و معلولی خوبی با رخدادهای بازی دارد. از طرفی قوت بازی نیز محسوب نمیشود. اما به دل بازیباز مینشنید. چرا که در کنار وقایع ترسناک، تبدیل به یک بازی Survivor میشود. خطر فاش شدن داستان: ریپلی در مسیرش به سمت هسته مرکزی (آپولو) میفهمد که مارلو خود را از زندان رهانیده و همکارانش را به گروگان گرفته است. به همین خاطر تمام تلاشش را مصروف آزادکردن آنها و گریختن از ایستگاه و بازگشت به سفینهی خود میکند. این از داستان بازی؛ که خود باید تجربهاش کنید تا ببینید به دلتان مینشیند یا نه. (به دل ما که نشست) اما Gameplay حکایتی دیگر است.
Gamepaly
در این زمینه و از صحبتهای ابتدایی سازندگان آن و همینطور “سیگورنی ویور“، بازیگر اصلی سری فیلمهای Alien، (ویور در یکی از DLCهای بازی حضور دارد) اینطور بر میآمد که آنها از خِیل بازیهایی که با انواع و اقسام اسلحهها به سراغ دشمنانشان میروند و به اشکال مختلف آنها را لت و پار میکنند، خسته و بیزار بودند؛ و میل آنها برای عرضهی بازییی که خلاف جریان حرکت کند و با دستان خالی شما را به مهلکه بفرستد، عیان بود. ایدهی اصلی بازی بر این پایه استوار است که شما چگونه بیسلاح و بدون تجهیزات در برابر موجودی بیگانه و به شدت هراسناک و درنده، دوام میآورید. آن هم موجودی با هیبت بیگانه که هیچ چیز بر او کارگر نیست. سازندگان هم لطف کردهاند و در طراحیاش، بینقص عمل کردهاند. نه فقط در طراحی ظاهرش و تک تک مهرههای از بدن بیرون زدهاش و دم دراز شلاق مانندش و حتی بزاق راه کشیده از دهانش، که در طراحی هوش او. بیگانه در این بازی موجودیست به شدت باهوش، که شش دانگ حواسش همیشه جمع است و حتی در پارهای از اوقات شما را آنقدر غافلگیرانه طعمهی خود خواهد کرد که روحتان هم خبردار نمیشود! آن موقع با خود می گویید: آخ! لعنتی… کجا بود؟!
بازی در طراحی سازهها و فضاهای موجود یک سفینه فضایی کمنظیر است. آنقدر در خلق سفینه ای متروک و مشکوک و مرگ انباشته موفق است که گاهی ممکن است از ترکیدن لامپی زهرهتان بترکد؛ (باور کنید همینطور است) چه برسد به برخورد با بیگانه. گستردگی سفینه فضایی بسیار است. اتاق ها و دالان ها و سالن ها و درهایی که قفل اند به کنار، آنقد راه های عبوری در کانال ها در بازی تعبیه شده است که حیرت می کنید. از اکثرشان هم می توان عبور کرد. مگر آنها که بسته اند و با وسیله برشی گازی، محفظه ورودی آن را باز می کنید. که از مکانیزم های لذت بخش بازی ست. گستردگی بازی شما را به این گمان وامی دارد که بازی Open World است! چراکه به طرز حیرت انگیزی بزرگ است. تکسچرها حتی در نسل هفت بینظیرند و بافتهای فلزین سفینه و ایستگاه بسیار باورپذیر طراحی شدهاند. نورپردازی در به وجودآری گوشهکنارهایی که احساس امنیت از شما سلب شود، توفیق بسیاری داشته است. چراغها و لامپهای چشمکزن آنقد قوی خلق شدهاند که چشمههای نوری همچون تابیدن بارقههای امید و رها شدن از هراس عمل میکند. در یکی از مراحل پایانی بازی با منشا نور بیرونی ایستگاه یعنی خورشید هم ملاقات میکنید که چه زیبا و پر ابهت نشان داده شده است و بدنهی بیرونی ایستگاه را مشاهده میکنید. آنجاست که به دقت سازندگان بازی درود میفرستید و با ریزبینی به آن سازه غولآسا نگاه خواهید کرد.
ساز و کارهای پیشرفت در بازی کاملا منطقیست و تولید صدا نقشی اساسی بازی میکند. مراقب هر قدم خود باشید. گوشهای بیگانه تیزتر از آن است که فکرش را میکنید. دویدن در این بازی بدون شک مساویست با مرگی دردناک.
وجود سالنها و ورودیهای گوناگون سفینه که به زعم بعضیها باعث سرگردانی میشود، در انتقال حس ترس و هولی که از حضور موجودی کشنده که هر آن احتمال دارد بر سرتان خراب شود، موثر است. گمان کنید برعکس این قضیه در بازی در نظر گرفته می شد. آن وقت می گفتند بازی زود تمام می شود. ضمن آنکه احساس کردن همین فضای تو در تو در نام بازی (Isolation) وجود دارد. اگر آن را به تک افتادگی ترجمه کنیم، دلیل وجود چنین فضاهای دلهرهآوری را در یک سفینه فضایی دور افتاده درمییابیم. تنها نشان دادن ریپلی در این سفینه و انتقال این تنهایی به شما، از قوت این بازی مایه میگیرد. به این ترتیب شما حتا از قدم زدن در فضای بازی خواهید هراسید. تصور کنید که این بازی حتا شما را از گام برداشتن به جلو میترساند. بنابراین آفریدن چنین سالنهای خالی که بوی مرگ میدهد و جا به جا با جنازه هایی که به شکل فجیعی کشته شده اند مواجه می شوید و ریپلی از دیدنشان نفس پس می کشد، از قوت بازی نشان دارد.
ریپلی یک مهندس است. پس قادر است از چیزهایی که در بازی پیدا میکند، وسایلی مانند Noisemaker، کوکتلمولوتف، پایپ بمب و EMP بسازد. اما پیش از آن باید برگه ساخت آن (Blueprint) را بیابید و سپس قطعات لازم را هم جور کرده باشید. که خود این مساله در حضور مرگآسای بیگانه اصلا کار راحتی نیست. از دیگر تجهیزات ریپلی در بازی یک ردیاب حرکتی (Motion Tracker) با صفحه نمایشی کوچک است که از مهمترین ابزارهای شما در مواجهه با بیگانه است. این ردیاب محدوده نزدیکی بیگانه را به شما نشان میدهد و هرقدر چراغ چشمک زن سبز رنگ آن به مختصات شما نزدیکتر شود، ضربان قلبتان هم افزایش مییابد. این یعنی بیگانه بیخ گوشتان است. ضمن آنکه هنگام به دست گرفتن این ردیاب، می توانید فوکوس را از روی صفحه نمایش به پس زمینه تغییر دهید و این عملکرد لذت بخش و نرم، بسیار در بازی کارایی دارد. علاوه بر اینها یک آچار، برای باز کردن درهایی که با نیروی دست بازشدنی نیستند نیز در اختیار شماست؛ این آچار هم نخستین سلاح شما محسوب می شود و هم در کشیدن اهرم های بسیاری در بازی کمک حالتان خواهد بود.
ریپلی در بازی به غیر از بیگانه دشمنان دیگری هم دارد. ماشینهای انساننما (رباطهای انساننمایی که برای خدمت به شما ساخته شدهاند، اما درطول بازی به دلایلی نامعلوم سر به طغیان برمیدارند) و آدمهایی که در سفینه راه و رسم خود را دارند و سعی میکنند از سفینه بگریزند، دشمنان دیگر شما و ریپلی هستند.
مخفیکاری و پنهان کردن خود از چشم بیگانه بسیار دلهرهآور است، و آشکارا ضربان قلب خود را میشنوید و صدای خودتان را که با خود میگویید: آروم… آرومتر…! بازی در این بخش هم بسیار خوب کار کرده و در محفظههایی همچون کمد دیواری یا کمدهای کوچک و حتی زیر تختها و میزها میتوانید قایم شوید. بازی یک سیستم دید زدن از داخل مخفیگاه هم دارد که میتوانید زاویه دید خود را آن تو به چپ و راست تغییر دهید. البته باید اذعان کرد که داخل کمدهای دیواری چندان موثر نیست. اما در گوشه کنارهای میز و اشیا دیگر به خوبی جواب می دهد.
مواجهه با بیگانه یعنی مرگ. راه فراری نیست. مگر آنکه اسلحهی آتشافروز خود را یافته باشید. تنها راه دور کردن بیگانه و فراری دادنش همین اسلحه است. (همه حیوانات از آتش می ترسند) البته فقط برای چند لحظه. بعد از آن باید به فکر جایی برای مخفی شدن باشید. به غیر از این اسلحه، شما یک Revolver و یک شاتگان و یک بتن سوراخ کن! (Bolt Gun) هم خواهید داشت. که هر کدام از اینها اثرات معلومی بر دشمنتان خواهد داشت. مثلا Revolver و شاتگان برای آدمها و رباطها مناسب است. البته رباطها با چند شلیک شاتگان از پا درمیآیند یا اگر بتن سوراخ کنتان را به خوبی رو کلهشان هدف بگیرید و زمان پرتابش را حساب کرده باشید میتوانید با یک شلیک از شرشان خلاص شوید. البته رباطها را میتوان از پشت سر و با یک ضربهی آچار هم از پا درآورد. (به شرطی که متوجه حضور شما پشت سر خود نشوند. در این صورت خیلی سریع برمیگردند و جلوی ضربه شما را میگیرند) آتش افروز بر روی رباطها تاثیری ندارد. در برابر بیگانه هم که فقط آتشافروز و کوکتلمولوتف برای لحظاتی شما را در امان خواهد داشت. باقی ابزارها را فراموش کنید. البته از Noisemaker میتوانید برای جلب توجه بیگانه استفاده کنید و حواسش را پرت کنید. اما من توصیه میکنم از آن جایی که او موجودی بسیار باهوش است، از هر آنچه که او را به شما نزدیک میکند، بپرهیزید.
همه تجهیزاتی که ریپلی با خود حمل میکند در Inventory قابل مشاهده است. از جمله تعداد کیتهای بازیابی توان که در طول بازی باید جمع کند و در مواقع زخمی شدن از آن استفاده کند. منورهایی که در مواقع نداشتن باطری به کار می آید. همینطور باطری برای چراغ قوهاش که باطریهایش را در بازی خواهید یافت تا در جاهای تاریک نور کافی داشته باشید. چراغ قوه آماندا، وسیلهای بسیار حیاتیست. گوشه کنارهای تاریک بازی آنقدر زیادند که برای جستجوی محتویات لازم خود، بیشک به آن محتاجید. باز هم میگویم که چشمههای نوری طراحی شده در بازی فوقالعادهاند و نوری که چراغقوهتان تولید میکند عالیست. (من گاهی همینطور روشن خاموشش می کردم و کیف می کردم!)
یکی از سختترین کارهایی که در بازی باید انجام بدهید، پیدا کردن رمز عبور درهاییست که بر سر مسیرتان قفل شدهاند و مانع عبورتان هستند. در جاهایی باید چندین سالن از در مورد نظر دور شوید و دوباره به آنجا برگردید که خب با حضور آقای بیگانه امریست خطیر و مرگبار. تازه کجایش را دیدهاید… در برخی مراحل باید چند ایستگاه از محل مورد نظرتان دور شوید و دوباره برگردید! (البته نه برای باز کردن یک در) ایستگاهها در بازی حکم Fast Travel را دارند و شما را در سفینه به نقاط مختلف میبرند. برای جستجو کردن محیط بازی بهترین وسیله همین ایستگاهها هستند.
صداگذاری بازی شاهکار است. از صدای اجسام و صدای گامهای بیگانه در سفینه گرفته تا نفس نفس زدنهای ریپلی و صدای خودش که به خوبی در جاهای مختلف کار شده و بیانکننده احساسات و عکسالعملهای اوست. اینطور گمان نخواهید کرد که شخصیتی منگ را هدایت میکنید! این بازی در اکثر رویدادهای بازی که شرکت کرده جایزه بهترین صداگذاری را از آن خود کرده است. علاوه بر اینها بازی محتواهایی هم برای دنبال کردن و جستجو دارد. مثل Autologها که صدای ضبطشدهی پیشینان در سفینه است و همینطور یافتن ID کارتهای خدمهی سفینه. همچنین مینیگیمهایی هم در بازی وجود دارد که در برخی مراحل با آنها مواجه میشوید و مجبور به حل کردنشان هستید؛ که البته چندان سخت نیستند.
مسالهای که در بازی بسیار چالشبرانگیز است، مساله Save بازیست. بازی Checkpoint ندارد! میتوان این را ضعف دانست و میتوان آن را جسارت سازندگانش دانست. این بازی اصلا بازی راحتی نیست. بنابر این برای آنانی که به دنبال بازی راحت هستند توصیه نمی شود. شما باید خود را به ترمینالهایی که در بازی تعبیه شده برسانید و بازی را ذخیره کنید. اگر این کار را نکنید و بمیرید، از آخرین جایی که یک ترمینال یافتهاید، یا از آخرین دفعه ای که خودتان بازی را Save کرده اید، بازی را دنبال خواهید کرد! (که در برخی اوقات خسارت عظیمی به حساب میآید) البته گزینه فعال کردن Auto Save در بازی وجود دارد که برای بسیاری لازم و واجب است. ذخیره بازی حسی را به شما میدهد که در هیچ بازی دیگری تجربه نکردهاید. حتا ممکن است هنگام ذخیره کردن بازی بیگانه سر برسد و کارتان را بسازد! (حتی از فکر کردن به آن هم هیجانزده میشوم) البته وقتی بازی ذخیره میشود مثل خیلی از بازیها مسخره ذخیره نمیشود؛ که در هنگام Checkpoint میمیرید و باز هم میمیرید و میمیرید! بلکه جریان بازی متغیر است. سازندگان خیلی از اِلمانهای متداول بازیهای رایانهای را دور انداختهاند و تجربهای یگانه به وجود آوردهاند که نویسنده را مجبور کرده است، پنج بار این بازی را با درجات مختلف سختی به پایان برساند. آن هم با شوق هرچه تمامتر.
بازی ۵ سطح مختلف سختی دارد. از Novice که آسان ترین آنهاست، تا سخترینشان، که Nightmare است. در این حالت علاوه بر اینکه منابع کمتر است و جانتان زودتر گرفته می شود، ردیابتان در دسترس نیست، نقشه بازی در حالت آفلاین قرار دارد، و هیچ گونه راهنمایی برای اینکه به کجا بروید، در اختیارتان قرار داده نمی شود و به معنای واقعی خودتانید و خودتان. وجود این حالت تاییدی است بر عقیده سازندگان برای به چالش کشیدن هرچه بیشتر بازی باز.
سخن آخر
بازی Alien: Isolation شاهکاریست که نام “سِگا” (پخشکننده بازی) را بار دیگر بر سر زبانها انداخت. شاهکاری که به معنی حقیقی کلمه نفس را در سینهتان حبس میکند. ترس را تجربه میکنید و احتیاط را در نظر میگیرد. بیمحابا عمل نمیکنید و آهسته آهسته پیش میروید. در انتها هم با امید و نوید پایان مییابد و شاید نسخهی بعدی را هم به دنبال داشته باشد. بیگانه: تک افتادگی، یک بازی منحصر به فرد است که با جسارت تمام ساخته شده است و به خاطر وفاداریهای بسیارش به حال و هوای فیلم، تحسین شده است. این بازی نیازمند جسارت بسیار برای نشستن پای آن هم هست. جسارتی که خود از ترس مایه میگیرد! ترسی که درون همه ما لانه کرده و به دنبال روزنههای بیرون زدن است.
بازی نقدهای آمیخته با نکات مثبت و منفی بسیاری دریافت کرده است. Gamespot آن را چیزی بیش از یک بازی کلیک کردنی و کشیدن اهرم ندانسته است که بسیار ظالمانه است. یا امیتاز IGN به آن گویی از سر کینه ورزی محض بوده است! شاید هم آنکه نقد کرده کور بوده و این همه ظرافت در طراحی و توفیق در ایجاد هراس را درنیافته است و به قول خودش بازی را بیش از اندازه طولانی دانسته است!!! حال آنکه همیشه یک گیمر برای بازیهای خوش ساخت، خواهان زمان Gameplay بیشتری است. این بازی آنقدر بهینه است که به زحمت می توان باگی در آن پیدا کرد و نرخ فریم ریت آن هم ثابت است و حتی در پرجزییات ترین صحنه ها افتی دیده نمی شود. (ایرادی که اکثر منتقدها می گیرند) اما اینها باعث نخواهد شد که از ارزش این بازی در نظر آنان که عیار آن را دریافتهاند، کاسته شود. بیگانه: تک افتادگی، یکی از بهترین بازیها در ژانر ماجراجویی و مخفی کاریست که با عناصر ترسناک خود در زمرهی خوبهای این سبک هم جا خوش میکند و مولفههای جدیدی را به این ژانر از بازیها تزریق کرده است که از قضا در برخی بازیهای تازه منتشرشده از جمله Soma میبینیم. برای من تاثیر پذیری Soma از Alien Isolation آنقدر زیاد است که Gameplay آن را تقلیدی تمام و کمال از این بازی می بینم. جالب است که آن بازی را ستوده اند و این را به سخره گرفته اند.
Alien: Isolation یک بازی مولف در صنعت بازیهای رایانهایست. بازییی که ادعایی نکرد؛ اما میدان بازیهای ترسناک را وسعت بخشید. در عین حال آنقدر هنرمندانه ساخته شد، که هر اهل ذوقی را سر دماغ می آورد. کسانی که آن را بازی نکرده اند، تجربه ای بی نظیر از کفشان رفته است.
- همچون مرگ، که نام کوچک زندگیست. شعری ست از احمد شاملو با نام یک مایه در دو مقام، از دفتر مدایح بی صله، با سطور آغازین: دلم کپک زده آه… که سطری بنویسم از تنگی دل…
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
تجربش نکردم ولی صد در صد تجربه میکنم ممنون بابت مقاله :yes: :yes: :yes:
چرا گیم اسپات ۶ داده بهش؟ :-/ اینا جواب خدا رو اون دنیا چی میدن؟
Gamespot تو نقد ویدیویی دارک سولز ۳ کلی از گیمپلی و باس ها و گرافیک هنری و سیستم پاداش جزا و … تعریف کرد آخرش فکر کردم ۱۰/۱۰ کم تر نمیده ولی داد ۸ 😐 :no:
به Beyond two souls هم که آخرش متاش ۷۰ شد داد ۹از۱۰ 😐 فقط بخاطر داستانش 😐 ولی در همون سال بهTlou که یه شاهکار به تمام معنا بود داد ۸/۵ از ۱۰ 😐 تو نقدش هم نوشته بود”مبارزات بازی مشکل دارد” 😐
سایت خوبیه ها ولی بعضی از نمره هاش قابل هضم نیست :-/
حالا اون هیچی کسی که به انچارتد داده ۴ چی میگه ؟ 😀
واشنگتن پست رو میگی دیگه.مثل اینکه اون امتیاز اصلیش نبوده و با اشتباه متاکریتیک این نمره ثبت شده :no:
یا اونکه به فرزا ۴ داده ?:-)
خسته نباشید اقای غمگسار. :yes: :yes:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلمش رو دیدم تقریبا قشنگ بود .
انگار خیلی شبیه به فیلمش هست.
شاهین جان نقد عالی بود :yes: :yes:
سگا قبل از این بازی مدت زیادی بود که تحرکی نداشت و اون شادابی رو نداشت اما با ساخت این بازی واقعا با قدرت برگشت من بازی رو نسل قبل در ۳۶۰ بازی کردم و بسیار بهم چسبید
…………………………
اسم از سگا امد یادی کنم از شاهکار تکرار نشدنی اسپارتان که در نسل۶ غوغا به پا کرد فکر میکنم اولین بار بود که جنگ های گروهی و لشکر کشی ها رو دیدیم و بعدها در نسل۷ بازی Troy دقیقا همین گونه بود و در اولین نگاه ما رو یاده اسپارتان می انداخت و در این نسل هم باز بازی رایز که با اولین نگاه شما رو باز یاده Troy می انداخت خب خداییش اسپارتان فراموش نشدنی هست جنگ با اون اژدهایی که چند سر داشت یا سلاح های بازی که هر کدوم قدرت خاصی داشتن و بهترین مرحله هم مرحله اخر بازی بود و سخت ترین هم باس اخر در نهایت امیدوارم سگا اون شادابی قبل رو به دست بیاره
………………
دوستان گویا مسئولین کاری نمیکنن و اون شخص که مثل اکانت من درست کرده در بعضی پست ها کامنت گذاشته ولی خب این قدر تابلو هست که زود شناخته میشه
با تشکر از آقای غمگسار بابت نقد و بررسی خیلی خوبشون . بازی واقعا عالی بود و حس بقا و سایه سنگین Alien تو بازی حس میشد و محیط ها بازی هم به خوبی روش کار شده بود .
>>>>>>>>>>>>
در جواب محمد رضا جان باید بش بگم که شما نگران نباش داداش لحن کامنت های شما برای دوستان آشنا است و به سادگی میشه کامنت شما رو از اون فرد تشخیص داد .
:yes: :yes:
گفتی اسپارتان داغونم کردی جز ۱۰ تا بهترین بازی های زندگیمه تا ابدم مثلش نمیاد 😥
محمد رضا جان کماندوز رو بازی کردی؟
داداش اسمش برام خیلی اشناست ولی یادم نمیاد یکم توضیح بده ببینیم در چه سبکی هست
یه بازی استراتژیک که شما تو نقش چندتا نظامی بودی هر نظامی هم ویژگی های خاصی داشت مثلا یکی بود که هیکل بزرگی داشت و میتونست جنازه و بشکه ها رو حمل کنه یکی دیگه هم غواص بود یکی دیگه هم بمب گذاری میکرد یکی هم لباس دشمن رو میپوشید و…
اگه اشتباه نکنم سازنده اش هم اِیدوز بود
چند نسخه اول استراتژیک بود ولی بعدش شد اول شخص تعداد مراحل نسخه یکش حدود ۲۸-۲۷ تا بود و نسخه دو حدود۷-۸ بود تو زمان جنگ جهانی اول یا دوم بود
ممنون بابت توضیحات :yes: :yes: اگر استراتژیک بوده که نه متاسفانه بازیش نکردم اما شوتر اول شخص احتمالا در گذشته بازیش کرده باشم ولی به طور کلی اسمش خیلی اشناست ممنون که گفتی
کماندوها رو میگی داداش کیه که بازی نکرده باشه.
نسخه اول بیست مرحله داره
دو ورژن behind enemy lines و beyond call of duty
نسخه دوم با عنوان men of courage هشت مرحله داشت .
نسخه سوم با عنوان destination Berlin حالت سه دوربینه شده بود کلا دو مرحله رفتم دیگه نرفتم.
چهارمین نسخه که اخرینشه با نام strike force کاملا شد سه بعدی و اول شخص.بازیش نکردم.
اتفاقا دیروز من دقیقا تو فکر همون بازی اسپارتان بودن. خیلی خوب و قشنگ بود. یادش بخیر.
آقای غمگسار خسته نباشید. خیلی عالی بود
محمد رضا داداش ایمیلتو میدی؟ یه چیزی خواستم بگم بهت.
لطفا تایید کنید.
ارمان جان شما ایمیلت رو برام پ.خ کن یا اینجا بنویس من بعدازظهر برسم خونه به شما ایمیل میزنم
باشه داش.
arman.akbari25@gmail.com
تایید لطفا
سلام. دمتون گرم بازیش نکرده بودم و واسه بازی کردنش خدایی نیاز به نقد اینجوری داشتم :yes: :yes:
اقا شاهین ممنون بابت نقد خیلی بهم چسبید :yes: شما هم گویا مثل خودم خوراکتون بازیهای ترس و بقا هست :yes: در اولین فرصت تجربه اش میکنم :yes:
بازیش عالیه
خیلی ترسناکه
ممنون از نقدتون
ممنون آقا شاهین.بعد از outlast یکی از بهترین تجربه های دلهره آور من مربوط به همین بازیه.تقریبا تنها مکان های امن،دستگاه های ذخیره کننده بودن.ابزار های داخل بازی هم به خاطر حالت کلاسیک شون و اینکه زیاد مدرن نبودن،جالب بودن و همین ما رو به فضای فیلم اصلی میبرد.داستان آماندا هم به نظرم جالب بود.تنها مشکل بازی،روابط تا حدودی خشک آماندا با NPC ها بود.
شاهین خان،خسته نباشی
نقد زیبایی نوشتی
اما،بهتر نبود این مقاله در بخش روزی روزگاری قرار بگیره؟
منظور همون بخش هست. قطعا نمیتونه چیزی جز روزی روزگاری باشه. اضافه کردم به اسمش. ممنون از یاداوری
آقا سعید slipknot گوش میدی؟
بله. مدت خیلی زیادیه که کلا متال گوش میدم و راک. اگر میخواید که در این مورد صحبت کنیم بهتره که خصو.صی پیام بدین پارسا جان. خوشحال میشم
حتما اینکارو میکنم:)
این بازی فوق العاده بود متسفانه وقتی به راکتور ها رسیدم انقدر سخت شد که نتونستم تمومش کنم واقعا بازی سختی بود ولی خییییلی عالی بود استرسیکه تو این بازی هست تو کمتر بازی دیده میشه نسخه کاملش که با DLC هاش هست واسه نسل ۸ اومده ولی متسفانه اصلا تخفیف نمیخوره هر کی بازی نکرده حتما تهیه کنه
نقد هم عالی بود مرسی
اقای غمگسار دستتون درد نکنه خیلی عالی بود.ا
گه بشه تجربش میکنم.اگه میشه نقد recore خم خودتون بنویسید با سپاس
داره نوشته میشه
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
ضمن تشکر از آقای شاهین غمگسار بابت نوشتن نقد، من هم در ادامه نظرم رو در رابطه با بازی می گم.
……………
بازی در نوع خودش با اون حالت شبیه ساز بودنش خوب بود و برای طرفداران سبک ترسناک و بقا جذاب است، اما…یک ویژگی نا مطلوب بازی از دید من بیش از حد طولانی شدن بازی بود که کاملا روند بازی رو خسته کننده می کرد و طراحی محیط و کاراکترها رو تکراری می کرد. 😐
در صورتی که این مشکل نبود می شد از مشکلات زیر تا حدودی چشم پوشی کرد: :yes: :yes:
*باگ های فنی فروان و کرش بالای بازی
*گیم پلی کند
*هوش مصنوعی خشک جناب بیگانه
*اقامت طولانی در زیر میز و داخل کمد
*سیستم ذخیره بازی روی اعصاب
*مردن در تعداد دفعات نجومی
*ترسناک بودن باز تنها در ابتدای بازی و در ادامه صرفا تنش زا بود.
امتیاز من به بازی ۵٫۸ :star: :star: :star:
خسته نباشید به شاهین عزیز بایت این نقد زیبا و عالی که البته از ایشون نوع دیگری هم از نوشته انتظار نمیره به جز زیبا و خواندنی.
دوستان اگر به موسیقی متال و بازی دارک سولز ۳ علاقه دارید تحت هر شرایطی و حتما حتما این ویدئوی فوق العاده رو ببینید. در این جا براتون ویدئوهای خوب تاریخ گیم رو قرار میدم. به هیچ وجه این ویدئو رو از دست ندید.
http://www.aparat.com/v/f5OMm
آقای غمگسار نقدتون عالی بود واجب شد حتما بازیش کنم………آقای سعید آقابابایی عزیز نظارت رو کامنت ها خیلی خوب شده دیگه جر و بحثی پیش نمی یاد و از این بابت ازتون ممنونم….راستی آقا سعید من هر روز صبح ساعت ۹ به امید نقد Spartan:Total War با قلم زیبا شما از خواب بیدار میشم..البته اگه فعلا سرتون شلوغه اصلا راضی نیستم عجله کنید هر موقع صلاح دیدید نقدش کنید.
خدا رو شکر که راضی هستید سینا جان. بله واقعا اینطوری دیگه حرف های بیخود و بیهوده زده نمیشه واقعا و جا برای نظر دادن کاربرای فهمیده ای مثل شما باز میشه. سینا جان اینجوری که گفتی واقعا منو دیگه توی منگنه قرار دادی. چشم حتما می نویسمش هر چقدر زودتر که شد. حتما این کارو میکنم. ببخشید اگر که دیر میشه باور کنید حجم بازی ها و مقالاتی که باید نوشته بشه خیلی بالاست.
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
اقا سعید گادهند یادت نره 😀
چشم
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
سلام آقای آقابابایی.
دو سه تا از تریلر هاتونو دانلود کردم.تبلیغ PS3 خیلی قشنگ بود 😀 :yes:
تریلر RDR 1 رو هم اگه دارید میشه لینکش رو بدید؟
سلام خدمت شما محمد حسین جان. خیلی لطف کردی. ممنون.
والا برخی از این تریلرها رو میذارم که بره رو سایت میگه این قبلا مشابهش قرار داده شده و نمیذاره که قرار بدم. حتما سعی میکنم که امشب بذارمش. اگر گزینه دنبال کردن رو بزنید به محض ورودتون کل ویدئوهایی که تو کانالم قرار دادم رو میاره براتون و اطلاع پیدا میکنید از جدیدها. باز هم ممنون
منم ممنونم.بقیه رو هم نگاه میکنم.تو یوتیوب هم هست منتها نمیشه دانلود کنی باید آنلاین نگاه کنی.
سعید جان،شما مثل اینکه از متالهدای خوب هستینا.
اسم ترکی که رو ویدیو بود رو لطف میکنین؟
آشناس،ولی حضور ذهن دقیق ندارم
با تشکر
بله امیر عزیز. من ۱۵ سال هست که به غیر از راک و هوی متال هیچ موسیقی دیگه ای گوش نمیدم و ارشیو ویدئو و موسیقیم عالی و کامله.
این ترک اسمش forever flame هست واسه گروه miracles of sound که به نظر گیمرهای حرفه ای هم هستن چون تقریبا تمام موسیقی هاشون در حدود ۲۰۰ ترک موسیقی برای بازی هاست و ویدئوهای عالی رو هم دارن. در واقع فکر میکنم به غیر از بازی برای چیز دیگه نمیخونن. بهترین اهنگاشون برای همین دارک سولز ۳ هست که دو تا ویدئوئه و اسکایریم و شدو او موردور که همه رو قرار میدم توی همون کانال اپاراتم. اگر سر بزنید همهش رو براتون میذارم و اگر موزیکش رو هم خواستید بگید براتون اپلود میکنم.
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
اقای اقابابایی میشه نقد بازی کماندوز رو هم بزارید(نسخه های اولیه که اول شخص بود)
چشم یادداشت کردم اسمش رو. فقط ممکنه که مقداری طول بکشه ولی حتما قرار داده میشه براتون.
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
ببخشید منظورم استراتژیک بود
مخلصیم سعید جان. هرچی در توان داریم، بدون مضایقه کردن، می ذاریم در طبق اخلاص برای گیمفا.
از همه دوستان هم سپاسگذارم برای انرژی خوبشون. همه نظرها رو می خونم و از همه ممنونم و دست همتون رو به گرمی میفشارم. :yes:
یکی از نکات مثبتی که به نقد میتونم بگیرم اینه که ۱۰۰% نظر خود منتقد هست و تحت تاثیر متا یا موفقیت جهانی بازی نبوده.
وگرنه این بازی نمرش ۷۸ ۷۹ بود در متاتریک ولی نویسنده به نظر خودش و میزان لذتی که برده ۹٫۵ داده.
که این به نظر من خیلی عالیه و واقعا خسته نباشید میگم بهتون. :yes: :yes:
این بازی رو همون سال رلیز وسطای سال گرفتم ولی هنوز شروعش نکردم. با نقد شما احتمالا برم نصبش کنم.
مجددا ممنون بابت نقد
خیلی ممنون از نقدزیبایی که نوشتید اقای غمگسار :yes:
بازیه زیبایی هست من فقط حسرت یه چیز تو دلم موند تو این بازی اونم اینه که بازیرو تموم کردم اما نشد یه دفعه این الینو بکشیم اون همش مارو میکشت اصلا ضد گلوله بود نامرد. :laugh: :laugh:
سگا به نظر من اگر این استدیو و البته توتال وارش رو نداشت بهتر بود کلا جمع کنه بره !…البته جدیدا Relic هم بهش اضافه شده که اون استدیو هم بازی های اسطوره ای تا الان داده بیرون.
احتمالا هم این استدیو الان در حال ساخت نسخه ی جدید از همین سری هست و امیدوارم که همینطور باشه و یکی دوسالی به سری توتال وار یک استراحتی بدن..
تجربش واجب شد 😀
سلام ممنون مقاله ی بلند و خوبی بود .
می شه لطفا یه نقد برای نسخه ی اول BioShock بنویسید ؟؟؟
آخه هر چی دیدم انگار موجود نبودش تو سایت حیفه بازی های معتبری عین بایوشاک نقدش موجود نباشه . ممنون
وای مگر میشه که براش ننوشته باشن نقد؟ واقعا نمیدونم چطور برخی شاهکارها در زمان گذشته رو سردبیران و نویسندگان سایت رد می کردند و نمی نوشتن نقدهاش رو و … که نمونه اش همین بازی که امروز نقد شده. کلی بازی عالی در گذشته اصلا نقد نشده که البته ما داریم قرار میدیم نقدهاش رو. من حتی برای شهر بایوشاک هم مقاله نوشتم و اگر میدونستم نقد نداره قطعا می نوشتم. الان هم چک میکنم و اگر نبود خیلی سریع نوشتنش رو در دستور کار قرار میدم. مرسی که گفتید
http://www.aparat.com/saeedsliipknott
خیلی ممنون از جواب سریعتون بهتره باز یه نگاه بندازید شاید من ندیده باشم به هر حال ممنون
سلام ببخشید اینجا میگم ولی پی اس ۴ رو رست مود بود الان هرکار میکنم روشن نمیشه چراغ ابی چشمک زن میشه بعد ۴ ثانیه خاموش میشه
کسی نمیتونه جواب ما رو بده ؟
یبار کلا از برق دربیار دوباره بزن تو برق. مال منم دوبار اینجوری شده. ولی شانسی درست شد. فوری نبرش پیش تعمیر کار که بگه وای! خراب شده و بکنه تو پاچت. البته ببخشیدا اینطور میگم ولی حقیقت تعمیر کارا اینجوریه.
اتفاقا بردم کلوپی محلمون زدش به برق خودش گفت ایراد از سیم برقته عوضش کن اولش که گفتم این جوری میشه گفت خراب شده زود بفروش بعد امتحان کرد گفت برقشه به هر حال ممنون برای پاسخ :yes: :yes:
بسیار خوب بود آقای غمگسار. تجربش نکرده بودم ولی بعدا حتما امتحان میکنم. ممنون از شما
ممنون از اقای غمگسار بابت نقد این بازی هر کس به سبک ترس وبقا علاقه داره نباید این بازی رو از دست بده البته من نتونستم تمومش کنم راستی در بین دوستان کسی هست alien3 سگا رو بازی کرده و تمومش کردده باشه ؟
خیلی وقت بود بازیش نکرده بودم. الان رفتم دوباره نصبش کردم. نقدتون عالی بود
این بازیو به هیچ وجه از دست ندین
«این بازی آنقدر بهینه است که به زحمت می توان باگی در آن پیدا کرد و نرخ فریم ریت آن هم ثابت است و حتی در پرجزییات ترین صحنه ها افتی دیده نمی شود. (ایرادی که اکثر منتقدها می گیرند)»
این بازی رو من رو ایکس باکس وان اس بازی کردم و با وجود این که بازی میان نسلی است و باید رو نسل هشت رون باشه قشنگ فقط تو ۴۰ دقیقه اول بازی ۶ بار کرش-هنگ کرد و منو از بازی انداخت بیرون.
واقعا؟