نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا

نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای

میثم عبداللهی پور
۰۸:۴۵ ۱۳۹۵/۰۹/۱۹
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا

گاهی پیش می آید که آدم، بله آدم، دلش می گیرد. از این همه آهنین شدن زندگی. آدم این روزها، به درستی نشان داده که ماکس وبر، شناخت درستی از جوامع بشری داشته و راست می گفته که، این انسان ها، قرار است در چند دهه آینده، خودشان، خودشان را در قفسی آهنین زندانی کنند. قفسی که بنا به تعریف خودش، حاصل از رسوخ اخلاق بروکراتیک، به لایه های دیگر جامعه و روابط اجتماعی است. وبر معتقد است که کنش اصلی صورت گرفته در دنیای مدرن، کنش عقلانی معطوف به هدف است، (کنشی بر پایه عقل، یعنی بهره است، که در آن هدف در ارجحیت قرار می گیرد) و به علت غالب شدن این نوع کنش، جامعه انسانی و رفتار روزمره انسان ها درگیر بروکراسی (سیستمی عقلانی برای دست یابی به اهداف) عمیقی خواهد شد. حالا، ما آدم هایی که دلمان می گیرد و خودمان را درست وسط یک قفس از جنس آهن حس می کنیم، گاهی برای نجات دادن خودمان. دست به دامان چیزی می شویم که در طول تاریخ، همیشه گرما بخش دل انسان بوده؛ هنر. هنری که قرار است به طور مستقیم و بی واسطه از ته دل آدم ها بیرون بیاید، چرا که ” آن چه از دل براید/ لاجرم بر دل نشیند”.

the game awards1

چقدر دلمان را خون کردی، حق داریم کمی هم ناله کنیم، بلکه آرام شویم

ما با همه آن گرفتاری ملموسِ درون قفس، اما هنوز از از لای میله های سرد قفس دستمان به گرمای هنر می رسد. هنری که همیشه و همه جا، در قالب هایی مختلف کنارمان بوده است. از نقاشی و خطاطی گرفته، تا هنرهایی به مراتب پیچیده تر و سخت تر. اما موضوع مهم در مورد هنر همین بودنش است. درست است؟ نمی شود که گفت هنر نیست. هنر همیشه هست و همیشه بوده است. حتی توی دل آن حکومت های سخت و یخ زده فاشیستی و کومونیستی که امروز به شکل جوامعی مرده به تصویر کشیده می شوند هم هنر خلق می شده. جایی که بنا به نظر هالیوود، انسان ها همگی دلمرده بودند. پس می شود از وسطِ دل دلمردگی هم هنر بیرون کشید. حالا توجه کنید. اگر وسط آن دلمردگی هنر باشد. پس بین ماها که قطعاً هنر موج می زند و برای خودش ول می گردد. راحت و آسوده می رود و جا خوش می کند توی یک نقاشی، یا روی یک کوزه سفالیِ شکسته، شاید حتی وجودش را در یک فیلم سینمایی نشان دهد. هنر، به معنای عمیق ترین و بهترین دست آورد بشر در طول زندگی چندهزار ساله اش در این جهان، یکی از اساسی ترین ارکان زندگی و حیات را شکل می‌دهد. چرا که هنر، بیش از آنکه درگیر اخلاقیات انسان ها، ارزش ها و قوانین آن ها باشد. خودش را در بند احساس انسان ها اسیر کرده و به بهاته عشق دیرینه اش، حس! دست از آزادی خودش شسته. گرچه حس به هنرِ قصه ما اجازه می دهد که تا دلش می خواهد ول برگردد و توی هرچیزی خودش را به رخ بکشد. حتی یک خطِ قرمزِ بی قائده روی یک صفحه سفید، به ارزش ۴ میلیون پوند. اما هرچه باشد ها، آدمی که عاشق شده، ببخشید! مفهومی که عاشق شده، دیگر گرفتار شده است و هنر هم، از بد روزگار عاشقِ حس شد. حسی که بدون هیچ شکی توی دل همه ما آدم ها هست و اگر توی دلمان نباشد توی مغزسرمان که هست. نمی شود انکارش کرد. هرکسی، حتی سنگ‌سان ترین (منظور موجودیست که شبیه سنگ باشد! زیاد!!!) خلق خدا هم یک جایی حرصش گرفته، یک جایی عصبی شده و شاید هم یک جایی دوست داشتن را حس کرده. البته با این دید کلان، به طور تقریبی به عصمت و پاکدامنی هنر توهین می شود ها، اما مفهوم ها مثل ما تک همسری نیستند (من را که به یاد فیلم سینمایی Her اثر اسپایک جونز می اندازند!). مفهوم ها؛ مثل همان سیستم عامل های به تصویر کشیده در فیلم Her، عاشق چیزهایی زیادی می‌شوند و هنر عاشق احساسات درون ماست و اجازه می دهد، حس، به واسطه جسم انسانی ما، به وجودش شکل دهد و برای عشق همیشگی اش، حاضر است هر صورتی را تحمل کند. عشقی که به لطف نگرش های جدید دنیای مدرن ما، و مدرن شدن جوامع، از نظر بسیاری در حال فروپاشی است. چرا که همگی، بی برو بگرد، با چشم های خودمان شاهد فروخته شدن هنر هستیم. هنری که قرار است عاشق باشد و از حس الهام بگیرد، امروزه تجاری شده است. قصد ندارم با دیدی منتقدانه، بگویم که این رخ داد فقط و فقط در دنیای مدرنِ ما رخ داده است. خیر، هنر همیشه می توانسته وسیله ای باشد برای رسیدن به اهداف اقتصادی، چه در دوره سال های تاریک و قرون وسطی، چه در میان هنرمندان اسلامی و چه پس از رنسانس. اما مسئله مهم این است که به واسطه شکل گیری جوامع مدرن، و مهمان شدن ارزش های مدرن در جامعه ما، و از طرفی هم قالب شدن فرهنگ سرمایه داری، حالا باید یک جا بنشینیم و شاهد تجاری شدن آتش گرم کننده قفس هایمان باشیم. آتشی که گاهی شبیه یک خط سیاه، وسط یک صفحه قرمز، خودش را نشان می دهد و ما برای برای دیدنش، چندین میلیون پول خرج کنیم. البته قصد انکار این را ندارم که همین خطوط را می توان هنر خواند و هیچ کداممان هیچ وقت نمی توانیم مدعی شویم که تمامی ابعاد هنر را درک می کنیم. منظور و تکیه حرف منِ هنر نفهم! این است که اصلاً خطی که کشیدی اوج هنر است، قبول! چرا اینقدر گران؟

blue white line painting

هنر برای چه؟

بگذریم! با تجاری شدن هنر در عصر ما، مخاطب ها که خودمان هم از بین‌شان هستیم، افول ارزش معنوی هنر و صعود ارزش مادی اش را شاهد هستیم. هنری که روزی قرار بوده خرامان و با عشوه بیاید و آرام، خلاء های قلبمان را پر کند. حالا با کفش ورزشیِ منقش به برند نایکی، با هدفون ساخت شرکت بیتس روی گوش هایش، تی-شرت پوما و یکی دوتا آویز و ابزار ورزشی دیگر با برند های معروفی چون آدیداس و … ، دوان دوان و با عجله می آید، جیب مبارک از پیش خالی ما را می‌زند و بعد سرسری یک بوسه می فرستد و غیب می شود. آن وقت تا ما به خودمان بیاییم و بخواهیم بوسهِ بی حسش را بگیریم و بگذاریم سرِ قلب بدبختمان، یادمان می افتد که ای بابا، این یارو هنره! جیبمان را زد که!!! آن وقت است که نه بوس را می گذاریم توی قلبمان (چرا که به خاطر هول شدن ناگهانی از دستمان افتاده زمین و کثیف شده) و نه کیف پولمان را پس می گیریم. چون دفعه بعد که هنر را ببینیم باز وسوسه می شویم که برویم جلو، شاید یک بوسه‌ای، چیزی نصیبمان شد. قضیه از این قرار است که هنر، به طور خیلی خیلی خاص، در رسانه های بصری (چرا که منِ نگارنده، جرأت مقابله با نقاشان و شاعران و بقیه هنرمندان نازک دل را ندارم) به قدری تجاری شده که خودش را تبدیل کرده به یک کالا و وقتی هنر کالا شود، نتیجه اش می شود آدم هایی که دوست دارند جای نشستن کنار یک آتش گرم. کنارِ یک تکه یخ با برندِ فلان و بهمان بنشینند. شاید مثال درستی به کار نگرفته باشم. اما با توجه به تجربه شخصی‌ام در مواجهه و استفاده از هنر، در قالب رسانه های تصویری، می توانم درک کنم که بسیاری از دیگر مخاطب ها، این زرق و برق تجاریِ جدید هنر را، به عمقِ گرمایش ترجیح می دهند و خوش حال هستند. نمونه اش هم می‌شود فروش بی همتای فیلم های بلک باستری در سینما ها. البته این حرف کمی تند است و شاید زیاده روی باشد. چرا که سینمای عامه پسند همیشه طرفداران خود را داشته و از قلبِ فرهنگ توده (فرهنگ عامه یا فرهنگ پایین) مردم برخواسته است. فرهنگی که ما گاهی آن را با واژه پوپولیسم و یا عوام گرایی، تعریف می کنیم. فرهنگی که جامعه شناسان در گذشته می‌کوشیدند با تغییر آن، جوامع را به سمت بهتر شدن پیش ببرند. اما در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند که این نوع از فرهنگ، در واقع یکی از وجوه حیات جوامع بشری است و به جای انکار، باید به تحلیل و ترمیم آن پرداخت. پس می توان نتیجه گرفت که بخش عظیمی از تجاری شدن هنر در عصر مدرن، مدیون همه گیر شدن فرهنگ توده در میان مردم است. فرهنگی که باعث رونق گرفتن بازار فیلم های بلک باستری و اونجرز-گونه می شود و از خوانندگان پاپ، خدایانی به بلندای کوه المپ می سازد. خوانندگانی که به زعم بسیاری از هنرمندان بزرگ عرصه موسیقی، خلاء هنری کارشان را با زیبایی هایی از جنس ظاهر و سـ… اِهِم … چیزهای دیگر … می پوشانند. زیبایی هایی که امروزه، یکی از مهمترین ارزش های همین فرهنگ توده است. فرهنگی که هنر را به شکل یک موجودِ بی حس درآورده که دیگر هیچ چیزی از عشق نمی فهمد و شده شبیه، عاشق پیشه های سینمای مدرن!
شاید با خودمان بگوییم که این مثال هایی که زدی اصلاً هنر نیستند. کجای فیلم های بلک باستری هنر است؟ یا کجای قطعه های درآمده از خواننده های پاپ این روزها (منظور در قالب جهانی است و نه کشور عزیزمان !!!) هنر محسوب می‌شود؟

psy horse dance

نمونه قابل پخشی از هنرمندان عرصه موسیقی در زمانه ما !!! بعد می‌گویند، هنوز هم لنون گوش می‌دهید؟

به اینجا که رسیدیم، باید تعریفی هرچند کوتاه و بسیار مختصر از هنر ارائه دهیم. هنر به طور کلی، به آثار و فرایندهایی تلقی می شود که ساخته بشر باشند و در جهت اثرگذاری بر عواطف و احساسات شکل گرفته باشند. اما موضوع مهم تر در هنر، اشاره به اصل زیبایی است. اصلی که به نظر بسیاری از متفکران، پایه و ستون اساسی هنر است. پس برای توضیح دادن هنر باید زیبایی را تعریف کرد که کاریست بس دشوار(!) از نظر بسیاری، زیبایی آن چیزی است که در انسان حس خوبی را بیافریند و انسان را به سوی خودش جلب کند. ازین رو، هرچیزی که در نظر هرکسی جذاب به نظر برسد زیباست. و هرچیزی که دارای زیبایی باشد و ساخته دست بشر، هنر است. پس می توان نتیجه گرفت که با تغییر ارزش های نهادینه شده در فرهنگ توده امروزه، فیلم های بلک باستری و موسیقی پاپ را می توان هنر خواند، چرا که از نظر بسیاری از مردم، این آثار زیبا هستند و اگر زیبا باشند قطعاً هنر شناخته می شوند.
البته باید اعتراف کنم که بنده به عنوان نگارنده این مقاله، از تعریفی بهره برده ام که در جهتِ رسیدنم به مقصود مقاله من را یاری کند. وگرنه هنر تعریف های بسیار زیادی دارد که هیچ یک، به طور دقیق و کامل نتوانسته اند ماهیت این مفهومِ عظیم را شرح دهند و هیچ کدام هم به عنوان تعریفی برتر شناخته نمی شوند. چرا که حتی خود مکاتب هنری متفاوت (جدا از فلسفه هنر، و نگاه علوم دیگر به هنر) تعاریف متفاوتی را از هنر ارائه می کنند که هرکدام به وجه خاصی از این مفهوم اشاره دارد. به عنوان مثال، در نظر هنرمندان اخلاق گرا، معمولاً هنر وسیله است. وسیله ای برای پالایش و پاک کردن روح انسان و درونی کردن مسائلی در روح او. از نظر اخلاق گرا ها هنر وسیله ای است که باید در جهت اثرگذاری های مثبت، اخلاقی، تربیت و اموزش انسان به کار برود.
از سویی اما اندیشمندانی وجود دارند که نگاهی به شدت متفاوت به هنر داشته اند. سید شهیدان اهل قلم، شهید مرتضی آوینی هنر را اینگونه تعریف می کند :

۴۱

حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد و این کشف، تجلی واحدی است که از یک سو در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنر ظاهر می شود . . . هنر از حیث محتوا نوعی معرفت است و از این قرار عین حکمت و معرفت پس چگونه می توان مظاهر مختلف حیات انسان را، علم و حکمت و هنر و فلسفه و دین را آن چنان که امروز معمول است از یکدیگر جدا کرد . هنر از لحاظ مضمون و محتوا عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز است.

با توجه به سه نوع تعریف ارائه شده. می توانیم نتیجه بگیریم که آثار امروزی نیز در زمره آثار هنری گنجانده می شوند و این اصل هنر است که خودش را در قالب های جدید نمایش داده و بیش از قبل جنبه ای تجاری به خودش گرفته. حالا و با وجود این تعریف، تصور کردن هنر با کفش های کتانی و هدفون و دستبند ورزشی چندان سخت نیست، حتی اگر یادش برود برایمان بوسه بفرستد. امر اصلی این است که با توجه به فرهنگ توده در سال های اخیر، امر زیبا، به خودی خود دچار تغییر شده است و حالتی عامه پسند به خودش گرفته. حالتی که از اصالت هنر دور مانده و اصلاً گرما بخش دل انسان نیست و فقط و فقط جذابیت دارد. مقصودم از این حرف های چیست؟ مقصودم این است که با رسمیت دادن به زیبایی شناختی عوامانه، قالب اصلی هنر تغییر کرده و به علت جوهره سرمایه داریِ جوامع امروز، که همه امور را تجاری می کند. هنر هم تجاری شده است. حال این دو عامل را کنار هم قرار می دهیم؛ هنری که پایه و اساس زیبایی اش عوامانه شده و فاصله بسیاری با زیبایی اصیلِ فرهنگ نخبگان (High Culture) دارد. از سویی به خاطر تجاری شدن امر هنر، هنرمند مجبور است که این زیبایی شناسی جدید را به رسمیت بشناسد تا بتواند حداقل امورات زندگی اش را بگذراند. اینطوری شد که به وضع حالا رسیدیم! در واقع به دلایل تغییر سلیقه عوام و ماهیت هنر، فیلم های بلک باستری پر مخاطب شدند و سازنده های برای سود بیشتر رو به ساخت فیلم هایی بر اساس این نوع زیبایی گرفتند (و یا به نظر ساختارگرایان، این روند کاملاً معکوس بوده، به نوعی که نظام سرمایه داری با تغییر دادن فرهنگ، آن را به سمت عوامانه شدن برده، تا سود خود را افزایش دهد) حال آنکه بین هنرمندان هنوز هم پیدا می شوند کسانی که بی هوا در می آیند و یک اثر اصیل می سازند و بعد، با یک شکست تجاری عظیم باز می روند توی لاک خودشان تا ده سال بعد. و وقتی که اثرات این شکست عظیم را فراموش کرده باشند؛ برای شکستی دیگر بازگردند.
واقعاً کافی است چند دقیقه تفکر کنید، تا متوجه شوید که حتی سینمای خالص هنری امروز هم برای مقابله با این موج جدید، مجبور است از زرق و برق های مدرن که حالا به عنوان زیبایی شناخته می شوند، بهره ببرد حتی به مقداری اندک، تا شاید بتواند مخاطبین بیشتری جذب کند. البته این موضوع قابل انکار نیست که هنر اصیل همیشه مخاطبان خودش را دارد. اما با افزایش مخاطبان هنر عامه و کاهش مخاطبان هنر اصیل، حتی هنرمندانِ اصیل هم مجبور به استفاده از زیبایی های عوامانه در آثارشان می شوند. نمونه این گونه اثار که می تواند تا حدودی هم دل مخاطبان هنر اصیل را خوش کند و هم حسابی در میان عوام سر و صدا کند. در سینما کم است، اما در دنیای بازی های رایانه ای، مثال های بسیاری وجود دارد که به جرآت می توان آن ها را نام برد. ( چرا که بنا به عدم وجود تخصص دقیق در سینما، با نام بردن و مثال زدن آثار سینمایی فقط و فقط بهانه ای می سازیم برای فرصت جویان) از مثال هایی که توانسته اند زیبایی اصیل را با زیبایی معرفی شده توسط فرهنگ توده گره بزنند، می توانیم نام بازی زیبا و بی نظیر استدیو موفق ناتی داگ را بیاوریم، نه نه ! منظورم آنچارتد نیست. آخرینِ ما قطعاً یکی از آثاری است که هم دلتان را گرم می کند، هم می تواند حسابی بفروشد و ماندگار شود. این بازی خاص، توانسته با وارد کردن عناصر زیبایی اصیل، که باید در هنر به کار گرفته شوند ( مثل رساندن پیامی انسانی، الهام از طبیعت، معرفی یک نوع از جهان بینی و برداشت از جهان هستی، اشاره به عواطف عمیق و دقیق انسانی و …) به یک اثر بلک باستری که عوامل مورد پسند عام را هم در خود دارد ( جهان های آخرالزمانی، زامبی های عزیز، خشونت برهنه و …) به شکل معجزه آسایی، هم در میان اصالت پرستان مورد قبول واقع شود و هم عوام را به شدت به خودش وابسته سازد. تازه! نکته مهم تر اینکه حتی از نظر اقتصادی هم هیچ گونه ضرری به سازنده هایش نزده و حسابی هم خوب فروخته.

۳۰۵۰۱۳۲ ۴۶۱۹۹۷۴۳۶۳ thela

“حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد و این کشف، تجلی واحدی است که از یک سو در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنر ظاهر می شود”

باز هم مثال؟ کافی است نگاهی به بازی پر محتوا و بزرگ ویچر ۳ بیاندازید. این بازی بزرگ در کنار پرداخت و پاسخگویی به زیبایی های عوامانه در بهترین حالت ممکن (!) با وارد کردن عناصر دقیق هنری، توانسته موفقیت بسیار بزرگی به دست بیاورد. البته در عرصه بازی های رایانه ای همیشه استثناء های بسیاری وجود دارند، چرا که دنیای بازی ها بستری تعاملی دارد و تعامل بسیار بیشتر از دیدن صرف، مخاطب را به سمت خودش جذب می کند. از این جهت می توان گفت که در بازی های رایانه ای هنوز هم امید موفقیت برای آثار کاملا هنری وجود دارد. به عنوان مثال به سری سولز دقت کنید. این اثر به هیچ وجه به مخاطب عام باج نمی دهد و از عناصر زیبایی شناخته شده در جهان امروزین، استفاده بسیار اندکی می کند. اما همچنان می تواند موفق ظاهر شود. موفقیتی که به طور حتم، مدیون حالت تعاملی و تاثیر گذاری چندبرار بازی های رایانه ای است.

the witcher 3 wild hunt geralt torching his enemies 0

این بازی پرشده شده از عناصر و ویژگی هایی که هر دو قشر گیمر ها را سیراب می‌کند، چه دنبال کنندگان اصالت و چه آن هایی که پیرو زرق و برق های هنر مدرن (در بخش رسانه) هستند.

مسئله بعدی که باید مطرح شود. این است که ما مخاطب های بازی های رایانه ای، به دلیل همان تعامل بسیار زیادی که عرض کرد بودم خدمتتان (!) بیشتر از مخاطبین عام سینما، به سمت و سوی هنر ناب و اصیل این هنر/صنعت جذب می‌شویم. شاید بتوان یکی از دلایل عمده این کشش عجیب به ریشه ها را عمر کوتاه هنر بازی های رایانه ای دانست. عمری که به علت کوتاه بودنش، هنوز ریشه هایش را به طور کلی از یاد نبرده. به همین دلیل است که همچنان مزه آثار بی‌نظیر نسل های قبل بازی های رایانه ای زیر زبانمان مانده و وقتی با یک اثر، شبیه به آن ها مواجه می شویم، دریغ از هر سبکی که داشته باشد، بی اختیار مجذوب و شیفته اش می شویم. باید گفت که هنر در بازی های رایانه ای با همه تجاری شدنش، هنوز هم به ریشه هایش نزدیک مانده. درست است که شاید بتوانیم در هر نسل، یک آخرین ما داشته باشیم. اما بازی های بزرگ دیگری در نسل های متفاوت از هنر/صنعت عرضه می شوند که از ارزش یکسانی با آخرین ما برخودارند.

header 586x192

“هنر از لحاظ مضمون و محتوا عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز است.”

اوه! لابد قرار است بپرسید که مگر بازی رایانه ای هنر است؟ بله! باید بگویم که بازی، یک اثر است که به دست انسان ها ساخته شده، بر عواطف و احساسات اثر می گذارد. و مهم تر از این تعریف ساده، بازی های رایانه ای بسیاری از اشکال متفاوت هنر را در قالب یک اثر واحد در خودشان جای داده اند. از هنر روایت و هنر های تجسمی گرفته، تا موسیقی. نکته مهم تر این است که به علت وجود سبک های متنوع و آزادی عمل هنرمندِ بازی ساز در یک فضای کاملاً دیجیتال، بازی به معنای دقیق می تواند نمایانگر سبک هایی متفاوت از هنر باشد. از مکاتب مختلف گرفته تا سبک های متفاوت. بازی های رایانه ای می توانند فقط و فقط بر مبنای یک سبک هنری ساخته شوند. به عنوان مثال بازی پر طرفدار ماینکرفت (Minecraft) که به طور حتم بر اساس سبک هنری کوبیسم ساخته شده و یا آثار بسیار زیادی که که ریشه در ادبیات اکسپرسیونیستی دارند. بازی رایانه ای اثری هنری است که می تواند جلوه گر آثار متعددی از هنرمندان مختلف باشد. به عنوان مثال، طراحی دقیق یک منظره زیبا در یک بازی، می تواند به مثابه یک اثر هنری در قالب نقاشی شناخته شود. و یا ساخت و پرداخت موجودات عجیب و غریب که از سبک های متفاوت الهام گرفته می شوند. اصلاً چرا راه دور برویم. مگر ما شاهد سلطه سبک گوتیک بر طراحی مراحل بازی محبوبمان یعنی Prince of Persia: Warrior Within نبودیم؟

۲۸۳۳۲ fantasy art video games prince of persia prince of persia warrior within 736x459

ردپای معماری گوتیک (گاتیک) در این بازی، فقط یکی از جلوه های هنری است که در بازی ها استفاده می شود

در ادامه بحث، اشاره می کنیم به اینکه در میان بازی بازها، به خصوص قشر حرفه ای، هنوز هم عشق و علاقه ای شدید به هنر ناب باقی مانده. اما متاسفانه، تغییر کردنِ ماهیت بازیه های رایانه ای در چند سال اخیر، با ورود و همه گیر شدن پدیده بازی های همه پسند و موبایلی، از تعداد این قشر حرفه ای عاشقِ اصالت کاسته شده و بلایی شبیه به سینما، دامن این هنر/ صنعتِ محبوب ما را هم گرفته. دقت کرده اید؟ کافی است کنار یک کودک ۷ ساله بنشینید (سن مثال است، چه بسا کودکان ۷ ساله ای که گیمرهایی حرفه ای تر از ۳۰ ساله ها باشند) و با دوست گیمرتان، از متال‌گیرسالید و آخرین ما و سرافکنده حرف بزنید. حالا آن که هیچ کاری هم با کودک ۷ ساله نداشته باشید. کودک عزیز بدون استثناء و بدون تأمل کفش هایش را در می‌اورد و پا برهنه می پرد وسط صحبت شما، نکته مهم این است که بدون معطلی نام یکی از بهترین بازی های موبایلی را می آورد . می پرسد فلان بازی را بازی کردی؟ حالا می خواهد شاهکارِ وقت پرکنِ عوامانه سوپرسل باشد و یا یکی از آن بازی هایی که ما را یاد دوران کودکی و پپسی منِ معروف می اندازد. (بگذریم از اینکه پپسی من، حتی در اسمش هم یک اثر تجاری و به شدت عوامانه است که بویی از هنراصیل نبرده) البته قرار نیست تمامی آثار تولید شده در یک صنعت اصیل باشند. چرا که با تجاری شدن یک صنعت، قطعاً توجه به نیاز مخاطب برای فروش و کسب بازار ضروری است. قصدمان از این شکایت نامه ناله‌وار، این است که به کم شدن گیمر های اصیل اشاره کنیم و به افزایش روز افزون بازی کننده هایی که خودشان را گیمر می خوانند. برگردیم سراغ آن بچه ۷ ساله ای که کنارتان بود. بعد از گفتن اسم چند بازی و پاسخ شما مبنی بر اینکه ” آره، بازی کردم! چطور؟” لابد می پرسد لول چندی و ما (به قول دوست عزیزم، آقای غمگسار؛ عار که نیست!) می‌مانیم و لولی پایین در Town Hallمان! چرا که وقتمان را با پرسه زدن در ولن (Velen) و نوویگراد (Novigrad) و اسکلیگه (skellige) گذرانده ایم. و یا ممکن است درگیر کشتن یک باسِ به شدت بی اعصاب در انورلوندو (Anor londo) بوده باشیم. آن وقت است که آن بچه ۷ ساله، با نگاهی عاقل اندر سفیه، می گوید :« نوووووب» و بعد بلند می‌شود تا از هم صحبتی با دو تازه کار که فقط هیکل گنده کرده اند رهایی یابد. بعد از رفتنش است که ما، در نقش حداقل یک گیمر کهنه کار که چند پیراهنی را در لیبرتی سیتی (liberty City) و های رول (Hyrule) پاره کرده، به عمق فاجعه پیش آمده پی می بریم. فاجعه ای که خبر از عوامانه شدن هنر/صنعت دوست داشتنی و زیبایمان می دهد. فاجعه ای که چند سالی است دامن پاک بازی های بزرگی مثل سری ندای وظیفه و فارکرای را هم آلوده کرده و حسابی گنـ… اِهِم… حسابی صنعت را خراب کرده است. بازی هایی که بیشتر از توجه به اصالت بازی های رایانه ای، به زیبایی های عوامانه توجه دارند و اصول اساسی ساخت بازی را زیر سوال برده اند. قصد ندارم از بد بودن بازی ها بگویم، این بازی ها بد نیستند، چون سلیقه ما هم دچار تغییر شده و دیگر خواهان بازی های سخت و دشوار نیستیم، دیگر حوصله حل کردن معماهای سخت محیطی را نداریم و قرار است دسته را بدهیم جلو و بکشیم. اما با نگاهی دقیق تر، همه ما گیمر ها، چه قدیمی تر ها و چه جدید ها (و نه از امثال آن کودک مورد مثال) چه بزرگتر ها و چه کوچکتر ها (حتی ۷ ساله های درست و حسابیمان) می دانیم که قرار است این سندرمِ علاج ناپذیر، دی ان ای همه بازی های محبوبمان را خراب کند. سندرمی که حاصل جامعه سرمایه داری است و گسترش فرهنگ عوامانه. سندرمی که از بازی های آنلاینِ وقت پرکن، بهترین بازی سال می سازد و Doom را در میان کاندیداهای بهترین بازی سال (بهترین بازی سال؟ واقعاً؟ قرار است سر به سرمان بگذارید؟) جای می دهد. اما موضوع مهم تر از گسترش این سندرم در میان سازندگان، گسترش روز افزون آن در میان منتقدین بازی های رایانه ای است. منتقدینی که بدون استثناء در فرهنگ عوامانه غرق شده اند (درست برعکس منتقدین سینما، گویا قرار است همیشه مخاطب ها و منتقدین در جبهه هایی مخالف بجنگند) منتقد هایی که در نسل هشتم، بیشتر از گذشته، خودباختگیِ‎شان در مقابل فرهنگ توده را به رخ گیمر ها کشیده‌اند. این سندرمِ عوامانه شدن، برخلاف سینما، بیشتر از آنکه مخاطبین را تحت تاثیر قرار دهد، در مغزِ منتقدین این هنر/صنعت نفوذ کرده. البته لازم است ذکر کنم که در همه عرصه های هنری مخاطبین عام و خاص وجود دارند و مخاطبین خاص سینما قطعاً هنوز هم عاشق سینمای اصیل هستند. مفهوم اصلی جایی خودنمایی که می کند که بگوییم خوش بختانه، هنوز هم تعداد مخاطبین اصیل بازی های رایانه ای بر تعداد مخاطبین عام اش می چربد. وضعیتی که در سینما چندان دیده نمی شود. پس ما شاهد جنگی هستیم که در آن، مخاطب ها خواهان بازی های اصیل و زیبا هستند، اما منتقدین همچنان زور می زنند که عناصر زیبایی عوامانه را در بازی ها بیابند و اگر نیافتند، حسابی بازی را بکوبند. (که چه؟)

clash royale balancing changes hog freeze lava hound new cards upgrade how get

پادشاه فصـ… ببخشید! بازی ها؛ کلش!

مثال های ویچر ۳ و آخرین ما یادتان هست؟ شاید این مثال کمی در مورد آخرین ما اشتباه به نظر برسد، چرا که در نسل هفتم، هنوز شاید ظهور منتقد های عامه پسند نبودیم. اما به طور کلی، این وجود عوامل زیباییِ عامیانه در دل این بازی ها است که نظر منتقدان را به آن ها جلب کرده. تا به حال، منتقدی (در زمان بررسی یک بازی و نمره دادن) را دیده اید که در مورد پیام های درونی بازی صحبت کند؟ و یا حرفی از جهان بینی خاصِ معرفی شده در این بازی به میان بیاورد؟ منتقد های امروز به خودشان زحمت درکِ مفاهیم بازی ها را هم نمی دهند. قرار نیست از خودمان تعریفی کنیم. شاید از نظر بسیاری از مخاطب ها، وقتی خود نگارنده هم (خودم را می گویم! دقیقاً) در نقش یک منتقد قرار می گیرد، نگاهی عوامانه داشته باشد. اما به طور کلی، این نوع نگاه باعث شده که المان هایی بسیار خاص و تعیین شده، به وجود بیایند که معیار سنجش بازی ها قرار بگیرند. البته وجود معیارهایی برای سنجش اصلاً بد نیست. اما به طور دقیق باید گفت متاسفانه، این معیارها، به هیچ وجه با اهداف اساسی هنر و حتی هنر/صنعت بازی های رایانه ای هم خوانی ندارند. از این جهت که عناصرِ شکل دهنده به این معیارها، از دل فرهنگ توده و خواسته های مخاطبین عام بیرون آمده اند. به همین جهت است که منتقد ها به خودشان اجازه می دهند به علت سخت بودن یک بازی، در نقدشان به بازی مذکور نمره کمی بدهند. منتقدی که به جای قرار دادن خودش در نقش یک گیمر، خودش را در نقش مخاطبی عام قرار می دهد و سعی می کند بازیِ اصیلی را که هدف اصلی‌اش، لذت دادن به مخاطبی اصیل است. تجربه کند. درست در همین نقطه است که تعارض اساسی شکل می گیرد و خودنمایی می کند. از چه جهت؟
از این جهت که منتقد، در واقع قرار است مخاطبی اصیل باشد. منتقد باید زیر و بم این هنر/صنعت را بشناسد، تک تک ابعادش را بررسی کند، هدف هایش را بفهمد و از همه مهم تر، عناصر زیبایی آن را در ذهنش مرور کند. اما متاسفانه، امروزه با منتقد هایی طرف هستیم که دسته را می دهند جلو و فقط می کشند. اگر هم خودشان کشته شوند می گویند:
“هوش مصنوعی بازی آزار دهنده است”
بعد ما به عنوان یک مخاطب که کلی با بازی حال کرده ایم، می گوییم :
” چرا؟”
بعد منتقد عزیز جواب می‌دهد:
” آخه، تا میام هدشات کنم میمیرم!”
بعد ما می گوییم:
“خو درجه سختی بازی رو کم کن”
می گوید:
“توهین می کنی؟ من بیست ساله گیمرم ها!! درجه سختی پایین برای نووب هاست”
یا پیش آمده منتقد عزیزی به علت عدم وجود نژادهای مختلف در دنیای فانتزی یک بازی، نمره کمی به بازی اختصاص دهد. یکی نیست بگوید آقای منتقد، اگر تالکین هم در کتابش فقط از انسان ها استفاده می کرد، جرأت داشتی پرچم بگیری دستت و بگویی که چون همه انسان هستند کتاب (ارباب حلقه ها) بد است؟

۲۶۶۷۲۱۰ ۵۵۳۹۹۹۶۱۲۶ final

آقا ببخشید که فضاسازی بازی ما زیادی تخیلی است، قرار شده وقایع شماره بعدی در نیویورک سیتی رخ دهد، آیرون‌من و هالک هم می‌آیند کمک! یک خدای باستانی هم هست که موهایش را سیاه کرده، قرار است با هم بجنگیم…

و شده که منتقدی، از این جهت که داستان یک عنوان زیادی فانتزی بوده، و یا زیادی واقعی و سرد بوده از بازی نمره کم کند. پیش آمده که منتقدی به شکل و شمایل گرافیک یک بازی گیر بدهد و بگوید: “گرافیک هنری بازی دلم را برهم زد… ایش!” و اینجاست که نقش سازنده، به عنوان هنرمند زیر سوال می رود و او، باید برای دل منتقد بازی بسازد تا بازیش نمره خوبی بگیرد. جدا از این مکالمه نه چندان جالب، نکته جالب حمایت بی حد و حصر عده ای از گیمر های عزیز، از نظرات اینگونه منتقد هاست، منتقد هایی که به خاطر به قول خودمان؛ گیر کردن در یک مرحله، از بازی نمره کم می کنند. به خاطر، عدم وجود رنگ های زنده در طراحی مراحل زحمت چندین ساله یک گروه که قصدشان ساخت یک بازی با تم سرد بوده را به باد می‌دهند و با دادن یک ۴۰ خوشگل، متای بازی را می آورند روی ۷۰٫ همین منتقدهایی که به بهانه وجود نداشتن یک چک پوینت (ببخشید نقطه ذخیره) در اتاق قبل از غول آخر، بازی را می کوبند و طراحی مرحله را زیر سوال می برند. منتقد هایی که به علت وابستگی شدیدشان نسبت به دیدن صحنه دزدیده شدن کیفشان توسط هنر تجاری، یک محتوای دانلودی را به عنوان بهترین بازی نقش آفرینی سال انتخاب می کنند. محتوایی دانلودی که هیچ کس در عالی بودنش شک ندارد، اما آیا این انتخاب مهر تاییدی نیست بر تجاری کردن یک هنر؟ اینکه عنوان بهترین نقش آفرینی سال، در میان کاندیداهایی قدرتمند که هرکدام یک بازی کامل بوده اند، به یک محتوای دانلودی تعلق بگیرد، آخرالزمانی است که موجب پایمال شدن حقوق گیمر هاست.

th 10420 3710

دم شما هم گرم! با یه DLC یه جایزه دیگه هم به انبار جایزه هامون اضافه شد 🙂

البته آن همه ننوشتیم که بگوییم منتقد ها بد هستند. نه این منتقد های بخت برگشته، اصلاً بد نیستند. فقط دچار خودباختگی شده‌اند، خودباختگیِ فرهنگی که درون یک خرده فرهنگ رخ داده. منتقد ها این روزه ارزش های جامعه کوچک گیمر ها را به ارزش های گیمر نماهای کلش باز، فروخته اند. آن ها با نگرشی دست به نقد بازی ها می زنند که اصلاً تفاوتی با آن کودک ۷ ساله در مثالی که خدمتتان عرض کردم (!) ندارد. و چرایی این رخ داد، قطعاً رشد روز افزون آن فرهنگ توده ای است که زیبایی های مورد نظر خودش را جایگزین زیبایی اصیل کرده است. و وای به حالمان که منتقدینِ صنعت، زودتر از مخاطبان خودشان را فروخته اند. ماحصل این اتفاق شوم، این است که با تغییر کردن ارزش ها در نقد، معیار های ارزش گذاری بازی ها تغییر می کند، برای مثال، کافی است نگاه کنید به لیست کاندیداهای امسال، در این لیست به جز عنوان آنچارتد ۴ و اینساید، شاهد هیچ بازی داستان محور دیگری نیستیم. و این درحالی است که یک بازی شاهکار، آن هم در حد و اندازه بهترین بازی سال، باید در تمام بخش های، اعم از داستان، گیم پلی، گرافیک فنی و هنری، صداگذاری و … بهترین باشد. درست است که بگوییم این بازی ها فقط و فقط با هدف تجربه آنلاین ساخته شده اند و قرار نیست که داستان داشته باشند.

dark souls 3 first dlc 2

شرمنده، من غول سختی بودم و وسط مبارزه هم چک پویت نداشت، ببخشید اذیت شدین، جبران میکنیم دفعه بعد.

اما بگذارید سوالی بپرسم، شما به سینما رفته اید و قرار است فیلمی کمدی ببینید، اما فیلم به جای یک داستان منسجم، از تکه کلیپ هایی خنده دار تشکیل شده که شما را به شدت سرگرم می کند. اما، آیا می توانیم نام این فیلم را شاهکار بگذاریم؟ این فیلم فقط و فقط با رسالت خنداندن مخاطب ساخته شده و بس، در حالی که سینما هدف هایی به مراتب بزرگ تر دارد و مهم تر از آن، نوع ادبیات طنز، هدفی بسیار والا تر از خنداندن را دنبال می کند. درست است که این فیلم در هدفی که خودش در نظر گرفته بهترین است. اما در میان فیلم های دیگر بهترین نیست. چرا که فقط و فقط برای به انجام رساندن یک هدفِ خودخواسته ساخته شده است. هدفی که به نظر می رسد با اهداف اساسی سینما، حتی مغایرت داشته باشد. حال بازگردیم به بازی های آنلاین، این بازی ها با تمام خوبی هایی که می توانند داشته باشند، غایت و هدف اصلی یک بازی رایانه ای که شکلی از هنر است را فراموش کرده اند. این بازی ها، در مرحله اول تجاری و در مرحله دوم عوامانه هستند و هرچقدر هم که خوب باشند، نمی توانند به عناون بهترین بازی سال انتخاب شوند. چرا؟ چون به طور واضح و مبرهن، هدف اصلی هنر را دور انداخته، و هدفی تجاری را جایگزین کرده اند. تا به حال به فیلمی کاملا تجاری اسکار داده اند؟ بیایید خوشحال باشیم که منتقدین بزرگ هنر/صنعت بازی های رایانه ای، به یک اثر که اهداف اصلی رسانه را هم مدنظر قرار نداده، لقب بهترین سال را داده اند. خوشحال باشیم که قرار است ازین به بعد شاهد افزایش قارچی اینگونه عناوین باشیم. بهترین بازی سال که باید الگو و ایده‌آل تایپی برای سنجش دیگر بازی ها باشد و حالا، دیگر راه باز شده برای بازی های بی داستان که بهترین بهترین ها شوند. آن هم در حالی که بازی های بزرگی همچون، Dishonored 2, Dark Souls 3, Deus Ex و Final Fantasy 15 در سال جاری منتشر شده اند. اما نکته جالب تر این است که بازی موفقی چون Inside  که از تمامی جوانب، شاهکاری بی رقیب محسوب می‌شود، قافله را به یک بازی آنلاین می بازد، چرا که یک بازی مستقل است و نباید در رقابت با بازی های بزرگ باشد. (چطور یک بازی تمام انلاین می تواند در رقابت با بازی های بزرگ باشد؟) بگذریم که Uncharted 4 هم در میان کاندیدا ها حضور داشت و باز، یک بازی تمام آنلاین بهترینِ سال شد. تناقض و تضاد، در قلب این فرهنگ جدید منتقد محور موج می زند. تناقضی که می تواند یک هنر را به ورطه نابودی بکشاند.

uncharted410 ed

نیتن:«سالی! Goty نشدیم که!» سالی:«نیت! تو از خیر چندتا شهر گمشده و کلی پول گذشتی، Goty دیگه چیه بچه؟»

این موضوع، از گسترش دید عوامانه در میان منتقد ها و فراموش شدن اهداف اصلی، ارزش ها و اصول زیبایی شناختی هنر ناشی می شود. موضوعی که باعث رخ دادن یک فاجعه می شود. با گسترش معیار های سنجش عوامانه در میان منتقدها، طرز قضاوت آن ها در مورد بازی ها تغییر می کند و فقط بازی هایی که با معیار های منتقد ها هماهنگ باشند (معیارهایی که گاهی به شدت با معیارهای گیمرهای اصیل تفاوت دارند) موفق به دریافت بازخورد های مثبت خواهند شد. از این جهت، سازنده ها سعی می کنند بازی هایی را توسعه دهند که با معیارهای معرفی شده از سوی منتقد ها همخوانی داشته باشد و نتیجه می شود بازی هایی که برای ما، شبیه کالبد هایی بی روح هستند. کالبد هایی که ما، بله خودمان، با دامن زدن به تب متا و نمره این منتقد و آن منتقد، به ساختشان کمک کرده ایم. ما، به طور ناخواسته و با توجه بی حدمان به نمرات متا و نظرات منتقدین ( که براساس معیار های عوامانه نوشته شده اند) معیار های آنان را مورد پذیرش قرار داده ایم. معیاره ایی که ملاک سنجش بازی ها شده اند و حالا، حتی شاهکار ها هم متایی در حدود ۷۵ تا ۸۵ می گیرند. و فقط بازی‌هایی موفق به دریافت نمرات بسیار بالایی می شوند که نیاز های عوامانه منتقد ها را پاسخ دهند. بازی هایی که گاهی از نظر ما مخاطبین، بی ارزش هستند. اما جالب اینجاست که خوشبختانه، هنوز هم سازندگاهی پیدا می شوند که راهی برای راضی کردن هر دو قشر یافته اند. این سازنده های باهوش، با دقت نظری بی نظیر، نسبت به جوایز سالانه بی توجهی نشان می دهند. اما در کنار این، با ارضا کردن نیازهای عوامانه منتقد ها در آثارشان، آن هم در کنارِ ساخت یک بازی اصیل، می توانند نمرات خوبی بگیرند و دل مخاطب ها را هم شاد کنند. قضیه از این قرار است که با خودباختگی قشر منتقد، و پیروی اکثریت بازی ساز ها از آن ها، ما مخاطب های اصیل پسند، درگیر بازی هایی خواهیم شد که تجربه هایی توخالی و محو برایمان می سازند. بازی هایی که شاید ساعت ها بتوانند ما را سرگرم کنند. خاطره بسازند، لذت بخش باشند. اما همانند آن تجسم از هنر که لباس ورزشی پوشیده بود، تا بخواهند گرممان کنند، می دوند و می روند جای دیگری. قشر منتقد این روزهای هنر/صنعت بازی های رایانه‌ای، به طور ناخواسته، دارد به توخالی شدن این هنر عظیم دامن می زند. و ما مخاطبین هم با ساخت بت از منتقدان و قرار دادن آن ها به عنوان محور قضاوت هایمان، به این فرایندِ نابود کننده سرعت می‌بخشیم. فرایندی که در حال کشتن هنر در بازی های رایانه ای است. هنری که هنوز هم اساتید بزرگی چون کوجیما،دراکمن، هنینگ، میاموتو، میازاکی، کامیا، میکامی  و بسیاری دیگر را در دامانش حفظ کرده و قرار است بسیاری دیگر را هم پرورش بدهد.

ken levine irrational 1024x681

پیر شد اما به کسی باج نداد… دلمان برایت تنگ شده مرد بزرگ!

در آخر باید بگویم که با معرفی شدن یک بازی آنلاین به عنوان بازی سال، نه لطمه ای به خاطرات ما بازی باز ها وارد شده و نه دلمان شکسته، چرا که به قول دوستان، از Goty شدن Uncharted 4 و یا Dark Souls 3 چیزی به تجربه ما از بازی اضافه نمی شود و سهامی هم در ناتی داگ یا فرام سافتور نداریم که کلی ذوق زده شویم و بخواهیم به علت Goty نشدن بازی محبوبمان زانوی غم بغل بگیریم. دغدغه اصلی این است که این نوع برنده شدن، بیشتر از اینکه به طرفداران بازی خاصی ضربه بزند، به جامعه گیم ضربات مهلکی وارد می کند و پیکره اصلی آن را از هم می پاشاند!
حال آنکه گیمفا موفق به ثبت جایزه سالانه خود در مجامع جهانی نیز شده است، جایزه ای که از دید سایت گیمفا، Uncharted 4 را به عنوان بهترین بازی سال معرفی کرده است. اما حرف اصلی این است که با معرفی نشدن این بازی ها به عنوان بهترین تجربه سال، به گسترش روندی کمک شده که هنر/صنعت بازی های رایانه‌ای را به سمت توخالی شدن و نابودی می کشاند. جایی که بازی های تجاری با فروش سرسام آور بازار را تصاحب می کنند و قشر هنوز بزرگِ گیمر های اصیل روز به روز کوچک تر می شوند. قشری که امروزه سن و سال خاصی را نمی شناسد، چرا که شناخت اصالت در فهم انسان ها و در تجربه آن ها به طور توام آمیخته شده. و با کوچک شدن قشرِ گیمر های اصیل، شاهد موفقیت روز افزون بازی های تجاری و محو شدن تقریبی بازی های اصیل خواهیم بود که بهترین تجربیات دوران گیمری ما را رقم زده اند.

sad ben

نگارنده در لحظه معرفی شدن بهترین بازی سال [در ذهنش نقشه قتل چند منتقد را بررسی می‌کند]

موضوع دارای اهمیت دیگر این است که قصد از میان بردن نقش مهم منتقد ها در پیشبرد هنر/صنعت بازی های رایانه ای در مقاله وجود ندارد. چرا که بدون انتقاد مشکلات حل نخواهند شد. اما متاسفانه شاهد منتقدینی هستیم که خودشان به ایجاد نقص در بازی ها دامن می زنند و از آن ها استقبال می کنند. نقص هایی که به خصوص برای گیمر های اصیل دردناک است. نقص های مانند آسان شدن بیش از حد بازی ها، خطی شدن بی اندازه و یا آزادی عمل پوچ، توجه بی حد به گرافیک و موضوعات بصری و در آخر، سعی در گسترش سطحیِ محیط بازی ها در حالی که از عمق احساسی و کیفیت بازی ها کاسته می شود. منتقد ها امروزه از نقشه های بزرگ و پوچ استقبال بیشتری به عمل می آورند تا نقشه هایی کوچک و پر محتوا و در مقابل از بازی های سینمایی و به شدت خطی که خلاصه می شوند در راه رفتن شلیک کردن، تعریف می کنند در حالی که بازی هایی پر از امکان نواوری را خسته کننده و بی هدف می خوانند. به طور کلی، نگاه امروزه منتقد ها، بیش از آنکه به پیشبرد بازی های رایانه ای کمک کند. در حال نابود کردن روح آن است. روحی که سن زیادی هم ندارد. بیایید جوان ها را نکشیم! و در آخر، سخنی می آوریم از شهید مرتضی آوینی در باب وظیفه هنرمند، وظیفه ای که منتقدان، در حال نابودی آن هستند:

 آنان که در کار هنر مدعی «عدم تعهد» شده اند درست در این داعیه خویش نیندیشیده اند اگر نه، در می‌یافتند که گریز از تعهد در عالم محال است . هنرمند باید از «غرض اندیشی » آزاد باشد، اما در عین حال هنر عین تعهد اجتماعی است چرا که وجود انسان عین تعهد است و هنر نیز به مشابه جلوه انسان نمی‌تواند از تعهد فارغ باشد.  هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری بلکه معیار انسانیت است. آدم بی درد هنرمند نیست که هیچ اصلا انسان نیست. اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد، بال های پروانگی اش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید، چرا که انسان هم می تواند محاط در متقضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن، انسان هم می تواند محکوم تاریخی باشد و هم سازنده آن.

«مرتضی آوینی»

نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا

نظاره کنید؛ بهترین بازی سال را …

پی نوشت : باید گفت که به هیچ وجه قصدی مبنی بر کم ارزش شماردن بازی بزرگی همچون عنوان زیبای Overwatch و یا Doom را نداشته ایم. قصد از این اعتراض نامه این است که نام بردگان، تمامی معیار های شاهکار بودن را در خود ندارند و از این جهت نباید به عنوان برترین بازی سال برگزیده شوند.

REZAGAMER

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا
نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • عجب مقاله ای. چه مقاله زیبا و پر معنایی. قبلا این مقاله ت رو دو بار خونده بودم میثم جان و واقعا باید بگم فوق العاده است.
    به معنای واقعی منتقدها لذت بازی ها رو از ما گرفتن خیلی هاش رو. همه مون هم که چشم به راه نمره و متا و نقد فلان سایت. چرا قبلا از داینوکرایسیس لذت می بردیم؟ نگاه به نمره اش که مثلا ۸۵ شده نمی کردیم. نمی رفتیم جلوی دیوارش وایسیم ببینیم وقتی نزدیک می شیم کیفیت تکسچرش میاد پایین یا نه. نمیرفتیم زوم کنیم روی نورپردازی بازی که خدایی نکرده ذره ای نور متفاوت از نور طبیعی نباشه. حالا به خاطر اینا نمره کم میشه و گیمر هم میگه ای بابا نمره اش کم شد. عزیز من این چیزایی که نمره بازی رو کم کرده هیچ ربطی به لذت بردن شما ار بازی نداره. نور یکم بد بتابه بازی دیگه تمومه؟ منتقدای بی رحم و بی انصاف بازی های عالی رو که سال ها براشون زحمت کشیده شده رو مثل اب خودن می کوبن و فاتحه فروش بازی رو میخونن و خوشحال هم هستن. قبلا اینطوری نبود. به خدا کسی به نمره رزیدنت اویل نگاه می کرد. باور کنید اگر الان یه بازی مثل همون رزیدنت ۳ منتشر بشه همین منتقدا کاری میکنن که شما هم فکر کنید یه بازی معمولیه .
    دوستان خواهش میکنم بازی که تریلرش رو می بینید و خوشتون میاد از سبکش و با ذائقه تون جوره حتما بازی کنید. کاری به نمره اش نداشته باشید. منتقدا هم شخصی نظر میدن، هم گاهی غرض ورزانه میدن، با بعضی ها دوست و با برخی دشمنن و … که باعث میشه رو نمره شون تاثیر بذاره. این رو بدونید همونطور که همیشه گفتم “بازی که متاش بالاست حتما عالیه ولی بازی که متاش پایینه اصلا نمیشه گفت حتما بازی بدیه” . متا شرط لازم برای خوب بودن بازی هست ولی شرط کافی برای بد بودن بازی نیست. لذت بببرید از بازی هایی که دوست دارید. شاید تجربه ای برعکس متای بازی منتظرتون باشه.
    باز هم ممنون میثم جان. بسیار بسیار زیبا بود.
    من برای نقد نوشتن قانونم اینه که همه بازی ها خوبن مگه این که خلافش ثابت بشه اما متاسفانه خیلی ها میگن بازی قطعا بده مگر این که خلافش ثابت بشه و این گونه بازی ها رو می کوبن. میدونید چرا؟ چون عاشق بازی نیستن. وجودشون لبریز از عشق به بازی نیست. من بازی ها رو دوست دارم سازنده ها رو دوست دارم. این دنیای عالی و سارسر هنر و خاطره رو دوست دارم. هر چیزی که ساخته میشه اینجا عالیه مگر این که واقعا راهش رو اشتباه رفته باشه سازنده. به دید مثبت نگاه کنیم به بازی ها.
    باز هم تاکید میکنم : متا شرط لازم برای خوب بودن بازی هست ولی شرط کافی برای بد بودن بازی نیست.

    • mahdi.gamer77 گفت:

      دقیقا…همه بازی رو که متایی که کلا ۴ نمره کمتر از ۹۰ گرفته رو شکست خورده میدونن 😐 😐
      متا پرستی و اینکه ارزش یک بازی رو به یک عدد بدونیم که از سلیقه های مختلف به دست اومده و ممکنه خیلیا اصلا اون نقاط ضعفی که منتقداا میبینن رو حس نکنن و این عدد رو معیاری برای ارزش سنجی یک بازی قرار بدیم عین جهله
      و چه دعوا ها و جنجال هایی که سر اینن عدد تو سایت بوجود نمیاد

      • mhs gamer گفت:

        واقعا ننگین ترین مراسم کل تاریخ گیمینگ که توش یه بازیه تمام آنلاین رو گوتی میکنن. :no:
        “نیتن:«سالی! Goty نشدیم که!» سالی:«نیت! تو از خیر چندتا شهر گمشده و کلی پول گذشتی، Goty دیگه چیه بچه؟»” :rotfl: واقعا آنچارتد از اورواچ هم بهتره برا ما آنچارتد گوتیه نه یه بازی تمام آنلاین که داستانش تو یوتیوب هست :rotfl: :rotfl:

        • Ali.game گفت:

          دقیقا
          هرچقدر هم که یه بازی نوآوری داشته باشه ولی بخش داستانی نداشته باشه اون بازی لیاقت گوتی رو نداره

        • Ramsay گفت:

          اشتباه ما دقیقا همین جاست دوست من.ما میخوایم بازی ها رو مقایسه کنیم درحالی که غیرقابل مقایسه هستن.شما نه میتونی بگی انچارتد از اورواچ بهتره و نه اورواچ از آنچارتد عزیز.چون اینا عدد نیستن اینا بازی اند قابل مقایسه نیستن.مشکل ما بسیاری از ما آدما اینه که فقط میخوایم مقایسه و قضاوت کنیم.همه این چشم وهم چشم ها همه این حسادت ها حاصل عادت بد ما انسان ها یعنی مقایسه و قضاوت هستن.کی میخوایم یاد بگیریم مقایسه نکنیم.اگر یه مشت ا.ح.م.ق یه سری مراسم مسخره مثل tgaرو راه میندازن که یه سری چیز غیرقابل مقایسه رو با هم مقایسه کنن و با زرق و برق زیادی که به این مراسم میدن سعی میکنن خودشون رو معتبر نشون بدن.شما دوستان فریب اینا رو نخورید.متا هم همین وضعیت رو داره چند نفر سعی میکنن یه چیز کیفی مثل بازی رو با اعداد بسنجن.یکی برای ضعف گیمپلی ۱ نمره کم میکنه یکی دیگه ۵ نمره.جالبتر از اون اینکه برخی دوستان گیمفایی یه همچین معیار م.س.خ.ر.ه ای رو معیار خوب یا بد بودن بازی قرار میدن.دوستان تمام این مراسم ها و متا برای افرادی هست که نیاز دارن هرچیزی رو قضاوت و مقایسه کنن شما از اینگونه انسان ها نباشید.یاد بگیریم اکثر چیزا در زندگی غیرمقایسه هستن از جمله انسان ها.یادبگیریم همدیگه رو قضاوت نکنیم چون نمیدونیم تو ذهن طرف مقابل چه خبره و به عبارتی جاش نیستیم.اگر مردم یاد بگیرن ک قضاوت و مقایسه نکنن شاید زندگی کمی کمتر تاریک و سخت باشه.
          -فکرکردن سخته به همین دلیل مردم قضاوت میکنن.
          __________________
          آقای عبداللهی مقاله عالی بود.خسته نباشی.به شخصه دوست داشتم inside گوتی شه.
          ___________________
          آقاهام دراکمن و استرلی
          پیام خصوصی ت رو چک کن دوست من

          ? am i mehdi
          • Ali Nietzsche گفت:

            البته دوست خوبم، نقد و قضاوت درست کاری کاملا بجا هستش و نمیشه بهش ایراد بگیریم، و نه هم میشه بگیم باید قضاوت و نقد رو کنار گذاشت، چون حقیقت رو بیان میکنه و اصولا حقیقت باید نقد بشه و نه ستایش ! ولی عیب زمانی پدیدار میشه که منتقد زیاده روی میکنه، برای رسوندن کامل منظورم براتون متنی از شوپنهاور میارم که دقیقا منتقدانی همچون اعضای TGA رو شرح میکنه “منتقدانی وجود دارند که هر یک از ایشان تصور می‌کند به او بستگی دارد که بگوید کدام چیزی خوب است و کدام چیز بد، چون بوق کوچک خود را شیپور عظیم شهرت می‌انگارد. به همان نحو که یک دارو چون به مقدار زیاد مصرف شود تأثیرش از بین می‌رود، نقد و نقادی هم اگر از انصاف تجاوز کنند بی‌اثر می‌شوند.
            متعلقات و ملحقات_ شوپنهاور
            در باب قضاوت، نقد، تحسین و شهرت_ ص ۲۳۸ ”
            کامگار باشید 🙂

        • Saman_hk گفت:

          دوست من مراسم رو بیخیال بشید و بشینید بازی کنید و لذت ببرید.اهمیتی نداره کدوم بازی در کدوم مراسم چه جایزه ای رو گرفت.مهم اون لذتیه که ما از بازی میبریم.(این است یک گیمر اصیل و واقعی)

        • Dante76 گفت:

          بذارید بگم چرا اورواچ گوتی شدنش غیر منطقی بود…
          ۱- بازی نسبت به رقبا ناقص بود و حتی اگر تایتان فال ۲ و اینساید و انچارتد ۴ گوتی میشدند خیلی منطقی تر بود… چرا؟ چونکه مهم ترین بخش برای گوتی شدن یک بازی کامل بودن ان است و اورواچ فقط و فقط تو مولتی پلیر از بازی مثل انچارتد ۴ بهتر بود و انچارتد ۴ خصوصیاتی مثل بخش کمپین شاهکار و صدا گذاری بی نقص و گرافیک بی نظیر و گیم پلی فوق العاده و… و در کنار این ها یک مولتی پلیر بسیار سرگم کننده با مد های مختلف داشت… اورواچ چی؟ فقط یک بازی انلاین با ۹ مد.
          ۲-محبوب بودن بازی… متاسفانه بازی های مستقل و انحصاری زیر سایه بازی های محبوب تر میرن و کمتر شانس برنده شدن دارند و اورواچ بدون شک محبوب ترین بازی امسال بود.
          اقا نمیگم اورواچ بده… اورواچ بسیار سرگرم کننده است و خسته کننده نمیشه…
          ولی مگه ارزش تکرار یک بازی یا فیلم باعث بهتر بودن اون میشه؟ خیر! مثلاً فیلم ددپول که بسیار سرگرم کننده است و ارزش تکرار دیدن فیلم بالا هست بهتر از فیلم spotlight است که ارزش تکرارش کم هست؟ نه! و spotlight بهترین فیلم امسال شد… امیدوارم مراسم گیم هم همینطور بشه…
          تازه ارزش تکرار انچارتد بسیار بالا هست نه تنها بخش کمپینش مد هایی مثل اینفینیتی امو و قابلیت های دیگری داره… بلکه یک مولتی پلیر بسیار جذاب داره
          الان تو یوتوب هم ویدیو گوتی شدن اورواچ ۲۰۰۰ تا دیسلایک داره و ۱۰۰۰ تا لایک… و تعداد مخالف ها بیشتره…
          در کل اورواچ با تمام سرگرمیش یک بازی کامل نبود و انچارتد ۴ بازی بسیار کامل تری بود…

      • Gearbox گفت:

        ما یه ۵۰cent : bulletproof رو ps2 بازی میکردیم تشنج میکردیم اینقدر این بازی خوب بود :laugh: الان که اومدم تو متاکریتیک زدم متاش ۴۷ شده :rotfl: 😐 متا از همون قدیما چیز بیخودی بوده

    • شما همیشه نسبت به من لطف دارین آقای آقابابایی. هنوز باید خیلی چیزها از شما یاد بگیریم.

    • amir_hosine گفت:

      اگر Gamespot 100% با ما صادق بود !
      www#aparat#com/v/X3x7P
      (به جای # نقطه بزارین)

    • Big Boss گفت:

      کاملا موافقم . مثلا یه بازیی مثل مافیا ۳ شاید خیلیا بگن بازیه شاخی نیست و توهین به شعور مخاطبه ، اما من از سبکش خیلی خوشم اومد و فقط ازش انتظار گیم پلی خوب و یه داستان عالی داشتم که خداروشکر اوناهم داشت . باگای بازی هم بیشتر ازینکه به ضررم باشن به نفعمن (ماشین دشمن مثلا یهو منفجر میشه 😀 )

      • vergil2max گفت:

        از باگ ها خدا نصیب ما بکنه.دی
        البته یکدفعه نصیب شد اما دست رد زدم به سینه باگ.دی-جالبیش اینجا یود که توی سختترین بازی سال یعنی دارک سولز ۳ و بهترین موقع یعنی موقع درگیری با یک باس سخت روی داد.

    • hesam گفت:

      ولی به نظرم اصلا حق owerwatch نبود گوتی بشه (با تمام احترامی که به طرفدارش دارم )

    • meeeeeeeetal گفت:

      حرص نخور می خشکی.انشاالله سال دیگه star citizen گوتی .خخخخخخخخ.شوخی بود ولی به هر حال من منفیا رو مثبت میبینم و مثبت ها هم همینطور در هر صورت من مثبت فکر میکنم. 😎 .
      به نظر من که امسال باید گوتی رو میدادن اینساید بدون دردسر

      • OLDKRATOS گفت:

        بورو درساتو بنویس فردا سرکلاس استادت کوچیکت نکنه،در مورد گیم نظر نده

        • این شخص همونیه که به زلدا و پرسونا میگفت کودکانه . ایشون اگه از گیم چیزی میدونست به انقلابی ترین فرانچیز ها توهین نمیکرد .
          همه میدونیم گوتی حق آنچارتد بود :yes: . ولی اورواچم کم بازی نبود وقتی یه بازی تمام انلاین متای ۹۱ بگیره یعنی شاهکار !!! یعنی اوج خلاقیت و نواوری . بعضی ها هسته اصلی بازی که گیمپلیه رو فراموش کردن . گیمپلی هست که بازیو از فیلم جدا میکنه

          • OLDKRATOS گفت:

            Amir pc73
            بچه جون جوری داری منو محکوم به اینکه چیزی نمیدونم میکنی انگار منو میشناسی؟؟
            تو هنوز پا به دنیا نزاشته بودی که من zelda adventure رو روی philips cd-i بازی کردم،صحبت سال ۷۶ هست که مطمعنم بابای شما در تدارکت هم نبوده!!!
            فکر نکن همه تو این سایت بچه سال هستن و میتونی هرچی خواستی بگی.

          • meeeeeeeetal گفت:

            باش تو بزرگ.شتر هم بزرگه. گاو هم بزرگه

          • phoenix گفت:

            از کی تا حالا معیار دانش و سطح شعور و حتی تجربه تو یه چیز شده سن؟
            بابا هیچ کی نمیگه اورواچ بده و کودکانست اتفاقا اصلا هم کودکانه نیست شما با هانزو برو ببینم اصلا میفهمی کدوم دکمه رو باید فشار بدی؟ این بازی از لحاظ گیمپلی در سطح بسیار بالایی قرار داره و تنها نکته اینه که به نظر بیش تر افراد از جمله خودم بازی هایی که از لحاظ داستان و کمپین تکامل یافته تر بودند (مثل انچ و اینساید و دارک سولز) شایسته تر هستند برای دریافت جایزه وگرنه اورواچ ترکیب بسیار عالی از دو سبک محبوب موبا و شوتر اول شخص هستش. در مورد گرافیک هم شاید شما ندونی یک نوع گرافیکه بهش میگن فانتزی که در اون توجه رو گرافیک هنری و المان های سsmoth و سورئال بیشتره 😀 . در ضمن فکر نکن یه مشت او.س.کو.ل تو بلیزاردند که چون بچه ان همچین بازی ای ساختن. بلیزارد استدیویی که تو تمام بازی ها شخصیت پردازی و داستان به عظمت داستان هاش بسیار کم ان

          • ش.تر و گ.او هم بزرگن
            عم.ر کلاغ و لاکپشتم زیاده .
            شعور و فهم ربطی به سن و سال نداره . خودت با کامنتت اثبات کردی نداری . با کوبیدن نوستالژی های انقلابی هم به جاییی نمیرسی

        • Ramsay گفت:

          دوست من این وضعیت شما رو میرسونه ک بخاطر یه بازى حاضرید به شخصى توهین کنید ؛)

  • mahdi.gamer77 گفت:

    وات د فاز؟
    ایشون منظورشون این نبود جایزه به انچارتد میرسید..البته منظور اصلیشون این نبود 😀 ( این منظور رو هم داشتن کمی 😀 ) منظورشون اینه یه بازی جایزه نگرفت یا متاش خوب نشد..ممکنه همون بازی بهترین بازی عمر یه نفر باشه…نباید بذاریم این چیزا روی لذتمون از بازیا تاثیری بذاره

  • Dc گفت:

    هرجور فکر میکنم نباید بازی تمام انلاین گوتی میکردن حاظر بودم اینساید گوتی بشه اما اورواچ نه بدون فن بازی میگم دلم برای اینده این صنعت میسوزه

  • Ali Nietzsche گفت:

    جناب عبداللهی پور بهتون تبریک میگم، نقد منفجر کننده ی بود ! تیتر متن رو دیدم ناخداگاه یاد اثر بینظیر نقد عقل محض (Critique Of The Pure Reason ) افتادم، توصیفتون از هنر بی نظیر بود و مسلما کسی که درک درستی از هنر داشته باشه، درکی کامل از حقیقت داره ! چون این هنره که سنگینی حقیقت رو از تن بیرون میشکه ! ” We have art in order not to die of truth ” ما هنر را در اختیار داریم، مبادا که از حقیقت نابود شویم _فریدریش نیچه، اراده معطوف به قدرت- قطعه ۸۲۲ .
    باز هم باید بگم جای تحسین داره این مقاله :yes:

  • خب اول یه خسته نباشید به اقا میثم بگم چون نوشتن این گونه مقالات کار بسیار سخت و زمان بری هست :yes: :yes:
    خب واقعیت امر این هست که منتقدین که معمولا در سایت ها یا مجلات فعالیت دارن دارن از این کار “پول” در میارن یعنی از نقد کردن “درامد” کسب میکنن خب مشخص هست این منتقد با یک گیمر بحثش زمین تا اسمون فرق داره منتقد میاد تا فقط ایراد بگیره منتقد میاد تا کوچک ترین جزئیات رو رو نگاه کنه و ازشون ایراد بگیره یعنی کارش فقط نقد هست خب اما ما به عنوان گیمر میایم تا از بازی ها لذت ببریم میایم که چند دقیقه بشینیم و از زندگی پر مشغله فرار کنیم خود من ۸۰ درصد بازی های مورد علاقم متای زیر ۸۰ دارن چرا چون من به منتقد کاری ندارم ما خودمون کنسول داریم خودمون TV داریم چرا خودمون بازی رو نقد نکنیم چرا باید خودمون رو به خاطر نمرات منتقد ها از بازی ها محروم کنیم قبلا هم گفتم در حال حاضر “متا” فقط مورد پسند افرادی هست که قصد دارن بقیه بازی ها رو بکوبن یعنی بگن ما فلان بازی متای ۹۹ داریم ولی شما ۷۰ یعنی این گونه افرد به زبان ساده تر از این “نمره” به قصد کوبیدن استفاده میکنن نه به …… پس خودتون رو درگیر این بحث های کودکانه نکنید
    ………………………………
    اما درباره مراسم بهترین بازی سال ببینید این مراسم همون مراسمی هست که ویچر۳ رو بهترین بازی سال معرفی کرد
    این مراسم همون مراسمی هست که اسکایریم رو بهترین بازی سال معرفی کرد
    این مراسم همون مراسمی هست که GTA رو بهترین بازی سال معرفی کرد
    این مراسم همون مراسمی هست که انچارتد۲ رو بهترین بازی سال معرفی کرد
    و
    و
    و
    ببینید قرار نیست اگر این مراسم بازی مورد علاقه ما رو “بهترین”انتخاب نکرد پس بیایم مدام شاکی باشیم فرض کنید امسال گیرز۴ نه جایزه بهترین شوتر رو گرفت و نه جایزه بهترین مولتی پس من که گیرز بازی مورد علاقه من هست بیام و ارزش این مراسم رو زیر سوال ببرم نه انتخاب، انتخاب خودشون بوده وقتی ما به یک مراسم “اعتماد” میکنیم قرار نیست اگر اون مراسم طبق میل ما رفتار نکرد پس از فردا دربارش ….. بگیم نه این همان مراسم هست که سال های قبل بازی های مورد علاقه ما رو گوتی اعلام کرده در نهایت اورواچ چه خوب و چه بد شد گوتی ۲۰۱۶ پس به این انتخاب احترام بذاریم همون طور که سال های قبل احترام میذاشتیم انشاالله که در مراسم بعدی از سال بعد انتخاب ها کمی با دقت بیشتر انجام بشه و واقعا اون که لایق هست بهترین بازی سال انتخاب بشه
    خسته نباشید

    • Ali.game گفت:

      دوست عزیز چند سالی هست که این مراسم رو به زوال گذاشته…
      پارسال یه بازی موبایلی که تماما فیلم های ضبط شده بود تونست جایزه بهترین داستانو بگیره
      این یعنی بی عدالتی
      حالا هی شما بیا از اورواچ حمایت کن
      بازی که بهترین بازی سال میشه اما جایزه بهترین شوتر میرسه به دووم…پس اورواچ به خاطر چی تونسته گوتی رو بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟

      • علی جان اینکه شما میگی ” چند سالی هست این مراسم رو به زوال گذاشته” یعنی مثلا سال پیش که ویچر۳ بهترین بازی سال شد حقش نبوده؟؟ یا مثلا GTA حقش نبوده؟

        • Ali Nietzsche گفت:

          رضا جان اینو در نظر بگیرین که پشت گوتی شدن بازی اوورواچ س.یاست عمیقی بود، که اگر انتخاب نمیشد کار منتقدین برای سال های بعدی بشدت سخت میشد !
          چیزی که معلومه یکی از شرط های اصلی گوتی شدن ” RPG ” بودن بازی هستش، و چه سالی بهتر از ۲۰۱۶ که RPG زیادی در اون نبود، یا اگرم بود DLC و یا هم در حد نسخه قبلش متاسفانه نتونست ظاهر بشه، امسال رو منتقدین نمیتونستن از دست بدن که رضا حان. :yes:

        • Ali.game گفت:

          دوست عزیز شما کل مراسمو داری رو جایزه بهترین بازی خلاصه می کنید
          جایزه هایی که پارسال هم داده شد بعضیاشون غیر منطقی بودن

        • جی تی ای با اینکه خیلی دوست دارم ولی حق تلو بود چون فرا تر ازیک بازی بود ودیگه تکرار نمیشه جیتی ای چند سال یه بار میاد وبازی میکنیم ولی تلو حس نو میداد که تو هیچ بازی نمشد دید ولی ویچر حقش بود همین پارسال بلاد شد پنجم در صورتی که از متال بهتر بود بنظرم

    • من با نگرش شما نسبت به منتقدین مخالف نیستم، اما منتقدها نباید معیارهایی رو به وجود بیاورند که موجبات حذف شدن اصول هنری رو فراهم کنه. ضمن اینکه همنیطور که گفتید منتقد باید تمامی اجزاء و جزییات اثر رو بررسی کنه، اما متاسفانه منتقد ها در حال حاضر فقط گرافیک و گیم پلی رو مورد بررسی قرار میدن. و در مورد داستان در نهایت دو خط یادداشت انجام میشه و هیچ نگاهی که مبنی بر تحلیل باشه صورت نمی گیره. نقد با یک بررسی ساده متفاوت هستش، منتقد های امروز فقط Review مینویسند و نه نقد!

      • Maziargamer گفت:

        افرین اقا میثم همون هنری که من گفتم تو کامنتا
        مقاله ی خیلی خوبی بود
        پوپولیسم کل دنیارو فرا گرفته
        همه چی به سمت بیشعوری پیش میره
        داستان بنظرم مهمترین جز یک بازیه وقتی خودم دارم بابازی زندگی میکنم پس باید هم یک چیزی یاد بگیرم ولی اگه فقط به چشم سرگرمی باشه اورواچ بهترین بازی میشه و…

    • me.too گفت:

      با قسمت اول حرف شما موافقم :yes:
      اما در مورد بخش دوم :
      اصلا چیزی به اسم گیم اواردز برای تشویق کردن و تقدیر از سازنده ای هست که تونسته تو یه سال خاطره خوبی برای گیمرا رقم بزنه ….
      اما گیم اواردز این جایزه رو داد به یه بازی تمام آنلاین … این در حالی که بازی ها در حال حاضر هم دارن به سمت آنلاین شدن میرن و کمتر بازی هست که بخش داستانی خوبی داشته باشه …. که گوتی شدن اورواچ هم تشویقی هست برای سازنده ها که بازی آنلاین بسازن …
      آنچارتد گوتی نشد …. مهم نیست
      اینساید گوتی نشد …. مهم نیست
      اما ای کاش بازی به غیر از اورواچ گوتی میشد که برا سازنده ها تشویقی نشه که بازی تمام آنلاین بسازن …
      از روزی میترسم که اکثر بازی ها تمام آنلاین بشن … اونروز روز خداحافظی من از صنعت ( هنر ) گیم خواهد بود …..

    • vergil2max گفت:

      microsoft.xboxone
      مشکل این منتقدای نسل ۸ این هست که بعضی از بازی ها را نقد نمیکنند بلکه تخربب میکنن.خود اقا میثم توی مقاله به بعضی موارد اشاره کردن.مواردی که بهانه ای هستن برای پوشاندن ضعفاشون و نمره کم کردن بهانه های که ارزش کاهش نمره را ندارن.یعنی بنظرتون به عنوان یک گیمر که چیزی از منتقدا کم ندارین یک چک پویت ناقابل- یک نیو گیم مثبت غیر واجب یک باگ قابل رفع ارزش کم کردن یکی دو نمره باارزش را داره.مشکل این هست که منتقدا دیگه برای نمرهاشون ارزش قائل نیستن اما ما برای بازیها هستیم.همین منتقدا موقع بازی کردن بازی های انلاینی مثل اورواچ میتونن بیشتر نمره کم کنن اما موقع این جور بازی ها به جای گشتن ایراد به دنیال هدشات کردنن اما موقع بازی مثل دارک سولز ۳ به دنبال چک پوینتن(بهانه برای تلافی و نمره کم کردن).
      بیام رو راست باشیم دارک سولز توی نسل قبل منتشر شد اما اینقدر گرافیکش بد و سخت بود که اگه منتقدای این نسل نقدش میکردن۶۰ به زور میشد اما نشد.حال امسال داک سولز۳ منتشر شد گرافیکش واقعا خوب بود و داستانش بنظرم بهتر از نسخه اول بود و عالی بود -موسیقی و صداگزاریش خیلی بهتر بود و حتی گیم پلیش هم خیلی بهتر بود البته جز اینکه اسونتر شده بود حالا نتیجه چی شد هیچی متا همونی شد که بود.این مقدمه ای بود برای اشاره به مراسم بازی سال.حال بنظرتون این مراسم باطنا همون مراسمی بود که بایوشاک را گوتی کرد.نه نبود.تازه از سال ۲۰۱۵ این مراسم نسل ۸ شد که سال پیشم جز Rocket League توی بازی های انلاین بازی شاخی نداشتیم (البته کالاف زیر سایه نسخه های قبل بود) که کلی جایزه هم درو کرد اما کوچیک بود برای گوتی شدن چون به بزرگی بلیزارد نبود سازندش.در کل هیچکدومشون حریف ویچر نمیشدن اما از این منتقدای نسل ۸ بعید نیست که در اینده کلش را گوتی کنن اما ویچر و بایوشاک و اخرین ما و امثال اینا را نه.احنمالا فن های ایکس باکسم اگه کوانتوم متاش ۹۳ میشد این مراسم را نابود میکردن یا شاید اگه فورزا امسال به حقش نمیرسید.چرخهای جنگم همون اول تکلیفش روشن بود.
      البته من پی سی گیمر وطرفدار بازی های سونی و بازیهای شاهکار.
      با تشکر از مقاله

  • Ehsan.PXP گفت:

    من نمیدونم اینا مشکلشون با انحصاری چیه؟چرا بازی امسال انچارتد۴ک فوق العاده بود نباید بهترین بازی سال بشه انچارتد بخاطر انحصاری بودنش بازی سال نشد اخه اورواچ!!!!من نمیخوام بگم بازی بدی هست بازیش میکنم اتفاقا سرگرم کنندس دست بلیزارد درد نکنه ولی بازی انلاین!!!!بازی سال!!!!!به خدا امسال انچارتد شاهکار بود من هر موقع سمتps4میرم اول انچارتد رو بازی میکنم اصلا بازیش قابل قیاس با اورواچ نیس این مراسم من رو داغون کرد کاش انلاین و زنده این مراسم اعصاب خوردکن رو نمیدیدم!!!وای از دست این مراسم چی بگم حتما اگه سال دیگه تلوپارت۲،گاد۴،رد دِد۲،اگه بیان باید منتظر یک سورپرایز دیگه بود باور کنید ب این مراسم اعتمادی نیس :-((

  • Ali.game گفت:

    چند سالی هست که از کیفیت این مراسم کاسته شده
    هنوز یادمون نرفته که جایزه بهترین داستان به her story داده شد درحالی که life is strange شاهکار نواوری داستانی بود…ویچر هم یک داستان بزرگ و جذاب داشت…این مراسم برای من که چند سالی هست رنگ باخته و به دوستان توصیه میکنم مراسم bafta رو پی گیر باشن…حداقل اتفاقات ناخوشایند تو اون مراسم کمتر میوفته
    البته پارسال یه سریا از جایزه نگرفتن ویچر تو اون مراسم ناراحت بودن ولی در کل مراسم معقول تریه

  • تمام بدبختی ها ما زیر سر همین منتقداس
    یه چیز هایی در رابطه با بازی میگن، که وقتی بازی رو تجربه میکنم میگم نکنه دیسک اشتباهی رو توی کنسول گذاشتم؟
    نمونه بارزش همین فیفا ۱۷
    یه حرف هایی درباره فیفا زدن که من گفتم با یه عنوان تکراری طرف هستیم اما وقتی بازیش کردم متوجه شدم که خیر!
    بعد از مافیا دیگه متا برام ارزش آنچنانی نداره چون متوجه شدم که میزان لذت بردن من از مافیا ۳ چندین برابر متای بازی بوده.

  • یازدهمین نظر. 😀
    مقاله عالی بود.kamsa

  • از حق نگذریم با خواندن این مقاله در روز جمعه برفی در مشهد دلمان را گرم کردی . ذکر چند نکته : اصولا توقع نگارنده از مقاله فوق نشان دادن جایگاه حقیقی هنر در صنعت ( صنعت !!! ) بازی سازی است حال بماند که در مثال ها از سایر حوضه ها هم کمکی به عاریه گرفته شده است . اما مطمئنا نگارنده این ستون قبل از نوشتن ، این موضوع را پذیرفته که تمام صنعت بازی سازی هنر نیست و لزومی هم ندارد که باشد همانگونه که در صنعت فیلم سازی هر چند که به نام هنر هفتم لقب خورده اینگونه نیست . به اعتقاد بنده این موضوع هم زیاد بد نیست . به هر حال شاید نگارنده این ستون با بنده هم عقیده باشد که هر چه انسان به سمت رفاه حرکت کند خواسته یا نا خواسته از ارزش زندگی اش ( نه به مفهوم طولانی بودن بلکه به مفهوم عریض بودن ) کاسته خواهد شد . اشاره ای به کنفرانس هلی مختلف مربوطه که در مقاله تان آورده اید نمی کنم چون زیاد اعتقادی نه به این گونه کنفرانس ها دارم و نه برایشان بهایی والا قائلم ( حال بماند که اینگونه را لازم بر وجود می دانم ) . این چیزی است که گریزی از آن نیست و باید پذیرفت به مانند خود انسان که دستخوش دگرگونی و تغییر می شود همه ی آنچه که همچون طنابی به او گره خورده ( دین و آیین و اخلاق اجتماعی و قوانین و … ) دچار تغییر می شود ، که مطمئنا هنر نیز بخشی از آن است . خواسته یا نا خواسته باید پذیرفت که آینده روی خوشی به ما نشان نخواهد داد و اگر اینگونه وارد آینده شویم همچون گیمری تازه کار وارد دنیای dark souls خواهیم شد !!! . به هر حال بهتر بود تا در مقاله تان که به گمانم همچون یک درد و دل می آمد این دو موضوع را از هم تمییز می دادید ( هنر / سرگرمی ) . که اصولا هر هنری سرگرم کننده نیست و هر سرگرمی هنر نیست . اما در مورد کلیات مقاله با شما موافقم چون گمان می کنم روی سخنتان با من است که اطلاعات چندانی از این هنر / صنعت ( بازی سازی ) ندارم . موفق و پاینده باشید .

    • “این موضوع را پذیرفته که تمام صنعت بازی سازی هنر نیست و لزومی هم ندارد که باشد همانگونه که در صنعت فیلم سازی هر چند که به نام هنر هفتم لقب خورده اینگونه نیست”
      بله قطعاً درست می‌فرمایید جناب چمنی، بنده با بخش سرگرمی و حتی بخش مربوط به هنرعوام گرایانه مخالف نیستم، بنده مخالف این هستم که منتقدین، در گروه کسانی قرار بگیرند که از بازی های رایانه ای فقط سرگرمی طلب کنند.

  • تصویر زیر ب.ا.ی.و.ش.ا.ک رو دیدم یاد pop warrior within افتادم واقعا شاهکار بود

  • P.r.i.n.c.e. o.f. P.e.rs..i.a: W.a.r.r.i.o.r W.i.t.h.i.n تنها بازی که هر چه قدر هم انجام بدی خسته نمیشی این بازی مراحلشو هنوز یادمه خیلی ش.ا.ه.ک.ا.ر بود.

  • Ehsan1995 گفت:

    من طرفدار uncharted 4 هستم ولى یه چندتا نکته هم هست که متأسفانه أصلا توجه نمیکنید.
    اولا ً اگه کسى رفته باشه تو سایت game awards به وضوح میبینه که نامزدها توسط مردم عادى میتونستن حمایت بشن دقیقا مثل کارى که سایت ign سال گذشته براى بار اول انجام داد، از اون جایى هم که این یک امر بدیهى است که بازى هاى third party طرفدار بیشترى نسبت به first party داره این بهونه آوردن ها الکیه( بازى مورد انتظار سال بعد هم که مردم به صورت مستقیم انتخاب میکنن).
    ثانیا همین حرف ها رو سال پیش هم در مورد مراسم میزدن
    اونایى که ناراضى بودن ولى دیدیم که امسال این مراسم با افزایش ۶۵% بیننده روبرو بوده.
    من هم با خیلى از جوایزى که داده شد موافق نبودم حتى با چندتا از نامزدها هم موافق نبودم ولى با این أوصاف باید به نظر دیگران نیز احترام گذاشت

    بیایم اینقدر ایراد نگیریم. :blush: :blush: :blush:

  • ali dashti گفت:

    واقعا،هم مقاله عالی بود و هم نظر آقای آقابابایی من خودم به شخصه عاشق assassins creed و دنیا و شخصیت هاشم واسم فرقی نداره چه متایی بگیره باید بازیش کنم مثل ac unity با اینکه اینقدر زدن تو سرش ولی باز هم من از خریدش منصرف نشدم و گفتم هرچی که باشه ac هست دیگه وچیزیه که من دوست دارم سبکش رو و بهش علاقه دارم شهر های بسیار زیبایی داره ac مخصوصا پاریس ac unity قصر ها و ساختمونا دقیقا با واقعیت برابری داشت چرخ زدن همراه با حرکات پارکور لذت خیلی خوشی داره توی این شهرها
    اصلا هم بهترین بازی شدن over watch با عقل من یکی جور در نمیاد uncharted رو که بذاریم کنار هم به نظر من inside خیلی بهتر از over watch هست و بازی های که فقط طراحی میشن صرفا برای آنلاین هیچوقت نباید بهترین بازی سال بشن چون همه امکان بازی کردنش رو ندارن مگر اینکه خیلی شاهکار و فوق العاده باشه ولی ower watch !!! نه

  • Ali TNT گفت:

    چرا دروغ بگم من متا اصلا برام مهم نبود تا اینکه پا به نسل ۸ گزاشتم بالاخره باید حق بدیم که بر اساس وضع اقتصادی باید بازی هایی رو میخریدیم که ارزششو داشتن بخاطر همین مجبور بودیم متا بازی هارو مبنا قرار بدیم

  • cv گفت:

    تشکر
    خندم میگره از این روزگار :laugh:
    روزی که GO. D of War ascension با وجود اینکه گرافیک و موسیقی و داستان طراحی مرحله چند پله بالاتر بود و گیم پلی مساوی De. vil may cry 5 بود متاش کمتر شد هیچ کس حرفی نزد
    وقتی BATTLEFIELD 4 عرضه شد بخش تک نفره در حد فحش بود
    مهم نیست بخش چند نفره شاهکاره
    وقتی halo 5 عرضه شد کاملا مشخص بود بخش داستانی دستکاری شده تا راه برای قسمت های بعد باز بشه
    حتی تریلر های تبلیغاتی بازی با بازی اصلی متفاوت بود
    مهم نیست بخش چند نفره شاهکاره
    وقتی overwarch میلیون میلیون میفروخت
    کسی نگفت بخش تک نفره کو
    مقاله ننوشتید دنیای گیم داره به کجا میره :-X
    همه گفتن چند نفره شاهکاره بیشتر باید بفروشه
    حالا که بازی سال شده مقاله می نویسید :laugh:
    هیچ چیزی در این دنیا اتفاقی نیست
    هر چیزی در این دنیا روند مشخصی داره
    روزی که halo 3 حتی بینندگان تلویزیون هم در آمریکا تحت تاثیر قرار داد
    باید این مقاله نوشته میشد الان دیگه دیره
    دنیای گیم به سمت بخش چند نفره کشیده شده دیگه برای مقاله نویسی و ای وای دنیای گیم از دست رفت دیره

    • در حقیقت نوشتن مقالات اگر دردی از جامعه ما و گاهی جامعه جهانی دوا می کرد وضع هرگز به اینجا نمی رسید که یک مراسم کذایی چنین اهمیتی پیدا کنه، چرا که مقالات بسیاری در همین زمینه در سال های گذشته نوشته شده، و در ضمن، وقتی بازی ای بازی سال میشه که ارزش نداره، مشکل از منتقد ها هست و این مقاله در نقد منتقد ها. خندان باشید

  • N_D گفت:

    درود مقاله بسیار خوبی بود
    کمبود هنر واقعا مشهوده.جالبه وقت خوندن مقاله داشتم اهنگ hey jude رو گوش میدادم .فک میکنم ۲ روز پیش سالروز درگذشت جان لنون بود. واقعا چی شده که تو دنیای امروز امثال psy و taylor swift اینقد طرفدار پیدا کردن.
    از اونور نامزدی دووم و برنده شدن اورواچ در حالی که دارک سولز و دیسانرد حتی نامزد هم نشدن ارزش نمره هارو واسه من خیلی پایین اورده

  • واقعا چه مقاله ی پر مغز خوبی … متاسفانه تمام هنر ها به قول نویسنده دارن به سمت عوامانه شدن پیش میرن نه فقط گیم . شما میبینید تو موزیک ما دیگه اون راک و متال پر مغز کلاسیک یا حتی هیپ هاپ معناگرای قدیمو کمتر داریم همه چی به سمت پاپکورنیسم پیش میره و همه هنرمند ها هم به سمت سلبریتی شدن … یا سینمایی که دیگه برگمان و فلینی و پازولینی نداریم و شده اونجرز به قول شما .این بحث هنر و تجارت دقیقا مثل یه تیغ باریکه ! راه رفتن روش خیلی سخته اشخاصی مثل کوبریک کم هستن که هم فیلمشون خوب میفروخت و هم از لحاظ معنایی فوق العاده بود یا تو صنعت گیم همین آخرین ما که مثال زدید هم از دید فنی فوق العاده بود هم بسیار پر معنا و پر مغز . یا هوی رین یا بایوشاک . سیستم نمره دهی و مقایسه تیشه به ریشه ی هنر میزنه . الان شما لیست imdb رو نگاه میکنی واقعا ا اون ۲۵۰ تا شاید ۵۰ تا فیلم شاهکار باشن و چه شاهکار هایی که اصلا نیستند ! حتی خود ما هم اینجوری شدیم . این ژست منتقدی داره از تو میخوره همه رو . خود من دیگه اون لذت قدیم از یه فیلمو نمیبرم یا حتی اون لذتی که دورانی با اویل ۳ سایلنت هیل ۲ و هاروست مون داشتم و نمیبرم . همه ش شده ایراد ایراد ایراد … نقد به خودی خود بد نیست ولی وقتی باعث شه دیگه لذت نبری از چیزی که عاشقشی یعنی نابودیت …

  • Big Boss گفت:

    خیلی مقاله عالی بود!
    منم واقعا قیافم شبیه بن افلک شده بود وقتی گفتن اورواچ گوتیه . گرچه بنظرم انتخاب دووم و اورواچ به عنوان کاندید (!) هم اشتباه بود ، اما دیگه حقشون نبود اینجوری بشون تیکه انداخته بشه . دووم یه گیم پلی خیلی عالی داشت . اما اورواچ … بازیی که دنیای گیمو با صنعت پ.و.ر.ن قاتی کرده ( Oversnatch ) و تنها نکته بازیی که گیم پلیه نتونسته جایزه گیم پلی رو ببره!
    پس چیش خوبه؟! وقتی گیم پلیش ضعیف تر از دوومه؟ داستان؟ کارگردانی ؟!!!! گرافیک؟!!!!!!
    .
    کلا بنظرم امسال یکی از مسخره ترین مراسما رو داشتیم ، بازم مرسی از اقا میثم بابت مقاله خوبشون .
    .
    حوس کردم دوباره برم انچارتد ۴ رو تموم کنم 😀

    • متشکرم، قضیه تیکه اندازی نیست، در آخر مقاله هم توضیح داده شده که قصد ما خراب کردن این بازی ها نیست، قصد ما این هست که بگیم، منتقد ها با انتخاب این گونه بازی ها به عنوان بهترین بازی سال؛ الگو های ساخت بازی خوب رو دچار تغییر می کنند و به سمت عوام گرایانه بودن می برند. اتفاقی که چندان خوشایند نیست.

  • Gamer.1990 گفت:

    لایک :yes: برای مقاله

    دنیا جای ناعدالاتی شده . جای تعجب نیست ! عادت کرده ایم

    در مورد مراسم امسال قسم می‌خورم
    من از همون روز های اول معرفی این بازی میدونستم این بازی برای بزرگنمایی اومده

    خیلی عذر می‌خواهم چون در این سایت اکثر کاربرها دوستان نوجوان مان هستند و جای گفتن همه چیز نیست
    ولی همون تریلر های معرفی این بازی و شخصیت های مونث ##### با طراحی فوق #####

    و یک سرچ ساده اسم اونا در گوگل و دیدن انواع والپیپرها #### خلاصه فهمیدم این بازی پشتش پره .
    و از حمایت رسانه قوی برخورده .
    تابلو بود این بازی برا مطرح شدن اومده

  • Saman_hk گفت:

    کاملا معلومه که ع.ق.ده ای هستی.

  • Ali Nietzsche گفت:

    متاسفانه حتی منظور مقاله رو درک نکردین.

  • meeeeeeeetal گفت:

    اینقدر که سریع نظرو حذف کردید امریکا نمیتونه جت رو دو متر جا به جا کنه

  • me.too گفت:

    مشخصه که اینا رو از ته دل نوشتید :yes:
    دل نوشته خیلی خوبی بود ….
    هنر یکی از زیبایی های دنیاست و تجارت زشت کننده دنیاس… افسوس که هنر هم تجاری شد ….
    از وقتی با متا آشنا شدم و بهش توجه کردم یه دو ، سه سالی میگذره از اون موقع تا الان احساس میکنم کمتر از بازی ها لذت میبرم … شاید برا همیشه از زندگیم حذفش کردم :yes:

  • AliHGS117 گفت:

    مقاله خیلی فلسفی نوشته شده بود و درکش برای هر کسی آسون نیست. اما پیرامون کلی مباحث باید بگم که بازی هم میتونه سرگرمی باشه، هم یه هنر.
    در واقع سرگرمی خودش یک هنره. ایجادِ سرگرمی هنر میطلبه.
    داستان سرایی، ساخت جلوه های ویژه، تصویر سازی، نقش بازی کردن اینا همه با هم جمع میشن و یک فیلم سینمایی میشن و همه ی اینارو هر کسی نمیتونه انجام بده، هر کدومشون نیازمند هنر خاصین.
    بازی هم همینطور، هر چیزی توی دنیا یک هنره، یک فلسفه ی هنری داره. موسیقی، کار کردن، فکر کردن و … همه یک هنره. انسان ها همه هنرمندن، خالقمون هم هنرمنده.
    ذات فلسفه از هنره انسان ها نشات میگیره. این که حالا بیایم سره این موضوع که کدوم بازه بهتره نتیجه بگیریم و بهش لقب “بازی سال” بدیم، باید میزان ارزشمندبودنشو در نظر بگیریم، گیم رسانه ای برای سرگرمی بوده و خواهد بود. اورواچ بازی ایه که با هنر سازندگانش تونسته این لقبو کسب کنه. این هنر شایسته و بزرگیه که تونستن چنین بازی سرگرم کننده ای بسازن و قدرت هنری سازندگان رو نشون میده، اما چیزی هم از ارزش والای بازیهای دیگری نظیر آنچارتد کم نمیکنه.
    در رابطه با بحث متا هم همونطور که اشاره شد، بازیهایی که متای بالا بگیرند قطعا بازیهای خوبی هستند اما اونهایی که کمتر از انتظار میگیرند و کوبیده میشوند فقط به سلیقه ی آدمی برمیگرده.
    موفق باشید.

    • سرگرمی صرف، هنر تلقی نمی شه، از هر نظری که بهش نگاه کنید. گذشته از این موضوع، وقتی اسم مفهومی رو هنری می ذاریم، باید دقت کنیم که مغزهای متفکر فعال در آن مفهوم درکی از هنر داشته باشند که دارند اما منتقدین به هنرمندان جایزه نمی دهند و معیار های خودشون رو تعیین می کنند. معیار هایی کاملا تجاری.
      ما قصد نداریم بگیم که آورواچ بازی بدی هست و یا سرگرم کننده نیست. اما یک بازی صرفاً سرگرم کننده نباید بهترین بازی سال باشه، چرا که سرگرمی، فقط و فقط یکی از ابعاد هنر/صنعت گیم هست. و عنوانی که فقط در یکی از ابعاد خوبه (و حتی بهترین نیست) نباید عنوان “بهترین بازی سال” رو تصاحب کنه. این موضوع نشان دهنده پوپولیستی شدن جایزه سالانه بازی های رایانه ای هست. و این پوپولیستی شدن قطعاً به ضرر ما گیمرها تمام خواهد شد.

      • AliHGS117 گفت:

        بله سرگرمی صرفا هنر تلقی نمیشه، اما بحث من این بود که هرچیزی فلسفه ی هنری ای داره. بازیها هم از این قاعده مثتثنی نیستند و اورواچ هم همینطور.
        اما این که بگیم چرا بازی اورواچ بهترین بازی سال شده چون داستان نداره و یک بازی آنلاینه کاملا اشتباهه. تا قبل از نسل ششم عملا داستان سرایی در بازیها بی معنا بود و فقط برای پیشبرد گیم پلی بوجود میومد. اما با پیشرفت تکنولوژی شاهد این هستیم که آثاری قویتر از آثار سینما رو در رسانه ی بازیهای ویدیویی داریم میبینیم.
        اما این دلیل نمیشه که چون یک بازی داستان نداره پس عملا هیچ هنرِ دیگه ای در وجودش نیست و یک بازی بی معنا خواهد بود. الان سالهای ساله که بازیهایی نامزد گوتی میشن که از معیار های اصلی بازیهای رایانه ای پیروی کنند و داستان سرایی جزو اون معیارها نیست. ارزش یک بازی در نزد منتقدین میزان سرگرم بودن و محتویات اون بازیه، این که چقدر میتونه مخاطب رو درگیر خودش بکنه و به اصطلاح معتاد بازی شه که در این زمینه اورواچ بدون شک عالی عمل کرده.

        • اگر معیاری که شما معرفی میکنید، یعنی سرگرمی مطلق، برتری بازی ها رو نشون میده، پس بازی های سبک Moba باید بهترین بازی های تاریخ باشند. خیر اینطور نیست، بازی در تمامی جنبه ها، گرافیک، داستان،گیم پلی، سرگرمی و … باید بهترین باشه تا جایزه بهریت بازی سال رو کسب کنه و آورواچ اینطور نیست. اورواچ شاید یکی از بهترین بازی های سال باشه، اما بهترینِ بهترین ها باید در تمام معیار ها برتر باشه، نه فقط یک معیار!!!!

          • AliHGS117 گفت:

            بازیهای MOBA عملا همشون بازیهایی هستن که چیزی جز صرفا گیم پلی ندارند و نباید محسوب بشند! اما این که بگیم بازی فقط برای یک معیار بهترین شده اشتباهه! مثلا بازی واکینگ دد تنها به علت داستانش سال ۲۰۱۲ بهترین بازی شد آیا این اشتباهه یا نه معیارهای دیگه هم وجود داشته؟
            اورواچ از حیث گرافیک هنری، پشتیبانی سازنده و دی ال سی های فراوان و رایگان، گیم پلی جذاب؛ نو آوری و … همه عالی بودند.

            • بنده خلاف شما فکر می‌کنم، اما قطعاً برای نگرش شما ارزش قائل هستم. ببینید من فکر می کنم که بازی های Moba هم پر از خلاقیت هستند، گرافیک هنری زیبا دارند، شخصیت هایی با پیشینه داستانی قوی دارند، گیم پلی عالی دارند و پر از نوآوری هستند، چقدر خلاقیت برای ساخت شخصیت های بسیار با توانایی های منحصر به فرد نیاز هست؟ از این نظر نگاه کنیم، بازی های Moba هم در کنار عنوان آورواچ جای می گیرند. پس می تونن بهترین باشن! نمی تونن؟
              ضمن اینکه کسی ارزش آورواچ رو کم نمی دونه، آورواچ ساخته بلیزارد هست، بلیزادی که هیچ چیزی جز شاهکار نساخته. آورواچ یکی از بهترین های امسال هست. اما همه معیار های بهترینِ بهترین ها شدن رو نداره، شاید حتی آنچارتد هم نداشته باشه این معیار هارو. اما اینساید قطعاً داره.
              مسئله بعدی واکینگ دد هست، این بازی قطعاً همه چیز تمام بود، حرفی درش نیست، اما قسمتی که تمرکز اساسی برش قرار داشت داستان بود. اما آورواچ به طور تقریبی هیچ داستانی نداره و اگر داره بسیار ضعیف هست. در صورتی که واکینگ دد در بخش های دیگر به شدت قوی عمل کرد، استاندارد های بازی های اپیزودیک رو تغییر داد، گیم پلی بسیار سرگرم کننده ای داشت، گرافیک زیبایی داشت و از نظر مسائل فنی هم مشکلی نداشت. پس درسته، نمی شه گفت که واکینگ دد فقط به علت بعد داستانی بهترین شد. اما حداقل این بازی، یکی از مهمترین ابعاد ویدیوگیم ها رو حذف نکرده بود. شما تصور کنید یک بازی داستان محور با روایتی بی نظیر، بخش گیم پلی رو حذف و یا بسیار کمرنگ کنه و روندی به شدت خطی و شبیه به فیلم داشته باشه، آیا لیاقت بهترین بازی سال شدن رو بخاطر داستان بی نظیرش خواهد داشت؟ قضاوت با شما.

            • AliHGS117 گفت:

              بازیهای MOBA عملا به خاطر سبکشون محدودن به بخش مولتی پلیر و یه سری گیم پلی و اعمال خاص، به همین خاطر نباید هیچوقت تو چنین لیستهایی جای بگیرند. بله منم با شما موافقم اینساید باید بهترین بازی میشد و این که اورواچ شده از ارزش های اینساید چیزی کم نمیکنه.
              اما این که بگیم اورواچ عملا بخاطر گیم پلی و یه سری سیاستها بهترین شده کاملا اشتباهه!
              پارسال ویچر بهترین بازی سال شد، چرا؟ اگه از لحاظ گرافیک بود که بازیهای گرافیکی تر هم بودند، اگه از لحاظ داستانی بود که بازیهای سرتر تو این بخش هم بودند، اگه از لحاظ … بود باز هم عملا تو هر بخش بودند اما، ویچر بهترین شد چون تمام عناصری که باید میداشت رو به بهترین نحو داشت و از همه مهمتر، احترام به مشتری میذاشت. دی ال سی های رایگان و …
              اورواچ هم همینطور، این بازی هم نمونه ی احترام به مشتری هستش و اینکه تمام عناصری که باید داشته باشه تو سبکش رو به بهترین نحو داره.

              • به نظر شما آورواچ محدود به بخش چند نفره نیست؟ محدود به گیم پلی و اعمال خاصی نیست؟
                ویچر ۳ تمامی خوبی هارو با هم داشت، آورواچ هم داره، منتها داستان نداره، ضمن اینکه بنده حرفی از “یه سری سیاستها” نزدم، سیاست خاصی نیست، همه چیزداره به سمت عوامانه شدن پیش میره و انتخاب آورواچ هم یکی از پیامد های این قضیه هست. نه اشکالی داره و نه غلطه، فقط ما مخاطب ها باید حواسمون باشه که اینقدر لذت خودمون رو در گرو منتقد ها و نظراتشون نبینیم. چرا که توجه بی اندازه به نگاه منتقد ها بازار رو تغییر میده و تغییر بازار باعث تغییر سلیقه سازنده ها میشه. وقتی ازی های تمام انلاین بهترین بشن، فروش بی نظیری خواهند داشت و در گرو این امر سازندگان بیشتری دست به ساخت اینگونه بازی ها (با نکات جذب کننده منحصر به فرد) خواهد زد، پس معیار های ساخت بازی،نسبت به چیزی که حالا شاهدش هستیم، تغییر می کنه و قشر عظیمی از گیمر ها این تغییر رو دوست ندارند.

  • Tommy گفت:

    مقاله جالبی بود :yes: :yes: نقدی بر نقد :-)) :-))

  • pro gamer2017 گفت:

    به به.ممنون آقا میثم.مقالتون عالی و پر معنا بود و چقدر قشنگ درباره هنر نوشته بودید و همینطور حرف دل همه مارو درباره منتقد ها نوشته بودید.بازم از این دست مقالات بذارید

  • mohamad 47 گفت:

    خیلی مقاله عجیب کامل و زیبا بود!!مثل همیشه اقا میثم.دستت درد نکنه.
    با تک تک جاهای مقاله همدردی کردم.حرف هایی که همش تو ضهنم میچرخید رو به قلم شما خوندم.دمه شما گرم

  • The Sack Boy گفت:

    خیلی مطلب خوبی بود . خیلی وقته که مطالب این متنو حس کرده بودم ولی قدرت بیانشو نداشتم

  • Vernous گفت:

    داداش گلم چقد خوب بود اگه همه ی این حرفای خوب و منطقی و درست که با همشون موافقم رو یکم کوتاه تر میگفتی … یکم خلاصه تر…البته یکم بیشتر از یکم

    • بنده برای بسط دادن و توضیح دقیق مقصودم، به همین قدر نوشتن نیاز داشتم، طولانی بودن و یا خلاصه بودن یک مطلب نشان دهنده کیفیت مطلب نیست. ضمن اینکه بنده سعی می کنم با توصیف و مثال درک مطلب رو آسون تر کنم. شما می تونید به سادگی از مثال ها بگذرید و مطلبی به مراتب کوتاه تر رو مطالعه کنید. متشکرم که مطالعه کردید.

  • Edward kenway گفت:

    واقعا مقاله پر مفهومی بود ممنون بابت مقاله
    واقعا متا فقط یک عدد که رویه یه بازی یا فیلم قرار میگیره و همین عدد لذت خیلی از بازی ها رو از گیمر ها گرفته چون ملاکشون برای خرید یک بازی اینه که حتما بالای ۹۰ بگیره و اگه زیر ۹۰ بشه مثلا ۸۸ دیگه ارزش خرید نداره قطعا وقتی یه بازی متای بالای ۹۰ می گیره یعنی شاهکاره اما وقتی یه بازی متای زیر ۸۰ بگیره دلیل بر بد بودنش نیست مثلا همین بازی مافیا ۳ با متای ۶۹ رو خیلی ها از روی جو متا و حرف منتقدا بازی رو میکوبن و میگن بازی شاخی نیست اما خیلی ها از جمله خودم به شدت باهاش حال کردن.
    نمیگم متا مهم نیست متا خیلی هم مهمه اما در بعضی جا ها خیر.
    اعضای سایت هم اکثرا خیلی زود جو گیر میشن شور همه چی رو در میارن مثلا همین مراسم گیم آوارد حالا از بین اون همه انتخاب های درست و به حق یه جا یه انتخابی کردن که به مزاج بعضی ها خوش نیومده سریع جو گیرا میپرن وسط “مراسم تحقیر صنعت گیم”
    “باز هم حق بازی های سونی توسط یه مراسم مس.خ.ره که کلا ۳ ساله بر گذار میشه خورده شد” (۳ سال؟؟؟؟ 😐 ) درسته قبول دارم اوورواچ رو نباید گوتی میکردن درسته حق آنچارتد بود ولی حالا یه اتفاقی افتاد گذشت تموم شد باید جایزه رو میدادن به یه بازی دادن به یکی دیگه حالا خوشمون نیومده نباید با حرف های م.س.خ.ره ای مثل مراسم تحقیر صنعت گیم سطح فرهنگ خودمونو نشون بدیم این مراسم همون مراسمیه که آنچارتد ۲ رو گوتی کرد.
    الان گوتی ۲۰۰۴ یا ۲۰۰۵ یا ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ یا ۲۰۱۵ نا حق بود؟
    الان پارسال اگه ویچر نباید گوتی میشد پس چی باید میشد؟
    حالا یه امسال انتخاب خوبی نکردن (من شخصا دوست داشتم آنچارتد بشه) دلیل نمیشه مس.خ.ره کنیم این مراسم معتبر ترین مراسم صنعت گیمه فقط امسال…
    در کل اصلا این مراسم و گوتی و متا نباید تا این حد برای ما مهم باشه مهم اینه خودت چی دوس داری حالا منتقدا هر چی میخوان بگن باید دید خودت از چی خوشت میاد.
    من شخصا از یه بازی نسل هفتمی با متای متوسط ۷۷ بیشتر از یه شاهکار با متای ۹۱ حال کردم.
    یا از یه بازی اکشن ادونچر با متای ۸۸ بیشتر از برترین اکشن ادونچر تاریخ (به قول بعضی ها) با متای ۹۶ حال کردم.
    متا چیزی نیست که میزان لذت شخص از بازی رو مشخص کنه متا کیفیت یه بازی رو مشخص میکنه.
    کیفیت هم چیزی نیست که میزان لذت یه بازی رو چندان پایین بیاره.
    باز هم تشکر بابت مقاله

  • XANAX گفت:

    . کن لوین کجایی دقیقا کجایی؟ معلومه اقا میثم هم مثل من طرفدار سری bioshock هست
    …………………………………………..
    در باره مقاله باید بگم اقا میثم واقعا عالی بود انشاالله همیشه در پناه حق زندگی خوبی رو پشت سر بذاری .
    من خودم عاشق انچارتد هستم ولی بنظرم گوتی شدنش مهم نیست . مهم لذتی هست که از بازی میبری . حالا خب من پیر شدم بازی انلاین دوست ندارم و انجام نمیدم چون ارزش بازی رو در هنر و…. میدونم . یاد مکس پین
    _دینو کرایسیس_ postal و… به خیر
    البته من خودم اکانت psn دارم ولی برای خرید بازی های شاهکاری مانند inside استفاده میکنم . دوستانی که در خرید inside موندن دموشو دانلود کنن بعد میفهمن چه شاهکاری هست .

  • milad.ps4 گفت:

    عالی بود میثم جان ممنون خیلی به دلم نشست :yes: :yes: :yes: :yes:

  • ببخشید آقای عبداللهی میخواستم بدونم شما گیم رو فلسفه هنر میدونید یا هنر برای فلسفه؟

  • جامعه منتقدین؟ در بازی های رایانه ای؟
    اگر می گفتید جامعه منتقدین در سینما شاید مطلب خودم رو پاک می کردم. من نظر شمارو توهین آمیز نمی دونم، چون مشخصه که شما از بازی سال نشدن آچارتد خوشحالید و این مطلب ثابت کرده که خوشحالی شما بیهوده ست. ازین جهت رو میارید به توهین کردن و عصبی هستید. قابل درکه!
    شهید اوینی خنده داره؟؟ نظریات ایشون در مورد هنر با بزرگان فلسفه برابری میکنه. کمی مطالعه کنید لطفاً .
    البته شما کاملاً حق دارین بخندید، چون خنده برهر درد بی درمان دواست جناب صالحی.

    • خوب این نظر شما ثابت کردید که هیچگونه درکی از مطلب نگاشته شده توسط بنده ندارید و گویا درکی هم از طنز ندارید، آقای صالحی، نظر شخصی و نوشتن تفکرات، یکی از مهمترین بخش های مقاله نویسی هست، ما مقاله علمی پژوهشی تحویل نمیدیم که برای تک تک گویه ها و گذاره ها منبع ارائه بدیم. دقت کنید لطفاً.
      بازی سال به میل من باشه یا نه، هیچ سودی برای بنده نداره، ضررش اینجاست که شما، به عنوان فعال در حوزه بازی های رایانه ای، ارتباط هنر و بازی های رایانه ای رو درک نمی‌کنید و این فاجعه ست.
      موفق باشید.

      • خودتون پاسخ خودتون رو دادید:
        “چیزی که در بازی مد نظر منتقدان هستش سیستم گیم‌پلی،شخصیت‌پردازی،گرافیک ،روایت و در آخر داستان هست”
        داستان بخشی جدا نشدنی از بازیه، ضمن اینکه، شما گویا فراموش کردید که شخصیت پردازی بخشی از داستانه، فراموش کردید که گرافیک بازی ها در مقوله هنر گنجانده میشه، و در آخر هم که اشاره می کنید داستان اهمیت پیدا می کنه، پس تنها بخشی که منتقد ها مد نظرشون هست و در هنر گنجانده نمیشه گیم پلی هست؟
        به این ترتیب آقای صالحی، شما چطور به خودتون اجازه می دید که ربط هنر و بازی های رایانه ای رو انکار کنید؟ به علت یک بخش؟
        بهتره شما یک بار دیگر مقاله بنده رو مطالعه کنید،چرا که فکت به اندازه کافی در مقاله هست. در مباحثی مثل هنر که در علم گنجانده نمی شوند، آقای صالحی، نظر متفکران بزرگ فکت اثبات شدنی تلقی میشه، چرا که ما نمی تونیم مفاهیم رو در آزمایشگاه اندازه گیری کنیم.

      • INSIDE 1990 گفت:

        عجب مطلب فوق العاده ای بود آقای عبداللهی پور… :deadrose:
        ما بازی میکنیم که واسه دقایقی از مشغله ها و انسان ها دوری کنیم و با بازی ها آنلاین دوباره ما وارد همون انسان ها میشیم و دوباره با هم رقابت میکنیم من خودم از بازی های آنلاین متنفرم و اینکه یه بازی تمام آنلاین بهترین بازی سال بشه خودش یه توهین بزرگ به بخش موسیقی و داستان و لول دیزاین و گرافیک و …. هست بهترین بازی سال قبل کجا(ویچر) بهترین بازی امسال کجا!!

      • sinaaragon گفت:

        آقای میثم عبداللهی پور واقعا مقاله توهین آمیزی به بلیزارد و طرفداراش بود.(نظاره کنید؛ بهترین بازی سال را …)با همین یه جمله ثابت کردید هیچ شناختی از بلیزارد و عناوینش ندارید.اورواچ تنها یه شوتر معمولی نیست،*اورواچ شوتر شاهکاری هست که به دست استدیو شاهکار سازی ساخته شده *همین جمله کافی تا اورواچ رو از سایر شوتر ها متمایز کنه..شما تا حالا عناوین قبلی بلیزارد رو بازی کردید؟wow بازی کردید؟دیابلو چی بازی کردید؟استار کرافت؟hearthstone بازی کردید؟این بازی هایی که گفتم هر کدوم بهترین تو سبک خودشون هستن می دونید چرا؟چون بلیزارد ساختشون..مطمعنم اگه Doom یاInside هم گوتی می شدن شما یه همچین مقاله ای می نوشتید و نقطه ضعف های اون‌ ها رو هم هدف قرار می دادید و گوتی شدنشون رو لایق نمی دونستید چون مشکل شما نداشتن بخش داستانی اورواچ نیست مشکل شما گوتی نشدن بازی مورد علاقتون‌ هست…قرار نیست که هر سال بازی های داستان محور گوتی بشن.خب پس اگه این طوری هست که تمام سازنده ها فقط باید رو داستان کار کنن و یه بخش آنلاین مضخرف هم همراه با داستان تحویل بدن پس این وسط تکلیف بازی های تمام آنلاین چیه؟یعنی یه بازی ای که آنلاینش شاهکار باشه و تمام استاندار های جهانی رو رعایت کرده باشه و از هر نظر فنی و نوآوری عالی عمل کنه حق گوتی شدن‌ نداره؟تمام دنیا شاهد گوتی شدن‌اورواچ بودن‌ و هیچ کسی هیج گله و اعتراضی نداشت چون اورواچ به حقش رسید.

        • بازی مورد علاقه من صرفاً آنچارتد نیست که از بهترین شدنش ناراحت بشم یا خوشحال. با نگاه دقیق آنچارتد هم می‌تونست بهترین بازی سال نشه… و عنوان اینساید این جایزه رو کسب کنه (بله اگه دووم بهترین بازی سال می شد من چنین مقاله ای می‌نوشتم)
          من با بازی های تمام انلاین مشکلی ندارم، من معتقدم با بها دادن به این بازی ها، بازی های داستان محور به مرور محو خواهند شد. من معتقدم قشر منقد که باید تمامی بخش های یک هنر/صنعت رو مدنظر قرار بده، نباید به تجاری شدن دامن بزنه…
          اگرنه ارزش های این بازی بی نظیر هیچ وقت زیر سوال نمیره، چه با یک مقاله از من، چه از بزرگ تر ها. بحث اساسی این هست که آیا یک بازی صرفاً آنلاین باید بازی سال باشد؟ یا بازی هایی که تمامی بخش ها رو پوشش داده اند.
          در هر حال، اگر احساس می‌کنید که به عناوین بلیزارد و طرفدارانشون توهین کردم، باید بگم پس در ابتدا به خودم توهین کردم، ولی با این حال من از شما عذرخواهی می‌کنم. قصد من کوبیدن یک بازی یا سازندگانش نیست. قصد من کوبیدن توجه بی حد ما به نظراتِ منتقد ها و نمره هاست.
          خیلی متشکرم که مطالعه کردید و نظرتون رو درمیون گذاشتید.

  • Ali Nietzsche گفت:

    جناب صالحی باید بگم برای شما و امثالتون باید تاسف خورد که به دلیل تعصب بیش از حدتون چشم از حقیقت بستین – تازه خود ستیزی شما بماند سر جاش- همونطوریکه میثم جان هم گفتن بهتره در مورد شهید اوینی مطالعه داشته باشین بد نیست…
    بعد من ۴ ساله تو گیمفام و تک تک مقالات آقای بابایی رو خوندم میشه اون متن شونو که نوشتن متا مهمه برای ما بیارین، آخه قضیه جالب شد 🙂

  • Fery_Lj گفت:

    شما یچیزی رو کم گفتید…
    هنر سلیقه ای هست شاید واقعا اورواچ حقش بوده و گوتی شده .
    به شخصه کلی ادم دیدم که وقتی اور واچ گوتی شد گفتن حقش بوده .
    شاید واقعا انچارتد حقش نبوده که گوتی بشه .

    • بله سلیقه بسیار اهمیت داره، ببنید مشکل اینجاست که تصور میشه من از گوتی شدن آورواچ ناراحتم. خیر! حیرت زده ام!
      هر بازی ای که گوتی بشه تفاوتی به حال من نداره، تفاوتش برمیگرده به مخاطب ها و بازی هایی که در آینده عرضه می شن. این گوتی شدن بازی های تمام انلاین و فقط سرگرمی طلب رو تایید میکنه. خوب و بدیش به سلیقه ربط داره. اما قشر عظیمی از گیمرها هنوز هم به دنبال بخش داستانی (منظور تک نفره ست) عالی هستند.

      • INSIDE 1990 گفت:

        آقای عبداللهی پور کسایی که منظور شما رو نفهمیدن هر چقدرم توضیح بدین بازم نمیفهمن کسایی که از گوتی شدن اورواچ حمایت میکنن و شما رو فن آنچارتد خطاب میکنن معلومه سطح فکریشون در چه حده جالبه خیلی هاشون معتقدن کسی که بخش آنلاین نزنه پرو گیمر نیست هنوز مفهموم پرو گیمر رو هم نفهمیدن

      • ezio1503 گفت:

        آقای عبداللهی پور عزیز بازی های آینده از گوتی تاثیر نمیگیرن بلکه از میزان فروش بازی های دیگه تاثیر میگیرن وصد البته اقتضای زمانی جامعه،یا بهتره بگم مصرف کننده ها.نمونش تبو تاب بازی های زامبی محور تو چند سال اخیر هست، آیا از بازی سالل خاصی الهام میگیرن،نه،دلیلش واضحه ،علاقه کاربرا.هر سبکی دلار بیشتر توش باشه بازی سازا میرن تو اون سبک بازی میسازن.این قانون ساده که اینقدر آسمون ریسمون بافتن نداره.

        • مشکل بنده با همین قانون ساده شماست، منتقد ها به عنوان محوریت اصلی تصمیم گیری در این صنعت، می تونند باعث فروش بیشتر و یا کمتر یک بازی بشوند. مخاطب ها که الکی بازی انتخاب نمی کنند، به نمرات و امتیاز بازی ها توجه دارند. شاهد این هستیم که بازی ها با متای بالا فروش خوبی دارند. بنابراین منتقد ها قطعاً از این جهت تعیی نکننده استاندار ها هستند، چه در زمینه کیفیت و چه در زمینه فروش.

          • ezio1503 گفت:

            من همونطور که گفتم بازیسازها باتوجه به علایق گیمر ها بازی میسازن اگه گیمر ها واقعا به یک سبک بازی علاقه دارن و اونو بیشتر میخرن پس منو شما کی باشیم که بگیم این کار اشتباهه یا چرا فلان بازی باهاش مناسب برخورد نشده یا چرا مورد توجه خریدارن قرار نگرفته ؟ مگه نه اینکه گیم برای سرگرمیه؟اگه متا واقعا درفروش تاثیر گذاره پس چرا فروش ندای وظیفه با متای بسیار معمولی یا حتی پایین (برای خود ps4) از بلادبورن با متای عالی بیشتره؟ آیا واقعا این منتقدا هستن که دارن به سلیقه گیمرا توهین میکنن یا خود شما؟ وقتی تعداد پلیرهای آتچارتدبه گرد پای اورواچ نمیرسه ،یعنی چی؟ گاهی اوقات وقتی واقعا ببطرفانه به قضیه نگاه کنیم متوجه میشیم که باید انگشت اتهامو به طرف خودمون ببریم ،این کار سخته ولی باید حقیقت وتغییر رو قبول کرد.قبلا هم گفتم،گیم گیمه آنلاین و آفلاین نداره این که استانداردهای کشور ما اجازه آنلاین بازی کردنو نمیده مشکل از بازیه؟ قطعا نه روحی که قابلیت آنلاین بازی کردن به بازیها داده رو واقعا نمیشه انکار کرد ،یه چیزیو که شاید خیلی از ماها وقتی gta2 رو با اون گرافیک پایین بازی میکردیم تو ذهنمون بود و میگفتیم «ینی میشه با دوستام توی یه شهر ازادانه بگردم وهر کا ی خواستیم بکنیم».نمیدونم چرا حالا که این ارزو برآورده شده وهمه هم راضین باید ساز مخالف بزنیم،واقعا چرا؟

  • Luckyluck گفت:

    بستگی داره که در هر جای دنیا چه چیزی رو ارزش و معیار اصلی قرار بدن…
    مثلا در زمان عصر یخبندان کسی به هیکل فیتنس نمیگفت عالی بر عکس کسی که چربی بیشتری داشته زنده مونده و ماها الان بچه های همون شخص هستیم یا یه زمانی تو روم باستان توهین به خدایان مجازاتش مرگ بود ولی بعده ها توهین به کلیسا…پاپ و یا مقدسات مسیحی…
    در کل باید در نظر بگیریم که چرا بازی های ویدیویی رو انجام میدیم و هدف گذاری خاص خودمون رو داشته باشیم…!
    اگه از یه پی سی گیمر با سیستم قدرتمند بپرسی میگه جلوه های بصری…اگه از یه فن سونی بپرسی میگه ما شاهکارهای انحصاری داریم و غیره اما به نظر من گیمینگ یعنی(اون حسی که کارهای دیگه بهت نمیده و وارد شدن به دنیایی که اون بازی برات تدارک دیده و لذت بردن از تمام عناصر بازی)…
    و در آخر هم بگم که به شخصه برام پلتفرم…بازی و یا استودیویه خاص و یا نمره متا و نظر دیگران در مورد هیچ بازی رو به طور صد در صد قبول ندارم و ردشون هم نمیکنم…
    فقط لذت بازی کردن برام مهمه والسلام حالا هر بازی از هر پلتفرمی که میخاد باشه هر چند با بازی های داستان محور و کمپین بیشتر حال میکنم مخصوصا با بازی های پلی استیشن…!
    مقاله هم بسیار عالی بود.

  • hamid karami گفت:

    اقای عبداللهی پور مقاله زیبایی بود خسته نباشید :yes:
    کاربر تازه واردم هستم

  • با تک تک کلمات تون موافقم جناب عبداللهی :yes: :yes: :yes: دقیقا مقاله ی شما حرف دل منه.من از این میترسم که دیگه بخش داستانی با این وضع خود به خود از دنیای گیم محو بشه.ممنون بابت مقاله.گوتی شدن اورواچ پیامدهای بسیار منفی ای برای دنیای گیم داشت.با این وضع فک نکنم گوتی شدن بازیهایی مثل کلش رویال و پوکمون گو و … عجیب باشه 😐

  • MS GAMER گفت:

    مقاله بسیار زیبا جامع و کاملی بود و میشه گفت حرف دل خیلی از گیمرهایه قدیمی از صمیم قلب ازتون تشکر میکنم آقایه عبداللهی پور عزیز

  • BIT-FACE گفت:

    مقاله بسیار عالی پر محتوا. :yes:

  • Aztec گفت:

    https://telegram.me/joinchat/CQ_YzUFMoSBXN5Wr0S5laQ سلام این یک گروه تلگرامى در مورد بازى نقش افرینى هست اگر مایل بودید تشریف بیاورید ( با اجازه از مدیریت محترم گیمفا)

  • mbox گفت:

    واقعا انچارتد ۴ هم گوتی امسال نبود خیلی تکراری بود
    من که به نظرم هم دارک سولز و هم اورواچ از انچارتد بهتر بودن و البته چندتا بازی دیگه هم امسال بودن که کلا حقشون خورده شد
    اما اینکه نقدا بیخود شده رو واقعا قبول دارم این روزا زیاد نمیشه به متا و نقدها اطمینان کرد

  • sh@yan25 گفت:

    دلست گاردین دهمین ۱۰۰ شم گرفت

  • _LoveGame_ گفت:

    مرسی میثم جان واقعا مقاله ی پر محتوا و واقع گرایانه ای بود از حق نگذریم سطح نظرات هم خیلی بالا بود و این نشون میده افراد بالغ و با سوادی هنوز تو سایت هستن و فعالیت میکنن و جز ۱۰ ۱۵ نفر که هدفشون هم مشخص نیستو فقط به قصد فن بازی و ایجاد جر و بحث به سایت میان هنوز هم گیمر های بزرگی هستن که تو عرصه گیم فعالیت دارن امیدوارم همیشه فضای سایت همینجوری بمونه و از نظرات این دوستان استفاده کنیم. یاحق

  • بعد از خوندن این مقاله به خودم و نقدام بیشتر امیدوار شدم :yes: 😐
    و امیدوارم گیمرها بیشتر قدر حضورم رو بدونن 😐

  • به نظر من اینکه بگیم یه بازی چون بخش داستانی نداره نباید گوتی بشه کاملا نژاد پرستیه!
    خب اگه بازی داستان نداره قسمت بهترین داستان سال رو نمیگیره و نمیتونه درش نامزد بشه به همین راحتی. همونطور که بازی هایی که بخش آنلاین ندارن نمیتونن بهترین بازی آنلاین بشن!
    ولی به نظرم هیچکس نمیتونه تایین کنه بخش آنلاین داشتن مهم تره یا داستان داشتن.
    مراسم tga هم یه فرصته واسه اینکه تمام بازی ها بتونن با هم رقابت داشته باشن و به اونچه که نتیجه زحمات و لیاقتشونه برسن هرچند خودم حق آنچارتد میدونستم گوتی شدن رو ولی کوبیدن اورواچ به خاطر چیزی که قرار نیست مورد سنجش قرار بگیره اصلا درست نیست همونطور که کوبیدن یه شبیه ساز به خاطر نداشتن بخش داستانی کامل درست نیست شبیه ساز نبودن بازی های شوتر هم نباید کوبیده بشه!!!!
    یعنی هربازی رو باید به نسبت معیار های خودش سنجید.

    • MS GAMER گفت:

      دوست عزیز صنعت گیم وقتی شروع به کار کرد تمام تمرکز بازیسازها روی بخش تکنفره بود و این یعنی بخش تکنفره مهم ترین بخش صنعت گیم هست و یه چیز دیگه یک بازی برای گوتی شدن باید در تمام بخش ها بی نقص یا حداقل کم نقص ظاهر شده باشه نه یک بازی که در خیلی از بخش ها هیچ حرفی برای گفتن نداشته اوورواتچ یک بازیه سرگرم کننده بود ولی ولی یک عنوان تمام و کمال نبود

    • Amin_nc گفت:

      قبلا گفتم وقتی میگی فلان بازی گوتیه ساله ینی بایدتوی تمام بخش هاعالی باشه چه برسه توبخش تک نفره یاهمون داستانی حالا اورواچ کاش این بخشوداشته باشه کلاانلاینه ینی چی اخه :pain:

      • خیر وقتی یه بازی قراره گوتی بشه یعنی تو تمام بخش هایی که مربوط به خود بازیه باید بهترین باشه و نسبت به سبک و سیاق خودش قضاوت بشه!
        یعنی باید مجموع تمام المان هاش بهترین باشه چه بسا یه بازی مثلا موسیقی نداشته باشه ولی مجموع المان های دیگش از یه بازی که موسیقی داره بهتر باشه.

        • Amin_nc گفت:

          شما ینی داری میگی بخش داستانی کلا پر ومهم نی وچون اورواچ به این بخش نپرداخته پس اشکالی نداره .اورواچ بایدبهترین بازی مولتی باشه نه بهترین بازی سال.برایه گیمرامهم ترین معیاربخش داستانیه خوبه

  • Sayata گفت:

    خیلی واضحه که اگه اورواچ انحصاری سونی بود و انچارتد مولتی پلتفرم بود الان همه از این انتخاب خوشحال بودن. صرفا به خاطر یک سری کل کل از این انتخاب ناراحتین. از نظر خیلی ها اورواچ شاهکار تمام و کماله. هیچ قانونی وجود نداره که بازی کامل بازی ایست که بخش داستانی داشته باشد. از نظر خود من انچارتد هم به اندازه اورواچ لایق این جایزه بود ولی دیگه انصاف نیست اینجوری یکطرفه قضاوت کردن. من عاشق تک تک بازی های ناتی داگم ولی اورواچ هم هیچی کم نداشت

    • MS GAMER گفت:

      دوست عزیز تا کسایی مثل شما نمیخوان اینو قبول کنن که یه بازیه آنلاین که تمام تمرکزش روی سرگرم کردن مخاطب هست نباید برنده مراسم میشد نمیشه کاری کرد شما بشینین و به فنا رفتن صنعت مورد علاقتون رو ببینید ببینید که در آینده همین چند بازیه شاهکار هم از بین میرن و همه بازی ها آنلاین میشن و اونموقع هست که تازه میفهمید با طرفداریه بیجا از این عناوین چه بلائی سر این صنعت آووردین

      • Sayata گفت:

        یعنی واقعا فکر کردین بازیساز ها نشستن هر سال نگاه میکنن ببینن چه بازی ای بهترین میشه که مثل همون بسازن؟ فکر کردین فرایند ساخت بازی به همین مسخره ایه؟ اقا اورواچ بهترین شد بریم بازی تمام انلاین بسازیم اره؟ خیر دوست عزیز. همونطور که وقتی سال های پیش بازی های داستان محور بهترین شدن باعث نشد همه بازی ها رو به داستان قوی بیارن برنده شدن اورواچ هم باعث نمیشه یهو همه داستان رو بذارن کنار. شماها وقتی بازی های بدون بخش انلاین گوتی میشدن کجا بودین واقعا؟ اونموقع ملاک بهترین شدن کامل بودن بازی توی همه بخش ها نبود؟ الان که یه بازی تمام انلاین برنده شده یهو همه بخش ها مهم شد؟ بازم میگم، کافی بود اورواچ انحصاری سونی میبود و انچارتد مولتی پلتفرم…اونوقت میدیدیم الان چجوری همه داشتن اشک شوق میریختن از این انتخاب

      • Sayata گفت:

        البته باز هم میگم من همونقدر که اورواچ رو دوست دارم انچارتد رو هم دوست دارم و فقط حرفم اینه که تموم این ناراحتیا دلیلشون اینه که انحصاری سونیییی برنده نشده…یه مشت تعصب بیجا

  • یه سوال برام پیش اومده چرا بازی های رایانه ای باید حتما دشمن داشته باشه

  • الان هم هنرمندان و موسیقی دانان و فیلم سازان بزرگی هستند که خیلی از ما ها نمی‌شناسیم خودمون باید پیگیرشون بشیم و خیلی از سبک های نویسندگی و موسیقی و هنر برامون ناشناخته است

    • Amin_nc گفت:

      پاریس هواش خوبه ؟مشددره برف میه

      • vergil2max گفت:

        تقریبا یک ساعت داشتم مقاله را میخوندم.واقعی طولانی بود.بازم اقا میثم مقدمتون طولانی بود که میتونست به طور خلاصه همشون را بگین.البته مقاله طوری بود که کلن مقدمه و در عین حال اصل ماجرا بود.در کل جز ابتدای مطالب بقیه مطلب عالی بود همونطور که ازتون انتظار داشتم.حرف دل منو و خیلی ها را زدید.
        با تشکر

        • vergil2max گفت:

          چرا نظرم پرید اینجا.دی.ویرایشم نداشت نامرد.دی
          در پایان نظر اولم بگم گور بابای متفقین 😀 بهترین بازی سال از نظر من در این مراسم پوشالی بازی فوق العاده انچارتد۴٫٫٫و از بین بازی های که تجربه کردم دارک سولز ۳ و دیس انرد ۲ بود.بعدشم تایتانفال ۲ و دووم و…

  • دستتون درد نکنه آقای نویسنده واقعا این موضوع امروزه خوره جامعه گیمینگه و تی جی ای ۲۰۱۶ نمکی بود بر زخم این جامعه ولی سونی سریعا با psx2016 جبران کرد و نا امیدی رو از این جامعه عزیز دور کرد.به امید روزی که به جای این آما گیمر های واقعی بر منصب گیمینگ بشینن و انتقاداشون درست باشه

  • saeed rahimi گفت:

    جناب عبدالهی خسته نباشید عالی بود عالی بود عالی بود همین،bloodborne,darksouls همیشه همجا حتی اگه حقشون پای مال بشه

  • peen گفت:

    خط به خط این مقاله حرف حسابه با تشکر از نویسنده محترم :yes:

  • Mohsen7_3_0 گفت:

    ممنون مقاله ی جالبی بود ولی با چند جاش موافق نیستم
    با توجه به اینکه دوستان نظرات خوب و جالبی نوشتن سعی میکنم جمع و جورتر حرفمو بزنم اگه بازم طولانی شد شرمنده
    سال ۲۰۱۳ زمانی که GTA برنده شد موافقان و مخالفان زیادی داشت. برنده شدن یه بازی دوباره جهان باز. که نمیشه از لذتش دست کشید اما انگار مراسم به تکرار افتاده بود. درواقع اگه منطقی فکر میکردیم میشد گفت GTA هر چقدر هم که بزرگ بود ولی برتری مطلقی نسبت به رقبا نداشت.
    اونسال تقریبا هیچکس نگفت چرا دوباره جهان باز؟ بعد از مدتی دیدیم که بازیهای زیادی به open world شدن رو آوردن در کمال تعجب! متال گیر هم به این سندروم دچار شد. چیزی که مشخصه یکسری از عناوین جهان باز شده(!) مثل هوم فرانت جدید تکلیفش با خودش مشخص نبود و شکست خورد و سازنده فکر میکرد جهان باز یعنی لذت بیشتر.
    حالا اگه مثلا بگیم ۲۰۱۶ قراره موج انلاین شدن رو به وجود بیاره بازم همونه. بازی ای که نتونه از پسش بربیاد شکست میخوره .فرقی نمیکنه اگه این از نظر شما موج هست پس قطع به یقین یکسری شکست خورده از الان داره

    با اینکه مثال زدم ولی با این تئوری خیلی موافق نیستم شاید برنده شدن اوورواچ موج انلاین شدن رو به وجود بیاره(که کاملا هم اینطور نیست کافیه نگاه کنید به بازیهایی که خیلی قبلتر از این حرفا در حال ساخته شدن هست مثل بازی جدید کلیف بلزنسکی یعنی LawBreakers یا Quake جدید که سالها قبل خودش صاحب این سبک و سیاق بود ولی مطمئنا با ورودش همه میگن اها ببینید اینم از همون مدل بازیاس) اما به هیچوجه به معنی از بین رفتن بخش داستانی نیست!! همونطوری که جهان باز شدن باعث از بین رفتن سبکهای دیگه نشد
    به چند دلیل:

    اول از همه وجود افرادی مثل کن لوین(بازی جدیدش در دست ساخت),کوجیما,دراکمن ,دوید کیج و …
    دوم وجود بازیسازان مستقل که به نوعی این نسل یجورایی به اونا مدیون بود! از لحاظ داستانی و…
    سوم اهمیت TGA به یک بازی مستقل در بخش بازی سال که دومی رو تکمیل میکنه
    چهارم که باز هم در همین TGA رخ داد انتخاب بهترین شوتر بود! به جز گرز و دووم تمامی نامزدها در این بخش زورشون بیشتر در بخش مولتی پلیر بود اما
    برنده دووم شد! نه به خاطر داستان قوی که به خاطر سینگل قوی! که از نظر منم لیاقتشو داشت این مورد جالب بود شاید یکی از دلایلی که اوورواچ نشد همین بود
    پنجم حضور پر رنگ استدیوهای بایوور سی دی پراجکت رد و استدویهای افرادی که بالا ذکر شد
    همچنین بازیهای اپیزودی که به داستان اهمیت میدن!بله telltalegames

    پس انقدر احساسی برخورد نکنیم اینو به دوستان میگم. اگه واقعا نگران گیم هستیم با گوتی شدن یه بازی یا گوتی نشدن یه بازی صنعت گیم نابود نمیشه اما اگه میخوایم فقط سلیقه رو مبنا قرار بدیم خب بحثش جداست و هیچوقت هم معنی حرفی که میزنیم رو متوجه نمیشیم
    صحبت بسیار بسیار زیاده ولی میدونم که از حوصله خارجه

    • بله درست می فرمایید، هرگز این برنده شدن به معنای از میان رفتن بخش داستانی نیست. اما ممکنه صدمات جبران ناپذیری وارد کنه، بنده هم هرگز نگفتم این موضوع (گوتی شدن یک اثر) باعث نابودی صنعت گیم میشه، بنده حرفم این هست که در رسانه ای مثل گیم، توجه بیش از حد به منتقد ها و بها دادن به جوایز سالانه، می تونه به خودمون به عنوان مخاطب صدمه بزنه. چرا که می تونه بر سلیقه ما و به دنبال اون بر بازار اثر گذار باشه. بازاری که قطعاً یکی از ملاک های ساخت بازی هست. متشکرم که مطالعه کردید.

  • a.r.t گفت:

    شما الان نگفتین مشکل اورواچ چیه اگه بحث نداشتن داستانه که تابلوی مونالیزا و مجسمه ونوس هم هیچ داستانی روایت نمیکنن اما هنر خالصن.
    اگه وابسته عناوین قدیمی هستین و دوست ندارین به تجربه عناوین انلاین بپردازین مشکل از خودتونه.
    الان من که موندم انچارتد چیش حکمت و معرفته طبق تعریفی که شهید آواینی از هنر دارن.دقیقا هدف انچارتد هم حروم کردن وقته مثل کلش او کلنز و صد البته پر کردن جیب سازنده هاش و لاغیر.

    • آورواچ مشکلی نداره، فقط با بازی سال شدنش، روندی شکل می گیره که چندان جالب نیست، روندی که مدتیه همه بهش اعتراض می کنند، اما هیچ کس جرأت اعتراض به منتقد رو نداره.
      اگر دقت کنید، من هیچ کجای مقاله نگفتم آنچارتد کامله، و برعکس اشاره کردم که منظورم از بازی کامل ساخته شده توسط ناتی داگ the last of us هست و نه آنچارتد.
      متشکرم که مطالعه کردید.

نقدِ نقد محض | نگاهی انتقادی، به منتقد محوری در بازی‌های رایانه‌ای - گیمفا