رستگاری در هزارتوی شادی | ۱۰ مرحله برتر در بازی های رایانه ای
خارپشت آبی رنگ قِل خوران به سوی حلقه های براق طلایی در حال حرکت بود. او در مسیرش با لوله کشی برخورد کرد که گویا با دست کاری لوله ها مانع از پیش رویه وی شده بود. خارپشت به کمک دوست نزدیکش که یک باندیکوت شرقی بود، موفق به شکست لوله کش و رد شدن از مانع ها شد. گویا لوله ها اولین مانعی بود که بر سر راه قهرمانان ما قرار گرفت، زیرا پس از مدتی طی کردن مسافت، خارپشت و باندیکوت به میمونی بزرگ رسیدند که گویا اصلاً اعصاب ندارد و بشکه های بزرگی را به سوی آنان پرتاپ می کرد. اتحاد مهم ترین عامل پیروزی در جوامع مختلف بوده است؛ پس این دو حیوان از لوله کش اهل دیار ایتالیا در جهت شکست دادن میمون، درخواست کمک کردند. سال ها گذشت و داستان های کودکانه جای خود را به مواردی جدی تر دادند. جوانی سیاه پوست تنها کاری که باید به درستی انجام می داد “پا زدن بر پدال دوچرخه اش” و “دنبال کردن قطار” بود. مامور ویژه خوش چهره بنا به دلایلی باید به تنهایی عازم سفر به دهکده ای دور افتاده می شد تا دختر گمشده مقامات والا را نجات دهد. شما را نمی دانم ولی قطعاً سلاخی کردن شیاطین در قعر جهنم آن هم با دو کلت کمری و شمشیری بلند، برای جوان زال چهره داستان ما لذت بخش است. در این میان قطعاً سخت است تا با یک متر و نیم قد در برابر هیولایی به عظمت کوه دماوند آن هم تنها با یک شمشیر قد علم کنید.
دختر جوان با ترس و اضطراب خاصی، در میان برگ های مُرده و خشک قدم بر می داشت. چکمه هایش با هر بار فرود آمدن بر روی زمین، صدای خش خش نگران کننده ای ایجاد می کردند. او در جنگلی تاریک قدم می زد و هیچ کدام از پنج دوست او که با هم به سفر آمده بودند، در حال حاظر در کنارش نبودند. زمانی که لاستیک ماشینشان پنچر شد، همگی تصمیم گرفته تا برای یافتن کمک از هم دیگر جدا شده و در جهات مختلف حرکت کنند. حال او تنها در میان یک جنگل ترسناک آن هم تنها با یک چراغ قوه نیمه جان به امید یافتن شخصی، در حرکت بود. تقریباً چهار ساعت یا بیشتر شده بود که دخترک راه می رفت و فضای جنگل نیز کم کم در حال سنگین شدن بود. دختر یواش یواش در حال نگران شدن بود و شروع به دویدن در میان درختان کرد. وزن کوله پشتی اش که با دویدن او تناقض داشت، باعث شد که او سریعاً خسته شده و به نفس نفس بیوفتد؛ بنابر این، از سرعت قدم هایش کاست. او لحظه ای ایستاده و به درون کوله پشتی اش سرک کشید. درون کوله پشتی او، یک بطری آب، یک نقشه، چاقوی جیبی و یک دوربین بود. درختان عظیم و تاریکی دست به دست هم داده بودند تا مغز دختر کم کم شروع به فریب دادن او کند و حس انزوا و پارانویا از عواملی بود که به مرور به مغز وی وارد شدند. مردی کت و شلوار پوش با قدی بلند آن هم در وسط جنگل؟ نه همچین چیزی نمی تواند واقعیت داشته باشد؛ قطعاً توهمی بیش نیست. دخترک که انرژی اش را بازیافته بود، در جهت دیگری شروع به دویدن کرد. پس از مدتی دویدن مثل اینکه بلاخره داشت به انتهای جنگل نزدیک می شد؛ پس چرا همچنان یک احساس عجیب و بیگانه به وی می گفت که تنها نیست؟ آیا تصاویری که پیش از این دیده بود چیزی فراتر از یک خطای دید ساده بودند؟ بلاخره پس از راهپیمایی طولانی، دختر موفق شد تا از میان درختان و جنگل خارج شود. او خود را در کنار یک فروشگاه میان راهی که کاملاً متروکه بوده و هیچ اثری از فردی در آن نبود، یافت. با اینکه به چیز بدرد بخوری دست نیافته بود، ولی می توانست مدتی را در این مکان استراحت کرده و سپس به دنبال کمک برود؛ شاید هم مقداری غذا یا وسیله مفیدی در این مکان باقی مانده باشد. دخترک با این افکار قدم به سمت در فروشگاه گذاشت، ولی با شنیدن صدای های عجیب و غریبی از پشت سرش، برگشت و آخرین چیزی که در زندگی اش مشاهده کرد، یک صورت سفید و بدون چهره بود که گویا تمام این مدت او را زیر نظر داشته اند.
استفاده از پدیده “مرحله” در بازی های رایانه ای به دوران کلاسیک بازی های آرکید بازمی گردد. زمانی که عنوان shoot ’em up شرکت نامکو (Namco) با نام Galaxian در سال ۱۹۷۹ میلادی منتشر شد، واژه مرحله، به شیوه های مختلفی شروع به رشد در صنعت بازی های رایانه ای کرد؛ به طور مثال عنوان آرکید Galaga از الفاظ سطح ۱، ۲ و… برای شرح مراحل بازی استفاده می کرد. عناوین نقش آفرینی کلاسیک نیز ید طول هایی در نام گذاری و شکل دهی به مراحل در بازی ها داشته اند. اگر بازی مذکور در یک جهان افسانه ای در جریان می بود، قطعاً مراحل با نام هایی مثل جهان و اگر هم سبک بازی نقش آفرینی Dungeon Crawler بود، مراحل با نام های سیاه چال ۱، ۲ و… شناخته می شدند. تعریف کلی مرحله در بازی ها بدین گونه است که بازیکن، بازی را از سطح ۱ (مرحله ۱) شروع کرده و به پیش روی در بازی ادامه می دهد و هر چه به مراحل بالا تری می رود، سطح دشواری بازی نیز بیش تر و بیش تر می شود. در نهایت نیز بازیکن که سختی های فراوانی را از سر گذرانده، به گنجی که در انتهای آخرین مرحله از بازی مخفی شده دست می یابد، البته پس از شکست دادن غول مرحله آخر. در بازی های خطی، سطح مراحل محدود به اندازه محیط بازی بوده و در طراحی های مراحل مختلف نیز هنر خاص طراح مراحل است که به کل بازی جانی تازه می دهد. مراحل ممکن است از سادگی بازی های سبک سکو بازی برخوردار بوده و تنها هدفشان رفتن از نقطه الف به نقطه ب باشد؛ یا اینکه پیچش های گیم پلی و داستانی مختلفی را بر سر بازیکن بخت برگشته بریزند تا مدت ها آن مراحل را به خاطر بسپارد.
پس از اینکه با گذر زمان بازی ها تخصصی تر و متنوع تر شدند، اصطلاحات گسترده تری هم در زمینه طراحی مراحل به وجود آمد تا در عین منحصر به فرد جلوه دادن بازی مذکور، تفاوت های میان مراحل در سبک های مختلف را نیز شفاف تر کند. در زیر نگاهی میاندازیم به الفاظی که مراحل در بازی ها به خود اختصاص داده اند:
- فصل (chapter): مراحلی که درست مانند باقی بازی طراحی شده اند، ولی خط داستانی خاصی را دنبال می کنند که فقط مخصوص همان مرحله بوده و در مراحل بعدی (فصل های بعدی) این خط داستانی تغییر میکند. مانند بازی Mafia II.
- منطقه (Area): مناطق تعریف کننده بخش هایی هستند که درون خود به معنای واقعی کلمه چندین و چند مرحله مختلف با مضمون همان منطقه را دارا می باشند و زمانی که از منطقه مذکور بیرون بیایید و وارد منطقه دیگری شوید، به دسته ای از مراحل جدید و خاص دیگری بر میخورید. مانند سری بازی های StarCraft.
- تخته (Board): مِتُدی کهنه و کلاسیک که بیشتر در عناوین منتشر شده در نسل های اول و دوم بازی های رایانه ای مورد استفاده قرار می گرفت و شامل پازل ها و معما های طبقه بندی شده است که بازیکن با حل کردن هر کدام از آن ها به تخته بعدی و معمای بعدی راه پیدا می کرد. مانند بازی HeroQuest.
- سیاه چال (Dungeon): سیاه چال یا جهان زیرین، از زیر مجموعه های منطقه می باشد و از خاطره انگیز ترین طبقه بندی های مراحل در بازی ها به شمار می رود. این سیستم بازیکن را در زیر زمین با محیط زیست بخصوص و جانواران و دشمنان بخصوص قرار می دهد و چالش هایی که مراحل سیاه چال برای بازیکنان ایجاد می کنند به مراتب سخت تر و کشنده تر از بازی کردن بر روی سطح زمین است. معما ها و گشت و گذار های زیر زمینی نیز از جالب ترین ویژگی های سیاه چال ها می باشند. این فرم از مرحله سازی اکثراً در بازی های نقش آفرینی و اکشن و ماجراجویی به کار می رود و زادگاه این سبک نیز از همین سبک ها سرچشمه می گیرد. مانند سری بازی های Dark Souls و عنوان Darkest Dungeon.
- قسمت (Episode): این مدل بازی ها به صورتی عرضه می شوند که تمامی بازی در اختیار بازیکن قرار نگیرد و به مانند یک سریال، بازیکنان باید پس از به اتمام رساندن یک قسمت، منتظر عرضه قسمت بعدی باشند و آن را به بازی خود اضافه کنند که سیاستی جالب توجه در صنعت بازی سازی به حساب می آید و تا به امروز که خوب عمل کرده است. مانند بازی The Walking Dead اثر استودیوی Telltale.
- نقشه (Map): لفظ نقشه برای توصیف مناطق درون بازی های چند نفره (مولتی پلیر) استفاده می شود که در آن ها، گیم پلی بازی به شدت بستگی به شیوه طراحی زمین دارد و درون یک بازی می تواند چندین و چند نقشه وجود داشته باشد تا بازیکن بتواند با دست بازی هر کدام را که علاقه داشت تجربه کند. این سبک بیشتر در بازی های تیراندازی اول شخص و استراتژیک مطرح است و چشمه ای از آن را می توان در نقش آفرین های چند نفره نیز مشاهده کرد. این مفهوم همچنین برای بازی های تک نفره نیز کاربرد دارد و برای توصیف جهان بازی به صورت کلی از لفظ نقشه استفاده می شود و برای گشت و گذار بهتر بازیکن درون یک نقشه، از یک نقشه کوچک (Mini-Map) در صفحه گیم پلی بازی استفاده می شود. عناوینی مانند سری WarCraft و Battlefield از این سبک مرحله سازی بهره می برند.
- ماموریت (Mission): اغلب برای توصیف یک مرحله هدف دار درون یک بازی از کلمه ماموریت استفاده می شود. در این نوع از مراحل، تنها رفتن از نقطه ای به نقطه دیگر برای جمع کردن چند مشت سکه ملاک نبوده و سناریویی به مانند یک فیلم جنایی برای بازیکن نوشته شده تا بر اساس آن بتواند به یک بانک دستبرد زده یا یه گروه خلافکاری شبیخون بزند. این واژه در اکثر مواقع با کلمه Quest در بازی های نقش آفرینی اشتباه گرفته می شود که نمونه کوچک تری از همین ماموریت ها بوده و فقط اهداف ساده را دنبال می کند. نمونه مهم این سبک از مرحله ها: سری بازی های Grand Theft Auto.
- راند (Round): معمولاً به طراحی مراحل در یک بازی خاص، راند می گویند که در آن چالشی برای بازیکنان ایجاد شده و با رد کردن آن به راند بعدی هدایت می شوند. این روند می تواند بی انتها باشد و قوانین آن چالش نیز به صورت ثابت باقی می مانند، هر چند که با پیش روی در بازی، درجه این چالش ها سخت تر می شود. این مدل مرحله سازی به طور معمول در بازی های مبارزه ای و ماشین سواری مشاهده می شود که می تواند هم به صورت تکی صورت گیرد و هم به صورت گروهی. این سیستم همچنین در بازی های معمایی و مینی گیم ها نیز دیده شده است. مانند سری بازی های Mortal Kombat.
- صحنه (Stage): بسیار شبیه به راند، فقط با این تفاوت که به محیط و نحوه اجرای گیم پلی نیز بستگی دارد و می تواند به صورت صحنه اول، صحنه دوم و… ادامه پیدا کند. مانند: اکثر بازی های سکو بازی (پلتفرمر، مانند سری Mario).
- مسیر (Track): محیط و خط مسیری که در اکثر مواقع برای بازی های مسابقه ای و ماشینی طراحی شده است. نمونه: سری بازی های Need For Speed.
- موج (Wave): مرحله ای که در آن قرار است تا دخل تعداد زیادی از دشمنان را بیاورید و معمولاً هم در یک محیط سر بسته به وقوع می پیوندد. نزدیک ترین مثال برای این مدل مرحله سازی، بخش زامبی در سری بازی های Call of Duty پس از نسخه World at War می باشد.
- جهان (World): مراحلی که در یک دنیای بخصوص رخ می دهند و فرمول های مربوط به محیط آن دنیا را به دوش می کشند. مثلاً در بازی Minecraft شما جهانی سرسبز و وسیع در اختیار دارید و در عنوانی دیگر، شما تنها درون جهانی پر از آب قدم می زنید و این از ویژگی های منحصر به فرد این گونه طراحی مراحل است.
- ناحیه (Zone): در بازی های نقش آفرینی چند نفره کاربرد بیشتری دارد و به مانند نقشه عمل می کند. اصطلاح حرکت از ناحیه ای به ناحیه دیگر بسیار در عناوینی مانند World of WarCraft کاربرد دارد.
حال که با مفهوم و ریشه مراحل در بازی های رایانه ای بیشتر آشنا شدیم، چطور است که سری بزنیم به عمق این پدیده و ببینیم که طراحان و مرحله سازان تا چه حد توانسته اند عناصر موسیقی، داستان و گرافیک را برداشته و با ترکیب آن ها با یک دیگر، یک مرحله شاهکار و کامل به بازیکنان تحویل دهند که به تنهایی بتواند جور کل بازی را به دوش بکشد.
این نکته را در نظر داشته باشید که تمامی انتخاب ها برای بهترین مراحل بازی های رایانه ای به طور کامل نظر شخصی نویسنده و سلیقه او را در خود دخل داده و قرار نگرفتن مرحله ای (یا در رتبه متفاوتی) دلیل بر بد بودن آن یا ضعیف بودنش نیست و شما می توانید مراحل مورد علاقه خود و رتبه بندی های شخصیتان را در بخش نظرات با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید. تعداد مراحل زیبا و محبوب بسیار زیاد بوده و انتخاب میان آن ها سخت؛ بنابر این برای خورده نشدن حق یک عنوان، از هر فرنچایز یک مرحله معرفی می شود.
۱۰- کلوسوس اول (First Colossus)
اولین مرحله از بازی Shadow of the Colossus
درباره بازی و مرحله: بازی Shadow of the Colossus عنوان مهمی در صنعت بازی های رایانه ای محسوب می شود. عنوانی که در سال ۲۰۰۵ برای کنسول پلی استیشن ۲ (PlayStation 2) عرضه شد و با خلاقیت و نوآوری بی نظیر و برقراری ارتباط میان تمام عناصر یک بازی اعم از گیم پلی، داستان و صدا، توانست یکی از بهترین عناوین کنسول مذکور را تحویل جامعه بازی بدهد. در این بازی شما قرار است تا به سرزمین های مختلفی سفر کرده و با هیولا های عظیمی که تحت عنوان کلوسوس شناخته می شوند، مبارزه کنید؛ جدا از بحث اینکه اندازه هر کدام از آن ها تقریباً صد ها برابر بزرگ تر از شماست. هر کلوسوسی که به آن برخورد می کنید، حکم یک مرحله را برای شما دارد که با گذشتن از آن می توانید مسیر خود را به سوی مرحله بعدی و کلوسوس بعدی باز کنید. اولین مرحله یا اولین کلوسوس بازی، شاید حماسی ترین و جذاب ترین مبارزه را در طول بازی در اختیارتان نگذارد، ولی از خیلی جهات مهم ترین مرحله بازی می باشد. پس از برخورد با هیولای عظیم الجثه در این مرحله، متوجه می شوید که پا به چه مسیر خطرناکی گذاشته اید و قرار نیست که به راحتی هم از آن رهایی یابید. در ضمن این نکته را هم هرگز نباید فراموش کنید که در این مسیر کاملاً تنها بوده و هیچ حامی و هم سفری جز اسب و شمشیر وفادار خود ندارید.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: والوس (Valus) نام مستعار اولین کلوسوسیت که با آن برخورد می کنید. وی در یک مسیر کوتاه مستقیم به سمت جنوب معبد عبادت قرار دارد. خانه این غول انسان نما در منطقه ای مسطح قرار دارد که تنها با بالا رفتن از یک درخت بلند مو، می توانید به آن دسترسی پیدا کنید. با نگه داشتن شمشیرتان در خارج از معبد، مسیری ایجاد می شود که شما را مستقیم به جنوب و صخره ای که در دید است، هدایت می کند. این صخره زمانی یک معبد بود و زمانی که شما شروع به بالا رفتن از آن برای داخل شدن به ورودی آن را کنید، میان پرده ای پخش می شود. این صحنه ها بازگو کننده موارد و اتفاقات اول بازی هستند و همچنین مسیر درست را در اختیارتان قرار می دهند. هنگامی که به سمت راستتان (غرب) حرکت کنید، تاک های انگوری را می بینید که بر روی دیوار در حال رشد کردن هستند؛ شما باید از آن ها بالا رفته و همچنین چند بار با پرش از شاخه به روی ها بپرید. پس از اینکه فهمیدید که چگونه از درخت شکسته که سد راحتان شده، عبور کنید، مسیرتان به سوی غول مرحله اول هموار می شود. مانور دادن برای اجتناب از حملات می توانند بسیار مفید باشند، مخصوصاً در درجه سختی بالا که یک ضربه سنگین می تواند فوراً شما را به کشتن دهد. شما همچنین می آموزید که چگونه از یک لبه به روی لبه دیگری در فاصله کم بپرید که برای فرار از ضربات دشمنان بسیار مفید است (توجه داشته باشید که تمامی این موارد را می توان جزئی از بخش آموزش نیز به حساب آورد که به زودی به کارتان می آیند، پس به خوبی آن ها را یاد بگیرید). پس از اینکه شما موفق شدید تا به مسیر کوچک بالای صخره دست یابید، کمی بیشتر به سمت جنوب حرکت کنید، سپس یک میان پرده پخش می شود و ناگهان درختان کوچک با قدم های سنگین والوس به لرزه در می آیند و مرحله با ورود غول عظیم الجثه به او خود نزدیک می شود.
چگونگی رد کردن مرحله: والوس با فاصله نسبتاً زیادی از شما، به سمت جنوب در حال حرکت است و در ابتدا متوجه حضورتان نشده است؛ البته در نهایت متوجه شما می شود. به هر حال، زمانی که به دیوار جنوبی رسید، و سپس به دور خود چرخید، به جلو رفته و توجه او را با سوت زدن به سمتش جلب کنید، یا اینکه با تیر و کمان به او شلیک کنید. بدانید که با باس هوشمندی روبرو هستید و در اولین فرصتی که گیرش بیاید، می تواند از تیر هایتان جا خالی داده و چماق به اندازه تنه درختش را بر سرتان فرود بیاورد. یک ضربه ساده با آن چماق در درجه سختی بالا، مساویست با مرگ سریع و در درجه عادی نیز چند بار ضربه ابتدا کم شدن خونتان و سپس مرگ را برایتان به ارمغان می آورد. پای چپ والوس به زره مجهز است، ولی پشت پای راستش کاملاً بی دفاع می باشد. اگر شمشیر خود را مجهز کنید، به شما نقاطی را نشان می دهد که دقیقاً نقطه ضعف های باس نبوده، ولی به شما کمک می کنند تا مسیرتان برای کشتن غول هموار شود. از پای مذکور بالا رفته و شروع به ضربه زدن به پا با شمشیر کنید. زمانی که به اندازه کافی ضربه بزنید، کلوسوس تلو تلو خوران پخش زمین می شود و این فرصت در اختیار شما قرار می گیرد تا از یکی از سکو هایی که در پشتش قرار دارد بالا بروید. از این موقعیت استفاده کنید تا نیرو و استقامت خود را باز یابید ولی مراقب باشید که به پایین پرت نشوید. دو سکوی کوچک تر بالای سکوی بزرگ قرار دارد؛ اگر در درجه سختی بالا بازی می کنید، باید از سکوی سمت راست بالا رفته تا به نقطه ضعف غول در بازویش برسید. در غیر این صورت می توانید به مسیر خود ادامه داده تا به قسمت فوقانی پشت و سر هیولا برسید. پس از نزدیک شدن به نقاط ضعف، علامت شمشیر شروع به درخشش می کند و در همین حوالی، کلوسوس با خشم شروع به جفتک پرانی کرده تا شما را از پشتش پایین بیاندازد، ولی همچنان وی را نگه دارید. اگر درجه استقامتتان کم است، بر روی قسمت فوقانی پشت هیولا ایستاده و استراحت کنید و سعی کنید تا تعادلتان را حفظ کنید. چند ضربه کارساز به پشت سر هیولا (نقطه ضعف او)، می تواند خیلی تمیز دخل اولین کلوسوس بازی را بیاورد. زمانی که جانور بر روی زمین می افتد، یک لایه تاریکی از زخم عمیقش بیرون زده و از سر تا پای کلوسوس را فرا می گیرد. چند پیچک سیاه نیز از همان مکان به سمت شما حمله ور می شوند. هر چقدر هم که سعی کنید نمی توانید از پس آن ها بر بیایید و در عرض چند ثانیه خود را دور شما می پیچند. پس از اینکه بیهوش شدید و دوباره در معبد به هوش آمدید، متوجه می شوید که این تازه آغازی برای مسیر طولانیتان بوده و هنوز راه زیادی در پیش است…
۹- گهواره (Cradle)
آخرین مرحله از بازی GoldenEye 007
درباره بازی و مرحله: عنوان GoldenEye 007 نام یک بازی رایانه ای می باشد که از روی فیلمی اکشن و محبوب با همین نام اقتباس شده است و همواره به عنوان یکی از بهترین بازی های رایانه ای تاریخ شناخته می شود. GoldenEye 007 بازی بسیار مهمی هم در سبک تیراندازی اول شخص به حساب می آید و آغاز کننده مسیر این دسته از بازی در کنسول ها می باشد و همچنین راه بازی های شوتر را از عناوین تخیلی مانند Doom جدا کرده و جلوه واقعی تری به این بازی ها داده است. بازی در نمایش قابلیت هایی مانند بخش تک نفره اتمسفریک، عناصر مخفی کاری و همینطور یک بخش چند نفره بی نظیر بسیار جلو تر از عناوین هم دوره خود بود. بازی بیش از ۸ میلیون نسخه فروش کرد و لقب یکی از پرفروش ترین عناوین Nintendo 64 را از آن خود کرد. مرحله ای که از این بازی شاهکار برای معرفی در نظر گرفتیم، آخرین مرحله بازی می باشد که ادامه و پایان دهنده وقایع بازی و همینطور فیلم بوده و Cradle نام دارد.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: Cradle آخرین ماموریت عادی بازی می باشد. شما کد تقلب Cougar Magnum را بعد از تکمیل این مرحله به دست می آورید و می توانید کد تقلب Gold PP7 را نیز با کامل کردن این مرحله روی درجه سختی Agent آن هم در ۲ دقیقه و ۱۵ ثانیه یا کمتر، به دست آورید. تمام شخصیت های بازی (از جمله چند تایی که در بازی استفاده نشده اند) و شخصیت های مهمان، پس از اینکه تیتراژ نهایی را مشاهده کردید، برای بخش چند نفره قابل دسترسند. پس از اینکه Cradle را برای اولین بار به اتمام رساندید، می توانید آن را در هر سه درجه سختی برای بار های دیگر تجربه کنید، بدون نیاز به تجربه مراحل دیگر بر روی هر سه درجه سختی. عواملی که باید در این مرحله انجام دهید به دو بخش تقسیم می شوند: ۱٫ نابود کردن دستگاه کنترل، ۲٫ مبارزه نهایی با Trevelyan.
چگونگی رد کردن مرحله: شما بر روی یکی از سه دکلی که ساختار گهواره را تشکیل می دهند مرحله را شروع می کنید. به چپ رفته و دور این برج بچرخید تا جلیقه ضد گلوله را به تن کنید. مسیر را ادامه دهید ولی مراقب باید زیرا یکی از نگهبانان Trevelyan از دور نزدیک می شود و دیدن او از میان مه کمی دشوار است. زمانی که دید واضح پیدا کردید، به او شلیک کرده و اسلحه اش را بردارید. پس از اینکه هر نگهبانی را که در راهرو دیدید کشتید، از پله ها بالا رفته تا به اتاق مرکزی گهواره برسید. به دستگاه شلیک کرده و ماموریت اول را به پایان برسانید. پس از خروج از در، می توانید Trevelyan را ببینید که در حال فرار است؛ به سر وی شلیک کرده و او فرار می کند. به سرعت پایین رفته و دوباره او را می بینید که مشغول بالا رفتن است، باری دیگر به او شلیک کنید تا ضعیف و ضعیف تر شود. پس از اینکه با تعقیب وی به نقطه نهایی رسیدید، ولی فریاد می زند که: “تمومش کن جیمز” و موسیقی متن تغییر می کند. برای کشتن وی دو راه پیش رویتان است، یکی اینکه به وی شلیک کرده یا اینکه او را از روی سکو به پایین پرتاب کنید. صحنه پایانی با توجه به انتخاب شما متغیر است.
۸- روستا (The Village)
اولین مرحله از بازی Resident Evil 4
درباره بازی و مرحله: پس از اینکه بازی Biohazard 4 در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، راه و رسم بازی های سبک ترس و بقا، یک بار برای همیشه در تاریخ بازی های رایانه ای از نو نوشته شد. شاهکاری در سری Resident Evil که همواره به عنوان یکی از بهترین بازی های تاریخ نیز از آن یاد می شود. در بازی ما داستان افسر پلیسی به نام Leon S. Kennedy را دنبال می کنیم که به ماموریتی جهت یافتن دختر ربوده شده رئیس جمهور فرستاده شده؛ آن هم در روستایی بی نام و عجیب و غریب. مرحله ابتدایی بازی از بهترین و ترسناک ترین مراحلی است که تا به حال یک بازی ترسناک توانسته درون خود پرورش دهد. کافیست به این ۱۰ دقیقه کابوس قدم گذاشته تا بفهمید که با یک بازی معمولی روبرو نیستید.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: مرحله دقیقاً پس از نمایش اولین میان پرده سینماتیک بازی آغاز می شود. پس از اینکه Leon از ماشین دو افسر پلیس پیاده شده و به تنهایی درون روستای عجیب و غریب و ساکت قدم می گذارد، ما می توانیم حدس بزنیم که اتفاقات خوبی قرار نیست در آینده رخ دهند. Leon وارد خانه ای به ظاهر متروکه می شود و با پیر مردی ترسناک روبرو می شود که ظاهر و رفتاری دوستانه ندارد. طی درگیری که بین Leon و پیرمرد رخ می دهد، Leon وی را کشته و متوجه اتفاقات عجیبی که در روستا در حال رخ دادن است می شود. روستاییان به مانند زامبی ها دیوانه وارد در حال حمله به خانه جهت کشتن Leon هستند و وی باید سریعاً راهی برای نجات پیدا کند. در ادامه اتفاقات مختلفی رخ می دهد که Leon را بیش از پیش نسبت به وقایع این روستای مرموز و بی نام آگاه می کند.
هر چه سریع تر باید خود را از خانه خارج کنید و این کار توسط پریدن از پنجره میسر می شود. پس از آن باید راه خود را از میان روستاییان دیوانه باز کرده و نگذارید تا دستشان به شما برسد. پس از اینه از خانه دور شدید، به سمت مرکز روستا بروید و سعی کنید سریعاً از دروازه ها رد شوید، پیش از اینکه دست مرد مرموز اره برقی به دست به شما برسد و تا می توانید از مبارزه دوری کنید، مخصوصاً زمانی که مهمات کمی در اختیار دارید و تعداد دشمنان هم زیاد است. با پیش روی در این مرحله به باس مخصوص هم که Del Lago نام دارد بر می خورید و باید از شر او هم خلاص شوید.
۷- قلعه سِن (Sen’s Fortress)
ناحیه ای در بازی Dark Souls
درباره بازی و مرحله: شاید نزدیک ترین نمونه ای که بتوان برای عنوان Dark Souls محصول ۲۰۱۱ مثال زد، نسخه های بعدی همین سری به علاوه جد بزرگش Demon’s Souls باشد و دیگر هیچ! بازی مذکور از خاص ترین، پیچیده ترین (داستانی و گیم پلی) و سخت ترین عناوینیست که تا به حال مهمان صنعتمان بوده اند. بازی دارای اتمسفری سنگین به همراه موجودات و باس های دشوار می باشد و فقط طرفداران پر و پا قرص و همچنین بازیکنان هاردکور می توانند به خود این اجازه را بدهند که پا به این جهان تاریک بگذارند. مرحله (در واقع بخش یا منطقه) ای که برایتان از بازی آماده کردیم، Sen’s Fortress نام دارد و قلعه ای تاریک، پر از نگهبانان و هیولا های خزنده، تخته سنگ های پرتاب شونده، تله های مختلف (مانند تبر های متحرک و تیر های مخفی درون دیوار) می باشد.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: پیش از این درون بازی می بایست نگران باس های عظیم الجثه، دشمنان وحشی و بی رحم و تله های متعدد می بودید؛ خود تبریک می گوییم زیرا در این مرحله شما همه این ها را در یک پکیج کامل در اختیار دارید! پس از رد شدن از ناحیه Blighttown می توانید وارد این قلعه شوید که در صورت رد شدن از آن راه شما را به سمت منطقه Anor Londo هموار می کند. پس از اینکه از تمامی موانع به سلامت عبور کردید، غول بزرگی تحت عنوان Iron Golem که باس این مرحله می باشد، انتظارتان را می کشد و باید با او دست و پنجه نرم کنید.
چگونگی رد کردن مرحله: به سمت در قلعه حرکت کنید. دو نگهبان را مشاهده می کنید که انتظارتان را می کشند؛ از شرشان خلاص شوید. سپس به درون قلعه پا گذاشته و با تله های متعدد رو برو شوید. به آرامی از تبر های متحرک عبور کرده و مراقت موجودات روی سکوی باریک باشید. سپس به بالا پیش بروید و فراموش نکنید که در Bonfire استراحت کرده تا بازی ذخیره شود. آخرین چالش این ناحیه نیز مبارزه با Iron Golem می باشد که با کمی صبر و تحمل و حملات استراتژیک می توانید از وی رد شده و راه خود را به سمت ناحیه بعدی هموار سازید.
۶- گرد و خاک ۲ (Dust ۲)
نقشه ای در عناوین Counter-Strike
درباره بازی و مرحله: زمانی که تصمیم به دستکاری یکی از بهترین بازی های تاریخ (Half-Life) بگیرید تا از آن یک عنوان تیراندازی چند نفره بسازید، باید به این نکته بیاندیشید که بازیتان قرار است تبدیل به یکی از بزرگترین پدیده های موجود در صنعت بازی شود. سری Counter-Strike دقیقاً همچین وضعی دارند. این مجموعه بازی از سال ۲۰۰۰ شروع به کار کرد و تا به همین لحظه که این مطلب را می نویسم، میلیون ها نفر در سراسر دنیا را مشغول خود کرده است. نقشه های متعدد و مبارزات گروهی، از این بازی یک عنوان مناسب برای مسابقات eSports نیز ساخته است. در این شماره می خواهیم نگاهی بیاندازیم به یکی از محبوب ترین و بیاد ماندنی ترین نقشه های بازی که در همه جا از جمله کشور خودمان، طرفداران خود را دارد. نقشه موفق و نام آشنای سری یعنی Dust ۲٫
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: Dust II (یا de_dust2) جد بزرگ نقشه دیگر این سری یعنی Dust می باشد. موقعیت نقشه در ناحیه ای در خاور میانه می باشد. ساخت دنباله ای برای نقشه ای که لقب “محبوب ترین نقشه در میان بازی های شوتر” را در اختیار دارد، برای تیم سازنده کار ساده ای نبود، آن هم با وجود این نظریه که نسخه دوم هیچ چیزی بهتر از نسخه اول نخواهد بود. با این حال سازندگان نقشه را کلید زدند و در ماه مارچ سال ۲۰۰۱ میلادی، نقشه پس از کلی نسخه آزمایشی، عرضه شد و بر خلاف پیش بینی سازندگان، حتی بیش تر از نسخه اول خود محبوب شد و لقت “محبوب ترین نقشه” را به راحتی به خود اختصاص داد. Dust 2 حتی در کشور خودمان هم محبوب ترین نقشه بین Counter بازان محسوب می شود و دخل گیم نت ها به واسطه این نقشه و این بازی است که همیشه پر می ماند!
چگونگی رد کردن مرحله: دو گروه بازی که شامل تروریست ها و نیرو های ضربت می شوند، در این نقشه وظایف مختلفی دارند. نیرو های ضربت باید جلوی تروریست ها را گرفته و مانع شوند تا آن ها بمب C4 را در ۲ ناحیه از نقشه کار بگذارند، یا اینکه پس از قرار گرفتن بمب، باید دست به کار شده و آن را خنثی کنند پیش از اینکه منفجر شود. تروریست ها هم همانطور که حدس زدید، وظیفه کاشتن بمب را در ۲ منطقه A یا B بر عهده دارند. غیر از اینکه Dust 2 نقشه ای مطرح جهت بمب گذاری و عملیات خنثی سازی به حساب می آید، نقشه ای برای حملات تیمی و استراتژیک وارانه می باشد که نقاط مختلفی برای سنگر گیری و مخفی شدن نیز دارد که بازیکنان قدیمی این نقشه به خوبی از آن ها آگاهند. پس از شروع بازی در این نقشه، با توجه به نقشی که انتخاب کردید (چه تروریست چه گروه ضربت) از نقطه خاصی در نقشه به همراه هم تیمی هایتان بازی را آغاز می کنید و دسترسی به اسلحه هایی را خواهید داشت که آن ها هم با توجه به تیمتان متغیر خواهند بود.
۵- نقل و انتقال (Locomotion)
۱۳مین فصل از بازی Uncharted 2: Among Thieves
درباره بازی و مرحله: عناوینی به مانند سری Uncharted در میان بازی ها بسیار معدودند. عنوانی که در کنار گرافیک خیره کننده و داستانی جذاب، گیم پلی شاهکاری را هم تحویل داده و با این حال همچنان مانند یک فیلم اکشن هالیوودی جلوه کند. دومین نسخه از این سری تحت عنوان Uncharted 2: Among Thieves حتی پا فرا تر از این ها گذاشته و نام خود را به عنوان یکی از مهم ترین بازی های نسل هفتم و از بهترین عناوین انحصاری کنسول پلی استیشن ۳ ثبت کرده است. به عنوان دنباله ای برای نسخه قبلی خود، Uncharted 2: Among Thieves کار خارق العاده ای در جهت خلق یک فضای مشابه به نسخه اول در عین حال بسیار پر جزئیات تر و کامل تر انجام داده است که در زمان خود، نفس بسیاری از بازیکنان و منتقدان را بند آورده بود و با کسب جوایز مهمی از جمله بهترین بازی سال، توانست رسالت این سری را به خوبی به سر انجام برساند. در پیچ و خم بازی شاید نتوان لحظه ای را از قلم انداخت و آن را بی نظیر خطاب نکرد؛ با این حال اکثراً این نکته را قبول داریم که اگر مرحله ای از بازی قرار باشد از میان باقی آن ها به عنوان گلچین و محبوبیت انتخاب شود، باید به سراغ مرحله Locomotion رفت. این قطار سواری که از کامل ترین مراحل خلق شده توسط استودیوی ناتی داگ (Naughty Dog) می باشد، تمام آن چیزی را که انتظارش را دارید (یا ندارید) درون خود جای داده است: اکشن سریع و نفس گیر، حس استرس و تا حدودی ترس و نمایی خیره کننده. اگر بخواهیم تمامی مراحلی که در تاریخ بازی های رایانه ای به قطار و قطار سواری مربوط می شوند در نظر بگیریم، به هیچ وجه نمی توان منکر این نکته شد که مرحله Locomotion بهترین مرحله میان آن ها است. به گفته آدام واری (Adam Vary) خبرنگار و منتقد فیلم، اکشن این مرحله پتانسیل آن را دارد تا از خیلی از فیلم های بلاک باستر هالیوودی نیز پیشی بگیرد و اگر این حرف را از زبان یک منتقد فیلم می شنویم، باید بدون شک آن را قبول کنیم.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: جف (Jeff) که فیلمبردار گروه است، تیر خورده و کلویی (Chloe) اصرار دارد تا او را به حال خود رها کنیم. نیتن و النا با این موضوع مخالفت می کنند و می گویند که تحت هیچ شرایطی جف را تنها نمی گذارند؛ کلویی نیز هیچ چاره ای جز همکاری ندارد. پس از سر رسیدن Lazarevic و گروهش در مرحله ۱۱هم، نیتن و سایر گروه دستگیر می شوند. کلویی برای اینکه خود را به عنوان یار Lazarevic نشان دهد و از مخمصه رهایی یابد، در یک اقدام غافلگیرانه، اسلحه خود را به روی نیتن و دوستانش می کشد. پس از رو در رویی Lazarevic و نیتن، وی از نیتن تقدیر می کند که جف را به حال خود رها نکرده و در کمال بی رحمی جف را به قتل می رساند و به دو تن از افرادش هم دستور می دهد تا نیتن و النا را بکشند. طی درگیری که بین سرباز Lazarevic و النا پیش می آید، نیتن و النا موفق به فرار شده و پس از درگیری های فراوان از جمله سر و کله زدن با تک تیرانداز ها، آر پی جی و سربازان مسلح، از مهلکه می گریزند. در مرحله ۱۲هم، نیتن و النا تصمیم می گیرند تا بازگشته و کلویی را نجات دهند و باید راه خود را از طریق ریل قطار هموار کنند. تمامی این وقایع ما را به مرحله اصلیمان یعنی مرحله ۱۳هم وصل می کند. پس از اینکه النا به نیتن کمک می کند تا درون قطار نفوذ کرده و کلویی را نجات دهد، نیتن بر روی قطاری پر از سربازان مسلح و همینطور هلی کوپتری عظیم، گیر می کند و در تلاش است تا خود را بر روی قطار در حال حرکت نگه داشته و هم زمان هم از خود دفاع کند؛ آن هم در حالی که قطار در حال نزدیک شدن به تونل است.
چگونگی رد کردن مرحله: به جلو رفتن ادامه دهید و مراقب تعدادی نگهبان مزاحم نیز باشید. می توانید آن ها را بدون ایجاد هیچ هیاهویی در سکوت بکشید. در واگن بعدی نگهبانان بیشتری به سمتتان حمله ور می شوند؛ می توانید آن ها را به راحتی با کاور گرفتن پشت جعبه ها از بین ببرید. پس از پاکسازی واگن، از پنجره قطار به مقصد سقف بالا بروید (از آنجایی که در واگن بعدی قفل است). به سرعت پشت جعبه ها پناه گرفته و مسیرتان را به سمت جلو و واگن بعدی ادامه دهید (دشمنان زیادی در مسیرتان سبز می شوند). هنگامی که در حال باز کردن مسیرتان به سمت جلو هستید، باید مراقب مانع هایی باشید که از بالا و دو طرف قطار ظاهر می شوند. در واگن بعدی از نردبان بالا بروید ولی بر روی سقف ننشینید تا زمانی که قطار از مانع ها عبور کرد. باز هم دشمنانی پیش رویتان سبز می شوند که باید نابودشان کنید و از واگنی که مخزن بر روی آن قرار دارد نیز عبور کنید. هر چقدر که جلو تر بروید، زمین بیشتر ریزش می کند و اینجاست که بدترین غافلگیری مرحله به سرغتان می آید. هلی کوپتری که تیرباری به آن وصل است، مستقیم به سمت موقعیت شما در حال پرواز است. برای رد شدن از این مصیبت باید از جعبه ها و گوشه های قطار کمک بگیرید تا بتوانید به مسیرتان ادامه دهید؛ هر دشمنی هم که در مسیر دیدید از پا در بیاورید. زمانی که به واگنی رسیدید که لبه های بلندی دارد (معمولاً از این واگن ها برای حمل زغال سنگ استفاده می شود) به سمت در دویده و آن را باز کنید. زمانی که در باز شود، ماموریت به پایان می رسد. در ادامه ماجرا، قطار از ریل خارج شده و ماجرای حماسی نیتن درک ادامه می یابد.
۴- شوک و ترس (Shock and Awe)
دهمین مرحله از بازی Call of Duty 4: Modern Warfare
درباره بازی و مرحله: به طور قطع سبک تیراندازی اول شخص از جنجالی ترین و محبوب ترین سبک ها در تاریخ بازی های رایانه ای می باشد. گاهی اوقات خودتان را در حالی می بینید که در حال شلیک به سوی شیاطین قرمز رنگ هستید و گاهی نیز با شلیک به دیوار ها، از مکانی به مکان دیگر می روید. یک پدیده دیگر نیز در میان این ها وجود دارد که همان شوتر نظامی و عادی می باشد. در شوتر نظامی از محبوب ترین و نام آشنا ترین بازی های صنعت به طور قطع سری Call of Duty مهم ترین مثال می باشد. در زمانی که زندگی می کنیم، این فرنچایز دچار فراز و نشیب های فراوانی شده و حال روز خوبی مانند دوران طلایی اش ندارد، ولی همچنان یک عنوان در این سری وجود دارد که طرفداران بتوانند با افتخار از آن یاد کرده و بگویند که صاحب یکی از بهترین شوتر های تاریخ هستند. Call of Duty 4: Modern Warfare در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و به گونه ای صنعت بازی ها را تکان داد که آثارش را امروزه هم شاهد هستیم. گرافیکی انقلابی در کنار سیستم گیم پلی جدید و داستانی جدی و قدرتمند از این بازی یک افسانه در میان هم قطارانش ساخته اند. مراحل بسیار سنگین و مهمی در بازی وجود دارد و انتخاب میان آن ها کار بسیار دشواری است، با این حال یک مرحله به شدت خاص در بازی وجود دارد که تصمیم داریم تا آن را به عنوان برترین مرحله در بازی به شما معرفی کنیم. Shock and Awe که جنجالی ترین و غافلگیر کننده ترین قسمت از کل بازی می باشد، دهمین قسمتیست که درون جنگاوری مدرنیزه با آن رو برو هستیم. شاید اگر مرحله No Russian نبود (مرحله ای شدیداً جنجالی از عنوان Call of Duty: Modern Warfare 2 که طی آن، باید به افراد بی گناه و غیر نظامی در فرودگاه شلیک کنید) می توانستیم لقت پر اهمیت ترین وقایع سری Call of Duty را به Shock and Awe بدهیم؛ با این حال بیایید ببینیم که این مرحله چه آشی برایمان پخته است!
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: گروهبان پاول جکسون (Sgt. Paul Jackson) و باقی گروهان ملی Vasquez به ناحیه ای حمله ور می شوند که باور دارند مکان استقرار خالد الاسد (Khaled Al-Asad) می باشد. جکسون با شلیک از یک نارنجک پرتاب کن به یک جنگنده دریایی، آتش پشتیبانی را فراهم می کند، در حالی که نیروی شماره ۱ رِکُن (Recon)، به پایتخت شهری که خیال می کنند الاسد در آن است حمله می کنند. پس از تخلیه بیش از نیمی از نیرو های هوایی دشمن، Vasquez و تیمش، گروهی را از بین بردند که به آن حمله کرده بودند. هلی کوپتر کبرا نیز پس از سوخت گیری و تسلیحات مجدد، بازگشت. پس از پاکسازی منطقه، نیرو های دریایی به دلیل تهدیدات هسته ای (کشف شده توسط تیم SEAL 6) شروع به استخراج از شهر کردند. هنگام ترک شهر، هلی کوپتر کبرا منهدم شده و تیم Vasquez توقف کردند تا خلبان را نجات دهند. پس از نجات وی رفتن به سوی آزادی، بمب هسته ای به دستور ولادمیر ماکارو (Vladimir Makarov) منفجر می شود (همانطور که در بازی Call of Duty: Modern Warfare 3 نشان داده شد). شدت انفجار باعث می شود که هلی کوپتر سقوط کرده و در نهایت باعث مرگ بازیکن شود؛ به همراه سی هزار سرباز از نیرو های ایالات متحده و نیرو های OpFor.
۵ سال پیش من سی هزار تا از افرادمو مثل چشم بهم زدن از دست دادم و دنیا هم با بی رحمی هر چه تمام تر تماشا کرد. فردا با هیچ کمبودی از داوطلبان یا میهن پرستان رو برو نخواهید شد، میدونم که درک می کنید.
_ستوان عمومی شپرد، Call of Duty: Modern Warfare 2
نمایش صحنه انفجار هسته ای در بازی که یادآور دوران تاریک و سیاه هیروشیما و ناکازاکی، طی جنگ جهانی دوم است، از جنجالی ترین صحنه های سری به شمار می رود. این صحنه به حدی تاثیر گذار بود که در لیست برترین انفجار های هسته ای در صنعت بازی ها (از دید وبسایت IGN) رتبه دوم را کسب کرده است. تلفیق این صحنه با احساسات انسانی در تضاد بوده و قطعاً دل ها را به درد می آورد. این سکانس و این مرحله به این راحتی ها قرار نیست از اذهان بازیکنان محو شوند. جادوی Infinity Ward به ما این موضوع را با تاکید زیاد می فهماند که هر چقدر هم که به چشم یک بازی رایانه ای به محصول آن ها نگاه کنیم، ولی پدیده کثیف جنگ چیزی واقعی بوده و نمی شود از دید یک بازی ساده به آن نگاه کرد. از دیگر دلایل محبوبیت و قدرتمند ظاهر شدن این مرحله (در کنار صحنه به یاد ماندنی انفجار هسته ای)، می توان به نکات دیگری مانند تیراندازی هوایی اشاره کرد. در اکثر بازی های سری Call of Duty، شما مبارزات فراوانی را بر روی زمین تجربه می کنید. کلیشه همیشگی بازی های تیراندازی اول شخص که باید دشمان را به گلوله بسته و برای بازیابی جان خود، گوشه ای سنگر بگیرید. البته در Shock and Awe نیز مقدار زیادی از این قضیه وجود دارد، ولی با این حال شامل یک قابلیت جدید می باشد که بعد ها به جزئی همیشگی در سری Call of Duty تبدیل شد. نشستن بر روی صندلی مسلسلچی یک هلی کوپتر. Shock and Awe پکیچی پر تنش است که به ما نبرد های فوق العاده زمینی و هوایی را در کنار پایان فراموش نشدنی اش هدیه می دهد که از آن می توان به عنوان یکی از بهترین و بیاد ماندنی ترین مراحل سری Call of Duty و تمام بازی های رایانه ای نام برد.
چگونگی رد کردن مرحله: اوایل این مرحله در حالی می گذرد که جکسون بر روی مسلسلی واقع در هلی کوپتر نشسته و مشغول شلیک به نیرو های دشمن است. پس از فرود آمدن هلی کوپتر بر روی ستون مخزن، به هر جنبنده ای که دیدید شلیک کنید. شما اطلاعاتی به دست خواهید آورد با این مذمون که تیمی دیگر در نطقه دیگری از شهر گیر افتاده اند. پیش از اینکه به آن جا بروید، تا جایی که می توانید دشمنان را از بین ببرید. مستقیم به ساختمان سمت چپ خود بروید و دشمنان را بکشید. شما به درون ساختمانی خواهید رفت که متحدان خود در آن به دام افتاده اند. به داخل بروید و از شر تروریست های اشغال گر طبقه همکف خلاص شوید. سپس به طبقه بالا بروید؛ این جا جاییست که تیم آمریکایی مخفی شده اند. اولین بخش از این ماموریت نجات به پایان رسیده است. حال باید به درون هلی کوپتر بروید. پشت یک کانتینر مخفی شده و دشمنان روی سقف های بلند را نابود کنید. پس از آن به تیراندازان پشت پنجره شلیک کرده و سریعاً به داخل رفته و دخل باقی دشمنان را بیاورید. پس از اینکه تمام مخالفان کشته شدند، به خارج از ساختمان رفته و تنها راه ممکن را دنبال کنید. پس از اینکه هلی کوپتر به زمین نشست، به داخل آن رفته و پشت مسلسل بنشینید. به محض اینکه درون هلی کوپتر بروید، تروریست ها هلی کوپتر دیگر را می زنند و شما مجبورید تا به کمک خلبان که زنده مانده بشتابید. قبل از فرود، تمامی دشمنان روی زمین را بکشید تا کارتان راحت تر شود. شما دقیقاً یک دقیقه و سی ثانیه زمان دارید تا خلبان را نجات داده و به هلی کوپتر برگردید؛ پس زیاد وقتتان را برای شلیک به دشمنان طلف نکنید. پس از عملیات نجات و بازگشت به هلی کوپتر، ماموریت با یک انفجار هسته ای به پایان می رسد؛ همینطور هم زندگی جکسون.
۳- آزمایشگاه کرم های شب تاب (The Fireflies Lab)
۱۱مین فصل از بازی The Last of Us
درباره بازی و مرحله: بازی های زیادی ساخته شدند؛ پول های زیادی به جیب خیلی ها رفت و خیلی ها نیز بنا به هر دلیلی توسط صنعت بازی ها، خوشحال و یا ناراحت شدند. با این وجود، هنوز کسی به درستی نفهمید که The Last of Us دقیقاً چه بلای عظیمی بر سر تک تک افرادی که در این صنعت دخیلند (اعم از بازی کنان و گرافیست ها و طراحان و…) آورد و دقیقاً چرا اینکار را کرد. بازی مذکور در سال ۲۰۱۳ توسط استودیوی نام آشنای ناتی داگ به عنوان آخرین پروژه عظیمشان پس از سه گانه موفق Uncharted در نسل هفتم، عرضه شد. عنوانی که از همه جناح ها (باز تکرار می کنم، اعم از بازی کنان و گرافیست ها و طراحان و…) بازخوردی بی نظیر دریافت کرد و تک تک فرمول های بکار رفته درونش ستایش شد. The Last of Us نمونه کاملی از تمام آنچه که یک بازیکن مدرن نیاز دارد را درون خود انباشته است؛ گرافیک فوق العاده، داستان سرایی بی همتا و گیم پلی سرگرم کننده. از آنجایی که بحث درباره داستان بازی در این فضا بی فایده به نظر می رسد، بنابر این یک راست به سراغ موضوع مورد بررسیمان یعنی گیم پلی آن می رویم. گیم پلی بازی مخلوطی از سبک اکشن و ماجرایی با عناصر سبک ترس و بقا می باشد و نتیجه کار چیزی شده که هر بازیکنی که به این سبک ها علاقه دارد باید تحت هر شرایطی آن را تجربه کند. عنوانی در این بازه زمانی می تواند در صنعت بازی ها بدرخشد که بتواند عناصر عالی گیم پلی اش را با داستان و گرافیک به گونه ای در بیامیزد تا همگی به کمک هم شتافته و هیچ سوراخ خالی ای در میان نماند، و افراد خلاق استودیو هم به خوبی از این موضوع آگاه بوده و می دانستند که The Last of Us قرار نیست یک بازی ساده باشد. حال که با افتخارات این عنوان مهم آشنا شدید (لازم به ذکر هم نبود، خودتان قبلاً می دانستید!) پس حتماً این مسئله را هم در نظر گرفته اید که همچین عنوانی باید چند مرحله درجه یک در آستینش مخفی کرده باشد، مگرنه؟ مرحله ای که برای معرفی به عنوان یکی از بهترین مراحل تاریخ از این بازی برایتان در نظر گرفتیم، در واقع مرحله آخر و حسن خطام بازی می باشد که تمامی احساساتی را که پیش تر در بازی از درونتان بیرون کشید را جمع کرده و همان مقدار را باری دیگر به شکل بسیار بیرحمانه از شما می گیرد. این مرحله و در کل، خود بازی نیازمند یک بررسی بسیار تخصصی داشته و نمی توان در چند جمله، همه چیز را بهم وصل کرد، پس در این شرایط به توضیحی مختصر قناعت می کنیم.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: پس از مدت ها کند و کاو و ماجرا های عجیب و غیر و منتظره، بلاخره جوئل و الی به The Fireflies می رسند. مارلین (Marlene) از جوئل می پرسد که چگونه موفق شدند به آنجا برسند که با این جواب رو برو می شود: به سختی! سپس جوئل از مارلین می خواهد که اجازه دهد الی را ببیند که با مخالفت وی مواجه می شود، گویا که الی در حال آماده شدن برای جراحی است. مارلی اشاره می کند که تومور هایی درون مغز الی جهش یافه اند و به گفته دکتران با مطالعه بر روی آن می توانند درمان و واکسنی برای ویروس قارچی بسازند. البته به دلیل اینکه این تومور تمام مغز الی را در بر گرفته، جدا کردن آن می تواند باعث مرگش شود و این چیزی نیست که جوئل را خشنود کند. جوئل که در سال گذشته ماجرا های زیادی را با الی پشت سر گذاشته و به او احساس نزدیکی می کند، با شکنجه دادن نگهبان، او را مجبور می کند تا مکان الی را به او گفته و سپس وی را می کشد. پس از اینکه الی را از بیمارستان دزدیده، جوئل در پارکینگ با مارلین برخورد می کند که سعی دارد تا وی را از تصمیمش منصرف کند. جوئل با این ایده به هیچ وجه موافق نبوده و نتیجه کار به کشته شدن مارلین ختم می شود. جوئل سپس الی را سوار ماشین کرده و به سمت شهر رانندگی می کند. در بین راه الی به هوش می آید و می پرسد که چه اتفاقی افتاد؛ جوئل پاسخ می دهد که The Fireflies نتوانستند چیزی از برای ساخت واکسن از الی بیرون بکشند و خود را به دروغ گفتن وا می دارد. با دور شدن ماشین در افق، مرحله نیز به آرامی پایان می گیرد.
چگونگی رد کردن مرحله: شکنجه نگهبان، کشتن چند دکتر و جراح بی گناه، کشتن دوستی قدیمی، از بین بردن تنها امید باقی مانده برای بشریت و در نهایت دروغ گفتن به باارزش ترین چیزی که برایتان باقی مانده است؛ فکر نکنم که راهنمای خاصی برای این مرحله نیاز داشته باشیم، مگرنه؟ بهتر است کمی سکوت کرده و فکر کنیم که The Last of Us دقیقاً چه بلایی سرمان آورد؟ در پایان نه نفرتی کارساز بود، نه حس انتقام جویی و نه ترس؛ تنها عشق بود که همه کار ها را بر عهده گرفت و دیگر هیچ.
۲- شبدر سه برگ (Three Leaf Clover)
۳۷مین ماموریت اصلی در بازی Grand Theft Auto IV
درباره بازی و مرحله: عنوان Grand Theft Auto IV در سال ۲۰۰۸ توسط کمپانی راک استار (Rockstar) منتشر شد و همواره از بهترین بازی های تاریخ صنعت بازی محصوب می شود. بازی در هر زمینه ای، اعم از گرافیک، داستان سرایی، و گیم پلی انقلابی منحصر به فرد ایجاد کرد و تقریباً هیچ رقیبی را در زمان خود، مشاهده نمی کرد. مراحل (ماموریت) های بازی نیز به مانند رسم و پیشینه این سری، همیشه جذاب و نفس گیر بوده اند. از آنجایی که تم و برتری اصلی سری Grand Theft Auto بر روی پدیده سرقت متمرکز بوده، پس در نتیجه اگر بخواهیم یک ماموریت را از میان صد ها ماموریت بازی، برترین در نظر بگیریم باید به سراغ یکی از همین سرقت های مسلحانه نیز برویم. با تمام احترامی که برای سرقت های این سری مخصوصاً بازی Grand Theft Auto V قائل هستیم، ولی این ماموریت بی نظیر بدون شک یک سر و گردن بالا تر از بقیه قرار دارد. بر خلاف باقی ماموریت های Grand Theft Auto IV که به عقیده خیلی ها، بسیار کند و بی هیجان تر از بازی های قبلی سری است، سه برگ شبدر چیزی فرا تر از یک بسته اکشن و یک سرقت ساده است؛ در پیچ و خم این مرحله ماموریتی خلق شده که می تواند به آن لقب شاهکار را نسبت داد و بهترین ماموریت در کل سری Grand Theft Auto نیز محسوب می شود.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: سه برگ شبدر ماموریتی است که توسط Patrick McReary به نیکو داده می شود. این ماموریت تنها بین ساعات ۶:۰۰ و ۱۹:۰۰ قابل اجراست. نیکو باید به خانه Maureen McReary جهت اجرای این ماموریت برود. پس از رسیدن، پاتریک را می بینیم که در حال صحبت با چند نفر، از جمله دو برادرش می باشد. آن ها بسیار علاقه دارند تا از نیکو در ماموریت جدیدشان که سرقت مسلحانه از یک بانک می باشد استفاده کنند (پاتریک پس از اتفاقات پیشین، به نیکو اعتماد زیادی دارد، اما برخی از دیگر اعضای گروه هنوز نیکو را قبول ندارند). یکی از برادران نیکو با تهدید های لفظی به نیکو می فهماند که به او اعتماد ندارد. با این حال زمانی که بحث ها پایان می گیرد، حظور شما در یک ماموریت خطرناک به همراه پاتریک و گروهش تایید می شود. اگر خودرویی در اختیار ندارید، به دنبال یک ماشین با ظرفیت ۴ سرنشین باشید. سپس دوستان خود را سوار کرده و به مقصدتان که بانک شهر لایبرتی سیتی واقع در جنوب خیابان Algonquin است حرکت کنید. در حین رانندگی، دوستانتان درون ماشین شروع به بحث درباره نقشه بزرگشان و چگونگی انجامیدنش، مواد منفجره ای که قرار است گاو صندوق را باز کند و موارد دیگری می کنند. خود بانک در محله چینی ها واقع در خیابان Calcium می باشد. زمانی که به بانک رسیدید، دم در وردودی آن ماشین را پارک کرده و نظاره گر میان پرده ای طولانی باشید.
چگونگی رد کردن مرحله: زمانی که نیکو و سایر اعضای گروه به درون بانک قدم می گذارند، متوجه حظور تعداد زیادی مشتری در صف انتظار بانک و تعدادی کارمند می شوند. با به کار گیری اسلحه های سنگین، همه را مجبور می کنید تا بر روی زمین دراز کشیده و از جایشان تکان نخورند. با تهدید کردن کارمندی، به او می فهمانید که در بانک را باز کرده تا بتوانید به گاو صندوق دسترسی پیدا کنید و بتوانید مواد منفجره را بر روی آن اعمال کنید. در همین حال، اعضای گروه از همدیگر جدا شده تا بتوانند بهتر حواسشان به همه باشد. از بخت بد، یکی از مشتری ها از وضعیت پیش آمده آنچنان راضی نبوده و در حالی که اسلحه ای با خود حمل می کند، از زمین برخواسته و به یکی از اعضای گروهتان شلیک می کند که در نهایت به کشته شدن خودش ختم می شود. این حادثه باعث خشمگین شدن همگی می شود (بیاد داشته باشید که در یک سرقت نباید از نام اعضای گروه استفاده شود پس نامی برده نمی شود).
در نهایت سر و کله پلیس ها هم به صحنه سرقت باز شده و باری دیگر کنترل نیکو را به دست می گیرید. پس از منفجر کردن گاو صندوق و جمع آوری پول ها، نیکو به محوطه بانک برمی گردد. پس از اینکه همگی از بانک خارج شدند، باید خود را برای یکی از جذاب ترین، نفس گیر ترین و طولانی ترین نبرد تیراندازی در کل سری Grand Theft Auto آماده کنید. برای توضیح دادن بهتر این بخش باید اینگونه پیش برویم: پلیس ها مثل مور و ملخ از همه جا سبز می شوند (شما به پنج درجه خلاقی می رسید)، نمی توانید سوار هیچ ماشینی شوید و باید به گونه دیگری از شر پلیس ها خلاص شوید. برای پیروزی در این نبرد باید از اسلحه های سنگین همچنین نارنجک، استفاده بهینه ای بکنید. با خالی کردن مسیرتان می توانید به آرامی پیش رفته و بدانید که در تمام مسیر باید به دوستانتان نزدیک باشید وگرنه ماموریت را خود به خود می بازید. پس از اینکه یک هلی کوپتر به مهمانی وارد می شود، دیگر به نظر می رسد که به آخر خط رسیده باشید، ولی به پیشنهاد پاتریک ورود به یک ایستگاه مترو را به مردن ترجیح می دهید. با تعدادی پلیس در ایستگاه برخورد خواهید داشته که مسئله بزرگی نیستند و به راحتی می توان از آن ها رد شد. زمانی که جلو تر می روید تعداد پلیس ها بیشتر شده و زمانی هم برای از دست دادن ندارید پس سعی کنید تا آن ها را نادیده گرفته و حرکت کنید. مقصد نهایی شما برفتن به خانه پاتریک می باشد و توانایی سرقت خودرو نیز باز می گردد. پس از سوار شدن، شما باید با ماشینتان پلیس ها را گم کنید و در نهایت به خانه پاتریک برسید. اگر در مسیرتان کار احمقانه ای انجام ندهید، به سرعت ستاره های تحت تعقیبتان کم شده و آخرین مانع بین شما و مقدار زیادی وجه نقد نیز برداشته می شود.
۱- جهان اول (World 1-1)
اولین مرحله از بازی Super Mario Bros
درباره بازی و مرحله: شاید خود سازندگان بازی Super Mario Bros هم نمی دانستند زمانی که بازی در سال ۱۹۸۵ عرضه شد، قرار بود تا به یکی از مهم ترین و بزرگ ترین سری بازی های تاریخ تبدیل شود. بازی چه در دوره خود و چه امروزه (پس از گذشت بیش از ۳۰ سال) از همه نظر فوق العاده به نظر می رسد؛ گرافیک، شخصیت ها و از همه مهم تر طراحی های خاطره انگیز مراحل. اولین و نقطه شروع بازی شاید مهم ترین و خاطره انگیز ترین بخش از بازی در بین تمامی بازیکنان جهان باشد. مرحله مذکور توسط Shigeru Miyamoto طراحی شد و فلسفه ساخت آن به این صورت بود که بازیکنان جدید بتوانند با سیستم کلی بازی آشنا شده و مراحل بعدی را راحت تر طی کنند. در واقع این سیاست قدیمی نینتندو در طی سومین نسل از بازی های رایانه ای بود که شامل حال بازی های دیگر این شرکت مانند Metroid و The Legend of Zelda نیز میشد. Miyamoto طی مصاحبه ای اعلام کرد که جهان ۱-۱، تمام آنچه که باید درباره دنیای ماریو بدانید را در اختیارتان قرار می دهد و همینطور شما را تا انتها درگیر خود می کند؛ گویا این موضوع آنقدر ها هم بیراه نبود.
توضیحات کلی درباره یافتن و وقایع مرحله: جهان ۱-۱ همه جوره نقش اولین را در سراسر بازی ایفا می کند؛ این مرحله اولین مرحله از اولین جهان بوده و همینطور صفحه اصلی بازی و در کنار آن صفحه منوی بازی را به هنگام بالا آمدن بازی نیز پوشش می دهد. تقریباً تمام چیز های ابتدایی بازی در این مرحله موجود می باشند؛ قارچ های جادویی، دشمنان اولیه مانند Goomba ها و Koopa Troopa ها، سکه ها و همینطور مرحله مخفی که در درون لوله ها پنهان شده و به بازیکن این اجازه را می دهد تا بیشتر مرحله اصلی را رد کند. گل های آتشین و چاله های مرگبار و در نهایت میله پرچم پایانی از دیگر عواملی هستند که در این مرحله برای اولین بار به نمایش در می آیند. خاطره انگیز بودن این مرحله به حدی بود که بار ها درون بازی های دیگری مانند Super Mario Advance 4: Super Mario Bros. 3 و New Super Mario Bros. Wii و… بازسازی شد و از آن تقدیر به عمل آمد. فلسفه طراحی مرحله ۱-۱ همواره به عنوان یک کارگاه آموزشی برای بسیاری از طراحان مراحلِ عناوین سکو بازی (پلتفرمر) توصیف می شود و حتی خود Miyamoto نیز از این مکانیک در جهت ساخت مراحل بازی های آینده اش مانند Super Mario 3D World استفاده کرد.
چگونگی رد کردن مرحله: البته طراحی این مرحله آنقدر ها هم که فکر می کنید معمولی و ساده نمی باشد و نبوغ خاصی پشت آن مخفی شده است. در ابتدای بازی ماریو را می بینیم که بر روی فضایی خالی از هر جنبنده ای ایستاده و صورتش به سمت راست قرار دارد. این موقعیت به بازیکنان اجازه می دهد که با کنترلر ور رفته و به دکمه ها عادت کنند. در آغاز مرحله ما نمی توانیم به سمت چپ حرکت کرده و تنها مسیرمان به سمت راست می باشد که این موضوع نمایش گر این است که تا آخر بازی نیز تنها راه پیش روی در بازی به سمت چپ می باشد. با حرکت به جلو ما با اولین دشمنمان روبرو می شویم که با توجه به ابرو های اخموی وی می شود به این قضیه پی برد. هیچ اسلحه و قابلیتی در دستان شخصیتمان وجود ندارد پس کاملاً قابل توجیح است که تنها راه شکست دادن این دشمن، پریدن بر روی سر وی می باشد. البته با پیش روی در بازی قابلیت هایی مانند شلیک توپ های آتشین نیز به کمک ما می آیند. عوامل جالبی مانند قارچ نامرئی و لوله هایی که ما را به سمت اتاقک مخفی هدایت می کنند، از دیگر قابلیت های جالبی هستند که در این مرحله شاهکار به ما ارائه می شوند.
از نقشه های وسیع Warcraft تا هزارتو های پر پیچ و خم Dark Souls، همه و همه تراوشی از هنر طراحی مرحله توسط مرحله سازان بوده و تعداد آن ها به حدی است که نتوان از همه آن ها یاد کرد.نظر شما چیست؟ کدام مرحله در بین بازی های رایانه ای شایسته عنوان برترین می باشد و شانس حضور در لیست را نداشته است؟ آن را با بقیه به اشتراک بگذارید و خاطرات مربوط با آن مرحله را بازگو کنید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
مقاله بسیار زیبا و مفصلی هست آقای کاظمی.
به شخصه خودم اون مرحله کاپیتان مک میلانی رو یکی از بهترین مراحل عمرم میدونم. واقعا هر بازی دیگه ای رو میذارم کنارش میبینم که اون مرحله یه چیزی فراتر از هرچیز دیگه ای بود.
مقاله بسیار خوبى بود که به نظر من مى شد یه مرحله از سایلنت هیل دو یا مرحله اول بازى Hunting ground رو بهش اضافه کرد.
اسپم: اطفا صندوق دریافت خودتون رو چک کنید. ممنون.
بله حق با شماست کاملا و سایلنت هیل هم میتونست جایی داشته باشه تو لیست
دمتون گرم…ولی بنظرم از کالاف باس All ghillied up میومد
دمتون گرم غالی
دستتون درد نکنه عجب مقاله ای :yes:
تو مدرن وارفیر ۲ هم مرحله ی فرودگاه زاخائف رو باید میزاشتید.هیچ وقت یادم نمیره آخرش که همه رو ت.ر.و.ر میکردیم ماکاروو یه تیر هم به ما میزد میرفت 😐 :reallypissed:
ممنون پوریا جان نظر لطفته خوشحالم که خوشتون اومده
مقاله جالبی بود
ای کاش اون مرحله که توی گیرز۲ توی شکم اون کرم بزرگ گیرافتادیم هم ذکر میشد در نهایت نظر نویسنده محترم هست و خسته نباشید میگم :yes: :yes:
آره بعد باید سرخرگ های قلبش رو می بریدی تا در بیای تا گلو هم تو خون فرو می رفتی همون جا هم کارماین مرد
فوق العاده بود مقاله تون جناب کاظمی.خاطرات تلخ و شیرین یسیار زیادی رو برام بازگو کردید.با بازی کالاف و تلو و انچ و ماریو خاطرات زیادی دارم.چه نابغه هایی هستن اقاهام نیل دراکمن و بروس استرلی که این معجزه ها رو خلق کردند.گیم خلق نکرند سوپر گیم خلق کردند که افتخارات بیشمار و بی سابقه ای رو کسب کرند که از جمله ی اونا میتونیم به پر افتخار ترین بازی انحصاری تاریخ(تلو) و تنها انحصاری ای در تاریخ که گوتی شده اشاره کرد(آنچارتد ۲) و جالب تر اینکه جدیدترین اثر اونا (انچ ۴) هم اصلی ترین نامزد گوتی هست :inlove:
#عظمت
#احترام
آنچارتد دو رو نیل دراکمن و بروسلی نساختن. امی هنینگ بازیو ساخته بود.
بروس استرلی game director انچارتد ۲ و انچارتد ۴ و tlou بود.
نیل دراکمن هم lead designer بازی انچارتد ۲ بود.
امی هنینگ هم creative director و نویسنده ۳ نسخه اول بازی بود
پس در نسخه ۲ انچارتد نیل دراکمن هم بوده.
خیلی خوب. سوتی دادم! :-))
ولی منظورم اینه که نقش اونا به پررنگی امی هنینگ در ساخت آنچ دو نبودش.
بله شما درست میگین، من خودم خیلی از امی هنینگ خوشم میاد چون که بالاخره بهترین نسخه از انچارتد رو کارگردانی کرده و داستانش رو نوشته.
واقعاً نمیتونم صبر کنم تا ببینم با استار وارز چیکار کرده!!!
داش تو مقاله به این قشنگیو ول کردی میگی فلان بازیو کی ساخته
کارگردانان نسخه ی اول=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی دوم=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی سوم=جاستین ریچموند-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی چهارم=بروس استرلی-نیل دراکمن
جدا از همه ی اینها یک بازیساز ایرانی (روزبه بهروز) هم در استدیو ی ناتی داگ کار میکنه که واقعا حس غرور و افتخار ما ایرانی هاست و هنگام خوندن credits و تماشای پشت صحنه های بازی (که مثل مستندی در خود بازی هم قابل تماشا بود) که ایشون صحبت میکردن حسابی کیف میکردم
((اینجا این کار ماست))
کارگردانان نسخه ی اول=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی دوم=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی سوم=جاستین ریچموند-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی چهارم=بروس استرلی-نیل دراکمن
جدا از همه ی اینها یک بازیساز ایرانی (روزبه بهروز) هم در استدیو ی ن.ا.ت.ی د.ا.گ کار میکنه که واقعا باعث غرور و افتخار ما ایرانی هاست و هنگام خوندن credits و تماشای پشت صحنه های بازی (که مثل مستندی در خود بازی هم قابل تماشا بود) که ایشون صحبت میکردن حسابی کیف میکردم.
((اینجا این کار ماست))
:yes: :yes: :yes:
راستی احسان جان گوتی شدن آنچارتد ۴ هم پیشاپیش بهت تبریک میگم چون واقعا به غیر از اینساید سایر رقباش یه سر و گردن ازش پایین ترن و به نظر من هم حق آنچارتد ۴ هست که امسال به عنوان “بهترین بازی سال” انتخاب بشه.
واقعا استدیو ی بزرگیست و کارگردانان نخبه ای داره قدرش رو بدونید :yes: :yes:
قربونت سید جان.شرمنده که دیر پاسخ میدم کار داشتم
کاملا درسته این موضوع و خوشحالم که خوشتون اومده :heart:
آقا کسری خسته نباشید
یه روش بره اون مرحله ویلج اویل۴ هست که با اون اره ایه روبرو نشید اول از دور یه نفرو با تیر بزنید وبرگردید سمت در و جلوی در وایسید وزامبیارو بکشید تا صدای زنگ کلیسا بیاد وبرن 😀 :-))
ضمنا بنظرم اگه بجای مرحله اول رزیدنت۴ چپتر آخر رزیدنت۵(مبارزه با وسکر)یا قسمت آخر چپتر ۵یا۶ کریس فک کنم که پیرز فداکاری میکنرو میزاشتید بهتر بود
بله حق با شماست کاملاً، مراحل زیادی از فرنچایز اویل میتونست قرار بگیره به عنوان مثال مرحله مبارزه با نمسیس در اویل ۳٫
:yes: :yes: :yes: 😉
خیلی جالب بود به نظرم مرحله اول متال گیر فانتوم پین هم خیلی جذاب بود
ولی
اینو همه میدونیم که متال فانتوم پین تمامش جذابه و عالی :yes:
ممنون بابت مقاله زیبا.
از نظر من مرحله قطار انچارتد ۲ نفس گیر و بسیار هیجان انگیز بود و یکی از ناب ترین صحنت های باز های رایانه ای بود.
به نظر من تو این لیست میتونست مرحله اسمان که تو بایوشاک اینفینیتی بود قرار بگیره ( همون جایی که الیزابت رو از یک برج بزرگ نجات دادی) هم فوقالعاده زیبا بود و همینطور باعث میشد از شدت هیجان رو پاهاتون بایستید.
مرحله اول رزیدنت اویل با محیط و اتمسفر ناب و ترسناک اش قطعا یکی از بهترین ها بود.
و مرحله آخر tlou که از نظر من چیزی فراتر از شاهکار بود ولی من با یک مرحله دیگش بسیار بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتم و از نظر من زیبا ترین و احساسی ترین صحنه بازی های رایانه ای بود… و اون مرحله زرافه ها بودن که واقعاً قدرت نویسندگی و نبوغ نیل دراکمن رو نشون میداد.
با سلام و خسته نباشید ب نویسنده عزیز
ی مرحله از بازی call of duty modern warfare 3 بود اگه اشتباه میکنم تصحیح کنید ک با سواپ میریم ماکارو رو ترور کنیم تو هتلش بعد ی سری اتفاقات میوفته واقعا مرحله فوق العاده ای بود با توجه ب اتفاقی ک بعدش هم افتاد ی خاطره ناب برای من ساخت
هم این مرحله هم مرحله پاریس که برج ایفل رو میندازی اون مرحله هم عالی بود مخصوصاً اون اخرش که a10 میاد تانک های دشمن و بمبارون میکنه اون اهنگ متن بازی با صدای انفجار قاطی میشه وای چی بود این بازی 😥
برم بگردم نصبش کنم ا 😀
اسم مقاله رو می زاشتید ۱۰ مرحله نوستالژیک تاریخ بازی های رایانه ای بهتر بود !!!. به غیر از دو سه مورد با هیچ کدوم موافق نیستم.
با تشکر . مقاله رو نخوندم و فقط عنوان هارو دنبال کردم و متاسفانه باید بگم جای مراحل خیلی از بازی ها خالیه …
بعنوان مثال سری متال گیر سالید که حتی یک مرحله از هرنسخش توانایی اینو داشت تو لیست قرار بگیره!
اون سکانس مبارزه با باس تو MGS 3 و همچنین مرحله آخر MGS 4 خدایی چی کم داشت که تو لیست قرار نگرفت؟
البته فقط اینا نیست . حتی مراحلی هم که انتخاب کردید زیاد جالب نیستن . مثلا تو GTA IV مرحله آخر که باید اول با ماشین ، بعد با هلیکوپتر و بعد با قایق دنبال اون یارو (بسته به انتخابتون) بریم خیلی بهتر از مرحله دزدی بود .
یا بازیه RE4 اون مرحله اولش خدایی زیادم جالب نبود 😐
و اما حضور نداشتن عنوانی مثل GOW که هرمرحله ش حماسیه …
(و البته نبود GTA V که طراحی مراحل بی نظیری داشت)
کلا بنظرم بهتر بود برای اینجور مقالات ، لیستو بجای ۱۰ ، ۲۰ تایی میکردید تا حق بقیه بازی ها ضایع نشه .
کنار این همه ایراد و انتقاد یه تشکر خشک و خالی میکردی از نویسنده مقاله که نزدبک بیست هزار کلمه رو با زحمت و حوصله کنار هم گذاشته راه خیلی دوری نمیرفت…….
راستی اقای کاظمی شرمنده هی انتقاد میکنم اما اون بخش مقدمه که درمورد اسلندرمن بود واقعا چه ربطی به طراحی مراحل و کلا دنیای گیم داشت؟ |:
کاملا حق با شماست کاربر عزیز و البته اول مقاله ذکر کردم که لیست تا حدودی سلیقه ایه و نظرات خودمو توش دخیل دادم، نظر شما کاملا مورد احترامه و هیچ ایرادی بهش وارد نیست :heart:
مراحل بازی پرتال ۲ هم خیلی جالب بودن
یک مقاله دیگه از کسری کاظمی عزیز!
آقا تبریک میگم مقاله زیبا و مفصلی بود که ارزش خوندنش رو داشت. منتظر مقاله بعدیت هستم …!
یه مرحله تو بازی MAX PAYNE 1 بود که مکس تو رویاش روی رد خون باید راه میرفت فک کنم این مرحله یا حداقل یکی از مراحل مکس پین ۱ باید تو این عناوین میبود. مرحله ای هم که توی بازی UNCHARTED 4 موتور سوارا دنبال نیتن دریک میکردن و بعد ماشینش چپه شد و اتیش گرفت هم خیلی جالب بود
مرحله اخر مکس پین ۳ هم عالی بود
وای مرحله Shock and Awe …چی بود خدا وکیلی !!!
به نظرم مرحله جعبه موسیقی از بازی کستلوانیا اربابان سایه یک اینجا جاش خالیه
به نظرم مرحله آخر mw3 که به دست پرایس ماکارو رو از ساختمون حلق آویز میکنیم جز بهترین مراحل دنیای گیم بود
واقعا تو این لیست جاش خالی بود
دسته بندی جالبی ارائه دادین :yes:
به نظر من، طراحی مرحله آخر بازی The Last Of Us خوب بود و همراه با سوپرایزهایی بی بدیل!! هر چند که بازی از ایرادات جدی به شدت رنج می برد 😐
نکته جالب در مورد The Last Of Us برای من ، همین تقابل آرمان گرایی مارلین -با محوریت نجات دنیا- در برابر عشق پدرانه جوئل بود! :yes: که البته کل تلاش بازی ، برای رساندن گیمر به همین رویداد در انتهای بازی خلاصه می شد ؛ که ای کاش بازی به گیمر حق انتخاب می داد تا در این قضاوت نقشی پر رنگ تر می داشت تا تنها یک ناظر باشد :yes: :-/
نا گفته نماند مارلین بد نبود بلکه خوب بود فقط زمانی که در مقابل جوئل قرار گرفته بود بد بنظر می رسید!
اوسا؟ میگم شما با یاشار گروسیان نستی ندارید؟ 😀
ایشون هم دست به نقدش تو فیلم، سریال و خصوصا بازیها بیشتر از شماست 😀 😀
نه ندارم!! 😐
الان داشتم نقد هاش رو می خواندم به نظرم بد نبود :struggle:
اوستا شما رو تو یه همچین دنیایی ول کنن اول ر.و.ا.ن.ی می شی بعد سعی میکنی کلیکر هارو نقد کنی بعدش هم که دیگه Die 😐 :-)) 😀 :rotfl: 😀
نقدت هم اصلا برام مهم نیست داری آبروی آقای فراستی رو میبری با این پ.ر.ت.و.پ.ل.ا هات :rotfl:
موفق باشی :yes: :yes: 😐 😐 😐
همچنین 😐 😐 😐 :no:
مقاله بسیار جالبی بود…خسته نباشید آقای کاظمی :yes:
به نظرم باید تعداد رو بالا میبردین مثلا ۲۰ مرحله برتر چون مراحل جذاب و شگفت انگیزی هستن که توی لیست نیاوردین مثلا مرحله All Ghillied Up یا No Russian و کلی مراحل دیگه.
مراحلی که توی لیست آوردین واقعا خاطره انگیزن…مرحله اول ماریو روی nes و پریدن از روی چاه ها یا گرفتن پرچم :rotfl: انفجار اتمی توی مدرن۱ که همه رو شوکه کرد…مرحله آخر تلو که جوئل انگار داشت دختر خودش رو نجات میداد درست مثل مرحله اول…مرحله فوق العاده زیبای قطار توی انچارتد ۲.
واقعا یادش بخیر :yes: :yes: :yes:
من هنوز سوپر مایو رو بعضی وقتا بازی میکنم مبدل میکرو رو دانلود کردم بازی میکنم 😀 :laugh:
داداچ من خوده میکرو رو دارم ناموصن ته خاطرس :evilgrin: :evilgrin: :evilgrin:
مقاله بسیار جالبی بود…خسته نباشید آقای کاظمی :yes:
به نظرم باید تعداد رو بالا میبردین مثلا ۲۰ مرحله برتر چون مراحل جذاب و شگفت انگیزی هستن که توی لیست نیاوردین مثلا مرحله All Ghil.lied Up یا No Russi.an و کلی مراحل دیگه.
مراحلی که توی لیست آوردین واقعا خاطره انگیزن…مرحله اول ماریو روی n.es و پریدن از روی چاه ها یا گرفتن پرچم :rotfl: انفجار اتمی توی مدرن۱ که همه رو شوکه کرد…مرحله آخر تلو که جوئل انگار داشت د.ختر خودش رو نجات میداد درست مثل مرحله اول…مرحله فوق العاده زیبای قطار توی انچارتد ۲.
واقعا یادش بخیر :yes: :yes: :yes:
از resident evil 4 میشد مراحل خیلی بهتری رو اورد
مثلا اون مرحله که تو جزیره اخر بازی و داخل سردخونه اوج ترس استرس و هیجانه
برم یه بار دیگه بازی رو تموم کنم 😀
از انچ ۴ هم یکی از مراحلشو میشد اورد اون مرحله تعقیب گریز با موتورا واقعا شاهکار بود
از سری گاد هم میشد یکی از نبردهای حماسیشو اورد(البته همه نبرداش حماسیه) :rotfl:
ولی در کل انتخابای خوبی بود :yes:
البته قسمت واگن ها هم توی اویل ۴ عالی بود
یا قسمتی که با مایک میری لشکر زامبی ها رو نابود می کنی
و البته قسمتی که طی دکمه زنی نفس گیر با کرازر روبرو می شی
کلا اویل ۴ همه چیش عالی بود به معنی واقعی کلمه بی نقص بود :yes:
اخ اخ گاد و اویل ۴ یادم رفت :pain: مبارزه لئون و جک کراوزر هم شگفت انگیز بود و اون فاز اول مبارزه که qte های زیادی رو میزدی شگفت انگیز بود.به آدم حس یه کماندو بودن رو می داد 😀 فاز دومش هم قسمت اخرش سخت بود.زیاد جا خالی میداد.از اون بازوش در برابر گلوله ها استفاده می کرد که خیلی سخت تر می شد
یا مثلا اون مرحله اون هیولا از تو صخره میپرید بیرون مجبور بودی تو قفس معلق تو هوا از دستش فرار کنی خیلی سخت بود لامصب…
راستش من انقدر بازی رو تموم کردم دیگه برام سختی نداره الان چشم بسته میتونم برم :rotfl:
دوباره رو ps4 هم خریدمش 😀
نمیدونم چند بار ولی تا حالا حداقل بیش از ۳۰ بار تمومش کردم تو این ۱۰ سال.
کلا همه جای ایول ۴ شاهکار بود.
مبارزه با سدلر :sweat:
با کرازر 😮
با سالازار :beatup:
آهنگ صفحه ی سیوش هم بشدت زیبا بود اشکت در میومد :inlove: :cute:
واقعا مرحله روستا تو Evil4عالی بود واقعا روستای عجیبی بود.
مبارزه با کرازر هم وقعا نفس گیر بود :-)) :silly:آخرش هم
یه مرحله تو Bully بود باید دستشویی رو رو سر معلم ورزش وقتی تو دستشوییه خراب کنیم وای بعدش معلمه با چه حالتی میاد بیرون بماند :rotfl: :rotfl: یه مرحله هم تو GTa Vice city هست سوار ماشینیم میفهمیم تو ماشین یه بمبه بعد اگه وایسیم با به کسی بخوریم بمبه میترکه اونم خیلی جذاب بود :heh: مرحله Vorkuta Bo1 هم خیلی خوب بود و مبارزه کریتوس کبیر با زئوس تو GOw2 :struggle:
یه مرحله هم هس تو BO2 رائول مندز با حالتی دیوانه وار دنباله خواهرش میگرده اونم حرف نداره :-/ و چیپتر اخر Silent hill shattred memories که شوکه کننده بود 🙁
همه ی مراحل کنال مرحله ی اول سوپر ماریو بورس هم کنار :inlove: :inlove:
دنیا فقط مرحله آخر مافیا ۱……..
تشکر از کسری عزیز بابت تاپ ۱۰
خوشحالم که راضی هستی مسعود جان؛ باید مرحله رستوران چینی ها تو مافیا دو رو هم در نظر بگیریم که از جالب ترین و (خفن)ترین مرحله های بازی بود!
خیلی ممنون مقاله خاطره انگیزی بود.منم با رتبه یک موافقم.
اینقدر مراحل زیبا و عالی تویی این دنیای گیم بازی کردم که اگه بخوام بگم رمان میشه.واقعیتش بیشترش هم الان یادم نمیاد.با اجازتون منم از یکی دو از مراحل خوفناک عمرم یاد کنم.
مرحله اول بازی dead spase=یعنی به طور قاطع وحشت کردم.
مرحله اول یا دوم بازی evil within=واقعا ساعات اولیه این بازی جز وحشتناکترین ساعات عمرم بود.
اون مرحله ای که اخرش با گرگ وفادار شوالیه آرتوریاس مبارزه کردیم.دارک سولز
از خدای جنگم و بایوشاک(به ویزه مرحله اول بازی قسمت اول) و دارک سیدرز و وارکرافت و مکس پین و … و صدها بازی دیگه.
با تشکر
جای شاک اند او باید ال گیلید اپ میبود.
suicide mission بازی mass effect 2 بااااااااااااید جا داده بشه.ته احساسات ه اصن
خسته نباشید آقای کاظمی واقعا مقاله ی جالب و متفاوت و خوبی بود…
از بین مراحل بالا روستای اویل ۴ برای من بهترین بود و حس عجیب و متفاوتی داشت…
هنوز هم بعد از ۴۰-۵۰ بار تموم کردن این بازی ازش سیر نشدم و اگه روزی کنسول نسل ۸ بگیرم اولین بازی ای که تهیه میکنم این شاهکار و معجزه ی جاودانه ی میکامیست.
البته مراحل مبارزه با کرازر-سدلر-آزمایشگاه آمبرلا با اون موجودات تیغ تیغی و ژله ای یا قصر سالازار هم میتونست در اویل ۴ منتخب باشن…لا مصب همه ی مراحلش شاهکار بود و من که از هیچ کدومش هیچ وقت خسته نشدم…
مرحله ی سقوط از هواپیما و گم شدن در بیابان های الربع الخالی در آنچارتد ۳ هم واقعا زیبا بود یا مرحله ی کشته شدن گوست در MW2 یا مرحله ی پایانی بتمن آرکهام سیتی یا… کلی مرحله ی زیبا و هیجانی که در این مقال نمیگنجد.
باز هم تشکر و سپاس بابت مقاله عالی بود :yes: :rose:
کسری جان عالی بود مقالت،اینقدر شیوا نوشته بودی که اصلا متوجه حجم مقالت نشدم واقعا خوب نوشتی از هر لحاظ
از لیست در کل راضی بودم هر چند جای خالی بعضی از مراحل بایوشاک و اساسینز کرید احساس میشد :yes:
ممنونم بابت نظر زیبات سهند جان خوشحالم که راضی هستی :yes:
با تشکر از آقای کاظمی عزیز،من عاشق مرحله locomotion از uncharted 2 و آزمایشگاه کرم شب تاب از بازی lost of us و بازیه شوک و ترس مدرن وارفر و مرحله معروف ماریو هست
از کانتر فقط :laugh: :laugh:
Dust ۲
عاشق این مرحلم. بقیه ی مرحله هاش یکم سختو گیج کنندس
کارگردانان نسخه ی اول=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی دوم=بروس استرلی-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی سوم=جاستین ریچموند-امی هنیگ
کارگردانان نسخه ی چهارم=بروس استرلی-نیل دراکمن
جدا از همه ی اینها یک بازیساز ایرانی (روزبه بهروز) هم در استدیو ی ن.ا.ت.ی د.ا.گ کار میکنه که واقعا باعث غرور و افتخار ما ایرانی هاست و هنگام خوندن credits و تماشای پشت صحنه های بازی (که مثل مستندی در خود بازی هم قابل تماشا بود) که ایشون صحبت میکردن حسابی کیف میکردم.
((اینجا این کار ماست))
این کامنت رو اون بالا نوشتم چرا اینجا اومد ?:-) لطفا این و اون کامنت تکراری بالایی رو حذف کنید.
اقای سید شما تو پست تایتان فال گفتید که جیسون وست وینس زامپلا رو تایتان فال ۲ کارکردن من در اون پست براتون توضیح دادم اشتباهتون ولی انگار شما سر نزدی خواستم بهتون بگم که جیسون وست کارگردان مددن ۱و ۲ روی تایتان فال کارنکرده و خیلی وقته ریسپان رو به خاطر مشکلات خانوادگی ترک کرده در ضمن وینس زامپلا در مدرن ۱و ۲ فقط نقش cfo/ceo رو داشته پس همچین ادم مهمی هم نیست که شما اسمشو کنار جیسون وست اوردید و این یکی از اشتباهات مردم که وینس زامپلا رو به همراه جیسون وست خالق مدر میدونن
اینو گفتم که اطلاعاتتون ناقص نمونه
البته مرحله معروف مرگ گوست و روچ توسط شپرد در call of duty mw2 هم میتونست تو لیست باشه البته از نظر من ولی واقعا لیست جامع و کاملی بود
عزیز اسم مقاله اشتباه گذاشتی به اسم سایت چون سلیقه هست بعد گاداف وار کبیر یه مرحله قشنگ نداشت!!!!یا و……ولش کن حالا بخندیم یا گریه کنیم؟
یه چیز دیگه قابل توجه جی تی ای دوستان بازی واچداگز دو رو بازی کنید تا بفهمین تنوع تو بازی یعنی چی ازادی عمل بیداد میکنه دمشون گرم یوبی بازم شاهکار خلق کرد یوزر اسکور ۸٫۵ برازندشه بهترین بازی امساله که بازی کردم.
:/
دوست عزیز همه اینو میدونن که اینجور مقاله ها کاملا سلیقه ای هست شاید خیلی از مراحل از نظر من و شما میتونست تو لیست باشه ولی نیست این سلیقه ای من و شماست و نمیتونیم این موضوع رو به کسی تحمیل کنیم نویسنده محترم هم نظر خودشون رو دادن و نظرشون کاملا محترم هست
مرحله اخر بازی prince of Persia 3 هم خوب بود ! مخصوصا کلیک زنیاش 😛 خسته نباشید خدمت اقای کاظمی عزیز 😀
خیلی ممنون دانیال جان، خوشحالم که راضی هستید
لیست نسبتا خوبی بود با شماره های یک تا پنج موافقم ولی همچنان جای خالی بعضی بازی ها حس میشه
مثلا موقعی که من کلا تکون شدیدی خوردم مرحله ای بود که Soap مرد توی MW3
کاری به این ندارم که چقدر این مقاله مرحله های کمی رو پوشش میداد و کاری ندارم که بعضی بازی های نا شناخته رو پوشش میداد و کاری ندارم که میشه صد تا مرحله گفت که صد برابر از اینا بهتر هستن ولی واقعا لازمه همجین مقاله هایی نوشته بشه که کلی ناراضی داشته باشه؟به هر حال ممنون بابت مقاله و زحمتی که کشیدید
اولا اینا ده تان دوما نطر شخصیه
خب حقیقتش لازم هست که یه توضیحی بدم برای دوستان:
ببینید مقالات اینچنینی همون طور که در متن گفته شد بر اساس سلیقه نویسنده نوشته شدن و جدای از زحمتی که کشیدن برای نوشتن مقاله قاعدتا خودشون کلی در مورد این ده تا فکر کردن که به این لیست رسیدن پس در وهله ی اول ایشون از روی فکر این ده مورد رو انتخاب کردن
دوم این که مقاله ها به رشته ی تحریر در میان تا ما رو یک بار دیگه یاد خاطراتمون بندازن و این که بتونیم توسط چنین مقالاتی با نظرات هم دیگه بیشتر اشنا بشیم و بیشتر در حوزه ی گیم یاد بگیریم نه این که فرضا من نویسنده بیام لیست ده تا پر فروش ترین. عناوین چند سال اخیر رو بردارم و یه مرحله از بینشون انتخاب کنم تا فرد یا مخاطبان گیمفا از مقاله خوششون بیاد
سوم این که سعی کنیم اگر نظر شخص من با نظر نویسنده فرق داره به جای تخریب مقاله بیایم نظراتمون رو شرح بدیم و بگیم چی از نظر ما خوبه و چی بده
چهارم اینکه معیار هیچ نویسنده و یا هیچ وب سایت داخلی و یا خارجی داشتن راضی یا ناراضی از مطلب نیست بلکه غنای مطالب وب سایته
پنجم این که شما میتونید یه سر به سایت های خارجی مثل گیم اسپات یا ign بزنید و مقالات بسیار زیادی رو از این دست مشاهده کنید که در اون نظر نویسنده لحاظ شده من جمله ده شخصیت برتر مرد،زن ده بهترین ساند ترک بهترین ….
واقعاً حرفتون قشنگ و منطقیه سهند جان، خودمم حتی ذکر کردم تو شروع لیست که عزیزان می تونند تو بخش نظرات، سلیقه خودشونو بگن و در کنار نظر سایر دوستان محیطی صمیمی و بسیار حرفه ای رو ایجاد کنند به جای اینکه به محتوای اصلی مقاله نگاه کنند؛ در واقع این مدل مقاله ها پلی برای ایجاد یک موضوع برای بحث و گفتار گیمرا نوشته میشه و فکر نکنم دلیل دیگه ای داشته باشه :rose:
آقای کاظمی بنظر من مرحله ی ربع الخالی توUncharted 3 بسیار زیبا بود.حتی بهترین سکانس بازی های ویدیویی ۲۰۱۱ هم انتخاب شد.با تشکر از مقالتون :rose:
عکس کانتر دومیش خیلی خنده دار بود
ممنون آقا کسری.قطعا طراحی مرحله یکی از عناصر مهم بازی سازیه.تو این هفت هشت سالی که بازی میکنم مراحل عالی زیاد دیدم.ولی مرحله لوکوموتیو آنچارتد ۲ و مرحله پایانی تلو واقعا یه چیز دیگه بودن یه چیز دیگه بودن.اون قسمت سقوط هواپیما تو آنچارتد ۳ و سواری با اسب پرنده تو خدای جنگ ۲ هم جزو بهترین مراحلی هستن که تا حالا دیدم.بازم ممنون بابت مقاله ی متفاوتتون
تو mw2 اون مرحله که با ghost میرید خونه ماکارو.تهش شپر میاد میکشتون.واقعا گریه کردم 😥 اخخخخ
مرسی از جناب کاظمی بابت زحمتشون 🙂 واقعا دنیای گیم خیلی خیلی مراحل زیبایی داشته و قطعا این ۱۰ تا مورد جز برترین هاش هستن
نظر لطفتونه عزیزم، خوشحالم که خوشتون اومده
تایید لطفا
اون مرحله از بازی کال اف دیوتی که داخل فرودگاه بود یکی از بهترین مراحل بازیها بود
مرحله no russian عالیبود چون از روسیه دور بودیم چن دیقه حرافای قشن روسیارو نشنیدیم! 😀 😀 😀
(cs:go و dota باز ها میدونن چی میگم !)
ولی جدای از شوخی مرحله خیلی باحالی بود. :yes: :yes: :yes:
خسته نباشید به نظر من مرحله ای که توی رزیدنت ۴ باید از اتاق لیزر عبور میکردیم با اون انیمیشن های خارق العاده و بعدش که باید توی اون واگن ها! با غول مبارزه میکردیم خیلی عالی بود(کلا تمام مراحلش عالی بود)مرحله ی ۲-۵ بود
واای ۰۰۷ یادش بخیر من قبل از کالاف عاشق گلدن ای ۰۰۷ بودم یعنی امروز یکی از راز های بزرگ زندگیم اشکار شد چون اون موقع که بازی میکردم فقط ۰۰۷ رو میتونستم بخونم تا دو هفته پیش خواستم دربارش سرچ کنم ببینم بازی مورد علاقه ام چه وضعی از نظر متا داشته ولی چون اون گلدن ای رو اونموقع نمیتونستم بخونم به یادم فقط ۰۰۷ مونده بود 😀
پس اسمش goldeneye 007 بود :inlove:
ممنون بابت مقاله :rose:
————————
به نظرم از کالاف مدرن مرحله ی one shot ,one kill یا All ghillied up رو میاوردید بهتر بود چون این دو مرحله از نظر لول دیزاین افتخاراتی زیادی کسب کردند و بسیار تحسین شدند
واقعا نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم اقا کسری الحق اینجا گیمفاست
بهترین ها برای بهترین هاست تو این ۵ سال که تو گیمفا بودم جز شاهکار چیزی ندیدم :yes: :yes: :yes: :yes:
ماییم که باید از شما مخاطبای فهمیده و دانا تشکر کنیم که خیلی حرفه ای با مطالب و شرایط برخورد می کنید میلاد جان
باعث افتخارمه که می شنوم اینو
ایول داری کسری جان :yes:
نظر لطفتونه سامان جان :heart:
سلام دستتون درد نکنه خیلی خوب بود اینا بهترین مرحله های بازی ها بودن البته مراحلی بیشتری هم هستن که به زیبایی اینا باشن که توی بازی های قدیمی مثل مافیا۱ و ……… هستند که همه باهاش خاطره داشته باشن اما دیگه اون ده تا برتر نمیشه گفت و باید عدد حذف کرد و جاش نوشت بهترین مراحل برتر اما این ده تایی که انتخاب کردید خیلی خوب بودن زحمت کشیدین خداقوت
حق با شماست و نظر لطفتونه کاربر عزیز
ولی این مپ dust2 عجب مپیه :laugh: 😀 😀
بسیار مقاله عالی بود اقا کسری عزیز.+همه موردها به جا بودن.کخصوصا مرحله قطار انچارتد ۲ که فوق العاده بود.مرجله sen fortres دارک سولز هم خوب اومدی خیلی ردیف بود اون جا.
البته به جای اون غولی که برای سایه غول پیکر انتخاب کردین بهتر بود اون پرنده ای که باید بر پشتش میپریدیم و بر فراز دریاچه پرواز کنان شکستش میدادیم رو بزارین.اون اصلا یه مرحله فوق العاده بود.و موزیکی که حین اون مرحله میزد هیچ وقت از یادم نمیره.فوق العاده حماسی و قشنگ بود.
بله کاملا درسته محمد جان حرفتون و خیلی خوشحالم که راضی هستید :heart:
خیلی عالی هست اقا کسری ما رو یاد خاطراتمون انداختین مخصوصا سختی دارک سولز بازم ممنون بابت این مقاله
خوشحالم که راضی هستید و ممنون بابت مطالعه
خیلی مقاله ی جالب و خاصی بود
خسته نباشید
اولتر از همه بابت چنین مقاله یی باید سپاسپگذاری کنم از آقای کاظمی عزیز… درود بر شما :heart:
دوستان توجه کنین لیست مربوطه دلیلی بر برتر بودن کلی مراحل یاد شده بر مرحله دیگری نیست، اینجور لیست ها در کنار یادی از بزرگان صنعت بیشتر برای خاطرات اشخاصه، بعد از همین مقاله مسلما خیلی از ما یه لیست اینچنینی آماده کردیم بر حسب سلیقمون، خود من لیستم ۵۰ درصد با لیست آقای کاظمی متفاوته و این تفاوت دیدگاه رو میگه نه برتری!
در اخیر بازم ممنونم آقای کاظمی :rose:
۱۰۰ در صد همینطوره علی جان و این پست چیزی جز یه پلتفرم برای تبادل نظر کاربرا نیست و مقاله فقط یه بهونست همراه با نظر شخصی خودم
واقعا خوشحالم که کاربرای گیمفا همگی فهمیده و با درک هستن
عالی بود اقای کاظمی خاطرات زنده شد :inlove: :yes:
وای کلوسوس افسانه ایییییییییی
خوشحالم که راضی هستید عزیزم :heart:
تمام مراحل جالب بودن مخصوصا شادو ودارک سولز و اویل
ولی حقیقاتا این مپ داست ۲ عجب مپ تکراری ناپذیریه
تویCSGO یه ساله دارم بازیش میکنم خسته نمیشم
ولی مسلما شادو بازی هست که دیگه هی وقت نظیرشو نخواهیم دید
بدون شک
سلام آقای کاظمی
مقاله بسیار خوب و پرباری بود،مخصوصاً نگارش متن که کاملاًمناسب کار شده بود،امیدوارم مقالات بیشتری رو از شما ببینیم.
موفق باشید
خیلی خیلی ممنونم از لطفتون حامد جان، حتما سعی می کنم تا در آینده به درستی به شما کاربرای فهمیده دانا خدمت کنم
خیلی خوب بود :yes:
مقاله خوبی بود :yes:
جای مرحله All Ghillied Up خالیه
خیلی مقاله خوبی بود فقط بنظرم از کالاف مراحل قشنگ تری هم میشد انتخاب کرد مثل مرحله Loose Ends تو mw2 یا مرحله all ghillied up تو mw1 یا مرحله Operation Pegasus-Day تو کالاف ۱ که همه اینها واقعا مراحل فوق العاده ای بودن که هیچ وقت نمیشه فراموششون کرد ولی بازم دمتون گرم خیلی مقاله خوبی بود
مقاله معرکه ای بود دم شما گرم اقای کاظمی خاطرات گرمم تو این روزای سرد تکرار شد :heh: :-*