شخصیت مثبت، شخصیت منفی… پروتاگونیست، آنتاگونیست. اصولا زمانی که پای داستان در یک بازی رایانه ای به میان می آید خود به خود این دو کلمه نیز وارد می شوند و روند اصلی داستان را به دست می گیرند. البته همیشه اینطور نیست که هر بازی که داستان داشته باشد حتما پروتاگونیست و آنتاگونیست هم داشته باشد اما در بسیاری مواقع چنین است. در واقع اعمال و رفتار همین شخصیت های مثبت و منفی و واکنش هایی در موقعیت های مختلف از خود بروز می دهند، شالوده داستان را شکل می دهد و آن را برای ما جذاب یا کسل کننده می کند. وقتی می گوییم داستان یک بازی خوب است یعنی از برآیند کنش ها و واکنش هایی که شخصیت های مثبت و منفی داستان نسبت به هم و یا نسبت به اتفاقات مختلف در داستان داشته اند راضی هستیم و برایمان باورپذیر است و البته زمانی هم که از یک داستان گلایه داریم و آن را ضعیف قلمداد می کنیم نشانه آن است که این شخصیت های مثبت و منفی درست در داستان جاگذاری نشده اند و برآیند اعمال و رفتار آنها در داستان بازی برای ما منفی شده است. خلاصه بگویم، شخصیت های مثبت و منفی، جان داستان و اساس آن هستند و پررنگ ترین نقش را در موفقیت یا عدم موفقیت یک داستان دارند مخصوصا در بازی های رایانه ای که اغلب روند داستان شامل پیشروی پروتاگونیست بازی برای مقابله با آنتاگونیست داستان است و بازیباز تمرکز زیادی را بر این شخصیت ها معطوف می دارد. همانطور که قبلا نیز خدمت شما عزیزان در مقالات قبلی عرض کرده ام، داستان مفهومیست انتزاعی و صرفا کلمه “داستان” شاید تنها نشانگر حوزهای خاص باشد ولی نشانگر ایدهای انحصاری، خاص و ثابت نیست، بلکه تنها تجسمی از خیالات، روایات و ماجراهایی است که در ذهن میپرورانیم و مرز و محدوده خاصی ندارند و در چارچوبی خاص محصور نیستند. حال وقتی که قصد کنیم این مفهوم انتزاعی و این خیالات و روایات را در قالبی خاص بگنجانیم و در واقع آن را بر روی یک مورد خاص که در ذهن داریم پیاده کنیم آنگاه است که یک داستان خاص شکل میگیرد و نامی بر روی آن گذاشته میشود و شخصیتی خاص به خود میگیرد و از حالتی کلی تبدیل به یک منطقه مرزبندی شده میشود.
برای پیاده کردن و جان دادن به داستانی خاص، پس از مشخص کردن فضا و چهارچوب کلی زمانی و مکانی که برای آن داستان در نظر داریم، در قدم بعدی مهمترین نیاز، خلق و جان بخشیدن به شخصیتهای آن داستان است که قصد داریم ماجراهای قصه مورد نظرمان را بر روی آنها پیاده کنیم و در واقع داستان را بر شالوده این شخصیتها بنا کنیم. پس در یک داستان، این شخصیتها هستند که با اعمال و رفتار و سخنان و اتفاقاتی که از سر میگذرانند و واکنشهایی که در برابر کنشهای داستان انجام میدهند قصه را برای ما تعریف و ما را با خود همراه میکنند. هر چقدر که این شخصیتها بیشتر در ذهن نویسنده و سازنده داستان پرداخته شده باشند و پختهتر و عمیقتر خلق شوند بالطبع جذابیت آن داستان را نزد مخاطب خود بالا میبرند و جدا از این که همزاد پنداری با چنین شخصیتهایی که به مانند انسانهای واقعی پیچیده و عمیق هستند راحتتر است بلکه وجوه مختلف شخصیتی آنها به داستان حالتی چندوجهی میدهد و آن را از یک مسیر ثابت که تنها و تنها یک روایت یکبعدی و سطحی را برای ما تعریف میکند خارج خواهد ساخت. در واقع شخصیتها زیر بنای محکم و استوار یک داستان و روایت هستند و هر قدر که قویتر و مستحکمتر باشند پایهها و ریشههای این بنا را مطمئنتر و قدرتمندتر میسازند تا مخاطب با خیال راحت پای در این بنای استوار بگذارد و هر لحظه ترس از فرو ریختن این بنا نداشته باشد. حال وقتی که شخصیتها را خلق کردیم و به آنها عمق دادیم و آنها را آماده ورود به داستان کردیم، اینجاست که باید تابعی را برای داستان تعریف کنیم و شخصیتهای مختلف را در این تابع قرار دهیم تا بر این اساس روابط و ارتباطهای مختلف بین این شخصیتها با یکدیگر را برای مخاطب تعریف کنیم و بر این اساس داستانمان را پیش ببریم. در حقیقت هر چقدر هم که این شخصیتها عمیق و مستحکم ساخته شده باشند تا وقتی که با هم ارتباط نداشته باشند و رفتارهای مختلف آنها را در برخوردهای مختلف مشاهده نکنیم حتی نمیتوانیم بفهمیم که آیا اصلا این شخصیت عمیق و قدرتمند است یا خیر.
رفتارها و اعمال مختلف یک شخصیت در قبال محیط اطراف و در ارتباط با دیگر شخصیت هاست که نقش و رویکرد آنها را در داستان بازی برای ما روشن میکند تا جایگاه آنها را در ذهنمان تثبیت کنیم. مثلا وقتی رفتار و اعتقادات و ارتباطهای مختلف شخصیت جوکر با دیگر شخصیتها را مشاهده میکنیم آن ها را در ذهنمان تجزیه و تحلیل میکنیم و مانند یک معادله، این جواب از ذهنمان بیرون میآید که با شخصیتی مریض و دیوانه طرف هستیم که هیچ رحمی ندارد و حتی به دنبال پول و ثروت نیز نیست. پس در این داستان جایگاهی در ذهنمان به نام جوکر میسازیم و بر اساس واکنشها و رفتار او مرزی مشخص برای وی تعیین میکنیم و او را در منطقهای مشخص ار تابع داستانیمان قرار میدهیم. حال از این پس انتظار داریم که رفتارهای جوکر در همان چارچوب خاصی که از او در ذهن داریم بگنجد و هر بار شخصیت وی زمین تا آسمان با چند دقیقه قبل عوض نشود. یعنی مثلا وقتی که میدانیم جان انسانها برای وی هیچ اهمیتی ندارند ناگهان مشاهده نکنیم که وی دارد برای نجات جان یک نفر فداکاری میکند! زیرا در باورهای ذهنی ما این شخص نمیتواند جوکر باشد چون محال است که وی برای نجات جان کسی فداکاری کند. در این حالت اعتماد ما به داستان از بین میرود و حس میکنیم داستان تابع مشخص و هیچ قانونی ندارد و این ضربه بزرگی به جذب مخاطب خواهد زد. با توجه به بحثهایی که مطرح شد میتوان نتیجه گرفت که در یک داستان مهمترین و کارآمدترین ابزار جذب مخاطب پس از خلق شخصیتهایی قوی، برقراری ارتباطات جذاب و پرکشش بین این شخصیتهاست، به نحوی که مخاطب را به دنبال سرانجام این ارتباطات و عاقبت این شخصیتها بکشاند و ریسمان اتصال ذهن او به داستان را با هر چه بهتر کردن این روند، قطورتر و مستجکمتر سازد تا حتی لحظهای نیز احتمال از هم گسستن این ریسمان و پاره شدن اتصال ذهن وی از داستان وجود نداشته باشد. در قالب سخن، این مسئلهای که مطرح کردیم آسان است و گفتن آن کاری بس سهل و ساده است، ولی در عالم خلق داستان این کار بسیار طاقتفرسا و سخت است و در واقع نیاز به هنر و نبوغ نویسنده و سازنده داستان و طراح شخصیتها دارد. به هیچ وجه فکر نکنید که استاد هیدئو کوجیما یک نابغه نیست. به طور یقین وی یک نابغه است، آیا فکر میکنید ممکن است کسی بدون داشتن مغز و ذهنی متفاوت از دیگران و بدون هوشی استثنائی، داستانی مانند سری Metal Gear بنویسد که صدها و شخصیت و وقایع مختلف داستانی را طی سالها به زیباترین شکل ممکن به هم پیوند دهد و حتی کوچکترین خدشهای نیز به آن وارد نباشد؟ به هیچوجه امکان ندارد. فقط یک نابغه است که چنین کاری از دستش بر میآید و قادر به خلق چنین دنیایی است. در صنعت محبوب ما، هنر هشتم یعنی بازیهای رایانهای نیز داستان و شخصیتها و ارتباط بین آنها در تعیین میزان لذت بردن ما از یک بازی بسیار تاثیرگذار و تعیینکننده هستند و اگر سازندگان بتوانند گیمپلی و مکانیکهای بازی را آمیخته و تنیده در داستان و روابط مختلف شخصیتها با یکدیگر به بازیباز تحویل دهند قطعا دل کندن از آن داستان و شخصیتها و در نهایت دل کندن از آن بازی بسیار دشوار خواهد شد. اگر بخواهیم در این مورد که ذکر کردیم مثالی بزنیم میتوانیم به عملکرد نوابغ استدیو Naughty Dog در سری بینظیر آنچارتد و در خلق رابطه بین Nathan Drake و Victor Sullivan و یا از آن بهتر به رابطه بین الی و جوئل در شاهکار The Last of Us اشاره کنیم که چنان استادانه بالا و پایین و فراز و نشیبهای این روابط را با مکانیکهای مختلف گیمپلی در هم آمیختهاند و چنان معجون یکدستی را پدید آوردهاند که بازی و داستان و گیمپلی و روابط و…. همه با هم در یک لحظه به خورد بازیباز داده میشود و هیچ کدام ذرهای از دیگری جدا نیستند. بله، این گونه است که شاهکارها خلق می شوند.
در طول تاریخ بازیهای رایانهای، عناوین بیشماری با داستانهای بیشمار و انواع و اقسام شخصیت های مثبت و منفی برای پلتفرمهای مختلف ساخته شدهاند و هر یک بازخوردهای مختلفی را در زمان خود از سوی بازیبازان و منتقدان دریافت کردهاند. گاهی داستان و شخصیتها آنقدر آبکی و سطحی بوده است که حتی قبل از تمام شدن بازی کل داستان و شخصیتهای آن را از یاد بردهایم و هیچ اهمیتی به داستان بازی ندادهایم و گاهی با عناوینی روبرو شدهایم که شخصیتها و داستان، آنچنان تاثیر عمیقی روی ما گذاشته اند که شاید اشک را از گونه ما سرازیر کرده و یا لبخند زیبایی را بر روی لبهای ما نشانده است. عناوینی که تا سالها و شاید تا آخر عمر آنها را و شخصیتها و داستان آنها را به طور جزء به جزء به خاطر خواهیم داشت و جزوی از کتابخانه و آرشیو ذهنی ما از دوران بازیباز بودنمان خواهند شد. چنین عناوین و شخصیتهایی علاوه بر آرشیو ذهنی ما در آرشیو بزرگ تاریخ نیز تا ابد ماندگار خواهند شد و همواره در سالها و نسلهای بعد نیز از آنها و خالقان آنها به نیکی یاد خواهد شد. در اکثریت قریب به اتفاق بازی ها، بازیباز در نقش شخصیت مثبت قصه قرار می گیرد و هدفش نابودی شخصیت منفی بازی است. از این رو و به دلیل این که شخصیت های مثبت در واقع شخصیت قابل بازی هستند، همواره در مجامع و محافل مختلف بازی های رایانه ای بیشتر به ان ها در مقایسه با آنتاگونیست ها پرداخته شده و می شود و توجه و تمرکز اصلی دست اندرکاران این صنعت بر روی پروتاگونیست بازی معطوف است. به همین دلیل نیز شخصیت های منفی کار بسیار بسیار سخت تری نسبت به پروتاگونیست ها برای دیده شدن دارند و باید در خلق آنها تلاش بسیار بیشتری صورت گرفته باشد. در واقع شخصیت های منفی اگر قرار است که دیده شوند و توجهات را به خود جلب کنند باید شخصیت پردازی بسیار قدرتمندی داشته باشند و طوری بر روی احساس بازیباز تاثیر بگذارند که حتی بیشتر از شخصیتی که کنترل وی را در دست دارد به شخصیت منفی بازی فکر کنند و این شخصیت منفی برای آنها تبدیل به یک شخص غیر قابل جایگزین گردد. المان های مختلفی در راه جاودانه شدن شخصیت های منفی نزد بازیبازان و … دخیل هستند از شکل و تیپ ظاهری گرفته تا قدرت، اعتقاد به ارمان های خویش و بسیاری موارد دیگر که هر کدام اگر در درجات بالایی از جذابیت قرار داشته باشند سبب می گردند تا گام بزرگی در مسیر قدرتمندتر شدن هر چه بیشتر آنتاگونیست بازی برداشته شود. همانطور که قطعا تاکنون متوجه شده اید در این مطلب قرار است تا بازه شخصیت های حاضر در داستان های بازی های مختلف را کوچکتر کنیم و تنها به یک گروه از شخصیت ها شامل پروتاگونیست ها یا آنتاگونیست ها بپردازیم. از آن جا که همان طور که ذکر شد در اغلب موارد به شخصیت مثبت بازی ها پرداخته شده و می شود، ما این بار می خواهیم بر خلاف عرف رایج عمل کرده و نگاه دقیق تری به شخصیت های منفی یا همان آنتاگونیست های داستان در بازی های رایانه ای بیاندازیم. حالا از چه منظری قصد داریم تا آن ها را بررسی کنیم؟
همانطور که دکر شد در این مقاله قصد داریم تا به تعدادی چند از برترین، قدرتمندترین و محبوب ترین شخصیت های منفی در بازی ها که با شخصیت پردازی عالی خود کاری کرده اند که بازیبازان در عین تنفر از آنها عاشقشان نیز باشند و شاید حتی در مواقعی و در بازی های مثل فارکرای ۳، این آنتاگونیست ها را بسیار بیشتر از پروتاگونیست بازی دوست دارند. خلق چنین شخصیت های منفی کار آسانی نیست و هر سازنده ای نمی تواند از پس ساخت و طراحی و خلق چنین آنتاگونیست هایی بر اید و بایستی تا شخصیت به بهترین شکل و با بیشترین جزییات از لحاظ رفتاری پردازش شود تا تبدیل به شخصیتی شود که برای ما باورپذیر است و پیچیدگی های یک انسان واقعی را دارد، مخصوصا زمانی که این شخصیت قرار است تا انتاگونیست داستان بازی باشد و تاثیر او در داستان بازی هیچ چیزی کمتر از شخصیت مثبت بازی نداشته باشد. بیشتر از این سرتان را درد نمیآورم و از شما دعوت میکنم تا در ادامه با بنده و گیمفا همراه شوید تا تعدادی از قدرتمندترین و محبوب ترین شخصیت های منفی در بازی های رایانه ای را مرور و خاطراتی را زنده کنیم. آنتاگونیست هایی که تا همیشه در یاد ما خواهند ماند و حس عشق و تنفر را توأمان برای ما به همراه آورده اند. لازم به ذکر است که این مقاله و شخصیت ها و رتبه بندی آن ها کاملا بر اساس نظر شخصی نویسنده صورت گرفته است و بر اساس بازی هایی که نوبیسنده مطلب تجربه کرده است در این مطلب جای گرفته اند. بدیهی است که بازی ها و شخصیت های منفی وجود دارند که می توانند در این لیست قرار داشته باشند اما به دلیل عدم آشنایی نویسنده با آن ها و تجربه نکرده آن عناوین در این لیست قرار نگرفته اند. در حقیقت هیچ معیاری برای غلط یا درست بودن قطعی این لیست وجود ندارد و همانطور که هر یک از شما شاید یک لیست مخصوص به خودتان را در ذهن دارید، این مطلب نیز لیست محبوب ترین شخصیت های منفی از دیدگاه نویسنده است و می توان به عنوان یک سرگرمی و برای بیشتر آشنا شدن با نظرات یکدیگر به آن نگاه شود.
۳۰- King Bohan
سری بازی: Heavenly Sword
عنوان Heavenly Sword یک بازی هک اند اسلش فوق العاده بود که شما را کاملا شبفته خود می کرد. این عنوان (که مدتی قبل نقد و بررسی این بازی را خدمت شما عزیزان تقدیم کردیم) در سال ۲۰۰۷ توسط تیم خوشنام Ninja Theory و به کارگردانی اندی سرکیس ساخته شد، به طور انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۳ منتشر گردید و موفق شد تا بازخوردهای خوبی را نیز به دست آورد. همان گونه که قبل نیز خدمت شما عزیزان عرض کرده ام، داستان بازی حول محور دختری به نام ناریکو میچرخد و دغدغهها و سختیهایی که وی برای حفظ میراثی ارزشمند به نام “شمشیر بهشتی” برای جلوگیری از افتادن آن به دست پادشاهی شیطان صفت متحمل میشود را دنبال میکند و شما نیز باید در این مسیر او را یاری کنید. ناریکو دختری بسیار قدرتمند، با اراده و مهربان است که مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش خود میبیند ولی ذرهای نیز پا پس نمیکشد و تا پای جان برای انجام صحیح این مسئولیت و ماموریت تلاش میکند و میجنگد. در لحظاتی از بازی نیز شما کنترل دختری که مانند خواهر کوچک ناریکو است به نام kai را بر عهده میگیرید که تنوع خوبی به بازی می بخشد. در اصل داستان این بازی حول کشمکش قهرمان و ضد قهرمان اصلی بازی یعنی ناریکو و پادشاهی ظالم می گردد که یکی سعی در حفظ شمشیر بهشتی و دیگری سعی در تصرف آن دارد و اتفاقات زیادی در این راه رقم می خورد که بازی را برای شما بسیار جذاب می کند و بستری مناسب برای مبارزات زیبا و لذتبخش بازی را فراهم می نماید.
بدون شک یکی از عوامل اصلی موفقیت و زیبایی بازی Heavenly Sword، برخی از شخصیت های آن بودند که بار سنگینی را در داستان بازی به دوش می کشیدند. “شخصیتپردازیهای بازی به خصوص در مورد چند شخصیت اصلی آن فوقالعاده است و این شخصیتپردازی عالی سبب هر چه بیشتر جذاب شدن داستان نیز شده است. آنتاگونیست و نقش منفی اصلی این عنوان پادشاهی است که کاملا روح خود را به شیطان تقدیم کرده و قصد دارد تا با هر روشی و متوسل شدن به هر نوع ظلمی، شمشیر بهشتی را از دست قهرمان اصلی بازی که ناریکو نام دارد برباید. این پادشاه شیطان صفت که وی را در بازی با نام King Bohan می شناسیم بدون هیچ شک و شبهه ای بهترین و جذابترین شخصیت بازی است. ایفای نقش در موشن کپچر و صداگذاری وی را اندی سرکیس (که در بازی Enslaved نیز در نقش شخصیت اصلی بازی یعنی مانکی ایفا کرده است) بر عهده داشته است و به بهترین شکل ککگن نیز از پس انجام این کار بر آمده است. شخصیتپردازی و صداگذاری بینقص وی سبب شده است تا در بازی از ته دل از King Bohan متنفر شوید و آرزوی کشتن او را داشته باشید. پادشاهی بیرحم، دیوانه و جانی که همواره از طنز و مسخره بازی در صحبتهای خود استفاده میکند و برای به دست آوردن شمشیر بهشتی از هیچ قتل و کشتاری فروگذار نمیکند.” King Bohan آنتاگونیستی است که کسانی که عنوان Heavenly Sword را تجربه کرده اند همیشه وی را به خاطر خواهند داشت و با آمدن نام این بازی، بلافاصله به یاد وی می افتند.
۲۹- Dr. Eggman
سری بازی: Sonic the Hedgehog
بدون شک بازیبازان قدیمی تر همگی خاطرات زیادی با عناوین Sonic the Hedgehog دارند و قطعا نیز شخصیتی بدذات به نام Doctor Ivo “Eggman” Robotnik یا همان دکتر اگمن را خوب می شناسند. شخصیتی که آنتاگونیست اصلی این سری عناوین و دشمن قسم خورده خارپشت ابی پوش و محبوب ما یعنی سونیک و یارانش محسوب می شود و به عنوان یکی از شخصیت های برتر بین عناوین خلق شده توسط سگا قرار دارد. وی یک دانشمند دیوانه است که قصد نابودی دنیا را در سر دارد تا امپراطوری اگمن را ایجاد کند و بر کل دنیا حکومت کند. دکتر اگمن در طول عناوین مختل سونیک از لحاظ ظاهری هم تغییرات زیادی را به خود دیده است و گاهی یک شخصیت کاملا گرد مثل تخم مرغ و گاهی با لباس قرمز و مشکی و عینک افتابی و …. این شخصیت توسط Naoto Ohshima خلق شده است و جزو شخصیت های منفی شناخته شده در دنیای بازی های رایانه ای می باشد. به طور کلی تمام طراحی های ظاهری دکتر اگمن در نسخه های مختلف همواره حالتی طنز و خنده دار نیز داشته اند که گاهی شکست های وی از سونیک را بسیار جذاب تر می کند و تماشای قیافه او با آن شکم گنده و سیبیل های عجیبش بسیار شیرین و لذتبخش است.
اگر آنتاگونیست جذابی مثل دکتر اگمن وجود نداشت قطعا سونیک دیگر انگیزه ای برای نقش افرینی در عناوین مختلف این سری با هدف نجات دنیا نداشت و این همه خاطره برای ما رقم نمی خورد. همیشه اینگونه است که یک شخصیت مثبت یا پروتاگونیست جذاب در بازی یا فیلم، نیاز به یک شخصیت منفی یا آنتاگونیست بسیار قدرتمند در همان حد از جذابیت دارد تا بتواند داستان را بالا نگاه دارد و آن را برای بازیباز یا بیننده جذاب تر کند. شخصیت های منفی که بتوانند نزد مخاطبین حتی از لحاظ منفی محبوب شوند و وجودشان را به اندازه شخصیت اصلی بازی لازم بدانند. دکتر اگمن از همین دسته شخصیت های منفی است که همواره کار شکنی های وی برای سونیک جهت نابودی دنیا و البته شکست خوردن های او را به خاطر داریم و او را به عنوان یکی از انتاگونست های محبوب در بازی های رایانه ای به یاد خواهیم داشت. مدت هاست که سری عناوین سونیک مانند خیلی دیگر از فرنچایزهای محبوب قدیمی از روزهای اوج خود فاصله بسیاری گرفته است و دیگر شاهد آن جذابیت همیشگی نبوده ایم، نه در خارپشت آبی محبوب و نه در دشمنان وی به رهبری دکتر تخم مرغی. قطعا عرضه شدن یک بازی زیبا در این سری که بتواند دوباره یاد و خاطره ما را از سونیک و دکتر اگمن و .. زنده نماید، جاب خوشحالی بسیار زیادی خواهد داشت و بار دیگر می توانیم شاهد باشیم که سونیک تمام نقش های شیطانی دکتر خیکی سیبیلو را نقش بر آب می کند!
۲۸- Doctor Neo Cortex
سری بازی: Crash Bandicoot
ناتی داگ همیشه شخصیت های جذابی را خلق کرده و می کند. چه شخصیت های یک داستان درام و غم انگیز باشند، چه شخصیتی شوخ و طبع و دوست داشتنی و بذله گو و چه شخصیت های یک بازی با حالتی کاملا طنز. سری عناوین Crash Bandicoot یکی از محبوب ترین و به یادماندنی ترین عناوین در نسل پنجم و بر روی کنسول پلی استیشن ۱ بودند و قطعا تا همیشه در یاد علاقمندان خواهند ماند. علاوه بر گیم پلی فوق العاده این سری عناوین که برگ برنده اصلی آن محسوب می شدند شخصیت های جذاب و بامزه ای نیز در بازی وجود داشتند که به زیباتر شدن هر چه بیشتر آن کمک میکردند. طراحی شخصیت ها و حال و هوای بازی کاملا کمدی داشت و در راس این موارد، خود شخصیت اصلی بازی یعنی کرش قرار داشت که دنیایی از طنز بود برای خودش و حتی نگاه کردن به ظاهرش و راه رفتن او هم خنده دار و جذاب بود. همچنین آنتاگونیست اصلی بازی نیز با وجود این که بسیار بدذات و پلید بود ولی باز هم بسیار خنده دار و طنز آمیز طراحی شده بود و حتی قیافه او و کله گنده اش با زاویه های تیز کاملا شما را به خنده وا میداشتند! وی از این نظر کاملا با دکتر اگمن سری سونیک که در شماره قبلی از او یاد کردیم، شباهت دارد و هر دو ظاهری بسیار خنده دار ولی ذاتی شیطانی دارند و قیافه ان ها موقع شکست خوردن خیلی خنده دار تز از قبل نیز می شود مخصوصا وقتی صدای آن ها نیز بسیار مسخره و روی اعصاب باشد!
این شخصیت منفی اصلی سری عناوین کرش Doctor Neo Cortex نام داشت. وی همواره بدترین نقش ها و برنامه ها و تله ها را برای کرش تدارک میدید تا او را از بین ببرد اما با چابکی و گاهی شانس کرش تمام آن ها نقش بر آب میشد و وی عصبانی تر و بیچاره تر از قبل می شد. وی نیز مانند شخصیت قبلی این مطلب یک دانشمند کاملا دیوانه است و میخواهد بر تمام دنیا تسلط یابد در انتقام این که وی را نادیده گرفته است. وی قصد دارد تا با ایجاد تغییرات ژنتیکی و جهش یافته کردن حیوانات ان ها را به سربازهای خود تبدیل کند و در نهایت Crash Bandicoot شخصیت محبوب و اصلی این سری را خلق می کند که همین شخصیت بلای جانش می شود. Cortex وی را بی مصرف تشخیص می دهد و او را از ارتش خود بیرون می اندازد و از قصر بیرون می کند ونمی داند که چه بدبختی برای او در اینده ایجاد خواهد کرد. مداخله های تمام نشدنی کرش در کار و بار کورتکس همواره نقشه های او را از کار می اندازد و واکنش های وی بعد از این شکست ها بسیار جالب است و خنده را بر لب های ما می نشاند. بی شک Doctor Neo Cortex یکی از شخصیت های به یاد ماندنی و محبوب منفی بین بازیبازان است و تاریخ بازی های رایانه ای همواره وی را به یاد خواهد داشت. خوشبختانه با اعلام سونی در نمایشگاه E3 2016 مشخص شد که به زودی خواهیم توانست در نسل هشتم مجددا با این دکتر دیوانه و البته محبوب وهمچنین کرش دوست داشتنی دیدار کنیم و شاهد بازسازی نسخه های قبلی بازی در نسل هشتم باشیم که این بسیار خاطره انگیز و لذتبخش خواهد بود.
۲۷- Origami Killer
بازی: Heavy Rain
Heavy Rain یک شاهکار بی نظیر و یک موفقیت کامل از نظر هنری و تجاری بود. چندین جایزه برترین بازی سال از منابع مختلف و فروش بیش از ۳ میلیون نسخه در نسل هفت از این بازی یک انحصاری بی نظیر و قدرتمند برای سونی و پلی استیشن ساختند. نقطه عطف و تکیه گاه و در واقع همه چیز بازی داستان بی نظیر آن است. داستانی که مانند تمامی عناوین استاد دیوید کیج بسیار زیبا و با جذاب نگارش شده است و البته باید گفت که بین تمام بازی های این سازنده بزرگ، Heavy Rain برترین و زیباترین داستان را داراست.از انجایی که نسخه نسل هشتمی و بازسازی شده این بازی به همراه دیگر عنوان فوق العاده دیوید کیج یعنی Beyond: Two Souls به صورت یک کالکشن برای پلی استیشن ۴ منتشر شده است و ممکن است کسانی بخواهند آن را تجربه کنند در این مطلب چیزی از داستان بازی نمی گوییم تا لذت آن برایتان حفظ شود. فقط یک چیز را می گویم. داستان بازی یک شاهکار بی نهایت جذاب و تراژیک است که عشق و غم و درام و اکشن و … را کاملا در خود دارد و روند روایت را طوری پیش می برد تا در نهایت عواقب انتخاب های خود در بازی را مشاهده کنید و بهای برخی از آن ها را سنگین تر و برخی را کمتر، بپردازید. شخصیت پردازی همیشه نقش بسیار مهمی را در عناوین دیوید کیج داشته است و در واقع شخصیت پردازی های عمیق و خلق شخصیت هایی محکم و قدرتمند، همواره باعث شده اند تا عناوین این سازنده داستان فوق العاده ای را داشته باشند و این داستان زیبا به زیبایی هر چه تمام تر بر روی دوش این شخصیت ها قرار می گیرد و روند قصه گویی و روایت بازی را شکل می دهد. شخصیت ها داستان را شکل می دهند و داستان شخصیت ها را می سازد و به ان ها پر و بال می دهد.
محوریت داستان بازی هوی رین و شخصیت های آن بر موضوع قتل های سریالی یک قاتل دیوانه که به قاتل اریگامی شهرت دارد بنا شده است و داستان شخصیت هایی را که به نوعی با این قاتل درگیر می شوند را بیان می کند. توضیح بیشتر در مورد داستان بازی و شخصیت های آن بدون این که بخواهم داستان را برای شما اسپویل کنم کار بسیار سختی است. بازی از همان ابتدا و در صحنه های اول تا لحظات آخر خود، شما را میخکوب و تشنه فهمیدن ادامه داستان نگاه می دارد و هر گز نمی توانید اتفاقاتی را که در ادامه رخ خواهد داد حدس بزنید. شما در نقش چند شخصیت مختلف در بازی ایفای نقش خواهید کرد که هر کدام به نوعی درگیر ماجرای قتل ها هستند و داستان هر یک را پیش می برید که این داستان ها گاها با هم در نقاطی تلاقی می یابند. شخصیت های بازی شامل Ethan Mars که به نوعی نقش اصلی بازی است، Scott Shelby که یک کارآگاه خصوصی است و در مورد پرونده تحقیق می کند، Norman Jayden که یک مامور اف بی آی است و از واشنگتن برای بررسی پرونده قتل ها فرستاده شده است و Madison Paige که یک شخصیت زن فوتوژورنالیست است و به نحوی با این پرونده قتل های اریگامی ارتباط می یابد، می باشند. شما زا دید تک تک این شخصیت ها در مقاطعی بازی را دنبال خواهید کرد و هر چه که می گدرد بیشتر به سوالات شما پاسخ داده می شود و موارد بیشتری را کشف می کنید. بدون شک کسانی که این عنوان را انجام داده اند هیچ گاه سکانس هایی مانند گم شدن فرزند اتان در فروشگاه یا صحنه کودکی قاتل اریگامی و ماجرای دردناک و عم انگیز وی و برادرش را فراموش نخواهند کرد و تا همیشه از سازندگان ان به نیکی یاد خواهند کرد. قاتل اریگامی شخصیتی است که شما تمام هم و غم و هدفتان در بازی این است که وی را پیدا کنید و در واقع بدون قاتل اریگامی عنوانی به اسم Heavy Rain وجود نداشت. شما به خاطر کارهایی که از می بینید از وی متنفر هستید اما همانقدر هم وی در نفرت انگیز بودن محبوب است زیرا که وجود داستانی شاهکار، مدیون حضور اوست و تا آخر بازی در جستجوی یافتن هویت وی هستید و نمیدانید بازی چه خوابی برای شما دیده است…
۲۶- Sarah Kerrigan
سری بازی: Starcraft
عناوین کمپانی محبوب و بزرگ بلیزارد همواره از بیشترین سطح توجه کاربران و بازیبازان در دنیا برخوردار بوده و هستند و دلیل اصلی این موضوع به تقریبا بی نقص بودن عناوین این کمپانی باز می گردد که همیشه یک عنوان کامل از همه نظر را در اختیار کاربران خود قرار می دهند و همواره نیز از آن پشتیبانی می کنند. به مانند سایر بخش های عناوین این شرکت، داستان نیز در بازی های بلیزارد جایگاه بسیار محکمی دارد و همواره در پس گیم پلی های بی نقص عناوین مختلف این کمپانی داستانی قوی و جذاب در جریان است که کاربر را هر چه بیشتر به پیشروی در دنیای بازی تشویق می کند. در این داستان ها شخصیت پردازی نقش بسیار مهمی را دارد و شخصیت های مختلفی که در بازی های این شرکت شناخته ایم همگی به خوبی و با عمق کافی ساخته و پرداخته شده اند. اما همان گونه که در مقالات قبلی نیز خدمت شما عزیزان عرض کرده ام، به عقیده بنده بین تمام این بازی ها، عنوانی که قطعا بهترین و جذاب ترین داستان و شخصیت ها را دارد شاهکاری است به نام StarCraft. عنوانی که یکی از برترین بازی های استراتژی تاریخ است و در کنار گیم پلی قدرتمند به قدری داستان عمیق و زیبایی نیز دارد که مانند یک کتاب و یک فبلم داستانی زیبا است و در پس هر نژاد در بازی آن قدر پیشینه داستانی وجود دارد که گویی تاریخ نویسانی قهار در طی قرن ها آن ها را نوشته اند و یا مردمان سینه به سینه نقل کرده اند. یکی از برترین و چذاب ترین شخصیت هایی که از عوامل اصلی فوق العاده بودن داستان این سری است بدون شک Sarah Kerrigan است و داستان و سرگذشت تلخ و غمگین او و ماجرای عشق او و Jim Raynor. سارا به قدری شخصیت محبوب و شناخته شده ای در بین بازیبازان سراسر دنیا است که حتی در مقاله برترین شخصیت های مونث تاریخ بازی های رایانه ای نیز نام وی را در زمره ۱۰ زن برتر بازی ها قرار دادیم و نقشی انکار نشدنی در جذابیت سری عناوین StarCraft دارد. همانطور که می دانید و در مقاله قبلی نیز به آن اشاره کردیم Sarah Kerrigan قبل از این که در Tarsonis به دست زرگ ها اسیر شود یک شبح Terran بود. زرگ ها وی را آلوده کردند و او تبدیل شد به یک دورگه پیچیده از زرگ ها. سپس طی فعل و انفعالاتی او بر تخت پادشاهی زرگ ها نشست و تبدیل به ملکه آن ها شد و این گونه ارتشی از این موجودات کریه المنظر و قدرتمند را در اختیار گرفت.
Sarah یکی از محبوب ترین شخصیت های سری استارکرفت است و البته یکی از قدرتمندترین آن ها که طرفداران بی شماری را در سراسر دنیا برای خود دارد. ماجرای عشق Sarah و Jim Raynor همواره از جذاب ترین و خطرناک ترین روابط عاشقانه در بازی ها شناخته می شود که قبلا نیز به آن در مقاله برترین روابط بین شخصیتها در تاریخ بازیهای رایانهای اشاره کرده ایم. “کار آسانی نیست که عاشق ملکه زرگ ها باشید ولی Jim Raynor و Sarah Kerrigan به معنای واقعی عاشق یکدیگر هستند و به شکل تحسین برانگیزی از عشقشان در برابر تمام ناملایمات محافظت می کنند و یک الهام بخش برای بسیاری از روابط هستند. Jim Raynor از هیچ تلاشی برای نجات عشقش از دست اربابان زرگ نژادش فروگذار نکرد و در این مسیر کل دنیا را گشت و هزاران هزار زرگ را کشت تا سارا را سالم و عشقش را استوار نگاه دارد. رابطه این دو مثال بارزی از گذشتن از تمامی مشکلات برای رسیدن به عشق می باشد.” شاید حتی اگر از منظر دیگری به موضوع و سرنوشت Sarah Kerrigan بنگریم، به وضوح و به طور کامل نتوان از وی به عنوان یک شخصیت منفی نام برد چرا که روی اصلی شخصیت وی را نیز دیده ایم و اگر تقدیر با او مهربان بود هرگز نباید نام وی در این لیست قرار می گرفت اما به هر حال وقتی که ملکه زرگ ها و نفر اول آن ها باشی، ناگزیر شخصیت مثبتی محسوب نخواهی شد، هر چند که باز هم در این مورد بحث بسیار است. بی شک علاقمندان و طرفداران سری شاهکار استارکرفت تا همیشه Sarah Kerrigan و سرگذشت غمناک وی را به خاطر خواهند داشت و همچنین نام وی در دفتر تاریخ بازی های رایانه ای به عنوان یکی از برترین شخصیت های مونث تاریخ ثبت شده است.
۲۵- Ares
بازی: God of War
زمانی که می خواستم نسخه اول بازی God of War را بازی کنم و وقتی دقایقی از شروع ان گذشت، با خودم فکر می کردم که از بس کریتوس در مبارزه ماهر و قدرتمند است نام بازی به این علت God of War است و یعنی کریتوس خدای مبارزه کرذن است. هر چند که این اصلا تعبیر غلطی از نام بازی نبود و حتی بعدا کریتوس به معنای کلمه هم “خدای جنگ” شد اما بعدا در بازی فهمیدیم که “خدای جنگ” شخص دیگری است و در واقع یکی از خدایان یونان باستان است که آرس یا Ares یا به قول خودمان در آن روزها اریس نام دارد. وی خدای جنگ بود و وظیفه ما و در واقع هدف کریتوس کبیر در بازی کشتن وی بود. او زمانی که کریتوس درمانده و ناتوان در لحظه مرگ قرار گرفته بود و چیزی تا از دست دادن جانش باقی نمانده بود به فریاد و درخواست کریتوس گوش داد و به وی زندگی دویاره بخشید اما تاوان بدی را برای کریتوس در نظر داشت. تاوانی که برای جنگجوی افسانه ای ما به قیمت بسیار سنگینی تمام شد. وی شهر به شهر و سرزمین به سرزمین را به فرمان آرس فتح می کرد و از مانند یک حیوان وحشی هر کس را که میدید از دم تیغ می گذراند. گویی که دیوانه شده بود و خشمی ابدی به جانش افتاده بود. اما این تمام کار نبود و گناه این همه آدمکشی برای وی کافی نبود. در یکی از همین کشتارهای وحشیانه انشان ها در یک معبد، کریتوس که خون جلوی چشمانش را گرفته است پس از کشتن تمام انسان های آنجا در کمال ناباوری می بیند که زن و تنها دختر خویش را نیز به قتل رسانده است و این بهایی بود که او برای لطف آرس پرداخت و الحق که چه تاوان سنگینی بود. اینجا بود که کمی چشمهای کریتوس باز شد و دریافت که به چه حبوانی تبدیل شده است.
وی از زیر فرمان آرس بیرون امد و دیگر قصد نداشت سرباز و رهبر سپاه وحشی او باشد، بلکه تصمیم گرفت تا آرس را از بین ببرد و برای این کار هر کس که در راهش بایستد را نیز سلاخی کند. میخواهد خدا باشد یا انسان یا هر موجود دیگری. خشم کریتوس که قبل از این موضوعات هم بسیار ترسناک بود حالا دیگر صدها برابر شده و شاهد خشمی افسارگسیخته و مرگبار از کریتوس هستیم که فقط میخواد ارس را به خاک و خون بکشد تا انتقام زندگی اش را بگیرد و وقتی هم که این کار را کرد زندگی خود را از فراز کوه های الیمپ پایان دهد. شاید در بازی خدای جنگ زیاد از ارس و سرنوشت و گذشته او نمی شنویم اما این که تمام هدف و فکر و ذکر یکی از محبوب ترین شخصیت های تاریخ برای ما یعنی کریتوس، تنها کشتن اوست یعنی برا ما هم بسیار مهم است و یک بازی کامب را به عشق کشتن او طی می کنیم و درنهایت هم آن مبارزه مرگبار و حماسی انتهای بازی باعث می شود تا بدون شک آرس که هم نام محبوب ترین و برترین سری هک اند اسلش تاریخ است برای ما تبدیل به یکی از محبوب ترین شخصیت های منفی در بازی ها گردد. شخصیتی که باعث و بانی اصلی بدبختی و تیره روزی کربتوس است، هر چند که این خود کریتوس بود که دست به سوی او دراز کرد. هیچ گاه نمی توان صحنه حماسی و بی نظیر مبارزه با ارس در انتهای عنوان God of War را فراموش کرد و آن مبارزه یکی از برترین باس فایت های تاریخ بازی های رایانه ای برای بازیبازان محسوب می شود، مبارزه ای بین بکی از محبوب ترین قهرمانان (البته ضد قهرمان) بازی های رایانه ای در مقابل یک خدا، خدای جنگ؛ آرس…
۲۴- Heihachi Mishima
سری بازی: Tekken
سری عناوین Tekken یکی از محبوب ترین و جذاب ترین عناوین سبک مبارزه ای در دنیا هستند و طرفداران بسیار زیادی را از زمان عرضه نخستین نسخه تا کنون برای خود دست و پا کرده اند. از دلایل اصلی جذابیت در بازی های سبک مبارزه ای، شخصیت های جالب و محبوب هستند که علاوه بر قدرت فیزیکی و مبارزات عالی و اجرای فنون مختلف، از نظر ظاهری و پیشینه داستانی نیز غنی باشند و در مجموع یک شخصیت کاریزماتیک را شاهد باشیم. شاید کاریزماتیک ترین شخصیت در سری عناوین Tekken، یکی از قدیمی ترین آن ها یعنی Heihachi Mishima است که در حقیقت آنتاگونیست و شخصیت منفی اصلی در این سری می باشد و یکی از معدود شخصیت هایی است که همواره در تمامی نسخه های فرنچایز Tekken حاضر بوده است و باید گفت به نوعی مسئول تمام اتفاقاتی است که در این سری رخ می دهد و همه به نوعی به او مربوط می شوند. وی در نسخه های Tekken ،Tekken 3 و Tekken 4 به عنوان باس نهایی بازی حضور یافته است. Heihachi Mishima فرزند Jinpachi Mishima، همسر Kazumi Mishima، پدر Kazuya Mishima و Lars Alexandersson، پدرخوانده Lee Chaolan و پدربزرگ Jin Kazama است و همانطور که می بینید با چندین شخصیت از این سری، پیوند خانوادگی دارد و یکی از مهمترین و شاید مهم ترین شخصیت حاضر در فرنچایز Tekken نیز است. Heihachi Mishima از نظر ظاهری بسیار تنومند و و قوی هیکل است و با وجود موهای سپیدش حتی ذره ای علائمی از پیر شدن را در وی نمی بینیم و همواره یکی از قدرتمندترین شخصیت های Tekken محسوب می شود. چهره وی و مدل موهایی که این شخصیت دارد، باعث شده است تا همیشه او را به عنوان شخصیتی عصبانی و خشمگین ببینیم که کاملا نیز با ذات و رفتار وی مطابقت دارد.
Heihachi Mishima در مبارزات از استایل Mishima در کاراته استفاده می کند و بنیانگذار و فرمانده گروه Tekken Force نیز محسوب می گردد. Heihachi Mishima شخصیتی بسیار پلید است و ذاتی شیطانی و سیاه دارد. او بیشتر به عنوان پسر Jinpachi Mishima شناخته می شود که صاحب کمپانی بزرگ Mishima Zaibatsu است. چند دهه قبل از عناوین نسخه اول Tekken، وی پدرش را از کنترل و ریاست این کمپانی برکنار می کند و او را بیرون می اندازد تا خود اداره و کنترل این کمپانی صنعتی بزرگ را بر عهده گیرد. وقتی که پدر وی برای پس گرفتن کمپانی از او تلاش هایی را انجام می دهد، Heihachi Mishima بلافاصله او را گرفته و در زیر کمپانی خود در سیاهچال زندانی کرده و او را رها می کند تا از گرسنگی بمیرد. Heihachi Mishima به بهانه غلبه آموزش دادن و تربیت کردن پسرش، کازویای ۵ ساله را از دره ای به پایین پرتاب کرده و اعتقاد دارد که اگر او واقعا پسرش است زنده می ماند و به بالا باز می گردد، در حالی که دلیل اصلی او از این کار این بود که می دانست پسرش به سطح قدرت او می رسد و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن وی، این کار را کرد. کازویا از این عمل شیطانی پدرش جان سالم به در می برد اما نه به خاطر قدرتش، بلکه وی معامله ای با شیطان می کند و در واقع داستان ژن شیطانی نیز از همین جا شروع می شود. همان طور که مشاهده می کنید تمامی فعالیت ها و رفتارهای Heihachi Mishima در طول زندگی خود بر پایه پلیدی بوده است و وی به هیچ کس حتی خانواده خود نیز رحم نکرده است زیرا عطش قدرت او را کور کرده است. وی یکی از شخصیت های منفی بسیار توانمند و یکی از محبوب ترین ها در بین مبارزان سری Tekken محسوب می گردد.
۲۳- Shaokhan
سری بازی: Mortal Kombat
چه حسی داشتیم وقتی در عنوان محبوب و خاطره انگیز مورتال کمبت، در انتهای یک ستون سنگی و پس از بالا آمدن مرحله به مرحله آن و شکست کلی شخصیت مختلف، تصویری از یک شخصیت مخوف با پوششی بر روی صورت مانند جمجمه یک اسکلت و دو شاخ خوفناک را می دیدیم. نام او شائوکان بود. همیشه غول آخر یک بازی تصوصیری پر ابهت و مخو در ذهن ما داشته است و دارد. همیشه در ذهن داریم که غول آخر یک موجود و یک شخصیت بسیار قدرتمند است که کار اسانی را برای شکست وی ندخواهیم داشت. شائو کان دقیقا با این تعریف مطابقت داشت و چه از نظر ظاهری و چه قدرت، یک غول اخر به تمام معنا بود. حالا حساب کنید غول آخر در یک بازی مبارزه ای که چیزی به اسم دشمن معمولی ندارد و همه شخصیت های آن هر کدام یک غول آخر قدرتمند هستند، چقدر باس آخر واقعی آن، برای ما پرابهت و عظیم جلوه می کند. آن هم در بازی که نماد خشونت افسارگسیخته و صحنه های مرگبار است. همه ما بارها و بارها از او شکست خورده ایم و البته بارها نیز وی را شکست داده ایم، البته نه در درجات سختی خیلی بالا، زیرا که در این درجات گاهی شکست وی غیر ممکن به نظر می رسید. هیچ گاه حس و حال صحنه ای که بعد از شکست وی در مبارزه به نمایش در می آمد و او با فریادی بلند و نعره کشان در حالی که دستهایش را باز کرده بود از بین می رفت از خاطرمان پاک نخواهد شد.
شخصیتی که می دانستیم زیاد به ما امان نخواهد داد و از چپ و راست به سمت ما به سرعت ضربه خواهد زد. تنه هایی بسیار سریع که با شانه خود که با پوششی تیغ دار مجهز بود به ما می زد (مانند تصویر زیر) یا تبر خود را بیرون می کشید و بر ما فرود می اورد. با پای خود لگدی مرگبار به سمت ما روانه می کرد و از همه روی اعصاب تر این که، در حالی که ما غرق در استرس مبارزه و ترس از شکست از او بودیم، می ایستاد و دست به کمر می زد و بلند بلند در وسط مبارزه به ما می خندید. در مورد داستان زندگی و چگونگی به قدرت رسیدن وی آمده است: “همانند اوناگا، شائوکان هم میخواست با تسخیر دیگر قلمروها حکومت و قدرت خود را گسترش دهد. او آرام آرام و در طی هزاران سال قدرت خود را با حمله و تسخیر قلمروهای کوچک افزایش داد . بالاخره ، قدرت شائوکان آن قدر افزایش پیدا کرد که بتواند قلرویی هم اندازه دنیای خارج را تصاحب کند، قلمروی باشکوه و حاصلخیز ادنیا. برای تسخیر ادنیا، شائوکان باید در تورنمنت مورتال کمبت برنده می شد. با وجود تلاش های فراوان جنگجویان ادنیا ، شائوکان در دهمین تورنمنت پی در پی هم برنده شد . آسمان آبی ادنیا به پورتال های در حال باز شدن تبدیل شد و شائوکان و نییروهای مهاجمش وارد ادنیا شدند. حاکم ادنیا، شاه جراد (King Jerrod) به قتل رسید. شائوکان همسر او، سیندل (Sindel) را به عنوان ملکه خود و دختر او ، کیتانا (Kitana) ، را به عنوان دختر خود برگزید و او را به عنوان محافظ شخصی خود و یک آدمکش تربیت کرد. سیندل که نمی توانست ملکه شائوکان بودن را تحمل کند، دست به خودکشی زد، اما شائوکان روح او را در دنیای خارج نگه داشت و مانع رفتن او به دنیای پس از مرگ شد. او هرگز نمی گذاشت که ملکه مورد علاقه اش به این راحتی از دستش برود.” در داستان زندگی شائوکان و اعمال و رفتار وی حتی نقطه ای به غیر از سیاهی و پلیدی دیده نمی شود و وی معنای کامل شیطانی بودن است اما خب همانطور که می دانید در بازی های رایانه ای شیطانی بودن اصلا دلیل بر محبوب نبودن نیست و گاها برعکس هم نیز هست. شائو کان همواره برای ما بسیار برای محبوب بوده است، منتها محبوبیتی که به خاطر عظمت و قدرتش کسب کرده و البته ترسی که از وی در وجودمان است. او نیز بدون شک جایگاهی شایسته را در لیست برترین و محبوب ترین شخصیت های منفی و شیطانی به حق برای خود کسب می کند.
۲۲- Dormin
سری بازی: Shadow of the Colossus
Shadow of the Colossus عنوانی است که نه ما و نه تاریخ، آن را از یاد نخواهند برد و در دفتر برترین بازی های تاریخ هنر هشتم جایگاه جاودانه ای را برای خود کسب کرده است. جایگاهی که به حق شایستگی آن را نیز دارد و از همه نظر یکی از برترین هاست. چه از نظر گیم پلی و چه از نظر طراحی و گرافیک هنری و همچنین از لحاظ داستان و روایت آن، با یک بازی کاملا خاص و منحصر به فرد طرف هستیم که نظیرش را بسیار کم در بازی های رایانه ای دیده ایم و شاید هم ندیده ایم. Shadow of the Colossus در سال ۲۰۰۵ توسط استودیو Team Ico (که خالق یکی دیگر از برترین عناوین کنسول پلی استیشن ۲ یعنی Ico در سال ۲۰۰۱ بود) با همکاری Sony Interactive Entertainment و SIE Japan Studio ساخته شد و به صورت انحصاری برای پلی استیشن ۲ منتشر گردید. این بازی نیز به مانند دیگر شاهکار قبلی این سازنده بسیار مورد تحسین و تمجید منتقدین و بازیبازان در سراسر دنیا قرار گرفت و تبدیل به یکی از برترین عناوین تاریخ پلی استیشن ۲ و همچنین یکی از برترین انحصاری های تاریخ کنسول های پلی استیشن، گردید و جوایز بسیار زیادی را نیز از جمله BAFTA Games Award for Artistic Achievement و BAFTA Games Award for Action & Adventure دریافت نمود و موفق به کسب امتیاز متای ۹۱ شد. در بازی با شخصیت های زیادی طرف نبودیم و شخصیت های بازی حتی به اندازه انگشتان یک دست نیز نبودند اما آن ها به قدری عالی شخصیت پردازی شده بودند که به هیچ وجه جای هیچ کمبودی را از این نظر احساس نمی کردیم. یکی از این شخصیت ها که در حقیقت آنتاگونیست اصلی بازی نیز محسوب می شود (البته شاید در ابتدا این طور فکر نکنید) Dormin نام دارد که یکی از مخوف ترین و برترین شخصیت های منفی در بازی های رایانه ای محسوب می شود و البته برای بازی که همه چیزش جزو برترین هاست، زیاد هم موضوع عجیبی محسوب نمی شود.
Dormin در بازی به عنوان یک ماهیت وجودی مرموز (برعکس نام وی”Nimrod” است ) معرفی می شود که در درون Shrine of Worship حبس شده است. وی همان صدایی است که به Wander هشدار می دهد که ماموریت او برای دوباره زنده کردن عشقش Mono، عواقب و پیامدهای سنگینی را برایش در پی خواهد داشت، اما Wander آن را می پذیرد و شاهد فداکاری همه جانبه وی در راه نجات عشقش هستیم و یکی از زیباترین و مستحکم ترین عشق ها را در وی مشاهده می کنیم. افسانه ها می گفتند که Dormin توانایی زنده کرده مردگان را دارد و برای همین نیز Wander به سرزمین ممنوعه قدم گذاشته بود. وی شمشیری باستانی را در اختیار داشت که تنها سلاحی در دنیاست که قابلیت از بین بردن colossi ها را داراست. Dormin به Wander ماموریتی می دهد و می گوید که اگر از پس انجام آن بر آیید، Mono را دوباره زنده خواهد کرد. این ماموریت دشوار، شامل از پای در آوردن ۱۶ غول colossi است که در مناطق مختلف سرزمین ممنوعه یا Forbidden Lands پراکنده هستند. Dormin در تمامی طول مسیر ماموریت، Wander را راهنمایی می کند. Wander این ماموریت را با جان و دل می پذیرد و برای نجات عشقش از هیچ کاری دریغ نمی کند و تا پای جان به مبارزه با عظیم ترین و خوفناک ترین غول های عظیم الجثه یا همان Colossi ها می رود. همین مسئله نیز در انتها باعث رقم خوردن سرنوشتی شوم و وحشتناک برای او می شود. سرنوشتی که Dormin وعده اش را تا حدودی به وی داده بود. با از پای در اوردن هر یک از این غول ها، یک ماهیت سیاه رنگ و سایه مانند وارد بدن Wander می شد که در حقیقت بخش های مختلف وجود Dormin بودند. وی صدایی مانند آن دارد که چندین نفر دارند با هم همزمان صحبت می کنند. در واقع وی مجموعه ای قدرتمند از چندین روح بوده است که اکنون به بخش های مختلف تقسیم شده و هر کدام دروند یک غول گیر افتاده است. Dormin حتی زمانی که در بازی صحبت می کند نیز از ضمیر “ما” برای خود استفاده می کند. زمانی که ائ در بازی صحبت می کند، دوربین بر روی معبد در نقطه ای که نوری از حفره آن می تابد، متمرکز می شود و شاید به اشتباه فکر کنید که وی یک وجود بهشتی است که این یک دروغ محض است. در واقع وقتی که هر ۱۶ غول را شکست می دهید، تازه Dormin فرم واقعی اش را به خود می گیرد که اکنون آزاد و رها شده است. وی یک موجود غول پیکر و خوفناک است که کاملا از سایه تشکیل شده و یکدست سیاه رنگ است. وی دو شاخ بر روی سر خود دارد و چشمانش سفید براق است. وی چیزی به عنوان ضمائم صورت ندارد و موهایش نیز از سایه تشکیل شده است. Dormin یکی از برترین و به یادماندنی ترین موجودات و شخصیت های منفی است که تاکنون در بازی های رایانه ای دیده ایم و شخصیت پردازی، صداگذاری، شکل ظاهری و رفتارش باعث شده است تا در زمره محبوب ترین شخصیت های مخوف منفی در تاریخ بازی ها محسوب گردد.
۲۱- Ganondorf
سری بازی: The Legend of Zelda
سری عناوین افسانه ای و فوق محبوب The Legend of Zelda، یکی از پرفروش ترین و برترین عناوین از لحاظ امتیاز و محبوبیت در تاریخ هستند که اخیرا نیز برای شما عزیزان در قالب ۳ بخش، تاریخچه و بررسی عناوین مختلف این فرنچایز را قرار دادیم (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم). بدون هیچ شک و شبهه ای شخصیت های این عناوین نیز جزو پرطرفدارترین شخصیت ها در تاریخ بازی های رایانه ای به شمار می روند و طرفداران بیشماری را در سراسر دنیا برای خود دارند که تک تک وقایع و اتفاقات این سری را دنبال می کنند و از داستان و پیشینه و سرگذشت تک تک شخصیت های این سری نیز آگاه هستند. در نقطه روبروی قهرمانان و پروتاگونیست های دوست داشتنی این فرنچایز یعنی لینک و پرنسس زلدا، یک شخصیت منفی اصلی قرار دارد که وی نیز یکی از محبوب ترین آنتاگونیست های تاریخ بازی ها به شمار می رود و دشمنی فوق العاده قدرتمند و جذاب برای قهرمانان ما محسوب می گردد. Ganon که با نام Ganondorf نیز شناخته می شود، آنتاگونیست اصلی در سری The Legend of Zelda محسوب می گردد. وی از زمان بازی نخست این سری یعنی The Legend of Zelda در سال ۱۹۸۶ میلادی حضور داشته است و در بسیاری بازی های مختلف این فرنچایز به عنوان باس نهایی با وی دست و پنجه نرم کرده ایم.
در بازی های گوناگون سری The Legend of Zelda تاکنون، Ganondorf بین دو فرم و شکل ظاهری جابجا شده است. در یک فرم وی یک موجود شیطانی غول پیکر و گراز مانند است و در فرم انسانی وی یک شوالیه بسیار تنومند و قد بلند از نژاد Gerudo است (یک نژاد از شبه انسان هایی بیابانی) که حسابی تجهیز شده است. Ganondorf دشمن قسم خورده و تشنه بخون پروتاگونیست اصلی سری یعنی لینک و رهبر Gerudo است. انگیزه های خاص وی از هر بازی به بازی دیگر تغییر می کند اما اغلب در اسیر کردن پرنسس زلدا و نابود کردن سرزمین Hyrule و سپس تمام دنیا مشترک هستند. از آغاز تاکنون وی به دنبال در اختیار گرفتن Triforce بوده است که یک relic جادویی است که خواسته ها و آرزوهای صاحب خود را براورده می کند و اگر به دست Ganondorf بیافتد تبدیل به مخرب ترین و خطرناک ترین سلاح دنیا خواهد شد. Ganondorf همواره تعدادی شخصیت های منفی دیگر را نیز برای انجام خواسته هایش و … اجیر می کند تا به او کمک کنند. در اغلب بازی های این سری، وی Triforce of Power را که یک بخش از ۳ قسمت Triforce کامل است را در اختیار دارد که به وی قدرت های خداگونه و توانایی های جادویی داده است و وی را نسبت به تمامی سلاح ها، غیر از برخی سلاح های بسیار مقدس و قدرتمند مانند Master Sword، ضد ضربه کرده است. عطش و طمع Ganondorf برای قدرت، هیچ گاه رفع نمی شود و وی هرگز راضی و خشنود نیست. Ganondorf نیز درست به مانند لینک و زلدا بازخوردهای بسیار مثبتی را از لحاظ داستانی و شخصیت پردازی از سوی منتقدان و طرفداران کسب کرد و تا همیشه به عنوان یکی از شناخته شده ترین و محبوب ترین آنتاگونیست های تاریخ بازی های رایانه ای شناخته خواهد شد.
۲۰- Dr. Breen
سری بازی: Half Life 2
نمی شود که در مقاله ای مربوط به صنعت گبم، سخن از برترین ها باشد و نامی از عناوین کمپانی شاهکار ساز Valve به میان نیاید. از برترین بازی ها گرفته تا برترین امتیازات و برترین گیم پلی و برترین روابط بین شخصیت ها و برترین شخصیت های منفی، همه و همه عناوین این کمپانی را نیز در بر می گیرند و بازی های این سازنده در تمامی این لیست ها جای داشته و دارند. نکته ای که جالب است اینجاست که در زمینه شخصیت های مثبت و پروتاگونیست سری Half Life با حضور دکتر فریمن و آلیکس بهتر عمل می کند و در زمینه شخصیت منفی و آنتاگونیست، سری پورتال با داشتن گلادوس بهتر عمل کرده است و در جایگاه های نخست لیست ما نیز قرار گرفته است اما این دلیل بر این نیست که عنوان Half Life هیچ آنتاگونیست قدرتمندی نداشته باشد. اتفاقا دارد، خوب هم دارد! با این که در سطح آنتاگونیستی مثل گلادوس نیست اما باز هم یکی از برترین هاست در مقایسه با بسیاری از بازی های دیگر و شخصیت های منفی دیگر در سراسر دنیا. Dr. Breen شخصیتی بسیار منفور برای من و طرفداران این سری است. شخصیتی خونسرد و بدذات اما قدرتمند که باعث ایجاد تنش بسیاری در ما و همچنین رابطه بین دکتر فریمن و آلیکس شد. آن هم در بازی که که اساس و پایه اش شکل گیری آرام آرام رابطه بین این دو نفر است. همین طور که قبلا نیز در مطلب برترین روابط بین شخصیت ها در بازی های رایانه ای خدمت شما عرض کرده ام “با اینکه دکتر گوردون فریمن در تمام سری شاهکار Half Life حتی کلامی هم حرف نمی زند ولی کاملا در طول روند بازی می توان رشد یافتن و عمیق تر شدن احساس رابطه ی بین او و Alyx Vance را متوجه شد. یکی از جذاب ترین صحنه ها در تاریخ بازی های رایانه ای لحظه ای است که Alyx Vance دارد با آسانسور به بالا می رود و دکتر فریمن را می بیند که سوار بر آسانسور به پایین می رود تا Dr. Breen را متوقف کند. این صحنه واقعا پر تنش، عاشقانه و احساسی است. در طول سری عشق این دو به یکدیگر همواره بیشتر و بیشتر می شود و در اپیزود دوم زمانی که آلیکس شدیدا زخمی شده است و دکتر فریمن با سختی و با دل و جرات فراوان کارهای لازم برای احیای او را انجام می دهد کاملا آشکار است که زندگی این دو نفر گویی برای همیشه به هم گره خورده است. واقعا نمی توانم صبر کنم تا ببینم در Half Life 3 چه اتفاقی خواهد افتاد و این رابطه بی نظیر چگونه پیش رفته است و خواهد رفت.”
دکتر wallath Breen رهبر انسان ها در زمین (شهر ۱۷) است و ریاست Black mesa را نیز بر عهده دارد. البته وی به نوعی دست نشانده و بازیچه دست Combine ها بر روی زمین است. در اطلاعات مربوط به این شخصیت در بیوگرافی وی آمده است “Breen تا قبل از حادثه Black mesa به عنوان رییس Black mesa محسوب می شد ولی بعد از این حادثه و تخریب و نابودی انجا هیچ اشاره واضح ومستقیمی به نحوه فرار او از انجا نمی شود . بعد از جنگ ۷ ساعته و شکست رقت بار ارتش و نیروی مقاومت انسان ها او در طی گفتگویی با کمباینها در نیویورک آتش بس کرده و زمینی ها را از نابودی نجات می دهد ولی در عوض بردگی را برای انسان ها به ارمغان میاورد. دکتر Breen خود نماینده کمباین ها در زمین شده و بعد از مدتی به عروسک خیمه شب بازی آن ها تبدیل می شود. البته عده ای بر این باور هستند که او یا کمباین ها کنترل G man را در اختیار داشته اند و باعث شده اند تا G man کریستال جی جی ۳۸۸۳ را به دانشمندان آن جا برای نمونه برداری و وقوع حادثه Black mesa ترغیب کند، که علت این رغبت دکتر Breen برای خیانت به انسان ها را وعده کمباین ها به دکتر Breen به ریاست بر زمین بیان کرده اند. به هرحال دلیل دکتر Breen هر چه که بوده (خیر خواهانه یا بدخواهانه و با به گفته او برای نجات انسانیت) نتیجه ای جز زوال و شکنجه و بردگی انسانها در دراز مدت را نداشته است. در ابتدای Half life 2 به خاطر اختلال در تلپورتر ساخته شده دکتر kleiner گوردون در اتاق Breen برای لحظه ای ظاهر شده و باعث می شود تا دکتر Breen او را شناخته و با اعلام حالت اضطراری در شهر کمباینها را برای دستگیری یا کشتن فریمن و سرکوب مقاومت بفرستد. Breen نیز مانند هر رهبر دیکتاتور و سرکوبگری رسانه و محصولات خود را دارد…رسانه ای برای تحمیل عقاید خود به مردم و البته آب معدنی و محصولات غذایی برای ناباروری و از بین بردن میل جنسی مردم. بعد ار پایان Half life2 خبری از دکتر Breen نیست(چون مرده است) ولی یک فلش بک از او و هم چنین ویدیویی از او در زمان فرار از دست گوردون در چپتر آخر Half life2 به مورد جالبی اشاره می کند: او از یکی از کمباین ادوایزرها میخواهد تا اجازه دهد او به کمباید اورورلد (دنیای کمباینها) برود و او هم می پذیرد ولی به خاطر شرایط متفاوت جوی آنجا از Breen می خواهد که یک بدن میزبان برای خود انتخاب کرده و به آن جا برود که Breen با اکراه می پذیرد. در Half life2 episode 2 هم ما اثری از دکتر Breen نمی بینیم ولی نکته مهمی که در این episode است گفتگوی G man با گوردون فریمن است که در خلال سخنان G man وقتی او از مخالفت با نجات الکس از Black mesa سخن می گوید و همینطور در هنگام ادای جمله “سرکوب آنها نیازی حتمی بود”، همواره عکس دکتر Breen دیده می شود که با سخنان خود دکتر Breen در انتهای Half life 2 این یقین را به ما می دهد که دکتر Breen حتی قبل از حادثه Black mesa به خوبی از وجود و ماهیت G man اگاه بوده است.” بدون شک Dr. Breen یکی از شخصیت های منفی محبوب از نظر منفور بودن و از به یادماندنی ترین آنتاگونیست های بازی های رایانه ای محسوب می شود.
۱۹- Handsome Jack
سری بازی: Borderlands
Handsome Jack راهی را که شخصیت های منفی در بازی ها و فرنچایزهای مختلف در زمانی طولانی رفته اند یک شبه طی کرد و بلافاصله بعد از نسخه دوم سری عناوین فوق العاده Borderlands توانست تا خود را به پای ثابت لیست های برترین شخصیت های منفی و محبوب ترین آن ها در بازی های رایانه ای تبدیل کند و آنتاگونیستی به یاد ماندنی را برای بازیبازان رقم بزند. Handsome Jack یا همان جک خوشتیپه از هر نظر که فکرش را بکنید جذابیت دارد و تک تک ابعاد خلق وی به درستی توسط هنرمندان Gearbox Software رعایت شده اند. از اسم با حال او گرفته که به ظاهرش باز می گردد و به واقع نیز وی خوشتیپ و جذاب است با آن موهای یک طرفه و خوش حالت، استین های بالازده و لباس های جذاب و چهره ای گیرا. از لحاظ شخصیتی نیز کاملا همینطور است و حتی در بازی نمی توانید زیاد فکر کنید که او دشمن شماست و شخصیت منفی اصلی بازی است. البته در بازی Borderlands: The Pre-Sequel وی شخصیت منفی نبود و میتوانستیم او را برای بازی انتخاب کنیم و در واقع بخش زیادی از داستان بازی حول شخصیت وی می گشت و موارد بسیاری را از خصوصیات شخصیتی وی که در نسخه دوم دیده بودیم برای ما آشکار می کرد. وی شخیت پردازی بسیار عالی دارد که البته این در سری Borderlands یک مورد همیشگی است و واقعا شخصیت های این فرنچایز به مانند شخصیت های دنیای بایوشاک و بسیاری بازی های عالی دیگر، عجیب و غریب و غیر نرمال هستند.
جک رهبر تشکیلات Hyperion است که کنترل سیاره پاندورا را در دست دارد و همیشه خود را قهرمان داستان می پندارد و بقیه را دزد و Bandit، در حالی که با حضور او در راس قدرت، کاملا شاهد شخصیت و رفتار دیکتاتور گونه وی هستیم. وی انواع و اقسام پوسترهای مثبت خود را به عنوان پروتاگونیست در سراسر سیاره پخش می کند . یکی از موراد جالب در طراحی ظاهری وی این است که وی دو رنگ چشم کاملا متفاوت از دیگری دارد! همچنین جالب است بدانید که قبل از عرضه بازی مدتی قرار بوده است تا جک خوشتبپه به جای بودن در نقش شخصیت منفی اصلی بازی به عنوان یک شخصیت مثبت و یک والت هانتر در بازی حضور داشته باشد. سازندگان بازی در خلق وی و شکل دادن شخصیت او، موفق شده اند تا یک بالانس کامل بین جدی بودن و به دوش کشیدن بار طنز بازی را در شخصیت وی پیاده کنند. بعد از عنوان Borderlands 2 همانطور که ذکر شد وی به عنوان یک شخصیت قابل بازی مثبت در بازی Borderlands: The Pre-Sequel حضور یافت و بعد از آن نیز شاهد حضور جک خوشتیپه در عنوان تحسین شده و زیبای Telltale Games’ Tales from the Borderlands نیز بودیم. در بازی Borderlands: The Pre-Sequel در می یافتیم که چه شد جک خوشتیپه از یک شخصیت مثبت به آنتاگونیست نسخه دوم تبدیل گشت و قدرت را به دست گرفت و روند تغییر شخصیت وی را کاملا مشاهده می کردیم. اما در بازی Telltale Games’ Tales from the Borderlands وی در قالب بک هولوگرام بود که به ذهن یکی از پروتاگونیست های بازی تزریق شده بود! شخصیت جک خوشتیپه باز خوردهای بسیار بسیار مثبتی را از سوی بازیبازان و منتقدان دریافت کرد و حتی دیمین کلارک (Dameon Clarke) که صداگذاری جک خوشتیپه را بر عهده داشت موفق شد تا در مراسم Spike Video Game Awards عنوان “برترین اجرای یک شخصیت مذکر” را به خود اختصاص دهد و در این مراسم معتبر جایزه ای ارزشمند را دربافت نماید. بدون شک شخصیت جک خوشتیپه یکی از شخصیت های محبوب منفی در بازی های رایانه ای محسوب می شود و می توان به راحتی در لیست ما جای گیرد.
۱۸- Sephiroth
بازی: Final Fantasy VII
سری عناوین فاینال فانتزی و موفقیت جاودانه آن ها در واقع جدا از گیم پلی همیشه جذابی که داشته اند، به دلیل حجم بالای شخصیت های بسیار عالی با شخصیت پردازی های بسیار عمیق و داستان های به یادماندنی بوده است که این شخصیت ها و روابط آنها با یکدیکر خلق کرده است. در این عناوین تعداد شخصیت های فوقث العاده محبوب و دوست داشتنی، بسیار زیاد هستند و چه از نظر پروتاگونیست و چه آنتاگونیست، از برترین فرنچایزهای تاریخ به شمار می رود. حتی بسیاری از نقش های منفی و نه چندان اصلی این عناوین از پروتاگونیست های اصلی دیگر بازی ها محبوب تر و جذاب تر هستند. همانطور که قبل تر و در مقالات گذشته خدمت شما عزیزان عرض کرده ام سری فاینال فانتزی در طول تاریخ مملو است از شخصیت هایی که می توانند لیست های شخصیت های برتر و ۱۰ برتر و ۲۰ برتر و … را اشغال کنند و مجال به دیگر شخصیت ها ندهند اما خب به دلیل تعدد فرنچایز های مختلف بازی های رایانه ای و این که سعی کردیم از هر سری تنها یک شخصیت انتخاب کنیم، بنابراین بایستی تنها یک آنتاگونیست را به نمایندگی از شخصیت های منفی این سری انتخاب می کردم که البته رک بگویم برایم کار زیاد سختی نبود. وقنی که به شخصیت های منفی عناوین مختلف این فرنچایز خاطره انگیز فکر میکنم بی اختیار در همان گام نخست یک نام به ذهنم می آید و آن کسی نیست جز فرشته تک بال، سفیروث (Sephiroth). شخصیت منفی اصلی در شاهکاری به نام Final Fantasy VII که برای من و بسیاری دیگر از طرفداران قدیمی این مجموعه برترین بازی ابن سری به شمار می رود و قاعدتا نقش منفی و آنتاگونیست اصلی آن نیز برای ما برترین و محبوب ترین به شمار می رود. خوشحالم که بار دیگر خواهیم توانست در نسخه بازسازی شده بازی Final Fantasy VII با سفیروث در نسل هشتم دیدار کنیم. سفبروث شخصیت منفی است که از بسیاری از پروتاگ.نیست های بسیار بزرگ و محبوب در بازی های مختلف نیز محبوب تر است و یک اسطوره در سری فاینال فانتزی و تاریخ بازی های رایانه ای به شمار می رود.
شاید زیباترین توضیحاتی که تا به حال در مورد شخصیت سفبروث مطالعه کرده ام مربوط به مطلبی است که قصد دارم آن را در این بخش برای شما نقل کنم و توسط علاقمندان به سری فاینال فانتزی نگارش شده است و به خوبی در مورد ذات این شخصیت و خصائص وجودی او توصیح داده است. در این مطلب میخوانیم “بنا به گفته آقای تتسویا نومورا (Tetsuya Nomura)، طراح و شخصیت پرداز سفیروث، این شخصیت نماد تمامی زشتیهای انسانها است و تمامی حرکات و رفتارهای او نمود خباثت انسانها. اگر سفیروث بد است، مقصر انسانها هستند چرا که او میتوانست خوب باشد. اگر آدم میکشد، مقصر باز هم انسانها هستند چون آنها باعث شدند تا او بکشد و اگر پلید است، تنها مقصر اصلی انسانها هستند که با پلیدی خود باعث خلق او شدند. شخصیت پردازی سفیروث به گونهای است که ما در یابیم او بد مطلق نیست و بر خلاف شخصیتهای منفی دیگر آثار هنری بعد انسانی دارد. این پرسوناژ دو بعدی شخصیت سفیروث به قدری استادانه انجام شده است که باعث شده عده زیادی از گیمرها خود سفیروث را مسوول کارهای بدش ندانسته و همواره به او و کارهایش در جهت نابودی زمین و گرفتن انتقام حق دهند. این نکته بسیار مهم مهم ترین و پر رنگ ترین نقطه شخصیت پردازی سفیروث است چرا که باعث میشود هیچ گاه گیمرها به او به عنوان یک نیروی شر یا اهریمن نگاه نکنند. یکی از نکاتی که در شخصیت پردازی سفیروث استادانه پیاده شده است، قدرت مطلق نشان دادن اوست. رعایت این نکته در شخصیت پردازی سفیروث باعث شده است تا گیمرها همیشه از دیدن و روبرو شدن با او واهمه داشته باشند چرا که آنها نیز باور کردهاند سفیروث بینهایت قدرتمند است و شکست دادن او امکان پذیر نیست!. به همین دلیل زمانی که آنها موفق میشوند سفیروث را شکست دهند، با خود میگویند: “بالاخره تونستم سفیروث رو شکست بدم! سفیروث افسانهای رو شکست دادم!! من اینکار رو کردم.من!”. این احساس قدرت که بعد از شکست سفیروث به گیمرها دست میدهد ماحصل همین شخصیت پردازی بی عیب و نقص اوست. شاید بتوان گفت زیبا ترین بخش در شخصیت پردازی سفیروث، دو نیمه تاریک و روشن سفیروث و قرار گرفتن او در میان این دو نیمه و عاقبت حرکت او به سمت تاریکی، است. همانطور که گفته شد سفیروث شخصیتی است که در ابتدا در فاصله میانی بین خیر و شر قرار گرفته است. هوجو قصد دارد از او یک مبارز و آدم کش مطلق ساخته و به سمت نیمه تاریکش ببرد، اما سفیروث در اثر ارتباط با زک به سمت روشنایی گام بر میدارد و به یک قهرمان مردمی تبدیل میشود. اما با جلوتر رفتن در داستان ما شاهد تغییر ناگهانی شخصیت سفیروث خواهیم بود. او با پی بردن به گذشته خود به طور ناگهانی از انسانها متنفر شده و کاملا به یک شر مطلق تبدیل میشود. این تغییر شخصیت ناگهانی باعث دادن شک عظیمی به گیمرها میشود. یکی از نکاتی که به جذابیت های ذاتی سفیروث میافزاید، عشق بیش از حد او به مادرش است که . همه این عوامل دست در دست هم داده اند تا از سفیروث شخصیتی بسازند که در عین حال که بسیار بی رحم، سرد و خشن است، جزو محبوب ترین شخصیتهای خلق شده تا به امروز به حساب آید.”
۱۷- Darth Vader
سری بازی: Star Wars
شاید می گویید Darth Vader یکی از محبوب ترین شخصیت های منفی تاریخ در سینما است و نه در بازی های رایانه ای، اما به هر حال وقتی این شخصیت بی نهایت محبوب در بازی های رایانه ای نیز حضور یافته است تمام طرفداران او در سینما اگر در حوزه بازی نیز فعال باشند به همان اندازه او را دوست دارند. به هر حال در مورد کم شخصیتی حرف نمی زنیم. لرد Darth Vader، شخصیت منفی و آنتاگونیست اصلی، آن هم در فرنچایزی به نام جنگ ستارگان که از محبوب ترین های تاریخ سینما است، اهمیت بسیار بالایی دارد و حتی اگر در یک بازی هم حضور یافته باشد باز هم در لیست محبوبترین شخصیت های منفی در بازی های رایانه ای از نظر بنده جایگاهی دارد چه رسد به این که وی تاکنون در چندین بازی در هنر هشتم ایفای نقش کرده و حضور داشته است. Darth Vader نقشی بسیار حیاتی در عنوان Star Wars: The Force Unleashed که سال ۲۰۰۸ منتشر شد بر عهده داشت و حتی در مرحله اول بازی، شخصیت قابل بازی بود. همچنین او در بازی Star Wars: The Force Unleashed II نیز به عنوان آنتاگونیست اصلی و باس نهایی بازی حضور داشت. شاید ندانید اما اگر تعداد حضورهای این شخصیت را در بازی های رایانه ای بدانید قطعا متعجب خواهید شد و خواهید دید که نقش وی در بازی ها خیلی کمتر از سینما نبوده است و در عناوین متعددی به خاطر محبوبیت بسیار بالا از وی استفاده شده است. Darth Vader به عنوان شخصیت قابل بازی در بازی های Lego Star Wars: The Video Game, Lego Star Wars II: The Original Trilogy, Lego Star Wars: The Complete Saga, Soulcalibur IV, Star Wars: Battlefront II, Star Wars: Empire at War, Star Wars: Empire at War: Forces of Corruption, Star Wars Commander, Star Wars: Galactic Battlegrounds و نهایتا Star Wars Battlefront حضور داشته است. همچنین وی به عنوان شخصیت غیر قابل بازی در Angry Birds Star Wars و شخصیت قابل بازی در Angry Birds Star Wars II نیز حاضر بوده است.
همان طور که مشاهده می کنید این تعداد حضور در انواع و اقسام فرنچایزهای مختلف تنها و تنها یک دلیل می تواند داشته باشد و آن فقط محبوبیت عجیب و غریب Darth Vader در سراسر دنیا است که حتی بازی های مبارزه ای مثل Soulcalibur IV نیز از نام و حضور وی در بازی خود استفاده می کنند تا فروش بازی خود را بیشتر کنند. Darth Vader شخصیتی مخوف و یکدست سیاه پوش است که دقیقا به مانند ظاهرش و حتی بیشتر، دلش نیز سیاه است و هیچ بویی از نکات مثبت شخصیتی نبرده است و تنها و تنها صفات منفی مثل زذالت، کشتار، خشم و .. شدیدا در وجود وی تقویت شده است تا به یک ماشین کشتار بی رحم و قدرتمند تبدیل شود. داستان ها، درگیری ها و تقابل های Darth Vader و Luke Skywalker همواره از جذاب ترین موضوعات تخیلی و فانتزی سیاه در دنیا محسوب شده و می شود. این شخصیت با نام Anakin Skywalker نیز شناخته می شود ولی لقب و نام اصلی و کاربردی وی همواره Darth Vader بوده است و توسط جرج لوکاس خلق شده است. شاید محبوبیت این شخصیت در دنیای سینما حتی قابل مقایسه نیز با بازی های رایانه ای نباشد اما در هنر هشتم نیز وی قدمت و سابقه بسیار زیادی دارد و نمی توان از کنار نام وی در لیست شخصیت های منفی محبوب به راحتی گذشت زیرا کمتر کسی است که عاشق متنفر بودن از Darth Vader نباشد. لااقل از نظر بنده اینطور است، آیا شما هم Darth Vader را در لیست شخصیت های منفی محبوب خود قرار می دهید یا خیر؟
۱۶- Liquid Snake
سری بازی: Metal Gear Solid
برخی از فرنچایزها هستند که تنها نام بازی برایشان کوچک است و خیلی بیشتر از آن هستند. همانطور که قبلا نیز خدمت شما عرض کرده ام “همواره از سالیان دور عناوینی وجود داشتهاند که فراتر از یک بازی عمل کردهاند و نه تنها توانستهاند قلب و روح گیمرها را تسخیر نمایند بلکه به عنوان یک نماد و یک سمبل برای این صنعت شناخته میشوند. عناوینی که ما گیمرها میتوانیم با افتخار سر خود را بالا آورده، سینه را سپر کرده و اعلام کنیم آهای دنیا! در صنعت محبوب من چنین شاهکارهایی ساخته میشود! عناوینی که اکثر فیلمها و کتابهای این روزها در برابر داستان و دنیای آنها شبیه یک شوخی به نظر میرسند. حال به این داستان و دنیای شاهکار یک گیمپلی بینظیر نیز اضافه کنید تا متوجه شوید با چه قدرتی سروکار داریم. قدرتی به اندازهی اوج بلوغ یک صنعت و دنیایی به پهنای زیباترین افسانهها. بدون شک سری بازیهای Metal Gear از همین قبیل بازیها محسوب میشود که میتواند هر گیمری را عاشق و دلباختهی خود کند و البته این کار را نیز کرده است. فرنچایزی که از زمان انتشار اولین نسخهی آن همگان فهمیدند عنوانی متولد شده است که با تمام بازیهای دیگر فرق دارد و نابغهای به نام Hideo Kojima وارد این صنعت شده است. نابغهای که او هم مانند عنوانی که ساخته است با دیگر نوابغ و شاهکارهای این صنعت فرق دارد. کم پیدا میشود کسی که داستانی مانند داستان دنیای Metal Gear را بنویسد و مراحلی مانند مرحل Metal Gear را خلق کند و شخصیتهایی با عمق و عظمت شخصیتهای این سری پدید آورد. اگر داستان این سری عناوین یک شاهکار بی نظیر است، بیشتر از این که به خاطر زمینه و موضوع داستانی قوی باشد، به دلیل شخصیت های غیر قابل تکرار و جاودانه ای است که در این سری خلق شده اند و بار اصلی داستان و روایت آن را به دوش می کشند. شخصیت هایی که چه مثبت و چه منفی آنها، جزو برترین های تاریخ بازی های رایانه ای هستند و تا همیشه در تاریخ هنر هشتم ماندگار خواهند بود و به عنوان اسطوره از آنان یاد می شود.
یکی از این شخصیت های به یاد ماندنی که در عین منفی بودن، بسیار هم محبوب است لیکوئید اسنیک (Liquid Snake) است. او برادر دوقلوی پروتاگونییست اصلی سری Metal Gear یعنی سالید اسنیک (Solid Snake) است و دیگر برادر وی نیز سالیدوس اسنیک است. در مورد او و گذشته اش می خوانیم: “وی که با نام اصلی ایلای (Eli) و با نامهای مستعار دیگری چون مامبای سفید (White Mamba) و مکدانل میلر (McDonell Miller) نیز شناخته میشود، رهبر گروه نظامی فاکسهاند در جریان رویداد جزیره سایه موسی بوده است. او محصول دوم از پروژه The Terrible Children یا همان Les Enfants Terribles است که یک پروژه نظامی با پشتیبانی دولت ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۷۰ بود که هدف از آن ساخت کلونهایی از بیگ باس، سرباز افسانهای گروه فاکس در دوران جنگ سرد بود. این کلونها به شکل رویان ایجاد شده و در رحم معشوقه بیگ باس یعنی ایوا قرار داده شدند. از میان ۸ رویان، تنها دو کودک زنده به دنیا آمدند که یکی از آنها سالید اسنیک و دیگری لیکوئید اسنیک نام گرفتند.” یکی از مواردی که باعث شد لیکوئید اسنیک به سمت شخصیتی منفی پیش برود این بود که در دوران رشد و هنگام بزرگ شدن آن ها، به او القا کردند که “حاصل صفات مغلوب است؛ موضوعی که باعث شد او خود را نمونه پستتر از بیگ باس و برادرش سالید بداند و نفرت و انتقامجویی در او نهادینه شود. لیکوئید دارای ضریب هوشی ۱۸۰ بوده و می تواند به هفت زبان از جمله انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، مالزیایی، عربی و کیکونگویی به راحتی صحبت کند. او البته انگلیسی را با لهجه بریتانیایی به خاطر بزرگ شدنش در لندن صحبت میکرد. باتجه به ناهمتا بودن زیگوت اولیه و تفاوت صفات غالب و مغلوب استفده شده در دو برادر، لیکوئید ظاهر متفاوتی مسبت به سالید دارد؛ او پوستی روشنتر و رنگ موی طلایی دارد در حالی که برادرش سالید کمی تیرهتر و رنگ موی مشکی دارد.” نخستین حضور لیکوئید اسنیک به عنوان آنتاگونیست، در عنوان اصلی و اول Metal Gear Solid بود که در آن رهبری گروه FOXHOUND را عهده دار بود. در عنوان بعدی سری یعنی Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty نیز او به عنوان شخصیتی که در ذهن Revolver Ocelot بود حضور داشت و تا زمان Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots کاملا کنترل Ocelot را در اختیار داشت. در بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain شاهد گذشته لیکوئید اسنیک هستیم که او به عنوان یک کودک مزدور در بازی حضور دارد.” لیکوئید اسنیک نیز به مانند سایر شخصیت های اصلی سری متال گیر شخصیت پردازی بسیار عمیق و چند لایه ای دارد و بدون شک یکی از محبوبترین شخصیت های منفی در بازی های رایانه ای محسوب می شود.
نظرات
منکه همیشه دوست داشتم در نقش آدم بدا بازی کنم شخصیت پردازیشون و پیچیدگیشون از نقش اصلی بهتره واقعا
ازت خواهش میکنم آواتارتو عوض کن
یا دیگه نظر نده
&&&&&&&&&&&&&
مقاله جذاب و زیبایی نوشتید آقای بابایی
امیدوارم Cesare Borgia از بازی Ac BROTHERHOOD رو یادت نرفته باشه
جک خوشتیپه 😀
دوستای عزیزم سلام. همگی خسته نباشید. سخت ترین کار دنیا اینه که جواب نظراتتون رو ندم. واقعا از لطفتون ممنونم. من صبح بعد از دادن چند تا جواب بهم خبر رسید که پدربزرگم فوت شدن و به همین خاطر دیگه رفتم و تا الان که تنها دقایقی اومدم ببینم سایت رو نبودم. الان هم باید برم و فردا هم نیستم برالی قسمت اول مقاله. امیدوارم راضی باشید از نفرات. حتما بعد الز برگشتن جواب میدم. خدا انشالله عزیزانتون رو براتون نگه داره. همگیتون مثل خانواده دوم هستید برای من.
خدایی مگه از واس تو شخصیت های منفی هم بهتر داریم؟ دیوونه ی دوس داشتنی…
Did I ever tell you the defenition of insanity?
نمیدونم چرا هیچوقت توی سری call of duty با اون شخصیت های خوب و داستانای باحال(به جز دو نسخه ی آخر) کسی بهشون توجه نمیکنه….بنظرم Makarov یکی از بهترین شخصیت های منفی تاریخ گیمه….مخصوصا با اون صدای عجیب و غریبش…کل شخصیتش صداش بود…
به نظرم رائول منندز توی بلک اپس۲ هم واقعا عالی بود کلا شخصیت پردازی سری بلک اپس عالی بود
منندز خب بخاطر انتقامش یا کاراش خیلی شخصیت پردازی خوبی داشت
ولی دیالوگ های مکروف با اون صدای عجیبش واسه من بهتر بود
قبول دارم دیالوگ های مکروف واقعا عالی بود سری mw و bo1&2 بهترین کال اف هایی که بازی کردم
من از IRONSهم توی call of duty awهم خیلی خوشم میاد 🙂
Vaas فوق العاده بود.همیشه میخواستم بدونم اگه vaas از fc3 با Trevor از GTA 5 روبرو بشه چی میشه؟ ?:-) 😀
جنگ جهانی سوم 😀
عالی بود سعید جان :yes: :yes:
توی لیست فعلی برای من خاطره انگیز ترین فقط و فقط Shaokhan بود مگه میشه این شخصیت رو فراموش کرد مگه میشه این شخصیت رو دید و یاده کنسول افسانه ای سگا نیفتاد نسخه سوم که از صبح تا شب چه توی خونه و چه توی کلوپ ها گیمرها بازی میکردن میرفتیم بالا تا برسیم به موتارو که از بین بردنش بسیار سخت بود و بعد از اون به ابر شخصیت سری مورتال کمبت یعنی Shaokhan که این مرحله همیشه روی اون پل بود و اطراف سبز رنگ بود و در کسری از ثانیه به ما حمله میکرد و وقتی اون رو شکست میدادی یه حس تکرار نشدنی بهت میداد به همراه یه موسیقی فوق العاده حسابی یادش بخیر
تایید لطفا
چقدر ما شبیه همیم
درود بر شما رضا جان. خیلی ممنونم.
عالی بود سعید جان :yes: :yes:
توی لیست فعلی برای من خاطره انگیز ترین فقط و فقط Shaokhan بود مگه میشه این شخصیت رو فراموش کرد مگه میشه این شخصیت رو دید و یاده کنسول افسانه ای سگا نیفتاد نسخه سوم که از صبح تا شب چه توی خونه و چه توی کلوپ ها گیمرها بازی میکردن میرفتیم بالا تا برسیم به موتارو که از بین بردنش بسیار سخت بود و بعد از اون به ابر شخصیت سری مورتال کمبت یعنی Shaokhan که این مرحله همیشه روی اون پل بود و اطراف سبز رنگ بود و در کسری از ثانیه به ما حمله میکرد و وقتی اون رو شکست میدادی یه حس تکرار نشدنی بهت میداد به همراه یه موسیقی فوق العاده حسابی یادش بخیر
تایید لطفا
البرت وسکر توی لیست نیست ؟
ممنون بابت مقاله جالب بود
ممنون از شما. مگه میشه نباشه؟ اون جاش خیلی بالاتر از این حرفاس
مقاله ی بسیار جالبی بود منتظرم ببینم نفر اول چه کسی است :yes: :yes:
ممنونم. انشالله که از لیست فردا راضی باشید
۱-Albert wesker ❤️
۲-سالیاری (مافیا۱)
از نظر من
نه فکر کنم واس اول باشه :heart: :heart: :inlove:
سالیاری بد بود ولی سم خیلی نامردتره اونم میتونه هرچند بدهای صنعت گیم زیادن
مسئله اینجاست وسکر مجبور بود که آدم بدی باشه و همین یک جنبه مثبت و دوست داشتنی بهش میده
مطمئنا Makarov. zeus .Big smoke.
تو ده تای اولن :evilgrin: :evilgrin: :evilgrin:
و البته رائول مندز :struggle:
سلام آقای آقابابایی.مثل همیشه جذاب و ماندگار.و حتما ولادیمیر ماکاروو از Call of duty و زاکاری کامستاک از Bioshock infinite و همینطور اندرو رایان از بایوشاک در لیست دوم خواهند بود. 😉 بعدشم اینکه تو انجمن شما خیلی خودمونی 😀 می نویسید 😀 🙂
سلام به شما. خیلی ممنونم. انشالله اکثر اینهایی که گفتید هستند تو لیست.
والا من که اصلا تو انجمن مدت هاست چیزی نمی نویسم. چه مطلبی رو میگید؟
بی خیالش بشید. 😉
؟؟؟؟ چی بگم والا. ادم یا چیزی رو نمیگه یا وقتی میگه دیگه نمیگه بی خیالش بشید
راهنمای نسخه ی نسل هشتمی دار سولز ۲ :-|خیلی به کارم اومد
شرمنده آقای آقابابایی. :-(( چون با خودم گفتم الان سیلی از اعضا میان اینجا کامنت میزارن من وقت جواب دادن شمارو نگیرم :-((
بسیار هم عالی جای یه همچین مقاله ای خالی بود واقعا . راهنمای بلاد کی تو سایت قرار میگیره ؟
ممنون احسان جان. لطف داری. یکی دو بخش دیگه سولز ۳ تمومه و بلافاصله اغاز میکنم بلاد رو
مرسی از اقای بابایی بابت این مقاله زیبا
راستی میخواستم بدونم عکس پروفایلتون mepoo نیست؟
درود بر شما. خیلی متشکرم. نه والا شخصیت خاصی نیست تنها یه دلقک شیطانیه
خخخخخخ دلقک شیطانی اقای بابایی خیلی دوست داریم ی تنه پرچم سایت بالا میبرید
دستتون درد نکنه آقای آقابابایی ..اگرچه خیلی هاشونو نمیشناسم اما لذت بردم.
خیلی متشکرم حسین جان. لطف داری. انشالله فردا اشناتره براتون
عالی بود امیدوارم تویه بعدی ماکاروو باشه جوکرم که حتما هست واقعا ممنون
سلام . خیلی ممنون از سعید جان از مقاله بسیار خوبتان . مثل همیشه عالی 🙂 یه درخواست هم داشتم ، کنفرانس blizzcon 2016 رو هم پوشش خبری شو درسایت بزارید وقتی شروع شد ، اگر هم امکان داشت کل مراسم رو وقتی تموم شد برا دانلود بزارید 🙂 مرسی .
درود بر شما. خیلی از شما متشکرم. لطف دارید.
چشم حتما بخش خبری پوشش خواهند داد و برای دانلود هم انشالله میذاریم
مقاله خوب بود فکر کنم متال گیر تو این مقاله رکورد بزنه البته الحق شخصیت های منفی عالی و جالبی داره این دست مقالات به خاطر تفاوت سلیقه ۱۰۰% اونی که توی ذهن آدمه نمیشه پلی بازم جالبه دید یه نفر دیگرو نسبت به موضوع ببینی بازم ممنون مقاله خوب بود
درود بر شما علی جان. خیلی ممنونم. بهترین حرف رو در مورد مقالات ۱۰ برتر و … زدید. دقیقا همون چیزی که من در اخر مقدمه گفتم. کاملا موافقم باهاتون. اینجوری بیشتر اشنا میشیم با این که بقیه چی فکر میکنن. متال گیر جزو معدود سری هایی هست که دو شخصیت در این لیست دارن. باز هم ممنون ازشما
مقاله فوق العاده جذابی بود. خسته نباشی سعید جان :yes: منتظر نقد دارک سولز۱ هم هستیم به قلم زیبای شما.
درود بر تو محمد عزیز. خیلی متشکرم از لطفت. سلامت باشی.
جشم حتما. انشالله به زودی میذارم براتون
مقاله بسیار خوبی بود خسته نباشید اقا سعید منتظر بخش دومم هستم بسیاز عالی
یاد دکتر کورتکس بخیر 😥
خیلی ممنونم سهیل جان. سلامت باشید. انشالله فردا منتشر میشه براتون.
اقاى بابایى ممنون بابت مقاله مى گه این عکس پروفایل منم شخصیت منفور خوبى بودا ( اسمش یادم نیست ) تو لیست هست؟
خخخخخ ب اندازه من منفور بود؟
البته تو رده بندی که اخرین بار من تو یکی از سایت های کامیکی دیدم اول از همه سارون بود بعد دارث ویدر بعد هم جوکر امار اون ها هم از نظر قدرت و هم محبوبیت بود البته اینجا هم بغیر از سارون بقیه اشون هستن. ونکته دیگه اینکه اینجا فقط شخصیت های منفی در دنیای گیم هست. خسته نباشی اقای اقابابایی
خیلی ممنونم از شما. سلامت باشید. بله قطعا این شخصیت ها همگی بسیار عالی و مهم هستن خصوصا جوکر.
ممنون از نظرتون
بین واس و ماکاروف و جوکر و شاه خان نمیتونم بگم کدومش بهتر شخصیت پردازی شده چون واقعا سخته! از اون طرف تاریک ترین شخصیت گیم هم به نظرم دهاکا تو پرنس ۲ بوده!واقعا انتخاب منفور ترین شخصیت خیلی سخت تر از انتخاب بهترین هیروه.
راستی ترور جزو شخصیت های منفی محسوب میشه یا مثبت? چون خیلی ازش بدم میومد(از بس خوب شخصیت پردازی شده بود).
چرا رفت واسه بررسی؟!؟!؟! تایید لطفا.
اولا ترور از هیچ نگاهی شخصیت منفی به حساب نمیاد و استیو هینز و دوین وستن شخصیت منفی اصلی بازی اند
ثانیا جداً از ترور بدت میاد؟ من که عاشقشم بهترین شخصیت سری GTA خودشه
خراب دیوونه بازیشم 😀 😀
برترین دیوانه صنعت گیم بعد از واس و جوکر :rotfl: :rotfl:
بدم میاد ولی از اون لحاظ که شخصیت پردازیش بد باشه اتفاقا چون خیلی عالی میتونه رو مخ آدم راه بره و حس تنفر رو القاء میکنه ازش بدم میاد یه جورایی اگه قرار بود ازش بدم نیاد یعنی بد شخصیت پردازی شده بود
اسپیول:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همین الان اگه آمار بگیری هم مطمئنا بیشتر گیمرا تو مرحله آخر ترورو کشتن.
شائوکان واقا سخت بود
جا داره یه خاطره از دوران نوجوانیم بگم
اون زمان مورتال کمبات شاءولین رو منو دوستم تو کلوپ بازی میکردیم تا مرحله آخر بازی رو فکر کنم ۳ یا ۴ ساعته رفتیم ولی سر مرحله آخر که مبارزه با شائوکان بود نزدیک ۱ هفته هر روز میرفتیم کلوپ و هی میباختیم
آخر سر یه روز صاحب کلوپ بعد اینکه باختیم و خواستیم بریم حوصله نداشت دستگاه رو اون لحظه خاموش کنه گفت خب یه دست دیگه رایگان برید بعد خاموش میکنم که ماهم سر همین دست آخری تونستیم شائوکان رو بکشیم 😀 😀 😀
جناب آقابابایی، Flowey فراموش نشه…… 😉
مطمئنم که تو لیست هست
واو :inlove:
چه سوپرایزی :inlove:
اصلا فک نمیکردم سمت اینا برین، ولی هر چه از سوی شما آید نیکوست :yes:
واقعا دستتون درد نکنه :yes: فوق العاده بود :inlove: اخ که چه خاطراتی دارم با همشون :silly:
حدس میزنم جوکر اول باشه :yes:
یاد Ali Danger افتادم ( یکی از کاربرای قدیمی گیمفا بود، آواتارش جوکر بود)…
بازم دستتون درد نکنه :yes:
چطوری تا فردا صبر کنم 😎
مقاله خیلی خوبی بود ، منتظر قسمت دوم هستیم.
ازنظر من جوکر خفن ترین انتاگونیست چه تو کمیک ، چه تو دنیای بازی و چه تو سینماست . همین شخصیت پردازی واس تو FC3 هم انصافا شباهت بسیار زیادی به جوکر داشت و نامردیه اگر واس رو بالاتر از جوکر گذاشت …
واقعا تو گاداف وار یک کشتن اریس خیلی حال میداد پا پلی۲میشستیم ن گرافیک مهم بود ن فریم فقط دوس داشتیم بازی کنیم تقریبا دوازده سال از عرضه ی گاد یک میگذره من ده سال پیش بازی کردم اخر هیجان بود
واقعا ممنونم اقا سعید خیلی بهم چسبید خسته نباشی کارت حرف نداره :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
مقاله عالی بود…جای نمسیس خالیه…
جواب ایمیل رو بدید ممنون میشم
داداش نمسیس جاش تو ۱۰تای اوله!
بزرگی و محبوبیت نمسیس توی این مقاله اولیه نمیگنجه. در ضمن به نظر من جای شخصیت ملکه ی لوکاست ها در سگانه gow (ملکه میرا) به شدت خالیه.
آقای آقا بابایی دمت واقعا عالی بود این مقاله اشک تو چشام شد بعد دیدن بعضی از صحنه ها و همینطور عکس اول جای ورجیل خیلی خالی بود تو این لیستو همینطور زئوس و جوکر یاد باد آن روزگاران یاد باد کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم و همچنان پای همون بازی هایی که نه گرافیکشون برامون مهم بود نه متاشون نه و نه هیچ چیز دیگه فقط برامون مهم بود تا بازیشون کنیم مرسی ازتون واقعا با شخصیت های سارا اونم تو قسمت دوم که بالاخره جیمی شکستش میده یا حتا دکتر کورتکس و همینطور شدو آف کلوسوس و همه شخصیت هایی که تو لیست یه دنیا باهاشون خاطره داریم لطفا بیشتر از این مقاله های خاطره انگیز بزارید اشکم دراومد جوانی هم بهاری بود بگذشت
من چرا حس میکنم این مقاله رو قبلا تو گیمفا خوندم.یا حداقل شبیهشو.
مقاله عالی هستش.برام هیچ شخصیت منفی واس نمیشه. یه زیردست ساده بود ولی واقعا از هر لحاظ یه روانی بود.کسی که نمیتونستی ازش متنفر باشی.فقط میخواستی ببینی چیکار میکنه.ولی این پاگان مین خیلی جلف بود به نظرم.
قطعا جوکر و واس جزو ۳ نفر اولن
امیدوارم زعوس و ورجیل هم جزو ۱۰ تای اول باشن
أقای بابایی خسته نباشیدبابت مقاله خوبتون یه ایراد کوچیک جسارتا عکس بانو کریگان قبل و بعد از عمل یخورده جا به جاست بانو ۲بار زیر تیغ عمل رفتن قبل از تبدیل شدن به ملکه زرگ ها ایشون موهای قرمز داشتن نمیدونم اونموقع عمل بینی و چونه انجام دادن یا نه بعد که تبدیل به ملکه زرگ میشن و بعد که توسط Jim نجات پیدا می کنه به فرمی که شما ذکر کردید قبل از عمل در میان
البته شاید من بی سواد باشم ومتوجه نشدم
به هرحال عذرخواهی می کنم
😮 تمامی شخصیت های منفی معروف که در این لیست درآمدند 😮 پس پروردگار به بدترین شخصیت رحم کند که اینهمه آنتاگونیست را پشت سر گذاشته است تا الان 😀 😮 بهترین شخصیت(های) منفی فقط آن روحای رنگی رنگی پک من بودند و بس :evilgrin: منفور های گرامی همان مرحله ی اول دهان انسان را بصورت هفت روش نینجایی سرویـس مینمودند 🙁 😀
با تشکر از آقای آقابابایی بابت این ۳۰ تا شخصیت
راستی استاد بازی مستقلی چیزی نقد کنید ما برویم سمتش حوصله مان سر رفت از بس اسم بتل و کالاف و واچ داگز۲ و آنچارتد و مافیا و… را اینجا و آنجا دیدیم و شنیدیم 😥
من نیز موافق هستم
استاد در نقد کمی تنوع بخرج دهید و بازیهای استراتژیک PC مانند world in conflict و ادامه آن world in conflict soviet assault را نیز نقد بنمایید تا جوانان ما بفهمند ۹ سال پیش چنین بازی با چنین گرافیکی ساخته شده است که با عناوین امروزی رقابت می کند هنوز هم که بازی می کنم انگشت در مماغم که این بازی با این گرافیک چگونه در آن زمان ساخته شده است.
😀 😀 استاد شماره ی ۲یا آمدی مانند من کتابی کامنت دهی انگشتت در بینی رفت همان خودمانی نظر بده که همانا همه ی انسان برابرند و تنها اعتقاد آنها مایه ی برتریشان است :silly:
با تشکر از نویسنده عزیز فوق العاده بود منتظر JOKER در لیست هستم
آقای آقا بابایی همیشه مقاله هایه جذاب و فوق العاده ای مینوسید فقط کافیه چند کلمه اول رو بخونی تا دیگه نتونی ولش کنی واقعا از شما متچکرم
یه اسم میگم شاید خیلیا یادشون رفته باشه اما واقعا یکی از منفور ترین شخصیت های دنیای گیم بود
ریزر از نید فور اسپید موست وانتد
اگه اون تولیست باشه واقعا متشکر میشم
حافظه بسیار خوبی داری،واقعا یکی از منفورترین و رو اعصاب ترین آدم ها بود اما وقتی bmw رو ازش پس گرفتیم کلی حال کردم
من واقعا از اریگامی کیلر و اریس خیلی هم خوشم میومد هم بدم. جالب بودن
منون بابت مقاله
مثل همیشه عالی سعید جان فوق العاده بود بی صبرانه منتظر قسمت بعدم :yes: :yes: :yes: :yes:
خیلی از شخصیتای این قسمت رو نمی شناسم ولی پرخاطره ترینشون برام همون دکتر نئو کورتکس هست که قبلا اسمش رو بلد نبودم می گفتم همون دکتره رو پیشونیش نوشته :laugh:
قسمتی هم که گفتید اگر جای دکتر بودید شاید از این دیوانه عاصی می شدید هم عالی بود با بند بند وجودم لذت بردم
متشکرم ازتون بابت این مقاله فوق العاده
ایشالا شاهد موفقیت های روزافزون شما باشیم :yes: :yes: :yes:
سعید جان قول دادی چرا انجام نمیدی؟ مگه قرار نبود نظراتم از بررسی بره بیرون؟
ممنون.مقاله ی هیجان انگیز و قشنگی بود.من جوکر و واس و زئوس و وسکر رو بیشتر از همه دوست دارم
عالی بود 🙂
اسپویل!
امیدوارم تو قسمت دوم شاهد حضور معلم max از بازی life is strange!
zeus از گاد !
مرد مرموز dlc hearts of stone ویچر۳(البته انتخاب شخصیت منفی تو ویچر خیلی سخته 🙂
یا سیانا خواهر آنا هنریتا (blood and wine)
makarov
تو قسمت بعد باشیم
البته جا داره بگم که هنوز هیچ شخصیت منفی و منفوری مثل جافری و high sparrow خلق نشده :rotfl:
( رمزی دیگه اونقد ها هم بد نبود 😀 )
:rotfl:
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرگ جافری و رمزی چقد شیرین بود برام مخصوصا اون رمزی ملعون :reallyangry:
اسپویل شدید
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
..
.
.
.
.
.
..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی برا من شاد کننده تر از مرگ گنجشک اعظم نبود به قدری که میخواستم یه کوچه رو شام بدم 😀
بعدش تایوین و shay ) shay حقش بود زنکیه فلان فلان شده :pissedoff: )
بهد جافری :reallyangry:
رمزی با حرکات سادیستیکش یه ۱ سیزن دیگه جا داشتن :laugh:
امیدوارم در ادامه مقاله
یه رتبه ای هم illidan stormrage و lich king داشته باشن
هم از نظر شخصیت پردازی و داستان و هم از نظر طراحی خیلی شخصیت های عالی هستن
تو بازی هم خیلی خیلی معروف هستن
مقاله عالی بود خسته نباشید
فقط جوکر؟؟؟؟؟؟؟؟
عالی بود سعید جان.خسته نباشی.قرق مقالت شده بودم.رفته بودم تو افق وقتی از اریس و شائوکان و واس میخوندم.داداش خودت هم استادی که مارو تا اخر پای مقاله هات نگر میداری :yes:
در مورد king bohan باهات موافقم.هر چه زود تر دوست داشتم نابود کنم این شخص رو.یا از اون بدتر اونی که یه مشت شمشیر پشتش باز و بسته میشد :reallyangry: خیلی خبیث بود.
در مورد سایه غول پیکر من اخر داستان رو متوجه نبودم که چه اتفاقی میفتاد و چرا وندر به شکل اون هیولا در میومد که روشنمون کردی.واقعا بازیی بود که فقط از کلمه شاهکار و نه کمتر میشه ازش یاد کرد.
اون مبارزه اخر خدای جنگ هم که دیگه نگو،اوج لذت بود.وقتی داشتی با اریس میجنگیدی و وسطش اریس میگفت you are mortal با اون صدای پر ابهتش
۱۸,۲۳ :yes: بقیه :no: :no: :no: :no: :no:
دوستای عزیزم سلام. همگی خسته نباشید. سخت ترین کار دنیا اینه که جواب نظراتتون رو ندم. واقعا از لطفتون ممنونم. من صبح بعد از دادن چند تا جواب بهم خبر رسید که پدربزرگم فوت شدن و به همین خاطر دیگه رفتم و تا الان که تنها دقایقی اومدم ببینم سایت رو نبودم. الان هم باید برم و فردا هم نیستم برالی قسمت اول مقاله. امیدوارم راضی باشید از نفرات. حتما بعد الز برگشتن جواب میدم. خدا انشالله عزیزانتون رو براتون نگه داره. همگیتون مثل خانواده دوم هستید برای من.
سلام سعید جان.تسلیت میگم داداش انشالله غم اخرت باشه.خدا پدر بزرگتو بیامرزه 😥
تسلیت میگم غم آخرتون باشه………
مقالتون مث همیشه عالی بود
خدابیامرزتشون واقعا ناراحت شدم از شنیدن ای خبر،دوستان همگی یه فاتحه برای پدر بزرگ آقا سعید بفرستید
بله دیگه ps4 محبوب وXbox one منفور چه جالب
مقاله خوبی بود
اریزی که کاری کرد من خانوادمو بکشم و کاری کرد که نتونم دیه خشممو کنترل کنم :reallyangry: :reallyangry: :reallyangry:
از نظر من اریز اوله=نظر شخصی :reallyangry:
زوس هم خوبه با هدیس
خسته نباشید میگم استاد بابایی جای جوکر هم خالیه ایشالله در قسمت های بعدی
مطمئن باش جوکر اوله یا دومه :smirk:
وااااااس مونتنگرو حتما باید جزو ۵ تای اول باشه!تمام صحنه های بازیشو از یو.تبوب دانلود کردم نگاه میکنم!واقعا صدا و تصویر نافرم هماهنگ بودن
نویسنده ایول داره چون بوهان رو تو لیستش داره خوبه.
شخصیت پردازی قوی به شخصیتی میگن که حتی اگه فقط تو یه سری از یه اثر هم نقش داشته باشه بازم درخشان باشه نه اینکه در دراز مدت در سری های مختلف نقش داشته باشه و در دل مخاطب جا بیفته.و اگر قرار باشه اینجوری به قضیه نگاه بشه واقعا معلوم میشه شخصیتهایی مثل بوهان و اریز چقدر اعجوبه هستن.
مقاله بسیار عالیی بود .همیشه دوست داشتم یه مقاله درباره شخصیت های منفی برتر درست بشه وچه بهتر که شما نوشتینش.فقط از سری bio shock اندرو رایان وکامستاک رو قرار نمیدین.چون bioshock infinite بهترین بازی عمرمه.
به نظر من واس یا جوکر اول میشن
سلام
امیدوادم از سری gta هم یک نفر باشه مثل افسر فرانک تنپنی , سالیاری تو مافیا ۱ و از سری اساسینز کرید هم یه نفرو جا کرده باشید.
از همین الان حدث زدم دو تای اول کی اند حدث میزنم واس و جوکر اما امیدوارم مواردی که بالا گفتم تو لیست باشند.
در ضمن Albert wesker که هست؟
تشکر بابت مقاله :yes:
کاش جوکر (منفور محبوب) اولین لیست باشه
این شخصیت ها هم میتونن باشن:
Nemesis joker zeus bloody
و سایر شخصیت های رزیدنت ایول،گاد آو وار و …
و البته متال گیر و دیول می کرای
متشکرم از نویسنده ی عزیز بخاطر این مقاله ی قشنگ
دوستای عزیزم سلام. همگی خسته نباشید. سخت ترین کار دنیا اینه که جواب نظراتتون رو ندم. واقعا از لطفتون ممنونم. من صبح بعد از دادن چند تا جواب بهم خبر رسید که پدربزرگم فوت شدن و به همین خاطر دیگه رفتم و تا الان که تنها دقایقی اومدم ببینم سایت رو نبودم. الان هم باید برم و فردا هم نیستم برالی قسمت اول مقاله. امیدوارم راضی باشید از نفرات. حتما بعد الز برگشتن جواب میدم. خدا انشالله عزیزانتون رو براتون نگه داره. همگیتون مثل خانواده دوم هستید برای من.
خدا رحمتشون کنه
غم آخرتون باشه
غم اخرتون باشه
وای 😥
واقعا ناراحت شدم آقا سعید 😥
چه بگم، مطمئنا هیچی از دردتون کم نمیکنه 😥
فقط میتونم بگم در غمتون شریکیم 😥
تسلیت میگم سعید جان انشاالله غم اخرت باشه خدا انشاالله پدربزرگ رو هم بیامرزه
تسلیت میگم آقا سعید 😥 در رابطه با پیام بیخیالش بشید هم گفتم به جواب دادن به بقیه برسید 😥 نمیدونستم بزرگوار فوت شدن 😥 😥 😥
تسلیت اقای بابایی غم اخرتون باشه
غم آخرتون باشه جناب آقا بابایی. برای شما و خانواده محترمتون آرزوی صبر دارم.
تسلیت میگم سعید جان غم آخرت باشه 😥 …….منم پارسال پدر بزرگم فوت کرد و واقعا حسی که الان دارید رو درک میکنم……
آقای آقابابایی عزیز تسلیت میگم واقعا بهتون
ما اعضای گیمفا رو هم در غمتون شریک بدونید
امیدوارم شخصیت Arthas از world of Warcraft هم باشه تو قسمت بعد.
شاِو کاهن واقعا عالیی بود :inlove: :inlove: :reallypissed:
اقا سعید واقعا لذت بردم خاطراتم زنده شد مرسی :heart:
تسلیت میگم برای از دست دادن اقوامتون
———————————————
منتظر راهنمای بلادبورن هم هستیم 😉
فکر کنم جوکر نفر اول لیست بشه
خسته نباشید
تسلیت می گم فوت پدر بزرگتون رو
من به alex mercer خیلی علاقه دارم
بازی Call of Duty Modern Warfare Remastered توسط ۳DM کرک شد
https://www*skidrow-games.com/call-of-duty-modern-warfare-remastered-cracked-3dm/
اگر صحبت های بیگ باس در آخر متال گییر ۴ رو با دقت میشنیدی الان نمی گفتی لیکوئید کنترل آسلات رو در دست داشت.
خیلی واضح شنیدیم که بیگ باس قبل مرگ گفت آسلات برای حفظ میراث اون خودش رو به جای لیکوئید جا زد. و گفت “گربه های وحشی خوب بلدن نقش مارها رو بازی کنن.”
عالی بود آقای سعید آقابابایی
یه گروه دارییم برو بکس گیم فا هستن توش دوست داریم شما هم بیاین :inlove: :inlove:
htt.ps.//telegram.me/joinchat.BPutLTzZmr6O8GuyKduRfA
نقطه ای رو درست کنید میخوام سلاخیتون کنیم اونجا
سلام بچه یه کمپین برای زبان فارسی ساخته شده برید امضا کنید لطفا
https://www.change.org/p/rockstar-games-add-persian-language-for-video-games?recruiter=62375985&utm_source=share_petition&utm_medium=copylink