تاریخ یک افسانه | تاریخچه سری The Legend of Zelda قسمت اول

کمتر کسی است که با دنیای بازیهای ویدیویی آشنا باشد و تا به حال نام The Legend of Zelda را نشنیده باشد. این سری یکی از موفقترین فرنچایزهای شرکت نینتندو محسوب میشود که بیراه نیست اگر بگویم بعد از ماریو، موفقترین عنوان این شرکت محسوب میشود. این سری از دهه ۸۰ میلادی تاکنون تاریخچه پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است که در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد.
سری The Legend of Zelda به طور کلی در سبک اکشن ماجرایی دستهبندی شده و از نظر داستانی، در دسته عناوین High Fantasy قرار میگیرد. سازندگان اصلی این سری، آقایان شیگرو میاموتو (Shigeru Miyamoto) و تاکاشی تزوکا (Takashi Tezuka) هستند. آقای شیگرو میاموتو در بیشتر عناوین نینتندو حضور دارد و اکثر بازیهایی که توسط او ساخته شدهاند، همچون همین سری و همین طور فرنچایز ماریو به موفقیتهای بسیار زیادی دست یافتهاند. به جز چند نسخه که برای کنسولهای همراه طراحی شدهاند، تمامی عناوین این سری توسط نینتندو ساخته و منتشر شدهاند.
شخصیت اصلی این سری لینک (Link) است که در اکثر عناوین این سری وظیفه نجات پرنسس زلدا (Zelda) از دست شخصیتی به نام گانوندورف (Ganondorf) و همین طور حفاظت از سرزمین اصلی این سری، یعنی هایرول (Hyrule) را برعهده دارد. یک شی باستانی به نام تریفورس (Triforce) که خود از سه مثلث طلایی تشکیل شده نیز در داستان این سری نقش زیادی ایفا میکند. در ادامه به طور مفصل عناصر مختلف این سری را بررسی کرده و سپس در مورد عناوین منتشر شده در این سری صحبت خواهیم کرد.
گیم پلی:
گیم پلی اساسی این سری ترکیبی از عناصر حل معما و پازل، اکشن، ادونچر و کاوش در محیط است. کلیت گیم پلی در تمام طول این سری ثابت مانده ولی در هر قسمت چیزهایی به آن اضافه شدهاند و بخشهای قبلی نیز بهبود یافتهاند. در نسخههای اخیر این سری مکانیکهای مخفیکاری و همچنین ریسینگ نیز به آن اضافه شدهاند. عناوین این سری را میتوان با کمترین جست و جو در محیط و انجام مأموریتهای فرعی انجام داد ولی معمولاً مأموریتهای فرعی و یافتن مکانهای مخفی تواناییهای جذابی را به شخصیت اعطا میکند که باعث زیباتر شدن بازی میشود. آیتمهای زیادی در بازی وجود دارند که در شرایط مختلف از آنها استفاده میشود. بسیاری از این آیتمها مانند بمبها که هم در مبارزات و هم در پیدا کردن راههای مخفی استفاده میشوند، بومرنگ، تیر و کمان و همچنین شمشیر جادویی به نوعی تبدیل به نماد این سری شدهاند و در اکثر عناوین نقش مهمی ایفا کردهاند. عناصر نقشآفرینی نیز در این سری وجود دارند ولی با این حال تمرکز این سری از نظر مبارزات بیشتر بر پایه سبک Hack and Slash بوده و شباهتی به عناوین نقشآفرینی ژاپنی نظیر Final Fantasy و سیستم مبارزاتی خاص آنها ندارد. این حضور نصفه و نیمه عناصر سبک نقشآفرینی باعث شده که این بازی در سبک اکشن نقشآفرینی جای نگیرد ولی با این حال تأثیر زیادی بر عناوینی که در این سبک منتشر شدهاند گذاشته است.
از نظر ساختار گیم پلی و طراحی مرحله، سه نوع منطقه در این سری وجود دارد: یکی مناطقی که به عنوان Overworld محسوب شده و کلیت جست و جو و گشت و گذار در محیط در آن به وقوع میپیوندد و بازیباز در آن آزادی عمل بالایی دارد؛ دیگری مکان تعاملات شخصیتهای بازیست که در آن بازیباز میتواند از توصیههای آنان بهره بگیرد و همچنین به خرید و فروش آیتم بپردازد؛ دیگری نیز Dungeon های بازی هستند، مکانهایی مارپیچ گونه و پر از دشمنان و باسهای مختلف. هر کدام از Dungeon ها در این سری معمولاً یک آیتم اصلی دارند که بیشتر معماهای آن منطقه و همین طور شکست باس اصلی آن بخش با کمک این آیتم انجام شده و نقش اساسی در معماهای مناطق بعدی نیز ایفا میکند. در هر یک از این Dungeon ها یک نقشه نیز در اختیار بازیباز قرار میگیرد که شکل محیط را برای او مشخص میکند. همچنین یک قطب نمای جادویی نیز مکان آیتمها و وسایل موجود در محیط را نشان میدهد. به تدریج و در طول عناوین مختلف نقش کلیدها برای پیشروی در این بخش نیز بیشتر شد و برای دسترسی به باس نهایی و آیتم اصلی آن بخش بازیباز باید یک کلید اصلی را در محیط Dungeon پیدا میکرد.
خط سلامتی شخصیت در عناوین این سری به صورت مجموعهای از قلبها نمایش داده میشود. بازیابی نوار سلامتی نیز از طریق شکست دادن دشمنان و به دست آوردن آیتم قلب و یا استفاده از معجونهای سلامتی میسر است. با شکست دادن باسها یا کشت و گذار در محیط نیز آیتمهایی پیدا میشود که باعث بزرگتر شدن نوار سلامتی شخصیت میشوند.
با وجود این که خیلی از این موارد را در عناوین امروزی شاهد هستیم ولی باید بدانید این عنوان از اولین بازیهایی بود که از این سیستمها به بهترین شکل استفاده کرد و به نوعی آنها را تبدیل به استانداردهای صنعت بازیهای ویدیویی کرد. باید بدانید که اولین نسخهاین سری، نخستین عنوان کنسولی بود که از سیستم ذخیرهسازی استفاده میکرد و به بازیباز اجازه میداد که بازی را در جایی متوقف کرده و بعداً از همان نقطه آن را ادامه دهد. همچنین نسخه Ocarina of Time نیز تأثیر زیادی در بهبود سیستم مبارزات در فضای سهبعدی داشت. همین کیفیت بالای طراحی مرحلهاین سری بوده است که باعث شده همچنان از سری The Legend of Zelda به عنوان یکی از موفقترین فرنچایز های این صنعت یاد شود.
موسیقی و صداگذاری:
سری The Legend of Zelda از جمله معدود بازیهای سبک اکشن ادونچر است که از موسیقی در خود گیم پلی بازی استفاده کرده است. در بسیاری از عناوین این سری از موسیقی در معماها و پازلهای بازی استفاده شده است. همچنین تعدادی از وسایل موسیقی در خود بازی وجود دارد که در گیم پلی بازی تأثیر دارند. مثلاً یک ریکوردر (نوعی فلوت) در بازی وجود دارد که مکانهای مخفی را در محیط مشخص میکند و همچنین باعث جا به جایی سریع لینک به جلوی ورودی Dungeon ها میشود. در نسخه Ocarina of Time نیز یکی از مکانیکهای اصلی گیم پلی به موسیقی اختصاص داده شده بود و در بخشهایی از بازی باید با استفاده از کنترلر دستگاه از یک وسیله موسیقی استفاده میکردید. با توجه به بعضی مقالات معتبر در زمینه موسیقی، این بازی اولین –یا حداقل یکی از اولین- بازیهایی بوده که گیم پلی آن در سبک بازیهای موسیقیایی (نظیر Guitar Heroes و…) قرار نداشته ولی قسمتهای آهنگسازی در گیم پلی آن وجود داشته است. در بخشهایی از بازی Ocarina of Time و همچنین Majora’s Mask بازیباز باید با استفاده از وسیلهای خاص در بازی برای پیشروی در مرحله اقدام به اجرای موسیقی میکرده است.
اما بپردازیم به خود موسیقی که در طول بازی پخش میشود؛ این سری یک قطعه معروف و اصلی به نام “The Legend of Zelda Theme” دارد که برای نسخه اول این سری نوشته شده و بعد از آن به شکلهای مختلف در سایر عناوین نیز استفاده شده است. آهنگساز و کارگردان صوتی این بازی، آقای کوجی کوندو (Koji Kondo)، در ابتدا قصد داشت از آهنگ بولرو ساخته موریس راول، آهنگساز و نوازنده فرانسوی برای این بازی استفاده کند ولی متوجه میشود که حق کپیرایت این اثر همچنان منقضی نشده است و امکان استفاده از آن در این بازی وجود ندارد. در نتیجه این موضوع، آقای کوندو در طول یک روز آهنگ اصلی این سری را ساخت؛ آهنگی که تبدیل به یکی از ده تِم برتر بازیهای ویدیویی شد.
تا به حال در طول این همه سال برای شخصیتهای این سری صداگذاری انجام نگرفته است و در تمامی بازیها صحبتهای همهی شخصیتها به صورت نوشته نمایش مییابد. البته بالاخره جدیدترین نسخهاین سری یعنی Breath of the Wild که سال آینده میلادی برای Wii U و NX منتشر خواهد شد، شخصیتها دارای صدا خواهند بود. البته همچنان نیز شخصیت اصلی این سری یعنی لینک صدایی نخواهد داشت.
داستان:
وقایع سری The Legend of Zelda در سرزمینی به نام هایرول به وقوع میپیوندد. ساکنان اصلی این سرزمین موجوداتی با گوشهای نوک تیز هستند که هیلین (Hylian) خوانده میشوند و لینک و زلدا نیز هیلین هستند. این سرزمین بر طبق داستان بازی توسط سه الهه طلایی به نامهای دین، فاروره و نایرو (Din, Farore, Nayru) ساخته شده است. دین جغرافیا و شکل فیزیکی این سرزمین را ساخت، فاروره قوانین فیزیکی برای برپایی این سرزمین را ایجاد کرد و نایرو نیز نژادهای مختلف موجودات و گیاهان و حیوانات را ایجاد کرد. آنها یک شی مقدس به نام تریفورس را نیز برای مردم سرزمین هایرول قرار دادند که امکان برآورده کردن آرزوهای استفاده کننده از آن را دارد. این شی خود از سه مثلث طلایی تشکیل شده که هر کدام یکی از ویژگیهای این سه نفر را در خود دارد: قدرت، شجاعت و دانش. با این وجود به دلیل این که تریفورس از خود عقل و ارادهای ندارد، میان استفاده کننده خوب و بد تفاوتی قائل نمیشود و از این رو آن را در دنیای دیگری که با نام “عالم مقدس” یا “سرزمین طلایی” (Sacred Realm, Golden Lands) قرار دادند تا در نهایت کسی که شایستگی آن را دارد، بدان دست یابد. این سرزمین خود توسط قلب کسانی که از تریفورس استفاده کنند تحت تأثیر قرار میگیرد. کسانی که افراد خوبی هستند آن را به مکانی زیبا تبدیل میکنند و افراد بد آن را تبدیل به محیطی تاریک میکنند.
در داستان عنوان Skyward Sword مشخص میشود یک موجود شریر و شیطانی به نام Demise (این لغت در انگلیسی به معنی مردن است) به دنبال تریفورس میگردد تا به اهداف شوم خود دست یابد اما در معبد یکی دیگر از الهههای این سرزمین به نام هیلیا (Hylia) که محافظ تریفورس است به دام میافتد. هیلیا، بعد از این واقعه، هیلین ها یعنی ساکنان اصلی هایرول را در جزیرهای معلق به نام اسکایلاف (Skyloft) قرار میدهد تا هم از آنها مراقبت کند و هم جلوی فرار Demise را بگیرد. سپس او شمشیری را میسازد که بعدها Master Sword نام میگیرد. این شمشیر برای این است که قهرمان منتخب هیلیا بهوسیله آن دشمن را شکست دهد. او سپس کاری میکند که در طول زمان در قالب افراد مختلف به شکل یک هیلین به دنیا بیاید و از این سرزمین مراقبت کند. در طول زمان فردی به نام زلدا به دنیا میآید که در واقع همان هیلیا است که در قالب یکی از ساکنان این سرزمین به دنیا آمده و بعد از آن نیز قهرمانی به نام لینک به کمک زلدا میآید و این دو با هم Demise را نابود میکنند؛ اما در موقع نابودی، Demise میگوید که خشم او سرنوشت همهی افراد نسل زلدا و لینک را از بین خواهد برد. بعد از آن هر کسی که از نسل زلدا به دنیا آمد به افتخار او زلدا نام گرفت. این اتفاق برای افراد نسل لینک نیز افتاد. پیشگویی Demise در نهایت به نوعی به حقیقت میپیوندد و در عنوان Ocarina of Time شخصی به نام گانوندورف که شخصیت منفی اصلی این سری محسوب میشود، تریفورس کامل را میشکند و بخش قدرت آن را از آن خود میکند. تریفورس دانایی به دست شاهزادهای به نام زلدا که از نسل همان زلدا است میافتد و تریفورس شجاعت نیز به دست جوانی که از نوادههای لینک است میرسد. بعد از این وقایع، اتفاقات مختلفی در طول داستان بازی در طی عناوین مختلف میافتد.
با وجود همهی اینها باید بدانید که بعضی از عناوین این سری نیز در سرزمین هایرول به وقوع نپیوسته و بعضی از قسمتهای آن، در دنیاهای موازی این سرزمین با نام ترمینا (Termina) و لورول (Lorule) به وقوع پیوستهاند و قسمتی نیز در سرزمین هیتوپیا (Hytopia) که به هایرول متصل است اتفاق افتاده است. همچنین قسمتی از یکی از عناوین این سری در جزیرهای دور از هایرول با نام کوهولینت (Koholint) اتفاق میافتد.
ترتیب وقوع وقایع سری The Legend of Zelda
سری The Legend of Zelda یکی از پیچیدهترین ترتیب زمانی وقوع اتفاقات را در بازیها دارد. بازیهای این سری به سبک فیلمهای کوئنتین تارانتینو مدام زمانشان تغییر میکند و به هیچ وجه نمیتوانید فکر کنید که داستان بازیها به ترتیب انتشارشان جلو میرود. داستان این سری با پیچشهای فراوانی همراه است و از نقطهای به بعد به سه دنیای موازی تقسیم میشود که در هر کدام وقایع متفاوتی دنبال میشود و در دو تا از آنها لینک موفق شده و در دیگر لینک شکست خورده است. به طور کلی ترتیب وقایع این سری فوقالعاده پیچیده است. بالاخره در سال ۲۰۱۱ در یکی از کتابهایی که نینتندو برای این بازی منتشر کرد، به همهی این حدس و گمانها پایان داد و روند اصلی این سری را منتشر کرد که بعداً به انگلیسی ترجمه شد و همهی طرفداران این سری بالاخره متوجه روند وقایع شدند.
وقایع سری در اصل با نسخه Skyward Sword شروع میشود. در این نسخه هیلیا در قالب زلدا به دنیا میآید و نبرد بزرگ باستانی این سری به وقوع میپیوندد. بعد از وقایع این نسخه در دو دوره زمانی با نامهای دوره آشوب و دوره کامیابی به ترتیب سرزمین مقدس مهر و موم شده و سپس پادشاهی هایرول تشکیل میشود. در نسخه The Minish Cap از حضور یک موجود شیطانی قدرتمند با نام Vaati نیز رونمایی شده که در این نسخه شکست میخورد. دوباره این شخص در نسخه Four Swords احیا میشود و باز هم شکست میخورد. بعد از این در وقایع Ocarina of Time سرزمین مقدس تبدیل به عالم تاریکی میشود و گانوندورف تبدیل به پادشاه شیطانی گانون (Ganon) میشود. از این نسخه به بعد وقایع به دو گروه تقسیم میشوند. در یکی از آنها لینک شکست میخورد و در دیگری لینک پیروز میشود و گانون شکست میخورد. در خط زمانی که لینک شکست میخورد، ابتدا نسخه A Link to the Past قرار دارد که در آن گانون احیا شده و سرزمین هایرول رو به زوال است. بعد از این دو نسخه Oracle of Ages و Oracle of Seasons قرار دارد که شخصیت گانون دوباره احیا شده است. بعد از این نسخه وقایع Link’s Awakening قرار دارد و پس از آن پادشاهان هایرول از قدرت تریفورس استفاده کرده و گانون شکست میخورد. دوباره او در وقایع اولین نسخه The Legend of Zelda احیا میشود و بالاخره در نسخه The Adventure of Link جلوی احیا شدن او گرفته میشود. در خط داستانی دیگر لینک پیروز میشود که این خط داستانی خودش به دو بخش کودکی و بزرگسالی تقسیم میشود که در واقع دوران کودکی به زمان گذشته میرود. در خط داستانی دوران کودکی ابتدا نسخه Majora’s Mask قرار دارد. بعد از وقایع این نسخه گانوندورف اعدام میشود. بعد از آن وقایع Twilight Princess تهاجمی با نام تهاجم سایه علیه سرزمین هایرول توسط شخصی به نام Zant انجام میشود. بعد از این دوباره در وقایع Four Swords Adventures و Hyrule Adventures گانون و Vaati احیا میشوند. از این جا به بعد این خط داستانی ادامه نیافته و خط داستانی دیگر مربوط به بزرگسالی میشود. در ابتدای این خط داستانی گانوندورف زندانی میشود ولی دوباره احیا میشود و برای همین سرزمین هایرول با قفلی بسته و سپس دچار سیل میشود تا گانوندورف شکست بخورد اما در The Wind Waker او دوباره احیا شده و سپس وقایع داستان تا عنوان Phantom Hourglass پیگیری میشود. سپس بعد از این عنوان قارهای جدید کشف شده و پادشاهی هایرول جدید تأسیس میشود و در نهایت در عنوان Spirit Tracks یک پادشاه شیطانی به نام Malladus سر و کلهاش پیدا میشود.
همان طور که میبینید این وقایع داستانی بسیار پیچیده هستند و هنوز نیز بعضی از خط داستانیهای این عنوان همچنان باز هستند و امکان ادامه دادنشان وجود دارد. در این میان فعلاً نمیدانیم که نسخه Breath of the Wild چه خط داستانی را دارد و باید تا زمان عرضه آن منتظر بمانیم.
شخصیتها:
در ادامه به طور مختصر سه شخصیت اصلی این سری یعنی Link، Zelda و Ganondorf را معرفی میکنیم.
Link:
لینک که در اصل شخصیت مثبت اصلی این سری بازی است، در واقع نام تعدادی از شخصیتها در این سری است که همگی در طول زمان نقش شخصیت اصلی را داشتهاند و در اصل همگی ویژگیهای اولین شخصی که لینک نام داشته را دارند و از نسل او هستند. لینک در تمام عناوین این سری لباس سبز میپوشد و کلاه نوک تیز بر سر میگذارد. در بیشتر بازیهای این سری در ابتدا بازیباز میتواند نامی روی لینک بگذارد و در طول بازی NPC ها او را با این نام خطاب خواهند کرد. لینک در اکثر بازیهای این سری شخصیتی چپ دست است به جز دو نسخه Skyward Sword و Twilight Princess (نسخه Wii)؛ دلیل راست دست بودن او در این بازیها استفاده این بازی از کنترلر حرکتی کنسول Wii است و چون اکثر مخاطبان راست دست هستند و سیستم کنترلی بازی باید برای افراد راست دست تنظیم میشده، این شخصیت راست دست شده است. البته در طول این دو بازی نوع حرکات او شبیه افرادی که دو دست هستند و از هر دو دست به خوبی میتوانند استفاده کنند به تصویر کشیده میشود. در طول زمان به افرادی که لینک نامشان بوده لقبهای متفاوتی نظیر “قهرمان زمان” و “قهرمان بادها” اعطا شده است. این شخصیت در تمامی عناوین این سری حرفی بر زبان نیاورده و تنها صداهایی نظیر ناله و غرغر کردن از او شنیده شده است. دلیل صحبت نکردن او این است که بازیباز بتواند خودش جوابی که لینک میدهد را در ذهنش تصور کرده و سازندگان دیالوگهای از پیش تعریف شده را به بازیباز ندهند.
Princess Zelda:
پرنسس زلدا، شاهزاده سرزمین هایرول و محافظ تریفورس دانایی محسوب میشود. همانند لینک، همهی نوادگان پرنسس زلدا نیز وظیفه او را برعهده دارند و نام همهشان نیز زلداست. در بیشتر عناوین این سری لینک وظیفه دارد که پرنسس زلدا را از دست گانون نجات دهد ولی با این حال در بعضی از عناوین این سری نیز پرنسس زلدا به کمک لینک میآید و از قدرتهای جادوییاش برای کمک به او استفاده میکند. تا عنوان Spirit Tracks امکان بازی در نقش او در سری اصلی این عنوان وجود نداشت ولی در این عنوان او به صورت یک روح وارد بدن یک شوالیه میشود و از این طریق بازیباز میتواند او را کنترل کند. به نظر میرسد بعضی از افراد نظیر Sheik در بازی Ocarina of Time و Tetra در The Wind Waker و Phantom Hourglass همان زلدا هستند که در قالبی دیگر درآمدهاند. در بازی Skyward Sword هم مشخص میشود که زلدا در اصل قدرتهای هیلیا که الهه محافظ تریفروس است را دارد و این قدرت در نسل آنها به طور موروثی منتقل میشود.
Ganondorf:
گانوندورف یا گانون، شخصیت منفی اصلی در بیشتر عناوین سری The Legend of Zelda است. او فرمانده گروهی از راهزنان صحرایی است که گرودو (Gerudo) نام دارد. از نظر وضعیت ظاهری او نسبت به سایر شخصیتها به وضوح قد بلندتری دارد. انگیزههای او برای کارهایش در بازیهای مختلف فرق میکند ولی به طور کلی نقشه اصلی او دزدیدن پرنسس زلدا، تصرف هایرول و سرزمینهای ماورای آن است. برای رسیدن به این هدف، او به دنبال قطعات تریفورس است. خود او نیز در بیشتر بازیهای این سری تریفورس قدرت را در اختیار دارد. برخلاف زلدا و لینک که در هر نسخه فرد متفاوتی هستند و از نسل همان زلدا و لینک اولیه محسوب میشوند، گانوندورف در بیشتر عناوین یک شخص است و برخلاف زلدا و لینک، هر نسخه نوادگانش جای او را نمیگیرند. شیوه مبارزه با او در هر یک از بازیها متفاوت بوده و استایل مبارزه او در هر عنوان کاملاً تغییر میکند. در بازی Skyward Sword مشخص میشود که او در اصل روح و قدرت Demise را در خود دارد.
تاریخچه عرضه نسخههای مختلف:
در ادامه به بررسی بیش از ۱۵ نسخهای که از این سری عرضه شده است میپردازیم. توجه کنید که عناوین فرعی این سری و سایر بازیهای پر شمار نینتندو که شخصیتهای این سری در آن حضور دارند در این لیست بررسی نشدهاند و فقط عناوین اصلی این سری را بررسی کردهایم.
تذکر: در مورد عناوین خیلی قدیمی سری که به طرق مختلف روی کنسولهای فعلی نینتندو قابل اجرا هستند، در بخش پلتفرمها WiiU و… ذکر نشده ولی در مورد عناوین جدیدتر، اگر به صورت HD عرضه شده باشند یا از طریق شبیهسازهای داخلی خود کنسول، قابلیت انجام روی WiiU یا … را داشته باشند، در بخش پلتفرمها نیز نام این کنسول ذکر شده است.
The Legend of Zelda سال ۱۹۸۶
سازنده: Nintendo Research & Development 4 | ناشر: Nintendo | پلتفرم: Famicom Disk System، Nintendo Entertainment System و Game Boy Advance
اولین نسخه The Legend of Zelda با همین نام و بدون هیچ پسوند و پیشوندی در سال ۱۹۸۶ برای کنسول Famicom Disk System عرضه شد. پس از آن نیز یک سال بعد برای کنسول NES عرضه شد. نیازی به گفتن نیست که این بازی به موفقیت عظیمی دست یافت که اگر دست نمییافت، هم اکنون شاهد محبوبیت بالای این سری نبودیم. این بازی یکی از پرفروشترین بازیهای نینتندو در آن سالها بوده و در مجموع بیش از ۶٫۵ میلیون نسخه فروخت. مطمئناً باید این بازی را یکی از تأثیر گذارترین بازیهای ویدیویی در نظر گرفت که برای اولین بار مکانیکهایی را در گیم پلی بازی ابداع کرد که به نوعی تبدیل به استاندارد برای بازیهایی که از سیستم سیاهچال و Dungeon استفاده میکردند شد و حدود کلی این استانداردها همچنان نیز پابرجا هستند.
داستان این نسخه به هیچ وجه پیچیدگیهای عناوین امروزی این سری را نداشت. گانون که با لقب شاهزاده تاریکی شناخته میشود ارتشش را برای ایجاد آشوب در سرزمین هایرول به حرکت در آورده است و از طرفی اقدام به دزدیدن پرنسس زلدا میکند. قبل از دزدیده شدن زلدا به پرستارش که ایمپا (Impa) نام دارد مأموریت میدهد فردی شجاع را برای نجات سرزمین پیدا کند و پس از آن زمانی که ایمپا به دست سربازان گانون میافتد، لینک سر میرسد و او را نجات میدهد. پس از آن او راهی ۸ منطقه پر پیچ و خم و دشمن میشود تا تریفورس دانش را به دست آورد و از این طریق گانون را شکست میدهد.
این بازی از نظر تکنیکی در آن زمان عنوان بسیار موفقی بود. بازی به مدت یک سال و نیم فقط برای ژاپن عرضه شده بود و از این رو تنها زبان موجود در بازی نیز ژاپنی بود. نینتندو در ابتدا فکرش را نمیکرد که این چنین از بازی استقبال شود ولی بعد از استقبال فراوان، بازی را برای آمریکای شمالی و به طور کلی با زبان انگلیسی منتشر کرد. قرار دادن این بازی روی کارتریجهای ۱۲۸ کیلوبایتی کار بسیار سختی بود که نینتندو موفق به انجام آن شده بود. به علاوه تا به آن زمان همه بازیها برای ذخیرهسازی از سیستم پسورد و دادن یک کد به بازیباز که از نقطه مورد نظر بازی را شروع کند استفاده میکردند اما این بازی برای اولین بار از رم کنسول استفاده کرده و به طور کلی فایلهای ذخیرهسازی روی سیستم ایجاد میکرد و نیازی به یادداشت کردن پسوردهای سیو نبود. از این رو نام این بازی در نسخه بازی کتاب رکوردهای گینس به عنوان اولین عنوانی که برای سیو کردن از باتری درونی کنسول استفاده میکند ثبت شده است.
به طور کلی این عنوان، بازی بسیار موفقی بود. The Legend of Zelda سرشار از نوآوریهای فراوانی بود که تا به حال در بازیها استفاده نشده بودند و با وجود همه اینها فوقالعاده موفق ظاهر شد. به علاوه باید بدانید که با وجود این که این بازی در سبک نقشآفرینی دستهبندی نمیشود ولی بعضی از مکانیکهای آن تأثیر غیرقابل انکاری بر بازیهای این سبک گذاشتهاند.
Zelda II: The Adventure of Link سال ۱۹۸۷
سازنده: Nintendo Research & Development 4 | ناشر: Nintendo | پلتفرم: Famicom Disk System، Nintendo Entertainment System و Game Boy Advance و GameCube
این نسخه از سری The Legend of Zelda که البته عبارت The Legend of را در نام خود ندارد، تنها دنباله مستقیم عنوان اول محسوب میشود و سایر عناوین این سری یا در دنیاهای موازی این نسخه هستند یا به عنوان پیش دنباله آن محسوب میشوند. همانند عنوان قبلی این بازی نیز ابتدا در ژاپن منتشر شده و نزدیک به دو سال بعد در اواخر سال ۱۹۸۸ نسخههای انگلیسی آن نیز عرضه شدند. از نظر موفقیتهای تجاری این عنوان نیز همانند نسخه اول این سری موفقیت بالایی کسب کرد و بیش از ۴ میلیون نسخه فروش داشت که آن را تبدیل به پنجمین بازی پرفروش کنسول NES میکند. هر چند از نظر منتقدان نیز این عنوان بازی خوبی بود ولی با این وجود این عنوان یکی از کمترین نمرات را در تمام عناوین این سری به خود اختصاص داده است و میانگین نمرات از حدود ۷۸ در نسخه NES تا ۶۸ در نسخه Game Boy Advance متغیر است.
داستان این نسخه نیز در مورد لینک و زلدا است که البته مدتها بعد از نسخه اول اتفاق میافتد و این لینک و زلدا در اصل فرزند یا نوادههای لینک و زلدای اول هستند. در این نسخه زلدا در اثر جادوی یک جادوگر که دوست برادر زلدا بوده است، به خوابی عمیق فرو رفته. جادوگر نیز خود بعد از اجرای جادو میمیرد ولی برادر زلدا او را به قصری میبرد تا شاید روزی برسد که شخصی بتواند او را از خواب بیدار کند. همان طور که معلوم است لینک به طریقی متوجه میشود که شخصی که باید زلدا را بیدار کند اوست و از این رو راهی ماجرایی میشود که منجر به شکل گیری گیم پلی بازی میشود.
اما از نظر گیم پلی این عنوان فرقی اساسی با بیشتر بازیهای این سری دارد و آن هم این است که این عنوان در سبک اکشن نقشآفرینی محسوب میشود و به طور خیلی واضحتری عناصر سبک نقشآفرینی را در خود جای داده است. مهمترین مورد احتمالاً سیستم کسب تجربه در بازی است که از این طریق لینک میتواند جادوها و تواناییهای خود را بهبود ببخشد. علاوه بر این سیستم مبارزات بازی نیز دستخوش تغییراتی شده است و حالا لینک توانایی تغییر وضعیت و نشستن روی زمین را نیز دارد که در بعضی از مبارزات نقش اساسی دارد. به علاوه او هم اکنون توانایی پریدن نیز دارد که باعث خلق چالشهای جدیدی در بازی میشود.
به هر حال Zelda II: The Adventure of Link هر چند یکی از ضعیفترین عناوین این فرنچایز محسوب میشود اما همچنان در زمان خود بازی بسیار موفقی بوده است و فروش بسیار بالایی نیز داشته است که نینتندو را بیش از پیش برای ادامه دادن این سری مصمم کرده است.
The Legend of Zelda: A Link to the Past سال ۱۹۹۱
سازنده: Nintendo EAD | ناشر: Nintendo | پلتفرم: SNES و Game Boy Advance

The Legend of Zelda: A Link to the Past
سومین نسخه این سری دیگر ادامه نسخه اول نبود و داستان را در زمانی قبل از دو نسخه قبلی روایت میکند. این نسخه اولین عنوانی است که ایده دنیاهای موازی را وارد این سری کرد که هم اکنون تبدیل به یکی از نمادهای داستانی فرنچایز شده است. از نظر نمرات و نظر منتقدان این عنوان یک شاهکار به تمام معنا بود و با کسب میانگین نمرات بین ۹۱ تا ۹۵، یکی از موفقترین بازیهای تاریخ محسوب میشود که برای پنج سال متوالی بهترین بازی در میان تمامی عناوین محسوب میشده است. از نظر فروش نیز این بازی خوش درخشید و با فروش بیش از ۴٫۵ میلیون نسخهای خود، بار دیگر پتانسیل بالای این سری را نشان داد. همانند دو نسخه قبلی این بازی نیز با تأخیر در خارج از ژاپن منتشر شد ولی این بار این تأخیر کمتر از یک سال به طول انجامید و از این نظر میتوان فهمید که نینتندو به خوبی به ارزش بالای این بازی در خارج از ژاپن پی برده بود.
در ابتدای داستان این نسخه لینک متوجه میشود که زلدا در جایی زندانی شده است و به کمک او میرود. برخلاف نسخ پیشین که نجات زلدا در آخر بازی انجام میشد، لینک در همان اوایل موفق به نجات زلدا میشود و میفهمد که جادوگری او را زندانی کرده است که قصد دارد طی مراسمی، گانون را دوباره زنده کند. لینک متوجه میشود که راه شکست این جادوگر، استفاده از شمشیر Master Sword است و به نوعی از این نسخه نقش این شمشیر که امروزه تبدیل به یکی از نمادهای سری افسانه زلدا شده است، به شکلی پررنگ نمود پیدا میکند.
بخش گیم پلی بازی نیز بسیار خوب پیاده سازی شده بود. این نسخه اولین عنوانی در این سری بود که تیرهای تیر و کمان را به عنوان یک آیتم جدا معرفی کرد. در نسخههای قبلی سری با خرج یک روپیه (Rupee) که واحد پول بازی است تیر پرتاب میشد اما در این بازی تیر خودش به شکل یک آیتم جدا قرار گرفته است. حرکات لینک در این نسخه نیز بسیار بهتر شده و امکان حرکت به صورت مورب و همچنین دویدن نیز به بازی اضافه شد. بسیاری از عناصر همیشگی این سری در A Link to the Past معرفی شدند که شاید مهمترین آنها Master Sword باشد اما به جز آن حرکت چرخشی لینک و همچنین فلوت برای اولین بار در این نسخه مورد استفاده قرار گرفتند. علاوه بر این در تمامی نسخ پیشین لینک تنها با نوک شمشیر به جلوی خود ضربه میزد اما در این نسخه امکان تکان دادن شمشیر و افزایش برد آن میسر شد و این حرکت تبدیل به ضربه پیش فرض و معمول او شد. در این نسخه دنیاهای موازی نیز برای اولین بار وارد این سری شدند که تأثیر زیادی نیز در گیم پلی داشتند و امکان رفتن به دو محیط تاریکی و روشنایی در بازی وجود داشت که هر کدام ویژگیهای خاص خود را داشتند. در دنیای روشنایی همه چیز شکل خوب و خوش خود را دارد ولی در دنیای تاریک علفها میمیرند، درختان چهرههای زشت پیدا میکنند، آبها به رنگ سبز-آبی زشتی در میآیند و همچنین روستاها نیز با تغییرات اساسی همراه میشوند. مثلاً روستایی کاملاً صلحطلب در دنیای روشنایی در دنیای تاریکی به شهر دزدان تبدیل میشود.
در مجموع همهی این نکات باعث شدند که این بازی بتواند به موفقیت بسیار بالایی دست یابد. بسیاری از مکانیکهای معروف این سری در این نسخه معرفی شدند و با استقبال بسیار خوب کاربران و منتقدان از این مکانیکها، کمکم و با استفاده از آنها در نسخههای بعدی تبدیل به نمادهای این سری شدند. هر چند نسخه قبلی این سری نتوانست نمرات خوبی کسب کند ولی نینتندو نشان داد که همچنان این سری پتانسیل بالای خود را دارد و میتواند در حد و اندازه یک شاهکار ظاهر شود.
The Legend of Zelda: Link’s Awakening سال ۱۹۹۳
سازنده: Nintendo EAD | ناشر: Nintendo | پلتفرم: Game Boy و Game Boy Color
این بازی که چهارمین عنوان سری محسوب میشود، اولین عنوانی بود که برای کنسولهای دستی منتشر میشد. از نظر زمان عرضه نیز با توجه به استقبال بالای بازیبازهای غیر ژاپنی، این بازی با فاصله حدود دو ماه پس از عرضه در ژاپن به صورت جهانی نیز عرضه شد. این بازی مانند نسخههای قبلی از استقبال فوقالعاده بالایی رو به رو شد و نمرات بسیار بالایی را کسب کرد. میانگین نمرات این بازی در دو نسخه آن بین ۹۰ تا ۹۱ است که نشان میدهد نینتندو به خوبی از پس ساخت بازی برای کنسولهای دستی بر آمده است. به خصوص این که بدانید Game Boy معمولی تنها توانایی پخش تصاویر سیاه و سفید را دارد و با این حال بازی توانسته بدون رنگهای همیشگیاش هم تا این حد نظر منتقدان را جلب کند. فروش بازی نیز بسیار خوب بود و نسخه Game Boy بازی بیش از ۳٫۵ میلیون نسخه و نسخه Game Boy Color بیش از ۲ میلیون نسخه فروخته شد. عرضه این بازی به شدت به فروش Game Boy نیز کمک کرد و باعث افزایش ۱۳ درصدی فروش آن شد.
داستان بازی برخلاف بیشتر عناوین این سری در سرزمین هایرول اتفاق نمیافتد. از نظر زمانی بازی پس از وقایع Oracle of Seasons and Oracle of Seasons قرار دارد. لینک برای تعلیم بیشتر با قایق راهی سفری میشود که در راه قایق دچار مشکل شده و او به جزیره کوهولینت میرسد. در آن جا او به خانه پدر و دختری به نام تارین و مارین برده میشود و میفهمد برای خروج از جزیره باید موجودی به نام ماهی باد (Wind Fish) را بیدار کند. این موجود محافظ جزیره محسوب شده و درون تخم بزرگی در بالای کوه جزیره به خواب عمیقی فرو رفته است. لینک برای بیدار کردن او باید ۸ وسیله موسیقایی را پیدا کند و از این رو وقایع داستان بازی شکل میگیرد.
از نظر گیم پلی بیشتر اصول گیم پلی بازی مشابه نسخههای قبلی بود. البته باید توجه داشته باشید که این بازی بر روی یک کنسول دستی انجام میشد و از این رو نینتندو باید چالش بزرگی را برای پیاده کردن درست شیوههای کنترلی بازی در این کنسولها پشت سر میگذاشت که البته در این زمینه کاملاً موفق بود. بازی نوآوریهایی هم داشت؛ برای مثال هر چند در Zelda II امکان پرش اضافه شده بود ولی این عنوان زاویه دید متفاوتی با آن نسخه داشت و برای اولین بار با این زاویه دید امکان پرش را فراهم کرده بود. تعدادی از مکانیکهای اصلی نسخههای بعدی نظیر ماهی گیری و نواختن موسیقی نیز در این نسخه وجود داشتند که مخصوصاً مکانیک دوم در بازی Ocarina of Time به شدت مورد توجه واقع شد.
به هر حال این نسخه از زلدا هم نشان داد که برای نینتندو فرقی ندارد که برای کنسول دستی بازی میسازد یا برای کنسولهای خانگی. در هر دو صورت آنها زلدا را به بهترین شکل ممکن و با همان گیم پلی استاندارد سری ارائه میکنند و از این رو این بازی همانند نسخ قبلی هم در بازار و هم در نزد منتقدان به موفقیت بالایی دست یافت.
این مقاله ادامه دارد…..


پر بحثترینها
- نیل دراکمن: The Last of Us Part 3 ممکن است هیچوقت ساخته نشود
- جزئیات جدیدی از Intergalactic: The Heretic Prophet منتشر شد
- کارگردان Split Fiction: اگر دوباره جایزه بهترین بازی سال را ببرم خوشحال میشوم، اما با وجود GTA 6 رقابت سخت خواهد بود
- گزارش: Xbox نسل بعدی یک PC با ظاهر کنسول خواهد بود
- واکنش دراکمن به دو دستگی طرفداران در قابل The Last of Us 2 و رویکرد مشابه در مورد Intergalactic
- پاسخ کارگردان Split Fiction به کاربری که میگوید بازی فمنیستی است
نظرات
در زمان خودش پادشاه بوده
الانم هست بهترین بازی e3 و احتمالا گوتی سال ۲۰۱۷
حیف که در کشو.ر ما آثار نینتندو همیشه در حاشیه بودم و به بازی هایی مثل زلدا و ماریو گلکسی و پوکیمون هرگز توجهی که درخورشون بود نشد. کما این که زلدا بالاترین نمره متا رو در بین تمام بازی ها داره.
اره کلا کشور ما از همه چی مهرومه از بازی انلاین که باید با قند شکن بری توش ea هم که من و خیلییای دیگه عاشق بازیاشیم ایران رو مهروم کرد و روی تمام بازی ها دنوو گذاشته
زندگی یک گیمر ایرانی
>>> روز ۲۰ مهر پا میشی میبینی gears of war 4 اومده اما قفل داره بعد میری بازی های ۲ سال پیشر رو بازی میکنی
>>>روز ۳۰مهر پا میش میبینی btl1 اومده کلی خوش حالی بعد میبینی قفل دنوو داره مجبوری بری بازی هایی مثل Devil May Cry 4 رو انجام بدی که مال سال ۲۰۰۹ هست و کلی حوصلت سر میره 😥 😥
>>>۲۵ ابان از خواب پا میشی میبینی wd2 اومده اما قفل داره(فعلا معلوم نیست داره یا نه)
بعد میری angry birds بازی میکنی :struggle: :struggle: 🙁 🙁
هفته بعدش بلند میشی میبنی کلا رو همه چی قفل دنوو زدن و winrar داره سود میکنه :laugh: :laugh: :-X :-X
من هنوز stronghold و age of mythology و general رو دارم. دلم نمیاد پاکشون کنم :rotfl: . البته دیگه سعی میکنم کرکی نخرم به خصوص شوتر. چون واقعا انلاین بازی ها یه کیف دیگه ایی داره .که اونم گرونه 😥 لعنت به این گرونی دل.ار . هزینه زندگی مثل نیویورک.ه . کیفیت زندگی مثل غ.زه :rotfl:
درد مشترک.
داداش منم دقیقا همین حال تو رو دارم .ولی نا امید نشو بالاخره یه روزی سود جویان و نالایقان از این کشور گورشونو گم میکننو ما گیمرا به حقمون میرسیم
خوب عزیزم اشتراکی بگیر از سایت وطن گیم
برادر من واقعا چه ربطی داشت
این همه سایت برا بازی های استراکی خب برو بخر
در مورد کنسول و بازی های نینتندو هم چون با سلیقه
بیشتر ایرانیا جور نیست خب صدرصد فروشنده کنسول و بازی
هاشو نمیفروشن
قبول دارم بازیه فوق العاده ای هست من هم بازیش کردم و خیلی دوستش دارم ولی متاش بیشتر بخاطر تعداد کم نقدها هست که به این نمره دست پیدا کرده
بازی کاملا لیاقت نمراتی که گرفته داره یکی از لذت بخش ترین آثار تاریخ گیم در تعجبم بعضی دوستان نمیخوان کیفیت و بزرگی این سری قبول کنن
خیلی معذرت میخوام بابت اسپم لطفا این آپدیت جدیدی که برای Max Payne 3 اومده و خبر ساز شده رو خبرشو پوشش بدید ممنون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطمئن هستم اگر این سری فوق العاده برای کنسول های دیگه هم روش مانور میدادن خیلی موفق تر از این حرفا ظاهر میشد. :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
:evilgrin: :evilgrin: :evilgrin: :evilgrin: :evilgrin:
تا حالا حتی گیم پلی این بازیرو ندیدم. ولی امیدوارم بتونم یه روز تجربش کنم. بازی خیلی خوبی باید باشه. کسی تا حالا بازیش کرده?
نسخه های جدیدشو بازی نکردم اما مشخصا بازی زیبا و جذابیه.اقای میاموتو سهم زیادی تو نوستالژی گذشته من داره نمیدونم همه بچه ها جمع میشدیم خونه برای قارچ خور تازه راه مخفیاشو به رخ هم میکشیدیم …
سلام
کدوم مشنگی چند وقت پیش اینو با دارک سولز مقایسه کرده بود؟؟
خارجی بود گیمفا هم ازش خبر گذاشته بود
شما همونی نیستی که به یوبی سافت توهین میکردی؟
سلام
خودمم
شرمنده داداش کامنتم اصلا خوب نبود!احساس میکنم ناخواسته به شما بی احترامی کردم! هرچقدرم سعی کردم پاکش کنم نتونستم.
امیدوارم ببخشی :rose: :rose:
سلام
دشمنت شرمنده چیزی نگفتی که داداش
بی احترامی نشد که بخوام ناراحت بشم
:rose: :handshake:
افسانه ای که هیچ کدوم از سری بازی هاش اسمش توی مطلب هنر گرافیکی نبود
یک دونه از نسخه هاش بود
کدوم ؟؟
بالاترین متای تاریخ :inlove: :inlove:
حتما باید تجربش کنم.
Ocarina of Time فوق العاده بود، فوق العاده …
سبک جدیدی که پایه ریزی کرد و نو آوری هایی که داشت محشر بودن
بعد از ۱۰ سال هنوز آهنگش تو مخمه و با روح و روانم بازی میکنه
Hey Link, Wake up
با تشکر از این مقاله ی خوب.واقعا چرا تو کشور ما کنسول های جدید نینتندو رو نمی فروشن تا شاهکار هاش رو تجربه کنیم :-/
کوجی کوندو :rotfl:
نسخه جدیدش عالیه خصوصا از لحاظ گیم پلی توی تریلر ها بد جور منو متحیر کرده امیدوارم بتونه دوباره رکورد های خودشو ارتقا بده و نینتندو رو به روز های اوج برگردونه در مورد خود سری هم که انقدر معروفه زیاد نیاز به معرفی نداره یه نکته درباره ی این سری اینه هیچ وقت بهترین گرافیک فنی نداشته که خوب اصلا لزومی نداره داشته باشه ولی کافیه شما بازی شروع کنی چنان شما رو پای کنسول میخکوب میکنه که ساعت ها مثل دقیقه میگزره و احساس نمیشه گیم پلی همه ی نسخه ها به جرئت توی زمان عرضه از بهترین و متنوع ترین گیم پلی های صنعت گیم بوده یه نکته خوب این بازی اینه هیچ چیز اضافه بیهوده غیر لازم و کشش الکی ابدا درش مشاهده نمیشه بخوام دقیقتر بگم بازی کاملا تمیز و یکدسته کمتر بازی همچین ویژگی رو داره ( تو نسل ۸ که اصلا همچین چیزی ندیدم ) همین علت باعث میشه بازی با یک حالت منسجم و جذاب طوری پیش بره که ابدا از انجامش خسته نشید حتی بعد از بارها بازی
کى میدونه من تنها انسانى هستم تو جهان که N64 داشتم و Ocarina of Time رو بازى نکردم 😀 ؟
در چند جمله:
بزرگ ترین بهترین و شاهکار نقش افرینی دنیا با اینکه از وقتی ویچرو تموم کردم عاشق این سبک شدم
چزو ۳ تا از پرفروش ترین بازی های تاریخ
صد در صد بعد از gta پرفروش ترین بازیه نسل ۸
گوتی سال ۲۰۱۷
شاکارت نینتندو