من ستسونا هستم | نقد و بررسی بازی I am Setsuna
بعد از ساحل سرزمین اصلی، جزیرهای کوچک وجود دارد و در این جزیره نیز روستای کوچکی وجود دارد … در این روستا، دختری هست که امسال به سن ۱۸ سالگی میرسد. مأموریت من برای تو این است که … او را بکشی …
—————————————————-
بازی پنج دقیقه بعد از شروعش با چنین مقدمهای شما را مشتاق ادامه بازی و فهمیدن قضیه میکند. کمتر از یک دقیقه بعد از این شروع خوب، با چند جمله در ادامه این مقدمه، بازیباز برای ادامه بازی کاملاً مصمم میشود: «روستایی که من از آن صحبت میکنم با نام روستای قربانی شناخته میشود. هر ده سال یک قربانی در این جزیره انتخاب میشود و به سرزمینهای پایانی (The Last Lands) فرستاده میشود تا وظیفهاش را انجام دهد، مدتی پیش دختر جوان دیگری انتخاب شد تا قربانی شود؛ این کسی است که تو باید او را بکشی.»
با چنین مقدمهای به سرعت مشتاق میشوید تا ببینید داستان بازی از چه قرار است؛ چرا باید کسی را بکشید که خودش قرار است چند وقت دیگر کشته شود؟ سازندگان با ایجاد این پرسش، بازیباز را به ادامه بازی ترغیب میکنند و تا انتهای بازی نیز روند داستانی بازی بسیار خوب پیش میرود و هر لحظه با ایجاد سؤالهایی جدیدتر و جذابتر، شما را به ادامه این عنوان ترغیب میکند.
داستان بازی در سرزمینی اتفاق میافتد که هیولاها مدتهاست که به آن حمله میکنند و شما بازی را در نقش یک مزدور به نام اندیر آغاز میکنید (Endir، البته در همان ابتدای بازی میتوانید نام این شخصیت را تغییر دهید ولی در این مقاله ما از نامهای پیشفرض شخصیتها استفاده میکنیم). مدت هاست که در دنیای پر از برفِ بازی، هیولاها به روستاها حمله میکنند و برای همین هر ده سال دختری از روستای نیو (Nive) که به عنوان روستای قربانی شناخته میشود، انتخاب شده تا به سرزمینی با نام The Last Lands برود و در آن جا قربانی شود تا روند حمله هیولاها کند شود. این که این قربانی شدن چه طور باعث کند شدن این روند میشود و… در ابتدا اصلاً معلوم نیست و همینها باعث میشود که به ادامه بازی ترغیب شوید تا رازهای نهفته درون بازی را کشف کنید.
در همان نیم ساعت اول بازی به روستای مورد نظر میرسید و درست زمانی که میخواهید دختر یاد شده را که از قضا نامش ستسونا (Setsuna) است بکشید، شخصیتی به نام آئترنا (Aeterna) که وظیفه محافظت از قربانی را بر عهده دارد جلوی شما را میگیرد و شما را اسیر میکند. کمی بعد و طی وقایعی شما خودتان نیز وظیفه محافظت از ستسونا را بر عهده میگیرید و راهی سفر برای رسیدن به The Last Lands میشوید. از همان ظاهر شخصیت آئترنا میشود فهمید که او فردی عادی نیست و شباهتی هم به مردم معمولی روستا ندارد.
بعد از وقایع ابتدای بازی به مرور با شخصیتهای جدیدی آشنا میشوید. بعضی از این اشخاص نقش فرعی دارند و بعضی نیز به گروه شما ملحق میشوند. هر کدام نیز خصوصیات اخلاقی خاصی دارند و دلایل متفاوتی برای پیوستن به شما برایشان وجود دارد. مثلاً فردی به نام نیدر (Nidr) به شما ملحق میشود که بسیار بزرگ جثه است و محافظ قربانی قبلی بوده است و در حالی که همه فکر میکردند او در رساندن قربانی موفق بوده، این اتفاق نیفتاده و او برای این که کسی متوجه مرگ قربانی پیشین قبل از رسیدن به The Last Lands نشود در روستایی مشغول به کشتن هیولاها شده تا مردم روستاهای اطراف متوجه افزایش بیرویه تعداد هیولاها نشوند.
بدون شک داستان I am Setsuna یکی از مهمترین نقاط قوت آن است. داستان این عنوان بسیار جذاب است و تقریباً تا آخر بازی نیز ریتم خود را از دست نمیدهد و همواره دلیلی برای پیگیری داستان بازی وجود دارد. درست در لحظاتی که فکر میکنید روند بازی دارد یک نواخت میشود ناگهان غافلگیر شده و مورد جدیدی را در داستان بازی کشف میکنید که باعث میشود بخواهید بازی را همچنان ادامه بدهید. نویسندگان بازی به خوبی از پس نوشتن یک داستان جذاب، گیرا و پر رمز و راز که تا انتها بازیباز را با خود بکشاند برآمدهاند. داستان بازی طوری طراحی شده که در همان اوایل بازی که هنوز خیلی از راز و رمزهایش آشکار نشده و بازیباز ایدهای هم در مورد این موارد ندارد، جذابیت داشته باشد و در بخشهای اولیه بازی هم یکسری موارد عجیب و جالب در روند داستان قرار داده شدهاند تا به ادامه بازی ترغیب شوید. تکتک عناصر مختلف داستان و وقایع آن نیز به خوبی در کنار یکدیگر چیده شدهاند و باعث شدهاند که تمامی وقایع داستانی در خدمت پرداخت داستان اصلی سری باشند؛ هیچ یک از وقایع داستان بیدلیل و صرفاً برای طولانیتر کردن بازی در آن قرار داده نشدهاند و هر یک نقش خود را در داستان اصلی ایفا میکنند تا با داستانی خوب و منسجم رو به رو باشیم.
شخصیتپردازی شخصیتها نیز بسیار خوب است. هر کدام از شخصیتهای اصلی که به گروه شما ملحق میشوند خصوصیات اخلاقی خاصی دارند و هیچ یک شبیه دیگری نیست. مثلاً فردی مثل نیدر شاید به دلیل احساس گناهی که در ناتوانی مأموریت قبلی خود داشته، به گروه ملحق میشوند و شخصی مثل آئترنا در ظاهر به دلیل این که مأموریتش محافظت از ستسونا است به گروه ملحق میشود ولی کمکم مشخص میشود که علت این که او از ستسونا محافظت میکند و قصد دارد هر طور که شده او را در انجام مأموریتش یاری دهد بسیار پیچیدهتر از یک مأموریت ساده است. حتی دشمنان بازی نیز شخصیتهایی بیهدف که تنها قصد دارند انسانها را بکشند نیستند و بعضی از آنها حتی دلایل قانعکنندهای دارند. دشمن نهایی بازی نیز که شخصیت منفی اصلی محسوب میشود صرفاً یک موجود بدذات و پلید نیست که بخواهد همه چیز را نابود کند و دلایل خود را برای انجام این کار دارد.
تنها یک ایراد در زمینه داستان در بازی وجود دارد و آن هم بیتأثیر بودن انتخابهای شما در بازی است. موقعیتهای فراوانی در بازی هستند که نظر شما پرسیده میشود و هیچ کدامشان هم در پایان بازی تأثیری ندارند و علاوه بر آن تقریباً کوچکترین تأثیری در روند طی کردن مرحله نیز ندارند. اگر سازندگان روی این مورد بیشتر کار میکردند تا لااقل انتخابها در روند طی شدن وقایع در طول مراحل بازی تأثیر بگذارند، ارزش تکرار بازی بسیار بالاتر میرفت. این در حالی است که بازی فعلی با وجود داستان بسیار خوبش ارزش تکرار بالایی ندارد و همه موارد مربوط به داستان بازی را میتوانید در همان یک بار بازی کردن ببینید و به دلیل عدم تفاوت در مراحل و… دلیلی برای تکرار مجدد بازی وجود ندارد.
ضمناً یک نکته را نیز باید در زمینه مراحل داستانی بازی و… گفت و آن هم این که برای انجام این بازی باید زبان انگلیسی -یا ژاپنی- شما تا حدودی خوب باشد و بتوانید بیشتر صحبتهای شخصیتها را بفهمید چون در بازی جایی وجود ندارد که هدف بعدی شما را مشخص بکند و باید با دنبال کردن صحبت شخصیتها بفهمید که بعداً باید چه کار بکنید. خیلی از اوقات این صحبتها تکرار پذیر نیز نیستند و در صورتی که از صحبت شخصیتها سر در نیاورید یا باید به سیو قبلی خود مراجعه کنید یا به دنبال راهنماهای بازی در اینترنت باشید تا بفهمید که بعد از این قسمت بازی باید چه کار کنید. این موضوع از لحاظی خوب و از لحاظی بد تلقی میشود. از یک سو این که واقعاً هیچ جایی برای تعیین کردن دقیق هدف بعدی در بازی وجود ندارد و اگر بخشی از یک دیالوگ را از دست بدهید موجب سردرگمی شما بشود نکتهای منفی تلقی میشود ولی از سوی دیگر میتوان این کار را تمهیدی از جانب سازندگان دانست تا کاربران داستان بازی را به خوبی متوجه شوند و با مجبور کردن بازیباز به دقت به دیالوگها، جلوی نفهمیدن بخشهایی از داستان را بگیرند تا کسی احساس گنگ و مبهم بودن نسبت به داستان بازی نداشته باشد.
به هر حال داستان بازی شروع خیلی خوبی دارد و خیلی خوب هم پیش میرود و ریتم خود را حفظ میکند و درست وقتی که احساس میکنید ممکن است روند تکراری پیدا کند با وقایع غافلگیرانه شما را به ادامه بازی ترغیب میکند. قطعاً اگر به دنبال عنوانی با داستان خوب هستید، این بازی میتواند شما را راضی نگه دارد.
عناوین JRPG گیم پلی مخصوص به خود را دارند. اول از همه باید گفت که اگر تا به حال هیچ بازی JRPG بازی نکرده باشید این عنوان تجربه سختی برای شما خواهد بود و نمیتوانید به راحتی آن را انجام دهید. بازی برای کسی که به طور متوسط با این سبک آشنا باشد چیزی حدود ۲۰ ساعت طول میکشد و از این رو مشخص است که بازی نه کوتاه است و نه آسان. از این رو اگر تا به حال با این سبک آشنایی نداشتهاید و میخواهید این بازی را تهیه کنید در ابتدا با مشکل رو به رو خواهید شد.
اما بپردازیم به خود گیم پلی بازی؛ مهمترین نکته در عناوین این سبک سیستم مبارزات آن است. خوشبختانه این بخش با وجود این که شاید خیلی نوآورانه نباشد اما عناصر آن به خوبی پیاده سازی شدهاند و میتواند طرفداران این سبک را راضی نگه دارد. بعضی از بازیهای نقشآفرینی ژاپنی در مبارزات سیستم کاملاً نوبتی دارند ولی این بازی این طور نیست و هر شخصیت با به دست آوردن مقدار مشخصی ATB که در اثر گذر زمان در مبارزه به دست میآید و پر شدن نوار مخصوص به آن که معمولاً کمتر از ۶، ۷ ثانیه طول میکشد میتواند حرکتی در مقابل دشمن انجام دهد. از این رو سیستم مبارزات بازی یک سیستم نوبتی خالص که افراد به نوبت حرکات خود را انجام دهند نیست و هر شخصی بنا به تواناییهایش و مسائل مختلف دیرتر یا زودتر از دشمن وارد عمل خواهد شد.
حملات بازی دو نوع هستند؛ یکی حملات عادی شخصیت که به صورت خیلی معمولی به دشمن ضربه میزند و یکی حملاتی که با نام Tech از آنها یاد میشود. این حملات با استفاده از آیتمهایی به نام Spritnite Stone در بازی به دست میآیند و به نوعی پایه اصلی مبارزات نیز این آیتمها هستند که باعث جذابیت این بخش میشود. برای به دست آوردن Spritnite Stone دو راه وجود دارد؛ یکی گشتن در محیط و پیدا کردن آنها در صندوقچهها که البته خیلی کمیاب هستند و Spritnite های خیلی کمی را به دست خواهید آورد. راه دوم تهیه آنها از اعضای کنسرسیوم جادو (Magic Consortium) است. برای تهیه Spritnite ها از اعضای کنسرسیوم جادو باید مواد اولیه خاصی را به آنها بفروشید تا در عوض بتوانید این سنگهای جادویی را به دست بیاورید. یکی از مواردی که شاید بازی خیلی خوب شفاف سازی نمیکند این است که تقریباً به جز یکسری آیتم خوراکی، بقیه آیتمهایی که در منوی بازی به عنوان Material دسته بندی میشوند هیچ کاربرد دیگری به جز خرید Spritnite ندارند. برای همین خیلیها ممکن است در ابتدا آیتمهای خود را نفروشند تا کاربرد دیگری برای آنها پیدا کنند در حالی که این طور نیست و تنها کاربرد این آیتمها تهیه Spritnite است. علاوه بر این مهمترین منبع درآمد در بازی نیز فروش همین مواد اولیه است و در بازی به جز این مورد پول زیادی به دست نخواهید آورد و حتماً باید برای تهیه آیتمهای درمانی و… Material ها را بفروشید تا پول لازم را به دست آورید.
اما این Material ها چگونه به دست میآیند؟ مهمترین راه به دست آوردن این مواد اولیه کشتن دشمنان است؛ در این بخش بازی یکی از مکانیکهای جذاب خود را رو میکند. کشتن یک دشمن به طور معمولی تنها یک یا دو نوع آیتم ساده به شما میدهد و برای به دست آوردن آیتمهای بهتر که برای به دست آوردن Spritnite های قویتر کاربرد دارند باید به روشهای مختلفی دشمن را بکشید. این روشها هر کدام نیاز به کار خاصی دارند. مثلاً برای Exact Kill کردن دشمن باید ضربهتان خیلی قوی نباشد و تنها در همان حدود سلامتی دشمن و با اختلاف کمی دشمن را بکشید؛ یعنی اگر از سلامتی دشمن تنها ۲۰ واحد باقی مانده و شما ۲۱ واحد به آن ضربه وارد کنید احتمالاً میتوانید آیتم مربوط به Exact Kill را به دست بیاورید. روش دیگری Over Kill نام دارد که دقیقاً نقطه مقابل Exact Kill است و مثلاً اگر سلامتی دشمن ۲۰ واحد است شما باید چیزی حدود ۴۰ واحد و بیشتر به او آسیب وارد کنید تا دشمن Over Kill شود. برای بعضی آیتمها نیز باید دشمن را با جادوی خاصی که تنها شخصیت خاصی میتواند اجرا کند بکشید که مثلاً آیتم مربوط به Fire Kill یا Water Kill و… را به دست آورید. متأسفانه در ابتدا نیز بازی این موارد را خیلی واضح به شما یادآوری نمیکند و باید خودتان در منوهای بازی به این موضوع پی ببرید.
Spritnite ها دو نوع دارند؛ Command و Support. آنهایی که از نوع Command هستند به شما این امکان اجرای حرکت ویژه و همان Tech ها در میدان نبرد میدهند که به نوعی قابلیتهای Active شخصیتها محسوب میشود. در نقطه مقابل Spritnite های نوع Support بعضی از تواناییهای شخصیت شما را افزایش میدهند و به طور مستقیم باعث انجام حرکت خاصی نمیشوند و مواردی نظیر سلامتی و… را تقویت میکنند. این نوع Spritnite ها در اصل تواناییهای Passive شخصیت محسوب میشوند. برای اجرای Spritnite های نوع Command نیاز به میزان مشخصی Mana (MP) دارید که با داشتن آن میزان شخصیتتان توانایی اجرای آن حرکت را به دست میآورد. در ضمن باید توجه داشته باشید که Command Spritnite های هر شخصیت مخصوص به خود اوست و هیچ حرکتی از این نوع وجود ندارد که در میان دو شخصیت مشترک باشد ولی در عوض نوع Support قابل استفاده توسط همه است و هر شخصیت میتواند از آنها استفاده کند که البته تأثیرشان فقط بر روی آن شخصیت است اما محدودیتی در مورد این که Spritnite ای تنها مختص یک شخصیت باشد وجود ندارد.
مورد جالبی که وجود دارد و به مبارزات بازی عمق خیلی بیشتری بخشیده است، انجام کمبو و ضربات ترکیبی با دو یا سه شخصیت است. در صورتی که دو شخصیت خاص را که Spritnite خاصی را دارند در گروه خود هنگام مبارزه در اختیار داشته باشید، میتوانید یک ضربه ترکیبی خیلی زیبا و هیجان انگیز به طور همزمان با هردوی آنها اجرا کنید. البته توجه کنید که برای اجرای هر کمبو باید هر دو شخصیت Spritnite خاصی را که امکان اجرای کمبو را میدهد در اختیار داشته باشند و نوار ATB هر دو نیز پر شده باشد. تعدادی کمبو نیز وجود دارند که میان سه شخصیت اجرا میشوند که تعدادشان به مراتب کمتر از کمبو های دوتایی است ولی با این حال اکثرشان قدرت بالایی دارند. خوشبختانه تنوع این ضربات ترکیبی بسیار بالاست و احتمالاً تا آخر بازی شاید بیش از ۵۰ درصد آنها را هنوز کشف نکرده باشید و همین موضوع از جمله مواردی است که باعث میشود مبارزات بازی تکراری نشوند و جذابیت خود را تا انتها حفظ کنند. باید توجه کنید که این کمبو ها صرفاً یکسری حرکت جانبی برای افزایش جذابیت بازی نیستند و بسیاری از آنها در بعضی مبارزات نقشی اساسی دارند و شکست دادن یکی از باسهای بازی بدون کمبوی Frost Wall تقریباً غیرممکن است و بدون این کمبو مبارزه بسیار سخت، طولانی و نفس گیر خواهد شد.
علاوه بر این Sprtinite ها که عمق بسیاری به مبارزات بخشیدهاند و باعث جذابیت آن شدهاند، مکانیزم دیگری نیز در زمینه مبارزات بازی وجود دارد که از آن با نام Momentum یاد میشود. این مکانیزم باعث تقویت حرکات شخصیت میشود. برای قابل استفاده شدن آن باید بعد از پر شدن ATB مدتی صبر کنید تا نوار مربوط به Momentum نیز پر شود و بتوانید از آن استفاده کنید. برای به کار گیری این قابلیت باید درست در زمان اجرای حرکت دکمهای خاص (در کامپیوتر کلید H) را فشار دهید تا ضربه به صورت قوی شده به دشمن وارد شود. در مورد بعضی از حرکات که جنبه درمانی دارند نیز این حرکت میتواند باعث اضافه شدن قابلیتهای اضافه به شخصیتها شود و به طور کلی در بعضی موارد کاربردهای آن متفاوت است. نوار Momentum تا سه بار قابلیت پر شدن دارد و بعد از آن تا زمانی که استفاده نشود دوباره پر نمیشود.
دو مورد دیگر نیز در مورد سیستم مبارزات بازی وجود دارند؛ یکی از آنها Singularity نام دارد و به طور تصادفی یا در اثر بعضی حرکات خاص در مبارزه فعال میشوند و قابلیتهای خاصی را به شخصیتهای شما اضافه میکنند؛ مثلاً ممکن است باعث شوند که ضربات شخصیتها نوعی از جادو را نیز با خود داشته باشد یا باعث شوند که نوار ATB سریعتر پر شود. بیشتر آنها نیز به صورت زماندار هستند. قابلیت دیگر Fluxation نام دارد. اگر در تعداد زیادی مبارزه از یک قابلیت (Tech) به طور خوب و درست و همین طور زیاد استفاده کنید، آن Tech به نوعی Upgrade میشود و قدرت آن افزایش مییابد که به این فرآیند Fluxation گفته میشود.
امکان انجام حرکت غافلگیرانه نیز وجود دارد و اگر از پشت به دشمن نزدیک شوید و بدین ترتیب مبارزه را آغاز کنید، در همان ابتدای مبارزه نوار ATB و Momentum شخصیتها پر هستند و باعث میشوند که مبارزه را با قدرت بسیار آغاز کنید.
خوشبختانه مبارزات بازی با وجود همه این موارد اصلاً آسان نیستند و باید حتماً تاکتیک های مناسبی داشته باشید و به خصوص برای باس های بازی باید از قبل کاملاً برنامه ریزی کرده و شخصیتها و قابلیتهای مناسب را انتخاب کنید تا بتوانید دشمن را شکست دهید. مثلاً همان طور که بالاتر نیز گفته شد، برای یکی از باس های بازی که حرکات بسیار بسیار سریعی دارد و در عین حال بعضی اوقات با یک حرکت میزان سلامتی یکی از شخصیتهای شما را به صفر می رساند بهترین کار استفاده از کمبوی Frost Wall است که برای مدتی شخصیتها را ضد ضربه میکند و میتوانید در مقابل حرکات وحشیانه این باس دوام بیاورید.
گیم پلی بازی نقاط ضعف خیلی کمی دارد و احتمالاً دوتای آنها از همه مهمتر هستند. اولین مشکل این است که آموزش مکانیکهای بازی توسط یک سری متن طولانی و اکثراً در همان ده دقیقه اول بازی داده میشود که اگر حوصله خواندن آنها را نداشته باشید در ابتدا با مشکل زیادی رو به رو خواهید بود. این در حالی است که خیلی از بازیها به جای یک سری متن طولانی به طور قدم به قدم در ابتدا مکانیکهای آن را در طول گیم پلی و در مدت زمانی بیشتر از ۱۰ دقیقه آموزش میدهند تا کسی به خاطر یاد نگرفتن گیم پلی از بازی زده نشود. مورد دوم مربوط به کمبود شدید مأموریت فرعی در بازی میشود؛ عنوانی به وسعت این بازی که اتفاقاً نقشه بسیار بزرگی نیز دارد پتانسیل داشتن تعداد بسیار زیادی مأموریت فرعی را دارد در حالی که این عنوان صرفاً ۷ مأموریت فرعی دارد که درست قبل از باس آخر بازی امکان انجام دادنشان مهیا میشود و در عین حال بازی اطلاعی هم به شما نمیدهد که چنین چیزهایی در بازی وجود دارد و ممکن است اصلاً به این موضوع نیز پی نبرید. این مأموریتها نیز هر کدام برای یکی از شخصیتهای اصلی است که یک Spritnite قدرتمند به آنها میدهد. در کل این موضوع برای بازی با این وسعت بالا و داستان غنی بسیار آزاردهنده است و این بازی پتانسیل داشتن تعداد بسیار زیادی مأموریت فرعی جذاب را داشت که متأسفانه سازندگان از این پتانسیل استفاده نکردند.
در کل گیم پلی بازی و مهمترین رکن آن یعنی سیستم مبارزات بازی بسیار خوب پیاده سازی شده و با اضافه شدن شخصیتهای مختلف به مبارزات، قابلیتهای متنوع هر شخصیت، نیاز به سرعت عمل بالا و هیجان انگیز بودن خود باعث میشود که تا آخر بازی که اتفاقاً مدت زیادی نیز به طول میانجامد تکراری نشود. خوشبختانه مبارزات بازی اصلاً جنبهی سطحی ندارند و المانهای بسیار زیادی در آنها قرار داده شده که در عین حال و با وجود تعداد بالایشان به هیچ وجه بالانس بازی به هم نخورده و از نظر گیم پلی با عنوانی بسیار خوب رو به رو هستیم که با وجود مدت زمان بالای بازی اصلاً تکراری نمیشود.
در زمینه گرافیک هنری بدون شک بازی شاهکار است. بسیار از بخشهای محیط بازی شبیه تابلوی نقاشی هستند و به خاطر سبک گرافیکی خاص بازی که در کمتر بازی شاهد آن هستیم، این تابلوهای نقاشی بسیار بدیع و زیبا جلوه میکنند. با وجود این که تقریباً ۹۰ درصد بازی در محیطهای برفی و یخ زده با تم رنگی آبی و سفید سپری میشود ولی سازندگان به خوبی توانستهاند این مناظر را به زیبایی هر چه تمامتر خلق کنند و جلوی خسته کننده شدن بازی را بگیرند. بدون شک این گرافیک هنری بسیار زیبا و محیطهای جالب نقش بسزایی در تأثیرگذاری داستان بازی نیز دارند و شاید یکی از دلایل زیبایی داستان بازی همین همراه شدن آن با تصاویر زیبای بازی باشد.
در زمینه فنی هر چند عملکرد بازی قابل قبول است ولی میتوانست کمی بهتر باشد. بیشترین مورد آزاردهنده در زمینه فنی کیفیت نه چندان خوب سایههاست. این مورد به خصوص در مورد ردی که از شخصیتها در برف باقی میماند و سایه حاصل از آن خیلی به چشم میآید. از آن جایی که بازی عنوان سنگینی از نظر گرافیکی نیست سازندگان میتوانستند بدون مشکل در زمینه بهینه سازی بازی کیفیت سایههای آن را بالاتر ببرند. ضمن این که مدلهای شخصیتها نیز میتوانستند کیفیت بالاتری داشته باشند. با این حال هر چند در عنوانی با این تم گرافیکی خیلی بعد فنی مورد توجه نیست ولی بدون شک اگر بعضی موارد در این میان بهتر میبودند با اثر به مراتب بهتری از نظر گرافیکی رو به رو بودیم.
در زمینه موسیقی از دو لحاظ میشود این عنوان را بررسی کرد. اول این که بدون شک موسیقیهای بازی که تقریباً همهشان با پیانو نواخته میشوند بسیار زیبا هستند و ممکن است حتی در بعضی قسمتها صرفاً در بازی لحظاتی صبر کنید تا به آهنگهای آن گوش دهید. از طرف دیگر مشکل اصلی که خیلی از کاربران را آزار داده و البته شاید برای بعضی نیز مشکل تلقی نشود همین موضوع است که موسیقی این عنوان تماماً با استفاده از پیانو است. برای گروهی از کاربران این موسیقی تکراری شده است و شاید دلیل اصلی این موضوع جدای از استفاده از پیانو، تعداد کم آهنگهای پخش شده در طول مراحل باشد. تعداد آهنگهای بازی کم نیستند ولی مشکل اصلی است که در یک نقطه خاص از گیم پلی تنها یک آهنگ مدام تکرار میشود و همین موضوع باعث آزار بسیاری از کاربران شده است. حال آنکه اگر آهنگهای مختلفی در یک نقطه از مرحله پخش میشد و مدام یک آهنگ تکرار نمیشد احتمالاً خیلی از کاربران از این بخش بازی گلایه نمیکردند. به هر حال با وجود موسیقیهای زیبای بازی ممکن است این آهنگها برای بعضی از افراد تکراری و خسته کننده بشوند.
در زمینه صداگذاری شاید خیلیها به دلیل بیصدا بودن شخصیتها به بازی ایراد بگیرند ولی از آن جایی که خیلی از JRPG های قدیمی نیز شخصیتهایی بیصدا داشتند، میتوان گفت که دلیل این موضوع مربوط به همین مورد میشود و سازندگان برای ایجاد حس همان عناوین قدیمی قید صدا را برای شخصیتها زدهاند. تنها نکتهی منفی در این زمینه این است که شخصیتها در طول مبارزات صدا دارند و متأسفانه برای آنها صدای انگلیسی در نظر گرفته نشده است و صحبتهای این بخش شخصیتها تماماً ژاپنی هستند. به هر حال شاید خیلیها در بازیهایی به این شکل به یاد عناوین قدیمی این سبک صحبتهای ژاپنی را ترجیح بدهند اما هستند کسانی که بخواهند این بخشها را انگلیسی بشوند و مسئله اینجاست که این صحبتها خیلی هم زیاد نیستند و سازندگان میتوانستند صحبتهای انگلیسی را هم به بازی اضافه کنند و فشار خیلی زیادی هم به آنها وارد نمیشد ولی این کار را نکردهاند. البته اگر صحبتهای ژاپنی اعصابتان را خرد میکند قابلیت غیرفعال کردن این مورد نیز وجود دارد و میتوانید بدون صحبت شخصیتها مبارزات بازی را ادامه دهید. به جز این مورد ایراد دیگری به صداگذاری بازی وارد نیست و صدای ضربات شمشیر، هیولاها، راه رفتن در محیط، حرکات مختلف شخصیتها و… از کیفیت خوبی برخوردار هستند.
نتیجهگیری نهایی:
بازی I am Setsuna به عنوان یک JRPG بازی بسیار خوبی است و قطعاً طرفداران این سبک را راضی خواهد کرد. این بازی سیستم مبارزات بسیار خوبی ارائه میدهد که تا انتهای بازی نیز تکراری نمیشود و در کنار آن داستانی بسیار زیبا دارد که به خوبی پرداخت شده و به بهترین شکل ممکن هر طور که شده شما را ترغیب میکند تا هر طور شده تا انتها بازی را انجام دهید تا راز و رمزهای داستان بازی برایتان آشکار شود. گرافیک هنری بازی نیز فوقالعاده عالی است. در کنار این موارد بازی ایراداتی نیز دارد که البته هیچ کدامشان آنقدر بزرگ نیستند که تجربه بازی را مختل کنند ولی از تبدیل شدن این عنوان به یک شاهکار نیز جلوگیری میکنند. با تمام اینها اگر با سبک JRPG آشنایی چندانی نداشته باشید ممکن است این بازی برایتان بسیار سخت باشد و این عنوان برای جذب طرفداران جدید به سبک JRPG ساخته نشده است. در هر حال اگر طرفدار بازیهای JRPG هستید یا به دنبال عنوانی با داستان خوب میگردید، I am Setsuna میتواند پیشنهاد خوبی برای شما باشد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
نظرات
با سلام و عرض ادب خدمت اعضای گیمفا. نقد بسیار خوبی بود ولی به نظر من نمره ۹ مناسب تر بود. روزتون خوش :yes:
چیه اخه اینم بازیه!!!!!!!
خخخخخخخخخخخخخخ
م ز خر ف ه بازیش :no: :no: :no: :no:
سلام بچه ها.من بازی nfs2015 برای وان داشتم بعد اینو با ۳۰ تومن سر دادم project cars limited edition رو گرفتم که اک.بند بود.به نظر شما معامله خوبی بود و طرف س.رم ک.لاه نگذاشته؟بعد سوال دوم من بازی THE CREW زمانی که برای وان رایگان بود با گلد ۵۳ درصد شو دانلود کردم بعد اینترنت قطع شد.بعد زمانیکه وصل شد اینترنتم این بازی ازگلد برداشته شد. الان می تونم این بازی اجرا کنم یا نه باید لایسنسشو بخرم؟ شمرنده بابت اسپم ولی سریعا به کمکتون نیاز دارم
برا اشخاصی که هیچی از گیم نمیدونن و یه مشت بچن که میان و نظرات عجیب میذارن دلم میسوزه.
اقای با هوش و با ف.هم.من ۱۷ ساله گیمرم تو چی میدونی اخه از اون اسمه که مربوط به فن بوی بودن میشه معلومه که تو کامنتی که کلمه ا.ک.س ب.ا.ک.س وان هستش می ای همچین چیز هایی می گی.
من به هیچ عنوان از اکس باکس بدم نمیاد و در نسل هفتم کنسول اکس باکس ۳۶۰ رو برای بازی انتخاب کردم. نام اکانت من با توجه به کنسول فعلی من نوشته شده و اگر ناراضی هستید من با افتخار این اکانتو پاک میکنم و اکانت جدیدی درست میکنم. در ضمن لطفا ادب داشته باش و به صورت یه فرد متواضع و جدی حرف خود را به دیگران بگو. اگر ناراحتت کردم معذرت میخوام دوست من. در پناه خدا باشی.
و باید بگم که سعی کن به جای استفاده کلمات تحقیر امیز به صورت یک انتقاد نظرت رو بیان کنی
من هم از شما عذر خواهی میکنم شرمنده زیاد عصبی شدم این چند روزه درگیرم و یک ذره اعصابم خورده.
بچه ها حتما متن زیر را بخوانید : به جای – نقطه بگذارید
http-//shatelland-com/upload/files/ec630c8b-e450-448f-bfc2-a040b9cbbf0c
دشمنت شرمنده
هیچوقت با jrpg نتونستم ارتباط برقرار کنم
باید انیمه ببینی . مانگا و کمیک ژاپنی زیاد بخوانی
برای درک jrpg اینا فرمول لازم می باشد
من همه اینا رو هم دیدم ولی هنوز نتونستم ارتباط برقرار کنم 😕
کاور بازی از خودش قشنگ تره :razzmad:
ولی در حد ps vita بازی خوبیه
دوستان من بازی far cry primal رو دانلود کردم وقتی اکسترکت کردم هیچ فایل نصبی نبود اگه کسی میدونه کمکم کنه
اول از همه مگه بازی کرک شده ?:-) بعدش احتمالا نسخه بک آپ استیم رو دانلود کردی
اونو که گرفتی نسخه PS4 هست :quiet: :hypnotized:
اولش رو خوندم فکر کردم یه بازی اشاره کلیک با داستان شبیه سایلنت هیل هست.
توجه توجه
جامع ترین راهنمای خرید کامپیوتر های گیمینگ در کافه بازار تخفیف خورد…فقط دوهزار تومان!!!!
(به جای _ دات بگذارید)
cafebazaar_ir/app/hamid.adib.game/?l=fa
توی فروم سایت مجانی هست پس دلیلی نداره بخوایم بریم بخریم
۸٫۵؟؟؟؟؟؟ یه کم زیاد نیست؟؟؟؟؟ به بازیهای خیلی خوبی نمره کمتر از این دادین!
عزیز نمره گرفتن بازی ها به این نیست که حتما مثل توپ صدا کنن و گرافیک خفن داشته باشن و تریلراش دهن ادمو اب بندازه و …
هدف گیم سرگرم کردن گیمر و لذت بردنشه ، به هر میزان که بتونه به این هدف دست پیدا کنه همونقدر هم نمره میگیره ، حالا به هر طریقی که میخواد به این هدف برسه …
مرسی بابت نقد :yes: :yes: حالا که بازی های کم حجمو نقد میکنین لطفا اگه میشه بازیه( oxenfree) رو هم نقد کنین .بنظرم ارزششو داره :yes: :yes:
تایید شه لطفا
گیم پلی ترکیب گیم پلی ایپزود سوم فاینال ۱۳ و آخرین سلحشور سال ۲۰۰۹ هه ظاهرا پس واجب شد تجربه کنم این بازیو فقط یه سوال توی اکثر بازیای اسکور انیکس متریال های داخل بازی برای آپدیت سلاح ها یا ساخت قابل استفاده ان که البته اکثرا پیچیده طراحی میشن مطمئنید واقعا هیچ کاربردی به جز فروش نداشتن؟ مقاله ی خوبی بود ممنون به نظرم امتیاز ۹ مناسب تر بود
نقد بسیار خوب بود
خسته نباشید
ممنون آقای نامجو.گرافیک هنری و طراحی مراحلش خیلی چشم نوازه :inlove: :inlove: :inlove:
خوبه