انعکاس درد در آینههای شرارت | اولین نگاه به Dishonored 2
بوی گند تعفن کوچه پسکوچهها، جنازههای مردان و زنانی که به طرز عجیبی فرسوده و وصبآلود شدهاند و شعارهایِ دست نویسِ «مرگ بر دوک» و «قاتل خاموش در حال تماشاست»، خبر از بیماریای خطرناک و فرمانروایی ظالم میدهد که این روزها بر شهر کارنکا (Karnaca) چیره شدهاند. مردم بیگناه که بهدور از هرگونه سیاست زندگی خود را میگذرانند اکنون گرفتار بلایی آسمانی و بلایی زمینی شدهاند؛ در آسمانها بهنظر میآید اساطیر از دست مردم خشمگیناند و بر روی زمین هم فرمانروایی مستبد.
در پس خیابانهای گندزده این شهر که هر مکانش داستانی غمانگیز را روایت میکند دختر جوانی که خود را ملکه جامعهای بیرحم میدید، در تلاش برای پس گرفتن تاج و تخت خود است؛ تاج و تختی که با نیرویی ورایحیاتی به تسخیر درآمده. شهر کارنکا کلید حل تمام مشکلات را در خود جای داده؛ هم کلیدی که ما را از قید و بند و شرایط محدودکنندهی گیمپلی نسخه اول رها میکند و هم کلیدی که قدرت ملکه را به او بازمیگرداند.
پس ازگذشت پانزده سال از ماجرای به قتل رسیدن شهبانویِ پیشین توسط خائنان، زمان، کوروو اتانویِ (Corvo Attano) همیشه وفادار را باز هم به تب و تابِ منسوخ شدهی تازهای دعوت میکند. دوشیزهی بینوا یعنی امیلی کالدوین (Emily Kaldwin) اینبار بزرگ شده و به نظر میآید گذران زمان در کنار پدرخواندهاش –یا شاید هم پدرش- کوروو او را در خواستههای جاهطلبانه کودکیاش چیره دست کرده است. اگر خاطرتان باشد امیلی در قسمت قبلِ Dishonored کودک بسیار شیرین و در عین حال شجاعی بود که خواستههای سرکوبگرانهاش او را جانشینی درخور برای به دست گرفتن قلمرو میکرد.
«جمع و تفریقِ خستهکننده، تاریخِ خستهکننده، جغرافیِ خستهکننده، خستهکننده، خستهکننده، هفت عذاب خستهکننده… چرا ما نمیتونیم در مورد جنگیدن با شمشیرها بخونیم؟ و دریانوردی؟ و هیولاها؟»
-امیلی، در حال شکایت از مدرسه
در ذهن نمیگنجد آیندهی چنین کودکی یک ملکهی خستهکننده باشد که مدام با ارقام و مالیاتهای اقتصادی سر و کله میزند. البته به نظر میآید چنین فرمانروایی دشمنان زیادی را هم برای خود دست و پا میکند تا اسبابِ سرگرمیاش را فراهم کنند. آرکین استودیو (Arkane Studio) و سکوت آزار دهندهاش باعث شده از شرححال شخصیتهای اصلی و دشمنانشان اطلاعاتی نداشته باشیم… با این حال درونمایه داستان به ما میگوید امیلی در حال تلاش برای بازپس گرفتن جایگاه خود است. حال چه کسی او را از خانه و کاشانهاش بیرون کرده و چه کسی دستهای پشت پرده را به حرکت درآورده مشخص نیست. فقط مشخص است که مرکزِ بخش جنوبی فرمانروایی؛ شهر طاعونزدهی بلاگردانِ کارنکا، جاییاست که باید در جستوجویِ کلید حل مشکلات بود؛ جایی که امیلی جوان پختهتر میشود و آینههای شرارت دردهای دوران کودکیاش را در چشمان خام ولی باانگیزهاش منعکس خواهند کرد.
شخصیت سیاهچشم و مرموزِ نسخه قبل، اوتسایدر (The Outsider) هم در این نسخه نقشی را ایفا خواهد کرد. او برای کمک به کوروو در بازپسگیری تاجوتخت، علاوه بر نشان منحصربهفردش، نیروهایی ماورایی اعطا کرد… برای دیدن نقش او در قسمت دوم Dishonored باید کاسهی صبر بزرگی را فراهم کرد! شخصیتِ مرموزِ اوتسایدر برای بعضی از معابد و کلیساهایِ امپراتوری نوعی خدای باهیبت بهحساب میآید و بعضاً پرستش هم میشود. حدود چهار هزار سال پیش از اتفاقات Dishonored، اوتسایدر در ظاهر یک انسان و بدون خانوادهی شناختهشدهای متولد شد. در سن پانزده سالگی، بدون قدرت و یتیم خود را یافت. در این زمان او ناخواسته مورد توجه آیینی نهفته قرار گرفت و تبدیل به فردی شد که دارای قدرتهای فرابشری است. اوتسایدر از آن پس در میان مردم دیده نشد و فقط با تعداد بسیار کمی ارتباط مستقیم داشته که کوروو یکی از این افراد است. او بیشترِ این ارتباطات را به وسیلهی رویاها انجام میدهد و اگر تعداد کمی شانس را چاشنی دعای خود کنند اوتسایدر را در معابدی که او پرستش میشود میتوانند ملاقات کنند. بهنظر میآید اوتسایدرِ اجتماعگریزِ ما با امیلی هم ارتباطاتی داشته و اگر چنین نبوده به احتمال قوی در این نسخه این کار را انجام خواهد داد، پس میتوان امید داشت که غافلگیریهایی در حدِ گرفتن نیروهایِ فرابشری و روش استفادهی آنها را اینبار برای امیلی داشته باشیم.
ذهنتان یاری کند یا نکند، در داستانهای «امپراتوریِ جزایر» (Empire of the Isles) کوروو نقشی بسیار کم و به طرز بیحدوحصری فرعی داشت. ولی در این دنیای خیالی همین داستانهای فرعی هستند که کل را میسازند. کوروو زندگینامهای جذاب دارد که در پسوپیش آن تراژدیای بهخمآورنده خفته است. او در کارنکا بهدنیا آمد و سالهای اولیه عمرش را در این شهر نفرین و نگونشده گذراند. پدرش مردی نجّار بود، نجار ماند و در نقش یک نجّار مُرد. در هنگام مرگ پدر، کوروو نوجوانی عاجز بیش نبود. پس از این واقعهی سهمگین، کوروو راهی کوچههای کارنکا شد و راه دعواهای خیابانی را در پیش گرفت تا اینکه در اواسط نوجوانیِ پر فراز و نشیباش در مسابقهای مربوط به انتخاب نگهبانان شهر و سربازان بالارتبهی ارتش که به نام «مراسم سالانهی دوئل شمشیر» مرسوم بود شرکت کرد و در آن برنده شد. مسلماً پیروز شدن در چنین مراسمی و آن هم با سنی ناچیز نیازمند هنرها و استعدادی شگرف است که نوجوان داستان ما از آن بهره میبرد. پس از دو سال خدمت به عنوان یک سرباز، استعدادهای شگفتانگیز کوروو مورد توجه یوهورن کالدوین (Euhorn Kaldwin) –پدر جسامین کالدوین (Jessamine Kaldwin) و پدربزرگ امیلی کالدوین- شاه آن زمان قرار گرفت و او را به عنوان محافظ دیپلماتیکِ دخترش جسامین در نظر گرفت. خلاصه بگویم و سبب سردردتان نشوم، کوروو روز به روز پیشرفت کرد تا به مقام محافظ سلطنتی ملکه، جسامین کالدوین رسید. از زمان مرگِ پدر کوروو، سکهی شانسِ او تا توانست روی خوش خودش را به او نشان داد… مدت مدیدی بود که کوروو دیگر احساس آن سایهی بداقبالی که بر پشت سرش تنین انداز میشد را در وجود خود نمییافت. کوروو پس از گذر طلوعها و غروبهای دلنشینی که به عنوان محافظ در کنار جسامین داشت، عاشق این ملکهی زیبا شد. رابطهی هویدای آنها دور از چشمها نبود و نگاههای زیادی را به سمت خود خیره کرد. همین دلیل، سبب شد تا شایعات زیادی در سراسر دانوال (Dunwall) مبنی بر این رابطه بپیچد. هرچند پس از گذر مدتی نهچندان طولانی این شایعات سرکوب شد ولی اثر آن هنوز که هنوز است در سرسرای شهر تاریک و مملو از فناوریِ دانوال وجود دارد. پس از همهی اینها رویِ دیگر سکه به کوروو سلامی گرم کرد! بختِ بدِ او ما را به داستان اصلیِ Dishonored میرساند، جایی که جسامین معشوقهی کوروو بر روی دستانش به قتل رسید و داغ قتل هم بر پیشانی او زده شد… (بقیهی داستان را همه بلدیم.)
بلوغ، نبوغ و شکوهِ آرکین استودیو پس از گذرِ چند سال در مسیرِ شکوفاییاست. آنها دنیایی با عظمت ساختهاند؛ دنیایی که پشتوانه و تاریخی دراز دارد؛ دنیایی که گوشه گوشهی آن قصهای اتفاق افتاده و جای جای هر شهر میتوان اثرات آن قصههای ملیح را مشاهده کرد. این قوهی داستانسرایی خدادادی است یا هر چیز دیگر فقط جا برای ستایش میگذارد.
حال که داستانهای دو روایتگر داستان عصر جاهلیت در نقاب عصر فرا مدرن (!) را میدانید، بازی انتخاب را پیشروی شما میگذارد: شهبانویِ خوشنما ولی بهسرآمده یا میانسالی افروخته با تجربه؟ کدام را انتخاب میکنید؟ اگر به قولِ آرکینیها دلخوش کنیم، بازی در نقش هر کدام از شخصیتها بسیار متفاوت از دیگری خواهد بود، بهطوری که آنرا با تمام سلولهای پردازشی مغزتان حس خواهید کرد! آرکیناستودیو همان زمان رونمایی سخنان گهربار و به اصطلاح «هایپ افزاینده»ای گفت و خاموش شد، گویی که آنرا از برق کشیده باشند! ابتدای بازی بین امیلی و کوروو یکی را انتخاب میکنید و با گیتیای از قدرتها، آبجکتها و کلاً با گیمپلیای کاملاً متفاوت روبهرو میشوید. حرفی که ظاهرش آب را از دهان منتظران آویزان میکند. ولی، آیا آرکین استودیو قدرت این را دارد که چنین ریسک بزرگی را که آغاز کرده به سلامت به پایان برساند؟ آن دنیای موعودِ بسیار بزرگتر از قسمت قبل، همان آرمانِ بازیسازان در نسل جدید چطور؟ اگر آرکین استودیو عزم خود را به اندازه نبوغ، خلاقیت و بلندپروازیاش جزم کند احتمالاً تجربهای عجیب در دنیایِ رباتیکِ ویکتوریایی که حال شکلی آسیایی به خود گرفته در پیشرو داریم. کارنکا، دانوال یا هرجایی که حس آرمسترانگگانه به کوروو و امیلی بدهد در قسمت دوم Dishonored بسیار بزرگتر شده، دیگر همانند نسخه قبل آرزو نخواهید کرد که ای کاش راههای بیشتری برای رسیدن به هدف بود، ایکاش گل و بلبل بیشتری در مسیر بود یا ایکاش دربهای کاذب در خیابانها وجود نداشت. چه خوب شد که آرکین گودبایپارتی آنها را زود راه انداخت و کلکشان را در همین ابتدای خردسالی کَند. پیرو قولهای کم ولی مغزلرزانِ اعضای آرکین هر کدام از شخصیتها، ویژگیهای منحصر به فردی دارند. پیشتر گفتم، این تفاوتها را با چنگ و دندانتان حس خواهید کرد و همین سبب میشود Dishonored دو حداقل یکبار دیگر ارزش تکرار داشته باشد؛ چه بسا که دفعهی دوم تجربهای بَس مِلوتر نصیبمان شود.
Dishonored میراثی دارد. هرچند چندین اثر دیگر هم آن را حقالوداعه خود میدانند، ولی به هر حال این میراث باری است بر روی دوش این عنوان؛ این میراث، همان حق انتخاب دادن در طول گیمپلی به مخاطب است؛ Dishonored این امکان را در اختیار شما قرار میدهد که بازی را حتا بدون اینکه کسی شخصیتاصلی را ببیند -با آن هوش مصنوعیِ وحشتناک- به اتمام برسانید، این اختیار را میدهد که با روش «بکش، برو جلو» -هر چند بقا را سخت میکند- بازی را انجام داد، این اختیار را میدهد که با چندین ابزار هدف را به قتل رساند و انتخابات بسیاری که مطمئناً راز موفقیت هم قسمت اول بودند در اختیار مخاطبِ خاص خود قرار میدهد.
کلی ویژگی جدید، جهانی بزرگتر و پویاتر، حق انتخاب به مقدارِ مدهوشکننده، جَو تاریک دانوال و جَو بسیار متفاوت کارنکا… بهنظر همهچیز تکمیل است. امّآ آرکین میخواهد کمال را لمس کند؛ سکوتی که هرچند از رضایت نبود از طرف کوروو در Dishonored 2 شکسته خواهد شد. علاوهبر او، امیلی هم صداگذاری خواهد شد، فکر نکنید برای اینکه شخصیت اصلی شده لالمانی خواهد گرفت!
بیرون رانده شدن از دانوال، پایتخت عجیب و غریب امپراتوری، امیلی و کورووی قصهی ما را به سفری دور و دراز به سمت کارنکای نفرین شده هل میدهد. ماجراجویی از شبهای بارانی و خفهی دانوال به زیر آسمان مهتابیِ کارنکا منتقل میشود؛ شهری بزرگتر، زیباتر، باستانیتر و با مردمانیِ طاعون زده؛ Dishonored 2 در اینجا روایت خواهد شد…
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
نسخه یکشو رو PS4 رفتم (تهه بازیه)
نسخه دوش Emily میشه بازی کرد (کروو میشه)
منتظرشم
بازی خوبی بود و ارزش یه بار تموم کردن رو برا من داشت!!
البته شاید قبل از انتشار نسخه دومش یه بار دیگه بازیش کنم!!
ولی وسط های بازی یکم خسته کننده میشد!!!
:yes:
دوستان توی سایت 3dm کرک توم ریدر و جاست کاز و فارکرای پرایمال و فیفا (و اکثر بازی هایی که قفل دنوو داشتن) قرار داده شده و در سایت هم نوشته شده که قفل دنوو رو شکستن.
جریانش چیه؟کسی امتحان کرده؟
http://www.3dm-games.com/rise-of-the-tomb-raider-3dm-download-cracked-game/
۱۰ تیر میاد
هنوز تاریخ انتشار رسمی ندیدم…وی خداکنه همون ۱۰ تیر باشه تو قحطی بازی
…………………………………………..
به شدت منتظر این بازی توپم…
قحطى بازى ؟یا قمر
نسخه یکشو نرفتم.از تریلرا و عکسایی که ازش دیدم انگار زیاد جالب نبود.
همه میگن حقه این بود goty بشه نه twd
بعد شما با توجه به عکس و تریلر میگی جالب نبود:|
مگه واکینگ دد تا حالا گوتیدشده؟
کدوم سال؟
بله، سال ۲۰۱۲
ف.ا.ک اگه بازی twd گوتی شده باشه این جایزه رو باید به فا.ک داد از این به بعد این جایزه برام کوچک ترین اهمیتی نداره
twd شاهکاره مطلق بود
حرفت به نظر من درست نیست
بازی بود که گریه ی مارو در اورد 😥
کی گفته twd بهترین بازی سال شده بهترین بازی سال ۲۰۱۲ dishonerd شد بهترین نو اوری سال و در یک جشواره دیگه twd بهترین بازی سال شد هر چند که من دوتاشون خیلی دوست دارم
😐
https://en*wikipedia*org/wiki/Spike_Video_Game_Awards
برو بخش ۲۰۱۲
😐
گول تریلر و عکس هارو نخور ولی بازیش با صلیقه همه جور نیس!!!
باید اول شخص مخفی کاری آغشته با کمی جادو و گرافیک هنری(من با گرافیک هنری حال نمیکنم)رو دوست داشته باشی!!!! :yes:
😉
نسخه یکش با این که گرافیکی در حد کالاف و بتل نداشت ولی اخر بازی بود و خیلی با حال بود
یادمه این بازی بخاطر باحالیش اسمش رو گذاشته بودم dishonored نکبت
چون شد بهترین بازی سال ۲۰۱۲ فکر کنم اصلا خیلی با حال بود حالا ببینیم تو این نسخه چطوریه مثل نسخه قبلیش انقدر باحال هست که بهش لقب نکبت بدم یا نه
بهترین بازی ۲۰۱۲ این بازی نبود . توی مراسم VGA 2012 ( خدا بیامرزش ) فصل اول بازی The walking Dead به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شد.
لقبی بهتر از نکبت بلد نیستی بدی به چیزایی که خوشت میاد؟
نمیدونم چی شد از ذهنم پرید دیگه بین رفیقام این اسم روش موند دیگه شانس خود بازی بود که این لقب روش موند
آقایون آخر نسخه یک چى میشه؟پایانش چیه؟!
!!!خطر اسپویل!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دقیقا یادم نیس 😀
خطر اسپویل !
.
.
.
.
.
بسته به نحوه بازی کردنت به دو پایان متفاوت میرسی. اگه همه یا بیشتر دشمن هات رو بکشی به پایان شوم بازی ( مرگ کوروو آتانو ) و اگه حداقل کشتار رو داشته باشی به پایان خوب بازی ( نجات امیلی میرسی ) . در پایان شوم بازی هم هنوز فرصت نجات امیلی وجود داره . میشه با استفاده از دو قدرت ماورایی بازی یعنی « توقف زمان » و « بلینک » ( قدرتی که میشه با اون یک مسافت طولانی رو در زمان کم طی کرد ) هَولاک ( آنتاگونیست بازی ) رو کشت و امیلی رو نجات داد .
من بدون اینکه قبلش بدون به پایان خوبش رسیدم :yes: :yes:
نسخه اولش پر اتمسفر ترین بازی عمرم بود .
بر خلاف بازی های دیگه که انتخاب توشون یه جوریه , یعنی نتایج انتخاب هارو یه جوری میزنن تو صورتت . ولی توی این بازی باید خودت کشف میکردی که با تصمیم هات چه بلایی سر شهر و سرنوشت امیلی آوردی . اونایی که بازیش کردن میفهمن چی میگم.
آره واقعا انتخاب های بازی فوق العاده متنوع بودن….
برای مثال من بازی رو بدون کشتن هیچ کدوم از هدف های هر مرحله و فقط با انجام مراحل فرعی تموم کردم ( به غیر از آخر بازی که دیگه نمیشد نکشت 😀 ).
در کل بازی بسیار عالی بود و انتظاراتم رو خیلی بیشتر از اون چیزی که مورد نظرم بود برآورده کرد…
دوتانی که هنوز بازیش نکردن برن دان کنن نسخه ی pc بازی فقط ۴.۵ GB هست ….
عالی بود ممنون
لطفا دومین نگاه رو هم بزارید 😉 :yes: :yes: :yes: :yes:
ایدهای جدید و جالبی داشت خیلی خوبه این بازی :inlove:
کمتر از ۷۰روز دیگه بازی به این شاهکاری داره منتشر میشه اما چه بی هایپ.واقعا که اگه الان بازی مثل اساس بود تا الان, سه رقمی شده بود تریلراش,البته تریلرای باحالتر از بازی,دی .ولی اینقدر کم صدا هم خوب نیست.
امیدوارم مثل قسمت اول شاهکار و بهترین بازی زمان خودش بشه.
بچه ها ببخشید میدونم بی ربطه ولی یکی به من میگه تو دارک سولز چطوری برم روبه عقب ولی خود شخصیت رو به جلو باشه.من وقتی جهت عقبو میگیرم خود شخصیتمم برمیگرده.عصابم خورد شده.
البته با pc بازی میکنم
داداش من توی دارک سولز ۱و ۲ کلید o رو میزدم دوربین رو دشمن قفل میکرد و اونجوری میتونستم رو به عقب برم خود شخصیت هم رو به دشمن باشه البته ببخشید داداش دستم خورد به گزارش
سلام بر حمزه عزیز
واقعا دستت درد نکنه مقالهی بسیار عالی و جذابی رو نوشتی. از خوندنش واقعا لذت بردم.
در مورد بازی هم دیگه همه دارند حرف می زنند ولی کسی اشاره ای به DLC های بازی نکرد.
خود DLC های بازی هم داستانهایی برای خودشون دارند.
من این بازیو بازی کردم چیززیادی ازش یادم نمیادقط یادم میاد که خیلی سخت بود مخصوصااون رباتای پادراز
بهترین بازی که بازی کردم متروبود واقعابازی عالی بوداتمسفرش عالی بود یه حس خاصی به من میداد
نسخهی اول فوق العاده بود. به شدت منتظرش هستم.
توی نسخهی اول با یه کم وقت گذاشتن میتونستید بدون این که کسی رو بکشید یا دیده بشید بازی رو به اتمام برسونید. خیلی لذت بخش بود.
:inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
ممنون بابت نقد…این بازی قطعا یکی از کاندیدهای گوتی امساله!نسخه اولش فوق العاده بود بی صبرانه منتظرم :yes:
شاید بهتر بود یکم صب میکردید که اطلاعات بیشتری از بازی میومد و مقاله رو بهتر و با اطلاعات بالاتر مینوشتید 😉
امیدوارم انتقاد پذیر باشی دوست عزیز به هر حال بابت زحمتت ممنون 😀
من این بازی رو دو سه بار فتح کردم ، ولی واقعا دی ال سی هاشو خیلی بیشتر باهاشون حال کردم :yes:
تو اونا با Daud (همون که اول ملکه رو میکشه) بازی میکنی ، واقعا قشنگ و احساسین
آخرش هم معلوم میشه Daud آدم بدی نیس … کسایی که بازی نکردن Dishonored واقعی رو از دست دادن
پیشنهاد ویژه . برید بازیشون کنید
امیدوارم علاوه بر گرافیک هنری زیبا و آزادی عمل دنیای این شاهکار بزرگتر از شماره قبل باشه تا ساعات بیشتری لذت ببریم