زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III
“تریلر جدیدی از Dark Souls III منتشر شد”، “به گفته سازندگان Dark Souls III پایانی شایسته بر ۳ گانه Souls است”. انتظار کار بسیار دشواری است. خیلی سخت است که صبر کنی و صبر کنی و صبر کنی و تازه هر روز کلی خبر جدید و طنازیهای مختلف نیز از عنوانی که منتظرش هستید بشنوید و ببینید و دلتان بیشتر آب شود. انتظار در هر حوزهای که به آن علاقه داشته باشید سخت و زجرآور است و در حوزه هدف مورد علاقه ما که بازیهای رایانهای هستند این انتظار در مورد بازیها و صبر کردن برای انتشار آنهاست که رخ مینماید. البته از دیدی دیگر هم میتوان به سختی این نوع انتظار نگریست، به این شکل که در حقیقت وقتی به بطن موضوع بنگریم این انتظار به نوعی شیرین هم هست چرا که ما در حال صبر کردن هستیم تا به لذتی که خیلیخیلی شیفته و دلباختهاش هستیم دست یابیم و این در حقیقت نوعی شیرینی و سختی کشیدن توامان است.
حتما خیلی از شما تا به حال برای انتشار یک بازی که بسیار به آن علاقه دارید انتظار کشیدهاید و یا در حال انتظار کشیدن هستید. یک نفر به شدت منتظر Uncharted 4 است و یکی منتظر Mafia III. یکی سال هاست دل به معرفی Half Life 3 خوش کرده است و دیگری در راه معرفی نسخه جدید سری محبوبش آن قدر انتظار کشیده که دیگر ناامید شده است.
وقتی که منتظر معرفی شدن یک بازی باشید زیاد کار سختی ندارید زیرا عنوانی رسما معرفی نشده است که هر روز در ذهنت مرور شود و در واقع شاید هر از چند گاهی به یاد آن بیافتی و آرزو کنی معرفی شود. اما وقتی یک بازی که خیلی به آن علاقه دارید معرفی و تاریخ انتشارش مشخص میشود تازه قضیه تلخ و شیرین آغاز میشود. صبح از خواب برخاسته و وارد گیمفا میشوی و در صدر خبرها میخوانی “تریلر جدیدی از Dark souls III منتشر شد” یا “سازندگان بازی از فوقالعاده بودن Dark Sous III میگویند”. اینجاست که حسی به انسان دست میدهد که انگار دیگر نمیتواند صبر کند و میخواهد هر طور شده است به بازی محبوبش برسد.
حالا اوضاع وقتی تلخ و شیرینتر میشود که قبل از انتشار بازی نمرات و امتیازات آن منتشر شده و پشت سر هم میخوانی که فلان سایت مشهور و معتبر به بازی نمره کامل ۱۰ اعطا کرده است یا سایتی دیگر از بینظیر بودن بازی و این که برترین نسخه در کل این فرنچایز، همین شماره است و … سخن گفته است. در این حالت تحمل آن یک ماه آخر برای انتشار بازی از کل آن یک سال و شاید بیشتر، سختتر میشود.
تمامی این روند در مورد بازی Dark Souls III برای من و شاید خیلیهای دیگر طی شد تا این که سرانجام چندین روز قبل بالاخره چشممان به جمال کاور این بازی از فاصله نردیک روشن شد و مثل روز برایم روشن بود که در آستانه تجربه یک شاهکار و شاید برترین بازی تمام عمرم هستم. عشق و علاقه من به سری Souls چیزی فراتر از علاقه به یک بازی بوده است و دورانی طولانی از زندگی خود را با این سری گذراندهام. اگر بخواهم در کل زندگی خود از برترین و لذت بخشترین خاطراتم یاد کنم حتما تجربه کردن سری سولز و بلادبورن یکی از مواردی است که در جمع صدرنشینان آن لیست به چشم خواهد خورد.
پس از تجربه کردن نسخه سوم سری Dark Souls (تنها در حدی که بتوانم نقد آن را بنویسم، چون اگر می خواستم بعد از تجربه کامل بازی نقد را بنویسم انشالله سال آینده همین موقع نقد منتشر می شد!) و طبق قول و قراری که از قبل انتشار بازی با علاقمندان آن و کاربران فهیم گیمفا گذاشته بودیم بنا شد تا نقد و بررسی بازی Dark Souls III را به رشته تحریر در بیاورم و در مورد نکات مختلف و المانهای گوناگونی که در این بازی وجود دارند با یکدیگر صحبت کنیم. در همین ابتدا میگویم که اگر هدفتان از مطالعه این نقد تصمیمگیری برای خرید یا عدم خرید بازی است همین الان آن را رها کنید و سریعا وقت با ارزشتان را به خرید بازی و تجربه آن صرف کنید. چون اگر نقد را بخوانید و بعد بازی را نخرید عذاب وجدان خواهید گرفت! با من و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا در ادامه مقاله نقد و بررسی بازی Dark Souls III همراه باشید.
قبل از انتشار بازی و از زمان نمایش آن در نمایشگاه گیمزکام ۲۰۱۵ تاکنون ۳ مقاله در مورد این بازی برای شما عزیزان به رشته تحریر درآوردهام و در مورد بخشهای مختلف بازی به کرات و به صورت کامل توضیح دادهام. در این مطلب که به نقد و بررسی این بازی میپردازد نیز گاها گریزی به توضیحات مقالات قبلی خواهیم زد و اشارهای به آنها نیز خواهیم داشت.
اگر دقت کرده باشید روند محبوبیت سری عناوین سولز به ترتیب با انتشار نسخههای مختلف و به مرور زمان نزد بازیبازان بیشتر و بیشتر شد و مخصوصا انتشار عنوان Bloodborne که مقداری عامهپسندتر از سری سولز بود باعث شد تا بسیاری از بازیبازان عنوان دارک سولز ۳ را به لیست عناوین مورد انتظار خود اضافه کنند و به آن علاقمند شوند در حالی که همین افراد به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی قبلا حاضر به تجربه بازی Demon’s Souls یا نسخههای قبلی این سری نمیشدند و به دلیل سختی زیاد اصلا علاقهای به آنها نداشتند. به همین خاطر هم هست که در روزهای اخیر با تعداد زیادی از افرادی صحبت کردهام که نسخه سوم تازه نقطه شروع آنها به این سری و یا تجربه دوم آنها پس از انجام Bloodborne است و جالب این که وقتی نسخه سوم را بازی کردهاند تازه علاقمند شدهاند که به سراغ Dark Souls 2 یا عنوان اول بروند که این نشاندهنده جادوی خاص عناوین میازاکی است که با وجود سختی بسیار زیاد و گاها آزاردهنده باز هم بازیباز را جذب میکند و در واقع او را دچار نوعی اعتیاد به بازی میکند، زیرا پس از این که قوانین و چارچوبهای دنیای بازی را پذیرفتید متوجه عدالتی که حتی در درجه سختی بازی وجود دارد نیز خواهید شد و دل کندن از آن برایتان به نوعی غیرممکن میشود.
داستان: همچنان پیچیده ، مرموز و کمی شخصی
شاید یکی از عجیبترین انواع داستانسرایی در بازیهای رایانهای متعلق به عناوین میازاکی هستند و مشابه آن را در بازیهای دیگر سازندگان کمتر مشاهده کرده و یا اصلا ندیدهایم. همانطور که قبلا نیز بارها عرض کردهام “در عناوین میازاکی همواره شاهد داستان گویی محیطی هستیم و در واقع داستان بازی را دنیای بازی و مردمان آن بیان می کنند و بازیباز باید با گشت و گذار در محیط و صحبت با آدمهای عجیب و غریب آن و … برداشت خود را از داستان کلی بازی به دست آورد. در این سری مانند عناوین روتین و معمولی شاهد این نیستیم که یک داستان خیلی سر راست و واضح وجود داشته باشد که تمام بازیبازان دنیا آن را به یک شکل تجربه کنند و به راحتی آن را دریابند.
اینجا برداشتها از داستان بازی میتواند متفاوت باشد و دنیای بازی برای هر کس با هر سطحی از برداشت میتواند داستان خود را به همراه داشته باشد. برخی که عادت دارند تمام زیر و بم بازی را در آورند و کوچکترین نقاط آن را جستجو کنند و بارها و بارها با شخصیتهای مختلف بازی صحبت کنند قطعا برداشت کاملتر و بهتری را از داستان دنیای بازی کسب خواهند کرد نسبت به کسانی که تنها و تنها در مسیر اصلی بازی پیش میروند و کاری با کسی ندارند. در صحبت با شخصیتهای مختلف بازی میتوانید از سرنوشت افراد و حتی باسهای مختلف بازی اطلاعات کسب کنید و متوجه شوید که چگونه شده است که این دنیا به این روز افتاده است تا در ویرانی و غم و اندوه دست و پا بزند. داستان در این عنوان میتواند برای هر بازیبازی شخصی باشد و برداشت متفاوتی را از دیگر بازیبازان برای او به همراه داشته باشد.”
داستان Dark Souls 3 هم مانند پیشینیان خود در دنیایی مشابه اتفاق میافتد و حول ماجرای نخستین شعله (First Flame) و چرخه روشنایی و تاریکی میچرخد. در این نسخه شما در نقش قهرمانی تاریک و پروتاگونیستی به نام “Unkindled Ash” قرار دارید که قصد دارد چهار Lords of Cinder را به تاج و تختشان در Firelink Shrine بازگرداند تا دوباره شعله را شعلهور کند.
Lords of Cinder ها نگهبانان شعله هستند و احتمالا به همراه Gwyn ارتباط مستقیمی به First Flame دارند. در گذر زمان آنها مردهاند و تنها Gwyn به عنوان Lord of Cinder باقی مانده است ولی اکنون آنها دوباره به زندگی بازگشتهاند ولی دیگر صاحب تاج و تخت نیستند و این وظیفه شما یعنی “Unkindled Ash” است که آنها را بار دیگر به حق خود برسانید. ۵ Lord of Cinder در بازی وجود دارند که هر کدام برای خود نام و نشان خاصی دارند و شما باید هر کدام را مجددا بر تخت پادشاهی خود بنشانید. بگذارید تا نام این ۵ لرد را برای شما عزیزان بازگو کنیم.
نام ۵ لرد یاد شده در بالا شامل Aldritch saint of the Deep ،Yhorm the Giant ،Farron and his Abyss watchers ،Holy King Lothric و همچنین Ludleth است. سالی که این نسخه در آن اتفاق میافتد دقیقا مشخص نیست که آیا در پایان عصر جدید آتش (new age of fire) است و یا در اواسط عصر تاریکی (age of dark). به طور کلی همانطور که گفته شد محوریت داستان بازی در این نسخه حول بازگرداندن Lords of Cinder توسط شما (Unkindled Ash) به تاج و تختشان و به نوعی نجات شعله است که کماکان اغلب توسط یافتههای محیطی و صحبت با اشخاص مختلف در دنیای بازی روایت میشود و میزان درک شما از آن حالتی شخصی دارد و بسته به مقدار کنکاش و کاوش شما در دنیای بازی برای فهمیدن بیشتر آن است.
داستان بازی در Dark Souls III به مانند نسخههای قبلی هیچ گونه ایراد و ضعفی را در خود نمیبیند و همچنان شاهد داستانی با پایههای قدرتمند و البته رازآلود و مبهم هستیم که شما را به کام خود فرو برده و تشنه پیشروی در خود نگاه میدارد. شاید اگر نوع روایت این داستان به هر شکل دیگری بود و مثلا مانند یک بازی اکشن ماجرایی سر راست و کاملا آشکار روایت میشد به هیچ وجه چنین جذابیتی را نداشت و حتی تا حد یک داستان معمولی نزول میکرد ولی این میازاکی و سازندگان باهوش بازی هستند که با توع روایت خاص و هیجانانگیز و گاها وابسته به برداشت شخصی شما، کاری کردهاند که همین داستان تبدیل به یک نقطه قوت مطمئن برای بازی شود و جلوی هر گونه حرف و حدیثی را در مورد کیفیت آن بگیرد. کاری که شاید تنها و تنها از عهده این تیم برآید و بس.
گرافیک: جلوهگاه نبوغ و زیبایی
از لحظه اولی که بازی Dark Souls III را آغاز میکنید محو دنیای زیبا و جادویی آن و همچنین گرافیک فنی بدون ایراد و قدرتمند آن خواهید شد. بازی در زمینه گرافیکی چه از لحاظ فنی و چه هنری هیچ گونه کوتاهی از سوی سازندگان را در خود نمیبیند و یکی از برترینهای نسل هشتم محسوب میشود. عنوانی که در جای جای آن زیبایی و نبوغ در طراحی مراحل و محیط با کیفیت فنی بالای بازی، ترکیبی را شکل داده است که بازیباز را محو در قدرت و عظمت این بازی میکند و اجازه نمیدهد تا لحظهای از دنیای بازی چشم بردارید که البته نباید هم بردارید زیرا در این صورت کارتان تمام است! اجازه دهید تا همانند قبل بخش گرافیکی بازی را به دو جنبه فنی و هنری تقسیم کنیم و در مورد هر کدام جداگانه به بحث بپردازیم.
اگر بخواهیم در مورد گرافیک فنی بازی بحث کرده و از این منظر به بررسی بازی بپردازیم و آن را با نسخههای قبلی Dark Souls مقایسه کنیم باید گفت نسبت به نسخههای نسل هفتمی Dark Souls شاهد یک جهش گرافیکی فوقالعاده در کیفیت بافتها و و همچنین نورپردازی هستیم و بازی کاملا از جلوه نسل هشتمی برخوردار است.
بازی به هیچ عنوان دچار افت فریم نمیشود و همواره بر روی فریم ریت ۳۰ ثابت میماند. اصلا و ابدا شاهد دیر لود شدن بافتها و تکسچرها و یا بیکیفیتی بافتها و … نیستیم و همه چیز در بازی به بهترین شکل پردازش میشود. نورپردازی بازی در سطح بسیار بالایی انجام شده است و تلالو زیبای اشعههای نور بر دنیای بازی جلوه بسیار زیباتری به آن میبخشد. عمق و افق دید بازی نیز بسیار عالی و چشمنواز است و گاهی ایستادن در بازی و خیره شدن به دوردستها، مناظر، قصرها و بناهای عظیمی که در دوردستها دیده میشوند بسیار لذتبخش و جذاب است. البته در نسخههای قبلی که نسل هفتمی هم بودند خیره شدن به مناظر دوردست به همین شکل هیجانانگیز و فوقالعاده بود اما حساب کنید که در Dark Souls III که یک عنوان کاملا نسل هشتمی است و گرافیک بسیار پیشرفتهتری دارد چقدر این موضوع می تواند جذاب و خیرهکننده باشد.
از آنجا که دیگر عنوان این سازنده در نسل هشتم بازی بینظیر Bloodborne بوده است شاید ناخودآگاه آن عنوان را با Dark Souls III مقایسه کنیم و در این مورد باید گفت نمیتوان برترین خاصی بین این دو بازی بر یکدیگر قائل شد و هر دو در بهترین فرم صیقلیافتگی و کیفیت فنی قرار دارند و در هیچ کدام نکات ضعف فنی قابل مشاهده نیست. در پیش نمایش بازی خدمت شما عرض کرده بودم که با توجه به نمایشیهای قبل از انتشار بازی شاید بتوان گفت Bloodborne کمی صیقل یافته تر و پولیش شده تر به نظر میرسد ولی همانطور که در آن مقاله هم خدمت شما گفته بودم شاید با انتشار بازی این مسئله فرق کند که همین طور هم شده است و نسخه نهایی Dark Souls III کاملا ترو تمیز و پولیش شده و فاقد کوچکترین ایراد و اشکال فنی است. در مجموع از لحاظ گرافیک فنی Dark Souls III نمره کامل را کسب میکند و سازندگان جای هر ایراد گرفتنی را از ما گرفتهاند.
از منظر طراحی هنری که واقعا اگر چیزی نگویم بهتر است. واقعا نمیدانم که طراحان هنری این سری چه در سر دارند و چگونه این حجم از نبوغ و خلاقیت را در ذهن خود حمل میکنند! واقعا میتوان گفت که طراحی محیط و مراحل و دنیای بازی و از آن مهمتر طراحی دشمنان و باسهای بینظیر بازی به هیچ عنوان از یک ذهن سالم و معمولی برنمیآید و زاییده یک ذهن مریض از نبوغ و جنون است که میتواند چنین اشکال و موجوداتی را در ذهن خود حتی متصور شدود.
طراحی مراحل بازی و گرافیک هنری آن به نوعی است که باید اعتراف کنم تا به امروز تنها عنوانی که در این سطح از زیبایی و نبوغ در کارگردنی هنری دیدهام دیگر شاهکار میازاکی یعنی Bloodborne است که توان رقابت با Dark Souls III را داراست. نکته جالب اینجاست که همانطور که قبلا هم خدمت شما عزیزان گفته بودم “هنگامی که Dark Souls III را از منظر گرافیک و طراحی محیط با عناوین قبلی این سازنده مقایسه می کنیم به وضوح میتوانیم در مورادی هرچند معدود رد پای دیگر شاهکار میازاکی یعنی Bloodborne را نیز ببینیم. در برخی نقاط (البته کم تعداد)، طراحی محیطها را کاملا وامدار طراحی گوتیک و مدرنگونه Bloodborne می بینیم. البته اشتباه برداشت نشود که Dark Souls III و بازی یاد شده مانند یکدیگر هستند و از طراحی محیط یکسانی بهره می برند بلکه هدف بیان این نکته است که درطراحی دو بازی تشابهاتی از لحاظ برخی محیطها و معماری ساختمانها و فضاسازیهای مختلف به چشم میخورد که قطعا نه تنها مورد منفی برای بازی به شمار نمیرود بلکه از آن جایی که Bloodborne هم یک شاهکار بیبدیل در طراحی محیط و فضاسازی است قطعا شباهت با آن برای یک بازی نکته مثبت و امتیازی خاص به شمار میرود. این شباهتها بسیار زیبا و جذاب هستند و سبب شدهاند در برخی قسمتهای معدود، جهان Dark Souls از آن تم قدیمی و باستانی همیشگی کمی فاصله بگیرد و به محیط هایی با طراحی و معماری قرون وسطی شباهتهایی پیدا کند” ولی نکته مثبت اینجاست که این شباهتها بسیار کمتعداد هستند و اصلا باعث نمیشوند تا بازی شخصیت محیطی و طراحی خاص دنیای سولز را از دست بدهد و تنها به عنوان گریزی کوچک به بازی Bloodborne برای علاقمندان محسوب میشود.
در خصوص طراحی دشمنان و باسهای بازی تنها کاری که میشود انجام این است که به احترام طراحان بازی و نابغهای به نام هیدتا میازاکی بایستیم و کلاه از سر برداریم و اذعان کنیم که دیگر از این بهتر امکان ندارد! هر چقدر که طراحی هنری محیط و دنیای بازی درجه یک و فوقالعاده است، طراحی دشمنان و باسها از آن هم بینظیرتر است و انسان به هنر طراحان این موجودات غبطه میخورد و البته لذت میبرد که میتواند با چنین موجودات مخوفی درگیر شود و با آنها مبارزه کند. طراحی باسها از همیشه مخوفتر و عجیبتر به نظر میرسد و تلفیقی است از طراحی باسهای مختلف در هر ۳ بازی قبلی این سری و Bloodborne. در واقع باید گفت که Dark Souls III تکامل هنر و نبوغی است که در بازیهای Demon’s Souls ،Dark Souls ،Dark Souls 2 و Bloodborne وجود داشت و به نوعی اوج قدرت و هنرنمایی میازاکی تیمش در خلق یک دنیای وحشتانگیز و مخوف با موجوداتی عجیب و دهشتانگیز است. در مجموع از منظر گرافیک فنی و هنری Dark Souls III یک شاهکار محسوب میشود و نه تنها امتیاز کامل را به خود اختصاص میدهد بلکه باید امتیازی بیشتر از کامل را نیز کسب کند زیرا مخصوصا از نظر کارگردانی هنری چند قدم بالاتر از دیگر عناوین این نسل است.
گیمپلی: من پهلوان عالمم… من تیغ رویارو زنم
از همان قبل از انتشار بازی و با مشاهده ویدئوهای آن و البته شنیدن صحبت کسانی که موفق شده بودند مقداری از بازی را تجربه کنند واضح و مبرهن بود که با یک الگو و یک اسطوره در زمینه گیمپلی و مبارزات یک بازی اکشن نقشآفرینی روبرو خواهیم بود و اکنون که خود به شخصه بازی را تجربه کردهام باید بگویم گیمپلی بازی حتی از آن چیزی که فکر میکردیم نیز خفنتر است!
گیمپلی بازی همان حالت آشنا و دلنشین عناوین قبلی را برای طرفداران به همراه دارد و از طرفی با اضافه کردن مواردی به بازی، بازیباز را از ایجاد هر گونه حس خستگی و کهنگی رهانیده است و باعث میشود تا در عین این که حس کنیم در حال یک تجربه کاملا جدید و نو هستیم اما در ذهنمان داشته باشیم که همچنین در قالب چارچوب و قوانین دنیای سولز است که به بازی میپردازیم و نه خارج از آن. اجازه دهید تا ابتدا در مورد سیستم مبارزات بازی در Dark Souls III بپردازیم و آن را از جنبههای مختلف بررسی کنیم.
سری سولز است و سیستم گیمپلی و مبارزات بینظیر آن. “نقطه قوت یک عنوان در این سری بدون شک گیمپلی آن است که با مکانیسمها و نوع مبارزات خاص خود توانسته است تا نوع جدیدی از سیستم سختی را به دنیای بازیها معرفی کند و تبدیل به یکی از اعتیاد آورترین و در عین حال دشوارترین سیستم های مبارزات در تاریخ بازیهای رایانه ای شود. مهمترین نکته در گیم پلی نسخه ی سوم این سری استفاده از سیستم جدیدی به نام Battle Art ها است که جلوه و عمق تازه ای را به مبارزات کامل و دوست داشتنی این سری می بخشد. باورتان نمیشود که اضافه شدن Battle Artها به مبارزات بازی تا چه حد آن را جدید و نو کرده است و عمق بسیار زیادی به مبارزات بازی که قبلا هم بسیار عمیق بود بخشیده است. بدون شک همانطور که قبلا هم خدمت شما عزیزان عرض کرده بودم” battle art ها تفاوت اصلی مبارزات این نسخه با بازی های قبلی هستند و روح جدیدی را در سیستم مبارزات این عنوان دمیدهاند. در واقع آنها ستاره بی چون و چرای نسخه سوم در مسیر تکراری نشدن مبارزات بازی و تفاوت با نسخه های قبلی می باشند و یک سیستم ریسک و پاداش جدید را به بازی Dark Souls 3 اضافه کردهاند”.
این Battle Artها ضربات قدرتمند و ویژه ای هستند که برای هر اسلحه به صورت اختصاصی وجود دارند و نسبت به حملات معمولی سلاح های شما آسیب بسیار بیشتری را به دشمنان وارد می کنند. شما می توانید در مبارزاتی که کارتان سخت می شود از آن ها استفاده کنید و مثلا زمانی که دو اسلحه در دو دست خود گرفته اید می توانید از قابلیت چرخش های ۳۶۰ درجه ای برای آسیب زدن به دشمنانی که اطرافتان هستند استفاده کنید. شما می توانید از این battle art ها حتی زمانی که سپر به دست گرفته اید نیز استفاده کنید. اما باید بدانید که اضافه شدن این ضربات قدرتمند به این معنا نیست که مبارزات بازی آسان شده اند.
شاید تا قبل از تجربه بازی حسی مشکوک به Battle Artها داشتم و گمان میکردم شاید (به احتمال خیلی کم) مبارزات بازی کمی آسانتر شده باشند ولی بعد از تجربه بازی باید گفت به هیچ وجه این طور نیست. اولا که استفاده از این ضربات محدودیت دارد و ثانیا “زمانی که شما از این حملات استفاده میکنید بسیار در برابر ضد حملات دشمنان آسیپپذیر هستید و کاملا با گارد باز آماده دریافت ضربات مرگبار خواهید بود. Battle Artها مانند Estus flask ها هر بار با استراحت در bonfire مجددا پر میشوند. حتما میدانید که به این راحتی نیست که هر بار به bonfire بازگردید و بخواهید پشت سر هم این ضربات را پر کنید. زیرا با هر استراحت تمامی دشمنان آن منطقه که با زحمت کشتهاید دوباره در خدمتتان خواهند بود” و میدانید که این بعنی چه! از همه مهم تر این است که در ازای اضافه شدن ضربات قدرتمند Battle Art سازندگان مبارزات بازی را مقداری دشوارتر نیز کردهاند تا مبادا خدایی نکرده شما کمی آسوده خاطر باشید!
باید به این نکته اشاره کنم که برخلاف نسخه دوم بازی که وقتی دشمنان هر منطقه را ۱۳ بار میکشتید دیگر ظاهر نمیشدند (مگر این که از Bonfire Ascetic استفاده می کردید و آن بخش یک درجه سختتر می شد) در Dark Souls III به این شکل نیست و هر چند بار که دشمنان یک منطقه را شکست دهید باز هم پس از استراحت کردن شما ظاهر میشوند.
روند سختی مبارزات و باسهای بازی در عناوین قبلی ریتم زیاد منظمی نداشت یعنی مثلا شاید یک باس در اول بازی بسیار سختتر از یک باس در اواسط یا اواخر بازی باشد ولی در نسخه سوم تاحدودی (نه کاملا) چنین ریتمی به وجود آمده است و باس های بازی رفته رفته سخت تر میشوند. البته نه به صورت یک قانون و یک روند کاملا ثابت و منظم ولی ریتمیکتر از نسخه های قبلی.
مبارزات بازی نسبت به قبل مقداری سرعتیتر شده اند و همان طور که در پیش نمایش بازی هم خدمت شما عزیزان عرض کرده بودم گاها برای ما یادآور Bloodborne می شود. “البته منظور از سریعتر شدن روند بازی چیزی دقیقا مثل عنوان Bloodborne نیست. به هر حال این دنیا، دنیای Dark Souls است و قوانین خودش رادارد. در اینجا مجددا سپر داریم که همین وجود سپر در بازی بازی را نسبت به Bloodborne کندتر میکند و دوباره برای طرفداران قدیمی سری Souls سیستم ” سپر را همیشه بالا بگیر مگر این که خلافش ثابت شود! ” وجود خواهد داشت. یعنی دفاع مطلق با سپر سپس یک ضربه و دوباره دفاع مطلق. همین موضوع سرعت بازی را نسبت به Bloodborne که در ان تنها باید به اطراف غلت میزدیم و جاخالی میدادیم پایین تر میآورد. در Dark Souls III نیز مانند نسخههای قبلی شاهد تاثیر وزن آیتمها بر روی سرعت شخصیت بازی هستیم که این نیز یکی دیگر از عوامل کندتر بودن بازی نسبت به Bloodborne است که چنین سیسیتمی در آن وجود نداشت.
به طور کلی روند مبارزات و حرکت شخصیت در Dark Souls III نسبت به ۳ نسخه ی قبلی سری Souls مقداری سریعتر به نظر میرسد ولی نه تا مقداری که بخواهد به ریشه های این سری پشت کند و یک بازی سرعتی را برای ما نمایش دهد. بلکه این بازی هنوز هم با تمام وجود یک Dark Souls است و بس.”
به مانند نسخ گذشته این سری و همچنین عنوان تحسین شده Bloodborne در Dark Souls III نیز شاهد تغییر کاربری دادن باس ها در میانه نبرد و برحسب میزان خط سلامتی شان هستیم. این تغییر الگوی حملات باس ها که تاکنون در تمامی نسخه های بازی وجود داشته، سیستمی است در راستای سخت تر کردن بازی که بر روی رفتار باس های بازی تاثیر می گذارد و باعث تغییر در عملکرد آن ها می شود تا با کمتر شدن خط سلامتی الگوی جملات آن ها نیز تغییر کند و حملات سخت تر و مرگبار تری را بر روی بازی باز اجرا کنند تا کار وی برای شکست آن ها سخت تر شود و استرس بیشتری نیز گریبان وی را بگیرد. مشاهده این که تنها مقدار کمی از خط سلامتی یک باس خوفناک باقی مانده است ولی وی آن قدر وحشی شده است که حتی اجازه این که یک حمله به او بزنید را به شما نمی دهد بسیار استرس زا و خودمانی بگویم، “حرص در آور” است. کاری که میازاکی در آن استاد است!
اگر بخواهیم به صورت کلی گیم پلی بازی را بررسی کنم باید بگویم باز هم به مانند همیشه در این سری و عناوین میازاکی، این گیم پلی است که حرف اول را می زند و در کنار طراحی هنری فوق العاده بازی، فضایی بکر را برای بازیبازان فراهم آورده است تا با خیال راحت بمیرند! میازاکی هوشمندانه برای این که مبارزت بازی رنگ و بوی تکرار و کهنه شدن به خود نگیرند مکانیسم Battle Art ها را به گیمپلی بازی افزوده است که جدا از حس نو و تازه ای که به گیمپلی بازی بخشیده است عمق مبارزات را نیز بسیار بالا برده است. البته از آنجا که در این بازی هیچ پاداشی بدون پیامد نیست مبارزات و دشمنان و باسهای بازی مقداری نسبت به گذشته سختتر شدهاند تا مبادا از Battle Art ها زیادی لذت ببرید!
روند طراحی مراحل و مسیر های مختلف بازی و راههایی که در ادامه به یکدیگر متصل خواهند شد همه و همه باز هم به بهترین شکل در بازی وجود دارند و شما را از این پیوستگی و نبوغ در طراحی مراحل شگفتزده خواهند کرد. کلاسهای مختلف به خوبی بالانس شدهاند و بازی کاملا شما را در مسیر خلق و پیشبرد مراحل با کلاس و استایل مورد علاقهتان یاری میکند و هیچ برتری یا اجباری در روند ارتقای شخصیت خود مشاهده نخواهید کرد. البته قاعدتا طرفداران قدیمی سری راحتتر خواهند بود تا با همان استایل و کلاسی که ساعتها و روزها و ماهها را در نسخههای قبلی با آن گذرانیدهاند همراه شوند و در همان مسیری که تبحر دارند گام بردارند. مثلا برای بنده که تاکنون در نسخه های قبلی همواره از کلاس مبارز و یک شمشیر و یک سپر استفاده کردهام قطعا بهتر بود که باز هم همین روش را انتخاب کنم و روند شروع بازی را برای خود سادهتر کنم.
یکی از نکاتی که در صحبت با جند نفر از طرفداران بازی که آن را به صورت چند نفره هم تجربه کرده بودند دریافتم این بود که آنها اذعان داشتند که وقتی مثلا در مبارزه با یک باس دوست خود را نیز با خود همراه کنید مبارزه نسبت به نسخههای قبلی کمی بیشتر آسان خواهد شد البته اصلا منظور آسان شدن نیست بلکه نسبت به قبلیها کمی آسانتر میشود. در عناوین قبلی وقتی با دوستانتان به صورت چند نفره به مبارزه باس میرفتید هر ضربه شما یا دوستانتان به نسبت تعدادتان مثلا یک دوم یا یک سوم زمانی که تنها بودید از خط سلامتی باس میکاست ولی گویا این بار مقداری بیشتر به باس ضربه وارد میشود. البته از آنجا که بنده هنوز بخش چند نفره را تجربه نکردهام و تا دو مرتبه که بازی به پایان برسانم حتی آن را آنلاین نیز نخواهم کرد، نمی توانم به هیچ وجه در مورد این بخش صحبت یا نتیجهگیری دقیقی مطرح کنم و نکتهای در بالا مطرح کردم تنها شنیدهای بود و بس.
Dark Souls III برترین و تکاملیافتهترین گیمپلی را در مقایسه با تمامی عناوین قبلی این سری و بازی Bloodborne دارد و در واقع از هرکدام از این عناوین بهترینهایشان در این بازی استفاده شده است. اگر هدف از عناوین مختلف یک بازی این است که با بالارفتن هر شماره بازی تکاملیافتهتر شود و تجربه بهتری را در اخیتار بازیباز قرار دهد (که اکثر بازیها در این مورد برعکس هستند) باید گفت Dark Souls III دقیقا مصداق بارز این روند تکاملی با بالارفتن هر شماره است و میازاکی در این نسخه به وضوح نشان داده است که قادر است به بهترین شکل از تمام تجربیات گذشته خود استفاده کند و به قدری تیزبین باشد که حتی کوچکترین اشتباهی را هم در ساخت نسخه پایانی این ۳ گانه افسانهای انجام ندهد و هیچ بهانهای را به دست طرفداران و منتقدان و … ندهد. در حقیقت تمام کسانی که این عنوان را تجربه کردهاند به زیانهای مختلف یک حرف را در مورد بازی زدهاند آن هم این است که Dark Souls III، گیمپلی آن، مبارزاتش و … در اوج نبوغ ساخته و پرداخته شدهاند و شایسته هر ستایشی هستند.
نتیجه گیری: با زندگی من چه می کنی؟ تا کجا را خواهی برد؟
Dark Souls III شاید بیرقیب ترین و بینظیر ترین عنوان سال ۲۰۱۶ میلادی و حتی سالهای اخیر برای خیلیها از جمله من است و مطمئن هستم که برای تعداد خیلی زیادتری جزو ۳ بازی برتر سال ۲۰۱۶ است. عنوانی که از منتقدان بیش از ۶۰ سایت مختلف در دنیا که بسیاری از آن ها آدم های عجیب و غریب با عقاید عجیب و غریب هستند (کسانی که به خاطر باس سخت ار بازی نمره کم می کنند) باز هم موفق میشود در ممجموع متای ۹۰ را کسب کند دیگر نیاز به تعریف و تمجید و نمره بالای یک سایت ندارد زیرا شعور جمعی همیشه بالاتر از شعور فردی است و بازده شعور جمعی در مورد بازی Dark Souls III واضح و مشخص است و یک جمله را فریاد می زند، Dark Souls III یک شاهکار است، آن هم نه شاهکاری که مثل و مشابه آن وجود داشته باشد. وقت تلف نکنید دوستان، Dark Souls III تجربه و درک شما از بازیباز بودن را تغییر خواهد داد و حس قدرتی به شما اعطا خواهد کرد که در هیچ عنوان دیگری نخواهید دید.
این ها شعار نیست، عین واقعیت است… Dark Souls III پایانی افسانهای بر سری شاهکاری است که با توجه به صحبتهای میازاکی شاید تا چند سال نامی از آن نشنویم. به راحتی این فرصت را از دست ندهید و آن را غنیمت شمرده و وارد دنیای تاریک و پر رمز و راز و البته سخت و مرگبار Souls شوید و مطئن باشید پس از تجربه این بازی است که تازه خواهید فهمید چه جواهری را تاکنون و در نسخههای قبلی از دست داده اید و به نسخه اول و دوم باز خواهید گشت. Dark Souls III مجموعهای از بسیاری از کلمات است. نبوغ، خلاقیت، زیبایی، تاریکی، وحشت، چالش، مصیبت، رنج، پاداش، جزا، سختی، شیرینی، استقامت و بسیاری کلمات دیگر که همگی در مورد آن صدق میکنند. به جرات میگویم تنها عنوانی که در این یکی دو سال اخیر از نظر بنده یارای رقابت و حتی شکست دادن ابرشاهکاری به نام Witcher 3 را دارد تنها و تنها Dark Souls III است و بس.
میازاکی با Demon’s Souls فرمولی جهنمی ولی شیرین را کشف کرد، در Dark Souls آن را بسط داد و گستردهتر و جذاب تر کرد، در Bloodbone آن را تا حد کمال ارتقا داد و به مرز پختگی رساند و اکنون، بله اکنون با Dark Souls III کاملترین شکل ممکن از فرمول مرگبار خود را به دنیا در قابی از هنر ناب معرفی کرده است. فرمولی که مو لای درز آن نمیرود و این بار دیگر هیچ خردهای نمیتوان به آن گرفت. Dark Souls III نسخه تکمیل شده و بهبود یافته تمام شاهکارهای قبلی میازاکی و در واقع اوج هنر و توان این نابغه ژاپنی است که تا ابد نام خود را در تاریخ این صنعت و از آن مهمتر در قلب بازیبازهایی مثل من حک کرده است. از دست دادن Dark Souls III گناه و اشتباهی نابخشودنی (در حق خود بازیباز) و تجربه آن چیزی فراتر از لازم و ضروری است. پس لجظهای، حتی ثانیهای درنگ نکنید و بازی را آغاز کنید. Dark Souls III تجسم یک رویا در دل کابوسی مطلق است.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
نظرات
ماشاالاه بهش 😉 .خدا قسمت ماهم بکنه تجربش کنیم.ممنون اقای اقابابایی از نقدتون بسیار لذت بردم :yes:
ممنون از نقد و بررسی خوبتون.
راستی یه سوال اقای بابای شما کدوم شخصیت رو برای بازی انتخاب کردین؟
خیلی از شما متشکرم. لطف دارید.
راستش من از شماره اول ا به حال مبارز نرمال رو بر میدارم.
ممنون اقای اقا بابایی عالی بود همیشه این بازی رو دوست داشتم و بهش احترام میذارم بنظرم کمی از دارک سولز دو سخت تر شده _____________________________رضا زشته اون عکسو از پروفایلت بردار
خیلی مممونم ازتون. در مورد سختی قطعی نمیشه گفت والا.
اقا رضا واقعا در شان شما نیست این اواتار. دوستاتون رو ناراحت نکنید. کار قشنگی نیست. البته به من ربطی نداره ها ولی شاید یکم حرفم رو قبول داشته باشید.
آقای بابایی عکس پروفایلم رو عوض کردم 🙂
خیلی خیلی ممنون ازت رضای عزیز که برای حرفم ارزش قائل شدی. تشکر از ادب و معرفتت.
خواهش میکنم وظیفم بود.شما لطف داری
آقا ی آقا بابای ایولا.
فقط میتونم بگم عااااالی بود. بازی خیلی خوب شده. هرچند که به نظرم کمی آسون شده اما کاملا درخور یکپایان برای سری شاهکار سولز بود که قطره قطره ی زندگیمونو واسش از سال ۲۰۰۹ به این ور صرف کردیم.
آقای آقابابایی. میتونم من پی اس ان شما رو داشته باشم؟ یا اگه معذورید این پی اس ان منه : pooria0071
متشکرم پوریا جان. خیلی لطف دارید.
نمیشه به جرات گفت اسون شده یا سخت. در حقیقت شبیه به همون قبلی هاست. واقعا زندگیمونو صرف کردیم.
راستی در مرود coop چیزی که می گن خیلی درست نیست.
وقتی شما به اصطلاح یک نفر یار دارید دشمن ها ۵۰ درصد به جونشون اضافه میشه.
و وقتی دو تا یار دارید ۵۰ درصد دیگه اضافه میشه.ضربات هم مهلک تر میشن. تنها چیزی که باعث آسون تر شدن باس فایت ها میشه دقیقا اینه که توجه باس از یک بازیکن به سه بازیکن جلب میشه و در نتیجه ضربه ی کمتری می خورید
تشکر از شما. انشالله بازی کنید و لذت ببرید.
با تشکر از نقد پر بارتون
من یه انتقاد داشتم به روند کلی سایت اون هم اینه که این دیر گذاشن نقد ها دیگه توی سایت عادت شده ، و بعد از چند هفته از عرضه بازی دیگه خواندن یه نقد از بازی با وجود خبرهایی که قبل از نقد بازی منتشر شده هیچان انگیز نیست.
لپ کلام اینه یکم نقد ها رو زود تر بزارید.
پاینده باشید (:
دمت گرم سعید جان یه بار دیگه گل کاشتی. نقده زیبایی بود خیلی لذت بردم
خیلی خیلی ممنونم.
خسته نباشی سعید جان نقد عالی بود . من بلاد رو یکم موفق به تجربش شدم لطفا یک نصیحتی به من بکنی که بتونم این بازی رو به اخر برسونم و ازش لذت ببرم :))
راستی سعید جان نقد انچارتدم خودت مینویسی ؟
سلام خدمت شما. خیلی متشکرم.
والا این با بلاد فرق داره و سخت تر و تاکتیکی تره. بسته به نگاهتون به بازی داره که چطوری با این بازی کنار بیادید. باید مصمم باشید و تصمیم بگیرید که بازی رو تموم کنید تا بتونید. وگرنه اگه با فکر کال اف و …. بشینید پاش دشمن سوم نرسیده بازی رو ول می کنید.
بله حتما نقد اون بازی با خودم هست.
سپاسگذارم اقا سعید بابت نقد فوق العاده جذابتون. واقعا چشم انتظار نقد این شاهکار بودم.. :yes: شاید این تصمیمم خیلی عجیب باشه اما من قصد دارم تو دنیای این بازی بمونم و به اتمام نرسونمش!..بار ها و بارها محیط های شگفت انگیزشو کنکاش کنم و با دشمنایی که الان نزدیک ترین افراد تو زندگیم هستن! سروکله بزنم. دلم نمیاد تمومش کنم… باز هم ممنون بخاطر خوش قول بودنتون 😉
خیلی ممنون محمد جان. لطف دارید.
من سعی می کنم که همیشه شما روراضی نگه دارم.
واقعا توصیف زیبایی از بازی کردین. باهم هم عقیده هستیم.
مقاله فوق العاده زیبایی بود. ممنون استاد
سختی وحشتناک این بازی به طرز عجیبی شیرینه و نچشیدن این شیرینی واقعا بی انصافیه.
خیلی ممنون یاشار عزیز لطف داری مثل همیشه.
واقعا این سخیت از هزارتا اسونی بهتره.
شاهکار بی چون و چرا! :yes: :inlove:
بهترین مقاله که تا حالا خوندم برای بهترین بازیی که تا حالا کردم . ممنون از شما اقا سعید برای این مقاله بی نقص و کامل :inlove:
تشکر خیلی زیاد از شما. در مورد قسمتی که گفتید بهترین بازی که تاحالا بازی کردم کاملا موافقم.
بالاخره نقد دارک سولز ۳ توسط آقا سعید مثل همیشه عالی بود اگه ۱۰ نمی دادید باید تعجب میکردم
از هر جا شنیدم از بازی ایرادی نگرفتن فقط بعضی ها از آسانی بازی نصبت به بقیه کار های میازاکی و سولز ایراد گرفته بودند ولی بازم فوق العاده است و تو این کویر بازی های سخت برا هاردکور ها مثل چشمه آب ه باز هم ممنون :yes: :yes: :yes:
خیلی از شما متشکرم. لطف دارید.
والا من خیلی خواستم ایراد بگیرم و توی متن هم گفتم ولی واقعاندیدم ایرادی که بخوام نمره کم کنم.
واقعا منم تا حالا نکته منفی ای ندیدم
واقعا طراحی محیط و کو آپش خیلی زیباست
کلاس kinght از همشون بهتره پیشنهاد میکنم اونو بردارید
قسمت همه بشه ایشاالله :evilgrin: 😀
بسیار نقد خوبی بود … ممنون از شما … امیدوارم تابستان فرصت پیدا کنم که این بازی رو انجام بدم …
فقط یک سوال آقای آقابابایی … بازی بلادبورن از افت فریم محسوسی رنج می برد , و من به خاطر همین موضوع هنوز سراغش نرفتم … خواستم بپرسم با آپدیت های سنگینی که برای این بازی ارایه شد , این مشکل تا چه میزان حل شده ؟
ممنون
من خریدم ولی منتظرم بعد از امتحان ها تجربش کنم
همین که کرک شد جای شکرش باقیست.
فقط چرا به جای ۶۰ بر روی ۳۰ فریم ثابت می ماند.یعنی شبیه son of rome هست؟
ممنون بابت نقدعالیتون اقا سعید
تنها چیزی که این بازی کم داشت نقد فوق العاده ب شما بود :yes: از نظر بنده هم واقعا بازی بی نقصه و اگر نمره کامل نمیدادید بی انصافی بود!سری سولز و بلاد برن جزو معدود بازی هایی هستن که حتی بعد از ده بار تموم کردن هم ادم ازشون سیر نمیشه(البته اگه بشه تمومش کرد 😀 )انشاالله کل تابستون رو با این شاهکار و انچارتد کبیر میگذرونیم :inlove:
خیلی از شما ممنونم امیر جان. نظر لطفته. واقعا نمره این بازی کامل بود به نظرم.
۱۰۰% یک شاهکاره نابه…
من از همون اولین نسخه ای که از این مجموعه بازی کردم یعنی Dark Souls I به این سری و استاد میازاکی ایمان اوردم و برای هر نسخه ی جدیدش لحظه شماری میکردم درسته که واقعا غم انگیزه که این نسخه اخرین نسخه این سریه اما پایانی شاهکار و خاطره ای خوب در اوج بهتر از ادامه ای بدون هدف و رو به افت هست..
خب بریم یه نفس عمیق بکشیمو بازیو شروع کنیم تو فصل امتحانات Dark Souls اونم از نوعه شاهکارش خییییییییلی میچسبه 😉
و از نویسنده خوب و دارکیه خودمون ممنون نقد عالی بود مرسی.
خیلی ازتون تشکر می کنم. نظر لطفتونه.
نقد خوبی بود ولی خب میتونست کامل تر باشه اما نویسنده هم گفت که جریان چیه….
بنظرم بازی یک شاهکار هنری بی نظیره
دوستان اگه سیستم های قدرتمند دارن حتما از بازی ونماهای دوردست بازی عکس برادری کنند.
باید اعتراف کنم لذت انلاین بازی کردن بازی برای من حداقل بسیار زیاده ولی حتما حالت ng+ تک نفره بازی میکنم.البته الان هم ستا باس رو تنها زدم
ونکته آخر وقتی یک باس تو بازی رو تنها ناکار میکنید احساس میکنید حسته اتم شکافتید
حتما حتما بازی رو تجربه کنید :-))
سلام نظرمن ارسال نمیشه مدام مینویسه درانتظار بررسی
خیلی ممنونم. باور کنید که من هم دوست داشتم خیلی بیشتر باز یکنم و بنویسم ولی فرثت نبود . همینجوریش میگن دیره در حالی که نمی بینن ما که بازی زودتر به دستمون ننمیرسه و باید مثل شما بازی کنیم و نقد کنیم.
یعنی قطعن تضمین میکنیش خوشمون بیاد؟!! من خیلی درگیرم و در روز حداکثر بتونم ۲ ساعت اونم در آخر شب به بازی اختصاص بدم، تضمین میکنی این بازیو نمیذارم زمین؟!! امروز عصر میرم بگیرمش دیگه فقط بخاطر نقد شما. :yes: :yes: 🙂 🙂
اقا اگه سخت بود براتون من مقصر نیستم ها والا.
آقای آقابابایی تا این بازی رو ۷ یا ۸ بار تموم نکنی نمیشه واقعا یه نقد خفن از توش درآورد
وقعا گل کاشتی :yes:
شاهکاره این نسخش هم :yes: :yes: :yes:
قطعا نقد کامل بازی رو ۶ ماه دیگه می تونم بنویسنم. حداقل ۳ برابر این نقد. خیلی ممنونم.
ممنون از نقد و بررسی خوبتون. :yes:
تشکر از شما.
دوستان از من میشنوین بازی رو ظرفیت هکی نخرین خیلی پشیمونم ۶۰ تومن دادم اخرش بازی قفل شد تا رییس Abyys Watcher هم رفتم الان بازیش منتظرم به ۱۵۰ دسته دو برسه بگیرم دارم دیوونه میشم بازی هه دستم نیستش . موسیقی این بازی عالیه
ممنون از سعید جان واقعا عالی بود
به نظر من این نسخه مبارزاتش هم سخت شده هم جذاب تر خیلی ها میگن اسون شده اما من همش فکر میکنم هم سخت شده هم معتاد کننده تر واقعا نکته منفی نداشت این بازی ولی من نسخه ی pc رو تجربه کردم در بازی افت فرم هایی بود بعضی موقع ها هم اعصاب خرد کن بود که با اپدیت ها حل خواهد شد حتما شما نسخه ی ps4 رو بای کردید که افت فرم نداشتید
اسحله ها هم در بازی خیلی متنوع هستند یک سوال دارم اقا سعید ازتون وقتی یک باس رو شکست میدهم یک سوال یا روح بهم میده من اون ها رو استفاده کنم یا نه در نسخه قبلی میفرتم یک جا روح رو میدادم یک اسلحه مربوط به اون باس رو میگفتم میخواستم بدونم در ای نسخه هم اینجوریه؟؟؟؟
یک سوال دیگه توی بازی غیر از اون فلاسک های طلایی چیز دیگه برای پر کردم خط سلامتی وجود نداره؟ چون یادمه نسخه ی دوم چیز هایی بود حالا اسمش یادم رفته
من به همگان این بازی رو توصیه میکنم قطعا از تجربش پیشمون نخواهید شد فقط یک اولین نسخه ی از این سری باشه که تجربه میکنید ممکنه کمی سخت باشه که با پیشوری در بازی از این سختی لذت هم خواهی برد
درباره سوالتون: بله. تو همون فایر لینک روی یکی از تخت پادشاهی ها (سمت چپ فکر کنم( یه پیر مرد نشسته که در عوض روح باس ها بهتون سلاح یا انگشتر میده
ممنون.نقد جالبی بود.فقط کاش در قسمت گیم پلی به جادو هم اشاره میکردین که به نظر من یکی از مهمترین مکانیزم های بازیه.من نسخه سوم رو بازی نکردم اما در نسخه دوم با ارتقای درست توی هر چهار قسمت پیشرفت کردم به صورتی که مثلا نشاندرا اخرین باس بازی رو با هشت_نه ضربه از پا در اوردم یا ایشنت دراگون رو به راهتی شکست دادم.
به نظرم اگه مهمتر از مبارزه فیزیکی نباشه ازش کم هم نداره جادو
مثل همیشه عالی بود،موفق باشید.
اگر نوع روایت این داستان به هر شکل دیگری بود و مثلا مانند یک بازی اکشن ماجرایی سر راست و کاملا آشکار روایت میشد به هیچ وجه چنین جذابیتی را نداشت.
چرا داشت.
نمره این بازی نهایتا ۷۰ برازنده شه.به خاطر بی محتوا بودنش.
داداش شما اگه برید lore های بازی رو مطالعه بفرمایید میفهمید که داستان اصلا یعنی چی.
شما یه سر برو واتی ویدیا رو ببین که تفسیر می کنه. بعدا بیا حکم قطعی به بی محتوایی صادر کن. اتفاقا به نظرم از نظر داستان کاملا غنیه
حداقل انتظار از روایت داستان به طور مثال شاهزاده ایرانی نسخه ۲۰۰۸ است هر چند روایتی منحصر به فردی داشت و پیچیدگی هم نداشت و به مذاق هر کسی هم خوش نمیومد ولی حداقل یه روایت داستانی داشت و تو خالی نبود و مخاطب رو با حدسیات بی پایه و اساس تنها نمیذاشت.
واز همه مهمتر داستان داخل خود بازی روایت میشه و متوجهش میشی و لازم نیست بری واتی ویدیا.
این که حدسیات می زنید دلیل بد بودن نیست.
دلیل اینه که داستان واحده اما به دلیل پیچیدگی افراد به بیراهه می رن برداشت های متفاوت ناشی از همینه
ممنان.بسی لذت بردیم از این شاهکار ناب استاد میازاکی.
عالی بود نقد سعید جان و قابل پیش بینی انصافا بازی هیچ ایرادی نداره و فوقلعاده جذاب هستش فقط اوایل بازی که اومده بود افت فریم داشت که با اومدن آپدیت اون مشکلم تا قسمت زیادی حل شد :yes: :yes: :yes: شما بازی که افرادی که فن این بازی نیستن مثل من و خیلی های دیگه که دونسخه قبل این بازی رو تجربه نکردن و دوره این سبک نرفتن رو جذب میکنه مطمئن باشید چیزی جز اسم شاهکاره نمیشه رو این بازی گذاشت این بازی جادوی میازاکی هستش :inlove: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
خیلی ممنونم سینای عزیز.
سلام دیدگاه من ارسال نمیشه فکری بردارید خاهشا
سلام من اعصابم موقع بازی خیلی خورد میشه معمولا ولی این بازیو دوست دارم بخرم چه بدبختیه چکار کنم به نظرتون با نمره ۱۰ :pain:
نقد و بررسی بسیار زیبایی بود سعید جان،ممنون.من با بلاد بورن خیلی حال کردم به نظرت اگه اینو بگیرم راضیم میکنه؟
خیلی ممنون ازت. قطعا اینب ازی از بلادبورن پیچیده تر و تاکتیکی تر و جذاب تره.
پس حتما میگیرمش این شاهکارو :yes:
سلام سعید جان خواستم بگم شما بهترین مقاله هارو مینویسی توی این سایت من تمام نقدای شمارو خوندم و به نظر من نقداتون اونقدر خوبن که یکی مثل من که از سری بازی های dark souls بدش میومدو نمیتونست ارتباط برقرار کنه باعث شد عاشق این بازی شه ممنون سعید جان به کارتون با قدرت بیشتر ادامه بدید 😀 :yes:
راستی سعید جان با نقد خوبتون از این بازی باعث شدی من ۱۹۰ تومنم خرج شه……….. :sweat:
اگه میشه عکس پروفایلتونم عوض کنین خیلی وقته دارینش. :-*
سلام محمد عزیز. نظر شما باعث افتخار بنده هست و خیلی از لطفتون ممنونم.
مطمئن باشید که پشیمون نخواهدی شد از این بازی. فقط یکم دیدتئون رو حرفه ای تر کنید و فکر کنید که باید یه بازی سخت رو تموم کنید و مثلا ۳۰ بار برای یه باس بمیرید. اینطوری بازی رو رد خواهید کرد.
چجشم عوض می مکنم عکس رو به احترام حرف شما.
آقای آقابابایی شاید شما باورتون نشه .ولی من از سری souls متنفرم و هیچگاه هوش مصنوعی عجیب بازی و npc های عجیب تر از آن و گرافیک فنی خیلی بد dark souls 2 تو نسل ۷و۸ رو درک نکردم .ولی به طرز عجیبی بعد از معرفی dark souls 3 یه نوع وابستگی بهش پیدا کردم با این که میدونستم ازش منتفرم ولی اخبارشو دنبال میکردم تا این که بازی منتشر شد و بدون اینکه خودم بدونم دارم چیکار میکنم (انگار خودم نبودم) بازی رو تو همون سه چهار روز اول انتشارش واسه pc دانلود کردم .و یک روز به طور ناخود آگاه بازیش کردم! برام خیلی عجیب بود وقتی شروع به بازی کردم با گیمپلی متفاوت و تاکتیکی و البته فریم ریت ۶۰ بازی خیلی حال کردم .تازه فهمیدم برای بازی کردن بازی های میازاکی حتما باید در وحله اول بازیش کنید دوم وقت زیادی واسه بازی بزارید و در کنار اینها عاشقانه بازیش کنید اینطوریه که با تک تک لحظاتی بازی میکنید برای عشقتون هیجان زده اید اگر اینطور نباشه مثل گذشته ی من از بازی های میازاکی متنفر میشید .
ممنون بابت نقد و وقتی که واسش گذاشتید.
تشکر فراوان از شما.
بسیار بسیار درست گفتید و باید واقعا با عشق و علاقه و با تصمیمی رد کردن بازی این عنوان رو روع کنید و بعد عاشقش خواهید شد به طوری که دیگه رهاش نخواهید کرد.
مثه همیشه عالی بود اقای اقا بابایی :yes:
تشکر خیلی زیاد از شما.
اقا سعید مثل همیشه عالی بود بلاخره شما هم به دارک سولز رسیدی و کارش رو ساختی :inlove: :inlove:
تشکر از شما. ممنونم.
والا هنوز که نه بابا. حداقل یه سال دیگه کارش ساخته س. باید پلات کنم اتا راضی شم.
من تا به حال سولز بازی نکردم
ولی اگه دشمن ها بعد از این که کشته شدن دوباره برگردن خیلی ضد حال و رو اعصابه
همونطوره از اول میان.
اگه دوباره ریسپان نشن که نمیشه اصلا بازی رو تموم کرد چجوری میخوای آپگرید کنی؟
نقش آفرینی یعنی همین دیگه.
نقد عالی بود :inlove: :inlove:
ممنون ازتون.
اگرچه که به طور شخصی از این بازیا خوشم نمیاد ولی ۱دقیقه سکوت به احترام این سازنده ی نابغه واجبه
منکه هنوز نسخه ۳ را تجربه نکردم اما بدون شک این بازی شاهکار و بس.کاملا با نظر آقابابای هم درباره نمره موافقم.هنوز بازی نکرده موافقم 😀 : .دی
خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اخر نشستم و نسخه ۱ را بازی کردم.اما یهو طرفدار :inlove: گیم پلی سخت و فوق العادش شدم.هنوزم نبرد با Artorias را یادم.
چند روز دارم Dragon Age Inquisition را بازی میکنم.شمشیر بدستیم اما توان یک جا خالی و سپر گرفتن درست و حسابی نداریم.اینجاست که گفتم دارک سولز با همه سختیش یک چیز دیگست.
تشکر
تشکر از شما. لطف دارید. خوشحالنم کPOST /wp-admin/admin-ajax.php HTTP/1.1
Host: gamefa.com
Connection: keep-alive
Content-Length: 545
Accept: */*
Ori
ممنون اقای اقابابایی نقدت عالی بود
واقعا این بازی عالیه گیم پلی عالی طرحی فوقالعاده باس فایت های جذاب و البته موسیقی فوق شاهکار
معمولا اکثر بازیها تو البوم موسیقیشون دو یا سه تا اهنگ عالی دارن ولی این بازی تمام موسیقیاش شاهکار بود واقعا ادم از گوش دادن به اهنگ abyss watchers و یا خیلی از اهنگ های دیگه این بازی خسته نمیشه
تنها ایرادی که من میتونم از بازی بگیرم دوربین اعصاب خورد کن سر باس old demon king بود چون این باس نقطه ضعفش این بود که نزدیکش باشی ولی بدبختی این بود که تا نزدیکش میشدی دوربین از رو باس میرفت و یهو باس عزیز اون گرزشو میکوبید تو سرت
البته این مشکل بزرگی نیست و با تغییر استراتژی میشه زدش در کل نمرتون منصفانه بود :yes:
خیلی متشکرم ازتون. باور بفرمایید که هیچ جور نتونستم نمره کم کنم از بازی. خدا شاهده که راست میگم و اگر ضعفی می ددیدم کم میکردم حتما ولی واقعا ضعف نداشت.
نقد عالی بود و تقریبا اثری به اندازه ی تریلر nuclear متال گیر روی من گذاشت که بتعث شد همه ی نسخه های سری رو بازی کنم ! حالا یک سوال دارم با این سری souls داستان های به هم مرتبط دارد ؟ و برای منی که ps4 دارمو و (که روش نسخه ۱ و دیمون موجود نیست) چه پیشنهادی دارید از کجا شروع کنم؟
سلام خدمت شما. خیلی ممنون ازتون. مطمئن باشید که پشیمون نخواهید شد. هبه نظرم نسخه دو رو بگیرید و بازی کنید کافیه. چون خودش دنیاییه.
فقط یک نکته دیگه بخش موسیقی بازی رو چرا بررسی نکردید ؟!
ای کاش میتونستم با چنین شاهکار هایی ارتباط برقرار کنم 🙁
اقای اقابابایی مثل همیشه فوقالعاده بودی :yes:
خیلی متشکرم ازتون.. بالاخره سلیقه اس دیگه. زور که نمیشه باشه.
به به سعیدجان، باز هم عالی!!! :yes:
واقعا این نکتهای رو که گفتی درسته:
هیچ اشکالی در بازی پیدا نمیشه!!!
من تا اینجا بیش از ۱۲ ساعت بازی کردم، اما واقعا اشکالی توش نمیبینم ولی یه نکته هست که من توی تجربه شخصیم متوجه ش شدم:
اول بازی زمانی که بازی رو شروع کردم بازی بسیار برام سخت و طاقت فرسا بود ولی بعد از حدودای ۳-۴ ساعت گشت و گذار توی محیط بازی یه جورایی به سختیش عادت کردم و واقعا دوست دارم تجربه این سختی رو که این هنر میازاکی داخل ساخت عناوین این چنینی رو نشون میده.
خسته نباشید سعید جان :yes:
خیلی ممنون علیرضا جان. لطف دارید.
کاملا درست می گی. وقتی با قوانین دنیای بازی و دشمنا اشنا بشی بازی هی برات راحت تر میشه.
مرسی بابت نقد آقای آقا بابایی.
تقریبا نزدیک های پلات بازی هستم و واقعا ازش لذت بردم.
اگه بخوام یه مقایسه ی معمولی با بلادبورن بکنم، این مورد ها دلمو زد:
1. یه سری معماها و راه مخفی های بازی واقعا بد شدن. تقریبا تمام راه مخفی های بلادبورن جذاب بودن و وقتی کشفشون میکردی لذت میبردی. مثلا کشف کردن OLD WORKSHOP که همون هانتر دریم بود
2. یه سری از باس ها واقعا بی منطق بودن! مثلا دراگون اسلیر. یا بدتر از اون THE NAMELESS KING. در حالی که با تقریب خوبی بلادبورن فقط یه باس بی منطق داشت اونم MARTYR LOGARIUS بود. هرچند انصافا یه سری از باس هاش هم فوق العاده بودن. مثل DANCER و SULYVAHN. البته من دی ال سی بلاد رو بازی نکردم.
3. به نظر من اسلحه های بلاد یه سرو گردن از اسلحه های دارک سولز بالاترن. مثلا من خودم از هیچ کدوم از شمشیرای این بازی خوشم نیومد. اما توی بلاد از اول تا آخر با HUNTER AXE و SAW CLEVER رفتم و روز به روز هم بیشتر ازشون خوشم میومد.البته این مورد خیلی سلیقه ایه.
در کل این بازی عالیه. حتی برای اونایی که میخوان برا بار اول این سری رو بازی کنن 😉
خیلی از شما و نظر کامل و جامع و مفیدتون ممنونم.
ایول بالاخره نقدش اومد :rotfl: :rotfl:
آقای آقابابایی واقعا عالی بود نقدتون من بیشتر مصمم کرد برای خرید این بازی
واقعا خسته نباشید 🙂
خیلی متشکرم ازتون.
حتما تجربه کنید. باور کنید دیدتون نسبت به بازی ها رو تغییر خواهد داد.
واقعا عالی بود. تو هیچ کدوم از سایتها همچین نقدی نمیتونیم پیدا کنیم. احسنت بر شما
خیلی از شما ممنونم. نظر لطفتونه.
راستش این بازی و این سری برای من یه بخش از زندگیم هستن و نه فقط یه بازی. واقعا دیوانه وار عاشق این سری هستم.
نقد بسیار عالی آقای آقابابایی خسته نباشید :yes:
من همین الان یکی از باس های بازی رو رد کردم(اگه اشتباه نکنم اسمش abbys watchers بود)واقعا بازی فوق العادست تبدیل شد به یکی از بهترین بازی های عمرم هیچ ایرادی نمیشه ازش گرفت
خیلی متشکر از شما.
هر چقدر جلو بلرید بی ایراد بودن بازی بیشتر به چشمتون میاد و مطمئن باشید که دیگه هیچ وقت ازش دل نخواهید کند. من شانسی که داشتم این بود که از همون اول با دیمونز سولز شروع کردم به ترتیب.
عالی بود عالیه عالیه یعنی دیگه من این نقدو دیدم واقعا نمیتونم صبر کنم تا کنکورو بدم که بازیش کنم
راستی اقا سعید کدوم باسو با مین هرز برنت کشتین؟ 😀
و یه سوال دیگه شما به ویچر یا متال گیر چند میدید؟؟؟َ
خیلی متشکرم علی جان. انشالله با موفقیت کنکور رو بدی و بعد دارک سولز ۳ رو بازی کنی و لذت ببری.
واقعا عاشق مین هرز برنت هستم. مخصوصا هر دو کلیپ اجرای اصلی و پیانوش.
تنها عنوانی که تا به امروز می تونم بگم اگه از سولز بهتر نباشه اصلا بدتر نیست ویچر ۳ هست که به نظرم همون طور که قبلا هم گفتم ابرشاهکاره این بازی.
به متال گیر اخریه هم نمره من ۸.۵ تا ۹ هست واقعا زبا بود.
مرسی اقا سعید امیدوارم تو هر مرحله از زندگیتون موفق باشید
دقیقا ویچر ۳ بهترین بازی عمرم بود واقعا میشه باهاش زندگی کرد
و اینو بگم من وقتی طرفدار رامشتاین شدم که اهنگ sonne رو گوش دادم واقعا یه ابر شاهکاره این اهنگ . فوق العاده است
Dark Souls III نسخه تکمیل شده و بهبود یافته تمام شاهکارهای قبلی میازاکی و در واقعا اوج هنر و توان این نابغه ژاپنی است.Dark Souls III تجسم یک رویا در دل کابوسی مطلق است.
محو این جملت شدم آقا سعید الحق که نویسنده ی توانایی هستی دمت گرم :yes: :yes:
خیلی ازت ممنونم احسان عزیز. نظر لطف شماست. مرسی که وقت گذاشتی و مقاله رو خوندی.
باتشکر از نقد بسیار عالی شما
من بخاطر این نقد عالی تازه میخوام این بازی رو شروع کنم.
به نظر شما از چه نسخه ای شروع کنم؟
ممنون میشم راهنمایی کنید.
خیلی ممنونمم ارمان جان.
والا نمی دونم شما با چه پلتفرمی بازی می کنید؟
Mer30 you are assume
خسته نباشى سعید جان مثل همیشه عالى بود :yes:
همین امروز صبح بازى رو تموم کردم و شاهکار به تمام معنا بود
ولى بشخصه اتمسفر بلادبورن رو بیشتر میپسندم
سخت ترین باس هم the nameless king بود حدود ۱۰-۱۲ بار مردم ولى وقتى زدمش لذتى وصف نشدنى داشت 😀
حداقل سه بار دیگه بازى رو میرم تا همه ى پایان ها رو ببینم
( Parsa.e هستم )
سلام پارسا جان.
به به به سلامتی. احسنتب به شما. این که بازی رو تموم کردی تازه شروع کاره واقعا. برو برای حداقل ۵-۶ بار. این بازی تا بار سوم چهارم هنوز چیزای جدید برات رو می کنه.
نقد و بررسی جالبی بود خسته نباشید من که از این سری فقط ۲ رو بازی کردم که گیم پلیش واقعا خوب بود
از گرافیک فنی زیاد صحبت نکردید؟! گرافیک هم به اندازه داستان و گیم پلی مهمه
من انشاالله تابستون میخرم فعلا فقط Battleborn
آقای اقا بابایی این از این بازی هاست که هدفت رو بهت درست مشخص میکنن که چیکار کنی یا که گیجت میکنه تا خودت بتونی هدفت برای جلو رفتنو پیدا کنی؟ یعنی بازی بهت راهو نشون میده یا خودت باید پیداش کنی؟من تا الان بازیش نکردم تو عمرم
راستش اصلا بهت نمی گه که چیکار کن و کاملا خودت باید بری و هر کار میخوای بککنی و راهت رو باز کنی. اگر تا به حل هیچ بازی این سبکی بازی نکردید این بازی برای شروع گزینه مناسبی نیست. البته نفهمیدم منظورتون سولز هست که بازی نکردید یا بازی های این سبک
وقتی بچه بودم یبار بازی کردم نتونستم ببرم جلو اگه میشه یه بازی برای pc تو این سبک بگین ببینم خوشم میاد این شکلیارو یا نه
دارک سولز هیچ عنوان مشابهی غیر از بلادبورن نداره که تازه اون هم زمین تا اسمون فرق میکنه اگر دقیقنگاه کنی. ولی اگر منظور سبک اکشن نقش افرینی هست تنها عنوانی که اگر نگم از دارک سولز و بلادبورن بهتره نمی گم بدتره ویچر ۳ هست که شاید بهترین نقش افرینی تاریخ هست تا به این لحظه. دراگون ایج هم بازی فوق العاده ای هست.
دراگون ایج برای شروع یکی از بهترین گزینه هاست
همینطوره
عالی بود آقا سعید خیلی بازیش لذت بخشه واقعا هم نمیشه ازش ایرادی گرفت
خیلی ممنونم از شما. بله واقعا ایرادی نداره.
بازم یه نقد بی نظیر از استاد اقابابایی
اقا سعید یه سوال داشتم…وقتی باس میکشی به خونت اضافه میشه اما وقتی میمیری دوباره برمیگرده اول.نمیشه اون خونو برگردوند؟اخه الان سر باس crystal sage موندم
اسم ایتمه ember هست
هم بعد کشتن باس ها بدست میاد و هم تو طول بازى شکلش هم شبیه یه خاکستره که تا حدودى اتش گرفته
دستت درد نکنه داش و یه سوال دیگه من یه چیزی به اسم fire keeper از تو برج کنار shrine برداشتم اون به چه درد میخوره؟
بخرید اگه نخرید ضررکردید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای سعید اقا بابایی واقعا از نقد تون تشکر میکنم و امیدوارم همیشه سلامت باشید واقعیتش اقای آقا بابایی یه سوال داشتم من زیاد اهل rpg نیستم و تو عمرم فقط یه ویچر رو بازی کردم که بهترین بازی عمرم بود و رو درجه سخت متوسط بازیش کردم و یه دونه فالوت رو بازی کردم که با عرض ببخشید به طرفداراش واقعا اشغال بود حالا من سوال من آینه من با این سلیقه ای که دارم فکر میکنید بتونم از سولز ۳ لذت ببرم ممنون میشم پاسخ دهید با تشکر
با سلام خدمت شما. خیلی ممنونم از شما. نظر لطفتونه و امیدوارم شما هم سلامت باشید.
والا باید خدمتتون عرض کنم که اگر با ویچر روی درجه سخت لذت بردید احتمال این وجوذ داره که با دارک سولزز هم لذت ببرید ولی خب بدونید که از بالاترین درجه سختی ویچر هم سخت تره. ولی با تمرکز حتما می تونید برید جلو همون طور که این همه ادم می تونن.
سعید جان
من ۸ تا تریلر باس فابت منجمله اخرین باسفایت رو دیدم این طورا که میگن سخت نیست
برای من یه چیزی تو مایه های dying light the following هست از لحاظ سختی
ایا درست می گم
اینطور نیست واقعا. دیدن تریلر یه بحثه و خودت بازی کردن یه بحث دیگه. بازی واقعا سخته ولی به صورت عادلانه.
سعید جان فوقالعاده بود… یکی از بهترین نقدهایی بود که ازت دیده بودم و در آخر به اون جمله معروف «تو چه میکنی با من» میرسیم.
متاسفانه هنوز بازی رو نگرفتم اما برای فهمیدن شاهکار بودن بازیهای فرام سافتور نیازی نیست حتما بازی رو بگیری… حالا تازه با گرفتن بازی سوالات زیادم ازت شروع میشه…
ممنون
درود بر برادر ودوست و همکار دوست داشتنی خودم اشکان عالیخانی عزیز.
خیلی ازت متشکرم اشکان جان. نظر لطفته. همیشه از من حمایت کردی و از این بابت متشکرم ازت.
انشالله تو بگیر و شروع کن من قول می دم خودم معلم خصوصیت شم هر چی خواستی رو بگم بهت تا بیای توی دام این اعتنیاد خانمان سوز!!!!
البته بگم یکم هم بلاد بازی کردم خونه ی دوستم و عاشق گرافیکش شدم اما ترسیدم یه وقت یه مرحله گیر کنم و فکر کنم که پولم رو دور ریختم
از اقا سعید کمتر از این انتظار نمیره ممنون استاد بابت نقد زیبا نقد شما هم مثل خود بازی ایرادی نداشت :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
سلام و درود خدمت اقا میلاد گل. خیلی ازت متشکرم میلاد جان. نظر لطف شماست به بنده.
از تک تک کلمات این مقاله لذت برم
خسته نباشید اقای بابایی
خیلی ممنونم اقا محمد عزیز. نظر لطف و محبت شماست.
با سلام خدمت شما. تشکر می کنم ازتون.
کاملا درسته که باید کاملا متمرکز بود هنگام تجربه این بازی وگرنه ازارت می ده.
بنده پی سی باز هستم جناب اقابابایی
خب پس می تونید از شماره اول بازی کنید ولی به نظرم از شماره ۲ شروع کنید که نسخه نسل هشتمیش واقعا کیفیت بی نظیر و به روزی داره و حتما دی ال سیش ها رو هم از دست ندید.
بسیار ممنون از پاسخگوییتون
فقط من از داستانش هیچی نمیدونم… متاسفانه توی این بازی نوب نوب هستم… یه سری چیزا هم درباره داستانش خوندم سر درنیاوردم… ممنون میشم بهم بگید داستانش از کجا بتونم به صورت کامل بخونم….
واقعا متشکر از پاسخگوییتون 🙂
ارمان جان داستان این بازی خیلی بستگی به برداشت خودت داره و اینجوری نیست که یکی برات داستانش رو بنویسه و بخونی مثلا مثل بازی های دیگه. جایی پیدا نمی کنی که داستان این سری رو نوسته باشه به صورت قصه.
ممنون اقا سعید گل
ان شااله مقاله های دیگه هم ازتون ببینیم در سایت.
راستی اگه میشه درباره بازی های هنری مثل متال گیر هم مقاله بنویسید…
ادبیاتتون بسیار زیباست :yes: 🙂
تشکر از شما. نظر لطفتونه.
والا همین تازه که مقاله متال گر گذاشتم و یکی دیگه هم که قبلا گذاشته بودم ولی بازم چشم.
ای کاش ایتمbonfire ascetic تو این نسخه هم بود. اخه من دلم واسه باسهای بازی تنگ میشه! :-(( اقا سعید نازنین لطفا مقالات مرتبط با شاهکارهای فرام بذارید و رها نکنید شاهکارهای استاد رو.. مثل بیست لوکیشن برتر.. :yes: ممنون
به روی چشم.
آقابابایی یک سوال به موقع داشتم.میشه بگید سخت ترین و بهترین باس های این سری شاهکار کدامین بودن برای شما؟
لطفا از هر سه نسخه یک تا سه تا مورد بگید.خوشحال میشم بقیه هم اگر دیدگاهمو را خوندن نظرشون را بگن.تشکر
یعنی چنان منتظر نقد این بازی بودم که تصور نمی توانید بکنید . باز هم نقد عالی بود و من هم با نمره ای که دادید موافقم (بر اساس تجربه ای که خونه ی دوستم این بازی را کمی تجربه کردم) .امسال رقابت بسیار سختی برای گوتی شدن هست . و دارک سولز رقیب سختی برای رقیبان هست. یک جمله هم در متن بسیار خوشم امد ((پس از این که قوانین و چارچوبهای دنیای بازی را پذیرفتید متوجه عدالتی که حتی در درجه سختی بازی وجود دارد نیز خواهید شد و دل کندن از آن برایتان به نوعی غیرممکن میشود.)) این جمله بسیار درست است چون از نظر من سختی این بازی منطقی است و اگر بازی کردن را با این اصول وفق دهی سختی زیادی نمی بینی. ببخشید زیاد نوشتم چون واقعا هیجان زیادی برای تجربه کردن ان دارم. البته بعد از کنکور. در کل عالی بود اقای بابایی.
تشکر از نظر زیبا و کاملت احسان جان. ممنون از لطفت.
دارم نصبش میکنم :laugh:
نمیتونم منتظر بمونم تا این شاهکار رو تجربه کنم 😯
انشالله لذت خواهید برد
نقدتون عالی بود جناب اقابابایی 🙂
تو نقدتون متوجه علاقه زیادتون به این بازی شدم. و از اونجایی که انچارتد و دارک سولز رقیبای جدی برای بهترین بازی سال هستن،امیدوارم علاقتون به این سری تو نقدتون از انچارتد تاثیر نزاره :-)) منم امروز میرم این بازیو میگیرم بازم مرسی از نقدتون.
خیلی متشکرم فرید جان. لطف دارید.
فرید جان مطمئن باش من اگر توی همین بازی هم مشکل می دیدم ازش نمره کم می کردم. وقتی با هم حرف می زنیم شاید بحث فرق کنه ولی وقتی واسه شعور جمعی می نویسی باید انصاف رو رعایت کنی. واسه همین خیالت راحت باشه که نقد انچارتد هیچ ربطی به این بازی نداره و هیچ ابایی هم از ۱۰ دادن به اون بازی یا نمره پایین دادن به ندارم و لیاقت و کیفیت بازیه که نمره اش رو تعیین می کنه. این بازی واقعا لایق ۱۰ هست فرید جان.