تاریک، مرگبار، لذتبخش | نقد و بررسی بازی Darkest Dungeon
میتوان گفت نسل جدید از عناوین سخت و دشوار با بازی Demon’s Souls آغاز شد. عنوانی که در نسل هفتم و در زمانی که بسیاری از عناوین ساده شدن را در دستور کار داشتند و خطهای سلامتی پر شونده بازیها را تسخیر کرده بود، ناگهان توسط بازیساز جوانی به نام هیدتاکا میازاکی انحصارا برای پلیاستیشن ۳ ساخته و منتشر شد و سبک جدیدی را از عناوین اکشن نقشآفرینی دشوار و مرگبار را به نسل هفتم و دنیای عناوین مدرن معرفی کرد. Demon’s Souls عنوانی بود پر از مجازات برای کوچکترین اشتباهها و بازی که واقعا کسی جرات نمیکرد سراغش برود ولی هیچ کس و هیچ منتقدی شکی در این نداشت که یک عنوان باکیفیت است که مخصوص دنیای بازیبازان هاردکور و علاقمند به نقشآفرینیهای کلاسیک و سخت ساخته شده است.
پس از این بازی و در ادامه، سری موفق Dark Souls سبب شدند تا دیگر بازیسازان نیز متوجه شوند ساختن عناوین دشوار دلیل بر این نخواهد بود که بازی کم بفروشد و از آن استقبال نشود. در واقع تعداد بازیبازان هاردکور در دنیا کم نیست و قطعا از عناوین اینچنینی که سخت و چالشبرانگیز هستند استقبال خواهند کرد و حتی بسیاری از بازیبازانی که شاید با این سبک آشنایی نیز نداشته باشند ممکن است به این سمت جذب شوند که همینگونه هم شد و سری Souls با استقبالی عالی از سوی بازیبازان و منتقدان در سراسر دنیا روبرو شد و در واقع راه را برای دیگر بازیسازان در دنیا برای ساخت عناوی دشوار باز کرد و این جرات را به آنها داد.
پس از این موفقیت بود که بسیاری عناوین دشوار و چالشبرانگیز خصوصا در سبکهای نقشآفرینی و roguelike در سراسر دنیا ساخته شد که برخی از آنها واقعا نیز باکیفیت و زیبا بودند و هستند. یکی از عناوینی که اخیرا منتشر شده است و دشوار بودن را در صدر موارد پیاده شده در بازی قرار داده است Darkest Dungeon نام دارد. این بازی که توسط Red Hook Studios برای پلتفرمهای پلی استیشن ۴، پلی استیشن ویتا و رایانههای شخصی ساخته شده است ترکیبی از سبکهای نقشآفرینی و Roguelike را با المانهایی محدود مدیریتی در قالب یک عنوان دشوار و تاریک و زیبا با گیمپلی نوبتی و چالشبرانگیز منتشر کرده است که موفق شده نظر مثبت بازیبازان و منتقدان را در صنعت بازیهای رایانهای جلب کند و عنوانی خوشساخت را برای علاقمندان به بازیهای هاردکور و کلاسیک به ارمغان بیاورد.
در این مقاله قصد داریم تا به بررسی عنوان Darkest Dungeon بپردازیم و نکات قوت پرتعداد و نقاط ضعف کمتعداد بازی را با یکدیگر برشماریم و ببینیم چگونه سازندگان خلاق بازی در استودیو Red Hook موفق شدهاند عنوانی خوشساخت و جذاب را در قالب یک نقشآفرینی-Roguelike نوبتی دشوار به صنعت بازیهای رایانهای معرفی کنند.
میتوانم بگویم نسبت به عناوین سبک roguelike توعی از رابطه عشق و نفرت توامان در من وجود دارد که البته قسمت عشق آن شدیدا به بخش نفرت میچربد و به آن ارجحیت دارد. شاید در بسیاری بازیبازهای دیگر نیز همین حس نسبت به سبک roguelike وجود داشته باشد. المانهای غافلگیر کنندهای که در این سبک بازیها وجود دارند و معمولا توسط به وجود آمدن تصادفی مراحل خود را مینمایانند از مورد علاقهترین بخشهای این سبک برای بنده است ولی از طرفی گاها المانهای شدیدا تنبیهکننده که در این سبک بازیها وجود دارند انسان را به مرز جنون و دیوانگی میکشاند و اعصاب را خرد و خمیر میکند که گاهی هم برای بازیبازان مازوخیست مثل من لذتبخش است! بازی Darkest Dungeon هم المان ایجاد شدن تصادفی مراحل را دارد و هم permadeath. همچنین یک مکانیک استرس و Affliction در بازی وجود دارد که میتواند سریعا شخصیت شما را به دیوانگی بکشاند. Darkest Dungeon از آن دست بازیهایی است که میتواند در ابتدا کاری کند که از آن متنفر شوید ولی باید بگویم پس از مدت کوتاهی که صبر و حوصله به خرج دهید عاشق و شیفته آن خوهید شد، مانند هر بازی دشوار و هاردکور دیگری.
Darkest Dungeon مظهر یک بازی تاریک است، نه این که فکر کنید فقط به خاطر اسم بازی. شما بازی را با به ارث بردن یک عمارت گوتیک از اجداد خود آغاز خواهید کرد. عمارتی که تقریبا تمام عمر خود را در آن صرف کردهاید آن هم در ناز و نعمت، اما کنجکاوی او در مورد قدرتی که در اعماق این عمارت وجود دارد بالاخره کار دستش میدهد و وی باعث باز شدن یک پورتال شیطانی میشود که انواع و اقسام موجودات نفرین شده و دیو ها رو به خانه وی سرازیر میکند. ترس از موجودات و وقایع خوفناکی که وی مشاهده میکند او را به مرز جنون و خودکشی میکشاند و اینجاست که شما باید به مبارزه با شیاطین و هیولاهای این عمارت نفرین شده بروید و آنها را برای همیشه از بین ببرید.
کلیت فرضیه و زمینه بازی بسیار ساده به نظر میرسد اما اشتباه نکنید، اتفاقات و وقایع بسیار زیادی در زیر این پوشش ساده در جریان هستند و کار را بسیار پیچیدهتر میکنند. شما به همراه ۳ ماجراجوی دیگر تیمی ۴ نفره را تشکیل میدهید که به داخل بخشها و قسمتهای مختلف این عمارت سفر میکنید تا هیولاهای سکنی گزیده در آن را نابود کنید.هر کدام از این بخشها به صورت تصادفی به وجود میآیند و مخلوطی از گنج، تله و دشمنان مختلف هستند. ماموریتهایی که شما قبل از سفر به هر یک از این مناطق قبول میکنید شامل موارد پایهای و ساده مثل “کشف کردن ۹۰% از یک منطقه” یا “کشتن تمامی دشمنان یک بخش” هستند و البته مواردی بسیار سختتر و چالشبرانگیز تر مثل “به پایان رساندن بازی بدون این که هیچ یک از اعضای تیم مبارزانتان حتی یک بار بمیرند” نیز برای کسانی که به دنبال چالشهای مرگبار هستند، وجود دارد. جابجایی و حرکت در بازی به راحتی و با کلیک ماوس امکانپذیر است. البته با استفاده از دکمههای صفحه کلید نیز میتوانید یارانتان را حرکت دهید. حرکت در بازی و محیط آن کاملا حالت ۲ بعدی دارد که حال و هوای جذابی را به بازی داده است و برای چنین عنوانی کاملا مناسب به نطر میرسد. مبارزات بازی نیز از سیستمی کاملا نوبتی (Turn-Based) استفاده میکنند.
تمامی محیط گوتیک و فانتزی و زیبای بازی کاملا با دست طراحی شدهاند و استایل هنری بینظیری دارند که واقعا باید از کلمه شگفتانگیز در مورد ان استفاده کرد. هیچگونه طراحی و گرافیکی مناسبتر از سبک هنری کنونی بازی برای آن وجود ندارد و شاهد بهترین استایل طراحی هنری برای این عنوان و حال و هوای آن هستیم که در این زمینه باید از سازندگان و طراحان بازی تقدیر کرد. همه چیز از مدلهای شیطانی طراحی شخصیتها گرفته تا راهروهای تاریک و لجن گرفته بازی، طوری طراحی شدهاند که باید گفت کاملا در انحصار Darkest Dungeon هستند و بازی طراحی و اتمسفر خاص و انحصاری خود را دارد که در هیچ عنوان دیگری وجود ندارد و این موضوع در زمانه و دوره تقلیدهای وقیحانه بازیهای مختلف از یکدیگر، بسیار ارزشمند است.
بازی همچنین از یک داستانسرایی فوقالعاده نیز بهرهمند است که توسط Wayne June به بهترین شکل ممکن انجام میشود و به تمام ماجراجوییهای شما حسی شوم و نحس اضافه میکند در حالی که به ندرت نیز بخشهایی از خط داستانی تاریک خود را برای شما آشکار میکند. اتمسفر تاریک و افسردهکننده در تمام جنبههای بازی نمایان است در حالی که به طور هنرمندانهای خستهکننده و بیش از حد نمیشود که این مورد نیز از نکات بسیار عالی و مثبت Darkest Dungeon است.
Darkest Dungeon از لحاظ درجه سختی واقعا کشنده و سخت عمل میکند. در بازی همواره مواردی وجود دارند که به شما حقه بزنند و اگر مراقب نباشید این پتانسیل را دارند که تمام زندگی شما را نابود کنند (البته در بازی!). حتما مطمئن شوید که قبل از ورود به هر منطقه تعداد زیادی شمع بخرید زیرا هر چه که تاریکتر میشود دشمنان سرسختتر و قدرتمندتر میشوند. البته این نکته وسوسه کننده را هم در نظر بگیرید که پاداش غلبه بر دشمنان سرسختتر طعا بیشتر و بهتر است، پس تصمیم با خودتان است که چقدر خود را حرفهای بدانید که با دشمنان سرسخت در تاریکی مبارزه کنید و پاداش بهتر بگیرید و یا در روشنایی و با دشمنان ضعیفتر بجنگید و پاداش کمتر بگیرید. همچنین دقت کنید که با خود غذلی فراوانی را همراه داشته باشید تا هم برای درمان و پر کردن خط سلامتی خود و یارانتان از آن استفاده کنید و هم برای زمانهای محدودی که آنها گرسنه میشوند. اینجا هم نکتهای وجود دارد که کار را پیچیده میکند. هر چه بیشتر با خود چیزی حمل کنید کمتر میتوانید آیتمهای Loot را جمعاوری کنید پس اینجا هم باید تصمیم بگیرید غذا و امکانات بیشتر با خود بیاورید یا این که سبکتر به مبارزه بروید و بیشتر Loot کنید. سیستم پاداش و جزا در بازی بسیار شرور و ظالمانه است و شما باید به طور مداوم ارزیابی کنید که آیا فقط به بقا رضایت دهید و یا ریسک کنید و برای دستیابی به اهداف بالاتر و موفقیت شلیک کنید.
تعیینکنندهترین ویژگی که در مورد بازی Darkest Dungeon وجود دارد قطعا سیستم Affliction (رنج) است که باعث میشود اعضای حاضر در تیم یاران شما از مواردی مثل آسیب خوردن، تمام شدن منابع غذایی، بودن در تاریکی برای مدت طولانی و مواردی از این قبیل، همگی دچار استرس شوند. اگر درجه این استرس زیاد بالا رود آنها شروع به دیوانه شدن و انجام کارهای جنونآمیزی مثل حمله کردن به یاران خودی، دولا شدن و قایم شدن از ترس دشمنان و حتی بالاتر بردن استرس دیگر یاران تیم با سرزنش کردن آنان به طور مداوم، میکنند. وقتی یاران شما اینگونه به جنون میرسند، برای رفع این دیوانگی و از بین بردن Affliction آنها باید در خارج از میدان نبرد اقدام کنید که این باعث میشود مقابله و از بین بردن هر بار Affliction که یارانتان به آن دچار میشوند، بسیار دشوار شود حتی اگر گاهی این حملات عصبی باعث ایجاد افزایشها و یا Boostهایی مفید در برخی Statهای یارانتان شود.
استراتژی یک المان بسیار مهم در Darkest Dungeon است و برای حرفهای شدن در بازی نیز حیاتی است، زیرا همه چیز در این بازی میتواند در چشم به هم زدنی از این رو به آن رو شود و تمام زحماتتان را نابود کند. انتخاب درست برای تشکیل ترکیب تیم یارانتان و همچنین ترتیب قرارگیری انها در میدان نبرد بسیار مهم است به گونهای که مثلا باید قویترین عضو تیم را در خط مقدم و شفادهنده ها را در انتهای لاینآپ مبارزانتان قرار دهید. همچنین حتما مطمئن شوید که شخصیت موردنظرتان در موقعیت درستی برای ضربه زدن به برخی دشمنان خاص قرار داشته باشد.
آیتمهای شفادهنده مقدار بسیار ناچزیز از خط سلامتی شما را پر میکنند، پس همواره باید حواستان باشد که کمترین مقدار سلامتی ممکن را در یک زنجیره از چندین مبارزه مختلف در یک منطقه از دست دهید تا مبادا شخصیت و مبارزی از ترکیب تیم شما جان خود را از دست دهد.شما نمیتوانید یک ماموریت را بدون این که تمام آیتمهایی که تا آن لحظه در آن ماموریت کسب کردهاید را به عنوان جریمه از دست بدهید، در حقیقت یک سناریوی همه یا هیچ همواره در بازی وجود دارد. یا باید تا آخر ماموریت بروید و همه آیتمها را کسب کنید و یا اگر در نیمه راه از ماموریت خارج شوید تمام جوایز را جریمه خواهید داد. این مورد سختی بازی را چند برابر کرده است و لحظات بسیار پرتنش و نفسگیری را در بازی خلق میکنید.
به این دلیل که اغلب مبارزات بازی خصوصا در اواخر ماموریتها در شرایطی ناگهان به سراغ شما میآیند که چند مبارز شما در مرز مرگ قرار دارند و در حقیقت فاصله آنها با مرگ فقط یک مبارزه است. تازه کمی جلوتر میروید و مشاهده میکنید یکی از باسهای بیتهایت سخت و مرگبار بازی در آن سمت منتظرتان ایستاده است و با وضعیتی که مبارزانتان دارند در زمانی کوتاه کل تیم قلع و قمع میشوند و تمام پیشرفتتان به باد میرود و اینگونه است که خونتان از دست سازندگان به جوش میآید و یاد مرد شریفی به نام استاد میازاکی میافتید!
Darkest Dungeon به طور مداوم بازی را ذخیره خودکار میکند و به شما فرصت نمیدهد تا بدشانسیها و اتفاقات شومی که ممکن است برایتان بیافتد (و حتما هم میافتد!) را دور بزنید و از آنها فرار کنید چن همه چیز سریعا ذخیره میشود. اینجاست که دوباره شخص شخیص هیدتاکا میازاکی و سری سولز را یاد خواهید کرد.
همانگونه که قبلا اشاره کردیم وقتی خط سلامتی یک شخصیت به صفر میرسد آن شخصیت دیگر از دست میرود و به قبرستان منتقل میشود. با توجه به این که مرگ در این بازی یکی از رایجترین اتفاقات ممکن است پس حتما باید دریاچهای نامحدود از شخصیتهای چایگزین برای کسانی که فوت شدهاند وجود داشته باشد و Darkest Dungeon همیشه کلی مبارز جایگزین دارد که به جای مبارزان مرحوم شمابه تیمتان اضافه شود. شخصیتهای جدیدی که در دسترس شما قرار میگیرند از بین چندین کلاس مختلف انتخاب شدهاند که هر یک تواناییها، قدرتها، اسلحه و زره محصر به فردی دارند که قابل ارتقا نیز هستند. اگر یک شخصیت را برای مدتی طولانی در بازی حفظ کنید و زنده نگاه دارید میتوانید وی را در زمینههای مختلف به بالاترین شکل ارتقا دهید تا تبدیل به نیرویی بسیار قدرتمند برای تیم مبارزانتان شود. اما این مسئله نکتهای منفی نیز دارد و آن هم بیشتر شدن عذاب و سختتر شدن هضم موضوع است وقتی که این شخصیت قدرتمند که کلی برایش زحمت کشیدهاید در مراحل بسیار بسیار سخت و مرگبار بازی بمیرد (که مطمئن باشید حتما میمیرد).
خوشبختانه بازی تاخیرهایی کوتاه را بین مراحل مجازات کننده خود از طریق Hamlet که در واقع hub اصلی بازی است ایجاد میکند. در Hamlet میتوانید کارهایی از قبیل به دست آوردن مبارزان بیشتر، ارتقا دادن سلاحها و زرهها و حتی پرداختن به مواردی مثل استرس و Affliction یارانتان را انجام دهید. فرستادن یک مبارز به مرخصی برای رفع شدن استرس و Affliction وی چیزی حدود یک هفته از زمان بازی را لازم دارد که در زمان واقعی برابر با انجام یک ماموریت در بازی است. پس بایستی همیشه چند تیم آماده و تجهیز شده داشته باشید تا کمبود مبارزانی که به مرخصی فرستادهاید را جبران کنند.
شما به تدریج Hamlet را با گنجها و ایتمهایی که در طول ماموریتها کسب میکنید گسترش خواهید داد که باعث میشود مزایای بیشتری برای شما آزاد شوند و همچنین قادر به ساخت تجهیزات کارآمدتر و قدرتمندتر شوید. مدیریت Hamlet به وقاع یکی از سرگرمکنندهترین فعالیتها در بازی است و حال و هوای شما را پس از انجام ماموریتها عوض میکند.
بشتابید طرفداران عناوین هاردکور
Darkest Dungeon یک بازی فوقالعاده عالی است به ویژه برای طرفداران چالش و سختی در بازیها و علاقمندان به نقشآفرینیهای old-school و کلاسیک. بازی هیچجا دست شما را نمیگیرد، البته فقط به یکباره دستتان را میگیرد و مستقیم به وسط جهنم پرتابتان میکند. در واقع Darkest Dungeon برای کسانی که نمیتوانند این نوع تنبیه و مجازات در بازیها را تحمل و مدیریت کنند کشنده و سخت است ولی برای بقیه یک تجربه بینهایت لذتبخش است که به هیچ وجه از دست نخواهند داد و تنها چند دقیقه بازی کردن آن برایشان کافیست تا دیگر نتوانند آن را رها کنند.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- Indiana Jones and the Great Circle بهترین بازی سال Gamescom از دید مخاطبین شد
- شایعه: Xbox در سال ۲۰۲۵ بازیهایی خواهد داشت که هنوز رونمایی نشدهاند
- بنیانگذار ناتی داگ دلیل فروش استودیو به سونی را توضیح میدهد
- توسعه دهنده Stalker 2: فعلاً برنامهای برای پورت PS5 نداریم
نظرات
ممنون بابت نقد. واقعا بازیش انقدر قشنگ هست؟ ?:-)
ممنونم از شما. واقعا بازیش زیبا و عالیه و البته سخت
داش سعید یه سوال درباره سختی بازی از اونجایی که مطمعنم دارکسولز بازی کردی میگم
سختی بازی جوریه که وقتی سبکشو بدونی برات اسون میشه؟مثلا یه دشمن رو بار اول که بازی میکنی ممکنه با ۱۰بار مردن ردش کنی اما وقتی سبکشو بار بعدی دشمن سخت تر هم که بیاد همون بار اول میتونی بکشیش(مثله دارکسولز)
یا کلا سخته مثله هر بازی ای که رو درجه بالاتر ازhard بزاری
ممنون از نقد
ممنون از شما. این بازی کلا با دارک سولز فرق داره. اینجا مبارزات نوبتیه و استراتژی تعیین میکنه اغلب برد و باخت ها رو. مخصوصا با وجود سیستم رنج که توی بازی هست خیلی باید مراقب باشید. باید همه چیز رو از قبل شروع مرحله برنامه ریزی کنید.
استاد باقری 😐 😐 😐
بعد از حیاتی،سوسک کش تارومار،مایع ضرف شویی پریل ایشون هم به جمع اساتید پیوستند :rotfl: :rotfl:
اقای اقابابایی ممنون از نقد خوبتون.مثل همیشه عالی
ولی ایا نمیخواید بازی های بزرگ رو نقد کنید؟متاسفانه چند وقتیه که کل تیم گیمفا فقط بازی های کوچیک رو نقد میکنن.کلا سایت گیمفا یه مدته که از نظر نقد بررسی افت کرده.ایشالله که بتونید مثل سابق باشید.بازم ممنون
سلام. خیلی ممنونم از شما. لطف دارید.
والا بازی های بزرگ هم نقد شده و توی همین مدت مثلا من جاست کاز ۳ رو هم نقدش رو نوشتم و بقیه دوستان تحریریه هم بازی های بزرگ دیگرو نقد کردن. الان دیگه بازی خیلی بزرگی عرضه نشده که نقدش کنیم. من هم این چند وقت گفتم چند تا بازی مستقل درجه یک رو نقد کنم که بیشتر کاربرا اشنا بشن باهاشون وگرنه بازیای بزرگ رو که همه می شناسن و می دونن خوبن یابد ولی یه بازی مستقل عالی رو شاید کسی نشناسه. به هر حال امیدوارم که بتونیم رضایت شما رو جلب کنیم باز هم چون این از همه چی مهمتره.
سلام . خسته نباشید واقعا.
ممنون از نقدتون.
به نظر منم نقد و معرفی گیم های مستقل و گیم هایی که زیاد تو چشم نیستن ایده ی خیلی خوبیه چون عنوانهای بزرگ که نیازبه معرفی و نقد خواصی نداره چون با تبلیغات زیاد تقریبا همه باهاشون آشنا میشن ولی معرفی عنوان هایی که کمتر راجع بهش صحبت میشه خیلی کمک میکنه .
واقعا ممنون.
سلام به شما. سلامت باشید. تشکر از شما.
درست میگین و من هم موافق هستم باهاتون. بازی های کوچکی هستن که کسی نمیشناسه ولی واقعا حیفه از دست برخی گیمرها بپرن و بازیشون نکنن. مثلا کال اف که کعرفی نمی خواد از یه سال قبل همه همه چیز رو میدونن در موردش ولی عنوانی مثل اندرتیل یا همین بازی واقعا باید توسط ماها معرفی بشن به بازیبازهای خوب کشورمون.
باز هم سعید اقابابایی با نقد های زیبایش 😉
تشکر ازشما.
اقای بابایی خسته نباشد
درود و خسته نباشید به تحلیلگر و منتقد قلم طلایی آقای آقابابایی :yes:
با تشکر فراوان از شما و لطفی که مثل همیشه به بنده دارید.ممنونم.
خیلی نقد زیبایی بود لذت بردم
ممنون از نقد زیباتون
خوشحالم که خوب بود به نظرتون. ممنونم
مرسی از شما. واقعا بازی عالی بود
چند وقته اصلا خبری شاخ از گیم نیست
میشه اوری اند بلایند فارست رو بررسی کنین لطفا؟
احتمالا عده زیادی با معرفی بازی علاقمند میشن بهش
بخاطر نقدتونم ممنون
تشکر از شما. بله بازی بسیار زیبایی هستش. البته چون خیلی زمان ازش گذشته نمی دونم که بشه نقدش رو منتشر کرد یا خیر. اگر شد به روی چشم.
آقای بابایی واقعا نقاد ماهری هستن
خیلی نقد زیبایی بود ….
متشکرم از لطف شما.
زیبا بود 🙂
راستش زیاد با بازی های نوبتی ارتباط برقرار نمی کنم ولی با نقد آقا سعید مطمئن شدم این بازی تو سبک خودش فوق العادست 🙂
آقا سعید یه دونه ای 😉 وقتی تو PSN در مورد ویچر و بلاد بورن ازت پرسیدم بدون منت جواب دادی و چند خط با دسته تایپ کردی تا به من کمک کنی :weep: موفق باشی :yes:
ممنونم ازت سپهر جان. اصولا من هم بازی های نوبتی رو در ارجحیت قرار نمی دم ولی این بازی واقعا عالی بود و لذت بردم.
این چه حرفیه سپهر جان. وظیفه ام هست که چیزی رو که می دونم و می تونم به دوستام کمک کنم حتی اگه ۲۰ خط هم باشه انجام بدم.
ممنون مرد قلم طلا نقد زیبابی بود
سلامت باشید. نظر لطف شماست. خوشحالم که خوب بوده به نظرتون.
البته دوستان دقت کنن فلن فقط نسخه پیسی عرضه شده نسخه ویتا و پلی ۴ چند روز دیگه میاد
بله هنوز فقط پی سی هست.
خیلی عالیه مخصوصا به خاطر اینکه Turn-base هستش. سبک کلاسیک نقش آفرینی.
ممنون لطفا از بازی هایی تو این سبک مثل Age of decadence و Underrail هم نقد بذارید . خیلی قشنگ بود :yes:
ممنونم. نقد اندرتیل رو که خودم نوشتم و توی سایت هست.
Undertale نه
Underrail 🙂
اهان…نمی دونستم بازی به این نام هم داریم.
خسته نباشی 😀
من همش Turn-base بازی میکنم ولی خوب اینجا زیاد طرفدار نداره چیز عجییی نیست 🙂
زیاد جالب نیست :struggle:
خیلی ممنون از نقد خوبتان
شخصا با این بازی زیاد حال نکردم ولی به خاطر گل روی شما بازم تجربه اش میکنم
فقط demon’s souls انحصاری ps3 بود نه ps4 :blush: (من خونه پسر عمم بازیش کردم از ds1 هم سخت تره)
ممنون از شما.
بلهع یکی از دوستان این اشتباهی که پیش اومده رو توی انجمن گفتن و اصلاحش کردم. از تذکر شما هم متشکرم.
قطعا دیمونز سولز از همه بازیای دیگه سخت تره اون هم نه یه کم بلکه خیلی. کسایی که دارک سولز رو حرفه ای هم باشن دلیلی بر همونقدر حرفه ای بودن توی دیمونز سولز نیست.
حتی کار کردن با منو ها در demon’s souls خیلی سخت بود :rotfl:
عالی عالی مثل همیشه عالی بود استاد مایی جناب اقا بابایی 😀 😀
اختیار دارید. ارادتمندم. واقعا تک تک بچه های گیمفا رو از ته دل دوست دارم چون کسایی هستن که حرف من رو می فهمن حتی اگه خیلی سنشون کمتر از من باشه. کاری که خیلی به اصطلاح ادمهای بزرگتر از انجامش عاجزن
حرفتون کاملا درسته
سلا دوستان یک سوال دارم جاش نیست ولی لطقا جواب بدید
ممنون از نقدتون.
من امروز بازی رو دانلود کردم.خدایش خیلی بازی خوبیه.
اگه انلاینی هم بود بهتر میشد.