طعم شیرین وحشت ناب | نقد و بررسی بازی SOMA
![stn areamap طعم شیرین وحشت ناب/ نقد و بررسی بازی SOMA | گیمفا](https://gamefa.com/wp-content/uploads/2016/01/STN_areamap.jpg)
وحشت، ترس، خوف، رعب، هراس، بیم… اینها کلماتی هستند که در زندگی همه ما وجود دارند و گاهی به جانمان میافتند و باعث تپش قلب و استرس و ناتوانی در تصمیمگیری و چندین و چند مورد منفی دیگر در ما میشوند. ترس شوخی نیست. ترس اگر خالص باشد و با احساس تنهایی مطلق همراه باشد در حد مرگ عمل میکند و هر قدرتی را از ما میگیرد و باعث میشود تا تبدیل به موجودی بیدفاع و بسیار ضعیف شویم که حتی با کوچکترین صدایی از جا میپرد و خود را ضربهپذیر ترین موجود دنیا میپندارد. همه ما قطعا تاکنون با چنین ترسی حال چه در کودکی و چه بزرگسالی روبرو شدهایم و طعمش را چشیدهایم.
ترس، خود انواع گوناگونی دارد و شامل موارد زیادی میشود اما غریبترین و مخوفترین و مرموزترین نوع آن، قطعا ترس از دنیایی ناشناخته و موجوداتی ناشناخته است. ترس از موجودی ناشناخته که در تاریکی مطلق روبروی ما کمین کرده است. ترس از چیزی که نمیدانیم چیست؟چه قدرتی دارد؟ با ما چکار دارد و چه از ما میخواهد؟ کجاست؟ و بسیاری سوالات دیگر که وقتی ترس از این نوع به جانمان بیافتد از خود خواهیم پرسید.
از قدیمالایام موضوع ترس در بازیهای رایانهای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شدهاند و مورد تحسین قرار گرفتهاند و یا مورد توجه واقع نشدهاند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، و کاملا ناشناخته برای شما که هیچ کمک و راه فرار و اطلاعاتی نیز از آن ندارید. حتی نمیدانید زنده میمانید یا نه. فکر میکنید که در این شرایط چه حسی در شما بیشتر از همیشه نمود مییابد؟ چه غریزهای با بیشترین قدرت در شما بیدار خواهد شد؟ قطعا حس و غریزه بقا. غریزه تلاش با تمام وجود و تا سرحد مرگ برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن. قویترین غریزه یک انسان که از ابتدای تاریخ تاکنون باعث ماندگاری و پایداری ما در زمین شده است.
سازندگان زیادی تاکنون سعی کردهاند تا بازی خود را بر محور ترس بنا کنند حال عدهای مانند استاد میکامی این ترس را با اکشن در آمیخته و کاری میکند که با یک شاتگان در دستتان با دیدن نمسیس که از پنجره به داخل میپرد ۳ متر از جا بپرید انگار نه انگار که اسلحه دارید و عدهای از سازندگان نیز مانند استودیو Frictional Games ترس را در قالب شاهکاری فاقد اکشن مثل Amnesia پیاده میکنند که در واقعا ترس ناشی از احساس شدیدا آسیبپذیر بودن است و دیگر مانند عناوین اکشن ترسناک اینگونه نیست که مثلا از یک موجود تنها نترسید و بدانید که آن را با یک تیر حرام میکنید، زیرا در اینجا هیچ چیزی غیر از یک چراغ قوه ندارید و حتی یک خطر کوچک هم برای شما بزرگترین به حساب میآید و جانتان را خواهد گرفت پس فقط باید فرار کنید یا قایم شوید که در هر دوحالت تا حد مرگ استرس میگیرید و میترسید (یاد مرحلهای از Until Dawn بخیر که در کمد قایم شده بودم و قاتل درست کنارم بود و باید من هم نفسم را مانند شخصیت بازی حبس میکردم تا با نفس کشیدنم کنترلر تکان نخورد و قاتل پیدایم نکند زیرا کوچکترین تکان کنترل یعنی مرگ بدون بازگشت)
در هر دو حالت ترس در بازیهای رایانهای که خدمتتان توضیح دادم، هم عناوین زیبا و قدرتمند داریم و هم عناوین بسیار سطح پایین و بیشتر خندهدار تا ترسناک. در بخش اکشن وحشت بقا میتوان به شاهکارهای Resident Evil ساخته استاد Mikami و یا Silent Hill های نسل ۶ و اخیرا عنوان زیبا جدید Shinji Mikami یعنی شیطان درون اشاره کرد و در بخش عناوین فاقد اکشن وحشت بقا میتوان شاهکارهایی مثل Amnesia مخصوصا در نسخه اول و Outlast را نام برد که حس ترس ناشی از بیچارگی و بیسلاحی را به بهترین شکل پیاده کردهاند. البته قطعا ترساندن بازیباز در حالی که یک آر پی جی در دست دارد کار بسیار سختتری است و در حقیقت ساخت شاهکارهایی مثل نسخههای اول تا سوم رزیدنت اویل بسیار سختتر از عناوینی مثل Amnesia: The Dark Descent است و باید به هنر استاد میکامی تعظیم کرد که میتواند چنین ترسی را در ما ایجاد کند.
در این مقاله صحبت در مورد عنوانی است که ترس از نوع دوم یعنی بدون اکشن را برای ما به همراه دارد و از همان زمان معرفی امید بسیار زیادی به آن بود. دلیل این امید، نام استودیو سازنده بازی یعنی Frictional Games بود که سازنده یکی از برترین عناوین وحشت بقا یعنی Amnesia: The Dark Descent است که واقعا عنوانی بینظیر بود و به بهترین شکل ممکن ترس را در جان ما نهادینه میکرد! عنوان جدید این استودیو SOMA نام داشت که از همان اول عنوان جذابی به نظر میرسید و پس از انتشار نیز متوجه شدیم که این جذابیت قلابی نبوده است و بازی به واقع جذاب و ترسناک است. در این مطلب قصد داریم که به نقد و بررسی بازی SOMA بپردازیم و نکات مختلف مثبت و منفی آن را با یکدیگر مرور کنیم تا ببینیم در نهایت این بازی توانسته است بر عنوان اول این استودیو فائق آید یا خیر. کاری که بسیار بسیار سخت است چه برای SOMA و چه برای هر بازی دیگری که بخواهد Amnesia: The Dark Descent را شکست دهد.
سبک وحشت بقا تغییرات زیادی کرده است و میتوان گفت در سالهای اخیر به نوعی انسانیتر و قابل لمستر و باورپذیرتر شده است یعنی ترسی است که برای یک انسان معمولی مثل ما که نه اسلحه داریم و نه یک کماندوی دوره دیده هستیم بسیار قابل همذاتپنداریتر است. همانطور که سری Resident Evil و یا Silent Hill رو به افول میرفتند، دیگر سبکهای وحشت شروع به رشد و شکلگیری در این صنعت کردند و کمکم و به ویژه در سالهای اخیر فرمتی برپایه عناوین ترسناک کماکشن اول شخص به وجود آمد که در بسیاری از بازیهای اخیر آن را مشاهده کردهایم که مخلوطی از ترس زیاد به همراه اکشن و مبارزه بسیار کم تا هیچ هستند.
استودیو سوئدی Frictional Games در سالهای اخیر موفق شد در این فرمت به موفقیتهای قابل قبولی دست یابد به انتشار دو عنوان Amnesia و Penumbra. اکنون عنوان SOMA که توسط این استودیو منتشر شده است همان سبک گیم پلی را در مجموعهای بسیار زیبا، خطرناک و وحشتناک به نام PATHOS-II پیاده کرده است. خوشبختانه SOMA راه خود را به زیبایی در تاریکی پیش میبرد و باعث میشود تا فکر و ذهن بازیباز کاملا تحریک شود و در میان همین افکار است که بازی حس ترس و وحشت خود را به ما القا میکند که این کار به زیبایی و با هوشمندی هر چه تمامتر سازندگان انجام شده است.
برخلاف عنوان Amnesia: The Dark Descent، در بازی SOMA شاهد پروتاگونیستی (شخصیت اصلی) هستیم که یک پیشینه مشخص دارد و دارای شخصیتی است که کاملا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در طی مسیرش در PATHOS-II برای وی رخ میدهند واکنش نشان میدهد. به همین ترتیب تمامی حرکات و فعالیتها و تصمیماتی که وی (نام شخصیت اصلی بازی Simon Jarret hsj) میگیرد و با آنها برخورد میکند پر از معنا و مفهوم هستند. به طرز عجیب و شگفتآوری PATHOS-II یک ایستگاه در زیر آب است که تضاد بسیار زیادی با ایستگاه فضایی که انتظار داشتیم بستر افکار پیاده شده در بازی باشند و تکنولوژی های آینده نگرانه خود را به ما تحویل دهند، دارد. این محیط و این بستر زیر آب حس بسیار قوی از انزوا و تک و تنها بودن را به ما منتقل میکند.
اغلب شخصیتهایی که در بازی با آنها برخورد خواهید داشت شامل روباتها و ماشینهایی هستند که در PATHOS-II هستند. بسیاری از این روباتها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان میهند، من به شخصه واقعا در مورد برخی داستانهایی که در مورد پسزمینه این ایستگاه یاد گرفتم احساساتی شدم. یک رنج خفه کننده و تکنوارگانیک که حسی مثل به دهان داشتن یک پوزهبند است در سراسر محیط ایستگاه پراکنده شده است و ماشینها و روباتهایی که در آن هستند را تحت تاثیر قرار داده است. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحثبرانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد.
در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود میشود. وقتی که دارید با خود میگویید “بیخیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را میشنوید که عاجزانه از شما خواهش میکند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار میشوید ولی تاثیر غمانگیزی بر روی شما میگذارد. “آیا من فقط یک موجود بیفهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس میکرد؟” این فکری بود که تا مدتی بعد از این کار در ذهن من جریان داشت. این تنها قسمت کوچکی از موضوع است و در واقعا تنها نوک یک کوه یخ است که از آب بیرون آمده است و شما میبینید. بازی پر است از تصمیمات و انتخابهای اخلاقی که باید بگیرید و همواره این حس را دارید که شما باعث بسیاری از اتفاقات داخل ایستگاه هستید و تاثیر زیادی بر دنیای بازی دارید. داستان بازی یک لحظه هم شما را به حال خود نمیگذارد و همواره در حال ایجاد کردن سوالاتی در ذهن شماست و تفکر شما را برمیآنگیزد.
از انواع و اقسام محیطهای دربسته بازی گرفته تا قعر اقیانوس، چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه صداگذاری، SOMA فوقالعاده به نظر میرسد و کار سازندگان بسیار تحسینبرانگیز است. در تجربه ۱۱ ساعتهای که از بازی داشتم اتمسفر خاص بازی همواره من را مشتاق نگاه داشت و هیچگاه خستهکننده نشد که این به دلیل گرافیک و صداگذاری و طراحی محیط عالی بازی است که در ترکیب با صداگذاری زیبای بازی باعث ایجاد یک اتمسفر تاثیرگذار شدهاند. با وجود این که بازی تکنولوژی آیندهنگرانهای دارد، ولی در طول بازی چندین بار پیش آمد که احساس میکردم فشار آب در عمق اقیانوس هر لحظه ممکن است باعث شود که آب از شیشههای ترک خورده ایستگاه و یا دیواره فلزی نه چندان مطمئن آن در برخی قسمتها وارد محیط بازی شود و در واقع انگار فشار عمق اقیانوس را بازیباز نیز حس میکند.
رباتهایی نیز که در بازی با آنها برخورد میکنید بسیار تاثیرگذار و جذاب طراحی شدهاند. بسیاری از اندامهای حرکتی آسیبدیده ماشینها، علائم و سیگنالهایی با آسیب عصبی مشابه در انسان از خود نشان میدهند. بسیاری از این رباتها طوری با شما صحبت میکنند که گویی هر دوی شما انسانهایی عادی و معمولی هستید و انگار نه انگار که آنها یک ماشین هستند. برخی از ماشینها از درد میلرزند و برخی دیگر از شما طلب رحم و مروت میکنند که تمام این موارد واقعا روی شما تاثیر میگذارند و به راحتی فراموش نمیشوند. گرافیک بازی بسیار بسیار پر جزئیات و جلوههای صوتی بازی نیز کاملا بکر و جذاب هستند مخصوصا اگر با یک سیستم صوتی Surround یا با یک هدفون عالی بازی را انجام دهید. متاسفانه در مورد نکات منفی بازی میتوان به صداپیشگی نه چندان جالب بازی اشاره کرد که میتوانست بهتر از این انجام شود.
نورپردازی بازی بسیار زیبا کار شده است و منابع نوری، گاها یک بازتاب و فیدبک بصری زیبا پدید میآورند که تاثیر بسیار زیادی بر بازیباز میگذارد و در واقع الهامبخش تفکر بیشتر در مورد شخصیت بازی برای ما میشود. حس غوطهوری در محیط که توسط بازی به بهترین شکل ارائه میشود ، جو بسیار عالی و داستان منحصر به فردی که در بازی وجود دارد به معنای واقعی در ژانر وحشت اول شخص بی نظیر و فوقالعاده است.
به مانند اغلب بازیهای سبک وحشت اول شخص، در این بازی نیز تقریبا هیچ مبارزه واقعی با موجودات و خطرات خوفناکی که در محیط بازی به کمین شما نشستهاند ندارید و بازی بار اکشن ندارد. در اکثر اوقات، مراحل SOMA نسبتا بزرگ هستند و تعداد زیادی راهرو و اتاق برای مخفی شدن دارند. تنوع دشمنانی که در بازی وجود دارند محدود است. یک نوع از این دشمنان هیولاهایی عظیم شبیه Big-Daddy های سری بایوشاک هستند که اگر شما را ببینند تعقیبتان میکنند و دخلتان را میآورند، نوع دیگری از دشمنان موجوداتی هستند که اگر به طور کامل به آنها نگاه کنید میتوانند شما را بکشند، پس زمانی که یک سری ناهماهنگیها و بینظمیهای بصری را در تصویر مشاهده کردید نشاندهنده این است که این موجود نزدیک است و باید احساس ترس کنید وگرنه ممکن است کشته شوید. آیا اتاق را ترک کرد؟ دقیقا کنارتان ایستاده و از بغل صورتتان دارد به شما نگاه میکند؟ این حس ترس هیجانانگیز و جذابی است که در بازی همراه شماست و باید گفت SOMA در ارائه این حس ترس عالی عمل میکند.
خوشبختانه این هیولاها همیشه شما را نمیکشند. برخی اوقات دشمنان تنها شما را پرت میکنند و به زمین میزنند و شما میتوانید از همان قسمت بازی را ادامه دهید و دوباره فرار کنید و مخفی شوید که این در مقایسه با دیگر بازیهای مشابه قبلی که در آنها تقریبا باید هر بار که توسط هیولاها گیر میافتادید دوباره آن را از فایل ذخیره قبلی از سر میگرفتید، یک هدیه ارزشمند است. با این که پیش بردن بازی به شکل مخفیکاری و پنهان شدن از دست هیولاهایی که در محیط میچرخند، توصیه میشود، ولی با این حال SOMA همیشه شما را به خاطر گیر افتادن تنبیه نمیکند و گاهی به شما رحم میکند، که این از دید بنده یک نکته مثبت برای بازی محسوب میشود.
SOMA یک داستان منحصر به فرد در سبک اول شخص وحشت sci-fi که کاملا از همسبکها و بازیهای همرده خود متمایز است را به بهترین شکل برای ما بازگو میکند. درست است که بالارفتن ضربان قلب هنگامی که توسط یک ربات غولپیکر تعقیب میشوید بسیار جذاب و سرگرم کننده است ولی در حقیقت این داستان و روایت بینظیر SOMA است که باعث شده است برخلاف اکثر عناوین این روزها، تا مدتی پس از تمام کردن بازی هنوز فکر من را درگیر خود نگاه دارد و باعث شود تا به بازی فکر کنم.
این افکار که مطمئن هستم به سراغ هر بازیبازی که این عنوان را تمام کند میآیند، در مورد یک سری کارها و تصمیمات وحشتناکی است که در بازی به خصوص طی مراحل آخر بازی میگیرید. این حس ترس آمیخته با تفکر و یک ترس ذهنی است که تنها با تعقیب شدن توسط Slender man یا بیرون پریدن یک زامبی از کمد، به آن دست نمییابید. این وحشت است، حس ترس نابی که هنگام بازی کردن SOMA به شما منتقل میشود و کمتر عنوانی در سبک وحشت، چنین قدرتی را دارد که اینگونه ترس عمیقی را که تا مدتها بعد به آن فکر کنید به شما هدیه میدهد.
از برترین عناوین در سبک خود
در نهایت باید بگویم SOMA یکی از برترین و خاصترین عناوین سبک وحشت است که در سالهای اخیر تجربه کردهام و حس ترس و وحشتی که به بازیباز منتقل میکند شبیه به دیگر عناوینی که اغلب، فقط وحشتهای سطحی و ناگهانی را به همراه دارند نیست. حتما میدانید که خوفناکترین و درگیرکنندهترین نوع ترس، نوعی است که با ذهن و تفکر شما گره میخورد و شما را به تفکر وا میدارد، تفکری که ترسناک است ولی شما را از آن گریزی نیست چون با ذهنتان آمیخته شده است. چنین عناوینی هر روز و هر ماه در بازار این روزهای بازیهای رایانهای منتشر نمیشوند و عناوین کمیابی هستند که باید قدر آنها را دانست.
SOMA در زمینه گرافیک، صداگذاری، داستان و روایت آن فوقالعاده عمل میکند و سازنده این نکات عالی را با یک گیمپلی با استایل مخفیکاری ترکیب کرده است و عنوانی با اتمسفر بسیار گیرا و جوی محزون و غمزده پدید آورده است که سرشار است از معانی و مفاهیم عمیق و مختلف. تصمیماتی که در بازی باید بگیرید بسیار چالشبرانگیز هستند و در واقع نه تنها به آزاد کردن ذهن شما کمکی نمیکنند بلکه سازندگان هنرمندانه از این تصمیمات در جهت بیشتر درگیر کردن ذهن شما و به چالش کشیدن آن استفاده کافی بردهاند و یکی از برترین عناوین این سبک را خلق کردهاند. پس اگر به این سبک عناوین علاقمند هستید که لازم نیست به شما توصیهای کنم زیرا حتما با خواند این نقد تاکنون پی بردهاید که باید این عنوان را تجربه کنید ولی حتی اگر از طرفداران این سبک نیز نیستید و فقط به یک داستان و روایت عالی علاقمند هستید باز هم تجربه SOMA برایتان لازم و لذتبخش است. اصلا بگذارید راحتتان کنم. اگر بازیباز هستید سعی کنید این عنوان را تجربه کنید!
![Khafi Khafi](https://gamefa.com/wp-content/plugins/buddypress/bp-core/images/mystery-man-50.jpg)
![Dark Fantasy Dark Fantasy](https://gamefa.com/wp-content/uploads/avatars/176351/1690797586-bpthumb.jpg)
![گیمر غمگین گیمر غمگین](https://gamefa.com/wp-content/uploads/avatars/171556/1677501359-bpthumb.jpg)
پر بحثترینها
- مدیر سابق پلیاستیشن رویکرد چند پلتفرمی Xbox را تحسین میکند
- عملکرد ضعیف Spider-Man 2 روی PC همچنان ادامه دارد
- فروش ۸ میلیون دلاری Marvel’s Spider-Man 2 روی استیم تنها در دو روز ابتدایی عرضه
- بیاحترامی دوباره Assassin’s Creed Shadows به فرهنگ و سنتهای ژاپن
- نویسندگان سابق بایوور روی Ghost of Yotei کار میکنند
- شایعه: Halo: Infinite به پلی استیشن خواهد آمد
نظرات
اوضاع خیلی خطرناک شده , ویروس na ( نظر اول ) مثل زامبی سایتو گرفته :sweat: بیماری روز به روز در حال افزایشه :beatup:
(شوخی بود اشکان جان ناراحت نشی ) 😀
همین اسم اقا سعید اول مقاله مشخص میکنه که نقد کانل و عالی و عادلانس :-)) :yes:
اقای بابابی ممنون نقد خوبی بود من مجاب شدم این بازی رو تجربه کنم…….خسته نباشید :yes: :yes: :yes: :yes:
ممنون آقا سعید من الان دارم بازی میکنم خییییییییییلی ترسناکه :yes: :yes: :yes: 😯
ممنون از شما. واقعا بازی زیباییه
استودیو سوئدی Frictional Games در سالهالی اخیر موفق شد سال هالی = سال هایی 😉
اگه دوست داشتی ویرایش کن 😀 هنوز مقاله رو کامل نخوندم ولی مطمئنم خوبه
روحش شاد، بادش گرامی! = یادش گرامی
مقاله رو خوندم مثل همیشه عالی بود :-*
تیتر رو خودت نوشتی ؟ خیلی خوشم اومد
خوب این چه ربطی به حرف من داشت :sweat:
هم چنان ما متظر نقد تام ریدر هستیم
ممنون از شما. لطف دارید.
بله خب وقتی مقاله رو می نویسی تیتر رو هم باید بنویسی دیگه
اصولا اشتباه (اونم انقد جزئی) در هر مقاله ای پیش میاد . وقتی نویسنده ی مقاله سعید آقابابایی باشه یعنی مقاله ی فوق العاده ایه .
مطمئنن همینطوره
لطف دارید. خیلی ممنونم
سعید جان نقد رو الان تموم کردم. برادر دست مریزاد. خیلی جاذبه داره نوشتههات.
من این بازی رو یک مقدار رفتم ببینم چطوریه اما از یه جا به بعد احساس کردم دارم خودم رو شکنجه میدم… :reallyangry:
ممنون از نقد زیبات سعید
اشکان جان خیلی ممنون از نظر لطفت. بنده هم همیشه از خوندن مقالات زیبات لذت می برم.
بازی های ترسناک تعدادشون داره کم و کمتر میشه. تو نسل قبل بازی ای که تونست سبک ترس رو زنده نگه داره dead space بود یه بازی با گرافیک خیره کننده در اون سال و سرتاسر ترسناک.
بازی dead space 2 هم که با متای ۹۰ واقعا عالی بود از هر جهت.
تو نسخه ۳ بازی کمی افت کرد ولی کلا اینجور بهتون بگم سری دد اسپیس عالی بود. منتظریم نسخه ۴ تایید بشه.
حالا اینارو چرا گفتم چه ربطی به (سوما) داشت؟ ربطش اینه که هیچ وقت فکر نکنین بازی ای بتونه تو سبک ترس و بالا بردن آدرنالینتون رو دست دد اسیس بیاد…!
وای از deadspace نگو نگو نگو!!!!!!!
خارق العاده بود
…………………
این بازی هم عالی بود
والا ما هر سه نسخه ی دداسپیس رو بازی کردیم (نسخه ی اول هم که شاید برای سه چهار بار و همینطور نسخه ی سوم هم بیشتر از اون) ولی حتی یک دهم اون ترسی که تو Amnesia و حتی یک سری مراحل Outlast بود رو تو اون سری ندیدیم !…
حالا جدای این قضایا دداسپیس یک بازی شوتر و اکشن سوم شخص هست و همینطور یک بازی تو سبک ترس ولی این بازی و Amnesia و امثال اونها فقط یک بازی تو سبک ترس هستن و از به قولی المان های اکشن خبری نیست.و کلا سبک ترس دسته بندی های زیادی رو میشه براش گذاشت.
از نظر بحث بالا بردن آدرنالین که شما گفتی اصلا دداسپیس کاره ای نسبت به اون بازی هایی که گفته شد.
تو outlast شما وقتی مجبور میشدی با پای شکسته از دست اون یارو gluskin فرار کنی ترسی رو بهت منتقل می کرد که مو به تنت سیخ میشد !…Amnesia وقتی تو اون تاریکی برای اولین بار اون موجودات بازی رو میدی خودش اصلا مثل یک شوک می موند برای آدم باقی قسمت ها و موجوداتی که یک دفعه پشت یک در بسته ظاهر میشدن به کنار.
دداسپیس اصلا بحثش جداست با این سبک ها ترسناک ترین بخش دداسپیس برای من به شخصه زمانی بود که تو مراحل آخر بازی (نسخه ی اول) مجبور میشدی از دست اون یارویی که خودشو بازسازی می کرد فرار کنی و هر سه نسخه هم کلا (به خصوص نسخه ی اول و دوم) مراحل آخر خیلی سخت و شلوغ میشدن) ولی باز هم اون باید با هم تیپ های خودش مقایسه بشه یکی دیگه هم از خوبی های اون بازی این بود که مثل نسخه ی دوم موجودات بازی وقتی یک دفعه از پشت سر اسپاون میشدن هیچ صدایی از خودشون در نمی اوردن تا اینکه بهشون نگاه کنی یا اینکه از پشت اولین ضربه اشون رو بزنن.
در کل همونطور که گفتم کلا این سبک دسته بندی های خاص خودشو داره.
شم کلا یاا دد اسپیس رو با بازی های اکشن اشتباه گرفتی یا کلا ضد اون سری بازی هستی!
از دد اسپیس داریم بحث میکنیم ! پارسال محض اطلاعتون یه سایت خیلی معروف که الان ذهنم نیست دد اسپیس ۱ جزو ۱۰ بازی ترسناک تاریخ بازی های یارانه ای انتخاب کرد! نمیدونم سایت بود یا یه چیز جامع تر مثل متا ….دقیقا یادم نیست! ولی اونجا خبری از این بازی ای که شما رو ترسونده آوت لست نبود!
در کل بگم من خودم گیمر قدیمیم و دد اسپیس ۱ واقعا ترسناک بود اینقدر ترسناک بود که حتی کارگردان بازی برای القا ترس بیشتر چهره آیزاک شخصیت اصلی بازی رو تا آخرین صحنه مخفی نگه داشت!
دد اسپیس عالی بود! یه بازی ترسناک باید گرافیک بالایی هم داشته باشه اون بازی هایی که شما بیان میکنین گرافیکشون در حد سری دد اسپیس بالا نبوده(گرافیک برای القا ترس بهتر…مثلا فرض کن موجودی که داره میاد به سمتت جزییاتشو بهتر نشون بده قطعا تو ترس بیشتر تاثیر میزاره…حالا بحث بازیهای قدیمی رو نمیخوام بکنم چون اون زمان عناوینی مثل رزیدنت اویل یا سایلنت هیل در زمان خودشون گرافیک خوبی داشتن)
در کل دد اسپیس رو با اون صداگذاری عالی و گیم پلی عالیش که واقعا آدرنالینتون رو بالا میبرد با هر بازی ای تو سبک ترس نباید مقایسه کرد.
اون دو گزینه اول که گفتید هیچکدوم…من اگر از دداسپیس خوشم نمی اومد الان هر نسخه رو سه چهار بار نرفته بودم.
کسی هم حرفی از بد بودن دداسپیس نزد مطمنا جزو برترین بازی های تو سبک اکشن و ترس هست درست….شما گیمر قدیمی…ما حرفی نداریم.
شما یک نکته رو به ما بگو شما تو دداسپیس ۱ (کاری به دو نسخه ی بعد نداریم) چند بار دیدی که ایزاک حرف بزنه ؟…این شخصیت از اول بازی یک کلمه حرف میزد ؟…نه…فقط بهش می گفتن این کار رو بکن و اون کار رو بکن و اونهم مثل ا سب انجام میداد.
یک همچین کسی چه نیازی به کنار گذاشتن اون ماسک (یا هر چیزیش) داره ؟…شما دقیقا از چه چیز دیده نشدن چهره این شخصیت ترسیدی ؟…حالا کاری به اینکه چقدر به شخصیت اصلی به قولی پرداخته بودن نداریم.
شما به اینکه چهره شخصیت رو نشون ندادن به عنوان یک وسیله برای ترسوندن نگاه کردی ؟ اگر اره که دمت گرم…نسخه ی دوم همین شخصیت راه به راه در حال حرف زدن بود و بیشتر صد بار هم چهره شخصیت اصلی رو میدیدی یعنی شما میخوای بگی سازنده کلا ترس رو بوسیده بود گذاشته بود کنار و دیگه علاقه ای به ترسوندن نداشت ؟…شما یک توضیح به ما بده.
راجب گرافیک هم که گفتید درست دداسپیس همیشه گرافیکش عالی بوده ولی اون Outlast هم که شما میگی اگر تونستی یک بافت ضعیف و یا طراحی ضعیف توش پیدا کنی بیاید ما رو هم خبر کنید.Amnesia هم ترجیح میدم حرفی نزنم نیازی به توضیح نیست و از نظر ترس دداسپیس در حدی نیست که با اون مقایسه بشه.تک تک موجودات داخل این بازی عالی کار شده بود (برعکس outlast که فقط تک و توکی شخصیت خاص داشت)…گرچه من خودم گرافیک رو تو این سبک اصلا ملاک نمی دونم.یک نمونه اش هم برای خودم Cry of fear بود یک بازی اکشن. این بازی تماما با صداگذاری تبدیل به یک اسطوره شده بود (البته برای ساخت jump scare !)
تو اینکه این بازی ها هم کمبود هایی داشتن شکی نیست کسی مقایسه ای برای خوب یا بد بودن انجام نمیده اون کامنت بالا هم من حرفی از بهتر بودن اون دو بازی یا هر بازی تو این سبک نسبت به دداسپیس نزدم شما حرف از بالا رفتن آدرنالین و غیره زدی و گفتی چیزی رو دست فلانی نیست که عجیب بود و از نظر “ترس” این بازی قابل مقایسه با خیلی بازی های دیگه مثل همون بازی هایی که مثال زدم نیست شما اگر شک دارید فکر می کنید اینطور نیست یک توضیح به ما بده….شما اون دو بازی رو با چه سرعتی حرکت می کردی تو محیط و وارد محیط های جدیدی میشدی دداسپیس رو چکار می کردی…همین رو توضیح بده به ما…
.
اون دو گزینه اول که گفتید هیچکدوم…من اگر از دداسپیس خو شم نمی اومد الان هر نسخه رو سه چهار بار نرفته بودم.
کسی هم حرفی از بد بودن دداسپیس نزد مطمنا جزو برترین بازی های تو سبک اکشن و ترس هست درست….شما گیمر قد یمی…ما حر فی ندا ریم.
شما یک نکته رو به ما بگو شما تو دد اسپیس ۱ (کاری به دو نسخه ی بعد نداریم) چند بار دیدی که ایز اک حرف بزنه ؟…این شخصیت از اول بازی یک کلمه حرف میزد ؟…نه…فقط بهش می گفتن این کار رو بکن و اون کار رو بکن و اونهم مثل ا سب انجام میداد.
یک همچین کسی چه نیازی به کنار گذاشتن اون ماسک (یا هر چیزیش) داره ؟…شما دقیقا از چه چیز دیده نشدن چهره این شخصیت ترسیدی ؟…حالا کاری به اینکه چقدر به شخصیت اصلی به قولی پرداخته بودن نداریم.
شما به اینکه چهره شخصیت رو نشون ندادن به عنوان یک و سیله برای تر سوندن نگاه کردی ؟ اگر اره که د مت گرم…نسخه ی دوم همین شخصیت را ه به ر اه در حال حرف زدن بود و بیشتر صد بار هم چهره شخصیت اصلی رو مید یدی یعنی شما میخوای بگی سازنده کلا ترس رو بو سیده بود گذاشته بود کنار و دیگه علاقه ای به ترسوندن نداشت ؟…شما یک تو ضیح به ما بده.
راجب گرافیک هم که گفتید درست دداسپیس همیشه گرافیکش عالی بوده ولی اون Outlast هم که شما میگی اگر تونستی یک بافت ضعیف و یا طراحی ضعیف تو ش پیدا کنی بیاید ما رو هم خبر کنید.Amnesia هم تر جیح میدم حرفی نزنم نیازی به توضیح نیست و از نظر ترس دداسپیس در حد ی نیست که با اون مقایسه بشه.تک تک موجودات داخل این بازی عالی کار شده بود (برعکس outlast که فقط تک و توکی شخصیت خاص داشت)…گرچه من خودم گرافیک رو تو این سبک اصلا ملاک نمی دونم.یک نمونه اش هم برای خودم Cr y o f fe ar بود یک بازی اکشن. این بازی تماما با صداگذاری تبدیل به یک اسطوره شده بود (البته برای ساخت ju mp s care !)
تو اینکه این بازی ها هم کمبود هایی داشتن شکی نیست کسی مقایسه ای برای خوب یا بد بودن انجام نمیده اون کامنت بالا هم من حرفی از بهتر بودن اون دو بازی یا هر بازی تو این سبک نسبت به دداسپیس نزدم شما حرف از بالا رفتن آدرنالین و غیره زدی و گفتی چیزی رو دست فلا نی نیست که عجیب بود و از نظر “ترس” این بازی قابل مقایسه با خیلی بازی های دیگه مثل همون بازی هایی که مثال زدم نیست شما اگر شک دارید فکر می کنید اینطور نیست یک توضیح به ما بده….شما اون دو بازی رو با چه سرعتی حرکت می کردی تو محیط و وارد محیط های جدیدی میشدی دداسپیس رو چکار می کردی…همین رو توضیح بده به ما…
{ادامه کامنت هم معلوم نیست چی داره به هر طریقی می نویسی میره برای بررسی باشه تا بررسی بشه و ثبت بشه.}
من بانظر شماموافقم من ازOutlastخیلی بیشتر ترسیدم تاdead spaceاوت لست انگارتوخود بازی بودم ترسناک ترین بازی عمرم بود
من تاحالاAmnesiaبازی نکردم کدومش ترسناک تره تاهمونودان کنم
به نظر من نسخه اول Amnesia از تمام بازیها ترسناکتره
والا ما اسم بازی رو به انگلیسی بنویسیم این سایت خود به خود کامنت رو نابود می کنه جوری که انگار اصلا وجود نداشته.اسم بازی t-h-e d-a-r-k d-e-s-c-e-n-t هست ! (نسخه ی اول)…یک مقدار قدیمی شده ولی جالب هست اگر دنبال ترس هستید و معما ها هم بعضی جاها یک مقدار گنگ.
اویل چهار رو بازی کردی 😀
@BOXER
سری dead space مخصوصاً شماره ۲ دومش که عالی بود یادش بخیر خاطرات زنده کردی عالی بود عالی بود اون بازی 😥
عجب نقد مشتی بود 😀
دستتون طلا آقای بابایی 😉
خیلی ممنون از شما. لطف دارید.
تشمکر فراوون از شما. ممنونم.
ممنون بابت مقاله
اگه کسی until dawn ظرفیت ۳ خواست ۵۰ تومن گذاشتم واسه فروش سایت گیم شیرینگ قسمت حراجی
OMG!
بازم نقد های آقای بابایی .یعنی اگر بشینی پاش تا تموم نشه دست بردار نیستی.:yes:
از هر نظر بسیار عالی و کامل بود:yes:
خدا قوت :yes:
خیلی متشکرم از شما. نظر لطفتونه.
ممنون آقای آقا بابایی نقدتون خیلی خوب بود فقط چقدر دیر!از گیمفا انتظار داریم نقد بازی ها رو زودتر انجام بده ولی بازم ممنون.
به نظرم این بازی با معما های چالش برانگیز،گرافیک هنری زیبا و داستان جالب بدون شک بهترین بازی ترسناک ۲۰۱۵ محسوب میشه اما به نظرم گرافیک فنی نسبتا ضعیف و شروع خسته کننده بازی(حدود ۱ ساعت اول)جز نکات منفی بازی حساب میشن
در مورد شباهتش به Dead Space و به نظر من یکم هم به بایوشاک میشه بهش خرده گرفت ولی چون من هر دوی این عناوین رو خیلی دوست داشتم از این شباهت ها خوشحال هم شدم
ممنونم ازتون. ببخشید اگه دیر شد.
نقد عالیی بود
حیف که به خاطر دیجیتالی بودن از تجربش باز موندم
حیف…
یکی از حسرت هامه
من واقعا از این و out last خوشم میاد
ممنونم. هر دو بازی که گفتین عالی هستن.
میشه گفت پخته ترین اثر استودیو Frictional Games و یکی از عناوین زیبای ژانر وحشت در چند سال اخیر بود. سعید جان نقدت طبق روال همیشگی جذاب و دلنشین بود.
مرسی ابراهیم عزیز. همیشه لطف داری به من شما. دقیقا همینطوره که میگی
خیلی بازیشو دوست دارم(حیف که دیسک نداره)
ممنون از نقدتون
ممنون از شما. خب دیجیتالی بگیرین
خیلی ممنون از مقاله خوبتون!!اما خیلی دیر برای نقد اقدام کردید
_________
بعد از انتظاراتی که Frictional با Amnesia از من بالا برد اصلا از SOMA یه همچین چیزی انتظار نداشتم…!به نظر من یه هوش مصنوعی اونقدری که باید ترسناک باشه موضوع ترسناکی نیست! مکان های بازی نسبتا ترسناک هستن ،گرافیک در سطح خیلی خوبی قرار داره اما نه به اون شکلی که در مقاله ذکر شده(البته نور پردازی فوق العاده ست)…طراحی هنری واقعا فوق العاده ست محیط زیر آب واقعا چشم نوازه…صدا پیشگی شخصیت اصلی واقعا روی اعصابه زمانی که شخصیت اصلی به هوش میاد دیالوگ ها رو کاملا بی تفاوت میگه انگار براش مهم نیست این مکان نا آشناست!!! دشمن های بازی بعد از مدتی اصلا ترسناک نیستن در واقع افکت های صوتی بازی باعث ترس میشن! معما های بازی در سطح متوسط هستن و قابل قبول و کمی معمای قوی هم در بازی وجود داره ولی نه اکثرا…! در کل بازی خیلی خوبیه ولی توقع من بیشتر بود نمره من ۸ هست البته نظر منتقد هم محترمه 😉
ممنون از شما. ببخشید بابیت دیر شدن. نظرتون کاملا محترمه.
واقعا عجب شاهکاری بود :yes: :yes:
اولش قصد نداشتم بازیش کنم آخر با اصرار دوستم رفتم سراغش … دستش درد نکنه بد چیزی رو داشتم از دست میدادم.
نسبت به amnesia از بخش ترسش خیلی کم کرده بودن تقریبا jump scare نداشت اصلا , ولی داستانش یکی از بهترینا بود
اصلا بازیش یه کاری میکرد آدم از کشتن یه ربات فسقلی عذاب وجدان میگرفت 😯
نمره هم کاملا حقشه :yes: :yes:
نقد های آقا سعید فوق العاده هستش.
________________________________
این بازی خیلی خوبیه…بعد Outlast در سبک وحشت SOMA دوم هستش از نظر من.
ممنونم. لطف دارید.