وقتی احساس بر عقل چیره میشود / برترین روابط بین شخصیتها در تاریخ بازیهای رایانهای
داستان مفهومیست انتزاعی و صرفا کلمه “داستان” شاید تنها نشانگر حوزهای خاص باشد ولی نشانگر ایدهای انحصاری، خاص و ثابت نیست، بلکه تنها تجسمی از خیالات، روایات و ماجراهایی است که در ذهن میپرورانیم و مرز و محدوده خاصی ندارند و در چارچوبی خاص محصور نیستند. حال وقتی که قصد کنیم این مفهوم انتزاعی و این خیالات و روایات را در قالبی خاص بگنجانیم و در واقع آن را بر روی یک مورد خاص که در ذهن داریم پیاده کنیم آنگاه است که یک داستان خاص شکل میگیرد و نامی بر روی آن گذاشته میشود و شخصیتی خاص به خود میگیرد و از حالتی کلی تبدیل به یک منطقه مرزبندی شده میشود. برای پیاده کردن و جان دادن به داستانی خاص، پس از مشخص کردن فضا و چهارچوب کلی زمانی و مکانی که برای آن داستان در نظر داریم، در قدم بعدی مهمترین نیاز، خلق و جان بخشیدن به شخصیتهای آن داستان است که قصد داریم ماجراهای قصه مورد نظرمان را بر روی آنها پیاده کنیم و در واقع داستان را بر شالوده این شخصیتها بنا کنیم. پس در یک داستان، این شخصیتها هستند که با اعمال و رفتار و سخنان و اتفاقاتی که از سر میگذرانند و واکنشهایی که در برابر کنشهای داستان انجام میدهند قصه را برای ما تعریف و ما را با خود همراه میکنند. هر چقدر که این شخصیتها بیشتر در ذهن نویسنده و سازنده داستان پرداخته شده باشند و پختهتر و عمیقتر خلق شوند بالطبع جذابیت آن داستان را نزد مخاطب خود بالا میبرند و جدا از این که همزاد پنداری با چنین شخصیتهایی که به مانند انسانهای واقعی پیچیده و عمیق هستند راحتتر است بلکه وجوه مختلف شخصیتی آنها به داستان حالتی چندوجهی میدهد و آن را از یک مسیر ثابت که تنها و تنها یک روایت یکبعدی و سطحی را برای ما تعریف میکند خارج خواهد ساخت. در واقع شخصیتها زیر بنای محکم و استوار یک داستان و روایت هستند و هر قدر که قویتر و مستحکمتر باشند پایهها و ریشههای این بنا را مطمئنتر و قدرتمندتر میسازند تا مخاطب با خیال راحت پای در این بنای استوار بگذارد و هر لحظه ترس از فرو ریختن این بنا نداشته باشد.
حال وقتی که شخصیتها را خلق کردیم و به آنها عمق دادیم و آنها را آماده ورود به داستان کردیم، اینجاست که باید تابعی را برای داستان تعریف کنیم و شخصیتهای مختلف را در این تابع قرار دهیم تا بر این اساس روابط و ارتباطهای مختلف بین این شخصیتها با یکدیگر را برای مخاطب تعریف کنیم و بر این اساس داستانمان را پیش ببریم. در حقیقت هر چقدر هم که این شخصیتها عمیق و مستحکم ساخته شده باشند تا وقتی که با هم ارتباط نداشته باشند و رفتارهای مختلف آنها را در برخوردهای مختلف مشاهده نکنیم حتی نمیتوانیم بفهمیم که آیا اصلا این شخصیت عمیق و قدرتمند است یا خیر. رفتارها و اعمال مختلف یک شخصیت در قبال محیط اطراف و در ارتباط با دیگر شخصیت هاست که نقش و رویکرد آنها را در داستان بازی برای ما روشن میکند تا جایگاه آنها را در ذهنمان تثبیت کنیم. مثلا وقتی رفتار و اعتقادات و ارتباطهای مختلف شخصیت جوکر با دیگر شخصیتها را مشاهده میکنیم آن ها را در ذهنمان تجزیه و تحلیل میکنیم و مانند یک معادله، این جواب از ذهنمان بیرون میآید که با شخصیتی مریض و دیوانه طرف هستیم که هیچ رحمی ندارد و حتی به دنبال پول و ثروت نیز نیست. پس در این داستان جایگاهی در ذهنمان به نام جوکر میسازیم و بر اساس واکنشها و رفتار او مرزی مشخص برای وی تعیین میکنیم و او را در منطقهای مشخص ار تابع داستانیمان قرار میدهیم. حال از این پس انتظار داریم که رفتارهای جوکر در همان چارچوب خاصی که از او در ذهن داریم بگنجد و هر بار شخصیت وی زمین تا آسمان با چند دقیقه قبل عوض نشود. یعنی مثلا وقتی که میدانیم جان انسانها برای وی هیچ اهمیتی ندارند ناگهان مشاهده نکنیم که وی دارد برای نجات جان یک نفر فداکاری میکند! زیرا در باورهای ذهنی ما این شخص نمیتواند جوکر باشد چون محال است که وی برای نجات جان کسی فداکاری کند. در این حالت اعتماد ما به داستان از بین میرود و حس میکنیم داستان تابع مشخص و هیچ قانونی ندارد و این ضربه بزرگی به جذب مخاطب خواهد زد. با توجه به بحثهایی که مطرح شد میتوان نتیجه گرفت که در یک داستان مهمترین و کارآمدترین ابزار جذب مخاطب پس از خلق شخصیتهایی قوی، برقراری ارتباطات جذاب و پرکشش بین این شخصیتهاست، به نحوی که مخاطب را به دنبال سرانجام این ارتباطات و عاقبت این شخصیتها بکشاند و ریسمان اتصال ذهن او به داستان را با هر چه بهتر کردن این روند، قطورتر و مستجکمتر سازد تا حتی لحظهای نیز احتمال از هم گسستن این ریسمان و پاره شدن اتصال ذهن وی از داستان وجود نداشته باشد.
در قالب سخن، مسئلهای که دربالا مطرح کردیم آسان است و گفتن آن کاری بس سهل و ساده است، ولی در عالم خلق داستان این کار بسیار طاقتفرسا و سخت است و در واقع نیاز به هنر و نبوغ نویسنده و سازنده داستان و طراح شخصیتها دارد. به هیچ وجه فکر نکنید که استاد هیدئو کوجیما یک نابغه نیست. به طور یقین وی یک نابغه است، آیا فکر میکنید ممکن است کسی بدون داشتن مغز و ذهنی متفاوت از دیگران و بدون هوشی استثنائی، داستانی مانند سری Metal Gear بنویسد که صدها و شخصیت و وقایع مختلف داستانی را طی سالها به زیباترین شکل ممکن به هم پیوند دهد و حتی کوچکترین خدشهای نیز به آن وارد نباشد؟ به هیچوجه امکان ندارد. فقط یک نابغه است که چنین کاری از دستش بر میآید و قادر به خلق چنین دنیایی است.
در صنعت محبوب ما، هنر هشتم یعنی بازیهای رایانهای نیز داستان و شخصیتها و ارتباط بین آنها در تعیین میزان لذت بردن ما از یک بازی بسیار تاثیرگذار و تعیینکننده هستند و اگر سازندگان بتوانند گیمپلی و مکانیکهای بازی را آمیخته و تنیده در داستان و روابط مختلف شخصیتها با یکدیگر به بازیباز تحویل دهند قطعا دل کندن از آن داستان و شخصیتها و در نهایت دل کندن از آن بازی بسیار دشوار خواهد شد. اگر بخواهیم در این مورد که ذکر کردیم مثالی بزنیم میتوانیم به عملکرد نوابغ استدیو Naughty Dog در سری بینظیر آنچارتد و در خلق رابطه بین Nathan Drake و Victor Sullivan و یا از آن بهتر به رابطه بین الی و جوئل در شاهکار The Last of Us اشاره کنیم که چنان استادانه بالا و پایین و فراز و نشیبهای این روابط را با مکانیکهای مختلف گیمپلی در هم آمیختهاند و چنان معجون یکدستی را پدید آوردهاند که بازی و داستان و گیمپلی و روابط و…. همه با هم در یک لحظه به خورد بازیباز داده میشود و هیچ کدام ذرهای از دیگری جدا نیستند. بله، این گونه است که شاهکارها خلق می شوند.
در طول تاریخ بازیهای رایانهای، عناوین بیشماری با داستانهای بیشمار برای پلتفرمهای مختلف ساخته شدهاند و هر یک بازخوردهای مختلفی را در زمان خود از سوی بازیبازان و منتقدان دریافت کردهاند. گاهی داستان و روبط بین شخصیتها آنقدر آبکی و سطحی بوده است که حتی قبل از تمام شدن بازی کل داستان و شخصیتهای آن را از یاد بردهایم و هیچ اهمیتی به داستان بازی ندادهایم و گاهی با عناوینی روبرو شدهایم که روابط شخصیتها و داستان، آنچنان تاثیر عمیقی روی ما گذاشته است که شاید اشک را از گونه ما سرازیر کرده و یا لبخند زیبایی را بر روی لبهای ما نشانده است. عناوینی که تا سالها و شاید تا آخر عمر آنها را و شخصیتها و داستان و ارتباط بین شخصیتهای مختلف آنها را به طور جزء به جزء به خاطر خواهیم داشت و جزوی از کتابخانه و آرشیو ذهنی ما از دوران بازیباز بودنمان خواهند شد. چنین عناوین و شخصیتها و روابطی علاوه بر آرشیو ذهنی ما در آرشیو بزرگ تاریخ نیز تا ابد ماندگار خواهند شد و همواره در سالها و نسلها بعد نیز از آنها و خالقان آنها به نیکی یاد خواهد شد.
در این مقاله قصد داریم تا به تعدادی چند از برترین، زیباترین و عمیقترین روابط بین دو شخصیت مختلف در یک بازی و یا یک فرنچایز اشاره کنیم و مروری بر رابطه آن دو نفر داشته باشیم. از همان نوع روابطی که در تاریخ بازیهای رایانهای ماندگار خواهند شد و به نیکی از آنها یاد خواهد شد، حالا تعدادی بیشتر و عمیقتر به یاد ماندهاند و تعدادی کمتر، ولی به هر حال تمامی روابط بین شخصیتهای یاد شده در این مقاله جزو جذابترین روابط در بازیهای رایانهای محسوب میشوند و قطعا با بسیاری از آنها خاطرات مختلفی داریم و شاید تعدادی از آنها برای ما جزو اولین و برترین شخصیتهای محبوبمان باشند، حتی شاید عقیده داشته باشید که روابط بین آن دو نفر نقطه عطفی در این صنعت به حساب میآید. البته برعکس این موضوع نیز صادق است و شاید از برخی از این شخصیتها و روابط یاد شده در این مقاله دل خوشی نداشته باشید و برایتان جذاب نبوده باشند. مایه خوشحالی و مسرت من خواهد بود که در این خصوص با هم صحبت کنیم و نظرات شما عزیزان گیمفایی را در مورد این که کدام یک از این روابط و شخصیتها برای شما برترین محسوب میشوند و یا کدام روابط بین دو شخصیت مختلف در یک بازی میتوانست در این مقاله جای بگیرد و همچنین این که به نظرتان کدام یک از این روابط، جذاب و دوستداشتنی (البته از نظر شخصی شما) نیستند و علاقهای به آنها ندارید. پس منتظر نظرات شما عزیزان در این مورد هستم. بیشتر از این سرتان را درد نمیآورم و از شما دعوت میکنم تا در ادامه با بنده و گیمفا همراه شوید تا تعدادی از برترین روابط بین شخصیتها در بازیهای رایانهای را مرور و خاطراتی را زنده کنیم. روابطی که در بسیاری از آن ها عقل و منظق محلی از اعراب ندارد و احساس است که حکومت میکند.
۴۸ – Shepard و Anderson
سری بازی: Mass Effect
رابطه بین Shepard و Anderson از همان روز اول Mass Effect و شاید حتی قبل از آن آغاز شده است. Anderson پتانسیل فوق العاده شپرد را مشاهده کرد و وی را به عنوان بخشی از تیم خود برگزید. پس از آن بود که شپرد پتانسل بالای رهبری خود را نشان داد و همین طور توانایی خود در سالم بیرون آمدن از مهلکه های بسیار سخت را نیز به Anderson ثابت کرد. بهترین توضیح و تشبیه برای رابطه ی بین Shepard و Anderson، اصطلاح شاگرد و استاد است و این که چگونه استاد شاگرد خود را پرورش می دهد و راهنمایی می کند و در نهایت به دست پرورده ی خود افتخار می کند و حاصل زحماتش را در فرمانده شپرد به بهترین شکل می بیند.
۴۷ – Batman و Oracle
سری بازی: Batman
Oracle که به عنوان Bat Girl نیز شناخته می شود پس از شلیک جوکر به نخاع و ستون فقرات او، مجبور به نشستن روی ویلچر می شود. از آن به بعد است که وی هویت Oracle را کسب می کند و با استفاده از مهارت های تکنیکی خود بتمن را در مسیر به دست آوردن اطلاعات مختلف حمایت می کند. اطلاعاتی مثل این که بتمن کجا باید برود و یا نقطه ضعف دشمنانش چه هستند و البته وجدان دوم بتمن در هنگام تصمیم گیری های سخت و انتخاب اولویت ها نیز هست. آن ها با یکدیگر یک تیم عالی را تشکیل می دهند که معمولا از تمامی ماموریت ها موفق و سربلند بیرون می آیند. جدا از رابطه حرفه ای، این دو نفر حس بالایی در محافظت از یکدیگر را نیز دارند و فضای خاصی بین آن ها برقرار است.
۴۶ – Link و Epona
سری بازی: The Legend of Zelda
اسب ها حیوانات دوست داشتنی و نجیبی هستند که در خیلی مواقع روحیاتی حساس و شبیه به انسان ها دارند. ارتباط یک انسان با اسبش واقعا یک رابطه خاص است به خصوص اگر با هم ماجراهای زیادی را از سر گذارنده باشند. Epona اسب و مرکب لینک در سری محبوب افسنه ی زلدا می باشد که تاریخچه زیادی در این سری دارد. او اولین بار در نخستین بازی ۳ بعدی زلدا با نام Ocarina of Time نقش آفرینی کرد و سپس در دنباله های آن یعنی Majora’s Mask ،Twilight Princess و حضوری کوتاه در سری های Oracle و Minish Cap. همیشه و همواره Epona به لینک کاملا وفادار بوده و در سخت ترین لحظات نیز کنار وی بوده است و او را تنها نگذاشته است تا رابطه ای احساسی و عمیق بین آن ها شکل بگیرد.
۴۵ – Yuri و Alice
بازی: Shadow Hearts: Covenant
مانند اتفاقی که تقریبا در تمام این قبیل بازی ها برای پسر قصه رخ می دهد، زندگی یوری نیز با دیدن آلیس متحول می شود و وی از یک پسر لا ابالی تبدیل به کسی می شود که یاد می گیرد به دیگران اهمیت دهد و در نهایت نیز سرنوشت دنیا و هستی را رقم بزند. در انتهای بازی آلیس می میرد و یوری با قلبی شکسته و آکنده از اندوه باقی می ماند. در نسخه ی دنباله ی بازی یعنی Shadow Hearts: Covenant، وی کاملا نا امید و سرخورده شده است و در تلاش است تا با اجرای یک مراسم خاص آلیس را به زندگی بازگرداند اما موفق نمی شود. درست است که آلیس در این رابطه به دیار باقی شتافت اما حقیقت پر اهمیت این است که وی به یوری کمک کرد تا به هر چه که می خواهد دست یابد و تبدیل به فردی متفاوت گردد. عشق حد و مرز نمی شناسد و گاهی حتی مرگ نیز آن را از بین نمی برد. رابطه بین یوری و آلیس به واقع یکی از روابط زیبا و دوست داشتنی در بازی های رایانه ای محسوب می شود.
۴۴ – Batman و Talia
سری بازی: Batman
بین Batman و Talia نیز مانند رابطه ای بسیار پیچیده برقرار است. تالیا از بتمن می خواهد که به عنوان رییس لیگ آدمکشان (League of Assassins) منصوب شود و تبدیل به راس الغول شود زیرا که او می داند بتمن چه قابلیت هایی دارد و می توان دنیای جرم و جنایت را برای همیشه تغییر دهد، اما بتمن این را قبول نمی کند زیرا اولین شرط برای پیوستن به این لیگ و راس الغول شدن این است که باید کسی را بکشد و این خلاف آرمان بتمن است. اما با این که این دو نفر در این موضوع با هم توافق ندارند، در مواردی که با هم متحد می شوند تیمی بسیار قوی را تشکیل می دهند و تا بیشترین حد از یکدیگر حمایت می کنند.
۴۳ – Inquisitor و Cassandra
بازی: Dragon Age Inquisition
کسانی که بازی زیبای Dragon Age Inquisition را بازی کرده باشند می دانند که Cassandra می تواند گاهی اوقات گستاخ و عجول و بی پروا باشد ولی این قط یک پوشش بیرونی است. در درون، او یک زن مهربان با روحیه ای لطیف است که عاشق خواند رمان های عاشقانه است و بی نهایت علاقمند به گل و شمع و کارهای رمانتیک است. البته به همین اندازه نیز در میدان نبرد مبارزی مرگبار است و همواره از شما در تعدادی از سخت ترین و نفس گیرترین نبردهایی که می توانستید تصور کنید حمایت کرده است. اگر بیشتر به او نزدیک می شدید تازه می توانستید به واقع او را بشناسید و جذابیت های وجودی او را درک کنید و رابطه ای عمیق بین شما و او شکل می گرفت.
۴۲ – Eddie Riggs و Ophelia
بازی: Brütal Legend
Eddie Riggs و Ophelia یک زوج بسیار تحسین برانگیز در یک بازی بسیار تحسین برانگیز بودند که با وجود مشکلاتش برای طرفداران موسیقی راک و متال یک شاهکار بود. این دو نفر واقعا عاشق هم بودند و با وجود تمام عجایبی که در این بازی شاهد بودیم آن ها عشقشان به هم را حفظ کردند. این بازی نشان داد که مهم نیست چه کسی هست، زیرا همواره آن بیرون یک زن هست که نیمه گمشده ی شماست و عاشق شما خواهد شد یعنی عاشق خود واقعیتان و کسی که هستید. ادی یک موزیسین است که همواره در جاده ها در حال مسافرت است و یک خانه به دوش است و Ophelia یک زن فوق العاده است که ادی با او آشنا می شود و او هم مانند ادی عاشق و شیفته قدرتمند ترین موسیقی دنیا یعنی راک و مال است. با وجود تمام وقایع و آزمایش هایی که این دو نفر در بازی از سر گذراندند عشق خود را حفظ کردند و با رابطه ی فوق العاده شان در لیست ما قرار گرفتند.
۴۱ – Squall و Rinoa
بازی: Final Fantasy VIII
Squall و Rinoa ماجراهای زیادی را با یکدگیر گذرانده اند و رابطه ی آن ها عشقی است که واقعا ارزش اشاره کردن به آن را داراست. در طول روند بازی (فاینال فانتزی ۸)، Rinoa عاشق Squall می شود و حتی با این که آن ها به یکدیگر نمی گویند “دوستت دارم” ولی کاملا می توان این را حس کرد که رابطه عاشقانه ی آن ها بر هر چیز دیگری که در بازی اتفاق می افتد ارجحیت دارد. همین طور که بازی پیش می رود این دو نیز به هم نزدیک تر و وابسته تر می شوند و در ترسناک ترین شرایط نیز لحظه ای از حمایت از هم دست نمی کشند. در شروع بازی شما سریعا متوجه می شوید که شخصیت Squall اصلا دوست داشتنی نیست و در واقع یک نوجوان نچسب و از خود راضی است ولی در انتهای بازی رابطه وی با Rinoa او را به مرد بهتری تبدیل کرده است و نظر شما را در مورد او عوض می کند.
۴۰ – Warden و Leliana
سری بازی: Dragon Age
Leliana واقعا در نوع خود شخصیتی خاص و بی نظیر است زیرا از زمانی که پای به Oralis گذاشت، شروع به یادگیری و آموختن زیر نظر Marjolaine کرد که یک مبارز بسیار ماهر و یک شخصیت برجسته و فرهیخته بود. با این که Leliana تبدیل به یک سارق و یک قاتل بی رحم شد ولی شخصیت وی سمت دیگری دیگری نیز دارد که مهربان و شیرین است. وی در تمام بازی هوای شما را داشت و با تیرکمان مرگبار خود از شما حمایت می کرد و هرگز نیز هدفش را از دست نمی داد و اتفاقا یکی از مواردی که باعث جذابیت بیشتر وی می شد نیز همین تیزبینی و مهارت وی بود.
۳۹ – Ryu Hayabusa و Irene Lew
سری بازی: Ninja Gaiden
معمولا برای شروع یک رابطه زیاد مناسب نیست که خانم مورد علاقه ی شما، شما را بیهوش کند و در قفسی وسط ناکجا آباد رهایتان کند اما این فقط شروع رابطه Ryu Hayabusa و Irene Lew است. این دو نفر واقعا تکه ی کامل کننده هم هستند و ایرین زوج مناسب نینجای قدرتمندی مثل ریو هایابوسا است زیرا برای خود یک مبارز بی نظیر است و اصلا به عنوان یک همراه، باری اضافی بر دوش ریو محسوب نمی شود. در حقیقت وی یک مبارز کارآمد، قابل اعتماد و ماهر است که به روش خود درد را برای دشمنان به ارمغان می آورد و یک همراه مناسب برای تمرین های نینجایی مرگبار و عجیب ریو هایابوسا نیز هست. هر دوی آن ها از جهنمی سخت بیرون آمده اند ولی همچنان نیز با یکدیگر در ارتباط باقی مانده اند.
۳۸ – Zack و Aerith
بازی: Final Fantasy VII
بین طرفداران قدیمی سری شاهکار فاینال فانتزی همواره این بحث و مناظره از قدیم وجود داشته است که آیا Zack ،Aerith را بیشتر از Cloud دوست دارد یا خیر. ما اینجا نمی خواهیم در این مورد بحث کنیم بلکه می خواهیم تاکید کنیم که بین Zack و Aerith، حالا چه بیشتر از Cloud و Aerith و چه کمتر از آن، قطعا رابطه ای عمیق برقرار است. در بازی زیبای Crisis Core یک نکته واضح بود و آن هم تاثیر زیادی بود که Zack بر روی تمامی اطرافیان خود و نه فقط Aerith می گذاشت و دیدیم که Zack و Aerith چه رابطه ی عمیقی با یکدیگر دارند و چگونه از هم در برخی از پر تنش ترین لحظات حمایت می کنند و همین موضوع است که بیشترین اهمیت دارد. گاهی کوچکترین موارد بزرگ ترین ها هستند…
۳۷ – Lara Croft و Conrad Roth
سری بازی: Tomb Raider
لارا همواره به Conrad Roth به عنوان نمادی از پدرش نگاه می کند و این Conrad Roth است که همواره از لارا مراقبت کرده و هوای او را دارد و وی را به زنی تبدیل می کند که قرار است باشد و خواهد شد. نکته ای که در مورد رابطه ی این دو تحسین برانگیز است این است که Conrad Roth همواره الهام بخش لارا برای تبدیل شدن به زن قدرتمندی است که او را می شناسیم و در این راه از هیچ فداکاری دریغ نمی کند حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. وی استاد لارا است و همواره او را تشویق به شناختن و استفاده از توانایی های ماجراجویی اش می کند و به او انگیزه می دهد که به غرایزش اعتماد کند و انصافا هم لارا به عنوان یک شاگرد افتخاری برای او محسوب می شود.
۳۶ – Dom و Maria Santiago
سری بازی: Gears of War
داستان این زوج در آن واحد هم بسیار تاثیرگذار و هم بسیار غمناک و ناراحت کننده است. کسانی از شما که این بازی را تجربه کرده اند احتمالا برای سرنوشت غم انگیز و دردناک آن ها اشکی ریخته اید. شاید ندانید که Dom و Maria Santiago در همسایگی یکدیگر بزرگ می شوند و در ۱۶ سالگی صاحب فرزند می شوند و نقش پدر و مادر را به عهده می گیرند اما غم انگیز اینجاست که فرزندان آن ها توسط لوکاست ها در Emergence Day کشته می شوند. داستان و سرنوشت این زوج بسیار غم انگیز و تراژیک است و جزو روابط عمیق و زیبا در بازی های رایانه ای محسوب می شود.
۳۵ – James و Mary
بازی: Silent Hill 2
با این که این رابطه هرگز پایان خوشی نداشت ولی نمی توان انکار کرد که داستان این دو نفر به غمگینی یک عشق واقعیست. وقتی ماریا کشته می شود جیمز تصمیم می گیرد تا به شهر مرده ی سایلنت هیل برود و با انواع وحشت ها و حوادث این شهر عجیب روبرو شود. از خودگذشتگی وی برای همسرش واقعا قابل تحسین بود و وی در این راه در مواجهه با ترسناک ترین اتفاقات و رفتارها و هولناک ترین موجودات نیز دریغ نکرد و پا پس نکشید و نا امیدانه تلاش می کرد تا به جستجوی همسر مرده اش بپردازد و در این نا امیدی امیدوار بود تا شاید او را جایی زنده پیدا کند. داستان جیمز و ماریا از آن داستان ها و رابطه هایی است که در آن بارها و بارها امید، نا امید می شود ولی باز هم با استقامت و تلاش راه را ادامه می دهد تا شاید سرانجام در کورسوی امیدی بتواند بارقه ای از نور را بیابد و از آن شعله ای برافروزد تا به روح عاشقش بیافکند و شعله ور گردد. رابطه ی جیمز و ماریا دردناک و غمگین اما عمیق و قابل تحسین است.
۳۴ – Cloud و Aerith
بازی: Final Fantasy VII
نمی توانم تصور کنم که علاقمندان و طرفداران سری فاینال فانتزی وقتی با مرگ Aerith روبرو شدند چه حسی داشتند و چه حالی به آن ها دست داده است. رابطه ی بین Cloud و Aerith به قدری عمیق و زیباست که بازی باز را نیز به راحتی در خود فرو می برد و برای این رابطه حاضر است هر کاری بکند. این دو با هم به معنای واقعی یک زوج و یک جفت جدایی ناپذیر هستند و مرگ غمناک Aerith تنها و تنها باعث شد تا افسانه ی عشق این دو ابدی و فناناپذیر گردد. بیشتر از این نمی توانم چیزی در این مورد بگویم بدون این که احساساتی شوم…
۳۳ – Warden و Morrigan
سری بازی: Dragon Age
قبول دارم که موریگان در سری عصر ازدها رو راست ترین و صادق ترین زن نیست، ولی هر بار که در راهی با شما همراه می شود و حتی در بدترین و مرگبار ترین نبردها و شرایط کاملا می توانید روی او حساب کنید و عشقش را به شما به روش خود ابراز می کند. وی اعتقاد دارد که مهربانی و شفقت نوعی ضعف محسوب می شود ولی در درونش روحیه ای لطیف گاها وجود دارد و نقطه ضعفی به نام هدیه گرفتن نیز دارد که نمی تواند در برابرش مقاومت کند. وی با تمام وجودش از هر چیزی که در توان دارد استفاده می کند تا از شما حمایت کند مخصوصا وقتی که توسط darkspawn و یا dwarves غافلگیر شده باشید و به شما حمله کرده باشند. وی زنی عجیب و گاها سرد و بی احساس به نظر می رسد ولی رابطه ای عمیق و استوار با واردن دارد و همواره حامی ماست.
۳۲ – Altair و Maria
بازی: Assassin’s Creed
وقتی برای اولین بار Altair و Maria به یکدیگر معرفی شدند از هم متنفر بودند به این دلیل که Altair یک Assassin و ماریا عضو دشمنان قسم خورده ی آن ها یعنی تمپلارها بود. پس از آن چند بار این دو در مسیر هم قرار گرفتند تا این که ماریا متوجه شد فرقه ی تمپلارها و اهداف آن ها چیزی نیست که وی فکر می کرده. سرانجام الطائر و ماریا با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب فرزند نیز شدند ولی از این مهم تر این بودکه هیچ گاه دست از حمایت از هم برنداشتند و همواره عشقشان را به یکدیگر حفظ کردند و این گونه یکی از روابط محکم و قوی را در بازی های رایانه ای به نام خود ثبت کردند آن هم بین یک اساسین و یک تمپلار (سابق).
۳۱ – The Prince و Farah
سری بازی: Prince of Persia
The Prince و Farah جریانات و مشکلات زیادی را با یکدیگر از سر گذرانده اند و درست است که پرینسس در پایان بازی Sands of Time همه چیز را فراموش می کند ولی این حقیقت رابطه ی آن ها و اهمیت آن چه اتفاق افتاده است را نمی کاهد. The Prince و Farah کاملا برای یکدیگر مناسب و عالی هستند زیرا همواره یکدیگر را برای بهتر شدن به جلو می برند و در طی این مسیر عاشق و دلباخته ی یکدیگر نیز می شوند. مخصوصا که شخصیت بسیار قوی پرینسس و نگاه باز و واقع بینانه ی او باعث می شود تا پرینس از یک جوان لوس و آزار دهنده تبدیل به شخصیتی قوی و دوست داشتنی گردد.
۳۰ – Diddy و Dixie Kong
سری بازی: Donkey Kong
Diddy و Dixie Kong یک بار برای همیشه ثابت کردند که کار کردن با یکدیگر نه تنها باعث می شود که به هم نزدیک شوید بلکه قدرت و توانایی شما را نیز دوچندان می کند. برای مثال Diddy می تواند سریع تر بدود ولی در عوض Dixie می توان طولانی تر و بلندتر بپرد. همچنین Diddy حمله ی cartwheel را دارد و در عوض Dixie حمله ی مخصوص helicopter twirl خود را داراست و این دو با یکدیگر گویی که همه ی این توانایی ها را دارند و یک تیم عالی را تشکیل می دهند. آن ها همچنین ثابت کردند که وقتی با هم کار کنید می توانید به هر چه می خواهید برسید و هر کاری را که به نظر ناممکن است انجام دهید.
۲۹ – Shadow of the Colossus
بازی: Shadow of the Colossus
در عنوان بی نظیر Shadow of the Colossus شاهد فداکاری همه جانبه شخصیت اصلی بازی در راه نجات عشقش هستیم و یکی از زیباترین و مستحکم ترین عشق ها را در وی مشاهده می کنیم که برای نجات عشقش از هیچ کاری دریغ نمی کند و تا پای جان به مبارزه با عظیم ترین و خوفناک ترین غول های عظیم الجثه یا همان Colossi ها می رود و همین مسئله در انتها باعث رقم خوردن سرنوشتی شوم و وحشتناک برای او می شود. بر خلاف تصور عده ای که می گویند بازی های رایانه ای اثر منفی دارند اما آن ها این سمت زیبای این صنعت را نمی بینند که به بازی باز عشق واقعی و فداکاری و مقاومت در این راه را می آموزد. درست است که سرنوشت در این بازی بسیار تراژیک رقم می خورد اما این عشق و رابطه ی بی نظیر و پایداری در راه نجات و حفظ عشق، بسیار بسیار تاثیر گذار و الهام بخش است.
۲۸ – Ezio و Cristina
سری بازی: Assassin’s Creed
رابطه ی Ezio و Cristina از نوع روابط تراژیک و تلخ است ولی نمی توان این را انکار کرد که بین آن دو رابطه ای خاص و زیبا برقرار بود که روی همه ی ما در بازی Assasssins Creed Brotherhood تاثیر گذار بود. Ezio از همان لحظه ای که Cristina زا برای اولین بار دید دل به او باخت و در طول مسیر این دلداگی اتفاقات و فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرد. در طول بازی، حتی زمانی که Cristina شانزده سال بود که ازدواج کرده بود و Ezio را هر چند سال یک بار و آن هم فقط برای چند لحظه می دید، وی نزد Ezio اعتراف کرد که هنوز که هنوز است عاشق او است و وی را از همسرش نیز بیشتر دوست دارد و دلش در گرو عشق Ezio است. عشقی غمگین و توام با نرسیدن به معشوق.
۲۷ – Sam Fisher و Anna Grimsdottier
سری بازی: Splinter Cell
Sam Fisher و Anna Grimsdottier زمان زیادی را با هم همکاری کرده اند و ماموریت های زیادی را با یکدیگر گذرانده اند و با این که در یک نقطه از داستان سم از آنا به خاطر این که زنده بودن دخترش را از وی پنهان کرده متنفر می شود، ولی باز هم نهایتا به یکدیگر باز می گردند و با هم همکاری میکنند. Sam Fisher و Anna Grimsdottier هر دو بارها و بارها دنیا را از شر تروریست ها، بمب ها و بسیاری تهدیدات دیگر نجات داده اند و قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری و اعتماد به نفس آن هاست که از این دو با هم یک تیم بدون رقیب ساخته است و رابطه قوی آن ها با هم نیز این تیم را قدرتمند تر می کند.
۲۶ – Shepard و Garrus
سری بازی: Mass Effect
تمامی طرفداران سری شاهکار Mass Effect چه پسر و چه دختر همگی عاشق Garrus هستند و مهم ترین دلیل این موضوع نیز این است که وی Garrus است، یک شخصیت خاص و جذاب. Garrus هم به نوعی مانند لیارا است و فارغ از هر مسئله ای و هر دشمنی و هر نبردی همواره بدون توجه به هیچ چیز فقط هوای شما را دار و از شپرد حمایت می کند. حتی فرمانده شپرد قدرتمند نیز همیشه برای الهام گرفتن و یا شنیدن نصیحتی عاقلانه به Garrus مراجعه می کند. در زمینه ی رهبری نیز Garrus همواره نفر دوم بعد از شپرد است و جانشین به حق اوست زیرا تجربه ی زیادی در رهبری و هدایت گروه دارد و همچنین یک تک تیر انداز نابغه و قهار است که فرار از دست او تقریبا غیر ممکن است. رابطه ی وی و فرمانده شپرد رابطه دوستی بسیار محکم و پر از احترام متقابل است.
۲۵ – Batman و Alfred
بازی: Batman: Arkham Origins
هر کدام از شما که بازی Batman Arkham Origins را بازی کرده باشید حتما به رابطه پیچیده و عمیق بین آلفرد و بتمن در این بازی علاقمند شده اید. وی همواره بتمن را نه به عنوان مبارز ساهپوش شب و شوالیه ی تاریکی، بلکه به عنوان پسر کوچکی که با عشق و علاقه و توجه بزرگ کرده است تجسم می کند و با او رفتار می کند. البته در طول روند این بازی آلفرد در می یابد که گاتهام بیش از چیزی که همه فکر می کنند به شوالیه سیاهپوش تاریکی نیازمند است و همزمان نیز تلاش می کند تا به بتمن بفهماند که او لازم نیست تنهای تنها باشد، بلکه گاهی نیاز دارد تا اجازه دهد انسان های خوب و رفقای قابل اعتمادش به او کمک کنند. رابطه بین این دو در بازی ذکر شده واقعا شیرین و جذاب و البته پیچیده است.
۲۴ – Max Payne و Mona Sax
بازی: Max Payne 2
رابطه ی Max Payne و Mona Sax از همان آغاز راه نابود شد و تبدیل به یک تراژدی گشت. منظور من این است که این دو نفر در شرایط بسیار نامناسبی با یکدیگر برخورد کردند یعنی وقتی که مکس بدجوری در وسط یک جنگ لعنتی گانگستری گیر کرده بود. با این حال علیرغم افسردگی و دپرشن شدیدی که مکس به آن دچار بود، او و مونا باز هم یکدیگر را پیدا کردند و سعی در درست کردن رابطه شان داشتند. این تا زمانی بود که مرگ مونا فرا رسید و آن هم چه مرگ وحشتناک و غم انگیزی. این ضربه مکس را کاملا در افسردگی غرق کرد و به معنای واقعی پایه های وجودی او را فرو ریخت. اما این دو نفر زمانی که با هم بودند رابطه ی بسیار نزدیکی با هم داشتند و واقعا تیم قدرتمندی را تشکیل می دادند و هیچ خانواده ی مافیایی شانس و یارای مبارزه و مقاومت در برابر این تیم قوی را نداشت. اما حیف…
۲۳ – Snake و Meryl
سری بازی: Metal Gear Solid
Snake و Meryl یکدیگر را در بدترین شرایط و سخت ترین چالش ها همراهی کرده اند و به کسانی که به دنبال داشتن و حفظ کردن یک رابطه هستند اعتماد به نفس قوی می دهند و الهام بخش آن ها هستند. در طول بازی آن ها رابطه سختی با یکدیگر دارند ولی سرانجام در انبار یک پایگاه هسته ای با یکدیگر متحد می شوند و رابطه ای عمیق بین آن ها شکل می گیرد (در این سری ایجاد رابطه هم در پایگاه هسته ای است!). Snake و Meryl معنای آزمون و امتحان را در یک رابطه می دانند و از بسیاری از این آزمون ها در حفظ رابطه ی خود سربلند بیرون می آیند، از مرگ قریب الوقوع گرفته تا شکنجه هایی مرگبار. اگر یک زوج نماد پشتکار و تلاش باشند قطعا این زوج Snake و Meryl هستند. زوجی دوست داشتنی در شاهکاری تکرار نشدنی.
۲۲ – Jim Raynor و Sarah Kerrigan
بازی: Starcraft 2
اگر مثالی برای یک رابطه که سخت و حساس و پر از دردسر ولی سرشار از عشق است می خواهید باید به رابطه ی Jim Raynor و Sarah Kerrigan اشاره کنیم و این که چگونه این دو عشقشان را در برابر تمام مشکلات حفظ کردند. کار آسانی نیست که عاشق ملکه ی زرگ ها باشید ولی Jim Raynor و Sarah Kerrigan به معنای واقعی عاشق یکدیگر هستند و به شکل تحسین برانگیزی از عشقشان در برابر تمام ناملایمات محافظت می کنند و یک الهام بخش برای بسیاری از روابط هستند. Jim Raynor از هیچ تلاشی برای نجات عشقش یعنی سارا کریگان از دست اربابان زرگ نژادش فروگذار نکرد و در این مسیر کل دنیا را گشت و هزاران هزار زرگ را کشت تا سارا را سالم و عشقش را استوار نگاه دارد. رابطه ی این دو مثال بارزی از گذشتن از تمامی مشکلات برای رسیدن به عشق می باشد.
۲۱ – Shepard و Liara
سری بازی: Mass Effect
مگر می شود حرف از رابطه باشد و به رابطه بی نظیر Shepard و Liara اشاره نشود. Liara T’soni یکی از برجسته ترین و برترین شخصیت های خلق شده در دنیای بازی های رایانه ایست. حتی اگر ندانید که چه چیزی در او شما را به خود جذب میکند باز هم نمی توانید او را دوست نداشته باشید و ترکیب وی با فرمانده شپرد یک تیم عالی را می سازد. به غیر از حملات قدرتمندی که در قالب یک تیم با هم اجرا می کنند نکته ی مهم تر در قدرتمندتر کردن این تیم پیوند احساسی و عاطفی عمیقی ایت که بین شپرد و لیارا برقرار است. چه در بازی انتخاب کنید که با او رابطه عاشقانه داشته باشید و چه خیر، وی همواره عاشق شپرد است و در تاریک ترین لحظات و خوفناک ترین نبردها به عنوان حامی وی حضور دارد و لحظه ای از حمایت از او دست بر نمی دارد.
۲۰ – Guybrush Threepwood و Elaine Marley
سری بازی: Secret of Monkey Island
رابطه ی Guybrush Threepwood و Elaine Marley نشان می دهد که قطب های منفی به عجیب ترین شکل ممکن یکدیگر را جذب می کنند. برای مثال Elaine یک دزد دریایی قدرتمند و قوی و ماهر است که به عنوان رهبر sort ها در بازی معرفی می شود و در سمت دیگر گایبروش را داریم که یک دست و پا چلفتی عجیب و غریب ولی خوش قلب است و اتفاقا استعداد فوق العاده ای در حل کردن معماها دارد و جالب اینجاست که این دو شخصیت کاملا به هم علاقمند می شوند و عاشق یکدیگر می گردند. البته که قطب های منفی هم را می ربایند…
۱۹ – Dante و Trish
سری بازی: Devil May Cry
Dante و Trish در سری شاهکار Devil May Cry، همواره در بهترین شرایط با یکدیگر ملاقات نکرده اند ولی بارها و بارها در کشتن شیاطین و شرایط و سخت و مرگبار با هم بوده اند و جان سالم به در برده اند. این دو نفر در گذر زمان رابطه ای کاری و حرفه ای را شکل داده اند که تبدیل به یک اعتماد کامل دو طرفه و البته علاقه به یکدیگر شده است. اگرچه تریش در ابتدا تلاش کرد که دانته را گول بزند و خود را به عنوان طعمه ای برای کشیدن وی به تله قرار داد ولی سرانجام تبدیل به نزدیک ترین کسی شد که دانته تاکنون به عنوان یک رابطه نزدیک با او در ارتباط بوده است.
۱۸ – Nathan Drake و Elena Fisher
سری بازی: Uncharted
با وجود تمام کسانی که ناتان دریک با آن ها در ارتباط است کاملا مشخص است که وقتی با النا فیشر صحبت می کند و وقتی پای او در میان است داستان برای ناتان فرق می کند و رابطه بین این دو نفر واقعا تحسین برانگیز و البته هیجان انگیز است و مثالی بارز برای یک رابطه جذاب و دوست داشتنی و یک زوج خوش تیپ و ماجراجو محسوب می شود. اگر چه ناتان بارها و بارها النا را در موقعیت های مختلف نجات داده است ولی با این حال خود النا به تنهایی نیز در بالا رفتن از مکان های سخت و همچنین تیراندازی بسیار ماهر است و حتی در مواقعی در موقعیت های سخت و حساس به ناتان کمک نیز کرده است و کمی شرایط را به برابری بین کمک کردن این دو به هم نزدیک کرده است و در حقیقت النا هیچ گاه یک همراه دست و پا چلفتی و بار اضافی برای ناتان محسوب نشده است. عشق و علاقه این دو به یکدیگر از نگاهشان به یکدیگر کاملا واضح و مشخص است.
۱۷ – Batman و Catwoman
سری بازی: Batman Arkham serie
رابطه ی Batman و Catwoman واقعا عجیب و غریب ولی جذاب است. گویی از عشق گرفته تا نفرت و خشم و … همه و همه در آن نهفته است. در عین حال که شدیدا هم را جذب می کنند ولی در همین حین هم را دفع نیز می کنند! این دو واقعا در مواردی می توانند بدجور علیه هم قد علم کنند و برای هم پر رویی کنند و دخل هم را بیاورند ولی وقتی هم که با هم متحد می شوند تا گاتهام را از دست دیوانگان و روان پریشان نجات دهند، تیم به اصطلاح خودمن خیلی خفنی می شوند. Catwoman در حین این که همواره سعی می کند تا از گیر افتادن توسط شوالیه تاریکی دوری کند و رابطه بسیار پیچیده و گاهی خصمانه خود را با او حفظ کند، اما احساساتش نسبت به بتمن کاملا رمانتیک و عاشقانه هستند. به هر حال وی یکی از عشق های همیشگی بتمن محسوب می شود و این افتخار بزرگیست برای هر خانمی!
۱۶ – Jackie Estacado و Jenny Romano
سری بازی: The Darkness
این عشق هرچند که یک عشق شکسپیرگونه محسوب نمی شود ولی همچنان یک داستان ترازیک عشقی است که در طول بازی تنها پیچیده و پیچیده تر و البته زیباتر می شود و عمق بیشتری می یابد. اگر بازی بی نظیر the Darkness را بازی کرده باشید خوب می دانید که شخصیت جکی استکادو چقدر سرسخت و قدرتمند است و چقدر دشمنانی که به دنبال او هستند مثل… از او هراس دارند و می ترسند. اما همین شخصیت هر گاه که نزدیک جنی است و یا حرف او به میان می آید بسیار شکننده و نفوذپذیر مانند همه ی افراد عادی می شود. در واقعا همین عشق است که همچنان او را انسان نگاه می دارد و این فوق العاده است.
۱۵ – Chrono و Marle
سری بازی: Chrono Trigger
بدون هیچ شکی عنوان Chrono Trigger یکی از بزرگترین و زیباترین عناوین در تاریخ بازی های رایانه ای می باشد. ارتباط بین Chrono و Marle بی نهایت محکم و زیبا به هم بافته شده است تا داستانی قدرتمند را شکل دهد. در طول بازی و پس از اتفاقات زیادی که رخ می دهد، وقتی در انتهای Chrono Trigger این دو نفر در نهایت قرار است تا به هم برسند یکی از زیباترین و احساساتی ترین صحنه ها و لحظه ها در تاریخ بازی های رایانه ای شکل می گیرد. و مهم نیست که به عنوان یک گیمر چقدر بی احساس و سرد باشید، چون در این صحنه شاید اشکی بر گونه هایتان جاری گردد.
۱۴ – John Marston و His Family
بازی: Red Dead Redemption
چیزی مهمتر از خانواده وجود ندارد. این موضوع کاملا در بازی بی نظیر Red Dead Redemption به چشم می خورد و تصدیق می شود. John Marston حداکثر تلاشش را می کند تا از خانواده اش به بهترین شکل محافظت کند. بازی و سازندگان به طرز زیبایی معنی خانواده را به ما نشان می دهند. از آموزش شکار به فرزندش تا راست و ریس کردن کارها برای همسرش، اینها همه وزن و عمق این رابطه را افزایش می دهند و باعث می شوند که این بازی بی نظیر که درهمه چیز عالی است باز هم ارزش تکرار بارها و بارها را داشته باشد.
۱۳ – Lee و Clementine
سری بازی: The Walking Dead
هر کس از شما که سری بازی فوق العاده ی Walking Dead را بازی کرده باشد قطعا به راحتی از عمق و شدت و قدرت رابطه بین Lee و Clementine آگاه است. در طول بازی شما شاهد هستید که لی و کلمنتاین مانع پشت مانع را پشت سر می گذارند و یکی پس از دیگری از شر دشمنان فرار می کنند و آن ها را از سر راه بر می دارند و لحظه به لحظه به هم وابسته تر می شوند. تنها وقتی که در بازی مقداری احساس آرامش و امنیت می کنید زمانی است که این دو با هم هستند. زمانی که کم کم به پایان بازی و نتیجه گیری آن نزدیک می شوید بدون شک به هر دوی این شخصیت ها عمیقا وابسته شده اید و از عمق و زیبایی رابطه این دو، به مانند وضوح اجتناب ناپذیر این رابطه به وجد آمده اید. رابطه بین لی و کلمنتاین یکی از برترین جلوه های نمایش یک رابطه عمیق و عاطفی در بازی های رایانه ای است.
۱۲ – Master Chief و Cortana
سری بازی: Halo
این روزها رابطه ها بسیار ناپایدار و به اصطلاح آبکی شده است و دلیل اصلی آن این است که یکی از دو نفر احساس می کند که از یک نوع نیستند و با هم جور نیستند اما اگر نگاهی به رابطه ی Master Chief و Cortana متوجه می شوید که عشق هیچ حد و مرزی ندارد و انتهایش مشخص نیست. علیرغم تمام مشکلات و سختی ها مستر چیف و معشوق هوش مصنوعی گونه و هولوگرافیک او هیچ گاه هم را رها نمی کنند. حتی در سخت ترین و حساس ترین و پیچیده ترین شرایط و موقعیت ها نیز این دو نفر زمانی برای دلبری کردن از هم پیدا می کنند و بیشتر یکدیگر را شیفته خود می کنند تا یکی از بهترین روابط در بازی های رایانه ای را شکل دهند.
۱۱ – Nathan Drake و Victor Sullivan
سری بازی: Uncharted
وقتی دو شخصیت فوق العاده در کنار هم قرار بگیرند و یک دوستی و رابطه عمیق را شکل دهند و آن را در طول آزمایش های مختلف محک بزنند دقیقا می شود حکایت دو شخصیت بی نظیر ناتان دریک و ویکتور سالیوان. رابطه گاها پردردسر اما بسیار عمیق Nathan Drake و Victor Sullivan چیزی نیست که سبک انگاشته شود و دست کم گرفته شود. در حقیقت این رابطه دقیقا مصداق بارز تمام چیزهایی است که شما از یک رابطه دوستی محکم انتظار دارید و البته گاهی همراه با المان هایی از روابط پدر و پسری. چیزی که ناتی داگ به طرز استادانه ای در بازی پیاده کرده است این است که بالا و پایین و فراز و نشیب های این رابطه را با مکانیک های مختلف گیم پلی در هم آمیخته است و چنان معجون یکدستی را پدید آورده است که بازی و داستان و گیم پلی و روابط و…. همه با هم در یک لحظه به خورد بازی باز داده می شود.
۱۰ – Solid Snake و Hal Emmerich
سری بازی: Metal Gear Solid
توضیح رابطه ی بین Solid Snake و Hal Emmerich برای کسانی که این سری شاهکار را تجربه نکرده اند کار سختی است اما باید بدانید که رابطه این دو نفر بسیار خاص و عمیق است. با داستان ها و ماجراهایی که این دو نفر با هم از سر گذرانده اند باید گفت که رابطه بین Snake و Otacon از مجموع قطعات کوچکی تشکیل شده است که با هم مجموعه ای ناگسستنی را پدید آوزده اند. دوستی این دو نفر همه جور آزمایشی را به خود دیده است، از نجات جان یکدیگر در میدان جنگ گرفته تا دست انداختن و شوخی کردن و خندیدن به یکدیگر (مخصوصا اسنیک به اتاکان!). همه ی این ها باعث شده تا رابطه ای بسیار تحسین برانگیز بین آن ها شکل گیرد.
۹ – Geralt Of Rivia و Triss Merigold
سری بازی: The Witcher
اگر گمان می کنید که تنها Bioware در نمایش و عمق دادن به روابط استاد است، پس کاملا CD Projekt Red و هنرش در این زمینه را فراموش کرده اید. با این که گرالت امکان برقراری رابطه با خانم های زیادی را در بازی داراست اما رابطه ی وی و تریس مریگولد چیز دیگری است و کاملا خاص است. این که گرالت چه انتخابی را برای اجازه دادن به تریس برای ورود به زندگی اش انجام دهد، نقش مهمی را در پیشبرد و روند اصلی داستانی بازی ایفا می کند. صرفنظر از هر انتخابی که بازی بازان در مورد این رابطه انجام دهند هرگز نمی توانند رابطه خاص و محکم بین این دو نفر را انکار کنند و گرالت هر کاری که انجام دهد باز هم در اعماق وجودش دل در گرو تریس دارد و یکی از زیباترین روابط را در این صنعت شکل داده اند.
۸ – Tidus و Yuna
بازی: Final Fantasy X
یکی از شناخته شده ترین و رمانتیک ترین روابط و داستان های عاشقانه در تاریخ بازی های رایانه ای بی شک مربوط به Tidus و Yuna است در نسخه ی دهم از حماسه ی فاینال فانتزی. رابطه ی این دو این دو مثالی از یک داستان تراژیک عاشقانه است. هر دو عاشق هم هستند، هر دو این را می دانند ولی هیچ کدام نمی توانند کاری در این مورد انجام دهند به دلیل شرایط و موقعیتی که در اطراف آن ها وجود دارد. تیدوس به دنبال یافتن جایگاه خود در دنیا بود و یونا معنای فدارکاری را می آموخت و این دو نفر، هم نیاز داشتند که با هم باشند و هم از صمیم قلب این را می خواستند که عشق ابدی هم باقی بمانند و برای یکدیگر در مسیر زندگیشان کمک بزرگی باشند اما…
Final Fantasy X یکی از بزرگترین داستانهای عاشقانه و رمانتیک در تاریخ است و پایان آن مانند تعداد انگشت شماری از بازی های دیگر حتما اشک را بر روی گونه های شما جاری کرده است و یا خواهد کرد.
۷ – Link و Midna
سری بازی: The Legend of Zelda
خیلی راحت می شود که لینک و زلدا را در کنار هم تصور کنیم و آن ها را یک زوج بنامیم اما در مورد رابطه ی بین لینک و میدنا داستان فرق می کند. رابطه ی میدنا با لینک بسیار پایدار و محکم است و البته تاثیر گذار و گاها احساسی. میدنا به طرز نبوغ آمیزی جذاب است مخصوصا وقتی که لینک را برای رفتن و رسیدن به سمت هدفش تهییج و تشویق می کند. وی همان همکاری است که لینک برای تمام زندگی خود به او نیاز دارد و در حقیقت وی را تبدیل به مرد بهتری می کند. رابطه این دو نیز مانند تمام موارد در سری زلدا بی نظیر و فوق العاده است.
۶ – Booker و Elizabeth
Bioshock: Infifnite
در مورد بازی Bioshock: Infifnite و شخصیت پردازی و داستان بی نظیر آن واقعا نمی شود با هیچ صحبتی حق مطلب را ادا کرد. این دو نفر به قدری چذاب و دوست داشتنی بودند که هر کدام به تنهایی برای موفقیت یک بازی کافی بودند چه رسد به آن که هر دو با هم در یک بازی، آن هم ساخته کن لوین جاضر شوند. رابطه این دو نفر به زیباترین شکل ممکن آغاز شد و در طول روند و داستان بازی کاملا شکل گرفت و سپس به طور غیر منتظره و بسیار هوشمندانه ای به پایان رسید. اصولا در عناوین ساخته کن لوین، شخصیت پردازی ها به بهترین شکل ممکن دیده می شوند و ارتباط برقرار کردن با شخصیت های بازی های این سازنده کار بسیار آسانی است و بدون این که خود متوجه شویم به آن ها علاقمند می شویم حتی اگر Big Daddy های مخوف باشند. بدون شک یکی برترین و پر رنگ ترین نقاط قوت بازی Bioshock: Infifnite شکل گیری و نوع رابطه بین بوکر و الیزابت بود که همواره در طول داستان در اوج قرار داشت و همواره شما را برای فهمیدن ادامه داستان و سرنوشت این رابطه وشخصیت های دوست داشتنی آن تحریک می کرد. بدون شک رابطه بین بوکر و الیزابت همواره در تاریخ بازی های رایانه ای به عنوان یکی از بهترین ها یاد خواهد شد.
۵ – Ico و Yorda
بازی: ICO
به عنوان یک گیمر اگر بازی شاهکار ICO را تجربه کرده باشید محال است که جذب رابطه عمیق و پیشرونده بین Ico و Yorda نشده باشید. Ico همواره برای پشتیبانی و حمایت از یوردا حاضر است و حتی حاضر است تا در مبارزه جان خود را برای محافظت از وی فدا کند. او همیشه در کنار یوردا حضور دارد و آماده است تا او را از شر تمام شیاطین و هیولاها نجات دهد. البته تنها Ico نیست که این گونه همه چیزش را حاضر است برای یوردا فدا کند زیرا در پایان این یوردا است که ایکوی ضعیف و آسب دیده را به امنیت می رساند. چه رابطه شگفت انگیز و چه عشق زیبایی…
۴ – Mario و Peach
سری بازی: Mario
ماریو بارها و بارها زمان و مکان و قصرها و سرزمین های مختلف را در جستجوی پرنسس محبوبش درنوردیده است و با این که گاهی به خاطر پیدا نکردن او ناراحت و غمگین شده است ولی هیچ وقت از پیدا کردن عشقش نا امید نشده است. با این که رابطه وی و Princess Peach از همان اول به مشکل برخورد کرد ولی در طول زمان این دو نفر شخصیت محبوب بارها و بارها ثابت کردند که عشق بر همه چیز فائق می آید. Mario و Peach پیوندی را شکل داده اند که از تعداد بیشماری پلتفرم و ورزش های مختلف و حتی بازی های نقش آفرینی که در آن با یکدیگر حضور یافته اند نیز گذشته است و هرگز گسسته نشده است. شناخته شده ترین زوج در تاریخ بازی های رایانه ای تاکنون عشق خود را به همه ی ما ثابت کرده اند و قطعا از این به بعد نیز آن را به نسل های مختلف بازی بازان ثابت خواهند کرد.
۳ – Gordon Freeman and Alyx Vance
سری بازی: Half Life
با اینکه دکتر گوردون فریمن در تمام سری شاهکار Half Life حتی کلامی هم حرف نمی زند ولی کاملا در طول روند بازی می توان رشد یافتن و عمیق تر شدن احساس رابطه ی بین او و Alyx Vance را متوجه شد. یکی از جذاب ترین صحنه ها در تاریخ بازی های رایانه ای لحظه ای است که Alyx Vance دارد با آسانسور به بالا می رود و دکتر فریمن را می بیند که سوار بر آسانسور به پایین می رود تا Dr. Breen را متوقف کند. این صحنه واقعا پر تنش، عاشقانه و احساسی است. در طول سری عشق این دو به یکدیگر همواره بیشتر و بیشتر می شود و در اپیزود دوم زمانی که آلیکس شدیدا زخمی شده است و دکتر فریمن با سختی و با دل و جرات فراوان کارهای لازم برای احیای او را انجام می دهد کاملا آشکار است که زندگی این دو نفر گویی برای همیشه به هم گره خورده است. واقعا نمی توانم صبر کنم تا ببینم در Half Life 3 چه اتفاقی خواهد افتاد و این رابطه بی نظیر چگونه پیش رفته است و خواهد رفت.
۲ – Zelda و Link
سری بازی: The Legend of Zelda
پرینسس زلدا و لینک پیوندی را به وسعت و قدرت تاریخ بازی های رایانه ای شکل داده اند و مهم نیست که کدام لینک است و کدام زلدا! بلکه در تمام بازی های این سری همیشه و همیشه و همیشه، این رابطه ی عمیق و ناگسستنی این دو است که قلب تپنده ی بازی و نیروی پیش برنده ی آن محسوب می گردد. این یک پیوند بسیار زیباست، یک رابطه ی عمیق و ماجراجو، یک پیوند دوستی افلاطونی پر از عشق و فداکاری و از خود گذشتگی. درست است که لینک قهرمان انتخاب شده و مقدر شده ی زمان برای نجات سرزمین هیرول است اما وقتی در نهایت نگاه می کنیم مشاهده می کنیم که وی تمام این کارها را به این خاطر انجام می دهد که پرینسس محبوبش او را به آن سمت سوق داده است و وی می خواهد تا فداکاری و عشقش را با انجام این کارهای قهرمان گونه به وی تقدیم کند. چه چیزی از چنین رابطه و عشقی زیباتر است؟… واقعا هیچ چیز.
۱ – Joel و Ellie
بازی: The Last of Us
با این که جوئل والی سال ها را از هم دور بوده اند و حتی هم را نمی شناخته اند اما وقتی که هم را می یابند و با هم همراه می شوند یکی از زیباترین و عمیق ترین و بی نظیرترین روابط شکل گرفته در تاریخ این صنعت را با هم برقرار می کنند که بر اساس سک دوستی مشترک و بسیار قدرتمند است، چیزی که در آن زمان و در آن دنیای دیوانه وار اصلا پیدا نمی شود و به همین خاطر بی نهایت ارزشمند و زیباست. در طول روند بازی آرام آرام به هم وابسته می شوند و لحظه به لحظه برای هم مهم تر می شوند. آن ها با هم دعوا می کنند، گریه می کنند، هوای هم را در بدترین شرایط دارند و حتی در زمانی که لبخندها بر لبان دنیا خشکیده است با هم شوخی می کنند و لبخند می زنند. اوج داستان بازی زمانی است که جوئل متوجه می شود که چقدر الی برای او عزیز است و برایش اهمیت دارد، آن قدر که تمام دنیا را به خاطر او بکشد و از پیش رو بردارد تنها برای این که الی سالم بماند و او را نیز مانند دخترش از دست ندهد. این یک رابطه ی شاهکار و بی نظیر و زیبا و عمیق و قدرتمند در یک بازی شاهکار و بی نظیر و قدرتمند است و نوابغ ناتی داگ با این عنوان و با این داستان پردازی و شخصیت ها و روابط آن ها بار دیگر ما و طرفداران و علاقمندان پلی استیشن را غرق در شادی و لذتی کردند که نظیر آن برای هیچ کس دیگری ممکن نیست زیرا تنها در The Last of Us است که شخصیت هایی مانند جوئل و الی داریم و می توانیم از به وجود آمدن چنین رابطه ای لذت ببریم. این قدرت داستان پردازی و قدرت عشق است. عشقی که لب دنیا را به تحسین واداشت و جوئل و الی و رابطه ی آن ها را جاودانه کرد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
geralt و triss merigold
یا
geralt و yennefer of vengerberg
:dazed:
من چندتا از اینا رو نه میشناسم و نه بازیشون کردم. ولی از بین اونایی که میشناسم بنظرم بهترین رابطه بین Clem و Lee بوده و هست. من هنوزم که هنوزه وقتی به صحنه ی آخر TWD S01 که میوفتم، بغضم میگیره. 😥 😥 😥
خیلی ممنون جناب آقابابایی. خیلی لذت بردم. :-* :-* :-*
رابطه ی د.ختر و پدر عشق ومحبتی بین جویل والی هست رابطشون سر تاسر احساسه الی با چه بدبختی جویل رو پانسمان کرد جویل با چه دردسری الی رو پیدا کرد وموقع کشتن دیوید جویل چنان الی بغل کرد من فکر نمیکردم جویل به خاطر عشق وعلاقه ای که به الی داشت اونو از بیمارستان دزدید وبهش دروغ گفت اخرین از ما شاهکاریست که دیگر تکرار نخواهد شد بازی نیست که فراتر از بازیه سرتاسر محبت سرتاسر عشق سر تاسر عاطفه سر تاسر گریه حقش بود که جایگاه اول واسش باشه
این چیزا یه بخش از این شاهکاره
موسیقیش نوع گیم پلی نوع مبارزاتش که با روحو روانم بازی میکنه
همچین بازیی دقیقا چیزیه که هر گیمری باید تجربش کنه
قصد بحث راه انداختن ندارم ولی به هیچ وجه نمیتونم xb دارارو درک کنم بخاطر یه تعصب روی کنسولشون خودشونو از همچین بازیی محروم میکنن!
همین روابط زیبای پدر فرزندی رو توی انچارد هم دیدیم، رابطه ی سالی و نیت
خیلی جالبه، شوخیا و رفتارایی که با هم میکنن، نمیتونم صبر کنم توی این قسمت نیت چیکار میخاد بکنه، احتمالا برادرشو به دیگران حتی سالی ترجیح بده
به بظرم بازی های احساسی رو افراد تاثیرات خوبی رو به جا میزاره :inlove: :inlove:
shodaow of closses واقعا اشک ادم رو درمیاره.خیلی تمش غمناک بود.
پیودى پاى سر اونجا گریش گرفت
سوپ و پرایس چی پس….دیالوگ های این دو تا…..پرایس سوپ رو پسر خودش میدونست
…………………………………………………..
اقا ببخشید اینجا میپرسم….م.قه نصب quantum تو pc تو مرحله Add-AppxPackage -Register AppxManifest.xml یه ارور خیلی طولانی میده..چیکار کنم؟
عالی عالی عالی
دمتون گرم واقعا جالب بود
واقعا هم به تلو رو میشه گذاشت جای کلمه شاهکار
و البته بعضی بازی ها که لیاقتشو ندارن میان جاشو تو بهترین بازی تاریخ میگیرن…
ممنون از شما.
در مورد لست اف اس اصلا نیازی به گفتن چیزی نیست.بازی نیست که، یک هنر ناب و محضه.
اقای بابایی نظرمو میشه ثبت کنین
ثبت کردم. من تمام نظرات رو بدون استثنا ثبت می کنم غیر از حرف رکیک
سپاس از لطف شما
مقالتون خیلی زیباوخواندنی بود
سوپ دیگه چه اسمیه!!!!!!
soap خوب شد؟
خب soap همون سوپه دیگه
میگم سوپ اسم ادم مگه داریم!؟
مگه کالاف بازی نکردی؟
ن.و.ب
عجب مقاله ای بود واقعا دمتون گرم آقا سعید واقعا هم جایگاه اول حق tlou بود
فقط به نظرم دایانا و مامور ۴۷ هم میتونستند تو لیست باشند باز هم تشکر :yes:
خیلی متشکرم امیر جان. این بیشتر یه پرونده بود تقدیم به کاربرای عزیز گیمفا.
این لیست رو می شد تا ۱۰۰ شماره هم نوشت و هر چقدر بنویسی باز هم کسانی هستن که بشه قرار بگیرن توی لیست. قطعا مامور ۴۷ و دایانا هم می تونستن باشن و خیلی های دیگه.
واقعا زیبا بود مقالتون بهترینشون به نظر من وابستگی لی و کلمنتاین بود و بقیه هم عالی بودن :yes:
تشکر از شما. لی و کلنتاین چیزی برای اول بودن کم ندارن.
لست اف اس و شپرد
واقعا حرفی باسه گفتن ندارن از هر جنبه ای کاشکی فرمانده معروف کالاف میزاشتید
مقاله بسیار شیرینی بود اقا سعید واقعا عالی بود و بعضی هاش قدیمی و خاطره انگیز مثل مکس پین و مونا که شاهکار تکرار نشدنی از سم لیک بود
خیلی متشکرم ازتون. لطف دارید. خوشحالم خوشتون اومد. هیچ یک از بازی های سم لیک دوست داشتنی، مثل مکس پین نمیشن. شابد در آینده…
اقای بابایی بهتره به اومدن hl3 فکر نکنی
عمرا بیاد
ارزو که میشه کرد.
هه 😎
منتظر باش 😉 😎
واقعا عالی بود
به نظرم رتبه بندی ها کاملا درسته
و خسته نباشید
خیلی ممنونم از شما. سلامت باشید
جای kairi و sora از kingdom hearts خالیه 😥
باز هم یک مقاله بی نظیر از نویسنده بی نظیر :yes:
آقای آقابابایی بابت مقاله زیباتون ممنونم و باید بگم نوشته های شما خیلی حالمو خوب میکنه :yes:
تشکر بسیار زیاد از شما.خیلی لطف دارید به من. باعث افتخار بنده اس.
اقا سعید مقاله خیللللللی کامل بود.
واقعا لذت بردم. :yes:
مرسی عرشیا جان. ممنونم.
یکی از بهترین مقالاتی بود که تابحال مطالعه کردم 😀 ممنونم اقای بابایی. :yes: فوق العادس. راسی دارک سولز چطوره! شبامون شده فقط جمع کردن سولز! 🙂 من دوس ندارم تموم شه این بازی
تشکر فراوان از شما محمد جان.
راستش رو بگم بازی رو گرفتم ولی هنوز ترسیدم که شروعش کنم. از زندگی ساقط خواهم شد. ولی قصد دارم از امروز بازی رو شروع کنم.
پس چرا کسی عاشق من نمی شه
این روابطی که گفتی عالی بودن سعید جان
خودم رابطه بین نیتن و النا، نیتن و سالی و جوئل و الی رو عمیقا احساس کردم نمیدونم چجوری ولی ناتی داگ خوب بلده احساس گیمر رو توی بازی به حرکت در بیاره
جای کاپیتان پرایس و سوپ مک تاویش خالی بود این جا
رابطه این دو تا هم فوق العاده عمیق بود
خیلی ممنون از شما کارگردان خوب ناتی داگ اقای دراکمن! شما لطف دارید.
دقیقا همین طوره که می گید. در مورد کسانی که می شد توی این لیست باشن تعدادشون خیلی خیلی زیاده.
مقاله مثل همیشه عالی بود :yes: :yes:
مرسی ازتون
خیلی ممنونم.
واقعا عالی لذت بردم تشکر از اینهمه مقاله های زیبا و ب روز شما. گیفایی ها…
تشکر از شما با نظرات دلگرم کننده تون
سعید جان مثل همیشه عالی… یکی از قوی ترین مقاله هایی بود که خوندم. خسته نباشی داداش.
با Amir47 موافقم به نظرم جای خالی دیانا و مامور ۴۷ و همینطور niko bellic و رومن به شدت بین این ۴۷تا احساس میشد. به هر حال مقاله عالی بود. ممنون
رضا جان ازت تشکر میکنم.. مرسی که می خونی مقالات رو و به ن لطف داری.
قطعا خیلی ها باید توی این لیست باشن ولی نیستن. مخصوصا با سلایق مختلفی که افراد دارن.
چه قدر با شماره ۲۲ حال کردم اصلا یادش میافتم دلم برای جیم مسوزه
ولی آخرش به هم رسیدن
_____________________________________________________
همینطور شماره ۱۶ و ۱۳.
خسته نباشی آقای آقابابایی.
مقاله حرف نداشت به شخصه با ۲۲ خیلی خیلی حال کردم.
انشالله همه خوشبخت شن!!!!!!!!
خیلی از شما متشکرم. لطف دارید.
اوه!… به نظر من یا باید اسنیک و اتاکان میشدن یا… Lee و Clementine! …
به نظر من فصل اول بازی TWD با وجود این رابطه برای من از بهترین ها شد!
من نمیدونم چرا هر کاری میکنم با TLoU کنار نمیام
دقیقا.همه میگن شاهکاره ولی من هرچی تلاش میکنم بازم به عنوان یه بازی معمولی میتونم بهش نگاه کنم.
دقیقا من تو سونی رفیقم هم انچارتد رو برا اولین بار بازی کردم و هم لست اف اس رو ولی بخدا اونقدر که با انچارتد ارتباط برقرار کردم و عشق کردم حتی نصفش هم با لست حال نکردم…در هر صورت شاهکاره اما سلیقه از همه چیز مهم تره :yes:
خب برمیگرده به سلیقه دیگه من با داستا شوخ وفان انچارتد نمیتونم کنار بیام ولی عاشق بازی دراماتیک هستم مثل هوی رین لست و فارنهایت وبازی های اخرزمانی مثل لست رو خیلی دوست دارم ولی از بازی های فان رنگارنگ پلتفرم بیزارم
اوه! … به نظر من uncharted هم… به عنوان یه بازی کامل هست ولی هیچوقت برای من بهترین نیست… متاسفانه تنها قسمت های جالب این فرنچایز هم سینماتیک هستن و اگه در گیم پلی باشه در کل با مربع یا مثلثه!
من ایده ی جدید می طلبم نه ایده ای ک درست پیاده شده!!!
جای big boss با quiet و eva بد جور خالیه
چ قدر عالی و جالب بود دستتون درد نکنه خسته نباشید آقا سعید
ممنونم ازتون. سلامت باشید.
خیلی از شما ممنونم علی جان. جالبه که لی و کلمنتاین ایقدر توی کشورمون هم طرفدار دارن.
وقتی اسمی از شاهکار می آید نام تلو میدرخشد
و وقتی اسمی از شاهکار ساز می آید نام ناتی داگ می درخشد.
روابط این دو دقیقا مثل پدر و دختر در یک دنیای واقعی بود ، دقیقا به همه چیز توجه شده بود و حتی شاید بشه اونارو تفسیر کرد.
اسپویل
.
.
.
لحظه ای که جول زخمی شده بود رو ببینید.
الی برای پیدا کردن دارو رفت پیش دیوید . یک فرد رو/انی که میخواست الی یک حی.وون خونگی براش باشه
وقتی جلو بلند شد و دید الی نیست.
رفت اونطوری اون افراد رو شکن.چه داد فقط برای الی.
فقط برای نحات دادن اون.
فقط برای همین
گرالت و سیری توی این لیست نیست!!!!!! :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: بنظر من که باید اول میشد بعد جان مارتسون و خانواده ش بعدش جول و الی
آقا یه مدتی هست که خیلی مقاله ی توپ زیاد میزارید دستتون درد نکنه.
در ضمن بابت اسپم تو منز اسکای هم ببخشید
خواهش میکنم. خوشحالنم خوشتون اومده
ممنون اقای سعید
بیشترشون دوست دارم
مرسی فرشید جان
joel eli لامصب با روح ادم بازی میکنه.یادش بخیر خرداد ۲سال پیش که lou ریلیز شد منم مشروط کرد :laugh: :laugh: :laugh: :laugh: :laugh: :laugh: :laugh: :laugh: :laugh البته blood money هم موقعی که ریلیز شد جبر و احتمال ۷ شدم که به لطف تک ماده بخیر گذشت(من بیمار نیستم.عاشقم فقط) 😀 😀 😀 😀 😀 😀
ببر خلاف همه مقاله های اقای اقابابایی اصلا از این خوشم نیومد
🙄 🙄 :sidefrown: :sidefrown: :sidefrown:
واقعا ادم میمونه چی بگه :-/ :-/ :-/
ببخشید اگه خوب نبوده از نظرتون.
خسته نباشى سعید جان مقاله فوق العاده بود :inlove:
بنظرم باید جاى رتبه ى batman و oracle با batman و Talia عوض بشه
یکى از دلایل اینکه dick Grayson (first robin تبدیل به nightwing بود همین رابطه رابطه ى احساسى batman و oracle بود
پ.ن: سعید جان دارک سولز ۳ رو گرفتى ؟
سلامت باشید. خیلی ممنون.
بله تغییرات زیادی توی این لیست میشه انجام دادو اضافه و حذف کرد. بسته به سلیقه هر شخص.
گرفتم ولی هنوز بازی نکردم.
😐 دیگه حالم از ده لست او آس بهم میخوره.
بهترین عکس هم وقتی بزرگ بشه تار میشه.
((منتظر منفی هاتون هستم))
منم اگه جات بودم همچین حسی رو داشتم
حتی وقتی بزرگ میشه چشم بصیرت میخواد هنرش رو ببینی
آفرین به تو که با متفاوت بودن اظهار وجود میکنی
مشخصه فن عقده ای مایکرو هستی!!!! 😐
مثل همیشه عالی بود،خسته نباشید آقای آقابابایی
واسه من رابطه بین مکس و مونا فراموش نشدنی ترین رابطس.
با مکس پین خیلی خاطره دارم یعنی بهترین بازی عمرم همین مکس پینه!
صحنه ایم که مونا مرد رو هیچ وقت فراموش نمیکنم،اصلا وقتی یادش می افتم گریم میگیره 😥
سلامت باشید . خیلی ممنون از شما
خیلی عالی بود واقعا ممنون از زحمتی ک کشیدین ..
شماره یکم بینظیره همیشه تو قلب هاست :inlove: :inlove:
مرسی ازتون. دقیقا همین طوره. یکی از برترین های تاریخ
فوق العاده بود سعید جان مقاله ات.الحق tlou و الی و جول شایسته ی این رتبه هستن.نمی دونم این اعضای ناتی داگ از کدوم سیاره اومدن که اینقدر احساسات رو عمیق منتقل میکنن.تنها بازی ای در تاریخ هست که از قعر قلبم احساساتش رو حس کردم.اونم نه از اشک ها و لبخندها و حالات چهره ی کاراکتر ها و دیالوگ ها،بلکه از چشمانشون.به نظرم ورای کیفیت بسیار بالای بازی های ناتی داگ این احساسات هستن که بازیهای اونو از دیگر استدیو ها متمایز میکنه .راستی به نظر بنده leon وada هم در سری re میتونستن در مقاله ی زیبای شما جای بگیرن.خسته نباشید به خاطر مقاله های زییاتون.
تشکر از شما. لطف دارید.
وقعا با تک تک حرفاتون موافق هستم. ناتی داگ استودیوی بی نظیریه و بی تکرار
اقا سعید آقابابایی خداوکیلی جمله بندیهات فوقالعادس واقعا خسته نباشی از نظر من بدون شک تو گیمفا بهترینی البته کل گیمفا فوقالعادس :yes: :yes: :yes:
نظر لطف شماست. خیلی خیلی منونم ازت.
تمام بازی های این لیست یک طرف بایوشاک هم یک طرف دیگه.من به شخصه حتی half-life رو هم در حد و اندازه این بازی نمی بینم ! بقیه که جای خود دارند.جزو “زیبا” ترین بازی هایی بود که تا به حال انجام دادم از هر نظری موسیقی و داستان و طراحی محیط و شخصیت پردازی ها و دیالوگ ها و گوینده ها و شروع و پایان بازی و تمام چیز هایی که تو این بازی بود تو بهترین حالت ممکن بود !…
میگم اینقد تبلیغات داره زیاد میشه که دیگه ب سختی متنا رو میشه دید
باز دوباره نفازولین؟!!!!!! 🙂
جای Dante & Vergil خیلی خالی بود ولی در کل مقاله خیلی جالبی بود :yes: :yes: :yes:
درست میگین کاملا. خیلی ممنون از شما.
به نظرم رابطه john taylor و jacob hendricks تو بلک اپس سه و یا woods و mason تو بلک یک و دو و یا حتی پرایس و سوپ تو مدرن وارفار باید حداقل از این سه زوج دو تاشون میبودن.
راستی میسون و رزنو هم میتونست باشه.
به نظرم رابطه ی boss و naked snake(bigboss تو ۵ تای اول خالیه… 😥 😥
مثل همیشه بی نقص بود
عالی بود واقعا عالی بود
خداشاهده از همون اول گفتم حق جول اول باشه
خیلی ممنون از شماو. درست حدس زده بودید. بهخ نظر من با فاصله اوله.
عالی بود گیمفا دستتون درد نکنه یکی از معدود مقاله های که تا تهش خوندم :دی
جدا چقد پستی و بلندی داشته صنعت گیم و شخصیتهای که ما بازیشون کردیم از جان ماریستون تا بایوشاک
ادم یادش میره اگه تجدید خاطره ای نباشه واسه همین خیلی سپازگزاریم
خیلی ممنون از شما که مقالات رو می خونید و نظر می گذارید. اینها دلگرمیه برای من و تیم. خیلی ممنونم
اقای سعید اقا بابایی
مقاله هاتون عالیه همه هم اینو میدونن ولی از کل مقاله هاتون یه خواسته دارم:
عکس بازی های منتخب رو نزارین که تا حدودی اسپویل میشه
سپاس از شما و تیم تحریریه گیمفا
خیلی از شما متشکرم. لطف دارید.
والا به هیچ وجه نمیشه که مقاله بدون تصویر و عکس باشه. مثلا همین مقاله اگر بدون عکس بود ۱۰۰۰۰ کلمه رو هیچ کس نمی تونست بخونه. از طرف دیگه عکس خازطرات رو زنده می کنه برای ما.
حالا به ذهنم نمیرسه بگم مثلا چه جور عکسی بزارین 😀 ولی راست میگین
آقا سعید مث همیشه عالی بود بهترین ایده های گیمفارو شما دارین
نظر لطف و محبت شماست.
زیبا بود . توماس و پاولی تو مافیا هم می تونستن تو این لیست باشه.
خسته نباشید آقای آقابابایی عزیز .
سلامت باشید. خیلی ممنونم.
قطعا خیلی ها می تونن باشن اضافه بر اینها
خدایی احساس میکنم نسبت به walking dead یه نمه کم لطفی شده
معذرت می خوام اگر اینطور فکر می کنید. من خودم خیلی دوسش دارم واکینگ دد رو
نه داداش شما آقایییییی
خسته نباشی سعید جان واقعا عالی بود
سلامت باشی ابراهیم عزیز. ممنونم ازت
واقعا مقاله شیرینی بود آقای آقابابایی عالی بود 🙂 :yes: :yes:
تشکر فراوان از ما که لطف دارید به من.
فکر کنم رابطه ی بین آیدن و جودی رو توی beyond و رابطه ی بین شان و ایتن رو توی heavy rain فراموش کردید وارد کنید
لطفا یه نگاهی ام به آثار استاد کیج ببندازید…………….!!!!!!!!!!!۱۱
من بازی های کیج رو کامکل و چندین بار بازی کردم و عاشقشم. این لیست قطعا کامل نیست و خیلی افراد دیگه هم میتونن باشن.
مقاله بسیار عالی و بی نقصی بود
خسته نباشید اقای بابایی
متشکرم محمد جان. لطف دارید.
Snake and Quite
Big Boss and Miller
. ممنون بابت مقاله.
ممنون از شما.
بوکر و الیزابت … :yes:
اوووف :hypnotized: عجب اش پر ملاتی درست کردی سعید از همونایی که من دوست دارم :inlove:
تو با ما چه کردی اخه 😀 مثل همیشه پرچمت بالاست :shy:
حقیقتا خسته نباشید.
از کلمه به کلمهش لذت بردم.
واقعا همین روابطه که یه بازی رو برای همیشه توی ذهن آدم ماندگار میکنه. درسته اسم “بازی” رو روی این عناوین میذارن ولی بعضیاشون رو اصلا نمیشه صرفا بازی مورد خطاب قرار داد.
دم سازندهی این عناوین هم گرم!
ممنون از شما. خوشحالم می کنید که مقاله رو مطالعه می کنید.
دنیایی که ما داریم رو هیچ کس نداره. ما زیباترین دنیاها رو داریم. زیباترین روابط رو دیدیم و خندیدیم و اشک توی چشامون جمع شده. صحنه ای که دختر جوئل توی بغلش میمیره رو من بار پنجم هم که بازی کردم بازم اشک می ریختم
بازیهایی که بار احساسی دارن چندین برابر بازیهایی که بکش برو جلو هستن ارزش دارن.ای کاش میشد ریمستر بازی ای مث max payne 2 ساخته بشه.مکس پین ۲ رو تو دوران بچگی عاشقش بودم.بقیه عناوین این لیست هم یکی از یکی شاهکار تر.فقط ای کاش یه گزینه هم اضافه میکردین و لئون و اشلی رو میذاشتین بنده خدا اون همه بدبختی کشید تا نجاتش بده!
این نوع نوشتن فقط از یک نویسنده حرفه ای بر میاد
این مقاله خیلی the last of us بود :rotfl:
خیلی متشکرم از شما. نظر لطفتونه.
چرا رزیدنت اویل نیست ؟؟؟؟
روابط لیون و ایدا
جیل و کریس
و کلی شخصیت های برجسته دیگه!!!!
متاسفم برای نویسنده :no: :no: :no: 😎
معذرت می خوام که شخصیت های مورد علاقه تون نیستن توی لیست. می دونم که خیلی ها می تونن باشن و اضافه بشن به لیست بر اساس نظرات افراد مختلف. مرسی از نظرتون.
منم براتو متاسفم
واقعا جای خالی جوکر و بتمن خیلی اذیت می کنه. فقط صحنه ی آخر آرخام سیتی برای بیان منظورم کافیه.
این دو شخصیت کاملا به هم وابسته هستند و همه ی اشتباهات بت من مثل اتفاقی که برای اوراکل یا جیسون تاد رخ می ده دلیل اصلیش همین وابستگی بت من بوده. شاید رابطه بینشون کمی پیچیده بوده باشه ولی کاملا مهم و با اهمیت است.البته چون تمرکز شما روی زوج های متشکل از جنس مخالف بوده قابل درک هست.
در ضمن اگر نماینده ای از سری دیجیمون یا پوکمون یا سری های دیگری مثل این دو مورد رو نیز توی لیست قرار میدادید خیلی خوب می شد چون اونا هم رابطه ی خوبی با هم دارند. البته همین طور که گفتم تمرکز شما روی زوج ها بود پس قابل درک هست و بابت مقاله خوبتون متشکرم.
کاملا حق با شماست. بسیاری شخصیت های شایسته وجود دارن برای حضور در لیست.
ممنونم از شما و نظرتون.
ازتون ممنونم اقای بابایی نازنین. از بالا تا پایین جواب همرو دادید.. منکه واقعا شرمنده میشم اینقد که شما انسان فوق العاده ای هستید :yes: جواب چند نفرم بدید کافیه. بازم خسته نباشید :yes:
خیلی از شما متشکرم.وظیفه خودم می دونم که جواب بدم. دشمنتون شرمنده. مرسی از حمایتتون. سلامت باشید.
ممنون از شما که انقدر با شخصیت و خوب هستید. RESPECT
مرسی از شما. به شما کاربرای گل نمی رسم.
سلام دوستان من تو یه مرحله از بازی dying light the following گیر کردم تو اون مرحله میگه keep trying to get the mothers attention یعنی چی باید چیکار کنیم
به نظر من حق گرالت و سیری بود که اول شن ولی نه تنها اول نشدن بلکه کلا توی لیست نیستن؟!!!!! :-/
ori هم که نیست.
هرکی صحنه ی آخر ویچر با پایان منفی رو دیده باشه به رابطه ی فوق عمیق بین گرالت و سیری پی میبره حالا اون دنبال کردن هاش تو کل بازی به کنار.
وقتی که گرالت بعد(!!!!!!اسپویل!!!!!!!) مرگ سیری اونطوری از زندگی سیر شده بود جوری که تو کلبه نشسته بود هم فک کنم دیگه هیولاها ریختن کارشو ساختن خیلی احساسی بود و عشق پدرانه رو به تصویر میکشید چطوری آخه نذاشتین تو لیست؟
به هرحال زحمت کشیدید خسته نباشید نظرتون محترمه :yes: :yes:
قطعا همون طور که از اول فکرکنم برای ۱۰۰ بار گفتم قطعا این لیست می تونه خیلی کامل تر بشه و شخصیت های زیادی بهش اضافه بشن. ولی خب اونجوری میشه ۱۰۰۰ شماره. اما نظرتون کاملا عزیز و محترم برای من.
خیلی ممنون از شما و نظرتون. سلامت باشید.
قطعا نظر شخصی شما بیار محترم و عزیزه. ولی به نظر بنده صرفا به خاطر داشتن رابطه جنسی در بازی نمیشه از شخصیت پدازی و رابطه شخصیت ها با هم و دیالوگ های قدرتمندشون گذشت و اونها رو ندید گرفتو مخصوصا گرالت با سیری که دقیقا همین حس پدر و دخترانه را کاملا داره و از اونجای که احتمال میدم بازی نکزرده باشین ویچر رو زیاد نمیتونید بگید که قابل مقایسه هستن یا نه. گرالت هیچ چیزی از هیچ شخصیت دیگه ای توی تاریخ بازی ها کمتر نداره و اصلا از جوئل کمتر نیست. لست اف اس شاهکار بی نظیری بود که من هم در رتبه اول گذاشتمش ولی ربطی ه ویچر نداره اصلا و نمیشه گفت قابل مقایسه هستن یا نیستن چون ویچر هم دستاوردهایکمتری از لست اف اس نداشته. لااقل این نظر من هست. خیلی ممنون از اینئکه نظر گذاشنید.
بله من کاملا با نظر شما موافق هستم ولی میخواستم بگم ایجاد رابطه جنسی بین دو کاراکتر صرفا برای ایجاد احساسات عاطفی روش مناسبی نیست نمیتونم بگم تا آخر ویچر رو رفتم ولی حداقل ۶۵ درصد بازی رو رفتم و و شاهد وقایع بازی بودم واز تجربه ۶۵ درصدی که داشتم این حرفا رو زدم( البته این رابطه ای که گفتم در مورد سیری و گرالت صدق نمیکنه)
وبیشتر من مخالف ویچر نیستم من فقط مخالف قرار دادن محتویات غیر اخلاقی در بازی هستم وقتی ناتی داگ تو انچارتد بدون هیچ صحنه ای رابطه قوی بین نیتن و النا برقرار میکنه آیا سی دی پراجکت نمیتونه این کارو بکنه ؟ من تو پستای مختلف هم این سوال رو پرسیدم ولی دوستان بهم گفتند که یکه زندگی واقعیه و از این حرفا یعنی واقعا نیاز بود که به خاطر واقع گرا بودن بازی ۱۶ ساعت محتویات غیر اخلاقی قرار بدهند
( میدونم الان بعضی از دوستان به رده سنی اشاره میکنند و از این حرفا ولی خب باز اینکار از نظر اخلاقی درست نیست واقعا)
او راسی یادم رفت به خاطر مقاله ی عالیتتون ازتون تشکر کنم
ممنون بابت مقاله ی زیباتون
باز هم از این جور مقاله ها بزارید
چشم حتما. ممنونم مجددا.
خیلی متشکرم از شما به خاطر نظرتون و وقتی که گذاشتید.
اونها فرهنگشون با فرق می کنه و چیزهایی که برای ما بدو نامناسب هست برای اونها نیست ولی از اون طرف هم درجه سنی رو رعایت می کنن. خوب یا بد بودن این کار یه بحث دیگه اس ولی اینجا ما با بازیای طرفیم که یه شاهکاره و پره از همه چیزهای بی نظیر و عالی که باعث افتخار صنعت گیمه. اگر محتوای جنسی هم میذارن خیالشون راحته امکان نداره پدر و مادر بچه اش رو ببره براش ویچر رو بخره و یا فروشنده به بچه ویچر بفروشه. برای بزرگسالان هم که حالا این هم بخش های بازی هست و میشه اون بخش ها رو نگاه نکرد یا اصلا مبادرت نورزید بهشون (به غیر از موارد اجتناب ناپذیر)و وقتی هم که پخش شدند نگاه نکر د و صفحه رو یک دقیقه خاموش کرد. هیچ کس توی دنیا از ویچر به خاطر صحنه جنسی نمره کم نکرده چون براشون اوکیه و می دونن ویچر چنین محتوایی رو داشته و داره و خواهد داشت. پس ما هم نمی تونیم برای بد بودن یه بازی به صحنه جنسی اشاره کنیم و بگیم بده. جایی که ساخته شده براشون بد نیست. منشکل ماست که برامون بده که راه هم داره. شاید هم یه نفر مثل من اصلا مشکلی نداشته باشه با این موارد و میبینه و میگذره.
به هرحال بسیار ممنونم از شما. لطف کردید.
مقاله ای شیرین و بسیار ارزشمندی بود… 🙂 :yes:
دست اقا سعید گل و همکارانشون درد نکنه 🙂 😉
خیلی از شما متشکرم مهدی جان. نظر لطف شماست. سلامت باشید.