تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا

تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption

امین برجیان
۱۵:۳۲ ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا

پیش نوشت : چرا این مطلب رو نوشتم ؟ چه مناسبتی داره ؟ بازی که مدت ها پیش عرضه شده !
جواب : هیچ ! فقط نوشتم … شما هم فقط بخونید … بسم الله !

شاید به عقیده ی خیلی دوران فیلم های وسترن به سر آمده باشد. به ندرت می توان از نسل حاضر کسی را یافت که هنر پیشه ی مورد علاقه اش “جان وین” باشد. به سختی می توان انتظار داشت زنگ تلفن همراه کسی، صدای هارمونیکای معروف “چارلز برانسون” در “روزی روزگاری در غرب وحشی” سرجیو لئونه باشد. خیلی اندک اند کسانی که زینت بحش اتاقشان پوستری از “کلینت ایست وود” ، آن هم در ردای مرد بی نام وسترن های اسپاگتی دهه ی هفتاد باشد. اصولاً دوئل برای خیلی ها به کلمه ی تبدیل شده که در کتاب ها خوانده اند یا از زبان پدرانشان شنیده اند. جویدن تنباکو و تف کردن آب آن بیش از هر چیز، فاکتور خطری برای سرطان سلول های سنگ فرشی دهان حساب می شود ! و خواندن روایت سرخ پوست های آمریکا و مصائبی که بر آنها رفته دیگر برای خیلی ها بی معنی است.
اکنون دیگر غرب “وحشی” نیست. هرچند بعضی ها معتقدند درنده خویی دوران های کهن را به ارث برده است، اما سیلی مدرنیته، دموکراسی و پیشرفت خیلی وقت پیش بر صورت گلگون این کودک نا سازگار نواخته شده !
در این میان هستند بیگانگان عقب افتاده از مدرنیته و صنعتی که دلشان پر می زند برای لهجه ی تگزاسی. برای مردانی که خشکی صحرا های بی آب و علف، صورتشان را ضمخت کرده. برای هفت تیر های لوله بلندی که انگار درد گلوگه شان به روح آدمی جلا می دهد، در همان دم که جان آدمی می ستاند. برای رهگذران کم حرف. برای قداست پرسه زنی و خانه به دوشی. برای بی هویتی !
شاید هنوز هم ساخته بشوند اثرهایی که ما را به دورانی بیگانه و آشنا ببرند. شاید هنوز هم بتوان دقایقی با مردانی خلوت کرد که هیچ ابایی از به مجادله طلبیده شدن ندارند. شاید هنوز هم غرب وحشی را بتوان دید.

به یفین می بتوان این عطش را تا حدودی با فیلم های وسترن فرونشاند. اما فردی که تا این حد گستاخی کرده که به دلفریبی های تعلیم داده شده ی امروز عنایتی نمی کند، به دیدن فیلم، آن هم در قاموسی از پیش روایت شده و خشک بسنده نخواهد کرد. وی دوست دارد گرمی کشنده ی صحرا را خود حس کند. اسب همراهش را حود انتخاب کند و با مشقت رام کند. عظمت یک کاکتوس را خود احساس کند. مسافت های دور بدون وسیله ی نقلیه را خود طی کند. خود شب ها در زیر ملحفه ای از ستارگان در کنار آتشی خرد خلوت کند. پیوند زردی فردا با سرخی دیروز را در سپیده ی به افق نشسته خود لمس کند. از وطن دور شود. از خانه دور شود. از عشق دور شود. تا تشنه و ملتهب آنها شود. تا برای رسیدن به آنها تا پای جان بجنگد. دوستی کند. نا رفیقی ببیند. حمایت کند. حمایت نشود. خود انتخاب کند کدام کفه را سنگین تر کند. قدرت و ثروت و مکنت یا راستی و درستی و صداقت ؟
انگار او انتخاب خوبی است. در زمانی مناسب. همانطور که “بوچ کسیدی و ساندنس کید” آن سوی دیگر وداع وحشی گری غرب را روایت می کردند، این جا مردی دور از خانه و کاشانه آن سرود هارمونیکا را می نوازد. انگار اوست که در گرداگرد غافله ی رخت بر بسته ی “سنت” پرسه می زند. او مطمئن است، آرام است و زخم دوران چشیده. آری … او انتخاب مناسبی است … . با او همراه می شوم. مرد حکایتی آشنا دارد. گذشته ای لبریز از غرور و بی فکری. و باری از تاوان های داده نشده. راهی که خواه ناخواه باید بازگردد. اما هر بازگشتی غرامتی دارد و این بار غرامت سنگین است. در دل غمی دارد به دیرینگی اصالیت، دلتنگی ای به وسعت وفا داری و ترسی به مهلکی رفافت. ولی او همچنان آرام است…
“رستگاری سرخپوست مرده” یک عنوان بی نظیر بود. نه تنها از لحاظ گیم پلی ای که مدت ها آرزوی خیلی از گیمر ها بود، بلکه از لحاظ شیوی روایت داستان و پایبندی به اصول. این بازی تقریباً همه چیز را یک جا به شما می دهد. وسعت نقشه ای در حدی فرای انتظار. گیم پلی روان و لذت بخش. موسیقی متنی روح نواز و به یاد ماندنی. شخصیت پردازی کم نقص و خط داستانی متعادل از لحاظ در اختیار گذاشتن انتخاب های گوناگون، به نحوی که بار تغییر داستان را به طور غیر منطقی بر عهده ی شما نگذارد.
بدیهی است که ایراداتی هم به بازی وارد است. ولی آنقدر جذابیت و گوناگونی مراحل زیاد است که می توان آنها را ندیده گرفت.

نویسنده ی حقیر این نسخه، تنها یک تقاضای خرد از شما دارد و آنهم اینکه سمت محتوای قابل دانلود بازی یعنی “آندد نایتمر” نروید !
شاید این نسخه هم برای بعضی ها جذابیت داشته باشد. ولی معمولاً دی ال سی ها، مخصوصاً آنهایی که به قصد کامل کردن نواقص گیم پلی عرضه می شوند، قاتل داستان هستند. بگذارید ماجرای بازی همانطور که در نسخه ی اصلی روایت می شود باقی بماند و برای چند ساعت بازی بیشتر سراغ این دهن کجی نروید. البته اگر از آن دسته مخاطبان خاصی هستید که در ابتدا اشاره کردم

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا
تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

تلخ و شیرین پایان غرب وحشی به روایت راک استار : Red Dead Redemption - گیمفا