جنگل زیبایی ها | نقد و بررسی Ori and The Blind Forest
هر سال، بازی های مستقل زیادی عرضه می شوند که بعضی از آن ها با حمایت شرکت های بزرگ رو به رو می شوند. بازی Ori and the Blind Forest هم یکی از همین بازی هاست که با حمایت شرکت Microsoft ساخته شد. مایکروسافت روی این بازی به عنوان یک بازی مستقل، حساب ویژه ای باز کرده بود و در ادامه به بررسی این بازی می پردازیم تا ببینیم آیا سازندگان بازی موفق شده اند که خواسته بازیبازان و سران شرکت مایکروسافت را برآورده کنند یا خیر …
————————————————————-
نام بازی: Ori and the Blind Forest
سازنده: Moon Studios
ناشر: Microsoft Studios
پلتفرم: Xbox One، Xbox360 و PC
سبک: پلتفرمر، Metroidvania
تاریخ انتشار: ۱۱ مارس ۲۰۱۵
————————————————————-
حال که مشغول مطالعه ادامه ی مطلب شده اید، بگذارید همین اول جواب سوالی که بالا پرسیده شد را بدهم؛ بله. این موضوع را می توان بلافاصله بعد از اجرای بازی فهمید. در همان ابتدای بازی با چنان منظره زیبایی رو به رو می شوید که ممکن است چند دقیقه شما را مات و مبهوت طراحی هنری فوق العاده بازی نگه دارد. البته فکر نکنید که این تنها تصویر زیبای بازی است، نه، در تمام طول بازی شما با چنین تصاویر فوق العاده ای رو به رو خواهید بود و واقعا از هنر و حوصله ی بالای سازندگان بازی در ساخت چنین اثر مات و مبهوت خواهید ماند.
اما فعلا بیش تر از این در مورد گرافیک صحبت نمی کنم. بعد از شروع بازی، با یک مقدمه ی بسیار تاثیر گذار رو به رو می شوید. [خطر لو رفتن داستان] طوفانی عظیم صحنه را در بر می گیرد. برگی از روی درخت زندگی، کنده شده و با باد همراه می شود و می رود و کنار صخره ای فرود می آید. جانوری خرس مانند و بزرگ به نام Naru که بر روی صخره نشسته است، به سمت برگ می رود و با یک موجودی سفید و کوچک به نام Ori رو به رو می شود. از همان اولین نگاه، مهر Ori به دل Naru می نشیند و او تصمیم به بزرگ کردن این بچه می گیرد. مدت ها با خوبی و خوشی سپری می شود تا یک روز طوفان بزرگ دیگری پیش می آید و این دو مجبور می شوند تا برای مدت زیادی در غار محل زندگی خود بمانند و کم کم آذوقه ی آن ها تمام می شود. نارو تنها میوه ی باقی مانده را برای Ori کنار می گذارد و خود به دنبال غذا می رود و درختی را می یابد اما به دلیل ارتفاع زیاد درخت و سنگینی نارو، از روی شاخه درخت می افتد و نمی تواند میوه ای را بردارد. او به غار بر می گردد و آن میوه را به Ori می دهد تا بخورد و خود به خاطر گرسنگی، گوشه ای می نشیند. اوری که این شرایط را می بیند، خود دست به کار شده و بیرون می رود و از آن درخت بلند بالا رفته و میوه ها را پایین می ریزد و آن ها را بر می دارد و به غار می آورد تا به نارو بدهد. اما او هر چه نارو را صدا می زند، او دیگر بلند نمی شود … آری اوری مادرخوانده ی خود را از دست می دهد م با غم و اندوه فراوان غار را ترک کرده و خود نیز در گوشه از جنگل بر روی زمین می افتد و به نظر می رسد که او نیز به سرنوشت نارو دچار شده است … اما ناگهان درخت زندگی، او را دوباره زنده می کند تا اوری به سوی سرنوشت خویش بشتابد.[پایان خطر لو رفتن داستان]
احتمالا این سوال برای شما پیش می آید که هدف اوری چیست؟ اوری بعد از وقایع بالا، با موجودی به نام Sein آشنا می شود و سِین به اوری می گوید که باید ۳ عنصرِ “هوا، آب و گرما” را بازیابی کرده و برای کمک به درخت زندگی در اختیار او قرار بدهد. سِین به نوعی اولین شخصیتی است که بعد از اوری و نارو معرفی می شود. او یک گوی کوچک آبی رنگ است و ارتباط عمیقی با طبیعت و جنگل دارد. او اطلاعات زیادی از جنگل دارد و بار روایی بازی، بیش تر بر عهده او است. گفتنی است که او توانایی حمله به دشمنان را هم دارد و اوری به وسیله او به دشمنان آسیب می زند.
در ادامه ی بازی در کل با یکی، دو شخصیت دیگر آشنا می شوید که نقش اساسی در داستان دارند و تقریبا شخصیت دیگری وارد داستان نمی شود. با این وجود، همین چند شخصیت هم برای ارائه ی داستان مینیمالیستی و البته پر مفهوم بازی کافی هستند. دو شخصیت دیگر هم بعد از Sein معرفی می شوند. Gumo و Kuro. شخصیت Gumo یک موجود چهار دست و پا و گرد است و آخرین نفر از نژاد و گونه ی خود محسوب میشود. او در ابتدا رویه دشمنی با اوری را پیش می گیرد ولی بعد از این که اوری به او محبت می کند، با اوری دوست شده و به او کمک می کند. Kuro هم یک پرنده بزرگ و سیاه است و شاید به نوعی شخصیت منفی اصلی بازی باشد و عامل بوجود آمدن بسیاری از این مشکلات. البته با این وجود، نمی توان هیچ یک از شخصیت های بازی را منفی دانست. هر کدام از آن ها دلایل خاص خود را برای انجام کار هایشان دارند و هیچ کدام، ذاتا یک موجود بد و پلید نیستند که بخواهند جنگل را به نابودی بکشانند.
اما از بحث داستان بگذریم و به باقی بخش های بازی بپردازیم. همان طور که در مشخصات بازی هم مشاهده می کنید، این بازی در سبک پلتفرمر و Metroidvania ساخته شده است. بازی های Metroidvania به عناوینی می گویند که سبک کلی گیم پلی آنان شبیه بازی Metroid باشد و از ویژگی های بارز آنان، وجود یک دنیای بزرگ است که دسترسی به بخش های مختلف آن به وسیله در های مختلفی بسته شده و بازیباز باید با کارهای خاصی، به آن مکان ها دسترسی پیدا کند. Ori and The Blind Forest نمونه یک بازی عالی سبک مترویدوانیا است. اصول کلی گیم پلی، بازی حرکت در محیط و رسیدن به مکان های مختلف ۳ عنصر است و در این راه، خیلی از راه های شما با در هایی بسته شده اند که بعضی با استفاده از نوعی سنگ خاص باز می شوند و بعضی نیز با قابلیت ها و توانایی های مختلف اوری و سین.
اولین نکته ای که در همان ابتدای بازی و در رابط کاربری بازی به چشم می خورد، بخش های مربوط به سه مولفه ی “سلامتی، تجربه و انرژی” است. نوار سلامتی اوری به صورت چند دایره است که با وارد شدن ضربه به او، تعدادی از این دایره ها را از دست می دهد. عدم بازیابی خود به خودی این نوار و “یک سره و متصل نبودن” آن باعث می شود که هم نیاز به مدیریت نوار سلامتی احساس شود و هم امکان برنامه ریزی برای ادامه ی بازی با نوار سلامتی باقی مانده برای شما فراهم شود.
دومین مولفه تجربه است که برای ارتقا شخصیت به کار می رود و بعد از توضیح بخش های بعدی، به آن می پردازیم. سومین مورد هم انرژی است. انرژی دو کاربرد اصلی دارد. اولین کاربرد مربوط به یکی از توانایی های سِین برای یک انفجار قدرتی می شود که می تواند بعضی از موانع را از سر راه بردارد. اما دومین کاربرد مربوط به یکی از مهم ترین مکانیک های بازی می شود؛ Soul Link. سیستم Soul Link به نوعی نقش سیو را در بازی ایفا می کند و در هر جایی که از امنیت کافی برخوردار باشید، می توانید از این سیستم استفاده کنید تا بازی شما سیو شود. این مکانیک و همین طور عدم استفاده از سیستم AutoSave از مواردی هستند که باعث تشدید نیاز به مدیریت بر روی کرکتر می شوند. قابلیت دیگر Soul Link هم امکان دسترسی به بخش Level Up بازی است. شما با از بین بردن دشمنان و جمع آوری یک سری آیتم، امتیاز لازم برای Level Up را کسب کرده و می توانید با استفاده از Soul Link شخصیت خود را Level Up کنید. این بخش ارتقای شخصیت، به سه بخش مجزا از هم تقسیم می شود. گروهی مربوط به توانایی های تهاجمی سِین می شود و شامل مواردی نظیر بالابردن برد و قدرت حمله هستند. بخش دیگر مربوط به توانایی های اوری و Soul Link می شود و مواردی نظیر بازگشت بخشی از سلامتی هنگام ایجاد Soul Link و امکان پرش سه گانه و… را شامل می شود. بخش آخر هم به موارد مربوط به میزان جذب اشیا و در کل ارتباط با محیط بر می گردد و امکان جذب خودکار گوی های تجربه و… از مواردی هستند که می توانید در این بخش ارتقا دهید. در کل مکانیک Soul Link کمک زیادی به افزایش جذابیت و هیجان بازی کرده است و همین طور آزادی عمل زیادی به بازیباز می دهد تا خود زمان مناسب برای ذخیره بازی را پیدا کند و نوعی چالش خاص نیز در بازی خلق می کند.
مطمئنا رکن اصلی یک بازی پلتفرمر و سکوبازی، طراحی مرحله (Level Design) آن است. طراحی مرحله Ori and the Blind Forest در یک کلام فوق العاده است. همه ی اجزای گیم پلی و بخش های مختلف بازی، آن چنان دقیق و البته متعادل طراحی شده اند که در عین این که شما را با چالش های فراوانی رو به رو می کنند، کاملا دست یافتنی هستند و موفقیت در این چالش ها نیز لذت بسیاری دارد. مطمئن باشید امکان دسترسی به هر آیتم خاصی که به نظرتان دسترسی به آن غیر ممکن است را در طول بازی بدست خواهید آورد و آن وقت، لذت واقعی بازی را خواهید چشید.
دیگر رکن مهم یک بازی در این سبک، تکراری نشدن آن در طول بازی است. اوری به این هدف نیز به خوبی نایل آمده است. سازندگان با دقتی بسیار بالا، مکان دسترسی به توانایی های جدید را به خوبی در بازی جایگذاری کرده اند. به محض این که ممکن است فکر کنید ریتم و روند بازی دارد کمی خسته کننده می شود، ناگهان بازی یک مکانیک و توانایی جدید به شما معرفی می کند که همه ی چالش های بعدی را تحت تاثیر خود قرار داده و جلوی خسته کننده شدن بازی را گرفته. اکثر این مکانیک ها نیز ریتم بازی را تند تر می کنند و باعث افزایش هیجان و نشاط شما می شوند. تعداد این توانایی های جدید هم کم نیست و تا آخر بازی، آنقدر توانایی معرفی می شود که دیگر نیازی به معرفی قابلیت جدید نمی بیند و همین Abillity هایی که تا به حال معرفی شده اند و ترکیب آن ها با یکدیگر، جلوی خسته کننده و تکراری شدن بازی را می گیرند. از جمله این توانایی ها، می توان به توانایی پرش دوباره، پرتاب اوری از طریق اشیای مخصوص، بالا رفتن از دیوار، معلق ماندن در هوا با استفاده از پر و… اشاره کرد که هر کدام عمق و ویژگی های خاصی را به بازی می بخشند.
دنیای بزرگ این بازی که Nibel نام دارد، یک محیط متصل و یک پارچه است و تنها یکی دو مکان جدا از محیط اصلی دارد. در این محیط وسیع، راه های مختلف و بسیار زیادی برای رسیدن به هدف وجود دارد و هر کدام از این راه ها نیز در گوشه و کنار های خود، مسیر های مخفی زیادی دارند که با ورود به اکثر آن ها، با آیتم های ارتقا دهنده ی میزان سلامتی یا انرژی رو به رو خواهید شد. این محیط یک پارچه باعث شده است تا سازندگان در همان مکان های اول بازی نیز بتوانند چالش ها و موانعی را قرار دهند که شاید ابتدای بازی عبور از آن ها، سخت و دشوار به نظر برسد و با پیشروی در بازی، کم کم امکان عبور از این موانع و مشکلات برای شما فراهم می شود. نقشه ی بازی نیز بسیار خوب و کاربردی طراحی شده با وجود سادگی، همه ی اطلاعات لازم نظیر مکان موانع، نوع موانع و در صورت Level Up توانایی مربوطه، مکان گوی های ارتقای سلامتی و انرژی و… را به شما نشان خواهد داد و در پیشروی بازی به شما کمک شایانی خواهد کرد.
یکی از ویژگی های خیلی خوب دنیای بازی که پیش از عرضه نیز سازندگان وعده ی آن را داده بودند، عدم وجود لودینگ در طول بازی است. شما فقط باید در ابتدای ورود به بازی، یک لودینگ نسبتا طولانی ۱ دقیقه ای را تحمل کنید و بعد از آن، در طول بازی، هیچ گونه لودینگی وجود نخواهد داشت و می توانید به همه دنیای زیبای بازی به طور همزمان و بی وقفه دسترسی داشته باشید.
همانند عناوین نظیر Rayman، دو سه بخش فرار نیز در بازی وجود دارد که البته علیرغم ریمن، وظیفه حرکت شخصیت نیز بر عهده ی خودتان است. این بخش ها با یک موسیقی هیجان انگیز همراه شده اند تا ریتم بازی را تند کرده و شما را وادار به واکنش سریع در مقابل حوادث بکنند.
با همه ی این اوصاف، باید بگوییم که این بازی یک بازی سخت در سبک پلتفرمر است. مطمئنا افرادی که با این سبک آشنایی کامل ندارند، در بازی دچار مشکلات فراوان خواهند شد و ممکن است در بعضی قسمت ها، آنقدر کلافه بشوند که برای مدتی بازی را کنار بگذارند. این موضوع را هم می توان نقطه ضعف و هم نقطه قوت بازی به حساب آورد. زیرا برای حرفه ای های این سبک، بازی بسیار لذت بخش خواهد بود و چالش های بازی، به اندازه کافی برای آنان جذاب خواهد بود. به خصوص که یک چالش (و اچیومنت) بسیار سخت برای تمام کردن بازی بدون حتی یک بار شکست وجود دارد که کم تر کسی می تواند بدون مشکل این اچیومنت را بدست آورد. اما در کل، باید بگویم که اگر شما از افراد نسبتا حرفه ای در این سبک نیستید، برای انجام بازی نیاز به صبر، حوصله و تلاش بیش تری خواهید داشت.
تنها دو ایراد در زمینه گیم پلی بازی وجود دارد. اولین موضوع عدم وجود امکان ادامه ی بازی بعد از اتمام آن است. این موضوع باعث می شود که بعد از تمام کردن بازی نتوانید اقدام به جمع کردن آیتم های باقی مانده بکنید و باید دوباره بازی را از نو شروع کنید. همین موضوع باعث ایراد دوم بازی که ارزش تکرار پایین آن است، نیز می شود. مطمئنا شما در آخر بازی توانایی های بسیار زیادی بدست آورده اید و این که بعد از این همه کسب توانایی، مجبور بشوید بازی را از نقطه صفر و بدون هیچ گونه توانایی آغاز کنید، انگیزه شما را برای شروع مجدد بازی کم می کند و ممکن است باعث شود که بعد از اولین بار اتمام بازی، رغبتی برای شروع مجدد آن نداشته باشید.
از بحث گیم پلی بازی که بگذریم، به گرافیک بازی می رسیم. گرافیک Ori and the Blind Forest یک شاهکار به تمام معنا در میان بازی های ویدیویی است و چون مرواریدی در میان این آثار می درخشد. تک تک فریم های بازی، یک اثر نقاشی بسیار زیبا هستند که چشم را نوازش می دهند و ممکن است لحظاتی شما را مشغول مشاهده ی زیبایی صحنه کنند. هیچ یک از اجزای محیط نیز تکراری نیست و حتی هر سنگ پیش زمینه بازی، تنها در همان مکان حضور دارد و سنگ مکانی دیگر، با این سنگ تفاوت خواهد داشت.
جزییات به کار رفته در هر بخش آنقدر زیاد است که نمی شود به تک تک آنان اشاره کرد. از جزییات ریز برگ های هر درخت بگیرید تا سنگ ها و علف های زیر پای شخصیت بازی، همه آنقدر زیبا و با رعایت جزییات کشیده شده اند که توصیف آن ها کاری بس دشوار است و بهتر است خودتان بازی را انجام دهید تا زیبایی گرافیک بازی را مشاهده کنید.
نور پردازی بازی هم فوق العاده است و چه در مناطق تنگ و تاریک و چه در مناطق روشن، بسیار عالی به این بخش پرداخته شده است و باعث می شود که کیفیت گرافیک بازی از این هم بالاتر برود. همه ی این عناصر در کنار هم بازی را تبدیل به مونالیزای دنیای بازی ها می کند.
با وجود چنین گرافیک زیبایی، بازی بر روی اکثر سیستم های کامپیوتری، به بهترین شکل ممکن اجرا می شود و به جز معدود لحظاتی، نرخ فریم بازی به زیر ۶۰ فریم بر ثانیه نمی رسد. همین موضوع باعث شده که تقریبا همه بتوانند از این شاهکار گرافیکی بدون هیچ مشکلی لذت ببرند.
از بحث گرافیک هم که فارغ شویم، به موسیقی بازی می رسیم. سازندگان در این بخش نیز سنگ تمام گذاشته اند. آهنگساز بازی آقای Gareth Coker به همراه یک گروه ارکستر، موسیقی بسیار زیبایی خلق کرده اند. از لحظه ی شروع بازی تا آخر آن، موسیقی بازی، متناسب با شرایط بازی، احساسات شما را تحت تاثیر قرار می دهد. مطمئنا بعد از همان لحظات اول بازی، ساندترک های این عنوان را به لیست آهنگ های مورد علاقه ی خود اضافه خواهید کرد.
دو بخش موسیقی و گرافیک در کنار هم، چنان معجون خارق العاده ای خلق کرده اند که حتی اگر از گیم پلی بازی هم خوشتان نیاید، نمی توانید از کنار این دو بخش به راحتی بگذرید. چنین ترکیب شاهکاری در کم تر عنوانی بوجود می آید و چیزی نیست که هر ساله بتوانیم نمونه ی آن را ببینیم، پس قدر این دو بخش را بدانید.
نتیجه گیری نهایی:
بازی Ori and The Blind Forest، یک عنوان بسیار زیبا، پر احساس و هنری است. این بازی شاهکاری در میان تمامی عناوین ویدئویی است و همچون گوهری در میان عناوین سال ۲۰۱۵ به چشم می آید. هیچ یک از بخش های این بازی، داستان، گرافیک، صداگذاری و صد البته گیم پلی، عیب بزرگی ندارند و تنها اگر یکی دو ایراد کوچک از این بازی حذف می شد، می توانستیم نمره ی کامل را به آن بدهیم. با این حال چیزی از ارزش های این بازی کم نشده است. چه طرفدار این سبک هستید چه نه، Ori and the Blind Forest را تهیه کنید. شک نکنید که حتی اگر نتوانید از گیم پلی آن لذت ببرید، از موسیقی و گرافیک هنری فوق العاده ی آن، به وجد خواهید آمد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
ممنون بابت نقد
یعنی هرچی از این microsoft studio بگم کم گفتم واقعا بازیهای زیبایی میسازه
ممنون بابت نقد اگه برای بتل هاردلاین هم بزارید عالی میشه :yes:
مایکروسافت استودیوز تو ساخت بازی کمک میکنه، کار اصلیو مون استودیو کرده:|
عالی بود
بازیش در یک کلام فوق العادس.موسیقی این بازی واقعا لذت بخشه.ممنون امیر مهدی خان.
حیف که دوتا پارتی که دانلود کرده بودم در اثر حواس پرتیم پاک شد.
باید بشینم ریکاوریش کنم.
…
این بازی شاهکار نسل هشت هست.
واقعا بازیه لذت بخشیه 🙂 🙂 🙂
به نظر میرسه بازیش یه نوع rayman هست. البته هیچی که به ریمن نمی رسه دانلود کنیم ببینیم چطوره.
دمتون گرم.
خیلی خوشگله بازیش.
من دارم تجربش میکنم خیلی قشنگه خیلی هم مدیریت میخواد بعضی جاها هم که یادتون بره سیو کنید یا نتونید وقتی ببازید کلی بازی میاد عقب ولی ارزش یکبار بازی کردن رو داره
بازی خوبیه از تصویرش پیداست ممنون بابت نقد :yes: :yes: :yes: :yes:
گیم اسپات ۹ داده گیمفا هم ۹.
سلام ممنون بابت نقد متا بازی خیلی خوبه
فقط دوتا سوال دارم
1:آقا آخر سر بازی سخت باشه خوبه یا بد؟دیگه این بازی هرچی باشه از دارک سولز که سختتر نیست که هست؟پس چرا سخت بودن دارک سولز خوب بود باسه یه سری بازی ها بد؟
2:داستان پیچیده چی؟باسه spec ops the line که داستان خیلی باحالی داشت ولی به دلیل پیچیدگی داستان ازش نمره کم شد ولی باسه Batman Arkham City که اونم خیلی داستان خفنی داشت پیچیدگی داستانش شد بخشی از ویژگی های خوب بازی؟(من قصد فن بوی بازی ندارما باز حمله نکنین 😀 )
با چه معیاری این نقد ها انجام میشه منم موندم.دیگه نویسنده با یه بازی حال میکنه خوبشه میگه از یه بازی بدش میاد بدشو مینویسه.دیگه چی بگم.
خوب وقتی بازی می کنه،اون خوبی هارو می بینه و از اونها تعریف می کنه.
اگه نکات منفی داشت ،اونارو بیان. می کنه.
خب پس وقتی بازی میکنه نمره رو میده
ماشاالله چقدرم همه خوبی هاروگفته.
سلام.
1. برای عناوینی مثل دارک سولز و Bloodborne و… که کلا بر پایه سخت بودن هستند و مکانیک های اصلی گیم پلی بازی و کل بازی بر این پایه بنا شده است و صرفا قرار نیست عامه پسند باشند، سخت بودن جزو نکات مثبت است. اما در مورد یک بازی پلتفرمر مثل این بازی، که احتمالا قرار است افراد زیادی آن را بازی کنند و سازندگان به سخت بودن بازی اشاره ای چندانی نکرده اند، سخت بودن “می تواند” یک نکته منفی باشد. (برای این می گویم “می تواند”، چون مثلا عنوانی مثل Super Meat Boy، کلا قرار است سخت باشد و سخت هم هست و به سختی آن نمی شود ایراد گرفت)
2. من خودم spec Ops را بازی نکردم ولی پیچیدگی داستان، ممکن است باعث گیج کننده شدن آن بشود طوری که نتوان داستان را فهمید. برای یک بازی مثل Batman، داستان کلی بازی را می شود فهمید ولی پیچیدگی های آن برای علاقه مندان بازی است تا نکات مخفی و مهم تری را از داستان کشف کنند. اما در کل چون خودم Spec Ops را بازی نکرده ام نمی توانم برای آن بازی توضیح دهم.
واقعا این بازی هایی که هیچ سر و صدایی نمی کنن، شاهکارند.
ویرایش:
دو شخصیت دیگر هم بعد از Sein معرفی می شوند. Gumo و Kuro. Gumo یک موجود چهار دست و پا و گرد است و آخرین نفر از نژاد و گونه ی خود محسوب میشود.
————————————————————————————————————————————————-
بازی فوق العادهای بود، مخصوصا موسیقی که گاهی اشک آدم رو در می آورد.
حیف که بعد از اتمام بازی نمی ۱۰۰% کرد و باید قبل از مرحله پایانی همه مهارت ها رو بدست بیاری تا چیزی رو جا نمونه.
بابت نقد هم ممنون
شما هم به نکته ی خوبی اشاره کردی ” موسیقی که گاهی اشک آدم رو در می آورد”
تو نقد اشاره ای نشد بازم موندم.حالا یه بازی دیگه بود واویلا بود.
واقعا بازی محشریه مخصوصا با دسته اگه بازی کنید خیلی حس خوبی داره بازی کردنش :yes: :yes:
واقعا بازی فوق العاده ای هستش در ابتدا شبیه ریمن به نظر میرسه اما تفاوت های زیادی دارند
در انتها ممنون بابت نقد.
۱- ممنون بابت مقاله.
2- امیر جان این بندهای آخر مقاله حتمی وسط چین کن. نامیزان هستن……. 😉
هنوز موندم دیجیتال چامبز چطور بهش ۷۰ داد،وگرنه متاش ۹۰ شده بود.
همین دیروز نصبش کردم و تا جایی که بازی کردم عالی بود :yes:
موسیقی که تو منوی بازی پخش میشد واقعا عالی بود و یه حس خاصی به آدم میداد
محیط های بازی واقعا قشنگه و بعضی وقتا آدم دلش میخواد فقط همینطوری به محیطش نگاه کنه
در یک کلام بازیش شاهکاره :yes:
خیلی از این بازی خوشم میاد عاشق این سبکام ایشالله رو پی سی تجربش میکنم 😉
با اینکه عاشقشم ولی هنوز بازیش نکردم منتظر آپدیتم بازی همش کرش میکنه کسی این مشکلو نداره ?:-)
ولی بازیش در یک کلام شاهکار به تمام معناست :yes:
امشب میزارمش برای دانلود روی پی سی
این قابلیت سیوش اعصاب منو به هم ریخته فعلا دیگه ادامش ندادم
کلا شاهکاره مخصوصا موسیقیش که منو محو خودش کرده. :cute:
برای همین کاراش از مایکرو خوشم میاد
دوست داشتنی!!
اگه این بازی فقط و فقط طراحی هنری زیبایش رو داشت باز هم لیاقت نمره ی ۹ رو داشت. :yes:
میشه تا الان زیبا ترین انحصاری نسل هشت رو هم بهش لقب داد.
تشکر فراوان بابت نقد. :yes:
در اینکه بازی زیبایی هست شکی نیست اما نکته اینکه انحصاری نسل هشت نیست واسه xbox360 هم هست
:yes: :yes:
بازی خوبی بود حتی متاش به ۹۰ هم رسید اما باز همون ۸۹ شد واقعا بازی خلاقیه
بازیش در یک کلام زیباست :yes:
ممنون بابت نقد
سلام
در ابتدا به منتقد خسته نباشید میگم. نقد خوبی بود از یک بازی عالی…
یه سوال هم داشتم که آیا هنوز تاریخ رسمی انتشار این عنوان برای پلتفرم Xbox 360 مشخص نشده؟
ممنون
ممد حسین :evilgrin: نه هنوز تاریخ انتشار نسخه Xbox 360 مشخص نیست….
واقعا شاهکار بود شاهکار :inlove: :inlove:
بهترین موسیقی که تا حالا شنیدم :inlove:
واقعا یک شاهکار هنریه
گرافیک و موسیقی فوق العاده زیبا داره
بطوریکه وادارم کرد تا ساندترک هاشو هم دانلود کنم
واقعا بازیش فوق العاده بود. :yes: :yes: فقط بعضی اوقات یادم می رفت بازی رو سیو کنم می مردم حرصم میگرفت :rotfl: :rotfl:
اما گیمپلی و(مخصوصا) موسیقی و گرافیک هنری بازی حرف نداشت. :-* :-*
به نظرم بازی سختی نبود که اون رو جزو موارد منفی حساب کردید. 😐 😐
ولی نقد خوبی بود. 😀 😀
من نمره ی ۹.۵ رو به بازی میدم. :snicker:
فقط میتونم بگم ففففففففففووووووووووووق العادس
هر چقدر بازی میکنم بازم لذت میبرم اصلا ازش خسته نمیشم
دمشون گرم
از زمان نمایش گیم پلی این بازی و Below در Gamescom به خودم گفتم حتما باید تجربه اشون کنم. به عنوان یه طرفدار سرسخت سبک پلتفرمر عرض می کنم، بالاخره جیزی که می خواستم رو پیدا کردم. بازی سخت نیست این عملکرد اشتباه ماست که مراحل رو دشوار می کنه. شخصا از نبود autosave استقبال می کنم چونکه بازی رو چالش برانگیزتر می کنه. موسیقی به واقع اغواکننده و همانند Valiant Hearts و Child of Light محسور کننده است. گرافیک و طراحی هنری بسیار زیباست. واقعا نمیشه بازی رو توصیف کرد. شاهکار به تمام معنا
سلام، بچه ها کسی میدونه بهترین یا پرچمدار پردازنده amd چیه اسمش تا الان؟
r9 295×2
منظورم سی پی یو بود نه پردازنه گرافیکی.
من اولش فکر کردم این بازی بچه گونه هست ولی بازیش که کردم قهمید همچین هم بچه گونه نیس بازی خوبی بود ولی با یک بازی شاهکار فاصله داشت
داداش رو این سیستم میتونم بازی کنم:
OS:Win 7 64bit
Ram: 8 GB
CPU:AMD Vision A6 2.70 GHz
GPU:AMD Radeon HD 7520G VRam:512 MB
میتونم بازی کنم؟
موسیقی متن این بازی فوق العاده. زیبایی های جنگل هم که دبگه حرف ندارن انگار خودت داری تو جنگل ماجراجویی میکنی در کل بازی عالی هست :yes:
ممنون
gta v برای pc بازم تاخیر خورد
14 آپریل.
برو بابا :pain: :pain: :pain: :pain: :pain: :pain: :pain:
ی بازیه بع معنای واقعی فوق العاده واقعا ادم با بازیش ارامش میگیره وقتی این مناظرو میبینه
داداش رو این سیستم بازی میشه:
OS:win 7 64bit
Ram:8 GB
GPU:AMD Radoen HD 7520G Vram:512 MB
CPU:AMD A6 Vision 2.70 GHz 2CPUs
خیلی دوس دارم این عنوانو تجربه کنم دارم دانلودش میکنم :snicker: :snicker: :snicker: 😀
همینطوری بازی چیلد اف لایت تقلید ریمن بود اینا از اونم تقلید کردن…تقلید در تقلید نمره نهایی مساوی با ۱ از ۱۰
این بازی از نظر هنری یه شاهکار به تمام معناست به کسانی که سبک پلتفرمر رو دوست دارن توصیه میکنم حتما بازی رو انجام بدن
زندگی رویایی…….