روی دیگر جنگ | نقد و بررسی This War of Mine
آیا می توانید در خرابه ای جنگ زده و شرایطی آخر الزمانی زنده بمانید؟ در This War of Mine، سربازی تا دندان مسلح و آماده رزم نیستید. بلکه در قالب یک غیرنظامی که برای زنده ماندن تلاش می کند، قرار می گیرید. دنیای شما شهری ویرانه و بمباران شده است که روزگاری خانه تان بوده است. اینجاست که خاطرات دور در زیر آوار، خون و ناامیدی دفن می شوند. طبقه پایین، Pavle بر روی بتن های خرد شده دراز کشیده و از درد شدید ناشی از زخم رنج می برد، اما بانداژی نداریم. حدود چهار روز است که هیچ غذایی نخورده. در اتاق نشیمن، Bruno در حال جستجو است. او شب قبل وارد خانه ای در این شهر جنگ زده شده و در حالی که ساکنان مسن با وحشت و درماندگی او را نگاه می کردند، هرچه می توانست را به سرقت برده. Marko، ساکن سوم این خانه ویران، کنار در ایستاده و به همسایه ای که با ناامیدی، برای زنده ماندن در این جهنم دنیوی، برای طلب غذا آمده معامله می کند.
۱۱ bit studios :استودیو سازنده
۱۱ bit studios :ناشر
Microsoft Windows, OS X, Linux : پلتفرم ها
November 14, 2014 :تاریخ انتشار
Action-adventure :سبک
جنگ خونین دربرگیرنده ی هیچ گونه سودی نیست جز این که به تعداد گورهای سیاه رنگ، می افزاید
لامارتین
This War of Mine نوع جدیدی از بازیهای جنگ محور می باشد. دیگر خبری از انواع و اقسام سلاح و تجهیزات نیست. جدیدترین فناوری های نظامی کاربردی ندارند. هدف اصلی شما کمک به بازماندگان برای زنده ماندن است، و این امر با جمع آوری منابع، رفع نیازهای اولیه، و (در صورت امکان) معامله با دیگر بازماندگان، محقق می شود. این شخصیت ها نه سربازند، نه دانشمند و نه قهرمان. آن ها انسان های عادی هستند. حتی ممکن است برای بدست آوردن غذا، دارو یا آب مجبور به دزدی یا مبارزه باشید. در مقایسه با NPCهای غیرقابل پیش بینی، راهزنان، مهاجمین، و سربازان، این گرسنگی و بیماری است که دشمنان بزرگتری به شمار می آیند. هر یک از پروتاگونیست ها که تحت کنترل شما می باشند، مهارت پایه ای برای زنده ماندن در اختیار دارند. برای مثال یکی مذاکره کننده خوبی است دیگر دونده سریعی. بازی در ویرانه ای بمباران شده که زمانی آپارتمان کوچکی بود آغاز می شود. در طول روز برای حفظ امنیت باید در خانه بمانید، بنابراین در این زمان می توانید آیتم بسازید (اگر منابع داشته باشید)، غذا بخورید (اگر غذا داشته باشید)، زخم ها را پانسمان کنید (اگر بانداژ داشته باشید)، دارو مصرف کنید (اگر داشته باشید)، و بخوابید (اگر تخت ساخته باشید). در روز اول می توانید در انبوه آوارهای خانه کاوش کرده و هر چیز قابل استفاده ای برای رفع نیازها را بردارید. غذاها به صورت خودکار در یخچال فریزر، و داروها در قفسه دارو ذخیره می شوند.البته برای ساخت تخت یا شومینه به منابعی خاص احتیاج دارید. می توانید هر آیتم را در هریک از اتاق های آپارتمان قرار دهید. در طول روز دیگر شخصیت ها گاهی برای درخواست کمک یا معامله می آیند. برای مثال، زنی با درخواست کمک برای حفاظت از خانه اش در مقابل مهاجمین نزد شما می آید. در صورت پذیرفتن یکی از شخصیت ها در قبال دریافت اسلحه جان خود را به خطر می اندازد. طبق قاعده، روز در نهایت به شب مبدل می شود، یا می توانید با کلیک فورا روز را سپری کنید. شب هنگام، اولین تصمیمی که باید بگیرید این است که شخصیت های دیگر، در حالی که یکی از شخصیت ها به دنبال منابع می رود، چه کاری انجام دهند. برای مثال می توانید چند شخصیت را برای کاوش بفرستید، در این صورت بقیه شخصیت ها با منابع تصادفی باز می گردند. اما اشکال اینجاست که خانه شما بدون محافظ می ماند و خطرات احتمالی ممکن است اتفاق بیافتند. همچنین می توانید برخی از شخصیت ها را مامور نگهبانی کنید که روش مطمئن تری است. علاوه بر این، بقیه شخصیت ها می توانند به استراحت نیز بپردازند. زمانی که وظیفه شخصیت ها را تعیین کردید، باید مکانی را برای کاوش انتخاب کنید.
در نقشه بازی علاوه بر معرفی مکان های مختلف شهر، ایتم های موجود (غذا، منابع، دارو، چوب و غیره) و خطرات احتمالی نیز نمایش داده می شود. بعضی مکان ها خالی بوده و آزادانه می توانید در آن ها کاوش کنید، و تنها مانع بر سر راه شما زمان باقیمانده تا صبح است. شخصیت ها توانایی حمل مقدار مشخصی از منابع دارند. یکی از شخصیت ها توانایی حمل ۱۵ آیتم دارد، پس سعی کنید این وظیفه را به عهده او بگذارید. اگر تا قبل از روشنایی روز نتوانید از منطقه خارج شوید، کاوشگر روز بعد بازمی گردد، با این تفاوت که زمان بازگشت او بیش از حالت عادی به طول انجامیده و احتمال دارد صدمه دیده باشد. (این اتفاق برای خودم پیش امد – کاوشگر من با منابعی بازگشت اما زخم تازه ای داشت و مشکل بانداژ و لوازم پزشکی را نیز اضافه کرده بود). برخی مکان ها دارای چند NPC بی طرف هستند که ممکن است با شما معامله کنند. و برخی دیگر ممکن است تحت حاکمیت باندها، راهزنان، و سربازان باشند. حتی سربازانی که با شما رابطه دوستانه دارند غیرقابل پیش بینی هستند، و سربازان دشمن مسلما خطرناک می باشند. هر مکانی که کاوش می کنید متناسب با خطری که می پذیرید پاداش دریافت می کنید. سوپر مارکت ویرانه ممکن است مقدار زیادی مواد غذایی داشته باشد، اما بنظر می رسد تحت کنترل سربازان دشمن یا باندهای محلی است. استفاده از المان مخفی کاری This War of Mine ساده، اما بسیار مفید است، فراتر از آنچه که از یک عنوان side-scrolling دو بعدی باید انتظار داشت. محدوده دید شما محدود بوده و باید سریع و حساب شده عمل کنید. بعضی مناطق دارای مکان هایی برای مخفی شدن هستند، اما در اکثر مواقع تنها لازم است که از دیده شدن اجتناب کرده و با استفاده از نشانه های صوتی/بصری از دشمنان پیشی بگیرید. با استفاده از دایره ای قرمز می توانید به نزدیکی و میران بلندی صدا پی ببرید. همچنین می توانید قبل از باز کردن در، از داخل سوراخ کلید محل را مورد بازبینی قرار دهید (این ویژگی بسیار حیاتی است). برای مثال، فراموش کردم که از این توانایی استفاده کنم و سریعا وارد شدم، در نتیجه با شلیک یک سرباز کشته شدم. ویژگی استفاده از جلوه بصری یک صدا، ساده بوده اما الزام آن در هنگام کاوش یک ساختمان بزرگ به خوبی درک می شود. برای مثال، در هنگام کاوش متوجه شدم که NPCها فهمیده اند من آنجا هستم و تلاش در جهت پیدا کردن من را شروع کردند. با استفاده از این ویژگی توانسته از دید آن ها مخفی مانده و فرار کنم.
تغییر فصول نیز در بازی گنجانده شده، در نتیجه باید با مزایا و چالش های فصل زمستان رو به رو شوید. اگر یکی از شخصیت ها بمیرد، بازی به پایان نمی رسد. مانند زندگی واقعی، بازی به جریان خود ادامه می دهد. تمامی پروتاگونیست های بازی درگیر حالت های مختلفی از جمله خستگی، گرسنگی یا بیماری می شوند. هر تصمیمی که می گیرید در جهت بقا بوده، و این تصمیمات هستند که شما را قانع می کنند. تنها المان های تاکتیکی و قابلیت ساخت، دلایل سرگرم کننده بودن این بازی نیستند. دلیل این امر امید است. امید به این که بتوانید به اندازه کافی امکانات بسازید و اوضاع را به حالت عادی برگردانید تا شاید این شخصیت ها بتوانند پایان جنگ را ببینند. شاید اگر بتوانید تخت، اسلحه و انبارهای مواد غذایی بسازید، مدت بیشتری زنده بمانید. بعد از گذشت پانزده روز کمی عدم تعادل در بازی احساس می شود. برای ورود به مناطق خطرناک نیاز به اسلحه دارید، اما منابع لازم برای اینکار را در اختیار ندارید. این چرخه عدم تعادل ممکن تعداد زیادی از بازیکنان را دلزده کند. This War of Mine ظاهری خاکستری و تیره دارد که دنیای مرده و تاریک را به خوبی منعکس می کند. هنر و موسیقی نقش بسیار بزرگی در جذاب بودن بازی دارند. سبک خاص طراحی این اطمینان را به شما می دهد که در هر سایه خطری وجود دارد. موسیقی Piotr Musiał تداعی کننده شاهکار Gustavo Santaolalla در The Last of Us است.
This War of Mine عنوانی زیبا و در عین حال تلخ است. محتوای صریح و خشن بازی ممکن است مانع از انجام بازی شود. اگر بتوانید بر روی این موضوع غلبه کنید، مطمئنا از انجام بازی لذت خواهید برد. به آسانی با شخصیت ها ارتباط عاطفی پیدا می کنید و سرنوشت آن ها برای شما اهمیت می یابد. هدف شما زنده ماندن آنهاست. شاید عناوین زیادی با سبکی مشابه عرضه شده باشند، اما این خود بازی است که نوآورانه می باشد. روی دیگر جنگ که تاکنون به نمایش درنیامده. تاکنون ندیده اید چه بلایی سر کسانی که خانه آن ها منفجر شده، آمده است. شاید این بازی بتواند اندکی شما را به فکر فرو ببرد. بعضی از گفته های شخصیت ها حقیقتا قلب شما را به درد خواهد آورد.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
از نقدخوبتون ممنون مخصوصا اون سخن ازلامارتین .راستی ساخت کدوم کشوره؟
کشور لهستان. استودیو سازنده ( 11bit studios) در پایتخت این کشور یعنی ورشو قرار دارد.
تکراری شدن بعد چند روز و نداشتن تعادل
دقیقا موافقم :yes:
من تا روز ۱۷ بازی کردم واقعا دیگه تکراری میشد
واقعا بازی قشنگی بود فقط تکراری میشد
این بازی رو هنوز انجام ندادم ولی تعرفشو هم کم نشنیم ! و کلا میشه گفت لهستانی ها کارشون درسته !…ببینیم امسال با ویچر ۳ و Dying light چکار می کنن !…
اقای … (ترول جدی) لهستانی ها به قول خودتون خلاقیت از اسمون باسشون که نمی افته استعداد و هنر دارن. من این بازی و ۲ the witcher رو بازی کردم the witcher دیدگاه منو نسبت به گیم عوض کرد و به عنوانی بهترین بازی که تاحالا بازی کردم و خواهم کرد در قلبم نشست
پس نتیجه میگیریم the witcher 3 رو بازی نمیکنی 😀
درود…لهستانی چندان هم خلاقیت به خرج نمیدن !…یعنی بازی “خلاقانه” اونقدر ها هم نداشتن ! و ویچر هم به قول شا تیپ خاصی داشت ولی بازی خلاقانه نبود. از طرفی یک استدیو مثل Techland از سال ۱۹۹۰ داره فعالیت می کنه و این نشون دهنده ی سابقه ی این استدیو و کشور هست که باعث شده همچین بازی ها و استدیو هایی مثل Peolpe can fly {یا همون اپیک گیمر لهستان الان} و CD project red و غیره ازش بیاد بیرون.
من دو بار بازی کردم هر دو بار روز ۲۵ همه تلف شدن
من ۲ باز تمومش کردم
دفعه دومی که تمومش کرده بودم یادمه تو سوپر مارکت بود که تحت کنترل ارتش بود یعنی اونجا رو با خاک یکسان کردم :laugh:
چه عجب 😐
Witcher 2 خلاقانه نبود؟؟؟ پیچیده ترین داستان رو تا به امروز داشت در ضمن Witcher2 تنها بازی هست که ماموریت های جانبیش به اندازه ماموریت های اصلیش جذاب و کارشده بودن .نه مثل skyrim , dragon age که ماموریت های جانبیش در کشتن چنتا حیوون یا حتی درمواردی تحویل نامه خلاصه شده بودن!!!
ویتچر فوق العاده است :inlove:
دقیقا باهات موافقم. :yes:
هر کدوم از ماموریت های فرعی بازیو میشد به چندین روش مختلف تموم کرد.
من در ۵ باری که تمومش کردم تمام ماموریت های فرعی شو رفتم.
در صورتی که بازیایی مثل اسکای ریم حتا ماموریت های اصلیش هم بعد از مدتی تکراری میشه.(از نظر روند داستان).
نداشت… هر بازی در حد خودش خلاقیت داره ولی نمیشه به همگی گفت “بازی خلاقانه”…اون بازی یک بازی نقش آفرینی بود سبکی که سالهاست بوده و هست و فقط تیپ خاص خودش رو داشت خلاقیت هم داشت همونطور که گفتم هر بازی می تونه خلاقیت داشته باشه ولی بازی خلاقانه به هر بازی نمی گن !…
{از طرفی هم نمی دونم چرا ولی هیچوقت از شخصیت پردازی شخصیت اصلی این بازی و کلا خود بازی خوشم نیومد :دی هر کاری کردم نتونستم با بازی کنار بیام !}
عزیزم پیچیده ترین داستانو سری metal gear solid داره
ولی با بقیه موارد ویچر با شما موافقم
داستان متال گیر خیلی جالبه ولی پیچیده (به معنای فلسفی) نیست!
تو عمرم فلسفی تر و زیباتر و پیچیده تر از داستان Bioshock Infinite ندیدم…
ممکنه خیلیا متوجه داستان عمیقش نشن ولی با یه سرچ ساده می فهمید قضیه از چه قراره!