تاریخچه Mortal Kombat | قسمت آخر: داستان بازی
در هفته هایی که گذشت، در دو مقاله تاریخچه کامل سری Mortal Kombat را شرح دادیم و شما با فراز و نشیب های این سری آشنا شدید. در این مقاله پایانی، داستان مفصل بازی از آغاز تا به الان را با جزییات برای شما باز گو خواهیم کرد تا کسانی که تا به حال لذت داستان MK را نچشیده اند، از این قاعده محروم نشوند.با ما همراه باشید.
نکته: اتفاقات بازی Mortal Kombat vs. DC Universe به دلیل بی ربط بودن به داستان اصلی، حذف شده است.
__
در آغاز دوران، فقط Elder Gods بودند و موجود دیگری به نام One Being (یکتا). One Being قدرت خود را با به زیر کشیدن Elder Gods به دست آورد. The Elder Gods برای اینکه زنده بمانند جنگی علیه OB به راه انداختند. آنها از ۶ سلاح معروف به Kamidogu استفاده کردند، با استفاده از این سلاح ها، OB به تکه های بسیاری تقسیم شد اما روحش زنده ماند. این ۶ اسلحه با ۶ قطعه از روح OB ترکیب شدند و Realmها را به وجود آوردند (Realm ها همان مناطق حکومتی هستند). نام این ۶ Ream به این ترتیب است: Earthrealm, Netherrealm, Orderrealm, Outworld, Chaosrealm و Edenia.
________________
پیشگویی آرماگدون
مدت زیادی از پیدایش Realm( که از این به بعد قلمرو می خوانیم)، محافظ Ednia که بود Argus و همسرش Delia دو فرزند داشتند: Taven و Daegon. ملکه Delia دائما کابوس هایی در مورد آینده می دید. یکی از آن خواب ها این بود که بعدا تمام قلمرو ها در مبارزات Mortal Kombat نابود می شوند. Elder Gods خواستار کسی شدند که از Armageddon جلوگیری کند و این ماموریت را به Argus و همسرش Delia واگذار کردند. Delia همچنین پیش بینی کرد که اوج نبرد در دهانه آتش فشانی در جنوب Ednia خواهد بود. Argus هرمی را ساخت و در آن منطقه دفن کرد و Delia هم موجود آتشیینی به نام Blaze خلق کرد. Blaze قدرت متوقف کردن جنگجویان Mortal Kombat را دارد. Argus می خواست که Blaze تمام جنگ جویان را نابود کند در حالی که Delia که مهربان تر بود، خواست که فقط قدرت های آنها نابود شود. آنها مسابقه ای برای فرزندانشان طراحی کردند، به این ترتیب که هرکس که بتواند Blaze را در نبردی نابود کند، فرمانروای چدید می شود. در بین راه هر کدام از فرزندان مجبور بودند که یکی از شمشیر های پدرشان و زره ای را از مادرشان در زمین پیدا کند. زره به معنی این بود که جنگجویان Mortal Kombat کشته خواهند شد و شمشیر یعنی اینکه قدرت های آنها گرفته می شود. در واقع این مااند یک قرعه کشی بود تا سرنوشت جنگجویان را انتخاب کنند. پدرشان به آنها گفت که دو اژدها نگهبان سلاح و زره هستند. یک اژدهای طلایی به نام Orin مراقب Taven بود و یک اژدها سیاه به نام Caro از Daegon حفاظت می کرد.
________________
Shinnok و جنگ برای زمین
Elder God ها مراقب مناطق بودند و از آشوب جلوگیری می کردند. اما یکی از آنان به اسم Shinnok مست قدرتش شد و فرمانروایی زمین را برای خود می خواست. البته Elder God ها قبلا برای حفاظت از زمین Raiden را گمشاته بودند اما Shinnok زمین را می خواست. نبرد سهمگینی بین Raiden و Shinnok درگرفت که زمین را برای قرن ها به جای تاریکی تبدیل کرد.
Raiden فهمید که Shinnok به وسیله طلسم جادویی اش از مرز های زمین گذشته و به آنجا وارد شده است. Raiden طلسم Shinnok را از سر او بر میدارد و با کمک Elder God ها او را به Netherrealm می فرستد. نام های زیادی برای این مکان وجود دارند: جهنم، Hades و Pluto. با هر اسمی این مکان یک شکنجه گاه برای گناه کاران است. زمانی که Shinnok خود را در جهنم دید، Lucifer در حال حمله به او بود، البته Lucifer تنها نبود و روح کسانی که قبلا Shinnok به آنجا فرستاده بود هم برای انتقام آمده بودند. آنها توانستند که Shinnok را شکست دهند و به اعماق جهنم بفرستند.
بر طبق افسانه ها، کسی که ۶ تکه سلاح Elder God ها و طلسم Shinnok را داشته باشد، قدرت بی نهایت به دست می آورد و می تواند که تمام Realm ها را با هم ترکیب کند و زمینه ساز بازگشت One Being شود. البته برای جلوگیری از این کار، Raiden طلسم Shinnok را در اعماق کوه هایی در آسیا دفن کرد و چهار نگهبان برای آن گذاشت: آب، باد، خاک و آتش. تا زمانی که طلسم در زمین دفن بود، Shinnok مجبور بود که در جهنم بسوزد.
برای هزاران سال Shinnok در جهنم زیر شکنجه Lucifer بود تا اینکه به جادوگری به اسم QuanChi بر می خورد. او به حدی ماهر بود ه حتی می توانست بین Realmها جا به جا شود. بدون اینکه Elder God ها متوجه شوند. QuanChi به Shinnok پیشنهاد می دهد که به او کمک می کند از جهنم فرار کند، البته اگر به QuanChi اجازه دهد که در کنار او حکومت کند. Shinnok پذیرفت و آن دو، جنگی در جهنم به راه انداختند که قرن ها به طول انجامید. آنها توانستند که Lucifer را شکست دهند و کنترل جهنم را به عهده بگیرند. اما Shinnok از فرمانروایی در آتش و خاکستر راضی نبود و بیشتر از آن را می خواست. وظیفه QuanChi این بود که خواسته های Shinnok را برآورده کند.
________________
فرمانروایی Onaga
در نقطه ای نامشخص از تاریخ Outworld حاکمی داشت به نام Onaga، شاه اژدها. او اولین کسی بود که توانست Outworld را متحد کند و بر قلمروی آن بیفزاید. او Realmهای بیشماری را شکست داد و به Outworld ملحق کرد. راز پیروزی او ارتش شکست ناپذیرش بود، قلب Onaga به او این امکان را می داد که مرده ها را زنده کند و از این امکان برای زنده کردن سربازان مرده اش استفاده می کرد. برای همین همیشه ارتش بی پایانی داشت. او دوست داشت که زندگی بی پایانی داشته باشد، پس مشاوران او از یکی از تخم های اژدها استفاده کردند و روح او را به درون آن تخم فرستادند تا او تا ابد زنده بماند. نوبت به Shao Kahn مشاور مخصوص Onaga رسید تا به او خیانت کند، او Onaga را مسموم کرد تا خودش کنترل اوضاع را به عهده بگیرد. البته او همانند Onaga در حکومت موفق نبود
________________
فرمانروایی Shao Kahn
همانند Onaga دوست داشت تا به قلمرو اش اضافه کند. او به قرمرو های کوچکتر حمله می کرد و طی هزاران سال قلمرو اش را بزرگ و قدرمتند ساخت. او قدرتی به دست آورده بود که می توانست یک قلمرو به بزرگی قلمرو هودش را تحت کنترل در آورد و آن چیزی نبود جز Ednia. البته Shao Kahn مجبور بود که بهترین مبارزان Ednia را در تورنومنت Mortal Kombat شکست دهد تا آنجا را تصرف کند.
علیرغم تلاش بهترین مبارزان Ednia، Outworld ۱۰ مسابقه پی در پی را پیروز شد تا آنجا را تصرف کند. آسمان Ednia شروع به تکه تکه شدن کردند و و دروازه های ورودی Outworld به روی آنها باز شد. Shao Kahn، پادشاه Ednia را کشت و همسر و دختر او را به عنوان خانواده خود پذیرفت. Sindel نتوانست Shao Kahn را تحمل کند، بنابراین تن به خودکشی داد و دختر او Kitana به عنوان نگهبان مخصوص Shao Kahn تعلیم داده شد. البته Shao Kahn اجازه نداد که روح او از Outworld خارج شود، به هر حال او ملکه خود را دوست می داشت.
________________
تورنومنت Mortal Kombat
سال ها گذشت و Outworld توانسته بود مناطق زیادی را از جمله Ednia تحت سلطه خود درآورد، Shao Kahn به این قانع نبود و به فکر حمله به زمین افتاد. او Shang Tsung را مسئول برگذاری تورنومنت Mortal Kombat بین زمین و Outworld کرد. تنها راه پیروزی Outworld این بود که در ۱۰ تورنومنت پیاپی، مبارزان زمین را شکست دهد. اوضاع به نفع Shao Kahn نبود. The Great Kong Lau (با Kong Lauیی که در MK میبینید تفاوت دارد و در حقیقت جد Liu Kang و Kung Lao است)، موفق شد که در آخرین نبرد Shang Tsung را شکست دهد و قهرمان مسابقات شود. این آخرین تلاش Shao Kahn برای تسخیر زمین نبود، اول سالها بعد باز هم مسابقات را شروع کرد و این بار از یک موجود خطرناک استفاده کرد، Goro، او توانست برای ۹ نسل شکست ناپذیر باقی بماند و ۹ پیروزی پیاپی برای Shao Kahn به ارمغان بیاورد.
روح Onaga که قرن ها در زندان Shao Kahn بود تلاش داشت که شکل فیزیکی اش را پیدا کند. او به Shujinko، جنگ جوی با استعداد زمینی که قرار بود در تورنومنت آینده برای زمین بجنگد ظاهر شد و ادعا کرد که یکی از Elder God ها است به نام Damashi. او به Shujinko دستور داد تا ۶ قطعه مختلف Kamidogu را برای او از ۶ منطقه جمع کند و در Nexus، منطقه ای که بین Realmها قرار داشت تا کار رفت و آمد Elder God ها را آسان کند، قرار دهد.
Quan Chi هم توانسته بود Sub Zero را به خدمت بگیرد تا با استفاده از او، طلسم باستانی را پیدا کند. Sub Zero خدایان آب، آتش، خاک و باد را شکست داد و طلسم را به دست آورد و به QuanChi تحویل دهد. البته QuanChi یک طلسم قلابی ساخت و به Shinnok تحویل داد و طلسم واقعی را برای خودش نگه داشت. Raiden از آنچه اتفاق افتاده بود با خبر شد و نزد Sub Zero رفت تا او را از اشتباهش مطلع کند. Sub Zero هم مسیر رفته را باز میگردد و طلسم را از آنان پس میگیرد (طلسم قلابی را به اشتباه پس می گیرد).
دو سال بعد بهترین مبارزان زمین دور هم جمع شدند تا در دهمین تورنومنت Mortal Kombat از آزادی آن دفاع کنند. در بین این جنگ جویان کسانی مانند Liu Kang، Sonya و Johnny Cage بودند. با راهنمایی های Raiden مبارزان زمینی قادر به شکست مبارزان Shao Kahn می شوند و Liu Kang قهرمان مسابقات شد. Scorpion که به دنبال انتقام از قاتل خانواده خود بود، Sub Zero را سلاخی کرد و او را به جهنم برد. در آنجا QuanChi قدرت تازه ای به او داد و او به یکی از مبارزان او تبدیل شد و نام خود را عوض کرد، Noob Saibot.
Shang Tsung نتوانسته بود زمین را به تصرف درآورد، اما Shao Kahn در فکر حمله به زمین بود. او لشکر Tarkat را اجیر کرد تا به زمین حمله کنند و آنها تعداد زیادی از راهب های شائولین را کشتند. Liu Kang از این اتفاق فوق العاده خشمگین شد و به دنبال آنها به Outworld رفت، البته او تنها نبود و Kung Lao، Johnny Cage و Jax که به دنبال همکار گم شده اش Sonya Blade می گشت، او را همراهی کردند. آنها توانستند که انتقام زمین را از Outworld بگیرند و خطر Shao Kahn را برای بار دیگر دفع کنند. Ednia بار دیگر آزاد و خرم شد.
________________
بازگشت Shinnok
زمانی که Shinnok در جهنم فرمانروایی می کرد، ارتشی فراهم کرد تا انتقام بگیرد. او توانست از جهنم بیرون بیاید و بار دیگر به آسمان ها رفت. او جنگ جدیدی علیه زمین به راه انداخت و این بار هم در مسابقات توسط Liu Kang شکست خورد تا بار دیگر به اعماق جهنم فرستاده شود.
________________
اتحاد مرگبار
QuanChi موفق می شود که از جهنم فرار کند. او فهمیده بود که در گذشته ارتش بی نهایت Onaga چگونه پیروز می شدند و با پیشنهاد همکاری نزد Shang Tsung می رود و در ازای همکاری از او میخواهد که با همدیگر بر دنیا حکومت کنند. QuanChi یک Soulando (ترکیبی از ارواح و طوفان به رنگ سبز) در مقر Shang Tsung ایجاد می کند تا برای ایجاد یک ارتش از آن استفاده شود. آنها موفق می شوند که Shao Kahn را در اولین قدم شکست دهند، البته بعدا مشخص شد که آنها بدل Shao Kahn را کشته اند و خود او موفق به فرار شده است. آنها تصمیم بزرگتری گرفتند و در یک مبارزه دو به یک توانستند قهرمان Mortal Kombat، Liu Kang را شکست دهند. Raiden بار دیگر تصمیم گرفت تا بهترین مبارزان زمین را دور هم جمع کند تا از خطر جلوگیری کند. در این بین مبارزانی همچون Lin Mei و Nitaraی خون آشام هم به مبارزان پیوستند. Cyrax که هوش خود را بازیابی کرده بود و در کنار Jax و Sonya برای ارتش آمریکا کار می کرد به علاوه Kenshi، مبارزی که در گذشته توسط جادوی Shang Tsung کور شده بود هم در این مبارزه حضور داشتند. نقشه Raiden ناکام ماند و اتحاد مرگبار Shang Tsung و QuanChi بر تمام رقبا پیروز شد.
________________
بازگشت پادشاه اژدها، Onaga
Shujinko40 سال از عمرش را صرف ماموریت Damashi (یکی از Elder God ها) کرده بود تا ۶ قطعه گمشده Kamidogu را برایش پیدا کند. او همانگونه که مقرر شده بود، ۶ قطعه را در نکسوز قرار داد. بعد از این کار، Onaga سر از تخم بیرون آورد و به کمک Reptile که آنجا بود به سایز واقعی خود رسید. Shujinko تعجب کرد که چرا با جمع شدن این ۶ قطعه، خدایان به او ظاهر نشدند؟!. پس به خیانت Onaga که خود را به جای Damashi جا زده بود پی می برد، Onaga به قصد کشتن او بلند می شود که Shujinko موفق می شود از طریق دروازه ای که آنجا بود به زمین فرار کند. هرچند، Onaga فقط طلسم Shinnok (که حالا دست QuanChi بود) را می خواست تا قدرت One Being و اجازه فرمانروایی بر تمام عالم را پیدا کند.
در این هنگام، Raiden که با لشگر شکست خورده اش کنار در وردی قصر Shang Tsung بود، به تنهایی با Shang Tsung و QuanChi روبرو شد، اما قدرت خدای صاعقه هم توانایی مقابله در برابر اتحاد مرگبار را نداشت. بعد از شکست دادن آخرین و قدرتمند ترین دشمن، Shang Tsung و QuanChi برای تقسیم قدرت با همدیگر به مذاکره می نشینند و هنگامی که Shang Tsung طلسم QuanChi ر از او درخواست می کند، معامله آنها به هم می خورد و تبدیل به دشمنان هم می شوند. QuanChi موفق به پیروزی می شود، اما عمر پیروزی او به ساعت هم نرسید، چونکه پادشاه اژدها Onaga برگشته بود. QuanChi که دید به تنهایی توان مبارزه در برابر Onaga را ندارد، روح را در بدن Shang Tsung و البته Raiden دمید تا با اتحاد همدیگر اژدها را نابود کنند. اتحاد این ۳ هم نتوانست Onaga را به زانو درآورد، حتی Raiden هم برای اوین بار از قدرت خدایی خود استفاده کرد و نتوانست کاری از پیش ببرد، Onaga به چیزی که کم داشت رسیده بود، او با شکست دادن QuanChi طلسم او را از آن خود کرد و همه چیز آماده بود تا او قدرت One Being را به دست آورد.
روح Raiden که در اثر تماس با Onaga آلوده شده بود بار دیگر در زمین فرود می آید و او خشمگین از خیانت Shang Tsung و QuanChi زمینی به وطن خود بود. خشم او زمانی بیشتر شد که فهمید Shujinko 40 سال از عمرش را صرف گردآوری Kamidogu ها برای Onaga کرده است. او رفت تا به بدترین شکل ممکن Shujinko را عذاب کند، اما Shujinko موفق به فرار می شود، Raiden ناامید بر سر جنازه Liu Kang می رود. Raiden جنازه را به معبدی باستانی که متعلق به عده ای از جادوگران بود (که البته او خودش قرن ها پیش نابود کرده بود) می برد و با مراسمی خاص موفق به بازیابی روح Liu Kang می شود. او که الآن مطیع امر بود، توسط Raiden برای تنبیه کردن کسانی که به زمین خیانت کرده بودند فرستاده می شود.
Onaga هم با احضار روح مبارزان زمینی، آنها را به همراهی از مبارزان Tarkatی برای تسخیر Ednia می فرستد و خودش هم مشغول جست و جو برای ورد ها و کلماتی می شود که گفتن آنها باعث آزاد شدن قدرت بی نهایت او می شد. در این زمان بود که Shujinko مبارزان زمینی که هنوز زنده بودند را جمع می کند تا به مبارزه با Onaga بروند. اما آنها به جای مبارزه با Onaga، ۶ قطعه Kamidogu که منشا قدرت او بودند را نابد می کنند و Onaga ضعیف و ضعیف تر می شود و فرار می کند. اما این پایان کار نبود، Night Wolf که توانایی احضار را داشت، در یک چشم به هم زدن به جهنم می رود و با جمع آوری گناهان Onaga و روش هایی که پدرانش به او آموخته بودند Onaga را احضار می کند و در جهنم گرفتار به دام می اندازد.
________________
آرماگدون
مبارزات Mortal Kombat به جاهای باریک کشیده شده بود و طبق پیش بینی Delia، زمان برپایی آرماگدون و البته شروع ماموریت پسرانش رسیده بود. Daegon زودتر از موعد بیدار شده بود و به دنبال قتل برادر برای به دست آوردن قدرت بود. او گروه اژدهای قرمز را بنا کرد. هدف این گروه، پیدا کردن Blaze برای کشتن Taven بود. Taven هم که از خواب طولانی مدتش بیدار شده بود، خود را در معرض حمله زیر دستان Daegon دید. او به وصیت پدرش عمل کرد و به دنبال اسلحه ای رفت که در زیر معبد پنهان شده بود، البته اسلحه دزدیده شده بود. او سپس به معبد مادرش رفت تا زره اش را پیدا کند که آنجا هم در تسخیر قبیله Lin Kuei بود.
QuanChi که مشغول آماده شدن برای نبرد بود، Shao Kahn، Shinnok، Onaga و Shang Tsung را فراخوانی کرد. او به راز Blaze پی برده بود و می دانست کسی که او را بکشد قدرت فراوانی داده می شود. در آن زمان لشکر زمینی مبارزان خیر هم در حال آماده شدن بودند.
نبرد در خرابه های ادینا قرار بود که اتفاق بیفاتد، همانگونه که Delia پیش بینی کرده بود. Taven که موفق شده بود به آنجا برسد، از هدف واقعی ماموریتش آگاه می شود. کشتن یا خلع قدرت کردن مبارزان Mortal Kombat. Taven فهمید که پدر و مادرشان توسط Daegon به وسیله همان سلاح هایی که برای آنها گذاشته بودند کشته شده اند و اینکه اسلحه او هم توسط Daegon دزدیده شده است. مبارزه شروع شده بود و Taven توانست Daegon را بکشد. دیگر مبارزان هم نبرد پایانی را آغاز کرده بودند که ناگهان معبد باستانی که Argus هزاران سال قبل در آنجا ساخته بود از زمین سر بر آورد و Blaze که اکنون فوق العاده بزرگ و قدرتمند شده بود دیگران را به مبارزه می طلبید. خیانت ها شروع شد، هر کسی دوست خود را می کشت تا اولین کسی باشد که به Blaze می رسد.
Taven زودتر از همه رسید و مشغول مبارزه با Blaze شد، البته این Shao Kahn بود که توانست Blaze را بکشد.
__________________
سفر به گذشته
نبرد آرماگدون رو به اتمام بود و مبارزان از هر طرف کشته روی زمین بودند و فقط Raiden و Shao Kahn در حال مبارزه بودند. Raiden که بیشتر ضربه خورده بود، (طلسمش که به شکل گردنبند بر گردن او بود) می شکند. البته او موفق به تماس با گذشته اش می شود و تنها یک جمله قبل از کشته شدنش به دست Shao Kahn به زبان می آورد: “او باید پیروز شود” و به گذشته می رود.
Raiden به گذشته می رود و از این به بعد، داستان اولین Mortal Kombat را می گوید. البته این بار با دفعات گذشته فرق داشت، او توانایی پیش بینی آینده ای که در آن بود را داشت.
در اولین تورنومنت Mortal Kombat، Raiden همراه Liu Kang به مبارزه رفته بودند و Raiden حالا توانایی پیش بینی اتفاقات آینده را دارد و صحنه شکسته شدن طلسمش و کشته شدن به دست Shao Kahn را می بیند. در دو مبارزه اول، Johnny Cage که از تمام ماجرا ها بی خبر است، Reptile و Baraka را شکست می دهد.Sonya هم که از پلیس آمریکا آنجاست مشغول گشت در محیط می شود که توسط اعضای Black Dragon و رهبر آنها Kano مورد حمله قرار می گیرد. Johnny Cage Sonya را نجات می دهد و سپس Raiden به آنها ماموریتشان را توضیح می دهد، نجات زمین و اینکه او می تواند آینده را ببیند.
Raiden چیزهای بیشتری از آینده را دریافت می کند، او می بیند که Scorpion موفق می شود Sub Zero را بکشد. او به نزد Scorpion می رود و به او پیشنهاد می دهد که بعد از شکست دادن Sub Zero از جان او صرف نظر کند و در عوض او به کمک الدرگار ها قبیله اش، Shirai Ryu را برایش زنده کند، Scorpion می پذیرد.
Scorpion در یک نبرد، Cyrax و Sektor را شکست می دهد و نوبت به مبارزه با Sub Zero می رسد، مبارزه آنها در جهنم برگذار می شود و Scorpion موفق به شکست Sub Zero می شود و بنا به درخواست Raiden از جان او صرف نظر می کند. اما در این هنگام QuanChi بر او ظاهر می شود و می گوید که قبیله او به دست سربازان Sub Zero کشته شده اند و او هم خشمگین می شود و Sub Zero را می کشد و اسکلت سوخته او را به زمین می برد و به مبارزان نشان می دهد و ناپدید می شود. Cyrax در یک مسابقه Johnny Cage را شکست می دهد اما بنا به درخواست Raiden از جان او می گذرد. Sektor از که از این کار دوستش نا امید شده است، او را به مبارزه فرا می خواند اما این Cyrax است که پیروز از میدان خارج می شود.
Kitanna دختر خوانده Shao Kahn (البته او این را نمی داند) هم به قصد کشتن Liu Kang با او مبارزه می کند که شکست می خورد. مبارزات به پیش می روند و Liu Kang موفق می شود با شکست Ermac، Goro و Shang Tsung پیروزی را برای زمین به ارمغان بیاورد. اما این پیروزی عمر زیادی نداشت و طلسم Raiden شکسته تر می شود.
Shao Kahn که از شکست خوردن ناراحت است، دستور به کشتن Shang Tsung می دهد اما با پیشنهاد Shang Tsung مبنی بر برگذاری مجدد تورنومنت در Outworld از جان او صرف نظر می کند. مبارزان زمینی به Outworld می روند و Sonya گم می شود و Jax و Johnny Cage و Raiden برای پیدا کردن او دست به کار می شوند، Jax توسط Ermac قطع بازو می شود. Kitanna هم از گذشته واقعی اش باخبر می شود و در این حال برادر Sub Zero و Smoke به Outworld می روند تا از سرنوشت Sub Zeroی بزرگتر آگاه شوند. Smoke قرار بود که به مانند Cyrax و Sektor تبدیل به روبات شود و مبدل ها به دنبال او بودند، اما Raiden سر می رسد و می تواند که به او کمک کند و این Sub Zero جوان است که تبدیل به روبات می شود.
مبارزات به پیش می روند و در مسابقات پایانی Raiden تصمیم میگرد تا از Kung Lao در مسابقه علیه Shao Kahn استفاده کند که او کشته می شود و این Liu Kang است که با شکست دادن Shao Kahn برای بار دوم تبدیل به قهرمان Mortal Kombat می شود.
Shao Kahn شکست خورده ناامید از Mortal Kombat، با ارتش شخصی به زمین حمله می کند. یکی از تیم هایی که برای پاسخ به این حمله توسط نیروهای زمین استفاده می شود، تیم Kabal و Stryker است. آنها موفق می شوند Melinna، Reptile و Kintaro می شوند، اما Kabal به شدت توسط Kintaro سوزانده می شود. نایت ولف Stryker را به Raiden معرفی می کند تا به جمع جنگجویان زمینی بپیوندد اما مشخص می شود که Kabal توسط Kano بازیابی شده تا برای او کار کند.
آنها Sub Zero روباتی را شکست می دهند و به نزد Raiden می برند. حالا جنگ جویان زمین متشکل از Liu Kang، Sonya، Johnny Cage، Kitanna، Sub Zeroی روبات که ذات انسانی اش را پیدا کرده بود (اما باز هم روبات بود) و Jax که صاحب بازوان جدید و آهنی بود، Smoke، Night Wolf و Stryker می شد. آنها در اولین قدم Sketor را که از جنگجویان Outworld است به دام می اندازند و توسط Sub Zero روباتی از بانک اطلاعاتی اش سرقت می کنند و از نقشه Shao Kahn با خبر می شوند.
Sub Zero می فهمد که QuanChi در حال قربانی کردن روح های زمینی برای فراهم کردن مقدمات یکی کردن هر دو دنیا است. او به آنجا می رود و با برادر بزرگ ترش که الآن تبدیل به Noob Saibot شده است مبارزه می کند و برای Night Wolf زمان می خرد تا مراسم را به هم بریزد. Shao Kahn هم جنازه ملکه Sindel را در زمین زنده می کند تا بدون دخالت شخصی در زمین، اکثر مبارزان زمینی به دست او کشته شوند و در پایان Night Wolf بود که خودش را قربانی کرد تا Sindel را بکشد، در این بین فقط Johnny Cage، Sonya، Raiden و Liu Kang زنده ماندند.
او متوجه می شود که جمله “او باید پیروز شود” مربوط به Shao Kahn است. Shao Kahn باید پیروز شود. او حتی به خاطر این کار، Liu Kang که قصد داشت Shao Kahn را بکشد را از بین می برد. Shao Kahn اگر بخواهد زمین و Outworld را با یک دیگر یکی کند (به دلایلی که قبلا خواندید) توسط خدایان تنبیه می شود، Raiden این اجازه را به Shao Kahn میدهد و او قبل از یکی کردن دنیا ها توسط Elder God ها برای تنبیه برده می شود، Raiden که پیروز شده است به همراه دیگر مبارزان زمینی برای ساختن دوباره زمین می روند. هرچند این پایان کار نبود و QuanChi و Shinnok که به تازگی موفق به فرار از جهنم شده اند نقشه هایی برای تسخیر تمام دنیا ها دارند………….ادامه دارد؟
این بود داستان کامل بازی Mortal Kombat. با خبر شدیم که بازی نسل بعدی Mortal Kombat در حال ساخت است که احتمالا ادامه ای داستان (که به نوعی یک Reboot برای بازی بود را روایت می کند).
اگر موفق نشده اید قسمت های قبلی این مقاله را بخوانید می توانید از لینک های زیر اقدام کنید.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟
- مدیرعامل پلی استیشن: Uncharted برای همیشه صنعت گیمینگ را دگرگون کرد
- گزارش: Intergalactic: The Heretic Prophet شامل عناصر وحشت خواهد بود
- مروری بر عملکرد محتوایی ایکس باکس و پلی استیشن در سال ۲۰۲۴
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- ۱۰ بازی برتر سال ۲۰۲۴ به انتخاب آرمین مُکاری، نویسنده
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- Indiana Jones and the Great Circle بهترین بازی سال Gamescom از دید مخاطبین شد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
نظرات
زیبا بود ممنون :laugh: :laugh:
دستت درد نکنه زحمت کشیدی
آرش جان عالی بود :yes: :yes: واقعا وقت می ذاری واس مقاله هات :yes: :yes:
عاشق setorهستم همیشه بش میدارم :laugh: :laugh: :laugh: :inlove:
مرسی از ماله ون :yes: :yes: :yes: :yes:
setor=sektor
مرتال کمبت فقط همون شماره های اولیه ی بازی.یه finisher داشت،غیر از fatality،به نام BRUTALITYمیزدی دمار از طرفت در میاوردی،آخرش بعد از یه۵۰ تا ضربه طرف استخوناش میرخت کف زمین.خیییییییییییییییلی حال میداد :inlove: :drool: 😀 اصلا به خاطر این بازی بود که من گیمر شدم :snicker: :rotfl: :blush:
ماله=مقاله
بش =برش :sweat: 😮 :silly: :silly: :silly: :silly:
خداکنه قسمت جدید برایps3 بیاد :sick: :shame: :weep: :struggle:
یا حداقل تا اون موقع ps4بخرم :-$
ممنون واقعا دست به قلمت عالیه سپاس 😀 :yes:
:yes: :yes: :yes:
خیلی خوب بود خوشم اومد
مرسی
nice :yes: :yes: :yes: :yes: :heh:
من عاشق این بازی هستم….
ومتخصص در بازی کردن با Smoke, Melinna, Kabal و Sindel هستم…. به امید معرفی نسخه ی بعد
فقط smoke&ermac
mortal kombatعالیه
مقاله ی شما عالی تر
واقعا خسته نباشید
ممنون آرش جان حسابی زحمت کشیدی …. عالی … خییل از مسائل برامون روشن شد … اما وسطاش کم کم گییج شدم . نفهمیدم درست و حسای چی شد …. مخصوصا بعد از اون قسمتی که رایدن از شائو کان شکست خورد و رفت به گذشته ….
بازم ممنون …. کارت عالی بود پسر :yes:
اون قسمت آخر که مربوط به این نسخه Mortal Kombat 2011/ 2013 هست. داستان نسخه های اول رو تعریف می کرد. ریدن به گذشته برمیگرده. ولی یه سری تغییرات توی داستان هست. روایت داستانی هم عوض شده بود که فقط توی مبارزات بود واسه همین نمیشد زیاد روش مانور داد
آفرین.آفرین.زیبا نوشتی. :yes: :yes:
فقط و فقط scorpion بعدشم noob بعد انم sub-zero :yes: :yes: :yes: :yes: :inlove: :inlove:
ممنون وخسته نباشید اقای عارف نیا :yes:
آرش جان ممنون!
ممنون آرش جان به نظرم داستان سری بازی های مورتال کامبت خیلی جذاب هست. :yes:
آرش جان این جا در رابطه با هر سه قسمت تاریخچه ات صحبت می کنم: عالی بود!
شماره چهارم مجله گیمرسان منتشر شدhttp://ketabesabz.com/dl/15581
عالی بود!
فقط انقدر شخصیت داشت هیچی نفهمیدم!!
دستت درد نکنه.ما که فقط بازی میکردیم و از داستانش خبر نداشتیم.الان که فهمیدم میرم یبار دیگه بخش داستانیشو بازی کنم واقعا کارت درسته 😀
آقای عارف نیا دست مریزاد .. من گیمر حرفه ای نیستم ولی واقعا علاقه وافری به سری بازیهای کمبت دارم و تقریبا این بازی رو از هر نسخش باز کردم ولی واقعا نمی دونستم یه داستان به این طول و درازی داره ، در واقع فکر میکردم صرفا یک بازی مبارزه ای بدون داستانه ، که با خوندن سه مقاله زیباتون به داستان زیبای این سری بازی پی بردم .. ولی کمبت تریلوژی و سری اولش که توی سگا بود خیلی جالب تر بود .. از کمبت ۴ متنفرم ، این یکی هم که واسه کامپیوتر اومده به نظرم اصلا جالب نیست ..
:yes: :yes:
ممنون عالی بود
فقط یه سوال
تقریبا همه مبارزان کمبات توی نسخه آخر کشته شدن
تو شماره بعدی چطوری قراره برگردن ؟
احتمالا Liu Kamg به صورت زامبی بر میگرده. فکر کنم ریدن زندش کنه. بقیشون هم هستن تو بازی. ممکنه توی داستان نباشن ولی هستن تو بازی
داستان نسخه بعدی احتمالا شاهکار بشه. چند تا باس توی بازی هستن که داستان رو قشنگ تر میکنه. احتمالا فلش بک هایی از Onaga باشه. شنگ سونگ و کوان چی و شینوک هم که هستن.
بد جور بهش امیدوارم
خیلی مقاله ی فوق العاده ای بود مرسی اومیدوارم از این بازی بازم منتشر بشه که داره میاد واین که داستانش همچنان به هیجان انگیزی الانش باشه
CYRAX بهترین شخصیت MORTAL KOMBAT 😀
واقعا دستت درد نکنه عجب مقاله ی خوبی البته بیشتر داستانشو میدونستم ولی الان دیگه کامل شد.پرچمت بالاست ارش جان :yes:
ایول داداش عجب مقاله ای بود واقعا حال کردم و خیلی چیزا هم برام مشخص شد ولی خیلی جاها آدم رو گیج میکرد . فقط عکس هایی که گذاشتی خیلی خوب نبودن میتونستی خیلی بهتر از این بزاری . ولی در کل خوب بود من که حال کردم .
میگم آرش جان اگه تو گیمفا فعالی لطفا داستان Mortal Kombat X رو هم مثل این مقاله کامل بزار 😎
ببخشید من یک سوال داشتم،مگه سابزیرو تبدیل به روبات نشد پس چه طور تو مورتال کمبت ایکس آدمه.و مثل اولاشه؟؟؟؟؟؟؟
ممنون عالی بود