در گپفا فرصتی فراهم میشود تا در مورد موضوعات مختلف پیرامون بازی های ویدیویی صحبت کنیم و با رعایت احترام به سلایق یکدیگر نظرات خود را به اشتراک بگذاریم.
موضوع این قسمت از گپفا بازیهایی است که در یک ماه گذشته تجربه کردهاید. اگر علاقهمند به صحبت در مورد آثاری هستید که اخیراً آنها را به اتمام رساندهاید، این بهترین فرصت است تا در بخش دیدگاهها، با دیگران تعامل داشته باشید. ابتدا از اعضای تحریریه گیمفا شروع میکنیم.
رضا ویسینیا؛ نویسنده
Silent Hill Remake 2
این ریمیک باشکوه، امکان تجربه یکی از بهترین بازیهای تاریخ را در قامت مکانیکها و گرافیک دیداری نوین فراهم میآورد؛ Silent Hill 2 یکی از بهترینهای سبک ترس روانشناختی است که نغمه جدایی را با نت دیوانگی مینوازد. داستان گیرا، گیم پلی منسجم در کنار اتمسفر و جهان میخکوبکننده، آن را به یکی از عناوینی بدل میکند که باید تجربه شوند. شخصیتپردازی و نمادگرایی استادانه نیز از دیگر برجستگیهای Silent Hill به شمار میروند که همهجوره در اختیار پیشبرد داستان مهآلود بازی هستند. روایت داستان بازی مالیخولیاوارانه پیش میرود و چنان درگیر کننده میشود که شما از خود خواهید پرسید: مری؛ آیا به راستی تو در این شهر هستی
از دیدگاه فرمی و فنی نیز بازی حرفهای زیبندهای برای گفتن دارد و به خوبی توانسته با محتوای خود همراستا و هماهنگ باشد. به هر روی، Silent Hill Remake 2 یکی از بهترین بازیهایی است که نه تنها میتواند ساعتها سرگرم کننده باشد بلکه ذهن و اندیشه را تا مدتها درگیر خود کند.Alan Wake 1
سم لیک یکی از نخبگان نویسندگی است که ایدههای او سالهاست میراث بزرگی برای ویدیو گیم به جا گذاشتهاند. نخستین Alan Wake با تکیه بر ترس روانشناختی و داستان پیچیده و صد البته گیرای خود، یکی از بهترین گزینههای روی میز است. آنچه Alan Wake را جذاب میکند، قدرت نویسندگی سم لیک و داستانی پیچیده است که به صورت اپیزودیک روایت میشود. اتمسفر و محیط گیرای بازی نه تنها از دیدگاه هنری بار معنایی داشته، بلکه در روایت داستان نیز نقش ویژهای دارد؛ با یافتن و خواندن دستنوشتههای پراکنده در گوشه و کنار و تماشای برنامههای تلویزیونی گنجانده شده در آشفته Alan Wake، به درک بهتری از جهان بازی و فراتر از آن درنگ کردن بر روی آنچه خوانده، دیده و شنیدهاید خواهید پرداخت.
در این میان اما شاید گیم پلی بازی به کام برخی خوش نیاید؛ به کار بردن نور و به طور کلی نقش نور در گیم پلی بازی بسیار پر رنگ و ویژه است. به باور من Alan Wake 1 از آن دسته بازیهایی است که باید بازی کرد و به افتخار سم لیک و میکو راوتالاتی و همچنین استودیوی رمدی کلاه از سر برداشت.Batman Arkham Knight
واپسین شبی که گاتهام به دستان شوالیه تاریکی نجات پیدا کرد، آخرین حماسه بتمن و آخرین نبرد او برای مردمش همچنان و پس از گذشت نزدیک به ده سال، ارزش به تجربه نشستن را دارد. این بازی همچنان خوش رنگ و لعاب و سرگرمکننده است؛ گویی سازندگان بر جان واپسین عنوان سهگانه Arkham اکسیر جاودانگی پاشیدهاند. درست است که برخی پیچشها و پلاتهای داستانی میتوانستند بهتر باشند اما این نسخه به شکلی باشکوه و ماندگار در ذهن، داستان بتمن را به پایان میرساند. گستردگی شهر آرکهام در کنار بهبودهای گیم پلی و همچنین افزودهشدن بتموبیل به بازی، ارزش تجربه آن را بیشتر میکند؛ همچنین حجم مراحل فرعی بازی نیز به طرز شگفتانگیزی بالاست و میتواند ساعتها زمینه سرگرمی بازیکن را فراهم آورد. به هر روی Arkham Knight شاید بهترین نسخه سری نباشد اما عنوانی است که باید تجربه شود تا لذت تجربه دو نسخه پیشین به اوج خود برسد.
Total War Medieval 2
از عمر این بازی نزدیک به دو دهه میگذرد، آیا این به این معنی است که این عنوان دیگر کشش سرگرم کردن را ندارد؟ خیر.
همانگونه که از نام این بازی برمیآید، در سدههای میانه و دوران تاریک اروپا جریان دارد و شما باید بر دشمنان و از همه مهمتر مذهبیون چیره گردید. چالشهای فراوانی در این عنوان گنجانده شده، از جنگهای مذهبی بر سر سرزمینهای مقدس تا یورش ویرانکننده مغولان و تیمور لنگ. مکانیکهای گنجانده شده در این بازی امکان این را فراهم میآورد که بازیکنان جدیدتر که با جهان توتال وار آشنا نیستند نیز بتوانند از آن لذت ببرند. به بیانی دیگر Medieval 2 بهترین نقطه برای آغازیدن سری توتال وار است. در همان آغاز کار بازی از شما خواهد پرسید: آیا آمادهاید با تکیه بر شمشیر، دیپلماسی و مذهب زمینه را برای سرافرازی مردم خود فراهم آورید؟

آرمین مُکاری؛ نویسنده
در یک ماه اخیر، به جز Split Fiction دوست داشتنی که نقد و بررسی این بازی را از بنده میتوانید داخل سایت مطالعه بفرمایید، سه اثر متفاوت را بازی کردم که هر کدام از آنها تجربههای متفاوتی بودند.
Hotline Miami
تعاریف پراکندهای از این بازی شنیده بودم و هنگامی که داخل آرشیو بازیهای پلی استیشن پلاس به چشمم خورد، خواستم شانسی به آن بدهم. با شروع بازی، در همان ابتدای کار اتمسفر عجیبش مرا گرفت و بعد از چند مرحله، با موزیکهای فوقالعاده و دارک کمدی متفاوتش از خودم شاکی بودم که چرا همچین اثری را زودتر تجربه نکردم!
عنوانی که تا ساعتها بعد از اتمام، به داستانش فکر میکردم و نمیتوانستم به راحتی از آن بگذرم. خشونت و اکشن هاتلاین میامی مرا به شدت به یاد سکانس معروف جان ویک ۴ که از بالا فیلمبرداری شده بود میانداخت و در کنار تمامی این موارد، جزئیات ریزی که در هر مرحله پیادهسازی شده و روایت مرموز بازی من را شیفته خود کرد. هرچند که خود بازی در کل شامل ۱۷ چپتر است و در مدت زمان کوتاهی به پایان میرسد، اما ارزش تکرار بالایی دارد و پیشنهاد میکنم حتما آن را تجربه کنید.Death Stranding: Director’s Cut
بازیای که همواره نظرات به شدت ضد و نقیضی در مورد آن میشنویم و ممکن است همانطور که یک نفر آن را شاهکار روایت و خلق اتمسفر میداند، در مقابل، آن را یک شبیهساز پیادهروی ساده و تکرارشونده بدانند. با خواندن نظرات قبل از دانلود بازی، متوجه شدم تا به شخصه آن را تجربه نکنم نمیتوانم متوجه شوم که آیا این دستپخت کوجیما باب میلم خواهد بود یا خیر. با شروع بازی، اینتروی آن که با موزیک Don’t be Serious از Low Roar آغاز شد، انگار حس تنهایی سم (کاراکتر اصلی بازی) و استرسی که در پشت آرامش دنیای این بازی مخفی شده را لمس کردم. البته که هنوز بازی را به اتمام نرساندهام اما بعد از حدود ۳۰ ساعت، این که گیمپلی بازی کم کم خودش را نشان میدهد و نمیخواهد بازیکن را در ابتدای امر در دریایی از مکانیزمهای مختلف غرق کند بسیار جذاب است. در آخر باید بگویم که این بازی تا به اینجا توانسته اثری جذاب، تازه و اعتیادآور برای بنده باشد. هرچند که معتقدم تجربه آن ریسک بالایی دارد و از دو حالت خارج نیست، یا از آن متنفر میشوید، یا تا آخر مسیر از همراهی سم لذت میبرید.
Beyond Good & Evil 20th Anniversary Edition
و میرسیم به عنوانی که باعث شد من بیشتر نسخه امروزی یوبیسافت را لعنت کنم! با انتظاری که دیده بودم طرفداران Beyond Good & Evil 2 میکشند، همیشه میخواستم نسخه اول این بازی را تجربه کنم که متاسفانه فرصت پیش نیامده بود تا این که بالاخره نسخه ریمستر را بازی کردم و متوجه شدم که علاوه بر Splinter Cell و Rayman و Prince of Persia و…، این آیپی هم متاسفانه به علت مدیریت نادرست یوبیسافت در اسارت این شرکت باقی مانده و خبری از آن نیست.
هرچند داستان بازی کمی پیش پا افتاده به نظر میرسد اما طراحی مراحل متنوعش و المانهای مختلفی که معرفی میکند، کمتر در بازیهای امروزی دیده میشود که تجربه آنها برای من واقعاً جذاب بود. بنابراین اگر به تجربه بازیهای قدیمی علاقه دارید، پیشنهاد میکنم این بازی را از دست ندهید.

امیر فتحی؛ سرپرست
Yakuza 0
یاکوزا ۰ بازی عجیبی است، من برای خیلی از بازیها از وصف «عجیب» استفاده میکنم و این توصیف ممکن است بسیار منفی باشد، اما یاکوزا مثبتترین حالت ممکن آن است. پس از گذشت تقریبا ۳ سال از خریداری سهگانه یاکوزا ۰، کیوامی و کیوامی ۲، که در آن زمان دوستانم سعی میکردند من را از خریدن آنها منصرف کنند، در ماه گذشته تصمیم گرفتم بالاخره از نگاه کردن به آنها در لایبرری استیمم دست بکشم و یاکوزا ۰ را آغاز کنم و باید اعتراف کنم که در ابتدا به هیچوجه فکر نمیکردم ۰ بتواند به یکی از بازیهای موردعلاقهام تبدیل شود، چرا که بسیار از بازیهای Beat em Up بیزار بودم.
یاکوزا زیرو فوقالعاده است، و اکنون از این که در ابتدا به کیفیت آن شک داشتم احساس حماقت میکنم. داستان آن با وجود برخی Plot Holeهای جزئی و کماهمیت و یک Plot Hole مهم، بسیار باحوصله روایت میشود و تعلیق روایی آن شاید یکی از بهترینها در صنعت بازی باشد. یاکوزا ۰ همچنین به مانند Resident Evil 4، یکی از معدود آثاری است که با وجود داشتن یک لحن طنز در برخی بخشها، موفق میشود یک داستان کاملا جدی را ارائه کند. در بسیاری از آثار امروزی، نویسندگان به منظور سرگرم نگه داشتن بازیکنان دست به هر کار مسخره و بیمنطقی میزنند. God of War Ragnarok با دیالوگهایی که انگار توسط کاربران تیکتاک نسل Z نوشته شدهاند، میخواهد خودش را «باحال» نشان دهد؛ Resident Evil 8 با ایتن وینترز میخواست یک اتصال احساسی میان بازیکنان و داستان بسازد اما نویسندگی فاجعه وقایع و دیالوگها جلوی غوطهور شدن بازیکن را میگرفتند. مثال زیاد است، اما ایراد تمام این بازیها این بود که نمیدانستند کی جدی باشند و کی خودشان را دریای دیوانگی و شوخی غرق کنند. یاکوزا ۰ برخی از عجیبترین و دیوانهوارترین ماموریتها را دارد، بهحدی که بعد از یک تبادل دیالوگ کنترلر را زمین میگذارید و جرئت بالای نویسندگان را تحسین میکنید. اما با این وجود، پلات و هدف داستانی گم نمیشود و در هرلحظه به خاطر دارید ماجیما و کیریو در صورتی که در مسیرشان موفق نشوند، سرنوشتی بدتر از مرگ انتظارشان را میکشد.
مبارزات و گیمپلی با وجود عملکرد بد دوربین در برخی بخشها، رضایتبخش بودند و سیستم پیشرفت بهینه از خستهکننده شدن آن جلوگیری کرد. تیم RGG مجموعا ۸ استایل مبارزه منحصر به فرد در یاکوزا ۰ قرار دادهاند که همه آنها عالی هستند. در بسیاری از بازیهای امروزی بهینگی استایلهای مختلف مبارزات رعایت نمیشود و نتیجه آن برتری قاطع یک روش بر روش دیگر است. اما در ۰ با وجود این که میتوانید بازی را با استفاده از تنها یک استایل برای هر شخصیت به پایان برسانید، به مرور زمان دلتان نمیآید بقیه استایلها را از خودتان دریغ کنید! من در ابتدای داستان کیریو، تنها با Brawler پیشروی کردم اما در ادامه و با یاد گرفتن اصول Rush و Beast، به نقطه اوج گیمپلی و مبارزات یاکوزا ۰ رسیدم.
پس از پایان داستان، به قدری تشنه ادامه سرگذشت کیریو و ماجیما بودم که بلافاصله کیوامی ۱ را آغاز کردم. اما پس از تجربه ۲ چپتر، دلم نیامد فعالیتهای فرعی ۰ را رها کنم! مشاغل کیریو و ماجیما و در کل فعالیتهای جانبی یاکوزا ۰، یکی از زندهترین و قابل باورترین جهانها در صنعت بازی را ساختهاند. کاموروچو و سوتنبوری ثابت کننده این اصل هستند که برای سرگرم نگه داشتن بازیکنان نیازی به خلق یک کشور و دریایش را ندارید (اساسینز کرید والهالا با تو هستم!). پس از اتمام داستان اصلی طی ۴۵ ساعت، من در این چندروز حدود ۳۵ ساعت در ژاپن ۱۹۸۸ بازی به گشت و گذار پرداختم و حتی یک ثانیه هم احساس خستگی نکردم. انجام فعالیتهای فرعی یاکوزا ۰ حس یک تیک زدن یک چکلیست را ندارند (اسکالیگا با تو هستم!) و همراستا بودن آنها با ماموریت اصلی باعث شدهاند در جهان غوطهور شوید. به عنوان مثال در بازیهایی مانند سایبرپانک ۲۰۷۷ و ویچر ۳ (که از آثار موردعلاقه من هستند)، با وجود این که ماموریتهای فرعی به شدت سرگرمکننده و جذابند اما از خط اصلی داستان جدا بوده و گویا به آنها متصل نیستند. داستان سایبرپانک ۲۰۷۷ طی ۲ هفته رخ میدهد، اما V هنگام صحبت با شخصیتهای فرعی طوری رفتار میکند که انگار ماهها وقت دارد! در ویچر ۳ گرالت باید در پیدا کردن سیری با وایلدهانت رقابت کند، ارتشی که به غیرقابل پیشبینی بودن مشهور است. اما با این حال او فرصت شرکت در تورنومنت گونت را دارد! در یاکوزا ۰ اما شرایط فرق میکند.
در مجموع، یاکوزا ۰ به لیست بازیهایی رسید که با وجود انتظار بسیار کم من، توانست تجربهای بینظیر را برایم رقم بزند و من بیصبرانه منتظر تجربه نسخههای بعدی سری هستم. مثل من ۳ سال حماقت و غفلت نکنید و در اولین فرصت یاکوزا ۰ را تجربه کنید!

رضا شیرمردی؛ نویسنده
Project Zomboid – شبیهساز آخرالزمان
این بازی مستقل (Indie) که چند سال از عرضه آن میگذرد و تا به این لحظه، با فروش و استقبال بسیار خوبی از سوی گیمرها مواجه شده، عنوانی در ژانر ترس و بقای Sandbox با مکانیزمهای پیشرفته و واقعگرایانه متعدد است.
شاید در نگاه اول، از لحاظ بصری، این بازی چندان چنگی به دل نزند (که برای بسیاری از بازیهای مستقل، امری معمول است)، اما نقطه قوت بزرگ این بازی، غوطهور کردن بازیکن در جهان آخرالزمانی، واقعگرایی در گیمپلی، القای احساس ترس و دلهره به روشهای مختلف و اعتیادآور بودن آن برای علاقهمندان این ژانر است. از جذابیتهای این عنوان برای طرفداران ژانر بقا، میتوان به سیستم سلامتی پیشرفته که از شکسته شدن استخوان گرفته تا افسردگی، اعتیاد و بیحوصلگی را شامل میشود تا مکانیزمهای ساختوساز، آشپزی، کشاورزی، شخصیسازی، رانندگی، تیراندازی و چالشهای محیطی اشاره کرد.
با توجه به اینکه Project Zomboid از لحاظ قیمت، ارزانتر از عناوین AAA بوده و به سیستم قدرتمندی برای اجرا نیاز ندارد، میتواند گزینه مناسبی برای اوقات فراغت شما و دوستانتان در تعطیلات عید نوروز باشد.
This War of Mine – در جنگ، همه قهرمان نیستند
همانند Project Zomboid، این عنوان نیز یک بازی از ژانر بقا محسوب میشود، اما پیام و هدف آن، به طور کامل با Project Zomboid تفاوت دارد. This War of Mine، از آثار استودیوی 11bit که ممکن است بیشتر آنها را با عنوان تحسین شده Frostpunk بشناسید، سعی میکند چهرهای متفاوت از جنگ نسبت به آنچه بازیهای Call of Duty یا Battlefield به شما نشان میدهند را به تصویر بکشد. معمولاً، جنگ بیشتر برای مخاطبان بازیهای ویدیویی، باشکوه، خشن و بهاصطلاح، «خفن» جلوه داده میشود که ممکن است بازیکنان را جنگطلب و علاقهمند به تجربه آن در دنیای واقعی کند. This War of Mine اما، مسیر کاملاً متفاوتی را پیش میگیرد. این بازی که داستان آن در یک جنگ خیالی در اروپا شرقی روایت میشود (که البته با وجود جنگ فعلی اوکراین، به واقعیت نزدیک شده است)، تمام تلاش خود را میکند که چهره واقعی جنگ و پیامدهای بیرحمانه آن را برای شهروندان عادی و غیرمسلح را به نمایش بگذارد.
در This War of Mine، شما کنترل گروهی از انسانهای عادی با خصوصیات و داستان متفاوت در یک شهر ویران شده را به دست میگیرید و باید برای زنده نگه داشتن آنها در هر شرایط و به هر قیمتی، تلاش کنید. منابع محدود، قحطی، بیماری، سرما، خطر حمله دیگر افراد جنگ زده و انتخابهای اخلاقی متعدد که هسته اصلی گیمپلی این عنوان را تشکیل میدهند، باعث موفقیت This War of Mine در به تصویر کشیدن چهره حقیقی جنگ شده است. تجربه این بازی، شما را نسبت به واقعیت پنهان شده پشت عقاید جنگطلبانه آگاه خواهد کرد و انتخابهای دشوار اخلاقی آن نیز، به طور حتم ارزشهای شما را به چالش خواهد کشید.

محمد عرفان علیپوری؛ نویسنده
Metal Gear Solid V
MGSV یک بازی فوقالعاده دیگر از کوجیما است. آزادی عمل و طراحی عالی مراحل، سیستم مخفیکاری عمیق، تنوع بالای سلاحها و جهان وسیع بازی با چرخهی روز و شب، هوش مصنوعی خوب دشمنان و گزینههای خلاقانه برای پیشروی در ماموریتها، این عنوان رو به یکی از بهترینها توی سبک خودش تبدیل میکنه. موسیقی این بازی هم تجربه شما رو به سطحی فراتر از یک بازی معمولی میبره. حس تنهایی Big Boss در دنیایی پر از خیانت و توطئه، همراه با موسیقی حماسی و روایتی که با ظرافت پیش میره، باعث میشه از تک تک لحظات این بازی لذت ببرید.
MiSide
بازی MiSide یک تجربهی متفاوت و مرموز در دنیای وحشت روانشناختی محسوب میشه. در این بازی که مرز بین واقعیت و خیال مخدوش میشه، شما خودتون رو در نقش شخصیتی مییابید که در یک بازی دیگه گیر افتاده! با طراحی بصری الهامگرفته از آثار پیکسلی کلاسیک و روایت چندلایه، بازی به طرز هنرمندانهای حس عدم اطمینان و ترس رو به بازیکن القا میکنه. هر انتخاب، هر حرکت، تاثیری نامرئی بر دنیای بازی داره و این ترس از ناشناختهها، چیزیه که MiSide رو به تجربهای منحصربهفرد، سرگرمکننده و کمی هم ترسناک تبدیل میکنه.
The Callisto Protocol
بازی The Callisto Protocol وارث معنوی Dead Space است و با ترسناکترین اتمسفر ممکن، شما رو در تاریکیهای یک زندان فضایی رها میکند. از همان لحظات اول، بازی با نورپردازی، صداهای محیطی وحشتناک و طراحی فوقالعادهی دشمنان، شما رو در تنشی دائمی قرار میدهد. این بازی حس بقا و ناامنی رو به شما القا میکند. سیستم مبارزاتی بازی ترکیبی از نبردهای نزدیک و استفاده محدود از اسلحههاست، که هر درگیری رو به یک چالش مرگبار تبدیل میکنه. اگر عاشق سبک وحشت بقا هستید و دوست دارید با هر قدم، حس دلهره رو تجربه کنید، این بازی رو به شما توصیه میکنم.
Sekiro: Shadows Die Twice
در بازی Sekiro، شما در نقش یک شینوبی قرار میگیرید و از همان لحظات اول، متوجه خواهید شد با یک اثر چالشبرانگیز طرف هستید. این بازی مهارت و صبر شما رو مورد سنجش قرار میده. برخلاف دیگر عناوین فرامسافتور، در این بازی خبری از نوار استقامت نیست و بدون خستگی میتونید ضربآهنگ شمشیر و مبارزات این بازی لذت ببرید. هر ضربه، هر دفاع و هر ضدحمله اهمیت داره. دنیای زیبا، موسیقی بینظیر و داستانی که از طریق جزئیات محیط روایت میشه، تجربهای فراموشنشدنی رقم میزنن. هر شکست در Sekiro درسی برای پیروزیه و وقتی سرانجام یک باس رو شکست میدهید، لذت و غروری که حس میکنید، بینظیره.
The Council
عنوان The Council شاید کمتر شناخته شده باشه. این یک بازی ماجراجویی روایمحور با سبکی متفاوت در ژانر انتخاب و پیامد است که داستان آن در قرن هجدهم و در جزیرهای مرموز پر از اسرار رخ میده. در این بازی، برخلاف دیگر عناوین مشابه، مهارتهای دیالوگ و تواناییهای شما در حل معماها نقشی کلیدی دارن. هر انتخابی که میکنید، مسیر داستان رو تغییر میده و تصمیمهای سیاسی و استراتژیک شما، هم به روابطتون با شخصیتهای قدرتمند شکل میده و هم عواقبی جدی در آینده به همراه داره. رابطه بین انتخاب و پیامد در این بازی بسیار قویه. فضای سنگین و روایت چندلایه بازی، باعث میشه که هر مکالمه، به اندازهی یک نبرد نفسگیر باشه.
Left 4 Dead 2
بازی Left 4 Dead 2 بدون شک یکی از بهترین عناوین کوآپ زامبیکشی تاریخ است. هر مرحلهی آن، سفری پر از ترس، هیجان و بقا است که در آن باید با همکاری تیمی، موجهای بیپایان زامبیها رو پشت سر بگذارید. AI Director باعث میشود که هر بار تجربهای متفاوت داشته باشید، چرا که دشمنان، آیتمها و اتفاقات تصادفی هستند. از سلاحهای متنوع گرفته تا دشمنان خاص مثل Tank و Witch، همه و همه دستبهدست هم داده تا این بازی حتی بعد از سالها، همچنان یکی از بهترین گزینهها برای شبهای گیمینگ با دوستان باشد.
Star Wars Jedi: Fallen Order
این بازی یک ترکیب جذاب از ماجراجویی، پلتفرمینگ و مبارزات سولزلایک است که شما رو در نقش کال، یک جدای جوان در حال فرار از امپراتوری، قرار میده. کاوش در سیارههای متنوع، حل پازلها و یادگیری تدریجی نیروهای جدای، حس یک ماجراجویی واقعی در دنیای جنگ ستارگان رو به شما منتقل میکنه. مبارزات با لایتسیبر حس سنگینی و دقت خاصی داره و باسفایتها، به ویژه نبرد با نیروهای امپراتوری، از بهترین لحظات بازی محسوب میشن. اگر عاشق جنگ ستارگان هستید، این بازی همان چیزی است که دنبالش هستید.

رضا حیدرعلی؛ نویسنده
Frag Punk
اگر عاشق بازیهایی مانند Counter Strike و Valorant هستید و به دنبال یک تجربهای متفاوتتر نسبت به این دو اثر میگردید، Frag Punk یک گزینه مناسب برای شما است. بازی با ترکیب عناصر مختلف از بازیهای متفاوت در ژانر مشابه و پیادهسازی یک سیستم تعین قوانین بازی در هر راند، توانسته یک گیمپلی سرگرمکننده که ترکیبی از چند اثر مشابه است را خلق کند. اما آیا این گیمپلی ترکیبی ارزش وقت گذاشتن دارد یا خیر؟
جواب هم بله است و هم خیر، Frag Punk به علت شباهت بسیار زیاد به آثار مشابه و همینطور نواقص بسیار زیادی که دارد، شاید فقط بتواند چند ساعت برای شما سرگرمکننده باشد. در ادامه باید گفت بازی باوجود نواقصی که دارد پتانسیل رشد و تبدیلشدن به یک اثر موفق و درجهدو یا یک را دارد، پس بهتر است برای تجربه Frag Punk عجلهای نداشته باشید و منتظر بهروزرسانیهای مختلف و ایجاد یکسری تغییرات جدی در بازی باشید.Warriors abyss
بازی Warriors Abyss یک تجربه هیجانانگیز روگلایت سراسر آشوب است. بازی باوجود نواقصی که دارد همچنان یک اثر سرگرمکننده و قابل پیشنهاد محسوب میشود. تجربه بازیهای ژانر روگلایک و روگلایت بهطورکلی به دودسته تقسیم میشوند. ۱: یک تجربه عذابآور حوصله سر بر ۲: یک تجربه منحصربهفرد که از نمیتوانید از لذت بازیکردن آن دست بکشید. بازی Warriors abyss به دسته دوم تلعق دارد، چرا؟
قهرمانهای زیاد و متنوع، مبارزات هک اند اسلش بسیار زیبا و مکانیکهای تقریباً نو و متفاوت همگی در کنار هم باعث شدهاند تا این بازی باوجود نقصهای ریز و درشتی که در بخشهای متفاوت دارد، یک تجربه منحصربهفرد و نسبتاً جذاب را به شما منتقل کند و ارزش حداقل چند ساعتی از وقت شما را داشته باشد.
حالا نوبت شما است تا در مورد عناوینی که در روزهای گذشته تجربه کردهاید صحبت کنید.




















استارفیلد-اساسین اودیسه-سایبر فانتوم لیبرتی-بنرلورد۲-دایینگ لایت۲-واچ داگز لیجن-کینگدام کام دلیورنس-رد دد۲-اوود-بالدرز گیت۳-گوست ریکان بریک پوینت و و و
Grim Dawn
COD BO1
COD MW3
Battlefield: Bad Company 2
Battlefield 3
Splinter Cell: Double Agent
C&C 3: Tiberium Wars
C&C: Red Alert 3
World in Conflict
Shadow of tombraider
Marvel spider man remaster
Marvel spider man2
خوشحالم که نویسنده ها یاکوزا رو تجربه میکنن.
فار کرای ۶ رو بازی میکردم و نفهمیدم چرا اینقدر هیت خورده؟ بازی ۱۰۰ از ۱۰۰ نیست، اما لازم هم نیست باشه. سرگرمکننده است، شلوغ و پرتحرکه، تنوعش خوبه… دیگه از فارکرای میخوان چی باشه؟ آنچارتد یا زلدا یا ویچر؟ خوبه دیگه بابا. اینقدر منفی خونده بودم که فکر میکردم زباله است.
نه خوبه خدایی منم بازی کردم …کلا فارکرای یجوریه کسایی ک با نسخه ۳ و ۴ حال کردن با بقیه نسخه ها هم سرگرم میشن
BUCKSHOT ROULETTE
SPLIT FICTION
RESIDENT EVIL 4 REMAKE DLC SEPARATE WAYS
It Takes Two
FNAF HELP WANTED 2
TJOC REMASTER
LIAR’S BAR
CARRY THE GLASS
Chained together
اینا کلا بازی هایی بود که خودم با چندتا از فامیلام انجام دادم(با اینکه بعضی هاش تک نفره هستش،خودم بازی کردم و اونا نگاه کردن)امیدوارم حالا خوشتون بیاد اگر هم نیومد هم اشکالی نداره🙏🙏😊
و من تازه دارم split fictionو BUCKSHOT ROULETTE رو بازی میکنم
Split fiction:
گیم پلی عالیه،اینترو هم خیلی خوبه،آهنگ هاش عالی،داستانو که دیگه نگم……و خیلی تجربه ی خوبیه که بخوای با یه نفر بشینی این بازیو بازی کنی چون خیلی لذت بخشه
BUCKSHOT ROULETTE:
گیم پلی خدا،صدا گذاری ها و ساند افکت ها خیلی خفنه،ایتم های باحال و جذاب داره،مولتی بازی فوق العاده هستش و دیگه لذت بازی کردن هم که خیلی زیاده و آدمو میخکوب میکنه سرش.
راستی!یادم رفت بگمthe OUTLAST trials رو بازی کردم
و برنامه ی بعدیم Metal gear solid v هستش با Miside و tales beyond the tombو UNTIL DAWN
بتمن ارکام نایت
لست ۱ ریمیک
دیترویت
دی ال سی الدن رینگ🫶
Wolfenstein the new closus
Forza horizon 5
The last of us 1
Death stranding هم بشدت دوست دارم تحربش کنم