نقد فیلم Rumours | دهکدهی هفت نخودسیاه
فیلم «شایعات» (Rumours) اثری با کارگردانیِ سه نفرهی «گای مدین» ، «ایوان جانسون» و «گالن جانسون» میباشد. اثری شبهکمدی با مضمون سیاسی و البته در قالبی نمادگرایانه. از بازیگران فیلم میتوان به هنرپیشگان مشهوری همچون «کیت بلانشت» ، «روی دوپویس» ، «نیکی آموکا-برد» ، «رولند راولدو» ، «تاکههیرو هیرا» ، «چارلز دنس» و «دونی منوشه» اشاره کرد.
همانطور که گفتیم المان اصلی فیلم نماد است و بستر هم سیاست، در ابتدا و سکانس افتتاحیه فیلم، مای مخاطب گمان میبریم که گویا قرار است با فیلم بدیع و تازه همراه با روایتی کمتر پرداخت شده از خلوتگاههای نشستهای سیاسیِ سرانِ کشورها مواجه شویم و سکانس و نماهای آغازین فیلم همراه با موسیقیِ تنشزا و اخطارآمیز تا حد مطلوبی ما را آمادهی بستری میکند و همچنین آدرسی میدهد که انگار قرار است از این ظاهر شیک و دیپلماتیک، فجایعی رقم بخورد اما زهی خیال باطل.
هنوز به نیمهی فیلم نرسیده متوجه میشویم که چه کلاهی بر سرمان رفته و قرار است با چه اثر ملالآورِ نمادگرایانهای مواجه باشیم که کمی جلوتر خودش هم آشکارا و بدون هیچ ابایی این نمادبازی ها را بدون پرده به زبان آورده و به این پیشنهاد را به مخاطبش میدهد که از زاویه نماد و تفسیر به این فیلم نگاه کند!! (از زبان کاراکتر رئیسجمهور فرانسه)
از نقطه نظر سازندگان، قالب و بیان طنزآمیز در فیلم میتواند این ملالی که عرض کردم را از بین ببرد یا حداقل بپوشاند و به زعمشان بیان طنزآمیز راه را برای تفسیر نمادبازیهایش برای مخاطب فراهم میکند؛ اولاً که باید گفت نمادپردازی در ساحت مدیوم سینما پیش از شخصیتپردازی، امری به شدت کاذب و دروغین است که مخاطب را فقط پی نخودسیاه میفرستد و تنها مخاطبان فراسینما-برونسینمایی هستند که ممکن است این فیلم برایشان جالب یا هوشمند حتی جلوه کند، زیرا این مخاطبان قصه و درام برایشان ارجیحت ندارد و همینکه مثلا کاراکترهای این فیلم را نماد کشورهایشان بدانند و هر عملی در فیلم را خلاصهی کنشِ سیاسیِ کشورهایشان تلقی کنند، کافی است و حظ میبرند، نهایتا کمی اهل تفکر باشند، تحلیلی ارائه کرده و با نگرش فیلم در چیدن و نقطهنظراتش درباب کشورها مخالفت کنند، نهایتا همین.
پس از سکانس صامتِ آغازین که میتوان تنها نکته مثبت در فیلم دانست، اثر وارد وراجی هایش میشود، وراجی هایی که شروعش در یک آلاچیق است و سران گروه هفت موسوم به G7 که یک سازمان بیندولتی متشکل از هفت کشور «ایالات متحده آمریکا» ، «فرانسه» ، «بریتانیا» ، «ژاپن» ، «ایتالیا» ، «آلمان» و «کانادا» و البته به اضافه اتحادیه اروپا (عضو چرخشی) میباشند به میزبانی کشور آلمان گرد هم آمده اند تا بیانیهای را ترتیب داده و کار معمول و مرسومشان را انجام دهند.
ابتدا هنوز که حرافی ها برای مای مخاطب تبدیل به وراجیهای کدگذاری شده نشده بود، تا حدی به حرف ها و دیالوگهای سران هفت کشور توجه میکنیم تا که متوجه شویم، دغدغهها چیست و روابط و ضوابط چگونه است، همان ابتدا میبینیم که رییسجمهور کانادا به نخستوزیر بریتانیا نظر یا بهتر بگوییم انتظاری از او دارد، در وهله اول با قالب -مثلا- کمدی گمان میبریم رابطهای شخصی میان این دو جاریست اما پس از تحمل چندین دقیقه طاقت فرسا از زمانیکه میبینیم، سران هفت کشور متوجه میشوند به غیر از خودشان در آن آلاچیق، خدمه و کسی حضور ندارد، پی میبریم که بله فیلم قرار است یک مسیر انتزاعی را پیش رویمان قرار دهد.
مسیر یا بهتر بگویم دستوری که عوامل سازنده قرار است به مخاطب دیکته کنند و آن هم اینکه «این سران در واقع نماد اعمال سیاسی کشورهایشان هستند»؛ خب پی نخود سیاه رفتن آغاز میشود و ما هم متاسفانه کمی وارد این ورطه شده تا حداقل آن دسته از خوانندگان این متن که اندک کنجکاوی برای این نماد بازی ها دارند بدانند، قضیه چیست:
آلمان: خب میزبان کدام کشور است؟ آلمان. بله فاجعه انسانی و اعتراضات در این کشور (دشمن زیرپوستی همیشگیِ آمریکا) اتفاق میافتد. رییسجمهورش هم (کیت بلانشت) کاراکتری مکار است که از رابطه تنشزای «بریتانیا» و «کانادا» استفاده کرده و رییس جمهور یا بهتر بگویم خود کانادا را به سمت خود میکشاند. میل وافری به کنترل دارد و در صحنه بین المللی بعد از جایگاهی که پس از جنگ جهانی دوم بدست آورده با حیله گیری کارهایش را پیش میبرد در حین اینکه همواره ظاهر دیپلماتیکی به خود میگیرد اما در حقیقت در نهان امیال نازیسم خود را دارد.
آمریکا: رییس جمهورش (چارلز دنس) پیر و کهنهکارِ این نشست است که ابهت و غرور خاصی داشته و البته با بیخیالی قابل توجهی در این نشست حاضر شده است که حوصله بیانیه دادن را ندارد و تنها مایل است اهل عمل باشد. رابطه نزدیکی با رییس جمهور ایتالیا دارد که البته گویا رابطه ارباب-مرشدی میباشد. اما در مجموع گویا آمریکا در این فیلم حوصله عرصه سیاسی را نداشته و قرار است جایش را به زودی به کانادا بدهد.
فرانسه: رییس جمهورش که در شمایل کاراکتری فربه نمایش داده میشود، عاشق تحلیل کردن اوضاع است در حین اینکه اهل ریسک نیست و در سر بزنگاه های تاریخی و مهم، نقش قربانی و آسیب دیده را بازی میکند و دوست ندارد فراتر از آنالیزوری و توضیح و تفسیر وقایع و تاریخ پیش برود (کنایه ای نیز به بیدست و پا بودن فرانسه در جنگ جهانی دوم و پس از آن)
ایتالیا: رییس جمهوری پیر و البته سنتی که حتی گوشی موبایلش را همراه خود نمیآورد، خنگ و بله قربان گو نمایش داده شده و رابطهی سرسپردگی و مرشدانه نسبت به رییسجمهور آمریکا دارد. (پس از جنگ جهانی دوم و مهاجرت سیر عظیمی از مردم ایتالیا و پناهنده شدنشان به آمریکا). آنقدر ایتالیا پرت و بی سواد و سرسپرده نشان داده میشود که دیالوگهای بی معنی رییس جمهور آمریکا را هم با جدیت دنبال کرده و یادداشت میکند. تنها اکت عملگرایانهاش هم در نجات رییس جمهور آمریکا میباشد و نه بیشتر
بریتانیا: که رییس جمهور زن و سیاهپوستی دارد (نشان از مثلا نوگرایی این روباه پیر) و رابطهاش که با کانادا شکراب شده و البته نیمچه غرور تاریخی و همیشگی که نیز دارد که مخصوصا نسبت به رییس جمهور آلمان بعضا ابراز میدارد و آن را مورد تمسخر قرار میدهد. وی بیشتر در این فیلم منفعل بوده و بعد از بحرانی شدن اوضاع کار خاصی انجام نمیدهد مگر روابط راکد با دیگر سران
ژاپن: همانند آلمان، به این کشور و رییسجمهورش هم تا حدی حیلهگری نسبت داده میشود که با حفظ ظواهر دیپلماتیک هرجا که لازم باشد عقب کشیده و به نفع خودش کار میکند. مثلا زمانیکه با فرانسه طرح بیانیه را ریخته بودند پس از مخالفت جمع، او هم سریعا از مواضعش عقب میکشد یا زمانیکه در جاده برای درخواست کمک میرود ابتدا به فکر خودش هست و سعی میکند با سفارت ژاپن تماس بگیرد.
کانادا: گل سرسبد این جمع و کشورها که ابتدا گمان میکنید اصطلاحا نخودی و زن-باره است اما گویا از آنجایی که جدیدترین عضو هفت کشور میباشد و تازه نفسی خاصی هم دارد، اعمال قهرمانانهای نیز از او می بینیم و در نهایت او هست که در اوج مشکلات هوای سایر کشورها را داشته و میتواند بیانیهای ترتیب داده و رعیت های زامبی شکل را رام و خام کند و گویا عواملِ فیلم کشور کانادا را آینده بشریت میدانند که تنها نیاز دارد به جایی تعلق خاطر داشته باشد (تحویل گرفته شود).
در نهایت از اتحادیه اروپا و مترسکانش یا رعیت های زامبیشکل و مومیایی شده بگذریم که از حوصله نگارنده این متن خارج است و تا همینجا هم که به بیان و نیمچه تفسیر از نمادپردازی های سیاسی فیلم پرداخته ایم، از سر همچین فیلمِ بی ارزشی زیاد است. این فیلمِ تفسیری و مضحک که حتی در پیریزی کمی منطق هم برای خودش عاجز است (قضیه تلفن ها) ارزش یکبار تماشا را هم ندارد و صرفا به کارِ مریدانِ نخودسیاه میآید که پیِ نخودهای فاسد فیلم را بگیرند و ازشان تحلیلهای ماورایی و صدمن یه غاز بیرون بکشند.
امتیاز نویسنده: ۱ از ۱۰ (با ارفاق)
پر بحثترینها
- ۱۵ بازی که بیشترین حق انتخاب را به مخاطب میدهند
- برترین و داغترین اخبار و حواشی گیمینگ در سال ۲۰۲۴
- گزارش: بازیهای Hellblade 2، Gears of War 1 و Age of Mythology امسال برای پلی استیشن ۵ عرضه خواهند شد
- شایعه: راکستار درحال آمادهسازی یک اطلاعیه جدید است
- سیدی پراجکت همکاری با Sweet Baby را رد کرد: «ما حتی نام آنها را هم نشنیده بودیم»
- گزارش: نسخه پلی استیشن بازی Forza Horizon 5 احتمالا بهزودی منتشر میشود
- RTX 5090 بدون DLSS عنوان Black Myth: Wukong را با نرخ ۲۹ فریم بر ثانیه اجرا میکند
- اشاره سونی به PS6 در ماه گذشته که از چشم همه پنهان ماند؛ عرضه در سال ۲۰۲۸؟
- گزارش: Halo: The Master Chief Collection و Flight Simulator 2024 امسال به PS5 و Switch 2 خواهند آمد
- گیمپلی جدید بازی Black State گرافیک خیرهکننده آن را به تصویر میکشد
نظرات
با ارفاق👌
تشکر میکنم از آقای سلمان زاده که همه این فیلم های زباله رو برای ما میبینن تا ما مجبور نشیم ببینیم.