مجموعه جزئیات فیلم Iron Man جهان MCU
استودیوی مارول با معرفی جهان سینمایی خود، معروف به MCU، توانست صنعت سینما را تا ابد تغییر دهد؛ فیلم Iron Man ساخته سال ۲۰۰۸ اولین عنوانی بود که آغازگر این جهان عظیم شد.
من در هفتهی گذشته به بررسی جزئیات و دیتیلهای فیلم A New Hope پرداختم. حالا نوبت به آن رسیده تا نگاهی عمیقتر به جهان مارول و اسرار بیشمار آن بیاندازیم. همین عنوان بود که توانست استودیوی در حال ورشکستگی مارول را نجات دهد. در سال ۲۰۰۸، شرکت مذکور مجبور به فروش حق ساخت فیلمهای اقتباسی بر اساس کاراکترهای محبوب و معروف خود به کمپانیهای متفاوت شد. شرکت مارول تمامی بودجهی قابل جمعآوری خود را در اختیار ذهن خلاق و هوشمند جان فاورو قرار داد تا فیلمی با اقتباس از یکی از شخصیتهای نسبتاً محبوب خود بسازد. جان فاورو نیز توانست اثری ماندگار و شاهکار برای طرفداران به ارمغان بیاورد.
این فاورو بود که توانست با خلق فیلمی ماندگار سینما را تا ابد تغییر دهد. شاید در نگاه اول پیش خودتان بگویید تغییر سینما اصطلاح نسبتا بزرگی برای توصیف مارول است. اما وقتی به چند سال اخیر نگاه بیندازیم متوجه میشویم که تقریبا تمامی استودیوهای فیلمسازی تلاش در خلق جهان سینمایی خاص خود داشتهاند.
آغاز جهان سینمایی مارول و کاراکتر Iron Man
با نگاهی دقیقتر به جهان سینمایی مارول متوجه میشویم تفاوتهایی میان این دنیا و دنیای استار وارز وجود دارد. در جهان Star wars، وقایع و شخصیتها به دو حالت canon و legends تقسیم میشوند. وقایع داستانی دسته اول حائز اعتبار و وقایع داستانی بخش دوم غیرمعتبر هستند. این در حالیست که تمامی وقایعی که در جهان MCU رخ میدهند حائز اهمیت بوده و در خط داستانی اصلی قرار میگیرند. اما وقتی راجع به فیلم Iron Man صحبت میکنیم، موضوع کمی فرق میکند. اثر مذکور آغازگر این جهان بود. با این وجود، حتی در همین فیلم هم اشاراتی به آثار احتمالی آینده مارول قرار گرفته است. بیایید تا با هم نگاهی دقیقتر به این جزئیات بیندازیم.
همه چیز را با شخصیت اصلی داستان شروع میکنیم. چرا آیرون من؟ دلیل انتخاب عجیب جان فاورو پیچیدگی کاراکتر مذکور و نزدیک بودن داستانهای وی به حقیقت ذات انسان است. در کمیک بوکها ما خط داستانی بسیار جالب و دردناکی داریم به نام Demon in a Bottle. شخصیت آیرون من در این سری از کمیک بوکها با مشکل دائم الخمری خود دست و پنجه نرم میکند. یکی از دلایل انتخاب کاراکتر مذکور توسط جان فاورو همین خط داستانی بود. متاسفانه در قسمت اول آیرون من زیاد به این جنبه از شخصیت او پرداخته نشده است. با این وجود مارول در یکی از داستانهای سینمایی آینده خود Demon in a Bottle را مورد اقتباس قرار داد.
نجات مارول از ورشکستگی و روزهای آغازین فیلم Iron Man
در سال ۲۰۰۸، عنوان Iron Man توانست با بودجه ۱۴۰ میلیون دلاری خود به فروش ۵۸۵ میلیون دلار دست پیدا کند. همین فروش بینظیر و خارقالعاده بود که استودیو مارول را از چنگ ورشکستگی نجات داد. امروزه با نگاه کردن به لیست عناوین در دست ساخت هالیوود، حتی تصور عدم حضور مارول هم غیرممکن است. حالا نوبت به آن رسیده تا به اولین صحنه حاضر در فیلم بپردازیم. اولین تغییر و وجه تفاوت میان تونی استارک داخل فیلم و نسخه کمیک بوکی او از صحنه اول شروع میشود. شخصیت Iron Man، داستان Origin نسبتا متفاوتی دارد. استارک جهان کمیکها دوران اسارت خود را در ویتنام گذراند، این در حالیست که نسخه سینمایی او در کشور افغانستان به دام میافتد.
دلیل این تغییر مدرنتر کردن داستان این قهرمان جهان مارول است. اولین اشارهای که ما در فیلم Iron Man از آینده جهان MCU مشاهده میکنیم مربوط به گروه تروریستی Ten Rings/تن رینگز است. مشکل اینجاست که در جهان کمیک بوکها گروه مذکور وجود خارجی ندارند. در واقع، Ten Rings اشارهایست به ۱۰ حلقه شخصیت Mandarine/ماندارین. کاراکتر مذکور ۱۰ حلقه فضایی دارد که هر یک قابلیت ویژهای به او میدهند. متاسفانه سالها طول کشید تا ما ماندارین واقعی را در جهان سینمایی مارول مشاهده کنیم. البته نسخه سینمایی ماندارین مشکلات خاص خود را دارد که در این مطلب به آنها نمیپردازم.
شخصیتهای مکمل Iron Man و داستان آنها
تنها میتوانم بگویم که ما هرگز نسخهای وفادار به کمیک بوکها از این کاراکتر ندیدیم. جالبترین بخش از پروسه تولید فیلم Iron Man مربوط به فیلمنامه آن است. به گفته جان فاورو نسخه اول داستان این فیلم کاراکتر ماندارین را در جایگاه Iron Monger/آیرون مانگر به عنوان شخصیت منفی اصلی داستان قرار داده بود. احتمالاً یکی از دلایل تغییر آنتاگونیست فیلم، مربوط به بودجه اثر است. به نمایش گذاشتن شخصیتی مانند ماندارین با تمامی قابلیتهای ویژه و انگشترهای قدرتمند او در آن دوران و با بودجه مشخص شده برای عنوان Iron Man حقیقتاً غیرممکن است. اما تصور صحنههای سینمایی و نبردهای فانتزی میان این دو کاراکتر هیجان انگیز میباشد. حالا نوبت به آن رسیده تا نگاهی به شخصیت شرور Obadiah Stane/اوبدایا استین بیندازیم.
کاراکتر اوبدایا استین اولین حضور خود در کمیک بوکها را با شماره ۱۶۳ عنوان The Invincible Iron Man سال ۱۹۸۲ تجربه کرد. مسئولیت مدیریت گروهی خلافکار به نام The Chessmen به عهده این کاراکتر بود. خلافکاران مذکور تم شطرنجی داشتند. اوبدایا نیز هیچ شباهتی به نسخه سینمایی خود ندارد. البته این کاراکتر زرهی بر تن میکند. متاسفانه زره مذکور هم هیچ شباهتی به نسخه فیلم ندارد. استین در کمیک بوکها مشاور و همکار همیشگی تونی استارک نبود. او رئیس شرکت رقیب Stane International است. اولین اشاره اوبدایا استین به نام شخصیت وی در کمیک بوکها در یکی از صحنههای این فیلم رخ میدهد.
در صحنه موردنظر استین استارک و خودش را Iron Mongers خطاب میکند. هپی هوگان نیز شخصیت راننده و دوست صمیمی تونی استارک است. اولین حضور این کاراکتر در کمیک بوکها با Tales of Suspense شماره ۴۵ سال ۱۹۶۳ به وقوع پیوست. یکی دیگر از اشخاصی که در فیلم Iron Man حضور دارد، رودی است. اولین حضور شخصیت رودی کمیک Invincible Iron Man شماره ۱۱۸ سال ۱۹۷۹ بود. این کاراکتر حضورهای بسیار جالبی در تاریخ کمیک بوکها داشته است. در بسیاری از داستانها رودی مسئولیت ایفای نقش آیرون من را به عهده داشته است. با گذر زمان، این کاراکتر به قهرمانی محبوب با عنوان War Machine/وار ماشین تبدیل شد.
اولین اشاره مارول به کاراکتر مذکور در تیتراژ همین فیلم قرار دارد. در یکی از صحنههای فیلم ما با گزارشگری از مجله Vanity Fair آشنا میشویم. شاید در نگاه اول این کاراکتر بیارزش به نظر برسد. اما اگر به تاریخچه کمیک بوکهای او نگاه کنیم، شخصیتی نسبتا مهم را مشاهده میکنیم. شاید برای شما جالب باشد بدانید که کاراکتر مذکور در عناوین بیشماری از جهان سینمایی مارول نیز حضور دارد. شخصیت مورد نظر کریستین اورهارت است. کریستین دنیای کمیک بوکها برای مجله Daily Bugle/دیلی بیوگل کار میکند. اما از آن جایی که حق استفاده از شخصیتهای اسپایدرمن در دست شرکت سونی بود، محل فعالیت اورهارت به مجله Vanity Fair تبدیل شد.
برای کسانی که نام Vanity Fair را تاکنون نشنیدهاند، باید بگویم این مجله یکی از مراکز ژورنالیستی مشهور و شناختهشدهی آمریکا است. وقتی به لیست شخصیتهای مکمل دنیای آیرون من نگاه میکنیم، یکی از اسامی بسیار مهم پپر پاتز است. این شخصیت بعدها به همسر تونی استارک تبدیل شد. با این وجود نقش وی در دنیای کمیکها، همچون سایر شخصیتها، کمی متفاوت میباشد. طرفداران با این کاراکتر برای اولین بار در کمیک Tales of Suspense شماره ۴۵ سال ۱۹۶۳ آشنا شدند. با گذر زمان این شخصیت نیز به یکی از قهرمانان مارول بدل شد. پپر حتی در چند حضور خود نقش آیرون من را ایفا کرده است.
ظاهرا بسیاری از شخصیتهای مارول در یک نقطه از داستان طولانی و جذاب خود عنوان آیرون من را از تونی قرض گرفتهاند.
از جارویس گرفته تا تغییرات بیشتر
در جهان مارول شخصیت جارویس به عنوان صدای هوش مصنوعی قرار گرفته در زره و خانه استارک شناخته میشود. کسانی که پس از تماشای فیلمهای مارول تصمیم به مطالعه کمیکهای این شرکت میگیرند با کاراکتر بسیار متفاوتی مواجه میشوند. جارویس در مارول یک خدمتکار واقعی مانند آلفرد برای بتمن است. نام کامل وی ادوین جارویس بوده و طرفداران جهان MCU او را در سریال Agent Carter مشاهده کردند. نام JARVIS در MCU خلاصهی Just a Rather Very Intelligent System (تنها یک سیستم نسبتا خیلی هوشمند) میباشد. این هم یکی دیگر از اسامی خلاقانه تونی استارک برای اختراعات خود است.
تفاوتهای میان دنیای کمیک بوکها و جهان سینمایی مارول تمامی ندارند. تونی مرکز فعالیتها و اختراعات خود را در نیویورک قرار میدهد. این در حالیست که استارک جهان MCU ملیبو کالیفرنیا را به عنوان خانه خود انتخاب میکند. دلیل تفاوت مذکور علاقه جان فاورو به صحنههای ساحلی است. حتی ینسن فیلم Iron Man هم به نسخه کمیک بوکهای خود شباهت چندانی ندارد. با مطالعه کمیک بوکها ما با Ho Yinsen/هو ینسن آشنا میشویم. هو یک پیرمرد ویتنامی در ویتنام است. ینسن داخل فیلم در شهر گلمیرای افغانستان متولد شده است. این شهر کاملاً تخیلیست و برای اولین بار در همین اثر مورد اشاره قرار میگیرد.
با این وجود شیوه مرگ دو کاراکتر با هم یکی است. گروه ۱۰ حلقه حاضر در فیلم توسط مردی به نام رازا رهبری میشوند. کاراکتر مذکور همچون سایر شخصیتها برای اهداف عنوان Iron Man تغییر کرده است. در حالی که رازای کمیک بوکها یک دزد دریایی (البته فضایی) از نژاد شیار بوده، رازای فیلم تنها یک رهبر تروریست معمولی با صورت سوخته میباشد. وقتی به لیست اسامی حاضر در عنوان آغازین مارول نگاهی میاندازیم، نام شخصیت Agent Culson/مامور کالسون خوش میدرخشد. این کاراکتر به یکی از افراد محبوب طرفداران تبدیل شد. پس چه کسی باورش میشود که کالسون دوستداشتنی قرار بود یک شخصیت کاملاً جانبی و بیارزش به نام Agent باشد.
من به شخصه خوشحالم که فاورو پتانسیل او را تشخیص داده و همه چیز را تغییر داد. همه ما مجموعه مخفی دولتی SHIELD را میشناسیم. این گروه برای اولین بار در سال ۱۹۶۵ و کمیک بوک Strange Tales شماره ۱۳۵ به مخاطبین معرفی شد. کاراکتر Nick Fury/نیک فیوری عضوی از این سازمان و مدیر اصلی آن در اکثر داستانهای مارول است. چطور میتوانم راجع به فیلم Iron Man بنویسم و به زره شخصیت اصلی اشاره نکنم. زرههای شخصیت آیرون من با شمارهگذاری Mark به همراه یک عدد مشخص میشوند.
از اشارات مخفیانه تا ساموئل ال. جکسون
در صحنه تلاش استارک برای پرواز ما با زره Mark II آشنا میشویم. این زره در کمیک بوکها ظاهر بسیار کهنه و نسبتاً زشتی دارد. در صحنه تست پرواز تونی مشاهده میکنیم که جارویس یک شی پرنده را شناسایی میکند. این شی پرنده یک وسیله نقلیه معمولی نیست. برای طرفداران مجموعه انیمیشنی، کمیک بوکها و فرنچایز X-Men، نام شی مذکور آشنا خواهد بود؛ جت SR-71. شاید بهتر باشد تا نام کامل آن یعنی Blackbird SR-71 را به کار ببرم. احتمالا برای طرفداران معمولی همچنان این اسم معنای خاصی نخواهد داشت. اما سوپرفنهای مارول این جت خارقالعاده را به عنوان وسیله نقلیه افسانهای گروه ایکس من میشناسند.
این تنها حضور یا اشاره به یک محصول مارول متعلق به جهان استودیو فاکس است. شاید برایتان جالب باشد بدانید تنها دلیل وجود این ایستر اگ، واقعی بودن جت SR-71 Blackbird است. در یکی از صحنههای فیلم، کریستین با اشاره به حمله گروه تروریستی ده حلقه به یکی از شهرهای افغانستان قصد آسیب زدن به استارک را دارد. نام این شهر مرموز گلمیرا است. همانطور که قبلاً اشاره کردم، شهر مذکور محل تولد ینسن میباشد. پس واکنش پرخاشگرانه و بیرحمانه تونی نسبت به تروریستهای حاضر در صحنه با در نظر گرفتن رابطه او با ینسن منطقی به نظر میرسد. زمانی که کریستین اورهارت نام خود را از تونی میپرسد، استارک با اشاره به رمان استیون کینگ وی را کری خطاب میکند.
جالب اینجاست که کری و کریستین هر دو اسامی رمانهای استیون کینگ هستند. همانطور که در عناوین بعدی مارول مشاهده کردیم هاوارد استارک رابطه نزدیکی با استیو راجرز معروف به کاپیتان آمریکا داشت. پس اصلاً عجیب نیست که با دقت کردن به اتاق کار تونی ساعتی شبیه به سپر کاپیتان مشاهده میکنیم. این تنها ایستر اگ مربوط به راجرز در فیلمهای Iron Man نیست. در صحنه نبرد آیرون مانگر با آیرون من ما ساختمانی را پشت سر وی مشاهده میکنیم. نام این شرکت Roxxon Corporation است. با شنیدن این اسم دو اتفاق میافتد؛ دوستداران دنیای سینمایی MCU واکنشی نشان نمیدهند و طرفداران کمیکهای مارول وحشتزده میشوند.
این شرکت مسئولیت خلق بسیاری از شخصیتهای منفی کمیکهای مارول را به عهده داشته است. در کلامی ساده آنها کمپانی پلید سایه MCU هستند. فیلم پدر جهان سینمایی مارول سنتی را آغاز کرد که تا به امروز ادامه دارد. این روزها اگر فیلمی از این شرکت ساخته شود و صحنه بعد از تیتراژ نداشته باشد جای تعجب دارد. صحنههای بعد از تیتراژ مسئولیت فراهمسازی مسیر موردنیاز برای آینده مارول را به عهده دارند. در صحنهی پساپایانی Iron Man، ما یکی از مهمترین شخصیتهای فاز اول MCU را مشاهده میکنیم؛ نیک فیوری با بازی ساموئل ال. جکسون. این کاراکتر اقتباس کامل از نسخه کمیک بوکی خود در جهان آلتیمیت است.
حتی در کمیکها هم ظاهر شخصیت نیک فیوری این دنیا از روی جکسون ساخته شده بود. البته جزئیات فیلم اول MCU به اشارات کمیک بوکی و آمادهسازی آینده خلاصه نمیشود. ما در طول تماشا این فیلم شاهد ایستر اگها و رفرنسهای موسیقایی پاپ فرهنگی نیز بودیم. برای مثال بیایید نگاهی بیندازیم به موسیقی حاضر در مراسم دریافت جایزه استارک؛ این قطعه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که در طول فیلم چندین بار آن را میشنویم. قطعه مذکور در چند صحنه دیگر نیز شنیده میشود. دومین بار متعلق به صحنه کلوپ است، سومین بار به صحنه مصاحبه، دفعه چهارم برای صحنه اتاق خواب و آخرین بار مربوط به گوشی موبایل رودی.
سوال اصلی، دلیل حقیقی اهمیت این قطعه موسیقی میباشد. کسانی که انیمیشن کلاسیک Iron Man را تماشا کردهاند این موزیک را به عنوان تم اصلی سریال مذکور میشناسند. حالا قدمی فراتر در دنیای موسیقی برمیداریم. طرفداران گروه Rage Against the Machine احتمالاً نمیدانستند که تام مورلو در این فیلم حضور دارد. اگر به دنبال او میگردید میتوانید اولین تروریستی که توسط آیرون من کشته میشود را مشاهده کنید. این شخصیت حضوری کوتاه روی صحنه دارد اما مطمئن هستم برای طرفداران این بند، هیجانانگیز خواهد بود. به نظر شخصی من بهترین جزئیات غیرکمیک بوکی Iron Man به جف بریجز تعلق دارند.
در این صحنههاست که ما نبوغ حقیقی کارگردانی جان فاورو را مشاهده میکنیم.
اشارات کوچک بیشمار و شخصیتپردازی قدرتمند فیلم Iron Man
کاراکتر اوبدایا استین حاضر در جهان سینمایی مارول به موسیقی و هنر علاقهی بسیار زیادی دارد. این شخصیت در یکی از صحنهها قطعهای موسیقایی را با استفاده از پیانو مینوازد. چه کسی میتواند باور کند که این قطعه به آنتونیو سالری تعلق دارد. با مطالعه تاریخ این صحنه و قرار دادن قطعه موسیقی مذکور، صحنه ما مفهوم بسیار متفاوتی پیدا میکند. سالری رقیب موزارت و یکی از مهمترین اشخاص زندگی او بود. برخی از تاریخدانها بر این باورند که سالری در مرگ موزارت نیز دست داشته است. به همین دلیل نواخته شدن موسیقی او توسط شخصیت منفی اصلی فیلم، به صورت مخفیانه در مخاطب حس بیاعتمادی و ناآرامی را ایجاد میکند.
با بررسی هر چه بیشتر رابطه میان سالری و موزارت، ما شاهد شباهتهای بیشماری میان این دو فرد و تونی و استین هستیم. استفاده از فکت تاریخی برای القای درگیری میان دو شخصیت تخیلی حقیقتاً هوشمندانه است. شاید طرفداران مارول با نقشهای قدیمی بازیگر اوبدایا استین آشنایی نداشته باشند. جف بریجز پیش از ایفای نقش در قامت استین، در فیلمی به نام The Big Lebowski ایفای نقش کرد. جالبترین اشاره مربوط به جف بریجز در صحنهی جاسوسی پپر رخ میدهد. اگر به یکی از فولدرهای اوبدایا دقت کنیم متوجه یک دیتیل خیلی جالب میشویم. نام یکی از مشتریان استین بیگ لباوسکی است.
اشارات کوچک دیگری نیز در سرتاسر فیلم پخش شدهاند که باید به آنها بپردازیم. در همان لحظات آغازین فیلم داخل جیپ ارتشی، استارک به یکی از سربازها لقب فورست را میدهد. این اسم بدون شک اشارهایست به فیلم Forrest Gump و شخصیت اصلی آن که تحت فشار ساکت میشود. استارک علاقه زیادی به توصیف خود دارد. یکی از خصوصیتهای این کاراکتر (به گفته شخص تونی) عدم علاقهی او به نوستالژی است. با این وجود، دو تا از اختراعات دوران نوجوانی خود را هنوز نگه میدارد. نام اختراعات مذکور DUM-E و U است. این در صورتیست که هوش مصنوعی JARVIS را حساب نکنیم. اگر استارک علاقهای به نوستالژی ندارد، چرا باید خدمتکار خانوادگی خود را از طریق هوش مصنوعی حفظ کند.
ما در عنوان Iron Man 2 شاهد حضور یکی از سلبریتیهای دنیای تکنولوژی بودیم.
حضورهای افتخاری فیلم Iron Man و پایانی متفاوت که هرگز ندیدیم
اما شایان ذکر است که قبل از قسمت دوم این مجموعه، بیل گیتز در Iron Man حضور افتخاری داشت. شباهتهای بسیار زیادی میان گیتز و استارک وجود دارند. یکی از آنها ساخت یک برنامه نرمافزار در سن ۱۳ سالگی است. ظاهرا استارک یکی از طرفداران عقاید نیکولو ماکیاولی میباشد. تونی حتی یکی از سخنان او را نیز با ایجاد تغییرات کوچک به کار میبرد. در صحنهای که اوبدایا به دیدار تونی میآید، هپی و او در حال سیگار کشیدن هستند. احتمالاً دیگر هرگز صحنهای مشابه به این را نخواهیم دید، چرا که دیزنی در سال ۲۰۱۳ مارول را نیز در لیست قوانین ضدسیگار خود قرار داد. نوشیدنیای که تونی در طول تست زره مارک ۲ آن را مینوشد ترکیب کلروفیل است.
این صحنه در واقع اشارهای به شرایط آینده این کاراکتر دارد. در نهایت میتوانم به صحنه بعد از تیتراژ بازگردم. پس از سال ۲۰۱۹ و خریداری فاکس توسط دیزنی، کوین فایگی نسخه متفاوتی از این صحنه را منتشر کرد. در این نسخه فیوری تنها به ابرانسانها و اونجرها اشاره نمیکند. ما شاهد اولین اشاره به موجودات جهشیافته و مرد عنکبوتی بودیم. این در حالیست که در سال ۲۰۰۸، هیچ یک از این شخصیتها و حتی کلمهی جهشیافته به مارول تعلق نداشت. ظاهراً کوین فایگی و جان فاورو از همان روزهای اول به ساخت یک جهان سینمایی و فرنچایزی عظیم علاقه داشتند. حالا با گذر بیش از یک دهه، میتوانیم ببینیم که مارول از یک شرکت نزدیک به ورشکستگی به یکی از ستونهای قدرتمند هالیوود تبدیل شده است.
امیدوارم که از این قسمت از مجموعه جزئیات من لذت برده باشید. مارول عناوین بیشمار دیگری دارد که میتوانیم در مسیر خود برای رسیدن به پایان داستان مورد بررسی قرار دهیم. عنوان Iron Man تازه آغاز مسیر است. در صورتی که به مشاهدهی جزئیات فیلم Star Wars Episode IV A New Hope علاقه دارید وارد این لینک شوید.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
مقاله ی بی نظیری بود اقای بیانی
هنورم جای ماندارین توی ایرون من ۳ درد میکنه
فکر کنم بشه گفت بدترین فیلم فازم بود حتی
چرت نگو ایرون من ۳ بهترین بود
کمیکاشو خوندی؟
آقا دمتون گرم..من طرفدار تعصبی دیسی و شخص شخیص بتمن هستم..ولی منطق رو زیر سوال بردم،اگه از زیبایی و جذابیتای mcu چشمپوشی کنم..بخصوص اوج زیبایی این جهان در infinity sagaیعنی اونجرز اینفینیتی وار و اند گیم..تا قبل از سال ۲۰۱۹ و شروع فاز چهارم،جهان سینمایی مارول مترادف بود با هیجان و زیبایی..امیدوارم با بازگشت RDJ در نقش وریِنتی از آیرونمن محبوب(بله میدونم داکتر دووم چه کسیه..ولی توی فیلم،یه ورینت از تونی استارک هستش)دوباره mcu یه جون دوباره بگیره..
چقدر بد شد که برای “صحنه های ساحلی” که اصلا وجود خارجی نداشتن بجای نیویورک لس آنجلسو گرفتیم
واقعا پرواز تونی توی نیویورک خیلی خفن تر میشد
تونی استارک همیشه از اشتباهاتش درس میگیره
قسمت اول قوی
دوم و سوم ضعیف