چرا بازیهای CRPG را دوست نداریم؟
چرا ژانر CRPG، مورد استقبال عمومی مخاطبان قرار نمیگیرد؟ با ما همراه باشید.
ژانر Computer Role Playing Game، یا به اختصار CRPG، تنها ژانر در میان تمام سبکهای ویدیوگیم است که از زمان پیدایش خود (به عنوان یکی از اولین سبکهای ویدیوگیم) تا کنون، سه بار توانسته از بستر مرگ فرار کرده و خود را احیا کند. نمیتوانید در تاریخ بازیهای ویدیویی ژانری را پیدا کنید که در عین داشتن نقشی بسیار گسترده در شکل دادن به استانداردهای امروزی صنعت تا به این حد نزدیک به سقوط در درهی فراموشی بوده باشد.
در میان تمام ژانرهای «فراموش شدهی» ویدیوگیم، ژانر CRPG شاید عجیب و غریبترین جایگاه ممکن را داشته باشد. هربار احیا شدن این ژانر با یک اتفاق بسیار بزرگ و تأثیر گذار همراه بوده است. در واقع با نگاهی به تاریخچهی CRPG ممکن است فکر کنید که توسعه دهندگان بیش از این که به دنبال ساخت یک بازی CRPG بوده باشند، همواره از این ژانر به عنوان وسیلهای برای رقم زدن تغییرات بزرگ و مهمی که در سر داشتند استفاده کردهاند. Baldur’s Gate و Fallout باعث شد تا این سبک به ناگهان و برای چند سال، دوباره تبدیل به یکی از شناخته شده ترین ژانرهای زمان خود شود. دلیل این محبوبیت دوباره، ورود المانهای روایی و داستانی به شدت گسترده و انتخابها و تاثیرات آنها باعث شد تا نه تنها CRPG، بلکه تمام استانداردهای داستان گویی ویدیوگیم از نو تعریف شود.
در اوایل دههی ۲۰۱۰ بود که CRPG برای دومین بار احیا شد. ورود بازیهای بلاک باستری به عرصهی ویدیوگیم در نسل ۱۰ و استریم لاین شدید شدید صنعت باعث شده بود تا CRPG ها کاملاً کنار زده شده باشند. در این بین بود که استودیوهایی مانند Obsidian و Larian تصمیم گرفتند تا CRPG های خود را از طریق راه جدیدی که Kick Starter نام داشت به تولید برسانند. کیک استارترها برای عناوین CRPG به قدری موفقیت آمیز بودند که باعث گسترش این سبک از تأمین مالی بازیهای ویدیویی به دیگر سبکها شده و در نهایت، CRPG های بزرگ و نام آشنایی مانند Pillars of Eternity و عناوینی کمتر CRPG مانند Divinity: Original Sin به وجود بیایند.
پس از موفقیت به شدت عظیم D:OS2، CRPG یک بار دیگر به دست فراموشی سپرده شد. بسیاری از استودیوها متوجه شده بودند که ساختن عناوین CRPG به این سدگیها نیست و فرمول همیشگی دیگر پاسخگو نخواهد بود. با وجود واضح بودن این نکته برای تمامی علاقمندان این سبک و حتی ساخته شدن شاهکارهایی مانند Disco Elysium که با انتشارشان بسیاری از انتظارات را زیر و رو کردند، CRPG تا سال ۲۰۲۳ و عرضهی نسخهی کامل Baldur’s Gate 3 فعالیتی چندانی به خود نمیدید. با عرضه شدن اولین CRPG تاریخ با سبک و سیاق و بودجهی یک بازی AAA، Larian یک بار دیگر به همه نشان داد که ژانر CRPG نه تنها فراموش نشده و بلکه با مدرن سازی نقاط قوت این سبک، میتوان یکی از بهترین عناوین تاریخ را ساخت.
در میان تمامی این مردن و زنده شدنها، فراموشیهای مکرر و به یاد آوردهشدنهایی که هربار تمامی معادلات صنعت را برهم میزنند، سؤال بسیار مهمی نهفته است: چرا CRPG دوست نداریم؟
چون خواندن دوست نداریم
پس از سال ۱۹۹۵ و با ورود عناصر داستانی گسترده به CRPG ها، این سبک عملاً تبدیل به یک شبیه ساز کامل بازیهای رو میزی محبوب دههی هشتاد و نود شد که مشابهش تا آن زمان تنها در عناوین text adventure دیده میشد. با ورود این عنصر، CRPG عملاً تبدیل به یکی از آن ژانرهایی شد که مخاطب مخصوص به خود را داشتند.
به دلیل نبود امکانات و بودجهی کافی، شیوهی داستان گویی در این عناوین، متنهای بلند بالا و طولانیای بودند که بدون هیچگونه محدودیتی در میان تک تک کوئستها، ساید کوئستها و حتی تعاملات ساده و سطحی بازیها قرار میگرفتند.
هنگامی که بازیهای ویدیویی به عناوینی سریع و هیجانی با داستان گویی های سینماتیک و بودجههای به شدت بالا تبدیل شدند، نسل جدید گیمرها به سرعت علاقهی خود را به خواندن متنهای طولانی از دست دادند. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، کتاب خواندن در ویدیوگیم دیگر کاری نبود که علاقهی اکثریت افراد را بر انگیزد.
در ابتدا -و گاه حتی تا همین امروز- بسیاری از سازندگان به خاطر هزینههای بالا و امکان پیاده سازی آسان، سعی در حفظ این روش داستان گویی کردند و CRPG ها در دورانی که موشن کپچر و سیستمهای پیچیدهی انیمیشن سازی در حال ورود به دنیای ویدیوگیم بودند، همچنان به مسیر خود ادامه دادند. این شنا کردن بر خلاف جریان نه تنها جایگاه قبلی CRPG ها را حفظ نکرد، بلکه باعث شد تا این ژانر تبدیل به ژانری شود که تنها افراد بسیار معدودی به آن علاقه داشتند و کاهش علاقهی استودیوها به ساخت عناوین این سبکی نیز تنها باعث تشدید شدن این روند رو به افول بود.
این اتفاق در طی نسلهای بعدی CRPG ها، با اضافه شدن ویس اکتینگ کامل و صد در صدی برای تمام متون بازی و با عرضهی BG 3، شیوهی داستان گویی سینماتیک و پر هزینه باعث شدند تا علاقهی افراد به آرامی به ژانر CRPG بازگشته و این ژانر گه گاهی مورد توجه افراد قرار گیرد.
شاید اصلیترین دلیل این انزوای CRPG نیز سلیقه و بازهی توجه ما به عنوان نسل «بلاک باستری» گیمرها باشد. در صنعتی که حتی کوچکترین آثار منتشر شده در آن تمرکز ویژهای بر روی سبک روایت خود و خارج کردن آن از سبک تک بعدی (متنی یا صوتی) میکنند، CRPG هایی که همچنان به نشان دادن متنهای بلند بالا علاقه دارند نمیتوانند جایگاه خاصی برای خود در نظر بگیرند.
شاید بارزترین نمونههای معاصر CRPG هایی که تلاش خود را برای اضافه کردن ویس اکتینگ انجام دادند، عناوین Pillars of Eternity 2 و Divinity: Original Sin 2 بودند. این عناوین اولین CRPG هایی نبودند که ویس اکتینگ را به میکس داستان سرایی CRPG اضافه نمودند اما میتوان آنها را به معنای واقعی اولین عناوینی نامید که سعی کردند تا به درجه ویس اکتینگ کامل در بازی برسند.
PoE 2 در تلاش خود ناموفق بود. با وجود این که تمام شخصیتهای اصلی بازی یو بسیاری از مکالمات مهم به طور کامل صداگذاری شده بودند، مهمترین متنهایی بازی، یعنی متنهای بیان شده از زبان راوی آن همچنان بدون صدا هستند و مخاطب مجبور است تا بین شنیدن و دیدن جا به جا شود. این در حالی است که در D: OS2، تمامی متنهای بازی به طور کامل صداگذاری شده و در نهایت، این عنوان توانست به لطف این ویژگی خود مخاطبین را به قدری درگیر کند که زمان کافی برای نشان دادن دیگر ویژگیهای مثبت خود به آنها داشته باشد.
BG 3 نیز اولین عنوان CRPG مدرن است که نه تنها به طور کامل صداگذاری شده بود، بلکه با استفاده از موشن کپچر و روایت سینماتیک به یکی از جذابترین و هیجان انگیز ترین روایت گرهای داستانها و خرده داستانها در صنعت ویدیوگیم شد.
شاید بسیاری با این موضوع مخالف بوده و دلایلی مانند آزاد بودن تخیلات و سادگی بیشتر داستان گویی متنی را از جمله دلایل برتری متنهای بلند بالای CRPG های قدیمیتر بدانند؛ اما حقیقت این است که این سبک از داستان گویی، با تمام نقاط قوت خود، دیگر یکی از انتخابهای قابل استفاده در ساخت بازیهای ویدیویی نیست و چه این موضوع را دوست داشته باشید و چه نه، اکثریت افرادی که در دنیای امروز به تجربهی بازیهای ویدیویی علاقه دارند، حتی نزدیک خواندن متنهای طولانی نیز نمیشوند.
چون شخصی سازی دوست نداریم
شاید بزرگترین دست آورد سری Elder Scrolls، توانایی فوق العاده بالای تک تک عناوین این سری در تبدیل کردن بخشهای ترسناک و پیچیدهی ژانر RPG به المانهایی بسیار ساده و قابل فهم برای بازیکنان تازه وارد باشد. این سری توانست با تبدیل کردن سیستم بیلدهای پیچیدهای که بسیاری از آنها حتی مانع از پیشروی بازیکنان در عناوینی مانند Diablo 2 یا Fallout میشدند به سیستمهایی ساده اما کار آمد، این المان ترسناک را به طور کامل از این سبک پاک کرده و حتی دیگر عناوین را نیز به انجام این کار دعوت کند.
CRPG ها، حتی بسیاری از عناوین مدرن این سبک، انتخابهای بسیار گستردهای را در زمینهی شخصی سازی به مخاطب خود میدادند. این موضوع شاید در وهله اول برای بسیاری جذاب به نظر میرسید اما این موضوع هنگامی باعث ایجاد ترس و وحشت در بازیکنان تازه وارد میشد که متوجه میشدید بدون داشتن یک راهنمای مناسب و تجربهی کافی برای min max کردن stat های کارکترتان، ممکن بود از تجربهی بازی محروم شوید.
شخصی سازی کارکترها در عناوین CRPG، هیچگاه به جذابیت چیزی که امروزه شاهدش هستیم نبوده است. وجود stat ها، skill ها و حتی trait ها و پیش زمینههایی که هریک نیاز به تنظیم شدن و اطمینان از هماهنگی کاملشان با یک دیگر دارند، نه تنها برای بسیاری از بازیکنان امروزی و بلکه حتی برای بسیاری از کسانی که تنها به دنبال یک سرگرمی ساده وارد دنیای ویدیوگیم میشدند نیز پیچیده و خسته کننده بوده و هستند.
یکی از دلایلی که CRPG دوست نداریم این است که اکثر عناوین این سبک هنوز هم نتوانستهاند از این سیستم فرار کنند. درواقع یکی از نقاط قوت و در عین حال ضعف CRPG ها، توجه بیش از حد آنها به سبک و حتی بدتر از آن، به قوانین بازیهای رومیزیای است که بر اساس آنها ساخته شدهاند. در واقع بسیاری از CRPG ها هنگامی که به بحث گیم پلی میرسند، بجای توجه به هویت خود و تمرکز بر روی بخشهایی که برای مخاطبین امروزی جذاب هستند، به سرعت در CRPG بودن خود غرق شده و تمام خلاقیت خود را برای ساخت سیستمهای نقش آفرینی جدید خرج میکنند.
داشتن شخصی سازی به هیچ وجه چیز بدی نیست؛ حتی داشتن فاکتورهای مختلف در شخصی سازی شخصیتها نیز جذاب و نوآورانه است؛ اما هنگامی که تمامی این فاکتورها تنها به اعداد و راههای یکسانی برای رسیدن به یک هدف معین تبدیل میشوند، حتی با وجود جذابیتشان برای عدهی زیادی از افراد، برای کسانی که علاقهای به بازی با اعداد ندارند جذاب نیستند. بسیاری از مخاطبین تغییر را نه در عددهای بیشتر و بلکه با چشم خود میبینند. باز شدن راههای جدیدی برای رسیدن به اهداف، اضافه شدن ویژگیهای ظاهری برای نشان دادن قدرتمندتر شدن شخصیت (برای مثال کاری که WoW با اهدای آیتمهای قدرتمندتر و جذابتر با قویتر شدن پلیر انجام میدهد)، همگی از جمله مواردی هستند که میتوانند CRPG را به مسیر مین استریم تری هدایت کنند.
چون راه رفتن دوست نداریم
ژانر CRPG به میزان به شدت زیادی بر روی اکتشاف محیط تمرکز دارد. پیدا کردن محیطهای جدید، پیدا کردن لوت، پیدا کردن اتفاقات جدید و… همگی از اصول بنیادین طراحی CRPG ها هستند. این موضوع به خودی خود مشکلی ندارد اما هنگامی که تنها تعامل مخاطب با بازی در طول بخشهایی که اکثریت بازی را تشکیل میدهند راه رفتن و لوت کردن باشد، بسیاری از مخاطبین ترجیح میدهند تا به سراغ عنوان دیگری بروند که جذابیت بیشتری برای آنها دارد.
باید این مشکل را به دو بخش تبدیل کرد: اول، نبود تعاملات کافی از سوی مخاطب با بازی در طول فاز کشف محیط و دوم، نقش کم رنگتر پلیر در طول مبارزات نسبت به عناوین اکشن و حتی ARPG.
عناوین مختلف، راههای مختلفی برای اضافه کردن میزان تعامل مخاطب با محیط دارند: استفاده از اتفاقات اسکریپت شده، اضافه کردن کالکتیل ها و آیتمهای مخفی، اضافه کردن چالشهای پلتفرمینگ، معماها و مهمتر از همه، دشمنانی که پلیر را دائماً در گیم پلی لوپ نگه دارند.
CRPG ها به دلیل ساختار خاص کامبتشان، نمیتوانند پلیر را با موجی از دشمنان مواجه کنند. در بسیاری از مواقع حتی اکثر برخوردهایی که با دشمنان دارید به طور دستی طراحی شده و در نتیجه نمیتوانید انتظار حضور چندان دشمنان را در بخشهای مختلف بازی داشته باشید. این در حالی است که برخوردهای شانسی نیز جزو in-game event ها محسوب شده و در نتیجه به شدت تکراری هستند.
از سوی دیگر، عواملی مانند پازلها معمولاً نسخهی تضعیف شدهی پازلهای بازیهای ادونچر قدیمی هستند که به دلایل مختلفی مانند محدودیت انجین، زاویه دوربین، نبود انیمیشنهای کافی و… برای بسیاری از گیمرهای کژوال خسته کننده و سطحی به نظر میرسند.
شاید تنها عناوین CRPG که توانستهاند چیزی به نام اکسپلوریشن و پلتفرمینگ را در خود جای دهند، بازیهای ساخته شده توسط Larian باشند. این عناوین با تمایل بیشترشان به سبک جهان باز امروزی و رندر کردن کامل دنیایشان (دنیایی که در دیگر CRPG ها معمولاً به کاشیهایی دور از هم تقسیم میشود)، راه را برای اضافه کردن دیگر ویژگیهای بازیهای جهان باز به این بازیها نیز اضافه کرده و در نتیجه تقریباً تمام محیطها با جزییات بسیار زیاد و راهها و حتی پازلهای مختلفی برای درگیر ساختن مخاطب دارند. ویژگیهایی که نه تنها شامل اکسپلوریشن و بلکه شامل اضافه شدن بعد جدیدی به کامبت این سبک نیز میشوند.
همانطور که گفته شد، مبارزات در عناوین CRPG به دلیل توجه بیش از حد به فرم (که شاید بزرگترین متهم این ماجرا خود BG 3 باشد) نمیتوانند آنطور که باید مخاطبین امروزی را جذب خود کنند. بررسی این موضوع خود به یک مقالهی طولانی دیگر نیاز دارد و صحبت مفصل از آن در این مقاله جای نمیگیرد اما میتوان گفت که شاید بزرگترین مشکل CRPG ها در جذب مخاطبین مدرن، علاقهی شدید فرم این سبک به نشان دادن اعداد به جای اعمال باشد.
در اکثر بازیهای امروزی، توجه ویژهای به انیمیشنها و پیاده سازی آنها در بخشهایی مانند مبارزات این عناوین میشود. این موضوع به این دلیل است که با تبدیل شدن ویدیوگیم به یک سرگرمی پرهزینه و گران قیمت، مخاطبین هر سبک نیز دوست دارند تا جزییات بیشتری مانند انیمیشنهای متفاوت، افکتهای بصری خاص و مواردی این چنینی را شاهد باشند. ژانر CRPG اما در اکثر مواقع اهمیتی به این موضوع نداده و حتی در بسیاری از عناوین CRPG امروزی نیز چند انیمیشن بسیار ساده تکان دادن شمشیر یا شلیک یک گلولهی آبی کوچک، نهایت تلاش سازندگان برای افزودن اکشن به این عناوین هستند.
حتی با وجود این که عناوینی مثل BG 3 سعی در اضافه کردن عناصری مانند فیزیک، چالشها و فرصتهای محیطی، انیمیشنهای پر جزییات و… به بازیهای خود هستند اما توجه بیش از حد به اعداد و قوانین محاسباتی پیچیده -برای مخاطبین امروزی- بازیهای رومیزی، همچنان باعث میشود تا مخاطبین صبر کافی برای رسیدن به مراحل هیجان انگیز تر مبارزات نداشته باشند.
شاید باید گفت که ژانر CRPG بالاخره باید آن بازنگری انقلابی را در خود انجام دهد. اتفاقی که کمابیش برای تمام ژانر های دیگر در طول ۲۰ سال اخیر اتفاق افتاده و نه تنها آن ها را از نو بازنویسی کرده و بلکه مدت زمان محبوبیت آن ها را نیز تمدید کرده است. عنوان تحسین شده ی Baldur’s Gate 3 تقریبا از هر لحاظ بهترین نمونه برای الگوبرداری و همچنین بهبود برخی المان ها برای رسیدن به پتانسیل واقعی این ژانر است.
ساخت بازی های گران قیمت و طولانی بزرگی مانند BG 3 شاید از عهده ی هر کسی بر نیاید اما استریم لاین کردن این سبک، قبول کردن سلیقه ی مخاطبین امروزی و توجه به استانداردهای امروزی بازی سازی، همگی می توانند از جمله راهکارهایی باشند که میتوانند به راحتی ژانر CRPG را تبدیل به یکی از ژانرهای شناخته شده و پر طرفداری کنند که می تواند همگام با دیگر سبک ها، به سوی آینده گام بردارد.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
نظرات
شخصی سازیو ولی من دوست دارم واقعا
خیلی خوبه فال اوت رسما سر هر چیزی اجازه میده یه مخاطب
و البته گیمایی مثل فال، الدر،دیابلو،بالدرز محبوبن
چرا بازی های crpgرا دوست نداریم؟چون نوب هستید😁😁😁
من یکی که به شدت حال میکنم
کلا با همه سبک ها حال میکنم
شطرنج و منچ بازی کردن از گیمپلی بازی های CRPG جذاب تره
گیمای CRPG همون قدر هیجان دارن که نگاه کردن به یک دیوار خالی داره
کلا یه جمله دارم
اگه بهش علاقه نداری پس قرار نیست افتضاح باشه
من ژانر آر پی جی دوست ندارم ولی دلیل نمیشه بگم بده ! اتفاقاً خیلی بازی های خفنی هم داره
دقیقا
مثلا خود من هم بخواطر سختی پیدا کردن چیز عا و ایتم ها ها در سولزلایک ها نیتونم بازیش کنم و علاقه ای به تجربش ندارم، ولی میدونم که الدن رینگ ، بلدیورن و سکیرو و خیلی های دیگه از بهترین بازی های تاریخ هستن
عاشق سولزبورنم 🤩
نظرت خیلی بیخوده برای همین امک بهتره
دقیقا تعداد زیادی از انحصاری های سونی همچین حسی رو به من و خیلیای دیگه میدن ( من نه هیتر سونی ام، نه فنبوی ایکس باکس، خودتون من و کامنتام رو میشناسید )
سبک crpg جزو سبک های اصیل و قدیمی گیمه
در حالی که اکثر بازی های سونی اکثرا کپی همدیگه بودن و خلاقیت خاصی تو گیم پلی نداشتن
ایکس باکس هم که انگار با داشتن بازیای عالی قهر کرده
آینده گیمینگ برای بازی های رترو و سبک هک اند اسلشه
میشه یه پنج تا از این انحصاری هارو نام ببری؟
گاد ۲۰۱۸ و رگناروک، اسپایدرمن ۱ و ۲ و مایلز مورالز، دیزگان، لست ۲، هر دو قسمت هورایزون
من خودم ps4 داشتم و اکثر انحصاریای ps4 واقعا بهم نچسبید و انگار همه شون شبیه هم بودن
راه رافتن و دویدن ، تیر پرت کردن ، یه سری معمای ساده و حوصله سربر و کلی سینماتیک
جدای از بحث سلیقه ، به نظرم بلادبورن و لست ۱ بهترین انحصاریای ps4 بودن
( راجب آنچارتد نظر نمیدم چون پلی ندادم
نیئر هم که انحصاری زمانی بود و بحثش جداس چون فنش هستم )
گاد ۲۰۱۸! راستشو بخوای اصلا با نظرت موافق نیستم ولی به هر حال چون محترمانه نظرتو گفتی نظرت محترمه
داداش با این سلیقت بنظرم کلا بهتره گیمو بیخیال بشی چون بعیده از بازی دیگه ای خوشت بیاد
داداش من کامنتای تورو نشناسم که دیگه باید از گیمفا برم
شما همون منچ بازی کن پسرم
هومم
موندم کامنت تو جذاب تر از نگاه کردن دیوار هست یا نه xd
آره گیم پلی فقط اسپم مربع پشت سر هم
استعدادشو نداری پسر
پسر تو استعدادت تو منچه
آفرین
میتونی تلاش کنی و یکی از منچ بازان دنیا بشی
و بعدش در مسابقات جهانی منچ شرکت کنی و در اونجا مقام اول رو بیاری و با مایک تایسون مبارزه کنی
واقعیت اینه گیمر ها الان دیگه حوصله آنچنان ندارند،مثل معتاد یک چیزی میخوان که سریع باهاش فقط برن فضا…
تکذیب میکنم،بنده فقط شیره رو ترجیح میدم🗿
یه بازی CRPG نیاز به زمان داره که الان خیلی ها ندارند البته تمام RPG نیاز به زمان دارند
الان طرفی که وقت نداره دلیلی نمیبینه که بر سمتش میره بازی های آنلاین مولتی پلیر یا بتل رویال
کلا خود ژانر RPG تازه چند ساله تو ایران طرفداراش زیاد شدن. چ برسه ب زیر ژانراش مث CRPG، JRPG، ARPG
خودم ژانر RPG ژانر مورد علاقه و زیر ژانراشو هم خیلی دوس دارم. تعدادی از بهترین تجربه های عمرم رو بازیای CRPG مث Dragon Age: Origins یا Planescape: Torment یا سری Baldur’s Gate رقم زدن.
همچنین برای JRPG هم همین مورد صدق میکنه برای بازیای مث PERSONA 3&4، Sa of Satrs، سری Chrono، نسخه های کلاسیک Final Fantasy مث نسخه های X، VII، IX و Dragon Quest VIII&V.
ژانر ARPG رو ولی زیاد دوس ندارم.
نمیدونم نظرت درباره ی استراتژی چیه ولی حتما ck3 رو پلی بده سبکش گرند استراتژی نقش آفرینیه
منی که هر دو سبک رو دارم این گیم برام مثل بهشته
CK3 شاهکاره واقعا. المان های آر پی جی رو به طرز عجیبی با گرند استراتژی ترکیب کرده و بعد همشون هم روی همدیگه تأثیر میذارن! اصلا موقعی که پلیر همچین ساختار گسترده ای رو میبینه متوجه فوق العاده بودن بازی میشه.
به جز عمیق بودن المان های نقش آفرینیش دقیقا این تاثیر گذاریه عجیب آدمو دگرگون میکنه به و جذاب ترش اینه که هر انتخابی کنی ممکنه تا چندین نسل روی خاندانت تاثیر بذاره (مثلا خصوصیات رفتاری از طریق ژن منتقل بشن)
حالا اسمشو کامل بگو شاید دوستمون نفهمید. (Crusader Kings 3)
قبلا دربارش با ابوالفضل حرف زده بودم این کامنتو جهت تحریک بیشترش سمت اون گیم نوشتم
به نظرم بازی Grim Dawn رو یه تست بکن
حجم کمی داره ولی محتوای زیادی داره
یعنی یهو به خودت میای و می بینی چند ساعته داری محیط های بازی رو می گردی و دشمنان پر تعداد بازی رو سلاخی می کنی
بازی به شدت از نظر منابع مثل جون و جادو و … دست و دلباز هست
هیچ وقت به خاطر کمبود منابع بی خیال اکسپلور کردن نمی شی و مجبور می شی به خاطر کمبود وقت بازی رو ببندی
اوکیه ممنون
کسایی که Planescape torment و BG1-2 رو زدن دوستای منن :))
حتما Vampire the masquerade bloodlines، سری Fallout قدیمی و Neverwinter nights 2 رو هم پلی بده اگه پلی ندادی
Vampire the masquerade bloodlines>>>>>>>>>>
عجیب غریب جذابه، BG1,2 هم توی برنامه دارم🗿 بیا دوست شیم😂😂🗿
🙂🤝
Fallout های قدیمی رو بازی کردم.
Neverwinter Nights نسخه اولشو بازی کردم ولی دومشو نه. اوکیه ممنون بابت پیشنهاداتون🙏
امروز Disco Elysium رو گرفتم ک بعدا بازی کنم. فعلا درگیر Super Mario Odyssey هستم. چند تا بازی دیگم دارم. بعد ک تموم شد یا میرم Disco Elysium یا هم The Stanley Parable. امروز امتحانی یکم Disco Elysium بازی کردم خیلی خوب بود، خیلی جذبش شدم.
نصحیت من برای دیسکو : به کرواتِ وحشتناکت اعتماد کن🍻🗿
گفتی ار پی جی اسم ویچر رو نیاوردی عجیبه
بنده درمورد بازیای CRPG و JRPG صحبت کردم ک سری بازی ویچر جزو هیچ کدوم نیس.
آر پیچی سبک خیلی عالیه ایه
عملا تورو تو یه دنیا رها میکن و هر کاری بخوای میکنی
صبوری از بین رفته
خودم بشخصه حال این بازی ها رو ندارم قبلا داشتم الان نه
ولی در کل سلیقه دیگه خیلی ها رو هم دیدم که خیلی با جزییات و ریزه کاری تو این بازی ها پیش میرن
ولی در کل به نظرم بازی های سرعتی از جمله هک اند اسلش جذاب تره
گرچه قابل مقایسه نیستن
این چیزا سلیقه ای هم هست مثلا من از بازی های هک اند اسلش حوصله ام سر میره! هی دکمه دکمه دکمه بزن واقعا حوصله سربر هست یکی دو تا مرحله که برم جلو حوصله ام سر میره.
ولی بازی هایی که پازل دارن رو خیلی دوست دارم. پلتفرمینگ هم دوست دارم
حتما اون هک اند اسلشی که پلی دادی کمبت خوبی نداشته چون واقعا هک اند اسلش جذابه
اولین هک اند اسلشی که بازی کردم سال ۸۱ نسخه ی ژاپنی devil may cry هنوز نسخه انکلیسی منتشر نشده بود. آخرین هک اند اسلشی که پلی دادم سال ۱۴۰۰ devil may cry 5 بود بین این ۲ تا گیم ده ها هک اند اسلش پلی دادم.
اگه میتونی گاد ۲۰۱۸ یا رگناروک پلی بده
تمام گاد آف وار هارو پلی دادم البته گاد آف وار های ۲۰۱۸ و رگناروک زیاد نمیشه گفت هک اند اسلش هستن
با وجود مثلا گاد ۳ بازم نظرت جلب نشد؟
من به شخصه عاشق آر پی جی و همه ی زیر ژانر هاش به ویژه crpg ام شاید تنها ژانری باشه که اندازه ی استراتژی برام جذاب باشه تنها بخشیش که توش تنبلیم میاد شخصی سازیه اونم بعد از یه مدت چرخ زدن توی منو هاش دیوونه اش میشم
درباره ی اون بخش “خواندن دوست نداریم”، با منی که کشته مرده ی بازی های تکست محور و ویژوال ناول و گفت و گو محورم سر این چیزا بحث نکنید توی کَتَم نمیره😂
متناش بعضا خیلی پرتن ، یعنی کاملا حس میکنی نویسنده هم ب هدف نخوندن نوشتتشون ، مثلا توضیح درباره یه شمشیر ده صفحه متنه 🥴 من بزرگترین مشکلم انتخاب اشتباس ، چ ت استراتژی چ ت کارتیا چ ت سی ار پی چیا
یعنی جاش ب حدی میسوزه الان شاید ده تا بازی داشته باشم بخاطر همین یه اشتباه ساده نصفه افتادن ، ن برگشتی داره ن واقعا ارزش داره با اون گندی ک زدم ادامه بدم
دارکست دانجن یک مثال بارزشه نصفه ولش کردم ، دوش اومد اونم رفتم اون بهت بیشتر احازه میداد انتخاب بکنی گند بزنی ب بازی اون به نیم ساعت نکشید تری ک باید رو زدم چارگوش زمین بوسیدم رفتم😅😂
😂😂😂بعضی متن ها واقعا طولانین منم خودم نمیخونمشون میرم یه توضیح کوتاه فارسی میخونم
فقط اون توضیحت درباره ی انتخاب های اشتباه😂😂😂😂 من خوشبختانه خیلی پیش نمیاد انتخاب اشتباه کنم ولی وقتی میکنم هم با کله میرم تو زمین و دوباره از اول شروع میکنم🗿
مثلا الدن رینگ رو بار اول قشنگ گند مالی کردم با دست سنگین و دندی نرم از اول شروع کردم🗿
Ck2 هم یه ۷ ۸ باری بازی کردم تا بالاخره یکم بازیم شبیه بازی آدمیزاد شد😂
وقت برادر، وقت! خیلی از ما دیگه وقتمون خیلی محدوده و وقتی که روی بازی می ذاریم ازش انتظار زیادی داریم، CRPG خیلی خوبه ولی باید وقت داشته باشی و بتونی روش تمرکز کنی، خود من برای مثال همه تمرکزم روی شغلم صرف میشه، چیزی برای گیم نمی مونه
بله منم امسال کنکور دارم یه هک اند اسلش یا فایتینگ ساده نتونستم بازی کنم
من الان طرحم، اصلا کشیک ۲۴ آدمو از بیخ تباه می کنه
راستش مشکل اصلی و عمقی تر این نیست که متن طولانی باید خوند، مشکل اینه که اون متن طولانی هیچ چیزی به مخاطب اضافه نمیکنه. ویژوال ناول ها عملا ساخته شدن تا خونده بشن و به شخصه به چشم کتاب های دیجیتال بهشون نگاه میکنم. اما خارج از اون، سی ار پی چی هایی مثل دیسکو الیزیوم ارزش خوندن دارن چون مخاطب رو به چالش فکری میکشن و بهش اجازه میدن تا تجربیات و اندوخته های مفید به دست بیاره. در مقابلش، اکثر سی ار پی جی ها مثل بالدرز گیت و پیلارز و پث فایندر و… همگی به دنبال روایت داستان هستن. حقیقت اینه که اکثر کسایی که این روزها ویدیوگیم پلی میدن میدونن که دنبال چی هستن و اون چیز خوندن یک کتاب داستان نیست. به هیچ وجه منظورم کیفیت پایین یا موارد اینچنینی نیست ولی تو دنیایی زندگی میکنیم که اکثر افراد میتونن تفاوت قائل بشن بین تفریحاتی که دوست دارن. اگر به دنبال دیدن ویدیو هستیم ویدیو میبینیم، اگر به دنبال کتاب خوندن هستیم کتاب میخونیم، اگر به دنبال بازی کردن هستیم بازی میکنیم و متاسفانه اکثر این تفریحات به قدری از هم جدا شدن که به سختی و تنها با معجزه هایی مثل دیسکو الیزیوم یا فیلم های کوتاه با کیفیت میشه اون ها رو به هم پیوند زد.
اتفاقد من crpg دوس دارم
نمیدونم شاید مشکل از منه
بنظرم دلیل اینکه بیشتره گیمرا از یه ژانری حالا بخواد همین CRPG باشه یا ژانر دیگه زده میشن اینکه تا یه استودیو یه بازی عالی مثلاً نقشآفرینی یا سرویس محور میسازه و حسابی غوغا بهپا میکنه بقیهی شرکتا هم میزنن تو همین سبک حالا حتی اگه چنان تخصصی توی این سبک نداشته باشن فقط چون میبینن حالا این ژانر مخاطب زیاد داره و پول سازه دنبالش میکنن و یجورایی سبکی که خودشون توش تجربه و استعداد دارن رو میزارن کنار و محصولی که تولید میکنن حتی ممکن استاندارد هم نباشه توی اون سبک و انقدر حجم این جور بازیا میره بالا که دیگه گیمر رو مجبور به روی آوردن به یک ژانر دیگه میکنه اگه یه تعادل خوب بین ژانرها داشتیم خوب میشد نه اینکه یه روز ببینی صنعت پر شده از بازیایAAA یه روز دیگه باز پر شده از بازیایAA
اتفاقا من همه ی اون چیزایی که گفتین رو دوست نداریم رو دوست دارم ولی تنها چیزی که دوست ندارم و نمیرم سمتشون “” UI “” و عوامل محیطی و شخصیت های بیش از حد شلوغشونه
و یه نکته هم که بهش اشاره نکردید اینه که “چون نوبتی دوست نداریم”.
دقیقا هر چیزی که گفتی دوستش نداری رو دوست دارم به ویژه اون محیط های شلوغ که حس زندگی کردن توی اون جهان به منو میدن
مردم الان اینقدر حوصله ندارن در مورد زندگی خودشون فکر کنن،شما انتظار داری بیان درباره یه بازی فکر کنن
من ک خیلی دوست دارم. وقت گیره ولی لذت بخشه
باید حوصله داشته باشی و سرشون وقت و انرژی بذاری
وگرنه اگه صرفاً یه تجربه بکش و برو جلو برای یه تفریح بعد از ظهر بخوای، crpg نمی تونه گزینه خوبی باشه
هیچی مثل این که در کوچه پس کوچه های نوویگراد دنبال تو بگردم برام لذت بخش تر نیست .
😍❤
بزرگترین مشکلش گیم پلی نوبتیشه
بازی هایی مثل بالدارز گیت و پیلارز او اترنیتی و دراگون ایج مبارزات نوبتی ندارن بلکه مبارزات اون ها بر اساس دستور دادن به کاراکتر ها و پاز کردن بازی هست
به نظرم مهم ترین عامل توجه زیاد این بازی ها به اعداد و ارقام و متون و دیالوگ های زیاد هست تا مبارزات نوبتی
خودم با مبارزات نوبتی بازیی مثل دیوینیتی سین ۱ حال کردم و جذاب بود با وجود اینکه فن مبارزات نوبتی نیستم
اونا Real time with pause هستن که باز برپایه نوبتی ساخته شده ولی ظاهر اکشن داره
بازم برای کسایی که به گیم های اکشن سریع عادت دارن عجیبه
اسم دقیق این سبک مبارزات رو نمی دونستم
و قبول دارم که هنوز هم برای همه مناسب نیست
چون تو این سبک مبارزات هم استراتژی چیدن و پوزیشن کاراکتر ها تو میدان نبرد و اولیوت حمله و ساپورت ها حرف اول رو می زنه که متاسفانه این هم سلیقه هم نیست
برای من به شخصه ازار دهنده ترین بخش crpg نوبتی بودن مبارزاتشه وگرنه باقی چیزاش اوکیه
من خودم با بازی Baldur’s Gate 1 و ۲ وارد سبک CRPG شدم
با وجود اینکه تمومشون نکردم اما به شخصه ازشون لذت بردم
تو این جور بازی ها خوندن متن ها و دنبال کردن ماموریت ها بر اساس quest log و سیستم مبارزات مبتی بر پارتی و دستور دادن به کاراکتر ها از اجزای مهم گیم پلی هست که ممکنه برای همه جذاب نباشه. مخصوصاً برای کسایی که به بازی های سینماتیک عادت کردن و نمی خوان مدام در حال خوندن متون و سر و کله زدن با npc ها و سر و کله زدن با استت ها و … باشن
یکی از ویژگی های که من خیلی تو بازی های crpg دوست دارم اینه که برای هر فایت باید پلن بچینی و هر حرکتت باید حساب شده باشه وگرنه فایت رو راحت می بازی. این ویژگی که بازی مجبورت می کنه فکر کنی و پلن بچینی رو من خیلی دوست دارم و اکثرا تو بازی های اکشن ادونچر امروزی این ویژگی زیاد دیده نمیشه و معمولا حفظ کردن چند combo و اسپم کردنشون کارتو راه می ندازه .
من خودم فقط یه دلیل اونم به خاطر ضعیف بودن زبانم
CRPG هیچوقت هم نمیتونه محبوب تر از این بشه. دیگه نهایت محبوبیتی که یک CRPG میتونه داشته باشه رو بالدورز گیت ۳ بهش رسید و تنها راه محبوب شدن بیشتر CRPG اینه که المان های CRPG رو کم کنه و اینکه المان های اکشن ادونچر با المان های CRPG جایگزین کنه که در این صورت دیگه اصلا ربطی به سبک CRPG نداره. دقیقا مثل کاری که اسکایریم با آر پی جی های بتسدا کرد. Oblivion و Fallout 3 دیگه نهایت محبوبیتی که یک آر پی جی بتسدا میتونست بهش برسه رو کسب کردن اما اسکایریم اومد و کلا سبک بازی رو از آر پی جی به اکشن ادونچر جهان باز تغییر داد. دیگه فقط اسم RPG بتسدا رو یدک میکشید و سبکش فرق کرده بود اگه CRPG هم قراره به محبوبیت بیشتری از بالدورز گیت ۳ برسه فقط در این صورت امکان پذیره.
خوبی بازی های Oblivion و Fallout 3 در اینه که هم المان های نقش آفرینی خوبی دارن هم در عین حال ساده و لذت بخش هستند
یعنی شما با وجود اعداد و ارقام و دیالوگ ها فرصت این رو داری که محیط های زیبای بازی رو بگردی و لذت ببری
من نسخه های اصلی الدر اسکرولز رو با آبلیوین شروع کردم و این بازی منو برای اولین بار به ژانر نقش آفرینی و سری الدر اسکرولز علاقه مند کرد
حتی با وجود اینکه هیچ وقت داستان اصلی اون رو تموم نکردم و فقط تو محیط های اون دور دور کردم بازم ازش لذت بردم
ساده که هستن درسته اما کلا موقعی که المان آر پی جی داخل بازی وجود داشته باشه در هر صورت بازی نسبت به بقیه گیم های سبک های دیگه پیچیده تر میشه.
خود Oblivion هم فروش نسبتا خوبی داشت و حتی میشه گفت مهم ترین آر پی جی مدرن محسوب میشه اما بتسدا تصمیم گرفت برای سود بیشتر کلا سبک آر پی جی رو کمرنگ کنه.
اسکایریم ممکنه بازی نقش آفرینی عمیقی نباشه نباشه اما هنوز که هنوزه شماره یک بهترین بازی عمرم هست. ( بهترین بازی و نه بهترین نقش آفرینی)
بازی اینقدر آدم رو تو خودش غرق می کنه که زمان از دستت خارج می شه ( و درمورد آبلیوین هم صدق می کنه )
هر چند برای شما که علیه این بازی جبهه دارید ممکنه حرف های منو قبول نداشته باشید
اتفاقا قبول دارم اسکایریم بازی خیلی خوبیه.
ولی اصلا نقش آفرینی خوبی نیست. در بهترین حالت یک آر پی جی معمولی محسوب میشه. جدا از این من مشکلم با اسکایریم فچ کوئست های بی معنی و ضعیف هستش وگرنه اسکایریم بازی خوبیه.
متاسفانه بازی هایی مثل اسکایریم و دراگون ایج اینکویزشن با وجود اینکه خودشون بازی های خیلی خوبی هستند اما وقتی به بحث ماموریت فرعی و هوش مصنوعی می رسه لنگ می زنند
مخصوصاً وقتی با نسخه های قبلی مقایسه می شن
پ.ن. حتماً باید یه سر دوباره به آبلیوین بزنم
با وجود اینکه برای من بهترین نقش آفرینی هست اما چون تجربه اول من بود خیلی دقیق بازی رو نگشتم و قطعاً نیاز به فرصت دوباره داره. حداقل برای تموم کردن داستان اصلی که پایلنش رو هم اسپویل شدم
داداش علاقه زیادی به تجربه آبلیویون دارم ولی یکم گرافیکش تو ذوقم میزنه سیستمم هم ضعیفه و نمیتونم با گرافیک ۵۱۲ ، ماد های گرافیکی سنگینی بزنم. اگه مادی وجود داشته باشه که همون سطح گرافیکی اسکایریم رو بتونم به آبلیویون بیارم حتما بازیش میکنم. شما چنین مادی سراغ داری؟
لطفا فکت صادر نکن.
خیلی کارهای خلاقانه تری میشه انجام داد در عوض حذف کردن عوامل جزیی. مثلا تو سری مس افکت و اگر اشتباه نکنم دراگون ایج بایوور این گزینه رو به پلیر میداد که لول آپ شخصیتش به طور اتوماتیک انجام بشه و اگر هم خود پلیر میخواست خودش این کارو انجام بده. یا توی بازی های میازاکی همچنان این لول آپ ها و شخصی سازی ها دیده میشه. صحبت اینه که ژانر سی ار پی جی به شدت جای پیشرفت داره. بزرگترین چیزی که این بازی ها رو از نظر من عقب نگه میداره اینه که فکر میکنن همچنان باید یک بازی رومیزی دیجیتال باشن. بالدرز و دیوینیتی و… همگی ثابت کردن که واقعا اینطور نیست. میشه بازی سی ار پی جی مدرن داشت و حتی اصلا نزدیکترش هم کرد به چیزی که طرفدارای قدیمی این سبک دوست دارن ولی به شرطی که متوجه باشن که تو سال ۲۰۲۴ زندگی میکنیم نه ۱۹۹۷.
یکی از دلایلی که پیلارز آف اترنیتی موفق نشد ولی فالوت ۴ با وجود حذف کامل المان ار پی جی به موفقیت رسید این بود که یکی از این دوتا بازی واقعا شبیه به چیزی بود که تو سال ۲۰۱۵ عرضه شده. ژانر rts هرموقع تونسته خودش رو بالا بکشه از باتلاقی که سال هاست توش غرق شده به خاطر تفکر مدرن بوده (یا هم ریمستر یکی از نسخه های AoE). خلاصه که امیدوارم کل اکوسیستم سی ار پی جی خارج بشه از اون تفکرات قدیمی و به جاش چیزایی که یاد گرفته رو در یه چارچوب مدرن و متفاوت پیاده سازی کنه.
استریم لاین کردن برای جذب پلیرهای بیشتر؟ نه ممنون
با این کار همون پلیرای قدیمی رو هم از دست میدن. تقریبا هیچکدوم از استودیوهای cRPG ساز دیگه بودجه و تیم بزرگ Larian رو نداره که بخواد پلیرای جدید رو جذب کنه.
پلیرها هم به جای غر زدن بهتره مکانیک ها رو یاد بگیرن، به جای اینکه بخوان ژانر بخاطر ضعف اونا تغییر کنه
یکم بیشتر توضیح بدم. این tone تندم بخاطر اینه که بارها و بارها دیدم که فرانچایز ها و ژانرهای مورد علاقه م بخاطر streamline کردن و جذب پلیرهای کژوال نابود شدن.
ژانر immersive sim که مورد علاقه م بود تقریبا نابود شده ست و با indie زنده مونده
درحال حاضر فقط Owlcat و Larian و Inxile گیم های cRPG عمیق می سازن. نمیخوام همینم از دست بره
هیچ وقت کسی مجبور نیست یه crpg بازی کنه
اگه شما یه بازی رو استارت بزنی به معنای موافقت با قوانین اون بازی هست و این موضوع شامل تمام بازی ها می شه
اگه شما وسطی یا ۷ سنگ بخوای بازی کنی باید قوانین اون رو بپذیری. اگه بخوای بالدارز گیت و الدن رینگ هم شروع کنی باید قوانین اون رو قبول کنی
وقتی قوانین یه بازی رو قبول نداری مجبور نیستی بازیش کنی
من که با divinity original sin بشدت حال کردم
سلیقست ولی نمیفهمم چرا بعضیا ارزش بازیو میارن پایین چون گیمپلی نوبتی داره :/
گیم پلی crpg ها بیش از حد پیچیده است و من دیدم آدمایی رو که فکر می کنن بازی هر چقدر پیچیده تر باشه عمق بیشتری داره ولی در حقیقت باید برعکس این باشه هر چقدر مکانیزم های یک گیم بیشتر یا پیچیده تر باشه گیج کننده تر میشه و احتمال اینکه مخاطب ازش خوشش بیاد کمتر می شه (اینکه یه بازی خاص پسند باشه به نظر من نکته منفیه)
مثل خوبی هم که نویسنده توی متن بهش اشاره کرده سری الدراسکرولز هست مکانیزم هایی که در عین سادگی و قابل فهم بودن آزادی عمل باورنکردنی در اختیار مخاطب قرار می دن در حالی که crpg برای نصف همون آزادی عمل باید خودشو تو هزار تا مکانیزم پیچیده خفه کنه
محبوبیت arpg ها هم از همین میاد مردم می بینن که لازم نیست برای داشتن یه تجربه فوقالعاده اینقدر زمان بزارن و با یه گیمپلی ساده تر به تجربه عمیق تری دست پیدا می کنن
به شخصه نه با دیالوگ بازی های crpg مشکل دارم نه شخصی سازی
تنها مشکلی که با بازی های crpg دارم مبارزات نوبتی
اخرین بازی هایی که تونستم با این سبک ارتباط بگیرم بالدورز گیت ۳ و فاینال فانتزی ۱۳ بود (هرچند بالدورز گیت ۳ هم تموم نکردم )
به شخصه نمیتونم با مبارزات نوبتی کنار بیام
بالدورز گیت ۳ بخاطر دنیای فانتزی فوق العاده و شخصیت های دوس داشتنی و البته شخصی سازی عمیق …منو پای خودش نگهداشت ولی در اخر مبارزات نوبتی باعث شد فعلا کنار بزارمش
دوست عزیز یه پرسش برای من ایجاد شده
چرا از مبارزات نوبتی خوشت نمیاد؟ آخه خود من بازی های نوبتی زیادی چه با pc چه ps4 و حتی موبایل بازی کردم حتی بعضی هاشون خیلییی سطحی بوده المان های مبارزشون ولی دوستش داشتم برای همین یکم برام عجیبه وقتی میبینم جمعیت زیادی از مردم از مبارزات نوبتی خوششون نمیاد
هر دو مبارزات سرعتی و نوبتی برام جذابن و بستگی داره اون لحظه توی چه حس و حالی باشم که سمت کدوم برم
شاید بخاطر روندی هست که صنعت گیم از گذشته تا به امروز پیش رفته
قبلا بازی های زیادی نوبتی بودن از جمله فاینال فانتزی ۱۳ که خیلی دوسش دارم
بخاطر سخت افزار های قدیمی و ضعیف نسل ۶ و ۵ بازی های نوبتی خیلی زیاد بودن
اما صنعت گیم با بازی های جدید و تجربه های جدید سلایق ادما رو عوض میکنه
با اینکه خیلی فاینال فانتزی ۱۳ رو دوس دارم شاید الان بشینم بازیش کنم اصلا خوشم نیاد، چون دوره خودش برام خیلی جذاب بود ولی حالا ممکنه نباشه
نه اینکه فکر کنی حوصله سبک نوبتی رو ندارم، نه اصلا اینطور نیست
فقط با بازی هایی که از گذشته تا به امروز تجربه کردم سلیقه من طوری عوض شده که نمیتونم با سبک نوبتی ارتباط بگیرم
اصولا مهم ترین دلیلی که بازی هایCRPG فروش پایینی دارن همینه
اگه سیستم دیالوگ و شخصی سازی عمیق مشکل داشت بازی های بتسدا و سی دی پراجکت انقدر محبوب نبودن
بهترین ژانر همین ژانره. تازه بعد از ۲۰ سال گیمری به اسن ژانر رو آوردم….
به شخصه سبک ARPG رو بیشتر میپسندم. مثل: Diablo، Last Epoch، path of exile ،سری سولز، hades
تبدیل به مردمی شدیم که فقط دنبال دوپامینیم.سریع نتیجه گرفتن گرفتن، یه امتیاز یا جایزه با یه کار ساده فقط دنبال اون حس خوبیم این میشه یکی از نتایجش
موضوع crpg این مدت خیلی باب شده و کمبود یه مقاله ازش حس میشد. الان یه بحثی شروع شده در مورد اینکه بازی هایی مثل بالدرگیت دارن استاندارد تعیین میکنن برای صنعت گیم یا اینکه علایق گیمر ها داره به سمت انتشار اینجور بازی ها (از لحاظ کامل بودن در زمان عرضه یا غنی بودن world building با کلی outcome متفاوت و خاص) و موافقان و مخالفان خودشو داره.
از مواردی که توی مقاله ذکر شده موضوع خوندن متن توی بازی های ویدویی هست که دوست دارم راجبش صحبت کنم: سال ۲۰۱۹ بود که دیسکو الیسیوم همون کاری رو با من کرد که واکینگ دد تلتیل با من کرد (اهمیت وحشتناک داستان سرایی) و اون این بود که خوندن متن توی بازی ویدویی ن تنها باعث کاهش علاقه بهش نمیشه و اگه کسی مثل من به مطالعه علاقه داشته باشه مجذوب این نوع روایت میشه تا اونجایی که در به در دنبال یه بازی نزدیک به دیسکو الیسیوم بودم و هستم.
حتی جدیدا یه زیرژانر مثل سولز لایک به اسم disco-like ایجاد شده که همین امسال و سال دیگه چندین بازی با همین زیر ژانر (طبق حرفای خود دولوپر ها) منتشر میشه. بالدرگیت و دیسکو به نظر خود من crpg رو یه جورایی دو بخش کردن و هرکدومشون بخش خودشون رو چندین لول ارتقا دادن…
دیسکو الیسیوم (و به طبع پدرش یعنی Planescape: Torment) ارزش خوندن دارن. به شخصه به عنوان فردی که چندین ساله علاقه ای به خوندن رمان و داستان نداره و تقریبا ۹۵ درصد کتابایی که خونده غیرداستانی بودن، از دیسکو الیزیوم چندین بار لذت بردم چون صرفا یه داستان فانتزی دیگه نبود. دیسکو الیزیوم مخاطبش رو وادار به تفکر میکنه، وادار به یاد گرفتن میکنه و هیچ جا دست از صحبت کردن راجع به مکتب های فکری و موارد این چنینی دست بر نمیداره.
تو بازی های AAA که واقعا هیچ ربطی به این موضوعات ندارن ولی هرجور که شده و برای این که تظاهر به عمیق بودن بکنن این موضوعات رو وسط میکشن و به اصطلاح political commentary میکنن، این کار به شدت عذاب آوره. ولی وقتی کسی سراغ دیسکو الیزیوم میره طی همون یک ساعت اول میفهمه با چی طرفه و اون اظهار نظرها رو یک بخش ضروری از بازی می بینه. هیچ crpg دیگه ای در بیش از ۱۰ سال اخیر این کارو نکرده. موفق ترین تلاش این سبک که البته اون هم ناموفق بود Tyranny ابسیدین بود که به قدری فقر و نبود بودجه ازش میبارید که واقعا چیزی برای گفتن نداشت.
اگر Disco Elysium یا Planescape جلوی من بذارن و استانداردهای گیم پلی رو هم توش رعایت کرده باشن من با لذت میخونم، ولی متاسفانه اکثر سازنده های این سبک فقط میخوان یه پوسته ی جدید از D&D رو به مخاطب تحویل بدن و خب نتیجش رو هم میبینیم.
بله متاسفانه اکثرأ در خلق یک دنیای حتی نزدیک به دیسکو الیسیوم ناتوانند که دلایلش زیاده و هرکدوم حکایت خودشو داره. امثال رابرت کورویتز و هلن هیندپره خیلی کم پیش میاد فرصتی برای عرضه چنین آثاری پیدا کنند و نمیشه منکر این شد که تعداد زیادی از crpg ها نویسندگیشون سطحیه (با وجود سرگرم کننده بودن) نمونش citizen Sleeper با اینکه میشه ازش لذت برد یا اینکه یه بازی جمع و جور و کوچیکه ولی اون عمق دیسکو رو نداره و حتی اگه داشته باشن مثل norco ، نقش افرینی نیستن(که من آنچان مشکلی ندارم). تعداد crpg ها کم نیست و همینطور طبق فرمایشات شما تعداد اون آثاری که مث بالدر گیت و دیسکو یا پلن اسکیپ که استاندارد تعیین میکنن هم زیاد نیست.
فک کنم علتش اینه که بازیکن های جدید به مبارزات و سیستم گیمپلی مستقیم عادت دارن برای همین براشون حوصله سر بر میشه ( سیستم این بازی ها نوبتیه)
“چرا بازیهای CRPG را دوست نداریم”
خب برادر من سلیقست.
من عاشق این مدل بازی هام. مخصوصا مبارزات نوبتی! شاید علتش این باشه که اولین بازیایی که توی کامپیوتر تجربه کردم این سبک بود.
بنظرم داستان این سبک بازیها واقعا روش کار میشه و تقریبا هربازی توی این سبک تجربه کردم داستان جذابی داشته.بجای تمرکز روی گرافیک روی بخش روایی و داستانی کار میکنند و سرگرم کننده میشه.
من یکی از اولین بازی های زندگیم پوکیمان بود، که روی لپتاب داغون پدرم تجربه کردم. یکی از بهترین تجربه های نوبتی زندگیم بود. بعدش رفتم سر فاینال فانتزی و محسور این وضعیت تاکتیکال عجیب و غریب شدم. واقعا لذت خیلی بالایی داره ترن بیسد، من نمیدونم چرا بقیه دوستش ندارن.
خداییش بازی های مبارزه نوبتی اگه خلاقیت در نوع روایت داستان و گیم پلی جذاب گرافیک و رابط کاربری گیرا نداشته باشه اصلادنمی تونی یک لحظه بشینی پاش بالدر گیت سه رو واقعا باید تعظیم کرد جلوی کارگردانش تک تک سازنده هاش و وو یه و مهم استودیو لاریان که چنین سرمایه گذاری و ریسک بزرگی کرد این هزینه و موشن کپچر روایت سینمایی برای داستان و کات سین هاش شدیدا باعث جذابیت این بازی شد و همون اول کار دهن خیلی از اونا که متنفرن از این سبک بست بخاطر نبود این جذابیت ها و چه بسا عاشق این سبک هم کرد خود من یکی از اونا هستم واقعا وقتی دیدم این سبک بازی رو تبدیل به همچین بازی AAAکردن واقعا جز تقدیر تشکر تعظیم جلو لاریان چکار میشه کرد؟این ریسک هزینه زمان ساخت همیشه هر وقت بالدرگیت سه رو میبینم میگم چقدر شجاعت داشتن سبکی که هر کسی نمیره سراغش چون اولا طرفدار کم داره دو فرمول خاص همبرگری واقعا داره که کاردهر کسی نیست ساختش بری سمتش تازه این همه هرینه موشن کپچر سینمایی کار کنی هنرپیشه صدا موسیقی اینچ به اینچ جوری حرکت کنی همه اجزا در اون مقیاس بزرگ کنار هم قرار بگیرن مثل یک رهبر ارکستر فیلارمونیک برلین یا نیویورک وپاریس که اونهمه جمعیت رو از نوازنده ها منیج میکنن که همه تو یک مسیر حرکت کنن در عین متفاوت بودن نتها چیزی جز تشکر و تعظیم جلوی کارگردان و تهیه کننده عوامل فنی بازی میشه انجام داد؟میگن ریسک شاید احتمال شکست زیاد هم داشته باشه ولی ولی اگر از بکنه تو رو جوری به بالا میبرتت که از هر نظر پادشاهی کنی و خودت معیار استاندارد سبک بشی میازاکی با سبک سولز اینکارو کرد جلوی کلی هیتر و منتقد بخاطر سختی بیش از حد نوع روایت داستان بازی گرافیک بازی ایستاد گرچه امروز هم همچنان مخالفین سولز کم نیستن ولی اون زمان کجا الان میازاکی با اینهمه افتخارات کجا که سبکی رو اضافه کرد
کسایی که میگن CRPG دوست ندارم کسایی هستن CRPG بازی نکردن
یادش بخیر
چقدر جذاب بودن 💔
چقدر صنعت گیم جذاب و غیر کلیشه ای بود
الان یسری کودک که ادعا دارن فری فایر بهترین گیم تاریخ دنیاست چیز کردن تو صنعت گیم
با احترام
بشخصه هیچوقت با این سبک گیما ارتباط نگرفتم و خوشم نیومد
ولی انشالله در آینده شاید تونستم جذبش بشم
از اون دسته بازیا هستن که کلا اگه بدونه آگاهی یهو بازی کنی میتونن ذهنیتتو خراب کنن خودم همینجوری یهو رفتم فالوت ۲ بازی کردم اصلن هیچی نفهمیدم و کلا زده شدم
من فقط اینو می دونم هر گیم یا سبکی رو باید بری سراغش فارغ از اینکه بگی دوس دارم یا نه… وقتی تجربش کنی نظرت عوض میشه و میگی عجب چیز باحالیه…
cyberpunk 2020 هم یک CRPG بود که اگر ساخته نمیشد، ما شاید هرگز سایبرپانک ۲۰۷۷ را تجربه نمیکردیم.