نگاهی به روایت Final Fantasy 7 Rebirth و مقایسه آن با بازی اصلی (قسمت دوم: پایانبندی)
اصلا از کجا شروع کنم؟ جدی میپرسم! از همان موقعی که فاینال فانتزی ۷ ریبرث (Final Fantasy VII Rebirth) را برای اولین بار به اتمام رساندم، من میدانستم که قرار است چنین مقالهای بنویسم و نظرم درباره پایانبندی بازی را به اشتراک بگذارم؛ اکنون بیش از سه ماه میگذرد و من هنوز نمیدانم که باید چگونه درباره این موضوع صحبت کنم! از تئوریها و برداشتهای مختلف درباره معنی پایان، تا بررسی کیفی، نظرات رایج شکل گرفته حول پایانبندی و … موارد بسیار زیادی وجود دارد که میتوان درباره آنها حرف زد؛ پس بدون اتلاف وقت، بیایید شروع کنیم!
*این مقاله حاوی اسپویلر برای فاینال فانتزی ۷ ریبرث و پایانبندی آن است.*
در همین ابتدا باید اشاره کنم که این مقاله با در نظر داشتن اینکه شما فاینال فانتزی ۷ ریبرث و پایانبندی آن را تجربه کردهاید، نوشته شده؛ بنابراین، در این مقاله درباره اینکه در دقایق پایانی بازی چه چیزهایی مشاهده کردیم، صحبت نمیشود؛ این موردی است که خود شما باید از آن آگاهی داشته باشید! در این مقاله صرفا به بررسی و تفسیر وقایعی که در پایانبندی بازی مشاهده کردیم، خواهیم پرداخت. با در نظر داشتن این نکته، برویم به سراغ مطرحترین تئوریهای شکل گرفته درباره اتفاقاتی که در مرحله آخر بازی رخ میدهد.
نکاتی که به صورت قطعی درباره پایان میدانیم
فارغ از اینکه چه تئوری و برداشتی از وقایع پایان بازی دارید، دو نکته کلیدی وجود دارد که به صورت قطعی میدانیم:
- ۱- اِریث (Aerith) در دنیای اصلی مُرده.
- ۲- بنا به دلیلی، کلاود (Cloud) باور دارد که اِریث همچنان زنده است!
اگرچه میشود چندین مثال و دلیل مختلف مبنی بر صحت این دو نکته آورد، اما توجه به طرز رفتار شخصیتها کافی است؛ بعد از نبرد پایانی همه شخصیتها در غم و اندوه کامل هستند، اما کلاود اصلا آزرده خاطر و ناراحت نیست و جوری رفتار میکند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!
البته، این دو نکته بسیار خلاصهشده و کلی هستند، اما اطلاعات کلیدی که به صورت قطعی درباره پایان بازی میدانیم همینها هستند و پیش از رفتن به سراغ تئوریها، لازم است که از آنها آگاهی داشته باشیم!
چهار تئوری/برداشت اصلی شکل گرفته حول وقایع پایان
در مرحله پایانی ریبرث، اِریث به دست سفیروث (Sephiroth) کشته میشود؛ اما بعد از این اتفاق، کلاود همچنان میتواند این شخصیت را ببیند، با او سخن بگوید و به صورت کلی، جوری رفتار میکند که انگار اریث همچنان زنده است! سر در آوردن از ماهیت اریثی که کلاود میبیند و دلیل اینکه چرا چنین اتفاقی رخ میدهد، بحث اصلی حول پایان بازی است و باعث شده که در بین بازیکنان، برداشتها و تئوریهای مختلفی درباره این موضوع شکل بگیرد. در اینجا چهار مورد از مطرح و رایجترین تئوری/برداشتهای شکل گرفته حول این موضوع و دلایل و شواهد اصلی که باعث شده بازیکنان به چنین نتیجهگیری برسند را مرور خواهیم کرد!
تئوری اول: اریث = جنوا (کماعتبارترین تئوری)
بر اساس این تئوری، اریثی که کلاود در پایان بازی میبیند در واقع جنوا (Jenova) است؛ یا بهتر است بگویم یک توهم که توسط جنوا و سفیروث (قدرت و اهداف این دو آنقدر به هم گره خورده که در بسیاری از مواقع میتوان آنها را یکی خواند) ایجاد شده. در طول بازی، بسیاری از مواقع وجود دارد که سفیروث در مقابل کلاود ظاهر میشود و با او سخن میگوید؛ اما برای سایر شخصیتها، سفیروث آنجا نیست و آنها نمیتوانند چیزی که کلاود مشاهده میکند را ببینند؛ در اینجور مواقع، سفیروث با استفاده از قدرت جنوا خود را در مقابل کلاود ظاهر میکند و از آنجا که سایر شخصیتها ژن جنوا را در بدن خود ندارند، آنها نمیتوانند چیزی که کلاود میبیند را مشاهده کنند (این مورد بخشی از تئوری و گمانهزنی نیست، این دقیقا اتفاقی است که در چنین مواقعی رخ میدهد).
با در نظر داشتن این موارد، میتوان اینطور برداشت کرد که اریثی که کلاود در پایان بازی و بعد از کشته شدن این شخصیت میبیند، توسط جنوا به وجود آمده و نحوه کارکرد آن، همان جوری است که کلاود در طول بازی سفیروث را میبیند؛ هدف سفیروث/جنوا از انجام این کار نیز ساده است: با استفاده از ظاهر یکی از عزیزان کلاود، فریب دادن و استفاده از او بسیار آسانتر از قبل میشود.
وقتی که ریبرث را به اتمام رساندم، این احتمال که اریث حاضر در پایان بازی در واقع جنوا است، جزو افکاری بود که به ذهنم خطور کرد، اما آن را سریعا و با اندکی فکر کردن کنار گذاشتم؛ اگرچه این تئوری روی کاغذ منطقی است، اما وقتی همه چیزهایی که در پایانبندی بازی مشاهده کردم را در نظر گرفتم، موارد بسیاری زیادی مبنی بر عدم صحت این تئوری وجود داشت و به همین خاطر، آن را از لیست احتمالات خط زدم؛ بنابراین، وقتی که بازی منتشر شد و دیدم که تعداد بسیار زیادی از بازیکنان این تئوری را باور دارند، واقعا تعجب کردم! من نمیخواستم این تئوری را در مقاله قرار دهم، چونکه همانطور که گفتم، شخصا چندان به آن باور ندارم؛ با این حال برخی نکات وجود دارند که حتی اگر باعث نشوند این تئوری را باور کنید، اما به قدر کافی جالب هستند که ارزش به اشتراک گذاشتن داشته باشند!
در طول بازی، این نکته که جنوا میتواند به هر چیز و هر کس تبدیل شود تا طعمه خود را فریب دهد، و علیالخصوص اینکه او شکل عزیزان و حتی رفتگان را نیز به خود میگیرد، بارها گوشزد میشود.
در طول بازی، سفیروث سعی میکند در کلاود شک و شبهه ایجاد کند و او را فریب دهد که تیفا (Tifa) در واقع جنوا است؛ اینکه مقصود سفیروث با انجام این کار از همان ابتدا همین بوده یا نه را نمیشود گفت، ولی اکنون که کلاود به همراهانش اعتماد دارد و فکر میکند این حقه سفیروث برای او رو شده، بهترین زمان برای این است که سفیروث/جنوا واقعا شکل یکی از همراهان کلاود را به خود بگیرد و او را فریب دهد!
بخشی از موسیقی باس Jenova Lifeclinger (مبارزه با جنوا که بلافاصله بعد از مرگ اریث رخ میدهد) وجود دارد که در آن، موسیقیِ اریث به آرامی محو شده و موسیقی جنوا جای آن را میگیرد؛ البته، در فاز اول این باس یک ریاَرینجمنت از موسیقی اریث و در فازهای بعدی، موسیقی جنوا پخش میشود؛ اما چیزی که درباره آن صحبت میکنم، موسیقی کلی که در طی تمامی فازهای این مبارزه پخش میشود، نیست! این مورد درباره بخشی کوتاه از موسیقی فاز اول است که در آن، قسمتی از موسیقی جنوا به صورت ناگهانی به موسیقی اریث اضافه میشود، سپس موسیقی جنوا به آرامی پیشروی کرده و موسیقی اریث کمرنگ و کمرنگتر میشود؛ تا اینکه دیگر هیچ اثری از آن باقی نمیماند و موسیقی جنوا به کلی جای موسیقی اریث را میگیرد. اگر بخواهم این بخش از موسیقی را در یک جمله توصیف کنم، میگویم که انگار موسیقی جنوا دارد به آرامی موسیقی اریث را در خود میبلعد! این بخش از موسیقی باس واقعا جالب است و بسیار هدفمندتر از صرفا یک Transition ساده بین موسیقی فاز اول و دوم جلوه میکند که احتمالا در طول گیمپلی متوجه آن نشوید. خودتان گوش دهید!
صحنه کنار دریاچه جایی است که اکثر بازیکنان متوجه میشوند فقط کلاود میتواند اریث را ببیند. نحوه به تصویر کشیدن اریث در اینجا بسیار غیرعادی است و برای مثال، مواردی همچون قرار گرفتن چهره او در سایه در اولین نمایی که کلاود این شخصیت را در کنار خود میبیند و موسیقی که در آن لحظه پخش میشود، باعث میشوند که اریث در این صحنه بسیار مرموز جلوه کند؛ همچنین، طرز رفتار اریث در این صحنه عجیب است و برای مثال، بیاعتنایی کاملی که اریث در این صحنه نسبت به غم و اندوه سایرین نشان میدهد، با شخصیت او همخوانی ندارد. این موارد لزوما نشان دهنده ارتباط به جنوا نیستند و بیش از هر چیز، درباره ماهیت اریث رمز و راز ایجاد میکنند، اما قبل از رفتن به سراغ مورد بعدی، لازم است که به آنها اشاره کنیم!
سوال: در طول ریبرث، چه شخصیتی وجود دارد که میدانیم قبلا کشته شده، اما به دلیلی نامشخص و مرموز، همچنان در داستان حضور دارد؟ پاسخ: گلِن (Glenn). در دقایق پایانی ریبرث، از هویت گلن رونمایی شده و مشخص میشود که در طول بازی، سفیروث با استفاده از قدرت جنوا شکل گلن را به خود میگرفته تا با انجام این کار روفِس (Rufus) را فریب دهد و او را به جنگ با ووتای (Wutai) ترغیب کند. گلن تنها شخصیتی است که وضعیت او در طول بازی، مشابه اریث در پایان بازی است و اگر رونمایی از ماهیت این شخصیت هر موقعی انجام میشد، میتوانست دلیلی موجه مبنی بر ارتباط بین اریث حاضر در پایان و جنوا باشد؛ اما رونمایی از ماهیت گلن هر موقعی انجام نمیشود! صحنه رونمایی از هویت واقعی گلن بلافاصله بعد از صحنه کنار دریاچه که بالاتر درباره آن صحبت شد و سعی در ایجاد رمز و راز حول اریث دارد، پخش میشود! حتی اگر اریث حاضر در پایان و جنوا به هم مرتبط نباشند، پخش شدن پشت سر هم این دو صحنه و زمان رونمایی از هویت گلن، باعث میشود که بردن ذهن مخاطب به چنین سمت و سویی جزو اهداف سازندگان به نظر برسد.
تئوری دوم: کلاود کاملا عقلش را از دست داده!
میتوان به چند شکل مختلف به این مورد نگاه کرد، اما به صورت ساده و بر اساس این تئوری، کشته شدن اریث چنان تاثیر وحشتناکی بر وضعیت روانی کلاود داشته که او حتی نمیتواند مرگ این شخصیت را بپذیرد و این اتفاق را با تمام وجود انکار میکند!
اولین چیزی که درباره این تئوری به ذهن میآید، این است که چنین چیزی با شخصیت کلاود بسیار همخوانی دارد! کلاود شخصیتی است که یک هویت و پیشینه دروغین برای خود ساخته و آن را با تمام وجود باور دارد! نه فقط این، بلکه مواردی همچون Mako Poisoning و ژن جنوا، شدت آشفتگی روانی این شخصیت را به حدی رساندهاند که اگر کلاود با چیزی مواجه شود که با واقعیت دروغینی که او برای خود ساخته، همخوانی نداشته باشد، ذهن این شخصیت در لحظه آن چیز را دستکاری میکند تا با باور او مطابقت پیدا کند!
اگر چند مورد استثنا که توضیح آنها کمی سخت است را نادیده بگیریم، در طول بازی اصلی و سهگانه بازسازی، برفکی شدن صفحه نشان دهنده این است که در ذهن کلاود دارد یکی از این دو اتفاق رخ میدهد: ۱- سفیروث با استفاده از قدرت جنوا دارد با کلاود ارتباط برقرار میکند (به این تئوری مربوط نیست). ۲- کلاود با چیزی مواجه شده که واقعیت دروغینی که او برای خود ساخته را زیر سوال میبرد و در این جور مواقع، ذهن او مستقیما آن چیز را دستکاری میکند تا با هویت فعلی او همخوانی پیدا کند؛ ممکن است بخشی از یک مکالمه توسط کلاود نشنیده گرفته شود، در یک خاطره تغییرات ایجاد شود و موارد از این قبیل.
میتوان صحنههای زیادی را در طول بازی اصلی و ریمیک انتخاب کرد، اما یکی از بهترین مثالها برای نشان دادن اینکه ذهن کلاود چگونه یک واقعیت دروغین که با باور این شخصیت تطابق دارد را میسازد، «صحنه مرگ زَک (Zack)» در ریبرث است.
در مرحله ۱۱ ریبرث، کلاود موفق میشود که زک را به یاد بیاورد (البته، نه همه چیز را)؛ به یاد آوردن زک برای هویت فعلی کلاود خطرناکترین چیز ممکن محسوب میشود و تنها چند دقیقه بعد از این اتفاق، مشاهده میکنیم که به منظور توجیه اینکه چرا کلاود این شخصیت را فراموش کرده، یکی از خاطرات او تغییر میکند و کلاود به این باور میرسد که زک سربازی (Trooper) بود که در فلشبک نیبلهایم (Nibelheim) و توسط جریان رودخانه کشته شد! گمان نکنم که احتیاجی به گفتن باشد، اما این صحنه (در چهارچوب روایت) مزخرف خالص است! این جوری نیست که زک کشته شد و این صحنه نشان میدهد که ذهن کلاود چگونه میتواند در لحظه، یک واقعیتی دروغین به وجود آورد که او آن را باور میکند.
در اینجا جا دارد اشاره کنم که «ذهن کلاود» یک چیز و یا هویت مستقل و مستثنی از این شخصیت نیست؛ این برداشتی است که ممکن است یک نفر بعد از خواندن چند پاراگراف بالا انجام دهد و منجر به سردرگمی او شود. اتفاقات مذکور بدون خواسته، اختیار و یا حتی آگاهی کلاود و فقط به دلیل وضعیت روانی او رخ میدهند؛ به همین خاطر، آنها مشخصا به ذهن این شخصیت نسبت داده شدند.
اکنون که نحوه کارکرد ذهن کلاود و معنای برفکی شدن صفحه را مرور کردیم، میشود رفت به سراغ تئوری. برفکی شدن صفحه، اتفاقی است که در صحنه مرگ اریث بسیار زیاد رخ میدهد. بعد از اینکه این شخصیت کشته میشود و کلاود بدن بیجان او را در آغوش میگیرد، شاهد برفکی شدن شدید صفحه هستیم و مشاهده میکنیم که کلاود دارد در زیر لب چیزی زمزمه میکند، اما صدای او شنیده نمیشود. سازندگان تایید کردهاند که کلاود در این صحنه، دارد همان سخنانی که در بازی اصلی و بعد از مرگ اریث گفت را زیر لب میگوید که بدون ورود به جزئیات، آن سخنان در واکنش به مرگ اریث و پذیرش رفتن این شخصیت بودند. با در نظر داشتن این نکته و مواردی که بالاتر گفته شد، برفکی شدن صفحه و شنیده نشدن صحبتهای کلاود در این صحنه، میتواند نشان دهنده این باشد که ذهن او دارد در لحظه، مرگ اریث را انکار میکند.
قاببندی صحنه، مورد دیگری است که حاکی از انکار مرگ اریث توسط کلاود است. نماهای برفکی در این صحنه جوری قاببندی شدهاند که اریث را تا حد امکان خارج از کادر نگه دارند و به معنای واقعا کلمه، جنازه اریث را «نادیده» میگیرند!
بعد از چندین ثانیه برفکی شدن صفحه، اتفاقی عجیب رخ میدهد و اریث که لحظاتی قبل کاملا بیجان بود، شروع میکند به سخن گفتن با کلاود! اریث که در اینجا مشاهده میکنیم (در چهارچوب این تئوری) صرفا یک توهم در ذهن کلاود است و همانطور که در اول این بخش گفته شد، کلاود دارد به چنان شدتی مرگ اریث را انکار میکند که اکنون او جدا باور دارد این شخصیت زنده است؛ درست همانطور که او سایر دروغهایی که به خود گفته است را با تمام وجود باور دارد!
چند لحظه بعد، سایر اعضای گروه به صحنه میآیند و ما شاهد یک نمای دور از کلاود و اریث هستیم که تصویری متفاوت از آنچه که لحظاتی قبل مشاهده کردیم را نشان میدهد. در این نما شاهد چشمان بسته و دستان خونین اریث هستیم، در حالی چند لحظه پیش و در نمای نزدیکی که از کلاود و اریث مشاهده کردیم، هیچ خبری از خون نبود و چشمان اریث باز بودند. چند لحظه بعد از دیدن این نمای دور، ادامه نمای نزدیک کلاود و اریث نشان داده میشود که در آن بار دیگر چشمان اریث باز هستند و خبری از خون نیست.
به صورت ساده، تصویر بالا اتفاقی است که دارد رخ میدهد و تصویر پایین تخیلی که کلاود میبیند.
اگرچه میشود پیشروی کرد و توضیح داد که هر کدام از صحنههای بعدی چگونه در چهارچوب این تئوری قرار میگیرند، اما فکر کنم توضیحات فعلی کافی باشند و خودتان بتوانید سایر تکههای پازل و مواردی مثل اینکه چرا بعد از مبارزه و وقتی که کلاود به اریث میگوید «بیدار شو» او چشمانش را باز میکند و … را کنار هم بگذارید.
در انتهای صحبت درباره این تئوری، میرسیم به صحنه کنار دریاچه که با در نظر گرفتن مواردی که بالاتر گفته شد، تقریبا همه چیز درباره آن با عقل جور در میآید! اینکه چرا بازی صحنه خاکسپاری اریث را نشان نمیدهد و آن را نادیده میگیرد، دلیل برفکی شدن صفحه، طرز صحبت کردن کلاود و جوری که انگار او اصلا نمیداند چه اتفاقی افتاده، لبخند عجیب او و … همه چیز درباره کلاود در اینجا داد میزند «متوهم» و این صحنه تمام چیزهایی که درباره این تئوری گفته شد را گرد هم میآورد.
تئوری سوم: مسائل مربوط به دنیاهای مختلف
طبق این تئوری، کلاود بنا به مسائل مربوط به دنیاهای مختلف، در پایان بازی یک اریث زنده را میبیند. بنا به ماهیتِ مبهم دنیاهای مختلف تا به اینجای سهگانه و اطلاعات محدودی که از آنها داریم، نمیشود دقیقا گفت که دنیاهای مختلف چگونه باعث چنین اتفاقی میشوند! اما با توجه به مواردی همچون صحبتهای سفیروث درباره «ادغام دنیاها» و حضور زک در نبرد پایانی، دخالت شدید دنیاهای مختلف در اتفاقات اواخر بازی غیرقابل انکار است!
در طول ریبرث، هاله رنگینکمانمانندی که در تصویر بالا مشاهده میکنیم وقتی پدیدار میشود که در دنیاهای مختلف و جدا از دنیای اصلی، یک اتفاق بسیار مهم و تعیینکننده رخ دهد.
بلافاصله بعد اینکه کلاود حمله سفیروث به قصد جان اریث را دفع میکند، هاله رنگینکمانمانندی که درباره آن صحبت شد، پدیدار شده و کل محوطه را در بر میگیرد.
نحوه کارکرد هاله رنگینکمانمانند در اینجا همانند مواردی است که درباره تئوری دوم گفته شد؛ در نماهای دوری که اریث و کلاود را نشان میدهند خبری از هاله نیست، چشمان اریث بسته است، دستان اریث خونین است و … در نماهای نزدیک از کلاود و اریث هاله رنگینکمانی همواره در هوا دیده میشود، خبری از خون نیست و اریث با چشمان باز با کلاود سخن میگوید.
با توجه به سخنان، طرز رفتار و واکنش سفیروث به هنگام شکست خوردن، اریثی که در فاز آخر نبرد نهایی به کلاود ملحق میشود، به احتمال قطع به یقین در آنجا حضور دارد و یک توهم در ذهن کلاود نیست.
بعد از نبرد پایانی، بار دیگر شاهد دو منظره مجزا هستیم؛ در نماهای دورِ اریث (تصویر بالا) این شخصیت مُرده و خبری از هاله رنگینکمانمانند نیست، اما در نماهای نزدیک، هاله رنگینکمانمانند در محوطه دیده میشود. نکته قابلتوجه دیگر، این است که در این صحنه، هاله رنگینکمانمانند با نزدیک شدن کلاود به محوطه پدیدار میشود و بعد از ظاهر شدن آن، سایر اعضای گروه دیگر در آن مکان حضور ندارند و ناپدید میشوند! گویا که کلاود و گروه در دو مکان (یا بهتر است بگویم دنیا) جدا حضور دارند.
بهصورت خلاصه، وقتی که کلاود حمله سفیروث به قصد جان اریث را دفع میکند و او را از مرگ نجات میدهد، هاله رنگینکمانمانندی که گفته شد پدیدار میشود؛ سپس و در ادامه پایانبندی دو واقعیت متفاوت را میبینیم:
- ۱- ادامه واقعیتی که کلاود حمله سفیروث را دفع کرد و اریث در آن زنده است (هاله رنگینکمانمانند در آن دیده میشود).
- ۲- واقعیتی که اریث در آن مرده (هاله رنگینکمانمانند در آن وجود ندارد).
همانطور که در ابتدای صحبت درباره این تئوری گفته شد، اینکه دنیاهای مختلف دقیقا به چه شکلی بر روی وقایع مرتبط به اریث در طول پایانبندی اثر میگذارند، معلوم نیست و میشود به چند شکل مختلف به این موضوع نگاه کرد؛ اما اگر بخواهم محتملترین اتفاقی که با در نظر گرفتن این تئوری دارد رخ میدهد را بیان کنم، میگویم که در پایانبندی بازی دو دنیای مختلف را مشاهده میکنیم: دنیای اصلی که در آن اریث کشته میشود و دنیایی دیگر که در آن اریث زنده میماند؛ بنا به دلیلی، کلاود در آن واحد در هر دو دنیا حضور دارد و وقایع آنها را تجربه میکند.
تئوری چهارم: صرفا جریان زندگی
بر اساس این تئوری، اریثی که کلاود در پایان بازی مشاهده میکند صرفا بخشی از جریان زندگی (Lifestream) است. پیوستن به جریان زندگی، اتفاقی است که بعد از مرگ هر شخصیتی برای او رخ میدهد و در بازی اصلی و برای اریث نیز، همین اتفاق افتاد. سوالی که باقی میماند، این است که کلاود چگونه میتواند اریث را ببیند؟ اگر پاسخ این سوال را میدانستیم که کسی تئوریپردازی نمیکرد! اما بهصورت خلاصه و در چهارچوب این تئوری، میشود گفت که بنا به اتفاقاتی که در دقایق پایانی بازی رخ داد، کلاود به سیاره و اریث بسیار نزدیکتر از قبل شده و به همین خاطر، او میتواند اریث که در جریان زندگی حضور دارد را ببیند و با او در ارتباط باشد.
در صحنه پایانی، رِد ۱۳ (Red 13) میتواند حضور اریث را حس کند و بجز این تئوری، واقعا سخت میشود حالت دیگری را تصور کرد که چنین چیزی را ممکن کند! رد ۱۳ عضوی از گروه است که نزدیکترین ارتباط به سیاره را دارد و منطقی است که از بین اعضای گروه، تنها او بتواند حضور یک نفر در جریان زندگی را حس کند.
اگر این تئوری صحیح باشد، در پایان ریبرث شاهد گسترش دادن و پرداختی متفاوت به اتفاقی هستیم که در بازی اصلی و بعد از مرگ اریث رخ داد.
من به کدام تئوری باور دارم؟
شاید توجه کرده باشید که در بخش مربوط به توضیح هر تئوری، شواهد و دلایلی که صحت یک تئوری را رد میکنند و یا از اعتبار آن میکاهند، ذکر نشد؛ دلیلش این است که چنین دلایل و شواهدی برای تمام تئوریها وجود دارد! شما میتوانید هر کدام از تئوریهایی که ذکر شد را در نظر بگیرید و حداقل یک صحنه و یا اتفاق خاص در پایانبندی بازی وجود دارد که چندان خوب در چهارچوب آن تئوری نمیگنجد و یک تئوری/برداشت دیگر، بهتر میتواند آن صحنه و یا اتفاق خاص را توضیح دهد.
با در نظر داشتن این نکته، من کدام تئوری/برداشت را قبول دارم؟ من میگویم که در پایان بازی دارد چند اتفاق مختلف رخ میدهد و ماهیت اریث که در هر کدام از صحنههای بعد از مرگ او حضور دارد، متفاوت است! این حرف را به خاطر این نمیزنم که برداشت اینگونه، تنها راه ممکن برای رسیدن به یک تئوری بینقص و ضدگلوله است؛ به نظر من، طرز رفتار و نحوه به تصویر کشیدن اریث در هر کدام از صحنههای بعد از مرگ او، به قدر کافی متفاوت از یکدیگر هست که بتوان به چنین نتیجهای رسید. در اینجا مرور خواهیم کرد که به نظر من و با در نظر داشتن موارد ذکر شده، ماهیت اریث که در هر یک از صحنههای بعد از مرگ او میبینیم به کدام تئوری مربوط است!
تخیل = دنیاهای مختلف > جنوا > جریان زندگی
دنیاهای مختلف > جریان زندگی (برای این مورد خاص من دو تئوری دیگر را حتی جزو احتمالات هم نمیدانم!)
تخیل = دنیاهای مختلف > جنوا > جریان زندگی
تخیل > جنوا > دنیاهای مختلف > جریان زندگی
جریان زندگی > دنیاهای مختلف > تخیل > جنوا
پایان ریبرث از قصد مبهم بوده و اینکه بازیکن نتواند درباره اتفاقات اواخر بازی به نتیجهگیری قطعی برسد، هدف سازنگان است! بنابراین، گمانهزنی و موشکافی وقایع پایان از یک نقطه به بعد قرار نیست چندان اثربخش باشد. به نظر من، به دست آوردن یک ایده کلی از اتفاقات پایان و احتمالات اصلی کافی است تا برای بازی سوم آماده باشید! به صورت خلاصه، من میگویم که در پایان بازی دارد چند اتفاق مختلف رخ میدهد و ماهیت اریث در تمامی صحنهها یکی نیست. به عقیده من، اینکه وقایع پایان ترکیبی از دو تئوریِ «تخیل کلاود» و «دنیاهای مختلف» باشد، بیشترین احتمال را دارد.
اینکه چه اتفاقی افتاد را بیخیال، اصلا پایانبندی خوب بود یا نه؟
من در نقد و بررسی ریبرث و در حالی که نمیتوانستم درباره اتفاقاتی که در پایان بازی رخ میدهد صحبت کنم، چیزی در مایههای «من واقعا پایانبندی بازی را دوست داشتم، هر چند که پیادهسازی آن میتوانست بهتر باشد» نوشتم. اگرچه نظر کلی من درباره پایانبندی تغییر چندانی نکرده، اما موارد زیادی وجود دارد که باید درباره آنها حرف زد!
برای شروع، بزرگترین مشکل پایان که احتمالا همه بازیکنان و به ویژه در دور اول تجربه متوجه آن خواهند شد، این است که پایانبندی ریبرث واقعا شلوغ است! همانطور که گفته شد، پایانبندی بازی از قصد مبهم است و ترکیب این مورد با میزان بسیار زیاد اتفاقاتی که در دقایق پایانی رخ میدهد، کافی است تا هر بازیکنی را سردرگم کند!
اگر کسی از من بخواهد چیزهایی که در پایان بازی مشاهده کردیم را برای او تعریف کنم، من از ابتدا تا انتهای نبرد نهایی را به «بعدش یک مشت اتفاق رخ میدهد» خلاصه خواهم کرد! قرار دادن یک باس هزار فازی بعد از مرگ اریث تصمیم خوبی نبود! وقتی که بنا به مبهم بودن وقایعی که تا آن لحظه از مرحله آخر رخ داده، ندانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اتفاقاتی که در طول مبارزه رخ میدهد برای شما بیمعنا است و از نظر روایی، نبرد پایانی صرفا به نویز تبدیل میشود.
اکنون که واضحترین مشکل پایانبندی را کنار گذاشتیم، میشود درباره نقاط قوت پایان حرف زد و اولین نکته مثبتی که میتوانم درباره پایانبندی بگویم ساده است: من برای تجربه قسمت سوم و دیدن اینکه داستان به کجا میرود واقعا مشتاق هستم! چه جزو افرادی هستید که از پایان ریبرث متنفرند و چه عاشق آن، فکر نکنم هیچکس بتوانم اهمیت چنین چیزی برای پایانبندی قسمت دوم یک سهگانه را انکار کند.
مورد بعدی، این است که به نظر من، پایانبندی ریبرث و رویکردی که داستان میخواهد با مرگ اریث پیش بگیرد، پتانسیل لازم برای سرودن یک داستان معنادار و ارزشمند را دارد! شخصا چنین چیزی را نمیتوانستم درباره پایانبندی ریمیک بگویم و تصور اینکه مسیری که داستان میخواهد بعد از پایان ریمیک طی کند، چگونه میتواند به جای ارزشمند و معناداری ختم شود، برای من ممکن نبود. البته، گمان نکنم نیازی به گفتن باشد، اما رویکردی که داستان و در رابطه با مرگ اریث قصد دارد پیش بگیرد، فوق ریسکی است! اگر پایان ریمیک بازی کردن با آتش بود، پایان ریبرث میگوید «صبر کن، بذار رو خودم بنزین هم بریزم!» و اگرچه پایان ریبرث، پتانسیل سرودن یک داستان ارزشمند را فراهم میکند، اما کوچکترین اشتباهی برای خراب کردن کافی است!
یکی از اهداف احتمالی سازندگان از اتفاقات مختلفی که در نبرد نهایی رخ میدهد، آمادهسازی ذهنی بازیکنان برای وقایعی است که در قسمت سوم خواهیم دید! برای مثال، فرض کنید که در قسمت سوم، قرار باشد کلاود و زک به یکدیگر بپیوندند؛ روی کاغذ این اتفاق آنقدر تکاندهنده است که در صورت رخ دادن آن، ممکن است همهچیز در زیر عجیب بودن ظاهری آن رنگ ببازد! اما اکنون که مخاطب چنین چیزی را مشاهده کرده، او برای این اتفاق تا حدودی آمادگی دارد و در صورت رخ دادن آن در قسمت سوم، این اتفاق قرار نیست آنقدر غیرمنتظره و عجیب باشد که به کلی ذهن مخاطب را به بیراهه ببرد. این را میتوان درباره ملحق شدن اریث به کلاود در نبرد نهایی نیز گفت و اگر در قسمت سوم اریث بتواند بعد از مرگ خود، به هر نحوی با کلاود در ارتباط باشد، اکنون مخاطب برای چنین چیزی آمادگی دارد و قرار نیست با رخ دادن این اتفاق به قدری شوکه شود که نتواند بر روی روایت تمرکز کند. همانطور که در قسمت اول مقاله و در بخش «صدای واقعی رد ۱۳» گفته شد، گاهی اوقات عجیب بودن ظاهری و غافلگیرکننده بودن بیش از حد یک چیز میتواند هرگونه فلسفه و هدفی که در پس آن بوده را در زیر سایه خود محو کند و اینکه چنین اتفاقی برای بخشهای مهم روایت قسمت سوم رخ ندهد، بسیار مهم است.
بازسازی صحنه مرگ اریث
صحنه مرگ اریث و پایانبندی ریبرث آنقدر به هم گره خوردهاند که این دو معمولا یکی خطاب میشوند! اما به نظر من، این صحنه به قدر کافی اهمیت دارد که بهصورت جداگانه درباره آن حرف زد. مرگ اریث در فاینال فانتزی ۷ اصلی یکی از صحنههای نمادین در تاریخ بازیهای ویدیویی است؛ اگرچه میشود حسابی درباره این صحنه صحبت کرد، اما بهترین چیزی که میتوانم درباره این مورد بگویم، این است که صحنه مرگ اریث در فاینال فانتزی ۷ اصلی به اندازه شهرتی که دارد خوب است! بر خلاف بسیاری از مرگها در بازیهای ویدیویی، این صحنه صرفا بهخاطر غافلگیرکننده بودنش تاثیرگذار نیست؛ مرگ اریث از چندین و چند جهت مختلف غمناک است و علیرغم اینکه من بارها فاینال فانتزی ۷ را تجربه کردهام، تاکنون یک بار هم نشده که با دیدن این صحنه، حداقل چیزی حس نکنم!
من بازسازی صحنه مرگ اریث در ریبرث را دوست ندارم! اما درست همچون سایر چیزهایی که تا اینجای مقاله خواندهاید، توضیح این مورد هم چندان ساده نیست و یک نکته بسیار مهم وجود دارد که موقع بحث درباره این صحنه در ریبرث، معمولا مطرح نمیشود و ممکن است نظر شما را به کلی تغییر دهد!
در ریبرث و به ویژه در دور اول تجربه بازی، مرگ اریث واقعا پوچ و بیتاثیر بود! دفع موفق حمله سفیروث توسط کلاود، اتفاقی چنان تکاندهنده است که بعد از رخ دادن آن ذهن مخاطب به هزار جای مختلف میرود، و تنها چند ثانیه بعد و پیش از اینکه فرصت کافی برای هضم چنین اتفاقی داشته باشید، صحنه تغییر میکند و در این لحظه، شیرازه افکار مخاطب به کلی از هم میپاشد! در دور اول تجربه ریبرث، ذهن مخاطب آنقدر درگیر پرسش «دارد چه اتفاقی میافتد؟!» است که واقعا سخت میشود روی مرگ اریث تمرکز کرد و تحت تاثیر قرار گرفت!
در حقیقت، عدم تمرکز روی مرگ اریث، صرفا مشکلی نیست که بنا به تجربه و انتظارات شخصی مخاطب به وجود بیاید؛ این صحنه در ریبرث بهصورت آگاهانه بر روی چیزهای دیگری بجز مرگ اریث تمرکز میکند که طبیعتا، از تاثیرگذاری این اتفاق میکاهد. صحنه مرگ اریث در بازی اصلی، تمام تمرکزش را بر روی بلایی که سر اریث آمد قرار میدهد؛ از ابتدا تا انتهای این صحنه موسیقی اریث پخش میشود و حتی به هنگام شروع مبارزه موسیقی تغییر نمیکند، در این صحنه سفیروث برای اولین بار همچون یک شخصیتِ پسزمینه به نظر میرسد و صحبتهای او کاملا فاقد اهمیت جلوه میکنند، بازی حتی بر روی تاثیری که مرگ اریث بر روی روایت دارد نیز تمرکز نمیکند و این چیزی است که ساعتها بعد مشخص میشود.
ریبرث سعی میکند در این صحنه درباره اتفاقی که دارد رخ میدهد رمز و راز ایجاد کند، سعی میکند به اینکه مرگ اریث چه تاثیری در نقشه سفیروث و بر روی وضعیت روانی کلاود دارد بپردازد، سفیروث دیگر همچون یک شخصیتِ فاقد اهمیت در پسزمینه نیست و شاهد نماهای نزدیک از او هستیم، موسیقی دیگر فقط درباره اریث نیست و به هنگام صحبت کردن سفیروث بخشی از لایتموتیف او و یا جنوا پخش میشود و … قرار دادن تمرکز بر روی چیزهایی بجز مرگ اریث، از تاثیرگذاری این اتفاق میکاهد.
درست مثل بقیه بخشهای پایان، صحنه مرگ اریث نیز در دور دوم تجربه بازی و وقتی که تا حدودی میدانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است و ذهن شما تماما درگیر سر در آوردن از چیزهای مختلف نیست، بهتر میشود. محو شدن لبخند از صورت همیشه شاد و سرزنده اریث و دیدن شدت ناراحتی کلاود، مواردی هستند که نمیتوانم بگویم حداقل کمی تاثیرگذار نبودند؛ اما به صورت کلی، صحنه مرگ اریث در ریبرث، تاثیرگذاری احساسی که باید داشته باشد را ندارد.
با وجود تمام این چیزها، باید بگویم که در اینجا بار دیگر بحث عجیب میشود! چونکه مواردی که گفته شد، تا حدودی خواسته سازندگان است و از قصد اینطور هستند!
نکته تقریبا غیرقابل انکار درباره مرگ اریث، این است که ما قرار است در قسمت سوم بار دیگر به سراغ این صحنه برگردیم! بازی به وضوح قصد دارد که در آینده با این صحنه کاری انجام دهد و احتمالا در قسمت سوم قرار است «نسخه واقعی صحنه» را مشاهده کنیم.
عدم نمایش صحنههایی همچون واکنش سایر شخصیتها به مرگ اریث و علیالخصوص، صحنه خاکسپاری (آبسپاری؟) این شخصیت، مواردی هستند که به من اطمینان میدهند در قسمت سوم قرار است بار دیگر به سراغ صحنه مرگ اریث بازگردیم! عدم نشان دادن صحنههای مذکور در ریبرث، به معنی رخ ندادن آنها نیست؛ ما شاهد جمع شدن شخصیتها دور جسم بیجان اریث هستیم، منتهی بازی سریعا میرود به سراغ زاویه دید کلاود، ما حضور شخصیتها در کنار دریاچه را مشاهده میکنیم که ثابت میکند آن صحنه وقایع پس از خاکسپاری اریث را نشان میدهد؛ در واقع، بازی رخ دادن این اتفاقات را تایید میکند، منتهی از قصد تصمیم میگیرد که آنها را نشان ندهد. چرا؟ چونکه همانطور که گفته شد، ما قرار است در قسمت سوم به سراغ آنها بازگردیم!
چنین چیزی از قصد بودن نسبی مواردی که درباره عدم تاثیرگذاری مرگ اریث و به عبارت دیگر، غمناک نبودن کافی صحنه مرگ او گفته شد را نیز، ثابت میکند! نشان دادن واکنش شخصیتها به مرگ اریث و خاکسپاری او، راهی آسان و مطمئن برای تاثیرگذار کردن هر چه بیشتر مرگ اریث و تزریق احساسات به بازی است؛ اما بازی، با وجود اینکه رخ دادن این اتفاقات را تایید میکند، تصمیم میگیرد که آنها را نشان ندهد و به عبارت دیگر، مرگ اریث را تا حداکثر امکان غمناک نکند. چنین چیزی هم به خاطر ایجاد ابهام و رمز و راز درباره ماهیت اریث است که در اوایل مقاله درباره آن صحبت شد، و هم برای اینکه در قسمت سوم قرار است به سراغ مرگ اریث بازگردیم و به احتمال زیاد، سازندگان میخواهند تاثیرگذاری احساسی کامل این صحنه را برای آنموقع نگه دارند!
به صورت خلاصه، این سهگانه میخواهد با شخصیت اریث یک مسیر خاص را پیش بگیرد و صحنه مرگ او نیز بخشی از این رویکرد است. صحنه مرگ اریث در ریبرث، پیش بردن روایت را به احساسات اولویت میدهد و با توجه به مواردی که گفته شد، پرداخت احساسی به این صحنه، اتفاقی است که به احتمال بسیار زیاد، در بازی آخر سهگانه قرار است شاهد آن باشیم.
سخن پایانی
همه و همه، من پایانبندی ریبرث را واقعا دوست دارم! به عقیده من، پایانبندی در کاری که قصد انجام آن را دارد موفق است و حتی صحنه مرگ اریث نیز در چهارچوب این پایانبندی و با در نظر داشتن هدف بازی، به شکلی غیرمعمول و به دلایلی که گفته شد جواب میدهد! مسیری که روایت قسمت سوم و در رابطه با شخصیت اریث قصد دارد طی کند، پتانسیل سرودن داستانی ارزشمند و معنادار را دارد؛ اما پیادهسازی آن باید بسیار دقیق باشد، چونکه در غیر این صورت، بسیار راحت میشود همه چیز را خراب کرد! روایت قسمت سوم بازسازی، چیزی است که ارزش واقعی پایان ریبرث و خوب یا بد بودن آن را مشخص خواهد کرد؛ اما اگر آن بازی در زمینه روایی به حد کافی خوب نباشد و نتواند صحنه مرگ اریث را آنطور که باید تاثیرگذار کند، دیگر چیز چندانی برای دفاع از پایان ریبرث باقی نمیماند و در صورت رخ دادن این اتفاق، من با خیال راحت خواهم گفت که ریبرث صحنه مرگ اریث را خراب کرد! باید صبر کرد و دید که چه میشود.
در حال حاضر، کوبیدن پایان ریبرث واقعا آسان است! این حرف بدین معنا نیست که کوبیدن پایان کار بد و غیرموجهی است؛ اگر بدون اعتنا به مسیری که قسمت سوم قصد دارد طی کند به پایانبندی ریبرث نگاه کنید، چیز چندان جالب و ارزشمندی درباره آن وجود ندارد و مرگ اریث نیز اصلا و ابدا به اندازه بازی اصلی تاثیرگذار نیست؛ از آن سو، تقریبا همه چیزهای مثبتی که میشود درباره پایانبندی گفت با در نظر داشتن قسمت سوم است که تضمینی بر خوب یا بد بودن آن نیست! میتوان درباره اینکه پایان قسمت دوم یک سهگانه باید توانایی ایستادن بر روی پای خود و به صورت مستقل را داشته باشد و موارد از این قبیل صحبت کرد، اما فقط یک بازی دیگر باقی مانده! در چند سال آینده خواهیم دانست که تصمیمات سازندگان در رابطه با روایت این سهگانه ارزشش را داشته یا خیر.
قسمت سوم و پایانی مقاله در آینده منتشر خواهد شد و به انتظارات، خواستهها و پیشبینیها از بازی آخر سهگانه بازسازی فاینال فانتزی ۷ اختصاص دارد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
نظرات
عجب مقاله پر و پیمونی 👌 حیف نتونستم پلیش بدم تا بخونمش ಠ︵ಠ
انقدر ماشالا مقاله طولانی که حتی می خوام اسکرول کنم بیام تو کامنت ها بالای ۱۰ ثانیه می کشه واقعا خسته نباشن مجموع انشاع هایی که از پایه اول تا دوازدهم نوشتم این همه نمیشه
اندینگ بازی خیلی بد و حتی میشه گفت افتضاح بود
البته میگن فلج شده و توی اب غرق میشه حتی
ولی برام سواله چرا کلاود به سفیر حمله نکرد؟
من بشخصه از صحنه مرگ اریث لذت بردم منتهی قبول دارم اصلا به تاثیرگذاری اورجینال درنیومد بازی اورجینال اون موسیقی اون حرکات و اون پوز معروف و اون سکوت خیلی آیکانیکش کردخ بشخصه از اینم خوم اومد ولیتو این مورد واقعا نتونستن اونو تکرار کنند خیلی شلوغ بود
تشکر ویژه از نویسنده محترم بابت این تحلیل ارزشمند
بسیار عالی به همه نکات در مورد پایانبندی اشاره کردید
اسپویل:
از نظر بنده هم بعد از مرگ ایریث، بازیکن به دلیل ابهام اتفاق افتاده به طور کامل نمیتونه از مبارزه نهایی لذت ببره و منتظر این هست که فقط به پایان مبارزه برسه
در کل و بطور نسبی، اون قسمت بازی اوریجینال رو بیشتر میپسندم اما این به هیچ عنوان از ارزش بالای این بازی فوق العاده کم نمیکنه
تغییرات بی مورد ریمیک بازی رو تبدیل به یک تجربه نچسب کرد به خصوص در پایان بندی و باعث شد بازی شکست تجاری بخوره و حتی در ژاپن هم کمتر کسی حاضر به خرید بازی بشه
شاهکاره این بازی…
کلا تو این فرنچایز بازی ضعیف نداریم…
حقیقتا من به عنوان کسی که خیلی ساله طرفدار این سری بازی هستم (مخصوصا نسخه ۷) و از فاینال ۷ ریمیک هم خیلی لذت بردم (قسمت اول سه گانه ریمیک قسمت ۷) از پایان بندی ریبرث کاملا ناراضی م، فاینال ۷ ریبرث یه بازی عالی و بسیار زیباست اما یک ساعت آخر بازی…….
یعنی خود ریمیک ۷ سه تا قسمت جداست؟ میشه توضیح بدی کدوم رو اول پلی بدم چون تا حالا پلی ندادم الان قسمت ۷ ریمیک رو تجربه کردم البته چهار چپتر اول بازی هستم.
اول ۷ ریمیک رو بازی میکنی.
بعد ۷ ریبیرث رو بازی میکنی.
بخش سوم هم هنوز ساخته نشده.
اگر دوست داشتی کریسیس کور ریونیون رو هم بازی کن
به نظر من اول crisis core final fantasy vii reunion رو بازی کن بعد final fantasy vii remake و بعد هم final fantasy vii rebirth قسمت سوم از ریمیک ها هم احتمالا ۲۰۲۷ بیاد
نه خواهشاً کسی که بازی اورجینالو بازی نکرده نباید کرایسیس کورو تا تموم شدن سری ریمیک بازی کنه
کرایسیس کل داستان هفت اصلی رو اسپویل میکنه
برای همین هم گفتم که اول cries core رو بازی کنه تا متوجه داستان نسخه اصلی بشه، و گر نه با دیدن پایان بازی final fantasy vii remake هر کسی کاملا گیج میشه و نمیدونه که اصلا چه خبره!! و ممکنه فکر کنه که داستان بازی چقدر بیخوده! درحالی که crisis core فقط پایه داستان رو نشون میده و اسپویلی از ادامه داستان نداره
حرفت درسته ولی با اومدن ریبرث دیگه به نظرم این مشکل اونقدرا وجود ندارد و پایان هم معنی پیدا میکنه
اینکه هویت واقعی کلاود کیه و خاطرات کلاود و پیشینه سفیروث و اتفاقاتی که برای خاطراتش رخ داده همش داخل کرایسیس اسپویل میشه و اصلا پرداخت خوبیم به اکثرشون داده نمیشه چون فرض میشه پلیر اونارو میدونه و جوری ساخته شده که کسی که میخواد بازی کنه باید داستان سریو بدونه
اگر بخواد پیش زمینه داشته باشه به نظرم باید اورجینال بازی بشه که الان یکم پیشنهاد دادند سخته ولی به نظرم زدن سری ریمیک باز منطقی از کرایسیسه چون خودمم زخم خوردم از این قضیه
سلام داشتم دنبال فاینال هایی که برای ایکس باکس میگشتم که کرایسیس کور رو دیدم ، ارزش داره؟ چه تفاوتی با ریمیک داره؟
صد درصد ارزش داره، یکی از باکیفیت ترین ریمستر های تاریخه، crisis core final fantasy vii reunion ریمستر crisis core final fantasy vii هست که برای psp منتشر شده بود، crisis core اتفاقات قبل final fantasy vii remake و داستان زک رو روایت میکنه و آخر crisis core دقیقا به اول final Fantasy vii remake وصل میشه، crisis core نقش خیلی بزرگی توی کل روایت قسمت هفتم فاینال فانتزی داره.
خود بازی هم واقعا زیباست
خیلی لطف کردی آق سپهر ( ◜‿◝ )♡
نسخه ps1 و psp چطوری هستند چون دوست دارم اول اورجینال رو بازی کنم بعداً ریمیک چون میدونم یکی از بزرگترین بازی های ps1 هستش
اگر سریع تر دسته آنالوگ دار میساختند این بازی میشد مثل
Tloz ocarina of time نینتندو ۶۴ به نظرم و امتیازش بیشتر میشد هم بازی راحت تر
یه لحظه فایل موزیک رو فک کردم متن مقاله رو به صورت صوتی پخش میکنه خوشحال شدم 🫠🫠کامل ولی طولانیه 😐
من هیچوقت با سری فینال فانتزی نتونستم ارتباط بگیرم بعد موفعی که داری ضربه میزنی یک ثانیه مکث داره از اون مکثش بدم میاد