نگاهی دوباره به Katana Zero؛ کشتار در میان نئونها
katana zero عنوانی است زیبا که روایت آن در دنیایی بیرحم، تضاد زیبایی ایجاد میکند. در این مقاله قصد داریم نگاهی دوباره به این عنوان داشته باشیم.
باید ایستاد و Katana Zero موفق را ایستاده تشویق کرد؛ در عصری که عناوین بلاکباستری با تعداد بیشمار صفر یک اسکناس، قصد دارند مخاطب را شیفته خود کنند، این ایدهپردازی و جاهطلبی ذهن است که پیروز میشود. جاستین استندر (Justin Stander)، خالق Katana Zero، ساخت این اثر را در دوران کالج و صرفا از روی یک ایده که میتوان آن را تفریحی دانست، آغاز کرد. استندر بعد از فارغ التحصیلی، فرصتی پیدا کرد تا بیشتر روی ایده خود وقت بگذارد. استندر با سرسختی و رویاپردازی، به مدت پنج یا شش سال به تنهایی بر روی پروژه مشغول شد؛ او در طول روند توسعه خودش را مصمم نشان داد تا نهایتا موفق به تکمیل پروژه شد. او ثابت کرد، تنها راه رسیدن به آرزوها فداکاری است. از این رو، در خرج و مخارج، بیشتر عنوان در حال توسعه را الویت قرار داده بود تا زندگی شخصی خود؛ اما بخت با استندر یار نبود. متاسفانه Katana Zero به دلیل حضور عنوان Disco Elysium از کسب جایزه بهترین بازی مستقل باز ماند. katana zero عنوانی در سبک پلتفرم(Platform)، هکاند اسلش(Hack and slash)، در قامت دوبعدی با طراحی پیکسلی است. افرادی که Hotline Miami را تجربه کردهاند، احتمالا شاهد شباهتهایی بین این دو اثر شده یا بعضا به اشتباه این اثر را صرفا تقلید و عاری از هرگونه هویت میدانند؛ نمیتوان منکر شباهت شد اما اینکه صرفا یک تقلید بدانیم، دیدگاهی خارج از منطق است. Katana zero سوای از یک نمایش بیرحمانه، به احساسات هم اهمیت میدهد؛ صرفا قصد به کشیدن شمشیر و کشتار نیست بلکه باید از منظر ذهنی و روحی هم مورد هجمه قرار بگیرید.
ماهر در بازی با ذهن و احساسات
katana zero در خلق یک داستان، تحسین برانگیز عمل کرده. بازی همیشه دوست دارد به وسیله ایجاد حس کنجکاوی، بازیکن را تشنه جرعهای از حقیقت کند. اصولا هر نویسنده یا کارگردانی نحوه روایت مختص خود را دارد. در Katana Zero ما شاهد پیچش داستانی هستیم که قصد دارد از همان لحظات اول این مطلب را به مخاطب بفهماند. اما این گرههای داستانی تنها به ابتدای بازی ختم نمیشوند بلکه شاکله اصلی داستان تشکیل میدهند؛ روند پرسش پاسخ تا انتهای بازی به درستی بازیکن را به همراه یک گیمپلی مهیج و سخت، بازیکن را ترغیب به ادامه بازی میکند. داستان ما درباره ساموراییای است که با حافظه از دست رفته، لباسی سیاه رنگ، یقه سفید، پایینه تنه طلایی رنگ و موهای دٌم اسبی، که هنگام قدم زدن دست چپش را روی کاتانای نسبتا بنفش رنگ و همیشگیاش تکیه میدهد؛ اینکه سامورایی ما هنوز در عصر امروزی با این همه تفاوت سبک لباس، به همان منوال گذشته لباس بر تن دارد، در نوع خود جالب است؛ عجیبتر که مواجه با دشمنان باید از یک کاتانا استفاده کرد هرچند بعدها اشاره میشود که کاتانا سریعتر و کشندهتر از گلولهایست که از یک اسلحه شلیک شده. او در آپارتمانی با دیوارههای ترک خورده در طبقهای خطرناک زندگیمیکند. درست در سمت چپ اتاق، همسایگانی در کنار ما زندگی میکنند که بویی از فرهنگ به مشام آنها نخورده؛ این دوستان، با موزیک و جشنهای چند نفره فرصت روی هم بستن پلکها را نمیدهند. زیرو (پروتاگونیست بازی)، یک قاتل حرفهای است که توسط فردی مجهولالهویه به او دستوراتی داده شده و زیرو باید طبق این دستورات عمل کند. مشخصات فرد مورد نظر از طریق یک پوشه به طرزی جذاب به شما نمایش داده میشود تا بیشتر خودتان را در نقش یک قاتل بیابید. بعد از انجام ماموریت به همان آپارتمان برگشته، چایی نوشیده و جلوی تلویزیونی کوچک و رنگی که معمولا در اخبار شنوای اتفاقات رخ داده توسط خود Zero هستیم به خواب فرو میرویم؛ خوابهای زیرو همانند خودش بسیار پریشان اما مهم هستند، هرچقدر در بازی پیشرفت میکنید، این خواب ها درک و معنای بهتری از خود بروز می دهند؛ با توجه به سیستم انتخاب دیالوگ، این امکان وجود دارد با دکتر خود درباره این خواب صحبت کنید که ماجرا قدری واضحتر شود؛ این به تصمیمات شما بستگی دارد!
مبادا اشتباه کنی
اگر Katana Zero قادر بود از میان دندانهایش سخنی عبور دهد، چنین مخاطب را مورد خطاب قرار میداد :« دوست من، ما قرار نیست کار پیچیده یا خاصی انجام بدیم. تنها سریع باش!» سرعت و برنامه ریزی لازم برای حمله به دشمنان لازمه پیشرفت در این بازی است به این دلیل که بازی خیلی سخت بازیکن را مجازات می کند؛ وقتی میگوییم «مبادا اشتباه کنی» درواقع به این مجازات اشاره دارد. این مجازات که شامل بازگشت به همان نقطه ابتدایی است، باعث ایجاد یک حس دلهرهآور شده و بازیکن پی میبرد بی مهابا دست به اقدامی نزند؛ قصد ندارم شما را بترسانم چرا که این قانون برای دشمنان هم صدق میکند. اینجا خبری از سلاحهای گرم نیست، تنها ابزار شما در این بازی همان کاتانای Zero است؛ چنانچه تقابل سلاح سرد در مقابل دشمنان مجهز را نا عادلانه میدانید، سخت در اشتباه هستید. Zero در استفاده از شمشیر بسیار ماهر است و خیلی سریع میتواند تیغه شمشیر را زیر گلوی دشمنش قرار دهد؛ از سوی دیگر شخصیت اصلی داستان با مصرف داروی حیاتی خود قابلیت کنترل زمان را در اختیار دارد که در مواجه با یک گلوله یا شرایطهای دشوار دیگر نه تنها ناجی شما بلکه باعث خلق صحنههایی زیبا می شود؛ شما قادر هستید پس از گذراندن هر استیج (هر مرحله شامل چند بخش یا استیج است)، در پایان عملکرد خود را مشاهده کنید. Katana Zero در طراحی و تنوع دشمنان و مراحل هم به نحوی احسنت عمل میکند. بازی در تجربه کوتاهی که از خود نشان میدهد تا لحظات آخر عزم دارد خودش را به مانند یک آفتابپرست گوناگون جلوه دهد. از ابتدا تا لحظهای که بازی به پایان میرسد با دشمنانی روبهرو هستیم که با توجه به روند داستانی به بازی افزوده میشوند؛ هرچقدر در بازی پیشروی داشته باشیم این دشمنان سختتر شده و طراحی مراحل هم نسبت به این قضیه دچار دگرگونی میشود. در مراحل آغازین رویاروی با دشمنان کار سختی به نظر نمیرسد، تعداد دشمنان کم یا دور افتاده از یکدیگر قرار دارند اما در ادامه مخصوصا مراحل پایانی، بازی از دست دلبازی خود میکاهد؛ به گونهای که هر استیج از فضای بیشتر و تراکم دشمنان بیشتری برخودار میشود و این نکته فراموش نشود که بعد از کشته شدن، چینش دشمنان تغییر میکند.
موسیقی دوای مرگ
بازی از حیث موسیقی و صداگذاری جای گلایه ندارد. این اکشن سریع و خشن، نیاز به موسیقیای دارد که آدرنالین را در بالاترین حد نگه دارد. خیلی بامزه است که Zero بعد از گرفتن دستورات توسط مافوق خود، دستگاه شبیه به بیسیم خود را بیرون آورده و موسیقی متناسب با آن مرحله را برای خودش به اجرا در میآورد. گوش دادن به موسیقی، زدن به دل دشمن، ترس از مرگ، رقص نور نئونها، هیجان بازی را دو چندان میکند. به شخصه یکی از صحنههای ماندگار بازی را، زمانی میدانم که Zero از مطب دکتر بازگشته و موسیقی آرامی در همین حین نواخته میشود. سامورایی داستانما، با گامهای آهسته، تابیدن روزنههای نور از شیشههای ساختمان که بر تاریکی پس زمینه غلبه میکند به همراه ذهنی خسته و هزاران سوال بیجواب صحنه زیبایی را خلق میکند؛ تصور اینها بدون موسیقی غیر ممکن است. در بخش صداگذاری، از صدای سوختن هیزم در آتش (محل ملاقات با دکتر)، که فضای گرم و حس آرامش را منتقل میکند، چکه قطره باران از سقف خانه، صدای اصابت کاتانا به دشمن، همگی به طرز زیبایی به بازیکن القا میشوند.
Katana Zero عنوانی است زیبا که با پیچش داستانی، اکشن پر هیجان، موسیقی عالی، طراحی مراحل و دشمنان متنوع، مخاطب را برای چندین بار تجربه پیدرپی به سمت خود فرا میخواند. اگر به دنبال یک تجربه متفاوت هستید، Katana Zero از شما استقبال میکند.
از اینکه تا انتهای این نوشته مرا همراهی کردهاید سپاسگزارم.
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- تحلیلگر: آینده درخشانی در انتظار Xbox خواهد بود
- گپفا ۲۷؛ پنج بازی برتر شما در سال ۲۰۲۴
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
نظرات
بازی بشدت چشم نوازه و آرت استایل یونیکی داره که به همراه موسیقیش اتمسفر خوبی میسازه داستانشم خیلی جالب و خلاقانس گیم پلی بازیم تنوع خوبی داره لول دیزاینش جالبه و لذت بخشه درکل تجربه کوتاه و لذت بخشیه که به همه توصیه میشه به عنوان یه بازی کوتاه
و اینکه این تجربه کوتاه ارزش تکرار بسیار بالایی داره.
قطعا خودم دوبار پشت سر هم بازیش کردم برا باس مخفی یکبارم چندماه پیش بازیش کردم
ازتون ممنونم که به این بازی شاهکار یه سری زدین و دوباره نگاهی بهش داشتید ، یکی از بازیهایی هستش که بشدت منتظر دنبالشم… تا اینجا هم بجز یه گیم پلی چند ثانیه ای و چند تا شایعه واقعا خبر جدید راجبش نیست…
بنظر من این کار رو راجب بازیهایی که قبلا منتشر شدن بیشتر انجام بدید ، مثلا یه نیم نگاهی به هرکدوم از بازیهای شاهکار قدیمی که تو نسل های قبل (نسل هفت و هشت و شیش و پنج و حتی دوره sega , nintendo ) داشته باشید که هم باعث میشه یه یادی ازشون بشه و دوباره راجبشون صحبت کرد
🟢 و حتی حیف که دیگه خبری از Shank نیست…😞😞
کاملا موافقم .خیلی ایده خوبیه
snowgirl
درگذشته هم مقالاتی در سایت تحت عنوان «روزی روزگاری» وجود داشته که نویسنده به عناوین گذشته پرداخته و بنده قصد دارم در آینده به عناوین دیگه هم بپردازم.
از اینکه نوشته مورد پسند واقع شده بسیار خوشحالم.
آقای رهنورد سلام و خسته نباشید خدمت شما
ی درخواست داشتم ک اونروز منتظر موندم جواب کاربر snowgirl رو بدید و بعد مطرحش کنم.
خواستم درخواست کنم ک حالا میخواید مقالات روزی روزگاری رو دوباره ادامه بدید، درصورت امکان دو تا بازی Transistor و Shovel Knight رو هم ی مقاله ازشون بذارید ممنون میشم. چون این دو بازی زیاد تو ایران معروف نیستن و خیلیا هم حتی نمیشناسنشون، درصورتی ک بازی های بسیار با کیفیتین. با مقاله شما کاربرای سایت میتونن باهاشون آشنا بشن و برن سراغشون.
البته میدونم ک بر اساس برنامه کار میکنید وای اگ این دو تا بازیو هم تو برنامتون قرار بدین ممنون میشم🙏
ابوالفضل عزیز
همونطور که خودتون گفتید بر حسب یکسری ایده و برنامه ما کارمون جلو میبریم؛ اگر فرصتی باشه بر روی چشم.
چشمتون بی بلا، ممنون
بهترین ۲ بعدیه تاریخ
واقعا داستانشم طوری بود که برای دنباله هایپم
بنده از کلماتی مثل، شاهکار،بهترین و خاص بسیار فرار هستم. اگر اجازه بدید katana zero یک اثر زیبا بدونیم.
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻💚
درست فرمودین.
اما از حق نگذریم، یکسری از آثار هنری،
سزاوار توصیف شاهکار، بهترین و خاص هستند.
متاسفانه این کلمات به دلیل استفاده مکرر بیهویت شدن، هر کلمهای دارای یک ارزش هست. خیلی وقتها توصیفات از یک اثر، نظر شخصیه و البته باید به نظرات احترام گذاشت.
💚🙏🏻
تصویر پروفایلتون مربوط به چه اثری است؟!
راستش هیچ توضیح خاصی نداره 🙂 زمانی که عضو گیمفا شدم دنبال یک عکس برای پروفایل بودم و این تصویر ساده و زیبا(نظر شخصی) پیدا کردم.
که اینطور، تشکر امیرجان🙏🏻
دیشب ساعت ۱ شب بعد از ببشاز ۱۰۰۰ بار مردن تمومش کردم😂 واقعا شاهکار بود. نکته منفی خاصی هم توش ندیدم. جزو بهترین تجربه های زندگیم شد.
بازی همه چیش با هم مچ بود، از داستان بگیر تا گیم پلی و موسیقی، همشون با تم بازی هماهنگ بود👌👌
کلا بازی های ایندی می تونند خیلی قشنگ باشن و ارزش تجربه دارن
مثلا من همین دیروز بازی Hollow Knight رو تموم کردم و می تونم بگم فوقالعاده زیبا بود و خیلی باهاش حال کردم و به شدت هایپ شدم برای Silksong
قرار نیست یه بازی حتماً AAA باشه که بهش بگیم خوب
دقیقا👌👌
هالون نایت هم شاهکاره و خیلی دوسش دارم.
الان امروز Pizza Tower رو شروع کردم و فقط میتونم بگم WOW! جدا از همه چی تموم بودنش، طراحی مراحلش ی کلاس درسه!
لعنتی وقتی یارو سرعت میگیره همه انمیا سکته میکنن خیلی سمه😂
😁😁
طراحی هنری Pizza Tower خیلی جذابه و رفت تو لیست من
حالا باید از بین Blasphemous و Salt and Sanctuary و Pizza Tower یکی رو برای بازی بعدی انتخاب کنم
یا همین کاتانا زیرو یا اوری ۲ رو دوباره بازی کنم
بنظرم Pizza Tower رو اول برو
حتماً
Shovel Knight رو هم پیشنهاد میکنم تجربه کنی
همچنین همه ایندی های سوپرجاینت گیمز مخصوصا Hades و Transistor
کاتانا زیرو از بهترین بازی های ایندی بود که تجربه کردم
گرافیک اون بازی و گیم پلیش فوقالعاده بودن
از بازی هایی که مکانیزم های کنترل زمان داشته باشن خیلی خوشم میاد
این موسیقی چیست که قتل عام را زیبا ” جلوه ” می دهد . عجیب تامل برانگیزه
زمانی که قصد داشتم درباره موسیقی این اثر بنویسم، دقیقا در شرایطی قرار داشتم که خودم بخاطر باخت پشت سرهم عصبی دیدم و همون لحظه موسیقی بازی داشت تشویق میکرد که من به بازی ادامه بدم و خیلی حریصتر به دشمن حمله کنم.
با این مقاله بهم یاد اوری شد که خیلی وقته منتظر نسخه بعدیشم
این بازی رو دو جور میشه انجام داد
یکی اینکه از قابلیت اهسته کردن زمان استفاده کنیم و به صورت عادی بریم
اما حالت دوم اینکه از اون قابلیته استفاده نکنیم و تیر رو روی هوا بدون آهسته کردن زمان بریم که خیلی حال میده
من یک بار بدون استفاده از آهسته کردن زمان رفتم😅( البته یکسری جاها مجبوریم استفاده کنیم و اما بجز اون جاها تغریبا همه رو بدون اون قابلیت رفتم)
همه چیز در این بازی فوق العاده هستش ، داستان ، روایت و مخصوصا دیالوگ نویسی هاش فوق العاده هستش یکی از بخشایی که با دیالوگ نویسی بازی خیلی حال کردم زمانی بود که مسئول هتل ازمون میپرسه چرا همچین لباسی پوشیدی و ما میتونیم بگیم این برای کاس پلی هستش 😁😂
از طرفی اتمسفر بازی به شدت عجب غریب و جالبه ، با تمام وجود میشه حس و حال شخصیت اصلی را درک کرد
گیم پلی این بازی واقعا فوق العاده بود ، به شدت اعتیادآور ، نو آورانه و چالش برانگیز
این بازی جزو فراموش نشدنی ترین بازیای عمرمه
جذاب ترین بخش بازی برای من دیالوگ ها و نحوه نشون دادنشون بود با اینکه هیچ صدا گذاری ای نداره اما به بهترین شکل اون حس رو انتقال میده
دوستان اگه تجربه نکردید حتماً این شاهکارو سریع دانلود کنید …
حجمشم خیلی کمه و همین چندوقت پیش برای موبایل هم پورت شد … در یک کلام شاهکار 🔥
جز بهترین بازی های دو بعدی تاریخه و تا حدودی بهترین ، موسیقیش فوق العاده بود و کامل مچ با گیم پلی بازی ، از اون تیکه ای که باید به یه هتل بود فک کنم میرفتیم و یه آدم مهم رو پیدا کنیم و خیلی راحت کشتیمش در صورتی که نمیدونستیم خودشه و یه نفر اومد گفت اوه تو اونو کشتی من انتقامشو میگیرم و اونم تو یک ثانیه مرد خیلی خوب بود😂 و حتی اندینگ خفن هم داشت و واقعا شک بر انگیز بود با اینکه تا حدودی قابل پیشبینی بود ولی خیلی زیبا بود
من از سنت شکنی تو بازی های ویدیویی خیلی خوشم میاد
مثلا تو گاد رگناروک جایی که مثلا از ثور شکست می خوریم بعد صفحه سیاه میشه یهو خودش ما رو زنده می کنه یا فاز دو اون میمون سفیده تو سکیرو که بعد از نوشته برنده شدن شروع میشه
این بازی هم خیلی تو چند جا سنت شکنی می کنه یه جاش هست شخصیت اصلی مشکلات روانی اش بیخ پیدا می کنه و باید دیالوگ انتخاب کنی که اونایی که بازی کردن میگیرن
خلاصه اگر بازی نکردید حتما پیشنهاد میشه
بازی مفرح و با ارت استایل جذاب