داستان بازی Darksiders 1
تحت تعقیب فرشتگان، منفورِ جهنمیان، خواهان انتقام. اما چرا شخصیت وار (War) یا جنگ، قویترین سوار آخرالزمان، کارش به اینجا کشیده شد که دشمن بهشت و جهنم شود. با تشریح داستان Darksiders 1 همراه شوید.
در مقاله داستان Darksiders Genesis خدمت شما گیمرهای عزیز یادآور شدم که در گذشته قدرت برتر، یعنی شورا، خواستار ایجاد تعادل بین تمامی موجودات بود؛ بنابراین، فرشتگان و شیاطین را از نبرد با یکدیگر منع کرد و نسل موجوداتی به نام نِفِلِم را با چهار تَن از هم نژادهایشان منقرض کرد، زیرا دست به کشتن انسانها زده بودند. شورا هفت نشان درست کرد و شکسته شدن آن را نشانه آخرالزمان اعلام کرد و این اجازه شروع جنگ بین شیاطین و فرشتگان بود و نابودی نسل بشر و دخالت چهار سوار.
بازی از جایی شروع میشود که شخصیت وار به تنهایی به سیاره زمین احضار میشود و با تعجب میبیند فرشتگان و شیاطین در حال جنگیدن هستند و انسانها یکی پس از دیگری کشته میشوند. وار مشغول نبرد با شیاطین میشود و هرچه زمان بیشتری میگذرد، شخصی مرموز نیرو و قدرت را از او میرباید. در یکی از خیابانها، وار با فرمانروای فرشتگان، اَبِدان، روبهرو میشود که او هم از وضعیت بهوجود آمده عصبانی و متعجب است. در ادامه هیولایی عظیم از زیر زمین سر در میآورد و ابدان را در چنگال خود میفشرد و له میکند. وار با هیولا وارد مبارزه میشود و چشم او را کور میکند اما زمانی که میخواهد ضربه نهایی را وارد کند و هیولا را از بین ببرد، هالهای آبی رنگ او را در بر میگیرد و تمامی قدرتها و توانش را از او میگیرد. هیولا نیز از فرصت استفاده میکند و او را در چنگال خود میگیرد و له میکند.
وار در برابر شورا احضار میشود و آنها شروع به بازخواست از او میکنند که چرا آخرالزمان شروع شده و انسانها درحال کشته شدن هستند و سیاره زمین تبدیل به میدان نبردی برای فرشتگان و شیاطین شده است، این اتفاقات در حالی رخ داده که هفتمین نشان شکسته نشده و مخفی است. وار سعی میکند خود را از اتهامات تبرئه کند و توضیح میدهد زمانی که شیپور به صدا در آمد و او احضار شد، جنگ از قبل شروع شده بود و او هیچ نقشی در مشکلات به وجود آمده نداشته است. وار از شورا درخواست میکند تا او را به زمین برگردانند تا مقصر اصلی را پیدا کرده و خود را از گناهی که به او نسبت دادهاند منزه کند. شورا به این شرط میپذیرد که موجودی را با بندی نامرئی تحت نام «نگهبان» به او وصل کنند تا اعمالش را زیر نظر داشته باشد.
وار و نگهبان به زمین برمیگردند و با تعجب به اطراف خود مینگرند. هیچ اثری از نسل بشر نیست، تمامی ساختمانها ویران و متروک شدهاند و گیاهان بر خرابهها روییدهاند. وار با تعجب از نگهبان میپرسد چند سال در بند اسارت شورا بوده است و نگهبان پاسخ میدهد که حدود یک قرن. طبق دستورات شورا، آن دو به دنبال هیولایی به نام وولگریم رفته و او را پیدا میکنند. هیولایی که حالا نقش دلال بین فرشتگان و شیاطین و همه موجودات را بازی میکند و با دریافت روح، هر چیزی میفروشد، حتی اطلاعات.
وار با اهدای روح به او، مطلع میشود که هیولای خرابکار و مسبب اصلی این ماجرا در برجی عظیم زندگی میکند. وولگریم سمت و سوی آن شیطان را نشان میدهد اما مسیر مسدود است و پیشنهاد میدهد تا آنها سراغ شیطانی به اسم ساموئل بروند چرا که او از مسیر دیگری به برج آگاه است. پیش از این که آن دو به سراغ ساموئل بروند، وولگریم خاطرنشان میشود که شیطان خرابکار چهار نگهبان قدرتمند دارد که بدون شکست دادن آنها نمیتوان وارد برج شد یا او را نابود کرد. شیطان میگوید: «چهار نگهبان را بکش و قلب آنها را برای من بیاور تا بتوانم راه را به تو بدهم».
وار راهی کشتن اولین نگهبان میشود و در نزدیکی نگهبان، با دستهای از فرشتگان مواجه میشود که به دنبال چیزی هستند. وار آنها و نگهبان را از بین میبرد و قلب را به ساموئل میدهد. شیطان میگوید نگهبان بعدی گریور نام دارد اما قبل از مبارزه با او، وار باید با اولتِین ملاقات کند، یکی از پیشینیان. او باید پتک سیاه وی را از بین ببرد. وار به ملاقات اولتین میرود و آن دو مشغول مبارزه میشوند تا اینکه یوریِل، فرشته دست راست اَبِدان، به همراه دستهای از فرشتگان از راه میرسند. یوریل وار را مقصر مرگ اَبِدان میداند و میخواهد او را مجازات کند. اولتین مزاحمت ایجاد شده برای مبارزهاش با وار را توهین قلمداد میکند و همراه با وار مشغول جنگیدن با فرشتگان میشود و در انتها، این مبارزه تبدیل به مسابقه میشود تا ببینند چه کسی فرشته بیشتری میکشد. فرشتگان عقب نشینی میکنند و اولتین به وار که فرشته بیشتری کشته است میگوید اگر تو واقعا لایق یکی از چهارسوار آخرالزمان بودن هستی، برو و گریور را شکست بده و زنده برگرد. وار هم همینکار را میکند و قلب گریور را از سینهاش در میآورد. وار به سوی التین برمیگردد و او سلاح جدیدی به وار هدیه میدهد. وار به سوی ساموئل روانه میشود و قلب را به او میدهد و در مورد یوریل از او سوال میکند. ساموئل جواب میدهد به خاطر علاقه شدید یوریل به اَبِدان، او به دنبال انتقام است. وار توضیح میدهد که مرگ ابدان به خاطر هیولایی بود که از زمین سر در آورد. ساموئل اطلاعات او را کامل میکند و نام هیولا را برای وار فاش میکند. هیولا اِستِراگا نام دارد و یکی از قویترین شیاطین است. اما قبل از مبارزه با او، وار باید نگهبان دیگری را شکست دهد.
اما قبل از مبارزه با سومین نگهبان، وار سر از زمین مسابقهای گلادیاتور شکل در میآورد در حالی که اطرافش پر از هیولا و شیطان است. او قهرمان هیولاها را از بین میبرد و اسب دیرین خود را پس میگیرد. پس از این جریان، او نگهبان سوم را هم از بین میبرد و قلب را به ساموئل میدهد. او سراغ اخرین نگهبان میرود و هیولا حقایق عجیبی را برای وار فاش میکند. چهارمین هیولا مدعی میشود که آنها نگهبانان برج نیستند، بلکه وظیفه آنها این بوده است تا قدرت ساموئل که به چهار قسمت تقسیم شده است را در خود حفظ کنند تا ساموئل همانند گذشته به قدرت برنگردد. وار حرفهای او را چون طبق گفته ساموئل آخرین هیولای نگهبان برج است باور نمیکند و قلب او را هم از سینهاش در میآورد و برای ساموئل میبرد. شیطان قلب را از وار میگیرد و میخورد و ناگهان تمام بدنش درخشان و قدرت زیادی از او ساطع میشود. حق با آخرین هیولای نگهبان بود و حالا ساموئل بسیار قدرتمند شده است. هیولای شیطانی به وار میگوید آنقدر قدرتمند شده است که حتی وار را هم میتواند از بین ببرد اما اینکار را نخواهد کرد چون هیولایی وجود دارد که با افتخار اعمالش را انجام میدهد و به حرف و قول خود پایبند است و راه برج را به وار نشان میدهد.
وار درون برج با عزرائیل که در زنجیر است روبهرو میشود. فرشته درخواست کمک میکند تا آزاد شود و منبع قدرتی که شیطان خرابکار به آن متصل است را قطع کند. وار قبول میکند و فرشته تمامی حقایق گذشته را برای وار شرح میدهد. عزرائیل توضیح میدهد که قبل از جنگ، اَبِدان نگران قدرتمند شدن شیاطین بود پس نقشهای را با او مطرح کرد. آنها نقشه میکشند تا شش نشان آخرالزمان را خراب کنند و این کار را گردن شیاطین بیندازند تا بتوانند همراه با شورا وارد جنگ با شیاطین شوند و نقش قهرمان را بازی کنند و شیاطین اصلی و قدرتمند را هم بکشند. اما تصمیم میگیرند تا آخرین نشان را خراب نکنند تا چهار سوار احضار نشوند چون جرات رویارویی با آنها را نداشتند.
وار که اعترافات فرشته را میشنود، از او روی برمیگرداند و میگوید این حرفها نشان میدهد که او در این جریان بیگناه است و باید با شورا صحبت کند اما نگهبان او، که از طرف شورا قدرت یافته بود تا بتواند به وار دستور بدهد تمام بدن وار را دچار درد جان کاهی میکند و به او دستور میدهد حالا که حقیقت بر ملا شده است تمام کسانیکه در این جریان مقصرند باید کشته شوند. آنها از طریق اطلاعات عزرائیل، از مکان شیطانی که اَبِدان را کشت مطلع میشوند، به سراغش میروند و او را میکشند. بعد از این جریان، عزرائیل به وار میگوید که باید با درخت سرنوشت ملاقات کند تا از چگونگی شکست دادن شیطان خرابکار را مطلع شود. درخت تنها وار را ملاقات میکند و وار بدون حضور نگهبانش میتواند گذشته، حال و آینده را ببیند. او میبیند که اَبِدان بعد از مرگ تبدیل به شیطان خرابکار میشود تا بر جهنم حکمرانی کند. او این شرایط را میپذیرد تا به دست شورا نیفتد. شورا از این موضوع اطلاع داشت اما نمیتوانست او را بدون مدارک کافی محاکمه کند. کشتن بدون مدرک شیطان خرابکار جنایت به حساب میآمد نه عملی قانونی. پس شورا تصمیم میگیرد شخص دیگری را بفرستد. یعنی همان وار. وار آینده را میبیند که شمشیری از پشت در بدنش فرو میرود. و همچنین متوجه میشود که هفتمین نشان در دستان شیطان خرابکار است. در آخر، درخت هدیهای به وار میدهد؛ دسته یک شمشیر بدون تیغه. عزرائیل میگوید این شمشیر توانایی شکست دادن شیطان خرابکار را دارد اما او که از این موضوع مطلع بوده، تیغه را شکسته است و تکههایش در سرزمین پخش شدهاند. وار مشغول پیدا کردن تکههای شمشیر میشود و در این بین یوریل به او حمله میکند و خواهان مبارزه با او میشود. وار او را شکست میدهد اما جانش را به او میبخشد و حقایق اَبِدان را به او میگوید. وار تکههای شمشیر را به اولتین میدهد و شمشیر بازسازی میشود.
وار به همراه شمشیر راهی مبارزه با شیطان خرابکار، یا همان اَبِدان شیطانی میشود، شیطان را شکست میدهد و نشان هفتم را از چنگش گرفته اما ناگهان نیرویی او را به زانو در میآورد. نگهبان وار از راه میرسد و ریشخندکنان میگوید حالا که کار شورا را انجام دادی، وقت آن رسیده که تا ابد به زندان برگردی. در همین حین از پشت شمشیری وارد کمر وار میشود و او را میکشد. این کار یوریل است همانگونه که درخت این صحنه را قبلا به وار نشان داده بود. یوریل این کار را انجام داد تا وار را از حبس ابد نجات دهد. همچنین، نشان هفتم در دست نگهبان را از بین میبرد و دست او را قطع میکند. با شکسته شدن نشان هفتم، وار که یکی از سواران آخرالزمان است، احضار میشود و این گونه به زندگی باز میگردد و زنده میشود. او حالا در بند نگهبان خود نیست و میتواند او را بکشد. یوریل که میدانست وار به ملاقات درخت زندگی رفته و آینده را میداند، با عصبانیت به وار میگوید: «تو میدانستی اعمال من باعث میشود بدون در بند بودن به زندگی باز گردی، برای همین قبلتر که مبارزه کردیم مرا نکشتی». وار در پاسخ میگوید این کار او به این خاطر بوده است که قصد نداشت یکی از بهترین فرشتگان را بکشد. یوریل با شنیدن این حرف به زانو در میآید و به وار میگوید حالا او توسط شیاطین، فرشتگان و شورا تعقیب خواهد شد تا او را بکشند. حالا تنهایی چه خواهد کرد؟ به تنهایی وارد این نبرد خواهد شد؟ وار که تکههای نشان هفتم در دستانش است میگوید : «نه به تنهایی». و ما شاهد سه گلوله درخشان و آتشین در آسمان هستیم که با سرعت در حال نزدیک شدن هستند. حالا که نشان آخر شکسته شده، سه سوار دیگر هم احضار شدهاند و به برادر خود خواهند پیوست. حالا که داستان را خواندید معنای این جملات را خواهید دانست. تحت تعقیب فرشتگان، منفورِ جهنمیان، خواهان انتقام.
اگر از طنز DARKSIDERS 1 برای شما بخواهم بگویم این است که شخصیت وار، به معنای جنگ، در این بازی به دنبال صلح و پایان جنگ در جهان بود.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
من اولین بار نسخه دو رو بازی کردم
خیلی خوب بود
یادمه تو یه باس فایتش گیر کردم نتونستم ادامه بدم
اون موقع مثل الان نبود سریع بری یوتوب
اون موقعها باید با دل و جون گیم میزدی، البته قبول دارم که نسخه دوم بازی سختتر از نسخه اول بود…
بچه بودم اون موقع
دیدم نمی تونم باس رو بزنم بازی رو پاک کردم 😂😂
گیفمفا تنبلی نکن ویدئو درست کن از داستان ها
و ساخت ویدیو راحت تره
چطوری شاون مایکل
قربان شما
گوشی سوخت کدمو یادم رفت اک جدید زدم
🟢 شاهکار شاهکارهای هک اند اسلش 😍😍😍😍😍💚💚
بسیار تشکر جناب کاظم حقیقی برای این مقاله عالی
به همه پیشنهاد میکنم تجربه کنند
یکی از بهترین بازی هایی که انجام دادم ،خیلی قشنگه بازیش .
عالی بود 🙏
یعنی این شخصیت جنگ چقدر باید خفن باشه که تنهایی احظار بشه
ممنون بابت مقاله از آقای حقیقی… دارک سایدرز جز فرانچایز های درجه یکی هست که تا حدودی آندرریتد هست و اون توجهی که باید بهش بشه رو دریافت نکرده و واقعا پتانسیل خوبی برای ادامه( حتی ریمیک) داره. حتی توی سال ۲۰۲۴ هم نسخه ۱ و ۲ ارزش تجربه کردن مجدد رو دارن ، در مورد نسخه سوم چون تجربه نکردم نظری نمیتونم بدم ولی دو نسخه اول برای من دست کمی از شاهکار ندارن و حال و هوا و اتمسفری که این فرانچایز داره خیلی خاص و تکرار نشدنی هست
سوم ساخت درستی نداشت و برای من جذاب نبود، سلاح نسخه سوم کپیای از بازی شاهزاده ایرانی ۳ بود، منظورم زنجیر هستش…
تلفیقی از God of War و Prince of Persia
شاید اگه بودجه بیشتری بهش اختصاص میدادن خیلی بیشتر ازش یاد میشد
دقیقاً
این سری اومده که یک چندگانه مثال زدنی و به یاد ماندنی بشه
که با بودجه بندی نادرست در نسخه دوم صرفا ازش به عنوان شکست تجاری یاد شد .
نسخه دوم عمق بیشتری به داستان داد و تقریبا به غیر ۹۰ درصد شخصیت های نسخه اول که دو مرتبه در بازی حضور داشتند ، شخصیت های جدید زیادی رو به بازی آورد .
توی نسخه سوم ، سطح بودجه ازش یک عنوان متوسط ساخت .
توی جنسیس هم که داستان بهتر لزوما بودجه بیشتری نمی طلبید اوضاع داستان و روایت کمی بهتر شد .
امیدوارم ناشر دست از کم لطفی در مورد این فرنچایز برداره و کمی سر کیسه رو برای نسخه بعدی شل کنه .
وای خدای من قلبم به تپش افتاد،مگه میشه فراموشش کرد🫠
یادمه تو بچگی به هش میگفتم شمشیری.
هعی یاد اون دوران بخیر بچگی من با این بازی ها گذشت.
هوس کردم یک بار دیگه بازی کنمش.
حیف که این بازی رو به گند کشیدن،این بازی پتانسیل یک چهار گانه فراموش نشدنی رو داشت.
خسته نباشید آقای حقیقی، ممنون بابت مقاله🙏
این بازی رو من نسخه ریمسترشو بازی کردم و واقعا هک اند اسلش نابی بود.
تو این سری این نسخه و شخصیت اصلیش War رو بیشتر از بقیه نسخه ها و شخصیت های سری دوس دارم.
خسته نباشید آقای حقیقی بابت داستان این سری که سر قولتون موندید
از همون ثانیه اول که بازی بالا میاد و اون موسیقی منوش رو میشنوی و اون شمشیر وار رو میبنی و داخل بازی هم صدای خود وار … متوجه عظمت این بازی و کل سری میشی
نزاع با خودش ضرب وشتم و جراحت میاره
خشم با خودش وحشیگری و داد و بیداد میاره
مرگ با خودش نامیدی میاره
جنگ با خودش خرابکاری و ویرانی میاره
و جالب اینجاس که هر کدوم از این عواقب ها اسم اسبای این سوارکار ها هم هستن
این بازی یکی از MUST PLAY هاتون باید باشه
حالا چرا Must Play مینویسی
خیلی راحت فارسی بگو
باید حتما این بازی را تجربه کنید
نه که وگان گیمر کاملا فارسیه
به احترام حرفت، درستش کردم، سپاس دوست عزیزم💚😍💫
بسیار هم زیبا
زیاد خودتو درگیر فارسی و زبان مادری و استفاده از واژه های جایگزین فارسی و امثال اون نکنید و اِلا با فارسی کردن ۲ تا کلمه چیزی عوض نشده و نمیشه.
“با احترام و کاملا دوستانه عرض میکنم”
MUST PLAY هم بخاطر اون برچسبیه که تو امتیاز های بالا به بازی ها میدن گفتم
ولی باید قبول کرد که بعضی جا ها فارسی خوبه و بعضی جا ها هم خود کلمه خارجیش. و اینکه به اصطلاح فینگلیش کردن کلمات هم بیشتر تلفظ کلمات رو سخت تر میکنه مثله نوشتن وار فیوری استرایف دس یا دث یا دص :دی ، بگذریم
💚
ولی از نظره من هیچ کدوم به پایه نسخه دوم نمیرسن مخصوصا از لحاظه گیم پلی و موسیقی متن لامصب مبارزاتش خیلی خفن بود شخصیته نسخه دومم باحال تر بود
اسم قبلی اکانتم darksiders بود از عشق این بازی
نسخه یکش واقعا عالی بود نسبت به بقیه ولی فکر کنم هنوز ایده خوبی برای گیم پلی و داستانی که چهار سوار همزمان در اون هستند پیدا نکردند
یا نسخه شم زیرنویس فارسی داشت
حیف این بازی ادامه پیدا نکرد یکی از منحصر بفرد ترین طراحیای شخصیت تو کل دنیای گیمینگ داشت
یکش عالی بود ولی دومیش عجب چیزی بود حقیقتا شخصیت death یه چیزه دیگه ای بود چه گیم پلی داشت و چه موسیقی هنوز موسیقی guardian boss رو گوش میدم. داستان دوش حرف نداشت حیف که دیگه مثل قبل نشد .
تایم لاین این بازی و بازی دویل میکرای خیلی جالبه مثلا بازی دویل میکرای با قسمت سه شروع میشه توی دارک سایدرز داستان با قسمت سوم و دوم و اول و البته جنسیز از اون جالب تر این که دو نسخه آخر بازی زیرنویس فارسی دارن البته خودم به شخصه با نسخه ۱ و نسخه ۲ این بازی بیش تر حال کردم. ساندتراک خفنی هم داره به خصوص نسخه ۲ که دیگه اوج ساندتراک بازی دارک سایدرز بود حیف که THQ دچار ورشکستگی شد و گرنه الان این کمپانی الان نسخه ۴ این بازی رو میساخت نه یه نسخه فرعی مثل genesis
دارکسایدرز ۱ بازیِ فوقالعاده زیبا و بیاد ماندنیای بود، لحظات سینماتیکِ خفنی داشت، اونجایی که وار اسبش رو رام میکنه… یا اونجایی که بلخره میفهمیم خودِ ابدان همون نابودگر بوده… اصلا ابهت از سر و روی وار میباره.
خدا بیامرزه Vigil Games رو.
“اگر از طنز DARKSIDERS 1 برای شما بخواهم بگویم این است که شخصیت وار، به معنای جنگ، در این بازی به دنبال صلح و پایان جنگ در جهان بود.”
کوتاه ، مختصر ،مفید ✅
بهترین فرانچایز عمرم و نسخه دومش بهترین گیم عمرم از همه لحاظ عالی بود موزیک گیم پلی داستان …
اندریتد…
واقعا dark1و۲ فوق العاده بودند با داستانی عالی که ادمو جوگیر میکرد و گیم پلی خیلی خوب؛ هنوز هم بعد از گذشت این همه سال این دو نسخه رو چند ماه یکبار بازی میکنم.
طنز Darksiders 2: مرگ خودش رو فدا میکنه که انسانها دوباره زنده بشن.
دقیقا. این جمله رو توی کانال تلگرامم هم گفتم.
جنگ به نبرد خواست پایان بده و مرگ به بشریت زندگی بخشید.