نقد فیلم Freud’s Last Session
فیلم Freud’s Last Session با بازی آنتونی هاپکینز در ژانر درام و محصول ۲۰۲۳ میباشد.
فیلم Freud’s Last Session یا جلسه آخر فروید همانگونه که از اسمش برمیآید بنا است تا قصهای با حضور زیگموند فروید را برای ما تعریف کند. زیگموند فروید عصبشناس مشهور اتریشی است که نظریههای او در بحث روانکاوی انقلابی را در دانش و حرفه روانشناسی به وجود آورد. نظریههای او همواره در تمام ابعاد و نه فقط روانشناسی مورد توجه و قابل تامل بوده است. تاثیر فروید در جهان غیرقابل انکار بوده و نمود گفتهها، کتابها و نظریههای او را میتوان در تمام جهان اطراف مشاهده کرد.
حال فیلم Freud’s Last Session یا جلسه آخر فروید روزهای پایانی عمر او و به طور دقیقتر سه هفته قبل از مرگش را روایت میکند، جایی که بنا است در جلسهای با دعوت از سی اس لوئیس استاد دانشگاه آکسفورد به خانهاش در لندن، پیرامون مسائل مختلف و به ویژه وجود یا عدم وجود خدا بحث کند. فیلم گرچه به خودی خود جذابیتی ذاتی درباره یک مسئله مهم دارد اما باید دید تا چه اندازه میتواند به آن پرداخته و مخاطب را وارد مرحله جدیدی از یک بحث تاریخی کند و همچنین تا چه اندازه موفق میشود تا وارد درونیات و شخصیت فروید شده و آن را برای مخاطب آشکار سازد.
داستان فیلم همزمان با شروع جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، جایی که انگلستان در تکاپو و همچنین استرس و اضطرابی عجیب به سر میبرد. اضطرابی که آن را در دو کاراکتر مهم فیلم یعنی فروید و لوئیس نیز میبینیم. همانگونه که گفته شده قصه تک خطی فیلم بسیار جذاب است چرا که نوید یک مناظره بین دو شخص مهم با تفکرات کاملا مخالف یکدیگر را میدهد.
زیگموند فروید یک خداناباور که مسائل خدا و مسیح را در حد یک افسانه دانسته و بدان اعتقادی ندارد، در مقابل لوئیس که به خدا و آموزههای کلیسا معتقد بوده و باور دارد خدایی وجود دارد که حال ممکن است به طور کامل او را نشناسیم. قصه جذاب است اما آیا میتوان از آن فیلمنامه جذابی برای ساخت یک اثر نمایشی استخراج کرد یا خیر، چرا که فیلمنامه و قصه با یکدیگر تفاوت دارند.
Freud’s Last Session نکات مثبت و منفی مختلفی دارد که شاید اهمیت نکات منفی آن بیشتر باشد تا جلوی تبدیل شدن آن به فیلمی مهم را بگیرد. جلسه آخر فروید به عنوان فیلمی دیالوگمحور که تقریبا محدود به لوکیشن است، میتواند ریتم خود را حفظ کند و نوع دیالوگنویسی و بیان آنها به گونهای است که خستهکننده نمیشود. البته که باید در این مسیر به بازی خوب بازیگران به ویژه آنتونی هاپکینز اشاره کرد. از طرف دیگر فیلم سعی میکند تا در قالب فلشبکها گذشتهای از دو کاراکتر نمایش دهد که شاید تصمیم خوبی باشد اما کافی نیست و البته گاهی نیز ما را با تصاویر ذهنی آنها به خصوص فروید همراه میکند که این نوع روایت سوبژکتیو جذابیت خاص خود را دارد. اما با وجود آنکه فیلم ریتم خوبی داشته و خستهکننده نیست، اثری یکنواخت است. بدان معنا که از آغاز تا پایان تغییر و تحول خاصی نه در ایده و قصه و نه در شخصیتها به شکل جدی وجود ندارد.
Freud’s Last Session از زاویهای دیگر تا حدی سردرگم و شلخته نیز میباشد. فیلم مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و در مواقعی صحبتهای فروید و لوئیس از بحث اصلی به طور کامل خارج میشود و فیلم موفق نیست تا ترازی بین مباحث مختلف ایجاد کند، یعنی مخاطب منتظر است تا جدال آن دو را بر سر وجودیت خدا ببیند و هنگامی که بحث در جای دیگری است جذابیت آن به اندازه بحث اصلی فیلم نبوده و این رفت و برگشتها به بحثهای متفرقه به فیلم ضربه زده است.
به عنوان مثال سکانسهای مربوط به آنا فروید دختر زیگموند دقیقا در همین دسته قرار گرفته و به ریتم فیلم ضربه زده و به شیوهای نفس فیلم را میگیرند. در واقع فیلم با در نظر نگرفتن فیلمنامه و شخصیتپردازی مناسب برای آنا فروید باعث شده تا تعادل بین دو روایت پدر و دختر وجود نداشته باشد و تلاشی هم که برای ترسیم ارتباط بین آن دو شده است، اصلا کافی نیست.
فیلم Freud’s Last Session از یک نظر دیگر نیز دارای ایراد میباشد. فیلم تماما بیان اعتقادات فروید و لوئیس و حرف آن دو در مقابل یکدیگر است و ما نمودی از این اعتقادات و صحبتها در زندگی و یا کاراکتر آنها نمیبینیم. همین مسئله باعث شده تا فیلم از جایی جلوتر نرود و از همه نظر متوقف شود. همچنین همین امر مسبب نمایشی نشدن اثر نیز میباشد. این مناظره در متن و یا حتی در یک پادکست صوتی و یا هر شکل دیگری قطعا جذاب است اما برای سینمایی شدن نیاز به فیلمنامهای دارد که در کنار مناظره کلامی و استفاده از دیالوگ تا حدی ما به ازای تصویری و نمایشی نیز داشته باشد.
فیلم Freud’s Last Session اگر به سمتی حرکت میکرد که سبب میشد تا اعتقادات و حرفهای فروید و لوئیس محک جدی بخورند و یا دو کاراکتر در وضعیتی دراماتیک با اعتقادات خود روبرو شده و یا با آن کشمکشی داشته باشند، باعث میشد تا مخاطب چیزی فراتر از یک مناظره بینتیجه (به گفته شخص فروید در فیلم) را تجربه کند. اما در حال حاضر اثر تولید شده تنها حرفهای دو نفر در مقابل یکدیگر است که به صورت ذاتی بسیار جذاب بوده و حتی میتواند شما را به فکر فرو ببرد اما مایه لازم برای تبدیل به یک اثر نمایشی در مدیوم سینما را ندارد.
در پایان باید گفت فیلم Freud’s Last Session در زمینههایی مثل بازی بازیگران و یا ارائه تصاویر سوبژکتیو از ذهن کاراکترها و تلاش برای ایجاد یک بکگراند برای دو کاراکتر اصلی (هر چند بسیار نحیف) موفق است. اما این فیلم در فیلمنامه خود حفرههای خالی دارد که آن را برای یک اثر نمایشی تبدیل به ساختهای ناقص میکنند. فیلم Freud’s Last Session با همین ایده و قصه کلی اما فیلمنامهای کارشده و فکرشدهتر میتوانست اثری بسیار تأثیرگذارتر بر روی ذهن مخاطب باشد. اما با فیلمنامه موجود هر چند که قصه و ایده کلی جذاب است اما در نهایت مخاطب فیلم در حد تماشاگری که ناظر گفتگوی دو شخص است و هرگز با چالشهای این دو کاراکتر در قبال اعتقاداتشان آشنا نمیشود. در یک کلام Freud’s Last Session مناظرهای است که به فیلم تبدیل شده و در این مسیر از فیلترهای مختلف برای بدل شدن به یک اثر نمایشی عبور داده نشده است.
پر بحثترینها
- تریلر معرفی بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، روی کانال پلی استیشن بیش از ۲۳ هزار دیسلایک دریافت کرده است
- اولین اطلاعات از بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic: The Heretic Prophet، منتشر شد
- Astro Bot بهترین بازی سال شد؛ فهرست کامل برندگان The Game Awards 2024
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- ناتی داگ از بازی جدید خود به نام Intergalactic: The Heretic Prophet رونمایی کرد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- نکات مخفی تریلر بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، که شاید متوجه آنها نشده باشید
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
نظرات
ممنون از نقد شما اقای حسن زاده خیلی بده بازخورد خوبی بابت زحمت هاتون نمیگرید