معرفی فیلم Awakenings | چشیدن طعم زندگی با تماشای دو اسطوره سینما
فیلم Awakenings با نام فارسی «بیدارگریها» یا «بیداریها» در سال ۱۹۹۰ اکران شد. «بیدارگریها» فیلمی دیدنی در ژانر درام است که پنی مارشال کارگردانی آن را برعهده داشته است.
فیلم «بیدارگریها» درباره زندگی است. شخصیت اصلی داستان در این فیلم دکتر مالکوم سایر، نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب)، است که از قضا تقریبا هیچ تجربه بالینی خاصی ندارد و بیشتر به کارهای پژوهشی مشغول است. اما یک روز به طور غیرقابل انتظاری در مصاحبه پذیرفته میشود و آن روز به عنوان یک پزشک متخصص در مرکز روانپزشکی کینگزبرو (Kingsboro Psychiatric Center) استخدام میشود. نقش آفرینی این کاراکتر، به عهده مرد دوست داشتنی و محبوب سینما، رابین ویلیامز فقید، است. ویلیامز با قدرت بازیگری خودش یک پزشک معصوم و فداکار را میسازد که بیننده را تا پایان فیلم همراه نگه میدارد. شخصیت دکتر مالکوم سایر خجالتی و به شدت درونگرا هم هست. به گونهای که حتی حرکت بدن او هم نمایانگر چنین نکتهای است. او حتی با پرستارها هم چندان راحت نیست و کمی مضطرب است. بیشترین جایی که او آرامش دارد، در ذهن خود و در خانه است؛ هنگامی که به تنهایی گیاه پرورش میدهد و برای خودش پیانو میزند.
ماجرا از جایی آغاز میشود که او در مرکز روانپزشکی، با چندین بیمار مشابه و خاص روبهرو میشود که پیش از این با چنین بیماری مواجه نشده بود. این بیماران به صورت عجیبی کاملا ساکن و خواب هستند و هیچ فرقی با یک مجسمه انسانی ندارند! آنها به هیچ وجه به صورت خودجوش حتی کوچکترین حرکتی هم نمیکنند و پرستاران و بقیه کادر درمان آنها را حرکت میدهند. روزی دکتر سایر به طور اتفاقی متوجه میشود که این بیماران نسبت به محیط بیرون رفلکس و عکسالعمل نشان میدهند. او این رفلکسها را به طُرُق مختلفی امتحان میکند و نهایتا متوجه میشود که این بیماران کاملا هُشیاری دارند و نسبت به محیط بیرون آگاهی کامل دارند.
در همین بین با بیماری (لئونارد) مواجه میشود که مادر پیرش هر روز به ملاقات او میآید. این پسر بالای ۲۰ سال است که در این بیماری (خواب) فرورفته است. پیش از بوجود آمدن این بیماری، لئونارد یک شاگرد بسیار ممتاز در مدرسه بود که اتفاقا هیچ مشکل ظاهری جسمانی و یا روانی نداشت. اما به یکباره بدن او رو به لرزشهای شدید و سپس بی تحرکی محض (خواب) رفت و اکنون او یک مرد میانسال است که کماکان مغلوب این بیماری خوابگونه شده است. نقش آفرینی این بیمار، لئونارد، بر عهده رابرت دنیرو است. نقش آفرینی رابرت دنیرو در این فیلم خارق العاده است. هر چه از زمان فیلم میگذرد؛ دنیرو بیش از پیش قدرت مسحور کننده بازیگریاش را به رخ بینندگان میکشاند و جوری بازی میکند که گویا واقعا یک بیمار است!
در ادامه فیلم، دکتر سایر تحقیقاتی را انجام میدهد و متوجه میشود که این بیماران شباهتی به بیماران پارکینسونی دارند. به سراغ محقق و پزشکی میرود که سالها پیش بر روی این بیماران تحقیق میکرده است. پس از صحبت با او، دکتر سایر به ایده جالبی میرسد. او به سختی رئیس بیمارستان را راضی میکند تا یکی از بیماران (لئونارد) را به او بسپارد تا بتواند به مداوا و درمان او بپردازد. دکتر سایر پس از گرفتن رضایت از مادر لئونارد، به درمان او میپردازد. دکتر سایر به دلیل مشابهت این بیماری با پارکینسون، داروی لوودوپا (L-DOPA) را به این بیماران میدهد که باعث افزایش دوپامین و کاهش علائم پارکینسون میشود. بله! دکتر سایر معجزه میکند و لئونارد پس از چند دهه دوباره به زندگی باز میگردد!
- عنوان فیلم: Awakenings – بیداریها / بیدارگریها
- سال تولید: ۱۹۹۰
- کارگردان: پنی مارشال
- نویسندگان: الیور ساکس، استیون زایلیان
- بازیگران: رابین ویلیامز، رابرت دنیرو
- ژانر: درام، بیوگرافی، پزشکی
- آهنگساز: رندی نیومن
علیرغم اینکه فیلمهایی با موضوع بیمارستانی، بیماری و پزشکی پتانسیل بسیار بالایی برای ساخت فیلمهایی درام و یا حتی مهیج دارند؛ اما در تاریخ سینما تعداد فیلمهای باکیفیتی که با چنین فضایی ساخته شده باشند به شدت اندک هستند. اما فیلم «بیدارگریها» یکی از همان فیلمهای کمیابی است که شخصیت اصلیاش یک پزشک از خود گذشته و مهربان است که در تلاشی شبانه روزی برای درمان بیمارانش به سر میبرد. بنابراین تماشای این فیلم را به طور ویژه به علاقمندان رشتههای پزشکی، دانشجویان و کادر درمان پیشنهاد میکنم.
فیلم «بیدارگریها» براساس داستانی واقعی است. این فیلم اقتباسی از روی کتابی به همین نام Awakenings به قلم الیور ساکس است که در سال ۱۹۷۳ براساس واقعیت نوشته شده. در واقع دکتر مالکوم سایر همان دکتر الیور ساکس است که خودش نورولوژیست بوده است. بیماران هم دچار بیماریای به نام آنسفالیت لتارژیک (Encephalitis Lethargica) بودهاند که بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۶ در جهان گسترش یافت.
فیلم «بیدارگریها» داستان یک پزشک و یک بیمار را روایت میکند. به معجزه پزشک میپردازد و دوستی و رابطه خاصی که بین لئونارد (رابرت دنیرو) و دکتر مالکوم سایر (رابین ویلیامز) ایجاد میشود را نمایش میدهد. در داستان «بیدارگریها» این دکتر سایر است که موفق میشود با انجام این تحقیقات به درمانی برای این بیماران برسد و به آنها زندگی میبخشد. اما «بیدارگریها» داستان عمیقتری را هم روایت میکند و آن هم زندگی بخشیدن همین پروژه به خود دکتر سایر است. دکتر سایر تا پیش از آشنایی با این بیماران به معنای واقعی کلمه چندان زندگی نمیکرد و انسانی منزوی و تنها بود که دچار روزمرگی شده بود. اما پس از این اتفاقات او زندگی را میفهمد چونکه میبیند همان انسانهای دوروبرش در مرکز بیماران روانی، چگونه برای زندگی حتی برای ۲۴ ساعت چه عطشی دارند!
موسیقی متن فیلم «بیدارگریها» به عهده دارنده ۲ جایزه اسکار، رندی نیومن، است. نیومن به خوبی توانسته فضایی انسانی را در موسیقیاش پدید آورد و سرتاسر موسیقی او در این فیلم بوی زندگی میدهد.
اما سیر مداوای بیماران به گونهای که بیننده حدس میزند پیش نمیرود و فرایند درمان، دچار مشکلاتی میشود. در همان مدتی که بیماران به طور معجزهوار بهبود یافتهاند؛ عطش زندگیکردن در تک تک آنها پیداست. دکتر سایر با چشمان خودش میبیند که لئونارد چقدر از خوردن یک وعده غذایی ساده لذت میبرد. او میبیند که لئونارد چقدر از هم صحبتی با یک نفر لذت میبرد. او میبیند که لئونارد و بقیه بیماران چقدر از زندگی لذت میبرند و چه عطشی برای زندگی دوباره دارند. همان چیزهای ساده زندگی که از نظر ما بی ارزش هستند میتوانند تماما لذت بخش باشند. پایان بندی فیلم هم در همین راستاست و دکتر سایر متوجه میشود که باید قدر همان سادهترین نکات زندگی را دانست و آنها را غنیمت شمرد. همان یک فنجان قهوهای که با دوستت میخوری!
در پایان باید گفت فیلم «بیدارگریها» یک درام تماشایی و فیلمی مملو از سکانسهای انسانی است که شما را به مدت ۲ ساعت کاملا با خودش همراه میکند و در طول فیلم، احساسات مختلف شادی، غم، خنده، گریه و … را تجربه میکنید و از همه مهمتر طعم زندگی را میچشید. همان سادهترین نکات زندگی هم شایسته لذت بردن هستند. نقش آفرینی رابرت دنیرو خیره کننده است و او در کنار رابین ویلیامز به یکی از زوجهای به یادماندنی تبدیل شده اند. همچنین بیدارگریها یکی از اندک فیلمهاییست که در رابطه با قشر زحمتکش جامعه، پزشکان، ساخته شده است.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
نظرات
یا جلل خالِق توی یه فیلم هم رابین ویلیامز فقید و هم رابرت دنیرو باشن و من فیلمو نگاه نکنم.
🟢اتفاقا ترکیب این دو در کنار هم عالی بوده و حتما ببین👍🏻
پرام من چرا تا حالا اینو ندیدم با اینکه اسطوره های سینما داره 😐
عالی…فیلمش واقعا درجه یک بود…دنیرو رو نگم!
فیلم به شدت عالی ای هست و هر لحظه اش عالیه
به شخصه میگم اگر این پست رو دیدین وهنوز فیلم رو ندیدن باید از پای منقل پاشید و بعد دوباره به پست سر بزنید!
رابین ویلیامز روحت شاد مرد…. اسطوره تکرار نشدنی و مرد دوست داشتنی هالییود، واقعا به نظرم حقش همچین زندگی و مرگی نبود براش…🖤
دو تا از درونگرا ترین بازیگرای هالیوود روبه روی هم بازی کنن یه ترکیبب جادویی میشه تو صنعت فیلمسازی / این فیلم مدتها تو خاطر آدم میمونه