نقد و بررسی بازی پرتال ۲
چهار سال پیش به همراه بسته ی نارنجی، بازی ای به نام Portal منتشر شد. عنوان تازه ای از valve که قوائد و قوانین دنیایش با تمام بازی های آن موقع فرق داشت و تنها بازی اول شخصی بود (و هست!) که بدون شلیک حتی یک گلوله به پایان می رسید.
آن موقع کم تر کسی می توانست تصور کند که این بازی در عرض ۴ سال و تنها در ۲ شماره به چنین شهرتی دست پیدا خواهد کرد و به یکی از نا متعارف ترین بازی های چند سال اخیر تبدیل خواهد شد.
مدتی است Portal 2 عرضه شده است. بازی ای که ساخت و تولیدش در میان این همه بازی سطحی و کلیشه ای که تمام تاکیدشان روی گرافیک است، خود موهبتی ست!
صحبت کردن درباره ی بازی پر معنا و مفهومی مثل Portal 2 کار چندان راحتی نیست. تک تک صحنه ها، صداها، شخصیت ها، اتفاق ها و حتی اشیای موجود در بازی با دلیل و در جهت روایت داستان و فضاسازی قرار داده شده اند، و هیچ چیز صرفا برای پر کردن صحنه گذاشته نشده است. مضمون اصلی این بازی به نظر من درباره ی فلسفه قدرت و به قدرت رسیدن است. این میل غریزی در وجود انسان که هر کسی را می تواند به زانو در بیاورد. اگر در Portal 1 ما تنها با یک قدرت مطلق (GLaDOS) طرف بودیم، در Portal 2 این قدرت دو بار جابجا می شود! ابتدا Wheatley (در بحث شخصیت پردازی درباره ی کاراکتر ها بیش تر صحبت می کنم) موفق می شود اداره ی امور را از چنگ GLaDOS برباید. که البته با بی تدبیری ها و دیوانه بازی هایش کاری می کند که ما هم با GLaDOS هم عقیده شویم که حتی دیکتاتور بودن هم لیاقت می خواهد! و تمام تلاش خود را به کار گیریم تا GLaDOS را دوباره بر سر کار بیاوریم.
در واقع بین بد و بدتر، بد را انتخاب می کنیم! که به نوعی تلاش بیهوده ی کشور های دیکتاتوری را برای رسیدن به آزادی نشان می دهد که اغلب با کودتای نظامیانی که هیچ سررشته ای از سیاست ندارند، انجام می شود. فرقی نمی کند یک روبات یک چشم دوست داشتنی مثل Wheatley باشید یا فیدل کاسترو که سال ها با چه گوارا برای آزادی کشور هایی مثل کوبا تلاش کرده اید! قدرت مطلق و توانایی کنترل تمام امور، هر کسی را می تواند وسوسه کرده و به شخص دیگری تبدیل کند. صحنه به قدرت رسیدن Wheatley و وسوسه شدن برای حفظ آن، یکی از تاثیر گذار ترین صحنه هایی است که در چند سال اخیر دیده ام.
مهم ترین ویژگی و امتیاز Portal 1، طراحی معماهای عالی ای بود که باید با کمک اسلحه ی فوق العاده بازی حل می شد. معماها در قسمت دوم این بار با تغییرات بسیار زیاد وجود دارند. در طول بازی امکانات زیادی در اختیارتان قرار می گیرد. از جمله مسیر های لیزری یا ژل های رنگارنگ که باید با کمک آن ها و اسلحه ی پورتال سازتان معماهای بازی را که بسیار سخت تر و پیچیده تر از قسمت قبل هستند، حل کنید. این امکانات تنوع زیادی به بازی داده اند و بازی را از روند تقریبا خسته کننده ای که قسمت قبل داشت، خارج می کنند. فضاها بسیار بزرگ تر شده اند و حل کردن معماها در این فضاها بسیار دشوار و زمان بر است.گاهی حتی ممکن است حدود ۲۰ دقیقه برای حل یک معما وقت صرف کنید! یک ایراد مهم بازی وجود Loading های فراوان است. تقریبا پس از حل هر معما، صفحه ی Loading ظاهر می شود. این صفحه، شما را به کل از فضا خارج می کند و قدری طول می کشد تا دوباره در حال و هوای بازی قرار بگیرید.
Portal 2 سه شخصیت اصلی دارد: Chell، GLaDOS و Wheatley. Chell که مانند گوردون فریمن حرف نمی زند و به جز یک بیوگرافی کوتاه چیز زیادی از او دسترس نیست. می ماند یک روبات کروی شکل به نام Wheatley که به جز یک چشم بزرگ هیچ چیز دیگری بر روی صورتش وجود ندارد و GLaDOS که اکثر اوقات صدای او را می شنویم و خیلی کم پیش می آید که حضوری او را ببینیم. حیرت انگیز ترین بخش ماجرا این است که سازندگان بازی با همین امکانات و ابزار محدود، دو تا از ماندگار ترین شخصیت های تاریخ بازی های رایانه ای را خلق کرده اند! و در هر دو مورد، ۹۰ درصد شخصیت پردازی تنها با کمک صدا انجام می شود. در مورد Wheatley صداپیشگی این شخصیت توسط Stephen Merchant، کمدین معروف انگلیسی انجام می شود. Merchant خیلی خوب توانسته خنگی و دست و پا چلفتی بودن Wheatley را با صدا به تصویر بکشد! مخصوصا لهجه ی غلیظ بریتانیایی اش جذابیت این کاراکتر دوست داشتنی را دو چندان کرده است! Wheatley، کاراکتری احساسی است و احساسش هر لحظه ممکن است به ترس، شادی، نادانی، یا امید تبدیل شود. و صدای Merchant در به اصطلاح “درآمدن” این حس ها تاثیر زیادی دارد. البته از چیره دستی طراحان توانمند valve نباید غافل شد که با کمک همان یک چشم تمامی حس ها را منتقل می کنند.
اما GLaDOS، Ellen McLain خواننده ی اپرای آمریکایی که استودیوی valve در تمام بازی هایش از صدای او استفاده کرده، همانند قسمت قبل به جای این شخصیت صحبت می کند. صدای سحر انگیز McLain، پیچیدگی و مرموز بودن GLaDOS را به شکلی فوق العاده منتقل می کند. GLaDOS شخصیتی محافظه کار است و تلاش زیادی برای عادی صحبت کردن می کند. چون دوست ندارد شما به احساسات واقعی او پی ببرید. اما گاهی لحن تهدید آمیز خفیفی هنگام صحبت کردن در زیر صدایش وجود دارد. این لحن را در Portal 2 چندین بار می توانید حس کنید. GLaDOS وقتی شروع به صحبت می کند که سکوتی کر کننده فضا را پر کرده است. به همین دلیل تاثیر سردی و نفوذ کلام او دو چندان می شود. هر دو صداپیشه برای این بازی واقعا از جان مایه گذاشته اند و تصور Wheatley و GLaDOS بدون صدای این دو هنرمند غیرممکن است.
این تنها بخشی از عظمت دنیایی است که طراحان نابغه ی استودیوی valve خلق کرده اند. درباره ی این بازی ده ها نقد و مقاله می توان نوشت. خوشبختانه Portal 2، علاوه بر جلب نظر منتقدان، با استقبال خوبی هم از طرف گیمر ها رو به رو شد و این موضوع جای خوشحالی دارد. چرا که واقعا حیف است چنین بازی بزرگی به فراموشی سپرده شود.
پر بحثترینها
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
- آیا بازیهای ویدیویی به ما آسیب میرسانند؟
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
نظرات
نقد و بررسی خیلی زیبایی بود. ممنون از سینای عزیز! 😉