بیوگرافی کیلین مورفی | مترسکی که به ساخت بمب اتم روی آورد
کیلین مورفی بازیگری با چشمانی منحصر به فرد است که تنها با نگاه کردن میتواند شما را مجذوب خودش نماید.
کیلین مورفی در تاریخ ۲۵ مه سال ۱۹۷۶ میلادی (۴ خرداد سال ۱۳۵۵) در شهر کورک، داگلاس واقع در کشور جمهوری ایرلند چشم به جهان گشود. خانواده وی را مادرش مدرس زبان فرانسه، پدرش کارمند وزارت آموزش تشکیل داده و اصولاً از خانوادهای بهره میبرد که نسل در نسل در حوزه تدریس و آموزش فعالیت داشته و همچنین صاحب ۱ برادر و ۲ خواهر کوچکتر از خود نیز میباشد.
او با رسیدن به سن ۱۰ سالگی و آشنایی با موسیقی، به این حوزه علاقه مند شد و به صورت خودجوش به نوشتن ترانه و اجرای آهنگ روی آورد. دوران تحصیلات ابتدایی برای کیلین مورفی چندان روی خوشی نداشت و علیرغم آن که سعی و تلاش خود را به کار میگرفت اما گاه و بیگاه در مدرسه مورد توبیخ قرار میگرفت و این مسئله تا جایی ادامه پیدا کرد که دیگر علاقهای به تحصیل در او باقی نماند و فعلیتهای هنری و ورزشی را تمام و کمال نادیده گرفت.
با رسیدن به دوره دبیرستان موفق شد تا برای نخستینبار طعم اجرای زنده را در مقابل تشکیلات مدرسه تجربه نماید که او چنین اتفاقی را برای خوشایند خطاب کرده است. با این حال معلم زبان انگلیسی او یعنی ویلیام وال که از قضا رماننویس مشهوری نیز به شمار میرود، اصرار داشت که کیلین میبایست تا وارد حوزه بازیگری شده و از توانایی خود به شیوه درستی استفاده نماید. مسئلهای که او در ابتدا آن را باور نداشت و میخواست تا حرفه موسیقی را ادامه داده و تبدیل به ستاره راک شود. رویایی که پس از دوران دبریستان بیش از پیش آن را جدی گرفت و با الهام از گروهی نظیر بیتلز، با برادرش در چندین و چند گروه عضو شد و نوازندگی گیتار و خوانندگی را در پیش گرفت.
در همین حین بود که پیشنهاد ضبط آلبوم رسمی به آنها ارائه شد. پیشنهادی که به سبب شرایط مالی نه چندان مساعد آنها رد شد و کیلین مورفی بعدها فاش کرد که از عدم پذیرش آن پیشنهاد خوشحال است؛ زیرا در صورت تقبل زندگی وی برای همیشه به سمت موسیقی گرایش پیدا میکرد و جایگاه امروزش به عنوان یک بازیگر را از دست میداد.
پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی، در سال ۱۹۹۶ وارد دانشگاه ملی ایرلند شد و تحصیل در رشته حقوق را آغاز کرد. رشتهای که هیچ علاقهای به آن نداشت و باعث شد تا در ابتدای مسیر تمامی امتحانات را مردود شود و قوانین سفت و سخت دانشگاه برای گروههای موسیقی نیز بیش از پیش برای کیلین مورفی فضای منفی به بار آورد تا حدی که از شرایط خود تمام و کمال ناراضی بود.
پس از کش و قوسهای فراوان به صورت اتفاقی به مشاهده پشت صحنه نمایش “پرتقال کوکی” پرداخت و برای نخستینبار جرقه علاقه به بازیگری در ذهن وی زده شد. مسئلهای که سبب شد تا به اجرای نمایشهای تئاتر روی آورده و شانس خود را در این زمینه امتحان نماید. البته که او بعدها فاش نمود علاقه او برای حضور در این نمایشها، ملاقات با هم سن و سالانش بوده است و علاقه واقعی به حرفه بازیگری بعدها به سمت وی روانه شده است.
پس از سالها حضور در حرفههای مختلف از جمله نمایشهای زنده تئاتر بالاخره در سال ۱۹۹۷ با فیلم کوتاه Quando حرفه بازیگری را رسماً آغاز کرد. مسئلهای که اطرافیان وی را شگفتزده نموده بود، خلق و خوی کیلین مورفی بود که در عین غروری که داشت اما به کارش پایبند بود و سعی میکرد تا بهترین خود را ارائه دهد. در حالی که او سعی داشت تا در کنار بازیگری حرفه موسیقی را همچنان ادامه دهد اما حرفه جدید به حدی برای وی جذابیت داشت که تمام وقت خود را به آن اختصاص داد.
تا سال ۲۰۰۲ میلادی به ایفای نقش در فیلم و سریالهای مختلفی نظیر The Way We Live Now، The Trench و Disco Pigs پرداخت و قدرت بازیگریاش را به خوبی اثبات نمود تا در نهایت نظر دنی بویل را برای ایفای نقش در فیلم علمی تخیلی و ترسناک ۲۸ Days Later جلب نمود. اثری جاهطلبانه حول محور ابتلای بشریت به ویروسی مهلک که آنها را تبدیل به موجوداتی خونخوار کرده و کیلین مورفی ایفای نقش اصلی را در این پروژه بر عهده گرفت.
موضوعی که سبب شد تا دنی بویل خواستار همکاری با کیلین مورفی شود، هنرنمایی تماشایی وی در فیلم Disco Pigs بود که سبب شد تا خواستار تست بازیگری از وی شده و در نهایت نقش اصلی فیلم زامبیمحور خود را به این بازیگر ایرلندی واگذار نماید. البته که یک مسئله باعث گشت تا کیلین مورفی در صحنه فیلمبرداری معذب باشد آن هم برهنه بودن وی در بخش آغازین ۲۸ Days Later بود که موجب شده بود تا نگاهش را از دوربین سلب نماید.
با وجود اتفاقات چالشبرانگیزی که کیلین مورفی در جریان پروسه تولید ۲۸ Days Later تجربه کرد اما ساخته دنی بویل به حدی مورد استقبال قرار گرفت که نه تنها با بودجه ۸ میلیون دلاری، فروشی بالغ بر ۸۴ میلیون دلار را رقم زد، بلکه سبب شد تا کیلین مورفی با شهرت غیرمنتظرهای مواجه شده و یک شبه به بازیگر مورد علاقه سینماگران تبدیل شود و در جشنواره MTV نیز نامزد دریافت بهترین بازیگر مردی شد که نخستین دستاورد هنری وی به شمار میرود.
شهرت به دست آمده برای کیلین مورفی باعث گشت تا یک سال بعد یعنی در ۲۰۰۳ با ۴ فیلم در سینما حضور پیدا نماید. فیلمهای Intermission، Girl with a Pearl Earring، Cold Mountain و Zonad که هر یک جنبههای متفاوتی از قدرت بازیگری وی را به معرض نمایش گذاشتند و حتی برخی به رکورد شکنی نیز دست یافتند. به عنوان مثال فیلم Intermission که کیلین مورفی را در قامت فروشندهای که نقشه یک سرقت را طراحی میکند قرار داد و تا سال ۲۰۰۶ صاحب رکورد پرفروشترین فیلم مستقل کشور ایرلند شد.
همکاری با هنرمندان مشهور هالیوود و همچنین تدارک کارنامهای قابل توجه سبب شد تا کیلین مورفی ۲۹ ساله برای نخستینبار ایفای نقش شخصیتی شرور آن هم در فیلم ابرقهرمانی کریستوفر نولان یعنی Batman Begins را بر عهده بگیرد. فیلمی که برای اکران در سال ۲۰۰۵ میلادی در نظر گرفته شده بود و نکته جالب توجهی ماجرا در این است که کیلین مورفی ابتدا برای ایفای نقش شخصیت بروس وین/بتمن تست بازیگری داد و اگرچه در رقابت با کریستین بیل از تصاحب این نقش جا ماند اما قدرت بازیگری وی به حدی مورد توجه کریستوفر نولان قرار گرفت که نقش آفرینی شخصیت دکتر جاناتان کرین/مترسک به وی واگذار شد.
کریستوفر نولان در ستایش کیلین مورفی فاش کرد که او خارقالعادهترین چشمها را دارد و تمام سعی خود را به کار گرفت تا در نماهای نزدیک عینک او را برداشته تا مخاطب بتواند با جادوی چشمان وی آشنا شود. مسئلهای که در فیلم Batman Begins حسابی خودش را نشان داد و به شهرت این بازیگر جوان بیش از پیش کمک کرد تا بتواند در پروژههای پر سر و صدایی از هالیوود به نقش آفرینی از جمله شخصیتهای منفی بپردازد.
مسئلهای که در فیلم Red Eye نمود بیشتری پیدا کرد و کیلین مورفی شخصیتی روانی را به تصویر کشید که مخاطبینش را در بهت و حیرت فرو میبرد. با پایان یافتن سال ۲۰۰۵ میلادی که این بازیگر ایرلندی نقش آفرینیهای ماندگاری از خود بر جای کذاشته بود، در جشنواره MTV باز هم خوش درخشید و جزو نامزدین دریافت جایزه برای بهترین شخصیتهای شرور قرار گرفت. یکی از منتقدین در ستایش کیلین مورفی اعلام کرد که او چهره معصومی دارد که میتواند اهریمنی افسارگسیخته را به تصویر بکشد و جادوی چشمانش میتواند هر بینندهای را در شرارتهایش غرق کند.
تا سال ۲۰۰۷ میلادی کیلین مورفی نه تنها در نمایشهای تئاتر بسیار قدرتمندانه ظاهر شد تا جایی که تحسین یک صدای بینندگان و منتقدین را در پی داشت، بلکه در همکاری مجدد با دنی بویل فیلم علمی تخیلی Sunshine با ایدهای جذاب را نقش آفرینی کرد. اثری که در سال ۲۰۵۷ میلادی جریان داشت و کره زمین را در معرض نابودی قرار داده بود و تنها امید بشریت، انفجار کلاهکهای هستهای به وسیله سفینهای تحت عنوان ایکاروس ۲ بود تا بتواند بر فعل و انفعالات خورشید تاثیر گذاشته و کره خاکی را از مرگ نجات دهد. کیلین مورفی در این فیلم جذاب ولی نادیده گرفته شده ایفای نقش دانشمندی را بر عهده داشت که این ماموریت را بر عهده گرفته و یکی از جذابترین نقش آفرینیهای کارنامه هنری خود را رقم زد.
تا پایان سال ۲۰۱۲ میلادی شاهد انواع و اقسام پروژههای سینمایی جذاب از سوی کیلین مورفی بودیم. از جمله این آثار میتوان به ادامه همکاری با کریستوفر نولان در فیلمهایی نظیر ۲ دنباله برای بتمن کریستین بیل و Inception با محوریت “زمان” اشاره کرد که همگی چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ هنری با موفقیتهای قابل توجهی روبرو شدند و کیلین مورفی هنرنماییهای جذابی را از خود به معرض نمایش گذاشت و شهرت وی سبب شد تا اداره پست کشور ایرلند مجموعهای از تمبرهای پستی را با چهره وی تدارک ببیند که در اصل ادای احترام به بازیگر محبوب کشورشان محسوب میشود.
در کنار همکاری با کریستوفر نولان، فیلمهای دیگری نظیر The Edge of Love، The Water، Peacock، Broken و Red Lights را شاهد بودیم که وی را با بازیگران مطرحی نظیر کیرا نایتلی، سیگورنی ویور، رابرت دنیرو و تیم راث وارد همکاری کرد که اگرچه همگی آنها با موفقیتهای مالی و هنری همراه نبودند اما جنبههای مختلفی از قدرت بازیگری وی را در ژانرهای گوناگون به معرض نمایش گذاشته تا سینماگران را بیش از پیش شیفته خود نماید.
در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ نیز ۲ فیلم دیده نشده دیگر را از سوی او شاهد بودیم. نخست در همکاری با جاستین تیمبرلیک در فیلم In Time شخصیتی خاکستری را باری دیگر در بستری از ایده زمان به تصویر کشید که اگرچه در آن زمان توجه کافی به این فیلم نشد اما طی سالهای بعدی پتانسیل واقعی آن کشف گردید و همچنین در همکاری با فیلمبردار آثار کریستوفر نولان یعنی والی فیستر در نخستین تجربه کارگردانی او فیلم جاهطلبانه Transcendence را با حضور بازیگران دیگری نظیر جانی دپ، مورگان فریمن، ربکا هال و پل بتانی به معرض نمایش گذاشت که علیرغم بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری و تبلیغات پر سر وصدا اما شکستی سنگین در گیشه را رقم زد و نقدهای ضعیفی را از منتقدین دریافت کرد تا حدی که حتی هنرنمایی کیلین مورفی نیز به چشم بینندگان جالب توجه ظاهر نشد.
پس از حضوری ۱۶ ساله در سینما اگر چه که کیلین مورفی بر روی کاغذ ایفای نقش در سریال The Way We Live Now را بر عهده داشت اما به هیچ عنوان یک بازیگر تلویزیونی به شمار نمیرفت. موضوعی که در سال ۲۰۱۳ با حضور در سریال Peaky Blinders ساخته استیون نایت از این رو به آن رو شد و نه تنها یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون را در ژانر درام و جنایی شاهد بودیم، بلکه هنرنمایی منحصر به فرد کیلین مورفی در قامت شخصیت توماس شلبی به حدی شگفتانگیز بود که عملاً به یکی از نمادهای مدیوم تلویزیون در یک دهه اخیر تبدیل شد و مخاطبین را به وجد آورد.
ایفای نقش شخصیت توماس شلبی در ابتدا برای جیسون استاتهام در نظر گرفته شده بود و استیون نایت که در انتخاب بین او و کیلین مورفی مردد مانده بود، ملاقاتی را با آنها به صورت جداگانه ترتیب دید و در طی این ملاقات به هیچ عنوان کیلین مورفی را برای ایفای نقش شخصیت توماس شلبی مناسب ندید. با این حال دریافت پیامکی از سوی کیلین مورفی و ادعای آن که میتواند نقش را به بهترین شیوه ممکن ایفا نماید، استیون نایت را مجاب کرد تا فرصتی به این بازیگر ایرلندی داده و نقش اصلی را به او واگذار نماید. مسئلهای که به حدی استادانه توسط وی ایفا شد که استیون نایت بعدها فاش کرد که تردید وی در آن ملاقات یک اتفاق احمقانه بوده است.
مجموعه تلویزیونی Peaky Blinders طی ۶ فصل از طریق شبکه BBC به معرض نمایش گذاشته شد و با تحسین بینندگانش مواجه گشت تا به یکی از بهترین سریالهای زمانه خود تبدیل شود. در همین حین نیز کیلین مورفی برای نخستینبار وارد حیطه موزیک ویدیو شد و موسیقی Hold Me Forever از گروه Money را شخصاً کارگردانی کرد که ویدیو آن با بازخوردهای جالبی از سوی مخاطبین مواجه شد. موزیک ویدیویی که شامل رقص باله ملی انگلیس بوده و در شهر لندن فیلمبرداری شده است.
در کنار ادامه اجرا بر روی صحنه تئاتر که عملاً به یک بازیگر صاحب سبک در این زمینه بدل گشته بود، ایفای نقش در پروژههای بزرگ و کوچک هالیوودی را نیز ادامه داد و تا ۲۰۲۳ میلادی پروژههایی نظیر In the Heart of the Sea، Free Fire، The Party را پدید آورد. در ادامه نیز باری دیگر با کریستوفر نولان وارد همکاری شد و فیلم تاریخی Dunkirk را پدید آورد که این بار نیز به مانند همیشه نقشی فرعی را در فیلمی از این کارگردان بریتانیایی بر عهده گرفت که در همان سکانسهای محدود نیز نقش آفرینی جذاب خود را به معرض نمایش گذاشت.
پس از این که فیلم A Quiet Place در سال ۲۰۱۸ به یک موفقیت غیرمنتظره تبدیل شد و فروشی بالغ بر ۳۴۰ میلیون دلار را به ثبت رساند، جان کرازینسکی برای دنباله آن کیلین مورفی را وارد داستان کرد. دنبالهای تحت عنوان A Quiet Place Part II که در بحبوحه همهگیری ویروس کرونا به اکران در آمد و در کنار فروش حدوداً ۳۰۰ میلیون دلاری، کیلین مورفی همیشه جذاب را به تصویر کشید که نقش آفرینی متفاوت وی توانست تا جای خالی جان کرازینسکی را به عنوان قهرمان مرد داستان در این دنباله پر کرده و تحسین بینندگان را در پی داشته باشد.
کیلین مورفی و کریستوفر نولان تا پیش از سال ۲۰۲۳ میلادی در ۵ پروژه سینمایی با یکدیگر همکاری داشته که در تمامی آنها این بازیگر ایرلندی همیشه نقشهای فرعی را بر عهده داشت و هیچگاه نتوانسته بود که تمام قدرت بازیگری خود را در همکاری با کارگردان مورد علاقهاش به معرض نمایش بگذارد. خوشبختانه علاقه کریستوفر نولان به ساخت اثری بیوگرافی حول محور پدر بمب اتم جهان یعنی جی. رابرت اوپنهایمر باعث شد تا این بازیگر دوست داشتنی فرصتی طلایی یافته و برای ایفای نقش اصلی در فیلم جنجالی Oppenheimer در مقابل دوربین حاضر شود.
کیلین مورفی بالاخره در سال ۲۰۲۳ میلادی به عنوان بازیگر نقش اصلی فیلم کریستوفر نولان در اثری بیوگرافی و حماسی ساخت نخستین بمب اتم در تاریخ بشریت را بر عهده گرفت و با استفاده از جادوی همیشگی خود، یعنی چشمانش، به حدی استادانه در مقابل دوربین حاضر شد که نه تنها بهترین نقش آفرینی کارنامه خود را رقم زد، بلکه باعث شد تا ایرادات و مشکلات فیلم Oppenheimer نیز نایدیده گرفته شده و با اثری لذتبخش و تاثیرگذار طرف باشیم که قطعاً میتواند در فصل جوایز، نامزدی و کسب جایزههای سینمایی مختلف و ارزشمندی را برایش به همراه داشته باشد و چه بسا بالاخره پتانسیل واقعی او در سن ۴۷ سالگی توسط فیلمسازان مطرح جهان دیده شود تا بلکه نقشهای چالشبرانگیزتری را برای وی تدارک ببینند.
کیلین مورفی، بازیگر دوست داشتنی و بیحاشیه هالیوودی در سال ۲۰۰۴ و در جریان یکی از اجراهای زنده خود با هنرمندی ایرلندی به نام ایوان مکگینس آشنا شده و رابطهای عاطفی میان آنها در میگیرد. رابطهای که در طی ۱۹ سال گذشته با تعهدی ستودنی ادامه داشته و نتیجه عشق میان آنها ۲ پسرشان میباشد که بدون هیچ جنجال و سر و صدای رسانهای زندگی خود را دنبال میکنند.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
تیتر رو خداوکیلی😐😂😂 جا خوردم کی جرئت کرده جسارتی بکنه که بعد متنو خوندم
حیف که بهش مدال نوبل صلح اهدا نشد خخخ
ممنون بابت بیوگرافی🙏
کیلیان مورفی واقعا یکی از بهترین بازیگر هایی هست ک تو عمرم دیدم. بدور از حاشیه با نقش آفرینی هاش مارو متحیر میکنه، مخصوصا نقش آفرینیش تو سریال پیکی بلایندرز.
بدون حاشیه است و بازیگر خوبیه ولی واقعا در سطح امثال کریستین بیل و متیو مککانهی و برد پیت و دیکاپریو و … نیست
ممنون که بهمون اطلاع دادی
از محدود بازیگرانیه که فیلماشو که می بینم چشمام فقط روی مینیک صورتشه …
رنگ چشاشو بی صاحاب …
کلا ایرلندیا رو دوس دارم ، مردمانی آزادیخواه و منحصربفرد
تو اون سطح از شهرت هنوزم که هنوزه وقار و نجابت خودشو حفظ میکنه و هیچ حاشیه ای نداره عالیه این بشر
عالی دوستان یه سوال دارم درمورد سه گانه.
داخل شوالیه تاریکی برمیگردد یه قاضی رو میبینیم که کیلین مورفی نقشش رو بر عهده داره.
خود مترسکه؟
دلیل اینکه کیانو ریوز و کیلین مورفی از مورد علاقه های من هستن
همین بی حاشیه بودنشونه.
در عین معروف بودن ، نجیب و عادی زندگی میکنن و به هیچ چیز و هیچکس کاری ندارن
دلیلش اینه که اون ور امین فردین ندارن🤣🤣
تاپ ترین ها از نظر من : ۱ کریستی نبیل ۲ مک کانهی ۳ مورفی
On a gathering storm comes
A tall handsome man
In a dusty black coat with
A red right hand