زندگینامه : تاوان گذشته بد | جان مارستون
عجیب است… یک وقتهایی گذشته ات در پی تو می آید تا بگیرد آن انتقامی که خیلی وقت است میخواهد.عجیب است هر خطایی را کردم جوابش را خیلی زود گرفتم پس قرار است تاوان چه گناهی را پس بدهم در جهنم خدا؟من خانواده ام را میخواستم.من برای آنها همه کار کردم.گاهی گذشته ات نمیگذارد جبران کنید.نمیگذارد خوب شوید.نمیگذارد آب خوشی از گلویتان پایین رود.من به گذشته ام باختم.به گناهانم.همیشه سعی کردم از هیچ چیز هراسی نداشته باشم ولی اشتباهم این بود که بایستی سعی میکردم از گناهانم بترسم!رستگاریم چند لحظه بیشتر به طول نینجامید.رستگاریم با مرگم شروع شد.گلوله هایی که صف کشیده به پیکر بی جانم برخورد میکردند فریادی از رستگار شدنم را ندا میدادند.رستگاریم مبارک.تاوان گذشته ام,تاوان خطاهایم,کمرم را شکست.سرنوشت بازیچه خوبی نیست.اهل شوخی نیست.لبخندت را شوخیت را نمیفهمد.سرنوشت من رستگاریم را شوخی گرفت.اما چیزی از خود بر جای گذاشته ام که پاسخ زخمهایی بود که بی دلیل و با تعجیل به سراغم آمدند.جک انتقامم را خواهد گرفت…
JOHN MARSTON
بدشانسی در بدو تولد
۱۸۷۳ جان چشم بر جهان گشود.یک مهاجر اسکاتلندی که بعدها چشمانش را از دست داد و بعدتر به دلیل بیماری جانش را. او کسی نبود جز پدر نگون بخت جان.مادرش حال و اوضاع مناسبی نداشت!او نیز در سال ۱۸۷۳یعنی زمان تولد جان، جانش را از دست داد.۸ ساله بود که پدرش را از دست داد و تا سال ۱۸۹۰ بود که در یتیم خانه ماند. او از آنجا فرار کرد در حالیکه ۱۷ سال داشت و با ابیگل ازدواج کرد.او سپس به گروه داچ پیوست.هم او و هم همسرش ابیگل.راه و روش زندگی به سبک وسترن را آموختند.جان در این گروه دست به سرقت و جنایت میزد و به گفته خویش آنها منبع را از ثروتمندان میگرفتند و به فقرا میدادند.در یکی از سرقتها جان زخمی میشود و این باعث آن شد تا جان گروه را ترک کند و به خانواده خویش برسد.یعنی ابیگل و جک که تک پسر او بود و البته دختری که به دلیل بیماری نامشخص جانش را از دست داده بود.جان قصد داشت انسان خوبی باشد ولی گذشته افراد قابل پاک شدن نیست.اگر جبران پذیر بود که هیچ وگرنه بایستی تاوانش را داد.ماجرا از این قرار شد.دولت فدرال قصد احداث دفتری برای تحقیق و نابودی خلافکاران داشت.برای این کار ادگار راس مسئول شد.او طبق تحقیقاتش به داچ و بیل ویلیامسون یعنی خلافکاران بزرگ رسید.او با اندکی تحقیق بیشتر متوجه شد جان مارستون از گروه بیرون کشیده است و دست از خلاف باز کشیده.برای همین تصمیم گرفت او را وارد قصه کند تا دخل داچ و بیل را بیاورد.برای این امر خانواده او را به گروگان گرفت.جان نیز مجبور به انجام این کار شد.بیل ویلیاسون شریک جان در مزرعه بود و همچنین مقر اصلی او قلعه FORT MERCER بود.شایعه بوده است که وی با ابیگل همسر جان نیز رابطه ج.ن.س.ی داشته است.داچ نیز میشود گفت او جان را به این جا رساند و تیراندازی و نحوه زندگی در غرب را به وی یاد داد.او رهبر گروه گانگستری بود.او در ابتدا آرمان گرا و با هدف برای کمک به مردم فقیر وارد این بازیها شد ولی بعدها با جرم و جنایات و سرقتها و بدست آوردن پول زیاد شخصیتش برگشت و سرکش شد و حتی خیلیها از گروهش سر همین تغییر رفتار خروج کردند.طی ماجراهایی که اتفاق می افتد و ما برای شما خواهیم گفت جان او را در بالای کوهی گیر می اندازد و وی نیز خود را به پایین پرتاب میکند البته چند جمله اینکه آنها تو را فریب دادند و دروغ گو هستند میگوید سپس خود کشی میکند.
بکششون بیا ببرشون
ماجرا از این قرار شد که جان بیل و داچ و هاویر را میکشد و سپس به سراغ خانواده اش می آید.جان به سراغ بیل میرود و او نیز با گلوله ای مهمان نوازی میکند از جان و او زخمی و بیهوش میشود.خانم بانی از او مراقبت کرده و او نیز در انجام اموری مانند کشتار حیوانات که مزاحمت ایجاد کردند و افرادی که انبار را آتش زدند به وی کمک میکند.همینطور او به کلانترها در شهرها برای دستگیری و کشتن یکسری یاغی نیز کمک میکند.او دیگر تبهکار نیست.او دگر برای تفریح یا پول آدم نمیکشد.او برای رستگاریش میجنگد.او برای خانواده اش میجنگد و این بالاترین هدف یک مرد میتواند باشد.بعد از حملاتی توسط جان با کلانتر به مقر بیل وی به مکزیک فرار میکند و جان در آنجا ماجراهایی را تجربه میکند.فرماندار یکی از شهرهای مکزیک به همراه مشاورش دست به ظلم و آشوب میزنند.جان برای بدست آوردن اطلاعات از بیل و اسکوئلا مجبور است تا با وی همکاری کند.مخالفان را سرکوب کرده ولی بعد همین فرماندار دستور کشتن وی را صادر میکند.در درگیریهایی که اتفاق می افتد در نهایت جان هم بیل و هم فرماندار نا به کار را از بین میبرد.او به بلک واتر برگشته و ادگار مرگ داچ را اینبار میخواهد.پس از تعقیب و گریزهای فراوان داچ به سرنوشت خودکشی میرسد همانطور که بیان کردیم.ادگار مکان خانواده وی را به جان میگوید.او به آغوش خانوادش برمیگردد و به خوشی زندگی میکند.تا اینکه روزی افراد ادگار راس به مزرعه و خانه و کاشانه وی حمله میکنند.آنها عموی ابیگل را کشته و قصد از بین بردن تمام اعضای خانواده را داشتند.جان در نهایت توانست ابیگل و پسرش جک را از طریق اصطبل فراری بدهد.اما خودش تنها در آنجا باقی ماند.
رستگاری در چند لحظه
جان میدانست در بیرون از اصطبل چه انتظارش را میکشد.میدانست مردهای زیادی برای مرگ او پول گرفته اند. میدانست راهی برای مقابله با این همه گلوله نیست.اما چرا, اینگار راهی وجود دارد.همیشه راهی هست.لمس گلوله ها.بوییدن طعم تلخ آنها.حس کردن داغی آنها پس از برخورد با عضلات و بافتهای بدن.آن هم برخی مواقع لذتی دارد.خانواده اش را نجات داد.تمام لذتش و هدفش در زندگی همین بود.موفق شد.رستگار شد.رستگاری قیمتی دارد.جبران گذشته تاوانی دارد.بکشی میکشند تو را.خون بریزی خونت ریخته خواهد شد.یک چیز را در تنهایی و سکوت و گرفتن تصمیم برای مرگ آموخت.میشود با دردها کنار آمد.خواه ناخواه آنها در کنارت خواهند بود.جان بیرون آمد. ولی میدانست نباید انتظار کیک تولد و جمله رستگاریت مبارک باشد.میدانست گلوله رحمی ندارد و محبتی را نمیشناسد.گاهی مدارا کردن بهترین نشانه عقل و رستگاریست.او با گلوله ها مدارا کرد.او رستگار شد.صحنه گلوله باران شدن وی مرا به یاد صحنه گلوله باران شدن سانتینو در فیلم پدرخوانده ۱ می اندازد.او نیز برای خواهرش قربانی شد و جان نیز برای خانواده اش برای رستگاریش رستگار شد.سالیانی بعد جک که حلال زاده بوده و خون جان در رگ هایش بود انتقام پدر خویش را از ادگار میگیرد.همه با هم بر سر مزار جان ,مردی که خواست جبران کند.خواست تغییر کند.اما هر گذشته تاری تاوانی دارد…
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
نظرات
شخصیت بی نظیر … :yes: :yes:
ممنون فرشید جان رفتم برای خوندن :yes: :yes: :yes:
دمت گرم فرشید جان :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
واقعا به گلوله بستنش منو یاد به گلوله بستن سانی کورلئونه انداخت
آره ولی جان خیلی با عظمت تر مرد :-((
چه پایانی داشت 😥
من برم یبار دیگه بازیش کنم 😀
منم فرشید
چه پایانی داشت 😥
من برم یبار دیگه بازیش کنم 😀
منم فرشید :yes:
بازی جالبی بود..حیف برایPC نیومد :no:
TNX
مزسی فرشید جان خیلی دوست داشتم داستان این بازی رو بدونم
دوا بازیه که خیلی دوست دارم امتحانشون کنم ولی حیف
red dead , uncharted
فرشید جان مقاله ها و زندگینامه هات و نقد هات همیشه فوق العاده هستن :yes:
خسته نباشی :yes:
عاشقشم :inlove: :inlove:
خیلی ممنون 😉
فوق العاده بود :-*
نویسندگیت حرف نداره فرشید جان :inlove:
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :smug:
واسه pc نیومد ما که آتیش گرفتیم :reallyangry:
خدا بگم چیکارت کنه راکستار :pissedoff: آخه یکی نیست بگه چه دشمنی با pc داری ?:-)
GTA هم که اینطوری 😥 :reallypissed:
😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥
دستت درد نکنه آقا فرشید خیلی خوش قلم جامع وکامل :yes: :yes: :yes: :yes:
یازی قشنگی بود ولی اخرش 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥
پایانش یه شباهتی هم به پایان تونی مونتانا تو فیلم scarface داشت.به هرحال راک استار میدونه چه جوری بازی بسازه و نکته مهمش همینه :yes:
آقا یکی جواب بده حدودا یه ماه پیش اولین مقاله gamefa replay گذاشتین که الان دو هفتست ادامش ندادین منظورم اینه که پس بقیه replay های call of duty چی شد روی ۵ متوقف کردین و بعد دیگه ادامه ندادین. :-(( 😥
این بازی :yes: :yes: :yes: :laugh: :laugh: :rotfl:
پایانش 😥 😥 😥 😥
در کل :yes: :yes: :-* :laugh:
عالی بود نمیدونم تو شک هستم که اینو بازی کنم یا GTA IV نمیدونم ?:-) ?:-)
یکی از ده بازی برتر این نسل.
الان دوباره باید ps رو روشن کنم و دوباره جان رو رستگار کنم :-(( میسی :heh:
ممنون فرشید جان …
یکی از بهترین شخصیتهای عمرم و بهترین بازی راک استار
خدایی راکستار فوق العاده است :yes: :yes:
بازی هاش عالی مثل: L.A.NOIRE و MAX PAYN 3 و GTA و RED DEAD خدایی بهترین های صنعت گیم هستن.
فقط راکستار با pc بازا دوست بشه :yes: :yes:
اما راکستار الان هم :yes: :yes:
بابت خبر Thank you very much فرشید جون :inlove:
من تازه دیروز بازی رو تموم کردم ولی ۶۸%مراحل رو انجام دادم
جان واقعا شخصیت جالبی داشت …خیلی تاثیر گذاربود
:yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes: :no: :yes:
واقعا بازی خوبیه حیف که برای pcنیومد تا pc بازها هم از این بازی لذت ببرند :yes: :yes:
واقعا بازی توپی بود :inlove:
یکی از شاهکار های راکستار بود که هرگز فراموش نمیشه.ممنون فرشید جان زیبا نوشته بودی و کامل.زندگی جان مارستون یکی از غمناک ترین زندگی کارکتر های دنیای گیم بود. :-((
واقعا داستان قشنگی داشت :-* :inlove:
بازیش رو که نگو
ممنون فرشید جان :yes:
اون شایعه رابطه بیل و ابیگل از کجا اومده ?:-)
خود داچ تو یکی از صحنه ها گفته بود
متاسفانه بازیش رو گیر نیاوردم :-((
زیبا ترین شخصیت پردازی رو میتونید تو این بازی ببینید!یه فیلسوف یه جایزه بگیز ! تضاد های جالبی داره شخصیتش
خیل ازش خوشم میومد :yes:
بازیشم خیلی توپ بود :yes:
بازیش زیبا بود.
با دوستی دشمن. :rotfl:
بازشی خیلی قشنگ بود :yes: :yes: :yes:
حیف که من گیرش نیاوردم بازیش کنم،ولی دیدمش،یه شاهکاره :rotfl:
ممنون بابت نقد
نقد 😮 😮 :reallypissed:
ایشالا واسه pc دارن میدن :evilgrin: ممنون
طبق معمول PC باز در خواب بیند پنبه دانه 😥 😥
اخ اخ
اخرش رو یادم میاد گیریم میگیره
چه روز خوبی بود اون روز برای اولین بار دیسک بازیش رو تو ۳۶۰ گذاشتم
چشمام از کاسه زد بیرون از زیبایی این بازی :yes:
عالی بود .
کلاً بازی red dead redemtion با اینکه چند سالی هست که منتشر شده ،اما قدرت داستانی ،گرافیکی و گیم پلی بی نظیرش در اذهان مونده .
شخصیت جان مارستن ماندگار و رستگاریش خونین بود …
با اینکه تمومش کردم ولی هنوزم دوست دارم با اسب تو شهراش یه چرخی بزنم. 🙂
بازیش واقعا شاهکار بود
بهترین شخصیت بازی های کامپیوتری در کنار لی اورت و مستر چیف
ممنون بازیه توپی بود :yes:
بخاطر اسپم معذرت می خوام ولی دیروز مطلبی در مورد عربستان منتشر کردید که به توهین تمسخر این قوم کشیده شد این کار چندین بار تکرار شده مسءولین سایت هم … لطفا توهین نکنید
یکی از بهترین و تاثیر گذارترین آدمایی که تو عمرم نه فقط توی بازی حتی توی زندگی واقعیم دیدم. مردی که گذشته بدش رو با فدا کردن جونش تا حدی برای خانوادش جبران کرد.
گریه م گرفت خدااااااااا :weep: :weep: :weep:
فرشید جان(deniro درسایت دنیای بازی) دمت گرم مقاله عالی بود یاد صحنه مرگ استاد میافتم دیوونه میشم
خیلی خیلی خیلی خیلی توصیف قشنگی بود واقعا من این بازیو از سالی که اومد تا الان هنوز دارم بازی میکنم بازی خیلییییییییییییییییییییییییییی قشنگی بود ، به نظرم شاهکار دنیای گیم بود بخاطر داشتانش و همه چیزش میگم دست شما هم بخاطر این مقاله ی زیبا درد نکنه :weep: :weep: :weep: :weep: :weep: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
این بازی رو باید روی x360 تجربه کرد روی ps3 تکسچرها افتضاح کار شده و گرافیک تار میزنه و روی رزولوشن 720p است ولی روی x360 روی ۱۰۸۰ من روی هر دو کنسول بازیش کردم نسخه xbox بهتر بود
چرا… میگی؟؟؟ منم بازی رو رو هردو کنسول تموم گردم ولی ps3 عالی بود
😥
عالی و بدون هیچ نقصی بیان کردی واقعا ازت ممنونم.
یکی از بهترین بازیهایی بود که تو عمرم بازیش کردم و اون صحنه آخرش فک کردم قلبم برای یک لحظه واستاده.
((( صحنه آخرشم هم تقریبا شبیه تونی مونتانا توی فیلم صورت زخمی بود, البته این کجا و آن کجا)))
:inlove:
موقعى که جان کشته شد اشک تو چشمام جمع شد
منم اشک تو چشام جمع شده بود
اینجوری :weep: :weep: :weep: 😥 😥 😥
ممنون فرشید جان این شخصیت با دیالوگ های خاص خودش واقعا به یادماندنیه.
قطعا RDR بهترین بازیه راک استاره تا حالا,که علاوه بر این که یکی از بهترین پایان ها رو داشت جزو سه بازی برتر نسل هم هست.
خیلی ممنون :no: خیلی قشنگ بود :-))
اون جایی که گفتی مثل سانی کشته شد اینطوری شدم :weep: ممنون
E اشتب دادم بجا :yes:
:no: دادم 😀
لعنت خدا بر راک استار اینو رو PC نداد من تا مرز خرید Xbox رفتم 😀
ولی خونه دوستم تمومش کردم :yes:
بازم میگمممممممممممممممممممممم عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
این بازی :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
اخرشو خیلی قشنگ نوشته بودی مرسی خدا جانو رحمت کنه :snicker:
صحنه ی آخر کشته شدن جا نیست بعد از اینکه کنترل جک رو بدست میگیری باید بری بلک واتر یک ماموریت فرعی هستش (از همونایی که با علامت ؟ مشخص شده!!) با اسم (remember my family) که توش دو سه جا میری و آخر سر هم با همون دشمنی که پدرمون رو کشت دوئل میکنیم و باید بکشیمش و بعد از اینکه بردیم صفحه قرمز میشه و مینویسه (red dead redemption) وبعد برمی گردیم به روال عادی بازی !!
البته من با x360 بازی کردم و یک اچایومنت باز شد توی ps3 دیگ نمیدونم!!!!
داستانت هم عالی بود فرشید جان :yes: 😉
منم کم مونده بود گریم بگیره :weep: ولی صحنه هایی بدتر از این هم دیده بودم!!
من هروقتRed Dead RedmptionوRed Dead Redmption Nightmareروبازی می کنم هیچوقت خسته نمی شم که هیچ بلکه حوصلمم سرنمی ره :chic: :chic: 😀
البته منRed Dead RedmptionوRed Dead Redmption NightmareباXBOX360بازی می کنم
واقعا یکی از رمانتیک ترین لحظات زندگیم بود صحنه گلوله باران شدن جان!
واقعا ممنون :yes: