معرفی انیمه Say I Love You | طعم خوش عشق
انیمه Say I Love You از داستان عاشقانهای ساده ولی بسیار دلنشین بهره میبرد که روایت و شخصیتهای آن تا مدتها میتواند در یاد هر بینندهای باقی بماند.
در حالی که مدیوم انیمه به سبب به تصویر کشیدن سکانسهای اکشن و دیوانهوارش به شهرت رسیده اما در این بین شاهد آثاری درام و عاشقانه نیز هستیم تا به مخاطبینش یادآوری نماید که انیمه تنها به اکشن و زد و خوردهای حماسی محدود نشده و گاهاً روایتهای سراسر احساسی را میتوانیم شاهد باشیم که حتی مشهورترین فیلم و سریالهای هالیوودی را نیز به چالش خواهد کشید.
اگرچه که انیمههای سینمایی نظیر A Silent Voice (صدای خاموش) و Your Name (نام تو) حسابی به شهرت رسیده و شاید که نماد ژانر درام و عاشقانه محسوب میشوند اما در معرفی انیمه این هفته به سراغ مجموعهای کوتاه به نام Say I Love You رفتهایم که اگرچه داستان آن بر روی کاغذ ساده جلوه میکند اما بار درام آن به حدی درگیر کننده و تاثیرگذار است که از همان قسمت نخست ذهن و قلب شما را با خود همراه کرده و قطعاً یکی از تجربههای به یاد ماندنی را در مدیوم انیمه برای شما به ارمغان خواهد آورد. چه بسا میتواند اثری باشد که زمینه آشناییتان را با این مدیوم به زیبایی هر چه تمام رقم زده و حسابی شما را به وجد بیاورد.
- نام انیمه: Say I Love You
- نام انیمه به فارسی: بگو دوستت دارم
- ژانر: درام و عاشقانه
- سال پخش: ۲۰۱۲
- تعدا قسمت: ۱۳
- مانگاکا: کانائی هازوکی
- کارگردانان انیمه: تاکویا ساتو و توشیماسا کورویاناگی
در انیمه Say I Love You با دختری نوجوان به نام می تاچیبانا آشنا میشویم. دختری زحمتکش و دوست داشتنی که همراه با مادر خود زندگی ساده خود را تجربه میکنند. با این حال مرگ پدر وی و همچنین دوستی با افرادی غیرقابل اعتماد که از سادگی و محبت وی سوءاستفاده کردهاند، به حدی خاطراتی تلخ و دردآور برای این دختر رقم زدهاند که عملاً تمام روزگار خود را به تنهایی سپری میکند.
او در مدرسه، محل کار و محله زندگیاش از هیچ دوستی برخوردار نبوده و به حدی ساکت و آرام است که بسیاری از همکلاسیهایش حتی صدای او را تاکنون نشنیدهاند و تمام اطرافیان او را گربههای ریز و درشتی تشکیل میدهند که می اوقات خود را با بازی کردن با آنها سپری میکند. چنین خلق و خویی سبب شده تا توسط همکلاسیهایش تمسخر شده و باقی مردم نیز به دنبال سوءاستفاده و یا آزار و اذیت وی باشند.
با این حال در یکی از روزها به طور ناخواسته با یکی از پسرهای هممدرسهای خود به نام یاماتو کوروساوا برخورد کرده و با توجه به تجربیات تلخی که داشته، تصور میکند که او نیز به دنبال آزار و اذیت وی میباشد و به همین دلیل نیز لگد جانانهای نثارش کرده و پهن زمینش میکند. پسری که به سبب ظاهر خود از محبوبیت بسیاری در مدرسه برخوردار بوده و همکلاسیهای دختر او برای دوستی با وی از هیچ کاری دریغ نمیکنند.
با این حال یاماتو که همیشه از دوستی با دختران دیگر فراری بوده و کسی علاقه وی را جذب نکرده، با دیدن می محو تماشای او شده و برای نخستینبار احساسی را در قلب خود تجربه میکند که برایش ناآشنا جلوه میکند. احساسی به نام عشق که سبب میشود تا برای باز کردن سر صحبت با این دختر بارها و بارها به سمتش رفته و هربار با شکست مواجه شود. البته که در تلاش آخر خود موفق میشود تا شمارهاش را به می داده تا بلکه او روزی با یاماتو تماس بگیرد.
روزها میگذرد و یاماتو در انتظار دریافت تماسی از می کلافه شده و در نهایت به سراغش رفته و این مسئله را با وی در میان میگذارد. می که حوصله عشق و عاشقی و دوستی با آدم جدیدی را ندارد، لیست مخاطبین موبایل خود را به یاماتو نشان داده و اعلام میکند که هیچ دوست و همراهی نداشته و عملاً لیست مخاطبین وی خالی میباشند. سپس با خشم محل را ترک میکند.
بعد از مدرسه می عادت دارد تا به نانوایی رفته و کمک خرج مادرش باشد. جایی که پسری غریبه به او چشم دوخته و پس از پایان کار شروع به تعقیب می میکند. دختر داستان که سراسیمه دچار وحشت و ترس شده به نزدیکترین مغازه رفته و پنهان میشود و هرچه به مادرش زنگ میزند، کسی پاسخ نمیدهد و تنها چاره وی، تماس با شماره یاماتویی است که کاغذش را هنوز نگه داشته است.
یاماتو که از رفتار می خسته شده و امیدی به تماسش ندارد، با دوستانش شب را در رستوران سپری میکند که ناگهان تماس شمارهای ناشناس توجه وی را جلب کرده و سریعاً پاسخ میدهد. می با صدایی وحشتزده از یاماتو طلب کمک میکند که او سریعاً به مکان مورد نظر رفته و وارد مغازه میشود. جایی که می به مدت نیم ساعت در آنجا پنهان شده و مرد غریبه همچنان بیرون مغازه منظر وی میباشد.
یاماتو که از موضوع مطلع میشود، دست می را گرفته و با جدیت از مغازه خارج میشود و روبرو فرد مزاحم قرار میگیرد و سپس در حرکتی غیرمنتظره رو به می کرده و جمله “من دوستت دارم” را بر زبان میآورد. جملهای که تمام وجود می را به لرزه انداخته و پس از سالها تجربه احساسات تیره و تاریک و زجرآور، برای نخستینبار در زندگی طعم خوش عشق را تجربه میکند. عشقی سراسر احترام و امنیت که سبب میشود تا می بالاخره گارد خود را پایین آورده و شانسی را برای یاماتو قائل شود. شانسی که زندگی هر دوی آنها را برای همیشه دستخوش تغییر قرار خواهد داد.
داستانی که مطالعه کردید تنها بخشی کوچک ولی مهمی از انیمه زیبای Say I Love You بود. انیمهای که ۲ شخصیت متفاوت ولی دوست داشتنی می و یاماتو را در مسیر یکدیگر قرار داده و زندگی هر جفت آنها را دگرگون میکند. می، دختری که همیشه از صحبت و برقراری ارتباط خودداری کرده و چهرهای اخمو و درهم داشته، با شنیدن ابراز علاقه یاماتو از این رو به آن رو شده و تبدیل به دختری میشود که حتی در رویاهایش نیز نمیتوانسته تصور آن را داشته باشد.
در پایان باید گفت که انیمه کوتاه و ۱۳ قسمتی Say I Love You حاوی داستانی بسیار تاملبرانگیز حول محور واژه “عشق” بوده و تماشای آن میتواند تجربهای به یاد ماندنی را برای شما به ارمغان بیاورد. اگر که تصور میکنید که دنیای انیمه عاری از احساس بوده و تنها کارتونی برای کودکان میباشد، زمان خود را به تماشای این مجموعه اختصاص داده تا به اشتباه خود پی ببرید.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
داستان های عاشقانه در مدیوم انیمه به دلیل جلوه های بصری چشم نوازی که داره خیلی تاثیرگذاره که دو مثال فوق العاده اون بالا زده شده یعنی A Silent Voice و Your Name.
A Silent Voice فقط عاشقانه نبود و یک درس زندگی بود!
اینکه حتی در بدترین شرایط که تنها راه چاره ای که میبینی فقط مرگه باز هم امید هست و نباید تسلیم شد و این انیمه با مثالی از Enemies Turned Into Lovers داستانی با طعم عشق و رستگاری روایت کرد (البته دشمنی یک طرفه بود).
جالب اینجاست طبقه گفته خود ماکوتو شینکای Your Name به دلیل کمبود وقت و بودجه اثر کاملی نیست!
برای من که این دو انیمه نام برده شده بهترین انیمه های سینمایی هستند ولی برام سواله اگه شینکای وقت و بودجه داشت نتیجه چی میشد.
انیمه بین ها دارن روز شماری میکنن فقط ۴ روز مونده !!!
عجیبه، پس چرا من اینجوری نیستم؟
انقدر منتظر انیمه های مختلف هستم که شینگکی توش گم شده
لطفا انیمه
your lie in April
رو هم نقد کنید
انصافا یکی از انیمه های عاشقانه ای بود که واقعا از دیدنش لذت بردم.
عاشقانه ترین انیمه ای که دیدم Grand blue بود🗿🗿
Grand blue که کمدی/برشی از زندگی/سینن هست. اصلاً عاشقانه نیست :///
میدونم واسه همین (🗿🗿) کاکا سنگی گذاشتم
آخه کلا انیمه عاشقانه خوشم نمیاد تهش بنانا فیش و Grand blue در این حد عاشقانه دیدم🗿😂
واقعا عاشقانه های دبیرستانی داره خز میشه
واقعا یکی از بهترین انیمه های عاشقانه ای بود که دیدم، کاشکی ، فقط کاشکی واسه این انیمه فصل ۲ رو میساختن واقعا آدم میبینه انیمه هایی که بدرد نمیخورن فصل ۲ میگیرن و این نگرفته فشار میخوره
باحال بود
جوونتر که بودم خیلی انیمه دیدن رو دوست داشتم. یادمه دانشگاه که رفته بودیم یه رفیقی داشتیم که مانگا و انیمه رو خیلی دوست داشت اوایل مسخرهاش میکردم تا اینکه یکی دوتا مورد خودم دیدم و واقعا به این مدیوم علاقمند شدم. اون زمانا خیلی بازی میکردم، خیلی دیدن انیمه رو دوست داشتم، سریالها و سیتکامها حقیقتا برام جذاب بود؛ خلاصه زندگی صفایی داشت. چند سالیه دیگه اصلا علاقهای به دیدن انیمه ندارم. زیاد حوصلم نمیشه بازی کنم. سیتکام و سریال رو نهایت یه قسمت یا دوتا میبینم و ولش میکنم. سن و سال آدم زیاد که میشه زندگیش واقعا چیز کسلکنندهای میشه.
حالا چند سالت هست؟ ۷۰ یا ۶۰ … یا ۲۵
سن مهم نیست بعضیا با سی چل سال سن هنوزم زندگی براشون کسلکننده نیست. من با ۲۸ سال سن متاسفانه زندگی برام کسلکنندهتر شده. البته نه اینکه ناراضی باشم خیلی هم از این آرامش و تمرکز بالا لذت میبرم فقط اون چیزایی که قبلا برام جذاب بود جذابیتی ندارن.
تو این ژانر golden time رو دیدم خوبه