بیوگرافی هانس زیمر | روح‌بخش سینمای هالیوود

هانس زیمر یکی از نوابغ موسیقی تاریخ به شمار می‌رود که با ساخت موسیقی‌های حماسی و فراموش نشدنی، به آثار صنعت هالیوود روح بخشیده است.

هانس فلوریان زیمر در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۷ (۲۱ شهریور ۱۳۳۶) در شهر فرانکفورت کشور آلمان غربی و در خانواده‌ای چشم به جهان گشود که مادرش یک موسیقیدان و پدرش مهندس بود. او که از درس و مدرسه بیزار بود، در خانه به صورت خودآموز نواختن پیانو را آغاز کرد و در حالی که شرایط تحصیلی طاقت‌فرسایی را پشت سر می‌گذاشت و در طی دوران تحصیل خود ۸ بار از مدرسه اخراج شد اما این جادوی موسیقی بود که تمام زندگی وی را در بر گرفته بود و او از همان سنین نوجوانی به سمت این عرصه گرایش پیدا کرد.

او که آهنگساز فیلم Once Upon a Time in the West (روزی روزگاری در غرب) یعنی انیو موریکونه را به عنوان الگوی موسیقی خود قرار داده بود، تلاش داشت تا با عضویت در گروه‌های آهنگسازی و موسیقیایی گوناگون، بر تجربیات خود افزوده و دید و توانایی خود را گسترش دهد. هانس زیمر یهودی‌ای که در سال ۱۹۳۹ مادرش با شرایطی بسیار سخت و غیرقابل تصور از کشور آلمان نازی به بریتانیا پناهنده شده بود، شرایط سختی را پشت سر گذاشته و این سختی و مشقت‌ها در پیمودن مسیر زندگی، درس‌های بسیاری به وی آموخت که بارها در مصاحبه‌های مختلف به آن اشاره داشته است.

هانس زیمر در دوران نوجوانی شاهد مرگ پدرش بود و این مسئله ضربه جبران ناپذیری به روحیه وی وارد کرد تا جایی که برای فرار از تلخی زندگی، موسیقی تنها چیزی بود که می‌توانست شرایط را برایش قابل تحمل جلوه نماید و تنها در سن ۱۳ سالگی با عضویت در گروه کراکاتوآ شروع به نواختن کیبورد و سینث‌سایزر کرد و در همان سنین نیز به شهر لندن کشور بریتانیا نقل مکان نمود تا بتواند با گروه موج نویی تحت عنوان باگلز به همکاری بپردازد و تا سال ۱۹۸۵ با گروه‌های موسیقی بسیاری به همکاری پرداخت تا بتواند برای نخستین‌بار تک آهنگی به نام “تاریخ جهان” را شخصاً خلق نماید.

او تا اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی به صورت مستقل و یا گروهی در شو و برنامه‌های بسیاری به صورت زنده به اجرا پرداخت تا در نهایت شهرت کوچکی که برای خود رقم زده بود باعث شود تا نظر مثبت آهنگساز مشهوری همچون استنلی مایزر برای همکاری با این جوان جویای نام جلب گردد و آن‌ها به صورت مشترک استودیو ضبط موسیقی را در شهر لندن تاسیس نمودند. استودیویی که در آن هانس زیمر و استنلی مایزر درصدد ترکیب سازهای سنتی با موسیقی الکترونیک بوده و به مرور شاهد همکاری در تولید موسیقی متن پروژه‌های هالیوودی همچون Moonlighting (شب‌کاری)، Success Is the Best Revenge (بهتریت انتقام موفقیت است) و My Beautiful Laundrette (رخت‌شوی‌خانه زیبای من) توسط آن‌ها بودیم.

هانس زیمر در نهایت در سال ۱۹۸۷ با ۳۰ سال سن موفق شد تا بالاخره به صورت مستقل تولید موسیقی متن پروژه‌ای سینمایی تحت عنوان Terminal Exposure (نمایش ترمینال) را بر عهده گرفته و در همان سال نیز به عنوان تهیه‌کننده موسیقی در پشت پرده فیلم The Last Emperor (آخرین امپراتور) ظاهر شود که جایزه بهترین موسیقی متن جشنواره اسکار را از آن خود نمود. او همچنین ساخت موسیقی برنامه تلویزیونی Going for Gold (به سمت طلا) برای شبکه بی‌بی‌سی را بر عهده گرفت که با واکنش‌های مثبتی از سوی مخاطبین مواجه شد و به عنوان موفق‌ترین اثر هانس زیمر تا آن زمان به شمار می‌رفت که شهرت بسیاری را برایش به ارمغان آورد.

در حالی که هانس زیمر آهسته و پیوسته مشغول طی کردن پله‌های ترقی بود اما در سال ۱۹۸۸ ساخت موسیقی متن فیلم Rain Man (مرد بارانی) بری لوینسون را بر عهده گرفت که عملاً به عنوان نقطه عطفی در کارنامه هنری این آهنگساز به شمار می‌رود. طریقه آشنایی کارگردان و آهنگساز این پروژه نیز بسیار جالب می‌باشد؛ زیرا بری لوینسون به دنبال کسی بود که بتواند حس عمیق داستان Rain Man را تمام و کمال به مخاطبین القا نماید و او از طریق همسرش که مشغول گوش دادن به یکی از قطعه‌های هانس زیمر بود، با این آهنگساز آشنا شد و شیفه قدرت وی در خلق موسیقی‌های منحصر به فرد گشت و همکاری آن‌ها در نهایت سبب شد تا این آهنگساز محبوب نامزد دریافت جایزه بهترین موسیقی متن در جشنواره اسکار سال ۱۹۸۸ بشود.

تا اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی میلادی هانس زیمر با همکاری برخی از کارگردانان مشهور سینمای هالیوود، در تولید موسیقی فیلم‌هایی همچون Thelma & Louise (تلما و لوییز)، The Power of One (قدرت فرد) و Driving Miss Daisy همکاری داشت و لحظات ماندگاری را در سکانس آثار نام برده شده بر جای گذاشت تا در نهایت زمان موعود فرا رسیده و شاهد همکاری تاریخی کمپانی دیزنی با هانس زیمر برای تولید یکی از ماندگارترین انیمیشن‌های تاریخ سینما باشیم.

همکاری هانس زیمر و کمپانی دیزنی به ساخت انیمیشن The Lion King (شیر شاه) در سال ۱۹۹۴ منجر شد. همکاری که از یک سو تجربه جدیدی برای این آهنگساز در مدیوم انیمیشن بود و از سوی دیگر نیز او سعی داشت تا روح سرزمین آفریقا را تمام و کمال در موسیقی خود جای دهد. سفر به آفریقا خطرات جانی بسیاری برای هانس زیمر داشت و حتی سران کمپانی دیزنی نیز هیچ تضمینی برای حفاظت از جان وی در برابر مسائل امنیتی قائل نبودند تا در نهایت او راضی شود که بدون سفر به این قاره، کار ساخت موسیقی متن انیمیشن The Lion King را آغاز نماید.

انیمیشن The Lion King سرانجام در ماه ژوئن ۱۹۹۴ اکران شد و نه تنها به فروش سرسام‌آور ۹۶۸ میلیون دلار دست پیدا کرد، بلکه از موسیقی متن گوش‌نوازی نیز بهره می‌برد که جوایز بسیاری را برای هانس زیمر به همراه داشت و او جایزه اسکار، گلدن گلوب و گرمی را قدرتمندانه از آن خود کرد تا به نامی جاودانه در صنعت موسیقی و سینما تبدیل شود و دوران جدیدی را در زندگی خود آغاز نماید که عملاً می‌توانست تاثیر به سزایی در موفقیت پروژه‌های سینمایی داشته باشد.

هانس زیمر ۱ سال بعد در همکاری با تونی اسکات فیلم اکشن، تاریخی و جنگی Crimson Tide (جزرو و مد سرخ) را به ارمغان آورد که به سبب موسیقی متن آن، دوباره موفق به دریافت جایزه گرمی شد و نظر مثبت ترنس مالیک را برای ساخت موسیقی فیلم The Thin Red Line (خط باریک سرخ) جلب نمود. با این حال پروسه تولید این فیلم بسیار فشرده بود و ترنس مالیک زمان کمی را در اختیار هانس زیمر برای ساخت موسیقی قرار داده بود و او نیز در اقدامی شگفت‌انگیز، تنها در عرض ۶ ساعت و نیم، آلبوم موسیقی این فیلم را تهیه کرد که در هنگام اکران با واکنش مثبت حضار مواجه شده بود و حتی باعث شد تا برخی از آثار این فیلم، در تبلیغات تلویزیونی، تریلر بازی‌های ویدیویی و فیلم و سریال‌های بسیاری به کار گرفته شود که نبوغ هانس زیمر را در تولید موسیقی به نمایش می‌گذاشت.

این آهنگساز دوست داشتنی در همان سال باری دیگر به دنیای انیمیشن بازگشت تا این بار با استودیو دریم‌ورکس همکاری داشته باشد. نتیجه این همکاری منجر به تولید انیمیشن زیبایی به نام The Prince of Egypt (شاهزاده مصر) شد که از سکانس‌های موزیکال نیز بهرده برده بود. استودیو دریم‌ورکس که برای خواندن ترانه‌های این انیمیشن، به خواننده‌ای با صدای منحصر به فرد نیاز داشت، هانس زیمر خواننده اسرائیلی عوفرا حازا را به آن‌ها معرفی کرد. خواننده‌ای با صدای بسیار زیبا و گوش‌نواز که به حدی نظر مثبت سران استودیو را جلب کرد که آن‌ها برای گرامیداشت زحمات وی، یکی از شخصیت‌های انیمیشن The Prince of Egypt را عیناً شبیه عوفرا حازا طراحی کردند.

او در این بین با جوانی به نام رامین جوادی آشنا شد و خلاقیت و هنر وی باعث شگفتی هانس زیمر شد تا جایی که رامین جوادی را برای تولید برخی از موسیقی‌هایش زیر پر و پال خود گرفت و زمینه را برای حضور یکی از برترین آهنگسازان مدیوم تلویزیون هموار کرد. کسی که بعدها دست به ساخت موسیقی‌های مشهور فیلم و سریال‌هایی همچون Game of Thrones (بازی تاج و تخت)، Pacific Rim (حاشیه اقیانوس آرام) و Dracula Untold (ناگفته‌های دراکولا) زده است.

هانس زیمری که طی ۳۰ سال گذشته، مسیر سخت و پر فراز و نشیبی را برای رسیدن به جایگاه یک آهنگساز طی کرده بود، با آغاز دهه ۲۰۰۰ میلادی عملاً به یکی از مشهورترین آهنگسازان تاریخ سینما بدل گشت که کمپانی‌های فیلم‌سازی آرزوی همکاری با وی را داشتند؛ زیرا او کسی بود که می‌توانست با موسیقی خود، بار احساسی سکانس‌های هر پروژه‌ای را به شکل دیوانه‌واری چندین برابر افزایش دهد و از سال ۲۰۰۰ به بعد اکثر پروژه‌های او تبدیل به آثاری بسیار پرفروش و پرمخاطب شده بودند و این مسئله هزینه همکاری با هانس زیمر را به شکل سرسام‌آوری افزایش داده بود.

از جمله پروژه‌های مشهور و بزرگ هانس زیمر که از سال ۲۰۰۰ به بعد در دسترس مخاطبین قرار گرفته و سر و صدای زیادی به پا کرده بودند، می‌تواند به آثاری همچون Gladiator (گلادیاتور)، Black Hawk Down (سقوط شاهین سیاه)، Kung Fu Panda (کونگ فو پاندا)، The Da Vinci Code (رمز داوینچی)، Sherlock Holmes (شرلوک هولمز)، Call of Duty: Modern Warfare 2 (ندای وظیفه: جنگاوری نوین ۲) و Crysis 2 (کرایسیس) اشاره کرد که گوش دادن به قطعات هر یک از آثار نام برده شده می‌تواند شما را وارد دنیایی بسیار جذاب و منحصر به فرد نماید که هیچ آهنگساز دیگری در چنین سبک و سیاقی حتی توانایی نزدیک شدن به آثار هانس زیمر را نداشته است.

زمانی که در سال ۲۰۰۴، ادوارد زوئیک از هانس زیمر درخواست داشت تا ساخت موسیقی متن فیلم تاریخی و حماسی The Last Samurai (آخرین سامورائی) را بر عهده بگیرد، او که از فرهنگ ژاپن و سبک موسیقیایی آن‌ها هیچ اطلاعاتی نداشت، زمان زیادی را صرف نمود تا بتواند با سبک و سیاق آن‌ها آشنا شود که در این زمینه به هیچ توفیقی دست پیدا نکرد و این مسئله او را مجاب کرد تا شخصاً به کشور ژاپن رفته و دانش و اطلاعات ناچیز خود را با افراد صاحب سبک ژاپنی در اختیار بگذارد و بتواند موسیقی ارزشمندی را برای فیلم The Last Samurai تولید نماید.

همچنین شاید برای شما جالب باشد تا بدانید که زمان توسعه فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl (دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه) جری بروکهایمر به عنوان تهیه‌کننده این پروژه پس از گوش دادن به موسیقی متن تهیه شده توسط آلن سیلوستری به هیچ عنوان رضایت نداشت و به سراغ هانس زیمر رفت تا بتواند نظر مثبت وی را برای ملحق شدن به این پروژه جلب نماید. با این حال هانس زیمر سخت مشغول تهیه موسیقی فیلم The Last Samurai بود و زمانی برای پروژه دیگری را نداشت. با این حال رضایت داد تا ایده کلی موسیقی فیلم The Curse of the Black Pearl را ارائه کرده و سپس یکی از دوستان خود به نام کلاوس بادت را بر سر پروژه قرار داد تا بتواند آن را تکمیل نماید. او در نهایت شخصاً ساخت موسیقی دنباله‌های بعدی دزدان دریایی کارائیب را بر عهده گرفت و مخاطبین را با قطعات شگفت‌انگیز خود به وجد آورد.

او سپس همکاری با کریستوفر نولان را آغاز کرد تا یکی از ماندگارترین موسیقی‌های تاریخ سینما را به ارمغان بیاورد که با فیلم Batman Begins (بتمن آغاز می‌کند) سال ۲۰۰۵ آغاز شد و سپس برای دنباله آن یعنی The Dark Knight (شوالیه تاریکی) در سال ۲۰۰۸ از شخصیت شرور جوکر الهام گرفت تا یک قطعه اختصاصی برای وی خلق نماید. قطعه‌ای که طبق صحبت‌های او، می‌بایست حس نفرت را در شنوندگان به ارمغان می‌آورد. علی‌رغم تلاش‌های هانس زیمر و خلق موسیقی متنی شنیدنی اما به طرز ناعادلانه‌ای آلبوم موسیقی متن فیلم شوالیه تاریکی به جوایز اسکار راه پیدا نکرد و بهانه عوامل این جشنواره نیز تعدد بیش از حد سازندگان در این دسته اعلام شد! مسئله‌ای که واکنش منفی هانس زیمر را در پی داشت و آکادمی اسکار را موظف کرد تا تمامی دست اندرکاران تولید آلبوم موسیقی یک فیلم را اعتبار ببخشد.

هانس زیمر در سال‌های بعد ساخت موسیقی Sherlock Holmes (شرلوک هولمز)، Sherlock Holmes: A Game of Shadows (شرلوک هولمز: بازی سایه‌ها) و Inception (تلقین) را بر عهده گرفت و در سال ۲۰۱۲ نیز برای آخرین‌بار ساخت موسیقی فیلم The Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی برمی‌خیزد) را بر عهده گرفت که جنجال کشتار مردم سینما باعث شد تا هانس زیمر از این واقعه ابراز تاسف کرده و موسیقی تحت عنوان “آرورا” را برای کشته شدگان این واقعه تدارک دیده و در جریان کنسرت‌های زنده به معرض نمایش بگذارد. قطعه‌ای بسیار تاثیرگذار که می‌تواند احساس هانس زیمر نسبت به این کشتار بی‌رحمانه را به نحو احسنت به معرض نمایش بگذارد.

از سال ۲۰۱۳ میلادی به بعد شاهد ساخت آلبوم موسیقی‌هایی همچون Years a Slave 12 (دوازده سال بردگی) و The Amazing Spider-Man 2 (مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲ ) توسط هانس زیمر بودیم و همکاری مجدد او با کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۴ برای فیلم Interstellar (در میان ستارگان) یک جایزه اسکار دیگر را نیز برایش به همراه داشت. آلبوم موسیقی خارق‌العاده‌ای که با تمام آثار پیشین هانس زیمر تفاوت داشت و از دنیای جادویی خاصی بهره می‌برد.

او همچنین در سال ۲۰۱۶ باری دیگر به ژانر ابرقهرمانی بازگشت و با همکاری جانکی ایکس‌ال آلبوم موسیقی فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice (بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت) را تهیه نمود. آلبومی بسیار سخت و مشقت‌بار که از موسیقی‌های بسیار حماسی و شنیدنی بهره می‌برد. تهیه این آلبوم به حدی برای هانس زیمر طاقت‌فرسا بود که در مصاحبه سال ۲۰۱۶ اعلام نمود تا اطلاع ثانوی از تولید موسیقی برای ژانر ابرقهرمانی فاصله خواهد گرفت. در حالی که فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice مورد حمله همه جانبه منتقدین و مردم قرار گرفت اما آلبوم موسیقی آن به حدی بی‌نقص و شنیدنی بود که شاید تنها نکته مثبت فیلم در آن زمان لقب گرفت.

در حالی که هانس زیمر به برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های آنلاین موسیقی روی آورده بود اما در عین حال ساخت موسیقی سریال و مستنداتی همچون The Crown (تاج) و Planet Earth II (سیاره زمین ۲) را بر عهده گرفت و در آخرین همکاری با کریستوفر نولان نیز برای ساخت آلبوم فیلم Dunkirk وارد عمل شد. آلبوم موسیقی که هانس زیمر از صدای ساعتی که نولان به او هدیه داده بود الهام گرفت تا تم اصلی این فیلم تاریخی را به ارمغان بیاورد. ۱ سال بعد نیز وظیفه پیدا کرد تا دنیای سایبرپانکی دنی ویلنوو به نام Blade Runner 2049 (بلید رانر ۲۰۴۹) را روح ببخشد که قطعاتی بسیار عجیب و در عین حال جذاب را تهیه نمود.

در زمان آغاز جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه نیز هانس زیمر قطعه‌ای به نام “فوتبال زنده” را پدید آورد که به حدی با واکنش‌های مثبت مخاطبین و شنوندگان مواجه شد که حتی در بازی‌های ویدیویی فیفا نیز کمپانی EA از آن بهره گرفت. همچنین برخلاف ادعایش در سال ۲۰۱۶ اما دوباره به ژانر ابرقهرمانی بازگشت و تولید موسیقی Dark Phoenix (دارک فونیکس) را بر عهده گرفت. اثری شکست خورده و بسیار ضعیف که حتی قطعات حماسی هانس زیمر نیز موفق نشد تا مخاطبین را برای تماشای آن در سینما مجاب نماید. او همچنین بازسازی برخی قطعات موسیقی لایو اکشن The Lion King را بر عهده گرفت که یادآور خاطرات بسیاری برای سینماگرانی شد که در دهه ۱۹۹۰ میلادی با انیمیشن آن خاطره داشتند.

مسیر دیوانه‌وار ساخت پروژه‌های بلاک باستر و بزرگ هالیوود توسط هانس زیمر همچنان قدرتمندانه ادامه داشت و او تولید موسیقی متن فیلم‌هایی همچون Wonder Woman 1984 (زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴)، Dune (تلماسه) و No Time To Die (زمانی برای مردن نیست) را بر عهده داشت و در کمال شگفتی هیچ یک از آثار نام برده شده حتی قطعه‌ای شبیه به یکدیگر نداشتند که نبوغ و خلاقیت این آهنگساز دوست داشتنی را ثابت می‌کرد. ساخت موسیقی متن No Time To Die برای هانس زیمر تجربه جدیدی به شمار می‌رفت زیرا او هیچگاه در مجموعه جیمز باند نقشی نداشته بود و این مسئله سبب شد تا او تمام تلاش خود را به کار گرفته تا پایان‌بندی حماسی و درخور نامی را برای دنیل کریگ به ارمغان بیاورد.

در کنار آن که موسیقی متن فیلم Dune جایزه اسکار دیگری را برای هانس زیمر به همراه داشت، او تولید موسیقی فصل ۲۵م از مسابقات لیگ برتر فوتبال ایالات متحده آمریکا را نیز بر عهده گرفت که باعث شگفتی طرفداران فوتبال شده بود. در همین بین نیز در همکاری با کامیلا کبیو بر روی قطعه‌ای تحت عنوان “من را به خانه بازگردان” کار کرد که در جریان مستند Frozen Planet II (سیاره یخی ۲) به معرض نمایش گذاشته شد.

هانس زیمر ۶۵ ساله که امروزه مشغول تولید موسیقی تبلیغات خوردوهای مشهوری همچون بی‌ام‌دبلیو می‌باشد و همچنین صدای هشدار داخلی آن را نیز شخصاً طراحی کرده، تاکنون ۲ بار ازدواج ناموفق داشته که نتیجه آن‌ها، ۴ فرزند می‌باشد. او در جریان تور کنسرت اخیرش نیز از معشوقه تازه خود درخواست ازدواج کرد که ویدیو آن با واکنش مثبت کاربران در فضای مجازی مواجه شده است.

منبع: گیمفا