کلیشههای رایج ژانر فانتزی در سینما و تلویزیون
ژانر فانتزی در سینما و تلویزیون با وجود تمامی زیباییها و جذابیتهایش اما مملو از کلیشههایی شده که علیرغم قابل پیشبینی بودنشان اما همچنان توسط طرفداران این ژانر محبوب میباشد.
طی سالهای اخیر به سبب گسترش ایدهپردازی و افزایش بودجه پروژهها در سینما و تلویزیون شاهد گسترش ژانر فانتزی بودهایم. ژانری که مخاطبین در آن میتوانند شاهد به تصویر کشیدن المانهای ناب و خاطرهانگیزی باشند که به هیچ عنوان در دنیای واقعی نمیتوان آن را مشاهده و تجربه نمود و همین مسئله باعث شده تا مخاطبین خود را در این دنیاهای فانتزی و غیرواقعی غرق کرده و کمی از دنیای واقعی فاصله بگیرند.
از دنیای جادوگری هری پاتر گرفته تا حماسه خیر و شر سرزمین میانه و جنگ بر سر قدرت بین خاندانهای وستروس، برخی از المانهای به کار گرفته شده در ژانر فانتزی به حدی کلیشهای و اشباع شدهاند که دیگر آن شگفتی و غیرقابل پیشبینی بودن را از دست دادهاند. مسئلهای که به خودی خود نکته منفی به شمار نمیرود و این المانها همچنان باعث به وجد آمدن سیل گستردهای از مخاطبین سینما و تلویزیون خواهند شد.
با این حال چه میشد اگر که شاهد خلق و گسترش ایدهها و المانهای جدیدی در این ژانر میبودیم؟ المانهایی که بتواند شگفتی مخاطبین را درپی داشته و آنها را با جنبه جدیدی از ژانر فانتزی مواجه نماید؟ سوالاتی که شاید روزی بتوانیم شاهد پاسخی برای آنها در مدیومهای سینما و تلویزیون باشیم.
تا آن زمان قصد داریم تا در این مقاله به معرفی ۱۰ المان همیشگی و پرتکرار ژانر فانتزی بپردازیم که امکان ندارد فیلمی در این ژانر ساخته شود و یکی از این ایدهها به کار گرفته نشود. پس در ادامه این مقاله جذاب با ما همراه باشید.
فرد برگزیده شده
زاده شدن یک قهرمان در دنیای تاریک و در معرض نابودی یکی از به کار گرفته شدهترین کلیشههای رایج ژانر فانتزی میباشد که منجر به حضور شخصیتهای مشهوری در این ژانر شده است.
حضور فردی برگزیده که به دنیا آمده تا روزی بتواند باعث پیروزی نیکی بر پلیدی شود، به حدی مورد استفاده قرار گرفته که گاهاً انتقاد مخاطبین سینما و تلویزیون را در پی داشته است. البته که به کار گرفتن چنی ایدهای اگر طبق اصول و قواعد درستی به مرحله اجرا درآورده شود، نه تنها تکراری و خسته کننده نخواهد بود، بلکه میتواند زمینهساز خلق حماسهای تماشایی و جذاب باشد که نمونه بارز آن را میتوان در قبال خلق زندگی پر فراز و نشیب هری پاتر مشاهده کرد. برگزیدهای که در نهایت در مقابل لرد ولدمورت خبیث قرار گرفت و منجر به خلق یکی از هیجانانگیزترین داستانهای فانتزی ۱ قرن اخیر سینما شده است.
موجودات ماورایی
یکی از المانهایی که به ژانر فانتزی پیوند خورده و حتی در کلیشهایترین حالت ممکن نیز نمیتوان منکر تاثیر آنها شد، حضور موجوداتی ماورایی و غیرواقعی در داستانهای این ژانر میباشد.
موجوداتی همچون اژدها، الف، کوتوله، پری دریایی، سنتور و اورکها همگی بخشی جداناپذیر از داستانهای ژانر فانتزی میباشند که عملاً بدون حضور آنها نمیتوان روایتی در این ژانر را حتی متصور شد. بارزترین نمونه حضور این موجودات را میتوان در حماسه سرزمین میانه جی. آر. آر. تالکین و فیلم و سریالهای اقتباس شده از آن مشاهده کرد که عملاً به رویدادی فرهنگی در سینمای مدرن بدل گشت و زمینهساز حضور این موجودات در باقی آثار سینما و تلویزیونی شده است. اژدهایان به تصویر کشیده شده در داستان ترانه یخ و آتش جرج آر. آر. مارتین نیز باری دیگر نشان داد که در کلیشهایترین حالت ممکن تا چه اندازه میتوان از این موجودات هولناک ولی دوستداشتنی بهره گرفت و روایاتی حماسی و تماشایی را به ارمغان آورد.
مسیر قهرمانانه ناخواسته
در سمت مقابل فرد برگزیده شده، شاهد حضور شخصیتهای عادی و بدون قدرت خاصی بودهایم که علیرغم میل باطنی مجبور شدهاند تا در مسیر قهرمانانهای قدم گذاشته و برای نجات دنیا و عزیزانشان با خطرات غیرمنتظره بسیاری دست و پنجه نرم نمایند.
جان اسنو از دنیای بازی تاج و تخت و بیلبو بگینز در داستان هابیت نمونه بارز قهرمانانی هستند که سرنوشت مسیر متفاوتی را برای آنها در نظر گرفته بود و این اشخاص عادی، برای رویارویی با تهدیداتی بسیار خطرناک، مجبور به پذیرفتن مسئولیتی سنگین شدند تا در قامت یک قهرمان، دست به خلق حماسهای هیجانانگیز بزنند. در این نوع از کلیشهها بارها شاهد هستیم که قهرمان داستان از بر دوش کشیدن چنین مسئولیتی ابراز پیشمانی کرده و بارها تا مرز کنار کشیدن پیش میرود. با این حال همیشه کسانی در اطراف آنها حضور دارند که موجب دلگرمیشان شده و آنها را از ناامیدی و کنار کشیدن منصرف نمایند.
حال و هوای قرون وسطی
فرغ از این که داستان روایت شده در کدام کشور و قاره جریان داشته باشد، به طرز عجیبی اکثر آثار ژانر فانتزی حال و هوایی قرون وسطی داشته و این موضوع عملاً به امضای این ژانر درآمده است.
این نوع روایت داستان از زمان آغاز پیدایش حماسه شاه آرتور و میزدگرد شوالیههای وی به ایدهای رایج بدل گشت و حتی شاهد هستیم که داستانهای فانتزی همچون ارباب حلقهها و بازی تاج و تخت و خاندان اژدها نیز در بستری از دوران قرون وسطی به وقوع میپیوندند که شهرها و مردمانشان گویی از دل تاریخ بشریت به دنیای فانتزی قدم گذاشتهاند. البته که این ایده به ظاهر کلیشهای خواستگاه خود مخاطبین نیز بوده است زیرا دنیای فانتزی چندان با تکنولوژی و فناوریهای مدرن سنخیت نداشته و طرفداران این ژانر ترجیح میدهند که شاهد بستری تاریخی با فرهنگی حول محور قرون وسطی باشند که در آن قهرمانان و شروران داستان با شمشیر و جادو به جان یکدیگر میافتند.
زبانهای ساختگی
یکی از کلیشههای ارزشمند و قابل ستایش ژانر فانتزی در سینما و تلویزیون، به تصویر کشیدن مردمان و فرهنگهایی باستانی میباشد که از زبانی کاملاً ساختگی و غیرواقعی بهره بردهاند.
مشهورترین زبانهای ساخته شده در طول تاریخ ژانر فانتزی را میتوان به دنیاهای خلق شده توسط تالکین، جرج مارتین و جیمز کامرون ارتباط داد. زبان الفها، دوثراکیها، والرینها و ناویها به حدی پروسه تولید پیچیده و پر فراز و نشیبی داشتهاند که عملاً داستان روایت شده را به سطح جدیدی از جذابیت و محبوبیت ارتقا دادهاند تا جایی که بسیاری از آنها همچون زبان الفها و دوثراکیها عملاً توسط اساتید بسیاری در سراسر جهان به علاقهمندان تعلیم داده میشود.
نبرد خیر و شر
ژنر فانتزی به معنای واقعی کلمه بر مبنای رویارویی نیروهای خیر و شر در برابر یکدیگر خلق شده و این مسئله هرچقدر هم که کلیشهای جلوه نماید اما نمیتوان این ژانر را بدون چنین ایدهای حتی متصور شد.
استعاره نبرد نیروهای خیر و شر از داستانهای مذهبی و دینهای ملل مختلف گرفته شده که در آن شاهد روایت داستانهای مختلفی حول محور بهشتیان و جهنمیان بودهایم و این موضوع به مرور بسط و گسترش پیدا کرد تا در روایات مختلف ژانر فانتزی به کار گرفته شود. در حالی که آثاری همچون کنستانتین و ارباب حلقهها این ایده را همانگونه که در کتابهای مذهبی روایت شدهاند، به تصویر کشیده است که نیروهای نیکی و خیر عموماً موجوداتی پاک و زیبا و نیروهای اهریمنی و شر به شکل موجوداتی زشت و کریه به ارمغان آورده شدهاند اما در این بین شاهد اثری همچون Good Omens (فال نیک) نیز هستیم که این کلیشهها را کنار گذاشته و داستانی را روایت میکند که در آن فرشته و اهریمن دوشادوش یکدیگر برای نجات دنیا تلاش میکنند.
عناصر سحر و جادو
سحر و جادو شاید که اهمیتی در حد و اندازه دنیای قرون وسطی و نیروهای خیر و شر نداشته باشد اما به خودی خود بارها و بارها در آثار مرتبط با ژانر فانتزی به کار گرفته شده است.
از انیمیشن آواتار گرفته که جادو را به عناصر زمین مرتبط کرده و فرهنگهای مختلفی را حول محور آن ایجاد کرده تا داستانهای هری پاتر که عملاً دنیایی موازی با دنیای واقعی ما انسانها را خلق نموده که جادو رکن اصلی آن به شمار میرود. شخصیتهای چنین داستانهایی به لطف سحر و جاو عملاً توانایی کنترل و دستکاری هر چیزی که فکرش را بکنید دارند و چنین ایدهای به حدی برای تک تک ما انسانها رویایی و دوست داشتنی است که محبوبیت شگفتانگیزی را برای آثار مرتبط با آن به ارمغان آورده است. قاعدتاً هر یک از ما روزی آرزو داشته که بتواند چوبدستی قدرتمندی همچون چوبدستی یادگاران مرگ را داشته باشد تا به واسطه آن بتواند هر کاری که دلش میخواهد را انجام دهد.
راهنما و مرشدانی خردمند
در داستانهای ژانر فانتزی شاهد شخصیتهای بسیار قدرتمند و توانمندی هستیم که حکم راهنما و مرشد قهرمانان داستان را ایفا کرده و حضورشان به همان اندازه در روایت حماسه خیر و شر اهمیت دارند.
حضور این راهنمایان و مرشدها از اهمیت بالایی در داستان برخوردار است. زیرا بارها و بارها زمانی که قهرمان داستان در لبه مرز نابودی قرار داشته و در شرف تسلیم شدن و یا سقوط به جبهه تاریکی بوده، این مرشد و راهنماها باید نور امید و مبارزه را در دل قهرمان داستان حفظ نموده و جنبه تاریک روح آنها را خنثی نمایند حتی اگر مجبور به مبارزه با این قهرمانان شوند. بهترین نمونه از این دست مرشدها را میتوان در قبال شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی همچون دامبلدور، مرلین، گندالف، اوبی وان و یودا مشاهده کرد.
اجسام جادویی
همان گونه که جادوها یکی از عناصر جداییناپذیر ژانر فانتزی هستند، اجسام جادویی و عجیب و غریب نیز بارها و بارها در آثار این ژانر قابل مشاهده بودهاند.
از شمشیر اکسکالیبور گرفته تا چراغ جادو علاءالدین و چکش ثور، این اجسام ماورایی، قدرت جادویی عظیمی را در خود جای دادهاند که میتواند وقایعی بزرگ و شگفتانگیزی را به ارمغان بیاورند. اجسامی که توسط هر دو گروه قهرمانان و شروران استفاده میشوند تا بتوانند روایت فانتزی داستان را پیش برده و اتفاقات غیرواقعی ولی جذابی را رقم بزنند. میتوان گفت که کلیشه استفاده از اجسام جادویی عملاً مسئلهای غیرقابل تغییر است زیرا جادو و فانتزی ترکیبی تثبیت شده و غیرقابل تغییر هستند که هر یک بدون دیگری معنایی در نزد مخاطبین نخواهد داشت.
ماموریتهای حماسی
تا به اینجا ۹ مورد را معرفی کردیم تا برسیم به مهمترین و اصلیترین کلیشه ژانر فانتزی که در اصل تمامی موارد اشاره شده دست در دست یکدیگر باعث رقم خوردن این موضوع خواهند شد. ماموریتی حماسی برای قهرمان داستان تا بتواند با بهرهگیری از المانهای نام برده شده، باعث پیروزی نیکی بر پلیدی بشود.
ماموریت قهرمان داستان میتواند به شیوههای مختلفی روایت شود. از ارباب حلقهها و هابیت و هری پاتر گرفته که در نهایت قهرمان داستان مجبور میشود تا در جنگی تمام عیار و بزرگ، دنیا را از شر پلیدی نجات دهد تا فیلم ساده و زیبایی همچون Pan’s Labyrinth (هزار توی پن) که قهرمان داستان، در قامت دختری کوچک و معصوم باید سر از رازی درآورد که در نهایت اشک را از چشمان مخاطبین سرازیر خواهد کرد. ماموریت قهرمان داستان در ژانر فانتزی میتواند به اشکال گوناکونی روایت شود که تاکنون سینما و تلویزیون میزبان روایت داستانهای بسیاری بودهاند که برخی از آنها به سادگی فراموش شده و برخی دیگر هنوز هم جذابیت روز اول خود را حفط کردهاند.
به نظر شما آیا روزی شاهد ایده و المانهای جدیدی در ژانر فانتزی سینما و تلویزیون خواهیم بود که سبب خلق روایات و جنبههای جدیدی در این ژانر شود؟ محبوبترین کلیشهای که در این مقاله به آن اشاره شد، از دیدگاه شما چیست؟ بهترین فیلم و سریال فانتزی ساخته شده طی چند دهه اخیر سینما و تلوییون از دید شما چه نام دارد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: کولایدر
پر بحثترینها
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
نظرات
یک کلیشهی دیگه هست که خیلی رایج نیست ولی رایج هست (جواد خیابانی)
اونم اینکه شخصیت اصلی اگه عاشق بشه، به احتمال زیاد بهش نمیرسه
شایدم طرف رو بکشه
اگرم بهش برسه احتمال زیاد تو قسمت بعدی از عشقش به عنوان نقطه ضعف شخصیت اصلی استفاده بشه و تو قسمت سومم میکشنشو نقش اصلی دوستو از دشمن تشخیص نمیده
مهمترین کلیشه ای که بهش اشاره نشده (البته کلیشه نیست و حکم یه قرار داد غیر رسمی، فانتزی بودن یک اثر رو داره) مربوط به بازگشت از مرگ شخصیت هاست.
مثلا در فانتزی های بزرگ:
در هری پاتر شخیصت ولدمورت برمیگرده
در ارباب حلقه ها سائرون
در نارنیا اصلان
در آثار جدیدتر هم شخصیت های بلا سوان و آراگون و …
در گیم آف ترونز هم جان اسنو
جمع اسپویلرا جمعه به به.یکم شرف داشته باشین😐
یک کلیشه دیگم هست که شخصیت منفی می تونه شخصیت رو بکشه ولی خب این اتفاق انقدر طول می کشه تا یکی بیاد اونو نجات بده.
افرین یک کلیشه دیگه هم اینه که شخصیت شرور قهرمان رو جز میده ولی در اخر با دو تا ضربه شکست میخوره
این تو همه ژانرها هست:))
یکی از بدترین و مسخره ترین نوع کلیشههاست تو فیلما طوری ک یه فیلم خوب در یه آن تبدیل ب یه فیلم نسبتا ضعیف میشه تونظرم
اگه شخصیت اصلی بمیره صد درصد داستان تمومه دیگه مگه اینکه شخصیت اصلیو زنده کنن پس در هر دو صورت کلیشست دیگه من خودمم خوشم نمیاد. فک کن ویلنی که قرن ها تمرین کرده و همه رو جر داده با یه قدرت دوستی و کار و تلاش میمیره xD
این فقط تو این ژانر نیست آفت سینماست یک مورد دیگه اش اینجوری که فرد نمیکشت اش بعد طرف برمیگرده انتقام میگیره
من از تمام کلیشه های این ژانر خوشم میاد و اگه همشون به درستی استفاده بشن چیز شاهکاری ازش در میاد
ولی بخش موجودات ماورایی و ماموریت حماسی و نبرد خیر و شر رو بیشتر دوست دارم
اینا کلیشه نیست، ملزومات این ژانره
دقیقن ولی منم با توجه به مطلب گفتم .
مثل اینکه بگی دیدن جنگ و سرباز تو تو ژانر جنگی کلیشه ای شده یا مثلا بگی چرا تو همه فیلمای ابرقهرمانی ، ابر قهرمان وجود داره
یکی از کلیشه های مزخرف هم که کم نمی بینیم:
نجات پیدا کردن نقش اصلی اسیر شده یک ثانیه قبل از مرگ حتمی. وقتی دشمن شمشیرو برده بالا و میخواد سر نقش اصلی رو جدا کنه
که این اتفاق توی گات نیوفتاد 😁
الان نه ولش کنین …😇 الان نجاتش میدن … 😇
هاااااع 😳😳😳
دقیقا این خاصیت گات رو خیلی دوست داشتم
این مورد که تو تمام ژانر ها و ساب ژانر ها هست 🤣
یاد اعدام ند استارک اوفتادم
دقیقا این مورد چیزیه که GOT رو نسبت به هر نوع سریالی متمایز کرده
بدون شک GOT بهترین و برترین سریال ساخته شده تا به امروز هست
البته به جز فصل آخرش
دوتا فصل آخرش
سریال the boys ثابت کرد خیر مطلق و شر مطلق (سیاه و سفید) وجود نداره. همه خاکستری ان یکی تیره تر یکی روشن تر
قهرمانا میتونن اون بتی که ازش ساختیم نباشن
قهرمانا هم میتونن خودشونو تو اولویت قرار بدن به جای اینکه بخوان فداکاری کنن
همچنین ثابت کرد بعضی وقتا مجبوری دستاتو آلوده کنی
فصل چهارش چرا نمیاد؟ 🥲
تو the boys اتفاقا خیر و شر مطلق وجود داره، قهرمانای وات یه طیف از سیاه تا خاکستری تیره هستن و بوچر و رفقاش هم یه طیف از سفید تا خاکستری روشن
اینکه صرفا اسمش قهرمانه دلیل نمیشه که نقشش تو قصه هم قهرمان باشه
ببین تو عالم فیلم معمولاً هیچ چیزی مطلق نیست حتی شخصیت های مثبت و منفی
اتفاقا برا من ثابت کرد شر مطلق وجود داره.
دنیا همینه
بچمون بودیم سرگرم میکرد مخصوصا آخرش که قهرمان داستان میکرد، اما الان از شروع فیلم یا بازی یا سریال میدونیم تهش چی میشه جز چند محصول انگشت شمار که یکیشون یعنی فیلم انگل که دیشب برای بار دوم کردمش چون ارزش داره چنین الماس هایی و باید قدر دانست ، جوکر ۲۰۱۹ هم نایا خوبی بود حتی شاید خیلی مثبت بهش رای بدیم بشه لالوچک پوینت
فیلم های سنت شکن جذابیت دارن
با فیلم چیکار کردی؟؟؟🌚
موجودات ماورایی، عناصر سحر و جادو و اجسام جادویی چیزایی هست که این ژانر رو تعریف میکنه این موارد نمیتونه کلیشه باشه، کلیشه برای مثال حضور همیشگی یه آدم ضعیف ولی پررو هست که اول کلی لیچار بار یه آدم قوی میکنه(چه پروتاگونیست، چه آنتاگونیست) بعد مثل له کردن یه پشه طرف لهش میکنه که به مخاطب ثابت بشه این آدم قویه
خب اسم ژانر فانتزیه توقع دارید توش چیکار کنن برن فضا ؟!
شاید باورت نوشه ولی استار وارز هم فانتزی بید
نیست
استاروارز یکی از پدران ژانر فانتزی/علمی-تخیلی هست که به یه تعادل طلایی بین دو ژانر رسیده بود، «خدا لعنت کنه باعث و بانی سهگانه دیسنی رو که اصلا تعادل و ژانر و منطق و همهچی رو به گند کشید»
والا من هیچ کجا ندیدم به استار وارز بگن فانتزی علمی تخیلی
تو این سبک آواتار خیلی نزدیک تره بهش تا استار وارز
ایی هیچی نوفهمه ولش وکول
کولایدر جز چرت و پرت چیز دیگه ای نمینویسه که ترجمه کنین؟؟؟
این کلیشه ها ملزومات این ژانر هستند، جز این اگر باشه ژانر فانتزی تبدیل میشه به مستند.
خو انتظار داشتی چی باشه پس، یوفو ها بیان تو وستروس 😒
صحیح است
نویسنده کولایدر یا نمیدونسته کلیشه چیه یا نمیدونسته ژانر فانتزی چیه ://
فقط دو سه موردش رو میشه به عنوان کلیشه قبول کرد
برره که مستندی فانتزی بید و هیچ یک از ایی کلیشه ها را نوداشت
ی کلیشه تا وقتی به نوعی خوب و خلاقانه پیاده سازی بشه بازم میتونه لذت بخش باشی
بنظرم تمام مواردی که نام بردید(بجز فرد برگزیده)جز ملزومات این ژانر به حساب میان و اگه ازش جداشون کنین دیگه عملا چیزی واسش باقی نمونده که اونو نسبت به ژانر های دیگه متمایز کنه
تصور کنین چنین ایرادی رو مثلا به فیلمای جان ویک بگیرن و بگن که کشتار بی رویه توسط نقش اصلی یک کلیشهاس و باید حذف بشه
خب اصا دیگه چرا همچین فیلمی باید ساخته بشه؟
البته درسته اینا کلیش ان ولی خب عناصر اصلی ژانر فانتزین
دنیای فانتزی با تمام مواردی که ذکر شده خلاصه میشه.اینا نباشه دیگه فانتزی نیست خو
نمیشه به اینا گفت کلیشه …
اینا بیشتر عناصر و ارکان محوری داستانهای فانتزی هستن . یعنی فانتزی بودنشون با اینا تعریف میشه . و بدون اینا اصلا نمیتونن روایت شن .
کلیشه یه چیزیا مثل ایناست :
نجات دقیقه نودی ( ارباب حلقهها ، قضیه عقابها ! ) ، یا عشق بین دو نفر از نژادهای مختلف ( هابیت ، قضیه بین اون دورف و الف ) ، مرگ یکی از اشخاص مهم جهت تاثیرگذاری و دگرگونی دیگر شخصیتها ( باز هم ارباب حلقهها ) ، و …
خیلی ببخشید ولی مقاله بشددت سطح پایین هست(میدونم ترجمه است)
تمام مواردی که گفته شده یا بیشترش جزو موجودیت ژانر فانتزی هست و غیر قابل تغییره
مثل این میمونه که بگید تو بازی ورزشی مثلآ فوتبال توپ کلیشه هست بازیکن ها کلیشه هستن دروازه کلیشه است اینا چارچوب فوتبال هستن و کلیشه حساب نمیشن
ژانر فانتزی هم همینه موجودات افسانه ای جادو اجسام جادویی … چهارچوب ژانر فانتزی هستن و نمیشه بهشون بگید کلیشه
این مقاله هم خوب بود هم بد
بدیش به خاطر اینکه چیزهایی که ملزومات ژانر هست رو کلیشه قرار داده
مثل این میمونه من بگم انتخاب دیالوگ در بازی های نقش آفرینی دیگه خز شده در حالیکه یکی از ملزومات ژانر همین هست
یا بگم تمرکز روی ماجراجویی در اکشن ادونچر خز شده در حالیکه یکی از ملزومات ژانر همین هست
برخی چیزها ملزومات داستان سرایی هستند اصلا
مثلا دشمن و دوست در هر داستانی وجود داره
حالا یکی مثل این مقاله بیاد بگه دوست و دشمن خز شده
آخه مگه میشه داستانی گفت که همه فقط دوست باشن و دشمنی وجود نداشته باشه و این داستان ارزش فیلم ساختن رو داشته باشه
از طرفی هم موافق بودم البته تو اون موافق ها هم اگه کسی خوب ازش ایده بگیره می تونه داستان جالب باشه همان گونه که مقاله هم اشاره کرد
ولی می تونه کسی این کلیشه ها رو بزاره کنار و با ایده های جدیدی سراغ این ژانر بره
دقیقا کاری که بازی هلبلید در ژانر ترسناک انجام داد و همه کلیشه ها رو گذاشت کنار
مثلا بقیه داستان های ترسناک منشا ترس رو مرگ میدونستن
اما این بازی داستان ترسی رو روایت کرد که به خاطر مرگ نبود
بقیه داستان ها انسان شجاع رو شخصیت مثبت قلمداد می کردن
این بازی اومد گفت شجاعت برای کسی معنا داره که از مرگ می ترسه و چون می خواد زنده بمونه طرف شجاعت داره و لذا داستان متفاوتی رو روایت کرد
بقیه داستان ها منشا ترس رو غول و این جور چیزا می دونستن
این منشا ترس رو باورهای ذهنی می دونست
باس فایت ها باورهای ذهنی ما بودن
بقیه داستان های ترسناک واقعیت رو در چیزی که میدیدیم می دونستن
اما هلبلید ترس رو در چیزی که میدیدیم می دونست به عبارتی برای کشف واقعیت به چیزهایی که می بینیم هم نباید اعتماد کرد
و خیلی موارد کلیشه ای دیگه که بعدا اگه وقت کردم همه رو تو یک کامنت میگم
حالا تو ژانر فانتزی هم این اتفاقات باید بیفته
مثلا کلیشه فرد انتخاب شده نباشه یا امید رو رو کلیشه ای تعریف نکنن چون امید با تعریف کلیشه ای یعنی امید برای زنده ماندن
میشه تعریف های زیباتری از امید داشت
انگیزه های شخصیت مثبت هم معمولا توشون کلیشه زیاد می بینیم
همیشه اخر یه فایت سنگین شخصیت اصلی خودشو فدا میکنه تا شخصیت منفی رو بزنه بعد معشوقش میاد بالا سرش گریه میکنه بعد طرف زنده میشه
اوج کلیشس
آقا پس تعریف فانتزی چیه؟
همین هاست دیگه طور دیگه نمیشه ساخت
یک نکته اش ام اینه آدم بده داستان کلی ارتش و ابهت داره پدر همه رو در میاره در آخر خیلی مسخره شکست میخوره از کسی که حتی یک دهم اش هم نیست
به جز فرد برگزیده ، اگه این کلیشه هایی که سایت کولایدر گفته وجود نداشته باشن دیگه ژانرش فانتزی نمیشه، در ضمن کلی فیلم فانتزی داریم که توی زمان قدیم و قرون وسطی نیستن و توی آینده های خیلی دور اتفاق میوفتن، ولی the chosen one رو مخ ترین چیزه توی ژانر فانتزی، واقعا کلیشه ست.
بسیاری از موارد مثل موجودات فانتزی جزو پایه های اصلی ژانر فانتزی هستن انگار مثلا بگیم توی gta چون تفنگ وجود داره پس کلیشست😐 اگر توی فیلم های فانتزی اژدها و اورک و موجودات خیالی نزارن پس چی بزارن ؟ گنگستر بزارن ؟😂
از نوع آمل
یکی دیگه هم اینه که شان بین(ند استارک) یکی از نقش هارو بازی کنه و بعد از فیلم اول یا بعد از چند قسمت کشته بشه
مستر باستیان عزیز ما علاقه ای به دیدن شکم(هرچند شش تیکه) شما نداریم
لطفا اقدامات لازم را انجام دهید
با تشکر حاجی گیرینوف
“تا اگه کسی از این قضیه استرس داره دیگه نترسه و بگه یکی از من هم بد تر عکس می زاره”
این چه حرفیه عزیز دل ، شما که ماشالله خوش تیپی.
ولی باور کن هر چقدر دوستان کمتر تصاویر خودشون رو به اشتراک بذارن راحت تر میتونن باهم ارتباط بگیرن.
حرف شمارو تصدیق میکنم👍🏻و قصد دارم عکس واقعی خودم رو بزارم هرچی باداباد
چرا اینقد دیس لایک گرفته مطلب ؟
نکنه از اینکه از کلمه ی کلیشه استفاده شده فشاری شدید ؟😆
کلمه ی کلیشه فش یا یه چیز بد منفی نیست بهتون برخورده
داره میگه تو ژانر فانتزی اینا وجود داره
به این دلیله که اینا همش ویژگی این ژانره اگه بخونی متوجه میشی،راستی ممنون که من و از گمراهی نجات دادی فک میکردم کلیشه فحشه!
همه اینا پایه و اساس ژانر فانتزی هستن، نه کلیشه.
از کلیشه های رایج در ژانر فانتزی “مدارس آموزش سحر و جادو” هست که بعداز انتشاره مجموعه کتابهای هری پاتر در بسیاری از داستانهای فانتزی مشابهش تکرار شده.
خب این که میشه ویژگی های این ژانر!😐
یکی دیگه وجود داره که اینقدر برای ما عادی شده که تو این لیست نیومد
شخصیت اصلی فیلم تو آخر فیلم تو نبرد پیروز میشه ولی بخواتر صدمه دیدن میمیره بعد همه میان دورش گریه میکنن ولی در همان لحظه💖یک دفعه شخصیت اصلی زنده میشه بعد همه خوشحال میشن و میرن خونه هاشون .
خب آخه دیگه تا کی؟؟؟!!!
ما که میدونیم اون زندست!!!
با همین کلیشههاست که فیلم فانتزی، فانتزی محسوب میشه.
یکی از کلیشه ها بیش از حد استفاده شده تو لایت ناولای فانتزی ژاپنی
خود کم بینی نقش اصلیه
دلیل این کلیشه ها ساختارکتاب مقدس هست که قرن ها در همه جای جهان مرجع درام و قصه گویی بوده. فرد برگزیده شده، موجودات ماورایی، نبرد خیر و شر، عناصر سحر و جادو، راهنما و مرشدانی خردمند و بسیاری کلیشه های دیگه مستقیما از متون کهن دینی سرچشمه می گیرن. برای همین همزمان، هم آشنا هستن و هم کار می کنن.
در مورد فضای قرون وسطی هم دلیل اصلی جنگهای صلیبی و افسانه ها و شوالیه هاش هست که پایه ساختن بسیاری از قصه های فانتزی هستن.
یک موردی که به نظر من جا انداختی و خیلی هم زیاد استفاده میشه تحقق یافتن پیشگویی هاست توروخدا یه بار پیشگویی اشتباه باشه😂
عکس عنوان مربوط به کدوم فیلم یا سریاله؟
هابیت: نبرد پنج سپاه