۵۰ بازی ویدیویی که قبل از مرگ باید تجربه کنید (قسمت اول)
کدام آثار درخشان در مدیوم بازی های ویدیویی را باید قبل از مرگ حتما تجربه کرد؟ در ادامه با ما همراه باشید.
صنعت بازیهای ویدیویی، در طول عمر خود شاهد آثار کوچک و بزرگ فراوانی بوده است؛ آثاری که بعضا به فراموشی سپرده شدند و دیگر آثاری که برای همیشه به بخش جداییناپذیر از هویت این مدیوم تبدیل شدهاند. در سلسله مقالات آتی، به معرفی بازیهایی خواهیم پرداخت که در این صنعت جاودان شدهاند و نباید به هیچ وجه تجربه آنها را از دست داد.
نکته: برخی از بهترین آثار تاریخ مدیوم بازیهای ویدیویی در نسل پنجم و ششم عرضه شدهاند، اما به علت گذشت زمان و منسوخ شدن تقریبا صددرصدی گیمپلی و گرافیک، در این لیست به آنها اشاره نمیشود. هدف این لیست، پیشنهاد آثاری است که هنوز قابل تجربه هستند.
Dishonored
یکی از برجستهترین آثار Immersive Sim تاریخ بازیهای ویدیویی (امتیاز متاکریتیک: ۹۱)
از یک بازی ویدیویی چه انتظاراتی دارید؟ به دنبال گیمپلی و مبارزات جذاب هستید یا آزادی عمل برای شما اهمیت بیشتری دارد؟ تقریبا با هر دیدی که به عنوان Dishonored نگاه کنید، در مییابید این عنوان جزو معدود آثار تاریخ بازیهای ویدیویی است که لیاقت شاهکار خوانده شدن را دارد.
درست است که بازی از لحاظ گرافیکی آنچنان قدرتمند و به روز نبوده و نیست، اما در کل، یک پکیج فوقالعاده را ارائه میدهد. به عنوان کسی که همین چند روز پیش دوباره به تجربه این اثر مشغول شدم، باید بگویم نه تنها Dishonored کهنه و قدیمی نشده، بلکه در میان خیل آثار تکراری و بعضا ناامیدکننده، میتواند فوقالعاده تازه و جذاب جلوه کند.
بازی Dishonored بلاشک یکی از بهترین و برجستهترین عناوین Immersive Sim تاریخ بازیهای ویدیویی به شمار میرود که طراحان و سازندگان آن، امکانات فوقالعادهای را در اختیار مخاطبان قرار دادهاند تا کاملا غرق در دنیا و اتفاقات بازی شوند. میتوانید بازی را به اتمام برسانید، در حالی که حمام خون به راه انداخته و همه را از دم تیغ بگذرانید و یا بخشش را پیشه کرده و بدون آسیب رساندن و کشتن حتی یک نفر، بازی را کامل کنید. نکته شگفت انگیز این است که هر دو سبک ذکر شده، از لحاظ روایت و داستان نیز توجیه شده هستند و اینکه Corvo (شخصیت اصلی بازی)، چه تصمیماتی میگیرد و چه مسیری را اتخاذ میکند، به شما بستگی دارد.
آزادی عمل بازی و گزینههای پیشرو در هر مرحله برای کامل کردن اهداف و Objectiveها، یک کلاس درس کامل برای مقوله طراحی مرحله (Level Design) به شمار میرود. یکی از مهمترین فاکتورها در بخش طراحی مرحله، این است که بازی به شما بگوید چه کاری باید انجام دهید، اما در چگونگی انجام آن، شما را آزاد بگذارد و در عین حال گزینههای متعددی را پیش روی شما قرار دهد. بازی Dishonored کاملا از این اصل پیروی کرده و با وجود مشخص بودن اهداف و Objectiveها، آن قدر راه، روش و برنامه برای رسیدن به اهداف به شما ارائه میدهد که به شما قول میدهم اگر چند بار بازی را تجربه کنید، باز هم چیزهای جدیدی کشف کنید، کارهای جدید برای انجام دادن داشته باشید و اتفاقات تازهای را مشاهده کنید.
دشمنان را تسخیر کنید و از سیستمهای امنیتی عبور کنید، فاضلابها را دنبال کنید، با تسخیر موشها از تونلهای مخصوص آنها استفاده کنید، به پشت بامها پناه ببرید و در پناه سایهها، مخفیانه به مکان مورد نظر نزدیک و نزدیکتر شوید و یا این که با استفاده از طیف وسیعی از سلاحها، قابلیتها و مکانیزمهای گیمپلی، حمام خون به راه بیندازید.
در هر صورت، اگر با دنیای ویدیو گیم آشنایی کامل داشته باشید، امکان ندارد حداقل اسم سری Dishonored را نشنیده باشید، اما فارغ از این مسئله، اگر اسم Dishonored را به هر دلیل نشنیدهاید یا دنبال اثری متفاوت، خلاقانه و فوقالعاده میگردید، بازی Dishonored را برای PC یا کنسول خود تهیه کنید و برای چند ساعت از اوج هنر بازیهای ویدیویی لذت ببرید. اگر نسخهی اول سری باب میل شما بود، میتوانید نسخه دوم و اسپین آف این سری را نیز تجربه کنید که قطعا برای شما لذتبخش خواهند بود.
The Walking Dead Season One
برنده جایزه بهترین بازی سال در مراسم VGA 2012 (امتیاز متاکریتیک: ۸۹)
گاهی اوقات شاهد آثاری در دنیای بازیهای ویدیویی هستیم که لزوما در بخش گیمپلی و مبارزات، حرفی برای گفتن ندارند اما با این وجود، آنچنان تجربهای ناب و فوقالعاده را ارائه میدهند که ضعف گیمپلی آنها اصلا ذرهای به چشم نخواهد آمد. بازی The Walking Dead First Season یکی از این آثار به شمار میرود. The Walking Dead ساخته استودیوی Telltale، اثری در سبک تعاملی-داستانی / Point & Click قرار میگیرد که در قالب پنج قسمت، اتفاقات پیرامون دختر بچهای به نام Clementine و مردی به اسم Lee را روایت میکند که در دنیایی پساآخرالزمانی با یکدیگر همراه میشوند.
در هر قسمت، انتخابهای متفاوتی در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و این انتخابها میتوانند مرگ و زندگی شخصیتهای مختلف را تعیین کنند و مسیرهای متفاوتی پیش روی مخاطب بگذارند.
مهمترین چیزی که بازی The Walking Dead را برجسته ساخت، احساسات قوی و عمیقی است که بازی موفق به خلق آنها میشود. از روابط عاطفی و احساسی بین شخصیتهای مختلف و در صدر آنها Lee و Clementine گرفته، تا مرگها و حوادث مختلفی که در طول مسیر با آنها روبهرو خواهید شد. این احساسات و عواطف قوی، چیزی است که باعث میشود داستان بازی قدرتمند ظاهر شود و در نبود گیمپلی درست و حسابی، باعث شود اثر مذکور جایزه بازی سال را از مراسم VGA 2012 دریافت کند!
همچنین بد نیست به طور کلی اشاره کنم که فصل اول Walking Dead، یکی از بهترین پایانهای تاریخ بازیهای ویدیویی را دارا است.
اگر از تجربه فصل اول این سری لذت بردید، میتوانید فصلهای دو تا چهار که دنباله اتفاقات فصل اول هستند را نیز تجربه کنید و از آنها لذت ببرید. البته کیفیت فصلهای بعدی بسیار بالا و پایین دارد؛ انتظار جذابیت فصل اول را نداشته باشید. اما علاقهمندان به آثار تعاملی و داستانی، میتوانند از این ۴ فصل و ۲۰ اپیزود لذت ببرند و به نوعی یک ماجراجویی دنبالهدار شگفتانگیز را تجربه کنند.
The Elder Scrolls V Skyrim
برنده جایزه بهترین بازی سال در مراسم VGA 2011 (امتیاز متاکریتیک: ۹۶)
بتسدا، مفهوم نقشآفرینی را میفهمد و این یک حقیقت انکار نشدنی است. هر چه قدر هم که بتسدا و استودیوهای زیرمجموعهاش در زمینه بهینهسازی ضعیف عمل کنند، در زمینه شناخت مفاهیم به همان اندازه استاد هستند. سری The Elder Scrolls، همواره به عنوان یکی از بزرگترین نمادهای سبک نقشآفرینی در تاریخ بازیهای ویدیویی، در زمره برجستهترین آثار تاریخ قرار میگیرد.
در سال ۲۰۱۱ بود که شاهد عرضه آخرین نسخه از سری The Elder Scrolls به نام Skyrim بودیم؛ اثری که به سرعت مورد استقبال مخاطبین و منتقدین قرار گرفت و تا به امروز، بارها در قالب نسخههای مختلف عرضه شده است.
بازی Skyrim، یک نقشآفرینی بینظیر است. از امکانات فوقالعاده عمیق برای شخصیسازی کارکتر گرفته، تا درخت مهارتهای وسیع و عظیم. در این عنوان، ماموریتهای پرشماری به چشم میخورند و در طول تجربه طولانی مدت خود، با یک ماجراجویی بینظیر را مواجه خواهید شد. از سر و کله زدن با Deadric Princeهای بیرحم و Questهای مربوط به آنها گرفته، تا جنگ و نزاع بزرگ بین نیروهای Imperial و Stormcloak و جنگ داخلی و فتنههای بزرگ و کوچکی که در شهرهای مختلف Skyrim، به چشم میخورند.
بازی Skyrim، دنیایی بزرگ و در عین حال فوقالعاده عمیق دارد و در جای جای آن فعالیت برای انجام دادن، راز برای برملا ساختن و دشمن برای کشتن وجود دارد.
بتسدا آن قدر استادانه دنیای Skyrim را طراحی و خلق کرده که هر کدام از شهرهای آن بسیاری نمادین و معروف شدهاند؛ از Riften که میزبان دزدها و سارقان حرفهای است گرفته تا Winterhold که به واسطه مکتب جادوگران در سرتاسر Skyrim معروف و شهره است.
این ویژگی را در کمتر عنوان نقشآفرینیای میتوان یافت؛ جایی که شهرها، مناطق، دشمنان و شخصیتها، کاملا حس و حال زنده بودن و پویایی داشته باشند و این حس را به شما منتقل کنند که در حال زندگی و کاوش هستید. اگر هم دنبال خطهای داستانی فرعی، اما بینهایت جذاب هستید، Skyrim پیشنهادات متعددی روی میز دارد. از گروه قاتلان Dark Brotherhood تا Companion که در Whiterun زندگی میکنند، دار و دستههای مختلف، دارای خط داستانی مجزا، شخصیتهای فوقالعاده جذاب و روایتی مثال زدنی هستند.
در دنیای Skyrim، ما میتوانیم همه کس بودن را تجربه کنیم. از Dragonborn بودن که نماد اصلی بازی است گرفته، تا قاتل و دزد و خونآشام و گرگینه و قهرمان و جانی.
سالهاست که از عرضه این بازی میگذرد، اما اگر گرافیک، انیمیشنها و برخی موارد دیگر را فاکتور بگیریم، هنوز هیچ عنوانی در دوازده سال اخیر نتوانسته از لحاظ مفاهیم و المانهای کلاسیک نقشآفرینی، با Skyrim برابری کند و حتی آثار مدرن مثل The Witcher 3 و Dragon Age: Inquisition، هر چقدر در بحث روایت و داستان قوی عمل کرده باشند، در بخش کاوش، سیستم پاداش، المانهای کلاسیک نقشآفرینی و ارزش تکرار نمیتوانند با Skyrim مقابله کنند. کم نیستند افرادی که هر چند وقت یک بار، یک شخصیت جدید خلق کرده و یک ماجراجویی جدید را در دنیای Skyrim آغاز میکنند و رهسپار سفری عظیم میشوند.
به لطف عرضه نسخههای جدیدتر مثل Special Edition و Anniversary Edition،میتوانید با گرافیک بهتر و استفاده از مادهای متنوعتر، از تجربه بازی لذت ببرید. اگر تاکنون به هر دلیلی موفق به تجربه The Elder Scrolls V: Skyrim نشدهاید، برنامه خود را خالی کنید، بازیهای دیگر را فراموش کنید و برای مدتی طولانی، در دنیای Skyrim غرق شوید.
It Takes Two
برنده جایزه بهترین بازی سال و بهترین روایت در مراسم Game Awards 2021 (امتیاز متاکریتیک: ۸۹)
در ابتدای کار باید بگویم به خاطر ساختار و طراحی بازی، تجربه تکنفره It Takes Two غیرممکن است، بنابراین به یک دوست یا همنشین برای تجربه آن نیاز خواهید داشت (ناسلامتی اسم بازی نیز گویای همین مسئله است).
اما برویم سراغ این اثر فراموش نشدنی از استودیوی Hazelight. بازی It Takes Two، داستان زن و شوهری را روایت میکند که در آستانه طلاق هستند و در همین حین، طبق فعل و انفعالات مختلف، به دو عروسک تبدیل میشوند و اکنون باید به یکدیگر کمک کنند تا بتوانند به شکل انسانی خود بازگردند. همین ایدۀ کلی، به خودی و خود جذاب است؛ اما نکته جذابتر این است که نحوه پیادهسازی این ایده، دهها برابر هنرمندانهتر و شگفتانگیزتر انجام شده. بازی از Art Style فوقالعاده هنری و چشمنواز بهره میبرد و در طول بازی، شاهد لوکیشنها و مناطق مختلفی از خانه و یا اجسام مختلف مثل جارو برقی هستیم که طراحی تک تک بخشهای آن شگفت انگیز است.
از آن جایی که بازی فقط به صورت دو نفره قابل تجربه است، تک تک بخشها، پازلها، باسفایتها و چالشها، بر مبنای Co-op طراحی شدهاند. در قسمتی از بازی یکی از بازیکنان چکش دارد و بازیکن دیگر میخ، در بخش دیگری یکی تبدیل به جادوگر میشود و دیگری تبدیل به شوالیه. در کل تمام بخشهای بازی، کاملا بر مبنای مفهوم همکاری پیریزی شده و ایجاد گشتهاند.
بدون هیچگونه شک و تردیدی، بازی It Takes Two، یکی از بهترین طراحی مراحل در تاریخ بازیهای ویدیویی را دارا است. امکان ندارد که بتوانید دو مرحله یا بخش مشابه و تکراری در It Takes Two پیدا کنید. از ساختار محیطی و بصری گرفته تا المانهای گیمپلی، تک تک مراحل بازی خاص، متنوع و مهمتر از همه سرگرمکننده هستند.
میتوان به جرات گفت که It Takes Two از جمله معدود عناوین خطی تاریخ است که به معنی واقعی کلمه، یک ماجراجویی تمام عیار را ارائه میدهد. از نبردی حماسی با جارو برقی خانه گرفته تا سر و کله زدن با زنبورهای کندو با مواد منفجره و انواع و اقسام مراحل مختلف که هر کدام یک مکانیزم خاص و خلاقانه را در خود جای دادهاند. در طول تجربه بازی، دهها وسیله و ابزار مختلف را در اختیار خواهید داشت و با کمک نفر دوم، موانع را از پیش رو بر خواهید داشت.
اگر خواهان اثری Co-op و به دنبال خلاقیتی باورنکردنی در قالب یک بازی ویدیویی هستید، It Takes Two بهترین انتخاب ممکن است. اگر هم با فردی از عزیزان یا دوستانتان قهر هستند، It Takes Two را دو نفره تجربه کنید، نه تنها از بازی لذت خواهید برد، بلکه شاید در انتها مشکلاتتان نیز کامل برطرف شوند ( بر اساس تجربیات نویسنده).
Batman: Arkham City
یکی از بهترین و برجستهترین آثار ابرقهرمانی تاریخ بازیهای ویدیویی (امتیاز متاکریتیک: ۹۶)
تا قبل از عرضه Marvel’s Spider-Man، سالها بود که اوضاع و احوال آثار ابرقهرمانی در مدیوم بازیهای ویدیویی تیره و تار بود و آنچنان شاهد آثار باکیفیت و راضیکنندهای نبودیم. اما سالها قبل از Marvel’s Spider-Man، این استودیوی راکستدی بود که با خلق سهگانه بتمن و مهمتر از همه نسخه Arkham city، یکی از بهترین و شاید هم بهترین و برجستهترین بازی ابرقهرمانی تاریخ را خلق کرد. عنوانی که مورد تحسین منتقدین و مخاطبین قرار گرفت و طرفداران دوآتشه شوالیه سیاه، در پوست خود نمیگنجیدند.
از مبارزات جذاب و روان بازی گرفته، تا گجتها و ابزار متعددی که در اختیار بتمن است، Batman: Arkham City در زمان عرضه، نقطه اوج مبارزات Beat’em up بود و بسیاری از منتقدان، از این اثر به عنوان بهترین بازی اقتباسی و لایسنس شده و برجستهترین بازی ابرقهرمانی تاریخ یاد کردهاند. مبارزات جذاب، داستانی به یادماندنی، چالشهای سرگرمکننده، باسفایتهای حماسی، سکانس آغازین دیوانهوار و بسیار از موارد دیگر، همه و همه دست به دست هم دادند تا Arkham City تبدیل به بهترین نسخه سری شود و از نظر بسیاری، بهترین اثر ابرقهرمانی تاریخ باشد. البته پس از عرضه بسیار موفقیتآمیز Marvel’s Spider-Man، این عنوان نیز محبوبیت بینظیری پیدا کرد، اما فارغ از این که چه عنوانی این لقب را یدک بکشد، نمیتوان انکار کرد که Batman Arkham City، برای علاقهمندان به Batman و دنیای DC، یک نعمت بهشتی به شمار میآید.
در هر صورت، اگر به دنبال یک تجربه ابرقهرمانی فوقالعاده در مدیوم بازیهای ویدیویی هستید و به بتمن نیز علاقه دارید، تجربهیسری Batman و در رأس آن نسخه Arkham City، بهترین پیشنهاد ممکن به شمار میآید.
Bloodborne
یکی از بهترین آثار هاردکور تاریخ بازیهای ویدیویی ( امتیاز متاکریتیک: ۹۲)
اولین اثر هاردکور و سولزبورن این لیست، عنوان ماندگار و به یادماندنی Bloodborne، اثر استودیوی From Software، است. عنوانی انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ که پس از عرضه، به شدت مورد استقبال منتقدین و مخاطبان قرار گرفت.
آثار سولزبورن و هاردکور، چند شناسه و امضای بزرگ، نمادین و خاص دارند: روایت محیطی و غیرمستقیم که در قالب آن اطلاعات داستانی بسیار کمی به شکل مشخص و سینمایی به مخاطبان داده میشود و با صحبت با افراد مختلف، بررسی توضیحات آیتمها، مشاهدات عینی و بعضا گمانهزنیها، باید کم کم تصور خود از داستان و اتفاقات بازی را شکل دهید. از طرف دیگر، آثار هاردکور به سختی خود معروف هستند و دشمنان و باسفایتهای بسیار بدنام و زجرآور (شاید هم لذتبخش!) در این آثار همیشه حضور پر رنگی دارند و در نهایت محیطهای به هم پیوسته، خطهای داستانی فرعی و مبارزاتی جذاب و خونین، از دیگر شناسه آثار سولز بورن به شمار میآیند.
عنوان Bloodborne، لزوما تفاوتهای بسیار بزرگی نسبت به سری سولز ندارد؛ درست است که مبارزات بلادبورن کاملا هجومی هستند و خبری از جادو و سپر و مبارزات دفاعی نیست، اما هسته اصلی و استخوانبندی بازی کاملا با سولز یکسان است. با این وجود، چند عامل باعث شدند که برای بعضی از افراد، بلادبورن جذابتر و کاملتر از سری سولز باشد. اولین دلیل، فضاسازی فوقالعاده و اتمسفر سنگین و خفقانآور است که به شکل هنرمندانهای، در تار و پود دشمنان، ساختمانها و مناطق بازی در هم تنیده شده است. از معماری تیز ساختمانها گرفته تا فضای مریضگونه خیابانهای Yharanam، بلادبورن یک نمونه کمنقص از فضاسازی در مدیوم بازیهای ویدیویی به شمار میرود. مورد دیگر، داستان کلی و روایت غمآلود این عنوان است که تنها پس از مطالعه و تحقیق، به عمق و جذابیت اتفاقات Bloodborne و پشت پرده شخصیتها و حوادث پی خواهید برد.
نکته مثبت این است که حتی اگر علاقهای به آثار هاردکور ندارید، باز هم امکان لذت بردن از این عنوان را خواهید داشت چرا که بازی سختی کمتری نسبت به آثار مشابه دارد و احتمالا انحصاری بودن این اثر در این زمینه بیتاثیر نبوده.
اگر تا کنون این شاهکار را تجربه نکردهاید و امکان تجربهی آن برای شما وجود دارد، تعلل نکنید. در اولین فرصت بازی را تهیه کرده و نصب کنید و ترجیحا در حال و هوایی تاریک و اتمسفریک، یک تجربه ناب از عنوانی سیاه و غمزده داشته باشید. کمتر کسی است که بلادبورن را تجربه کرده باشد و عاشق گیمپلی، مبارزات، دنیا، دشمنان و فضاسازی بازی نشود. این عنوان را تا وقتی زنده هستید تجربه کنید!
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
به جز بلاد بورن ( چون انحصاری بود ) همشونو بازی کردم و واقعا قشنگ بودن
از این لیست فقط بتمن رو بازی کردم چندتای اولی رو که دوست ندارم با بازی های هاردکور سولز لایک هم که حال نمیکنم (یعنی همیشه برام سوال بوده ۱۲ سال دوتا و وارکرفت پلی دادم و هنوزم دوتا ۲ پلی میدم چرا نمیتونم تو این بازی های سری سولز و مشابهش پیشرفت کنم) پس فقط یه بتمن بوده که اونم بعد اومدن اسپایدرمن دیگه برام جذابیتی نداره بتمن آرخام اوریجنز و آرخام نایت هم که به شخصه حال نکردم مخصوصا آرخام نایت که اسپویل حالا نمیکنم چی شده ولی واقعا بعد بتمن آرخام سیتی این سری افت کرد
عجب مقاله ای بشه عالی
تو حالو هوای امروزی آرکین
اسم dishonored میاد جلو چشم دلم پر خون میشه
الان دوباره نسخه دوم رو دارم تجربه میکنم کل چیزی که تو ذهنم میچرخه : (چرا آرکین این بازیو به ی سه گانه شاهکار تبدیل نمیکنه؟)
سلطان لول دیزاین از چی به چی رسیده
مهمترین دلیلش اینه بازی انتظارات مالی رو برآورده نکرد. برای همینم اومد سمت بازی آنلاین محور و چند نفره مثل ردفال. البته مشکل این جاست آرکین فراموش کرد که هر چیزی اصالت و هویتی داره و همین کار رو خراب کرد
Red dead 2 ?
Gta vi ?
بخش “ترین” ها همیشه گزینه های جذابی(چه بازی چه فیلم و سریال)برای مخاطبین بهمراه داره
دست مریزاد
بلاد بورن و که همین ۱ ماه قبل پلات کردم شاهکار بود دی ال سیشم خریدم وقت کنم بازی میکنم در ضمن متای اصلی ارکام سیتی هم ۹۴ هست
جالبه اینو منم گفتم دیس بارون شدم
سری فالوت
ویچر ۳
ایول ۲ ریمیک
رد دد ۱و۲
جی تی ای آی وی
هیلو مستر چیف کالکشن
سه گانه گاد اف وار
انچارتد ۱تا۴
لست ۱
دوم ۲۰۱۶ و اترنال
ولفنشتاین ۱و۲
و…
فعلا همینا به ذهنم اومد
برای من اول بلادبورن که بالای ۲۷ بار تموم کردم یا شاید بیشتر و اسکایریم که عاشقشم
سرافکنده هم شاهکاره الان که پی اس پلاس اومده دارمش واکینگ دد هم عالی شهر آرخام واقعا واقعا شاهکاره
Shadow of the Colossus
Dark Souls با راهنما 😂😎
The Hulk Incredible اخه چرا هیچکی از این شاهکار حرف نمی زنه
سلطان Assassin’s Creed اتزیو و برو بچ
Resident Evil 4 Orginal بهترین گیم تاریخ 😍
ناخود آگاه با دیدن این مقاله یاد چند سال پیش گیمفا افتادم ، من همواره روزای خوب تو گیمفا داشته و دارم ، جادوی گیم هست احتمالا :)))
.
تو بازی هایی که اسم بردین واکینگ دد رو بازی نکردم ولی نسخه کاملشو تهیه کردم همچنین ارخام سیتی رو نصفه رفتم متاسفانه مشکلی برام پیش اومد و چند ماهی از گیمینگ به دور بودم جالبه که اونم الان رو کنسولم نصبه و منتظر فرصتم همچنین take two هم بازی نکردم اما اسکایریم و بلاد بورن و دیس آرند رو کاملا تجربه کردم ، حقیقتش برعکس خیلی ها از دیس آرند اونقدر فوق العاده خوشم نیومد فک کنم با آرت استایل بازی نتونستم اونقدر ارتباط بر قرار کنم سلیقه هست بیشتر با اینحال بازی بسیار خوبی بود برام ، اسکایریم که عالی بود و بسیار لذت بخش اما در این فرنچایز این ابلیویون بود که من رو شیفته خودش کرد همین لذت زیاد از ابلیویون باعث شد اسکایریم اونقدر برام فوق العاده نباشه و به حد ابلیویون نرسه و اینکه بلاد بورن یه شاهکار بزرگه که واقعا باید این بازی رو ستایش کرد همین که اسم یارنام میاد لرزه به اندام هر کسی میوفته توضیح بیشتری نمیدم.
.
با تشکر از اقای زاهدی عزیز فقط کاش تو هر قسمت ۱۰ تا بازی معرفی میکردین ولی خب اینطوری بازی ها کمتر هستن و توضیحات بیشتر که اینم عالیه 😁 با تشکر 🙏
از ایناست که بازی نکنی نصف عمرت بر فناست واقعاً بتمن آرخام سیتی یک شاهکار تکرار نشدنی بود برام و واکینگ دد هم همینطور تو تمام سیزناش عالی بود
به به روزم ساختید
ای جان بلادبورن شاهکار صنعت گیم …
لطفا اسم بازیها سونی رو نیارید سونی هر وقت تونست اندازه ویندوز ماکروسافت پلی ۵ بفروشه اونموقع اسم بازیهاش تو مقاله هاتون بیارید …
در ضمن بازیهاش پشم لباس خوب نشون نمیدن شمشیر هم از لباس رد میشه …
Dishonored و بلادبورن رو فقط تجربه نکردم ولی فصل اول واکینگ دد تلتیل بی نظیره حتما تجربش کنید🙃
شخصیت پردازی خاص و داستان گیرای این بازی من رو حسابی جذب کرد 🙂
با خودم عهد میبندم هر عنوانی که تواین لیست نرفته باشم،یه سر بهش بزنم🎈💕
یه سوال Dishonored برای تجربه ترتیب سری از لحاظ داستانی داره یا همون براساس زمان لانچ
به جز بلاد بورن بقیه رو رفتم
برای من bloodborne رتبه اوله
بسیار علی.منتظر قسمت های بعدی هستیم
بتمن احترامش واجبه.بدون شک از بهترین بازی های مخفی کاری
بنظرتون اسکایریم تجربه کنم چون خیلی تو گرافیک ضعیف عمل کرده
چرا الدن رینگ نیست !!!
اگر metal gear solid 3 داخل لیستت نبود،خودتو مقالتو باهم دیس میکنم
Walking dead 🥲
الی و جوئل داشتیم وقتی وقتی الی و جوئل مد نبود
ممنون.منتظر قسمت های بعدیش هم هستیم
اوه چه خوب که از Dishonored صحبت شد
واقعا نمیفهمیدم چرا بازی به این خوبی رو به هرکی میگم نمیشناسه. اصن عالیه ابهت داره😂💪
اینکه توی پارت ۲ ش میتونستی از بین دو شخصیت یکی رو انتخاب کتی خیلی خفنش کرد.
چون باز هرکدوم توانایی های خودشونو داشتن و دیالوگ ها و تک و توک اتفاقات عوض میشد
در نهایت همونطور که گفتن، براساس کسایی که زنده گذاشتید یا کشتید، و مقدار آدم هایی که تو این راه تیکه پاره کردید پایان متفاوته
The walking dead telltale games series , silent hill
ردد کجاس؟