بهترین فیلمهای مدرن با کمترین دیالوگ
در دنیای مدرن سینما دیالوگ یک جزء اساسی به شمار میرود اما با این وجود، برخی از آثار توانستند به بهترین فیلمهای مدرن با کمترین دیالوگ تبدیل شوند.
دیالوگ یک عنصر ضروری در فیلمها به شمار میرود چراکه تکخطیها، مونولوگها، مکالمات صمیمانه و مبادلات گرم از جمله مواردی هستند که مخاطبان بیشتر آنها را به خاطر میآورند. با این حال، تعدادی از پروژههای دنیای سینما وجود دارند که در آنها، کاراکترها صحبتی نمیکنند یا دیالوگهای آنها بسیار اندک است.
در دوران آثار صامت هالیوود، فقدان دیالوگ بیشتر امری عادی بود چراکه فیلمسازان کاملا متوجه نشده بودند که چگونه صدا را درون فیلم بگنجاند. امروزه برخی از کارگردانها هنوز سکوت را به عنوان یک جنبه هنری انتخاب میکنند و در نتیجه فیلمهایی که ساخته میشوند، نه تنها شگفتانگیز و ماهرانه هستند بلکه بهترین تواناییهای بازیگران را نیز به رخ میکشند. در ادامه همراه با ما باشید تا به معرفی بهترین فیلمهای مدرن با کمترین دیالوگ بپردازیم.
۱۰. فیلم یک مکان ساکت (A Quiet Place)
فیلم «یک مکان ساکت» محصول سال ۲۰۱۸ میلادی بدون شک محبوبترین پروژه در میان پروژههای بدون دیالوگ در سینمای مدرن به شمار میرود و این در حالی است که لحظات ترسناک کافی نیز درون آن به چشم میخورند و همین نیز آن را به یکی از ترسناکترین آثار علمی تخیلی تاریخ سینما تبدیل کرده و این در حالی است که بیشتر اتفاقات آن به صورت صامت بازگو میشوند. کاراکترها دلیل بسیار خوب و موجهی برای صحبت نکردن دارند چراکه در دنیای پسا آخرالزمانی فیلم، هر نوع صدایی بیگانگان نابینا را جذب میکند، بیگانههایی که توانایی شنوایی بسیار تیزی دارند.
با توجه به پیامدهای فاجعهباری که صحبت کردن به همراه دارد، این فیلم توانسته از این موضوع در جهت برانگیختن تنش و هیجان استفاده کند و این در حالی است که بینندهها در هر لحظه نفس خودشان را در سینه حبس میکنند و منتظر رویدادهای بعدی هستند و در عین حال، درباره سرنوشت کاراکترها نگرانی زیادی دارند. زبان اشاره آمریکایی (ASL) نیز به شکلی هوشمندانه در این اثر استفاده شده، به طوریکه حتی مشاجره شدید پدر و دختر بسیار جالبتوجه و جذاب به نظر میرسد. علاوه بر این، جذبه بین بازیگران اصلی یعنی جان کرازینسکی و امیلی بلانت بسیار خوب است و اینکه این دو بازیگر در دنیای واقعی با یکدیگر ازدواج کردند نیز این موضوع را بهتر کرده است.
۹. فیلم فیل (Elephant)
موضوع تیراندازی در مدرسه یک مسئله بسیار حساس به شمار میرود و فیلم «فیل» محصول سال ۲۰۰۳ میلادی نیز توانسته به شکلی محتاطانه و همچنین اشکآور این موضوع را مورد بررسی قرار بدهد. فیلم هرگز سعی نمیکند تا انگیزههای شخصیتهای خودش را توضیح بدهد و هیچ راهکاری را نیز ارائه نمیکند. کارگردان به سادگی روز تیراندازی را به نمایش در میآورد و داستان را در آنجا خاتمه میدهد.
از آنجایی که مخاطبان با سوالات زیادی مواجه میشوند، به خوبی احساس میکنند که بخشی از چنین اتفاق ناخوشایندی بودن چه حسی دارد. همانطور که به احتمال بسیار زیاد در زندگی واقعی نیز به چشم میخورد، زمانی برای گفتگو در حین اتفاقات این فیلم وجود ندارد و فقط اضطراب و ناامیدی احساس میشود. در پایان، همه همان دردی را احساس میکنند که بازماندههای این رویداد ناگوار دارند.
۸. فیلم دور افتاده (Castaway)
فیلم «دورافتاده» محصول سال ۲۰۰۰ میلادی است و نه تنها به عنوان یک برداشت مدرن و کامل از داستان رابینسون کروزوئه شناخته میشود بلکه یکی از آثار تأثیرگذار در ساخت یکی از بحثبرانگیزترین سریالهای علمی تخیلی تاریخ یعنی سریال لاست (Lost) بوده است. همانند سریال، فیلم با سانحه هوایی شروع میشود اما بازمانده این سقوط یک فرد است که پس از گذشت زمانی غرق در تنهایی و ناامیدی میشود.
فقدان گفتمان کاملا قابل درک است و هیچ کس دیگری در جزیره برای گفتگو با شخصیت اصلی داستان وجود ندارد. با این حال، رویدادها کاملا بدون صدا نیستند و صدای امواج و جیک جیک پرندگان در گوشه و کنار شنیده میشود. علاوه بر این، اجرای بسیار قوی و درخشان تام هنکس نیز سبب شده تا هر لحظه از این اثر به یادماندنی باشد.
۷. فیلم شکل آب (The Shape Of Water)
فیلم «شکل آب» در سال ۲۰۱۷ میلادی به روی پرده سینماها آمد و اغلب اوقات نیز از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمها با بدترین پایانها یاد میکنند چراکه باورها را به چالش میکشد. بعید است یک انسان زندگی در زیر آب را انتخاب کند تا باقی عمرش را در کنار یک موجود دوزیست سپری نماید اما همه اینها یک داستان عاشقانه عالی را رقم زدند.
عشق از طریق اشکال متفاوت رشد پیدا میکند چراکه این موجود انسان نما نمیداند چطور صحبت کند. از همه مهمتر، فیلم روی این موضوع تأکید دارد که احساسات واقعی از طریق کلمات شکل نمیگیرند بلکه از طریق عمل ساخته میشوند. همه تعاملات به خوبی از طریق تصاویری عالی توسط کارگردان گییرمو دل تورو ثبت شده است، کارگردانی که در زمینه فیلمبرداری واقعا در همه آثارش سنگ تمام میگذارد.
۶. فیلم قبیله (The Tribe)
فیلم «قبیله» محصول سال ۲۰۱۴ میلادی به طور کامل به زبان اشاره فیلمبرداری شده و واقعا یک اثر پیشگامانه محسوب میشود. این فیلم داستان یک فرد تازهوارد به یک مدرسه شبانهروزی برای ناشنوایان را روایت میکند که توسط دانشآموزان دیگر به جنایت و فحشا کشیده میشود و به طور کلی، این اثر به گناهان نوجوانان و عواقب آنها میپردازد.
فیلم «قبیله» مملو از لحظات عجولانه است که همگی آنها شگفتانگیز و گیجکننده هستند اما بیهوده احساس نمیشوند. هر کنش روی داستان در صحنههای بعدی تأثیر خود را میگذارند. علاوه بر آن، جلوههای بصری به خوبی با درون مایه فیلم مطابقت دارند. راهروهای تاریک و اتاقهای کم نور نیز برای فیلمی مناسب است که در آن همه بسیار وحشیانه و پشیمان به نظر میرسند.
۵. فیلم همه چیز از دست رفت (All Is Lost)
فیلم «همه چیز از دست رفت» محصول سال ۲۰۱۳ میلادی موجهترین دلیل ممکن را برای کنار گذاشتن دیالوگ دارد چراکه فقط یک شخصیت دارد. این یک فیلم معمولی درباره گمشدن در دریا به شمار میرود اما ملوان بدون نام در واکنش به آثار طوفان آنقدر خوب است که بینندهها او را به چشم یک قهرمان میبیند، آن هم در حالی که او تنها با طبیعت روبهرو میشود.
شجاعت و خوشبینی شخصیت ناشناس واقعا الهامبخش است اما چیزی که درباره او واقعا قابل ستایش است، مهارتهای بداهه وی است. با وجود اینکه طوفان او را به سختی درهم میشکند اما او همچنان راههای نوآورانهای را برای زنده ماندن پیدا میکند. به خودی خود، این اثر مهیج و درباره بقاء به عنوان یک نوع آموزش درباره چگونگی زنده ماندن در هنگام گیر افتادن در دریا عمل میکند.
۴. فیلم آبهای کم عمق (The Shallows)
فیلم «آبهای کم عمق» در سال ۲۰۱۶ میلادی به روی پرده سینماها آمد. اتفاقات این فیلم نیز در دریا رخ میدهد اما این بار تهدید به شکل یک کوسه است. دانستن اینکه قهرمان داستان یک دانشجوی پزشکی است و تنها ۲۰۰ متر با ساحل فاصله دارد نیز تنش این داستان را دو چندان کرده و این در حالی است که این دانشجو روی یک صخره سنگی در نزدیکی ساحل به دام افتاده و این کوسه نیز مدام به دور او میچرخد.
فیلم «آبهای کم عمق» همه کلیشههای آثار درباره حمله کوسه را تحت الشعاع قرار میدهد و حیوانی را به تصویر میکشد که به ظاهر بر اساس غرایز بیولوژیکی خودش عمل میکند و چندان جنبههای اغراقآمیز به آن اضافه نشده است. در طول داستان، دست یافتن به پیروزی بسیار نزدیک به نظر میرسد اما دستیابی به آن بسیار دشوار است و تمام آنچه که بینندهها به عنوان دیالوگ میشنوند، چند مکالمه در شروع و پایان فیلم است.
۳. فیلم زیر پوست (Under The Skin)
فیلم «زیر پوست» در سال ۲۰۱۳ میلادی روی پرده سینماها اکران شد. این فیلم با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون در نقش اصلی است و با اینکه شکسته شدن برچسب بیوه سیاه امروزه توسط این بازیگر سخت به نظر میرسد اما طرفداران واقعی این بازیگر شاهد بسیاری از نقشآفرینیهای درخشان او در خارج از دنیای سینمایی مارول بودند. یکی از همین آثار نیز فیلم «زیر پوست» است که در آن، یک نقشآفرینی بسیار خوب و جذاب به عنوان یک موجود بیگانه را به نمایش گذاشته، موجودی که به زمین میآید و شکل انسانی به خودش میگیرد.
شخصیت اصلی داستان با بازی اسکارلت جوهانسون چیزی نزدیک به شخصیت بیوه سیاه واقعی است چراکه او مردان را هدف قرار داده و آنها را اغوا میکند. این در حالی است که بیشتر فرآیند اغوا کردن نیز بدون اینکه او چیزی را به زبان در بیاورد، اتفاق میافتد. بنابراین، دوربین بیشتر روی زیباییهای این شخصیت تمرکز دارد تا تأکید کند که این زیبایی تمام جادو را انجام میدهد، زیباییای که حتی واقعی نیست.
۲. فیلم ۱۲۷ ساعت (۱۲۷ hours)
فیلم «۱۲۷ ساعت» در سال ۲۰۱۰ میلادی به روی پرده سینماها آمد و در آن، جیمز فرانکو نقش شخصیت اصلی را ایفا کرد. این اثر سینمایی از جمله فیلمهای اندکی به شمار میرود که در یک لوکیشن جریان دارد و از آنجایی که هیچ جای دیگری دیده نمیشود، دیالوگها را تنها کوهنوردی به نام آرون رالستون بازگو میکند، کسی که به هنگام به دام افتادن و مجروح شدنش، صدای نفس نفس زدن و فریاد زندنش شنیده میشود. علاوه بر این، این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و ایجاد وابستگی احساسی با آن برای مخاطبان آسانتر است.
وحشتهایی که رالستون با آنها روبهرو میشود، به اندازه کافی دلهرهآور و تلخ هستند به طوریکه افرادی متمایل به کوهنوردی تنهایی را منصرف میکند اما در عین حال، شیفتگی بیننده نسبت به این شخصیت سبب شده تا این فیلم یک تجربه تماشای لذتبخش را برای بینندگان رقم بزند که در نهایت به پایانی زیبا ختم میشود. از همه مهمتر، پایان زیبای این اثر نه تنها زندگی رالستون را به خوبی نشان میدهد بلکه روی اهمیت پایبندی به اشتیاق و شیفتگی تأکید دارد.
۱. فیلم آرتیست (The Artist)
فیلم «آرتیست» محصول سال ۲۰۱۱ میلادی است و نیازی به سکوت و عدم دیالوگ در داستان آن وجود دارد چراکه اتفاقات این اثر در اواخر دوره صامت هالیوود جریان دارد. در این اثر، عشق و حرفه از طریق رابطه یک بازیگر مسن که حرفهاش در حال محو شدن است و یک زن جوان که یک ستاره در حال محبوب شدن است و از صدا برای محبوبتر شدن استفاده کرده، در هم تنیده میشود.
احساس خصومت و حسادت به خوبی در داستان این فیلم احساس میشود اما فقدان دیالوگ مانع از آشکار شدن بیش از حد این خصلتها میشود. بنابراین همه در این فکر هستند که آیا رابطه آنها ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر. علاوه بر این، فیلمبرداری این اثر واقعا بی عیب و نقص است چراکه کارگردان از تکنولوژی قدیمی فیلمبرداری استفاده کرده تا به فیلم حس واقعی دهه ۲۰ میلادی را بدهد.
در این مطلب به معرفی برخی از بهترین فیلمهای ساخته شده در سالهای اخیر پرداختیم که بدون دیالوگ یا با کمترین دیالوگ ممکن هستند. نظر شماره درباره این آثار چیست؟
منبع: cbr
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
نظرات
All Is Lost و Under The Skin جفتشون مزخرفن.
Tribe و Under the Skin واقعا گیرا بود واسم. Valhalla Rising هم هست که سکوتش حتی سنگین تر حس میشه, مدز میکولسن عالیه توش.
فیلم under the skin یکی از خسته کننده ترین فیلمایی بود که دیدم. فیلم آرتیست هم یه فیلم overrated بود که نه خود فیلم و نه بازیگر نقش اولش اصلا شایسته ی دریافت اسکار نبودن.
اون فیلم زیر پوست خیلی عجیب غریب هست ..
.دیالوگ هاش هم خیلی گنگ و نامفهوم بود
فقط صحنه سیاه میشد و اون اتفاقی که نباید بیفته می افتاد { خودم هم نمی دونم چه اتفاقی می افتاد پوست رو می کند شناور می کرد!! }
همشون خوب بودن جز Under The Skin مضخرف
A Quiet Place و ۱۲۷ hours عالین
من چراهمشونو دیدم ؟
ولی خدایی ارون تو فیلم ۱۲۷ ساعت به نسبت بقیه فیلم ها بیشتر حرف میزد
فیلم Under the Skin بینظیره مخصوصا اون نگاه های مرموزانه اسکارلت توی فیلم، جالبه بدونید دیالوگ های توی فیلم در واقعیت از آدمهایی که نمیدونستند صداشون داره ضبط میشه گرفته شده و بعدا با اجازه خودشون روی فیلم گذاشته شده
لیست خوبی بود
متاسفانه فقط دور افتاده
یک مکان ساکت
و همه چیز از دست رفت دیدم
پیشنهاد میکنم هر ۳ فیلم رو ببینید
مقام اول لایق دور افتاده تام هنکس بود
آرتیست یکی از قشنگترین فیلم هایی است که دیدم
A quiet place بیش از حد کم دیالوگه🤣
۱۲۷ ساعت هم خیلی خوبه
جای دانکرک کریستوفر نولان هم بسیار خالیه در لیست ، نبرد دانکرک از دو جبهه و تقریبا بدون دیالوگ ، زشتی های جنگ وبه زیبایی به تصویر کشیده