۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا

۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی

محمد صالح اسدی
۱۶:۳۷ ۱۴۰۲/۰۲/۰۳
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا

«چه چیزی موجب شده که شما امروز به نمایشگاه هنر بیایید؟» سوالی است که نگهبان درب ورودی از شما می‌پرسد. خب البته که جواب واضح است: «برای دیدن نقاشی های مینیاتوری آمده‌ام.» اما آیا واقعا قصد خود را فقط همین می‌دانید و تمام!؟ پس خندیدن و آه کشیدن های بعد از دیدن چه می‌شود؟ این غیرممکن است! وقتی شما به سراغ تماشای یک نقاشی می‌روید، قطعا هدفی را بالاتر از دیدن در ذهن دارید. می‌خواهید با دنیای جدیدی ارتباط برقرار کنید یا احساسات مصور یک شخص متفاوت از خودتان را ببینید؛ می‌خواهید به کمک ایدئولوژی های خود آن‌ها را درک کنید؛ می‌خواهید تا …

امکان ندارد کسی محض رضای خدا، فقط به خاطر دیدن برود. وگرنه چه فرقی دارد با آن دیواری که یک جهان زیبایی از جلویش عبور می‌کنند و او بدون هیچ واکنشی هنوز دیوار بی‌احساس و بی‌درک است؛ اصلا انگار زنده نیست! آخر ما با دیوار فرق داریم. هنر و زیبایی را درک می‌کنیم؛ چه با آگاهی‌مان باشد و چه ناخودآگاه. البته هنر و زیبایی هنر تنها مختص نقاشی، موسیقی و مجسمه و … نیست.

بازی‌های ویدیویی نیز مجموعه‌ای از هنر های مختلف هستند که با هم ترکیب یا مخلوط شده‌اند. افزون بر این‌ها، بازی حتی به خودی خود نیز نوعی هنر به حساب می‌آید. ضمن اینکه افراد زیادی بازی‌های ویدیویی را هنر هشتم می‌دانند. بنابراین، پشت هر بازی ویدیویی مثل هر نقاشی دیگری احساسات، عواطف و پیام های گوناگونی خوابیده‌اند و در این بوم نقاشی پر جنب و جوش، امکان ندارد کسی بازی را تنها برای بازی بودنش بازی کند؛ وگرنه چه فرقی با آن دیوار بی‌درکی دارد که فقط به خاطر دیوار بودنش ایستاده و وظیفه دیگری در قبال ما ندارد. احساسات نو، کشف های جدید و هزاران مورد دیگر عامل کشش به سمت بازی های ویدیویی هستند. آمده‌ایم که بیاموزیم؛ نه فقط مثل دیوار نقش بیخود بازی کنیم و بعد هم در افق محو شویم.

ایدئولوژی چیست؟

god of war ragnarok | 3 ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده
افراد ایدئولوژی‌های متفاوتی نسبت به بازی‌های ویدیویی مختلف دارند

واژه ایدئولوژی (ideology) ترکیبی است از نظر و ایده (idea) و پسوندی به معنای شناخت یا مطالعه (-logy)؛ بنابراین معنای ظاهری این کلمه می‌شود: «شناخت یا مطالعه نظر و ایده». اما در حالت کلی، ایدئولوژی دسته‌ای از باورهایی است که بر چگونگی رفتار شما تاثیر می‌گذارند. تعریف دیگر آن بینش یا مرام است که به نوع معنوی دیدن (نظر و ایده) برمی‌گردد. پس اگر که از فردی در نمایشگاه هنر شنیدید: «حدود ده‌ عدد نقاشی دیدم که ایدئولوژی آنها وهم‌گرایی بود»، دیگر می‌فهمید که منظورش این است: «حدود ده‌تا نقاشی دیدم که نظر و ایده‌اش بر اساس توهم و خیال بود».

خب حالا بیایید برگردیم به همان هنر هشتم مورد بحثمان. شاید پیش آمده باشد که شما با صحنه‌ای از God of War Ragnarök گریه کنید؛ اما دوست بغل دستتان بخندد و گریه‌ای نکند. «ببینم تو انگار حالت خوش نیست؛ چرا می‌خندی!؟» «برای اینکه خیلی مضحک بود!» این نشان‌دهنده گوناگونی و تفاوت ایدئولوژی‌ها در افراد مختلف است. پیام‌هایی که شما، دوستتان و من دریافت می‌کنیم، گاهی متفاوت و گاهی مشترکند. اما به هر وجه، یک سرشاخه واحد همیشه وجود خواهد داشت، هرچند که همان سرشاخه را نیز همه نمی‌بینند.

بنابراین برای یافتن آن سرشاخه واحد، فهم بهتر بازی‌ها و همچنین درک نظرات اطرافیان و دیگران، لازم است با ایدئولوژی‌ها حداقل آشنا بشویم و سعی کنیم که از هرکدام که جزء بهترین ها است، بهره ببریم؛ هدف ما نیز در اینجا همین است. با کمک یکدیگر می‌خواهیم به سه نوع ایدئولوژی و دیدگاه نسبت به بازی های ویدیویی اشاره کوتاهی کنیم تا بتوانیم با کمک آنها، به درک و شناخت بهتری از مفاهیم، احساسات و پیام های این آثار هنری برسیم. ابتدا به شکلی ساده با تنها یک مثال پیش می‌رویم و در انتها موارد مورد توجه بحث را بررسی کوتاهی می‌کنیم. این شما و این سه مرام آشنا:

نیک‌بینی (Optimism)

سیستم morality (اخلاق) را در Assassin’s Creed Odyssey درنظر بگیرید: «کشتن NPCها، دزدی و هر جرمی منجر به گذاشتن جایزه (Bounty) برای کشتن الکسیوس / کاسندرا می‌شود. این طور می‌شود که سربازهای حکومت یونان به دنبال آنها می‌گردند. دو راه حل داریم؛ یا پول بدهیم و خلاص شویم، یا جیره‌خورها را بکُشیم و راحت بگردیم.» همین حالا خودتان را جای یک فرد نیک‌بین قرار دهید. شما تنها و تنها حق دارید که نیمه پرلیوان را ببینید. خب شاید این یک معمای کودکانه یا پوچ و بی‌ارزش به نظرتان بیاید! ولیکن لطفا در ذهن خود، پیش از خواندن بند بعدی، پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم مثبت و نیکی در سیستم morality این بازی پرفروش و جذاب یوبیسافت خلاق و مبتکر می‌بینم؟» (خواهشا در دل نگویید که یوبیسافت خلاق و مبتکر نیست، کجایش این بازی پرفروش بود و خیلی حوصله سربر است و پلو و چلو و چنان شما فعلا قرار است صرفا یک فرد نیک‌بین باشید).

assassins creed odyssey | 3 ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده
گوشه پایین سمت راست میزان Bounty را مشخص می‌کند

ببینید، من خیلی خلاق نیستم! ولی شما هستید. پس گمان نکنید که دارم می‌گویم تنها جواب من صحیح است. شما مفاهیم بهتری را مسلما می‌بینید. ولی خودم به شخصه وقتی ذهنم را به جای یک فرد نیک‌بین قرار می‌دهم، درباره سیستم morality فقط همین را می‌بینم: «یوبیسافت یک سیستم خلاقانه و جالب را به‌وجود آورده که برای تشویق افراد به دوری از جرم و جنایت تکنیک جذابی به‌نظر می‌رسد. تحسین برانگیز و قابل ستایش است! هرچقدر جرم بیشتر، مجازات بیشتر. این هم به جلوگیری از افزایش کارهای خلاف کمک می‌کند.» دقت کنید که در جواب شما نکته منفی نباید وجود داشته باشد. اگر نمی‌دانید چطور نیک‌بین محض باشید، بند بعدی راه حلی برای شماست.

افراد نیک‌بین همیشه مفاهیم بهار و تابستان بازی‌ها را برای خود جدا می‌کنند و اعتقادی به پیام های پاییز و زمستان ندارند! حتی اگر باگ های بازی را هم نشانشان دهیم، حاضر به پذیرش نیستند. به عبارت دیگر، آنها نمی‌خواهند ببینند و بدانند. پس به شیوه‌ای افراطی فقط مطلوب های لذت‌بخش خود را ترجیح می‌دهند. مثلا جلوی طرفداران سفت و سخت فرنچایز A نمی‌توانید علیه بازی خاصی از A صحبت انتقادی کنید. شما صد نکته مثبت بگویید و پنج نکته منفی، از وجود آن پنج نکته ناراحت می‌شوند و دفاع می‌کنند؛ چون آنها ترجیح می‌دهند تنها نیمه پرلیوان را ببینند و ببینیم و هیچ نگاهی به نیمه خالی نمی‌اندازند. در حقیقت ما را به نوعی از بی‌خیالی و ساده لوحی دعوت می‌کنند: «بدون تفکر باش! اصلا هرچه دیدی و خوشت آمد، بپذیر! هرچه دیدی و خوشت نیامد، رد کن!»

شرور‌بینی (Pessimism)

دوباره قرار است با سیستم morality در بازی Assassin’s Creed Odyssey سر و کله بزنیم. اما این بار بایستی خود را به جای یک فرد شروربین قرار دهیم؛ درست صد و هشتاد درجه برخلاف نیک‌بینی. اینجا مطمئن باشید که کار به مراتب آسان‌تر از نیک‌بینی هست؛ چرا که انتقاد و کوبیدن، موارد سختی نیستند؛ در حالی که به به و چه چه کردن کاری دشوار به نظر می‌رسد. پس حالا لطفا پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم منفی و شرّی در سیستم morality این بازی مسخره و به‌دردنخور یوبیسافت مزخرف می‌بینم؟» (افراطی باشید و تندروی کنید! تا می‌توانید انتقاد از خود بیرون بدهید).

the last of us 2 | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده
شاید فعلا بی‌ربط باشد اما حتما در مقاله‌ای مرتبط با همین بحث به سراغش می‌رویم

اکنون که طوماری از مفاهیم منفی را در کاغذ ذهنتان نوشتید، در لحظه اول تشکر می‌کنم؛ چون تا اینجا با من همراهی کردید و در لحظه دوم، نظر منفی‌ام را می‌گویم: «این سیستم نه تنها پیام مثبتی ندارد، بلکه می‌گوید پول و قتل، دو عامل اساسی در نجات از کیفر جرم و جنایت است. پس هرچقدر هم شر باشی، با این دو همه چیز حل است. یک مفهوم بسیار فاسد و منحرف!» بدون شک پاسخ دادن به این یکی را خوب بلدیم! ولی با این وجود، بد نیست اشاره‌ای نیز به ایدئولوژی شروربینی داشته باشیم.

تلاش در نشان دادن مفاهیم مثبت به افراد شروربین بی‌فایده هست. هرچقدر هم یک بازی مفاهیم مثبت داشته باشد، آنها فقط به شکلی افراطی به دنبال مفاهیم منفی می‌گردند و نیمه خالی لیوان را می‌بینند. ترجیح می‌دهند مفاهیم مثبت را نبینند و ندانند و به در و دیوار و هر موردی گیر بدهند. اگر افراد نیک‌بینی و واقع‌بینی (realism) سعی در نشان دادن بهار داشته باشند، آنها به بعد از بهار (پاییز و زمستان) فقط نگاه می‌کنند. حتی ممکن است به آن دو دسته برچسب متعصب بزنند. تندروی بیش از حد، از ویژگی های دیگر شروربین ها است. دیده‌ایم افراد زیادی را که در نقد بازی همین گونه عمل می‌کنند و فقط منفی‌ها را به خورد خود و دیگران می‌دهند. پرداختن محض و مطلق به منفی‌ها و نگفتن مثبت‌ها، حتی اگر درست هم باشد، موجب رنجش و آزردگی مخاطب است. به طوری که مخاطبان نیز برچسب متعصب و تندرو را به چنین افرادی برمی‌گردانند.

واقع‌بینی (Realism)

واقع‌بینی، درواقع مرزی بین نیک‌بینی و شروربینی محسوب می‌شود. شاید بتوان نام دیگر آن را در زبان پارسی، میانه‌گرایی دانست. یکی از ایدئولوژی‌هایی که به دور از افراط و تعصب است. به دلیل اینکه فرد فقط نیمه پر یا خالی لیوان را نمی‌بیند؛ بلکه تمام لیوان یعنی از سر تا کف آن را نظاره می‌کند. در عین حالی که از مفاهیم مثبت خبر دارد، مفاهیم نامثبت را نیز درنظر می‌گیرد. به طور معمول (نه همیشه) چنین افرادی جزء Positive Reviews در پلتفرم هایی مثل استیم هستند. اما از نوع افراطی یا طعنه‌آمیز نیستند. هدف افراد واقع‌بین کمک و یادگیری می‌باشد؛ کمک به خود و دیگران در دریافت مفاهیم مثبت و جدا کردن مفاهیم نامثبت.

نظرات حق بینی در استیم | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده
البته فراموش نکنیم که بحث ما حول جنبه معنوی و معنایی بازی های ویدیویی است و نه ظاهر | در این نظر مثبت استیم تنها به ظاهر بازی اکتفا شده

نوبت به این رسیده که خودتان را جای یک واقع‌بین قرار دهید و به عنوان یک میانه‌گرا، درباره سیستم morality در بازی Assassin’s Creed Odyssey صحبت کنید. چه خواهید گفت؟ این دیگر یک معمای ساده و کودکانه نیست. نیاز به تفکر دارد. بایستی در حرف خود ترازویی مستقر کنیم و مفاهیم مثبت و نامثبت را کنار یکدیگر بگنجانیم. اینجا دیگر خوبی‌ها را گفتن و بدی‌ها را نگفتن یا برعکس، از تعادل و عدالت به دور است و جایگاهی در ایدئولوژی واقع‌بینی ندارد. پس حالا لطفا پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم مثبت و نامثبتی در سیستم morality بازی یوبیسافت می‌بینم؟».

پاسخ شخصی‌ام به سوال این طور است: «ما شاهد یک سیستم morality در این بازی هستیم که شباهت هایی با دیگر آثار شرکت های مختلف دارد. این سیستم برای تشویق افراد به دوری از جرم و جنایت است که با افزایش کار های خلاف بازیکن در دنیای بازی، میزان جایزه برای کشتن شخصیت اول و خطر دور او بیشتر می‌شود. در عین حال، بازیکن با دادن پول به عنوان جریمه یا کشتن فردی که او را تعقیب می‌کند، از این خطر نجات پیدا می‌کند و…» به نظر می‌رسد که باید به نوعی مثل ESRB باشیم و مفاهیم را به دور از احساسات طرفداری یا تنفر برای خودمان مطرح کنیم. به عبارت دیگر، اطمینان حاصل کنیم که عواطفی مثل جوزدگی یا بیزاری، مزاحم حق‌بینی ما نشوند.

کمی خارج از میدان | منِ خوب… منِ بد… منِ نسبی!

همیشه قرار نیست بازی های ویدیویی فقط به ما پیام های خاصی را تحویل بدهند. آخر گاهی علاوه بر تحویل دادن پیام های گوناگون، خود گیمر را مجبور به ساخت پیام می‌کنند! به شکلی که می‌بینیم این امر به عنوان عضوی اساسی در مکانیک‌های گیم پلی جا خوش می‌کند و راه گریزی هم نیست. اما چطور ممکن است؟

اینکه چگونه NPCها با شخصیت اصلی ما برخورد کنند، داستان بازی‌مان تراژدی باشد یا رمانتیک، دروغگو بشویم یا فداکار و … همه چنین مواردی را تجربه کرده‌ایم؛ تجربه هایی که در بازی های تعاملی بیشتر به چشم می‌خورند. از بازی‌های استودیوی Telltale گرفته تا فرنچایز Life is Strange. این مسائل هنگامی رخ می‌دهند که تعامل از سطح معمول بازی‌های ویدیویی بالاتر برود و گیمر بتواند در داستان و یا هسته بازی تغییراتی ایجاد نماید. تغییراتی که ما از هیچ کدامشان ساده نمی‌گذریم و حساس هستیم؛ حساسیتی بر سر انتخاب خوب یا بد. این می‌شود که ماجرای اصلی «منِ خوب… منِ بد… منِ نسبی!» بر میز بحث می‌افتد و اینجاست که ما می‌خواهیم پیام هایی را تولید کنیم؛ پیام هایی که حتی موجب خودشناسی می‌شوند و ایدئولوژی درون خودمان را بهتر از خودمان به ما نشان می‌دهند!

choices matter | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده
حتی از دست دادن زمان در انتخاب یک گزینه از دیالوگ یا سکوت هم در هر موقعیت از این بازی‌ها معنایی دارد

مطمئن هستم افرادی را در میان مردم دیده‌اید که هیچ علاقه‌ای به ژانر FPS (تیراندازی اول شخص) ندارند. دلیلش هم واضح است: «تاثیر ایدئولوژی‌شان بر آنها موجب چنین واکنشی می‌شود.» یعنی این افراد نه تنها در دنیای واقعی، بلکه در بازی و مجازی هم از کشتن یا خون ریزی فجیع (Gore) دیدن بیزاری دارند. حالا چنین تاثیری را بیایید و در بازی های تعاملی در نظر بگیرید. در فضای بازی، نفر اول اصلا حاضر به دروغ نیست، نفر دوم از بی‌اخلاق بودن لذت می‌برد و نفر سوم همیشه از میان‌بر استفاده می‌کند و نفر چهارم … شاید به نظرتان این‌ها هیچ اهمیتی نداشته باشند و صرفا در دنیای بازی هستند، اما جالب است که همین اعمال به ظاهر ساده و در حد بازی، نشان دهنده ایدئولوژی های پنهان و عمیقی در درون ما هستند؛ پتانسیل‌هایی نهفته که تنها در موقعیت‌های خاص بروز پیدا می‌کنند.

همین موضوع به ظاهر پیش پاافتاده، می‌تواند یکی از دلایل وجود قرارداد بین شرکت سازنده بازی و مشتری باشد. از همان هایی که می‌گویند: «با استفاده از محصول ما، شما موافق موارد زیر هستید …»، یک سیستم آمارگیری در بازی های تعاملی وجود دارد که اتفاقا جزء بند های توافقی و اجباری قرارداد است؛ آمار هایی بسیار مهم که به شرکت های بازی‌سازی، مانند Quantic Dream، کمک می‌کند تا بتوانند به ایدئولوژی های پنهان (شخصیت) هر فرد پی ببرند. تکنیک های پنهانی که با وجودش می‌توانند در آینده، بازی هایی با توجه به ایدئولوژی‌های جامعه آماری مشتری‌هایشان بسازند؛ یعنی شناسایی منِ خوب، منِ بد و منِ نسبی پنهان (مجموعه‌ای از ایدئولوژی‌های متنوع).

البته توجه کنید که برخی بازی‌ها شما را در حالتی از تضاد و پارادوکس قرار می‌دهند و این قطعا دشواری بیشتری نسبت به خوب و بد نسبی (یا شاید حتی مطلق) بودن دارد. ضمن اینکه مقصود از تضاد در بازی های ویدیویی، امثال GTA و Bully و Red Dead Redemption هستند. بازی‌هایی که شما را در مقام انسانی نمونه و خوب در داستان قرار می‌دهند. اما در حقیقت شما در نقش یک خلاف‌کار هستید! بخواهم یک توضیح شخصی از چنین تجربه‌ای بدهم، به عنوان کسی که Bully را تا قسمتی پیش رفت و بعد رهایش کرد، در وجودم احساس دوگانگی می‌کردم. یک احساس غریبی بود و حس خوبی نداشتم. به این خاطر که از یک طرف باید شخصیت بدی می‌شدم و در برخی Questها مثلا زیر پای دانش آموزان بیچاره تیله ریختن را امری پسندیده می‌دیدم. از طرفی دیگر باید یک شخصیت خوب می‌شدم که قهرمان است و کمک های متعددی به افراد اطراف و درون مدرسه می‌کند؛ مثل کمک به یک پیرمرد نظامی بازنشسته که گوشه‌ای مخفی در حیاط مدرسه خانه دارد.

تفکر درباره بهترین ایدئولوژی | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

حالا عاقبت این همه خوندیم که تهش چیکار کنیم!؟

برگردیم پیش ایدئولوژی های خودمان…

بعد که به انتخاب‌های خود در بازی های تعاملی دقت و شناختی کلی از ایدئولوژی های پنهانتان پیدا کردید، به این سوال فکر کنیم: «آیا واقع‌بینی بهترین ایدئولوژی است؟» تقریبا جواب سوالمان خیر است. بهترین ایدئولوژی، ترکیب کردن بینش‌ها با هم است. اما چرا گفتیم تقریبا؟ چون تراز کردن پیام‌های دریافتی از معنویت بازی های ویدیویی، با این روش موثرتر است: «قرار دادن ایدئولوژی نیک‌بینی در کنار شروربینی؛ درنتیجه در ظاهر دوباره می‌رسیم به همان ایدئولوژی واقع‌بینی!» ولیکن نمی‌توانیم تنها بخش نتیجه مطلب را از این عبارت بگیریم و بگوییم پس فقط واقع‌بینی بهترین هست و بقیه هم غلطند. چرا که نیک و شرور را کنار هم دیدن، دو جزء جدایی ناپذیر در نگاه به واقعیت هستند.

اکنون که با کمک یکدیگر به پایان ماجرا رسیده‌ایم، پیشنهادی دارم. روی کاغذ یا در ذهن خود کمی وقت بگذارید و مثبت و منفی را روبه‌روی یکدیگر بچینید و به فرض مثال، ببینید «آیا واقعا این‌قدر که فلانی می‌گوید، مفاهیم معنوی و حتی ظاهری بازی فرنچایز A، نیک یا شرور یا … است؟» حتی اگر خواستید، برای فیلم‌ها، انیمه‌ها و انیمیشن‌ها و … هم می‌توانید از چنین ترفندی استفاده کنید. می‌دانم! شاید درآغاز به نظر وقت‌گیر برسد و به قول همیشگی آدم‌ها: «کی حال و حوصله‌اش را دارد؟» اما لااقل در وقت های بی‌خوابی و بیکاری، دنبال کردن این ماجرا شدنی است، نه!؟ امتحان کنید!

یک حقیقت تلخ: اول بحث نمی‌خواستم بگویم، چون به‌شدت در کشور ما این مورد را با شیوه‌ای غلط و بی‌اهمیت معرفی کرده‌اند. طوری که هرکسی اسمش را می‌شنود، حالش به هم‌می‌خورد و ادامه نمی‌دهد. ولیکن الان به نظرم به مقصد امنی رسیده‌ام و شما هم لطف داشتید و با من آمده‌اید. پس می‌گویم در دنیای دیجیتالی (از جمله بازی های ویدیویی)، درواقع اسم دیگر ترکیب ایدئولوژی های ذکر شده با هم چیزی نیست جز یک ترفند در: Media Literacy ! ممنونم از همراهی شما.

سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

نظر شما درباره ایدئولوژی‌ها چیست؟

آیا به نظر شما عمل ترکیب ایدئولوژی‌ها برای درک پیام های معنوی بازی اهمیتی دارد؟

به نظرتان چه ایدئولوژی‌های پنهانی در خود و حول بازی‌ها دارید؟

Dota2𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻محمدرضا نوروزی77neo loyednobody(Phil Spencer (sigmaامیر حسینO2اُستادوایکینگ کپنهاگgod of warامیررضا ایزدپناهiSiavashAmir Hossein006مسافر خستهDARKSIRENsnowgirlA Slashmore

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • اول،
    در بخشی از مقاله به این نکته اشاره شد که بازی‌های راکستار (با مثال Bully و RDR) تضادی رو به کاراکتر اصلی و اعمال او تزریق کردن و نویسنده این موضوع رو عاملی برای ادامه ندادن Bully مطرح کرد که حس خوبی دریافت نمی‌کرد. این تضاد وجود داره، اما اگر تضاد بین روایت و گیمپلی رو فاکتور بگیریم و فقط تضاد روایی رو تحلیل کنیم، چنین رویکردی تعمدی صورت گرفته و اتفاقا هوشمندانه و نزدیک به ذات انسان هست. در مورد Bully باید بگم که فضای آرکید و نه چندان جدی پاسخی به این قضیه محسوب میشه، اما برای روایت‌های جدی، هر کسی پروتاگونیست داستان زندگی فلاکت‌بار خودش هست و توجیهی با منطق خاص خود برای اعمال اسفناکی که انجام داده ارائه میده. این موضوع به واقع‌گرایی و خاکستری شدن بازی کمک میکنه، مخصوصاً اگر طوری به کاراکتر پرداخته بشه که برای اعمال منفی توجیهی قابل درک ارائه بشه. این بارها در آثار سینمایی هم وجود داشته. تضاد بخش جدایی ناپذیر از ذات انسانه و البته در جایی از مقاله به این موضوع اشاره شد که «بازی‌های راکستار شما را در مقام انسانی نمونه و خوب در داستان قرار می‌دهند» که باید بگم در حقیقت بازی‌های راکستار شما را در مقام انسانی قرار میدن تمام قد خاکستری و جایی مدعی نمیشه تامی، سی‌جی، جان مرستون یا آرتور مورگان شخصیت‌های خوب و مثبتی هستند، بلکه با شخصیت‌پردازی درست و نزدیک به یک انسان واقعی (مخصوصا بازی‌های اخیر)، این کاراکترها رو با تمام بی‌اخلاقی‌ها، به محبوبیت رسوندن. کاراکترهای خلق شده به دست راکستار خاکستری هستند تا مثبت و نمونه و با خصوصیات اخلاقی جذاب و انسانی، به محبوبیت رسیدن. با این وجود، حتی برای محبوب کردن یک کاراکتر نیاز نیست مثبت و نمونه باشه، مثل کلی از ویلن‌ها.

    دوم،
    ای کاش بررسی بازی‌ها به سادگی پایبندی به نگاه واقع‌بینانه بود. موضوع اصلی‌ای که باید مورد بررسی و تحلیل قرار بگیره، اینه که «چی درسته چی غلط؟» موضوع اینه که همه خودشون رو واقع‌بین میبینن، اما حول موضوعاتی که کیفی و هنری هستند، ایده‌های متفاوتی دارن و ایده‌های یکدیگر رو صحیح نمیدونن و این تا ابد راه حلی نداره. خروجی یک «نقد و بررسی» به اولویت‌های منتقد و درک او از زیبایی‌شناسی مربوطه. به نظر من تا ابد برای تحلیل پدیده‌های هنری پاسخی واحد و صحیح مطلق وجود نداره. و در نهایت، شاید بد نباشه بعضی وقت‌ها یک Opinion یا دیدگاه مستقل و منحصر به فرد رو بخونیم، چه اشکالی داره؟

    Big BossDota2The last Elden ring77امیرعلی مسیneo loyedدکتر گیمMR.BADGUYkingpmore
    • kingp گفت:

      آقای کریمی
      آخه شما چه مشکلی با بازی های راک استار داری ؟ اگر میخوای کیفیتشون نبینی خوب دروغ هم نبند یا نمیشه چون کیفیتشون سایه بر اباهت کاذب بازی های مورد علاقه انداخته ؟
      کردیش مثل اوندفعه تیتر زدی آیا واقع گرایانه هم ضروری هست ؟ با اشاره به red dead 2
      چرا چون که بازی های مورد پسند خودت نزدیک به استاندارد های طبیعی هم نیست . خوابت خوش

      Dota2Iran_gamerSepehr77neo loyedدکتر گیمnobodysnowgirlهیولا (زنده باد هدَفِ والا 🥷)more
    • سلام و درود؛ ممنونم از نکات و تذکرات شما.
      فقط در مورد دومین بحث، این دیگه برمیگرده به مکتبی که فرد دنبال میکنه. یکی شاید وجدانش رو دنبال کنه و اساس عقلش بذاره. یکی شاید وجدان رو دور بریزه و احساسات رو از عقلش بالاتر بکشه. بحث اخلاق خیلی پیچیده هست. طوری که روانشناس یه چی میگه و به قول حافظ، زاهد کوی خرابات یه چیز دیگه و بالاخره هرچی باشه، به باورها و مکتب مربوطه.
      ان شاءالله درنظر دارم همچین موردی رو در مقاله بعد بگم که درباره the last of us خواهد بود و شاید جواب گنگ معمای اخلاق اونجا بهتر بررسی بشه.

      این درواقع یه دست گرمی بود برای مقاله بعد 😅

      The last Elden ring77O2red-eyed Banished Knightsnowgirlمحمد حسین کریمیمنم یکی مثل خودتAli_px1100more
    • Black zing گفت:

      سلام آقای کریمی.
      از آقا سعید اقابابایی چه خبر ما از دیرباز از نقدهای ایشان لذت می‌بردیم الان یسالی هست که دیگر درسایت نیست هرجا هم پرسیدم ک در کدوم سایت فعالیت دارن کسی جواب نداد شما نمی دونی کجا هستن؟

      𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻
  • farhadqp گفت:

    همچنان منتظر قسمت دوم گیوتین نامه هستیم

    The last Elden ring77red-eyed Banished KnightSoosmar (بازنشسته)Ali 0zadeBrainiac(خداحافظ)Master bladeموز سخنگوAtomic Soldier.
  • lord--sega گفت:

    من دوبین بینی دارم نسبت به گیم
    یعنی چه؟
    یعنی یا یه بازی خوب میشه یا به تمام معنا گند میزنه
    حالت دیگه ای نداریم!

    red-eyed Banished KnightBrainiac(خداحافظ)Phantomمحمد صالح اسدی
  • AQUARIUS گفت:

    سلام و خسته نباشید.
    توی تعریف ایدئولوژی معنی اصلی ایدئولوژی رو نگفتید.
    ایدئولوژی میشه: جهان بینی
    یعنی اون شکلی که من جهان رو میبینم.
    ایدئولوژی من با ایدئولوژی شما متفاوته
    (یعنی اون شکلی که من جهان رو میبینم با اون شکلی که شما جهان رو میبینی متفاوته.)

    77nobodyred-eyed Banished KnightSoosmar (بازنشسته)منم یکی مثل خودتBrainiac(خداحافظ)1100Master bladeمحمد صالح اسدی
  • Clara گفت:

    ۱۵ سال پیش تقریبا یه مقاله ای تو یکی از مجله های گیمینگ ایرانی وجود داشت به اسم (( چرا میکشیم ؟؟ ))
    مقاله اومده بود کاملاً این موضوع که چرا تو تک تک ژانر های بازی های ویدویی اعم از اکشن و شوتر و RPG و مبارزه ای …. ذهن گیمر ها با ((کشتن)) و مرگ NPC ها لذت میبره
    ما حتی تو بازی هایی که وادار به کشتن دیگران برای پیش برد بازی نیستیم بازم از مرگ کاراکتر ها لذت میبریم ( مثال واضح ش قتل عام مردم عادی تو GTA )
    خیلی جالب بود که مثلا بازی که به اصطلاح گان پلی خوبی نداشته باشه گیمپلی خوبی نداره ؛ اون زمان من این موضوع رو درک نمیکردم اون چنان تا اینکه بازی های دیوید کیج و امثال Death Stranding منتشر شد و به وضوح دیدم که چقدر اون مقاله جای پرداخت بیشتر به این موضوع رو داره

    77nobodyred-eyed Banished KnightBrainiac(خداحافظ)Ali_px1100Master bladeمحمد صالح اسدیVaasmore
  • عرض ادب و احترام خدمت جناب آقای اسدی.
    مقاله حضرتعالی را به دقت و خط به خط خواندم و بایستی گفت تا حدودی از خواندن آن لذت بردم.
    در برخی مقال‌ها حضرتعالی فراری رو به جلو با استفاده از پیش کشیدن مفاهیم فلسفی داشتید که نگاهی سطحی نسبت به مقوله‌ای است که عنوان شده است. با این حال بشونید نظر این بنده حقیر را:
    در ابتدای مقاله همه چیز سعی بر هنری کردن و هنر بودن شده است. بدون این‌که از مخاطب خود اطمینان حاصل کنید که آیا او نیز با شما هم عقیده است یا خیر؟!!!
    این دیدگاه حضرتعالی به خودی خود منجر به شکل‌گیری ادامه مقاله شده است.
    بازی‌های ویدیویی گردآورنده مجموعه عظیمی از هنرها (قالب هنرهای هفت‌گانه) به اشکال مختلف می‌باشند با این حال اگر آن را به عنوان هنر هشتم (لقبی که برخی از طرفداران سینما، به سینما می‌دهند) می‌خواهید معرفی کنید، اجازه بدهید تا از همین ابتدای امر با حضرتعالی مخالف باشم.
    عمیقاً معتقدم بازی‌های ویدیویی به خودی خود در هیچ یک از قالب‌های هفت‌گانه هنر نمی‌گنجند. (شاید به همین دلیل است که یک قالب من‌درآوردی به نام هنر هشتم پدیدار گشته)
    اولین و مهم‌ترین دلیل، خلق اثر (در اینجا بازی‌های ویدیویی) با آگاهی و دانش قبلی است که این مهم در ذات هنر نبوده و نمی‌گنجد (در یک لحظه می‌آیند و در یک لحظه می‌روند و این هنرمند است که همه آن را صرفاً برای خود به شکل می‌آورد) و دوم بحث سانسور که البته مقوله‌ای پیچیده است.
    حضرتعالی نگاهی فلسفی به داستان و به واسط آن Gameplay داشتید (معتقدم که اگر داستان را از یک بازی‌ ویدیویی حذف کنیم نویسنده قادر به ادامه دادن مقاله نخواهد بود) با این حال این را در نظر بگیرید که نسبیت بخش مهمی از فلسفه است، مگر آن‌که به تفکر فلاسفه‌ای همچون کانت اعتقاد داشته باشید که از مقاله حضرتعالی حدأقل این چنین چیزی متبادر نمی‌گردد.
    در انتها نیز معتقدم مقوله مرگ و البته کشتن در بهترین حالت خود در آثار Hideo Kojima به تصویر کشیده شده است.
    قلم حضرتعالی را پسندیدم. بسیار شیوا، روان و ساده بود و در انتها خواستار مقالاتی بیشتر در حوزه‌هایی مشابه مقاله فوق از طرف شما و سایر عزیزان تحریریه هستم.
    برای شما آرزوی تنی سالم و زندگی سرشار از موفقیت را آرزومندم.

    77nobodygod of war1100Atomic Soldiermatinesf
    • سلام و عرض ادب
      سپاسگزارم از اینکه متنم رو همراهی کردید؛ لطف دارید

      ولی خب بنده اول حرفم میخوام با طنز سپر بکشم! من نگفتم بازی هنر هشتم هست. گفتم: «ضمن اینکه “”افراد زیادی”” بازی‌های ویدیویی را هنر هشتم می‌دانند.» خب حالا افراد زیادی، زیاد حرف می زنند. اما آیا همیشه زیادی هاشون زیادی به طور مطلق و کامل صحیح هستن؟ نه به والله! من نه مخالفم و نه موافق. من فقط مثل اونی هستم که یه توریسته. میاد معبد بودایی ها رو میبینه و بعد میگه خوشمان آمد و برمیگرده خونه؛ ولی بودایی نشده! مهم این بوده که رفته و دیده و با نظر بودایی ها آشنا شده.

      و درمورد مکتب فرمودید، بنده پیروی مکتب فردوسی پاکزادم که شاهنامه رو نوشته… هرچه او گوید، من همان گویم.
      باز هم ممنونم. همیشه موفق و تندرست باشید🌹

      𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻77nobody1100ابوالفضل چمنیֆǟʍʊʀǟɨ
  • ThunderDoom گفت:

    اولین مقاله که تا تهش رو خوندم🤣

    77Brainiac(خداحافظ)Master bladeمحمد صالح اسدی
  • Almiller گفت:

    مقاله جالبی بود
    راجب اون احساس دوگانگی که گفتین یکی از گیمایی که این حس رو به خوبی منتقل میکرد لست اف اس ۲ بود. دلیلش هم این بود که شخصیت های اصلی هیچکدوم کامل مثبت یا منفی نبودن .بر خلاف چیزی که مخاطب از بازی انتظار داشت با توجه به اتفاقی که اول بازی افتاد.

    77red-eyed Banished KnightBrainiac(خداحافظ)محمد صالح اسدیAli_pxNima
  • 1988halflife گفت:

    تجربه دنیایی متفاوت که فقط در گیم ممکن میشه
    زندگی کردن در دنیای گیم

    771988halflifered-eyed Banished KnightBrainiac(خداحافظ)محمد صالح اسدیAli_pxNima
  • از خواندن جز به جز این مقاله لذت بردم

    77red-eyed Banished KnightAli_pxمحمد صالح اسدی
  • Phantom گفت:

    این مسئله خیلی رو نظرات درمورد گیم ها تاثیر داره. من کسایی رو دیدم که بخش های سینماتیک گیم ها رو رد میکردن و صرفا از گیمپلی لذت میبردن. بدون هیچ درکی از داستان و محتوای بازی. ولی خودم بازی های مثل The medium یا Death stranding که به خاطر گیمپلی کلی هیت گرفتن رو به هر مدل گیمی ترجیح میدم و حاظرم صبح تا شب براشون فن بویی کنم :”

    AQUARIUSمحمد صالح اسدی
  • کلاغ گفت:

    ترولا تو کدوم دسته قرار میگیرن 😂؟

  • Ali slh گفت:

    مقاله لذت بخش بود آقای اسدی و تیکه سدم مقاله در دوبینی ایده جالبی بهم داد برای بازی که دارم روش کار میکنم پاینده باشید 👋

  • 🤘Mohsenj74 گفت:

    هر چه بیشتر دونستن و گذر زمان میتونه مفاهیم شرور بودن و نبودن و میانه روی رو تحت تاثیر قرار بده به این صورت که شخصی ۲۰ ساله رو در نظر بگیریم و برای مثال به بازی لست ۲ نگاهی شرورانه داره و فقط نکات منفی رو میبینه ، امکان داره لست ۲ رو اگر در ۳۰ سالگی بازی کنه دیگه نگاهش شرورانه نباشه امکان داره با خوندن یک کتاب و یا هر چی بیشتر بدونه و درک کنه و این باعث بشه نگاهش تغییر کنه ، دیدن ۲ نیمه لیوان و قضاوتی درست تر یک موهبت هست که هر ادمی با بیشتر دونستن و قضاوت عادلانه صاحبش میشه این از جواب سوال اولتون.
    .
    و اما سوال دوم و جوابم بله هست بسیار هم اهمیت داره به نوعی در پاسخ اولم جواب سوال دوم هم دادم البته در صورتی میشه به کمال رسید که نگاه عادلانه تر و منصفانه تر باشه
    .
    و سوال سوم ، پنهانی ؟ حقیقتش من حداقل در گیمینگ همیشه سعی کردم رو به جلو حرکت کنم به عنوان کسی که بیشتر از سه دهه گیم میزنم این رو با اطمینان خاصی میگم فقط بیشتر و بیشتر و بیشتر دونستن هستن که دید های عادلانه تری به ادم میده البته اگر به دنبال کمال باشید ، چون در گیمینگ هزینه زمانی و مالی میکنم فقط سمت علاقه هام میرم چیز دیگری برام اهمیت نداره و در علاقه هام سعی میکنم به کمال هم برسم ، هی… دورانی سپری کردیم و به این کامنت رسیدیم :)))
    .
    .
    نکته بعدی خود شما هستین ۲ مقاله کاملا متفاوت و بشارت مقاله سوم در مورد لست ۲ که تو یکی از کامنت ها دیدم گفتین ، خب منتظریم خیلی دلم میخواد بدونم شما از دونستن و درک کردن این بازی در چه سطحی از دونستن قرار دارین یکی از بهترین تحولاتی که در مورد لست ۲ دیدم از مبحث نویسندگان، مقاله اخر اقای کریمی در مورد این بازی بود جایی که گفتن فک کنم کتابی خوندن و نگاهشون در مورد اندینگ بازی تحت تاثیر دانشی تازه و نگاهی تازه قرار گرفته خیلی خوشحالم شدم که سردبیر گیمفا هم به دنبال کمال هست در ویدیو گیم ، این یه راه قهرمانیه 💯 معمولا این طور حرفا رو از خودم بروز نمیدم اما خب شما باعث شدین، ببینیم در مقاله سوم چه میکنی آقا محمد ، مراسم نشان دادنِ سطح کمال و لذت بردنه 😄 اینم اضافه کنم از کلمه ایدئولوژی هم متنفرم نباید محدود بهش شد دنیایی بزرگتر و بهتر و زیباتر از ایدوئولوژی ها پیش روی ماست.

    nobodySoosmar (بازنشسته)
  • Ali_px گفت:

    مقاله ی قبلی و این مقاله دلیل های کافی هستن که هروقت مقاله ای نوشتید اونو تا انتها بخونم

    red-eyed Banished Knightgod of war
  • اول میخوام تشکر کنم بابت این مقاله خوب مدتا بود که مقاله ای به این خوبی ندیده بودیم تو سایت…

    دوم به نظرم این روزا ترکیب این ایدئولوژی ها و پیام های که اکثر بازیها میدن به ما، پشت داستان‌ های زیباشون افکار مسمومی رو انتقال میدن….

    برای اینکه بیشتر بتونم منظورم رو برسونم میخوام برم سراغ صاحبین سبک این نوع بازیا… بازی های که با روایت داستانی شون مخاطب رو میخکوب میکنن یا بهتره بگیم میکردن…!

    متاسفانه ما یه دوره طلایی رو پشت سر گذاشتیم و وارد دوره ای شدیم که اقلیت سرمایه دار یکسری تفکراتی که خودشون دوس دارن رو به زور وارد ذهن و فرهنگ مردم میکنن با کمک همین ایدئولوژی ها…
    مثال بزنم

    ۲۰۱۵ Life Is Strange
    پیام های که میشه از بازی دریافت کرد
    فداکاری،بخشش،اهمیت دادن به دیگران و…

    ۲۰۱۸ Life Is Strange
    خیانت بد نیست، گاهی باید مرتکب جرم شد، خانواده اولویت اول نیست، کوبیدن مذهب و….
    تمام این موارد جوری تو داستان به ذهن شما نفوذ میکنه که با خودتون میگید اگر منم بودم همین کارو میکردم چیز عجیبی نیست که!!!
    (اسپویل)

    تو قسمت ۵ بازی ما دوتا کاراکتر مرد می بینیم که…. اره.
    یکیشون میگه من ۲۰ سال خانواده دار بودم زن داشتم، بچه داشتم ادم موفقی بودم ولی تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم و اونارو ترک کنم…
    به نظر شما چرا باید میلیون ها دلار خرج بشه که ما همچین چرندی بره تو ذهنمون؟؟ اونم یجوری که اول دلمون برای گناهکار بسوزه نه قربانی ها…

    یادش بخیر تو همین بازیها پیام های میشد دریافت کرد که ادم لذت میبرد…
    هنوز یادمونه که Ethan Mars تو هووی رین چه فداکاری های برای پسرش کرد…
    هنوز یادمونه که Lee برای یه دختربچه غریبه چیکارا کرد…

    این موارد انقدر تاثیرگذار بودن که همچین موارد مسخره و فیکی نمی تونن برای ما اون حس هارو فید کنن.
    سعی کردم خیلی خیلی سربسته بگم یسری چیزارو…
    اگر نامفهوم شد بعضی جاها خرده نگیرید نمیشد بیشتر توضیح بدم!!!

    Alired-eyed Banished Knightمحمد صالح اسدیSkull
    • سلام؛ من هم از شما ممنونم که با متن همراهی کردید. درخصوص موضوعی که فرمودید، به نظرم اگه بخوایم این مباحث رو در خور توجه قرار بدیم و بررسی کنیم، می بینیم همون قدیم هم از این موارد بوده! منتها به یه شکل های دیگه!
      بالاخره متاسفانه یا خوشبختانه فرهنگ غرب هست و با فرهنگ ایرانیا (حالا چه باستانیش و چه مدرن!) تفاوت دارن.
      ضمن اینکه من خودم به هیچ وجه سمت نسخه اول و دوم Life is Strange نرفتم؛ چون با دیدن ویدیوی دقایق ابتدایی از گیم پلی‌شون احساس کردم یه جوری هستن! ولی نسخه سوم رو که don’t nod نساخته و deck nine ساخته رو تجربه کردم و خب نمیگم بی‌عیب بود… اما از اینا بگذریم، به جرئت میتونم بگم از نسخه اول و دوم، True Colors صدبرابر بهتر هست.

      Butcher of blaviken7
      • اقای صالح اسدی عزیز همینطور که خودتون می دونید نمیشه خیلی از موضوعات اینجا باز کرد!
        و از طرفی هم فضای سایت مناسب برای گفتگوهای اینشکلی نیست متاسفانه!!
        اما لازم دونستم چندتا نکته بر حسب فرمایشی که کردید بگم…
        بعضی از موارد هستن که با سرشت انسانی اخت شدن یعنی شما اگر مباحث انسان شناسی رو
        ملاحظه ای داشته باشید متوجه میشید بعضی از بایدها و نباید ها برای همه انسان ها مشترکه
        و زیاد تفاوت فرهنگی نمیتونه تاثیرگذار باشه…
        مثلا اون موضوعی که در نظر قبلی اشاره کردم تقریبا دو دهه هستش که
        بولد شده و قبل از اون یک تابوی شدید اجتماعی به حساب میومد و اکثریت جامعه اون موضوع رو پس میزدن مخصوصا تو امریکا و روش های درمانی براش پیش بینی شده بود.(درباره درست بودن یا نبودن این موضوع اینجا نمیشه حرف زد)

        مسئله دوم یسری از موضوعات هست که کلا داره ضدش کار میشه حالا چهLIS 2 که دونت‌ناد ساخته چه True Colors که دک ناین ساخته.
        داخل این دوتا بازی خیلی هنرمندانه بنیان خانواده داره زده میشه و مستقیم و غیرمستقیم به این حرف اشاره میشه که خانواده/خونه اونی
        نیست که دارید! اونی هستش که میسازید!! و این موضوع جدیدا داره متاسفانه تو کشور ماهم با شعار همدردی با کسایی که تو خانواده بدی بودن
        کار میشه. بگذریم و زیاد وارد حاشیه نشیم…

        تو اول فرمایشتون اشاره کردید در گذشته هم موارد اینچنینی بوده ولی شکل دیگه ممنون میشم اگر قابل باز کردن هست بگید بیشتر یا مثال های رو بزنید درباره اش.

        در اخرم باید بگم منتظر مقاله های بعدیتون هستیم🙂

        محمد صالح اسدی
        • درود بر شما؛ دقیقا درست می‌فرمایید. متاسفانه همین طور هست و خب کاری هم از ما ساخته نیست، جز اون سانتی متر های اطراف خودمون که لااقل بتونیم باهاشون یه تیکه کوچولو از دنیا رو تغییر بدیم.

          درباره موارد گذشته، باید بگم که بحث سخته؛ چون نمی دونم چه باور هایی دقیقا دارید. ولی تا این حد بگم به طنز و شوخی که مثلا در حوزه همین خانواده، اسپایدر من بلا خودش یه پا نمونه مطهر و پاک می‌باشد! بدین وجه که نه یکی، نه دوتا، ماشاءالله تعالی سه چهار تا بوق دارد و درواقع تعهدی هم ندارد که بخواهد تشکیل خانواده بفرماید! هروقت عشقش کشید این… عشقش کشید اون… و قابل انکار نیست که رعایت تعادل در عشق سخت می‌باشد… بالاخره فرمول ریاضی خانواده نیست که متعهدبه یک شخص خاص باشد و فرزند آوری را بپسندد؛ فرمول روانشناسی دوستانه و “”خانواده کیلو چند من ابر قهرمانم و نمیشه و می کشند بچه هایم را”” هست!
          حالا همین اسپایدرمن چندتا بازی از قدیم تا الان در بازار دارد؟؟؟ این یک نمونه بود.

          ممنونم از شما

  • فرید گفت:

    اونجایی که گفتید آدم هایی که از ژانر fps بدشون میاد چون مهربونن و تحمل دیدن خونریزی ندارن باید بگم والا من علاوه بر اینکه عاشق خون و خون ریزی و قلع و قمع تو بازیم ولی تو واقعیت خیلی گوگولیم(شوخی)
    لذت بردم از متنتون

    red-eyed Banished Knightمحمد صالح اسدیSoosmar (بازنشسته)
  • یادمه تازه بازی کردن شروع کرده بودم و در حین بازی gta پدرم کنارم نشسته بود یعدفعه توی بازی به چند نفر ادم بی ازار شلیک کردم پدرم از این کار من بدش اومد و به من گفت توی بازی به کسانی که هیچ کاری بهات ندارن شلیک نکن یا اذیتشون نکن بعد منم بهش گفتم بازیه اشکالی نداره گفت نه خوب نیست خلاصه بعد ها فهمیدم پدرم چی گفت و تا همین الان هم سعی میکنم به کسی که کاری بهم نداره بهش شلیک نکنم هر چند بازی red2 هر چقدر میخواستم نوار شرافت بالا ببرم با ساعت ها ماهیگیری نمیتونستم البته خود بازی مجبورمون میکرد به کشتن های بی مورد رو بیاریم ولی تا اونجای که بتونم توی بازی یا هر جای دیگه سعی میکنم بد نباشم

    از نظر بنده اون هفت هنر میشه توی اکثر بازیها دید از هنر بازیگری صدا پیشگی هنر ساخت کارکتر ها باس فایت ها و محیط ها شگفت انگیز گرفته تا هر چیزی دیگهی که فقط توی خواب میتونستیم لمسشون کنم هرچند از نظر خیلی ها نیست ولی برای بنده هنر خالصه

    محمد صالح اسدی
  • e h m گفت:

    بنظرم خیلی حقیره که بازی های ویدیویی رو هنر هشتم بخوانیم!بازی های ویدیویی هنر خلقت هستش!کمی دقت کنید.سازنده از هیچ مطلق جهانی شبیه به جهان خودمون خلق میکنه.در کامپیوتر هیچ کدوم از مفاهیم دنیای واقعی هیچ معنی ندارند پس باید اونهارو خلق کنیم!یعنی چی؟!مثال میزنم.در دنیای کامپیوتر چیزی به نام ماده انرژی نور جرم و در کل قوانین فیزیک ریاضی و شیمی معنی و مفهوم نداره بنابراین شما وقتی میخوای مفهوم نور با ویژگی های خودش رو تو بازی کامپیوتری اجرا کنی مجبوری اون رو از هیچ مطلق خلق کنی.این کار مشابه کار خداست.چیزی که برای من جذاب تره اینده بازی های ویدیویی هست که مطمعن هستم در زندگی اینده نقش خیلی پر رنگی فراتر از بازی کردن داره.فکر کنید شما میتونین واقعا بهشت رو خلق کنین و اطلاعات ذهن خودتون رو داخل این دیتا سنتر اپلود کنید تا بعد از مرگ در بهشت شاخته خودمون بدون هیچ محدودیتی و تا ابد زندگی کنید.یا اصلا یه چیز جالب تر.دنیای ما پر است از محدودیت های فیزیک و ریاضی و شیمی.در دنیای واقعی شما نمیتونی بر خیلی از این محدودیت ها غلبه کنی ولی بازی کامپیوتری رو خودمون خلق میکنیم با قوانین خودمون پس میتونیم در اون بر هر محدودیتی غلبه کنیم.میتونیم مکانهای عجیبی داشته باشیم که اصلا در واقعیت نمیتونن وجود داشته باشن یا میتونیم مثل پروانه پرواز کنیم و…..در کل بنظرم بازی های کامپیوتری فراتر از اون چیزی هستن که حتی خود گیمرای دو اتیشه میپندارن!

    red-eyed Banished Knightمحمد صالح اسدی
  • god of war گفت:

    خسته نباشید
    واقعا نویسنده قابل هستید و به گیمفا خوش امدید

    red-eyed Banished Knightمحمد صالح اسدی
  • پین هد گفت:

    مقاله پرباری بود، چه خوب میشد اگر انسانها به جای ideology از متدولوژی تو زندگی استفاده میکردند.

۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا
۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی - گیمفا