نقد و بررسی فیلم برادران لیلا | چهل سکه تا خوشبختی
به طور قطع فیلم برادران لیلا جدیدترین ساخته سعید روستایی را میتوان پر سر و صداترین فیلم این روزهای سینمای ایران دانست.
گرچه فیلم روستایی با وجود تمام تلاشها موفق به اخذ مجوز برای اکران سراسری در ایران نشد. این موضوع منجر شد تا فیلم برادران لیلا در سراسر جهان بجز ایران بر روی پرده سینماها برود که به خودی خود موضوع عجیب و قابل تاملی است.
برادران لیلا همواره درگیر حاشیهها و سر و صداهای زیادی بود. از زمان ساخت تا زمان ارسال به جشنواره کن و هیاهوهای پس از آن.
در واقع یکی از دلایل مهم شدن این فیلم و تمرکز توجهات نسبت به آن همین اتفاقاتی بود که برای فیلم برادران لیلا پیش از تماشا توسط ایرانیان افتاده بود.
برادران لیلا سومین ساخته بلند سعید روستایی پس از آثار ابد و یک روز و متری شیش و نیم میباشد. سعید روستایی با ابد و یک روز قدم به سینمای بلند گذاشت و سپس با ساخت متری شیش و نیم موفق شد تا احترام عده زیادی از مخاطبین و منتقدین را به دست آورد.
روستایی را قطعا میتوان یکی از فیلمسازان موفق، کاربلد و باهوش نسل جدید فیلمسازی در ایران دانست که همچنان میتوان منتظر تماشای آثار آنان نشست.
در آثار سعید روستایی خانواده و زندگی خانوادگی و همچنین شغل و امرار معاش همواره مهم بوده و از دغدغههای ثابت آثار او میباشد.
حتی در فیلم متری شیش و نیم که اثری متفاوتتر نسبت به ابد و یک روز و برادران لیلا میباشد، نیز به طور غیر مستقیم به این موضوع اشاره میشود.
جایی که ناصر خاکزاد تولید کننده بزرگ مواد مخدر دلیل اصلی ورودش به این کار را نبود حداقل امکانات رفاهی زندگی در خانوادهاش میداند و عنوان میکند که هدف او از انجام این کار کمک به وضعیت مالی، فرهنگی و تحصیلی افراد خانواده میباشد.
فیلم برادران لیلا اما بیشتر به ابد و یک روز شباهت دارد و در نگاه اول بسیار از مخاطبان خود را به یاد ساخته اول سعید روستایی میاندازد.
در برادران لیلا نیز با خانوادهای طرف هستیم که شرایط زندگی خوبی نداشته و سعی در حفظ شرایط خود دارند. تفاوت برادران لیلا با ابد و یک روز در آن جاست که در برادران لیلا مسئله شغل و پیدا کردن آن و درآمد و حقوق بازنشستگی و تمام این دست موارد بسیار پررنگتر نسبت به فیلم ابد و یک روز میباشد.
در فیلم برادران لیلا با خانوادهای هفت نفره مواجه میشویم. این هفت نفر شامل پدر و مادر، چهار برادر و یک خواهر به نام لیلا است.
فیلم با پلانی از اسماعیل جورابلو با بازی سعید پورصمیمی در حال سیگار کشیدن بر روی یک مبل آغاز میشود که شباهتی به لحظات پایانی فیلم نیز دارد.
اسماعیل در مراسم سالگرد بزرگ خاندان جورابلو شرکت میکند و از همان ابتدا رفتارها با او چندان خوب بنظر نمیرسد. در همان ابتدای امر به او جایی برای نشستن نمیدهند و او مجبور به ایستادن میشود. در واقع به سرعت مشخص میشود که این شخصیت چه دغدغهای دارد. کمی جلوتر هنگامی که قصد دارند تا رخت عزا را از تن بایرام خارج کنند این موضوع پررنگتر هم میشود.
فیلم در واقع شروع خوبی دارد و یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت مهم قصه را برای مخاطب شرح میدهد.
اما همزمان با اتفاقات مربوط به سالگرد اعتصاب کارگران شهرک صنعتی را میبینیم. جایی که علیرضا یکی از برادران لیلا آن جا مشغول به کار است.
با شلوغ شدن و آشفته شدن وضعیت علیرضا تصمیم به فرار میگیرد و در همان ابتدا یکی از ویژگیهای دیگر شخصیت فیلم نیز برایمان مشخص میشود. علیرضا شخصیتی ترسو و محافظه کار است. همانگونه که گفته شد فیلم شروع خوبی دارد.
فیلم برادران لیلا مهمترین و اولین ویژگی که هر اثر سینمایی باید داشته باشد را دارد. برادران لیلا میتواند مخاطب خود را سرگرم کند.
از ابتدا تا انتهای فیلم مخاطب سرگرم میشود و با وجود مدت زمان نسبتا طولانی دو ساعت و نیمی، مخاطب احساس کلافگی نمیکند. بنظر میرسد سعید روستایی ریتم را به خوبی بلد است و میتواند مخاطب را تا لحظه آخر با تمام بالا و پایینها سرگرم کند.
بنابراین فیلم برادران لیلا اصلیترین ویژگی یک اثر سینمایی را داراست و مخاطب را پای خود نگه میدارد.
بررسیها و تحلیلهای نمادین بسیاری از فیلم برادران لیلا انجام شده است که برخی از آنها میتواند قابل توجه باشد اما تا زمانی که فیلم از نظر ساختاری ایراداتی داشته باشد پرداخت به مسائل نمادین چندان مهم نیست.
همانطور که گفته شد برادران لیلا شباهت زیادی به فیلم ابد و یک روز دارد. در ابد و یک روز با خانوادهای طرف بودیم که درگیر اعتیاد و مشکلات مالی بود و برادر بزرگتر با قبول پول و ازدواج خواهرش سعی داشت تا این شرایط را سامان دهد.
در فیلم ابد و یک روز شخصیت سمیه را داشتیم که گویا این خانواده را او کنار یکدیگر نگه داشته بود. شخصیتی که مخاطب مدام با او حس همذاتپنداری داشته و فیلمساز همواره با او همراه بود و او را یکی از ارکان مهم متلاشی نشدن این خانواده معرفی میکند.
در فیلم برادران لیلا با خانوادهای با وضعیت مشابه مواجه هستیم. خانوادهای که درگیر مشکلات مالی است و همچنین در این فیلم مسئله شغل بسیار پررنگ است. برادران لیلا همگی یا بیکار بوده و یا کاری که میکنند به گفته لیلا از بیکاری بدتر است. در برادران لیلا اما فیلمساز همراه کیست؟ لیلا؟ برادرانش یا اسماعیل؟
فیلم برادران لیلا با وجود آنکه سرگرمکننده است و در طول روایت قصه خود میتواند مخاطب را سرگرم کند و همچنین در بخش بازیها، بازی غیر قابل قبولی نداشته و حتی شاهد درخشش سعید پورصمیمی هستیم اما یک ایراد دارد و آن هم مربوط به فیلمنامه است.
فیلمنامه برادران لیلا پیش از هر چیز تکه تکه و پاره پاره است. فیلمنامه پر از تکههایی است که هرگز به یک دیگر متصل نمیشوند تا این موضوع اصطلاحا باعث شود تا فیلم اتفاق نیفتد.
در واقع فیلمنامه برادران لیلا نمیداند چه چیزی را میخواهد بگوید. فیلمنامه سردرگم است و هر بار به سمت و سویی میرود.
فیلم برادران لیلا ظاهرا همراه لیلا بوده و او را حمایت میکند اما در فیلمنامه چندین و چند مورد خلاف این موضوع وجود دارد و این اتفاق باعث میشود تا مخاطب نتواند به طور کامل و صد در صدی با لیلا ارتباط برقرار کند.
تمام کشمکش فیلم برادران لیلا از چهل سکه آغاز میشود. چهل سکهای که اسماعیل با پول خود خریده است تا آرزوی همیشگیاش را برآورده کند و تبدیل به بزرگ فامیل شود.
از طرفی لیلا و برادرانش قصد خرید مغازهای در یکی از پاساژهای تهران را دارند و تمام چیزی که برای خرید آن کم دارند مبلغی به اندازه همان چهل سکه است.
این موضوع باعث درگرفتن کشمکشی بین اسماعیل و فرزندانش میشود. او میخواهد بزرگ فامیل شود و چیز دیگری برایش اهمیتی ندارد. حال یا این پدر مستبد و خودخواه میتواند به آرزو و خوشبختی خود برسد و یا فرزندانش. اما فیلم در این مورد چه واکنشی دارد؟
لیلا دائما از خوشبختی میگوید. او ادعا میکند که این مغازه میتواند زندگی آنها را متحول کند و همه چیز را تغییر دهد. بنابراین او حتما آن چهل سکه را میخواهد.
مشکل از جایی آغاز میشود که مخاطب خوشبختی این خانواده با خرید مغازه را حس نمیکند. رفتار فیلم با مغازه نه تنها به گونهای نیست که مخاطب احساس کند این افراد با خرید آن خوشبخت میشوند، بلکه کاملا برعکس میباشد.
مغازههایی که قرار است تا به جای چند سرویس بهداشتی در آن پاساژ ساخته شوند. تمام بازدیدهای خانواده از آنجا، شوخیهای کارگردان با سرویس بهداشتی و انواع سر و صداهای موجود در این مکان، گویا بیشتر در جهت تحقیر شخصیتهای فیلم است و ابدا ردی از خوشبختی در آن دیده نمیشود.
حتی در لحظهای از فیلم ممکن است چنین حسی به مخاطب القا شود که مبادا لیلا و برادرانش فریب خوردهاند و قضیه مربوط به تبدیل شدن سرویس بهداشتی به مغازه دروغی بیش برای بالا کشیدن پول آنها باشد.
در واقع میتوان گفت فیلم هر بار که سرویس بهداشتی را به تصویر میکشد گویا در حال تحقیر لیلا و برادرانش و تصمیم آنها است.
این رفتاری است که فیلمساز و فیلم با مغازهای که بنا است تا باعث خوشبختی برادران لیلا باشد، میکند. بنابراین مخاطب خوشبختی آنها را حس نمیکند.
در طرف مقابل اما فیلم کاملا خوشبختی اسماعیل جورابلو را به تصویر میکشد. مخاطب او را در حال رسیدن به بزرگترین آرزوی خود پس از سالها میبیند.
بنابراین مخاطب میبیند که آن چهل سکه چگونه اسماعیل را سر ذوق آوردهاند. پس از آن هنگامی که چهل سکه توسط لیلا جابجا میشود نیز فیلم با جزییات کامل له شدن و تحقیر اسماعیل در وسط مراسم عروسی و در میان آشناهایش را به تصویر میکشد.
مخاطب رسیدن اسماعیل به آرزوی خود و سپس از بین رفتن آن را دیده و حس میکند اما در آن طرف با یک سرویس بهداشتی طرف است که حتی برای خود فیلمساز نیز مهم نمیباشد و بنظر میرسد خود او هم در تصمیم لیلا شک دارد.
این اتفاق چه نتیجهای دارد؟ این اتفاق باعث میشود تا مخاطب به طور صد در صد نتواند در کنار لیلا قرار بگیرد. قطعا که اسماعیل پدر مستبد و خودخواهی است اما فیلم بجای شارژ کردن این موضوع گاهی برعکس عمل میکند تا هرگز حس همراهی با سمیه در لیلا تکرار نشود. در واقع شاید بتوان منطقیترین شخصیت فیلم را همان علیرضای ترسو دانست.
از دیگر موارد موجود در فیلمنامه میتوان به دیالوگها اشاره کرد. برخی دیالوگها بیش از حد مصنوعی بوده و در نگاه اول هر مخاطبی متوجه میشود که این جمله مال این شخصیت نبوده و به زور در دهانش گذاشته شده است.
سکانس مربوط به سیگار کشیدن علیرضا و لیلا بر روی پشت بام پر از این دیالوگها است.
فیلم برادران لیلا در مقطعی از فیلم اشاراتی به وضعیت نابسامان و غیر قابل پیشبینی اقتصادی دارد. جایی که لیلا و برادرانش پس از فروختن مغازه با جهش قیمت سکه مواجه شده و دیگر نمیتوانند به سرمایه قبلی خود دست پیدا کرده و در اتفاقی دردناک و قابل لمس روز به روز فقیرتر میشوند.
سعید روستایی با هوشمندی این موضوع را از شرایط اقتصادی وقت به تصویر میکشد و میتوان کاملا نابودی یک خانواده و تمام آرزوهایش را در این بازی قیمت سکه و دلار لمس کرد. گزارشی صادقانه از وضعیتی که لیلا و برادرانش را به مرز نابودی اقتصادی میبرد.
اما فیلم پس از این گزارش آن را رها میکند و به دنبال مطالبهگری اجتماعی نمیرود و بجای آن میبینیم که شخصیتها در خانه به جان یکدیگر افتادهاند.
فیلم برادران لیلا در فیلمنامه خود پر از اتفاقات رها شده است. اتفاقاتی که آغاز میشوند، ادامه مییابند و بدون آنکه به نتیجهای خاص برسند، رها میشوند.
همانطور که گفته شد شخصیت علیرضا در کنار لیلا و اسماعیل از شخصیتهای مهم سریال است. بقیه برادران و مادر خانواده را میتوان تماما تیپیکال نامید.
علیرضا در تمام طول فیلم شخصیتی محافظهکار است. او شاید منطقیترین شخصیت فیلم روستایی باشد. در جایی که لازم است مقابل پدرش قرار میگیرد و سکهها را طلب میکند و در جای دیگر به این نتیجه میرسد که اسماعیل حق دارد پول خود را به گونهای که میخواهد هزینه کند.
اما بارزترین ویژگی شخصیت علیرضا که خود او در فیلم به آن اشاره میکند، ترسو بودن او است. این ترسو بودن از همان سکانس اعتصاب ابتدایی فیلم شکل میگیرد. جایی که همکاران او در حال گرفتن حقشان هستند اما علیرضا ترجیح میدهد فرار کند.
در لحظات پایانی فیلم علیرضا بار دیگر به محل کار خود بازمیگردد و عنوان میکند که تمام حق خود را میخواهد و برای اعتراض با یک کپسول آتشنشانی شیشه را میشکند. حال او تبدیل به شخصیتی غیر ترسو شده است که پای حق خود میایستد.
جدا از آنکه چنین تصویری به شدت شعاری و مصنوعی میباشد، سیر تحول علیرضا از یک فرد ترسو و محافظهکار به یک فرد مصمم و محکم در طول فیلم مشخص نیست.
او یک شخصیت ترسو است و در انتها نیز باید چنین واکنش اعتراضیای داشته باشد. این موضوعات برای این شخصیت مقدر شدهاند و برنامهای برای طراحی روند این سیر وجود ندارد. این موارد تماما ضعفهای زیادی است که فیلمنامه برادران لیلا به آن گرفتار است.
برادران لیلا فیلم سرگرمکنندهای است و بنظر هر شخصی میتواند آن را تماشا کند و با برخی واقعیات موجود ارتباط برقرار کرده و از تماشای برادران لیلا سرگرم شده و حتی گاهی واکنش حسی داشته باشد.
اما برادران لیلا از نهایت پتانسیل خود بسیار دور است. گروه بازیگری خبرهای که در کنار فیلمسازی سینمابلد و باهوش قرار گرفتهاند، همراه با فیلمبرداری بسیار خوب و یک فیلمنامه بسیار ضعیف که فیلم را پایین میکشد.
فیلمنامه برادران لیلا پر از ایراداتی است که آن را تبدیل به اثری شعاری و شعار زده میکند و نمیتواند حرف خود را به شیوه سینمایی بزند. کاری که روستایی در دو اثر قبلی خود اثبات کرده بود که توانایی انجامش را دارد. برادران لیلا حرفش را میزند اما چگونگی گفتن آن بسیار ابتدایی و شعاری است. کمااینکه در برخی موارد در گفته خود نیز سردرگم میشود.
برادران لیلا اثری است که میتواند مخاطب را به فکر فرو ببرد و باعث شود تا او درباره مسائل مختلفی و برخی سنتها و کلیشهها تفکر کند اما پتانسیل از دست رفتهای دارد که آن را از تبدیل شدن به فیلمی بزرگ و مهم بازمیدارد و آن را تبدیل به اثری عقبتر از متری شیش و نیم و ابد و یک روز میکند.
پر بحثترینها
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
نظرات
سر این فیلم انقدر من حرص خوردم میخواستم برم تو تلویزیون با پدره دعواکنم
شخصاً دانشی در فیلمسازی و در نتیجه بررسی یک فیلم ندارم و حتی خودم رو عاشق سینما نمیدونم، اما به عنوان مخاطب عادی و عضو یک جامعۀ ایرانی که این فیلم رو تماشا کرده، اعتقاد برخی بر سیاهنمایی و دور بودن فیلم از جامعۀ ایرانی رو به هیچ عنوان قبول ندارم و نمیدونم چطور میشه داخل این جامعه زندگی کرد و اتفاقاتی که در فیلم رخ میده رو دور از جامعه تصور کرد، مگر این که از طبقهای باشی که با فقر و بدبختی هیچ سنخیتی نداره و حتی از دور هم تماشا نکرده. با این وجود، کشمکشی که بین کاراکتر دختر و پدر رخ میده حتی داخل ثروتمندترین خانوادهها هم بعید نیست و من از نزدیک شاهد این قضیه بودم چه بسا بیشتر هم باشه، که بیلیاقتی خیلی اوقات با فقر ارتباط مستقیم نداره. در مورد عروسی و هدیه، سنتهای عجیب و غریب کم ندیدم، اما اگر همچین سنتی حتی وجود نداشته باشه، اغراق در این موضوع برای به وجود آوردن یک بستر روایی به نظرم هیچ اشکالی نداره و برای من دور از فضای رئال اثر نبود.
اگر سیاهنما نبودن اثر رو بپذیریم، مابقی ماجرا همیشه به خواستههای مخاطب برمیگرده که ترجیح میده سکانسی رو در فیلمی نبینه و مخاطب عصبی از سکانسی که در فضای «رئال» اثر رخ داده، دلیلتراشی میکنه. TLOU 2 هم با این موضوع دست و پنجه نرم میکرد.
همچنین، بازیها در فیلم نوسانی هستند، اما به طور کلی کَست فیلم دلنشینن و داینامیک خوبی بینشون وجود داره که باعث میشه نگرانشون بشی و بخوای سرانجام تک تکشون رو ببینی و کمدی فیلم هم بخاطر همین داینامیک دلنشین بود. نمادگرایی هم نیاز به موشکافی نداره. شخصیت پدر قطعاً، پیر و خرفت بود.
حالا جدا از موارد بالا که به تجربیات شخصی و جامعهای که درش زندگی میکنیم بر میگرده و یک سری نگاه گذرا و حسی به فیلم محسوب میشن. هیچ قصدی ندارم از نظر تخصصی فیلمنامه یا کارگردانی رو بررسی کنم چون در این زمینه دانش کافی ندارم، ممکنه ایرادات زیادی در این فیلم وجود داشته باشه، اما مواردی که بالا ذکر کردم و مواردی مثل سیاهنمایی و این چرندیات قطعاً با فیلم گره نمیخورن.
من از فیلم خیلی خوشم اومد ولی سعید روستایی چند روز پیش تو یه کنفرانس خارج از ایران گفت “تحریمها فقط جامعه مدنی ایران رو ضعیف کرد.” دقیقا همون حرفی که اصلاح طلبها و نایاکیها صبح تا شب تو مصاحبههاشون با شبکههای خارجی میگن.
خلاصه حس خوبی نسبت به این آدم ندارم.
خود توقیف شدن فیلم هم مشکوکه، اینا اگه مخالف این فیلم بودن چرا مجوز ساخت و فیلم برداریش رو صادر کردن؟ سعید پورصمیمی (پدر لیلا) هم مصاحبه کرده گفته امیدوارم مردم یک روز فیلم کاملش رو ببینن، این یعنی حتی سانسور رو هم قبول کردن و فیلمی که ما دیدیم ناقصه. پس چرا باید توقیف بشه؟ برای سر و صدا کردن و بیشتر دیده شدنش و قهرمان ساختن از کارگردانش که بعد بره خارج از کشور بگه تحریمها فقط جامعه مدنی ایران رو ضعیف کرد؟!
من اصلا حواشی فیلمها رو دنبال نمیکنم، نگاهی که به مسائل مطرح شده داشتم، مستقل از سازنده بود.
کلا هرچی به مردم رسیدگی نشد شبکه لابی و مافیا بازی خوبی ایجاد کردن
دیگه باید برای همه قابل لمس باشه با این وضع مافیا بازی سینما و مجموعه امتیازهای خاصی که به هنرمندان دادن ، عمدتاً از یک صافی ای رد شدن ، سعید روستایی هم مثل خیلی از عزیزان معلوم الحال فارغ التحصیل دانشگاه سوره و حتی با بعضی ستاره داران هم دوره بوده ، در آخر هم لیلا داستان ما با یک چک پدر بزرگوار رو بقول خود ادب کرد ، گویا مثلا این دلقک جایگاه پدر مارو دارن که سعید جان مثلا ماله کشیدن در نماد گرایی شون ، بعد از توافق موقت امریکا هم یحتمل فیلم اکران میشه و با این داستانایی که دورش شکل گرفته میلیارد ها میفروشه و مردم هم مثل همیشه از قشر یکی به نعل یکی به میخ زن ضربه میخورن و تو گیجی میمونن
به نظر من این فیلم سیاه نمایی نبود، موضوع فیلم بیشتر وابستگی های روحی اشخاص بود، پدر لیلا که تمام هم و غم اش در بزرگی پوشالی خودش نهفته بود و یک خودخواهی نهادینه داشت که در سکانس ادرار کردنش در سینک منزل کارگردان قصد نمایش عیان این موضوع را داشت. بقیه خانواده هم عیلرغم تمام اختلافات و بلاها و آسیبهایی که از خانواده دیده بودند، باز هم حاضر نبودند که مستقل فکر کنند و تصمیم بگیرند و تمام تصمیمات آنها به غیر از لیلا بر اساس احساس قلبی بود و نه عقل سلیم. به علاوه فیلم به ما نشان داد که مهم نیست که چقدر به هم وابسته باشند، به هر حال کل خانواده در سراشیبی سقوط باهم به قعر جامعه می رفتند و در انتها با مرگ نقطه وصل خانواده، گویا جشن شادی و آزادی ای برای نسل جوان آن خانواده رقم خورد. پس به اعتقاد من، موضوع فیلم جدال بین عقل و عُلقه است.
با وجود تمام حواشی که داشت به نظرم فیلم قشنگی بود و چه بسا اگه اکران میشد رکورد پر فروش ترین فیلم رو میزد.
نه داش تو نمیدونی اینا همش کار دوژمنه همش سیاه نمایی خود غربیا اصن از این فیلما ندارن همش گلستان نشونمیدونن مملکتشونو ندیدی توی se7en چه جامعه پاکی رو نشون میدن اصن اوف این کارگردانای ما همش پول میگیرن از دوژمنان که الکی انتقاد میکنن 😂😂😂
من در یکی از استان های مرزی زندگی می کنم ..و باید بگم بیشتر این فیلم ها حتی به زندگی مردم این جا شباهت نداره و رفتار و زندگی خیلی بهتری جامعه نسبت به این فیلم ها دارن
این فیلم و باقی فیلم ها قطعا سیاه نمایی هستن و نهایتا در مورد ۵ یا ۱۰ درصد جامعه صدق می کنن
حتی تو این جا هم که فقر وجود داره و بیداد می کنه هم یه همچین فیلمی دور از واقعیت هست
حقیقتاً این فیلم درصدی از حقیقت ماجرا رو به تصویر نمیکشه، اتفاقا این فیلم و دو فیلم مطرح دیگر روستایی عمق فاجعه رو به تصویر نمیکشن. سیاهنمایی جوک بزرگیه در قبال یک سری دغدغۀ عادی که داخل فیلم «برادران لیلا» به تصویر کشیده میشه. افزایش قیمتها به صورت روزانه اغراق و سیاهنماییه؟ افزایش و کاهش با یه توییت سیاهنماییه، فرزند روی والدین دست بلند نمیکنه؟ خرافات و یکدندگی بین افراد مسن بیداد نمیکنه؟ با شدت بیشتری نسبت به فیلم بیداد میکنه. لطفا موجبات خنده ما رو فراهم نکنید.
من فقط منظورم این فیلم نیست ..منظورم کلیت این گونه فیلم هاست
الان بالای ۱۰ اثر تو ژانر کمدی و درام و غیره وجود داره در این زمینه ها
الان فیلمی مانند بدون تاریخ بدون امضا رو که کلی جایزه گرفته بود من با بقیه همکلاسی هام که همشون هم زندگی معمول و در امد متوسطی داشتن در کلاس به همراه استادمون دیدیم …
و باید بگم با وجود اینکه این فیلم درش واقعیت جامعه رو به تصویر کشیده بود ولی باز هم اون خانواده خیلی داغون رو که به تصویر کشیده بود من به زور میبینم …حتی ادم های خیلی بدبخت هم به نسبت وضعیت بهتری از نوید محمد زاده در این فیلم دارن ..و اگه اماری حرف بزنم به زور ۵ تا ۱۰ درصد استانمون زندگیشون این شکلیه تازه با ارفاق
و از دید من این عمق بدبختی دیگه غیر منطقی هست
عین این هست که چه می دونم بری یه منطقه بدبخت در امریکا بعد فیلم بگیری بگی همه امریکا این شکلیه .که شکر خدا صدا سیما استاد این کار هست ولی ایا این فیلم ها واقعیت کل جامعه اونجاست ..مسلما خیر
این فیلم و مابقی فیلم ها ی اینشکلی همین مسئله رو دارن در مورد کل نیستن حتی اگر هم باشند اون فاجعه نیست که به تصویر کشیدن
همه جای دنیا این شکلیه
نه فقط ایران
لطفا شما موجبات خنده مارو فراهم نکنید
یه ذره فکر هم بد نیس
بقیه نقاط دنیا گل و بلبل نیس
بعضیا هم فقط ایران این شکل میبینن
انگار بقیه کشورا از خود بهشت اومدن
تو بهترین کشور زندگی میکنیم
منظورم به این معنا نیس که اینجا مشکلی نیس
ولی اینجور نیس که این دسته از فیلما تو رسانه ها نشون اونور آبیا میدن
ما هم هیچوقت نگفتیم خارج بهشته و هیچ مشکلی نداره و …..
بله همه جای دنیا فقر هست ، مریضی هست ، تورم هست ، در برخی موارد ناامنی هم هست
هیچ کس منکر این موارد نشده
ولی برتری ای که کشور های خارجی بخصوص جهان اولی نسبت به کشور ما دارن سیستم با ثبات و تشکیلات منسجم و معقولانه ی اوناست
این کشور ها در تمام زمینه ها مثل اقتصاد ، سیستم آموزشی ، وضعیت سیاسی و …. برتری فاحشی نسبت به کشور ما دارن و همین باعث ناامیدی ما از کشورمون شده
در مورد کشورهای دیگه نظر مثبت یا منفی دادم؟ فکر کنم مشکل درک و فهم جدیای بین قشر شما وجود داره. کل کامنت من پاسخ به افرادی بود که میگن «اتفاقات این فیلم از جامعۀ ایرانی به دوره» یعنی به عبارت دیگه «در جوامع دیگر دیده میشه بی احترامی به پدر و هزار مسئله دیگه ولی در جامعۀ ایرانی دیده نمیشه» من هم در پاسخ گفتم «در ایران هم وجود داره و در موردش توضیح دادم». اما درست مثل بقیه همسفرهایهات، توانایی خوندن یه مطلب ساده و درک اون و تحلیل و در نتیجه پاسخ دادن رو نداری، گفتی همون پاسخی که ده جا توییت و کامنت میکنم یا حضوری پاسخ میدم رو بنویسم بدون این که ببینم طرف چی گفته. اول فکر کن، بخون ببین طرف چی گفته بعدش چهار تا جمله سر هم کن. کسی کشورهای دیگه رو مدح و ستایش نکرد، هر چی نوشتم در انتقاد به کسانی بوده که اعتقاد دارن فیلم سیاهنماییه یا در «ایران» چنین اتفاقاتی رخ نمیده. گویا جدیداً چند تا متن در مورد هر موضوع کپی کردین هر جایی crt +v رو میگیرین و فرار میکنین.
ماشاالله سردبیر🤝
گل و بلبل نباشه سطح رفاه بیست برابر اینجاس .ببین اینجا چقدر افتضاحه با کلمات بازی نکنین.میخوای مقایسه کنی ماشینهای عمده مردم اونجا با پراید رو مقایسه کن فرق رفاه رو متوجه میشی
به نظرم فیلم خیلی خوبی بود
از نشون دادن فاجعه اقتصادی و تاثیرش بر زندگی مردم تا اشتباه بودن برخی از رسم و رسوم ها رو به خوبی نشون داده بود
ولی قسمتی که به شدت باهاش موافق هستم رابطه و انتظارات والدین از فرزندان هست
خودمونیم
چه قدر بچه دیدیم در سن نوجوانی که از دید پدر و مادر حکم کلفت براشون داشتن
زیر بار مقایسه با بقیه هم سن هاشون که شرایطشون متفاوت بوده نابود شدن
با زمان پدر مادر هاشون مقایسه شدن در صورتی که هزار یک چیز از اون زمان عوض شده
انگار وظیفه اون ها در قبال فرزند فقط زاییدن و اجازه زندگی در خونه ان ها و خوردن از غذا اون ها بوده
فرزند اجازه نداره که از خانواده چیزی بیشتر طلب کنه
متاسفانه این تفکر در بسیاری از خانواده ها شکل گرفته
از اون گذشته اون چک اخر واقعا حق بود
صد البته که من دست بوس تمام پدر مادر های عزیز هستم ولی گاهی وقت ها نمی تونم حق رو به والدین بدم
حقیقتش فیلم ایرانی نمیبینم
منم نمیبینم ولی اینجور فیلما که پر سروصدا هستنو ببین. چون سالی یکی دوتا بیشتر نیستن
Me too
فقط مغازه حیف شد😭
فیلم خوبی بود چون تا حدودی زندگی واقعی ایرانی هارو داشت نشون میداد ولی خب یک ذره اعصاب آدم خرد میشه بخاطر تصمیمات بد پدر خانواده
همه پدر های ایرانی تو تصمیم گیری بد ترین هستن
اگه نظرت اینه تو هم یک تصمیم اشتباهی
همه تصمیم یک اشتباهیم😶
اگه پدر خودت تصمیم بد میگیره دلیل بر این نیست که پدرای همه تصمیم بد میگیرن دوست عزیز
پدر لیلا پس سلام می رسونه
اول بازی 👺🗿👺🗿👺🗿👺
سیا.سی ترین فیلم تاریخ ایران
من مارمولک رو سیاسی ترین فیلم تاریخ همه جا میدونم:)
یه مرزایی در نوردیده شد که تو خود آمریکا و کشورای غربی هم نمیشه انقدر صریح در نوردید ، نه درباره ی دین خودشون نه دیگر ادیان ، نه دولت خودشون نه دولت های دیگه
مخصوصا تو اون سالهای ایران
کله فیلم پاچه خوری بود بعد میگی سیاسی؟
سیاسی ترین از نظر من «شب های برره» بود
علیرضا دقیقا مثل اصلاحطلبا بعد از ۸ سال میاد بعد دقیقا موقعی ک کار داره نتیجه میده .نظر همرو برمیگردونه و مغازه رو برمیگردونن و بدبخت میشن
این فیلم به دلیل یکی از سکانس های جنجالی کلی بحث به پا کرد که در آن پدر خانواده در سینک ظرفشویی دستشویی می کرد، خیلی ها میگفتن این کجای جامعه است؟؟؟
به نظرم چشمتون رو باز کنید، یه نفر هر روز داره کار خرابی میکنه وسط مملکت، من که نمیشناسمش، خدا میدونه کیه، امیدوارم به خودش بیاد دست از این مردم مظلوم برداره
واقعا پدره ادمو حرص میده
همین چند روز قبل فیلم و دیدم فیلم عمیق و عالی بود و قشنگ نشون داد رسم رسوم و فرهنگ های قدیمی خانوادگی چقدر تباهه
من ازین فیلم لذت بردم، با اینکه تیپیکال فیلمای ایرانیو دیگه نمی خوام و نمی تونم تماشا کنم.
بیشترشون توشون بدبختی به فجیع ترین حالت ممکن رو نشون میده و حس می کنم فقط می خواد اعصاب مخاطب رو به هم بریزه، برای مثال یهو مثلا یه خونواده بی پول که خودشونم هر روز در حال دعوان با هم بچشون میمیره و همزمان صاحب خونشون میگه پول ندید می اندازمتون بیرون، خلاصه هیچ دریغ نمی کنن بعضیاشون از میزان به هم ریختن اعصاب.
این فیلم بعضی جاهاش ترسیدم که وای الآن میخواد یهو بی مقدمه یکی از برادرا یا خود لیلا بمیره و داستان فیلم ازون به بعدش بشه دعوا و بدبختی و گریه خونواده بدون اینکه بخواد پیامی داشته باشه، ولی فیلم هم بخش های بامزه داشت، هم بخشای ناراحت کننده و حس می کنم خیلی بیشتر به زندگی واقعی شبیهه. برای همین و به خاطر شخصیت پردازی خیلی خوب فیلم، از دیدنش لذت بردم و غافلگیرم کرد.
چند تا دیالوگ از فیلم :
۱. اون چاقه : کسی به پول میرسه که زودتر به اطلاعات برسه.
لیلا : این حرفا رو از کی یاد گرفتی ؟
چاقه : بله ! خودم
_____
اطلاعات کامله پیرزن از کشتی کچ
_____
نوید : ما ، یه مشت گاوییم ، که یاد نگرفتیم تو زندگی هم دخالت نکنیم
_____
نوید : ببین بابا . خریدن این مغازه کاره بسیار درستی بوده . (صدای بعدش 🙂 )
_____
پدر : ترامپ توییت زد یعنی بمب زد ؟
پسر : نه ولی اگه بمب هم میزد قیمت ها اینطوری بالا نمیرفت
____
دیگه یادم نیست
اونی که گفت می خواستی پس نندازی هم خیلی خوب بود
نه اونجا که خواهره رفت سیگار بکشه نوید ازش طرفداری کرد بعد جفتشون رفتن سیگار کشیدن🥰
خیلی دقیق و کامل
ولی مغازه می تونیم بریم صحبت کنیم پس بگیریم
دیالوگ باباه😂
پیمان معادی : بعد مدتی ها اومدید سور و مور و (خیلی گنده)با اندازه های جادویی
باعث خجالت هست اینقد فیلم رو موشکافانه دیدی ولی به استاد فرهاد اصلانی میگی چاقه !!
اون بیشتر از اینکه بخواد فرهاد اصلانی باشه ، چاقه .
باید یکم وزنش رو بیاره پایین تا دوباره بشه فرهاد اصلانی.
ایراداتی که گرفتین همه تو زندگی واقعی اتفاق میفتن.اول اینکه زندگی ما هم پر از اتفاقات تکه تکه هست که خیلی وقتا رها میشن و سرانجامی ندارن .دوم اینکه لیلا یه شخصیته که مثالش تو جامعه زیاده و حس خود لیلاس که میتونه با خرید اون دستشویی به خوشبختی برسه خیلی از مخاطبهام ممکنه این اقدامشو اقدام اقتصادی خوبی بدونن .اینکه یه دستشویی هم برای فروش گذاشتن به خاطر اینه که فقر خانواده رو نشون بدن که نهایت تلاششون به خرید اونطور ملکی ختم میشه.ایراد بعدی که گرفتین تحول علیرضاس که اینم خوب میدونیم آدم تو تنگنا و وقتی خودشو تو بنبست میبینه یهو تغیر رفتار از خودش نشون میده.تورم تو ایرانم که به خوبی نشون دادن و حقیقتیه که هر روز میبینیم
تا حدودی با فیلم موافق هستم چون بعضی پدر مادرا فک میکنن خدای بچه هستن و ببخشید قشنگ تر میزنن تو زندگی بچشون ولی دو چیز میگم که به نظرم درسته ۱دلیل نمیشه چون ساندیسی ها به این فیلم حمله کردن ما از سر لجشون بگیم این فیلم شاهکاره چون در این صورت ما هم مثل اونا دچار تعصب شدیم ۲ دلیل نمیشه هر فیلمی واقعیت جامعه رو نشون بده بگیم فیلم خوبیه وگرنه نصف فیلما دارن واقعیت جامعه رو نشوم میدن. در کل من فقط تیکه هایی از فیلم رو دیدم و قضاوت نمیکنم (راستشو بخواهیین برنامه ای هم برای دیدنش ندارم). راستشو بخوایین از روزی میترسم که همه بخاطر همون یه سکانس با یه اشتباه پدر و مادر خانواده بزنن درگوششون به نظرم اون سکانس اشغال ترین سکانسی بود که تو عمرم دیدم
فقط بازرسی بدنی پسر به دست پدر
اول اینکه فیلم واقعا درجه یک بود …
در مورد کار پدر در سینک هم بهتره بگیم این قضیه در روشویی به کرات بین ایرانی ها و خارجی ها رواج داره .. نه اینکه همه این کارو کنن ولی چیز عجیب غریبی نیست …
ساعتش هم این اتفاق رو توجیه می کنه چون پدر پیر و فرتوت و خرفتشون نصفه شب حال دستشویی رفتن نداشته در حالی که تیکه ی فیلم داشت موضوع شخصیتی رو تعریف می کرد که میخواد بزرگ خاندان بشه ولی فرهنگ یک توالت رفتن رو هم نداشت …
فیلم رو میشه به اندازه ی یک کتاب درباره اش مطلب نوشت ، خیلی پر مغز بود … از هر زاویه ای هم بهش نگاه کنی میشه نتایج درست رو ازش برداشت کرد …
سیاه نمایی هم نبود ، دیدیم تو جامعه همین قیمت دلار و سکه چطور زندگی ها رو نابود کرد ، تیکه ی حباب فولادیش رو هم همه حس کردیم که چقدر برای خیلی خریدها دست نگه داشتیم چون گفتند حبابها و با رشد چند برابریش قدرت خریدمون از بین رفت
پیشنهاد میشه فیلم رو اگر هم غیر قانونی دانلود کردین بعداً نسخه ی قانونیش رو دانلود کنید تا سازنده متضرر نشه
فرهاد اصلانی بی نظیره ، واقعا بودنش توی سینمای ایران یک نعمته …
من اصولا فیلم نگاه میکنم که برای حداقل ۲ ساعت از این دنیا جدا بشم نه این که آینه بذارم جلوی زندگیم و بدبختی های خودمو ببینم این نظر منه
ولی توی چند درام خارجی که دیدم اکثرا اینطور بودن که اگر مشکلی هست کاراکتر یا کاراکتر های اصلی سعی میکنن درستش کنن که توی این فیلم هم همینطور بود ولی فرقش اینه که درام های خارجی که میبینم علاوه برا نشون دادن مشکلات چند نکته ریز و درشت سعی میکنن به مخاطب یاد بدن که اگر توام مثل اینا بدبختی میتونی اینکارارو بکنی به این چیزا فکر کنی و …
ولی این فیلم فقط آینه ی مشکلات ما بود چیزهایی که هممون زندگیش کردیم و میکنیم و فکر نمیکنم نیاز باشه بهمون یادآوری بشه و بعد فیلم تموم بشه
انگار فیلم میگفت ببین ما اینجوری بدبختیم خداحافظ خب این و که خودمون بهتر از تمام عوامل اون فیلم حسش کردیم چه نیاز به یادآوری دوباره هست؟!
واقعا این فیلم زیبا بود
و اون پدره اعصاب برام نذاشت بعد فیلم
به هیچ عنوان نمیتونم قبول کنم که صحنه های توی توالت الکی بوده و خود کارگردان هم نمیتونسته قبولش کنه. توی خیلی از پاساژهای تهران همین موضوع اتفاق افتاده که پارکینگ و دستشویی هاشون رو تبدیل به مغازه کرده و اینکه تازه این که اینها فهمیدن به خاطر این بوده که لیلا منشی مدیریت بوده و به خاطر همین موضوع زودتر از بقیه متوجه شده و این خودش یه فرصت ایده آل برای هرکسی هستش که زودتر از بقیه بدونه و بره بخره این مغازه رو چون بعدا این مغازه سزمایه بسیار بزرگ و چه بسا سکوی پرتابی بشه براشون
واقعا یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بود
بابام انقدر سر این فیلم حرص خورد میخواست پیرمرده رو از تلوزیوت بکشه بیرون همین چرخو…
واقعا نقد خوبی بود خسته نباشید جا داشت به یسری نکات مثبت و منفی دیگر اشاره شود البته
سلام
واقعا برای این فیلم متاسفم . خیلی فیلم کثیفیه
ایران به کثیف ترین شکل ممکن نشان میده .
سعید روستایی با هر سه فیلمش ایران به شکل خیلی بدی نشون میده . البته با اینکه ابد و یک روز و متری شیش و نیم فیلمای خوبین ( البته برای ما چون داریم تو این مملکت زندگی میکنیم و خوب و بد کشورمون میدونیم ) نه برای اون خارجی که اون طرف دنیاس و اینجوری ایران بهش نشون میدن و اونم فکر میکنه ایران همین شکلیه
اون دنیا اینجور کارگردانا بد جوابی پس میدن
نقد خوبی بود زحمت کشیدید
هرچند این هم مثل بقیه فیلم های ایرانیه اما خوب بود
غیر از اون گذشته نقش پدر در واقع به طور غیر مستقیم نقش فرد خاصی رو داشت که فقط به قدرت خودش فکر می کرد در حالی که پسر هاش داشتن زیر بار فشار اقتصادی درد میکشبدن که منجر به این شد که یکی از پسر هاش هم مهاجرت کنه… لیلا هم در واقع نقش فرد معترضی داشته که اعتراض میکرده حتی موقعی که پدر هم میمیره خوشحالی به خونه میاد
دمت گرم سعید روستایی
به جز بازیه شاهکاره ترانه علیدوستی من از هیچیش خوشم نیومد واقعا. اصل منطق تو فیلم کاملا قربانیه شعارپرستی شده بود.
نوید محمد زاده که باباش سرشم میبرید پاچه خواریشو میکرد.اون برادرای احمق و لیلا هم با اینکه میدونستن این چقد بابادوسته مغازه رو به اسمه اون زدن. برادرایی که از اول فیلم هی چپ و راست شیلنگ میگرفتن رو باباعه یهو سر سکه ها بدون کوچیکترین تحقیقی میرن قرار داد مغازه ای رو فسخ میکنن که خودشون تموم زندگیشونو به خاطرش فروختن. انگار تو کل خانواده یه لیلا عقل داشت بقیه گاو بودن.باباعه واقعا عالی بازی کرد چون باعث شد من ازش متنفر بشم و مطمئنم همچین کسایی دیگه وجود ندارن و اقای روستایی فقط داره سیاه نمایی میکنه.لیلا اگه جای سندو میدونست چرا زودتر نگف؟ اون داداشه که پراید داشت زندگیشو سر دروغ باباش از دست داد بعد اخرش عاشق باباش میشه میگه چرا زدیش ح… . به پیمان معادی میگه اگه رفتی زنگ زدیم بگو حالت خوبه دقیقااااا عین ابدو یک روز که میگه سمیه نرو و متری شیشو نیم که میگه من دلم پر میکشه واسه یه دیقه دیدنش
با منطق نگاه کنید فیلمو میبینید پر از باگه و واقعا حیف وقت که براش بزارید👎
خیلی فیلم تو مخی بود ولی پدر مرد دلم واسش سوخت خودم رو گذاشتم جا نوید محمد زاده باباش مرده بود داشت میرقسید از یه طرفم دلم برا باباعه سوخت وقتی گفتن از خانی افتادی گفتم الان سکته میکنه میمیره
یه جا هم که دختره زد تو گوش باباعه دلم واسش سوخت
ولی دختره حق داشت به خاطر داداش های خنگش تو درد سر افتاد آخر آدم بده شد
بازیگر ها هم خوب بودن مخصوصا اونجا که میرقصیدن