بازیهایی که شما را در نقش شخصیت منفی قرار میدهند
در این مقاله به برخی از بازیهایی خواهیم پرداخت که به مخاطب اجازه میدهند کنترل شخصیت منفی بازی را در دست گرفته و دنیا را از نگاه آنها ببینند.
عموما در طول بازیها، ما پلیرها در نقش قهرمانانی قرار میگیریم که نه تنها بسیار دوستداشتنی هستند بلکه همیشه در راه خیر با شر در افتاده و برای نجات دنیا و حفظ انسانیت میجنگند. این مسئله در حالی است که اکثر اوقات آنتاگونیستهای بازی از قدرتها و گاهی اوقات حتی از طراحی ظاهری بسیار جذابتری برخوردارند که ما را به این فکر وا میدارند که چه میشد اگر میتوانستیم در نقش کاراکترهای منفی عناوین مختلف بازی کنیم؟
حال در این مقاله قرار است نگاهی بیاندازیم به تعدادی از آثاری که حول محور اعمال شیطانی بنا شده و شما را به عنوان مغز متفکر آنها قرار میدهند و برخی دیگر به شما اجازه داده که انتخاب کنید که آیا میخواهید به یک آنتاگونیست در چشم همگان تبدیل شوید یا خیر؟! با گیمفا همراه باشید.
Half-Life: Opposing Force
Half-Life اثری است که عموما پروتاگونیست خود، Gordon Freeman را درست همانند یک قهرمان به تصویر میکشد که حتی در دنیای این بازی نیز پس از اتفاقات نسخهی اول تا حدودی به یک افسانه تبدیل شد. حال جالب است بدانید Valve در محتوای اضافهای که برای اولین قسمت Half-Life عرضه کرد به پلیر اجازه میداد در طرف دیگر ماجرا بایستد! شخصا دوست داشتم مقاله را با این مورد شروع کنم چون امروزه بسیار کم مشاهده میکنم که گیمرها از این بستهی الحاقی جذاب صحبت کنند.
عنوان Half-Life: Opposing Force اولین بسته الحاقی مستقل نسخهی ابتدایی Half-Life بود که پلیر را در نقش یک تکاور به نام Adrian Shephard قرار میداد. Adrian و تیمش وظیفه داشتند مرکز تحقیقاتی Black Mesa را قرنطینه کرده و همچنین Gordon Freeman را بکشند. داستان Half-Life: Opposing Force نیز از آن جایی که دقیقا در سمت دیگر ماجرا قرار گرفته و به پلیر اجازه میدهد که اتفاقات نسخهی اول را از لنزی متفاوت ببیند، بسیار جذاب است.
Adrian Shephard و تیمش نیز با ارتشی عظیم از Xenها روبهرو میشوند و باید برای زنده ماندن تلاش کنند، همچنین مشاهدهی سلاخی شدن دانشمندان Black Mesa توسط ارتش در این بستهی الحاقی یک تصویر کاملتر از کلیت مسائل و حواشی داستان نسخهی اول و حادثهی Black Mesa ترسیم کرده که در نهایت ارزش تجربهی Half-Life: Opposing Force را چندین برابر میکند.
Castlevania: Lords of Shadow 2
زمانی که برای اولین بار تجربهی Castlevania: Lords of Shadow 2 را آغاز کردم به شدت هیجان زده بودم که قرار است بالاخره در نقش دراکولا بازی کنم و متاسفانه با وجود اینکه در نهایت با یک اثر نسبتا ناامید کننده روبهرو شدم اما همچنان این عنوان از خصوصیتی برخوردار است که ما در این مقاله به دنبال آن هستیم و آن هم بازی کردن در نقش آنتاگونیست است و چه آنتاگونیستی بهتر از دراکولا!
برخلاف بسیاری از عناوین حاضر در این فرنچایز، در نسخهی ابتدایی دوگانهی ریبوت Lords of Shadow، به خوبی جای خالی دراکولا احساس میشد تا اینکه در پایان بازی و طی یک پیچش داستانی جالب Gabriel Belmont تبدیل به دراکولا شد و جنگی را در برابر خدایی که زمانی از او پیروی میکرد آغاز کرد و همچنین قصد داشت دنیایی متفاوت و هم راستا با ایدئولوژیهای خودش بسازد که این کانسپت در عنوان Mirror of Fate و نسخهی دوم ادامه پیدا کرد. سوال این است که چطور میتوان چنین کانسپت جذابی را که رسما یک ساختار شکنی عالی در فرنچایز محسوب میشد را خراب کرده و با تصمیمات اشتباه هدر داد؟
در حالی که بازی کردن در نقش یکی از قدرتمندترین موجودات تاریخ بسیار جذاب و آشامیدن خون مبارزانی که در کمال ناامیدی سعی بر متوقف کردن شما را داشتند قطعا لذت بخش بود اما برخی بخشهای این عنوان مخصوصا بخشهای مخفیکاری آن به راستی پتانسیل دراکولا را هدر میدادند. همچنین داستانسرایی ناامید کنندهی Castlevania: Lords of Shadow 2 نیز یکی دیگر از مشکلات برجستهی آن بود. در آخر با وجود تمام این صحبتها اگر تا به حال علاقه داشتید که یک بار هم که شده این فرنچایز را در نقش دراکولا تجربه کنید و تا به امروز این عنوان را تجربه نکردهاید، بد نیست یک نیم نگاهی به این بازی بیاندازید.
Undertale
Undertale از آن دسته عناوینی است که به پلیر اجازه میدهد به یک هیولا در قبای انسان تبدیل شود و دست به قتل عام دوست و دشمن بزند که نتیجهی آن بعضا دیالوگها و مکالماتی است که قلب انسان را به درد میآورد و البته برعکس این موضوع نیز کاملا امکان پذیر است اما الان بحث ما بحث تبدیل شدن به یک آنتاگونیست و شخصیت منفی است. به نظر من به راستی باید قلب سیاهی داشته باشید که بتوانید به طور کلی این بازی را همانند یک شیطان تمام عیار بازی کرده و لحظهای احساس ناراحتی نکنید مخصوصا وقتی دوستانی را میکشید که در طول راه به شما کمک و اعتماد کردند!
یکی از خصوصیات جالبی که در Undertale وجود دارد آن است که اگر شما به طور کلی راه قتل عام و تباهی را پیش بگیرید این مسئله روی بازیهای بعدی شما که از ابتدا شروع میکنید نیز تاثیر خواهد گذاشت که تا حدود زیادی امکان رستگاری را از پلیر میگیرد، بنابراین بهتر است حواستان باشد که چه تصویری از خود در طول داستان میسازید.
Undertale آن قدر انعطاف پذیر ساخته شده است که پلیر به راحتی میتواند هر طور و با هر شدتی که میخواهد در آن پیش برود و اعمال خوب یا بد را انجام دهد. اگر میخواهید به راستی تبدیل به یک شخصیت منفی در این بازی شوید، باید قوی باشید، احساساتتان را خاموش کنید و به هیچ عنوان با کاراکترهای بازی ارتباط نگیرید، درست همچون یک شرور واقعی.
Dead By Daylight
اگر شما هم مثل من عاشق فیلمهای اسلشر دهههای ۸۰ و ۹۰ بوده باشید قطعا زمانی بوده است که از خودتان پرسیدهاید که دنیا و انسانها در نگاه این قاتلان چگونه جلوه میکنند. عنوان Dead By Daylight پکیجی است که به شما اجازه میدهد در نقش هر یک از این قاتلان نمادین ژانر وحشت بازی کرده و چگونگی خاموش شدن نور در چشمان قربانیانشان را از لنز خونین آنها تماشا کنید.
البته این امکان هم وجود دارد که در نقش قربانیان آنها قرار گرفته و اگر خوش شانس باشید، با همکاری درست با دیگر هم تیمیهایتان، ژنراتورها را به کار انداخته و با باز کردن درب خروجی فرار کرده و بر شیطان متحرکی که قصد جانتان را کرده است پیروز شوید. این بازی به شکلی بسیار جذاب هر یک از این هیولاها و یا قاتلان سریالی را به تصویر میکشد به طوری که هر یک به خوبی خصوصیات اخلاقی و پیچشهای روانی خود را در چگونگی عملکردشان به تصویر میکشند.
همچنین هر یک از این قاتلان مخصوصا آنهایی که از یک IP خاص لایسنس شده باشند، از قابلیتهایی برخوردارند که عموما جزوی از نمادهای شخصیتی آنها در فیلمهایشان بوده است و اگر جزو کاراکترهای غیر لایسنس شده و اوریجینال بازی باشند نیز قابلیتهایی بسیار خاص و جالبی دارند که تجربهی این اثر در نقش آنها را بسیار جذاب میکند. در آخر باید گفت Dead By Daylight از آن دسته بازیهایی است که اگر طرفدار ژانر وحشت سینمای کلاسیک بوده باشید این عنوان مانند موزهای است که اجازهی دست زدن به اجناسش را به بینندگان میدهد!
Infamous 2
نسخههای مختلفی از مجموعهی Infamous میتوانند در این مقاله قرار بگیرند اما بنده قصد دارم از نسخهی دوم آن سخن بگویم چرا که کاراکتر Cole MacGrath کاراکتر بسیار جالب و بعضا به یادماندنیای در این فرنچایز محسوب میشود. سیستم سنجش اخلاقی که Infamous از آن بهره میبرد، سیستمی است که نه تنها انسانیت شما را به چالش میکشد بلکه به طور مستقیم بر قابلیتهایی که در طول بازی میتوانید آنها را بدست بیاورید نیز تاثیر دارد.
شما میتوانید انتخاب کنید که آیا میخواهید از قدرتهای خود در راستای خوبی و خیر استفاده کنید یا اینکه میخواهید دنیا را به آتش بکشید. کمتر عناوین ابرقهرمانیای یافت میشود که به چنین شکلی به شما آزادی عمل بدهند و اجازه دهئد خود تعیین کنید که چطور انسانی خواهید بود چرا که اکثر آنها کاراکتری مثبت و قهرمانی مردمی را به تصویر میکشند. همین انعطاف پذیری کاراکترهای Infamous است که باعث میشود مبحث ابرقهرمانی به امری واقعگرایانهتر در این آثار تبدیل شود.
Cole MacGrath هم کاراکتری است که پتانسیل بسیار خوبی برای تبدیل شدن به یک شرور را دارد و Infamous 2 نیز در یکی از پایانبندیهای خود دقیقا او را به عنوان آنتاگونیست تمام و کمال بازی به تصویر میکشد و این ثمرهی اعمال غیر انسانی و منفیای است که پلیر در طول بازی انجام داده است. لازم به ذکر است که همانطور که اشاره کردم در صورتی که راه تبدیل شدن به یک Villain را برگزینید، در طول داستان قدرتهای خاصی را باز خواهید کرد که تنها در اختیار حالت منفی Cole MacGrath قرار میگیرند و بعضا استایلی خشنتر هم دارند.
این رویکرد به رسمی در فرنچایز تبدیل شده است که تا آخرین نسخهی آن، Infamous: Second Son نیز ادامه یافته است و شما در آن اثر نیز میتوانید به همین شکل به کاراکتری منفی و یک آنتاگونیست تمام عیار تبدیل شوید.
The Last Of Us Part 2
در سناریوهای آخرالزمانی در حالی که ما پلیرها شاید کاراکترهای اصلی داستانمان را کاراکترهای مثبت و دشمنانشان را منفی در نظر میگیریم اما در واقع همین کاراکترهای دوستداشتنی، هیولای داستان شخص دیگری هستند و The Last of Us Part 2 هم این مسئله را به تصویر کشید. شخصا لزوما با بسیاری از رویکردهای داستانی این اثر موافق نیستم اما باید بگویم که این بازی در زمینهی متنفر کردن پلیر از آنتاگونیست داستان بسیار خوب عمل میکند و جالبتر این است که پس از آن تقریبا نصف روند داستانی بازی را در نقش همان آنتاگونیست به پلیر تحمیل میکند!
Abby کاراکتر منفی این عنوان در چشم ما طرفدارانی است که با نسخهی اول و کاراکترهای آن خاطره ساختیم و بین تمام مواردی که تا الان دربارهی آنها صحبت کردیم تقریبا میتوانم با قاطعیت بگویم که بازی کردن در نقش این کاراکتر ممکن است برای بسیاری از افراد ناخوشآیند باشد.
عموما وقتی اثری شما را در نقش شرور دنیای بازی قرار میدهد به شکلی است که به آن آنتاگونیست به خوبی پرداخته شده و عموما پلیر به نوعی به استایل، شخصیت و یا حتی ایدئولوژی آن کاراکتر علاقهمند است و برای تجربهی بازی از نگاه او هیجان زده است و یا اینکه خودش انتخاب میکند که به یک کاراکتر منفی تبدیل شود اما همانطور که گفتم The Last Of Us Part 2 این مسئله را به پلیر تحمیل میکند.
جدای از اینکه آیا میتوانید با این موضوع کنار بیایید یا نه باید بگویم بازی کردن در نقش Abby هم به نوبهی خودش میتواند چشمهای پلیر را رو به موارد تازهای باز کند و این دقیقا همان چیزی است که در ابتدای کار از آن صحبت کردم، در یک دنیای آخرالزمانی چیزی به نام آدم خوب یا بد وجود ندارد چرا که همهی انسانها برای بقا دست به وحشتناکترین اعمال ممکن میزنند در حالی که شاید آن اعمال در مسیر نجات شخصی باشد که عاشقشان هستند و یا برای ترمیم زخمی است که در گذشته به خاطر از دست رفتن عشقشان بر بدنشان نقش بسته است.
به هر صورت تجربهی The Last Of Us Part 2 در نقش آنتاگونیست آن، Abby تجربهای نسبتا متفاوت و عجیب است که ممکن است مانند دیگر آثار این مقاله یا حتی به طور کلی آثاری که این اجازه را به پلیر میدهند که در نقش کاراکتر منفی داستان بازی کنند، آن چنان پلیر را هیجان زده نکند و بیشتر باعث سردرگمی احساسی او شود.
Grand Theft Auto V
فرنچایز Grand Theft Auto هم از آن دسته سریهایی است که نامش با کاراکترهایی گره خورده است که رسما در قشر خلافکار جامعه قرار میگیرند و Grand Theft Auto V هم در این زمینه سنگ تمام میگذارد و پلیر را به سه کاراکتر تبهکار معرفی میکند و اجازه میدهد که در نقش آنها بازی کند. وقتی صحبت از لذت بازی کردن در نقش کاراکترهای منفی میشود GTA دقیقا همان چیزی است که دربارهاش صحبت میکنیم چرا که تمام هویت و محبوبیت این مجموعه بر پایهی همین موضوع بنا شده است.
دزدی کنید، ماشینها را به سرقت ببرید، شهر را بر هم بریزید و تا دلتان میخواهد به آسمان و زمین و انسانهای حاضر روی آن تیر بزنید! پلیس در حال تعقیب شماست؟ مشکلی نیست به آنها هم تیراندازی کنید. جدای از جهان باز و آزادی عمل فوقالعادهای که بازی در اختیار بازیکن میگذارد، داستان و کاراکترهای آن نیز به شدت جذاب هستند و این تجربهی بیقانونی را لذت بخشتر میکنند. هر یک از کاراکترهایی که در نسخهی پنجم توانایی تجربهی بازی در نقش آنها را دارید به نوبهی خود خصوصیات اخلاقی خاصی دارند که به شدت آنها را متمایز میکند.
Trevor یک روانی تمام عیار است، Michael همانند یک خلافکار پخته عمل میکند و Franklin نیز استعداد در حال شکوفایی داستان است. روابط بین این کاراکترها و داینامیک دنیای خلافکاری Los Santos که در این بازی به تصویر کشیده میشود همه و همه فوقالعاده هستند و به همین دلیل است که با گذشت حدود یک دهه از عرضهی این بازی، همچنان نامش بر سر زبانها میچرخد.
Spec Ops: The Line
اثری که الان دربارهی آن صحبت خواهیم کرد نه تنها بازیای است که پلیر را در نقش آنتاگونیست دنیای خودش قرار میدهد بلکه به عنوان یکی از تاریکترین بازیها از لحاظ داستانی نیز به شمار میآید که به وضوح زشتی و کثیفی جنگ را به تصویر میکشد. Spec Ops: The Line پلیرهایش را در نقش سربازی به نام Martin Walker قرار میدهد که به دنبال یکی از همرزمانشان که گویا دیوانه شده است، پا به دبیای جنگ زده و پوشیده شده از شن میگذارند.
Spec Ops: The Line روندی بسیار با ثبات و جذاب دارد که در ابتدا به شما این حس را منتقل میکند که گویی در حال تجربهی داستان در نقش یک سرباز شجاع و فداکار هستید که در راستای خیر و بر علیه شر میجنگد اما با پیشروی در بازی با صحنههای وحشتناکی از قربانیان این جنگ مواجه شده و آرام آرام متوجه تغییر اعمال و رفتار Walker شده و تغییر آنها به سمت خاکستری و بعضا سیاه مطلق را احساس خواهید کرد و بر اساس همین روند از خود خواهید پرسید که آیا من در طرف درست این ماجرا ایستادهام یا نه؟
پس از رسیدن به بخش پایانی داستان و افشاگری نهایی به شدت شوکه خواهید شد که چقدر عالی این داستان شما را به یک آنتاگونیست تمام عیار تبدیل میکند بدون اینکه حتی در بخش عمدهی داستان حتی از آن بویی ببرید. عناوینی همچون Spec Ops: The Line از آن دسته آثاری هستند که هیچگاه در دنیای مدرن گیمینگ تکرار نمیشوند و این واقعا باعث ناراحتی است اما حداقل تجربهای را ارائه داد که تک و یکتا در این صنعت باقی میماند. به راستی که این اثر به شکلی فوقالعاده از کاراکتر اصلی هیولایی خلق میکند که حتی خودش هم از نگاه کردن در آینه شرم دارد.
You’re Here Because You Wanted To Feel Something Your not… A Hero
John Konrad
Prototype
این مورد دیگر نیازی به معرفی ندارد چرا که وقتی بحث از یک شرور بی حد و مرز به عنوان کاراکتر اصلی میشود، نام Prototype در ذهن همگان نقش میبندد. هدف اصلی Prototype آن است که پلیر را در نقش کاراکتری به شدت قدرتمند قرار دهد تا بتواند دنیا را نابود کند و به هیچ عنوان در این راستا او را محدود نمیکند. Alex Mercer کاراکتر اصلی این بازی است که رسما آخرالزمان را به شهر New York میآورد و کشتن انسانها و استفاده از DNA آنها در راستای تغییر چهره نیز برای او از جمله سرگرمیهای روزانهاش است.
البته در ابتدای بازی، Alex حافظهی خودش را از دست داده است و فکر میکند که در حال مبارزه و مقابله با شیوع ویروس Blacklight در شهر است اما با این وجود همچنان بازی پلیر را تشویق میکند که تا دلش میخواهد خرابی به بار بیاورد و کشته شدن انسانها و شهروندان بیگناه را در راستای «جلوگیری از شیوع ویروس» و مبارزه با دشمنان و هیولاها عادی و کم اهمیت جلوه میداد. شما رسما یک ماشین تخریب غیر قابل کنترل هستید که در شهر جولان میدهید.
اما در اواخر بازی و زمانی که Alex بالاخره حافظهاش را به دست میآورد متوجه میشود که در واقع خود او بوده است که Blacklight را در New York پخش کرده است و در واقع خود آنتاگونیست اصلی دنیای بازی است! با وجود اینکه این پیچش داستانی منفی بودن کاراکتر را رسمی میکنند اما حقیقتا هر یک از ما تا قبل از رسیدن به پایان بازی آن قدر کارهای وحشتناکی با قدرتهای Alex در شهر انجام دادیم که حتی اگر در راه خیر هم مبارزه میکردیم باز هم یک آنتاگونیست تمام عیار بودیم.
یاد این فرنچایز دوست داشتنی گرامی باد، به امید روزی که شاهد بازگشتش باشیم اما تا آن موقع شما میتوانید نگاهی به تاریخچه، حواشی و تراژدی حول محور این فرنچایز در مقالهی اختصاصی آن بیاندازید.
سخن پایانی
و در نهایت به پایان مقالهی شرورانهمان رسیدیم و در آن از بسیاری از عناوینی یاد کردیم که به نوعی آزادی و قدرت زیادی را در اختیار پلیر قرار میدادند تا دنیا را بر نوک انگشتانشان چرخانده و حتی قهرمانان آن دنیا را با خاک یکسان کنند. البته در این بین آثاری هم بودند که به شکلی بسیار هوشمندانه و زیبا پلیر را به سمت تبدیل شدن به یک آنتاگونیست هل میدادند و در این بین به زشتیهای یک ذهن شرور نیز نیم نگاهی میانداختند.
نظر شما دربارهی این آثار و امکاناتی که در راستای تبدیل شدن به یک شرور تمام عیار در اختیارمان میگذارند چیست؟
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
نظرات
گوردن کبیر❤️🧡»بقیه
سوال اینجاست abby آنتاگونیسته ؟
انصافا نه.
ولی خوب یسری ازش متنفرن که بازم این تاییدی بر آنتاگونیست بودنش نیست.
هم آره هم نه، وقتی در نقش الی بازی میکنیم ابی انتاگونیسته الی پروتاگونیست اما وقتی در نقش ابی بازی میکنیم ابی پروتاگونیسته الی انتاگونیست یعنی در عین حال هر دوش هستن جفتشون اما از دید کلی بستگی به دید گیمر داره
پروتاگونیست:شخصیت اصلی
انتاگونیست:شخصیت مقابل پروتاگونیست
ربطی به خوب یا بد بودن نداره
تو این لیست فقط سه تاشون انتاگونیست حساب میشن بقیش اشتباهه
بستگی داره از کدوم طرف داستان رو ببینی
هدف سازنده هم دقیقا همین هست و به زیبایی هر چه تمام این رو به مخاطب می فهمونه{اسپویل}
از طرف الی بله از طرف ابی این جوئل و الی بودن که زندگی شو نابود کردن
انیمه اتک هم دقیقا همچین چیزی رو بهمون می فهمونه که به نظرم حتی از لست اف اس بهتر کار کردن
نظر منو بخوای لست ۲ اصلا شخصیت منفی و مثبت نداره کرکتر های معرفی شده همه برای بقاء تلاش میکنن در این میان گیمر فقط در دل یک ماجرا قرار میگیره و ماجرا رو از هر دو سمت بازی میکنه تا درک کنه ، نوع روایت و داستان بازی در عین سادگی متفاوت و تازه هست
بله! هزار درصد بله! الی هم بخشی از بازی آنتاگونیست میشه. شخصی که صرفا بخاطر انتقام دست به کشتار میزنه و هدف دیگه ای نداره آنتاگونیست هست. ولی با این بحث که جول هم به گونه ای آنتاگونیست محسوب میشه مشکل دارم چرا که جول واسه حفاظت از کسی که دوسش داره آدم میکشه و این فرای اون بحث انتقام و صرفا کشتن برای عوض درآوردن هست.
جول در طول زندگیش کارای بد زیاد کرده بود
فقط اون موضوع نبود
تو لست تقریبا هیچ کس ادم بده نیست
همه یه هدفی داشتن
تشخیص آنتاگونیست یا پروتاگونیست بودن طی اتفاقات بازی رقم میخوره نه اینکه صرفا اشاره ای بشه که آره قبل اتفاقات این بازی این شخصیت کارای بدی کرده. در طی اتفاقات بازی جول هر کسی رو که میکشه برای محافظت از خودش و افرادی که براش مهمن هست نه برای انتقام یا کینه یا هر دلیل غیر منطقی دیگه ای
نه منظورم این بود که خود بازی میخواد بگه جول هم ادم خوبی نیست
برای درک این باید از سمت ابی نگاه کنید
که یه دختریه که از این دنیا فقط یه پدرش مهربون داره که میخواد کل دنیا رو از این مشکلی که به وجود اومده نجات بده
ولی یه قاچاقچی اومده برای نجات یه دختر تنها کسی که داشت ،پدرشو ازش میگیره و دنیایی که میتونست دوباره مثل قبل بشه رو نابود کرده و گروهی که اینا عضوش بودن و تلاش میکرده که به مردم کمک کنه رو از بین برده
حالا از طرف الی
یه پیر مرد خیلی با حال که مثل پدرش دوستش داشته و بهش گیتار زدن یاد داده ، براش تولد گرفته ، بهش زنده موندن یاد داده جلوی چشماش به بد ترین شکل توسط یه زن چاق زشت کشته شده که احتمالا از فایر فلای ها اومده که به خاطر این که جول نذاشت از الی واکسن درست کنن ازش انتقام بگیره
حالا نظرت درمورد جول چیه؟
نظرم مثبته بازم چون بخاطر عشق و علاقه آدم کشت و اون آدم کشتنش باز هم یه نتیجه ای داشت ولی انتقام کسیو برگردوند واسه ابی ؟ تازه جول جون ابی هم نجات داد شاید پدرش رو کشته باشه ولی جون خودشو نجات داد. از طرفی انتقام ابی باعث مرگ کل دوستاش شد ولی آدم کشیه جول در نهایت باعث شد الی یه زندگی خوب رو تجربه کنه .
حالا نظرت درباره ابی چیه ؟ جز اینکه آدمیه که کار بی فایدش هیچ نتیجه ای نداشت و کلی از دوستاش رو بکشتن داد؟ آدمای بی طرف که بماند
ویلین فرق داره با آنتاگونیست
آنتاگونیست فقط نقش مقابل شخصیت اصلیه و جبهش مهم نیست ( ممکنه دزدا پروتاگانیست باشن و پلیسا که شخصیت مثبت داستانن آنتاگونیست)
اما ویلین نه تنها شخصیت ضد قهرمانه شخصیت منفی هم حساب میشه
البته تیتر نوشته شخصیت منفی که خب بهتر بود مینوشت آنتاگونیست چون بعضی از شخصیتا منفی نیستن تو این لیست
Spec ops the line اثری فوق العاده که واقعن بهش کم لطفی شد و نسخه دومش به شدت احساس میشه
جالبه بدونید از کتاب تبصره ۲۲ الهام گرفته شده
ای کاش ناتی داگ میومد داستان tlou2 رو کاملا حول شخصیت ابی و پدرش میساخت یعنی از دوران شروع این بیماری تا آخر بازی جایی که جول پدر ابی رو میکشه!
اونوقت داستان tlou3 خیلی خوب در میومد
پدر ابی شخصیت پردازی نشده بود سر همین خیلی ها با بازی ارتباط نگرفتن و رفتن تو سایت متا بهش ۰ دادن
البته ابی در عین آنتاگونیست بودن پروتاگونیست هم حساب میشه
نه فقط ابی Cole McGrath داخل Infamous هم همینطوره
البته دوست عزیز ، یه کارکتر نمیتونه در عین حال هم پروتاگونیست باشه و هم آنتاگونیست ،
پروتاگونیست شخصیت اصلی داستانه که ما باهاش داستان رو میریم جلو ، آنتاگونیست شخصیت مخالف پروتاگونیسته !
این دوتا بودن به معنی نیست یه کارکتر مثبته یا منفی ،
مثلا پروتاگونیست میتونه شخصیت منفی باشه و آنتاگونیست شخصیت مثبت ( مثل دث نوت )
البته لحظاتی که با کنترل شخصیت آبی رو به دست میگیریم ، جای پروتاگونیست و آنتاگونیست عوض شده به دلیل اون تغییر pov داستان گویی
ولی بازهم به طور کلی بخوایم لست ۲ رو نتیجه گیری کنیم ، الی پروتاگونیست و ابی آنتاگونیست هست 🙌🏻
کاسلوانیا نسخه اولش خیلی خوب نسخه دومش اگر نصف بازیش توی زمان حال نبود خیلی خوب میشد
و شاهکاری بنام لست ۲. اتفاقا این بازی میخواد بگه که آنتاگونیست ها، پروتاگونیست دنیای خودشون محسوب میشن و پروتاگونیست ها، آنتاگونیست دنیای مقابل. در واقع ابی هم آنتاگونیست محسوب میشه هم پروتاگونیست!
جای !Destroy All Humans خالیه
باووووو انصافا بازی کردن تو نقش آنتاگونیست خیلی حال میده…
آدم گاهی دوست داره خیلی بی پرواتر تو بازیها بزنه جر واجر کنه ملت رو! اونم با نه با کاراکتر مثبتی که دائم دچار عذاب وجدان بشه.
جکی تو the darkness هم آنتاگونیست حساب نمیاد ولی گاهی با مارهای ضحاکیش خوب سلاخی میکرد دشمنا رو.
یا بسته ی الحاقی evil within هم که کنترل هیولای the keeper رو به عهده میگرفتیم جذاب بود…
دارکنس ۲ یکی از بهترین بازیای عمرم…
یکش هم تو زمان خودش خیلی عالی و دلچسب بود مخصوصا با فضاسازی متفاوتی که داشت.
خیلی خیلی underrated هست واقعا لازمه یه darkness 3 نیاز داریم ولی استودیو digital extremes درگیر بازی warframe و آپدیت هاش هست و به قول خودمون شل کرده…
استودیوی STARBREEZE هم که دارکنس ۱ رو ساخته با dead by daylight زخم کرده و اونام بعیده بخوان برگردن به دارکنس.
اپیزوده no Russian برای سری call of duty
سر لست ۲ میخواستم ابی رو با دندونام جر بدم وقتی جای ابی بازی کردم ورق برگشت و با الی دوست داشتم واقعا آخر بازی نجاتش بدم، بنده خدا هیکلشم ریخته بود شده بود پوست استخون
هنر داستان نویسی دراکمن غوغا کرد
جای بلک اپس ۲ خالی
خاستم اساسینز روگ رو هم بگم ولی به نظرم تمپلارز ها خیلی عاقلانه تر از اساسینز ها کار کردن در اون شماره و اون تمپلارزی که توی اون بازی دیدیم با تمپلارز هایی که دنبال کنترل دنیا هستن فرق داشتن
رزیدنت اویل دد ایم هم همین نقش رو داشت.
شما در نقش جاسوس با یک جاسوس چینی همکاری می کنید که از یک کشتی درحال برخورد به جزیره و جزیره در حال نابودی کمکتان می کند و فرار می کنید.
کی گفته Abby شخصیت منفی ه ؟ اصلا یکی از خصوصیت های TLoU این هست که هیچ کرکتری منفی یا مثبت خالص نیست. همه میخوان بقا پیا بکنن. کرکترها اصولا خاکستری هستن
بنظرم باید به لست یک اشاره میکردین جای دو
شررورانه ترین کارهای ممکنو میشه انجام داد تو اون بازی
عجیبه ولی همیشه انتاگونیست جذاب تر از پروتاگونیست هست …در فیلم ها هم من معمولا ادم بد هارو دوست دارم ..مثلا جوکر تو بتمن ..و یا اون گنگسترا توی پالپ فیکشن
کستلوانیا واقعا عشقه
من یه نظری دارم شاید بقیه هم داشته باشن شایدم نه
ولی به نظر من شخصیت های منفی طرفدارای بیشتری دارن چون مثل شخصیت های مثبت دست و بالاشون بسته نیست
و همین باعث میشه جذاب بشه مخصوصا من خودم خیلی اینجوریم
مثلا فرض کنید اسکورپین اصلا خشن نبود و یه آدم خوب بود میتونید تصورش کنید؟
کل انتاگونیست ها یه طرف البرت وسکر یه طرف
شخصیت ابی اندرسون با بازی استثنایی لارا بیلی و پرداخت بی نظیر دراکمن، یکی از دوست داشتنی ترین افراد فرنچایزه.
شخصا من هنگام اولین تجربه ام در سکانس آخر، ترجیح می دادم ابی زنده بمونه. شخصیت ابی بسیار باورپذیرتر و رئال تر از الی بود که البته اونرو هم بسیار درست دارم.
اجرای لورا بیلی فوق العاده بود… تو بیشتر رویدادهای معتبر جایزه بهترین اجرای سال رو گرفت. (از جمله TGA)
من کاری به رئال بودن بازیش و خوب بودنش و استعدادش و … و …. ندارم. ادمی که فرهنگ غلط رو ترویج کنه بنظرم لیاقت ایمیل تهدید رو هم نداره(خودتون میدونید منظورم چیه)
به بازی gta نباید اشاره میشد که بنظرم اشتباه در تعریف دیدگاه شخصیت منفی هست.
اولا بطور سنتی و پایه یک بازی ها مثل gta و یا mafia در نقش روایت یک آدم خلافکار شروع میشه
و خارج از این پیرنگ یا طرح روایت دیگری در دنیای خیر قرار ندارد. به زبان ساده زندگی یک آدم خلافکار میبینیم که با چالش های خود مواجه است و تازه برای خوبی تلاش هم میکند. مثل آرتورمورگان در red dead که در جهت رستگاری تغییر مسیر داد یا همون gta هر سه شخصیت بازی خوبی های دیگری انجام دادن مثلا کمک به کارکترهای دیگر از پس گرفتن یک ماشین از سارق یا رساندن شخصی به مقصد دیگر. همون کارکتر trevor دیدیم نکات مثبت شخصیتی داشت. مثل همون جا که شکنجه گر بود ولی اون فرد برخلاف دستوری که بهش دادن انکشت. یا غیرت داشتن به خانواده و بچه های مایکل ، یا در حرفهایش بوضوح میگفت اگر دیوانه ام ولی صداقت دارم. تمامی این موارد در چهارچوب اصلی روایت بازی قرار داشت.
…………………………………………………………………………………………………………………………..
ولی بازی مثل The Last Of Us Part 2 که قراره با یک شخصیت شر یک یک شخصیت خیر (پدر) را بکشیم که در نسخه قبل این موضوع به اثبات رسیده. و آقای جوئل که کارکتر اصلی بازی و بطبع بازیکن بود آنهم با پشتوانه غیرقابل باور و غیر ضروری بله مهری بر تایید [ شخصیت منفی] میباشد.
با عرض سلام و احترام خدمت جناب آقای آرمان زرمهر.
یک مقاله با موضوع شرورهایی که در خدمت ما هستند یا ما در خدمت ایشان. یکی از آرزوهای من قرار گرفتن در قامت Sephiroth بوده که تا به امروز برای بنده میسر نبوده. گمان میکنم یکی از بهترین پرداختها را در بین تمامی ایشان داراست.
۷ – یک طراحی مرحله/ مراحل خوب بایستی بتواند انتخاب میزان سطح دشواری خود را در اختیار بازیکن قرار دهد بدون آنکه خدشهای به خود وارد نماید.
در نگاه اول گویا همه چیز ساده است. قرار دادن سطوح Easy و Medium و Hard در یک عنوان. اما باید اذعان داشت یکی از سختترین کارهایی است که تیمهای طراحی برای یک پروژه بایستی به آن پرداخته و در اغلب اوقات نتیجه نهایی نیز کامل نخواهد بود. (چرا سخت؟ برای حفظ تعادل در Gameplay و Level Design شما بایستی همه چیز را بارها و بارها از ابتدا آزمون و خطا کنید)
به شخصه تا به امروز برای بنده فرم همیشگی سطحبندی در اثر TLOU Part II باارزشترین آنها بوده، توصیه میکنم به تکتک سطوح در این اثر فرصت تجربه را بدهید تا به نبوغ تیم طراحی آن پی ببرید.
به هر حال همه چیز به تعیین سطحبندی به روش کلاسیک که در بالا به آن اشاره کردم خلاصه نمیشود. در خیل عظیمی از آثار ما با اینگونه سطحبندی مواجه نمیشویم. به عنوان مثال آثاری همچون ZBOTW یا Elden Ring از این دست عناوین میباشند. پس طراحان این آثار چگونه بند فوق را در اثر خود رعایت کردهاند؟!!! استفاده از المانی با نام هوش، فراست یا ذکاوت مخاطب. دست مخاطب برای استفاده از خیل عظیمی از ابزارها در Level آنچنان گسترده و باز است که نیازی به سطحبندی به روش کلاسیک نیست. مخاطب خود درجه سختی بازی را تعیین میکند. اینکه آیا با دست خالی به سمت Ganon پیش رفته یا با گشت و گذار در جهان بازی یا با کمک گرفتن از دوستانی که منتظر کمک شما نیز هستند! همه چیز به شما بستگی دارد.
پس به یاد داشته باشید، لازمه یک طراحی مرحله خوب نیاز به تعیین درجه سختی به بهترین شکل آن میباشد.
شاید بد نباشد تا نظر من را بدانید اما معتقدم بدترین و البته جدیدترین اثری که از این منظر تجربه کردم عنوان Horizon Forbidden West میباشد.
راجب لست اف اس پارت ۲ به نظرم خیلی قشنگ گفتید
باید قشنگ موی شکافی خیلی دقیق بکنی تا داستان نویسی و روایتش و پیچیدگیشو درک کنی که واقعا تحسین برانگیزه
منظور ایشون گیم پلی و لول دیزاین بازی بود نه داستان نویسی lol
حاجی اینقدر Castlevania: Lords of Shadow 2 آندرریته که نگو !
یعنی از داستان گرفته تا گیم پلی و باس ها و… من خیلی به شخصه لذت بردم ازش ، یکی از بهترین هک اند اسلش هایی هست که در عمرم بازی کردم 🙌🏻
بازی شادو اف کلوسوس هم میتونست تو لیست باشه
کل بازی لست آف اس سعی داشت نشون بده ابی آنتاگونیست نیست !
ولی اینجا ازش اسم برده شده . ایموجی کاکا سنگی کجاست بزارم
ابی آنتاگونیست لست ۲ هست
صرفا کارکتر به منظور مثبت یا منفی بودنش برچسب پروتاگونیست یا آنتاگونیست نمیخوره
آنتاگونیست = شخص مخالف پروتاگونیست
خیلی دوست دارم یه ریمیک از پروتوتایپ ساخته شه . الکس مرسر خیلی قابلیت های خفنی داشت میتونست با تغییر شیپ دستاش انواع و اقسام سلاح هارو بازسازی بکنه تازه علاوه بر اون امکان استفاده از سلاح گرمم داشت. میتونست با وارد کردن یه مقدار توده از بدنش به یه وسیله یا حتی تانک رو متلاشی کنه. علاوه بر اون اگه dna اش وارد بدن هر موجود یا انسان دیگه ای میشد با استفاده از گوشت و خون اون میتونست بدن خودشو شبیه سازی بکنه. خلاصه بگم قابلیتایی داشت که توی هیچ عنوانی ندیدم تا حالا .
ابی به هیچ عنوان کارکتر منفی نبود.
فقط بدنبال قاتل پدرش بود و این باعث نمیشه که تبدیل به کارکتر منفی بشه .
درسته که همه ی ما عاشق جوئل هستیم ، اما اگر بخوایم واقع بین باشیم و منطقی به قضیه نگاه کنیم ، پدر ابی فقط یک دکتر بود و برای نجات دنیا در تلاش بود ، اما جوئل اون رو کشت در صورتی که حقش مرگ نبود ، و یجورایی این حرکت جوئل باعث میشه که خود جوئل یجورایی کارکتر منفی باشه .
آنتاگونیست بودن به معنی مثبت بودن یا منفی بودن کارکتر نیست
پروتاگونیست= شخصیت اصلی
آنتاگونیست = کارکتر مخالف شخصیت اصلی
ابی هم شخصیت اصلی بازیه.
بله بله کاملا درست میفرمایید شما .
من روی صحبتم به کسانی بود که اَبی رو یک شخصیت کاملا منفی میدونن ، چون بین طرفدارات TLOU این قضیه خیلی رایجه .
به نظرم رائول منندز تو بلک اپس ۲ خفن ترین این ها بود ک میتونستید اسمشو بیارید
مرحله No Russian هم میشه جزء این لیست حساب کرد ؟
تنها متنی که عاشقش شدم.
ابی انتاگونیست نیست. اینکه شما و قشر کمی از افراد ازش بدتون میاد دلیل نمیشه به عنوان فکت بگید انتاگونیسته.
“میتوانم با قاطعیت بگویم که بازی کردن در نقش این کاراکتر ممکن است برای بسیاری از افراد ناخوشآیند باشد.”
ابی طبق نظرسنجی رسمی پلی استیشن سومین شخصیت محبوب سال شد و این حرف شما رو نقض می کنه.
وقتی نمیدونی آنتاگونیست به چه معناست 👆🏻
باور نکردنی هست که الا اسم سلطان warcraft 3 اینجا نیست! واقعا عجیبه!
بازی silent hill 2 فراموش کردید ، مخصوصا حالا که داریم به انتشار ریمیکش نزدیک میشیم
بازی silent hill 2 فراموش کردید ، مخصوصا حالا که داریم به انتشار ریمیکش نزدیک میشیم.
داخل مجموعه silent hill مخصوصا silent hill 2 ، آنتاگونیست بازی درواقع خود کارکتره !!
یعنی خودت باعث شدی که لایق همچین عذابی بشی و بیایی تو سایلنت هیل ، مثل زندگی واقعی میمونه ، بهترین بازی روانشناسانه است و یکی از بهترین داستان ها رو هم داره
جای Daud از سری Dishonored به شدت خالیه با اینکه شخصیت منفی اصلی داستان نیست ولی بلاخره بخاطر قتل جزمین اولش جزو کرکترای منفی داستان محسوب میشه به شخصه یکی از بهترین دی ال سی هایی که بازی کردم دو دی ال سی Dishonored 1 با محوریت شخصیت Daud و البته بازگشتش تو دی ال سی نسخه دوم هست
من Last of us 2 پلات کردم و سخترین کاری که باید میکردم بازی کردن با ابی بود
واقعا کارکتر نچسبی داشت
نیل اشتباه کرد همچین کاری کرد با این IP که خودش خلق کرده
گیم پلی عالی
کارکتر تامی و الی و جوئل عالی
اصلا کاری با من کرد که نسخه اول ۷ بار دیگه برم بهتر از نسخه دومه برام
خوبه سریال به غیر از قسمت سوم خوب بوده
بیشتر کامنتها روی abby حساسبت نشون دادن . ولی به نظر من یکی از قشنگیایی این بازی بود .
من نمیفهمم چرا همه فک میکنن abby تو دلست ۲ ویلن بود
اونم فقط ب خاطر کشتن جول 😐😐
جول کارمای کاری که کرد و پس داد این حرکت abby و ویلن نمیکنه
بلکه خودشم پروتاگونیست بود
اینطوری باشه باس بگیم الی هم تبدیل به ویلن شد بعد از مرگ جول
ابی نمی تونه توی این لیست باشه درسته خیلی ها از جمله خودم ازش متنفریم اما آدم بده داستان نیست
کل بازی های راکستار به جز چندتا
Manhunt